لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
اکولوژی، جامعه و کشاورزی
من قصد دارم تا در مورد رابطه بین اکولوژی، بقاء و جامعه شناسی صحبت کنم و امیدوارم که بتوانم به شما نشان بدهم که چرا کشاورزی و باغبانی الگوی مناسبی برای بسط و تفهیم این رابطه ها می باشند.
من همچنین قصد دارم که به شما نشان دهم که تئوری سیستمهای حیاتی، که هم اکنون در صدر موضوعات علمی قرار دارند یک محدودة مناسب نظری برای فهم روابط بین اکولوژی، بقاء و جامعه در اختیار ما قرار می دهند. نظریه سیستمها برای این شناخت، لازم نمی باشد. فرهنگهای بومی یک آگاهی سیستمیک از طبیعت و محیط زندگیشان (نوعی از آگاهی در مورد روابط و وابستگیها) در طول قرنها بدون داشتن هرگونه تصور علمی از آن، بدست آورده بودند. آنها آنچه را داشتند که گرگور پتسون آن را آزادی سیستمیک میخواند.
به هر حال مبنای صحبت ما در این جا دانش و در محدودة جامعة صنعتی میباشد. در این محدوده، تاکید بسیار برروی نظریات علمی می شود و جالب است بدانید که آخرین دستاوردهای علمی مؤید تحقیقات ما بوده است.
امروزه داشتن یک دید درست جامعه شناسی نه تنها برای یک زندگی بهتر از نظر روحی وروانی بلکه برای آینده فرزندانمان و بالخص بقاء جامعه بشری دارای اهمیت است. مهمترین وظیفة ما در این زمانه ساختن و نگهداری جوامع پابرجای (چه از نظر اجتماعی و چه از نظر فرهنگی و چه از نظر محیط پیرامون) می باشد که در آن، قادر به برآورده کردن تمام نیازها و خواسته های خودمان باشیم، بدون آنکه شانس بقاء نسلهای آینده را سلب کنیم.
از زمان آغاز این بحث در اوائل دهة هشتاد میلادی، جزئیات و موضوعات نداوم حیات و بقاء اغلب تغییر شکل یافته، بازنگری شده و حتی با استفاده نکردن از منابع اکولوژیکی صحیح که فهم درستی از آن را برسانند، بی اهمیت جلوه داده شده است. آنچه که به عنوان عامل تداوم یک جامعة پایدار نام برده می شود، رشته اقتصادی، توسعه و یا رقابتهای مؤثر اقتصادی نمی باشد بلکه آن چیزی است که تمام ابعاد زندگی بمانند یک شبکه در آن جمع شده اند. به زبان دیگر، یک جامعه پایدار به صورتی طراحی شده است که طریقه زندگی، تجارت، اقتصاد، ساختمان فیزیکی و تکنولوژی آن با پتانسیل طبیعت لازم برای بقاء آن تداخل نداشته باشد.
ما در طی تلاشمان برای ساختن یک جامعة پایدار می توانیم درسهای باارزشی از طبیعت بگیریم. زیرا اکوسیستمهای طبیعی، جوامع پایداری از گیاهان، حیوانات و میکروارگانیسمها می باشند. اعضای این جوامع اکولوژیکی، در طی میلیونها سال با یکدیگر سازش پیدا کرده اند تا بتوانند به بقاء خودشان ادامه دهند.
بنابراین آنچه که ما باید بدانیم ساختار اولیه سازمان این جوامع پایدار اکولوژیکی است.
وقتی که ما به عمق اساس و پایه اکولوژی دست یابیم متوجه می شویم آن را می توانیم به عنوان اساس یک جامعه نیز بسط دهیم. حتماًَ شما خواهید گفت که اکوسیستم های پایدار هستند زیرا آنان جوامع زنده اند. پس می توانیم نتیجه یگیریم که جامعه شناسی، بقاء و اکولوژی سه جزء قابل تفکیک از یکدیگر میباشند.
اکولوژی
لغت اکولوژی، همانطور که می دانیم، از کلمه یونانی Oiks به معنای نگهداری خانه گرفته شده است. اکولوژی علم مطالعه در مورد چگونگی عملکرد سیستمهای عامل در بقاء زندگی زمین می باشد. به بیان دیگر علمی است که در مورد ارتباط بین اجزاء ابقاء زندگی در زمین به بحث می پردازد. همانطور که جان میور، طبیعی دان گفته است:
«هرگاه ما بخواهیم حزئی را بیرون بکشیم، متوجه می شویم که با تمام اجزاء در جهان گره خورده است».
سیستمهای زنده
یک محدودة نظری بسیار مناسب برای اکولوژی نظریة سیستمهای حیاتی است. این نظریه تنها اخیراً مورد توجه قرار گرفته است ولی ریشه در بسیاری از زمینه های علمی دارد که از نیمة اول قرن گسترش پیدا کرده اند (مانند بیولوژی اندامها، اکولوژی، تئوری کلی سیستمها و سیبونتیک)
در تمام این زمینه ها، دانشمندان به بررسی سیستمهای زنده پرداخته به این معنی که آنها را به اجزاء کوچکتر تقسیم کرده اند تا جائیکه به جزء غیرقابل تقسیم رسیدند. بر این اساس ما به این نتیجه در سیستمهای زنده رسیده ایم که طبیعت یک جزء همیشه متفاوت با طبیعت اجراء در کنار یکدیگر می باشد.
طرز تفکر در مورد سیستمها در طی بیست سال گذشته با گسترش علم جدیدی که شامل تمام موضوعات ریاضیات جدید می باشد و شناخت گروه جدیدی از موضوعات مربوط به سیستمهای زنده به مرحلة تازه ای رسیده است.
مثالهایی از این سیستمها در طبیعت یافت می شود. هر ارگانیسم (جانور، گیاه، میکروارگانیسم و یا انسان) خودش به عنوان یک سیستم زنده هماهنگ تلقی می شود. اجزاء یک ارگانیسم مثل برگ و سلول هم خودشان یک سیستم زنده هستند. خارج از دنیای زنده، ما می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
«فهرست مطالب»
مقدمه 3
امکان تکامل علوم انسانی، همانند علوم و فنون تجربی 4
رابطه عرفان و دین با تقابل دین و سیاست در غرب 7
بنیادی نبودن دعوای علم و دین در اسلام 9
تصویری از سابقه عرفان در غرب و مقایسه آن با اسلام 10
جهاد، عقلانیترین ریاضت 11
اسلام، معنویت متکی بر اصول و مبانی عقلانی 12
پرسش و پاسخ 13
ناکارآمدی عرفان در پاسخ به نیازهای معنوی روز 13
اسلام، بهترین گزینه برای پاسخ به مسائل معنوی جامعه 14
چند وجه تمایز اسلام با مسیحیت 16
نگاهی گذرا بر برتری اسلام بر عرفان 19
انگیزههای روآوردن به عرفان 21
1ـ سرگرمی رازجویانه 21
2ـ انگیزة سیاسی 22
3ـ عوام فریبی 23
4ـ مصلحت نظام 23
گرایش مطلوب در بین گرایشهای عرفانی 25
واقعی بودن تفکیک بین دین و عرفان 27
ملامتیگری، روح واحد در گرایشهای مختلف عرفانی 28
انتساب نابجای عارف نسبت به فقیه 31
عرفان زیرمجموعه دین است نه منبع و مفسر دین 32
عرفان، از ادعا تا عمل 34
ضعیف السند بودن روایات عرفانی 35
اصل بودن اسلام در اصطلاح «عرفان اسلامی» 37
مقدمه
آقای ایزدپناه: مباحثی که تاکنون در محور «عرفان، برهان و قرآن» مورد بررسی قرار گرفت، مباحث پایه ای و نظری، برای سلسله مباحث عملی و عینی تر بوده است که از این جلسه شروع میشود. به عقیدة من رابطه این بحث با «برهان، عرفان و قرآن» مشخص است. پرسش اساسی را به این صورت میشود مطرح کرد که با رابطه عرفان با معنویت در جهان امروز چیست؟ یعنی عرفانی که در غرب مطرح است، و عرفانی که در دین اسلام مطرح بوده، آیا این عرفان برای معنویت جهان امروز و نیازهای روحی و روانی و به خصوص معنوی کافی است یا نه؟ تقریبا دو نگرش عمده می توان به این سئوال پاسخ گفت، یک نگرش این است که ما با صرف فرهنگ اسلامی و فرهنگ قرآنی و سنت اهل بیت می توانیم معنویت جامعه امروز جهانی را تأمین کنیم. بنابراین عرفان به معنای متداول اگر نباشد هم مشکلی به وجود نمیآید. شاید در مقطع تمدن اسلامی و همچنین تمدن غربی بتوان مطلع هایی را بعنوان شاهد مثال مطرح کرد، یعنی در یک دوره اصلا عرفان مطرح نبوده و در عین حال معنویت حاکم بود و نیازهای معنوی مردم تأمین می شد. پاسخ دیگر یا گرایش دیگر این اس که ما بدون عرفان هرگز نمی توانیم معنویت جامعه را و معنویت جوامع امروز را تضمین و تأمین کنیم. بحث امشب نظریه و تئوری دوم است که علی القاعده بدون عرفان به مفهوم متداول کلمه هم می توان معنویت داشت و نیازهای معنوی امروز را پاسخ گفت. تئوری دیگر و نظریه دیگر ـ که نظریه جناب آقای مهندسی است که در فردا شب خواهد بود. ـ این است که ما بدون عرفان، بدون فرهنگ و تمدن عرفانی به مفهوم متداول کلمه که در حوزه های علمیه و در دانشگاهها و حتی در جهان امروز در غرب مطرح است، نمی توانیم نیازهای معنوی نسل امروز و جامعه امروز را پاسخ دهیم. نظر دست اندرکاران این جلسات، یعنی اجلاس امشب و فردا شب، این بود که ابتدا نظریه پردازان محترم، یعنی جناب آقای دکتر یثربی و حجت الاسلام والمسلمین استاد مهندسی، دیدگاههای خودشان را مطرح کنند. تا بعد که سیر بحث مشخص می شود.
جناب استاد یثربی پایه گذار فلسفه عرفان به زبان فارسی در ایران می باشند و شاید همین بزرگوار بودند که در حدود بیست سال پیش، با کتاب فلسفه عرفان باب این بحث را در ایارن گشودند. و از جمله از آثار دیگر ایشان سلسله مباحثی در شرح موضوعی دیوان حافظ، آب طربناک و پس از آن شرحی است که بر رساله قیصری دارند که مجموع این مباحث نشان می دهد که استاد، بصورت عمیق در عرفان کار کرده اند و یکی از افراد مجرب و تئوری پرداز بسیار بزرگوار در ایران پیرامون عرفان می باشند. در خدمت استاد هستیم که مباحثشان را مطرح بفرمایند:
امکان تکامل علوم انسانی، همانند علوم و فنون تجربی
آقای یثربی: در ابتدا عرض کنم غرض از برپایی این محافل این است که ما فکر نکنیم که همین که هستیم باید باشیم، بلکه انشاء الله باید به این سمت حرکت کنیم که چه بسا بتوانیم چیزی بشویم که هنوز هیچ کس به خیالش نمی رسد. چنانکه ما به عنوان بشر این تحول غیر قابل تصور را در علوم و فنون تجربه کردیم. مثلا در چهار قرن پیش شرایط امروز به ذهن هیچ کس نمی رسید، یا در یک قرن پیش به ذهن هیچ کس نمی رسید که حوزه علمیه قم اینهمه امکانات را در اختیار بگیرد، و به مخیله شان هم خطور نمی کرد. پس باید توجه داشت که ما در علوم انسانی هم نباید دچار غفلت شویم و نکنیم که هر چه باید داشته باشیم را داریم و هیچ آیندة بهتر از گذشته مان در انتظار ما
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
«عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز»«فهرست مطالب»
مقدمه 3
امکان تکامل علوم انسانی، همانند علوم و فنون تجربی 4
رابطه عرفان و دین با تقابل دین و سیاست در غرب 7
بنیادی نبودن دعوای علم و دین در اسلام 9
تصویری از سابقه عرفان در غرب و مقایسه آن با اسلام 10
جهاد، عقلانیترین ریاضت 11
اسلام، معنویت متکی بر اصول و مبانی عقلانی 12
پرسش و پاسخ 13
ناکارآمدی عرفان در پاسخ به نیازهای معنوی روز 13
اسلام، بهترین گزینه برای پاسخ به مسائل معنوی جامعه 14
چند وجه تمایز اسلام با مسیحیت 16
نگاهی گذرا بر برتری اسلام بر عرفان 19
انگیزههای روآوردن به عرفان 21
1ـ سرگرمی رازجویانه 21
2ـ انگیزة سیاسی 22
3ـ عوام فریبی 23
4ـ مصلحت نظام 23
گرایش مطلوب در بین گرایشهای عرفانی 25
واقعی بودن تفکیک بین دین و عرفان 27
ملامتیگری، روح واحد در گرایشهای مختلف عرفانی 28
انتساب نابجای عارف نسبت به فقیه 31
عرفان زیرمجموعه دین است نه منبع و مفسر دین 32
عرفان، از ادعا تا عمل 34
ضعیف السند بودن روایات عرفانی 35
اصل بودن اسلام در اصطلاح «عرفان اسلامی» 37
مقدمه
آقای ایزدپناه: مباحثی که تاکنون در محور «عرفان، برهان و قرآن» مورد بررسی قرار گرفت، مباحث پایه ای و نظری، برای سلسله مباحث عملی و عینی تر بوده است که از این جلسه شروع میشود. به عقیدة من رابطه این بحث با «برهان، عرفان و قرآن» مشخص است. پرسش اساسی را به این صورت میشود مطرح کرد که با رابطه عرفان با معنویت در جهان امروز چیست؟ یعنی عرفانی که در غرب مطرح است، و عرفانی که در دین اسلام مطرح بوده، آیا این عرفان برای معنویت جهان امروز و نیازهای روحی و روانی و به خصوص معنوی کافی است یا نه؟ تقریبا دو نگرش عمده می توان به این سئوال پاسخ گفت، یک نگرش این است که ما با صرف فرهنگ اسلامی و فرهنگ قرآنی و سنت اهل بیت می توانیم معنویت جامعه امروز جهانی را تأمین کنیم. بنابراین عرفان به معنای متداول اگر نباشد هم مشکلی به وجود نمیآید. شاید در مقطع تمدن اسلامی و همچنین تمدن غربی بتوان مطلع هایی را بعنوان شاهد مثال مطرح کرد، یعنی در یک دوره اصلا عرفان مطرح نبوده و در عین حال معنویت حاکم بود و نیازهای معنوی مردم تأمین می شد. پاسخ دیگر یا گرایش دیگر این اس که ما بدون عرفان هرگز نمی توانیم معنویت جامعه را و معنویت جوامع امروز را تضمین و تأمین کنیم. بحث امشب نظریه و تئوری دوم است که علی القاعده بدون عرفان به مفهوم متداول کلمه هم می توان معنویت داشت و نیازهای معنوی امروز را پاسخ گفت. تئوری دیگر و نظریه دیگر ـ که نظریه جناب آقای مهندسی است که در فردا شب خواهد بود. ـ این است که ما بدون عرفان، بدون فرهنگ و تمدن عرفانی به مفهوم متداول کلمه که در حوزه های علمیه و در دانشگاهها و حتی در جهان امروز در غرب مطرح است، نمی توانیم نیازهای معنوی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اکولوژی، جامعه و کشاورزی
من قصد دارم تا در مورد رابطه بین اکولوژی، بقاء و جامعه شناسی صحبت کنم و امیدوارم که بتوانم به شما نشان بدهم که چرا کشاورزی و باغبانی الگوی مناسبی برای بسط و تفهیم این رابطه ها می باشند.
من همچنین قصد دارم که به شما نشان دهم که تئوری سیستمهای حیاتی، که هم اکنون در صدر موضوعات علمی قرار دارند یک محدودة مناسب نظری برای فهم روابط بین اکولوژی، بقاء و جامعه در اختیار ما قرار می دهند. نظریه سیستمها برای این شناخت، لازم نمی باشد. فرهنگهای بومی یک آگاهی سیستمیک از طبیعت و محیط زندگیشان (نوعی از آگاهی در مورد روابط و وابستگیها) در طول قرنها بدون داشتن هرگونه تصور علمی از آن، بدست آورده بودند. آنها آنچه را داشتند که گرگور پتسون آن را آزادی سیستمیک میخواند.
به هر حال مبنای صحبت ما در این جا دانش و در محدودة جامعة صنعتی میباشد. در این محدوده، تاکید بسیار برروی نظریات علمی می شود و جالب است بدانید که آخرین دستاوردهای علمی مؤید تحقیقات ما بوده است.
امروزه داشتن یک دید درست جامعه شناسی نه تنها برای یک زندگی بهتر از نظر روحی وروانی بلکه برای آینده فرزندانمان و بالخص بقاء جامعه بشری دارای اهمیت است. مهمترین وظیفة ما در این زمانه ساختن و نگهداری جوامع پابرجای (چه از نظر اجتماعی و چه از نظر فرهنگی و چه از نظر محیط پیرامون) می باشد که در آن، قادر به برآورده کردن تمام نیازها و خواسته های خودمان باشیم، بدون آنکه شانس بقاء نسلهای آینده را سلب کنیم.
از زمان آغاز این بحث در اوائل دهة هشتاد میلادی، جزئیات و موضوعات نداوم حیات و بقاء اغلب تغییر شکل یافته، بازنگری شده و حتی با استفاده نکردن از منابع اکولوژیکی صحیح که فهم درستی از آن را برسانند، بی اهمیت جلوه داده شده است. آنچه که به عنوان عامل تداوم یک جامعة پایدار نام برده می شود، رشته اقتصادی، توسعه و یا رقابتهای مؤثر اقتصادی نمی باشد بلکه آن چیزی است که تمام ابعاد زندگی بمانند یک شبکه در آن جمع شده اند. به زبان دیگر، یک جامعه پایدار به صورتی طراحی شده است که طریقه زندگی، تجارت، اقتصاد، ساختمان فیزیکی و تکنولوژی آن با پتانسیل طبیعت لازم برای بقاء آن تداخل نداشته باشد.
ما در طی تلاشمان برای ساختن یک جامعة پایدار می توانیم درسهای باارزشی از طبیعت بگیریم. زیرا اکوسیستمهای طبیعی، جوامع پایداری از گیاهان، حیوانات و میکروارگانیسمها می باشند. اعضای این جوامع اکولوژیکی، در طی میلیونها سال با یکدیگر سازش پیدا کرده اند تا بتوانند به بقاء خودشان ادامه دهند.
بنابراین آنچه که ما باید بدانیم ساختار اولیه سازمان این جوامع پایدار اکولوژیکی است.
وقتی که ما به عمق اساس و پایه اکولوژی دست یابیم متوجه می شویم آن را می توانیم به عنوان اساس یک جامعه نیز بسط دهیم. حتماًَ شما خواهید گفت که اکوسیستم های پایدار هستند زیرا آنان جوامع زنده اند. پس می توانیم نتیجه یگیریم که جامعه شناسی، بقاء و اکولوژی سه جزء قابل تفکیک از یکدیگر میباشند.
اکولوژی
لغت اکولوژی، همانطور که می دانیم، از کلمه یونانی Oiks به معنای نگهداری خانه گرفته شده است. اکولوژی علم مطالعه در مورد چگونگی عملکرد سیستمهای عامل در بقاء زندگی زمین می باشد. به بیان دیگر علمی است که در مورد ارتباط بین اجزاء ابقاء زندگی در زمین به بحث می پردازد. همانطور که جان میور، طبیعی دان گفته است:
«هرگاه ما بخواهیم حزئی را بیرون بکشیم، متوجه می شویم که با تمام اجزاء در جهان گره خورده است».
سیستمهای زنده
یک محدودة نظری بسیار مناسب برای اکولوژی نظریة سیستمهای حیاتی است. این نظریه تنها اخیراً مورد توجه قرار گرفته است ولی ریشه در بسیاری از زمینه های علمی دارد که از نیمة اول قرن گسترش پیدا کرده اند (مانند بیولوژی اندامها، اکولوژی، تئوری کلی سیستمها و سیبونتیک)
در تمام این زمینه ها، دانشمندان به بررسی سیستمهای زنده پرداخته به این معنی که آنها را به اجزاء کوچکتر تقسیم کرده اند تا جائیکه به جزء غیرقابل تقسیم رسیدند. بر این اساس ما به این نتیجه در سیستمهای زنده رسیده ایم که طبیعت یک جزء همیشه متفاوت با طبیعت اجراء در کنار یکدیگر می باشد.
طرز تفکر در مورد سیستمها در طی بیست سال گذشته با گسترش علم جدیدی که شامل تمام موضوعات ریاضیات جدید می باشد و شناخت گروه جدیدی از موضوعات مربوط به سیستمهای زنده به مرحلة تازه ای رسیده است.
مثالهایی از این سیستمها در طبیعت یافت می شود. هر ارگانیسم (جانور، گیاه، میکروارگانیسم و یا انسان) خودش به عنوان یک سیستم زنده هماهنگ تلقی می شود. اجزاء یک ارگانیسم مثل برگ و سلول هم خودشان یک سیستم زنده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
تحقیق و توسعه، راهی به سوی پیشرفت جامعه چکیده توسعه یا اندیشه ی پیشرفت و تحّول، در جهت بهسازی فردی و اجتماعی ، قدمتی به طول تاریخ بشر دارد. دانشمندان معاصر معتقدند که توسعه و پیشرفت علوم در نیمه ی دوم قرن بیستم ، به مراتب بیشتر و جامع تر از پیشرفتی است که کلیه ی علوم از بدو پیدایش تا پایان نیمه ی اول قرن بیستم داشته اند. تصّور اینکه در چنین مّدت زمان کوتاهی، علوم بشری تا این حد پیشرفت کرده باشند، کمی تعجّب آور و مشکل می نماید، ولی اگر توجّه شود که استفاده از روش صحیح تحقیق علمی نیز، قدمتش بیش از یک ربع قرن نیست، این حقیقت را می توان به سادگی قبول کرد که توسعه و پیشرفت سریع علمی ، صرفاً مرهون و مدیون به کار گیری روش های دقیق و صحیح علمی بوده است. نهادینه کردن مبانی علم، به تحقیق و پژوهش ، وابسته است. ارتقاء فرهنگ پژوهش و تحقیق ، به اعتقاد ، باور و اشتیاق محققان دانشگاهی و پژوهشگران کشورنسبت به تحقیق بستگی دارد. در این راستا توجّه به تحقیق که منجر به توسعه و پیشرفت در عرصه ی فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، فنّی، و … در جامعه می شود ، یکی از مباحث مهّمی است که پرداختن به آن از اهمیّت خاصی برخوردار است .چرا که علم بدون عمل و عمل بدون علم، هر دو آفت زندگی اجتماعی هستند. در این مقاله سعی شده، ضمن بیان مقّدمه ، نگرشی به تاریخچه ی تحقیق و توسعه ،و ضرورت و اهمیّت تحقیق و توسعه در دنیای امروز، وتعریف تحقیق و توسعه بیان شود و همچنین به نقش تحقیق و توسعه در برنامه ریزی، ضرورت ارتباط میان دانشگاه ها و مراکز پژوهشی، نقش پژوهش در توسعه مدیریت، فعالیت ها و بخش های تحقیق و توسعه، شاخص های تحقیق و توسعه، اشاره می گردد و نهایتاً پیشنهادها و راهکارهای کاربردی و علمی در محور موضوع مقاله ، ارائه می شود. واژگان کلیدی :تحقیق ، توسعه ، پبشرفت ، جامعه . مقدمه تحقیق و توسعه و مدیریت از ارکان ایجاد، توسعه و بهره برداری از تکنولوژی و از جمله ضروریات توسعه ی اقتصادی، اجتماعی در هر کشوری هستند و در کشورهای در حال توسعه که در صدد خود کفایی صنعتی و اقتصادی هستند، سیاست گذاری و طرح ریزی برنامه های تحقیق و توسعه و اعمال مدیریت اثر بخش ،بر ای فعالیت ها در اولویت ملیّ، صنعتی و تولیدی قرار دارد. گسترش و ارتقای فعالیت های تحقیق و توسعه «خصوصاً تحقیقات صنعتی ، مستلزم شناخت عوامل مؤثر در فرآیند تحقیق و توسعه، و طراحی سیاست ها و مکانیزم های اثر بخشی این قبیل فعالیتّهاست. در دنیای کنونی (قرن بیست و یکم)، سرمایه گذاری در بخش تحقیقات، از اهداف بلند مّدت و استراتژیک همه ی جوامع می باشد. در حال حاضر کشورهای پیشرفته و توسعه یافته ی دنیا، سهم قابل توجهی از GNP خودشان را صرف تحقیق می کنند. و این دسته از کشورها، توسعه و پیشرفت خود را، مرهون توجّه به نگرش صحیح به این مسأله می دانند. ولی متأسفانه با وجود همه ی اینها، هنوز نگرش علمی و فرهنگ تحقیقاتی در جامعه ی ما ، به درستی جا نیفتاده است و درست است که در صحبت های روز مره ازواژه ی تحقیق و پژوهش بیشتر استفاده می کنیم ، ولی در عمل و اجرا، تحقیق علمی به معنای واقعی ، در کشور ما وجود ندارد. بر اساس آمار ارائه شده 94 درصد از تحقیقات انجام شده ی دنیا در کشورهای پیشرفته و تنها 6 درصد آن در کشورهای جهان سوم انجام می گیرد. (نژاد ایرانی، 1382، 65) در شرایط رقابتی دنیای صنعتی و اقتصادی حاضر، انجام فعالیّت های تحقیق و توسعه، یکی از اثر بخش ترین کارهایی است که مدیران موسسات و سازمان ها می توانند به آن ، روی آورند. باید توّجه داشته باشیم که در کشورهای صنعتی و پیشرفته ی جهان، هزینه هایی که به فعالیت های تحقیق و توسعه اختصاص داده می شود، روز به روز در حال افزایش می باشد. از طرف دیگر، روی آوردن به تحقیق و توسعه، بدون ایجاد زیرساختهایی که لازمه ی چنین واحدهایی است ، ساختار سازمانی، ویژگی های نیروی انسانی ومدیریت این سازمان ها، موجبات شکست فرآیند تحقیق و توسعه ی موسسات و بنگاه های اقتصادی را فراهم خواهد کرد. لذا توّجه به چنین واحدهایی میتواند جامعه را به سوی پیشرفت قابل توجه هدایت نماید و کشور ما می تواند خود را از یک جامعه ی در حال توسعه ، به یک جامعه ی پیشرفته و صنعتی تبدیل نماید. نگرشی به تاریخچه ی تحقیق و توسعه توجّه به تحقیق و توسعه ، بعد از جنگ جهانی دوّم ،به صورت فزاینده در نظر بوده و قبل از آن ، تنها معدودی از موسسات خصوصی و خدماتی تحقیقاتی برای صنایع انجام میدادند. مدیریت سازمان های تحقیق و توسعه ،در سال های قبل از جنگ جهانی دوّم به علّت کوچک بودن این موسسات پیچیده نبود و رویارویی فعالیت های تحقیقی و توسعهای با دیگر عوامل ، به سادگی انجام می گرفت. پس از جنگ جهانی دوّم، ایالات متحّدهی آمریکا از طریق سرمایه گذاری بر روی نتایج به دست آمده از فعالیت های تحقیق و توسعه ی زمان جنگ، به سرعت پیشرفت کرده و به حجم و پیچیدگی واحد های تحقیق و توسعه افزوده شد که در نتیجه ، بهبود فزاینده ی محصولات جدید را، به همراه داشت. بنابراین در واقع از زمان جنگ جهانی دوّم تا کنون، تحقیق و توسعه به عنوان عامل اصلی رشد و دگرگونی جوامع صنعتی ، شناخته شده است. تحقیق و توسعه ، در تاریخ تکامل و رشد خود، سه نسل را طی کرده است .(ساحتی مهر، 1382، ص 77):