لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 79
- تاریخ اداری قبل از اسلام ایران
در بررسی سازمان های اداری پیش ازاسلام ایران، توجه به دو نکته ی زیرین لازم به نظر می رسد :
آگاهی های ما از گذشته های تاریخی دور ایران بسیار اندک بوده و مبتنی است بر بررسی - های دو قرن نزدیک دانشمندان اروپایی و شرق شناسانی مانند « سیلوستر دوساسی » پایه گذار مطالعه های شرق شناسی فرانسه (1793) و برنوف ، کاشف مبانی علمی ( 1830 ) .
در ایران باستان مانند دیگر کشورهای جهان ، مردم زندگی ابتدائی داشته و پای بند اصول اخلاقی جامعه بوده و در نتیجه سازمان های اداری ساده و رئیسان قبیله ها ، مرجع داوری و حل اختلاف بوده اند که در این صورت ، مهمترین کار دولت جمع - آ وری مالیات ها به ساده ترین شکل خود بوده است .
1-1- دوره هخامنشیان
بررسی تاریخ تحول اداری ایران را با ورود آریان ها به فلات ایران شروع می کنیم و از مطالعه ی زندگی و سرگذشت بومیان این سرزمین صرف نظر می نمائیم .
آریان ها یا آریائی ها که شاخه ای ازمردمان هند و اروپائی بودند و درآسیای میانه زندگی می کردند ، در حدود دو هزار سال پیش از میلاد مسیح ، از گروه اصلی خود ، جدا شده و به سوی سرزمین ایران حرکت کردند و در این جا زندگی نوینی را آغاز نمودند .
سازمان اجتماعی آریان ها ، از روحانیون جنگ آوران و برزگران ترکیب یافته و اداره ی خانوارها ، بر قدرت پدر یا بزرگتر خانواده مبتنی بود . سلسله مراتب سازمان اجتماعی بدین ترتیب بود که از چند خانواده ، تیره ، از تعدادی تیره یا عشیره قبیله و از چند قبیله یک قوم به وجود می آمد ، که در یک ایالت زندگی می کردند . رئیس هر ایالت شاه و پادشاه ایران ، شاهنشاه خوانده می شد .
برابر نوشته های تاریخی ، در گذشته های دور ، مذهب و زبان آریان ها با هندی ها یکی بود . تا این که آن ها مذهب خود را جدا کرده و به وجود خیر و شّر اعتقاد پیدا کردند ، بدین ترتیب که خوبی هائی مانند : روشنائی ، باران و غیره را به خیر و بدی هائی مانند : تاریکی ، خشک سالی ، ناخوشی و مرگ را به شرّ نسبت می دادند . با گذشت زمان مذهب آن ها کامل تر شد و باور کردند که خداوند خوبی ها « اهورامزدا » و خدای « اهریمن » است .
در آن زمان زردشت پیامبر آن ها و اوستا کتاب مقدس او بود که گفته اند بیست و یک کتاب بوده و به خط طلا بر دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود که پس از پایان کار سلسله ی هخامنشی ، آن کتاب ها از میان رفته و قسمتی کوچکی از آن ها باقی مانده است .
در این دوران شاه مرکز قدرت ها بود ، امتیاز را او می داد ، قانون ها از او ناشی می شد ، فرمانده کل قوا بوده و رئیس کل تشکیلات کشوری به حساب می آمد ، رئیس مذهب نیز بود ، زیرا پادشاه هخامنشی خود را نماینده اهورامزدا ( خداوند ) در روی زمین می دانست . چنان که داریوش در سنگ نبشه ی نقش رستم می گوید : « چون اهورامزدا دید کار زمین مختل است آن را به من سپرد و من آن را به ترتیب صحیح در آوردم » .
گسترش و بزرگی امپراطوری هخامنشیان ( 550 تا 230 قبل از میلاد ) . مشکل ادرای و سازمانی تازه ای در زمینه ی برقراری ارتباط ، میان واحد های مختلف مملکتی به وجود آورد و کنترل سازمان های دولتی را که از مدیترانه به پنجاب و از نیل به ترکستان گسترده شده بود دشوار ساخت .
برای رفع این مشکل ، شبکه ی راهها به وجود آمد که پایتخت را به دورترین نقطه های مرزی مربوط می ساخت و در رشد بازرگانی داخلی و خارجی ایران ، تاثیر به سزایی داشت . اقتصاد پولی در ایران آغاز شد و نوعی تمرکز سیاسی و عدم تمرکز اداری ایجاد گردید ، بدین ترتیب که سیاست های مربوط به تمامی کشور در پایتخت گرفته می شد ، در حالی که تصمیم -های محلی به حکومت های محلی و ساتراپ ها سپرده شده بود .
پارسی ها ، بالا بردن سطح فرهنگ و تمدن سرزمین های تصرف شده را وظیفه خود می – دانستند و با مردمان آن ها به مهربانی رفتار می کردند و در ارائه ی خدمات عمومی مانند ایجاد راهها و شبکه های آبیاری پیش قدم بودند ، چنان که داریوش در تکمیل کانال نیل کوشش کرد
( 521 – 458 ق.م ) تا کشتی های بتوانند از مصر به ایران و هند ، رفت و آمد نمایند .
قابل ذکر است که بر روی استوانه ای از گل که در حدود 65 سال پیش در بین النهرین پیدا شده ، به خط بابلی و به فرمان کورش کبیر اولین منشور آزادی ملت ها نوشته شده است ، این فرمان در سال 550 ق.م صادر گردیده و به موجب آن یهودیان پس از70 سال اسیری به وطن خود بازگشتند که این رویداد در تورات نیز آمده است .
با توجه به آن چه که در بالا آمد و نوشته های گزنفون در کتاب تربیت کورش ، می توان برداشت کرد که پارسی ها به آموزش کارمندان ، پیش از ورود به سازمان و هم چنین آموزش
ضمن خدمت توجه داشته و شالوده ترفیع بر شایستگی و لیاقت کارکنان استوار بوده است .
در نهایت به نظر برخی از دانشمندان مدیریت ، ایرانیان باستان ، در مدیریت و اداره ی سازمان های بزرگ ، چنان استعداد و توانائی از خود نشان دادند که مقدونی ها ، عرب ها و مغول ها ، پس از پیروزی ناگزیر شدند که شغل های مهم و حساس مملکتی را به آنان بسپارند .
2-1- نظام اداری در زمان اشکانیان
حکومت هخامنشیان با کشته شدن داریوش در سال 330 ق.م پایان رسید و ایران به دست سلوکی ها افتاد ، در این دوره قانون های یونانی جانشین قانون های پیشین شد و داوری به - وسیله ی قاضی های یونانی انجام می گرفت . آنان در حدود یک قرن حکومت کردند ، تا این که در سال 250 پیش از میلاد ، با به قدرت رسیدن اشکانیان بر تسلط سلوکی ها خاتمه داده شد .
ترکیب حکومتی اشکانیان به گونه ای بود که کشورهای تابعه به دوشکل زیر اداره می شدند :
مملکت هائی که از طرف حکومت مرکزی برای آن ها پادشاه تعیین می شد .
کشورهائی که خود دارای پادشاه بوده و با حفظ استقلال داخلی تابع مرکز بودند .
اشکانیان با حفظ شکل ملوک الطوایفی آریان ها در حدود پنج قرن بر ایران حکومت کردند .
در حالی که در زمان هخامنشیان این سنت محدود شده و قدرت مرکزی که شاه در بالای آن بود بر تمامی مملکت جاری بود و شاید یکی از نقطه های ضعف حکومت هخامنشی تمرکز سیاسی بود که با روحیه ی عشیره ای آن زمان هماهنگ نبود ولی اشکانیان با حفظ آداب و رسوم قومی خود و قدرت مرکزی محدود ، تصمیم های مهم را با نظر دو مجلس خانوادگی و سنا ( شیوخ ) می گرفتند . مثلاً هنگام انتخاب پادشاه جدید این دو مجلس با هم می نشستند و شاه را انتخاب می کردند که در این حالت جمع دو مجلس را مهستان یا مغستان می نامیدند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 87
پیش سخن
تاریخ در واقع ، علم کشف رویدادهای به وقوع پیوسته در جامعه های گوناگون وشناخت نهادهای متفاوت وساخت یا ساختواره های اجتماعی است . رویدادهای گذشته حیات انسانی به لحاظ موضوعی ، اجتماعی و فرهنگی واقتصادی وسیاسی هستند ، به لحاظ زمانی ، هر واقعیت تاریخی متعلق به دوره ای مشخص و شرایط منبعث از آن است . افزون بر این ها ، هر جامعه ای دارای ویژگی هایی است که ازدگرگونی های درونی ودادوستدها وتعامل وگفت وگوهای برونی ،نشأت گرفته است . از این رو ، جامعه ها ، جماعت ها ، فرهنگ ها، پاره فرهنگ ها و تمدن های متعدد به وجودآمده و هیچ گاه،هیچ یک از آنها کاملاً منزوی و جدا از هم نبوده اند .
تاریخ ایران را می توان ، به لحاظ مکانی ، سرگذشت مردمی دانست که در سرزمینی گسترده – که بعدها «ایران زمین » نامیده شد و پشته یا فلات یا نجد ایران (به مساحت 000/600/2 کیلومتر مربع ) بخشی از آن به شمار می رفته است – زندگی خود را آغاز کرده اند .
ایران زمین یا سکونتگاه ایرانیان از شرق ، تا رودسند و کوه های پامیر و کرانه های سیر دریا ؛ ازغرب، تاجلگه های میان رودان (= بین النهرین ) و آسیای صغیر ؛ از شمال ، تادریای خوارزم وبلندی های قفقاز و رود کورا؛ و ازجنوب ، تا آن سوی خلیج فارس و دریای عمان ، ادامه داشته است .از این سرزیمن وسیع ، اکنون ، تنها 000/648/1 کیلومتر مربع باقی مانده که مساحت کشور ایران است .
این سرزمین طی قرون واعصار ، دگرگونی های طبیعی وجغرافیایی بسیاری یافته است . امابه لحاظ زمانی ، از دیرباز ، تاریخ ایران به هفت دوره تقسیم شده است که در هر دوره سلسله هایی بربخش هایی از آن فرمانروایی کرده اند . این هفت دوره عبارت است از :1)دوره پیشاز تاریخ ، از آغاز زندگی انسان در این سرزمین پهناور تا تشکیل منسجم ترین پادشاهی ایران (=مادها)؛ 2)دوره باستان ، از پادشاهی مادها تا چیرگی اعراب بر ایران و پذیرش اسلام در میان ایرانیان (عصر مادها و هخامنشیان ، سلطه اسکندر و سلوکیان ، عصر اشکانیان (=پارت ها)، عصر ساسانیان )؛ 3) دوره اسلامی ، از فتح ایران تا پایان خلافت عباسیان در بغداد (دوره خلفای راشدین وبنی امیه ونهضت هاوحکومت های ایرانی و امیران منطقه ای وسلطنت ترکان غزنوی وسلجوقی و خوارزمشاهی ؛ 4) تاریخ میانه ، از حمله مغول تا استقرار سلسله صفوی (ایلخانان و حکومت های منطقه ای ملوک الطوایف ، تیموریان ، آق قویونلو و قراقویونلو ) ؛ 5) تاریخ جدید ، از آغاز عصر صفویان تا حمله افغان ها و نیز دوره افشاریه و زندیه ؛ 6) تاریخ معاصر ، از تشکیل سلسله قاجاریه تا انقلاب مشروطیت و نیز کودتای 1299 ش و مقدمات تشکیل سلطنت پهلوی ؛ و 7) تاریخ کنونی ایران ، از وقوع کودتای سیاه وتمهیدات برای سلطنت جدید و دوره پادشاهی سردار سپه ومحمدرضا شاه تا وقوع انقلاب اسلامی ملت ایران .
فصل اول
خاستگاه نخستین
با رویش گیاهان ودرختان درمحدودهای که بعدها «ایران زمین »نامیده شد ، «حیات » و زندگی جانوران از دوران سوم زمین شناسی آغاز گردید . در دوران چهارم ، جانورانی انسان نما پیدا شدند ونخستین نشانه های زندگی انسان کنونی – اگر متعلق به دوران چهارم یخ بندان ، شناخته شود – از000/75 سال قبل از میلاد (دوره کهن سنگی یا حجر قدیم ) آغاز شده و باعبور از عهد انتقالی 000/10 سال قبل از میلاد (میانه سنگی یا حجز وسطی) و دوره تازه تر 5000 سال قبل ازمیلاد ،(نوسنگی یا عصر باران یا حجرجدید ) به عصر فلزات رسیده و با گذر از دروه مس (5000 ق.م) ومفرغ (4500 ق .م) و آهن (1450 ق . م) اندک اندک به مرز عصر تاریخی نزدیک شده است .
در روند این دوران طولانی ، انسان های ساکن دراین سرزمین گسترده ، زندگی خود را باخوردن میوه و ریشه درخت وگوشت خام وبرخی از حشرات آغاز کرده و پس ازشناخت رمز شکار حیوانات وآتش ، به پخن غذا پرداخته
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 70
مروری بر تاریخ خراسان
منشاء و ماهیت اقوام اولیه ساکن در خراسان چندان مشخص نیست و اشاراتی که جسته گریخته در برخی از متون به اقوام یا حوادثی در این سامان شده به طور محدود آگاهیهای ناچیزی به ما می دهد . در اوستا اسامی 16 شهر ذکر شده است که در واقع خط سیر آریاییها در اوایل هزاره اول پیش از میلاد بوده اند . آن شهرها عمدتاً در قلمرو خراسان بزرگ قرار داشته اند . برخی بومیان خراسان را «آسیایی » ذکر کرده اند که در حدود سه هزار سال پیش ، درمقابل هجوم آریاها مغلوب شده اند . نام آسیایی برای اقوام ساکن در آن منطقه در هجوم اولیه آریائیها ( حدود چهار هزار سال پیش ) به شمال شرق ایران در متون نیز آمده است بنابراین می توانیم ساکنین کهن خراسان را اقوام «آسیایی » بنامیم که در اوایل هزاره دوم پیش از میلاد توفیق یافته اند هجوم آریاها را به شمال خراسان دفع کنند ولی در اوایل هزاره اول پیش از میلاد مقهور آریائی ها شده اند. شاخه هایی از آریائیها پس از ورود به ایران در بدو امر گویا خراسان را برای استقرار برگزیدند و در آن سرزمین شهرهای «شادی بخش » بنیان نهادند .
در دوران ماد حد شرقی قلمرو تحت سلطه پادشاهان آن سلسله شمال خراسان یا سرزمین پارت بود . در جنوب خراسان مردم پارسی نژاد دامداری بنام ( ساگارتیان ) زندگی می کردند که عملا مستقل بودند و احتمالا در اوایل سلطنت هوخشتره(635 ق.م) دولت ماد توانسته است با دشواری از آنها خراج بگیرد
در دوره هخامنشی خراسان شمالی از جنوب تا حدود خواف ، تربت حیدریه و کاشمر فعلی مسکن پارتها بود و پرثو نامیده می شد و خراسان جنوبی مسکن ساگارتیها که هر دو تیره هایی از اقوام آریایی بودند . اقامت قوم پارت در شمال خراسان سابقه ای طولقانی داشته و آشوریان آن ایالت را می شناختند . زیرا در کتیبه « اسرهدون» در سال 673 پیش از میلاد از آن بنام « پارتاک کا » یاد شده و ساگارتیان حداقل از قرن پنجم پیش از میلاد جنوب خراسان اقامت داشتند زیرا هرودت ( 484-425 پ.م) از آن قوم در ردیف اقوام شرقی دیگر نام برده است . خراسان در سال 548پ.م به تصرف کورش هخامنشی درآمد . در دوره هخامنشی شمال خراسان ( قلمرو پارتیان جزو ایالت شانزدهم و جنوب خراسان (ساگارتیه )) جزو ایالت چهاردهم بودو حکومت هخامنشی در هردو ایالت شاهد ناآرامی و طغیان بود .
بر اساس کتیبه تخت جمشید در سال 490 پیش از میلاد و اواخر دوران پادشاهی داریوش پارت و ساگارتیه ( سرتاسر خراسان ) تابع و خراجگزار هخامنشیان بود اما گویا حداقل نواحی شمالی خراسان یا سرزمین پارت غالب اوقات ناآرام و برای هخامنشیان ناامن بوده به طوریکه سلاطین هخامنشی در سفرهای شرقی خود سعی می کردند حتی الامکان به سرعت از پارت بگذرند . ناآرامی و عدم فرمانبرداری پارتیان در دوران اسکندر و سلوکیان نیز ادامه یافت . ساتراپ ایرانی بود اما از همان ابتدا در کنار او ناظر مقدونی الاصل که فرمانروایی قوای مسلح نیز بود حضور داشت و بر اوضاع نظارت می کرد سخت گیری عمال حکومت سلوکی درپارت حس انتقامجویی و طرد بیگانه را در قبایل پارتی بریم انگیخت و آنها در فرصت مناسب به سلوکیان شبیخون میزدند . ازجمله دو برادر بنام « اشک » و «تیرداد » در مقابل سخت گیریهای « فرکلس »والی انتیوخوس در « استوا » براوشوریدند و در جریان یک مقابله او را شکست دادند . و پارت را از سلطه مقدونیان خارج کردند بلافاصله بعد از این قیام اشک به عنوان نخستین پادشاه در شهر « آساک » پادشاهی خود را اعلام کرد.
سرزمین پارت در زمان فرهاد دوم اشکانی (130پ.م) توسط سکاها ویران شد و فرهاد در نبرد با آنان کشته شد .
مجد وعظمت پارت در زمان مهرداد دوم اشکانی به کمال رسید او بسیاری از قبایل همجوار را به حکومت پارت منضم ساخت احتمالاً جنوب خراسان یا ساگارتیه نیز در همین دوران به پارت ملحق شد وس اگارتیان در پارتیان مستهلک شدند .
دولت پارت که از اواخر قرن دوم میلادی رو به انحطاط گذاشته بو.د درسال 224 میلادی توسط اردشیر ساسانی منقرض شد . خراسان در دوران ساسانیان یکی ازبخشهای چهار گانه ایران بود . شاهزادگانی که در خراسان به حکومت می رسیدند لقب « کوشان شاه »می گرفتند . درمیان پادشاهان ساسانی شاهپور اول ، هرمز اول ، بهرام اول و بهرام دوم پیش از سلطنت حکومت خراسان را داشتند و در دوران حکومت هرمز بر خراسان در سال 283 م شورشی مردمی بر علیه او شکل گرفت . در دوران ساسانیان شمال خراسان توسط اقوام وحشی « خیونی » یا « هپتالی » تهدید می شد و مورد حمله قرار میگرفت هجومهای مکرر آنها به خراسان بعد از مرگ شاپور صورت می گرفت . بهرام پنجم ساسانی شخصا در شمال خراسان به مقابله آنها رفت و برآنها پیروز شد و آن سامان آرامش یافت اما آنها در جنوب خراسان همواره حضور داشتند ، در بررسیهای اخیر باستان شناسی آثاری از آنها در منطقه بیرجند دیده شده و در متون تاریخی هپتالیان تا ظهور اسلام بر قهستان مسلط بوده و از معارضین عمده مسلمانان در آغاز فتح خراسان بوده اند.
در سال 31 ه.ق مسلمانان به فرماندهی احنف بن قیس رهسپار خراسان شدند و به سرعت سرتاسر خراسان را فتح کردند در سال 52 هجری خراسان مورد حمله سپاهیان بنی امیه واقع شد در آن واقعه دو سردار بی رحم بنی امیه « مهلب بن ابی صغره » و «قتیبه بن مسلم باهلی » تا سال 87 ه.ق درخراسان به جنگ و کشتار مشغول بودند.
در سال 130 ه.ق ابومسلم خراسانی بر علیه بنی امیه قیام کرد و آن قیام منجر به شکست نصربن سیار فرمانروای عرب خراسان شد و سرزمین خراسان به تصرف طرفداران بنی عباس درآمد .
در سال 193 ه.ق هارون الرشید که به خراسان آمده بود در سناباد توس درگذشت ودرسال 200 هجری مامون حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) را به مرو در خراسان دعوت کرد در سال 203 هجری قمری حضرت امام رضا (ع) رد سناباد به دستور مامون ، شهید و پیکر پاکش در مجاورت گور هارون الرشید به خاک سپرده شد در سال 205 هجری خراسان به وسیله طاهر بن حسین « ذوالیمینین » استقلال نسبی یافت و رد سال 283 ه .ق ضمیمه متصرفات عمر و لیث صفاری شد و پس از غلبه امیر اسماعیل سامانی بر عمر و لیث در سال 287 ه.ق خراسان جزو قلمرو سامانیان گردید.
در سال 383ه.ق غزنویان توسط سامانیان به خراسان دعوت شدند و تا 438 ه.ق حاکم خراسان بودند از آن به بعد سلجوقیان بر خراسان مسلط شدند و به همت وزرای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع تحقیق :
گردآورنده : مرضیه طیرانی نیا
مدرسه راهنمایی اقبال لاهوری
« فهرست »
عنوان صفحه
مقدمه 1
شخصیت جهانی حسین(ع) 2
هدف از قیام امام حسین 3
چرا حسین (ع) زن و بچه را به کربلا آورده بود؟ 4
وصیت حسین(ع) 5
یک در مقابل هزار 6
مدرس غیرتمندی و آزادگی 7
سزاوار دل شکستن است. 8 حسین (ع) از دیدگاه دانشمندان غرب 9 سخنانی چند از امام حسین (ع) 10
حادثه 11
زینب (س) مظهر فداکاری 12
پیروزی امام حسین 13
سخن آخر 14
منابع و مآخذ 15
« مقدمه »
سلام خدا بر تو ای حسین سالار شهیدان و بر روان فرزند برومند و برادران فداکار و کودک شیرخوارت و درود بی پایان بر ارواح آن پاکانی که با یک جهان شهامت جان خویش را در کف اخلاص نهاده در رکاب مقدست خود را قربان دین و شریعت نمودند و با دادن سرهای پرشور و هیجان خود از حریم قرآن و عترت دفاع کردند، و با ریختن خون خویش درخت فرخنده اسلام را آبیاری و تربت خجسته کربلا را رنگین ساخته و با صورتی آغشته به خون لبخند زنان پیک مرگ را استقبال نمودند و مزار خود را قبلهگاه ارباب معرفت.
1
« شخصیت جهانی حسین (ع) »
شخصیت و عظمت حسین (ع) همه جا را فرا گرفته است، تمام انسانهای بیدار از فداکاری و گذشت و حوانمردی حسین در راه احیاء دین، حق و عدالت و ریشه کن کردن باطل و ظلم و نا امنی سخن میگویند، هر کسی با زبانی از این مرد بزرگ و پیروز در هر عصری به بزرگی یاد میکند. خاطره بسیار جانگداز و بسیار آموزنده عاشورا، بزرگترین فداکاریها را به بشر میآموزد این است که طرفداران باطل و آنانکه چون زالو به جان اجتماع افتاده و خون مردم بیپناه را می خورند از نام حسین (ع) و غوغای عاشورا حسین (ع) هراسناکند. قیام او منبع الهام بخش، برای به ثمر رساندن حق و عدالت بود، او در شدیدترین مخاطرات تا توان داشت ضد ظلم فریاد زد و انسانها را به این مبارزه پرشور ودامنه دار، علیه ستم و جنایت دعوت نمود. آن چنان همت او بلند بود که اعلاء کلمه حق و انقراض باطل از همه چیز خود گذشت. او برای نجات جان اسلام از طوفانهای بنی امیه و طرفداران خوش رقص آنان، با این بیان قاطع به جهانیان ثابت کرد که هرگز زیر بار ذلت و خواری نخواهد رفت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 536
مقدمه
ستایش برازنده خدایی است که فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیَما اخْتَلَفُوا فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ).
«مردم (در آغاز) یک دسته بودند; (و تضادى در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایى در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت; تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانى، که به سوى حق دعوت مىکرد، با آنها نازل نمود; تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داورى کند. (افراد باایمان، در آن اختلاف نکردند;) تنها (گروهى از) کسانى که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانههاى روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگرى، در آن اختلاف کردند. خداوند ، آنهایى را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبرى نمود. (اما افراد بىایمان، همچنان در گمراهى و اختلاف، باقى ماندند) و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت مىکند».(البقره: 213).
و گواهی میدهم که هیچ خدایی به حق جز خدای یگانه و بیشریک وجود ندارد، همچنانکه خداوند خود شهادت میدهد:
(شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلاَئِکَةُ وَأُولُوا الْعِلْمِ قَائِماً بِالْقِسْطِ لاَ إِله إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ)
«خداوند، (با ایجاد نظام واحد جهان هستى،) گواهى مىدهد که معبودى جز او نیست; و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر کدام به گونهاى بر این مطلب،) گواهى مىدهند; در حالى که (خداوند در تمام عالم) قیام به عدالت دارد; معبودى به حق جز او نیست، که هم توانا و هم حکیم است».(آل عمران: 18).
و گواهی میدهم محمد ص بنده و رسول خداست که سلسله نبوت با بعثت ایشان مهر خاتم خورد، و خداوند ایشان را وسیلۀ هدایت، اولیای خویش گردانید و در قرآن ایشان را اینگونه ستود: لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَاعَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ. فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللّهُ لاَإِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ﴾. «به یقین، رسولى از خود شما بسویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است; و اصرار بر هدایت شما دارد; و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است. اگر آنها (از حق) روى بگردانند، (نگران مباش.) بگو: «خداوند مرا کفایت مىکند; هیچ معبودى به حق جز او نیست; بر او توکل کردم; و او صاحب عرش بزرگ است.». (التوبه: 128-129).
بهترین درود و کاملترین سلام خدا بر او باد، اما بعد:
آنچه تقدیم حضور عزیزان بلاخص قشر دانشجو میگردد چکیده ای است از مسایل تاریخی و مذهبی از دید گاه اسلام ازکتب معتبر شیعه و سنی،کسانیکه هدفشان اشاعه اسلام ناب بوده و وقایع تاریخی و مذهبی را به قلم صدق و حقیقت نگاشته اند ،نه متعصبان مقلد که فریب خورده استعمار غرب و دنباله رو یهود و نصاری هستند و هدفی جز اختلاف و در هم شکستن صفوف مسلمانان در ذهن ندارند.در این کتاب سعی شده تمام مسایل اختلافی مسلمانان با مدارک علمی و تاریخی و با در نظر گرفتن خدا و قرآن و روشن نمودن حقایق بررسی و ارائه گردد،ومهمترین علتی که بنده حقیر را به گردآوری این کتاب واداشت اصرار و تشویق دوستان عزیز دانشجویی که طالب حقیقت هستند بوده ،و در پاسخ به توهیناتی که به نام اسلام در کتب مختلف به خصوص کتاب تاریخ تحلیلی صدر اسلام که در دانشگاههای کشور نیز تدریس می شود ،می باشد.امید است خداوندمتعال به همه ماتوفیق سعادت،کامیابی و کمال عنایت فرماید و همه مارا در شاهراه حقیقتخواهی ،حقیقتجویی و حقیقتگویی قرارداده و مار را از متعصب بودن و مقلد بودن کورکورانه بدور دارد. آمین
تذکر:خواننده گرامی،ترجمه آیات و احادیث که در مباحث مختلف کتاب ذکر شده ترجمه دقیق متون نبوده و ممکن است با ترجمه ومعنی اصلی مقداری تفاوت داشته باشد لذا اگر در ترجمه و معانی متون و یا در تایپ،جمله نویسی و چاپ مطالب اشتباه و اشکالی مشاهده کردید آن را به حساب حب و بغض نگذارید و بنده حقیر را مورد عفو قرار دهید.در ضمن شما می توانید جهت ارتباط با نویسنده جهت رفع مشکلات و عرض انتقاد و پیشنهاد به آدرس ایمیلabolvafa_farughi@yahoo.com مراجعه کرده ومارا از موارد فوق آگاه سازید . ومن الله توفیق
ابوالوفاء فاروقی(ع.ش)
بهار 87
فصل اول:
اهل بیت و صحابه
بخش اول:اهل بیت کیست؟
تعریف شامل:
بنابر قول صحیح اهل بیت کسانی هستند که صدقه بر آنان حرام است، که عبارتند از همسران، فرزندان و هر زن و مرد مسلمانی که از نسل عبدالمطلب باشد. مثل بنی هاشم ابن عبدمناف.
ابن حزم در جمهرة أنساب العرب (ص14) می فرماید:
«هاشم ابن عبدعناف فرزندی به نام شیبه داشت که همان عبدالمطلب است و محور خاندان او همین شیبه است و برای هاشم جز از طرف عبدالمطلب نسل دیگری باقی نمانده است».