لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
کنترل جمعیت و نهاد خانواده در اروپا
شاید بتوان یکی از دلایل اولیه این نوع نرخ رشد را در سیاستهای جمعیتی اتخاذ شده به چند دهه اخیر در اروپا نسبت داد اما این تنها یکی از دلایل نرخ رشد پایین میباشد و بیشتر مربوط به گذشته است و امروزه وضع کمی فرق نموده و دلایل دیگری را میتوان به آن اضافه نمود.
۴۰ درصد از فارغالتحصیلان دختر انگلیسی در سن ۳۵ سالگی یک فرزند هم ندارند. عدم تمایل به ازدواج رسمی و قانونی از سوی جوانانی که در سن ازدواج قرار دارند معلول نگرشی است که از طریق نهادهای آموزشی جوامع اروپایی به آنان انتقال یافته است
نشریه تایمز در شماره اخیر خود مطلبی را با عنوان “صدای گریه باید در اروپا بلند شود، لطفا بیشتر بچهبه دنیا بیاورید”(۱ )آورده که در آن به اثرات کنترل جمعیت در این قاره اشاره نموده و به نگرانی ناشی از نرخ رشد پایین پرداخته است. در این زمینه به سیاستهای دولتهای اروپایی اشاره کرده که تسهیلات رفاهی را برای زوجهایی که بیش از ۲ فرزند به دنیا بیاورند در نظر خواهد گرفت. در این نوشتار با استناد به مطالب این نشریه انگلیسی به تحلیل در این رابطه خواهیم پرداخت. سیاست کنترل جمیعت در دهههای گذشته در کشورهای صنعتی امری طبیعی و مثبت به شمار میرفت. اروپای قرن هجدهم و نوزدهم با بهبود روزافزون شاخصهای رفاهی و بهداشتی روبرو بود و نرخ رشد جمعیت به صورت تصاعدی در حال افزایش بود. از این رو میبایست چارهای برای این رشد اندیشیده میشد، در این راستا موفقیت کشورهای اروپایی باتوجه به سطح پیشرفت و استفاده از روشهای جدید پیشگیری غیرقابل انکار بود. امروزه نتیجه این کنترل موفق را میتوانیم در نرخ رشد صد در صدی و نزدیک به آن را در بسیاری از کشورها و نرخ رشد منفی را در برخی از کشورهای اروپایی مشاهده نمائیم.
شاید بتوان یکی از دلایل اولیه این نوع نرخ رشد را در سیاستهای جمعیتی اتخاذ شده به چند دهه اخیر در اروپا نسبت داد اما این تنها یکی از دلایل نرخ رشد پایین میباشد و بیشتر مربوط به گذشته است و امروزه وضع کمی فرق نموده و دلایل دیگری را میتوان به آن اضافه نمود. از نگاه صاحبنظران اجتماعی دلیل عمده دیگر کاهش نرخ زاد و ولد در اروپا مربوط به کاهش نرخ ازدواجهای رسمی و قانونی میباشد. کاهش نرخ ازدواج تحت تاثیر نوع نگرش افراد این جوامع به نهاد خانواده است که امروزه از سیطره کلیسا و به طور کلی نهاد دین خارج شده و هر روز ارتباطش را با دین کمتر کرده و اصطلاحا عرفیتر شده است از قرون وسطی تاکنون ماهیت و شکل خانواده در حال تغییر بوده است، یک خانواده قرون وسطایی به عنوان یک واحد تولیدی به شمار میآمد و افراد خانواده روابط محکم و منسجم و همبستهای با یکدیگر داشتند که از این خانوادهها اصطلاحا به عنوان “خانواه گسترده” یاد میشود.
این نوع خانواده عموما کارکرد تولید مثل، کارکرد اقتصادی و حتی کارکرد آموزشی را دارا بود و به آموزش و تربیت فرزندان میپرداخت، با وقوع انقلاب صنعتی تحولاتی در خانواده سنتی رخ داد و این نوع خانواده کارکردهای اقتصادی و آموزشی خود را که عمدتا تحت تعلیمات کلیسا بود از دست داد این تغییرات معلول تغییراتی بود که در آئین پروتستان در این زمان رخ میدهد. آئین پروتستان با شکستن برخی سنتها نگرش تازهای از دین را ارائه داد که افراد را به کار و تلاش مضاعف ترغیب میکرد آنچنان که زندگی معنوی افراد و ثواب اخرویشان را درگرو تلاش بیشتر میدانست. اشتغال افراد خانواده در بیرون از محیط خانواده خود عاملی شد تا اعضای خانواده دیگر به لحاظ مالی وابسته به سرپرست خانواده نباشند و مستقل از اعضای خانواده بتوانند ساعتها در بیرون از خانه مشغول کار شوند. زنان ساعتهای زیادی در بیرون از خانه کار میکردند و بسیاری از اشتغالات ذهنی آنان محیط کار و شغلشان بود و توجه ناچیزی به خانواده و اعضای آن داشتند تا جایی که برای اینکه بتوانند در شغل پایدار بمانند از باروری برای سالیان زیادی دوری میجستند به طوری که این امر را امروزه نیز در این کشورها شاهد میباشیم. در این بین آنچه که از همه امور با اهمیتتر به نظر میرسید کسب درآمد بیشتر بود با این توصیف امروزه شاهد زوال خانواده هستهای (خانواده متشکل از والدین و فرزندان) میباشیم. همچنین به گزارش این نشریه انگلیسی ۴۰ درصد از فارغالتحصیلان دختر انگلیسی در سن ۳۵ سالگی یک فرزند هم ندارند. عدم تمایل به ازدواج رسمی و قانونی از سوی جوانانی که در سن ازدواج قرار دارند معلول نگرشی است که از طریق نهادهای آموزشی جوامع اروپایی به آنان انتقال یافته است که دین را به گوشهای راندهاند و خانواده نهادی ضروری به شمار نمیآید و افراد میتوانند نیازهای خود را از طریق روابط آزاد برطرف نمایند و عمق فاجعه جایی است که عمدهترین و مهترین کارکرد خانواده که همان تولید مثل است، نیز از طریق آزاد گذاشتن روابط همجنسبازی در این جوامع زیر سوال رفته و کلیسارا با چالشهای جدی مواجه کرده است و عینیترین نتیجه چنین سیاستی نرخ رشد جمعیت پایین در این جوامع میباشد که برخی از این کشورها با اتخاذ سیاست مهاجرپذیری سعی در جبران این معضل دارند که شاید در کوتاه مدت به عنوان راه حلی مثبت تلقی شود اما کشورهای غربی به خوبی میدانند که برای داشتن جمعیت “بهینه” Optimum و متعادل باید تغییراتی را در نگرش خود نسبت به نهاد خانواده ایجاد نمایند که این نگرشها باید همسو با نهاد دین و در نهایت نهاد اقتصادیشان باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه:
جستجوی حد متناسب جمعیت برای هر جامعهای با توجه به شرایط اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی حاکم بر آن، پژوهشگران و متخصصان مسایل جمعیتی را یاری میکند تا به سوی شناخت واقعیتهای جامعه خود گام بردارند. امّا این حرکت به دنبال خود سیاستها و خطمشیهای معینی را میطلبد تا به یافتهها و نظرات اصولی و علمی، جامعه عمل بپوشاند، زیرا شناخت مسئله و مشکل اجتماعی یا جمعیتی هر چند که بسیار مهم تلقی میوشد. اما مهمتر از آن نحوة عمل مردم و نهادهای تنظیم کننده رفتار اجتماعی است که در مورد اخیر، به ویژه دولتها نقش حساستری برعهده دارند.
تعریف سیاستهای جمعیتی:
سیاست جمعیتی مجموعهای از اصول و تدابیر و تصمیمات مدون میباشد که در ارتباط با حل مسائل جمعیت توسط دولت برای هماهنگ و ایجاد تعادل بین عوامل جمعیتی از یک سو و عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از سوی دیگر در جهت رسیدن به اهداف خاص رفاه عمومی جامعه اتخاذ میگردد.
مسائل جمعیتی ان دسته اموری هستند که از حالت تعادل و هماهنگی با سایر امور در مجموعه خود خارج شده و به صورت ناهمساز و پیچیده درآمده، به وطریکه جمعیت که یک واقیعیت طبیعی است، به صورت یک معضل و مشکل بروز پیدا میکند بنابراین، مسائل جمعیتی امور ناهمساز وپیچیدهای هستند که به کمک تدابیر وسیاست های جمعیتی در مجموعه کلی باید هماهنگ و همساز گردند تا به صورت مشکلات اقتصادی واجتماعی بروز پیدا نکند. برای جلوگیری از یک چنین مشکلاتی نیاز به برنامهریزی وس یاستگذاری جمعیتی است.
از یک دیدگاه سیاستهای جمعیتی را به دو دسته تقسیم میکنند : سیاستهای جمعیت خرد و سیاستهای جمعیت کلان.
سیاستهای جمعیتی خرد
منظور از سیاستهای جمعیتی خرد «مجموعة اصول و تدابیر و تصمیمات مدون جمعیتی است که از سوی دولت در کشوری اتخاذ میشود و حدود فعالیتهای او را در رابطه با مسایل جمعیتی و یا اموری که نتایج جمعیتی دارند تعیین میکند.» (تقوی، 1377،45). سیاستهای خرد یا همان سیاستهایی که توسط دولتها اتخاذ میشود نیز بر دو گونه است:
1: سیاستهای مستقیم: سیاست های مستقیم مجموعة اصول و تدابیری که توسط دولتها اتخاذ میگردند و بطور بیواسطه ومستقیم درباره حدود و فعالیتهای جمعیتی افراد یک جامعه است مانند سیاستهای کنترل موالید در یک کشور.
2: سیاستهای غیرمستقیم : سیاستهای غیرمستقیم مجموعة اصول و تدابیریاند که توسط دولتها اتخاذ میگردند هرچند که بطور مستقیم دربارة فعالیتهای جمعیتی نیست اما نتایج جمعیتی دارند بعنوان مثال سیاستهای دولت برای بالا بردن سطح رفاه مردم، یا بالا بردن سطح سواد و آموزش زنان و... هر چند سیاستهای برشمرده ظاهراً دربارة مسائل جمعیتی نیست اما این سیاستها باعث کاهش موالید در یک جامعه میشود.
نمونهای از سیاستهای خرد که دولتها میتوانند اتخاذ نمایند:
1. دولتها میتوانند از طریق شبکه ارتباطات جمعی و فرآیندآموزشی، چه رسمی (نظام مدرسه) و یا غیررسمی (آموزش بزرگسالان) مردم را به داشتن خانوادههای کوچکتر تشویق کنند.
2. دولتها میتوانند به منظور ترویج الگوهای رفتاری جمعیتی مطلوب و نیز به منظور تامین خدمات بهداشتی و جلوگیری از باروری برنامههای تنظیم خانواده را به مرحله اجرا درآوردند. در حال حاضر چنین برنامههایی، چه به طور رسمی با حمایت دولت و چه به طور غیررسمی توسط خود مردم، در 60 کشور جهان سوم، که تقریباً 87 درصد جمعیت کشورهای کمتر توسعه یافته را در برمیگیرد اجرا میشود. امروزه فقط تعدادی معدودی از کشورهای بزرگ مانند برزیل، برمه، اتیوپی و پرو فاقد برنامههای تنظیم خانواده هستند.
3. دولتها میتوانند در زمینه داشتن بچه آگاهانه مشوق و محدودیت اقتصادی ایجاد کنند؛ برای مثال، از طریق قطع یا کاهش مرخصی زایمان، کاهش، قطع و یا تحمل مجازاتهای مالی برای داشتن بچه بیش از تعدادی معین، برقراری بیمه تامین اجتماعی سالمندان و قوانین حداقل سن کار کودکان، افزایش شهریه مدارس و قطع کمکهای زیاد دولتی برای آموزش متوسطه و عالی و بالاخره کمک کردن به خانوادههای کوچکتر از طریق پرداختهای مستقیم مالی. سنگاپور، هند، کره، تایوان و چین در حال حاضر مشغول تجربه این امر اجتماعیاند که از طریق اعمال سیاستهای تشویقی و تحدیدهای پرجمعیت مساکن کمیاب عمومی را واگذار میکند. علاوه بر این، کمک هزینه زایمان را تا حداکثر دو بچه محدود کرده، حق الزحمه زایمان را برمبنای تعداد اطفال قرار داده و معافیتهای مالیاتی را از 5 بچه به 3 بچه کاهش داده است. در هند، در یک موسسه چایکاری این سیاست تجربه شده است که به حساب پسانداز کارگران زن در خلال دوره غیربارداری سپردههای مالی گذاشته میشود. این سپردهها برحسب تعداد بچه اندوخته میشود و چنانچه زنی تعداد بسیار زیادی بچه به دنیا آورد کل سپرده ضبط میشود. هنگامی که زن به سن 45 سالگی، یعنی به سنی که دیگر باردار نمیشود، برسد این مبالغ ذخیره شده به عنوان نوعی تامین اجتماعی به جای بچه به زن پرداخت می شود. در تایوان تجربهای در یک از شهرکهای روستایی به دست آمده است. در این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .docx :
کنترل جمعیت ضرورتها و شرایط
پرونده مسأله کنترل جمعیت همچنان باز است. ارزیابی این موضوع از جهات مختلفی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از نقاط مورد بحث، توجه به روایات و ملاکهای فقهی آن می باشد.
آنچه در این مقاله، توسط نویسنده محترم ارائه شده است، پرداختن به بخشی از این جنبه می باشد. این مقاله بیشتر ناظر به دیدگاه منفی یکی از نویسندگان نسبت به مسأله کنترل جمعیت می باشد. پیام زن ضمن سپاسگزاری از نویسنده محترم، اعلام می دارد این پرونده برای انعکاس نظرات دیگری که در این زمینه وجود دارد، همچنان مفتوح است و مورد استقبال می باشد.
* * *
در گفتار پیش یکی از دلایل مخالفان طرح کنترل رشد جمعیت را بررسی کرده، به روایاتی که در آنها توصیه به افزایش توالد و تناسل شده بود، اشاره کردیم و گفتیم که بررسی این گونه روایات باید با توجه به شرایط و مقتضیات زمان صدور آنها صورت پذیرد. به عبارت دیگر، چنین مسایلی جزو قوانین متغیر محسوب می شود که باید با اصول ثابت آن که اصل «اعتلا، عزت و خودکفایی» مسلمانان است، سنجیده شود.
در اینجا ممکن است این سؤال به ذهن خواننده محترم خطور کند که اگر حکمت توصیه به تکثیر نسل، کم بودن مسلمانها در آن زمان بوده است، همان حکمت در عصر ما نیز وجود دارد و با نگاهی به آمار مسلمانان خواهیم یافت که وسعت جمعیت مسلمانها نسبت به پیروان سایر مذاهب محدودتر است.
پاسخ این است که در صدر اسلام، مسلمانها در اقلیت مطلق قرار داشتند، در صورتی که امروزه در اقلیت نسبی به سر می برند. در آن زمان پس از گذشت سالها شمار گروندگان به اسلام از دهها نفر تجاوز نمی کرد و حتی پس از هجرت رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله به مدینه نیز که تا حدودی بر دامنه جمعیت مسلمانان افزوده شده بود، با تعداد کافران که سراسر جهان آن روز را، در اختیار خود داشتند، قابل مقایسه نبود. اما امروز چنین نیست و آمار مسلمانان نسبت به پیروان سایر ادیان رقم بسیار بالایی را نشان می دهد.
گذشته از این، در آن زمان، کمی جمعیت، اساس ضعف به شمار می آمد و اقتدار جامعه، بر پایه برخورداری از اکثریت بود؛ در حالی که در جهان امروز کاملاً برعکس است. درستی این سخن، با نگاهی به معیارهای قدرت و توانمندی در دنیای امروز، بخوبی روشن است.
این موضوع، مسلم است که اکنون ملتهایی قدرتمند هستند و کشورهایی توانسته اند سیاست، اقتصاد و فرهنگ خویش را بر سرتاسر گیتی حاکم کنند که در صنعت، علم و هنر پیشتاز بوده اند گرچه از جمعیت کم و ناچیزی تشکیل شده باشند و برعکس، ملتهایی تحت سلطه گروه اول به سر می برند که از تکنولوژی و علم بی بهره یا کم بهره اند، هر چند از جمعیت بالایی، برخوردار باشند. شاهد گویای این سخن، آفریقاست.
«در آنجا در قبال هر بچه ای که زن به دنیا می آورد، خانواده شوهرش موظف است مقداری پول به او بدهد و ارزش زن را با تعداد بچه ای که ولادت می یابد محاسبه می کنند.»(1)
* * *
2ـ حکمت ازدواج
دومین دلیل مخالفان این است که می گویند: اینکه خداوند موجود است و از جمله انسان را به صورت زوج آفرید و ازدواج و نکاح را مقرر فرمود، به خاطر افزایش و تداوم نسل است. از این رو، ترویج کنترل آن، نوعی مبارزه با حکمت ازدواج محسوب می گردد که شارع مقدس نکاح را به خاطر آن وضع کرده است.
صاحب جواهر(ره) نیز در توجیه نظریه معتقدان به حرمت «عزل» در صورت عدم رضایت زن، به این مطلب اشاره کرده است.(2)
پاسخ این است که حکمت و فلسفه ازدواج، استمرار نسل است، در حالی که کنترل نسل به معنی نفی تناسل و توالد نیست، بلکه مقصود، جلوگیری از رشد بی رویه و افزایش سرسام آور تولد در راستای حفاظت از اصل تناسل و بقای نسل است.
چه بسیارند اطفالی که پس از تولد در دوران کودکی به خاطر عدم دسترسی به پزشک و دارو و یا در اثر سوء تغذیه، جان می سپارند. امروزه روشن است که رشد بی رویه جمعیت قبل از آنکه مایه بقای نسل باشد، اساس سلامتی و حیات او را تهدید می نماید.
علاوه بر این، بنا به فرمایش مرحوم صاحب جواهر، یافتن فرزند، علت استحباب و امر به ازدواج نیست تا حکم، دائر مدار آن باشد، بلکه حکمت آن است و رعایت همیشگی آن لزومی ندارد.(3)
گذشته از این، بر طبق حدیثی از حضرت صادق علیه السلام، اصل توالد گرچه متوقف بر ازدواج است، ولی در تمام موارد بستگی به خواست و اراده زوجین ندارد و کسی که اراده خداوند بر تولد یافتن او تعلق گرفته است، متولد خواهد شد، گرچه ناخواسته و همراه با اعمال کنترل و جلوگیری از تناسل باشد و اتفاقا نمونه های زیادی از این دست نیز میان خانواده ها یافت می گردد.
محمد بن یعقوب کلینی(ره) در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین نقل کرده است:
امام سجاد علیه السلام در عزل، اشکالی نمی دید و این آیه شریفه را قرائت می فرمود: «هنگامی که خداوند از پشتهای بنی آدم فرزندان آنان را خارج ساخت ـ و از آنان اقرار به وحدانیت و ربوبیت خویش گرفت ...(4) پس هر کس که خداوند از او میثاق گرفته، به وجود خواهد آمد، گرچه بر صخره و سنگ سختی باشد.»(5)
گویا حدیث مزبور، این حقیقت را بیان می نماید که اعمال کنترل بر تناسل، مانع استمرار نسل نیست و این عمل منافاتی با حکمت ازدواج ندارد.
* * *
3ـ اشکال در عزل
«عزل» یکی از راههای جلوگیری از بارداری است. بعضی در باره آن گفته اند: جایز بودن محل اشکال است.(6) لیکن بنا بر نظر فقهای بزرگ اسلام «عزل» در صورت رضایت زن و شوهر، هیچ اشکالی ندارد و تنها در صورت عدم رضایت زن، ممکن است با اشکال روبه رو شود. به هر حال، این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .docx :
چکیده
پرونده مسأله کنترل جمعیت همچنان باز است. ارزیابی این موضوع از جهات مختلفی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از نقاط مورد بحث، توجه به روایات و ملاکهای فقهی آن می باشد.
آنچه در این مقاله، توسط نویسنده محترم ارائه شده است، پرداختن به بخشی از این جنبه می باشد. این مقاله بیشتر ناظر به دیدگاه منفی یکی از نویسندگان نسبت به مسأله کنترل جمعیت می باشد. پیام زن ضمن سپاسگزاری از نویسنده محترم، اعلام می دارد این پرونده برای انعکاس نظرات دیگری که در این زمینه وجود دارد، همچنان مفتوح است و مورد استقبال می باشد .
تنظیم خانواده مجموعه اقداماتی است که افراد و زوجها را یاری میدهد تا از داشتن فرزند ناخواسته جلوگیری کنند و فاصله بین فرزندان را خود تنظیم نمایند.
آموزش و مشاوره ، تامین وسایل جلوگیری از حاملگی و دسترسی آسان به آن و کمک به کسانی که دچار ناباروری هستند و آموزش خانواده ها درباره فرزندان از جمله خدماتی هستند که بهداشت باروری را شامل میشوند. شناخت رشهای مختلف جلوگیری ازبارداری و آکاهی نسبت به مزایا و معایب هر روش میتواند خانواده را برای انتخاب مناسب ترین روش در پیشگیری از حاملگی ناخواسته راهنمایی کند.
مقدمه
در گفتار پیش یکی از دلایل مخالفان طرح کنترل رشد جمعیت را بررسی کرده، به روایاتی که در آنها توصیه به افزایش توالد و تناسل شده بود، اشاره کردیم و گفتیم که بررسی این گونه روایات باید با توجه به شرایط و مقتضیات زمان صدور آنها صورت پذیرد. به عبارت دیگر، چنین مسایلی جزو قوانین متغیر محسوب می شود که باید با اصول ثابت آن که اصل «اعتلا، عزت و خودکفایی» مسلمانان است، سنجیده شود.
در اینجا ممکن است این سؤال به ذهن خواننده محترم خطور کند که اگر حکمت توصیه به تکثیر نسل، کم بودن مسلمانها در آن زمان بوده است، همان حکمت در عصر ما نیز وجود دارد و با نگاهی به آمار مسلمانان خواهیم یافت که وسعت جمعیت مسلمانها نسبت به پیروان سایر مذاهب محدودتر است.
پاسخ این است که در صدر اسلام، مسلمانها در اقلیت مطلق قرار داشتند، در صورتی که امروزه در اقلیت نسبی به سر می برند. در آن زمان پس از گذشت سالها شمار گروندگان به اسلام از دهها نفر تجاوز نمی کرد و حتی پس از هجرت رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله به مدینه نیز که تا حدودی بر دامنه جمعیت مسلمانان افزوده شده بود، با تعداد کافران که سراسر جهان آن روز را، در اختیار خود داشتند، قابل مقایسه نبود. اما امروز چنین نیست و آمار مسلمانان نسبت به پیروان سایر ادیان رقم بسیار بالایی را نشان می دهد.
گذشته از این، در آن زمان، کمی جمعیت، اساس ضعف به شمار می آمد و اقتدار جامعه، بر پایه برخورداری از اکثریت بود؛ در حالی که در جهان امروز کاملاً برعکس است. درستی این سخن، با نگاهی به معیارهای قدرت و توانمندی در دنیای امروز، بخوبی روشن است.
طرح مسئله
تامین غذا، بهداشت، مسکن، آموزش و اشتغال جامعهای که با مساله افزایش جمعیت روبهروست، از یک طرف و جوابگویی به نیاز گسترده مالی، معنوی و کاهش گرسنگی آنها از طرف دیگر، برای بسیاری از کشورهای جهان راهی جز کنترل رشد بیرویه جمعیت باقی نگذاشته است. این مساله آنقدر اهمیت دارد که سازمان ملل متحد روزی را با عنوان روز جهانی جمعیت نامگذاری کرده است.
جمعیت جهان در سال 1804 تنها یک میلیارد نفر بود. پس از 123 سال، این جمعیت 2 برابر شد و 60سال بعد یعنی در سال 1987میلادی به 5 میلیارد نفر رسید. اکنون پس از گذشت چند سال، جمعیت کره زمین از مرز 6 میلیارد نفر گذشته است و اگر متوسط افزایش جمعیت جهان را سالانه فقط 2 درصد فرض کنیم، حدود یک قرن آینده یعنی سال 2100 با جمعیت 48میلیارد نفری روبهرو خواهیم شد که تصور آن هم، کره زمین را به لرزه درمیآورد.
از این رو در سال 1990، دفتر بنیاد جمعیت سازمان ملل متحد، روز یازدهم جولای مصادف با 21 تیر ماه را به عنوان روز جهانی جمعیت اعلام کرد تا جمعیت بیش از 6 میلیاردی جهان، این روز را گرامی بدارند و افکار عمومی جهان را به خطر افزایش جمعیت و تدابیر و برنامههای توسعه و نیاز به حل مشکلات ناشی از افزایش جمعیت جهان، جلب کنند.
اهداف تحقیق
کاهش مرگ و میر مادران به علل ناشی از بارداری و تامین سلامت آنان
کاهش مرک ومیر کودکان از طریق جلوگیری از رشد و تکامل نابهنجار جنین و کاهش بیماریهای ژنتیکی.
جلوگیری از سوء تغذیه مادران و کودکان با فاطله گذاری مناسب بین فرزندان
پرهیز از بدنیا آمدن کودک ناخواسته که خود به خود کاهش سقط های عمدی را بدنبال دارد.
داشتن فرزند به تعداد دلخواه و تعیین تعداد آنان با توجه به شرایط حاکم بر خانواده
برخورداری خانواده از سطح زیستی معقول
برخورداری افراد از تعلیم و تربیت بهتر
بهبود وضع مالی خانواده
تضمین ثبات خانواده
تامین بهتر خدمات و تسهیلات عمومی توسط مسئولین برای افراد جامعه
افزایش مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی
کاهش رشد جمعیت و هماهنگی آن با توسعه اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
تاثیر افزایش جمعیت بر محیط زیست.
چکیده :
با افزایش تعداد انسانها، میزان آلودگی تحمیل شده بر زمین، آب، فضا و هوا افزایش مییابد. علاوه بر این، مصرف منابع زمینی نیز افزایش مییابد و نرخ رشد آن نیز بیشتر میشود. با توجه به این واقعیت که جمعیت جهان رو به افزایش است، باید گفت که حجم جمعیت، رابطهی مستقیمی با میزان مصرف منابع زمینی دارد.
مقدمه:
عموماً چنین اندیشیده میشود که برای تغذیهی این همه انسان، باید میزان تولید محصولات غذایی را افزایش داد. این مقاله با ارایه شواهد فراوان، نشان میدهد که افزایش جمعیت، همراه با تولید غذای زیادی است و هزینهی این غذای بیشتر، در حقیقت از میان رفتن گونههای جانوری دیگر است و علاوه بر آن، معضلات بیشمار دیگری را برای بشریت به همراه داشته است که از این میان، میتوان به فقر، گرسنگی، سوءتغذیه، عدم بهداشت کافی، کمبود منابع آب، غذا، خاک و هوای سالم و … اشاره کرد.از میان همهی معضلات زیست محیطی موجود، رشد سریع جمعیت به عنوان مضرترین آن شناخته شده است. در حقیقت، سرعت بخشیدن به رشد جمعیت، به منزلهی تشدید همه معضلات زیست محیطی است. «براون و نیلسون» با تحقیقی که در سال ۲۰۰۰ انجام دادهاند، بر چنین یافتهای تأکید کردهاند. با افزایش تعداد انسانها، میزان آلودگی تحمیل شده بر زمین، آب، فضا و هوا افزایش مییابد. علاوه بر این، مصرف منابع زمینی نیز افزایش مییابد و نرخ رشد آن نیز بیشتر میشود. با توجه به این واقعیت که جمعیت جهان رو به افزایش است، باید گفت که حجم جمعیت، رابطهی مستقیمی با میزان مصرف منابع زمینی دارد.
سازمان سلامت جهانی (WHO) در سال ۱۹۹۶ گزارش داد که ۳ میلیارد نفر در جهان دچار سوءتغذیه هستند. به عبارت دیگر، در بسیاری از نقاط جهان، تعداد افراد بیشتر از توانایی تولید غذا و … در آن منطقه است. با توجه به آثار فراوان افزایش جمعیت بر کرهی زمین، رشد جمعیت به عنوان اصلیترین عامل تخریبی محیط زیست و موجودات زنده محسوب میشود.در حال حاضر، همه بر این اعتقادند که برای حمایت از جمعیت فعلی جهان، باید تولید مواد غذایی را افزایش داد. به عنوان مثال «یونگ» (۱۹۹۹) میگوید که مطابق پیشبینیهای پروژههای جمعیتی سازمان ملل، جمعیت کشورهای در حال توسعه، در سال ۲۰۲۵ بالغ بر ۸ میلیارد میشود و این آمار در سال ۲۰۵۰ از مرز ۹۰ میلیارد خواهد گذشت، او سپس چنین نتیجهگیری میکند که «برای تغذیهی این جمعیت رو به افزایش، باید برنامههای کشاورزی رو به توسعهای را در نظر گرفت».برخی معتقدند که مصرف کودهای شیمیایی، کاملاً تحت نظارت وزارت کشاورزی و اقتصادی قرار دارد و برخی نیز اعتقاد دارند که تکنولوژی و علم، همهی مشکلات آینده در رابطه با غذا را حل خواهند کرد. به عنوان مثال شرکت ADM چنین تبلیغ میکند که آنها در پی افزایش تولید مواد غذایی برای تغذیهی جمعیت رو به افزایش بشر هستند. محصولات غذایی در ایالات متحده و بسیاری دیگر از کشورها، ظرف سه دههی ۱۹۸۰ ـ ۱۹۵۰ به شدت افزایش یافت.
تولید دانههای گندم و ذرت نسبت به سال ۱۹۴۰، اکنون سه برابر شده است، اما چنان که «فارب» (۱۹۷۸) بیان داشته است: «تشدید تولید مواد غذایی برای تغذیهی جمعیت بیشتر، خود عامل افزایش جمعیت نیز بوده است». به عبارت دیگر، از آنجا که همواره با افزایش جمعیت، غذای بیشتری نیز تولید شده است، همین امر موجب افزایش بیشتر جمعیت گردیده است.«پی واگنر» (آوریل ۱۹۹۸) در تحلیل این مطلب، چنین بیان میدارد: «از آنجا که جمعیت کشورهای مرفه ثبات یافته و حتی رو به کاهش است و جمعیت کشورهای فقیر به شدت در حال افزایش است، به نظر میرسد که تولید غذا ارتباط با میزان جمعیت ندارد». اما تحقیقات «آبرنسی» (۱۹۹۵) با این حرف مخالف است. اطلاعات فزایندهی ما در مورد ایالات متحده نیز با نظر واگنر مخالف است.
جمعیت ایالات متحده از سال ۱۹۹۵ تا ۱۹۳۵ دو برابر شده است و اکنون به ۲۷۰ میلیون رسیده است. به نظر میرسد که تا ۷۵ سال دیگر، این جمعیت به دو برابر افزایش یابد و معادل ۵۴۰ میلیون گردد. این آمارها شامل میزان مهاجرتها نیز هست و در حقیقت چنان که «بوویر و گرنت» (۱۹۹۴) بیان داشتهاند، مهاجران و فرزندان آنان حدود ۹۰ درصد از افزایش جمعیت آیندهی آمریکا از ۱۹۹۳ تا ۲۰۵۰را به خود اختصاص خواهند داد. در حقیقت، آنچه در آمریکا افزایش مییابد، جمعیت غیربومیانی است که به همراه فرزندان خود بر میزان جمعیت این کشور میافزایند. با چنین نگاهی است که محققان معتقدند، سؤال از این که رشد جمعیت در کجا صورت میگیرد، در حقیقت ما را از این سؤال اصلی که چرا رشد جمعیت رخ میدهد، غافل میسازد.مشکل دیگری که تصویر ما را از رشد جمعیت مخدوش میسازد، این است که رشد جمعیت به نظر آرام میرسد، ولی پیوسته صورت میگیرد. اضافه شدن یک میلیون نفر در هر چهار روز به جمعیت جهان و اضافه شدن ۳ میلیون نفر سالانه به جمعیت ایالات متحده، چندان قابل توجه و چشمگیر به نظر نمیرسد. اما با گذشت سالها، ناگهان جمعیت جهان ۲ برابر میگردد و جمعیت ایالات متحده نیز همین طور.
مطالعات فراوانی که بر روی جمعیت و تولید مثل حیوانات صورت گرفته، نشان میدهد که همهی حیوانات به میزانی که منابع زیست محیطی محل زندگی آنها اجازه میدهد، جمعیت خویش را افزایش میدهند.بررسیهای مرتبط با جوامع گوناگون بشری نیز رابطهی میان وجود غذا و تعداد انسانها و وفور غذا و تکثیر نسل آدمی را به خوبی نشان میدهد. علیرغم فرهنگهای مختلف حاکم بر جوامع بشری، این اصل همواره ثابت بوده است که در جوامعی که دسترسی به غذا کمتر است، تولید مثل انسانها و تعداد آنها نیز محدود است، اما با توسعهی کشاورزی و دستکاری منابع طبیعی و عادی هر منطقه، به نظر میرسد که تکثیر نسل آدمی به طور کلی از کنترل منابع طبیعی آن منطقه خارج شده است.
در حال حاضر، میزان منابع غذایی در دسترس بشر در جهان، هنوز رو به افزایش است، اما نرخ رشد این منابع رو به کاهش نهاده است. در حال حاضر ۱۳۰ میلیون تن از دانههای غذایی در ایالات متحده غذای دامهای اهلی میشود. این میزان میتواند ۴۰۰ میلیون انسان را تغذیه کند و اگر وابستگی مواد غذایی به حیوانات اهلی را کاهش دهیم، میتوان مواد غذایی بسیار بیشتری نیز برای بشر فراهم نمود. البته در این صورت، باید منتظر افزایش بیشتر جمعیت بشر بود که در نهایت، این روند رو به افزایش بیرویهی جمعیت انسانها و از میان رفتن تنوع جانوری کره زمین منجر خواهد شد و البته این روند به افزایش گرسنگی و سوءتغذیه در جامعه بشری نیز دامن خواهد زد. از آنجا که میدانیم افزایش جمعیت بشر رابطهی مستقیمی با کاهش زمین کشاورزی، آب، انرژی و منابع بیولوژیکی دارد،