واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

کارآفرینی زنان از منظر تعلیم و تربیت 27 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

کارآفرینی زنان از منظر تعلیم و تربیت

چکیده

اشتغال زنان ایرانی در سالهای اخیر به دلایل مختلف حساسیت ویژه‌ای پیدا کرده است. از سوی دیگر مشکلات اشتغال که به صورت عام در کشور ایران وجود دارد ، در مورد زنان حادتر می‌شود و مسئلة اشتغال زنان را در آیندة نه چندان دور با بحران مواجه خواهد ساخت. علیرغم اینکه زنان ایرانی مطابق تحقیقات انجام شده بیشتر تمایل به مشاغل دولتی دارند ولی وضعیت خاص بازار کار در ایران و سیاست کاهش تصدی‌گری دولت باعث شده است که رویکرد کارآفرینی زنان بیشتر از گذشته مطرح شود. در این رابطه می‌توان مسئله را از ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار داد. در این مقاله کارآفرینی زنان از منظر تعلیم و تربیت بررسی شده است و پیشنهاد شده که ویژگیهای خاص کارآفرینی را باید از کودکی به زنان تعلیم داد و آن ویژگیها را پرورش داد.

مقدمهدر هر کشوری، نرخ اشتغال و نرخ بیکاری بطور عام، از جمله شاخصها و مؤلفه‌های مهم توسعة اقتصادی به شمار می‌رود. از سوی دیگر مسئلة اشتغال بانوان به طور خاص در سالهای اخیر به دلایل مختلف حساسیت و اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده است. (خورشیدی 1383) به نقل از گزارشات و اظهارنظرهای مسئولین مختلف کشوری در جراید، دلایل مذکور را  فزونی گرفتن تعداد زنان تحصیلکرده نسبت به مردان، افزایش نرخ طلاق و در نتیجه افزایش تعداد زنان خود سرپرست و سرپرست خانوار، کاهش نرخ و افزایش سن ازدواج و بطور کلی افزایش تقاضای اشتغال از سوی زنان (به هر دلیل)، ذکر می‌نماید. در همین راستا (عنایت و موحد 1383) نیز ضمن ارائة آمارهایی مبنی بر افزایش ناگهانی تعداد دانشجویان دختر، افزایش نرخ مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان و رشد ناگهانی جمعیت  پس از انقلاب اسلامی ، خاطر نشان می‌سازند که موارد فوق همگی مبین دگرگونی نقش و جایگاه زنان ایرانی است و نقش‌های سنتی زنان در درون خانواده و در زمینه‌های اجتماعی دچار تحول شده است. از سوی دیگر (جعفرنژاد 1383) انگیزة اشتغال در زنان را به دو دستة کلی انگیزه‌های روانی و اقتصادی تقسیم می‌نماید. وی معتقد است که گرایش به هر یک از این دو دسته ، بستگی به طبقة اجتماعی و اقتصادی خانوادة زنان دارد. به طوری‌که مهمترین انگیزة ‌اشتغال در طبقات مرفه اجتماعی انگیزة روانی است. در حالیکه همان محقق معتقد است که زنان طبقات متوسط و کم‌درآمد بیشتر در پی انگیزه‌های اقتصادی تمایل به اشتغال دارند. (رجائی 1382) نیز با تقسیم بندی مذکور موافق است ولی سهم بیشتری برای انگیزه‌های شخصی و روانی در اشتغال زنان قائل است. در هر صورت مرور منابع نشان می‌دهد که  اشتغال زنان در ایران صرف نظر از نوع انگیزه ، رفته رفته از سطح یک مسئله عبور کرده و تبدیل به معضل می‌شود.

البته آمارها و اظهارنظرها نشان می‌دهد که اشتغال زنان در یک نگاه کلی در جهان ، وضعیت مناسبی ندارد ولی سهم کشورهای در حال توسعه از جمله ایران در این وضعیت نابسامان بسیار بیشتر است . برای رفع هر معضلی ، نخست باید آن معضل را از ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار داد و به یک شناخت جامع از آن دست یافت. موانع اشتغال زنان ،‌از ابعاد مختلفی برخوردار است. ادبیات تحقیق در این رابطه بیشتر به سهم موانع بیرونی از جمله موانع فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی، اختصاص دارد و کمتر به موانع درونی اشتغال زنان پرداخته شده است. در این مقاله ، به شیوة کتابخانه‌ای ، موانع مختلف اشتغال زنان در ایران به اجمال بررسی شده  و دو نوع از این موانع یعنی کمبود خودباوری و خلاقیت در وجود زنان، مورد مطالعة عمیق‌تری قرار گرفته است.

2- موضوع تحقیق در این پژوهش وضعیت و مسائل اشتغال زنان در ایران بررسی شده است. در این راستا موانع اشتغال زنان در ایران معرفی شده و در میان آن موانع ، عدم وجود خودباوری و خلاقیت در زنان مورد موشکافی قرار گرفته است. بررسی مفاهیم خلاقیت و خود باوری و چگونگی تقویت این مفاهیم در دوره‌های مختلف سنی و بررسی نقش خانواده و نهادهای اجتماعی از قبیل نهادهای آموزشی و رسانه‌های ارتباط جمعی در این میان ، از دیگر موضوعات تحقیق به شمار می‌رود.

3- بیان مسئله و ضرورت تحقیق این عبارت که زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند ولی سهم آنان در نرخ اشتغال بسیار پائین تر از این میزان است، در سالهای اخیر در منابع داخلی و خارجی بارها و بارها تکرار شده است. بنی‌فاطمه( 1375) معتقد است که طرح یک مقولة اجتماعی در یک زمان خاص، بی‌تردید از ضرورت یا ضرورتهای خاصی سرچشمه می‌گیرد که پرداخت به آن ، نیازمند شناخت می‌باشد.  دبیرکل سابق کمیسیون سازمان ملل در  رابطه با سهم نابرابر زنان  توضیح می‌دهد که زنان تنها یک سوم نیروی کار در جهان ، یک دهم درآمد در جهان و تنها یک صدم مالکیت املاک در دنیا را به خود اختصاص می‌دهند. (روزنامة‌ایران 8 شهریور 1383) مرور منابع نشان می‌دهد که از دیرباز تا گذشته‌ای نه چندان دور، اشتغال زنان از مسائلی بوده است که تنها هواداران حقوق زنان از جنبه‌های گوناگون به آن می‌پرداخته‌اند.امروزه با تغییرات جمعیت شناختی ، اجتماعی و اقتصادی که در هرم جمعیتی زنان رخ داده است،  اشتغال زنان و رفع موانع تحقق آن ، تبدیل به ضرورتی انکار ناپذیر شده است که روز به روز بر حساسیت آن افزوده می‌شود. در این رابطه تحقیقی که وزارت صنایع و معادن تحت عنوان استراتژی صنعتی ایران انجام داده است، بیانگر این مطلب می‌باشد که در سال 85 نیروی کار زنان در ایران با مردان مساوی خواهد شد و در سال 90، شمار زنان در عرصة نیروی کار 5/1 برابر مردان خواهد بود(غفاری 1383). در این راستا به جرات می‌توان ادعا کرد که  تغییر نگرش نسبت به لزوم اشتغال زنان در آحاد مختلف جامعه ، کاملا محسوس می‌باشد. ازجمله می‌توان به نتایج تحقیقی که توسط مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران شعبة آذربایجان شرقی انجام شده، اشاره نمود. به گزارش خبرگزاری ایسنا، هشتاد درصد مردم ارومیه، که از رده‌های سنی مختلف و دارای مدارک تحصیلی مختلف و مشاغل متفاوتی بودند، اشتغال زنان را در خارج از منزل یک ضرورت می‌دانند. (خبرگزاری ایسنا 13 مرداد 82) نتیجة این تحقیق با توجه به سنتی بودن بافت اجتماعی محل نظرسنجی بسیار در خور توجه است.

از سوی دیگر یکی از مسائلی که لزوم پرداختن به اشتغال زنان را مطرح می‌سازد، فزونی گرفتن تعداد دانشجویان دختر به نسبت دانشجویان پسر می‌باشد. خبرگزاری ایسنا در این رابطه اعلام کرده است که در سال 1383 ، بالغ بر 62% از قبول شدگان کنکور را دختران تشکیل می‌دادند در حالی که نرخ اشتغال زنان در کشور حدود 11% می‌باشد.



خرید و دانلود  کارآفرینی زنان از منظر تعلیم و تربیت 27 ص


تحقیق درباره ی اخلاق تعلیم و تربیت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

تعلیم و تربیت

مقدمه

روابط انسانى در مدرسه و محیط آموزشى، بر اساس اهداف تعلیم و تربیت شکل مى‏گیرد. اهداف تعلیم و تربیت، در پیوند با اهداف خانواده و جامعه است و همراه با دیگر نهادهاى اجتماعى مقصدى جز پرورش انسان براى رسیدن به قرب خدا ندارد.

مراکزى که تحت عنوان مراکز آموزشى شناخته مى‏شوند مانند: دبستان و دبیرستان و دانشگاه، در اندیشه تربیتى اسلام، عهده‏دار تعلیم و تربیت همزمان هستند. رسالت این گونه مراکز رسالت انسان سازى است و انسان سازى شغل انبیاء و اولیا بوده است. آموزشگاه اسلامى خود را موظف به پرورش انسان‏هاى الهى مى‏داند و اهداف خود را به مقاصد آموزشى صرف محدود نمى‏سازد؛ چرا که تکلیف خود را تلاش براى تحقق اهداف دین مى‏داند:

هوالذى بعث فى الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة؛(۲۶۹)

اوست آن کس که در میان بى‏سوادان فرستاده‏اى از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد.

هدف پیامبر گرامى اسلام (ص) تزکیه نفوس و تعلیم کتاب و حکمت بوده است. بنابراین مراکز آموزش اسلامى نیز نمى‏توانند از تزکیه و پرورش انسان‏ها چشم پوشى کنند و به آموزش مفاهیم و اصطلاحات بسنده کنند.

اگر معلمان و متعلمان، اهداف آموزش و پرورش اسلامى را بشناسند و تحقق آن اهداف را در ساخت فرد و جامعه اسلامى ضرورى بدانند، تلاش براى تحقق آن اهداف را وظیفه شرع و اخلاقى خود خواهند شمرد. بنابراین، شناخت اجمالى اهداف تعلیم و تربیت اسلامى مى‏تواند ما را به اخلاق آموزشى در اسلام نزدیک سازد.

اهداف تعلیم و تربیت اسلامى عبارت است از:

۱ - آموزش مفاهیم و معارفى که براى سلوک الى الله و تحقق اهداف انسان سازى اسلامى ضرورى است؛

۲ - ایجاد زمینه کسب مهارت‏ها و عادات اخلاقى مناسب با هدف غایى انسان

۳ - آموزش اطلاعات لازم براى زندگى در جامعه اسلامى

۴ - آموزش علوم و معارفى که جامعه اسلامى به آن نیاز دارد

۵ - ایجاد مهارت‏هاى لازم در کاربرد آموزه‏هاى علمى

۶ - ایجاد انگیزه و توانایى کشف نادانسته‏ها در عرصه‏هاى مختلف معرفت بشرى.

با توجه به این اهداف مى‏توان قلمرو فعالیت مراکز آموزشى را به دو حوزه مرتبط با هم تقسیم کرد: آموزش و پرورش عام و آموزش و پرورش خاص.

آموزش و پرورش عام، شامل همه فعالیت‏هاى آموزشى و پرورشى مى‏شود که براى پرورش انسان مؤمن، متخلق به اخلاق الهى و سالک الى الله لازم است. این فعالیت‏ها درباره همه فراگیران دانش‏آموزان و دانش‏جویان اجرا مى‏شود.

آموزش و پرورش خاص، فعالیت‏هاى آموزشى و پرورشى مربوط به علوم و صنایع را شامل مى‏شود.

براى بررسى ارزش اخلاقى فعالیت‏هاى معلمان و متعلمان، باید تأثیر علم مورد آموزش در تحقق هدف غایى انسان معلوم باشد. پس باید به دو نکته توجه کرد:

الف. وقتى از تأثیر یک علم در تحقق هدف غایى سخن مى‏گوییم در واقع این فرض را داریم که آن علم به عمل در مى‏آید. به عبارت دیگر تأثیر هر علم در قرب انسان به خداوند تأثیرى عملى است و با به کار گرفتن آن علم آثار آن ظاهر مى‏شود.

ب. تأثیر علوم در تحقق اهداف غایى انسان یکسان نیست. علوم آخرت و مواد درسى مشترک که در آموزش و پرورش عام تعلیم مى‏شود، تاثیر مستقیمى در این هدف دارد و شرط لازم تقرب به خداوند محسوب مى‏شود اما علوم مربوط به آموزش و پروش خاص در این زمینه تأثیر غیر مستقیم دارند؛ تأثیر این نوع علوم، به نیاز اجتماع و کاربرد آن با نیت صحیح وابسته است.

با توجه به دو نکته فوق باید یادآور شد که کاربرد علوم مربوط به آموزش و پرورش خاص در قلمرو حاجات دنیاى است و تعلیم و تعلم مواد درسى آن میان همه معلمان و متعلمان جهان رواج دارد. نیکوکار و فاجر، مؤمن و کافر، و خوب و بد همه این علوم را تحصیل مى‏کنند و در آبادانى زندگى دنیا به کار مى‏گیرند. تبادل مفاهیم مربوط به این علوم مشروط بر تصفیه باطن و اخلاص نیت نیست یعنى بدون اخلاص نیز مى‏توان این علوم را کسب کرد و به کار اصلاح امور دنیایى بست.

ولى کاربرد علوم آموزش و پرورش عام در امور دنیایى نیست و مربوط به آخرت است اعمال آخرتى همه نیازمند قصد تقرب هستند و این قصد بدون باور امکان‏پذیر نیست باور قلبى به مضامین علوم آخرت وقتى حاصل مى‏شود که با نیت خالص به کسب علم روى آوریم چرا که علم مجموعه‏اى از اصطلاحات نیست، حقیقتى است که انسان را به لحاظ وجودى رشد مى‏دهد و به لطف خداوند در دل جاى مى‏گیرد.

نور علم

علمى که صلاح آخرت در هر عصرى وابسته به آن است، علم آخرت است. حقایق این علم ازلى و تغییر ناپذیرند. زمانى مى‏توان گفت کسى این علم را آموخته است که آثار عملى آن مشاهده شود. بسیار دیده مى‏شود که کسانى با اصطلاحات علوم معنوى و آخرتى آشنایند ولى آثار آن علوم در آنها دیده نمى‏شود. بهترین دلیل بر این که چنین افرادى وجود دارند، روایاتى است که عالمان سوء را معرفى مى‏کنند و آنان را وعده عذاب و آتش مى‏دهد. از این روایات مى‏توان فهمید که اطلاق عنوان عالم به این افراد مجازى است زیرا در روایات دیگرى آثار علم و نجات و رستگارى معرفى شده است. اگر اثر علم رستگارى و حسن آخرت باشد، کسى که در عالم است نمى‏تواند جهنمى و بدعاقبت باشد. پس اگر به کسى که آخرت سوء دارد عالم گفته مى‏شود از سر مجاز است.

همین مقدار کافى است تا بپذیریم علم همین اصطلاحات و مفاهیم نیست بلکه حقیقتى است که با مذاکرات علمى به دست نمى‏آید. مذاکرات علمى و تعلم فقط زمینه را براى دریافت آن حقیقت آماده مى‏سازد، ولى علم نورى است که خداوند به قلوب مؤمنان خالص هدیه مى‏کند.

امام صادق(ع) فرمودند:

لیس العلم بالتعلم و انما هو نور یقع فى قلب من یرید اللَّه تبارک و تعالى ان یهدیه؛ (۲۷۰)

علم به زیادى دانش اموختن نیست بلکه نورى است که خداوند در قلب آن که هدایش را اراده فرموده وارد مى‏کند.

این دیدگاه که علم به افاضه پروردگار تحقق مى‏یابد. نقشى کلیدى در اخلاق آموزشى دارد.



خرید و دانلود تحقیق درباره ی اخلاق تعلیم و تربیت


تحقیق درباره ی آداب تعلیم و تعلم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

آداب تعلیم و تعلم

1. علم باید با عمل همراه باشد.

2. نهى از گفتار و کردار بدون علم و آگاهى.

3. چه دانشى سزاوار فراگیرى است.

4. وظایف علما.

1. علم باید با عمل همراه باشد

سرانجام شوم عالم غیر عامل

قال‏علیه السلام: و ان العالم العامل بغیر علمه کالجاهل الحائر الذی لایستفیق من جهله بل الحجة علیه‏اعظم والحسرة له الزم و هو عند الله الوم; (1)

عالمى که به غیر دانش خود عمل کند، همانند جاهل سرگردانى است که هرگز از جهلش بیرون‏نمى‏آید، بلکه حجت‏بر او عظیم تر و حسرت براى او ثابت‏تر و او نزد خدا سزاوار سرزنش بیشتراست.

امام‏علیه السلام در تبیین و توصیف وضعیت اسفبار عالم بى‏عمل، ابتدا وى را مساوى‏جاهل سرگردانى قرار داده‏اند که از مسیر حق دور شده و در گرداب گمراهى غوطه‏وراست. پس از این تسویه، حال وى را بدتر از حال جاهل ترسیم نموده‏اند.

اما وجه مساوات این است که: نتیجه علم بدون عمل، مانند نتیجه جهل است که‏عبارت است ازگمراهى و دورى از حق و سرگردانى در وادى حیرت.

اما عالم بدون عمل از جاهل بدتر است، زیرا:

اولا: الحجة علیه اعظم : اگر براى جاهل جایى براى عذر آوردن باشد براى عالم‏جایى براى عذر آوردن نیست و نمى‏تواند بگوید: انا کنا عن هذا غافلین.

ثانیا: والحسرة له الزم: راغب در معناى حسرت مى‏گوید:

الحسرة الغم على مافاته والندم علیه کانه انحسر عنه الجهل الذی حمله على ما ارتکبه اوانحسر قواه من فرط غم او ادرکه اعیاء عن تدارک ما فرط عنه;

حسرت به معناى اندوه و غم است‏بر آنچه از دست رفته، گویا جهلى که بر ارتکاب عمل قبیح‏وادارش کرده بود، از وى رفته یا نیرویش از فرط غصه و اندوه زایل شده یا از یافتن چیز مفقود خسته‏شده است.

اما این که چرا غم و اندوه و حسرت عالم بدون عمل از جاهل بیشتر است، از این‏جهت است که جاهل نمى‏داند چه کمالاتى را از دست داده، اما عالم چون مى‏داندلذات و بهجت‏هاى معنوى را در مقابل چه چیز بى‏ارزشى از دست داده، حسرت‏بیشترى دارد، مانند کسى که ارزش جواهر گرانقیمتى را مى‏داند و سرگرم کارهاى‏بیهوده شده و آن گوهر قیمتى را از دست مى‏دهد، این شخص حسرتش بیشتر است‏ازکسى که قیمت و ارزش آن گوهر را نمى‏داند. (2)

قرآن کریم مى‏فرماید:

وانذرهم یوم الحسرة اذ قضى الامروهم فى غفلة وهم لایؤمنون; (3)

اى رسول ما! امت را از روز حسرت بترسان که آن روز دیگر کارشان گذشته است و مردم از آن‏روز غافلند و به آن ایمان نمى‏آورند.

ثالثا: وهو عند الله الوم: عالم سزاوارتر است از جاهل بر سرزنش و ملامت، زیرا عالم‏با شناخت و آگاهى، راه سرکشى و مخالفت‏با خداى تعالى را انتخاب نموده است.

نظیر عبارتى که در خطبه 110 نهج البلاغه گذشت نیز در کافى آمده:

ایها الناس اذا علمتم فاعملوا بما علمتم لعلکم تهتدون ان العالم العامل بغیره کالجاهل الحائرالذى لایستفیق عن جهله بل قد رایت ان الحجة علیه اعظم والحسرة ادوم على هذا العالم المنسلخ‏من علمه منها على هذا الجاهل المتحیر فی جهله وکلاهما حائر بائر; (4)

اى مردم! به آنچه دانا شدید عمل نمایید، شاید که به هدایت راه یابید. عالمى که بر خلاف‏علمش عمل کند، همانند جاهل سرگردانى است که از نادانى به هوش نیاید، بلکه حجت‏بر او تمام‏ترو حسرت این عالمى که از علم خویش جدا شده، بیشتر است از حسرت جاهل سرگردان در جهالت،و هر دو سرگردان و خوابند.

حاصل کلام این است که عالم بى‏عمل از جاهل بدتر است.

از امام صادق‏علیه السلام روایاتى در این زمینه رسیده است:

یغفر للجاهل سبعون ذنبا قبل ان یغفر للعالم ذنب واحد; (5)

هفتاد گناه جاهل بخشیده مى‏شود، پیش از آن‏که یک گناه عالم آمرزیده گردد.

قال عیسى بن مریم‏علیه السلام: ویل للعلماء السوء کیف تلظى علیهم النار; (6)

واى بر علماى بد که چگونه آتش دوزخ برآنان زبانه مى‏کشد.

اذا بلغت النفس هنا - واشار بیده الى حلقه - لم یکن للعالم توبة ثم قرء: انما التوبة على الله‏للذین یعملون السوء بجهالة; (7) و (8)

وقتى که جان به این جا رسد - با دست‏به گلویش اشاره نمود - براى عالم توبه اى نیست; سپس‏این آیه را تلاوت نمود: پذیرش توبه بر خدا فقط براى کسانى است که از روى نادانى بدى مى‏کنند.

از امیرمؤمنان على‏علیه السلام روایت‏شده که فرمودند:

آفة العلم ترک العمل به; (9)

آفت علم، عمل نکردن به آن است.

فراگیرى براى به کارگیرى

ذکر فیها آل محمدعلیهم السلام قال‏علیه السلام: عقلوا الدین عقل وعایة و رعایة لا عقل سماع وروایة فان‏رواة العلم کثیر و رعاته قلیل; (10)

در این خطبه از آل محمدعلیهم السلام سخن به میان آمده: دین را درک کردند توام با فراگیرى و عمل، نه‏صرف شنیدن و نقل کردن، به درستى که راویان علم فراوان و رعایت کنندگان و عمل کنندگان کمند.

امام‏علیه السلام در توصیف آل محمدعلیهم السلام مى‏فرمایند:

آنها دین را با آگاهى کامل درک نموده و آن‏را با عمل توام کرده‏اند، چه بسیارندکسانى که معارف دینى را شنیده‏اند و براى دیگران هم بازگو مى‏کنند، ولى خود درعمل بهره‏اى نبرده و دستورها و تعالیم دینى را به کار نبسته‏اند. به طور کلى مهم‏ترین‏ویژگى مربیان الهى، تبلیغ عملى است.

قال‏علیه السلام: اعقلوا الخبر اذا سمعتموه عقل رعایة لا عقل روایة فان رواة العلم کثیر و رعاته‏قلیل; (11)

(خبرى را که مى‏شنوید پیرامون آن تفکر کنید، تفکر براى عمل نه براى بازگو کردن، به درستى‏که راویان علم بسیارند و عمل کنندگان به آن کم.

امام صادق‏علیه السلام مى‏فرمایند:

العلماء همتهم الرعایة والسفهاء همتهم الروایة; (12)

علماى راستین سعى در بکارگیرى دانش خود دارند، ولى سفیهان فقط در پى یادگیرى و بازگوکردن براى دیگران هستند.

در روایت دیگرى مى‏فرمایند:

ان رواة الکتاب کثیر و رعاته قلیل وکم من مستنصح للحدیث مستغش للکتاب فالعلماءیحزنهم ترک الرعایة والجهال یحزنهم حفظ الروایة فراع یرعى حیاته وراع یرعى هلکته فعندذلک اختلف الراعیان وتغایر الفریقان; (13)

روایت کنندگان قرآن بسیارند و رعایت کنندگان کم; چه بسا مردمى که نسبت‏به حدیث‏خیرخواه و نسبت‏به قرآن جنایتکارند. علماء از رعایت نکردن غمناکند و جاهلان از حفظ روایت.یکى در پى حفظ حیات خود است و دیگرى در پى هلاکت‏خویش; این جاست که دو دسته‏رعایت کنندگان اختلاف پیدا مى‏کنند و از هم جدا مى‏شوند.

قال عیسى‏علیه السلام:

کیف یکون من اهل العلم من یکون مسیره الى آخرته وهو مقبل على دنیاه وکیف یکون من‏اهل العلم من یطلب العلم لیخبر به ولا لیعمل به; (14)

چگونه ممکن است کسى که مسیرش به سوى آخرت است و به دنیا توجه دارد از اهل علم‏باشد، و چگونه ممکن است اهل علم باشد کسى که در پى یادگرفتن باشد تا براى دیگران نقل کند نه‏براى عمل؟

برترین دانش‏ها

قال‏علیه السلام: اوضع العلم ما وقف على اللسان و ارفعه ماظهر على الجوارح و الارکان; (15)

پست ترین دانش‏ها آن است که تنها روى زبان متوقف شود و برترین دانش‏ها آن است که‏دراعضاء و جوارح آشکار گردد.

یادگیرى، مقدمه به کاربستن و عمل کردن است، نه براى نقل کردن. در مذمت‏علمى که از گفتار فراتر نرود و به کردار نرسد، همین بس که خداى تعالى مى‏فرماید:

یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لاتفعلون کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لاتفعلون; (16)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! چرا به زبان چیزى مى‏گویید که در مقام عمل خلاف آن مى‏کنید؟بترسید از این که سخنى بگویید و خلاف آن عمل کنید که بسیار خدا را به غضب مى‏آورد.

در سوره جمعه مى‏فرماید:

مثل الذین حملوا التوراة ثم لم یحملوهاکمثل الحمار یحمل اسفارا بئس مثل القوم الذین کذبوابآیات الله والله لایهدى القوم الظالمین; (17)

وصف حال آنان که تحمل تورات نموده و بر خلاف آن عمل کردند، در مثل به حمارى ماند که‏بار کتاب‏ها بر پشت کشد که از آن بهره‏اى نمى‏برد، قومى که مثل حالشان این است که آیات خدا راتکذیب کردند، بسیار مردم بدى هستند و خدا هرگز ستمکاران را هدایت نخواهد کرد.

دانش بى‏ثمر

قال‏علیه السلام: رب عالم قد قتله جهله وعلمه معه لاینفعه; (18)

چه بسیارند دانشمندانى که جهلشان آنها را کشته، در حالى که علمشان با آنهاست، اما سودى‏براى آنها ندارد.



خرید و دانلود تحقیق درباره ی آداب تعلیم و تعلم


تحقیق در مورد آداب تعلیم و تعلم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 7 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

آداب تعلیم و تعلم

1. علم باید با عمل همراه باشد.

2. نهى از گفتار و کردار بدون علم و آگاهى.

3. چه دانشى سزاوار فراگیرى است.

4. وظایف علما.

1. علم باید با عمل همراه باشد

سرانجام شوم عالم غیر عامل

قال‏علیه السلام: و ان العالم العامل بغیر علمه کالجاهل الحائر الذی لایستفیق من جهله بل الحجة علیه‏اعظم والحسرة له الزم و هو عند الله الوم; (1)

عالمى که به غیر دانش خود عمل کند، همانند جاهل سرگردانى است که هرگز از جهلش بیرون‏نمى‏آید، بلکه حجت‏بر او عظیم تر و حسرت براى او ثابت‏تر و او نزد خدا سزاوار سرزنش بیشتراست.

امام‏علیه السلام در تبیین و توصیف وضعیت اسفبار عالم بى‏عمل، ابتدا وى را مساوى‏جاهل سرگردانى قرار داده‏اند که از مسیر حق دور شده و در گرداب گمراهى غوطه‏وراست. پس از این تسویه، حال وى را بدتر از حال جاهل ترسیم نموده‏اند.

اما وجه مساوات این است که: نتیجه علم بدون عمل، مانند نتیجه جهل است که‏عبارت است ازگمراهى و دورى از حق و سرگردانى در وادى حیرت.

اما عالم بدون عمل از جاهل بدتر است، زیرا:

اولا: الحجة علیه اعظم : اگر براى جاهل جایى براى عذر آوردن باشد براى عالم‏جایى براى عذر آوردن نیست و نمى‏تواند بگوید: انا کنا عن هذا غافلین.

ثانیا: والحسرة له الزم: راغب در معناى حسرت مى‏گوید:

الحسرة الغم على مافاته والندم علیه کانه انحسر عنه الجهل الذی حمله على ما ارتکبه اوانحسر قواه من فرط غم او ادرکه اعیاء عن تدارک ما فرط عنه;

حسرت به معناى اندوه و غم است‏بر آنچه از دست رفته، گویا جهلى که بر ارتکاب عمل قبیح‏وادارش کرده بود، از وى رفته یا نیرویش از فرط غصه و اندوه زایل شده یا از یافتن چیز مفقود خسته‏شده است.

اما این که چرا غم و اندوه و حسرت عالم بدون عمل از جاهل بیشتر است، از این‏جهت است که جاهل نمى‏داند چه کمالاتى را از دست داده، اما عالم چون مى‏داندلذات و بهجت‏هاى معنوى را در مقابل چه چیز بى‏ارزشى از دست داده، حسرت‏بیشترى دارد، مانند کسى که ارزش جواهر گرانقیمتى را مى‏داند و سرگرم کارهاى‏بیهوده شده و آن گوهر قیمتى را از دست مى‏دهد، این شخص حسرتش بیشتر است‏ازکسى که قیمت و ارزش آن گوهر را نمى‏داند. (2)

قرآن کریم مى‏فرماید:

وانذرهم یوم الحسرة اذ قضى الامروهم فى غفلة وهم لایؤمنون; (3)

اى رسول ما! امت را از روز حسرت بترسان که آن روز دیگر کارشان گذشته است و مردم از آن‏روز غافلند و به آن ایمان نمى‏آورند.

ثالثا: وهو عند الله الوم: عالم سزاوارتر است از جاهل بر سرزنش و ملامت، زیرا عالم‏با شناخت و آگاهى، راه سرکشى و مخالفت‏با خداى تعالى را انتخاب نموده است.

نظیر عبارتى که در خطبه 110 نهج البلاغه گذشت نیز در کافى آمده:

ایها الناس اذا علمتم فاعملوا بما علمتم لعلکم تهتدون ان العالم العامل بغیره کالجاهل الحائرالذى لایستفیق عن جهله بل قد رایت ان الحجة علیه اعظم والحسرة ادوم على هذا العالم المنسلخ‏من علمه منها على هذا الجاهل المتحیر فی جهله وکلاهما حائر بائر; (4)

اى مردم! به آنچه دانا شدید عمل نمایید، شاید که به هدایت راه یابید. عالمى که بر خلاف‏علمش عمل کند، همانند جاهل سرگردانى است که از نادانى به هوش نیاید، بلکه حجت‏بر او تمام‏ترو حسرت این عالمى که از علم خویش جدا شده، بیشتر است از حسرت جاهل سرگردان در جهالت،و هر دو سرگردان و خوابند.

حاصل کلام این است که عالم بى‏عمل از جاهل بدتر است.

از امام صادق‏علیه السلام روایاتى در این زمینه رسیده است:

یغفر للجاهل سبعون ذنبا قبل ان یغفر للعالم ذنب واحد; (5)

هفتاد گناه جاهل بخشیده مى‏شود، پیش از آن‏که یک گناه عالم آمرزیده گردد.

قال عیسى بن مریم‏علیه السلام: ویل للعلماء السوء کیف تلظى علیهم النار; (6)

واى بر علماى بد که چگونه آتش دوزخ برآنان زبانه مى‏کشد.

اذا بلغت النفس هنا - واشار بیده الى حلقه - لم یکن للعالم توبة ثم قرء: انما التوبة على الله‏للذین یعملون السوء بجهالة; (7) و (8)

وقتى که جان به این جا رسد - با دست‏به گلویش اشاره نمود - براى عالم توبه اى نیست; سپس‏این آیه را تلاوت نمود: پذیرش توبه بر خدا فقط براى کسانى است که از روى نادانى بدى مى‏کنند.

از امیرمؤمنان على‏علیه السلام روایت‏شده که فرمودند:

آفة العلم ترک العمل به; (9)

آفت علم، عمل نکردن به آن است.

فراگیرى براى به کارگیرى

ذکر فیها آل محمدعلیهم السلام قال‏علیه السلام: عقلوا الدین عقل وعایة و رعایة لا عقل سماع وروایة فان‏رواة العلم کثیر و رعاته قلیل; (10)

در این خطبه از آل محمدعلیهم السلام سخن به میان آمده: دین را درک کردند توام با فراگیرى و عمل، نه‏صرف شنیدن و نقل کردن، به درستى که راویان علم فراوان و رعایت کنندگان و عمل کنندگان کمند.

امام‏علیه السلام در توصیف آل محمدعلیهم السلام مى‏فرمایند:

آنها دین را با آگاهى کامل درک نموده و آن‏را با عمل توام کرده‏اند، چه بسیارندکسانى که معارف دینى را شنیده‏اند و براى دیگران هم بازگو مى‏کنند، ولى خود درعمل بهره‏اى نبرده و دستورها و تعالیم دینى را به کار نبسته‏اند. به طور کلى مهم‏ترین‏ویژگى مربیان الهى، تبلیغ عملى است.

قال‏علیه السلام: اعقلوا الخبر اذا سمعتموه عقل رعایة لا عقل روایة فان رواة العلم کثیر و رعاته‏قلیل; (11)

(خبرى را که مى‏شنوید پیرامون آن تفکر کنید، تفکر براى عمل نه براى بازگو کردن، به درستى‏که راویان علم بسیارند و عمل کنندگان به آن کم.

امام صادق‏علیه السلام مى‏فرمایند:

العلماء همتهم الرعایة والسفهاء همتهم الروایة; (12)

علماى راستین سعى در بکارگیرى دانش خود دارند، ولى سفیهان فقط در پى یادگیرى و بازگوکردن براى دیگران هستند.

در روایت دیگرى مى‏فرمایند:

ان رواة الکتاب کثیر و رعاته قلیل وکم من مستنصح للحدیث مستغش للکتاب فالعلماءیحزنهم ترک الرعایة والجهال یحزنهم حفظ الروایة فراع یرعى حیاته وراع یرعى هلکته فعندذلک اختلف الراعیان وتغایر الفریقان; (13)

روایت کنندگان قرآن بسیارند و رعایت کنندگان کم; چه بسا مردمى که نسبت‏به حدیث‏خیرخواه و نسبت‏به قرآن جنایتکارند. علماء از رعایت نکردن غمناکند و جاهلان از حفظ روایت.یکى در پى حفظ حیات خود است و دیگرى در پى هلاکت‏خویش; این جاست که دو دسته‏رعایت کنندگان اختلاف پیدا مى‏کنند و از هم جدا مى‏شوند.

قال عیسى‏علیه السلام:

کیف یکون من اهل العلم من یکون مسیره الى آخرته وهو مقبل على دنیاه وکیف یکون من‏اهل العلم من یطلب العلم لیخبر به ولا لیعمل به; (14)

چگونه ممکن است کسى که مسیرش به سوى آخرت است و به دنیا توجه دارد از اهل علم‏باشد، و چگونه ممکن است اهل علم باشد کسى که در پى یادگرفتن باشد تا براى دیگران نقل کند نه‏براى عمل؟

برترین دانش‏ها

قال‏علیه السلام: اوضع العلم ما وقف على اللسان و ارفعه ماظهر على الجوارح و الارکان; (15)

پست ترین دانش‏ها آن است که تنها روى زبان متوقف شود و برترین دانش‏ها آن است که‏دراعضاء و جوارح آشکار گردد.

یادگیرى، مقدمه به کاربستن و عمل کردن است، نه براى نقل کردن. در مذمت‏علمى که از گفتار فراتر نرود و به کردار نرسد، همین بس که خداى تعالى مى‏فرماید:

یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لاتفعلون کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لاتفعلون; (16)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! چرا به زبان چیزى مى‏گویید که در مقام عمل خلاف آن مى‏کنید؟بترسید از این که سخنى بگویید و خلاف آن عمل کنید که بسیار خدا را به غضب مى‏آورد.

در سوره جمعه مى‏فرماید:

مثل الذین حملوا التوراة ثم لم یحملوهاکمثل الحمار یحمل اسفارا بئس مثل القوم الذین کذبوابآیات الله والله لایهدى القوم الظالمین; (17)

وصف حال آنان که تحمل تورات نموده و بر خلاف آن عمل کردند، در مثل به حمارى ماند که‏بار کتاب‏ها بر پشت کشد که از آن بهره‏اى نمى‏برد، قومى که مثل حالشان این است که آیات خدا راتکذیب کردند، بسیار مردم بدى هستند و خدا هرگز ستمکاران را هدایت نخواهد کرد.

دانش بى‏ثمر

قال‏علیه السلام: رب عالم قد قتله جهله وعلمه معه لاینفعه; (18)

چه بسیارند دانشمندانى که جهلشان آنها را کشته، در حالى که علمشان با آنهاست، اما سودى‏براى آنها ندارد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد آداب تعلیم و تعلم