واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مقاله. پست مدرنیسم و برنامه ریزی تعلیم و تربیت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

پست مدرنیسم و برنامه ریزی (تعلیم و تربیت)

پست مدرنیسم و تعلیم و تربیت

صحبت از پست مدرنیسم چنان شایع شده است که در هر حوزه به چند موضوع یا عنوان بر میخوریم که هر یک به گونهای به آن پیوسته است مانند معماری، هنر، موسیقی، فلسفه، علوم اجتماعی، تعلیم و تربیت، سیاست، تاریخ، صنعت، دین، اقتصاد، فرهنگ و دیگر حوزههای دانش بشری.

پست مدرنیسم اصطلاحی است که به گونهای فزاینده بر گرایشهای فرهنگی – اجتماعی و فکری معین دلالت دارد (مارشال و پیترز، ۱۹۹۴). این موضوع که از مسألههای بحث برانگیز امروزی شمرده میشود، در محافل علمی و غیر علمی بسیار مطرح است.

صحبت از پست مدرنیسم چنان شایع شده است که در هر حوزه به چند موضوع یا عنوان بر میخوریم که هر یک به گونهای به آن پیوسته است مانند معماری، هنر، موسیقی، فلسفه، علوم اجتماعی، تعلیم و تربیت، سیاست، تاریخ، صنعت، دین، اقتصاد، فرهنگ و دیگر حوزههای دانش بشری.

بر پایهٔ بررسیهای لش (۱۹۹۰) مقالات و پژوهشهای بسیار در زمینهٔ پست مدرنیسم نوشته شده به گونهای که به تعبیر وی، پست مدرنیسم، دیگر خلاف غرب است. در کشور ما در این زمینه کتابها و مقالات اندک است و بیشتر کارهای انجام گرفته، ترجمهٔ اثرهای مؤلفان غربی است؛ به ویژه به علت تازه بودن موضوع، پژوهشها و نوشتهها در زمینهٔ پست مدرنیسم و ارتباط آن با تعلیم و تربیت ناچیز است.

البته نمیباید فراموش کرد که خاستگاه اصلی پست مدرنیسم، جهان غرب است و خود، معلول شرایط فکری، فرهنگی – اجتماعی و اعتقادی مغرب زمین است.

اما در جامعهٔ ما که بخشهایی از آن، هنوز به عصر روشنگری یا مدرنیسم نرسیده و مدرنیته را درک و جذب نکرده است، سخن گفتن از پست مدرنیسم و ارتباط آن با تعلیم و تربیت به چه کار میآید؟

پاسخ اینکه: اگر چه جریان پست مدرنیسم بیشتر در کشورهای به اصطلاح پیشرفته است، اما در اندازههای گوناگون در سرتاسر جهان پراکنده شده است، بنابراین «برای همهٔ ما دست کم فکر کردن دربارهٔ این جریان تاریخی ضروری است.»(باقری، ب ۱۳۷۵). در برخی موارد مشاهده میشود بسیاری از برداشتها از پست مدرنیسم در جامعهٔ ما نه فقط باعث جهش به فراسوی مدرنیسم نمیگردد که به نفی دستاوردهای آن عقب ماندگی و واپس گرایی میانجامد.

به نظر میرسد پرداختن به این موضوع و چالشهای پیوسته به آن، بخشی مهم از نیازهای فکری، اجتماعی و تربیتی کنونی جامعهٔ ماست که به عنوان عضوی از جامعه جهانی، با دیگر ملل در تعامل فکری، فرهنگی و سیاسی است. نگارنده در این گفتار، بر آن است تا به ارتباط پست مدرنیسم و تعلیم و تربیت، و پرسشهای طرح شده در این زمینه پاسخ دهد. از این رو، نخست به بررسی مدرنیسم میپردازد، سپس پست مدرنیسم را توضیح خواهیم داد و به بررسی ویژگیها، کاربردها و انتقادات دربارهٔ آن خواهد پرداخت. در گام بعدی،دربارهٔ دلایل تعلیم و تربیتی پست مدرنیسم بحث خواهد کرد و در نهایت از سخنان گفته شده نتیجهگیری خواهد شد.

● مدرنیسم یا عصر روشنگری

اصطلاح مدرن از واژهٔ لاتین «مدو» مشتق شده است؛ معنای آن چنین است:«به روز بودن»؛ «آنچه رایج است، و از چیزی که در گذشته رایج بوده است،کاملا متمایز» (کوهن، ۱۹۹۶).

مدرنیسم معرف چند دوره از تاریخ اروپا – سدههای ۱۷ و ۱۸ میلادی – است که در آنها آگاهی از عصر جدید شکل میگیرد (هولاب، ۱۹۹۰ / بشیریه، ۱۳۷۸).

کانت یکی از برجستهترین اندیشمندان این عصر است. به نظر او برای دستیابی به این روشنگری (مدرنیسم) به هیچ چیز نیاز نیست مگر آزادی؛ یعنی، کاربرد عقل خویش در امور همگانی، به تمام و کمال. نزد کانت، کاربرد عقل به دو گونه است: عمومی و خصوصی. کاربرد خصوصی آن است که کسی مجاز باشد در سمت اداری یا مدنی معین که به وی سپرده شده از عقل خود بهره ببرد. این نوع کاربرد چندان به پیشرفت روشنگری پیوسته نیست. اما کاربرد عمومی، آن است که کسی در مقام «اهل علم»، برابر جماعت خوانندگان از عقل بهرهبرد، این کاربرد به پیشرفت روشنگری میانجامد (کانت ، لیسینگ، هردر و همکاران، ۱۹۹۲/آرین پرو، ۱۳۷۷).

مهمترین ویژگیهای این عصر یا دوره چنین است:

الف) فاصله گرفتن از گذشته (دور شدن از سنت):

با پدیدار شدن انقلاب صنعتی، غربیها اعلام کردند ارزشها، عقاید مذهبی و سنتها مانع پیشرفت بشریت است. بنابراین، برای رسیدن به پیشرفت و تمدن متعالی، میباید از عقاید مذهبی و سنت دور بود (گنون، ۱۹۵۶/دهشیری، ۱۳۷۸).

ب) خردگرایی:

قرن هجدهم عصر «خرد» نیز هست. در این برهه، خرد دیگر فرآوردهٔ جمع تصورات فطری نیست که پیش از تجربه به انسان ارزانی شده باشد و ذرات مطلق اشیاء را آشکار کند. در عصر مدرنیسم، به خرد بیشتر به عنوان یک امری اکتسابی مینگریستند تا میراث. در حقیقت، خرد، نیروی عقلی اصیل است که بشر را در کشف و تعیین حقیقت راهنمایی میکند؛ همین تعیین حقیقت، هسته و پیش فرض بایسته برای هر گونه تعیین واقعی است. مهمترین کار خرد پیوند امور به یکدیگر یا جدا کردن آنها از هم است.

ج) گسترش تفکر انتقادی:

دوران مدرنیسم عصر انتقاد نیز خوانده میشود؛ زیرا در این دوره،نقد با آفرینندگی چنان در آمیخت که مستقیما به خلاقیت بدل شد. بدین سان، هدف روشنفکری، تغییر دادن شیوهٔ اندیشیدن بوده است؛ یعنی، جایگزین کردن اندیشهٔ تحلیلی انتقادی به جای اندیشهٔ اسطورهای.

د) روش شناسی جدید در فلسفه:

در عصر مدرنیسم، فلسفه ایدهآل خود را به پایه الگوهای علوم طبیعی زمان معاصر خود میآفرید. کوشش برای حل مسائل مرکزی روش نوین فلسفی، بیشتر استناد به قواعد



خرید و دانلود مقاله. پست مدرنیسم و  برنامه ریزی  تعلیم و تربیت


روانشناسی و تعلیم و تربیت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

پودمان روانشناسی و تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت ( اصول و مبانی آموزش و پرورش )

ما در این مبحث ، مطالبی پیرامون اصول آموزش و پرورش ، خصوصیات اصول، منابع و انواع اصول ارائه خواهیم داد .

اصل :

هر علمی دارای اصولی است ، تعلیم و تربیت نیز به عنوان یک علم که " علوم تربیتی " نامیده می شود ، اصولی دارد . اصول ، قواعد ، مفاهیم کلی و تکیه گاههای نظری هستند که با توجه به آنها ، را خود را به سوی اهداف مورد نظر سوق می دهیم ، یعنی با توجه به اصول ، به منظور رسیدن به اهداف ، روشها را انتخاب می نماییم . بنابراین ، اصول تعلیم و تربیت ، تعیین کننده روشهای آموزشی و اهداف می باشند .

خصوصیات اصول تعلیم و تربیت عبارتند از :

1-اصول نسبی هستند ، نه مطلق : اصول مطلق ، اصولی هستند که در همه شرایط و مکانها قابل استفاده می باشند. اصول آموزش پرورش، مطلق نیستند ، یعنی در همه شرایط ، زمانها و مکانها مصداق ندارند ، مانند اصل آزادی و اصل فعالیت نسبی. بنابراین، مقطع سنی و تحصیلی و شرایط و موقعیتهای دانش آموزان ، تعیین کننده این اصول می باشند .

2-اصول موضوعه هستند ، نه متعارفه : این اصل ، در علوم دیگر اثبات و در تعلیم و تربیت ، به کار گرفته می شود . اصول متعارفه ، اصولی هستند که در همان علم ، اثبات و به کار گرفته می شوند .

علوم تربیتی یک علم کاربردی است و مبانی نظری آن توسط علوم دیگر ، به ویژه روانشناسی، به دست می آید. مبانی نظری آن هم شامل روانشناسی رشد تربیتی است . روانشناسی، تحقیقاتی بین پدیده ها انجام می دهد ( برای مثال ، روابطی بین انگیزه های پیشرفت تحصیلی دانش آموز به وجود می آورد ). این اصول بر اساس یافته های روانشناسی، در تعلیم و تربیت شکل می گیرد. روانشناسی و تعلیم و تربیت، ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند . اولی علم محض و دومی کاربردی است.

در حقیقت، روانشناسی نظریات را مطرح می کند و تعلیم تربیتی، مبانی نظری را در محیط تربیتی به کار می برد. روانشناسی به یکسری قوانین دست یافته که کاربرد و موارد استفاده آن، در تعلیم و تربیت است. برای مثال، نظریه گشتالت در روانشناسی یادگیری ، ارتباط جزء و کل را مطرح کرده است. بر اساس این نظریه، هر چه موضوعات درسی در یک کل منسجم و بافت و زمینه کلی تری به دانش آموزان ارائه شود، میزان درک دانش آموز و یادگیری معنادار وی از موضوع ، بیشتر خواهد بود.

دانش آموز هر چه بیشتر بتواند ، بین مطالب ارتباط برقرار کند ، جزء را به کل ربط دهد و بین اجزاء پیوند برقرار کند ، بهتر می تواند مطالب را یاد بگیرد. در این صورت، این مطالب قابلیت انتقال بیشتری به محیط خارج از کلاس خواهند داشت.

3-اصول کشف کردنی هستند ، نه وضع کردنی : اصول را باید بر اساس قوای یادگیری ، ماهیت انسان ، استعداد و نیازهای دانش آموزان ، کشف کرد .

اصول آموزش و پرورش ، فعالیت ، کمال ، تناسب عمل با وضع ، تفرد ، آزادی و اجتماع می باشند .

اصل فعالیت ، بیانگر این است که فرد به حالات ، علائق و نیازهای فعلی خود توجه کند . به عبارت دیگر ، این اصل به وضعیت فعلی کودک نظارت می کند .

اصل کمال ، به آینده کودک ناظر است و مدافع منافع آینده کودک می باشد.

شاید در ظاهر ، بین دو اصل فوق تناقض وجود داشته باشد، اما این تناقض، واقعی نبوده و توجه به وضعیت فعلی، نیازها و علائق کودک، در حقیقت تضمین کننده آینده او می باشد .

نکته مهم این است که در صورت توازن و تعادل بین اجرای اصول و شرایط، این تناقضها قابل حل هستند . زیرا اصول ، نسبی بوده و چنانجه معلمان بتوانند ، این دو را با هم ترکیب کنند ، مسائل به درجات مختلف حل شدنی می باشند .

به عبارت دیگر، در اینجا مسأله نیاز سنجی مطرح می شود . در مقاطع مختلف تحصیلی، باید نیازهای فرد و جامعه را مشخص کرد و اهداف و محتوای تعلیم و تربیت را بر اساس آنها پایه ریزی نمود . هنگامی که بحث نیازها مطرح می شود، نیازهای تعلیم و تربیت ، مانند طراحی برنامه ریزی آموزش پیش دبستانی و دبستانی ، در اولویت قرار می گیرند .

تمامی مراحل آموزش و پرورش ، بر اساس نیازها مشخص می شوند. نیازها در طراحی آموزشی، مانند نیاز به محبت و امنیت عاطفی ، از اولویت خاصی برخوردارند.

در مبحث نیاز سنجی ، باید به تفاوتهای فردی توجه خاصی نمود . در تعلیم و تربیت، دو نوع تفاوت وجود دارد : تفاوتهای درون فردی ( تفاوتهایی که بین استعدادهای گوناگون یا جنبه های مختلف یک فرد وجود دارد ) و تفاوتهای برون فردی ( تفاوتهایی که بین افراد مختلف وجود دارد ) . در دوره پیش دبستانی، توجه به تفاوتهای فردی از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد، زیرا در این دوره، روشهای آموزشی، حتی المقدور انفرادی هستند . انفرادی، یعنی اینکه محتوا باید متناسب با سرعت یادگیری دانش آموزان باشد. این نوع آموزش، آموزش برنامه ای نام دارد ، یعنی آموزش محتوا باید متناسب با میزان و سرعت یادگیری افراد باشد . به عبارت دیگر ، آموزش باید براساس تفاوتهای فردی و خصوصیات یادگیری دانش آموزان ارائه گردد.

نوع دیگر آموزش، بر اساس نظریه یادگیری در حد تسلط صورت می گیرد. بر اساس این نظریه، همه دانش آموزان در هر مقطعی قادر به یادگیری مطالب هستند، به شرط اینکه زمان لازم به آنها داده شود . اگر به همه افراد زمان کافی برای یادگیری داده شود ، همه می توانند ، همه چیز یاد بگیرند و چیزی به نام استعداد وجود ندارد . بلکه استعداد ، زمانی است که هر فرد، برای یادگیری مطلب به آن نیاز دارد . یکی در زمان کمتر و دیگری در زمان بیشتری ، یک مطلب را یاد می گیرد .

به عبارت دیگر ، چنانچه با توجه به تفاوتهای فردی ، زمان لازم را به اشخاص بدهیم ، به موضوع درسی خود مسلط خواهند شد .



خرید و دانلود  روانشناسی و تعلیم و تربیت


تحقیق: پست مدرنیسم و برنامه ریزی تعلیم و تربیت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

پست مدرنیسم و برنامه ریزی (تعلیم و تربیت)

پست مدرنیسم و تعلیم و تربیت

صحبت از پست مدرنیسم چنان شایع شده است که در هر حوزه به چند موضوع یا عنوان بر میخوریم که هر یک به گونهای به آن پیوسته است مانند معماری، هنر، موسیقی، فلسفه، علوم اجتماعی، تعلیم و تربیت، سیاست، تاریخ، صنعت، دین، اقتصاد، فرهنگ و دیگر حوزههای دانش بشری.

پست مدرنیسم اصطلاحی است که به گونهای فزاینده بر گرایشهای فرهنگی – اجتماعی و فکری معین دلالت دارد (مارشال و پیترز، ۱۹۹۴). این موضوع که از مسألههای بحث برانگیز امروزی شمرده میشود، در محافل علمی و غیر علمی بسیار مطرح است.

صحبت از پست مدرنیسم چنان شایع شده است که در هر حوزه به چند موضوع یا عنوان بر میخوریم که هر یک به گونهای به آن پیوسته است مانند معماری، هنر، موسیقی، فلسفه، علوم اجتماعی، تعلیم و تربیت، سیاست، تاریخ، صنعت، دین، اقتصاد، فرهنگ و دیگر حوزههای دانش بشری.

بر پایهٔ بررسیهای لش (۱۹۹۰) مقالات و پژوهشهای بسیار در زمینهٔ پست مدرنیسم نوشته شده به گونهای که به تعبیر وی، پست مدرنیسم، دیگر خلاف غرب است. در کشور ما در این زمینه کتابها و مقالات اندک است و بیشتر کارهای انجام گرفته، ترجمهٔ اثرهای مؤلفان غربی است؛ به ویژه به علت تازه بودن موضوع، پژوهشها و نوشتهها در زمینهٔ پست مدرنیسم و ارتباط آن با تعلیم و تربیت ناچیز است.

البته نمیباید فراموش کرد که خاستگاه اصلی پست مدرنیسم، جهان غرب است و خود، معلول شرایط فکری، فرهنگی – اجتماعی و اعتقادی مغرب زمین است.

اما در جامعهٔ ما که بخشهایی از آن، هنوز به عصر روشنگری یا مدرنیسم نرسیده و مدرنیته را درک و جذب نکرده است، سخن گفتن از پست مدرنیسم و ارتباط آن با تعلیم و تربیت به چه کار میآید؟

پاسخ اینکه: اگر چه جریان پست مدرنیسم بیشتر در کشورهای به اصطلاح پیشرفته است، اما در اندازههای گوناگون در سرتاسر جهان پراکنده شده است، بنابراین «برای همهٔ ما دست کم فکر کردن دربارهٔ این جریان تاریخی ضروری است.»(باقری، ب ۱۳۷۵). در برخی موارد مشاهده میشود بسیاری از برداشتها از پست مدرنیسم در جامعهٔ ما نه فقط باعث جهش به فراسوی مدرنیسم نمیگردد که به نفی دستاوردهای آن عقب ماندگی و واپس گرایی میانجامد.

به نظر میرسد پرداختن به این موضوع و چالشهای پیوسته به آن، بخشی مهم از نیازهای فکری، اجتماعی و تربیتی کنونی جامعهٔ ماست که به عنوان عضوی از جامعه جهانی، با دیگر ملل در تعامل فکری، فرهنگی و سیاسی است. نگارنده در این گفتار، بر آن است تا به ارتباط پست مدرنیسم و تعلیم و تربیت، و پرسشهای طرح شده در این زمینه پاسخ دهد. از این رو، نخست به بررسی مدرنیسم میپردازد، سپس پست مدرنیسم را توضیح خواهیم داد و به بررسی ویژگیها، کاربردها و انتقادات دربارهٔ آن خواهد پرداخت. در گام بعدی،دربارهٔ دلایل تعلیم و تربیتی پست مدرنیسم بحث خواهد کرد و در نهایت از سخنان گفته شده نتیجهگیری خواهد شد.

● مدرنیسم یا عصر روشنگری

اصطلاح مدرن از واژهٔ لاتین «مدو» مشتق شده است؛ معنای آن چنین است:«به روز بودن»؛ «آنچه رایج است، و از چیزی که در گذشته رایج بوده است،کاملا متمایز» (کوهن، ۱۹۹۶).

مدرنیسم معرف چند دوره از تاریخ اروپا – سدههای ۱۷ و ۱۸ میلادی – است که در آنها آگاهی از عصر جدید شکل میگیرد (هولاب، ۱۹۹۰ / بشیریه، ۱۳۷۸).

کانت یکی از برجستهترین اندیشمندان این عصر است. به نظر او برای دستیابی به این روشنگری (مدرنیسم) به هیچ چیز نیاز نیست مگر آزادی؛ یعنی، کاربرد عقل خویش در امور همگانی، به تمام و کمال. نزد کانت، کاربرد عقل به دو گونه است: عمومی و خصوصی. کاربرد خصوصی آن است که کسی مجاز باشد در سمت اداری یا مدنی معین که به وی سپرده شده از عقل خود بهره ببرد. این نوع کاربرد چندان به پیشرفت روشنگری پیوسته نیست. اما کاربرد عمومی، آن است که کسی در مقام «اهل علم»، برابر جماعت خوانندگان از عقل بهرهبرد، این کاربرد به پیشرفت روشنگری میانجامد (کانت ، لیسینگ، هردر و همکاران، ۱۹۹۲/آرین پرو، ۱۳۷۷).

مهمترین ویژگیهای این عصر یا دوره چنین است:

الف) فاصله گرفتن از گذشته (دور شدن از سنت):

با پدیدار شدن انقلاب صنعتی، غربیها اعلام کردند ارزشها، عقاید مذهبی و سنتها مانع پیشرفت بشریت است. بنابراین، برای رسیدن به پیشرفت و تمدن متعالی، میباید از عقاید مذهبی و سنت دور بود (گنون، ۱۹۵۶/دهشیری، ۱۳۷۸).

ب) خردگرایی:

قرن هجدهم عصر «خرد» نیز هست. در این برهه، خرد دیگر فرآوردهٔ جمع تصورات فطری نیست که پیش از تجربه به انسان ارزانی شده باشد و ذرات مطلق اشیاء را آشکار کند. در عصر مدرنیسم، به خرد بیشتر به عنوان یک امری اکتسابی مینگریستند تا میراث. در حقیقت، خرد، نیروی عقلی اصیل است که بشر را در کشف و تعیین حقیقت راهنمایی میکند؛ همین تعیین حقیقت، هسته و پیش فرض بایسته برای هر گونه تعیین واقعی است. مهمترین کار خرد پیوند امور به یکدیگر یا جدا کردن آنها از هم است.

ج) گسترش تفکر انتقادی:

دوران مدرنیسم عصر انتقاد نیز خوانده میشود؛ زیرا در این دوره،نقد با آفرینندگی چنان در آمیخت که مستقیما به خلاقیت بدل شد. بدین سان، هدف روشنفکری، تغییر دادن شیوهٔ اندیشیدن بوده است؛ یعنی، جایگزین کردن اندیشهٔ تحلیلی انتقادی به جای اندیشهٔ اسطورهای.

د) روش شناسی جدید در فلسفه:

در عصر مدرنیسم، فلسفه ایدهآل خود را به پایه الگوهای علوم طبیعی زمان معاصر خود میآفرید. کوشش برای حل مسائل مرکزی روش نوین فلسفی، بیشتر استناد به قواعد



خرید و دانلود تحقیق: پست مدرنیسم و  برنامه ریزی  تعلیم و تربیت


تحقیق: آداب تعلیم و تعلم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

آداب تعلیم و تعلم

1. علم باید با عمل همراه باشد.

2. نهى از گفتار و کردار بدون علم و آگاهى.

3. چه دانشى سزاوار فراگیرى است.

4. وظایف علما.

1. علم باید با عمل همراه باشد

سرانجام شوم عالم غیر عامل

قال‏علیه السلام: و ان العالم العامل بغیر علمه کالجاهل الحائر الذی لایستفیق من جهله بل الحجة علیه‏اعظم والحسرة له الزم و هو عند الله الوم; (1)

عالمى که به غیر دانش خود عمل کند، همانند جاهل سرگردانى است که هرگز از جهلش بیرون‏نمى‏آید، بلکه حجت‏بر او عظیم تر و حسرت براى او ثابت‏تر و او نزد خدا سزاوار سرزنش بیشتراست.

امام‏علیه السلام در تبیین و توصیف وضعیت اسفبار عالم بى‏عمل، ابتدا وى را مساوى‏جاهل سرگردانى قرار داده‏اند که از مسیر حق دور شده و در گرداب گمراهى غوطه‏وراست. پس از این تسویه، حال وى را بدتر از حال جاهل ترسیم نموده‏اند.

اما وجه مساوات این است که: نتیجه علم بدون عمل، مانند نتیجه جهل است که‏عبارت است ازگمراهى و دورى از حق و سرگردانى در وادى حیرت.

اما عالم بدون عمل از جاهل بدتر است، زیرا:

اولا: الحجة علیه اعظم : اگر براى جاهل جایى براى عذر آوردن باشد براى عالم‏جایى براى عذر آوردن نیست و نمى‏تواند بگوید: انا کنا عن هذا غافلین.

ثانیا: والحسرة له الزم: راغب در معناى حسرت مى‏گوید:

الحسرة الغم على مافاته والندم علیه کانه انحسر عنه الجهل الذی حمله على ما ارتکبه اوانحسر قواه من فرط غم او ادرکه اعیاء عن تدارک ما فرط عنه;

حسرت به معناى اندوه و غم است‏بر آنچه از دست رفته، گویا جهلى که بر ارتکاب عمل قبیح‏وادارش کرده بود، از وى رفته یا نیرویش از فرط غصه و اندوه زایل شده یا از یافتن چیز مفقود خسته‏شده است.

اما این که چرا غم و اندوه و حسرت عالم بدون عمل از جاهل بیشتر است، از این‏جهت است که جاهل نمى‏داند چه کمالاتى را از دست داده، اما عالم چون مى‏داندلذات و بهجت‏هاى معنوى را در مقابل چه چیز بى‏ارزشى از دست داده، حسرت‏بیشترى دارد، مانند کسى که ارزش جواهر گرانقیمتى را مى‏داند و سرگرم کارهاى‏بیهوده شده و آن گوهر قیمتى را از دست مى‏دهد، این شخص حسرتش بیشتر است‏ازکسى که قیمت و ارزش آن گوهر را نمى‏داند. (2)

قرآن کریم مى‏فرماید:

وانذرهم یوم الحسرة اذ قضى الامروهم فى غفلة وهم لایؤمنون; (3)

اى رسول ما! امت را از روز حسرت بترسان که آن روز دیگر کارشان گذشته است و مردم از آن‏روز غافلند و به آن ایمان نمى‏آورند.

ثالثا: وهو عند الله الوم: عالم سزاوارتر است از جاهل بر سرزنش و ملامت، زیرا عالم‏با شناخت و آگاهى، راه سرکشى و مخالفت‏با خداى تعالى را انتخاب نموده است.

نظیر عبارتى که در خطبه 110 نهج البلاغه گذشت نیز در کافى آمده:

ایها الناس اذا علمتم فاعملوا بما علمتم لعلکم تهتدون ان العالم العامل بغیره کالجاهل الحائرالذى لایستفیق عن جهله بل قد رایت ان الحجة علیه اعظم والحسرة ادوم على هذا العالم المنسلخ‏من علمه منها على هذا الجاهل المتحیر فی جهله وکلاهما حائر بائر; (4)

اى مردم! به آنچه دانا شدید عمل نمایید، شاید که به هدایت راه یابید. عالمى که بر خلاف‏علمش عمل کند، همانند جاهل سرگردانى است که از نادانى به هوش نیاید، بلکه حجت‏بر او تمام‏ترو حسرت این عالمى که از علم خویش جدا شده، بیشتر است از حسرت جاهل سرگردان در جهالت،و هر دو سرگردان و خوابند.

حاصل کلام این است که عالم بى‏عمل از جاهل بدتر است.

از امام صادق‏علیه السلام روایاتى در این زمینه رسیده است:

یغفر للجاهل سبعون ذنبا قبل ان یغفر للعالم ذنب واحد; (5)

هفتاد گناه جاهل بخشیده مى‏شود، پیش از آن‏که یک گناه عالم آمرزیده گردد.

قال عیسى بن مریم‏علیه السلام: ویل للعلماء السوء کیف تلظى علیهم النار; (6)

واى بر علماى بد که چگونه آتش دوزخ برآنان زبانه مى‏کشد.

اذا بلغت النفس هنا - واشار بیده الى حلقه - لم یکن للعالم توبة ثم قرء: انما التوبة على الله‏للذین یعملون السوء بجهالة; (7) و (8)

وقتى که جان به این جا رسد - با دست‏به گلویش اشاره نمود - براى عالم توبه اى نیست; سپس‏این آیه را تلاوت نمود: پذیرش توبه بر خدا فقط براى کسانى است که از روى نادانى بدى مى‏کنند.

از امیرمؤمنان على‏علیه السلام روایت‏شده که فرمودند:

آفة العلم ترک العمل به; (9)

آفت علم، عمل نکردن به آن است.

فراگیرى براى به کارگیرى

ذکر فیها آل محمدعلیهم السلام قال‏علیه السلام: عقلوا الدین عقل وعایة و رعایة لا عقل سماع وروایة فان‏رواة العلم کثیر و رعاته قلیل; (10)

در این خطبه از آل محمدعلیهم السلام سخن به میان آمده: دین را درک کردند توام با فراگیرى و عمل، نه‏صرف شنیدن و نقل کردن، به درستى که راویان علم فراوان و رعایت کنندگان و عمل کنندگان کمند.

امام‏علیه السلام در توصیف آل محمدعلیهم السلام مى‏فرمایند:

آنها دین را با آگاهى کامل درک نموده و آن‏را با عمل توام کرده‏اند، چه بسیارندکسانى که معارف دینى را شنیده‏اند و براى دیگران هم بازگو مى‏کنند، ولى خود درعمل بهره‏اى نبرده و دستورها و تعالیم دینى را به کار نبسته‏اند. به طور کلى مهم‏ترین‏ویژگى مربیان الهى، تبلیغ عملى است.

قال‏علیه السلام: اعقلوا الخبر اذا سمعتموه عقل رعایة لا عقل روایة فان رواة العلم کثیر و رعاته‏قلیل; (11)

(خبرى را که مى‏شنوید پیرامون آن تفکر کنید، تفکر براى عمل نه براى بازگو کردن، به درستى‏که راویان علم بسیارند و عمل کنندگان به آن کم.

امام صادق‏علیه السلام مى‏فرمایند:

العلماء همتهم الرعایة والسفهاء همتهم الروایة; (12)

علماى راستین سعى در بکارگیرى دانش خود دارند، ولى سفیهان فقط در پى یادگیرى و بازگوکردن براى دیگران هستند.

در روایت دیگرى مى‏فرمایند:

ان رواة الکتاب کثیر و رعاته قلیل وکم من مستنصح للحدیث مستغش للکتاب فالعلماءیحزنهم ترک الرعایة والجهال یحزنهم حفظ الروایة فراع یرعى حیاته وراع یرعى هلکته فعندذلک اختلف الراعیان وتغایر الفریقان; (13)

روایت کنندگان قرآن بسیارند و رعایت کنندگان کم; چه بسا مردمى که نسبت‏به حدیث‏خیرخواه و نسبت‏به قرآن جنایتکارند. علماء از رعایت نکردن غمناکند و جاهلان از حفظ روایت.یکى در پى حفظ حیات خود است و دیگرى در پى هلاکت‏خویش; این جاست که دو دسته‏رعایت کنندگان اختلاف پیدا مى‏کنند و از هم جدا مى‏شوند.

قال عیسى‏علیه السلام:

کیف یکون من اهل العلم من یکون مسیره الى آخرته وهو مقبل على دنیاه وکیف یکون من‏اهل العلم من یطلب العلم لیخبر به ولا لیعمل به; (14)

چگونه ممکن است کسى که مسیرش به سوى آخرت است و به دنیا توجه دارد از اهل علم‏باشد، و چگونه ممکن است اهل علم باشد کسى که در پى یادگرفتن باشد تا براى دیگران نقل کند نه‏براى عمل؟

برترین دانش‏ها

قال‏علیه السلام: اوضع العلم ما وقف على اللسان و ارفعه ماظهر على الجوارح و الارکان; (15)

پست ترین دانش‏ها آن است که تنها روى زبان متوقف شود و برترین دانش‏ها آن است که‏دراعضاء و جوارح آشکار گردد.

یادگیرى، مقدمه به کاربستن و عمل کردن است، نه براى نقل کردن. در مذمت‏علمى که از گفتار فراتر نرود و به کردار نرسد، همین بس که خداى تعالى مى‏فرماید:

یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لاتفعلون کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لاتفعلون; (16)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! چرا به زبان چیزى مى‏گویید که در مقام عمل خلاف آن مى‏کنید؟بترسید از این که سخنى بگویید و خلاف آن عمل کنید که بسیار خدا را به غضب مى‏آورد.

در سوره جمعه مى‏فرماید:

مثل الذین حملوا التوراة ثم لم یحملوهاکمثل الحمار یحمل اسفارا بئس مثل القوم الذین کذبوابآیات الله والله لایهدى القوم الظالمین; (17)

وصف حال آنان که تحمل تورات نموده و بر خلاف آن عمل کردند، در مثل به حمارى ماند که‏بار کتاب‏ها بر پشت کشد که از آن بهره‏اى نمى‏برد، قومى که مثل حالشان این است که آیات خدا راتکذیب کردند، بسیار مردم بدى هستند و خدا هرگز ستمکاران را هدایت نخواهد کرد.

دانش بى‏ثمر

قال‏علیه السلام: رب عالم قد قتله جهله وعلمه معه لاینفعه; (18)

چه بسیارند دانشمندانى که جهلشان آنها را کشته، در حالى که علمشان با آنهاست، اما سودى‏براى آنها ندارد.



خرید و دانلود تحقیق: آداب تعلیم و تعلم


تحقیق در مورد ورزش و تعلیم و ترببت 6ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 6 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تربیت بدنى و تعلیم و تربیت

از اهداف اولیهٔ تعلیم و تربیت، پرورش فرد به‌عنوان یک انسان هدف‌دار و مستقل و خودگردان است. تربیت بدنى با تأکیدى که بر پرورش جسمی، ذهنی، هیجانى و برازندگى اجتماعى دارد، در صورت آموزش صحیح و اصولى نقش شایان توجهى را در فرآیند تعلیم و تربیت ایفا خواهد کرد. امروزه مسؤولیت خطیر بر دوش آنانى است که اوقات بیشترى را با جوانان سپرى مى‌کنند. اینان اگر تجارب عرضه شدهٔ زندگى جوانان را رضایت‌بخش، موفق و پرباز سازند تعلیم و تربیت به سر منزل مقصور خواهد رسید.

براى تشریح کامل نقش تربیت بدنى در فرآیند تعلیم و تربیت، باید قدرت تربیت بدنى در سه حوزهٔ تربیتى (شناختی، احساسى و روانى حرکتی) مورد بحث قرار مى‌گیرد.

حوزهٔ شناختی

قلمرو احساسی

حوزهٔ روانی حرکتی

فلسفهٔ تربیت در ورزش

فلسفه، راهنماى تصمیم‌گیرى است، و ارزش این قلمرو از تجارب انسانى را روشن خواهد کرد. فلسفه باید چگونگى هدایت ورزش براى کمک به بشر را در بر گیرد. و همچنین باید در تعیین متغیرهاى ورزش تربیتى و ورزش خازج از قلمرو رسمی، ورزش مدارس، کالج‌ها و سایر مؤسسات تربیتى کمک کند. فلسفه باید به شناخت تاریخ ورزش و آثار مختلف آن در طول سال‌ها کمک کند و نشان دهد چگونه از مقررات سوءاستفاده شده و آنها براى انسان زیان‌بار گشته‌اند. یک فلسفه همچنین راه رسیدن به اجراى برتر در قلمرو قهرمانى را نشان مى‌دهد.

اصول

اصل اول

اصل دوم

اصل سوم

اصل چهارم

اصل اول. بازآموزى قهرمانان براى نیل به یادگیرى شناختی، روانى حرکتى و عاطفى.

در تعلیم و تربیت، یادگیرى شناختی، روانى حرکتى و عاطفى براى قهرمانان اهداف باارزشى هستند. ثابت شده که یادگیرى شناختى مثلاً آگاهى از قوانین، قوانین نقل و انتقال، راهبردهاى بازی، مسائل مربوط به اقتصاد، سیاست، و همبستگى‌هایى که بین ورزش و جامعه وجود دارد، قابل توسعه است. مسلم است که یادگیرى روانى حرکتى در قالب مهارت‌ها، با شرکت در رقابت‌هاى ورزشى قابل حصول هستند. لکن ورزشى که نقش آن در تغییرات رفتارى مورد تردید است، موجب کمال یادگیرى‌هاى عاطفى نمى‌شود. بنابراین براى اینکه ورزش به‌عنوان وسیله‌اى براى یادگیرى رفتار اجتماعى به‌کار رود، باید اصلاحاتى در آن صورت گیرد. برنامه‌هاى ورزشى و قهرمانى اگر به‌درستى تدوین شوند محیطى اجتماعى به‌وجود مى‌آید که در آن نُرم‌هاى اجتماعى توسط شرکت‌کنندگان شکل درونى پیدا مى‌کند و رفتار اجتماعى آنان نیز به شیوه‌هاى مثبت از طریق یک وضعیت اجتماعى شکل مى‌گیرد.

ورزش و قهرمانی، محور برنامه‌هاى تربیت بدنى در مدارس و دانشگاه‌ها است. در بین قشر جوان از تمام سنین، نژادها، رنگ‌ها و قوم‌ها طرفداران زیادى دارد. در یک لحظه جامعه با مشکلات اجتماعى زیادى روبرو مى‌شود از جمله ارتباط بین سیاه و سفید، نیاز به تلاش جمعى براى نیل به اهداف یک جامعهٔ آزاد و ضرورت رقابت سازنده و نه مخرب براى نیل به اهداف شخصی. بنابراین برنامه‌هاى قهرمانى با یک فرآیند بازپرورى مى‌تواند در ایجاد رفتارهاى اجتماعى مطلوب در میان قشر جوان مؤثر باشد. پس، علاوه بر اهداف شناختى روانى حرکتی، برنامه‌هاى قهرمانى باید نقش بسیار مهمى در برنامه‌هاى تربیتى داشته باشند.

اصل دوم. برنامه‌هاى قهرمانى باید داراى ماهیت تکاملى باشند.

جریان رشد و تکامل حرکتى و جسمانى روند فزاینده‌اى را از زمان کودکى تا بلوغ طى مى‌کند. به‌ عبارت دیگر این مقولات داراى الگوى تکاملى هستند (عضلات بزرگ زودتر از عضلات ظریف رشد مى‌کنند).

هر حکمى که از جنبهٔ جسمانى درست باشد، از جنبه‌هاى ذهنى و هیجانى نیز درست خواهد بود. اینها از حیث ماهیت تکاملى هستند. بنابراین از آنجا که شدت رقابت‌هاى قهرمانى به میزان رشد و تکامل شخصى ارتباط دارد، پس این فرآیند نیز باید داراى یک جریان فزاینده باشد، یعنى رقابت‌هاى ورزشى و قهرمانى در دوران کودکى از شدت کم و به‌تدریج با رشد و بلوغ کودک از شدت بیشترى برخوردار مى‌شوند.

هنگامى شدت رقابت قهرمانى بالا مى‌رود که عناصر موجود به تجربه‌اى منجر شود که در اثر آن، در ورزشکار انگیزش اضافى براى برترى و تعالى به‌وجود آید. در مواقعى که همه چیز در خدمت رقابت است؛ مثلاً حضور تماشاگران، سازماندهى بازى‌هاى آموزشگاهى در سایر مراکز اجتماعی، وجود جایزه، حضور نویسندگان ورزشى در صحنهٔ رقابت‌ها و برگزارى بازى‌هاى نهایى براى قهرمانی، شدت رقابت‌ها افزایش مى‌یابد.

ارتباط دادن عناصر تشدیدکنندهٔ رقابت‌ها با سطح تکاملى شرکت‌کنندگان، موجب بهبود فرآیند تکاملى خواهد شد. در یک برنامهٔ تکاملى قهرمانى چهار سطح براى شدت رقابت وجود دارد. این سطوح چهارگانه در طول سال‌هاى تحصیلى باید متناسب با توانایى دانش‌آموز و الگوى مدیریتى و تربیتى مدرسه تنظیم شوند:

سطوح چهارگانهٔ رقابت عبارتند از:

۱. اولین سطح تکاملى فقدان رقابت‌هاى قهرمانى سازمان‌یافته و داراى چارچوب.

۲. دومین سطح تکاملى فعالیت‌هاى داخل مؤسسه‌اى با تأکید کم بر عناصر مهم رقابتی، همراه هم‌کلاسى‌ها، که اولین قدم در ایجاد رقابت سازمان‌یافته است.

۳. سومین سطح تکاملى فعالیت‌هاى فضاى آزاد، مانند مراسم بزرگداشت (در روزهاى بازی)، مراسم روزهاى ورزش و رقابت با مدارس دیگر در محیط‌هاى اجتماعى که در آنها بر جنبه‌هاى



خرید و دانلود تحقیق در مورد ورزش و تعلیم و ترببت 6ص