واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد فنون تفسیر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 50 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

فنون تفسیر

Interpretive techniques

توجه به این نکته در درمانگری تحلیلی (کامپتن،1975؛ گری؛ بلک من، 1994؛ دورپات، 2000) برای درمانگر الزامی است که نخست دریابد مراجعین چگونه از روبرو شدن با هیجانهای خود اجتناب می‌کنند؛ و در گام بعد توجه مراجعین را به مکانیزمهای دفاعی ناسازگاری که بکار می‌برند، جلب کند.

به عبارت دیگر، روان درمانی پویشی و روان تحلیل‌گری از دسته درمانهایی هستند که در آها محتوا وزمان اظهارات درمانگر، از جمله مؤلفه‌های فنی درمان به شمار می‌روند. روان تحلیلگران معمولاً، در بخشی از درمان مراجعین به اقداماتی تحت عنوان "تفسیر" دست می‌زنند.

مداخلات ("تفسیری") تحلیلی

راهنمائی و برقراری اتحاد درمانی

راهنمائی درمانی را می‌توان در جلسه دوم یا زمانی که ارزیابی اولیه تکمیل شد و تصمیم به آغاز درمان صورت گرفت به مراجع ارائه کرد. معمولاً برخی از مراجعین در آغاز درمان متوجه نیستند که دقیقاً باید چه کاری انجام دهند. شرح فرایند درمانی به ویژه برای مراجعینی که در جلسات هفتگی شرکت دارند، درمان را تسهیل می‌کند. از جمله راهنمائیهای درمان "صحبت کردن درباره افکار و احساسهای مربوط به مشکل اصلی به بهترین وجه ممکن با درمانگر" است. مراجعین همجنین لازم است افکار و احساساتی را که در روابط مهم زندگی گذشته و حال داشته‌اند را بازگو کنند. هر خواب‌دیده و رویاپردازی روزانه‌ای که می‌توانند به خاطر بیاورند را مطرح کنند. نکته مهمتر این است که بایستی بسیار باید از واکنشهای reaction مثبت و منفی را که نست به گفته‌‌های درمانگر و نیز ؟؟؟؟ درمان دارند منعکس کنند. خیالپردازی‌های مراجع درباره درمانگر و یا هر فکری حتی اگر نامرتبط هم باشند در زمان مراجعه به محل درمان می‌تواند مفید باشد.

برخی از مراجعین در درمان بصورت خودانگیخته شروع می‌کنند و بلافاصله به شما [درمانگر] اعتماد کرده و اقدام به تداعی می‌کنند. معمولاً آنها نیازمند راهنمائی نیستند. اگر درمان از نوعی است که درمانگر مراجع را برای مثال 3 تا 5 بار (همچنان که در روان تحلیل‌گری مرسوم است) در هفته ملاقات می‌کند، تا زمانی که مقاومت به مسئلة قابل توجهی تبدیل نشده و تداعی آزاد به عنوان هدف اصلی به تحلیل‌گر اجازه می‌دهد که مجاورت افکار و نیز محتوای آنها را در مراجع بررسی می‌کند، می‌توان از مطرح کردن راهنمائی درمانی چشم پوشید.

مفهوم اتحاد بین شما [درمانگر] و مراجعین تحت درمان شما از دو مفهوم تشکیل شده است، راهنمائی "چهارچوب" درمانی که معمولاً باید در جلسه دوم ارائه شوند و نیز ابعاد روابط درمانی که ذیلاً به آنها می‌پردازیم:

اتحاد کاری (گرین سن، 1965). نقش هر مراجع در درمان عبارت است از:

* حضور در جلساتی که شما تعیین کرده‌اید؛

* بر اساس آنچه توافق کرده‌اید و به شیوه‌ای که شما مشخص کرده‌اید، هزینه درمان را پرداخت کنند؛

* صحبت کنند؛

* این مسئله را به رسمیت بشناسد که به دلیل مشکلات خاصی که داشته‌اند شما را ملاقات می‌کنند، و بنابراین وظیفة نقش شما ارائه راهکارهایی به آنهاست با این امید که به آنها درشناخت بهتر خودشان کمک کند.

پیمان درمانی (استون، 1961؛ زتزل، 1956) افراد مورد درمان بایستی:

* در تعامل با شما [درمانگر] همدلی متقابلی شکل دهد و یا در تعامل با درمانگر به برقراری همدلی متقابل کمک کند.

* به تفسیرهای دفاعی نخستین مربوط به مقاومت، با حسن نیت پاسخ دهد.

در صورتی که هر یک از نکاتی که ذکر شد، نقض شود، باید نسبت به آن- و معنی دفاعی آن- توجه کافی مبذول شود و این اقدام، پیش از آنکه به فهم پویایی‌های مرضی پرداخته شود انجام گیرد.

کاوش

هدف از طرح سئوالها، به امید یافتن مکانیزمهای دفاعی جهت تفسیر آنها هستید. برای مثال با بیان جمله‌ای نظیر "شما گفتید که همسرتان خانه را با عصبانیت ترک کرد و به منزل خواهرش رفت/ بین شما قبل از اینکه همسرتان منزل را ترک کند، چه اتفاقی افتاد؟" هر چند مکانیمهای دفاعی این مراجع را که شامل ابهام Vagueness و Suppression و فرونشانی است نادیده گرفته، اما به دنبال مکانیزمهای دفاعی مخرب‌تری نظیر خصومت، Provocation of Punishment و بیمارانگاری دیگران gas lighting هستید.

کانزر(1953) معتقد تهیه است که درمانگر گاهی سئوالهایی می‌پرسد تا زندگی "اکنون حال مراجع را در درمان بازسازی کند"، به ویژه اگر او دچار واپس روی شده باشد. دوپات(2000) به عبارتی خاطر نشان می‌کند که "کاوش" افراط در "بررسی" بیش از حد می‌تواند از درمانگر یک "نفش تمام عیار" بسازد؛ که پویائی‌های ناهشیار آزارگری- آزارپذیری را به راه اندازد- و باعث ایجاد این احساس در مراجع شود که باید به نقش پاسخگویی به سئوالات را بپذیرد. گری(1994) معتقد است که افراط در بررسی کاوش منجر به نادیده گرفتن مقاومت مراجعین نظیر ابهام، فرونشانی، فعل‌پذیری و کم حرفی reticence می‌شود، در حالی که مواجه ساختن آنها با این مکانیزمها می‌تواد مفید واقع شود و در جلسات اولیه شناسایی شود.

کاوش تکنیک مؤثری است، اما مراقب باشید که به طرح سئوالات بسیار زیاد منجر نشود، در واقع سعی کنید که واکنشهای مراجع تحت درمان خود را مشاهده کنید- که نه



خرید و دانلود تحقیق در مورد فنون تفسیر


تحقیق در مورد روش تفسیر قوانین کیفرى

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 8 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

روش تفسیر قوانین کیفرى

موضوع اثر و اهمیت آن:

هیچ قانون گذارى توانایى پیش بینى کلیه شرایط و موارد تحقق جرم را ندارد و از وضع قانونى عام و فراگیر عاجز است. در موارد قابل پیش بینى نیز خصیصه کلى بودن قانون از یک سو و خطاپذیرى آدمى از سوى دیگر سبب بروز ابهام, اجمال و تعارض در قانون مى شود. هم چنین محدودیت هاى قانون گذارى و عدم احاطه قانون گذار بر تمام مسائل نیز به سکوت قانون در مواردى مى انجامد. براى حل این مشکل, علماى حقوق به تفسیر قانون دست مى زنند; یعنى یافتن حکم هر موضوع حقوقى از دیدگاه قانون گذار, تفسیر قانون تجلى گاه اوج دانش حقوقى قضات و حقوق دانان و نتیجه ممارست طولانى آنان در کار فهم قانون است. طبیعى است که دست یافتن به چنین مهمى, قبل از هر چیز محتاج روش مضبوط و قانون مند است و واگذار نمودن تفسیر قانون به سلایق و افکار شخصى قضات و حقوق دانان پسندیده نیست. لذا تفکر تدوین قانون مبین اصول و قواعد تفسیر قانون, مدت ها مد نظر حقوق دانان غربى بوده است, ولى به دلایلى این ایده جامه عمل نپوشیده است.

برجستگى اثر نسبت به آثار مشابه:

على رغم اهمیت تفسیر قانون, این موضوع به صورت فرعى و ضمنى در کتب حقوقى مطرح شده است. گستره مسائل مطرح شده در کتب حقوقى در مورد تفسیر قوانین کیفرى, تناسبى با اهمیت و تنوع موضوعات آن ندارد و جاى شگفتى است که در حالى که علم اصول فقه در حوزه هاى علمیه هم وزن علم فقه است, دانش تفسیر قانون در دانشکده هاى حقوق حتى به عنوان درسى جنبى نیز مطرح نیست و کتابى مستقل در این باره تألیف نشده است.

کتاب حاضر با نگاهى توامان به فقه و حقوق و براى استفاده همزمان از تجربیات حقوق دانان و فقیهان در امر تفسیر قانون نگاشته شده است.

روش تحقیق و شیوه ارائه مطالب:

روش تحقیق این کتاب کتابخانه اى و شیوه ارائه مطالب آن به صورت توصیفى و تحلیلى است. در این کتاب در کنار طرح مسائل و روش هاى صرف حقوقى و قضایى, سعى بر این بوده تا قواعدى از اصول فقه را که قابلیت کاربرد در تفسیر قوانین موضوعه دارند, مد نظر قرار گیرند این قواعد که همواره به شکل مجرد و ذهنى براى دانشجویان تدریس مى شوند با مثال هاى عینى از مواد قانونى توضیح داده شده و ثمره مبانى اصولى در مسائل قضایى کشور بیان شده است. قاعده (درءالحدود بالشبهات) نمونه قابل توجهى از این موارد است که هم فقیه در مقام استنباط کلى و هم دادرس در مقام تفسیر و تطبیق حکم کلى بر موارد خارجى باید آن را مدنظر داشته باشد.

نتیجه اثر:

انواع تفسیر بر حسب مرجع تفسیر عبارت اند از تفسیر قانونى, تفسیر قضایى, تفسیر شخصى (علماى حقوق) و تفسیر نهادهاى مشورتى.

بر اساس مکاتب تفسیرى انواع تفسیر شامل مکتب تبعیت از اراده مقنن, مکتب تاریخى و مکتب تحقیق علمى آزاد است. این مکاتب على رغم تمایزات بسیار, وجوه اشتراکى نیز دارند, مانند لزوم تبعیت از قانون و مفاد آن در مواردى که حکم صریح قانونى وجود دارد و لزوم پرداختن به رفع ابهام و اجمال از قانون به کمک روش هاى عملى تفسیر در مواردى که قانونى مبهم یامجمل باشد یا قانون گذار سکوت کند. در یک جمع بندى کلى مى توان روش هاى هشت گانه تفسیرى در حقوق (ادبى, اصولى, تاریخى, منطقى, لفظى, مضیق, به نفع متهم و موسع) را در سه روش خلاصه نمود:

الف ـ درک مراد قانون گذار از طریق لفظ قانون ;

ب ـ درک مراد قانون گذار به کمک قوانین خارجى;

ج ـ تفسیر قانون در حالت شک;

اصولى ها در بحث قطع معتقدند که حجیت قطع نه قابل نفى است, نه قابل تخصیص, ولى در حقوق عرفى قاضى موظف است حتى در مواردى که دو مرجع مجلس شوراى اسلامى و هیئت عمومى دیوان عالى کشور بر خلاف برداشت قطعى وى تفسیر کرده اند, از نظر آنان تبعیت نماید و تخلف از این امر مجاز نیست.

در علم اصول ظواهر الفاظ از حجیتى قطعى برخوردار است, در حقوق جزا نیز ظواهر الفاظ لازم الاتباع است. امارات قانونى در قوانین ما عمدتاً ناظر به قواعد فقهى اند; هر چند برخى از اصول عملیه, مانند برائت و استصحاب را به عنوان اماره قانونى نیز ذکر کرده اند. بنابراین اماره قانونى عنوانى عامى است که تمام فروض قانونى اعم از قواعد فقهى و اصول عملیه را در بر مى گیرد.

مباحث اصلى اثر:

این کتاب از یک پیش در آمد و سه بخش تشکیل شده است: پیش درآمد کتاب از معناى لغوى و اصطلاحى تفسیر و موارد تفسیر (ابهام, اجمال, تعارض و سکوت قانون) بحث مى کند.

در بخش اوّل انواع تفسیر بر اساس مرجع تفسیر, بر اساس مکاتب تفسیرى و بر اساس روش هاى عملى تفسیر بررسى شده است.

بخش دوّم به نقش قطع, ظن و شک در تفسیر قوانین کیفرى اختصاص دارد و بخش سوّم به بررسى پاره اى از امور مربوط به تفسیر, مانند جایگاه عقل در تفسیر قانون, قواعد حل تعارض, انتخاب مبانى اصولى در حقوق جزا, اشتباه در قانون و نقش رویه قضایى و قاعده درء و تصویب کنندگان قانون در تفسیر قانون پرداخته است.

www.isca.ac.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=197&Itemid=89

نقدی بر قانون جدید انتخابات

در ساعت 06:51

[ مهدی سلیمی ، مفسر حقوق سیاسی در سایت بازتاب ] سالیان متمادی است که کیفیت برگزاری و قوانین انتخابات کشور، به عنوان یکی از اساسی‌ترین و زیر بنایی ترین مسائل قانون‌گذاری و مدیریت، مورد مداقه و امعان نظر شخصیت های حاکم قرار گرفته، اما آنچه بیش از همه، مد نظر متصدیان امر بوده است، ایجاد و تصویب قانون و مقرراتی نو، برای بهتر و بدون نقص کردن قانون‌ کنونی انتخابات بوده و است. از این رو، در قریب به اتفاق دوره‌های قانونگذاری مانند مجلس ششم، سال‌های پایانی جنگ و... این نگرش و رویکرد نوگرایانه به قوانین انتخاباتی، وجود داشته است.

دولت آقای احمدی‌نژاد نیز که از آغاز روی کار آمدن، قصد رفرم را در بسیاری از عرصه‌ها و برنامه ها به منصه ظهور رسانده است، از این بعد، غافل نمانده و سعی در پیش رو قرار دادن راهکاری نو و بی‌عیب و نقص برای بهینه شدن این قانون کرده است. غافل از آن ‌که، بعضی مفاد لایحه نظام جامع انتخاباتی که توسط وزارت کشور دولت نهم تهیه شده است، نه تنها کمکی به بهتر شدن قانون انتخاباتی نخواهد کرد که مشکلات موجود را عمیق‌تر و اشکالات و معایبی را که پیشتر در این قانون مرتفع شده بود، دوباره باز خواهد گرداند.

با در نظر گرفتن این نکته که یکی از کلیدی ترین مبانی تفکر امام و اصول قانون اساسی، تعدد دیدگاه ها و مواضع (مانند ریاست جمهوری بنی صدر و دولت موقت)، در عین پایبندی به



خرید و دانلود تحقیق در مورد روش تفسیر قوانین کیفرى


تحقیق. چند سوره و تفسیر آن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 93

 

سورة معارج

این سوره در مکه نازل شده و دارای 44 آیه است

تاریخ شروع

5 ذی القعده 1406

محتوای سورة معارج

معروف در میان مفسران این است که سوره « معارج » از سوره های مکی است ، و بر اساس «فهرست ابن ندیم » و «کتاب نظم الدرر » ، و « تناسق الایات و السور » مطابق نقل «تاریخ القرآن» ابوعبدالله زنجانی این سوره هفتاد و هفتمین سوره ای است که در مکه نازل شده است

ولی این مانع از آن نخواهد بود که بعضی از آیات آن در مدینه نازل شده باشد ، و این منحصر به سوره « معراج » نیست ،‌در بسیاری از سوره های قرآن که مکی است آیه یا آیاتی وجود دارد که در مدینه نازل شده ، و به عکس بعضی از سوره های مدنی آیات مکی دارد .

نمونه های زیادی از این موضوع را «‌علامه امینی » در « الغدیر » آورده است . 1

دلیل بر اینکه آیات آغاز این سوره در مدینه نازل شده روایات زیادی است که در تفسیر این آیات به خواست خدا خواهد آمد .

به هر حال ویژگیهای سوره های مکی مانند بحث پیرامون اصول دین مخصوصاً معاد و انذار مشرکان و مخالفان در این سوره کاملا نمایان است ، و روی همرفته این سوره دارای چهار بخش است :

بخش اول از عذاب سریع کسی سخن می گوید که بعضی از گفته های پیامبر صلی الله علیه و اله را انکار کرد ، و گفت اگر این سخن حق است عذابی بر من نازل شود و نازل شد ( آیه 1 تا 3 )

بخش دوم بسیاری از خصوصیات قیامت و مقدمات آن و حالات کفار در آن روز آمده است .(آیات 4 تا 18 )

بخش سوم این سوره بیانگر قسمتهائی از صفات انسانهای نیک و بد است که او را بهشتی یا دوزخی می کند ( آیات 19 تا 34 )

بخش چهارم شامل انذارهائی است نسبت به مشرکان و منکران ، و بار دیگر به مساله رستاخیز برمی گردد و سوره را پایان می دهد .

فضیلت تلاوت این سوره

در حدیثی از پیغمبر ( صَلی اللهُ علیه و آله ) می خوانیم : من قرأ « سأل سائل » اعطاه الله ثواب الذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون و الذین هم علی صلواتهم یحافظون :

« کسی که سوره « سأل سائل » را بخواند خداوند ثواب کسانی را به او می دهد که امانات و عهد و پیمان خود را حفظ می کنند و کسانی که مواظب و مراقب نمازهای خویشند »

حدیث دیگری از امام باقر « علیه السلام » آمده است : من أدمن قرائته «‌سأل سائل » لم یسأله الله یوم القیامه عن ذنب عمله و اسکنه جنته مع محمد (ص) :

کسی که پیوسته سورة «‌سأل سائل » را بخواند خداوند در قیامت او را از گناهانش باز پرسی نمی‌کند ، و او را در بهشتش با محمد «‌صَلی الله عَلیه و اله » سکونت می دهد »



خرید و دانلود تحقیق. چند سوره و تفسیر آن


تحقیق در مورد تفسیر سوره جن 50 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 50 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تفسیر سوره جن

قل اوحی الی انه استمع نفر من الجن فقالو انا سمعنا قرآنا عجبا یهدی الی الرشید

در این آیه شریفه رسول گرامی خود را دستور داده که داستان زیر را برای امتش نقل کند. و منظور از اینکه بگوید به من وحی شده این است که خدا به من وحی کرده، و مفعول کلمه استمع قرآن است، البته در ظاهر آیه نیامده است، چون کلام بر آن دلالت داشته و کلمه نفر به معنای جماعت است که شامل سه نفر تا نه نفر می شود. این طور مشهور است، ولی بعضی گفته اند که از سه تا چهل نفر را شامل می شود.

و کلمه عجب بفتحه عین و فتحه جیم به معنای چیزی است که بخاطر غیر عادی بودن آن آدمی را به تعجب وا دارد. و اگر قرآن را عجب خواندند برای همین بود که کلامی است خارق العاده هم در الفاظش و هم در معانی و معارفش، مخصوصا با در نظر گرفتن اینکه این کلام از شخصی صادر شده که بی سواد است نه می تواند بنویسد و نه می تواند بخواند.

کلمه رشد بمعنای رسیدن بواقع در هر نظریه است که خلاف آن یعنی به خطا رفتن از واقع راغی می رساند.

و معنای آیه این است که ای رسول به مردم بگو به من وحی شده یعنی خدا به من وحی کرده که چند نفری از« جن» قرآن را شنیدند و وقتی به قوم خود بر گشتند بایشان گفتند: ما کلامی را شنیدیم خواندنی که کلامی خارق العاده بوده است و بسوی عقائد و اعمالی دعوت می کرد که دارنده آن عقائد و اعماتل را باصابه واقع و رسیدن بحقیقت سعادت پیروز می گرداند.

گفتاری پیرامون جن

کلمه جن بمعنای نوعی از مخلوقات خدا است که از حواس ما مستوراند و قرآن کریم وجود چنین موجوداتی را تصدیق کرده است و در آن باره مطالبی را بیان کرده است اول اینکه: این نوع مخلوقات قبل از نوع بشر خلق شده اند و دوم اینکه این نوع مخلوقات از جنس آتش خلق شده اند.و در این باب فرموده: جان را ما قبلا از آتشی سموم آفریده بودیم.

و سوم اینکه این نوع مانند انسان زندگی و مرگ و قیامت دارند ودر این باب فرمود: اولئک الذین حق علیهم القول فی امم قد خلت من قبلهم من الجن والانسان اینان کسانیند که همان عذابها که امتهای گذشته جنی و انسی را منقرض کرده بود برایشان حتمی شده.

و چهارم اینکه این نوع از جانداران مانند سایر جانداران نر و ماده و ازدواج و توالد وتکاثر دارند ودر این باره فرمود: و انه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن واینکه مردانی از انس بودند که بمردانی از جن پناه می بردن «جن_6». پنجم اینکه این نوع مانند نوع بشر دارای شعور و اراده است و علاوه بر این کارهائی سریع و اعمالی شاقه را میتواند انجام دهند که از نوع بشر ساخته نیست همچنانکه در آیات مربوطه بقصص سلیمان علیه السلام و اینکه جن مسخر آنجناب بودند و نیز در قصه شهر سبا آمده است. ششم اینکه جن هم مانند انس مؤمن وکافر دارند بعضی صالح و بعضی فاسدند ودر این باره آیات زیر را میخوانیم وما خلقت الجن والانس الالیعبدون من جن والانس را خلق نکردیم مگر برای اینکه مرا عبادت کنند انا سمعنا قرانا عجبا یهدی الی الرشد فامنا به جن وانا منا المسلمون و منا القاسطون واین مائیم که مسلمانان و دادگران از مایند جن قالوا یا قومنا انا سمعنا کتابا انزل من بعد موسی مصدقا لما بین یدیه یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم یا قومنا اجیبوا داعی الله گفتند ای قوم ما آگاه باشید که ما کتابی را شنیدیم بعد از موسی نازل شده که کتابهای آسمانی قبل را تصدیق دارد کتابی است که بسوی حق و بسوی طریق مستقیم هدایت می کند ای قوم ما منادی خدا را اجابت کنید.

آیات دیگریکه به سایر خصوصیات جنیان اشاره می کند. از کلام خدایتعالی استقاده می شود که ابلیس از طائفه جن بوده و دارای فرزندانی و قبیله ای است چون در قرآن میخوانیم:

کان من الجن ففسق عن امر ربه او از جن بوده و در آخر از امر پروردگارش سر پیچی کرد و نیز میخوانیم: افتخذونه و ذریته اولیاء من دونی آیا ابلیس و ذریه او را بجای من اولیاء خود میگیرید و نیز میخوانیم: انه یراکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم. و او و قبیله اش از جائی که شما ایشانرا نبینید میبینید

فامنا به ولن نشرک بربنا احدا

این جمله از ایمان جنیان بقرآن و تصدیق آن باینکه حق است خبر میدهد و جمله ولن نشرک بربنا احدا بمعنای ایمانشان به قرآنرا تاکید می کند و می فهماند که ایمان جنیان بقرآن همان ایمان به خدائی است که قرآن را نازل کرده در نتیجه رب ایشان هم همان خدا است و ایمانشان به خدای تعالی ایمان توحیدی است یعنی احدی را ابدا شریک خدا نمی گیرند.

وانه تعالی جد ربنا ما اتخذ صاحبةو لاولدا

مفسرین کلمه جد را بعظمت و بعضی به بهره معنا کرده اند و آیهء شریفه در معنای تاکیدیست برای جملهء: ولن نشرک بربنا احدا و قرائت مشهور کلمه انه را بفتحه همزه خوانده و بعضی آنرا در خصوص این آیه بکسره همزه و در آیات بعدش که دوازده آیه است بفتحه همزه خوانده اند و درست هم همین است چون سیاق ظهور در این دارد که آیات حکایت کلام جن است. و اما قرائت بفتحه وجه روشنی ندارد بعضی ها آنرا توجیه کرده اند باینکه جمله وانه الخ عطف است بر ضمیر مجرور در جملهء آمنابه و تقدیر کلام آمنابه وبا نه تعالی جدربنا الخ است میخواهد از جنیان خبر دهد که باینکه نسبت بنفی صاحب و ولد برای خدا که بت پرستان بدان معتقدند ایمان دارند.

لکن این توجیه بر اساس نحویین کوفی درست در می آید که عطف بر ضمیر متصل مجرور را جایز دانسته اند و اما بنا بر مذهب بصریها که آنرا جائز نمیدانند بعضی از قبیل فرا و رجاج و ز مخشری بطوریکه از ایشان حکایت شده گفته اند: که کلمه وانه عطف است بر محل جارو مجرور و محل جارومجرور آمنابه نصب است چون این جمله در معنای تصدیق داریم آنرا می باشد که کلمه آنرا مفعول ایمان بمعنای تصدیق است و تقدیر کلام و صدقنا انه تعالی جدربنا الخ ولی خواننده خود میداند که این توجیه توجیه زورکی است. بعضی دیگر این قرائت را توجیه کرده اند باینکه در جملهء عطف شده حرف جری در تقدیر است و چنین در دو حرف ان و ان شایع است و تقدیر کلام آمنا به با تعالی جد ربنا الخ میباشد. یک اشکال بهمهء این وجود وارد است چه آنوجهی که می گفت جمله وانه الخ عطف بضمیر مجرور است و چه آنکه می گفت عطف بمحل آنست وچه آنکه می گفت حرف جری در جمله معطوف در تقدیر است وآن اشکال اینست با این سه وجه تنها میتوان دو آیه: وانه تعالی جد ربنا الخ و آیه و انه کان یقول مفیهنا علی الله را توجیه کرد واما بقیه آیاتی که کلمه ان در اول آن آمده مانند آیهء و انا ظننا ان لن تقول الخ و آیه وانه کان رجال من الانس الخ و آیهء: و انا لمسنا السماء.

قطعا چاره ساز نیست چون معنا ندارد اجنه بگویند ما ایمان آوردیم و یاتصدیق کردیم که گمان کردیم انس و جن علیه خدا دری وری نخواهند گفتو باز معنا ندارد گفته باشند ما ایمان آوردیم و تصدیق کردیم که رجالی از انس همواره برجالی از جن پناه میبردند و یا گفته باشند:ما ایمان آوردیم و تصدیق کردیم که ما بآسمان نزدیک شدیم ودیدیم که چنین و چنان بود. پس با آن سه توجیه هیچ دردی دواء نمی شود تنها چاره در همانست که بعضی ازمفسرین ابراز داشته اند وآن اینستکه اگر دو آیه اول با تقدیر گرفتن ایمانو یا تصدیق تو جیه نمود.

بعضی دیگر از مفسرین مفتوح بودن کلمه انه در آیه مورد بحث را اینطوری توجیه کرده اند: که این آیه و همه آیاتی که کلمه ان در آغاز آن آمده عطف است بر جمله: انه استمع نفر الخ و فساد این توجیه بر کسی پوشیده نیست برای اینکه در این صورت باید بگوییم همه آیات در مقام خبر دادن از مطالبی استکه برسولخدا ص وحی شده که جنی ها چنین و چنان گفتند: قل اوحی الی انه استمع الخ بمردم بگو که بمن وحی شد که چند نفر از جنیان بصدای تلاوت قرآن گوش دادند و نزد قوم خود شده گفتند که چنین و چنان گفتند:که چنین و چنان شده و نیز بمن وحی شده و نیز بمن وحی شده که انه جد ربنا که او پروردگار عظیم ماست و نیز به من وحی شده که بعضی از سفیهان ما علیه خدا دری وری می گفت. آنوقت این سوال پیش می آید که کلمه انه و انهم و انا اگر جزء کلام جنیان نبوده و قرآن آنرا زیاد کرده که این یک زیادی مخل است و نظم کلام را بهم میزند و اگر جزء گلمات خود جنیان است که قرآن حکایتش کرده آنوقت رو بر هم ان و ما بعد آن کلام تامی نخواهد بود و باید



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره جن 50 ص


تحقیق در مورد تفسیر سوره جن 50 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 50 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تفسیر سوره جن

قل اوحی الی انه استمع نفر من الجن فقالو انا سمعنا قرآنا عجبا یهدی الی الرشید

در این آیه شریفه رسول گرامی خود را دستور داده که داستان زیر را برای امتش نقل کند. و منظور از اینکه بگوید به من وحی شده این است که خدا به من وحی کرده، و مفعول کلمه استمع قرآن است، البته در ظاهر آیه نیامده است، چون کلام بر آن دلالت داشته و کلمه نفر به معنای جماعت است که شامل سه نفر تا نه نفر می شود. این طور مشهور است، ولی بعضی گفته اند که از سه تا چهل نفر را شامل می شود.

و کلمه عجب بفتحه عین و فتحه جیم به معنای چیزی است که بخاطر غیر عادی بودن آن آدمی را به تعجب وا دارد. و اگر قرآن را عجب خواندند برای همین بود که کلامی است خارق العاده هم در الفاظش و هم در معانی و معارفش، مخصوصا با در نظر گرفتن اینکه این کلام از شخصی صادر شده که بی سواد است نه می تواند بنویسد و نه می تواند بخواند.

کلمه رشد بمعنای رسیدن بواقع در هر نظریه است که خلاف آن یعنی به خطا رفتن از واقع راغی می رساند.

و معنای آیه این است که ای رسول به مردم بگو به من وحی شده یعنی خدا به من وحی کرده که چند نفری از« جن» قرآن را شنیدند و وقتی به قوم خود بر گشتند بایشان گفتند: ما کلامی را شنیدیم خواندنی که کلامی خارق العاده بوده است و بسوی عقائد و اعمالی دعوت می کرد که دارنده آن عقائد و اعماتل را باصابه واقع و رسیدن بحقیقت سعادت پیروز می گرداند.

گفتاری پیرامون جن

کلمه جن بمعنای نوعی از مخلوقات خدا است که از حواس ما مستوراند و قرآن کریم وجود چنین موجوداتی را تصدیق کرده است و در آن باره مطالبی را بیان کرده است اول اینکه: این نوع مخلوقات قبل از نوع بشر خلق شده اند و دوم اینکه این نوع مخلوقات از جنس آتش خلق شده اند.و در این باب فرموده: جان را ما قبلا از آتشی سموم آفریده بودیم.

و سوم اینکه این نوع مانند انسان زندگی و مرگ و قیامت دارند ودر این باب فرمود: اولئک الذین حق علیهم القول فی امم قد خلت من قبلهم من الجن والانسان اینان کسانیند که همان عذابها که امتهای گذشته جنی و انسی را منقرض کرده بود برایشان حتمی شده.

و چهارم اینکه این نوع از جانداران مانند سایر جانداران نر و ماده و ازدواج و توالد وتکاثر دارند ودر این باره فرمود: و انه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن واینکه مردانی از انس بودند که بمردانی از جن پناه می بردن «جن_6». پنجم اینکه این نوع مانند نوع بشر دارای شعور و اراده است و علاوه بر این کارهائی سریع و اعمالی شاقه را میتواند انجام دهند که از نوع بشر ساخته نیست همچنانکه در آیات مربوطه بقصص سلیمان علیه السلام و اینکه جن مسخر آنجناب بودند و نیز در قصه شهر سبا آمده است. ششم اینکه جن هم مانند انس مؤمن وکافر دارند بعضی صالح و بعضی فاسدند ودر این باره آیات زیر را میخوانیم وما خلقت الجن والانس الالیعبدون من جن والانس را خلق نکردیم مگر برای اینکه مرا عبادت کنند انا سمعنا قرانا عجبا یهدی الی الرشد فامنا به جن وانا منا المسلمون و منا القاسطون واین مائیم که مسلمانان و دادگران از مایند جن قالوا یا قومنا انا سمعنا کتابا انزل من بعد موسی مصدقا لما بین یدیه یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم یا قومنا اجیبوا داعی الله گفتند ای قوم ما آگاه باشید که ما کتابی را شنیدیم بعد از موسی نازل شده که کتابهای آسمانی قبل را تصدیق دارد کتابی است که بسوی حق و بسوی طریق مستقیم هدایت می کند ای قوم ما منادی خدا را اجابت کنید.

آیات دیگریکه به سایر خصوصیات جنیان اشاره می کند. از کلام خدایتعالی استقاده می شود که ابلیس از طائفه جن بوده و دارای فرزندانی و قبیله ای است چون در قرآن میخوانیم:

کان من الجن ففسق عن امر ربه او از جن بوده و در آخر از امر پروردگارش سر پیچی کرد و نیز میخوانیم: افتخذونه و ذریته اولیاء من دونی آیا ابلیس و ذریه او را بجای من اولیاء خود میگیرید و نیز میخوانیم: انه یراکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم. و او و قبیله اش از جائی که شما ایشانرا نبینید میبینید

فامنا به ولن نشرک بربنا احدا

این جمله از ایمان جنیان بقرآن و تصدیق آن باینکه حق است خبر میدهد و جمله ولن نشرک بربنا احدا بمعنای ایمانشان به قرآنرا تاکید می کند و می فهماند که ایمان جنیان بقرآن همان ایمان به خدائی است که قرآن را نازل کرده در نتیجه رب ایشان هم همان خدا است و ایمانشان به خدای تعالی ایمان توحیدی است یعنی احدی را ابدا شریک خدا نمی گیرند.

وانه تعالی جد ربنا ما اتخذ صاحبةو لاولدا

مفسرین کلمه جد را بعظمت و بعضی به بهره معنا کرده اند و آیهء شریفه در معنای تاکیدیست برای جملهء: ولن نشرک بربنا احدا و قرائت مشهور کلمه انه را بفتحه همزه خوانده و بعضی آنرا در خصوص این آیه بکسره همزه و در آیات بعدش که دوازده آیه است بفتحه همزه خوانده اند و درست هم همین است چون سیاق ظهور در این دارد که آیات حکایت کلام جن است. و اما قرائت بفتحه وجه روشنی ندارد بعضی ها آنرا توجیه کرده اند باینکه جمله وانه الخ عطف است بر ضمیر مجرور در جملهء آمنابه و تقدیر کلام آمنابه وبا نه تعالی جدربنا الخ است میخواهد از جنیان خبر دهد که باینکه نسبت بنفی صاحب و ولد برای خدا که بت پرستان بدان معتقدند ایمان دارند.

لکن این توجیه بر اساس نحویین کوفی درست در می آید که عطف بر ضمیر متصل مجرور را جایز دانسته اند و اما بنا بر مذهب بصریها که آنرا جائز نمیدانند بعضی از قبیل فرا و رجاج و ز مخشری بطوریکه از ایشان حکایت شده گفته اند: که کلمه وانه عطف است بر محل جارو مجرور و محل جارومجرور آمنابه نصب است چون این جمله در معنای تصدیق داریم آنرا می باشد که کلمه آنرا مفعول ایمان بمعنای تصدیق است و تقدیر کلام و صدقنا انه تعالی جدربنا الخ ولی خواننده خود میداند که این توجیه توجیه زورکی است. بعضی دیگر این قرائت را توجیه کرده اند باینکه در جملهء عطف شده حرف جری در تقدیر است و چنین در دو حرف ان و ان شایع است و تقدیر کلام آمنا به با تعالی جد ربنا الخ میباشد. یک اشکال بهمهء این وجود وارد است چه آنوجهی که می گفت جمله وانه الخ عطف بضمیر مجرور است و چه آنکه می گفت عطف بمحل آنست وچه آنکه می گفت حرف جری در جمله معطوف در تقدیر است وآن اشکال اینست با این سه وجه تنها میتوان دو آیه: وانه تعالی جد ربنا الخ و آیه و انه کان یقول مفیهنا علی الله را توجیه کرد واما بقیه آیاتی که کلمه ان در اول آن آمده مانند آیهء و انا ظننا ان لن تقول الخ و آیه وانه کان رجال من الانس الخ و آیهء: و انا لمسنا السماء.

قطعا چاره ساز نیست چون معنا ندارد اجنه بگویند ما ایمان آوردیم و یاتصدیق کردیم که گمان کردیم انس و جن علیه خدا دری وری نخواهند گفتو باز معنا ندارد گفته باشند ما ایمان آوردیم و تصدیق کردیم که رجالی از انس همواره برجالی از جن پناه میبردند و یا گفته باشند:ما ایمان آوردیم و تصدیق کردیم که ما بآسمان نزدیک شدیم ودیدیم که چنین و چنان بود. پس با آن سه توجیه هیچ دردی دواء نمی شود تنها چاره در همانست که بعضی ازمفسرین ابراز داشته اند وآن اینستکه اگر دو آیه اول با تقدیر گرفتن ایمانو یا تصدیق تو جیه نمود.

بعضی دیگر از مفسرین مفتوح بودن کلمه انه در آیه مورد بحث را اینطوری توجیه کرده اند: که این آیه و همه آیاتی که کلمه ان در آغاز آن آمده عطف است بر جمله: انه استمع نفر الخ و فساد این توجیه بر کسی پوشیده نیست برای اینکه در این صورت باید بگوییم همه آیات در مقام خبر دادن از مطالبی استکه برسولخدا ص وحی شده که جنی ها چنین و چنان گفتند: قل اوحی الی انه استمع الخ بمردم بگو که بمن وحی شد که چند نفر از جنیان بصدای تلاوت قرآن گوش دادند و نزد قوم خود شده گفتند که چنین و چنان گفتند:که چنین و چنان شده و نیز بمن وحی شده و نیز بمن وحی شده که انه جد ربنا که او پروردگار عظیم ماست و نیز به من وحی شده که بعضی از سفیهان ما علیه خدا دری وری می گفت. آنوقت این سوال پیش می آید که کلمه انه و انهم و انا اگر جزء کلام جنیان نبوده و قرآن آنرا زیاد کرده که این یک زیادی مخل است و نظم کلام را بهم میزند و اگر جزء گلمات خود جنیان است که قرآن حکایتش کرده آنوقت رو بر هم ان و ما بعد آن کلام تامی نخواهد بود و باید



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره جن 50 ص