لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 66
نفت از دیدگاه زمین شناسی:
نفت گرانبهاترین ماده ای است که پایه های اقتصاد و صنعت جهان بر آن استوار است، نفت مخلوطی از هیدروکربنهای مختلف است و ترکیب شیمیائی ثابت و معینی ندارد، بر خلاف زغال سنگ که مطالعات مختلف منشأ گیاهی آنرا تائید می کند در مورد نفت وضع اینطور نیست و طرز تشکیل آنرا نمی توان با روشهای مستقیم دریافت زیرا نفت ماده ای سیال است که می تواند از محل تشکیل از راه خلل و فرج، درزها و شکافهای سنگهای پوسته به نقطه دیگر رخنه نماید و منابع زیرزمینی را بوجود آورد، ولی با در نظر گرفتن اینکه اکثر منابع نفت در سنگهای رسوبی و خصوصاً در ماسه سنگها، سنگهای آهکی و سنگهای آهکی رسی هستند که دردریاها همراه با آب نمک تشکیل گردیده اند میتوان با قاطعیت گفت که نفتها منشاء الی دارندو از بقایای موجودات بسیار کوچک دریایی بنام پلانکتون در میان لایه های رسوبی دریائی بوجود آمده اند.
بدین ترتیب که بقایای این جانداران ابتدا مانند باران به کف دریاها ریخته شده و در لا به لا و زیر رسوبات دانه ریزی مانند شیل و مارن مدفون شده اند، این سنگها نیز در لایه های رسوبات دیگربتدریج به اعماق پوسته برده شده و مواد آلی موجود در آنها تشکیل میگردد و اصطلاحاً به آن " سنگ مادر " می گویند.
نفت پس از تشکیل در اثر فشار از سنگهای دانه ریز مادر به سنگهای (متخلخلی) مانند ماسه سنگ و سنگ آهک که به آنها سنگ مخزن می گویند روان میشود، نفوذ نفت به سنگ مخزن را اصطلاحاً "مهاجرت" مینامند. هنگام مهاجرت چنانچه مانعی در سر راه نباشد نفت بتدریج به سطح زمین رسیده و بصورت چشمه های نفتی در میاید، تعداد زیادی از اینگونه چشمه ها در نقاط مختلف ایران وجود دارد، موانعی که نفت را هنگام مهاجرت از حرکت باز میدارند و باعث انباشته شدن آنها میگردند، نفتگیر یا تله نفت نام دارند.
بیشتر منابع بزرگ نفت و گاز ایران در کوهپایه های زاگرس و فلات قاره خلیج فارس در تله های تاقدیسی و در مخازن سنگ آهک هستند که پوششی از ایندریت و گچ دارند، در دیگر نقاط ایران نیز منابع گاز وجود دارد.
شل نفتی:
به نوعی از سنگهای رسوبی دانه ریز که در ظاهر دارای نفت نبوده ولی در اثر دما و تقطیر قابلیت نفت دهی دارند شل نفتی گویند. این سنگها حاوی ماده آلی به نام کروژن هستند که در دمای 370 تا 480 درجه سانتیگراد مولکول آن شکسته میشود و قسمتی از آن به ماده ای شبیه نفت خام تبدیل میگردد.
شلهای نفتی دارای منشاء دریائی، دریاچه ها و یا مردابی هستند، این سنگها اکثراً به صورت لایه در میان سنگهای رسوبی یافت میشوند و پس از استخراج در کوره های مخصوص تقطیر، حرارت داده شده و بدینگونه نفت آنرا بدست می آورند. در ایران نهشته های شل نفتی در ارتفاعات زاگرس از اطراف کوهرنگ تا الیگودرز در سنگهای آهکی به صورت لایه های متعدد وجود دارد.
قیر طبیعتی:
میدانیم که نفت ماده ای است سیال که میتواند از محیط تشکیل و از طریق درزها و شکافهای موجود در سنگها به اطراف و خصوصاً به بالا روان شود و چنانچه مانعی در راه نباشد به سطح زمین تراوش نماید. تقطیر طبیعی (خشک شدن) و اکسیداسیون نفت در روی زمین باعث به وجود آمدن نهشته های قیر یا آسفالت طبیعی میشود این ذخایر به اشکال مختلف از قبیل عدسی، لایه ورگه میان دیگر سنگهای پوسته دیده شده است.
در ایران نهشته های قیر در نزدیکی استهبان، بوشهر، بهبهان، قصر شیرین و خرم آباد وجود دارد از آنها بهره برداری میگردد.
جستجو برای کشف نفت:
یک زمین شناس با استفاده از چکش مخصوص از یک رگه سنگ نمونه برداری میکند. پس از مشاهده چشم انداز منطقه و آزمایش سنگهای سطح زمین، زمین شناسان میتوانند نقشه های کامل و مفصلی از منطقه که ساختار لایه های سنگی زیرین را نشان میدهد تهیه کند. آنها با استفاده از مهارت فنی و تجربه گذشته خود، گاهی اوقات قادرند نقطه ای را نشان دهند و بگویند که در اینجا ممکن است نفت وجود داشته باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
قرآنشناسی از دیدگاه امام خمینی(ره)
قرآن شناسان تاکنون قرآن را از زاویههای مختلف نگاه کردهاند. همچنین افکار و اندیشههای امام خمینی (ره) به عنوان یک قرآن شناس برجسته و تأثیرگذار بر مسلمانان از جهات گوناگون بررسی و تحقیق شده است. نویسنده مقاله حاضر کوشیده است تا قرآنشناسی امام را از نظر راه و رسم برخورداری از قرآن طرح و شرح کند. ما امیدواریم که این مقاله از یک سو فتح بابی باشد برای قرآنشناسی دیگران و از سوی دیگر، گامی هرچند کوچک در فراخوانی از همه آنان که مایلند در ویژهنامه قرآنشناسی امام خمینی ما را یاری رسانند. این کتاب بزرگ الهی که از عالم غیب الهی و قرب ربوبی نازل شده... از بزرگترین مظاهر رحمت مُطلقه الهیه است. این مطلبی است که امام خمینی در کتاب آداب الصلواة عنوان کردهاند.
قرآن شریف به قدری جامع لطایف و حقایق و سرایر و دقایق توحید است که عقول اهل معرفت در آن حیران میماند. این، اعجاز بزرگ این صحیفه نورانیه آسمانی است، نه فقط حسن ترکیب و لطف بیان و غایت فصاحت و نهایت بلاغت و کیفیت دعوت و اخبار از مغیبات و اِحکام اَحکام و اتقان تنظیم عایله و امثال آن، که هر یک مستقلاً اعجازی فوق طاقت و خارق عادت است. بلکه میتوان گفت این که قرآن شریف معروف به فصاحت شد و این اعجاز در بین سایر معجزات مشهور آفاق شد، برای این بود که در صدر اول اعراب را این تخصص بود و فقط این جهت از اعجاز را درک میکردند و جهات مهمتری که در آن موجود بود و جهت اعجازش بالاتر و پایه ادراکش عالیتر بود اعراب آن زمان درک نکردند. الآن نیز آنهایی که هم افق آنها هستند، جز ترکیبات لفظیه و محسنات بدیعیه و بیانیه چیزی از این لطیفه الهیه ادراک نکنند.1
قرآن یک سفره گستردهای است که همه از آن استفاده میکنند، منتها هر کس به وضعی استفاده میکند.2 آن برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عایله بشری از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی (ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند، برساند. این صحیفه الهیه، کتاب احیای قلوب به حیات ابدی علم و معارف الهیه است. این کتاب خداست و به شؤون الهیه جل و علا دعوت میکند.4
اهداف و مقاصد نزول قرآن
ما باید مقصود از تنزیل این کتاب را قطع نظر از جهات برهانی، که خود به ما مقصد را میفهماند، از خود کتاب خدا اخذ کنیم. صاحب کتاب مقصد خود را بهتر میداند. اکنون به فرمودههای این مصنف راجع به شؤون قرآن نظر میکنیم، میبینیم خود میفرماید: "ذالک الکتاب لاریب فیه هدی" للمتقین". این کتاب را کتاب هدایت خوانده است. میبینیم در یک سوره کوچک چندین مرتبه میفرماید: "ولقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مذکر" میبینیم میفرماید "وانزلنا الیک الذکر تبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون". میفرماید: "کتاب انزلناه مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولوالالباب". (سوره ص آیه29) بدان که این کتاب شریف، چنانچه خود بدان تصریح فرموده، کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش سیر الی الله است. بالجمله، خدای تبارک و تعالی به واسطه سعه رحمت بر بندگان، این کتاب شریف را از مقام قرب و قدسی خود نازل فرموده و بر حسب تناسب عوالم تنزل داده تا به این عالم ظلمانی و سجن طبیعت رسیده و به کسوه الفاظ و صورت حروف درآمده، برای استخلاص مسجونین در این زندان تاریک دنیا رهایی مغلولین در زنجیرهای آمال و امانی و رساندن آنها از حضیض نقص و ضعف و حیوانیت به اوج کمال و قوت و انسانیت.5،
مقصد قرآن، چنانچه خود آن صحیفه نورانیه میفرماید: هدایت به سبل سلامت است و اخراج از همه مراتب ظلمات است به عالم نور و هدایت به طریق مستقیم است. باید انسان به تفکر در آیات شریفه مراتب سلامت را از مرتبه دانیه آن، که راجع به قوای ملکیه است تا منتهی النهایه آن که حقیقت قلب سلیم است... بهدست آورد. و سلامت قوای ملکیه و ملکوتیه گم شده قاری قرآن باشد، که در این کتاب آسمانی این گم شده موجود است و باید با تفکر آنرا استخراج کند.6 هیچ جا بهتر از قرآن نیست. هیچ مکتبی بالاتر از قرآن نیست. این قرآن است که ما را هدایت می کند به مقاصد عالیه که در باطن ذاتمان توجه به او هست و خودمان نمیدانیم. 7
اتصال معنویت به مادیات و انعکاس معنویت در همه جهات مادیت از خصوصیات قرآن است که افاضه فرموده است. قرآن در عین حالی که یک کتاب معنوی، عرفانی و آنطوری است که به دست ماها، به خیال ماها، به خیال جبرییل امین هم نمیرسد، در عین حال یک کتابی است که تهذیب اخلاق میکند، استدلال هم میکند، حکومت هم میکند، و وحدت را هم سفارش میکند و قتال را هم سفارش میکند
[ آرمان اصلی وحی این بوده است که برای بشر معرفت ایجاد کند، معرفت به حق تعالی در راس همه امور این معناست. اگر تزکیه گفته شده و دنبالش تعلیم گفته شده است، برای این است که نفوس تا تزکیه نشوند نمیتوانند برسند.9] از مقاصد و مطالب آن، دعوت به تهذیب نفوس و تطهیر بواطن از ارجاس طبیعت و تحصیل سعادت و بالجمله، کیفیت سیر و سلوک الی الله است10
قرآن و کتابهای حدیث، که منابع احکام و دستورات اسلام است با رسالههای عملیه که توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته میشود، از لحاظ جامعیت و اثری که در زندگی اجتماعی میتواند داشته باشد به کلی تفاوت دارد نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن، از نسبت صد به یک هم بیشتر است.11 کتابی است که آدمی باید از اینجا تا آخر دنیا و تا آخر مراتب حرکت بکند، یک همچو کتابی است که هم معنویات انسان را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
وراثت از دیدگاه قرآن
وراثت و ارث برى را کتابهاى آسمانى بالاتفاق تائید کرده و از آن سخن بسیار به میان آمده است قرآن از زبان حضرت نوح پیامبر اولوالعزم ، فرمود:
رب لا تذر على الارض من الکافرین دیارا انک ان تذرهم یضلوا عبادک و لا یلدوا الا فاجرا کفارا.(22)پروردگارا این مردم کافر و گمراه را از صفحه زمین برانداز، چه اگر آنها را به حال خود واگذارى از طرفى مایه گمراهى دگران مى شوند، و از طرف دیگر فرزندانى که مى آورند جز آلوده و پلید نخواهند بود.بنابراین گمراهى و تباهى فکر و عقیده و اوصاف و اخلاق زشت را فرزندان از پدران کفار خود به ارث مى برند و این خواسته حضرت نوح پیامبر است که از خداوند مى خواهد که دیارى از کفار را باقى نگذارد، چرا که آنان باعث گمراهى نسلهاى پاک و موجب زاد و ولد نسلهاى کافر و فاجر و فاسق مى گردند.سلام خدا بر مولود پاکسلام و درود بر مریم عذرى ، سلام بر عیسى مسیح ، سلام بر فرزندى که پاکى و طهارت را از مادر به ارث برده است . خداوند از زبان عیسى بن مریم علیه السلام چنین مى گوید:والسلام على یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا.(23)و سلام و درود خدا بر من روزیکه زاده شدم و روزى که میمیرم و روزیکه برانگیخته گردم و زنده شوم و چون یحیى علیه السلام به این مقام نرسیده بود ساکت شد تا خدا بر او سلام فرستاد و فرمود:والسلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یببعث حیا (24)سلام بر یحیى روزى که متولد شد و روزیکه مى میرد و روزیکه زنده گردد.
بر این مادر پاک درود و سلام باد که طهارت و پاکیزگى را به فرزندش عیسى علیه السلام به وراثت سپر.
براى همه زنان مؤ منه و پاکدامن عالم الگو و اسوه شد دقت نمائید: که پاکیها و تهذیب نفس و اخلاق و تربیت صحیح را قرآن و روایات غالبا به ما در نسبت مى دهند.درخواست ذریه طیبهقرآن در خواست ذریه طیبه را از خدا توسط حضرت ذکریا تصریح نمود و مى فرماید:هنالک دعا زکریا ربه قال رب هب لى من لدنک ذریة طیبة(25)زکریا ((آنهمه فضیلت و کرامت از مریم دید)) دست به دعا برداشته گفت : پروردگارا مرااز ناحیه خود فرزندى و نسلى پاک ببخش .))علامه طباطبائى در تفسیرش مى فرماید: ذریة طیبه آن فرزند صالحى است که مثلا صفات و افعالش با آرزوئى که پدر از فرزند داشت مطابق باشد.))(26)خداوند هم آرزوى حضرت زکریا را بر آورد، و یحیى علیه السلام را به او مرحمت فرمود: الحال نقش وراثت فرزندى چون حضرت یحیى از پدرى مثل حضرت زکریا علیه السلام به ثبوت مى رسد، یعنى یحیى بهترین و برترین وارث اوصاف و اخلاق پدر شد و به مقام والاى نبوت نایل آمد و بنابراین هر فرزندى امیدوار است که وارث اوصاف خوب پدرى شایسته و برجسته باشد و سجایاى اخلاقى پدر را به ارث برد و لذا زنان منحرف و آلوده و سیئات و بدیهاى اخلاقى و صفات ناپسند، زمینه هاى نامطلوبى در کودکان خود به وجود مى آورند و نتائج و واکنش زشت اعمالشان به زودى در کودکانشان به ظهور مى رسد روانشناسان اشخاصى که رفتاشان منشاء ارثى دارد چنین تبیین مى نمایند.((فرزند یک دزد یا یک آدم کش کمتر از پسر یک دیوانه ، قابلیت اداره صحیح خود را دارد. افرادى که عیوب و رفتارشان منشاءارثى دارد در تمام طبقات اجتماع وجود دارند، و....ابلهان اخلاقى که با عیوب عاطفى خود مشخصند، بالاخرهه چنانچه مى دانیم فراوانند، کسانى که سن روانى آنان هیچگاه از 10 یا 12 سال نمى گذرد. بلاشک این نقص تا حدودى منشاء ارثى دارد و.... معهذا باید مطمئن بود که تیپهاى افراطى ضعف عقل و اختلال روانى و گنگى و شرارت معروف عیوب ارثى جسم و جان است .(27)با این عیوبات که در میان زن و مرد جامعه وجود دارد، تو اى انسان متعهد و مسئول ، همسرى از این جامعه برگزین که صد در صد این معایب و بدیها در او نباشد تا فرزندانى سالم و بى نقص ، بلکه داراى امتیازات برجسته اى شما را نصیب گردد.ژنها عاملانتقال وراثتژنهاى عامل وراثت بطور نصف در هسته سلول زن و مرد موجود است و گاهى به طور اتفاق ممکن است سلول مرد بر زن یا بالعکس هسته سلول زن بر مرد غلبه پیدا کند، در نتیجه فرزند از نظر اخلاق و یا اوصاف یکى از پدر یا مادر را به ارث برد.که در این باره پیامبر بزرگ اسلام فرمود:ولم یاءتک الا من عرق منک او عرق منها.((این فرزند غیر مشابه یا از عرق و ویژگیهاى تو که پدر او هستى پدید آمده است یا از عرق همسرت که مادر کودک است . یعنى از اوصاف و اخلاق ویژگیهاى آباء و امهات یکى از پدر یا مادر به به وراثت کسب نموده است .))چرا بعضى کودکان به پدر و مادر شباهت ندارند؟!امر مهم ازدواج اگر از یک زوج سالم داراى اوصاف حمیده و اخلاق شایسته صورت پذیرد و کارهاى زندگى مشترک آنان صحیح بر مبناى اسلامى انجام گیرد و مسئله مضاجعت و لقاح به طور طبیعى ، بدون دلهره و اضطراب واقع شود، فرزند صحیح و سالم و از شباهت کامل به والدین نیز برخوردار خواهد شد.حضرت مجتبى علیه السلام فرمود:ان الجل اذا اتى اهله بقلب ساکن و عروق هادئة و بدن غیر مضطرب استکنت تلک النطفة فى الرحم فخرج الرجل یشبه اباه و امه .(28)اگر موقع آمیزش و انعقاد نطفه با آرامش دل و دوران طبیعى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
جایگاه خانواده از دیدگاه پیامبر
«و لقد کرّمنا بنى آدم» (اسراء /70)
و ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم.
به طور کلى در برخوردها و رفتارهاى اجتماعى، روابطى که انسانها با هم برقرار مىکنند تابع
دو دیدگاه است . یا بر مبناى دیدگاه «کرامت» است و یا بر مبناى دیدگاه «اهانت» است . بر
اساس این دو نوع نگرش ، روابطى که انسانها با هم دارند یا مبتنى بر «تکریم» وگرامى
داشتن است و یا مبتنى بر «استخفاف » و حقیر شمردن است. در یک نگاه،انسان موجودى
است با ارزش و شریف و صاحب کرامت ذاتى و «حاصل بر و بحر» 1 و در نگاه دیگر موجودى
است بى ارزش و حقیر و فاقد کرامت ذاتى و صرفاً طبیعى .
هرگونه که انسان را تلقى کنیم، همان گونه با او برخورد مى کنیم . اگر انسان را موجودى
صاحب کرامت بدانیم، تلاش مى کنیم این کرامت را در او تقویت کنیم، و به عکس اگر دیگران
را بى کرامت بدانیم، از سر تفرعن، آنان را کوچک شمرده ، مورد اهانت و حقارت واسخفاف
قرار مىدهیم . خداوند در مورد کرامت ذاتى انسانها، در آیه 70 سوره اسراء فرمود: «و لقد
کرمنا بنى آدم» (ما فرزندان آدم را - نوع انسان را - کرامت بخشیدیم) و همچنین فرعون را، به
عنوان نمونه نگرش و برخورد تحقیر آمیز با انسان معرفى کرده است:
«فاستخف قومه فاطاعوه انهم کانوا قوماً فاسقین.» 2
او (فرعون) قومش را استخفاف کرد، پس اطاعتش کردند که آنها قومى فاسق بودند.
فرعون، سمبل برخورد تحقیر آمیز با انسان است که بقاى نظام فرعونى و مناسبات سلطه و
استثمار و استحمار ، جز در چهار چوب تهى کردن انسانها میسر نمىشود.
انسان خفیف است که مطیع فراعنه مىشود و این نیست مگر به سبب «فسق» 3 او.
انسانى که کرامت خود را زمین مىگذارد؛ انسانى که پذیراى اهانت مىشود، ابتداً باید
فاسق شده باشد، باید از محتواى الهى خود عدول کرده باشد، تا پذیراى استخفاف ستمگر و
حکومت ستم شود. اصولاً راه و رسم و سیره همه جباران و حکومتهاى خودکامه و فاسد بر
این است که بارى ادامه تفرعن و خودکامگى خود، مردم را خفیف سازند، تهى کنند و آنها را
از نظر تفکر در سطحى نگاه دارند که خطرى برایشان ایجاد نشود با تحمیق آنها و خرد کردن
شخصیت حقیقى شان، آنان را به صورت ابزار وادواتى براى مقاصد خود سازند. جالب آنکه در
آیه فوق علت پذیرش استخفاف و قدرت گرفتن فراعنه را در فسق مردم معرفى مىکند: «آنها
گروهى فاسق بودند»، که اگر فاسق نبودند و از اطاعت خدا و فرمان عقل خارج نشده بودند و
خود را از محتواى الهى، انسان خویش تهى نساخته بودند، تسلیم هیچ فرعونى نمىشدند
آنها خود کرامت خویش را لگدمال کرده بودند، آن گاه تسلیم استخفاف فرعونى شدند، آنها
فاسق بودند که تن به تبعیت فاسق دادند.
بنابر آنچه گذشت، به اعتبارى در برخورد با انسان دو دیدگاه وجود دارد:
1- دیدگاه «الهى» که انسان را با کرامت مىداند و نحوه برخورد با انسان را برخورد از سر
تکریم مىخواهد.
2- دیدگاه «فرعونى» که انسان را براى اینکه به زیر سلطه بکشد، استخفاف مى کند او را
حقیر مىداند و دست به تحمیقش مىزند، که اگر انسان خرد شد، خفیف شد، سبک شد ،
تن به هر خوارى و پستى مىدهد.
منطق عملى پیامبر (ص)
سیره انبیا در برخورد با انسان، سیره الهى است . آنها «کریم» بودند و برخوردهایشان
«کریمانه» ؛ «صاحب کرامت» بودند و اهل «تکریم» مردم. انسان تا کرامت نداشته باشد،
نمىتواند تکریم کند و رسول خدا (ص) با کرامتترین انسانها بود، چنانکه سیره نویسان در
وصف آن حضرت نوشتهاند: «کان اکرم الناس» ؛ 4 و على (ع) در توصیف این شأن رسول اکرم
(ص) او را گرامىترین فرد عشیره و خاندانش معرفى کرد. 5 او گرامىترین خلق خدا بود، که
خداوند در کتاب شریفش به وجود گرامى او سوگند یاد مىکند و مىفرماید:
«لعمرک انهم لفى سکرتهم یعمهون.»6
به جانت سوگند اینها در مستى خود سرگردانند.
قاضى عیاض پس از ذکر این آیه شریفه و بیان اینکه خداوند در اینجا نهایت تعظیم و تکریم را
نسبت به آن وجود عزیز عنوان فرموده است ، از قول ابن عباس نقل مىکند: «ما خلق الله
تعالى، و ما ذرأ ، و ما برأنفساً اکرم علیه من محمد (ص) و ما سمعت الله تعالى أقسم بحیاة
أحد غیره.» 7(خداوند تعالى وجودى را گرامیتر از محمد (ص) خلق نکرد و نیافرید و لباس
هستى نپوشانید، و من نشنیدهام که خداوند جز به وجود (گرامى) او به کس دیگرى سوگند
یاد کرده باشد). و از ابوالجوزاء 8 نیز شبیه به همین سخن نقل شده است .9
آن حضرت «اکرم خلق» بود و بیشترین تکریم را در رفتارش نسبت به خلق خدا داشت . او که
مزین به وصف «لولاک لما خلقت الافلاک » 10 بود، در مناسبات اجتماعى خود آن قدر
بىپیرایه وعارى از هر تکلف و افتاده بود که گویا بشرى است مثل سایر مردم بى هیچ مزیتى
، 11 و سیره اجتماعىاش بر تکریم انسانها استوار بود و آن چنان آنها را مورد احترام قرار
مىداد و گرامى مىداشت و شخصیت مىبخشید که تصورش نیز دشوار بود . حضرت
حسین (ع) گوید از پدرم از مجلس رسول خدا (ص) پرسش کردم ، فرمود:
«(پیامبر) در مجلسش بهره هر کس را عطا مى کرد (هیچ کس بى بهره از مجلس رسول
خدا نمى ماند و چنان با کرامت با افراد برخورد مى کرد که ) هیچکس گمان نمى برد از او
گرامیتر هم کسى باشد... مجلس او مجلس گذشت، حیا، راستى و امانت بود؛ در آن صداها
بلند نمىشد (و داد و قال نبود) ... انسانها در مجلس رسول خدا متواضع بودند و بزرگ را
گرامى مى داشتند و با کوچکترها مهربان بودند؛ حاجت انسان حاجتمند را بر خویش مقدم
داشته روا مىکردند وغریب و بى کس را نگهدارى و رسیدگى مىنمودند.
حسین (ع) گوید به پدرم گفتم : سیره آن حضرت با همنشینانش چگونه بود؟ فرمود: همیشه
خوشرو و خوشخوى و نرم بود، خش و درشتخو و سبکسر و فحاش و عیبجو نبود و کسى را
مدح نمىکرد... هرگز کسى را سرزنش نمىکرد و از او عیب نمىگرفت ، و لغزش و عیبهاى
مردم را جستجو نمىکرد... براسائه ادب شخص غریب در پرسش و گفتار شکیبا بود، تا آنجا
که اصحاب درصدد برخورد (با آن شخص مزاحم) مىشدند، و (آن حضرت) مى فرمود: وقتى
حاجتمندى را دیدید یارى و کمکش کنید هرگز ثناى کسى را نمىپذیرفت مگر آنکه به عنوان
تشکر (از آن حضرت ) باشد. و کلام احدى را قطع نمىکرد مگر آنکه از حد گذشته باشد که
در آن صورت با نهى و یا برخاستن کلام او را مىبرید.» 12
رفتار اجتماعى پیامبر مبتنى بر تکریم انسانها، چنین بود و توصیه مى کرد که برادران دینى
خود را گرامى بدارید که اگر کسى برادر مسلمان خود را تکریم کند ، خداى عز و جل را تکریم
کرده است :
«من أکرم أخاه المسلم فانما یکرم الله عز و جل.» 13
آن حضرت به هیچ وجه اجازه تحقیر کردن نمىداد و مسلمانان را از اینکه یکدیگر را تخفیف
کنند پرهیز مىداد:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
در جستجوی خوشبختی
نگاهی به مبانی جریان سودگرایی از دیدگاه جاتن استوارت میل
نام استاد: دکتر اسماعیلی
پژوهشگر: نرگس خاتون حسینی
رشته: فلسفه اخلاق
شماره دانشجویی: 8684020916
دانشگاه: پیام نور مرکز تهران
تیر 1387
فهرست مطالب
چکیده
مقدمه
فایده گرایی
دستورالعمل عمل اساسی اصالت سود
فایده گرایی کیفی به عنوان آلتر نایتویی برای فایده گرایی کمی
فایده گرایی عمل محور و قاعده محور
تفاوت گونه های فایده گرایی
فایده گرایی ناظر به قاعده ی واقعی و فایده گرایی ناظر به قاعده ی آرمانی
نطریه های اخلاقی فاعل محور در مقابل نظریه های اخلاقی مثل محور یا نتیجه گرایانه
فایده گرایی ایده آل
فایده گرایی روان شناسانه
فایده گرایی لیبرال
چندین نقد بر اخلاق فایده گرایی جان استوارن میل و پاسخ میل به آن
نتیجه گیری
منابع
چکیده:
در این گزارش رسمی بر آن است که با بررسی اجمالی و گذرا بر ساختار اندیشه ی جان استیوارت میل و معرفت شناسی او نسبت به جایگاه چیستی و چگونگی مبحث فایده گرایی در نظام اندیشه ای او ارجاعاتی فراهم شود و به سوالاتی چون سعادت چه کسی را باید مدنظر داشت: برخی مربوط به ماهیت وظیفه ی اخلاقی هستند، یعنی آیا باید همیشه سعی کنیم تا حداکثر ممکن سعادت را پدید آوریم یا اینکه وظیفه این است که براساس قواعدی زندگی کنیم که در اکثر موارد سبب افزایش سعادت می شوند، برخی مربوط به تعریف سعادت اندیشی سعادت عبارت است از برطرف شدن نیازها یا برآورده شدن علایق و منابع و یا داشتن لذت و بهره ی بسیار یا ارضای امیال؟ وبا توجه به مبادله کیفیت و کمیت، پاسخ داده شود، بدین ترتیب بخش اول به بیان تعریف فایده گرایی و دستور العمل اساسی اصالت سود و مختصری از مبانی نظری و افکار این فیلسوف اخلاق می پردازد، در بخش دوم فایده گرایی کیفی از دیدگاه میل در مقابل فایده گرایی کمی نبتام که میل در جهت تصیح و تکمیل آن برآمده کاوش می شود در بخش سوم فایده گرایی عمل محور و قاعده محور و تفاوت گونه های فایده گرایی قاعده محور را بررسی نموده و در بخش چهارم فاعل و مسئولیت اصلی و اولیه هر فاعل اخلاقی و توجه به ملاک اخلاقی را از نظر می گذراینم.
و در بخش پنجم و پایانی فایده گرایی ایده آل و روانشناسانه و فایده گرایی لیبرال و در نهایت گزارش با بیان پاره ای از انتقادات و جمع بندی و نتیجه گیری موضوع پایان می پذیرد.