لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
تاریخچه جوشکاری
kk امروز که انسان به ساختن فضا پیما، آسمان خراش، نیروگاه هسته ای، میکروپروسسور و غیره مشغول است هنوز جوشکاری از روش های بسیار مهم اتصال محسوب می شود. فرآیندهای جوشکاری نه تنها برای اتصال فلزات همجنس بلکه در موارد خاص با رعایت نکات تکنیکی و متالورژیکی ویژه برای اتصال فلزات غیر همجنس (مس-آلومینیوم)، فلز به غیر فلز (سرامیک به فلز) و حتی غیر فلز به غیر فلز (سرامیک به سرامیک) نیز استفاده می شود. علاوه بر کاربرد جوشکاری در اتصالات دائم، کاربردهای دیگری نیز در صنعت معمول است (نظیر بازسازی عیوب قطعات ریختگی یا ماشین کاری شده، بازسازی قطعات فرسوده و مستهلک شده و ایجاد موضوع جوش با خواص ویژه در فرآیند ساخت بعضی از قطعات صنعتی) که هر کدام جایگاه ویژه ای داشته و ضمن اینکه اهمیت آنها کمتر از کاربرد اصلی اتصال آن نیست.
تاکنون فرایندهای مختلف جوشکاری در دنیا ابداع شده است که هر کدام کاربرد ویژه و نقاط ضعف و قوت خود را دارند. بعنوان مثال فرایند جوشکاری پتکی یا آهنگری (Forge Welding) هنگامی که انسان اولیه با آتش و فلز آشنا شد متوجه شد که می توان دو قطعه فلزی بصورت سرد یا گداخته روی هم قرار داده و در اثر کوبیدن موجب اتصال آنها شود، یا فرایند جوشکاری اصطکاکی تلاطمی (Stir Friction Welding) که عمر کوتاهی دارد و هنوز مراحل ابتدایی کاربردی آن مطرح است و یا فرایندهای پیشرفته دیگری که مراحل آزمایشگاهی را طی می کنند. همچنین فرایند جوشکاری نسبتاً جدیدی نیز ابداع شده است که ورق به ضخامت 600 میلیمتر را با یک پاس بدون پخ سازی جوش می دهند و... و یا فرایندی که عملیات جوشکاری را باید در زیر میکروسکوپ انجام داد و محل جوش را نمی توان با چشم غیر مسلح دید. یکی از مهمترین و اصلی ترین تلاشهای متخصصین، ابداع فرایندهای جوشکاری با کمترین هزینه و بیشترین سرعت و خواص کاملاً مشابه قطعه اصلی است.آثار باقیمانده از گذشته های بسیار دور نشانگر این واقعیت است که انسان های اولیه با استفاده از اصول فیزیکـی که امـروزه اساس جوشکـاری مدرن را تشکیـل می دهد قطعـات فلزی را بـه یکدیگر متصل می کردند. تجزیه و تحلیل ابزارهای کشف شده از قرون اولیه نشان می دهد که برای اتصال دو قطعه فلزی به یکدیگر، لبه های گداخته شده این قطعات را روی یکدیگر قرار داده و با ضربات چکش بهم متصل می کردند.مهمترین اصول فیزیکی که سنگ زیربنای متدهای معمولی جوشکاری در قرن حاضر را تشکیل می دهد در اواخر قرن نوزدهم کشف و ابداع شده و به تدریج در صنعت مورد استفاده قرار گرفت. در سال 1887 یکی از دانشمندان روسی بنام Bernadas اختراع متدی را به ثبت رساند که به وسیله آن قادر بود تا یک قطعه فلزی را با الکترود ذغالی به صورت موضعی با ایجاد قوس الکتریکی بین قطعه و الکترود ذوب نماید.
در ایـن زمان نامبــرده دو قطعه فلزی را در فاصله معینی از یکدیگر قرار داده و با استفاده از پدیده فـوق الذکر و حرکت الکترود ذغالی در طول شکاف بین دو قطعه و وارد نمودن همزمان میله ای فلزی از جنس قطعه در داخل قوس الکتریکی، حمام مذابی به وجود آورد که بعد از منجمد شدن شکاف موجود را پر نموده و باعث به هم پیوستن این قطعات گردید.چند سال بعد یعنی در سال 1891 دانشمند دیگر روسی بنام Slavjaniv، روش الکترود ذوب شونده را اختراع نمود. در این روش به جای الکترود ذغالی از یک الکترود فلزی استفاده شده که همزمان وظیفه فلز پرکننده را نیز به عهده داشت.
در روش الکترود ذوب شونده ذوب حاصل از الکترود فلزی در فاصله بین نوک الکترود و شکاف دو قطعه در معرض هوا قرار می گرفت که این امر باعث اکسیده شدن مذاب و در نتیجه ایجاد اشکال در جوش می گردید. از طرف دیگر قوس الکتریکی نیز ناپایدار بود که خود به خود غیر یکنواختی جوش را به دنبال داشت.برای برطرف نمودن این عیوب در سال 1905 یک صنعتگر سوئدی بنامOscar Kjellberg الکترود فلزی پوشش دار را اختراع نمود. پوشش این الکترود را مخلوطی از مواد معدنی مختلف تشکیل می داد که قادر بود با تولید گاز و ایجاد سرباره، مذاب حاصل از ذوب الکترود را در مقابل آثار نامطلوب تماس با هوا محافظت نماید. علاوه بر این، پوشش الکترود باعث پایداری قوس الکتریکی و یکنواخت شدن جوش می گردید.
با اختراع الکترود پوشش دار، صنعت این امکان را یافت تا جوش هایی با استحکام معادل فلز پایه بوجود آورد. اولین قایق ده متری تعمیراتی که تمام اتصالات آن توسط جوشکاری انجام شده بود در سال 1918 بـه آب انداختـه شد. از اواخر دهـه 1930 که احداث پل ها و خطوط راه آهن و نیز ساخت کشتی های اقیانوس پیما و غیره با روش جوش دادن قطعات به یکدیگر با سرعت آغاز گردید.
الکترود
الکترود و در نهایت سالم بودن الکترود بستگی به مفتول مغزی الکترود دارد. مفتول مغزی اکثراً از فولاد ساده کم کربن با کمترین درصد ناخالصی و در بعضی موارد از فولادهای آلیاژی و یا فلزات و آلیاژهای غیر آهنی نظیر آلومینیوم، مس و نیکل ساخته می شوند. ترکیب شیمیایی مفتول مغزی و خواص مکانیکی آن در قابلیت تولید الکترود و خواص جوش بطور مستقیم و غیر مستقیم موثر است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرایندهای جوشکاری با قوس الکتریکی
جریان الکتریکی از جاری شدن الکترونها در یک مسیر هادی به وجود میآید. هرگاه در مسیر مذکور یک شکاف هوا(گاز)ایجاد شود جریان الکترونی و در نتیجه جریان الکتریکی قطع خواهد شد. چنانچه شکاف هوا باندازه کافی باریک بوده و اختلاف پتانسیل و شدت جریان بالا، گاز میان شکاف یونیزه شده و قوس الکتریکی برقرار میشود. از قوس الکتریکی به عنوان منبع حرارتی در جوشکاری استفاده میشود.روشهای جوشکاری با قوس الکتریکی عبارتاند از:
جوشکاری با الکترود دستی یا SMAWیاMMAW
جوشکاری زیر پودریSAWیاup
جوشکاری با گاز محافظ یا GMAW یا MIG/MAG
جوشکاری با گاز محافظ و الکترود تنگستنی یا GTAW یا TIG
جوشکاری پلاسما
فرایندهای جوشکاری مقاومتی
در جوشکاری مقاومتی برای ایجاد آمیزش از فشار و گرما هردو استفاده میشود.گرما به دلیل مقاومت الکتریکی قطعات کار و تماس آنها در فصل مشترک به وجود میآید. پس از رسیدن قطعه به دمای ذوب و خمیری فشار برای آمیخته دو قطعه بکار میرود.در این روش فلز کاملاً ذوب نمیشود. گرمای لازم از طریق عبور جریان برق از قطعات بدست میآید.روشهای جوشکاری مقاومتی عبارتاند از:
جوش نقطهای
درز جوشی
جوش تکمهای
فرایندهای جوشکاری حالت جامد
دستهای از فرایندهای جوشکاری هستند که در آنها، عمل جوشکاری بدون ذوب شدن لبهها انجام میشود. در واقع لبهها تحت فشار با حرارت یا بدون حرارت در همدیگر له میشوند. فرایندهای این گروه عبارتاند از:
جوشکاری اصطکاکی
جوشکاری نفوذی
جوشکاری با امواج مافوق صوت
ثابت شدهاست که فلزات در دمای اتاق هم قابل اتصالند . این عمل توسط ایجاد پیوندهای فلزی در دو سطح مورد اتصال ، انجام میگیرد . بطور ایده آل ، تشکیل اتصال فلزی بوسیلهٔ جوشکاری سرد ، و یا پیوند ( Bonding ) بطریق زیر متصور است : دو قطعهٔ بسیار صیقلی و تمیز در اختیار است . هرکدام از ایندو، مجموعهای از بارهای (+) و (-) میباشد به گونهای که هر قطعه بدون عیب و با استحکام کافی دارای پایداری است . اگر دو قطعه کاملاً نزدیک هم قرار گرفته و به هم بچسبند ، الکترونهای فرار از هر قطعه ، بین آندو مشترک میشود و در نتیجه نیروی عکس العمل بین سطوح زیاد میگردد . بنابراین وقتی دو سطح تماس کامل داشته باشند ، نیروهای عکس العملی بین اتمها ، خودبه خود زیاد شده و یک اتصال محکم و قدرتمند بوجود میآید . ولی در عمل ، یک فلز هرگز صیقل کامل نمیخورد و همواره اعجاج ماکروسکوپی در سطح دارد. [ ultra Mic or Macroscopic] و همین ناهمواریها ، مساحت واقعی تماس را چند برابر مقدار واقعی میکند . بدلیل وجود نقاط ناهموار میکروسکوپی ، لایههای سطحی فلز دارای انرژی سطحی قابل ملاحظهای در اثر پیوندهای فلزی اشباع نشده ، جاهای خالی و نیز نابجائیها Vacancies & Dislocations میباشد . بنابراین عکس العملهای شدیدی بین انتهای سطح فلز و محیط ایجاد میشوند . دقیقاٌ بلافاصله پس از سطح فلز ، یک ابر پیوسته از الکترونهای متحرک موجود است که متناوباً از سطح جدا و به آن مجدداً میپیوندند (dipole ۷ Double electric ) دانسیته بار این لایه که شامل دو قطب + و – میباشد ، ثابت نمیماند و به هندسهٔ میکروسکوپی و سطح وابستهاست . به همین دلیل لایههای سطحی فلز بسیار فعالند . سطح فلز همیشه با اکسیدهای مایع و گاز پوشانیده شده و هرگاه این سطح بطور ایده آل و در فشار کمتر از mmhg ۹- ۱۰ کاملاً تمیز شود ، سطح فلز عاری از این اضافات میشود . این سطح تمیز ، مدت زیادی نمیتواند دوام داشته باشد . تشکیل اتصال قوی مابین فلزات ، در متد پیوند سرد ، با تغییر شکل دو جانبه و طی سه مرحله انجام میپذیرد . در طی مرحلهٔ اول؛ سطوح مورد اتصال بایستی بطور کامل به هم نزدیک شوند . در مرحلهٔ دوم ؛ metallic contact یا اتصال بین فلزی شکل میگیرد . در مرحلهٔ سوم ؛ یک اتصال جوش قوی تولید میگردد . اکنون این مراحل به تفصیل مورد بحث قرار میگیرد : زمانیکه دو سطح کنار هم قرار داده میشوند ، ناهمواریهای میکروسکوپی و نقاط موجی شکل تشکیل مییابند . ابتدا این دو قطعه یکدیگر را در نقاط منفرد بالاتر از سطح ، لمس میکنند . برای تماس بیشتر به مساحت زیادتری نیاز است . این عمل بوسیلهٔ وارد آوردن نیرو انجام میشود . به دلیل وجود لایههای سخت و نازک اکسیدی ( Fragile ) میزان نیرو بسیار بالا خواهد بود . البته اگر نیرو کافی نباشد اتصالی بدست میآید که پلاستیستهٔ آن کم و استحکام ضربهای آن ناکافیست . لایههای نازک روغنی یا ارگانیک آلی ، اثر به مراتب زیان آورتری دارند و اگر مقدارشان زیاد شود بطور کامل از ایجاد پیوند جلوگیری میکند و حتماً بوسیلهٔ حلالهای قوی بایستی آنها را زدود . مرحلهٔ دوم هنگامی رخ میدهد که مساحت اتصال فلزی بین دو قطعه زیاد میشود و بلورهای مشترکی بین دو سطح تولید میگردد. زمانیکه تماس فلزی کاملاً شروع به شکل گیری میکند ، بلورها و شبکههای کریستالی ، توسط لایههای نازک از یک ترکیب پیچیده جدا میشوند . در حین این تغییر ، سطح فشرده شده در تماس با اتمسفر نیستند و هیچ گونه لایهٔ نازک دیگری نمیتواند شکل بگیرد . بنابراین فیلمهای شکننده از میان رفته و لایههای مایع و گاز بخشی به بیرون رفته و بخشی جذب فلز شده به آن نفوذ میکنند . در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرایندهای جوشکاری با قوس الکتریکی
جریان الکتریکی از جاری شدن الکترونها در یک مسیر هادی به وجود میآید. هرگاه در مسیر مذکور یک شکاف هوا(گاز)ایجاد شود جریان الکترونی و در نتیجه جریان الکتریکی قطع خواهد شد. چنانچه شکاف هوا باندازه کافی باریک بوده و اختلاف پتانسیل و شدت جریان بالا، گاز میان شکاف یونیزه شده و قوس الکتریکی برقرار میشود. از قوس الکتریکی به عنوان منبع حرارتی در جوشکاری استفاده میشود.روشهای جوشکاری با قوس الکتریکی عبارتاند از:
جوشکاری با الکترود دستی یا SMAWیاMMAW
جوشکاری زیر پودریSAWیاup
جوشکاری با گاز محافظ یا GMAW یا MIG/MAG
جوشکاری با گاز محافظ و الکترود تنگستنی یا GTAW یا TIG
جوشکاری پلاسما
فرایندهای جوشکاری مقاومتی
در جوشکاری مقاومتی برای ایجاد آمیزش از فشار و گرما هردو استفاده میشود.گرما به دلیل مقاومت الکتریکی قطعات کار و تماس آنها در فصل مشترک به وجود میآید. پس از رسیدن قطعه به دمای ذوب و خمیری فشار برای آمیخته دو قطعه بکار میرود.در این روش فلز کاملاً ذوب نمیشود. گرمای لازم از طریق عبور جریان برق از قطعات بدست میآید.روشهای جوشکاری مقاومتی عبارتاند از:
جوش نقطهای
درز جوشی
جوش تکمهای
فرایندهای جوشکاری حالت جامد
دستهای از فرایندهای جوشکاری هستند که در آنها، عمل جوشکاری بدون ذوب شدن لبهها انجام میشود. در واقع لبهها تحت فشار با حرارت یا بدون حرارت در همدیگر له میشوند. فرایندهای این گروه عبارتاند از:
جوشکاری اصطکاکی
جوشکاری نفوذی
جوشکاری با امواج مافوق صوت
ثابت شدهاست که فلزات در دمای اتاق هم قابل اتصالند . این عمل توسط ایجاد پیوندهای فلزی در دو سطح مورد اتصال ، انجام میگیرد . بطور ایده آل ، تشکیل اتصال فلزی بوسیلهٔ جوشکاری سرد ، و یا پیوند ( Bonding ) بطریق زیر متصور است : دو قطعهٔ بسیار صیقلی و تمیز در اختیار است . هرکدام از ایندو، مجموعهای از بارهای (+) و (-) میباشد به گونهای که هر قطعه بدون عیب و با استحکام کافی دارای پایداری است . اگر دو قطعه کاملاً نزدیک هم قرار گرفته و به هم بچسبند ، الکترونهای فرار از هر قطعه ، بین آندو مشترک میشود و در نتیجه نیروی عکس العمل بین سطوح زیاد میگردد . بنابراین وقتی دو سطح تماس کامل داشته باشند ، نیروهای عکس العملی بین اتمها ، خودبه خود زیاد شده و یک اتصال محکم و قدرتمند بوجود میآید . ولی در عمل ، یک فلز هرگز صیقل کامل نمیخورد و همواره اعجاج ماکروسکوپی در سطح دارد. [ ultra Mic or Macroscopic] و همین ناهمواریها ، مساحت واقعی تماس را چند برابر مقدار واقعی میکند . بدلیل وجود نقاط ناهموار میکروسکوپی ، لایههای سطحی فلز دارای انرژی سطحی قابل ملاحظهای در اثر پیوندهای فلزی اشباع نشده ، جاهای خالی و نیز نابجائیها Vacancies & Dislocations میباشد . بنابراین عکس العملهای شدیدی بین انتهای سطح فلز و محیط ایجاد میشوند . دقیقاٌ بلافاصله پس از سطح فلز ، یک ابر پیوسته از الکترونهای متحرک موجود است که متناوباً از سطح جدا و به آن مجدداً میپیوندند (dipole ۷ Double electric ) دانسیته بار این لایه که شامل دو قطب + و – میباشد ، ثابت نمیماند و به هندسهٔ میکروسکوپی و سطح وابستهاست . به همین دلیل لایههای سطحی فلز بسیار فعالند . سطح فلز همیشه با اکسیدهای مایع و گاز پوشانیده شده و هرگاه این سطح بطور ایده آل و در فشار کمتر از mmhg ۹- ۱۰ کاملاً تمیز شود ، سطح فلز عاری از این اضافات میشود . این سطح تمیز ، مدت زیادی نمیتواند دوام داشته باشد . تشکیل اتصال قوی مابین فلزات ، در متد پیوند سرد ، با تغییر شکل دو جانبه و طی سه مرحله انجام میپذیرد . در طی مرحلهٔ اول؛ سطوح مورد اتصال بایستی بطور کامل به هم نزدیک شوند . در مرحلهٔ دوم ؛ metallic contact یا اتصال بین فلزی شکل میگیرد . در مرحلهٔ سوم ؛ یک اتصال جوش قوی تولید میگردد . اکنون این مراحل به تفصیل مورد بحث قرار میگیرد : زمانیکه دو سطح کنار هم قرار داده میشوند ، ناهمواریهای میکروسکوپی و نقاط موجی شکل تشکیل مییابند . ابتدا این دو قطعه یکدیگر را در نقاط منفرد بالاتر از سطح ، لمس میکنند . برای تماس بیشتر به مساحت زیادتری نیاز است . این عمل بوسیلهٔ وارد آوردن نیرو انجام میشود . به دلیل وجود لایههای سخت و نازک اکسیدی ( Fragile ) میزان نیرو بسیار بالا خواهد بود . البته اگر نیرو کافی نباشد اتصالی بدست میآید که پلاستیستهٔ آن کم و استحکام ضربهای آن ناکافیست . لایههای نازک روغنی یا ارگانیک آلی ، اثر به مراتب زیان آورتری دارند و اگر مقدارشان زیاد شود بطور کامل از ایجاد پیوند جلوگیری میکند و حتماً بوسیلهٔ حلالهای قوی بایستی آنها را زدود . مرحلهٔ دوم هنگامی رخ میدهد که مساحت اتصال فلزی بین دو قطعه زیاد میشود و بلورهای مشترکی بین دو سطح تولید میگردد. زمانیکه تماس فلزی کاملاً شروع به شکل گیری میکند ، بلورها و شبکههای کریستالی ، توسط لایههای نازک از یک ترکیب پیچیده جدا میشوند . در حین این تغییر ، سطح فشرده شده در تماس با اتمسفر نیستند و هیچ گونه لایهٔ نازک دیگری نمیتواند شکل بگیرد . بنابراین فیلمهای شکننده از میان رفته و لایههای مایع و گاز بخشی به بیرون رفته و بخشی جذب فلز شده به آن نفوذ میکنند . در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرایندهای جوشکاری با قوس الکتریکی
جریان الکتریکی از جاری شدن الکترونها در یک مسیر هادی به وجود میآید. هرگاه در مسیر مذکور یک شکاف هوا(گاز)ایجاد شود جریان الکترونی و در نتیجه جریان الکتریکی قطع خواهد شد. چنانچه شکاف هوا باندازه کافی باریک بوده و اختلاف پتانسیل و شدت جریان بالا، گاز میان شکاف یونیزه شده و قوس الکتریکی برقرار میشود. از قوس الکتریکی به عنوان منبع حرارتی در جوشکاری استفاده میشود.روشهای جوشکاری با قوس الکتریکی عبارتاند از:
جوشکاری با الکترود دستی یا SMAWیاMMAW
جوشکاری زیر پودریSAWیاup
جوشکاری با گاز محافظ یا GMAW یا MIG/MAG
جوشکاری با گاز محافظ و الکترود تنگستنی یا GTAW یا TIG
جوشکاری پلاسما
فرایندهای جوشکاری مقاومتی
در جوشکاری مقاومتی برای ایجاد آمیزش از فشار و گرما هردو استفاده میشود.گرما به دلیل مقاومت الکتریکی قطعات کار و تماس آنها در فصل مشترک به وجود میآید. پس از رسیدن قطعه به دمای ذوب و خمیری فشار برای آمیخته دو قطعه بکار میرود.در این روش فلز کاملاً ذوب نمیشود. گرمای لازم از طریق عبور جریان برق از قطعات بدست میآید.روشهای جوشکاری مقاومتی عبارتاند از:
جوش نقطهای
درز جوشی
جوش تکمهای
فرایندهای جوشکاری حالت جامد
دستهای از فرایندهای جوشکاری هستند که در آنها، عمل جوشکاری بدون ذوب شدن لبهها انجام میشود. در واقع لبهها تحت فشار با حرارت یا بدون حرارت در همدیگر له میشوند. فرایندهای این گروه عبارتاند از:
جوشکاری اصطکاکی
جوشکاری نفوذی
جوشکاری با امواج مافوق صوت
ثابت شدهاست که فلزات در دمای اتاق هم قابل اتصالند . این عمل توسط ایجاد پیوندهای فلزی در دو سطح مورد اتصال ، انجام میگیرد . بطور ایده آل ، تشکیل اتصال فلزی بوسیلهٔ جوشکاری سرد ، و یا پیوند ( Bonding ) بطریق زیر متصور است : دو قطعهٔ بسیار صیقلی و تمیز در اختیار است . هرکدام از ایندو، مجموعهای از بارهای (+) و (-) میباشد به گونهای که هر قطعه بدون عیب و با استحکام کافی دارای پایداری است . اگر دو قطعه کاملاً نزدیک هم قرار گرفته و به هم بچسبند ، الکترونهای فرار از هر قطعه ، بین آندو مشترک میشود و در نتیجه نیروی عکس العمل بین سطوح زیاد میگردد . بنابراین وقتی دو سطح تماس کامل داشته باشند ، نیروهای عکس العملی بین اتمها ، خودبه خود زیاد شده و یک اتصال محکم و قدرتمند بوجود میآید . ولی در عمل ، یک فلز هرگز صیقل کامل نمیخورد و همواره اعجاج ماکروسکوپی در سطح دارد. [ ultra Mic or Macroscopic] و همین ناهمواریها ، مساحت واقعی تماس را چند برابر مقدار واقعی میکند . بدلیل وجود نقاط ناهموار میکروسکوپی ، لایههای سطحی فلز دارای انرژی سطحی قابل ملاحظهای در اثر پیوندهای فلزی اشباع نشده ، جاهای خالی و نیز نابجائیها Vacancies & Dislocations میباشد . بنابراین عکس العملهای شدیدی بین انتهای سطح فلز و محیط ایجاد میشوند . دقیقاٌ بلافاصله پس از سطح فلز ، یک ابر پیوسته از الکترونهای متحرک موجود است که متناوباً از سطح جدا و به آن مجدداً میپیوندند (dipole ۷ Double electric ) دانسیته بار این لایه که شامل دو قطب + و – میباشد ، ثابت نمیماند و به هندسهٔ میکروسکوپی و سطح وابستهاست . به همین دلیل لایههای سطحی فلز بسیار فعالند . سطح فلز همیشه با اکسیدهای مایع و گاز پوشانیده شده و هرگاه این سطح بطور ایده آل و در فشار کمتر از mmhg ۹- ۱۰ کاملاً تمیز شود ، سطح فلز عاری از این اضافات میشود . این سطح تمیز ، مدت زیادی نمیتواند دوام داشته باشد . تشکیل اتصال قوی مابین فلزات ، در متد پیوند سرد ، با تغییر شکل دو جانبه و طی سه مرحله انجام میپذیرد . در طی مرحلهٔ اول؛ سطوح مورد اتصال بایستی بطور کامل به هم نزدیک شوند . در مرحلهٔ دوم ؛ metallic contact یا اتصال بین فلزی شکل میگیرد . در مرحلهٔ سوم ؛ یک اتصال جوش قوی تولید میگردد . اکنون این مراحل به تفصیل مورد بحث قرار میگیرد : زمانیکه دو سطح کنار هم قرار داده میشوند ، ناهمواریهای میکروسکوپی و نقاط موجی شکل تشکیل مییابند . ابتدا این دو قطعه یکدیگر را در نقاط منفرد بالاتر از سطح ، لمس میکنند . برای تماس بیشتر به مساحت زیادتری نیاز است . این عمل بوسیلهٔ وارد آوردن نیرو انجام میشود . به دلیل وجود لایههای سخت و نازک اکسیدی ( Fragile ) میزان نیرو بسیار بالا خواهد بود . البته اگر نیرو کافی نباشد اتصالی بدست میآید که پلاستیستهٔ آن کم و استحکام ضربهای آن ناکافیست . لایههای نازک روغنی یا ارگانیک آلی ، اثر به مراتب زیان آورتری دارند و اگر مقدارشان زیاد شود بطور کامل از ایجاد پیوند جلوگیری میکند و حتماً بوسیلهٔ حلالهای قوی بایستی آنها را زدود . مرحلهٔ دوم هنگامی رخ میدهد که مساحت اتصال فلزی بین دو قطعه زیاد میشود و بلورهای مشترکی بین دو سطح تولید میگردد. زمانیکه تماس فلزی کاملاً شروع به شکل گیری میکند ، بلورها و شبکههای کریستالی ، توسط لایههای نازک از یک ترکیب پیچیده جدا میشوند . در حین این تغییر ، سطح فشرده شده در تماس با اتمسفر نیستند و هیچ گونه لایهٔ نازک دیگری نمیتواند شکل بگیرد . بنابراین فیلمهای شکننده از میان رفته و لایههای مایع و گاز بخشی به بیرون رفته و بخشی جذب فلز شده به آن نفوذ میکنند . در