لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان
درباره آفرینش انسان و مواد اولیّه آن نظریات گوناگونی وجود دارد که دو نظریه از دیرباز بوده است. عدّهای معتقد به تبدّل انواع جانداران از جمله انسان هستند. مانند "چارلز داروین" طبیعی دان انگلیسی که درباره آفرینش انسان معتقد است انسان یکی از انواع موجودات زنده است و با میمون از یک منشأ بوده و این دو دارای اجداد مشترک بودند و انسان تکامل یافته و به صورت کنونی درآمده است1.خداوند متعال در آیه 59 سوره آل عمران با تشبیه خلقت حضرت عیسی علیهالسلام در خارقالعاده بودن و استقلال آفرینش به آدم علیهالسلام میفرماید:"إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَم خَلَقَهُ مِنْ تُراب." همانا مَثَل آفرینش عیسی در خارقالعاده بودن به امر خدا مانند آفرینش آدم بوده که خدا او را از خاک آفرید پس بدان خاک گفت بشری به حدّ کمال باش، هماندم چنان شد.
"کرسی موریسُن" در انتقاد از نظریه داروین مینویسد: "کشفیّات داروین فقط قدم بزرگی در راه پیشرفت افکار فلسفی بوده است. اما امروز کسی مانند "هِگل" نمیتواند بگوید که با آب و مواد شیمیائی و زمان میتوان آدم آفرید"2. هگل میگوید: "هوا و آب و مواد شیمیایی و زمان به من بدهید و من با آنها انسان خلق کنم"3. با پیشرفت روزافزون علم و دانش، بیپایه بودن این نظریه روشنتر می شود. ما میبینیم در عصر حاضر حتی کسانی که دست به شبیهسازی میزنند، با پیوند سلّول زنده از یک گیاه یا حیوان به یک موجود دیگر مانند خود موجود سلول گرفته شده، جاندار دیگری به وجود میآورند، همانند پیوند گل و گیاه است4. نه این که با یک مشت خاک و هوا و آب بتوان موجود زندهای را خلق کرد. چرا که دمیدن روح و جان خلاّقی قادر و حکیم میخواهد که او تنها خداوند حکیم است که هستیبخش تمام جهان هستی است. و او است که به خاک تیره و خاموش، روح و جان میبخشد چنانکه میفرماید: "...وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی..." و از روح خود در آن دمیدم.. و بعضی دیگر معتقدند که آفرینش انسان مستقل از سایر جانداران میباشد که این عقیده نشأت گرفته از ظواهر دینی و کتب آسمانی میباشد. مخصوصا قرآن مجید هم تأیید میکند. از جمله آیه 20 سوره روم و 59 سوره آل عمران.
"کرسی موریسُن" مینویسد: "حقیقت امر این است که مؤلف این کتاب هم اطلاع صحیحی در این خصوص ندارد اما معتقد است که حیات، نشانهای از قدرت بیچون و چرای الهی است و به هیچ وجه جنبه مادی ندارد"5. "هو الخالِقُ الباریءُ المُصَوِّرُ.."6. او خداوندی است خالق، آفرینندهای بیسابقه و صورتگری بینظیر.... باز در همان کتاب در جواب "هگل" که انسان را موجودی کاملاً مادی و تصادفی فرض میکند، مینویسد: هگل فراموش کرده است که برای این کار نطفه و جرثومه حیات نیز لازم است. ایشان پس از آن که ذرّات نامریی را جمع کردند و برای خلقت انسان آنها را با نظم و ترتیب پهلوی هم چیدند، تازه باید به قالب آن جان بدهند. به فرض آن که به انجام همه این امور خارقالعاده توفیق یافت از بین میلیون ها احتمال فقط به یک احتمال ممکن است جانوری به وجود آید که چشم روزگار غریبتر از آن چیزی ندیده باشد. خوشمزهتر آن که پس از کامیابی در این امر، تازه خود "هگل" نخواهد گفت این موجود عجیب بر حسب اتفاق و تصادف به وجود آمده، بلکه میگوید:«هوش و نبوغ من آن را خلق کرده است».
"راستی خداوند برای ایجاد شگفتیهای خلقت، اسباب و وسایل اسرارآمیزی به کار میبرد که فهم آن از قوّه تعقّل ما خارج است".
خصایص انسان از نظر علمی
1. تمام خصایص موجودات آلی را دارد چون از عناصر تشکیل یافته است(خصایص عنصری)= تن.
2. تمام خصایص موجودات زنده و آلی را دارد.
3. تمام خصایص "جانوری" را دارد (خصایص بیولوژیک)= جان. علاوه بر آن، خصایصی مخصوص به خود دارد که در هیچیک از موجودات زنده و جانوران جاندار هم دیده نشده و آن وجود "روان انسانی" با خصائص انسانی است= روان7 .
***
موادّ اولیّه آفرینش انسان از نظر قرآن نخستین آیهای که خداوند متعال به آن اشاره میکند، و آن را نشانهای از عظمت و خلاّقیت خود میشمارد، آیه 20 سوره روم و اشاره به آفرینش و موادّ اولیه انسان نخستین که مهمترین نعمت و موهبت الهی به انسان است، میباشد. چنانکه میفرماید:"وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ". یکی از نشانههای او این است که شما را از خاک آفرید و سپس شما انسان هایی شدید که در روی زمین پراکنده شدید چرا که دیباچه هر کتابی خلاصه و فشرده مطالبی است که در آن کتاب نوشته شده است. و دیباچه کتاب آفرینش، انسان است که در هر جمله و صفحه آن کتاب، علوم و فنونی نهفته است و هرکدام از آن صفحات، دانش و تخصصّ مخصوص به خود را میطلبد. مثلاً علم طب از نظر جسم و تن و روانشناسی از جهت روان و... انسان را مورد بررسی قرار میدهند. از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نقل شده است که فرمود: "أَتَزعَمُ أنَّک جِرمٌ صَغیرٌ وَ فیک انْطَویَ العالَمُ الأَکْبَر، أنتَالکتابُ المُبینُ الَّذی بِأَحْرُفِه تَظْهَرُ المُضمَرُ8 " ای بشر آیا خیال میکنی که به ظاهر جِسم کوچکی هستی، در صورتی که در وجود تو جهانی پر از رمز و راز نهفته است. تو یک کتاب آشکاری هستی که هر یک از حروف و کلمات آن کتاب آشکار کننده نهان خلقت بزرگ است.
واقعا انسان چه مخلوق عجیبی است که ابعاد گوناگون آن هنوز برای بشر ناشناخته است. چنانکه علی علیهالسلام میفرماید: "مَن عرفَ نَفسَهُ فَقد عرف رَبِّهُ" هرکس خودش را بشناسد، خدای خود را شناخته است. انسانی که کرات مختلف و دریاها و خشکیها را تسخیر کرده و با پیشرفت سریع علمی خود، دنیا را مانند یک دهکده کوچک قرار داده و در یک زمان خیلی کوتاه از تمام گیتی باخبر میشود و اطلاعات علمی خود را در اختیار دیگران میگذارد و اطلاعات دیگران را بلافاصله دریافت میکند؛ چگونه از خاکی آفریده میشود که یک مادّه بیحرکت و خاموش است؟ چه نیرویی غیر از خالق توانا میتواند از خاک تیره، انسان متمدن و سراسر نور و لطافت و زیبایی بیافریند و هوش و ذکاوتی به او عطا کند که دنیا را به استخدام خود درآورد؟
میدانیم که هر سازنده و پدید آورندهای ابزار و ماده اولیه میخواهد اما خداوند متعال همه موجودات از جمله انسان را بدون سابقه و ابزار و ماده اولیه آفرید: "...اِبتدعَ ما خلقَ بِلا مِثالٍ و لا تعبٍ و لا نصَبٍ و کُلّ صانِعِ شَیءٍ فَمِن شَیءٍ صنَعَ و اللّهُ لا مِن شیءٍ صنع ما خلقَ". خدا هرچه آفریده، ابتکاری و بدون سابقه بوده، نقشهای از پیش در میان نبوده و رنج و تلاشی تحمل نکرده9.خداوند متعال در مورد خلقت اولیّه انسان در آیات متعددی با لفظ "تراب"10 و "طین"11 تعبیر آورده و بیان فرموده است که انسان را ابتداءً از خاک آفریده است. چنانکه در این باره جریان حضرت عیسی علیهالسلام را به آدم علیهالسلام که کاملاً مستقل، و از خاک به وجود آورده، مقایسه میکند و میفرماید: "إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب...". این آیه تصریح دارد بر این که حضرت آدم علیهالسلام مستقلاً از خاک گرفته شده زیرا که قرآن برای آدم نه پدری قایل است و نه مادری و تبدّل انسان از موجودات دیگر را نفی میکند و میفرماید: "بَدأَ خَلْقَ الإِنْسانِ مِنْ طِین..12. خداوند انسان را ابتداءً از خاک آفرید. حالا خاک چه مراحلی را پشتسر گذاشته در آیات متعدد متذکّر میشود مانند: سورههای سجده:7 - مؤمنون: 12 - حجر: 26 - الرحمان: 14 که حاکی از مراحل خاک، گِل و لای، گِل خشکیده(مانند سفال) و گِل چسبنده است. آیه 20 سوره روم به دو نمونه از قدرت خلاّقیت خداوند متعال اشاره میکند:
1. آفرینش انسان از خاک ممکن است اشاره به خلقت اولیه انسان که مخلوطی از آب و خاک، آنهم از انواع مختلف خاک های تیره، قرمز، سبز، سخت، نرم، خشن، ملایم و سخت باشد13 یا اشاره به نطفه و غذای انسان است که باز از خاک به صورت میوهجات و سبزیجات به دست میآید و با آن غذاها سلّول به وجود میآید و از آن سلولها نطفه ساخته میشود و از نطفه؛ انسان.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 75
عنوان:
عدالت از دیدگاه امام علی ، عدالت و فضیلت از دیدگاه قرآن
استاد:
جناب آقای سهیلی
نام و نام خانوادگی:
امیر یزدان پناه
83694372
فهرست مطالب
عناوین صفحه
تقدیم به 1
مقدمه 2
چکیده 4
بیان مسئله 6
ضرورت و اهمیت تحقیق 7
پیشینه تحقیق 9
جایگاه عدالت در علم و اخلاق 9
تعریف عدالت 10
اقسام عدالت 11
قرآن و حقوق بشر 13
تأمین عدالت در قرآنض 15
ارزش عدالت 22
آیا عدالت شریفار و بالاتر است یا بخشندگی؟ 25
عدالت نباید فدای مصلحت بشود 31
مفهوم دولت و حکومت از دیدگاه حضرت علی (ع) 33
اهداف دولت اسلامی 34
اصل عدالت 34
عدالت امام علی (ع) 35
ویژگی های حکومت عدالت محور از دیدگاه امام علی (ع) 36
فرمایش امام حسین (ع) در مورد عدالت 40
ویژگی های زمامدار و حاکم عادل 41
قضاوت در عدالت و عدالت در قضاوت 42
سخنان حضرت علی در مورد عدالت 45
داستانی در مورد بیت المال 46
نتیجه گیری 48
منابع و مأخذ 49
تقدیم به:
تقدیم به حضرت علی( ع) که پیشوای عدالت خواهان و حق پیشگان است و همچنین تقدیم به مردان و زنان باوفا و باایمانی که خدمتگزاران شایسته دولت هستند که تنها به خداوند منان و سرای باقی می اندیشند و دلشان برای ملاقات با خداوند و رسیدن به وعده هایش چون پرنده ای سبکبال بی قراری می کند و پیشرفت امور نظام نیز براساس دلسوزی همین گروه است زیرا آنها از هر گونه خیانت و چپاولی در ارائه خدمت به جامعه خود به دورند همواره به فکر آبادسازی حکومت و جامعه خویشتن هستند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
عنوان اثر:
« ویژگیهای حکومت عدالت محور از دیدگاه امام علی»
نام انتخابی برای تحقیق: « کلام کوثر»
نام و نام خانوادگی صاحب اثر: خدیجه ذوقی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج ( دانشکده ولایت)
رشته: دینی و عربی( کاردانی)
فهرست مطالب
عنوان
صفحه
تقدیم به
مقدمه
نگاهی اجمالی به زندگی حضرت علی
مفهوم دولت
حکومت از نظر امام علی(ع) وسیله است نه هدف
اهداف دولت اسلامی
اصل عدالت
عدالت امام علی (ع)
ویژگی های حکومت عدالت محور از دیدگاه امام علی(ع):
1- دقت و شدت امیر(ع) در امر حسابخواهی و حسابرسی
2- اصل مساوات
3- اصل میانه روی
4- جایگاه و اهمیت انصاف
5- عدالت در استفاد ه از بیت المال
مهمترین عرصه های عدالت در مدیریت و اداره حکومت از نظر حضرت علی(ع)
فرمایش امام حسین در مورد عدالت
ویژگیهای زمامدار و حاکم عادل
روش برقراری عدالت در اداره حکومت از دیدگاه حضرت علی(ع)
قضاوت در عدالت و عدالت در قضاوت
سخنرانی دانشمند جناب آقای مطهری در مورد عدالت امیر(ع)
نامه امیرالمؤمنین علی(ع) به فرماندار خویش
سخنان حضرت علی در مورد عدالت
نمونه ای از نامه امام علی(ع) در مورد اجرای عدالت به فرمانده لشکر حلوان
داستانی د رمورد بیت المال
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
آرمان های حکومت از دیدگاه امام علی(ع) ---(عدالت)
مقدمه
دولت و حکومت، همواره یکی از اصلی ترین مباحث علوم سیاسی بوده است، تا جایی که سیاست به عنوان "هنر حکومت کردن یا حکمرانی" تعریف گشته است. یکی از سؤالات شایع در این حوزه، هدف یا وسیله بودن دولت و حکومت است. برخی ایده آلیستها دولت را یک هدف و واحدی فوق مردم و فرد می دانستند و برخی دیگر از مکاتب و اندیشه گران سیاسی، دولت و حکومت را وسیله ای برای عمل به برخی اهداف مورد نظر جامعه انسانی به شمار می آوردند و ارزش ذاتی را مختص فرد دانسته و دولت را ابزاری مکانیکی و مصنوع دست بشر برای دستیابی به اهداف خویش محسوب می نمودند. همچنین متفکران سیاسی از منظرهای مختلفی به آرمانها و اهداف دولت نگریسته اند. به عقیده ارسطو، هدف راستین حکومت تحقق زندگی خوب است. "جان لاک" معتقد بود هدف حکومت "خیر عمومی" یا "خیر نوع بشر" است. "آدام اسمیت" بر این نظر بود که دولت سه هدف بزرگ دارد؛ نخست: حفظ حکومت و مملکت از تجاوز خارجی یا خشونت بین المللی؛ دوم: حمایت از افراد در برابر بی عدالتی یا سرکوب از سوی اعضای دیگر جامعه ؛ سوم: ایجاد و حفظ آثار خاص و نهادهای عمومی که هیچ فرد یا گروهی تمایل به ایجاد و حفظ آنها ندارند. به گمان "هولزندورف" اندیشه گر آلمانی، دولت سه هدف دارد؛ نخست: توسعه قدرت ملی؛ دوم: حفظ آزادی فرد؛ سوم: پیشبرد ترقی اجتماعی و رفاه عمومی.
"گارنر" ضمن رتبه بندی اهداف و آرمانهای حکومت بر این باور است که هدف اصلی و اولیه و بلاواسطه دولت، حفظ صلح و نظم و امنیت و عدالت در میان افرادی است که آن را به وجود می آورند؛ هدف دوم ـ که فراتر از خواستهای فردی است ـ توجه به تأمین رفاه عمومی در راستای پیشرفت و ترقی ملی است، اما هدف نهایی و آرمان عالی دولت، اعتلای تمدن بشری است.
به عقیده "ویلسون"، از مؤلفه های جدید برای دولت، این اهداف را می توان بر شمرد:
1ـ ترضیه اراده ها و پاسخگویی به خواسته ها؛
2ـ کسب ترقی اخلاقی؛
3ـ تحقق بیشترین سعادت برای بیشترین افراد؛
4ـ رشد شخصیت فرد؛
5ـ حفظ حقوق؛
6ـ متوازن کردن و نیز حمایت از منافع .
به عقیده "پنوک" هدفهای اصلی "دولت نو" در مفهوم عام عبارتند از: تأمین امنیت؛ عدالت؛ آزادی و رفاه. این هدفها و آرمانها توجیه کننده موجودیت دولت و نیز فراهم آورنده زمینه های تکلیف سیاسی اند. مبحث مهم دولت و حکومت و همچنین آرمانها و مقاصد عالیه آن در منابع اسلامی، از جمله نهج البلاغه، به وفور مورد اشاره است و امام علی(ع) با فطانت و درایت در این مقوله چنان سخن گفته اند که از عالیترین و نابترین اندیشه های سیاسی قدیم و جدید، گوی سبقت را ربوده اند.
از دو منظر می توان به دیدگاههای امام(ع) در آرمانهای حکومت نگریست؛ منظر عام و منظر خاص. در بخشهایی از نهج البلاغه همانند عهدنامه مالک اشتر، ایشان در بخشهایی، اهداف عالیه حکومت را برشمرده اند و در منظرهای خاص به صورت مباحثی فرعی، مقاصد و آرمانها را تصریح کرده اند.
عدالت ،رمز بقا و امنیت نظام سیاسی
علی(ع) عدل را «رستگاری و کرامت»، «برترین فضایل»، «بهترین خصلت» و «بالاترین موهبت الهی»،۲۲ فضیلت سلطان، «سپر و نگهدارندة دولتها» «مایه اصلاح رعیت» و «باعث افزایش برکات»، «مایه حیات آدمی و حیات احکام» و «مأنوس خلائق» ذکر می فرمایند و «حکومت را مشروط به دادگستری دانسته» و «نظام آمریت را مبتنی بر عدل می دانند» از این دیدگاه «ملاک حکمرانی و قویترین بنیان عدل است» بنیانی که «قوام عالم به آن مبتنی است»
مسأله مهم در سیره علی(ع) این است که ایشان هیچوقت به بهانه حفظ امنیت و نظام سیاسی از عدالت به نفع امنیت کاذب و قدرت، عقب ننشسته اند بلکه برعکس، رعایت عدالت را ضامن امنیت و حفظ نظام و مایه روشنی چشم زمامداران و رسوخ محبت آنان در دل مردم می دانند.
امام(ع) در عهدنامه مالک اشتر می فرمایند:
«تحقیقاً بهترین چیز (نور چشم) برای حاکمان اقامه عدالت و استقرار عدالت در سطح کشور و جذب قلوب ملت است و این حاصل نشد مگر به سلامت سینه هایشان (به خالی بودن از کینه و بغض حاکمان).
پس اگر زمامداران عادل پیشه باشند قلبها به سوی آنان جذب و عقده ها از دلها گشوده می گردد و این خود تضمین کنندة استحکام ارکان دولت پیوند محکم او با ملت است. عدل محوری نظام سیاسی باعث می شود مردم برای رسیدن به آرمانها و حقوق خود، راههای منطقی را انتخاب و طی نمایند در غیر این صورت،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی (ره)
امام رحمه الله در ابتدای بحث ولایت فقیه خود، با اشاره به اینکه «ولایت فقیه» از موضوعهایی است که تصور آن موجب تصدیق میشود و احتیاجی به دلیل و برهان ندارد، اوضاع سیاسی - اجتماعی آن روز مسلمانان و حوزههای علمیه را مطرح میکنند که موجب شده بر «ولایت فقیه» علی رغم بدیهی بودن، برهان اقامه میکنیم. (1)
توضیح این امر خیلی ساده است و امام رحمه الله در شرایطی میخواست این بحث را مطرح کند که چهارده قرن از تشکیل واقعی حکومت اسلامی به طور عینی و عملی میگذشت و با توجه به تحولات عظیم عصر جدید و تبلیغات منفی مخالفان اسلام، حکومت اسلامی امری مبهم و نامفهوم بود. (2)
بر همین اساس، امام رحمه الله به تبلیغات منفی استعمارگران و ناآگاهی افراد جامعه مینویسد:
استعمارگران به نظر ما آوردند که اسلام، حکومتی ندارد! تشکیلات حکومتی ندارد! بر فرض که احکامی داشته باشد مجری ندارد و خلاصه، اسلام فقط قانونگذار است. (3)
1.اثبات حاکمیت فقها; در چنین شرایطی، امام رحمه الله تمام تلاش خود را به کار برد تا ولایت و حاکمیت را برای فقها اثبات کند و این کار را با زبانی ساده و در عین حال مستند به آیات قرآنی، اخبار و احادیث و با دلایل عقلی انجام داد.امام با اشاره به رویه و سنت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در تعیین جانشین برای خود، استدلال کرد که این امر برای اجرای احکام خدا بوده و در شرایط غیبت، اجرای احکام به عهده فقها و علماست.به عبارت دیگر، امام رحمه الله سعی داشتبا اثبات مجریه در اسلام (علاوه بر تشریع قانون)، اعمال حاکمیت و قبضه قدرت حکومتی توسط فقها را اثبات کند.بر همین اساس مینویسد:
ما معتقد به ولایت هستیم و معتقدیم پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم باید خلیفه تعیین کند و تعیین هم کرده است.آیا تعیین خلیفه برای بیان احکام است؟ بیان احکام، خلیفه نمیخواهد، خود آن حضرت بیان احکام میکرد.همه احکام را در کتابی مینوشتند و دست مردم میدادند تا عمل کنند، اینکه عقلا لازم استخلیفه تعیین کند برای حکومت است.ما خلیفه میخواهیم تا اجرای قوانین کند.قانون مجری لازم دارد.در همه کشورهای دنیا این طور است که جعلقانون به تنهایی فایده ندارد و سعادت بشر را تامین نمیکند، پس از تشریع قانون باید قوه مجریهای به وجود آید.در یک تشریع یا در یک حکومت اگر قوه مجریه نباشد نقص وارد است.به همین جهت، اسلام همان طور که جعل قوانین کرده، قوه مجریه هم قرار داده است.ولی امر متصدی قوه مجریه قوانین هم هست.اگر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خلیفه تعیین نکند...رسالتخویش را به پایان نرسانده است.ضرورت اجرای احکام و ضرورت قوه مجریه و اهمیت آن در تحقق رسالت و ایجاد نظام عادلانهای که مایه خوشبختی بشر استسبب شده که تعیین جانشین مرادف اتمام رسالتباشد.در زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این طور نبود که فقط قانون را بیان و ابلاغ کنند، بلکه آن را اجرا میکردند.رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مجری قانون بود...خلیفه قانونگذار نیست.خلیفه برای این است که احکام خدا را که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آورده اجرا کند.اینجاست که تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره لازم میآید.اعتقاد به ضرورت تشکیل و برقراری دستگاه اجرا و اداره، جزئی از ولایت است، چنانکه مبارزه و کوشش برای آن از اعتقاد به ولایت است. (4)
بدین ترتیب، امام رحمه الله برای اولین بار در طول تاریخ شیعه، از اعمال حاکمیت و کسب قدرت اجرایی توسط فقها سخن به میان آورد و اعلام نمود: «باید کوشش کنیم که دستگاه اجرای احکام و اداره امور برقرار شود» و علما و فقهای اسلامی وظیفه دارند حکومت اسلامی تاسیس کنند. (5)
با اینکه کشور ما اسلامی بوده و قرنها قانون و مقررات اسلامی بر آن حاکم بوده، ولی هیچگاه مجری این احکام (در قالب یک حکومت) علما و فقها نبوده اند و عملا قوه مجریه به دستسلاطین و حکام بوده است، حتی در دوره مشروطه هم با اینکه انقلابی رخ داد و قانون اساسی تنظیم شد و در متمم آن هیاتی از مجتهدان طراز اول را برای نظارت بر اسلامی بودن قوانین تعیین کردند، ولی هیچ کس کمترین اشارهای به راس اجرایی کشور نکرد.
اینکه امام اعلام میکرد: «مجموعه قانون برای اصلاح جامعه کافی نیست.برای اینکه قانون مایه اصلاح و سعادت بشر شود به قوه اجرائیه و مجریه احتیاج دارد»، (6) یکی از تحولات عمده فکری - فرهنگی مورد نظر ماست; چه قبل از آن هیچ گاه علما و فقها به منظور کسب مستقیم قدرت در جامعه وارد مبارزه سیاسی - اجتماعی نشده بودند