لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
اصول دوچرخه سواری
با خم شدن به طرف فرمان ، وزن بالا تنه را به جلو متمایل کنید. بهترین وسیله برای این امر شاخ گاوی فرمان است که از آن می توانید به نحو احسن بهره ببرید. برخلاف دوچرخه سواری بر روی سطوح هموار و جادهای آسفالت، هیچگاه در سربالایی های خاکی از روی زین بلند نشوید چرا که این عمل وزن را از روی چرخ عقب برداشته و باعث خلاص چرخیدن چرخ عقب می شود.
پنج مهارت اولیه ۱) حرکت در سربالایی ها: ▪ در سرابالایی ها حالت بدن بدن باید کمی تغییر پیدا کند : ▪ بالا تنه کمی به جلو متمایل می شود. ▪ با پنجه ، رکاب زده و پاشنه را به طرف پائین متمایل کنید . ▪ در سربالایی تند در جلو زین قرار گرفته و رکاب بزنید. ▪ از شاخ گاوی های فرمان استفاده کنید. ▪ از دندهای سبکتر بهره برده و سعی کنید دور پا را بالا برده و آن را در حد ثابت نگه دارید. ▪ به تنفس خود نظم و آهنگ متناسب با حرکت پاها و بدن بدهید . ● حالت ایده ال در سربالایی های تند ، این چنین می باشد: با خم شدن به طرف فرمان ، وزن بالا تنه را به جلو متمایل کنید . بهترین وسیله برای این امر شاخ گاوی فرمان است که از آن می توانید به نحو احسن بهره ببرید . برخلاف دوچرخه سواری بر روی سطوح هموار و جادهای آسفالت ، هیچگاه در سربالایی های خاکی از روی زین بلند نشوید چرا که این عمل وزن را از روی چرخ عقب برداشته و باعث خلاص چرخیدن چرخ عقب می شود . پیست شما کوهستان و جاده های خاکی بوده و دوچرخه سواری در چنین شرایطی ، نیاز به تکنیکهای خاص خود را دارد که حتما باید آنها را رعایت کنید . ۲) حرکت در سرازیری ها : در سراشیبی ها یک اصل عمده را هیچگاه فراموش نکنید و آن اینکه تحت هیچ شرایطی نگذارید چرخ عقب دوچرخه شما بلند شود و این میسر نیست مگر با داشتن تجربه و دانش کافی . یکی از پارامترهای مهم و بسیار اساسی که می تواند سرعت شما را در سراشیبی ها به بالا ترین حد ممکن برساند اعتماد به نفس شماست . چه در مورد خود و چه در مورد دوچرخه تان ، تا سر حد امکان با رعایت نکات ایمنی از قبیل داشتن یک کاسکت خوب و استاندارد ، دستکش مناسب ، زانو بند ، ساق بند ، کتف بند ، می توان تا حد زیادی از بروز حوادث جلوگیری کرد . با دارا بودن وسایل فردی فوق همواره باید این یقین را داشته باشید که اگر کنترل دوچرخه را از دست دادید و به زمین اصابت کردید ، هیچ آسیبی شما نخواهد رسید . این اطمینان درونی تنها یکی از عوامل مهم برای دست یافتن به سرعتهای بالا نیست . عامل دوم و مهمتر یک دوچرخه استاندارد و مناسب است . شما همانطور که با رعایت نکات فوق در مورد خود اطمینان پیدا می کنید باید در مورد دوچرخه تان هم اطمینان کامل را داشته باشید تا در هر زمان که اراده کردید ، ترمز کنید و یا بتوانید بدون دغدغه خاطر مانور بدهید . نکته بعدی که حائز اهمیت است ، داشتن یک حالت ایده آل بدن در سراشیبی هاست که به دلیل جاذبه زمین و زاویه شیب های تند شما نا خود اگاه به طرف جلو متمایل می شوید و این امر سبب وارد آمدن وزن بدن بر چرخ جلو و تمایل مرکز ثقل به طرف جلو ، و در نتیجه باعث از دست دادن کنترل دوچرخه و بالطبع بلند شدن چرخ عقب و از دست دادن کنترل دو چرخه می شود . دو حالت کلی برای گرفتن فرم مناسب در سراشیبی های تند یعنی سراشیبی های سنگلاخ و ناهموار و سراشیبی های هموار و با شیب تند وجود دارد . در سراشیبی های ناهموار و سنگلاخ هیچگاه بر روی زین ننشینید اولا این امر باعث وارد آمدن شک به باسن شما شده و عوارض جسمی در بر خواهد داشت پس بهترین حالت این است که میله زین را از حد معمول کمی پائین تر بیاورید تا فاصله ای میان زین و باسن ایجاد شود تا شکهای وارده در این فاصله خنثی شود سپس روی پدالها بایستید . باسن را از زین عقبتر قرار دهید ، زانوها را کمی خم کنید و با کشاله ران ، زین را در بر بگیرید . این حالت باعث می شود تا ۱)مرکز تقل شما به عقب متمایل شود . ۲) با قسمت داخلی ران (کشاله ران زین را در بر بگیرید ، در این حالت می توانید کنترل عقب دوچرخه را در اختیار داشته باشید و به طور دائم و مستقیم بر زین فشار وارد آورید تا بر جلو تمایل پیدا نکنید . با زانو و بازوهای خم شده می توانید از شکهای وارده تا حد زیادی جلوگیری کنید . این حالت قدرت مانور شما را به بالاترین حد ممکن می رساند . با رعایت تمامی نکات فوق و دارا بودن بهترین دوچرخه کوهستان باز هیچ دلیلی برای به خطر انداختن جانتان وجود ندارد . دارا بودن تمرکز کامل و یک دید قوی و شناخت نسبی به مسیر و قدرت مانور بالا ، بسیار مهم است . ۳) ترمز گرفتن : با اینکه جنس ، مدل و نوع ترمز در نگه داشتن و کنترل دوچرخه در سرعتهای بالا بسیار مهم است ف ولی از آن مهمتر نحوه صحیح استفاده کردن از ترمز می باشد . ترمز جلو بیش از ۷۰% در نگه داشتن چرخ موثر می باشد . نحوه درست استفاده کردن از ان را فرا بگیرید . ● تمرین : نحوه استفاده با هر دو ترمز - ترمز به فرم ABS - ترمز قبل از پیچ و حرکت - عدم گرفتن ترمز جلو در سنگلاخها ۴) پرش و عبور از موانع کوتاه : هر مقدار هم که با احتیاط به طرف پائین در حرکت باشید باز با این حال ، پرش امری اجتناب ناپذیر بوده و می بایست برای فرار از خطر ، به سرعت ، حالت پرش به خود گرفته و از روی موانع پرش کنید . پرش در حالتهای مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد . همانند یک سنگ در جلو راه ، عبور از چاله ها ، رد کردن موانع و . . . برای عبور چرخ جلو از مانع یک راه حل بسیار ساده و همشگی وجود دارد و ان بلن کردن چرخ جلو از روی زمین با دستهاست تک چرخ . برای بلند کردن چرخ عقب و بدنه دوچرخه چه راه حلی پیشنهاد می کنید ؟ بدون وجود فیکسها در پنجه رکاب ، شما قادر به سبک کردن چرخ عقب نیستید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
به نام خدا
اصول حاکم بر اسناد تجاری
مقدمه:
اهمیت موضوع: توسعه روزافزون تجارت و مبادلات تجاری داخلی و بینالمللی و ضرورت سرعت و سهولت در امر بازرگانی و نقشی که گردش سرمایه و حجم مبادلات تجاری در سرنوشت سیاسی و اقتصادی کشورها دارد، دولتها را بر آن داشته است تا با تدوین ضوابط و مقررات خاصی، امنیت خاطر تاجر و بازرگان را در روابط تجاری فراهم نمایند. اسنادی چون سفته و چک و برات، با ویژگیها و کارکردهای خاص، علاوه بر تاثیر اجتناب ناپذیری که بر اقتصاد هر کشور دارد؛ امروزه از مهمترین ابزار تجارت نیز به شمار میرود. تاجری نیست که روزانه با این اسناد سر و کار نداشته باشد. از سوی دیگر، تاجر با به جریان انداختن سرمایه خود نیاز به امنیت خاطر و حمایت حقوقی همگام با دو اصل سرعت و سهولت دارد. امری که با استفاده از روشهای معمول در نظام حقوق مدنی قابل تامین نیست. از این رو، در نظامهای حقوقی داخلی و بینالمللی، اصول خاصی بر معاملات برواتی حکومت میکند که معمولاً اسناد مدنی از چنین اصولی برخوردار نیست. لذا بخش عمدهای از مباحث راجع به اسناد تجاری، مربوط به اصول حاکم بر آنها است. با توجه به حجم زیاد دعاوی مربوط به اسناد تجاری، مطالعه این اصول برای جامعه حقوقی کشور امری اجتناب ناپذیر است.
منظور از سند تجاری: هر چند در مفهوم عام و وسیع ، هر سند یا نوشته ای از قبیل سفته ، چک ، برات ، اوراق سهام، اوراق قرضه ، اعتبارات اسنادی ، ضمانت نامه بانکی ، سیاهه تجارتی ، انواع بارنامه و امثال اینها که در امر تجارت کاربرد داشته باشد میتواند سند تجارتی قلمداد گردد؛ ولی اسنادی که در این مقاله موضوع بحث ما است، فقط شامل اسناد تجاری به مفهوم خاص یعنی چک ، سفته و برات میباشد.
در این مقاله مهمترین اصول حاکم بر اسناد تجاری، شامل اصل عدم توجه ایرادات، اصل استقلال امضاءها، اصل استقلال تعهد، اصل اشتغال ذمه و اصل مدیونیت و حدود اجرای این اصول، مورد بررسی قرار گرفته است.
۱ ـ اصل عدم استماع ایرادات:
یکی از اوصاف سند تجاری، وصف تجریدی است. به موجب این وصف، امضای سند تجاری موجب تعهدی مستقل از منشاء صدور خود میشود. به عبارت دیگر، سند تجاری مستقلاً و به اتکای خود متضمن حقوق و تعهدات برای طرفین است. از اوصاف دیگر سند تجاری، قابلیت انتقال آن است. به این معنا که سند تجاری به صرف امضاء در ظهر آن، به دیگری منتقل میشود. انتقال گیرنده سند تجاری تکلیفی ندارد که به روابط خصوصی ایادی قبلی، یا به منشاء صدور یا ظهر نویسی سند تجاری توجه کند و نباید نگران ایرادات احتمالی صادرکننده سند و ایادی قبل از خود باشد. به همین دلایل گفته میشود، ایراداتی که مربوط به منشاء صدور یا ظهرنویسی است، پذیرفته نیست. امضاء کنندگان سند ( اعم از صادر کننده و ظهر نویس و ضامن ) نمیتوانند در مقابل دعوای دارنده سند به ایراداتی از قبیل فسخ معامله یا بطلان آن، تهاتر، تخلف از شرط و وصف، تقلب، نامشروع بودن جهت و امثال آن متوسل شوند. این بدین معنا است که اساساً به این ایرادات توجه نمیشود و دادگاه خود را فارغ از ورود به این مباحث میداند، هر چند که دلیل اثباتی ایرادات قوی و غیر قابل انکار باشد. اصل عدم استماع ایرادات، مقتضای وصف تجریدی و وصف قابلیت انتقال است.
در ماده ۱۷ کنوانسیون ۱۹۳۰ ژنو ( راجع به برات ) اصل عدم استماع ایرادات به این شرح مورد تاکید قرار گرفته است : «اشخاصی که بر علیه آنان به استناد برات اقامه دعوی میشود نمیتوانند بر علیه دارنده برات، به ایراداتی که مربوط به روابط شخصی آنان با یکدیگر است ، استناد کنند». در ماده 22 کنوانسیون 19 مارس1931 ژنو راجع به قانون متحدالشکل در خصوص چک نیز آمده است: «امضاء کنندگان چک که علیه آنها طرح دعوی شده است نمیتوانند در مقابل دارنده چک به روابط خصوصی خود با صادرکننده یا با دارندگان قبلی سند استناد کنند، مگر آنکه دارنده هنگام دریافت چک عالماً به زیان بدهکار عمل کرده باشد ».
در قانون تجارت ایران ماده صریحی در باره عدم استماع ایرادات وضع نشده است . ولی نظرات حقوقی و رویه دادگاهها تا حدودی این نقیصه را جبران کرده است. همچنین در طرح پیش نویس اصلاح قانون تجارت تا حدودی به این موضوع توجه شده است[1].
شعبه 25 دیوان عالی کشور در پرونده شماره 9/7530 به موجب رای شماره 788/25 مورخ 24/11/1372 در جریان رسیدگی به دادنامهی صادره از دادگاه بدوی که بدون توجه به اصل عدم توجه ایرادات صادر شده بود، چنین استدلال میکند: «نظر به اینکه تجدیدنظر خوانده صدور و تسلیم چک موضوع دعوی را به آقای ((ج )) قبول دارد و نظر به اینکه انتقال چک وسیله شخص اخیر نیز مورد ایراد واقع نشده و مفاد چک نیز دلالت بر تضمینی بودن آن ندارد و نظر به اینکه دارنده چک که به طریق صحیح به وی واگذار گردیده قانونا" حق مطالبه وجه آن را از صادرکننده دارا می باشد و چگونگی رابطه دارنده اولی با صادرکننده چک موثر در رابطه انتقال گیرنده با صادرکننده نمی باشد0 علی هذا دادنامه موصوف که بدون رعایت مراتب صادر گردیده است نقص می شود و رسیدگی به دادگاه حقوقی یک شهرستان 000محول می گردد»[2]
نمونه دیگر از رویه دادگاهها در خصوص اصل عدم استماع ایرادات مربوط به رای شماره 388 و 389 مورخ 10/8/72 شعبه 28 دادگاه حقوقی یک تهران میباشد که در این رای آمده است: « در خصوص دعوی اصلی نظر به اینکه مستند دعوی خواهان یک فقره چک به شماره 683582-2/2/70 به مبلغ ..... ریال منتسب به خوانده بوده که اصالت آن با توجه به اقرار مشارالیه در ضمن مدافعاتش محرز بوده و از طرف نامبرده و به حواله کرد مجلوب ثالث صادر و پس از ظهرنویسی از طرف شخص مذکور به خواهان دعوی اصلی انتقال یافته است و چون خواهان دعوی اصلی دارنده اولیه چک مذکور نبوده بلکه این چک از طریق ظهرنویسی به وی واگذار شده لذا به لحاظ عدم وجود رابطه پایه ای یا معاملاتی بین وی و صادرکننده چک بین خوانده دعوی اصلی و وجود رابطه برواتی بین آنان ایرادات و اعتراضات صادرکننده چک (خوانده دعوای اصلی ) گرچه در مقابل دارنده اولیه آن قابلیت طرح و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
اصول تربیت از دیدگاه اسلام
چکیده
این مقاله، پس از تعریف اصل و بیان ضرورت آن در مباحث تعلیم و تربیت، به ویژگىهاى حاکم بر اصول تربیتى مىپردازد، و سپس اصولى از قبیل: خدامحورى، تعبدمدارى، متربىمحورى، زندگى محورى، فردمحورى، عملگرایى، اخلاقمدارى، سعىمحورى، اعتدالگرایى، محبتمحورى، نظارتمدارى، خوف و رجا، مرگاندیشى، آخرتاندیشى و آرمانگرایى را مورد بررسى قرار مىدهد و در پایان به دستآوردهاى تربیتى این اصول مىپردازد.
واژههاى کلیدى: اصول تربیتى، تعلیم و تربیت اسلامى، اخلاق، فطرت، انسانشناسى.
مقدمه
وجود اصول و قواعد کلّى در مناسبات انسانى و مرجعیت آن براى تفسیر رفتارها آنچنان آشکار است که غالباً نیازى به بیان تشریحى آن وجود ندارد. بدیهى است که هیچ کنش و واکنش انسانى نمىتواند در خلأ و بدون ضابطهاى مشخص آغاز، و بىهدف پایان پذیرد. رفتارهاى یکسان زیادى مىتوان یافت که خاستگاه واحدى ندارند؛ به منظور متفاوتى انجام مىشوند و احتمالاً نتایج مختلفى نیز به بار مىآورند.
امر تربیت که یکى از زمینههاى مهم در مناسبات انسانى است نیز از این قاعده مستثنا نیست. نحلهها و مکاتب تربیتى هیچگاه خود را فارغ از چارچوبهاى بنیادین و اصول نظرى معرفى نمىکنند. حتى مکتبهایى چون رفتارگرایى، که بر رفتار تأکید مىکنند و اهداف کلى و آرمانى را چندان قابل مطالعه و تحقیق نمىدانند، نیز هرگز ادعایى در شکستن حصر قواعد و اصول کلى حاکم بر رفتار را ندارند؛ چرا که پذیرش همین قواعد و اصول کلى سبب امتیاز و تشخیص مکاتب تربیتى و جدایى آنها از یکدیگر مىشود. آنچه همه، بر سر آن اتفاق نظر دارند داشتن هدف و روشهاى متناسب با آن است. انتخاب هدفهاى تربیتى ریشه در نوع انسانشناسى مختلف دارد و هدفها، تعیینکننده نوع روشهاى تربیتىاند. بنابراین، مىتوان هماهنگى اصول را با مبانى انسانشناسى از طریق هدف و غایتشناسى کاملاً توجیه کرد. به بیانى واضحتر منشأ انشقاق اصول، اهدافى است که همواره از زوایاى درک موقعیت انسان در جهان بر اساس رویکردهاى گوناگون به او و جهان دریافت شده است. با توجه به آنچه بیان شد، حداقل مفاهیمى که در دستور کار هر مکتب تربیتى قرار مىگیرد عبارت است از: مبنا، هدف، اصل و روش. شناخت مفاهیم مزبور و درک نحوه ارتباط آنها نسبت به یکدیگر و کارکرد متمایز هر یک در زمینهى تربیت، ما را به ساخت چارچوب یا نظام تربیتىِ مشخص رهنمون مىسازد؛ چارچوبى که فرایند تربیت در آن آغاز، و به سرانجامى متناسب با شاخصهاى آن، نایل مىشود.
مفهوم «اصل» در قلمرو تربیت
ارائهى تعریفى نسبتا جامع از اصل، مبتنى بر شناخت روابط موجود میان عناصر تشکیلدهندهى نظام تربیتى است. شاید نفى ویژگى عناصر دیگر تشکیلدهندهى نظام از اصل، زمینهى مناسبترى را براى شناخت آن فراهم آورد. اصلْ داراى ماهیتى هنجارى، و ناظر به «باید»هاست؛ از این جهت با «مبنا» که خود منشأ اشتقاق اصل است و ماهیتى کاملاً توصیفى دارد و ناظر به «هست»هاست، متفاوت است (هوشیار، ص16؛ باقرى، نگاهى دوباره به تربیت اسلامى، ص68؛ شریعتمدارى، اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، ص11).
از طرف دیگر، اصل با هدف نیز نمىتواند یکى باشد، چراکه ابزارى براى نیل به آن (هدف) قلمداد مىگردد (هوشیار، ص12 و شکوهى، ص84). البته ذکر این نکته مهم است که اصل یک ابزار و معیار کلّى براى گزینش روشهاى گوناگون است؛ از اینرو نمىتواند همان روش باشد، بلکه راهنمایى براى انتخاب روشهاى تربیت قلمداد مىشود. (هوشیار، ص17 و احمدى، ص107 و باقرى، ص69 و شریعتمدارى، ص11).
هر گاه در فرایند تربیت بخواهیم به هدف برسیم باید پیوسته ارتباط ساخت (مبنا) و عمل (روش) را با عامل هدف در قالب اصل تعریف نماییم. در واقع اصل، حاصل مشارکت این سه عامل اساسى در نظام تربیتى است؛ بنابراین، ارائهى هر گونه تعریفى از اصل، بدون توجه به مشارکت عوامل سهگانه مذکور، نمىتواند یک تعریف کامل و جامع باشد. بدین لحاظ، تعریف مورد نظر ما نگاهى انحصارى به هیچ یک از ساختار یعنى مبنا و کارکرد یعنى روش، ندارد؛ بلکه داراى رویکرد ارتباط متقابل میان ساختار (مبنا) و کارکرد (روش) است (هوشیار، ص49؛ دیویى، ص78 و شاتو، ص258).
بر اساس این رهیافت، تعریف اصل چنین است: سلسله قواعد و معیارهاى کلى (بایدها) که متناسب با ظرفیتهاى انسان انتخاب و به منظور تعیین روشهاى تربیتى براى دستیابى به اهداف، مورد توجه قرار مىگیرند.
ضرورت و فایدهى اصل تربیتى
تربیت به عنوان فرایندى که نتیجهى آن صرفا در مقام عمل روشن مىشود، داراى وجههاى کاملاً عملى و کاربردى است. از این جهت، هرگونه تلاش نظرى در چارچوب مفهومى باید ناظر به فواید عملى باشد. در این میان نقش مبدّلهاى نظرى به عملى و انتقالدهندهها روشن مىشود. تبلور مفهوم مبدّل در ماهیت اصل تربیتى، به عنوان آخرین مرحلهى نظر و سرآغاز اوّلین مرحله عمل تربیتى، مهمترین نقشى است که ضرورت وجود اصول را در نظام تربیتى تبیین مىکند (شکوهى، ص142).
بنابراین، مىتوان فواید ذیل را براى اصل تربیتى ترسیم کرد:
الف) تأثیر در نیل به هدف تربیتى (هوشیار، ص8ـ14؛ زاهدى، ص81؛ کلیات نظام آموزش و پرورش جمهورى اسلامى ایران، ص50 و راسخى، ص24)؛
ب) انعطاف در روشها (شکوهى، ص133)؛
ج) محوریت اصول در ایجاد ارتباط منطقى بین عناصر نظام تربیتى.
ویژگىهاى حاکم بر اصول تربیتى:
ویژگىهاى حاکم بر اصول تربیتى را مىتوان به شرح زیر برشمرد:
الف) اصل امرى ابداعى و اختراعى نیست، بلکه با توجه به مبانى خود قابل دستیابى است و یا از رهگذرِ دریافتِ عنصر مشترکِ روشهاى مختلف قابل احراز و کشف است؛
ب) اصل مفهومى کلى است و ملاک و معیار واقع مىشود؛ بنابراین نمىتواند امرى جزئى و داراى یک مصداق معین باشد (شاتو، ص194)؛
ج) اصل صرفا یک پدیده مفهومى است. تفاوت ماهوى اصل با دیگر عناصر نظام تربیتى، یعنى مبنا، هدف و روش، در بعد مفهومى آن است؛ به این معنا که، اصل از ارتباط میان دیگر مفاهیم زاییده مىشود، در حالى که مفاهیم مبنا، هدف و روش داراى منشأ انتزاع عینى هستند؛
د) اصل ماهیتى هنجارى (ارزشى) دارد. نظر به اینکه اصل، قاعده و معیارِ عمل و ناظر بر آناست، نمىتواند رویکردى توصیفىنسبت به واقعیات تحت عنوان خود داشته باشد، بلکه، برخلاف مبنا که جنبهى توصیفى از واقعیات دارد، درصدد ارائهى واقعیتى مطابقِ مدلول خود و هنجارى متناسب با خاستگاه خود است. به طور کلّى، اصول تربیت متضمن ارزشگذارى متناسب با مبناى پذیرفته شده در تربیت و اهداف مورد نظر آن است؛
ه ) اصل بر روش حاکمیت است و ضابطه مفهومى و رابطهاى براى استفاده از روشهاست؛ بدین معنا که اصلْ راهنمایى نظرى براى گزینش روشهاى خاص متناسب با اهداف و طرد دیگر روشهاست.
ارتباط اصول با دیگر عناصر نظام تربیتى
نظام مشتمل بر ارکان و عناصرى است که به گونهاى منظم با یکدیگر در ارتباط متقابلند. درک بهتر از موقعیت هر یک از عناصر تشکیل دهندهى آن، منوط به کشف ارتباط آن عنصر با دیگر عناصر تشکیل دهندهى نظام مزبور است.
به طور خلاصه، اصل داراى رابطهاى یک جانبه با «مبنا» در قالب اشتقاق از آن است و مبانى نیز مفاهیم توصیفى از هستها و واقعیاتاند. اصلها همان قوانین حاکم بر اعمال تربیتىاند که با توجه به ظرفیتها و استعدادهاى متربى، یعنى مبانى انسانشناسى شکل گرفتهاند. اگرچه، این ارتباط به معناى اشتقاق یکپارچه در رابطه علّى و معلولى نیست، بلکه به معناى توجه به زیرساختهاى وجودى در تدوین قوانین تربیتى است.
ارتباط اصل با هدف ارتباطى دوسویه است؛ یعنى همانطور که اصل دخالت کاملى در نحوهى وصول به هدف دارد و بدون تمسّک به آن دستیابى به هدف میّسر نیست، هر هدفى نیز مىتواند براى تحقق خود اصولى را تجویز نماید. مسلما با توجه به ماهیّت اهداف درمىیابیم که هر هدفى متناسب با موضوع تربیت، یعنى انسان در نظر گرفته مىشود؛ از این رو، اصولى که با توجه به اهداف استخراج مىشوند، بدون عنایت به مبانى انسانشناسى مورد ارزیابى قرار نمىگیرند. بدین لحاظ مىتوان چنین نتیجه گرفت که اصول، با توجه به پیشفرضهاى انسانشناسى و در نظر گرفتن توانایىها و ویژگیهاى انسان، او را براى دستیابى به اهداف کمک مىکنند.
ارتباط اصل با روش در قالب حاکمیت اصل بر آنها توجیه مىشود. این ارتباط صرفا از لحاظ کارآیى و سودمندىِ روش، جهت نیل به هدف موردنظر است؛ از اینرو اینکه گفته مىشود روشها از اصول اخذ مىگردند، به معناى این نیست که روشها معلول اصولاند، بلکه اصول صرفا تبیینکنندهى نحوهى استفاده از آنها هستند.
منابع اکتشاف اصول تربیت اسلامى
با توجه به حاکمیت روح کلى دین بر ابعاد مختلف و عناصر گوناگون نظام تربیت دینى، هر یک از عوامل مزبور نیز باید به نحوى رنگ دینى داشته باشد. اصل نیز که قانون حرکت و اعمال روشهاى تربیت دینى است از این قاعده مستثنا نیست. بنابر این براى اکتشاف اصول تربیت دینى باید به چگونگى ارتباط آنها با خاستگاهشان یعنى دین توجه لازم نمود. مقایسهاى اجمالى بین نحوهى اکتشاف و مبانى دریافت اصول در تربیت ـ که ریشه در مناسبات عرفى انسانها با یکدیگر در رفتارهاى اجتماعى دارد ـ ما را به این امر رهنمون مىسازد که هر گونه انتساب مستقیم یا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
برنامه ریزی و ساخت
اصول برنامه ریزی و ساخت مجتمع های فرهنگی:
- برنامه ریزی فیزیکی :
می توان گفت که برنامه ریزی دانشکده تنها نشان دهنده استخوان بندی اطلاعات است که برای جایگزین کردن فضاها در دانشکده لازم می باشد. به این ترتیب طرح با استفاده از گزارش توجیهی و برنامه ریزی فیزیکی فادر به شناخت و درک کامل از فضا و در نتیجه جایگزینی آن می باشد.
- نحوه تشکل فضایی یک دانشکده معماری و شهرسازی :
بخش آموزشی
بخش کمک آموزشی
بخش خدماتی
4- بخش اداری
بخش آموزشی به دو قسمت آموزش نظری و عملی تقسیم می گردد که دانشجویان در آنها اصول مربوط به دروس مورد نظر را فرا می گیرند.
مکانهای آموزشی چند طبقه طرح با نقشه کشی گوشهها و کرویدها آغاز می گردد.
هیچ نقطه ای از کلاسهای درس نباید بیشتر از 30 متر از نزدیکترین پلکان فرار یا از دربهای پلکانهای داخلی فاصله داشته باشد.
لذا طول حداکثر یک بلوک با پلکان مرکزی تقریباً 50 متر با سه پلکان 120 متر بوده و فاصله بین پلکانها 50 تا تقریباً کمتر از 55 متر باشد.
پا پلههای معمولی 152میلیمترکف پله297 میلیمترحداکثر تعداد پاپله در هر رشته پله16 عدد می باشد.
ارتفاع طبقه مساوی یا بیش از 35/3 متر است.
طول رشته پله بدون پاگرد 47/4 متر می باشد. پلکان باید کمتر یا مساوی 60 متر دورتر مثلاً در مرکز بلوک (1) ساختمان در گوشه (6) در توسعه به طرف بال ساختمان (4) در گوشه بداخل آمده (5) بلافاصله مجاور توالت و غیره قرار گیرد.کریدورهای یک جهتی (3تا5) بهتر بوده ولی گرانتر از کریدورهای دو جهتی است.
اینها را می توان از انتها با مزیت آنکه اگر از 18 تا کمتر از 25 متر عمق داشت. با حداکثر مساحت پنجره بدون دیده شدن تیر سر درگاه رنگ روشن نمودن دیوار و سقف و کف ها روشن نمود.
- اتاق های کنفرانس و آمفی تاترها:
سالن سخنرانی بایستی طوری طراحی شود که دانشجویان از پشت وارد شوند . (با صندلیهای برجسته در آخرین ردیف یا در صورت خیلی بزرگ بودن تاتر در ارتفاع میانی) سخنرانان مستقیماً از آپارتمان یا قسمت خود به سمت میز خود می روند.
(1-4) برای اتاق سخنرانی کوچک با دربهای به بیرون باز شو (12) اندازههای زیر کافی است :
گذرگاه دیوار پنجره 6/0 تا 75/0 متر
گذرگاه دیوار داخلی 85 تا 00/1 متر
گذرگاه عقبی 75/0 تا 85/0 متر
در تاترهای سخنرانی طویل گذرگاه بین صندلیهای قدری پهن تر بوده و تاترهای سخنرانی پهن تر ترجیحا باید یک گذرگاه مرکزی به پهنای 75/0 تا 00/1 متر داشته باشد که به سمت جلو نیز باریکتر شود. فاصله ردیف جلو از تخته سیاه 5/2 تا 3 متر است.فضاهای لازم برای هر دانشجو در شرایط بسیار راحت 700*850 میلیمتر است با اندازه معمول 610*850 و مساوی یا بین 550*750 میلیمتر است. مساحت توصیه شده برای هر دانشجو با فضای سیرکلاسیون 6/0 متر مربع برای هالهای سخنرانی کوچک با نشیمن معمولی می باشد.
ارتفاع طبقه باید تقریباً 50/3 متر برای اطاق سخنرانی کوچک قدری بیشتر برای نوع بزرگتر آن (مخصوصاً با نشیمن های پاپله عمیق) می باشد.
با روشنایی از طرف زاویه روشنایی روز اندازه گذاری شده در سطح بالاترین و دورترین میز از پنجره باید 25 سانتیمتر باشد. ارتفاع سکو معمولاً 200 تا 600 میلیمتر است.
- آتلیههای طراحی :
آتلیه ها باید مناظر شمال به شرق را داشته و پنجره ها با پرده که بتوان آن را عمدا حرکت داده مجهز باشند . دیوارها و سقف باید رنگ سفید داشته باشند. وسائل لازم است ساده ولی راحت و قابل شستشو (از پلی اتیلن) بوده و با دقت ترتیب یابند. میزها در امتداد دیوار خارجی روشنایی را از پنجره های بلند و آنها که در وسط قرار دارند از پنجره سقفی دریافت می دارند. (این حالت جابجایی محوطه کار را فراهم می سازد)
- اصول طراحی شهرکهای صنعتی:
شهرکهای صنعتی اجتماع سازمان یافته واحدهای صنعتی می باشد که متناسب با استعداد مناطق محل استقرار موجبات هم افزایی و بهرهوری مطلوب از منابع را فراهم می سازد و علاوه بر ایجاد اشتغال مولد به رشد تولید داخلی و ارتقاء سطح فناوری می انجامد.
فرآیند طراحی و احداث یک شهرک صنعتی تفاوتهای اساسی با طراحی و احداث یک شهرک مسکونی دارد که تنها به شیوه معماری آن محدود نمی شود، بلکه در مبانی شکلگیری آنان این تفاوت آشکار می گردد.
پس از انجام مراحل امکان سنجی مکان یابی و تصویب مراجع ذیصلاح طراحی استقرار شهرک صنعتی در زمین مورد نظر به شرح زیر انجام می پذیرد :
- مراحل طراحی شهرکهای صنعتی :
1-تهیه نقشههای توپوگرافی
2-مطالعات و طراحی فاز یک
3-مطالعات و طراحی فاز دو
-تهیه نقشه توپوگرافی نقشهبرداری و تهیه نقشههای توپوگرافی در انجام پروژههای مطالعاتی شهرکهای صنعتی نقش زیربنایی داردکه پایه واساس مراحل متعددمطالعاتی وطراحی واجرایی هرشهرک می باشد که شامل:
1)استقرار ایستگاههای نقشه برداری و
2)میخکوبی و تثبیت مرز زمین باربرهای بتنی
در نقشهبرداری زمین مورد نظر در صورت وجود جاده- خطوط انتقال نیرو- منبع آب و سایر عوارض پیرامون زمین که در طراحی و اجراء تأثیرگذار می باشد و نیز شیببندی شهرک جهت دفع آبهای سطحی و هدایت فاضلاب لازم است.
#مطالعات و طراحی فاز یک:در طراحی شهرک صنعتی، آشنایی با ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی منطقه اجرایی طرح لازم می باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
اصول بازاریابی تلفنی
چکیده طبق تحقیقات به عمل آمده، با رقابتی تر شدن کسب و کارها، اهمیت ارتباط موثر با مشتریان نیز بیشتر می شود در این فضا از بین شیوه های مختلف ارتباط با مشتری نظیر تبلیغات، روابط عمومی، فروش شخصی، پیشبرد فروش و بازاریابی مستقیم، شیوه های ارتباط دوطرفه نظیر فروش شخصی و بازاریابی مستقیم موثرتر خواهند بود، و علت آن هم تعامل دوطرفه ای است که بین بنگاه اقتصادی و مشتریان صورت می گیرد. در این ارتباط، علاوه بر اینکه بنگاه اقتصادی در شناساندن خویش به مشتری تلاش می کند تا بتواند تقاضای او را به سمت بنگاه سوق دهد، فرصتی فراهم می شود تا صدای مشتری را نیز بشنود که نتایج آن برای رقبا و گسترش کسب و کار حائزاهمیت است به طوری که بنگاه می تواند مشتری را بشناسد و نیاز او را بداند و در راستای کسب رضایت مشتری با نگرش برد دوجانبه حرکت کند. یکی از راههای بازاریابی مستقیم، بــازاریابی تلفنی است که بهره گیری صحیح از تلفن علاوه بر نکات پیش گفته در راستای مدیریت زمان نیز به بازاریابان در دنیای شلوغ و پیچیده امروزی کمک می کند. در این مقاله به بازاریابی تلفنی و مهارتهای لازم برای نیل به موفقیت درمذاکرات تلفنی پرداخته شده است.
مقدمهیکی از تاکتیک های مهم متقاعد کردن مشتریان آگاه امروزی که حق انتخاب آنان به علت گسترش رقابت، پیوسته روبه افزایش است، ترویج (PROMOTION) است که خود از پنج ابزار تبلیغات، پیشبرد فروش، روابط عمومی، فروش شخصی و بازاریابی مستقیم تشکیل می شود. ازطرفی، باتوجه به بالارفتن ارزش وقت و لزوم مدیریت زمان برای نیل به اهداف بنگاههای اقتصادی و همچنین اثربخشی بیشتر شیوه های ارتباطی دوطرفه (نظیر فروش شخصی و بازاریابی مستقیم) در این مقاله، به یکی از کانال های بازاریابی مستقیم یعنی بازاریابی تلفنی پرداخته شده است.
بازاریابی تلفنی
اگر بدون وقت قبلی به محل استقرار مشتری مراجعه کنید، زمان زیادی را در راه صرف می کنید و امکان دارد طرف در محل حاضر نباشد و یا اینکه ممکن است مدتی را در انتظار باشید ولی بازهم شما را نپذیرد. پس بهتر است ملاقاتهای حضوری حتی الامکان با وقت قبلی باشد. تلفن را دست کم نگیرید. از تلفن استفاده کنید. این وسیله سرعت کار شما را افزایش می دهد و اگر هم مشتری نبود زمان اندکی را از دست داده اید. بدانید که تلفن برای شروع ارتباط بسیار مناسب است (مگر برای مشتریان قدیمی که با تلفن سفارش می دهند).
برای برقراری ارتباط با افراد مهم یکی از بهترین زمانهای تماس تلفنی، صبح زود است و یکی آخر وقت که منشی ها رفته اند. منشی ها بسیار خوب هستند اما باید پذیرفت که بعضی از مواقع مانع برقراری تماس می شوند. باید تکنیک های بازاریابی تلفنی را یاد بگیرید و از آنها استفاده کنید.
به موارد زیر توجه کنید و آنها را به کار ببرید:
کار با تلفن باید هدفمند باشد؛
قبل از گرفتن شماره، خود را کاملاً آماده کنید. این آمادگی شامل سرحال بودن، به کاربردن عبارات کلیــــــدی مثبت نظیر اینکه: الان می خواهم یک بازاریابی تلفنی موفق داشته باشم آراسته بودن، لبخند زدن، فراهم بودن