لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
نکوهش تکبر و خودپسندی شیطان
شیطان بر آدم به جهت خلقت او از خاک فخر فروخت و با تکیه به اصل خود که از آتش است. دچار تعصب و غرور شد. پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصبها و سر سلسلة متکبران است. که اساس عصبیت را بنا نهاد و بر لباس کبریایی و عظمت با خدا در افتاد، لباس بزرگی را بر تن پوشید و پوشش تواضع و فروتنی را از تن درآورد. آیا نمینگر که خدا به خاطر خود بزرگبینی ، او را کوچک ساخت؟ و به جهت بلند پروازی او را پست و خوار گردانید، پس او را در نیا طرد شده، و آتش جهم را در قیامت برای او مهیا فرمود؟
آزمایش درمان تکبری: خداوند اگر اراده میکرد، آدم را از نوری که چشمها را خیره کند و زیباییش عقلها را مبهوت سازد. و عطر و پاکیزگیاش حس بویایی را تسخیر کند، می آفرید، که اگرچنین میکرد گردنها در برابر آدم فروتنی میکردند، و آزمایش فرشتگان برای سجدة آدم آسان بود. اما خداوند مخلوقات خود را با اموری که آگاهی ندارند آزمایش میکند، تا بد و خوب تمیز داده شود، و تکبر و خودپسندی را از آنها بزداید، و خود بزرگ بینی را از آنان دور کند. پس از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید زیرا اعمال فراوان و کوششهای مداوم او را با تکبر از بین برد. او شش هزار سال عبادت کرد که مشخص میباشد از سالهای دنیا یا آخرت است. اما با ساعتی تکبر همه را نابود کرد. چگونه ممکن است پس از ابلیس فرد دیگری همان اشتباه را تکرار کند و سالم بماند؟
هشدار از دشمنیهای شیطان
ای بندگان خدا! از دشمن خدا پرهیز کنید. مبادا شما را به بیماری خود مبتلا سازد، و با ندای خود شما را حرکت درآورد، و با لشکرهای پیاده و سواره خود بر شما بتازد! به جانم سوگند! شیطان تیر خطرناکی برای شکار شما بر چله کمان گذارده و تا حد توان کشیده و از نزدیکترین مکان شما را هدف قرار داده است و خطاب به خدا گفت: «پروردگارا به سبب آن که مرا دور کردی دنیا را در چشمهایشان جلوه میدهم و همه را گمراه خواهم کرد» .
اما تیری در تاریکیها و سنگی بدون نشانه روی رها ساخت، گرچه فرزندان خودپسندی، و برادران تعصب و خودخواهی و سواران مرکب جهالت و خودپرستی، او را تصدیق کردند.
افراد سرکش شما تسلیم شیطان شدند و طمع ورزی او در شما کارگر افتاد و این حقیقت بر همه آشکار گردید. و حکومت شیطان بر شما استوار شد، و با لشگر خویش به شما را با فرود کردن نیزه در چشمها، بریدن گلوها ، کوبیدن مغزها پایمال کرد. تا شما را به سوی آتشی بکشاند که از پیش مهیا گردید.
پس شیطان بزرگترین مانع برای دینداری و زیانباراترین و آتش افروزترین فرد برای دنیای شماست! شیطان از کسانی که دشمن سرسخت شما هستند و برای درهم شکستنشان کمر بستهاید خطرناکتر است. مردم ! آتش خشم خود را بر ضد شیطان به کار گیرید، و ارتباط خود را با او قعط کنید. به خدا سوگند شیطان بر اصل و ریشه شما فخر فروخت و برحسب و نسب شما طعنه زد و عیب گرف و با سپاهیان سواره خود به شما هجوم آورد و با لشکر پیاده راه شما را بست که هرکجا شما را بیابند شکار میکنند و دست و پای شما را قطع میکنند نه میتوانید با حیله و نقشه آنها را بپرا کنید و نه با سوگندها قادرید از سر راهتان دور کنید.
زیرا کمین گاه شیطان ذلتآور، تنگ و تاریک، مرگ آور، و جولانگاه بلا و سختیهاست، پس شرارههای تعصب و کینههای جاهلی را در قلب خود خاموش سازید. که تکبر و خودپرستی در دل مسلمان از آفتهای شیطان، غرورها و کششها و وسوسههای اوست.
تاج تواضع و فروتنی را بر سر نهید و تکبر و خودپسندی را زیر پا بگذارید و حلقههای زنجیر خود بزرگ بینی را از گردن باز کنید و تواضع و فروتنی را سنگر میان خود و شیطان و لشکریانش قرار دهید زیرا شیطان از هر گروهی لشکریان و یارانی سواره و پیاده دارد. و شما همانند قابیل نباشید که بر برادرش تکبر کرد، خدا او را برتری نداد. خویشتن را بزرگ میپنداشت و حسادت او را به دشمنی وا داشت تعصب آتش کینه در دلش شعلهور کرد. و شیطان باد کبر و غرور در دماغش دمید و سرانجام پشیمان شد و خداوند گناه قاتلان را تا روز قیامت برگردن او نهاد.
پرهیز از تکبر و اخلاق جاهلی:
آگاه باشید ! در سرکشی و ستم زیادهروی کردید، و در زمین در دشمنی با خداوند فساد به راه انداختید، و آشکارا با بندگان خدا به نبرد پرداختید. خدا را ! خدا را ! از تکبر و خودپسندی و از تفاخر جاهلی بر حذر باشید که جایگاه بغض و کنیه و رشد وسوسههای شیطانی است، که ملتهای گذشته و ملتهای پیشنی را فریب داده است، تا آنجا که در تاریکیهای جهالت فرو رفتند،و در پرتگاه هلاکت سقوط کردند، و به آسانی به همان جایی که شیطان میخواست کشانده شدند. کبر و خودپسندی چیزی است که قلبهای متکبران را همانند کرده تا قرنها به تضاد و خونریزی گذراندند، و سینهها از کینهها تنگی گرفت.
پرهیز از سران متکبر و خودپسند:
آگاه باشید زنهار ! زنهار از پیروی و فرمانبری سران و بزرگانتان آنان که اصل و حسب خود مینازند و خود را بالاتر از آنچه که هستند میپندارند و کارهای نادرست را به خدا نسبت میهند و نعمتهای گسترده خدا را انکار میکنند تا با خواستههای پروردگاری مبارزه کنند و نعمتهای او را نادیده انگارند آنان شالوده تعصب جاهلی و ستونهای فتنه و شمشیرهای تفاخر جاهلیت هستند.
پس از خدا پروا کنید و با نعمتهای خدادادی درگیر نشوید، و به فضل و بخشش او حسادت نورزید و از فرومایگان اطاعت نکنید آنان که تیرگیشان را با صفای خود نوشیدید و بیماریشان را با سلامت خود در همآمخیتهاید و باطل آنان را با حق خویش مخلوط کردهاید در حالی که آنان ریشه همه فسقها و انحرافات و همراه انواع گناهانند. شیطان آنها را برای گمراه کردن مردم مرکبهای رام قرار داد و از آنان لشکری برای هجوم به مردم ساخت و برای دزدین عقلها و داخل شدن در چشمها و گوشهای شما آنان را سخنگوی خود برگزید. که شما را هدف تیرهای خویش و پایمال قدمهای خود و دستاویز وسوسههای خود گردانید.
ضرورت عبرت از گذشتگان:
مردم از آنچه که بر ملتهای متکبر گذشته از کیفرها و عقوبتها و سختگیریها و ذلت و خواری فرود آمده عبرتگیرید. و از قبرها و خاکی که بر آنچه ره نهادند. و زمینهایی که با پلهوها بر آن افتادند پند پذیرید. و از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
نکوهش تکبر و خودپسندی شیطان
شیطان بر آدم به جهت خلقت او از خاک فخر فروخت و با تکیه به اصل خود که از آتش است. دچار تعصب و غرور شد. پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصبها و سر سلسلة متکبران است. که اساس عصبیت را بنا نهاد و بر لباس کبریایی و عظمت با خدا در افتاد، لباس بزرگی را بر تن پوشید و پوشش تواضع و فروتنی را از تن درآورد. آیا نمینگر که خدا به خاطر خود بزرگبینی ، او را کوچک ساخت؟ و به جهت بلند پروازی او را پست و خوار گردانید، پس او را در نیا طرد شده، و آتش جهم را در قیامت برای او مهیا فرمود؟
آزمایش درمان تکبری: خداوند اگر اراده میکرد، آدم را از نوری که چشمها را خیره کند و زیباییش عقلها را مبهوت سازد. و عطر و پاکیزگیاش حس بویایی را تسخیر کند، می آفرید، که اگرچنین میکرد گردنها در برابر آدم فروتنی میکردند، و آزمایش فرشتگان برای سجدة آدم آسان بود. اما خداوند مخلوقات خود را با اموری که آگاهی ندارند آزمایش میکند، تا بد و خوب تمیز داده شود، و تکبر و خودپسندی را از آنها بزداید، و خود بزرگ بینی را از آنان دور کند. پس از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید زیرا اعمال فراوان و کوششهای مداوم او را با تکبر از بین برد. او شش هزار سال عبادت کرد که مشخص میباشد از سالهای دنیا یا آخرت است. اما با ساعتی تکبر همه را نابود کرد. چگونه ممکن است پس از ابلیس فرد دیگری همان اشتباه را تکرار کند و سالم بماند؟
هشدار از دشمنیهای شیطان
ای بندگان خدا! از دشمن خدا پرهیز کنید. مبادا شما را به بیماری خود مبتلا سازد، و با ندای خود شما را حرکت درآورد، و با لشکرهای پیاده و سواره خود بر شما بتازد! به جانم سوگند! شیطان تیر خطرناکی برای شکار شما بر چله کمان گذارده و تا حد توان کشیده و از نزدیکترین مکان شما را هدف قرار داده است و خطاب به خدا گفت: «پروردگارا به سبب آن که مرا دور کردی دنیا را در چشمهایشان جلوه میدهم و همه را گمراه خواهم کرد» .
اما تیری در تاریکیها و سنگی بدون نشانه روی رها ساخت، گرچه فرزندان خودپسندی، و برادران تعصب و خودخواهی و سواران مرکب جهالت و خودپرستی، او را تصدیق کردند.
افراد سرکش شما تسلیم شیطان شدند و طمع ورزی او در شما کارگر افتاد و این حقیقت بر همه آشکار گردید. و حکومت شیطان بر شما استوار شد، و با لشگر خویش به شما را با فرود کردن نیزه در چشمها، بریدن گلوها ، کوبیدن مغزها پایمال کرد. تا شما را به سوی آتشی بکشاند که از پیش مهیا گردید.
پس شیطان بزرگترین مانع برای دینداری و زیانباراترین و آتش افروزترین فرد برای دنیای شماست! شیطان از کسانی که دشمن سرسخت شما هستند و برای درهم شکستنشان کمر بستهاید خطرناکتر است. مردم ! آتش خشم خود را بر ضد شیطان به کار گیرید، و ارتباط خود را با او قعط کنید. به خدا سوگند شیطان بر اصل و ریشه شما فخر فروخت و برحسب و نسب شما طعنه زد و عیب گرف و با سپاهیان سواره خود به شما هجوم آورد و با لشکر پیاده راه شما را بست که هرکجا شما را بیابند شکار میکنند و دست و پای شما را قطع میکنند نه میتوانید با حیله و نقشه آنها را بپرا کنید و نه با سوگندها قادرید از سر راهتان دور کنید.
زیرا کمین گاه شیطان ذلتآور، تنگ و تاریک، مرگ آور، و جولانگاه بلا و سختیهاست، پس شرارههای تعصب و کینههای جاهلی را در قلب خود خاموش سازید. که تکبر و خودپرستی در دل مسلمان از آفتهای شیطان، غرورها و کششها و وسوسههای اوست.
تاج تواضع و فروتنی را بر سر نهید و تکبر و خودپسندی را زیر پا بگذارید و حلقههای زنجیر خود بزرگ بینی را از گردن باز کنید و تواضع و فروتنی را سنگر میان خود و شیطان و لشکریانش قرار دهید زیرا شیطان از هر گروهی لشکریان و یارانی سواره و پیاده دارد. و شما همانند قابیل نباشید که بر برادرش تکبر کرد، خدا او را برتری نداد. خویشتن را بزرگ میپنداشت و حسادت او را به دشمنی وا داشت تعصب آتش کینه در دلش شعلهور کرد. و شیطان باد کبر و غرور در دماغش دمید و سرانجام پشیمان شد و خداوند گناه قاتلان را تا روز قیامت برگردن او نهاد.
پرهیز از تکبر و اخلاق جاهلی:
آگاه باشید ! در سرکشی و ستم زیادهروی کردید، و در زمین در دشمنی با خداوند فساد به راه انداختید، و آشکارا با بندگان خدا به نبرد پرداختید. خدا را ! خدا را ! از تکبر و خودپسندی و از تفاخر جاهلی بر حذر باشید که جایگاه بغض و کنیه و رشد وسوسههای شیطانی است، که ملتهای گذشته و ملتهای پیشنی را فریب داده است، تا آنجا که در تاریکیهای جهالت فرو رفتند،و در پرتگاه هلاکت سقوط کردند، و به آسانی به همان جایی که شیطان میخواست کشانده شدند. کبر و خودپسندی چیزی است که قلبهای متکبران را همانند کرده تا قرنها به تضاد و خونریزی گذراندند، و سینهها از کینهها تنگی گرفت.
پرهیز از سران متکبر و خودپسند:
آگاه باشید زنهار ! زنهار از پیروی و فرمانبری سران و بزرگانتان آنان که اصل و حسب خود مینازند و خود را بالاتر از آنچه که هستند میپندارند و کارهای نادرست را به خدا نسبت میهند و نعمتهای گسترده خدا را انکار میکنند تا با خواستههای پروردگاری مبارزه کنند و نعمتهای او را نادیده انگارند آنان شالوده تعصب جاهلی و ستونهای فتنه و شمشیرهای تفاخر جاهلیت هستند.
پس از خدا پروا کنید و با نعمتهای خدادادی درگیر نشوید، و به فضل و بخشش او حسادت نورزید و از فرومایگان اطاعت نکنید آنان که تیرگیشان را با صفای خود نوشیدید و بیماریشان را با سلامت خود در همآمخیتهاید و باطل آنان را با حق خویش مخلوط کردهاید در حالی که آنان ریشه همه فسقها و انحرافات و همراه انواع گناهانند. شیطان آنها را برای گمراه کردن مردم مرکبهای رام قرار داد و از آنان لشکری برای هجوم به مردم ساخت و برای دزدین عقلها و داخل شدن در چشمها و گوشهای شما آنان را سخنگوی خود برگزید. که شما را هدف تیرهای خویش و پایمال قدمهای خود و دستاویز وسوسههای خود گردانید.
ضرورت عبرت از گذشتگان:
مردم از آنچه که بر ملتهای متکبر گذشته از کیفرها و عقوبتها و سختگیریها و ذلت و خواری فرود آمده عبرتگیرید. و از قبرها و خاکی که بر آنچه ره نهادند. و زمینهایی که با پلهوها بر آن افتادند پند پذیرید. و از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تکبر در لغت به معنی خود بزرگ بینی است از اخلاق رذیله که نکوهش شده در قرآن با تعبیرات مختلفی به کار رفته است .
در برخی موارد به عنوان متکبر (آیه ی 60 سوره ی زمر _ آیا منزلگاه متکبران در جهنم نیست )
آیه ی 35 سوره ی غافر _ بدینسان خدا بر هر قلب متکبر زور گویی مهر می نهد
آیه ی 173 سوره ی نسا _ او مستکبران را دوست ندارد
آیه ی 27 سوره ی غافر _ موسی گفت من به پروردگار خود و پروردگار شما از هر فرد متکبری که روز حساب را باور ندارد به خدا پناه می برم
آیه ی 56 سوره ی غافر _ آنانکه بدون هیچ دلیلی درباره ی آیات خدا مجادله می کنند جز تکبر و رسیدن به مقام بالاتر در دل ندارند اما به آن آرزو نخواهند رسید
آیه ی 23 سوره ی الحشر
آیه ی 11 سوره ی نور
آیه ی 266 سوره ی بقره
آیه ی 40 سوره ی عمران
آیه ی 39 سوره ی ابراهیم
آیه ی 54 سوره ی الحجر
آیه ی 23 سوره ی الاسراء
آیه ی 8 سوره ی مریم
آیه ی 10 سوره ی هود
آیه ی 23 سوره ی الحدید
آیه ی 36 سوره ی نساء
آیه ی 20 سوره ی الحدید
آیه ی 14 سوره ی الرحمن
آیه ی 18 و 19 سوره ی لقمان در رابطه با تکبر است :
ولا تصعر خدک للناس و لا تمش فی الارض مرحا ان الله لا یحب کل مختال فخور
به خود پسندی از مردم روی نگردان و به تکبر روی زمین قدم بر ندار زیرا خدا آدم از خود راضی را دوست ندارد .
لقمان حکیم به مسائل اخلاقی در ارتباط با مردم و خویشتن پرداخته .
ولاتصعر خدک للناس : با بی اعتنایی از مردم روی مگردان . روی خود را بکلی از مردم مگردان و از کسی که دارد با تو سخن می گوید از در توهین اعراض مکن
ولا تمش فی الارض مرحا : و مغرورانه بر روی زمین راه مرو تکبر ممنوع است حتی در راه رفتن و نیز در زمین چون آنانکه بسیار خوشحالند راه مرو اولین نشانه ی بندگان خوب خدا حرکت متواضعانه ی آنهاست .
ان الله لایحب کل مختال فخور : چرا که خداوند هیچ متکبر مغروری را دوست نمیدارد کسانی را که دستخوش خیلاء و کبرند .
تصعر : از ماده ی صعر در اصل یکنوع بیماری است که به شتر دست می دهد و گردن خود را کج میکند صعر به معنای کج بودن گردن است و تصعیر به معنای گرداندن گردن از نظر هاست .
مرح : بر وزن فرح به معنی غرور و مستی ناشی از نعمت است مرح به معنی شدت خوشحالی و زیاده روی در آن است به معنی خرامیدن و غرور است .
مختال : متکبر و لاف زن از ماده ی خیال و خیلاء به معنی کسی است که با یک سلسله تخیلات و پندارها خود را بزرگ می بیندبه موهومات خیالات و بلند پروازی ها خود را گرفتار نسازیم. علت اینکه کبر را خیلا می گویند به این جهت است که آدم متکبر خود را بزرگ خیال می کند و چون فضیلت برای خود خیال میکند زیاد فخر می فروشد . خود خواه کسی که به خیال برای خود چیزی تصور می کند که در او نیست و اینکه اسب را خیل گویند زیرا در راه رفتن کبر می ورزد 36 نسا
فخور : بسیار مغرور و فخر فروش از ماده ی فخر به معنی کسی است که نسبت به دیگران فخر فروشی می کند تفاوت مختال و فخور در این است که اولی اشاره به تخیلات کبر آلود ذهنی است و فخور اشاره به اعمال کبر آمیز خارجی است .
کسی که مناقب و محاسن خود را از راه کبر و خود نمایی می شمارد فخور است اگر کسی مناقب و محاسن خود را برای اعتراف به نعمت برشمارد فخور نیست بلکه شکور است . 36 نسا
و به این ترتیب لقمان در اینجا به دو صفت زشت و ناپسند که مایه ی از هم پاشیدن روابط صمیمانه ی اجتماعی است اشاره میکند یکی تکبر و بی اعتنایی و دیگری غرور و خود پسندی که هر دو در این جهت مشترکند که انسان را در عالمی از توهم و پندار و خود برتر بینی فرو می برند و رابطه ی او را از دیگران قطع میکنند .
مخصوصا" با توجه به ریشه ی لغوی صعر روشن می شود که این گونه صفات یک نوع بیماری روانی و اخلاقی است یکنوع انحراف در تشخیص و تفکر است و گر نه یک انسان سالم از نظر روح و روان هرگز گرفتار اینگونه پندارها و تخیلات نمی شود .
ناگفته پیداست که منظور لقمان تنها مساله ی روی گرداندن از مردم و یا راه رفتن مغرورانه نیست بلکه منظور مبارزه با تمام مظاهر تکبر و غرور است اما از آنجا که این گونه صفات قبل از هر چیز خود را در حرکات عادی و روزانه نشان میدهد انگشت روی این مظاهر خاص گذارده است .
در انتهای آیه ی 18 سوره ی لقمان آمده است ان الله لا یحب کل مختال فخور زیراکه خداوند هیچ متکبر مغروری را دوست نمی دارد از عامل خشنودی خداوند برای تشویق و از نا خشنودی او برای ترک زشتی ها و گناهان استفاده کنیم .
در آیه ی بعد دو برنامه دیگر اخلاقی را که جنبه ی اثباتی دارد در برابر دو برنامه ی گذشته که جنبه ی نفی داشت بیان کرده می گوید :
و اقصد فی مشیتک و اغضض من صوتک ان انکر الاصوات لصوت الحمیر در رفتارت میانه رو باش و صدایت را فرود آور زیرا بدترین صداها صدای خران است
و اقصد فی مشیک : پسرم در راه رفتنت اعتدال را رعایت کن و اسلام دین جامعی است و حتی برای راه رفتن دستور و برنامه دارد. میانه روی دوری از افراط و تفریط و متانت در راه رفتن سفارش قرآن است .
و اغضض من صوتک : در سخن گفتنت نیز رعایت اعتدال نما و از صدای خود بکاه و فریاد مزن .کلمه ی قصد در هر چیز به معنای حد اعتدال در آن است و کلمه ی غض به معنای نقصان در نگه کردن وصدا کردن است غض صوت به معنای آهسته و کوتاه صدا کردن است صدای خود را کوتاه کنیم از فریاد بیهوده بپرهیزیم و بیانی نرم و آرام داشته باشیم .
ان انکر الاصوات لصوت الحمیر : زیرا نا خوشترین صوت ها صوت خزان است که در نهایت بلندی است با صدای بلند و زشت عطسه نکنید و نیز در سخن گفتن صدای خود را بطور نا خوشایندی بلند نکنیدمگر اینکه در حال دعا یا قرائت قرآن و یا دعوت مردم به سوی خدا باشید . از صداهای معمولی که انسان می شنود از همه زشتتر صدای الاغ میباشد که نعره ها و فریاد های مغروران و ابلهان به آن تشبیه شده است . نه تنها هز نظر بلندی صدا و طرز آن بلکه گاه به جهت بی دلیل بودن چرا که به گفته ی بعضی از مفسران صدای حیوانات دیگر غالبا" به واسطه ی نیازی است اما این حیوان گاهی بی جهت و بدون هیچگونه نیاز و بی مقدمه فریاد را وقت و بی وقت سر میدهد. به هنگام سخن گفتن داد و فریاد نزنید چون بدترین صدا ها صدای بلند خران است پس صدای خود را بلند نکنید.
نکته هایی از این آیه :
1- آداب راه رفتن
درست است که راه رفتن مساله ی ساده ای است اما همین مسئله ی ساده می تواند بیانگر حالات درونی و اخلاقی و احیانا" نشانه ی شخصیت انسان بوده باشد چرا که قبلا" هم گفته ایم روحیات و خلقیات انسان در لابلای همه ی اعمال او منعکس می شود و گاه یک عمل کوچک حاکی از یک روحیه ی ریشه دار است از آنجا که اسلام تمام ابعاد زندگی را مورد توجه قرار دادهع در این زمینه نیز چیزی را فرو گذار نکرده در حدیثی از رسول خدا (ص) می خوانیم : کسی که از روی غرور و تکبر روی زمین راه رود زمین و کسانی که در زیر زمین خفته اند و آنها که روی زمین هستند همه او را لعنت می کنند . در حدیثی دیگر از ایشان می خوانیم پیامبر راه رفتن مغرورانه و متکبرانه را نهی کردو فرمود کسی که لباسی بپوشد و با آن کبر بورزد خداوند او را در کنار دوزخ به قعر می فرستد و همنشین قارون خواهد بود چرا که او نخستین کسی بود که غرور و کبر را بنیاد نهاد .
از امام صادق (ع) : خداوند ایمان را بر جوارح و اعضای انسان واجب کرده و در میان آنها تقسیم نموده است ازجمله بر پاهای انسان واجب کرده که به سوی گناه نرود و در راه رضای خدا گام بردارد و