لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
نکتهدیگر اینکه در این سازمان به انجام دو وظیفه برنامهریزی و رهبری بیش از وظایف دیگر اهمیت میدهند. اگرچه این موضوع بسیاری از مشکلات آنها را حل میکند ولی چون با دیگر وظایف هماهنگی لازم وجود ندارد نتیجه مطلوبی بهدست نمیآید.
دراین سازمان، سیستم مدیریت امور کارکنان دارای معایب زیادی است بهطوری که برنامهریزی منابع انسانی بهطور جدی ایجاد نمیگردد و برنامههایی که طرحریزی میشوند بیشتر جنبة صوری داشته و هرگز آنچنان که باید اجرا نمیگردند. نتیجه ارزشیابی عملکرد بسیار ضعیفی است. شیوههای گردآوری اطلاعات دربارة ارزشیابی بسیار ناقص هستند و میتوان گفت ازنظر میدیران بیشترین نقش را در ارزشیابی کارکنان دارد. تحلیل شغل معمولاً انجام نمیگیرد، باوجود اینکه تحلیل شغل اساس ارزشیابی عملکرد است توجه چندانی به آن نمیشود، بههمین دلیل اعتبار برگههای ارزشیابی زیرسؤال میرود.
یکی از نتایج دیگر این تحقیق این است که باوجود اینکه این سازمان برای انجاموظیفه برنامهریزی اهمیت زیادی قائل است اما در درون این سازمان تشکیلات خاصی برای برنامهریزی وجود ندارد. همچنینی بسیاری از مدیران این سازمان دارای مدارک غیرمرتبط با پست خود هستند. بهطور کلی 67 درصد از مدیران سازمان باتوجه به اطلاعات بهدست آمده از نمونه آماری، فاقد تخصص مدیریتی هستند. جای تعجب است که 27 درصد از این مدیران دارای مدرک دیپلم هستند و جای سؤال دارد که بپرسیم مدیری که هرگز تعریفی از سازماندهی نشنیده است چگونه میتواند سازماندهی کند؟ همچنین از مشکلات این سازمان میتوان مطالب زیر را نام برد. نارساییهای تشکیلاتی که ناشی از عدم تجدیدنظر اساسی در تشکیلات و متناسب ساختن آن با حجم کاری و نوع فعالیتهای تقریباً یک دهه گذشته است.
تراحل وظایف ستادی و اجرایی، تورم ستاد مرکزی و عدم کفایت آن در سیاستگذاریها و برنامهریزیها، عدم تناسب بین اختیارات و مسئولیتها زا یکسو و ظرفیت مسئولیتپذیری مدیران از سوی دیگر ضعف نیروی کارشناس و درجای درست قرار نگرفتن کارشناسان موجود، عدم وجود بانک اطلاعاتی کارآمد و بهروز نظام جامع اطلاعات مدیریت بهطوری که هماکنون نمیتوان تحلیلی دقیق از وضعیت نیروی انسانی و عملکرد واحدهای مختلف سازمان که لازمة اجرای صحیح نظام ارزیابی عملکرد واحدها و نظام ارزشیابی شایستگی مدیران و کارکنان است بهعمل آورد، در نتیجه سازمان فاقد یک برنامهریزی مؤثر نیروی انسانی است.
انتخاب مدیران براساس روابط است تا ضوابط. پرداختها در انگیزش کارکنان تأثیر زیادی ندارد، همچنین نظام آموزش مدیران بسیار ناقص عمل میکند و طرحهای کارآمدی برای آموزش مدیران وجود ندارد. باوجود اینکه تأثیر مسلم مدیران در سرنوشت سازمان خویش برای هیچکس پنهان نیست اما هنوز گزینش و ارتقای مدیران در این سازمان بسیار ناقص عمل میکند.
پیشنهادات
ضروریترین کار برای سازمان تأمین اجتماعی اصلاح و بهینهسازی نظامهای مدیریتی است. یکی از مشکلات عمده بسیاری از سازمانها ما ضعف مدیریت میباشد که در این تحقیق باتوجه به اطلاعات بهدست آمده پیشنهاداتی برای بهبود عملکرد از طرف محقق ارائه میگردد.
1- ایجاد تشکیلات مناسبی برای برنامهریزی. مشکل عمده سازمان عدم وجود یک سیستم مناسب برنامهریزی است. برنامههایی که فعلاً در این سازمان اجرا میگردند، فاقد دید استراتژیکاند و برنامههایی عموماً کوتاهمدت و غیر کارآمد هستند، باوجود اینکه این سازمان درآمد بسیار بالایی دارد، اما متأسفانه بخش کوچکی از این درآمد صرف تحقیق و توسعه میگردد و بهای چندانی به تحقیق در این سازمان داده نمیشود اگرچه این سازمان دارای واحد پژوهش مستقلی است. اما متأسفانه این واحد تقریباً جنبة صوری داشته و تحقیقاتش در ارتباط با مشکلات اصلی سازمان نیست، اگرچه تحقیقات زیادی هم در این واحد صورت نمیگیرد.
2- باتوجه به اینکه انجاموظیفه رهبری تأثیر بهسزایی در استفاده بهینه مدیران از کارکنان دارد میتوان گفت که یکی از الویتهای مهم سازمان توجه به چگونگی انجاموظیفه رهبری است. اگر این وظیفه بهنحو شایستهای انجام گردد بسیاری از مشکلات این سازمان در این زمینه حل میگردد. باتوجه به گفتههای مدیران این سازمان در بسیاری از موراد آنان اذعان داشتند که قادرند تأثیر زیادی بر کارکنان خود داشته باشد. این تأثیر در قالبروشهای علمی صورت گیرد نتیاج مطلوبتری دربر خواهد داشت، متأسفانه در این سازمان به روشهای علمی توجه زیادی نمیشود باوجود این روشهای غیرعلمی زیادی در این سازمان بهکار گرفته میشود که اکثر آنها فاقد نتیجه مطلوب بوده و تنها فایدة آنها سرگرم نگه داشتن بعضی از مسئولان میباشد.
3- باوجود اینکه وظیفه رهبری میتواند تأثیر بهسزایی در استفاده بهینه مدیران از کارتان داشته باشد، اما پیش زمینه یک رهبری مناسب داشتن برنامهای جامع داست. لذا یکی دیگر از پیشنهادات محقق در این زمینه این است که ارتباط بین برنامهریزی و رهبری باید بهخوبی مشخص باشد. در این زمینه نقش برنامهریزی منابع انسانی از سایر برنامهها مهمتر است، بنابراین ارتباط بین رهبری و برنامهریزی منابع انسانی نقش مؤثرتری در استفاده بهینه مدیران از کارکنان دارد.
4- بالا بردن بینش مدیران یکی دیگر از ضروریات سازمان است. متأسفانه در این سازمان درصد کمی از مدیران از بینش مدیریت برخوردار هستند. از میان حرفهای کارکنان میتوان فهمید حتی اکثر افرادی هم که مدرک فوقلیسانس دارند در سایه قراردادهای سازمان با دانشگاهها بوده که البته از این دورهها فقط مدرک بهوجود آمده است تا بینش مدیریتی.
5- هماهنگی بین وظایف مدیریت یکی دیگر از ضروریات سازمان است. باوجود اینکه هر واحد مرعی انجام وظایف مدیریت بهنحو مطلوب است، اما هماهنگی چندانی