واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد تفسیر سوره نور(1تا5(

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَحّیمِ

سُورَةٌ اَنزَلناها وَ فَرَضناها وَ اَنزَلنا فیها ایاتٍ بَیِِِّّناتٍ لَعَلَّّکُم تَذَکَّّرونَ(1)

ابی ابن کعب از حضرت رسول اکرم (ص) رویات کرده هرکه سورهً نور را بخواند حق تعالی بقدر هر موًمنی که بوده وخواهد بود تا قیامت ده حسنه برای او بنویسد .

وعبدالله بن مسکان از ابو عبدالله (ع) روایت کرده که فرمودند زنان خود را به قرائت این سوره بحصن حصین در آورید و هر کس در هر روز یا در هر شب این سوره را تلاوت نماید از اهل بیت او زنا صادر نشود تا از این دنیا برود وچون بمیرد هفتاد هزار فرشته تشییع جنازهً او کنند واز برای او دعا واستغفار نمایند تا اورا بقبر گذارده ودر روز قیامت مغفورمحشور شود .

وبدان که چون خدای تعالی افتتاح این سوره را به ذکر امر ونهی وبیان شرایع فرمود برای این که این سورهًً نور که در مدینه به پیغمبر نازل گردید و شصت وچهار ایه میباشد ثابت مینماید که خداوند بندگان خود را عبث نیافریده بلکه به جهت امر ونهی خلق فرموده .

این سوره ایست که از عالم بالا نازل وبه وسیلهً جبرئیل به این عالم فرو فرستادیم واحکام ان را فریضه بندگان کردیم یعنی در ان آیات روشن توحید و معارف الهی وحدود احکام را با دلایل واضح نازل ساختیم وبیان حلال وحرام نمودیم باشد که بندگان پند پذیرند ومتذکر ان حقایق شوند (1).

از جمله ً آن احکام این است .

اَلزّّانِیَةُ َوالزّّانی فَاجِلدٌٌ واکُلَّّ واحِدٍ مِنهُما مِاَئةَ جَلدَةٍٍٍ وَلا تَأخُذکُم بِهمِا رَافَةٌٌ فی دینِ اللهِ اِن کُنتُم تُؤمِنُونَ باِللهِ وَالیَومِ الأخِرِ وَلَیشهَد عَذابَهُما طائفَةٌٌ مِنَ المُؤمِنینَ (2)

در این آیه شریفه خداوند حدودی برای زناکاران واجب فرموده وامر نموده براین که باید شما ای مؤمنان هر یک از زنان ومردان زناکار را به صد تازیانه مجازات وتنبیه نمایید وفرمود ای رؤسای دین اسلام در اجرای احکام الهی در باره زن ومرد زنا کار رحم وشفقت و راًفت روا مدارید که به آن ها دلسوزی نموده وحد انها را جاری نسازید ویا انکه در میزان حدی که معین شده تخفیف بدهید ونباید از قاعدهً متعارف تجاوز کنید البته در جاری ساختن حدود مقرره الهی محکم و ثابت وبرقرار باشید وباید عذاب آن بدکاران را جمعی از مردمان مشاهده کنند یعنی حد زنا در حضور جمعی از مردم باید اجرا شود. اگر به خدای تعالی وروز آخرت که روز جزا است ایمان آورده اید واین حکم مخصوص به آن زناکاریست که محصن یا محصنه نباشند، یعنی اگر مرد است زن نداشته باشد واگر زن است شوهر دار نباشد که حکم این گونه زناکاران رجم است .

با جماع فقهای امامیه برای تازیانه زدن مرد زناکار باید لباس را از بدن او بیرون بیاورند وهمین طور برای زنان وحکم زنا ثابت میشود با قرارکردن چهار بار در چهار مجلس یا بشهادت چهار مرد عاقل ویا سه مرد و دو زن و همان طور که در بالا ذکر شد در موقع حد زدن واجب است که طایفه ای از مؤمنین حاضر شوند و حد را در حضور انها جاری سازند تا خطا کنندگان شرمسار و ذلیل و خجل شوند وبرای سایرین هم عبرت باشد واصلا اگر در خلوت در جائیکه هیچ کس نباشد حد را اجرا سازند کافی نیست وشهادت زن تنها هم کافی نیست اگرچه به جای چهار مرد هشت زن هم باشند ویا یک مرد وشش زن باز هم کافی نیست وباقی احکام در باب حد زنا در منهج الصادقین است.

آورده اند که یک روز پنج کس را نزد حضرت علی (ع) اوردند وبه زنا برایشان گواهی دادند، فرمود تا یکی از آنها را رجم کردند (یعنی سنگسار نمودند) و دومی را حد زدند وسومی را نصف حد و دیگری را ترساندند ونفر پنجم را رها نمودند، گفتند یا امیر المؤمنین قضیه یکیست وشما پنج حکم مختلف اجرا نمودید!! در جواب فرمودند : اگر چه قضیه یکی میباشد اما دربارهًً آنها احوال مختلف است آنرا که رجم نمودم مرد محصن بود وحکم مرد محصن رجم است وآنرا که حد زدم غیر محصن وحکم غیر محصن حد است وآنرا که نصف حد زدم بنده بود وآنرا که رها کردم دیوانه است وبر دیوانه تکلیف نیست وآنرا که ترسانیدم کودک بود وبر او حدی نیست بلکه ادب کردن است تا دیگر مرتکب این عمل نشود.

واین آیه از آیاتی است که ما و بزرگان ودانشمندان اسلام را میگریاند زیرا اشخاصی دیده میشوند با این که زن پاک و عفیف دارند وازدواج با خانواده نجیب نمودند و از راه حلال وپاک میشود فرزندی بوجود بیاید که مطابق با قانون اسلام است، رها کرده و خود را پایبند زنان آلوده بزنا که هر ساعت در دامان مرد اجنبی به سر میبرند مینمایند وجان ومال خود را در راه عشق زنهای ناپاک نثار میکنند و احکام قرآن را پشت سر انداخته وعمر گرانمایه را طوری مصرف مینمایند که جز لعنت خدا وبدنامی دنیا وآخرت آثاری از ایشان باقی نمیماند چون نمیدانند که زنا از گناهان کبیره ایست که هم در این دنیا وهم در آن دنیا اسلام برایش مجازات معین کرده است این است که خداوند تعالی در سوره فرقان زنا و قتل نفس وشرک را در یک ردیف آورده و نهی فرموده، زیرا اینها عملی هستند که اگر مرتکبین بی توبه از دنیا بروند خداوند آنها را نمیآمرزد وهمیشه در جهنم مخلد میباشند.

رسول خدا (ص)میفرماید : از زنا پرهیز کرده و از آن برکنار باشید زیرا از این عمل شش صفت قبیح حاصل میگردد سه در دنیا و سه در آخرت.

اول – برای شخص زنا کار در دنیا نورانیتی نیست ودر بین مردم مورد احترام نمیباشد .

دوم – آنکه مال از کفش خارج شده و دچار فقر میگردد.

سوم – آنکه عمرش کوتاه خواهد شد.

آری دیده شده چه بسا اشخاص ثروتمند که در اثر مرتکب شدن با این عمل بروز فلاکت و بدبختی افتاده اند به طوری که اصلا برای آنها د ربین جامعه اعتبار و آبروئی باقی نمانده .

البته اطاعت نکردن از چنین پیغمبری که تا آخرین لحظه زندگانی خود به فکر نفع دنیا و آخرت امتان خود بوده و بنقصان عمر ومال آنها راضی نمیشود این چنین است با این که این پیغمبر رؤف



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره نور(1تا5(


تحقیق در مورد تفسیر سوره ملک

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

این سوره در ((مکه )) نازل شده و داراى 30 آیه است .

محتواى سوره

سوره ملک ـکه نام دیگرش ((منجیه )) (نجاتبخش ) و نام سومش ((واقعیة )) یا((مانعة )) است زیرا تـلاوت کـننده خود را از عذاب الهى یا عذاب قبر نگاه مى داردـ ازسوره هاى بسیار پرفضیلت قرآن مى باشد, و مسائل زیادى در آن مطرح شده که عمدتا بر سه محور دور مى زند.

1ـ بـحـثـهـائى پـیرامون ((مبدا)) و صفات خداوند, و نظام شگفت انگیز خلقت مخصوصا آفرینش آسمانها و ستارگان , و آفرینش زمین و مواهب آن , و همچنین آفرینش پرندگان , و آبهاى جارى و آفرینش گوش و چشم و ابزار شناخت .

2ـ بحثهائى پیرامون ((معاد)) و عذاب دوزخ , و گفتگوهاى ماموران عذاب بادوزخیان , و مانند آن .

3ـ انذار و تهدید کافران و ظالمان به انواع عذابهاى دنیا و آخرت .

فضیلت تلاوت سوره

در حدیثى از امام باقر(ع ) مى خوانیم که فرمود: ((سوره ملک سوره ((مانعه ))است , یعنى از عذاب قـبـر مـمـانعت مى کند, و در تورات به همین نام ثبت است ,کسى که آن را در شبى بخواند بسیار خوانده , و خوب خوانده , و از غافلان محسوب نمى شود)).

البته این همه آثار عظیم مربوط به خواندن بدون فکر و عمل نیست , هدف خواندنى است آمیخته با الهام گرفتن براى عمل .

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.

(آیه )ـ این سوره با مساله مهم مالکیت و حکامیت خداوند و جاودانگى ذات پاک او آغاز مى شود که در واقع کلید همه بحثهاى این سوره است .

مـى فـرماید: ((پربرکت و زوال ناپذیر است کسى که حکومت جهان هستى به دست اوست , و او بر هر چیز تواناست )) (تبـارک الذى بیده الملک وهو على کل شى قدیر).

(آیـه )ـ در ایـن آیه به هدف آفرینش مرگ و حیات انسان که از شؤون مالکیت و حاکمیت خداست اشاره کرده , مى فرماید: ((آن کسى که مرگ و حیات راآفرید تا شما را بیازماید که کدامیک از شما بهتر عمل مى کنید)) (الذى خلق الموت والحیوة لیبلوکم ایکم احسن عملا ).

منظور از آزمایش خداوند نوعى پرورش است , به این معنى که انسانها را به میدان عمل مى کشد تا ورزیده و آزموده و پاک و پاکیزه شوند و لایق قرب خداگردند.

به این ترتیب عالم میدان آزمایش بزرگى است براى همه انسانها و وسیله آزمایش , مرگ و حیات , و هـدف ایـن آزمون بزرگ رسیدن به حسن عمل , که مفهومش ((تکامل معرفت , و اخلاص نیت , و انجام هر کار خیر)) است .

و از آنـجـا کـه در ایـن میدان آزمایش بزرگ , انسان گرفتار لغزشهاى فراوانى مى شود و نباید این لغزشها او را مایوس کند, و از تلاش و کوشش براى اصلاح خویش باز دارد, در پایان آیه به بندگان وعده یارى و آمرزش داده مى گوید: ((و اوشکست ناپذیر و بخشنده است )) (وهو العزیز الغفور).

(آیـه )ـ بـعـد از بـیـان نـظـام مرگ و زندگى , به نظام کلى جهان پرداخته , وانسان را به مطالعه مـجـمـوعـه عـالم هستى دعوت مى کند, تا از این طریق خود را براى آن آزمون بزرگ آماده کند, مـى فـرمـایـد: ((هـمان کسى که هفت آسمان را بر فراز یکدیگرآفرید)) (الذى خلق سبع سموات طبـاقا).

و به دنبال آن مى افزاید: ((در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضاد و عیبى نمى بینى )) (مـا ترى فى خلق الرحمن من تفـاوت ).

بـا تـمـام عـظـمتى که عالم هستى دارد هرچه هست نظم است و استحکام , وانسجام , و ترکیبات حـسـاب شـده , و قوانین دقیق و اگر بى نظمى در گوشه اى از جهان راه مى یافت آن را به نابودى مى کشید.

و در پـایـان آیـه بـراى تاکید بیشتر مى فرماید: ((بار دیگر نگاه کن (و عالم را بادقت بنگر) آیا هیچ شکاف و خلل و اختلافى (در جهان ) مشاهده مى کند))؟!(فارجع البصر هل ترى من فطور).

مـنـظـور ایـن است که هر چه انسان در جهان آفرینش دقت کند کمترین خلل وناموزونى در آن نمى بیند.

(آیـه )ـ و لذا در این آیه براى تاکید همین معنى مى افزاید: ((بار دیگر به عالم هستى بنگر, سرانجام چشمانت به سوى تو باز مى گردد در حالى که خسته وناتوان شده )) و در جستجوى خلل و نقصان در این عالم بزرگ ناکام مانده است ! (ثم ارجع البصر کرتین ینقلب الیک البصر خـاسئا وهو حسیر).

(آیـه )ـ ایـن آیـه , نـظرى به صفحه آسمان افکنده , و از ستارگان درخشنده وزیبا سخن به میان آورده , مـى گـویـد: ((مـا آسـمان پایین را با چراغهاى فروزانى زینت بخشیدیم , و آنها [ شهابها] را تـیـرهـائى بـراى شیاطین قرار دادیم , و براى آنان عذاب آتش فروزان فراهم ساختیم )) (ولقد زینا السمـا الدنیـا بمصـابیح وجعلنـاهـارجوما للشیاطین واعتدنـا لهم عذاب السعیر).

ایـن آیـه بـار دیـگر این حقیقت را تاکید مى کند که تمام ستارگانى که ما مى بینیم همه بخشى از آسمان اول است , آسمانى که از میان آسمانهاى هفتگانه به ما نزدیکترمى باشد, و به همین دلیل به عنوان ((السما الدنیا)) (آسمان نزدیک و پائین ) از آن تعبیر شده است .

(آیـه )ـ از آنـجـا که در آیات گذشته سخن از نشانه هاى عظمت و قدرت خدا و دلائل آن در عالم آفـرینش بود, در اینجا سخن از کسانى مى گوید که این دلائل را نادیده گرفته , و راه کفر و شرک را پیش مى گیرند, و همچون شیاطین , عذاب الهى را به جان مى خرند.

نخست مى فرماید: ((براى کسانى که به پروردگارشان کافر شدند عذاب جهنم است و بدفرجامى است )) (وللذین کفروا بربهم عذاب جهنم وبئس المصیر).

(آیـه )ـ سپس به شرح گوشه اى از این عذاب وحشتناک پرداخته ,مى افزاید: ((هنگامى که (کفار) در آن افکنده شوند صداى وحشتناکى از آن مى شنوند و این در حالى است که پیوسته مى جوشد)) (اذا القوا فیهـا سمعوا لهـااشهیقا وهى تفور).

آرى ! هـنـگـامى که آنها با نهایت ذلت و حقارت در آن پرتاب مى شوند فریاد وحشتناک و طولانى جهنم برمى خیزد, و تمام وجود آنها را در وحشت فرو مى برد.

(آیـه )ـ سـپـس بـراى مـجـسم ساختن خشم ((دوزخ )) مى افزاید: ((نزدیک است از شدت غضب پاره پاره شود))! (تکـاد تمیز من الغیظ).



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره ملک


تحقیق در مورد تفسیر سوره تغابن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

این سوره در ((مدینه )) نازل شده و 18 آیه است .

محتواى سوره :

لـحـن آیـات اخـیـر این سوره , با سوره هاى مدنى هماهنگ است , ولى صدر آن ,با سوره هاى مکى موافقتر است , اما به هرحال ما مجموع آن را طبق مشهور مدنى ,تلقى مى کنیم .

از نظر محتوا, این سوره را مى توان به چند بخش تقسیم کرد:.

1ـ آغاز سوره که از توحید و صفات و افعال خدا بحث مى کند.

2ـ به دنبال آن , با استفاده از علم خداوند, به مردم هشدار مى دهد که مراقب اعمال پنهان و آشکار خود باشند و سرنوشت اقوام پیشین را فراموش نکنند.

3ـ در بـخش دیگرى از سوره , سخن از معاد است و این که روزقیامت روز((تغابن )) و مغبون شدن گروهى و برنده شدن گروه دیگرى است (نام این سوره نیز ازهمین گرفته شده).

4ـ در بـخـشـى دیـگـر دسـتور به اطاعت خدا و پیامبر(ص ) داده و پایه هاى اصل نبوت را تحکیم مى بخشد.

5ـ آخرین بخش سوره , مردم را به انفاق در راه خدا تشویق مى کند و از این که فریفته اموال و اولاد و هـمـسران شوند برحذر مى دارد, و سوره را با نام و صفات خداپایان مى دهد همان گونه که آغاز کرده بود.

فضیلت تلاوت سوره :.

در حدیثى از امام صادق (ع ) مى خوانیم : ((کسى که سوره تغابن را در نمازفریضه اش بخواند شفیع او روزقیامت خواهد شد, و شاهد عادلى است در نزدکسى که شفاعت او را اجازه مى دهد, سپس از او جدا نمى شود تا داخل بهشت گردد)).

بـدیهى است این تلاوت باید توام با اندیشه باشد اندیشه اى که محتواى آن رادر عمل منعکس کند, تا این همه آثار و برکات بر آن مترتب گردد.

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.

(آیـه )ـ ایـن سـوره نـیـز بـا تسبیح خداوند آغاز مى شود, خداوندى که مالک و حاکم بر کل جهان هستى , و قادر بر همه چیز است .

مـى فـرماید: ((آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است براى خدا تسبیح مى گویند)) (یسبح للّه مـا فى السموات ومـا فى الا رض ).

سپس مى افزاید: ((مالکیت و حکومت از آن اوست )) (له الملک ).

((و (به همین دلیل ) تمام حمد و ستایش نیز به ذات پاک او برمى گردد)) (وله الحمد).

((و او بر همه چیز تواناست )) (وهو على کل شى قدیر).

(آیه )ـ سپس به امر خلقت و آفرینش که لازمه قدرت است اشاره کرده ,مى فرماید: ((او کسى است که شما را آفرید)) (هو الذى خلقکم ).

و به شما نعمت آزادى و اختیار داد, لذا ((گروهى از شما کافرید و گروهى مؤمن )) (فمنکم کـافر ومنکم مؤمن ).

و بـه این ترتیب بازار امتحان و آزمایش الهى داغ شد و در این میان ((خداوندنسبت به آنچه انجام مى دهید بیناست )) (واللّه بمـا تعملون بصیر).

(آیـه )ـ سـپـس مـساله ((خلقت )) را با توضیح بیشتر, و با اشاره به هدف آفرینش در این آیه ادامه داده , مى فرماید: ((آسمانها و زمین را به حق آفرید)) (خلق السموات والا رض بالحق ).

هـم در آفـریـنـش آن , نـظام حق و دقیقى است , و هم داراى هدف حکیمانه ومصالح حقى است , چـنـانـکـه در آیـه 27 سوره ((ص )) نیز فرمود: ((ما آسمان و زمین وآنچه را در میان این دو است بیهوده نیافریدیم , این گمان کافران است )).

بـعد به آفرینش ((انسان )) پرداخته و ما را از سیر آفاقى به سیر انفسى دعوت کرده , مى افزاید: ((و شـمـا را (در عـالـم جنین ) تصویر کرد, تصویرى زیبا و دلپذیر)) هم از نظر جسم و هم از نظر جان (وصورکم فاحسن صورکم ).

بـه انسان , ظاهرى آراسته , و باطنى پیراسته , عقلى فروزان و خردى نیرومندداد, و از آنچه در کل جهان هستى است , نمونه هائى در وجود او آفرید.

ولـى هـمـان گونه که در پایان آیه مى فرماید: ((سرانجام (بازگشت همه ) به سوى اوست )) (والیه المصیر).

(آیه )ـ و از آنجا که انسان براى هدف بزرگى آفریده شده باید دائما تحت مراقبت پروردگار باشد, پـروردگـارى که , از درون و برون او باخبر است , لذا در این آیه مى فرماید: ((آنچه را در آسمانها و زمـیـن اسـت مـى دانـد, و از آنچه پنهان یا آشکارمى کنید باخبر است , و خداوند از آنچه در درون سینه هاست , آگاه است )) (یعلم مـافى السموات والا رض ویعلم مـا تسرون ومـا تعلنون واللّه علیم بذات الصدور).

ایـن آیـه تـرسـیـمـى اسـت از علم بى پایان خداوند, در سه مرحله : نخست علم اونسبت به تمامى مـوجـودات آسمانها و زمین , سپس علم او به همه اعمال انسانها و آنچه را پنهان مى دارند یا آشکار مـى سـازنـد, و در مـرحله سوم مخصوصاروى عقائد باطنى و چگونگى نیتها و آنچه بر قلب و جان انسان , حاکم است ,تکیه مى کند.

مـسلما توجه به این حقیقت در اصلاح و تربیت انسان فوق العاده مؤثر است ,و انسان را براى وصول به هدف آفرینش و قانون تکامل آماده مى سازد.

(آیـه )ـ و از آنـجـا کـه یکى از مؤثرترین و سائل تربیت و طرق انذار, توجه دادن به سرنوشت اقوام و امـتـهـاى پـیشین است , این آیه یک نگاه اجمالى به زندگى آنهاافکنده , سپس انسانها را مخاطب سـاخـتـه , مى گوید: ((آیا خبر کسانى که پیش از این کافر شدند به شما نرسیده است ؟ (آرى ) آنها طعم کیفر گناهان بزرگ خود راچشیدند و (در آخرت نیز) عذاب دردناکى براى آنهاست ))؟! (الم یاتکم نبؤا الذین کفروا من قبل فذاقوا وبـال امرهم ولهم عذاب الیم ).

شـمـا از کـنار شهرهاى بلادیده و ویران شده آنها, در مسیر خود به سوى شام ومناطق دیگر عبور مـى کـنـیـد, نـتـیـجـه کـفر و ظلم و عصیانگرى آنها را با چشم مى بینید, واخبار آنها را در تاریخ مى خوانید.

این عذاب دنیاى آنها بود, در آخرت نیز عذاب دردناکى در انتظارشان است .



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره تغابن


تحقیق در مورد تفسیر آیه 102 سوره بقره 9 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر آیه 102 سوره بقره

استاد : سرکار خانم آرام

ارائه دهنده : عفت خراشادی زادهمتن

‏و اتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَـانَ وَ مَا کَفَــرَ سُلَیْمَانُ و َلَکِنَّ الشَّیْاطِینَ کَفَـرُواْ یُعَلِّمُـونَ النَّـاسَ السِّحْرَ وَ مَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَـارُوتَ و َمَارُوتَ وَ مَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولاَ إِنَّمَـا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُـونَ مِنْهُمَا مَـا یُفَـرِّقُـونَ بِهِ بَیْنَ الْمَـرْءِ وَ زَوْجِـهِ وَ مَـا هُـم بِضَـآرِّینَ بِـهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ و لاَ یَنفَعُهُـمْ و َلَقَدْ عَلِمُـواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ

ترجمه

یهود از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مى خواندند پیروى مى کردند، سلیمان هرگز دست به سحر نیالود و کافر نشد، ولکن شیاطین کفر ورزید و به مردمتعلیم سحر دادند (و نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل(هاروت وماروت) نازل شد پیروى کردند، (آنها طریق سحر کردن را براى آشنائى به طرز ابطال آن به مردم یاد مى دادند) و به هیچ کس چیزى یاد نمى دادند مگر اینکه قبلا به او مى گفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم ، کافر نشوید (و از این تعلیمات سوء استفاده نکنید) ولى آنها از آن دو فرشته مطالبى را مى آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدائى بیفکنند (نه اینکه از آن براى ابطال سحر استفاده کنند) ولى هیچگاه بدون فرمان خدا نمى توانند به انسانى ضرر برسانند، آنها قسمتهائى را فرا مى گرفتند که براى آنان زیان داشت و نفعى نداشت ، و مسلما مى دانستند هر کسى خریدار این گونه متاع باشد سودی در آخرت نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن مى فروختند اگر علم و دانشى مى داشتند!

تفسیر نمونه

از احادیث چنین بر مى آید که در زمان سلیمان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) گروهى در کشور او به عمل سحر و جادوگرى پرداختند سلیمان دستور داد تمام نوشته ها و اوراق آنها را جمع آورى کرده در محل مخصوصى نگهدارى کنند (این نگهدارى شاید به خاطر آن بوده که مطالب مفیدى براى دفع سحر ساحران در میان آنها وجود داشته)

پس از وفات سلیمان گروهى آنها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و تعلیم سحر کردند، بعضى از این موقعیت استفاده کرده و گفتند سلیمان اصلا پیامبر نبود بلکه به کمک همین سحر و جادوگریها بر کشورش مسلط شد و امور خارق العاده انجام مى داد!

گروهى از بنى اسرائیل هم از آنها تبعیت کردند و سخت به جادوگرى دل بستند، تا آنجا که دست از تورات نیز برداشتند.

هنگامى که پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) ظهور کرد و ضمن آیات قرآن اعلام نمود سلیمان از پیامبران خدا بوده است ، بعضى از احبار و علماى یهود گفتند: از محمد تعجب نمى کنید که مى گوید سلیمان پیامبر است در صورتى که او ساحر بوده ؟

این گفتار یهود علاوه بر اینکه تهمت و افتراى بزرگى نسبت به این پیامبر الهى محسوب مى شد لازمهاش تکفیر سلیمان (علیه السلام ) بود، زیرا طبق گفته آنان سلیمان مرد ساحرى بوده که خود را به دروغ پیامبر خوانده و این عمل موجب کفر است .

آیات فوق به آنها پاسخ مى گوید. به هر حال این آیه بخش دیگری از زشتکاریهاى یهود را معرفى مى کند که پیامبر بزرگ خدا سلیمان را به سحر و جادوگرى متهم ساختند، مى گوید:

(آنها از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مى خواندند پیروى کردند)(و اتبعوا ما تتلوا الشیاطین على ملک سلیمان )

ضمیر در جمله و اتبعوا ممکن است اشاره به یهودیان معاصر پیامبر باشد و یا معاصران سلیمان و یا همه آنان .

منظور ازشیاطین نیز ممکن است ، انسانهاى طغیانگر و یا جن و یا اعم از هر دو باشد.سپس قرآن به دنبال این سخن اضافه مى کندسلیمان هرگز کافر نشد (و ما کفر سلیمان )

او هرگز به سحر توسل نجست ، و از جادوگرى براى پیشبرد اهداف خود استفاده نکرد،ولى شیاطین کافر شدند، و به مردم تعلیم سحر دادند(و لکن الشیاطین کفروا یعلمون الناس السحر)

آنها (یهود) همچنین از آنچه بر دو فرشته بابل ، هاروت و ماروت نازل گردید پیروى کردند(و ما انزل على الملکین ببابل هاروت و ماروت)

آرى آنها از دو سو دست به سوى سحر دراز کردند، یکى از سوى تعلیمات شیاطین در عصر سلیمان ، و دیگرى از سوى تعلیماتى که بوسیله هاروت و ماروت دو فرشته خدا در زمینه ابطال سحر به مردم داده بودند.

در حالى که دو فرشته الهى تنها هدفشان این بود که مردم را به طریق ابطال سحر ساحران آشنا سازند لذا به هیچکس چیزى یاد نمى دادند، مگر اینکه قبلا به او مى گفتند: ما وسیله آزمایش تو هستیم کافر نشو و از این تعلیمات سوء استفاده مکن.(و ما یعلمان من احد حتى یقولا انما نحن فتنة فلا تکفر)

خلاصه ، این دو فرشته زمانى به میان مردم آمدند که بازار سحر داغ بود و مردم گرفتار چنگال ساحران ، آنها مردم را به طرز ابطال سحر ساحران آشنا ساختند ولى از آنجا که خنثى کردن یک مطلب (همانند خنثى کردن یک بمب ) فرع بر این است که انسان نخست از خود آن مطلب آگاه باشد و بعد طرز خنثى کردن آن را یاد بگیرد، ناچار بودند فوت و فن سحر را قبلا شرح دهند.ولى سوء استفاده کنندگان یهود همین را وسیله قرار دادند براى اشاعه هر چه بیشتر سحر و تا آنجا پیش رفتند که پیامبر بزرگ الهى ، سلیمان را نیز متهم ساختند که اگر عوامل طبیعى به فرمان او است یا جن و انس از او فرمان مى برند همه مولود سحر است آرى این است راه و رسم بدکاران که همیشه براى توجیه مکتب خود، بزرگان را متهم به پیروى از آن مى کنند.

به هر حال آنها از این آزمایش الهى پیروز بیرون نیامدند از آن دو فرشته مطالبى را مى آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدائى بیفکنند(فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء و زوجه)

ولى قدرت خداوند ما فوق همه این قدرتها است ،آنها هرگز نمى توانند بدون فرمان خدا به احدى ضرر برسانند(و ما هم بضارین به من احد الا باذن الله)

آنها قسمتهائى را یاد میگرفتند که براى ایشان ضرر داشت و نفع نداشت (و یتعلمون ما یضرهم و لا ینفعهم)

آرى آنها این برنامه سازنده الهى را تحریف کردند بجاى اینکه از آن به عنوان وسیله اصلاح و مبارزه با سحر استفاده کنند، آن را وسیله فساد قرار دادند با اینکه مى دانستند هر کسى خریدار این گونه متاع باشد بهرهاى در آخرت نخواهد داشت (و لقد علموا لمن اشتراه ما له فى الاخرة من خلاق ).



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر آیه 102 سوره بقره 9 ص


تحقیق در مورد تفسیر سوره حشر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تفسیر سوره حشر

بسم الله الرحمن الرحیم‏الحمد لله رب العالمین...اعوذ بالله من الشیطان الرجیم:

«یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله‏ان الله خبیر بما تعملونو لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم‏انفسهم اولئک هم الفاسقونلا یستوى اصحاب النار واصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون (1) این آیات ظاهرش این است که از آیات گذشته به کلى جداست.البته‏در این که از نظر مضمون مضامین دیگرى است بحثى نیست ولى آیا به‏تناسب آن آیات هم هست،مى‏شود تناسبى هم در نظر گرفت،ولى‏سبک قرآن این است که همیشه انسان را از دنیایى به دنیاى دیگر مى‏بردو از آن دنیا به دنیاى دیگر.قبلا بحث‏یهودیان بود و بعد بحث منافقین وروابطى که این دو گروه با یکدیگر داشتند و از این آیه به بعد مخاطب‏مؤمنین هستند،آنهم در امرى که دیگر مربوط به روابطشان با منافقین یایهود نیست بلکه مربوط است به روابطشان با خدا.این است که مساله‏خیلى رنگ موعظه و اندرز و معنویت مى‏گیرد و خیلى هم در این جهت‏اوج مى‏گیرد.از این دو سه آیه که بگذریم آنگاه آیات توحیدى مى‏آید که‏آیات آخر سوره حشر در قرآن معروف است.

خطاب به مؤمنین است: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله‏» اى اهل ایمان‏تقواى الهى داشته باشید. راجع به کلمه‏«تقوا»ما مکرر بحث کرده ونوشته‏ایم که اگر چه معروف در ترجمه‏ها این است که تقوا را گاهى به‏ترس و گاهى به اجتناب ترجمه مى‏کنند-اگر بعد از آن‏«خدا»ذکر شده‏باشد(اتقوا الله)مى‏گویند یعنى از خدا بترسید،و اگر«معصیت‏»ذکر شده‏باشد(اتق المعاصى)مى‏گویند معنایش این است که از معاصى اجتناب‏کنید-ولى مفهوم کلمه‏«تقوا»نه اجتناب است و نه ترس.البته تا حدى‏ملازم[با ایندو]هست،یعنى هر جا که تقوا باشد خشیت الهى هم‏هست و هر جا که تقوا باشد اجتناب از معاصى هم هست ولى خود این‏لغت معنایش نه اجتناب است و نه ترس;و در اصطلاحات خود قرآن ودر نهج البلاغه-که‏«تقوا»خیلى تکرار شده است-کاملا پیداست که‏معنى تقوا نه ترس است و نه اجتناب.

تقوا از ماده‏«وقى‏»است.وقى یعنى نگهدارى.تقواى از معاصى درواقع معنایش‏«خود نگهدارى‏»است.متقى باش یعنى خود نگهدار باش.

خود این،یک حالت روحى و معنوى است که از آن تعبیر به‏«تسلط برنفس‏»مى‏کنند.اینکه انسان بتواند خود بر خود و در واقع اراده و عقل وایمانش بر خواهشها و هوسهایش تسلط داشته باشد به طورى که بتواندخودش خودش را نگه دارد،این نیروى خودنگهدارى اسمش‏«تقوا»

است.خود را نگه داشتن از چه؟از آلوده شدن به معصیت.نتیجه آلوده‏شدن به معصیت چیست؟در معرض قهر و انتقام خدا قرار گرفتن.پس خود را نگهدارى کردن از معصیت لازمه‏اش اجتناب از معصیت است ولازمه اجتناب از معصیت،خود را از لازمه معصیت‏یعنى خشم الهى‏نگهدارى کردن است.پس اگر گفتند«اتق الذنب‏»معنایش این است که‏خود را نگه‏دار از اینکه گرفتار گناه شوى.اگر بگویند«اتق الله‏»معنایش‏این است که خود را نگه‏دار از اینکه گناه کنى و در اثر گناه کردن درمعرض خشم الهى قرار بگیرى.ما کلمه‏اى نداریم که بخواهیم به جاى‏«اتقوا»بگذاریم و لذا ترجمه نداریم;همیشه مى‏گوییم تقواى الهى داشته‏باشید.لغتى در زبان فارسى وجود ندارد که به جاى کلمه‏«تقوا»بگذاریم‏ولى وقتى که با جمله بیان کنیم مقصود همین درمى‏آید،خود رانگهدارى کردن،که اساس تربیت دینى همین است که انسان خود برخود مسلط باشد.مگر مى‏شود چنین چیزى که یک چیز خودش برخودش مسلط باشد؟اگر یک چیزى خودش یک امر بسیط باشد که معنى‏ندارد خودش بر خودش مسلط باشد.این نشان مى‏دهد که انسان دو«خود»دارد،یک خودش خود حقیقى است و خود دیگرش ناخوداست،و در واقع[تقوا]تسلط خود است بر ناخودى که[انسان]آن‏ناخود را خود مى‏داند.

شاید این حدیث را مکرر خوانده باشیم که پیغمبر اکرم عبورمى‏فرمودند،دیدند عده‏اى از جوانان مسلمین در مدینه مشغول‏زورآزمایى هستند از این راه که سنگ بزرگى را بلند مى‏کردند مثل‏«وزنه‏بردارى‏»که چه کسى بیشتر مى‏تواند این سنگ را بلند کند.

ضرت‏ایستادند،بعد فرمودند:آیا مى‏خواهید من میان شما داور باشم که‏کدامیک از شما قویتر هستید؟همه گفتند:بله یا رسول الله،چه از این‏بهتر!شما داور باشید.فرمود:پس من قبلا به شما بگویم از همه شماقویتر آن فردى است که وقتى شهوت و طمعش به هیجان درمى‏آید بتواند بر آن مسلط باشد،و آن کسى است که وقتى بر چیزى خشم‏مى‏گیرد بتواند بر خشم خودش مسلط باشد.مولوى مى‏گوید:

وقت‏خشم و وقت‏شهوت مرد کو طالب مردى چنینم که به کو

امیر المؤمنین مى‏فرماید:«اشجع الناس من غلب هواه‏»از همه مردم شجاعترکسى است که بر هواى نفسش غالب باشد.

پس روح تقوا همان خودنگهدارى است.خود را از چه نگهدارى‏کردن؟از هر چه که انسان بخواهد خودش را نگه دارد،آخر برمى‏گردد به‏خودش.حتى آدم جبان که از دشمن مى‏ترسد، اگر حساب کنید مغلوب‏ترس و جبن خودش شده.اگر انسان بتواند بر نفس خودش در آن حدمسلط باشد که بر جبن خودش هم مسلط باشد،بر بخل و حسد و خشم‏و طمع و آز و حرص خودش مسلط باشد،این اسمش‏«تقوا»است.

بحث‏«تقوا»در نهج البلاغه عجیب است!تعبیراتى درباره تقواهست که از جنبه روانى بسیار لطیف و عالى است.مثلا مى‏فرماید:

«فصونوها و تصونوا بها» (2) تقوا را نگه دارید و خود را به وسیله تقوا حفظکنید.خیلى عجیب است!شما تقوا را نگه دارید و تقوا شما را نگه دارد.

آیا این دور است؟نه.گفته‏ایم مثل این است که انسان لباس رانگه مى‏دارد و لباس انسان را. انسان لباس را نگه مى‏دارد از اینکه گم شودیا دزد ببرد و لباس انسان را نگه مى‏دارد از اینکه سرما یا گرما بخورد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره حشر