لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
1. مقدمه
عدم پیروی جمهوری اسلامی ایران از مصوبات قطعنامه 1737 میتواند به تحریم های اقتصادی گسترده علیه ایران منجر گردد، روندی که هم اکنون با تحریم های مالی غرب علیه ایران آغاز گشته است. تاثیر اقتصادی این قطعنامه و تحریم های متعاقب آن چه خواهد بود؟ اساسا، با توجه به کارآیی سیاست تحریم اقتصادی بطور کل، تحریم اقتصادی ایران بطور خاص و سابقه تحریم هایی که توسط شورای امنیت سازمان ملل تحت پوشش ماده 41 فصل هفت منشور سازمان ملل به اجرا گذاشته شده اند، آیا میتوان اطمینان داشت که قطعنامه 1737 و تحریم های متعاقب آن به بحران هسته ای ایران پایان دهند؟ نوشته حاضر تلاش مختصری برای پاسخ به این سوال و بررسی چشم انداز قطعنامه 1737 شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران است.
در راستای فوق، بخش دوم نوشته به بررسی نکاتی از تاریخ تحریم های اقتصادی و قطعنامه های سازمان ملل اختصاص داده شده است. بخش های 3 تا 5 به بررسی کارآیی سیاست تحریم اقتصادی، انواع تحریم های اقتصادی و شرایط موفقیت آنها می پردازند. سپس، بخش های 6 و 7 تحریم اقتصادی ایران، پیآمدها و کارآیی آنرا مورد بررسی قرار میدهند. در پایان، در بخش 8 ارزیابی مختصری از چشم انداز احتمالی قطعنامه 1737 ارائه شده است.
بررسی حاضر حاکی از آن است که سیاست تحریم اقتصادی ایران طی دوره 1980 – 2005، علیرغم تحمیل هزینه بسیار سنگین براقتصاد ایران، در نیل به اهداف خود از موفقیت نسبتا کمی برخوردار بوده است. اما، قطعنامه 1737 و تحریمهای همراه آن، با همه جانبه کردن تحریم اقتصادی ایران، تدقیق اهداف آن، ایجاد هماهنگی بیشتر بین اهداف و ابزارهای تحریم و استفاده از ابزارهای موثرتر، به نحو چشمگیری کارآیی سیاست تحریم اقتصادی ایران را افزایش داده است. با این وصف، با توجه به سابقه کارآیی سیاست تحریم اقتصادی و میزان موفقیت تحریم هایی که توسط سازمان ملل به اجرا گذاشته شده اند، نمیتوان به موفقیت قطعنامه 1737 در حل بحران هسته ای جمهوری اسلامی ایران اطمینان داشت. در چنین شرایطی، احتمال فرا روئیدن بحران کنونی به رویارویی نظامی قابل توجه است.
2. تاریخچه
بررسی تاریخ تحریم های اقتصادی حاوی نکات جالب و آموزنده ای است. یک برسی اجمالی از تاریخ تحریم های اقتصادی نشان میدهد که:
1. از سال 1990، به دنبال فروپاشی اتحاد شوروی و پایان جنگ سرد، کاربرد سیاست تحریم اقتصادی به شدت افزایش یافته است.
2. دولت آمریکا بزرگترین سهم را در کاربرد سیاست تحریم اقتصادی داشته است.
3. از سال 2001، دو پدیده نسبتا جدید در عرصه سیاست تحریم اقتصادی پدیدار گشته است: نخست، پیدایش و گسترش تحریم اقتصادی علیه افرادو سازمانهای دولتی دوم گسترش فراینده تحریم های هوشمند. در مجموع، تحریم هایی که با استناد به ماده 41 فصل هفتم منشور سازمان ملل، توسط شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسیده اند بالغ بر 20 مورد است که عبارتند از:
1. ایران: قطعنامه دسامبر 2006 بمنظور ممنوع کردن فروش و انتقال تجهیزات و فنآوری هسته ای و موشکهای بالستیک به جمهوری اسلامی ایران و تحریم مالی (مسدود کردن حسابها و دارایی) افراد و سازمانهای جمهوری اسلامی که در این فعالیت ها درگیر میباشند.
2. کره شمالی: قطعنامه اکتبر 2006 جهت ممنوع ساختن فروش و انتقال فنآوری هسته ای و تجهیزات نظامی سنگین به کره شمالی و تحریم مالی افراد و سازمانهای کره شمالی که در این امور فعال میباشند.
3. سودان: قطعنامه شورای امنیت درآوریل 2006 برای تحریم مالی و مسافرتی رهبران سیاسی سودان که در جنایات دارفور مشارکت داشته اند. همچنین، قطعنامه آوریل 1996 بمنظور محدود ساختن مسافرتهای دیپلماتهای سودان به دلیل پشتیبانی و مشارکت این کشور در فعالیتهای تروریستی، از جمله قتل انور سادات.
4. جمهوری دموکراتیک کنگو: قطعنامه های متعدد طی سالهای 2000 – 2006 جهت ممنوع ساختن فروش و انتقال تجهیزات نظامی به کشور، مسدود کردن دارایی ها و ممنوعیت مسافرت رهبران سیاسی رژیم که در جنگهای داخلی درگیر میباشند.
5. ساحل عاج: قطعنامه های سالهای 2004 و 2005 جهت ممنوع ساختن فروش و انتقال تجهیزات نظامی به آن کشور
6. عراق: قطعنامه های متعدد در طول سالهای 1990 تا 2003 جهت تحریم اقتصادی کامل عراق در رابطه با حمله آن کشور به کویت و متعاقبا پیگیری برنامه توسعه سلاح های هسته ای و کشتار جمعی - این تحریمها در مه 2003 به دنبال حمله نظامی آمریکا به عراق و سقوط رژیم صدام پایان یافت، به استثنای ماده مربوط به منع فروش و انتقال تجهیزات نظامی به عراق که همچنان محفوظ است.
7. لیبریا: قطعنامه های متعدد طی سالهای 1992 تا 2003 جهت منع فروش و انتقال تجهیزات نظامی به لیبریا و ممنوع ساختن خرید الماس و چوب از آن کشور
8. سومالی: قطعنامه ژانویه 1992 جهت منع فروش و انتقال تجهیزات نظامی و قطعنامه های متعاقب سال 2002 بمنظور اعمال و نظارت بر تحریم های اولیه
9. سیرالئون: قطعنامه های متعدد طی سالهای 1997 تا 2000 بمنظور منع فروش و انتقال تجهیزات نظامی، محدود ساختن مسافرت رهبران جونتای سیرالئون و ممنوعیت خرید الماس از آن کشور
10. افغانستان: قطعنامه های متعدد طی سالهای 1999 – 2000 برای ممنوعیت پرواز هواپیماهای طالبان، مسدود کردن حسابها و دارایی های رژیم طالبان و ممنوعیت فروش و انتقال تجهیزات نظامی به افغانستان
11. اتیوپی و اریتره: قطعنامه های سالهای 1998 و 2000 جهت ممنوع ساختن فروش و انتقال تجهیزات نظامی به اتیوپی و اریتره
12. آنگولا: قطعنامه های متعدد طی سالهای 1993 – 2000 برای ممنوعیت فروش و انتقال تجهیزات نظامی به ستیزه گران یونیتا (UNITA) ، ممنوعیت پرواز هواپیماهای یونیتا، ممنوعیت فروش قطعات یدکی هواپیما و ممنوعیت مسافرت و تحریم مالی رهبران سیاسی یونیتا (این تحریم ها در سال 2002 پایان یافت).
13. یوگسلاوی سابق: قطعنامه های متعدد طی سالهای 1991 تا 1999 بمنظور منع فروش و انتقال تجهیزات نظامی و تحریم اقتصادی کامل یوگسلاوی (صرب و مونته نیگرو)، از جمله ممنوعیت پروازها و منع شرکت نمایندگان یوگسلاوی در رویدادهای ورزشی و فرهنگی، تحریم صرب های بوسنی، از جمله منع مسافرت مسئولین و افسران نیروهای مسلح صرب بوسنی و مسدود کردن حسابها و دارایی های صربهای بوسنی، منع فروش و انتقال تجهیزات نظامی به کوزاوا و غیره (این تحریم ها در سپتامبر 2001 توسط قطعنامه 1367 پایان یافتند).
14. رواندا: قطعنامه های 1994 جهت منع فروش و انتقال تجهیزات نظامی و قطعنامه 1995 بمنظور مجازات و تعمیم تحریمها به کشورهای خاطی
15. هایتی: قطعنامه های متعدد طی سالهای 1993- 1994 جهت ممنوع ساختن تجهیزات نظامی و تحریم مالی رهبران رژیم
16. لیبی: قطعنامه مارس 1992 و مارس 1993 بمنظور منع پروازهای لیبی ، محدود ساختن مسافرت دیپلماتهای آن کشور و مسدود کردن حسابها و دارایی های رژیم. در سپتامبر 2003 سازمان ملل به تحریم های خود علیه لیبی پایان داد، اما دولت آمریکا به دلیل فعالیت های هسته ای لیبی از الغای این تحریم ها خودداری کرد. بالاخره، در سال 2004، به دنبال توقف برنامه های هسته ای لیبی، کلیه تحریمها علیه این کشور ملغی گشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
1. مقدمه
عدم پیروی جمهوری اسلامی ایران از مصوبات قطعنامه 1737 میتواند به تحریم های اقتصادی گسترده علیه ایران منجر گردد، روندی که هم اکنون با تحریم های مالی غرب علیه ایران آغاز گشته است. تاثیر اقتصادی این قطعنامه و تحریم های متعاقب آن چه خواهد بود؟ اساسا، با توجه به کارآیی سیاست تحریم اقتصادی بطور کل، تحریم اقتصادی ایران بطور خاص و سابقه تحریم هایی که توسط شورای امنیت سازمان ملل تحت پوشش ماده 41 فصل هفت منشور سازمان ملل به اجرا گذاشته شده اند، آیا میتوان اطمینان داشت که قطعنامه 1737 و تحریم های متعاقب آن به بحران هسته ای ایران پایان دهند؟ نوشته حاضر تلاش مختصری برای پاسخ به این سوال و بررسی چشم انداز قطعنامه 1737 شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران است.
در راستای فوق، بخش دوم نوشته به بررسی نکاتی از تاریخ تحریم های اقتصادی و قطعنامه های سازمان ملل اختصاص داده شده است. بخش های 3 تا 5 به بررسی کارآیی سیاست تحریم اقتصادی، انواع تحریم های اقتصادی و شرایط موفقیت آنها می پردازند. سپس، بخش های 6 و 7 تحریم اقتصادی ایران، پیآمدها و کارآیی آنرا مورد بررسی قرار میدهند. در پایان، در بخش 8 ارزیابی مختصری از چشم انداز احتمالی قطعنامه 1737 ارائه شده است.
بررسی حاضر حاکی از آن است که سیاست تحریم اقتصادی ایران طی دوره 1980 – 2005، علیرغم تحمیل هزینه بسیار سنگین براقتصاد ایران، در نیل به اهداف خود از موفقیت نسبتا کمی برخوردار بوده است. اما، قطعنامه 1737 و تحریمهای همراه آن، با همه جانبه کردن تحریم اقتصادی ایران، تدقیق اهداف آن، ایجاد هماهنگی بیشتر بین اهداف و ابزارهای تحریم و استفاده از ابزارهای موثرتر، به نحو چشمگیری کارآیی سیاست تحریم اقتصادی ایران را افزایش داده است. با این وصف، با توجه به سابقه کارآیی سیاست تحریم اقتصادی و میزان موفقیت تحریم هایی که توسط سازمان ملل به اجرا گذاشته شده اند، نمیتوان به موفقیت قطعنامه 1737 در حل بحران هسته ای جمهوری اسلامی ایران اطمینان داشت. در چنین شرایطی، احتمال فرا روئیدن بحران کنونی به رویارویی نظامی قابل توجه است.
2. تاریخچه
بررسی تاریخ تحریم های اقتصادی حاوی نکات جالب و آموزنده ای است. یک برسی اجمالی از تاریخ تحریم های اقتصادی نشان میدهد که:
1. از سال 1990، به دنبال فروپاشی اتحاد شوروی و پایان جنگ سرد، کاربرد سیاست تحریم اقتصادی به شدت افزایش یافته است.
2. دولت آمریکا بزرگترین سهم را در کاربرد سیاست تحریم اقتصادی داشته است.
3. از سال 2001، دو پدیده نسبتا جدید در عرصه سیاست تحریم اقتصادی پدیدار گشته است: نخست، پیدایش و گسترش تحریم اقتصادی علیه افرادو سازمانهای دولتی دوم گسترش فراینده تحریم های هوشمند. در مجموع، تحریم هایی که با استناد به ماده 41 فصل هفتم منشور سازمان ملل، توسط شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسیده اند بالغ بر 20 مورد است که عبارتند از:
1. ایران: قطعنامه دسامبر 2006 بمنظور ممنوع کردن فروش و انتقال تجهیزات و فنآوری هسته ای و موشکهای بالستیک به جمهوری اسلامی ایران و تحریم مالی (مسدود کردن حسابها و دارایی) افراد و سازمانهای جمهوری اسلامی که در این فعالیت ها درگیر میباشند.
2. کره شمالی: قطعنامه اکتبر 2006 جهت ممنوع ساختن فروش و انتقال فنآوری هسته ای و تجهیزات نظامی سنگین به کره شمالی و تحریم مالی افراد و سازمانهای کره شمالی که در این امور فعال میباشند.
3. سودان: قطعنامه شورای امنیت درآوریل 2006 برای تحریم مالی و مسافرتی رهبران سیاسی سودان که در جنایات دارفور مشارکت داشته اند. همچنین، قطعنامه آوریل 1996 بمنظور محدود ساختن مسافرتهای دیپلماتهای سودان به دلیل پشتیبانی و مشارکت این کشور در فعالیتهای تروریستی، از جمله قتل انور سادات.
4. جمهوری دموکراتیک کنگو: قطعنامه های متعدد طی سالهای 2000 – 2006 جهت ممنوع ساختن فروش و انتقال تجهیزات نظامی به کشور، مسدود کردن دارایی ها و ممنوعیت مسافرت رهبران سیاسی رژیم که در جنگهای داخلی درگیر میباشند.
5. ساحل عاج: قطعنامه های سالهای 2004 و 2005 جهت ممنوع ساختن فروش و انتقال تجهیزات نظامی به آن کشور
6. عراق: قطعنامه های متعدد در طول سالهای 1990 تا 2003 جهت تحریم اقتصادی کامل عراق در رابطه با حمله آن کشور به کویت و متعاقبا پیگیری برنامه توسعه سلاح های هسته ای و کشتار جمعی - این تحریمها در مه 2003 به دنبال حمله نظامی آمریکا به عراق و سقوط رژیم صدام پایان یافت، به استثنای ماده مربوط به منع فروش و انتقال تجهیزات نظامی به عراق که همچنان محفوظ است.
7. لیبریا: قطعنامه های متعدد طی سالهای 1992 تا 2003 جهت منع فروش و انتقال تجهیزات نظامی به لیبریا و ممنوع ساختن خرید الماس و چوب از آن کشور
8. سومالی: قطعنامه ژانویه 1992 جهت منع فروش و انتقال تجهیزات نظامی و قطعنامه های متعاقب سال 2002 بمنظور اعمال و نظارت بر تحریم های اولیه
9. سیرالئون: قطعنامه های متعدد طی سالهای 1997 تا 2000 بمنظور منع فروش و انتقال تجهیزات نظامی، محدود ساختن مسافرت رهبران جونتای سیرالئون و ممنوعیت خرید الماس از آن کشور
10. افغانستان: قطعنامه های متعدد طی سالهای 1999 – 2000 برای ممنوعیت پرواز هواپیماهای طالبان، مسدود کردن حسابها و دارایی های رژیم طالبان و ممنوعیت فروش و انتقال تجهیزات نظامی به افغانستان
11. اتیوپی و اریتره: قطعنامه های سالهای 1998 و 2000 جهت ممنوع ساختن فروش و انتقال تجهیزات نظامی به اتیوپی و اریتره
12. آنگولا: قطعنامه های متعدد طی سالهای 1993 – 2000 برای ممنوعیت فروش و انتقال تجهیزات نظامی به ستیزه گران یونیتا (UNITA) ، ممنوعیت پرواز هواپیماهای یونیتا، ممنوعیت فروش قطعات یدکی هواپیما و ممنوعیت مسافرت و تحریم مالی رهبران سیاسی یونیتا (این تحریم ها در سال 2002 پایان یافت).
13. یوگسلاوی سابق: قطعنامه های متعدد طی سالهای 1991 تا 1999 بمنظور منع فروش و انتقال تجهیزات نظامی و تحریم اقتصادی کامل یوگسلاوی (صرب و مونته نیگرو)، از جمله ممنوعیت پروازها و منع شرکت نمایندگان یوگسلاوی در رویدادهای ورزشی و فرهنگی، تحریم صرب های بوسنی، از جمله منع مسافرت مسئولین و افسران نیروهای مسلح صرب بوسنی و مسدود کردن حسابها و دارایی های صربهای بوسنی، منع فروش و انتقال تجهیزات نظامی به کوزاوا و غیره (این تحریم ها در سپتامبر 2001 توسط قطعنامه 1367 پایان یافتند).
14. رواندا: قطعنامه های 1994 جهت منع فروش و انتقال تجهیزات نظامی و قطعنامه 1995 بمنظور مجازات و تعمیم تحریمها به کشورهای خاطی
15. هایتی: قطعنامه های متعدد طی سالهای 1993- 1994 جهت ممنوع ساختن تجهیزات نظامی و تحریم مالی رهبران رژیم
16. لیبی: قطعنامه مارس 1992 و مارس 1993 بمنظور منع پروازهای لیبی ، محدود ساختن مسافرت دیپلماتهای آن کشور و مسدود کردن حسابها و دارایی های رژیم. در سپتامبر 2003 سازمان ملل به تحریم های خود علیه لیبی پایان داد، اما دولت آمریکا به دلیل فعالیت های هسته ای لیبی از الغای این تحریم ها خودداری کرد. بالاخره، در سال 2004، به دنبال توقف برنامه های هسته ای لیبی، کلیه تحریمها علیه این کشور ملغی گشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تفسیر سوره تحریم (1)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا ایها النبى لم تحرم ما احل الله لک تبتغى مرضات ازواجک و الله غفور رحیم.قد فرض الله لکم تحلة ایمانکم و الله مولیکم و هو العلیم الحکیم.و اذ اسر النبى الى بعض ازواجه حدیثا فلما نبات به و اظهره الله علیه عرف بعضه و اعرض عن بعض فلما نباها به قالت من انباک هذا قال نبانى العلیم الخبیر.ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبکما (1) .
سوره تحریم هم مثل سوره طلاق با«یا ایها النبى»شروع شده است.ما در قرآن سه سوره داریم که با«یا ایها النبى»شروع مىشود:سوره تحریم و سوره طلاق و سوره احزاب که قبل از یس بود.سوره تحریم سورهاى است که ابتدا مىشود در حالى که اشارهاى دارد به جریانى که میان پیغمبر اکرم و بعضى از زنهاى ایشان واقع شده است.آنچه که از قرآن فهمیده مىشود-و خیلى جهاتش را تاریخ بیان کرده است و قسمتهاى کوچکى از آن هم هست که از نظر تاریخ خیلى روشن نیست-این است که پیغمبر اکرم یک چیزى را که بر خودش حلال بوده است،بر خود به موجب یک قسم حرام کرده است.این فى حد ذاته یک کار جایزى است.جزء چیزهایى که ما داریم عهد و نذر و قسم است،یعنى انسان به موجب یک نذر مىتواند چیزى را بر خود واجب یا حرام کند،که در باب نذر به شرط رجحان مىشود این کار را کرد،یا یک امر مباح یا مستحب را مىتواند به موجب یک قسم بر خودش واجب کند،یا یک مکروه را بر خودش حرام کند و یا یک مباح را بر خودش حرام کند.مثلا آدمى سیگار مىکشد،مرتب تصمیم مىگیرد که سیگار نکشد،نمىتواند،بعد قسم مىخورد که براى مدت موقتیا براى همیشه سیگار نکشم.همین قدر که قسم خورد،دیگر کشیدن سیگار بر او حرام مىشود،یعنى اگر بخواهد بکشد باید کفاره بدهد،با یک تفاوت مختصرى که در فقه میان نذر و عهد و قسم مطرح است.
مفاد آیات
به هر حال یکى از مسائلى که در فقه مطرح است این مساله است که انسان با قسم مىتواند مستحبى یا مباحى را بر خود واجب کند،مکروهى یا مباحى را بر خود حرام کند.آیه همین قدر نشان مىدهد که پیغمبر اکرم یک امرى را که بر او حلال و مباح بود به موجب قسم بر خودش حرام کرد و این کار را براى جلب رضاى بعضى از زنهاى خودش کرد،حال«براى جلب رضاى بعضى از زنها»یعنى چه؟آیا به این شکل که مثلا آن زن تمایلى نداشت و پیغمبر اکرم براى اینکه میل او را جلب کند[این کار را کرد؟]یا نه،تحت فشار اذیت زنهاى خودش قرار گرفته بود و براى رهایى از آزار آنها این حلال را بر خودش حرام کرد.از آیات استفاده مىشود که این دومى است،چون به دنبال آن فورا به آن دو زن خطاب مىکند:امر شما دائر است میان توبه کردن و ادامه دادن به کار خود.اگر توبه کنید،باید هم توبه کنید که دلهاى شما فاسد شده،ولى اگر بخواهید ادامه بدهید(تهدید مىکند)خدا به حمایت پیغمبر بر مىخیزد.پس معلوم مىشود که مساله مساله آزار بعضى از زنها بوده است،آنهم دو زن بوده است،چون کلمه«ان تتوبا»دارد.و باز از آیه استفاده مىشود که پیغمبر رازى را به یکى از زنها گفت و از او پیمان گرفت که این راز را به کسى نگوید و این زن بر خلاف پیمانى که با پیغمبر داشت رفت به آن دیگرى-که با یکدیگر خیلى رفیق و دوست بودند-گفت.بعد پیغمبر اکرم به حکم وحى الهى آگاه شد که سر میان این دو نفر بازگو شده است.به او فرمود:چرا رفتى این را به او گفتى؟ او تعجب کرد،گفت:چه کسى به تو گفت که من به او گفتهام؟فرمود:خداى آگاه به من خبر داد که تو این راز را فاش کردهاى.
حال در قرآن ضمن اینکه به اصولى در این قضیه تصریح شده است،خصوصیات به ابهام گذاشته شده است:پیغمبر چیزى را به موجب سوگند بر خود حرام کرد،ولى آن چیز چه بود، بیان نشده.پیغمبر به بعضى از زنهاى خودش رازى را گفت و او افشا کرد و به دیگرى گفت.آن که راز به او گفته شده بود چه کسى بود که به دیگرى گفت؟(ولى اجمالا معلوم است که رازى بوده است)و راز چه بود؟این را هم باز قرآن مشخص نکرده است.آنها دو تن بودند که قرآن به شدت به آنها حمله مىکند،یعنى نشان مىدهد آنها در وضعى بودند که علیه پیغمبر توطئه مىکردند،تظاهر مىکردند(تظاهر از ماده ظهر است،یعنى پشت به پشتیکدیگر داده علیه پیغمبر اقدام مىکردند).قرآن مىگوید:شما یا باید از این راهتان برگردید و توبه کنید،که باید هم توبه کنید که دلهاى شما منحرف شده است،و اگر نکنید خدا با قدرت الهى،جبرئیل به قدرت وحى(حتى قدرت اصلى و قدرتهاى وسط را هم ذکر مىکند)،صالحترین فرد مؤمنین و تمام فرشتگان به حمایت او هستند.قرآن آنچنان موضوع را مهم گرفته است که معلوم مىشود وضع خیلى خطرناک بوده است.در عین اینکه تصریح مىکند که اینها دو نفر بودهاند، ولى نمىگوید آن دو زن کدام دو زن بودهاند.آنگاه مىگوید:آن زنى که فاش کرد و بعد پیغمبر به او اطلاع داد که تو فاش کردى،و او حیرت زده شد و گفت:چه کسى به تو خبر داد؟از کجا فهمیدى؟و فرمود:خدا خبر داد،بعد پیغمبر قسمتى از راز را به آن زن گفت و قسمت دیگر را کتمان کرد،یعنى وقتى که به روى او آورد،قسمتى از مطلب را به روى او آورد،قسمت دیگر را کریمانه صرف نظر کرد،آن کارهاى زشتى که آنها کرده بودند،کارهایى از قبیل توطئه، قسمتى از آن کارها را پیغمبر به روى او آورد و قسمت دیگر را به روى او نیاورد(عرف بعضه و اعرض عن بعض)،به تعبیر امیر المؤمنین عمل کریمانه انجام داد.حال آن قسمتى که گفت چه بود و قسمتى که نگفت چه بود،باز قرآن بیان نکرده است.
توضیحات تاریخ و حدیث
پس،از این آیات قرآن ما یک قسمتهایى را در کمال صراحت مىفهمیم ولى یک قسمتهاى دیگر را قرآن به اجمال و ابهام گذرانده و بیان نکرده است.حال که قرآن بیان نکرده است تاریخ چطور؟تاریخ و حدیث و اقوال مفسرین آیا قضیه را افشا کرده استیا نه؟آنچه که از نظر مفسرین،اعم از شیعه و سنى،مسلم و قطعى است این است که آن زنى که پیغمبر به او رازى گفت و فرمود:افشا نکن،حفصه دختر عمر بود،و آن زنى که حفصه راز پیغمبر را به او افشا کرد عایشه بود،و آن دو زنى که قرآن به اینها مىگوید:یا دست از توطئه چینى علیه پیغمبر بردارید و یا توبه کنید،به اتفاق شیعه و سنى حفصه و عایشه بودند.چنین نیست که بگوییم شیعه یک حرف مىزند،سنى حرف دیگرى،در این جهت اختلافى نیست.یکى و دو تا هم حدیث و روایت و تاریخ نیست،از مسلمات است.یکى از احادیثش حدیثى است که در صحیح مسلم و صحیح بخارى و جامع ترمذى-در این سه تا که من مىدانم و از معتبرترین کتب حدیث اهل تسنن است-آمده است،و من به مناسبتى در کتاب مساله حجاب آن را از دو کتاب اول نقل کردم.
داستان این است که ابن عباس مىگوید:من خیلى میل داشتم که یک وقت از خود عمر بپرسم آن دو زنى که قرآن در سوره تحریم مىگوید: ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبکما و ان تظاهرا علیه چه کسانى بودند،تا در یک سفر از سفرهاى حج من همراهش بودم.در یک جایى که عمر پایین آمد و مىخواست به اصطلاح تطهیر و تجدید وضو کند،وقتى که آمد وضو بگیرد،من ابریقى نزد او بردم،من آب مىریختم و او وضو مىگرفت.من این فرصت را نیمتشمردم (2) و گفتم یا امیر المؤمنین!اینکه در قرآن مىگوید: ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبکما آن دو زنى که قرآن اینچنین از آنها انتقاد مىکند کیستند؟رویش را برگرداند و گفت: عجب است از تو که چنین سؤالى مىکنى،عایشه است و حفصه.بعد خود عمر داستان مفصلى را نقل کرد،که البته در این داستان خیلى جهات را روشن نکرده است،ولى قدر مسلم این است که این یک جهت را در کمال صراحت بیان کرده است.
عمر مقدمهاى براى ابن عباس ذکر مىکند،مىگوید:ما زمانى که در مکه بودیم بر زنهایمان مسلط بودیم،زنهایمان در مقابل مردها جرات نداشتند.خلاصه آنجا مرد سالارى حاکم بود، زنها خیلى زبون و ذلیل بودند.در مدنیها قضیه بر عکس بود،زنهایشان بر آنها مسلط بودند و آن اطاعتى را که زنهاى مکه از شوهران داشتند،نداشتند و روزى من دیدم که زن خودم به روى من برگشت(عمر با آن خشونتش،زنش بر گردد،دیگر خیلى کار مشکل است).من حرف زدم،دیدم به من حمله کرد و چند و چون کرد.گفتم:عجب!این اخلاق زنهاى مدینه اخلاق شما را فاسد کرده،در مقابل من این جور حرف مىزنى؟!گفت:زنهاى پیغمبر هم با پیغمبر همین طور حرف مىزنند.گفتم:راست مىگویى؟گفت:بله.گفتم:واى به حال دخترم حفصه. بعد آمدم به مدینه نزد دخترم،گفتم:دخترم!شنیدم که شما پیغمبر را اذیت مىکنید و چنین حرفهایى مىزنید،مثلا با پیغمبر تندى مىکنید و گاهى قهر مىکنید.این کار را نکن،این کار برایتخطر دارد.
اما داستانى که او نقل کرده است این است که مىگوید:من خانهاى داشتم در اوالى مدینه یعنى بالاشهر مدینه (3) .همسایهاى داشتم و چون راه دور بود ما نمىتوانستیم هر روز به مرکز مدینه و مسجد مدینه و خدمت پیغمبر برویم.با آن همسایه نوبت گذاشته بودیم،یک روز او مىرفت،تا غروب در شهر بود و بر مىگشت و تمام خبرها را براى من مىگفت،یک روز من مىآمدم و خبرها را به او مىدادم.در آن ایام خبرهایى که به ما مىرسید خبرهاى وحشتناکى از شمال بود(یعنى از قسمت غسانیها که در سوریه فعلى بودند) (4) .خبرهایى مىرسید که غسانیها دارند مجهز مىشوند،اسبهایشان را نعل مىبندند و براى حمله به مدینه آماده مىشوند.آنها خیلى نیرومند بودند و شوخى نبود.مرتب خبرهاى وحشتناک مىرسید.یک روزى که نوبت رفیق من بود،من در خانه بودم،یک وقت دیدم که در به شدت کوبیده مىشود. بچهها رفتند پشت در که کیست؟دیدم صداى رفیقم است مىگوید:در خانه است، در خانه است؟یعنى من را مىخواهد.دیدم وحشت زده است.آمدم بیرون،گفتم چه خبر است؟گفت: قضیه خیلى مهم و بزرگى است.گفتم:غسانیها حمله کردند؟گفت:نه،از این هم بزرگتر.وقتى که همسایه من این حرف را گفت،گفتم:حفصه بدبختشد،من قبلا به او گفتم این کار را نکن.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تفسیر سوره تحریم (1)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا ایها النبى لم تحرم ما احل الله لک تبتغى مرضات ازواجک و الله غفور رحیم.قد فرض الله لکم تحلة ایمانکم و الله مولیکم و هو العلیم الحکیم.و اذ اسر النبى الى بعض ازواجه حدیثا فلما نبات به و اظهره الله علیه عرف بعضه و اعرض عن بعض فلما نباها به قالت من انباک هذا قال نبانى العلیم الخبیر.ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبکما (1) .
سوره تحریم هم مثل سوره طلاق با«یا ایها النبى»شروع شده است.ما در قرآن سه سوره داریم که با«یا ایها النبى»شروع مىشود:سوره تحریم و سوره طلاق و سوره احزاب که قبل از یس بود.سوره تحریم سورهاى است که ابتدا مىشود در حالى که اشارهاى دارد به جریانى که میان پیغمبر اکرم و بعضى از زنهاى ایشان واقع شده است.آنچه که از قرآن فهمیده مىشود-و خیلى جهاتش را تاریخ بیان کرده است و قسمتهاى کوچکى از آن هم هست که از نظر تاریخ خیلى روشن نیست-این است که پیغمبر اکرم یک چیزى را که بر خودش حلال بوده است،بر خود به موجب یک قسم حرام کرده است.این فى حد ذاته یک کار جایزى است.جزء چیزهایى که ما داریم عهد و نذر و قسم است،یعنى انسان به موجب یک نذر مىتواند چیزى را بر خود واجب یا حرام کند،که در باب نذر به شرط رجحان مىشود این کار را کرد،یا یک امر مباح یا مستحب را مىتواند به موجب یک قسم بر خودش واجب کند،یا یک مکروه را بر خودش حرام کند و یا یک مباح را بر خودش حرام کند.مثلا آدمى سیگار مىکشد،مرتب تصمیم مىگیرد که سیگار نکشد،نمىتواند،بعد قسم مىخورد که براى مدت موقتیا براى همیشه سیگار نکشم.همین قدر که قسم خورد،دیگر کشیدن سیگار بر او حرام مىشود،یعنى اگر بخواهد بکشد باید کفاره بدهد،با یک تفاوت مختصرى که در فقه میان نذر و عهد و قسم مطرح است.
مفاد آیات
به هر حال یکى از مسائلى که در فقه مطرح است این مساله است که انسان با قسم مىتواند مستحبى یا مباحى را بر خود واجب کند،مکروهى یا مباحى را بر خود حرام کند.آیه همین قدر نشان مىدهد که پیغمبر اکرم یک امرى را که بر او حلال و مباح بود به موجب قسم بر خودش حرام کرد و این کار را براى جلب رضاى بعضى از زنهاى خودش کرد،حال«براى جلب رضاى بعضى از زنها»یعنى چه؟آیا به این شکل که مثلا آن زن تمایلى نداشت و پیغمبر اکرم براى اینکه میل او را جلب کند[این کار را کرد؟]یا نه،تحت فشار اذیت زنهاى خودش قرار گرفته بود و براى رهایى از آزار آنها این حلال را بر خودش حرام کرد.از آیات استفاده مىشود که این دومى است،چون به دنبال آن فورا به آن دو زن خطاب مىکند:امر شما دائر است میان توبه کردن و ادامه دادن به کار خود.اگر توبه کنید،باید هم توبه کنید که دلهاى شما فاسد شده،ولى اگر بخواهید ادامه بدهید(تهدید مىکند)خدا به حمایت پیغمبر بر مىخیزد.پس معلوم مىشود که مساله مساله آزار بعضى از زنها بوده است،آنهم دو زن بوده است،چون کلمه«ان تتوبا»دارد.و باز از آیه استفاده مىشود که پیغمبر رازى را به یکى از زنها گفت و از او پیمان گرفت که این راز را به کسى نگوید و این زن بر خلاف پیمانى که با پیغمبر داشت رفت به آن دیگرى-که با یکدیگر خیلى رفیق و دوست بودند-گفت.بعد پیغمبر اکرم به حکم وحى الهى آگاه شد که سر میان این دو نفر بازگو شده است.به او فرمود:چرا رفتى این را به او گفتى؟ او تعجب کرد،گفت:چه کسى به تو گفت که من به او گفتهام؟فرمود:خداى آگاه به من خبر داد که تو این راز را فاش کردهاى.
حال در قرآن ضمن اینکه به اصولى در این قضیه تصریح شده است،خصوصیات به ابهام گذاشته شده است:پیغمبر چیزى را به موجب سوگند بر خود حرام کرد،ولى آن چیز چه بود، بیان نشده.پیغمبر به بعضى از زنهاى خودش رازى را گفت و او افشا کرد و به دیگرى گفت.آن که راز به او گفته شده بود چه کسى بود که به دیگرى گفت؟(ولى اجمالا معلوم است که رازى بوده است)و راز چه بود؟این را هم باز قرآن مشخص نکرده است.آنها دو تن بودند که قرآن به شدت به آنها حمله مىکند،یعنى نشان مىدهد آنها در وضعى بودند که علیه پیغمبر توطئه مىکردند،تظاهر مىکردند(تظاهر از ماده ظهر است،یعنى پشت به پشتیکدیگر داده علیه پیغمبر اقدام مىکردند).قرآن مىگوید:شما یا باید از این راهتان برگردید و توبه کنید،که باید هم توبه کنید که دلهاى شما منحرف شده است،و اگر نکنید خدا با قدرت الهى،جبرئیل به قدرت وحى(حتى قدرت اصلى و قدرتهاى وسط را هم ذکر مىکند)،صالحترین فرد مؤمنین و تمام فرشتگان به حمایت او هستند.قرآن آنچنان موضوع را مهم گرفته است که معلوم مىشود وضع خیلى خطرناک بوده است.در عین اینکه تصریح مىکند که اینها دو نفر بودهاند، ولى نمىگوید آن دو زن کدام دو زن بودهاند.آنگاه مىگوید:آن زنى که فاش کرد و بعد پیغمبر به او اطلاع داد که تو فاش کردى،و او حیرت زده شد و گفت:چه کسى به تو خبر داد؟از کجا فهمیدى؟و فرمود:خدا خبر داد،بعد پیغمبر قسمتى از راز را به آن زن گفت و قسمت دیگر را کتمان کرد،یعنى وقتى که به روى او آورد،قسمتى از مطلب را به روى او آورد،قسمت دیگر را کریمانه صرف نظر کرد،آن کارهاى زشتى که آنها کرده بودند،کارهایى از قبیل توطئه، قسمتى از آن کارها را پیغمبر به روى او آورد و قسمت دیگر را به روى او نیاورد(عرف بعضه و اعرض عن بعض)،به تعبیر امیر المؤمنین عمل کریمانه انجام داد.حال آن قسمتى که گفت چه بود و قسمتى که نگفت چه بود،باز قرآن بیان نکرده است.
توضیحات تاریخ و حدیث
پس،از این آیات قرآن ما یک قسمتهایى را در کمال صراحت مىفهمیم ولى یک قسمتهاى دیگر را قرآن به اجمال و ابهام گذرانده و بیان نکرده است.حال که قرآن بیان نکرده است تاریخ چطور؟تاریخ و حدیث و اقوال مفسرین آیا قضیه را افشا کرده استیا نه؟آنچه که از نظر مفسرین،اعم از شیعه و سنى،مسلم و قطعى است این است که آن زنى که پیغمبر به او رازى گفت و فرمود:افشا نکن،حفصه دختر عمر بود،و آن زنى که حفصه راز پیغمبر را به او افشا کرد عایشه بود،و آن دو زنى که قرآن به اینها مىگوید:یا دست از توطئه چینى علیه پیغمبر بردارید و یا توبه کنید،به اتفاق شیعه و سنى حفصه و عایشه بودند.چنین نیست که بگوییم شیعه یک حرف مىزند،سنى حرف دیگرى،در این جهت اختلافى نیست.یکى و دو تا هم حدیث و روایت و تاریخ نیست،از مسلمات است.یکى از احادیثش حدیثى است که در صحیح مسلم و صحیح بخارى و جامع ترمذى-در این سه تا که من مىدانم و از معتبرترین کتب حدیث اهل تسنن است-آمده است،و من به مناسبتى در کتاب مساله حجاب آن را از دو کتاب اول نقل کردم.
داستان این است که ابن عباس مىگوید:من خیلى میل داشتم که یک وقت از خود عمر بپرسم آن دو زنى که قرآن در سوره تحریم مىگوید: ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبکما و ان تظاهرا علیه چه کسانى بودند،تا در یک سفر از سفرهاى حج من همراهش بودم.در یک جایى که عمر پایین آمد و مىخواست به اصطلاح تطهیر و تجدید وضو کند،وقتى که آمد وضو بگیرد،من ابریقى نزد او بردم،من آب مىریختم و او وضو مىگرفت.من این فرصت را نیمتشمردم (2) و گفتم یا امیر المؤمنین!اینکه در قرآن مىگوید: ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبکما آن دو زنى که قرآن اینچنین از آنها انتقاد مىکند کیستند؟رویش را برگرداند و گفت: عجب است از تو که چنین سؤالى مىکنى،عایشه است و حفصه.بعد خود عمر داستان مفصلى را نقل کرد،که البته در این داستان خیلى جهات را روشن نکرده است،ولى قدر مسلم این است که این یک جهت را در کمال صراحت بیان کرده است.
عمر مقدمهاى براى ابن عباس ذکر مىکند،مىگوید:ما زمانى که در مکه بودیم بر زنهایمان مسلط بودیم،زنهایمان در مقابل مردها جرات نداشتند.خلاصه آنجا مرد سالارى حاکم بود، زنها خیلى زبون و ذلیل بودند.در مدنیها قضیه بر عکس بود،زنهایشان بر آنها مسلط بودند و آن اطاعتى را که زنهاى مکه از شوهران داشتند،نداشتند و روزى من دیدم که زن خودم به روى من برگشت(عمر با آن خشونتش،زنش بر گردد،دیگر خیلى کار مشکل است).من حرف زدم،دیدم به من حمله کرد و چند و چون کرد.گفتم:عجب!این اخلاق زنهاى مدینه اخلاق شما را فاسد کرده،در مقابل من این جور حرف مىزنى؟!گفت:زنهاى پیغمبر هم با پیغمبر همین طور حرف مىزنند.گفتم:راست مىگویى؟گفت:بله.گفتم:واى به حال دخترم حفصه. بعد آمدم به مدینه نزد دخترم،گفتم:دخترم!شنیدم که شما پیغمبر را اذیت مىکنید و چنین حرفهایى مىزنید،مثلا با پیغمبر تندى مىکنید و گاهى قهر مىکنید.این کار را نکن،این کار برایتخطر دارد.
اما داستانى که او نقل کرده است این است که مىگوید:من خانهاى داشتم در اوالى مدینه یعنى بالاشهر مدینه (3) .همسایهاى داشتم و چون راه دور بود ما نمىتوانستیم هر روز به مرکز مدینه و مسجد مدینه و خدمت پیغمبر برویم.با آن همسایه نوبت گذاشته بودیم،یک روز او مىرفت،تا غروب در شهر بود و بر مىگشت و تمام خبرها را براى من مىگفت،یک روز من مىآمدم و خبرها را به او مىدادم.در آن ایام خبرهایى که به ما مىرسید خبرهاى وحشتناکى از شمال بود(یعنى از قسمت غسانیها که در سوریه فعلى بودند) (4) .خبرهایى مىرسید که غسانیها دارند مجهز مىشوند،اسبهایشان را نعل مىبندند و براى حمله به مدینه آماده مىشوند.آنها خیلى نیرومند بودند و شوخى نبود.مرتب خبرهاى وحشتناک مىرسید.یک روزى که نوبت رفیق من بود،من در خانه بودم،یک وقت دیدم که در به شدت کوبیده مىشود. بچهها رفتند پشت در که کیست؟دیدم صداى رفیقم است مىگوید:در خانه است، در خانه است؟یعنى من را مىخواهد.دیدم وحشت زده است.آمدم بیرون،گفتم چه خبر است؟گفت: قضیه خیلى مهم و بزرگى است.گفتم:غسانیها حمله کردند؟گفت:نه،از این هم بزرگتر.وقتى که همسایه من این حرف را گفت،گفتم:حفصه بدبختشد،من قبلا به او گفتم این کار را نکن.