واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد حجاب، ارزش یا روش

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حجاب، ارزش یا روش

کسانی‌ کوشیده‌اند از طریق‌ فاصله‌ انداختن‌ میان‌ ارزشها با روش‌ تحقق‌ عینی‌ آنها، میان‌ حجاب‌ با عفاف، تفکیک‌ نموده‌ و حجاب‌ را غیر ضروری‌ می‌خوانند و حفظ‌ عفت‌ را بدون‌ حجاب‌ نیز ممکن‌ می‌دانند. اینک‌ ما این‌ تلاش‌ را ارزیابی‌ می‌کنیم:

‌تحلیل‌ واژه:

-1 معنای‌ لغوی: عفاف‌ با فتح‌ حرف‌ اول، از ریشه‌ "عفت" است‌ و راغب‌ اصفهانی‌ در مفردات(1) خود، عفت‌ را معنی‌ می‌کند:

«العفة‌ حصول‌ حالةٍ‌ للنفس‌ تمتنع‌ بها عن‌ غلبة‌ الشهوة».

(عفت، پدید آمدن‌ حالتی‌ برای‌ نفس‌ است‌ که‌ به‌ وسیلة‌ آن‌ از فزون‌ خواهی‌ شهوت‌ جلوگیری‌ شود).

طریحی‌ نیز در مجمع‌ البحرین(2) می‌آورد:

«عَفَّ‌ عن‌ الشیِء ای‌ امتنع‌ عنه‌ فهو عفیفٌ».

(عفاف‌ از چیزی‌ ورزید یعنی‌ از آن‌ امتناع‌ ورزید پس‌ او عفیف‌ است).

و ابن‌ منظور در لسان‌العرب(3) می‌نویسد:

«اللفة: الکف‌ عما لا یحل‌ و لایجمل».

(عفت: خویشتن‌ داری‌ از آنچه‌ حلال‌ و زیبا نیست).

شرتونی‌ لبنانی‌ نیز در اقرب‌ الموارد(4) می‌نویسد:

«عَفٍّ‌ الرجل: کَفَّ‌ عما لا یحل‌ و لا یجمل‌ قولاً‌ او فعلأ وامتنع».‌ ‌ (عفاف‌ ورزید یعنی‌ در گفتار و کردار از آنچه‌ حلال‌ نیست‌ دوری‌ جست‌ و خویشتن‌داری‌ نمود).

پایه‌ عفاف، خویشتن‌داری‌ است‌ و ردپایی‌ از جنسیت‌ یا اختصاص‌ به‌ جنس‌ خاص‌ (زن) در معنی‌ لغوی‌ عفاف، وجود ندارد.

-2 معنای‌ عرفی: در ادب‌ پارسی، "عفاف" از نظر معنا و گویش، تفاوت‌ یافته‌ است.

در لغت‌نامة‌ دهخدا(5) چنین‌ آمده‌ است:

«عفاف: پارسایی‌ و پرهیزگاری، نهفتگی، پاکدامنی، خویشتن‌ داری».

دکتر معین‌ در فرهنگ‌ فارسی‌ معین(6) آورده‌ است:

«عفاف: پارسایی، پرهیزگاری، پاکدامنی، در تداول‌ غالباً‌ به‌ کسر اول‌ تلفظ‌ می‌کنند.»

بنابراین‌ در گویش‌ فارسی، عفاف‌ به‌ کسر اول‌ و به‌ معنی‌ "پاکدامنی" به‌ کار می‌رود.

-3 معنای‌ اصلاحی: در تفکر اسلامی، عفاف، واژه‌ای‌ با بار معنایی‌ خاص‌ برگرفته‌ از آیات‌ و روایات، و گونه‌ای‌ منش‌ است‌ همراه‌ با کُنِش‌ رفتاری‌ و گفتاری.

عفاف‌ در قرآن: در قرآن‌ چهار بار از ریشة‌ عفاف، استفاده‌ شده‌ است:

-1 سورة‌ بقره‌ - 273: «یحسبهم‌ الجاهل‌ اغنیاًء من‌ التعفف»؛

(نا آگاه‌ گمان‌ می‌برد که‌ اینان‌ توانگرند زیرا عفاف‌ می‌ورزند). در این‌ آیه، کنش‌ بزرگ‌ منشانه، عفاف‌ است، خویشتن‌داری، عزت‌ نفس‌ و امتناع‌ از دست‌ نیاز دراز کردن.

-2 سورة‌ نسأ - 6: دربارة‌ شناخت‌ زمان‌ رشد و بلوغ‌ یتیمان، به‌ سرپرستان‌ سفارش‌ می‌کند که‌ از دست‌ یازی‌ به‌ اموال‌ یتیمان‌ خودداری‌ کنند و عفاف‌ ورزند. این‌ آیه‌ نیز خویشتن‌داری‌ را عفاف‌ را خوانده‌ است.

-3 سورة‌ نور - 32: «ولیتعفف‌ الذین‌ لا یجدون‌ نکاحاً‌ حتی‌ انعمهم‌ الله‌ من‌ فضله»؛ (و کسانی‌ که‌ اسباب‌ زناشویی‌ نمی‌یابند، پاکدامنی‌ ورزند تا آنکه‌ خداوند از بخشش‌ خویش‌ توانگرشان‌ گرداند). در این‌ آیه‌ خویشتن‌داری‌ (استعفاف) را به‌ رام‌ کردن‌ قوة‌ جنسی‌ اطلاق‌ فرموده‌ است.

-4 سورة‌ نور - 60: «و القواعد من‌ النسأ اللا‌ تی‌ لا یرجون‌ نکاحأ فلیس‌ علیهن‌ جناحُ‌ ان‌ یضعن‌ ثیابهن‌ غیر متبرجات‌ بزینةٍ‌ و ان‌ یستعففنَ‌ خیرٌ‌ لهن‌ والله‌ سمیعٌ‌ علیمٌ.»؛ (و زنان‌ یائسه‌ای‌ که‌ امید زناشویی‌ ندارند، گناهی‌ نیست‌ که‌ جامه‌ها (چادرها)یشان‌ را فروگذارند به‌ شرط‌ آنکه‌ زینت‌ نمایی‌ نکنند و اگر پاکدامنی‌ بورزند (و چادر را فرو نگذارند) بهتر است‌ و خداوند، شنوای‌ داناست(7)».

در زبان‌ پارسی، از خویشتن‌داری‌ در امور جنسی‌ و شره‌ نبودن، به‌ پاکدامنی‌ تعبیر می‌کنند که‌ بخشی‌ از گسترة‌ معنایی‌ "عفاف" است‌ زیرا عفاف، مطلق‌ خویشتن‌داری‌ را گویند همان‌گونه‌ که‌ در آیات‌ یاد شده، از خویشتن‌داری‌ در امور اقتصادی‌ و مالی‌ نیز با کلمة‌ استعفاف‌ و تعفف، یاد شده‌ است.

اینک‌ آیا می‌توان‌ گفت: عفاف، صرفاً‌ همان‌ حالت‌ درونی‌ و نفسانی‌ است‌ و به‌ بروز خارجی‌ و اجتماعی‌ آن‌ حالت‌ نفسانی، ربطی‌ ندارد؟! از منظر قرآن، چنین‌ نیست‌ بلکه‌ به‌ دلیل‌ اهمیت‌ نحوة‌ بروز عفاف، این‌ واژه، به‌ «ظهور خویشتن‌داری» نظر دارد. در آیة‌ نخست، حالت‌ رفتاری‌ مسلمان‌ فقیر را به‌ نمایش‌ می‌گذارد که‌ چگونه‌ خود را بی‌نیاز جلوه‌ می‌دادند، با رفتاری‌ عفیفانه‌ و بزرگ‌ منشانه.

در آیة‌ دوم، دست‌ یازی‌ به‌ اموال‌ یتیمان‌ را غیر عفیفانه، معرفی‌ می‌کند. در سومین‌ آیه، خویشتن‌داری‌ و مراقبت‌ از فرو رفتن‌ در شهوات‌ جنسی‌ را استعفاف‌ می‌داند و آیة‌ چهارم، زنان‌ سالخورده‌ را سفارش‌ می‌کند که‌ عفاف‌ ورزند و چادر از سر فرو نگذارند، یعنی‌ عفاف‌ را برابر با «حجاب» گرفته‌ است. بنابراین‌ عفاف‌ از منظر تفکر اسلامی، هم‌ رویة‌ درونی‌ دارد که‌ حالتی‌ نفسانی‌ جهت‌ کنترل‌ و جهت‌دهی‌ به‌ شهوت‌ (کشش‌ و اشتیاق) است‌ و هم‌ رویه‌ای‌ بیرونی‌ که‌ نشانه‌هایش‌ در رفتار و گفتار هویدا می‌شود تا حالت‌ درون‌ را به‌ نمایش‌ گذارد. در روایات‌ اسلامی‌ نیز "عفاف" به‌ معنی‌ "خویشتن‌داری" است‌ که‌ در کردار و گفتار آشکار باشد.

مرحوم‌ شیخ‌ عباس‌ قمی‌ در سفینه‌ البحار(8)آورده‌ است:

«و یطلق‌ فی‌ الاخبار غالباً‌ علی‌ عفة‌ الفرج‌ و البطن‌ و کفها عن‌ مشتهیاتهما المحرمه».‌ ‌ (در روایات، عفاف، بیشتر به‌ معنی‌ خویشتن‌داری‌ نسبت‌ به‌ شکم‌ و شهوت‌ به‌ کار می‌رود، و بازداشتن‌ ایندو از فزون‌ خواهی‌ حرام).

علی(ع) می‌فرمایند:

«العفاف‌ زهادة»(9)؛ (عفاف‌ زهد ورزی‌ و خویشتن‌داری‌ است).

و «العفة‌ تضعف‌ الشهوة»(10)؛ (خویشتن‌داری‌ شهوت‌ را ناتوان‌ می‌سازد).

رابطة‌ "عفت" با "شهوت": در روایات‌ و آیات، میان‌ «شهوت‌پرستی» و «عفت»، تقابل‌ جد‌ی‌ برقرار شده‌ و به‌ دینداران، آموزش‌ داده‌ می‌شود که‌ شهوت‌پرستان، عفیف‌ نیستند ولی‌ به‌ نظر می‌رسد که‌ معمولاً‌ تنها بخشی‌ از گسترة‌ معنایی‌ شهوت‌پرستی، مورد نظر برخی‌ دینداران‌ واقع‌ شده‌ است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد حجاب، ارزش یا روش


تحقیق در مورد حجاب ، اعصار و ادیان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 22 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

فهرست مطالب :

عنوان : صفحه :

پیشینه حجاب 1

حجاب در عصر ابراهیم خلیل 3

حجاب در قوم یهود 4

حجاب در عصر جاهلیت 4

حجاب در روم 4

حجاب در یونان 5

ریشه یابی کلمه حجاب 5

معنای اصطلاحی حجاب 7

حجاب تکلیف شرعی زنان است 8

منابع 15

پاورقی ها 17

پیشینه حجاب

«یا بنى آدم قد انزلنا علیکم لباسا یوارى سَوْاتکم و ریشا و لباس التقوى ذلک خیر ذلک من آیات اللّه‏ لعلکم یذکرون.»(1)بررسى تاریخ زندگى بشر به دو طریق ممکن است : 1- گذشته انسان را از جهت مادّى یعنى سیر تکاملى انسان رااز حیث چگونگى تولید و صنعت مطالعه کنیم 2- گذشته انسان را از جهت رشد معنوى ، یعنى عروج و هبوط انسان‏ها در مسیر کسب صفات متعالى ، از آغاز خلقت تاکنون در پرتو هدایت‏هاى پیامبران خدا مورد بررسى قرار دهیم . رنسانس و انقلاب صنعتى اروپا همه چیز را دگرگون کرد و توجه بشر را از علوم عقلى به سوى علوم تجربى و حسى سوق داد و به جاى فلسفه و جهان بینى الهى ، فلسفه و جهان بینى مادى را مطرح کرد و به جاى اخلاق و مفاهیم با ارزش معنوى و الهى ، مفاهیم اومانیستى را مطرح کرد. در تاریخ نیز به جاى بررسى و تحقیق درباره رشد معنوى انسان‏ها ، بررسى تاریخ رشد و تکامل ابزار تولید را جایگزین کرد.امروز وقتى اسمى از تاریخ به میان مى‏آید ، مقصود از آن تاریخ تمدن است و مقصود از تاریخ تمدن ، تاریخ ابزار و تولید و رابطه آن با انسان‏هاست . از این‏رو ، دوره‏هاى تاریخ را بر اساس مبانى مادى نامگذارى کرده‏اند. حجاب ، امرى معنوى و در بر دارنده حیا و عفّت انسان‏ها است . مقصود از حجاب این است که در وجود و فطرت پیشینه حجابزنها نیرویى است به نام حیا که او را در مقابل مردان اجنبى به عفت و پاکدامنى دعوت مى‏کند . از آن جا که ادیان الهى منطبق با فطرت انسان‏ها هستند ، پوشش انسان‏ها نیز ریشه در فطرت و خواست درونى دارد.

پس پوشش زن واکنش است که زنها بر اثر یک نیروى درونى و فطرى به نام حیا ، در مقابل مردان اجنبى از خود نشان مى‏دهند ؛ مثل واکنش سرخ شدن صورت انسان‏ها هنگام خجالت . قرآن کریم مى‏فرماید: وقتى که آدم و حوا از بهشت هبوط آمدند ، به دنبال ساترى از برگ درختان مى‏گشتند ،(2) که فطرى بودن پوشش را مى‏رساند.آثار به جامانده از انسان‏هاى اولیه نشانگر این است که حجاب پیشینه‏اى به درازاى تاریخ دارد و اختصاص به اسلام ندارد . نقش برجسته‏اى که در تل العمارنه (در استان اسیوط مصر) موجود است و مربوط به چهارده قرن قبل از میلاد است ، تصویر ملکه «نفرتى تى» و دخترش را نشان مى‏دهد که هر دو پوشش به تن دارند.(3)نقش برجسته‏اى که مربوط به چهارده قرن قبل از میلاد است ، تصویر فرعون مکاریتوس و یک زن و دخترش را نشان مى‏دهند که هر سه ، قسمت پایین بدن را پوشانیده‏اند.(4)در تصویرى از یک نقاش مصرى که با توجه به اهرام سه گانه مصر ، قدمت آن به سه هزار سال قبل از میلاد مى‏رسد ، دختران تمام بدن خود و پسران نیمه پایین بدن را پوشانده‏اند .(5)نقش برجسته‏هاى معبدهاى کارناسوس در موزه بریتانیا ، کتیبه معبد زئوس موزه برلین و مجسمه کاونارنس در موزه ناپل ، همگى نشان دهنده پوشش زنان در قبل از اسلام است . در هر کدام از این موزه‏ها مجسمه‏هایى از زنان با پوشش کامل وجود دارد که قدمت آن‏ها به سه هزار سال قبل از میلاد مى‏رسد .(6)از این تصاویر و نقاشى‏ها معلوم مى‏شود که اصل حجاب قبل از ظهور اسلام بوده و اسلام تنها حدّ و مرز آن را مشخص کرده است.اسلام این عادت قدیمى را که از اعتدال بیرون بوده ، مثل بسیارى از عادات دیگر ، اصلاح و تعدیل نموده و جزء فریضه دینى قرار داده است . به گواهى تاریخ ، زنان در یونان ، روم ، مصر و ایران باستان ، به ویژه زنان شهرنشین و زنان طبقه اشراف ، خود را مى‏پوشانیدند و از نظرها دور نگه مى‏داشتند. در یونان، زن هنگامى که از خانه بیرون مى‏آمد بدن و صورت خود را مى‏پوشانید . زنان آشورى به حجاب، بدن و صورت و سر عادت داشتند.در روم شرقى (بیزانس) ، حجاب شدیدتر رواج داشت . در میان اروپائیان نیز حجاب معمول بود.در روسیه ، حجاب تا هنگام سلطنت پطر کبیر معمول بود و در اثر کوشش و مداخله وى حجاب برداشته شد . در ایران ، زنان اشراف بسیار کم از منزل خود بیرون مى‏رفتند و سخت به حجاب عادت کرده بودند.حجاب از دیر زمان ، جزء عادات و آداب ملل متمدن جهان بوده است و اسلام آن را به صورت مناسب ، موافق با مصالح اجتماعى و حکم مذهبى قرار داده است.(7)حجاب در عصر ابراهیم خلیلدر کتاب مقدس تورات آمده است ابى ملک جرار ، پادشاه فلسطین ، به سارا ، زن حضرت ابراهیم علیه‏السلام گفت: به ابراهیم هزار مثقال نقره دادم تا براى تو و همراهانت پرده چشم بگیرد.(8)

فرانکس ، مفسر آمریکایى تورات ، در تفسیر این آیه مى‏گوید : ابى ملک پول بسیار به ابراهیم ، شوهر سارا ، داد تا این که براى سارا نقاب بخرد که به صورت خود ببندد و جمال خود را ، که محل خوف ابراهیم علیه‏السلام بود ، از تمام سکنه آن جا بپوشاند و هر جا مى‏رود با نقاب باشد.(9)علت نقاب نداشتن سارا این بود که حضرت ابراهیم خلیل علیه‏السلام را نمرود دوّم «بى لباس» از بابل بیرون کرد وآن حضرت نتوانست نقاب و لباس درست براى سارا همسرش تهیه کند.(10)



خرید و دانلود تحقیق در مورد حجاب ، اعصار و ادیان


تحقیق در مورد حجاب، ارزش یا روش

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حجاب، ارزش یا روش

کسانی‌ کوشیده‌اند از طریق‌ فاصله‌ انداختن‌ میان‌ ارزشها با روش‌ تحقق‌ عینی‌ آنها، میان‌ حجاب‌ با عفاف، تفکیک‌ نموده‌ و حجاب‌ را غیر ضروری‌ می‌خوانند و حفظ‌ عفت‌ را بدون‌ حجاب‌ نیز ممکن‌ می‌دانند. اینک‌ ما این‌ تلاش‌ را ارزیابی‌ می‌کنیم:

‌تحلیل‌ واژه:

-1 معنای‌ لغوی: عفاف‌ با فتح‌ حرف‌ اول، از ریشه‌ "عفت" است‌ و راغب‌ اصفهانی‌ در مفردات(1) خود، عفت‌ را معنی‌ می‌کند:

«العفة‌ حصول‌ حالةٍ‌ للنفس‌ تمتنع‌ بها عن‌ غلبة‌ الشهوة».

(عفت، پدید آمدن‌ حالتی‌ برای‌ نفس‌ است‌ که‌ به‌ وسیلة‌ آن‌ از فزون‌ خواهی‌ شهوت‌ جلوگیری‌ شود).

طریحی‌ نیز در مجمع‌ البحرین(2) می‌آورد:

«عَفَّ‌ عن‌ الشیِء ای‌ امتنع‌ عنه‌ فهو عفیفٌ».

(عفاف‌ از چیزی‌ ورزید یعنی‌ از آن‌ امتناع‌ ورزید پس‌ او عفیف‌ است).

و ابن‌ منظور در لسان‌العرب(3) می‌نویسد:

«اللفة: الکف‌ عما لا یحل‌ و لایجمل».

(عفت: خویشتن‌ داری‌ از آنچه‌ حلال‌ و زیبا نیست).

شرتونی‌ لبنانی‌ نیز در اقرب‌ الموارد(4) می‌نویسد:

«عَفٍّ‌ الرجل: کَفَّ‌ عما لا یحل‌ و لا یجمل‌ قولاً‌ او فعلأ وامتنع».‌ ‌ (عفاف‌ ورزید یعنی‌ در گفتار و کردار از آنچه‌ حلال‌ نیست‌ دوری‌ جست‌ و خویشتن‌داری‌ نمود).

پایه‌ عفاف، خویشتن‌داری‌ است‌ و ردپایی‌ از جنسیت‌ یا اختصاص‌ به‌ جنس‌ خاص‌ (زن) در معنی‌ لغوی‌ عفاف، وجود ندارد.

-2 معنای‌ عرفی: در ادب‌ پارسی، "عفاف" از نظر معنا و گویش، تفاوت‌ یافته‌ است.

در لغت‌نامة‌ دهخدا(5) چنین‌ آمده‌ است:

«عفاف: پارسایی‌ و پرهیزگاری، نهفتگی، پاکدامنی، خویشتن‌ داری».

دکتر معین‌ در فرهنگ‌ فارسی‌ معین(6) آورده‌ است:

«عفاف: پارسایی، پرهیزگاری، پاکدامنی، در تداول‌ غالباً‌ به‌ کسر اول‌ تلفظ‌ می‌کنند.»

بنابراین‌ در گویش‌ فارسی، عفاف‌ به‌ کسر اول‌ و به‌ معنی‌ "پاکدامنی" به‌ کار می‌رود.

-3 معنای‌ اصلاحی: در تفکر اسلامی، عفاف، واژه‌ای‌ با بار معنایی‌ خاص‌ برگرفته‌ از آیات‌ و روایات، و گونه‌ای‌ منش‌ است‌ همراه‌ با کُنِش‌ رفتاری‌ و گفتاری.

عفاف‌ در قرآن: در قرآن‌ چهار بار از ریشة‌ عفاف، استفاده‌ شده‌ است:

-1 سورة‌ بقره‌ - 273: «یحسبهم‌ الجاهل‌ اغنیاًء من‌ التعفف»؛

(نا آگاه‌ گمان‌ می‌برد که‌ اینان‌ توانگرند زیرا عفاف‌ می‌ورزند). در این‌ آیه، کنش‌ بزرگ‌ منشانه، عفاف‌ است، خویشتن‌داری، عزت‌ نفس‌ و امتناع‌ از دست‌ نیاز دراز کردن.

-2 سورة‌ نسأ - 6: دربارة‌ شناخت‌ زمان‌ رشد و بلوغ‌ یتیمان، به‌ سرپرستان‌ سفارش‌ می‌کند که‌ از دست‌ یازی‌ به‌ اموال‌ یتیمان‌ خودداری‌ کنند و عفاف‌ ورزند. این‌ آیه‌ نیز خویشتن‌داری‌ را عفاف‌ را خوانده‌ است.

-3 سورة‌ نور - 32: «ولیتعفف‌ الذین‌ لا یجدون‌ نکاحاً‌ حتی‌ انعمهم‌ الله‌ من‌ فضله»؛ (و کسانی‌ که‌ اسباب‌ زناشویی‌ نمی‌یابند، پاکدامنی‌ ورزند تا آنکه‌ خداوند از بخشش‌ خویش‌ توانگرشان‌ گرداند). در این‌ آیه‌ خویشتن‌داری‌ (استعفاف) را به‌ رام‌ کردن‌ قوة‌ جنسی‌ اطلاق‌ فرموده‌ است.

-4 سورة‌ نور - 60: «و القواعد من‌ النسأ اللا‌ تی‌ لا یرجون‌ نکاحأ فلیس‌ علیهن‌ جناحُ‌ ان‌ یضعن‌ ثیابهن‌ غیر متبرجات‌ بزینةٍ‌ و ان‌ یستعففنَ‌ خیرٌ‌ لهن‌ والله‌ سمیعٌ‌ علیمٌ.»؛ (و زنان‌ یائسه‌ای‌ که‌ امید زناشویی‌ ندارند، گناهی‌ نیست‌ که‌ جامه‌ها (چادرها)یشان‌ را فروگذارند به‌ شرط‌ آنکه‌ زینت‌ نمایی‌ نکنند و اگر پاکدامنی‌ بورزند (و چادر را فرو نگذارند) بهتر است‌ و خداوند، شنوای‌ داناست(7)».

در زبان‌ پارسی، از خویشتن‌داری‌ در امور جنسی‌ و شره‌ نبودن، به‌ پاکدامنی‌ تعبیر می‌کنند که‌ بخشی‌ از گسترة‌ معنایی‌ "عفاف" است‌ زیرا عفاف، مطلق‌ خویشتن‌داری‌ را گویند همان‌گونه‌ که‌ در آیات‌ یاد شده، از خویشتن‌داری‌ در امور اقتصادی‌ و مالی‌ نیز با کلمة‌ استعفاف‌ و تعفف، یاد شده‌ است.

اینک‌ آیا می‌توان‌ گفت: عفاف، صرفاً‌ همان‌ حالت‌ درونی‌ و نفسانی‌ است‌ و به‌ بروز خارجی‌ و اجتماعی‌ آن‌ حالت‌ نفسانی، ربطی‌ ندارد؟! از منظر قرآن، چنین‌ نیست‌ بلکه‌ به‌ دلیل‌ اهمیت‌ نحوة‌ بروز عفاف، این‌ واژه، به‌ «ظهور خویشتن‌داری» نظر دارد. در آیة‌ نخست، حالت‌ رفتاری‌ مسلمان‌ فقیر را به‌ نمایش‌ می‌گذارد که‌ چگونه‌ خود را بی‌نیاز جلوه‌ می‌دادند، با رفتاری‌ عفیفانه‌ و بزرگ‌ منشانه.

در آیة‌ دوم، دست‌ یازی‌ به‌ اموال‌ یتیمان‌ را غیر عفیفانه، معرفی‌ می‌کند. در سومین‌ آیه، خویشتن‌داری‌ و مراقبت‌ از فرو رفتن‌ در شهوات‌ جنسی‌ را استعفاف‌ می‌داند و آیة‌ چهارم، زنان‌ سالخورده‌ را سفارش‌ می‌کند که‌ عفاف‌ ورزند و چادر از سر فرو نگذارند، یعنی‌ عفاف‌ را برابر با «حجاب» گرفته‌ است. بنابراین‌ عفاف‌ از منظر تفکر اسلامی، هم‌ رویة‌ درونی‌ دارد که‌ حالتی‌ نفسانی‌ جهت‌ کنترل‌ و جهت‌دهی‌ به‌ شهوت‌ (کشش‌ و اشتیاق) است‌ و هم‌ رویه‌ای‌ بیرونی‌ که‌ نشانه‌هایش‌ در رفتار و گفتار هویدا می‌شود تا حالت‌ درون‌ را به‌ نمایش‌ گذارد. در روایات‌ اسلامی‌ نیز "عفاف" به‌ معنی‌ "خویشتن‌داری" است‌ که‌ در کردار و گفتار آشکار باشد.

مرحوم‌ شیخ‌ عباس‌ قمی‌ در سفینه‌ البحار(8)آورده‌ است:

«و یطلق‌ فی‌ الاخبار غالباً‌ علی‌ عفة‌ الفرج‌ و البطن‌ و کفها عن‌ مشتهیاتهما المحرمه».‌ ‌ (در روایات، عفاف، بیشتر به‌ معنی‌ خویشتن‌داری‌ نسبت‌ به‌ شکم‌ و شهوت‌ به‌ کار می‌رود، و بازداشتن‌ ایندو از فزون‌ خواهی‌ حرام).

علی(ع) می‌فرمایند:

«العفاف‌ زهادة»(9)؛ (عفاف‌ زهد ورزی‌ و خویشتن‌داری‌ است).

و «العفة‌ تضعف‌ الشهوة»(10)؛ (خویشتن‌داری‌ شهوت‌ را ناتوان‌ می‌سازد).

رابطة‌ "عفت" با "شهوت": در روایات‌ و آیات، میان‌ «شهوت‌پرستی» و «عفت»، تقابل‌ جد‌ی‌ برقرار شده‌ و به‌ دینداران، آموزش‌ داده‌ می‌شود که‌ شهوت‌پرستان، عفیف‌ نیستند ولی‌ به‌ نظر می‌رسد که‌ معمولاً‌ تنها بخشی‌ از گسترة‌ معنایی‌ شهوت‌پرستی، مورد نظر برخی‌ دینداران‌ واقع‌ شده‌ است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد حجاب، ارزش یا روش


تحقیق در مورد حجاب ، اعصار و ادیان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 22 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

فهرست مطالب :

عنوان : صفحه :

پیشینه حجاب 1

حجاب در عصر ابراهیم خلیل 3

حجاب در قوم یهود 4

حجاب در عصر جاهلیت 4

حجاب در روم 4

حجاب در یونان 5

ریشه یابی کلمه حجاب 5

معنای اصطلاحی حجاب 7

حجاب تکلیف شرعی زنان است 8

منابع 15

پاورقی ها 17

پیشینه حجاب

«یا بنى آدم قد انزلنا علیکم لباسا یوارى سَوْاتکم و ریشا و لباس التقوى ذلک خیر ذلک من آیات اللّه‏ لعلکم یذکرون.»(1)بررسى تاریخ زندگى بشر به دو طریق ممکن است : 1- گذشته انسان را از جهت مادّى یعنى سیر تکاملى انسان رااز حیث چگونگى تولید و صنعت مطالعه کنیم 2- گذشته انسان را از جهت رشد معنوى ، یعنى عروج و هبوط انسان‏ها در مسیر کسب صفات متعالى ، از آغاز خلقت تاکنون در پرتو هدایت‏هاى پیامبران خدا مورد بررسى قرار دهیم . رنسانس و انقلاب صنعتى اروپا همه چیز را دگرگون کرد و توجه بشر را از علوم عقلى به سوى علوم تجربى و حسى سوق داد و به جاى فلسفه و جهان بینى الهى ، فلسفه و جهان بینى مادى را مطرح کرد و به جاى اخلاق و مفاهیم با ارزش معنوى و الهى ، مفاهیم اومانیستى را مطرح کرد. در تاریخ نیز به جاى بررسى و تحقیق درباره رشد معنوى انسان‏ها ، بررسى تاریخ رشد و تکامل ابزار تولید را جایگزین کرد.امروز وقتى اسمى از تاریخ به میان مى‏آید ، مقصود از آن تاریخ تمدن است و مقصود از تاریخ تمدن ، تاریخ ابزار و تولید و رابطه آن با انسان‏هاست . از این‏رو ، دوره‏هاى تاریخ را بر اساس مبانى مادى نامگذارى کرده‏اند. حجاب ، امرى معنوى و در بر دارنده حیا و عفّت انسان‏ها است . مقصود از حجاب این است که در وجود و فطرت پیشینه حجابزنها نیرویى است به نام حیا که او را در مقابل مردان اجنبى به عفت و پاکدامنى دعوت مى‏کند . از آن جا که ادیان الهى منطبق با فطرت انسان‏ها هستند ، پوشش انسان‏ها نیز ریشه در فطرت و خواست درونى دارد.

پس پوشش زن واکنش است که زنها بر اثر یک نیروى درونى و فطرى به نام حیا ، در مقابل مردان اجنبى از خود نشان مى‏دهند ؛ مثل واکنش سرخ شدن صورت انسان‏ها هنگام خجالت . قرآن کریم مى‏فرماید: وقتى که آدم و حوا از بهشت هبوط آمدند ، به دنبال ساترى از برگ درختان مى‏گشتند ،(2) که فطرى بودن پوشش را مى‏رساند.آثار به جامانده از انسان‏هاى اولیه نشانگر این است که حجاب پیشینه‏اى به درازاى تاریخ دارد و اختصاص به اسلام ندارد . نقش برجسته‏اى که در تل العمارنه (در استان اسیوط مصر) موجود است و مربوط به چهارده قرن قبل از میلاد است ، تصویر ملکه «نفرتى تى» و دخترش را نشان مى‏دهد که هر دو پوشش به تن دارند.(3)نقش برجسته‏اى که مربوط به چهارده قرن قبل از میلاد است ، تصویر فرعون مکاریتوس و یک زن و دخترش را نشان مى‏دهند که هر سه ، قسمت پایین بدن را پوشانیده‏اند.(4)در تصویرى از یک نقاش مصرى که با توجه به اهرام سه گانه مصر ، قدمت آن به سه هزار سال قبل از میلاد مى‏رسد ، دختران تمام بدن خود و پسران نیمه پایین بدن را پوشانده‏اند .(5)نقش برجسته‏هاى معبدهاى کارناسوس در موزه بریتانیا ، کتیبه معبد زئوس موزه برلین و مجسمه کاونارنس در موزه ناپل ، همگى نشان دهنده پوشش زنان در قبل از اسلام است . در هر کدام از این موزه‏ها مجسمه‏هایى از زنان با پوشش کامل وجود دارد که قدمت آن‏ها به سه هزار سال قبل از میلاد مى‏رسد .(6)از این تصاویر و نقاشى‏ها معلوم مى‏شود که اصل حجاب قبل از ظهور اسلام بوده و اسلام تنها حدّ و مرز آن را مشخص کرده است.اسلام این عادت قدیمى را که از اعتدال بیرون بوده ، مثل بسیارى از عادات دیگر ، اصلاح و تعدیل نموده و جزء فریضه دینى قرار داده است . به گواهى تاریخ ، زنان در یونان ، روم ، مصر و ایران باستان ، به ویژه زنان شهرنشین و زنان طبقه اشراف ، خود را مى‏پوشانیدند و از نظرها دور نگه مى‏داشتند. در یونان، زن هنگامى که از خانه بیرون مى‏آمد بدن و صورت خود را مى‏پوشانید . زنان آشورى به حجاب، بدن و صورت و سر عادت داشتند.در روم شرقى (بیزانس) ، حجاب شدیدتر رواج داشت . در میان اروپائیان نیز حجاب معمول بود.در روسیه ، حجاب تا هنگام سلطنت پطر کبیر معمول بود و در اثر کوشش و مداخله وى حجاب برداشته شد . در ایران ، زنان اشراف بسیار کم از منزل خود بیرون مى‏رفتند و سخت به حجاب عادت کرده بودند.حجاب از دیر زمان ، جزء عادات و آداب ملل متمدن جهان بوده است و اسلام آن را به صورت مناسب ، موافق با مصالح اجتماعى و حکم مذهبى قرار داده است.(7)حجاب در عصر ابراهیم خلیلدر کتاب مقدس تورات آمده است ابى ملک جرار ، پادشاه فلسطین ، به سارا ، زن حضرت ابراهیم علیه‏السلام گفت: به ابراهیم هزار مثقال نقره دادم تا براى تو و همراهانت پرده چشم بگیرد.(8)

فرانکس ، مفسر آمریکایى تورات ، در تفسیر این آیه مى‏گوید : ابى ملک پول بسیار به ابراهیم ، شوهر سارا ، داد تا این که براى سارا نقاب بخرد که به صورت خود ببندد و جمال خود را ، که محل خوف ابراهیم علیه‏السلام بود ، از تمام سکنه آن جا بپوشاند و هر جا مى‏رود با نقاب باشد.(9)علت نقاب نداشتن سارا این بود که حضرت ابراهیم خلیل علیه‏السلام را نمرود دوّم «بى لباس» از بابل بیرون کرد وآن حضرت نتوانست نقاب و لباس درست براى سارا همسرش تهیه کند.(10)



خرید و دانلود تحقیق در مورد حجاب ، اعصار و ادیان


تحقیق در مورد حجاب، ارزش یا روش

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حجاب، ارزش یا روش

کسانی‌ کوشیده‌اند از طریق‌ فاصله‌ انداختن‌ میان‌ ارزشها با روش‌ تحقق‌ عینی‌ آنها، میان‌ حجاب‌ با عفاف، تفکیک‌ نموده‌ و حجاب‌ را غیر ضروری‌ می‌خوانند و حفظ‌ عفت‌ را بدون‌ حجاب‌ نیز ممکن‌ می‌دانند. اینک‌ ما این‌ تلاش‌ را ارزیابی‌ می‌کنیم:

‌تحلیل‌ واژه:

-1 معنای‌ لغوی: عفاف‌ با فتح‌ حرف‌ اول، از ریشه‌ "عفت" است‌ و راغب‌ اصفهانی‌ در مفردات(1) خود، عفت‌ را معنی‌ می‌کند:

«العفة‌ حصول‌ حالةٍ‌ للنفس‌ تمتنع‌ بها عن‌ غلبة‌ الشهوة».

(عفت، پدید آمدن‌ حالتی‌ برای‌ نفس‌ است‌ که‌ به‌ وسیلة‌ آن‌ از فزون‌ خواهی‌ شهوت‌ جلوگیری‌ شود).

طریحی‌ نیز در مجمع‌ البحرین(2) می‌آورد:

«عَفَّ‌ عن‌ الشیِء ای‌ امتنع‌ عنه‌ فهو عفیفٌ».

(عفاف‌ از چیزی‌ ورزید یعنی‌ از آن‌ امتناع‌ ورزید پس‌ او عفیف‌ است).

و ابن‌ منظور در لسان‌العرب(3) می‌نویسد:

«اللفة: الکف‌ عما لا یحل‌ و لایجمل».

(عفت: خویشتن‌ داری‌ از آنچه‌ حلال‌ و زیبا نیست).

شرتونی‌ لبنانی‌ نیز در اقرب‌ الموارد(4) می‌نویسد:

«عَفٍّ‌ الرجل: کَفَّ‌ عما لا یحل‌ و لا یجمل‌ قولاً‌ او فعلأ وامتنع».‌ ‌ (عفاف‌ ورزید یعنی‌ در گفتار و کردار از آنچه‌ حلال‌ نیست‌ دوری‌ جست‌ و خویشتن‌داری‌ نمود).

پایه‌ عفاف، خویشتن‌داری‌ است‌ و ردپایی‌ از جنسیت‌ یا اختصاص‌ به‌ جنس‌ خاص‌ (زن) در معنی‌ لغوی‌ عفاف، وجود ندارد.

-2 معنای‌ عرفی: در ادب‌ پارسی، "عفاف" از نظر معنا و گویش، تفاوت‌ یافته‌ است.

در لغت‌نامة‌ دهخدا(5) چنین‌ آمده‌ است:

«عفاف: پارسایی‌ و پرهیزگاری، نهفتگی، پاکدامنی، خویشتن‌ داری».

دکتر معین‌ در فرهنگ‌ فارسی‌ معین(6) آورده‌ است:

«عفاف: پارسایی، پرهیزگاری، پاکدامنی، در تداول‌ غالباً‌ به‌ کسر اول‌ تلفظ‌ می‌کنند.»

بنابراین‌ در گویش‌ فارسی، عفاف‌ به‌ کسر اول‌ و به‌ معنی‌ "پاکدامنی" به‌ کار می‌رود.

-3 معنای‌ اصلاحی: در تفکر اسلامی، عفاف، واژه‌ای‌ با بار معنایی‌ خاص‌ برگرفته‌ از آیات‌ و روایات، و گونه‌ای‌ منش‌ است‌ همراه‌ با کُنِش‌ رفتاری‌ و گفتاری.

عفاف‌ در قرآن: در قرآن‌ چهار بار از ریشة‌ عفاف، استفاده‌ شده‌ است:

-1 سورة‌ بقره‌ - 273: «یحسبهم‌ الجاهل‌ اغنیاًء من‌ التعفف»؛

(نا آگاه‌ گمان‌ می‌برد که‌ اینان‌ توانگرند زیرا عفاف‌ می‌ورزند). در این‌ آیه، کنش‌ بزرگ‌ منشانه، عفاف‌ است، خویشتن‌داری، عزت‌ نفس‌ و امتناع‌ از دست‌ نیاز دراز کردن.

-2 سورة‌ نسأ - 6: دربارة‌ شناخت‌ زمان‌ رشد و بلوغ‌ یتیمان، به‌ سرپرستان‌ سفارش‌ می‌کند که‌ از دست‌ یازی‌ به‌ اموال‌ یتیمان‌ خودداری‌ کنند و عفاف‌ ورزند. این‌ آیه‌ نیز خویشتن‌داری‌ را عفاف‌ را خوانده‌ است.

-3 سورة‌ نور - 32: «ولیتعفف‌ الذین‌ لا یجدون‌ نکاحاً‌ حتی‌ انعمهم‌ الله‌ من‌ فضله»؛ (و کسانی‌ که‌ اسباب‌ زناشویی‌ نمی‌یابند، پاکدامنی‌ ورزند تا آنکه‌ خداوند از بخشش‌ خویش‌ توانگرشان‌ گرداند). در این‌ آیه‌ خویشتن‌داری‌ (استعفاف) را به‌ رام‌ کردن‌ قوة‌ جنسی‌ اطلاق‌ فرموده‌ است.

-4 سورة‌ نور - 60: «و القواعد من‌ النسأ اللا‌ تی‌ لا یرجون‌ نکاحأ فلیس‌ علیهن‌ جناحُ‌ ان‌ یضعن‌ ثیابهن‌ غیر متبرجات‌ بزینةٍ‌ و ان‌ یستعففنَ‌ خیرٌ‌ لهن‌ والله‌ سمیعٌ‌ علیمٌ.»؛ (و زنان‌ یائسه‌ای‌ که‌ امید زناشویی‌ ندارند، گناهی‌ نیست‌ که‌ جامه‌ها (چادرها)یشان‌ را فروگذارند به‌ شرط‌ آنکه‌ زینت‌ نمایی‌ نکنند و اگر پاکدامنی‌ بورزند (و چادر را فرو نگذارند) بهتر است‌ و خداوند، شنوای‌ داناست(7)».

در زبان‌ پارسی، از خویشتن‌داری‌ در امور جنسی‌ و شره‌ نبودن، به‌ پاکدامنی‌ تعبیر می‌کنند که‌ بخشی‌ از گسترة‌ معنایی‌ "عفاف" است‌ زیرا عفاف، مطلق‌ خویشتن‌داری‌ را گویند همان‌گونه‌ که‌ در آیات‌ یاد شده، از خویشتن‌داری‌ در امور اقتصادی‌ و مالی‌ نیز با کلمة‌ استعفاف‌ و تعفف، یاد شده‌ است.

اینک‌ آیا می‌توان‌ گفت: عفاف، صرفاً‌ همان‌ حالت‌ درونی‌ و نفسانی‌ است‌ و به‌ بروز خارجی‌ و اجتماعی‌ آن‌ حالت‌ نفسانی، ربطی‌ ندارد؟! از منظر قرآن، چنین‌ نیست‌ بلکه‌ به‌ دلیل‌ اهمیت‌ نحوة‌ بروز عفاف، این‌ واژه، به‌ «ظهور خویشتن‌داری» نظر دارد. در آیة‌ نخست، حالت‌ رفتاری‌ مسلمان‌ فقیر را به‌ نمایش‌ می‌گذارد که‌ چگونه‌ خود را بی‌نیاز جلوه‌ می‌دادند، با رفتاری‌ عفیفانه‌ و بزرگ‌ منشانه.

در آیة‌ دوم، دست‌ یازی‌ به‌ اموال‌ یتیمان‌ را غیر عفیفانه، معرفی‌ می‌کند. در سومین‌ آیه، خویشتن‌داری‌ و مراقبت‌ از فرو رفتن‌ در شهوات‌ جنسی‌ را استعفاف‌ می‌داند و آیة‌ چهارم، زنان‌ سالخورده‌ را سفارش‌ می‌کند که‌ عفاف‌ ورزند و چادر از سر فرو نگذارند، یعنی‌ عفاف‌ را برابر با «حجاب» گرفته‌ است. بنابراین‌ عفاف‌ از منظر تفکر اسلامی، هم‌ رویة‌ درونی‌ دارد که‌ حالتی‌ نفسانی‌ جهت‌ کنترل‌ و جهت‌دهی‌ به‌ شهوت‌ (کشش‌ و اشتیاق) است‌ و هم‌ رویه‌ای‌ بیرونی‌ که‌ نشانه‌هایش‌ در رفتار و گفتار هویدا می‌شود تا حالت‌ درون‌ را به‌ نمایش‌ گذارد. در روایات‌ اسلامی‌ نیز "عفاف" به‌ معنی‌ "خویشتن‌داری" است‌ که‌ در کردار و گفتار آشکار باشد.

مرحوم‌ شیخ‌ عباس‌ قمی‌ در سفینه‌ البحار(8)آورده‌ است:

«و یطلق‌ فی‌ الاخبار غالباً‌ علی‌ عفة‌ الفرج‌ و البطن‌ و کفها عن‌ مشتهیاتهما المحرمه».‌ ‌ (در روایات، عفاف، بیشتر به‌ معنی‌ خویشتن‌داری‌ نسبت‌ به‌ شکم‌ و شهوت‌ به‌ کار می‌رود، و بازداشتن‌ ایندو از فزون‌ خواهی‌ حرام).

علی(ع) می‌فرمایند:

«العفاف‌ زهادة»(9)؛ (عفاف‌ زهد ورزی‌ و خویشتن‌داری‌ است).

و «العفة‌ تضعف‌ الشهوة»(10)؛ (خویشتن‌داری‌ شهوت‌ را ناتوان‌ می‌سازد).

رابطة‌ "عفت" با "شهوت": در روایات‌ و آیات، میان‌ «شهوت‌پرستی» و «عفت»، تقابل‌ جد‌ی‌ برقرار شده‌ و به‌ دینداران، آموزش‌ داده‌ می‌شود که‌ شهوت‌پرستان، عفیف‌ نیستند ولی‌ به‌ نظر می‌رسد که‌ معمولاً‌ تنها بخشی‌ از گسترة‌ معنایی‌ شهوت‌پرستی، مورد نظر برخی‌ دینداران‌ واقع‌ شده‌ است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد حجاب، ارزش یا روش