لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
تاریخ شاهان ایران از مادها تا عصر پهلوی
سلسلة مادها
(708-550 قبل از میلاد)
مادها اولین حکومت و دولت مستقل ایرانی را تشکیل دادند. اینکه بطور دقیق چه زمانی دولت مادها تشکیل شد معلوم نیست اما آنچه مشخص شده آن است که در زمان اقتدار آشوریان، مادها دولت تأسیس کردند. در ابتدا قبیله های ماد 6 تا بودند که از این میان «پارتاکن ها» جنگجو و دلیر بودند و بر عکس آنها مغ ها، صلح جو و آرام. شش قبیلة مادها همواره در حال نزاع با یکدیگر بودند به همین علت آشوریها می توانستند به راحتی بر آنها تسلط داشته باشند.
مادها دامپرور و کشاورز بودند. این شش قبیله مادی تا زمانی که دیااکو پا به عرصه گذاشت همچنان اختلاف داشتند اما دیااکو آنها را متحد کرد و مقام قضاوت آن ها را بر عهده گرفت. در واقع دیااکو اولین دولت مادها را بنیان نهاد. دیگر پادشاهان ماد به شرح زیر هستند:
فرورتیش (655-633 قبل از میلاد)، هووخ شتر (633-585 قبل از میلاد)، ایخ توویگو (585-550 قبل از میلاد).
سرانجام پارسی ها به فرماندهی کوروش سپاه ایخ توویگو را شکست داد و بدین گونه حکومت مادها به پایان رسید و دوران پادشاهی هخامنشیان آغاز گردید. از پادشاهان ماد کتیبه و دست نوشتة مستقلی بدست نیامده. آنچه دربارة مادها می دانیم از میان کتیبه های بابلی و آشوری استخراج شده است.
دیااکو (دیوکس)
(708-655 قبل از میلاد)
قبیله های مادها شش قبیله بودند که هیچگاه با هم اتحادی نداشته و زیر سلطة آشوریها بودند. مادها توسط آشوریها زمانی طولانی استثمار شدند. سرانجام یکی از بزرگان مادی به نام دیااکو که مقام قضاوت را در میانشان بر عهده داشت، قبایل شش گانه را با هم متحد کرد و اولین دولت مادها را بنیان نهاد. بعد از مدتی دیااکو از کار قضاوت کناره گرفت. بعداز آن دزدی و نا امنی همه جا را فرا گرفت و مادها از وی خواستند تا ریاست را بر عهده بگیرد. دیااکو بعد از اینکه اختیارات تام از آنها گرفت ریاست قبیله اش را بر عهده گرفت. وی ابتدا سربازانی برای حفاظت خود و خانواده اش استخدام کرد سپس در دامنه کوه الوند، شهری بنام اکباتان که همان همدان امروزی (هگمتانه) است را ایجاد کرد. و آن را پایتخت خود قرار دادند، او هفت دیوار که هر کدام یک رنگ داشت در اطراف همدان ایجاد نمود. برجهای دیوارها طلایی رنگ بودند. دوران پادشاهی دیااکو با پادشاهی «سناخریب» سلطان آشوریها مصادف بود. سناخریب که سرگرم جنگ با عیلامی ها و بابلی ها بود به مادها توجه ای نداشت.
از طرفی بدلیل طبع آرامی که دیااکو داشت، با دادن باج و خراج سرزمینش را از حملة آشوریها محفوظ نگاه می داشت.
از کارهای مهم دیااکو متحد کردن قبیله های شش گانة مادها بود. علاوه بر آن به آبادانی شهرها و مناطق مختلف سرزمینش همت گماشت و از میانشان به جمع آوری سپاه مشغول شد تا در صورت لزوم بتواند با دشمنانش جنگیده و آنها را نابود کند. او می خواست دشمن اصلی مادها یعنی دولت آشوری را نابود کند ولی قبل از اینکه بتواند کاری انجام دهد دار فانی را وداع گفت.
در واقع نخستین مردمی که به سرزمین ایران آمدند آریائی ها بودند. آنها حدود 3500 سال پیش به این سرزمین آمدند و در دشتهای سرسبز و سرزمینهای آباد کوهستانی مسکن گزیدند. از آن زمان سرزمین ما، ایران نامیده شد، آریائی ها چند دسته بودند که یکی از آن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
ضرورت و منطق نیاز به مطالعات تاریخ اسلام دو چیز است:
1- هویت فردی و اجتماعی امروز هر یک از ما به عنوان مسلمان، ریشه در سنت و تاریخ گذشته دارد و ما برای شناخت هویت اسلامی خود به شناخت تاریخ و گذشته مسلمانان نیاز مبرم داریم.
2- از آن رهگذر که بسیاری از سنت های حاکم بر تاریخ ثابت و پایداراند، شناخت آینده در بسیاری از موارد، با شناخت گذشته تحلیل و تفسیر می شود.
بنابراین تاریخ همچون آینده ای است که در گذشته اتفاق افتاده و می تواند درس آموز حال حاضر زندگی انسان باشد. تاریخ به تنهایی منبع مستقلی برای عبرت آموزی و انتخاب صحیح راه زندگی و تحصیل سعادت فردی و اجتماعی است.
در تاریخ و پیشینه زندگی انسان همه راه ها تجربه شده است و برآیند نیک و بد هر انتخابی به خوبی نمایان است، بنابراین آموزه های تاریخی می تواند مانند مکتب کاملی هدایت گر انسان به سوی خیر و نیکبختی باشند.
به طور کلی فایده مهمی که سیر مطالعات تاریخی برای ما دارد، آشنایی با دیدگاه ها، درس آموزی از پیروزی ها و عبرت آموزی از ناکامی های گذشتگان است تا آن را فرا راه زندگی حال و آینده خود سازیم، آزموده را دوباره نیازماییم، خطای گذشتگان را تکرار نکنیم و بهتر از گذشتگان انتخاب نماییم.
پیدایشو سرگذشت انسان ، حکومت ها ، جوامع ، امت ها ، ادیان ، اندیشه ها، علوم و سیره اخلاقی و عملی بزرگان، شاخه های مختلف مطالعات تاریخی هستند که از این میان، مقصود از سیر مطالعات تاریخ اسلام، تنها مطالعه در تاریخ پیدایش اسلام، سیر تطور، حوادث و پیشامدها و زندگی رهبران آن است.
تاریخ اسلام در حقیقت، تاریخ تطور ایمان امت اسلامی است. اینکه چگونه نیروی ایمان، امت محمد (ص) را در مسیر خدایی شدن، به پیش برده است و چه قدرت شگرفی در تمدن و فرهنگ پیروان خود ایجاد کرده است.
به صورت دقیق تر می توان گفت: تحولات حیات بشری، حیات عقلانی و حیات عرفانی مسلمانان و سیر تطور زندگی آنان، مهمترین موضوعی است که باید از تاریخ بیاموزیم و در آن مطالعه کنیم.
عرصه مطالعات تاریخ اسلام:
1. تاریخ اسلام
2. تاریخ تمدن اسلامی.
3. تاریخ زندگی پیامبر(ص).
4. سیره عملی پیامبر(ص).
1- معارف تاریخى و نقش آن در زندگى بشر:انسانى را در نظر بگیرید که در گذرگاه پرپیچ و خم و تاریک مجبور به پیشروى مى باشد. لکن باو گفته و آموخته اند که در جاى جاى این گذرگاه خطرناک کلیدهایى وجود دارد که او مى تواند با شناسائى و کنترل و فشار دادن آنها چراغهاى متعددى را روشن ساخته و به آسانى راه مقصود را در پیش بگیرد واز خطرات احتمالى این راه پر پیچ و تاریک خود را نجات دهد. واگراین کار را انجام ندهد نه تنها موفقیت در پیشروى خود را تضمین نکرده بلکه به یقین در یکى از همین پیچ و خمها سقوط کرده و به هلاکت خواهد رسید.آیااگراین شخص از کوشش براى کشف و شناسائى کلیداین چراغها خوددارى کرده و در تاریکى کامل راه پیمائى کند خردمندان به او چه خواهند گفت ؟ آیااو را یک فرد نادان بیمار و بى بهره از خرد و شعور معرفى نخواهند کرد؟ بدیهى است بطور مسلم چنین خواهد بود که همگان کاراو را تقبیح خواهند کرد.رابطه جوامع بشرى با[ تاریخ] نیز بطور دقیق همینگونه است . مسیرى که بشرالزاما در گذشته هاى دور در تجریه زندگى فردى واجتماعى خود پیموده و در حال حاضر و آینده هاى دور و نزدیک نیز مجبوربه پیمودن آن مى باشد در مجموع [تاریخ] نام دارد که به مثابه یک رودخانه مهار نشدنى در بستر زمان جارى است و یا همچون یک گذرگاه پیچ و خمدار و تاریک در جارى زمان گسترده است . عابر این رودخانه و گذرگاه تاریک انسان و جوامع بشرى است . چراغهائى که در جاى جاى این گذرگاه خطرناک نصب شده است همان قوانین و سنتهاى الهى است که تاریخ براساس آنها شکل مى گیرد و حرکت مى کند. کلیدهاى ناشناخته این چراغها نیز همانا[ علم تاریخ] و یا به تعبیر بهتر و گویاتر[ معارف و علوم تاریخى] است . بشرامروز در طى مسیر زندگى فردى واجتماعى خود باید به جوامع پیشین تاریخ توجه کند و زندگى آنها و علل و عوامل رشد وانحطاطشان را بشناسد. واز مجموع این مسائل در زندگى امروز خود بهره بردارى کند و یا به تعبیر زیباى خداوند در قرآن مجید[ از آنها عبرت بگیرد]. 1 و در سمایه بیاندوزد تا تجربه هاى آنان را تکرار نکند و در پرتگاههائى که برخى از آن جوامع گناهکار و منحرف در آن سقوط کرده و نابود شدند نه غلتد که سرانجام چنین کارى دچار شدن به[ عذاب و یاس] الهى و گرفتارى در زیر تازیانه هاى[ تدمیر]اوست. 2 .خداوند در قرآن مجید درباره ارزش توجه به تاریخ و سرگذشت ملتهاى پیشین و پند و عبرتى که مى توان از آنها در زندگى امروز گرفت چنین فرموده است :ولقد جالهم من الانباء ما فیه مزد جر حکمه بالفه. فما تغن النذر فتول عنهم ... 3[در قران ازاخبار و تاریخ پیشینیان گزارشهاى زیادى آمده است که اگر معاندین پندپذیر بودند براى بازداشتشان از گناه و گمراهى کافى بود اخبار قرآن حکمت رسا و درس آموزنده اى است لکن معاندین لجوج از سرگذشت واخبار گذشتگان عبرت نمى گیرند و گوش به هشدارها وانذارها فرا نمى دهند. تواى پیغمبر!ازاین گروه خود سر و تربیت ناپذیر اعراض کن.]خداوند بزرگ در جاى دیگر قرآن مى فرماید: [اولم یسیروا فى الارض فینظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلهم کانواشد منهم قوه واثاروالارض و عمروهااکثر مما عمروها وجائتهم رسلهم بالبینات فما کان الل لیظلمهم ولکن کانوانفسهم یظلمون] . 74 [چرا مردم در روى زمین گشت و تفحص نمى کنند و در تاریخ ملتهاى پیشین بدقت نمى نگرند تا دریابند چگونه شد سرانجام کار آنانکه پیش از آنها بودند و بمراتب توان و نیروى بیشتراز آنها داشتند آنان چهره زمین را دگرسان ساخته و آن را بسى آباد نمودند بیش از آنچه که نسلهاى بعدى آباد کردند لکن وقتى پیامبران خدا با حجتها و براهین قطعى بسوى آنان مبعوث شدند آنان به خویشتن خویش ستم روا داشته و به راهنمائیهاى پیامبران اعتناء نکردند پس خدا نابودشان کرد خداوند به آنها ظلم نکرد آنان به خود ستم کردند ]امیرالمومنین على (ع) نیز خطاب به فرزندش حسن (ع) مى فرماید:[براى امور واقع نشده با آنچه واقع شده است استدلال کن و با مطالعه قضایاى تحقق یافته حوادث یافت نشده را پیش بینى کن زیرا امور جارى جهان همانند یکدیگرند.از آن اشخاص نباشد که موعظه سودش ندهد مگر توام با آزار و رنج باشد زیراانسان عاقل بایداز راه اندیشه و آموزش پند پذیرد این بهائم و چار پایان هستند که جز با کتک تربیت نمى شوند]. 5آن بزرگ مرد تاریخ باز هم در جاى دیگرى ازاین وصیتنامه درباره اهمیت وارزشمندى آگاهى از تاریخ امتهاى پیشین و کارآئى آن در حل مشکلات کنونى چنین فرموده است : [ اى فرزند من ! گر چه عمر من همزمان با عمر گذشتگان نبوده است ولى در کارهاى آنان نظرافکنده و در تاریخ شان بدقت اندیشیده ام و در آثارشان سیر و تفحص نموده ام تا جائیه از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
جایگاه روانکاوی در تاریخ روان شناسی
روانکاوی یا روان تحلیل گری و نام زیگموند فروید در سرتاسر دنیای نوین برای بیشتر مردم آشناست. گر چه سایر چهره های پیشرو در تاریخ روان شناسی، مانند فخنر، وونت و تیچنر خارج از روان شناسی حرفه ای کمتر شناخته شده اند، فروید در میان عامه مردم از شهرت فوق العاده ای برخوردار است. بیش از چهل سال پس از مرگ فروید نیوزویک نوشت که بدون او تفکر قرن بیستم به دشواری قابل تصور است. او یکی از معدود افرادی است که در تغییر شیوه تفکر ما درباره خودمان نقش اساسی داشته است.
روانکاوی با سایر مکاتب روان شناسی همزمان است. وضعیت را در سال 1985 در نظر بگیرید، سالی که فروید نخستین کتابش را انتشار داد و آغاز رسمی جنبش نوین خود را مشخص کرد. وونت در ان زمان 63 سال داشت. تیچنر که تازه 28 ساله شده بود فقط دو سال پیش از ان به دانشگاه رفته بود و تدوین نظام ساخت گرایی اش را به تازگی آغاز می کرد. روح ساخت گرایی در آمریکا در حال رشد بود. روان شناسی رفتار گرایی و روان شناسی گشتالت هیچ کدام شروع نشده بود. واتسون در ان هنگام 17 سال و ورتایمر 15 سال داشتند.
با وجود این در هنگام مرگ فروید در سال 1939 ، چشم انداز کلی روان شناسی تغییر یافته بود. روان شناسی وونت، رفتارگرایی و کارکردگرایی به صورت تاریخ درآمده بودند. روان شناسی گشتالت از سوی آلمان به سوی ایالت متحده ریشه می دوانید، و رفتارگرایی شکل مسلط رفتار در آمریکا شده بود.
بر عکس دیگر مکاتب، روانکاوی نه محصول پژوهش های دانشگاهی بود نه محصول علم محض، بلکه از درون روانپزشکی برخاست که تلاش می کرد کسانی را که جامعه به آنان برچسب بیماران روانی می زد، درمان کند. بدینسان روانکاوی یک مکتب فکری روان شناسی که به طور مستقیم با سایر مکاتب قابل قیاس باشد نبود، و هنوز هم نیست.
روانکاوی از نظر هدف، موضوع مطالعه، و روش از همان ابتدا از خط فکری روان شناسی دور شد. موضوع مورد مطالعه آن رفتار نابهنجار است، که تا اندازه ای از سوی مکاتب مورد غفلت قرار گرفته بود، روش اولیه آن به جای آزمایش کنترل شده آزمایشگاهی، مشاهده بالینی است. همچنین روانکاوی با ناهشیاری سرو کار دارد، موضوعی که از سوی سایر مکاتب فکری در روان شناسی اساساً نادیده گرفته شده بود.
با این وجود روانکاوی ویژگی های زمینه ای مشترکی با کارکردگرایی و رفتارگرایی دارد. همه آنها از روح ماشین گرایی، از کارهای فخنر در پسیکوفیزیک و از افکار انقلابی داروین تأثیر پذیرفته بودند.(داون پی شولتز، سیدنی الن شولتز1384)
اهمیت مطالعه روانکاوی:
بانظر به این که روانکاوی اولین نظامی است که به طور کامل به بررسی نیروی انگیزشی و شخصیت پرداخته است وهمچنین این تئوری مسائلی را که تا زمان پیدایش آن به صورت تابو به آن نگریسته می شد ولی در عین حال در تکوین شخصیت ، مبین چگونگی رابطه فرد با دیگران و احتمالاً نیرومند ترین نیروی انگیزشی انسان یعنی مسائل جنسی را به دقت مورد بررسی قرار داد و بر آن تاکید کرد که به علت همین تاکید مخالفتهای جدی با این نظریه صورت گرفت. این مسائل چیزی جز امر جنسی نبود که بنا برمدل روانکاوی مسائل جنسی از بدو تولد تاثیر چشم گیری بررشد شخصیت دارد .
علاوه بر این، مکاتب بعد از نظام روانکاوی که فروید آغاز گر آن بود، به نحو چشم گیری تحت تاثیر روانکاوی بوده اند . همچنین، این نظریه به دلیل ارائه تصویر جدیدی از انسان، روانشناسی را دستخوش انقلاب و مسیر آینده آن را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار داده است .به دلیل این حقیقت که این تصویر تفاوت بسیاری با تصویر مورد قبول عام داشت، روانکاوی نه تنها روان شناسی را، که بسیاری از حوزه های دیگر اندیشه و حیات انسانی را تحت تاثیر قرار داد، به ویژه حوزه هایی از قبیل ادبیات ،هنر ،تعلیم و تربیت ،اخلاق ،جامعه شناسی ،انسان شناسی والهیات.
گفته اند که روانکاوی درست به اندازه نظریه های کوپرنیک و داروین تصور انسان را از خویش تغییر داده است.همچنان که کوپر نیک توهم مربوط به وضعیت مرکزی زمین و انسان را در جهان از بین برد و داروین هم توهم یگانه بودن انسان در طبیعت زنده را نابود ساخت ،فروید نیز ضربه ای مهلک بر احتمالاً بزرگترین توهم انسان نواخت ،تصور این بود که انسان حاکم بر اعمال و افکار خود است.
روانکاوی، بالاخص از رهگذر کار زیگموند فروید، جامع ترین و منسجم ترین نظریه درباره انگیزش و آسیب شناسی روانی را ارائه نموده است، نظریه ای که هنوز طراوت و تازگی خود را حفظ کرده است. در واقع بینش ها و تحلیل های فروید درباره جبرگرایی روانی، اوایل کودکی،و فرایند های ناهشیار، تاثیر زایل نشدنی بر روانشناسی گذاشته است(کورچین، 1983). مفاهیمی مانند آسیب (ضربه)،سوگ، دفاع،روابط شیئی،اظطرب جدایی،و دوره های حساس در اوایل کودکی، برای طرز تفکر روان کاوی درباره مشکلات مراجع بسیار تعیین کننده هستند.مع هذا، انواع دیگر روان درمانی و روش های رفتاری تنها در این اواخر توجه جدی به این اصطلاح ها مبذول داشته اند (بالبی،1982).
افزون بر این، روانکاوی فراتر از یک نوع روان درمانی صرف است؛ روان کاوی همچنین نظریه ای درباره رفتار انسان و روش مشاهده است.اس.فروید (1923) در تعریفی کلی به این نکته اشاره کرده است((شیوه ای برای تحقیق درباره فرایندهای ذهنی به ویژه پدیده ناهشیار، روش درمان مبتنی بر این شیوه، و مجموعه ای از مشاهدات و واقعیت های گردآوری شده که درمجموع ساختار منسجم و یکپارچه نظریه ای در خصوص رفتار انسان را پدید می آورند))(ارگل،1995؛ص523). روانکاوی، به عنوان نظریه ای در خصوص رفتار انسان، بر دو فرضیه بنیادی متکی است:(الف)جبرگرایی روانی- همه رخدادهای ذهنی علت دارند و هیچ رخدادی به طور تصادفی روی نمی دهد ؛(ب)ناهشیاری پویا- بسیاری از نیازها،آرزوها، وتکانه های اساسی بیرون از آگاهی شخص قرار دارند(برنر، 1973)اما هدف روانکاوی، به عنوان فرایند درمانی، این است که افراد کمک کند رشد و تکامل شان را تحقق ببخشند؛روانکاوی عمدتاً برای انجام این کار سعی می کند محتوای قسمت ناهشیار ذهن رابه
بخش هشیار بیاورد و سازمان ساختارهای روانی (خود)را که دنیای واقعی، به ویژه دنیای واقعی روابط بین فردی،را دریافت نموده و با آن کنش متقابل دارد،نیرومند سازد(گرینسون،1967).
در اینجا بی مورد نیست یادآوری شود که چنانچه توضیح داده شد روانکاوی فروید فلسفه لهو و لعب نیست. راست است که فروید جنسیت را پایه مهم شخصیت انسانی معرفی کرده و بخصوص در هیستری سرکوب شدن آنرا علت کسالت دانسته است، اما درمان را غرق شدن در عیاشی جنسی ندانسته است (بیماری به علت قوی بودن غریزه جنسی در این اشخاص پیدا نمی شود بلکه به علت غیر صحیح با آن ایجاد می گردد) (جرالد اس . بلوم ، 1352).
قبلا دیدیم که در قرن نوزدهم پزشکان اعصاب می خواستند علل جسمانی بیماری های روانی را کشف و به وسیله رفع آنها بیمار را درمان کنند .فروید در جهت معکوس آنها رفت . یعنی با روش روانی، به کشف علل روانی بعضی بیماریها ، (روش و طرز برخورد شخص بیمار با موانع زندگی)پرداخت و نشان دادن که بعض عوارض جسمانی همراه با بیماریهای روانی علت روانی دارند. مثلا در بیماران مبتلا به هیستر فلجهای جسمانی زیادی دیده می شود که آزمایشهای پزشکی نمی توانند آنها را تایید کنند .مثلا بیمار قادر نیست دستش را حرکت دهد، در حالیکه عضلات و اعصاب دستکاملا سالم اند؛ یا درست نمی بیند، در حالیکه چشم پزشک هیچ ضایعه عضوی در چشم او تشخیص نمی دهد؛ یا مرتب قی می کند و قادر به غذا خوردن نیست، در حالیکه پزشک متخصصدستگاه گوارش علت موجهی برای این حالت نمی یابد. پیش از آن بیماران هیستریک را درغگو می شناختند.فروید نشان داد که در این بیماران اعضای بدن تحت تاثیر بیماری روانی واقعا قدرت عمل خود را از دست می دهند. روش درمان فروید خیلی ثمربخشتر بود.معذلک او رقیب و مخالف پزشکان اعصاب نبود و راهی را که آنها دنبال می کردند مورد تحقیر قرار نداد . چه روش فروید محدود به یک دسته از بیماریهای روانی است که آنها را نوروز می نامید و در مورد دسته دیگر بیماریهای روانی به نام پسیکوز موثر نیست. فروید نخستین کاشف ضمیر ناخوآگاه نیست، چنانچه اشاره شد قبل از او دیگران آن را درک کرده بودند ولی او نخستین کسی است که نقش آن را در ساختمان و و طرز کار روان نشان داده است.یک دسته از پیروان او که مهم ترین آنها فرانتس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
مقدمه صفحه 1
شیمی علمی که ازساختمان ماده وتغییرات باطنی ان صحبت می کند وبعبارت دیگرمی توان گفت که شیمی ازترکیبات اتمهابحث می کند .انسان برای زندگی بهتربه موادی احتیاج داردکه بیشتر انهابطورطبیعی ساخته واماده نیست وناچاراست که هریک رابنحوی تهیه نماید وازانهااستفاده مخصوصی نماید.علمی که ازاین مواد بحث می کند شیمی نام دارد.به عقیده محقق هندیا((مهدی حسن )) لغت ((شیمی))ازکلمه چینی ((چین ای)) به مفهوم((عصاره طلاسازی))اشتقاق یافته است که درلحجه فوکین واقع درجنوب چین کیمیا تلفظ می شود پس این خاطرنشان می کندکه فعالیتهای شیمی توسط اعراب وچینی هادرنواحی مذکورصورت میگرفته است واین لغت نیزبه وسیله بازرگانان عرب به غرب راه یافته است. هدف ازاین مقاله تحقیقی شناخت تاریخی شیمی میباشدبنابراین مطالب ان به وسیله فصول زیر مورد بررسی قرار می گیرد:
1 -فصل اول:دانش شیمی ومختصری ازتاریخچه تکامل ان
2-اغازشیمی نوین وگستر ش ان
صفحه2
فصل اول
دانش شیمی ومختصری ازتاریخچه
تکامل آن
صفحه3
چگونگی پیدایش وتکامل علم شیمی
شیمی درزندگی بشردخالت داشته والان نیز اهمیت بیشتری یافته است هرچه مردم پیشرفت می کنندنقش شیمی درشئون مختلف زندگی بارزترمی شود.
احتیاجات مادی انسانهارامجبورکرده است که تلاش نمایندوزندگی بهتری بسازدبدون شک اولین قدم راکه در راه ترقی علم شیمی برداشته شده است باکشف اتش واستفاده ازان اغازگردید.بشرطی سالیان دراز از اتش برای گرم کردن وپختن غذاهااستفاده می نمود.
ازوجودبعضی ازفلزات که درپارهای ازسنگهابوده اطلاع حاصل کرده وبه تهیه اجروشیشه پرداخت.اثارگذشتگان نشان می دهد که معلومات انهانسبت به اشیاء باگذشت قرون متمادی ضمن تجربیات متعددوطولانی حاصل گشت شواهدزیادحکایت داردکه عده ای ازفلزات مانندمس رادرشش هزارسال قبل می شناختند.درچهارهزارسال پیش الیاژهایی نظیرمفرغ(الیاژی است ازمس وقلع)رامورداستفاده قرارمی داده اندوخواص ان رابطورتجربی می دانستند .طلانیزدران اعصارکشف شد زیرافلزی است که درطبیعت بصورت خالص یافت می .شود
هنرلعاب دادن ظروف که بعداًمنجربه ساختن شیشه گشت چندی پیش از ان رواج پیداکردونقاشیهای روی اجسادمومیائی انجام گشته ودرمصریافت شده نشان می دهدکه کارگران وهنرمندان ان عصرقادربه ساختن شیشه رنگی بوده اند وجواهرهای قیمتی رامی تراشیده اند.
دانشمندان درپی ان بودندکه به رموز و اسرار طبیعت واقف گردندوحقیقت ماده رادریابندولذالفظ حکیم به کسی اطلاق می شد که علت العلل اشیاء رابداند.فلاسفه راجع به ماده عقایدمختلفی ابراز می داشتندبرخی راعقیده بر ان
صفحه4
بودکه تمام اجسام موجود در دنیا از یک ماده اولیه بنام(ماده المواد)تشکیل شده است بنابر این هرکسی ان راجسم بخصوصی تصورمی کردمثلاً تالس اصل اشیاء را آب وذیمقراطیس آتش می پنداشت.
نام عنصر اولین دفعه به وسیله افلاطون برده شدوپس از ان ارسطو وپیروانش ماده را ازچهارعنصرآب؛آتش؛بادوخاک می دانستندوبرای هریک خواصی درنظرمی گرفتندبه عقیده ارسطوچهارعنصرمذبورمبداکلیه موادمی باشدبه عبارت دیگردانشمندمذکوراعتقادداشت ازترکیب عناصربه نسبتهای مختلف اجسام گوناگون بوجودمی اید.مثلاآب را یکی از عناصر می دانست که درساختمان فلزات یافت می شود واستدلال می کردچون فلزات مانندآب مایع می گردند تئوری عناصرچهارگانه تا اواخرقرن هفدهم دوام یافت.
دموکراتوس (370 -460 ق.م)فیلسوف یونانی حدود450 سال قبل ازمیلاداعلام کرد که ماده ازذرات ریزی بنام اتم (غیرقابل تجزیه)تشکیل یافته است.تااینکه دالتن درسال1808 فرضیه اتمی خویش رامعرفی کرد.
کیمیاگری
هنرکیمیاگری که مصریان قدیم آن را هنر مقدس می خوانندمنحصراً دراختیار روحانیون مصربوداین علم ازاسکندریه که مرکز علمی ان زمان بود به ایران امد وازاینجا به اروپای غر بی رفت.
کیمیاگران به وجودجسم مرموزی بنام سنگ فیلسوفان (اکسیر)معتقدبودندوخیال می کردندکه باکشف این سنگ مس رابه طلاوسرب رابه نقره تبدیل کنندولی هیچگاه دراین راه موفق نشدندلیکن درخلال این کارها و ازمایشات پاره ای ازموادکه مورداستفاده می باشدوهمچنین روش عملیاتی که درازمایشگاههای شیمی متداول است ازان دوره ها به جای مانده است.
صفحه5
عده ای ازکیمیاگران متوجه گیاهان شده بودندوازراه تصفیه وتقطییر توانستندعصاره های مختلفی بدست اورند که بعداً به تدریج داروهای گیاهی ازانهاساخته شد.طی این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
مقدمه
اهمیت تحقیق :
پژوهش د رحوزه نظام قضائی بعد از مشروطه آنقدر کم و ناچیز است که گوئی این دوره تاریخی از دید محققین کشور دورمانده است این ادعا زمانی بیشتر به نظر می آید که تتبعات و تحقیقات قبل از مشروطه رامطالعه کنیم دربارةنظام قضائی عهد باستان علاوه بر کتب تاریخی آثار مستقلی تدوین یافتهاست که براساس منابع محدود و علایم به جامانده از روزگاران باستان تصویر نسبتاًروشنی از نظام قضائی عهد باستان به دست می دهد .
دردورةاسلامی نیز آثار نسبتاًجامع و کاملی در خصوص نهاد دادرسی به رشته تحریر درآمده است ولی بعد از مشروطه اثری که مقام قضائی این دوره را به طور مستقل مورد مطالعه قرارداده باشد به چشم نمی خورد بنابراین اطلاعات مربوط به نظام قضائی این دوره در کتابهای تاریخی ، مجلات حقوقی ، روزنامه ها ،مذاکرات مجالس قانونگذاری ، اسناد و مدارک تاریخی پراکنده است بنابراین انجام یک تحقیق کامل در این مورد ضروری به نظر میرسد .
باسمه تعالی
پیشگفتار :
اهمیت تاریخ حقوق
مرز تاریخی میان توحش و تمدن سامان یافتن نظام حقوقی و قبول قواعدی به مثابةقانون در روابط جمعی است . به این معنی که هرگونه تشکّل اجتماعی و تعامل مدنی به حداقلی از قانونمندی نیاز دارد و برای استقرار و استمرار هر نوع دولت و حکومت از تجمع های بدوی پیش آریائیان در نجد ایران و دولت شهرهای کوچک یونان باستان گرفته تا امپراطوری های بزرگ ایران ، روم ، وجود قواعد و قوانینی برای برقراری نظم عمومی ، تعیین حقوق و تکالیف اعضای جامعه ؟ اقتصاد و دفاع ، تقسیم کار ، امکانات ، فرصت ، قدرت و ثروت میان مردم ضروری است .
بدین گونه ، فهم درست تاریخ تمدن بشری بدون توجه به مبادی و مبانی نظام حقوقی اقوام و ملل پیشین و به عبارت دیگر تاریخ حقوق مقدور نیست ، زیرا نه تنها داشتن قانون – ولو در ساده ترین اشکال و بدوی ترین درجات – شرط تمدن و فرهنگ است بلکه هر نوع قانون حاکم بر هر عشیره و یا قبیله یا قوم یا ملّت نیز جلوه ای از درجه و مرتبه تمدن و فرهنگ آن جماعت و آیینه مدنیّت آن جامعه است .
چراکه اولاً ، ارتقا جماعت به جامعه یعنی دوام و قوام تجمع های انسانی مستلزم قوانین و قواعد رفتاری و اجتماعی است ثانیاًنظام حقوقی با دیگر نهادهای اجتماعی پیوندی نزدیک و ارتباطی تنگاتنگ دارد ثالثاً بنای عقلا یا عرف و عادت و به عبارت دیگر رفتار احتماعی هر جامعه مخصوصاًدر دوران هایی که قوانین هنوز مدوّن و مکتوب نشده است سنگ زیر بنای نظام حقوقی هر جامعه شمرده می شود .
تاریخ حقوق بخشی عمده از تاریخ تمدن است و آگاهی از سیر تطوّر و تکامل تمدن مستلزم درک درستی از نهادهای حقوقی مختلف در اعصار و قرون گذشته است چراکه صرف نظر از اسباب و عللی که موجب ظهور و سقوط دولتها و فراز و فرود تمدن ها و فرهنگ های کهن در گوشه و کنار جهان شدهاست در همه حال داشتن نوعی نظام حقوقی در مفهوم عام آن لازمة ادامة هرگونه دولت و مدنیتی است و می باشد این واقعیت در باب همه شکل های مردم از جماعت ها ی بدوی و کوچک شکار و شبانی گرفته تا جامعه های پیشرفته صنعتی صادق است به این معنی که از نظر ؟هوی تعامل اعضای معدود یک تشکل جمعی بدوی با روابط بسیار پیچیده در یک جامعة صنعتی ( همچون تعامل بین کارفرمای یک کارخانة بزرگ رایانه سازی و کارکنان متخصص آن ) از یک مقوله اند و لذا تعیین تکلیف در مورد تضاد منافع و حل اختلاف میان افراد و اصناف و طبقات مختلف در هر نوع تشکّل جمعی مستلزم داشتن یک نظام حقوقی به منظور تنظیم روابط مردم و حفظ نظم در اجتماع است .
ادوار حقوق در ایران :
تاریخ حقوق ، مالیه عمومی و نظام قضایی را در تمدّن ده هزار ساله ایرانی با لحاظ کردن مقسم ها و قسیم ها یمختلف می توان به دوره های متفاوتی با تأکید بر معیارهای گوناگون تقسیم کرد این تقسیم بندی بر اساس تحولات سیاسی اجتماعی و انقلابات داخلی که در ایران روی داده است می باشد :
*1- نخستین بارقه های نظام حقوقی د رحوزةتمدن ایرانی شامل ابتدائی ترین گرد همائی های قبیله ای در حدود ده هزارسال پیش میان اقوام پیش آریایی بود که هنوز فاقد مدنیت و تشکل های اجتماعی و اقتصادی بودند و به