واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد میرزا کوچک خان جنگلی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

زندگینامه میرزا کوچک خان جنگلی

یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ در سال ???? ه.ش. در شهر رشت محله استادسرا در خانواده‌ای متوسط چشم به جهان گشود. وی سنین اوّل عمر را در مدرسه حاجی حسن واقع در صالح آباد شهر رشت و مدرسه جامع به آموختن صرف و نحو و تحصیلات دینی گذرانید. چندی هم در مدرسه محمودیه? تهران به همین منظور اقامت گزید. با این سطح تعلیم می‌توانست یک امام جماعت یا یک مجتهد از کار درآید، امّا حوادث و انقلابات کشور مسیر افکارش را تغییر داد و او را به راهی دیگر کشاند.

میرزا دارای دو خواهر و دو برادر، یکی بزرگ‌تر از خود بنام محمّدعلی و دیگری کوچک‌تر بنام رحیم، بود، که هر دو نفر بعد از میرزا وفات یافته‌اند. بنا به روایات او مردی خوش هیکل، قوی بنیه، زاغ چشم و دارای سیمائی متبسم و بازوانی ورزیده بود. طرفداران او می‌گویند از نظر اجتماعی مردی با ادب، متواضع، خوش برخورد، مومن به اصول اخلاقی، آدمی صریح اللهجه و طرفدار عدل و آزادی، حامی مظلومان و اهل ورزش بود و از مصرف مشروبات الکلی و دخانیات خودداری می‌کرد. میرزا در سنین آخر عمرش همسری برگزید.

1 - میرزا کوچک خان...... اویید میرزا.. میرزا کوچک خان جنگلی ......

ریشههای هویت ایرانی در قیام میرزا کوچک خان جنگلی

جنبش جنگل و قیام میرزا کوچک خان، در دورهای از تاریخ پر هرج و مرج، پریشانی، فقر و دخالت خارجی صورت گرفت. در مورد این حرکت، دیدگاههای مختلفی در تاریخ معاصر ایران شکل گرفته که با هم متفاوت و حتی در مواردی متضادند.

برخی آن را جنبشی ناسیونالیستی، برخی سوسیالیستی، برخی اسلامی و برخی دیگر نیز بدون داشتن مرام و مواضع مشخص دانسته و آن را فناتیک توصیف کردهاند. هرچند که منابع موجود تبیین کاملاً شفاف و روشنی از ماهیت این حرکت ارائه نمیکنند، اما با توجه و تأمل در حوادث رخ داده و تبیین شرایط حاکم بر آن و همچنین تکیه بر شواهد و قرائن به جا مانده از حوادث آن ایام، تا حدود زیادی میتوان به تفسیر و توجیه شکل و ماهیت آن پرداخت. تلاش مقاله حاضر در راستای نشان دادن سمت و سوی این قیام میباشد.

طرح مسأله

در تاریخ معاصر ایران، هر از گاهی حرکتها، نهضتها و قیامهایی به وقوع پیوسته که بنا به شرایط سیاسی – اجتماعی کشور، ویژگیها و شرایط خاص خود را دارا بوده است. بعضی از این حرکتها در مقابل استبداد سیاسی حاکم بر ایران صورت گرفته و این ویژگی، آن را از حرکتهای دیگری که بر مبنای ضدیت با بیگانگان شکل گرفته تفکیک و متمایز نموده است. از طرف دیگر، جنبشهایی که مبنای آنها عدالت گستری و یا آگاهی بخشی بوده، با دو مورد پیش گفته متفاوت بوده است. شناخت میرزا کوچک خان و نهضتی که او در تاریخ معاصر ایران ایجاد کرد، در همین چارچوب امکانپذیر است. به عبارت دیگر، میرزا کوچک خان موجد نهضتی شده که مدتها علیه دربار ایران و سلطه اجانب پیکار نموده و توانسته بخشی از ملت ایران را با خود همراه و موجد انگیزه مبارزه در آنان گردد. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که روش، شیوه و تدبیر میرزا کوچک خان در تهییج حداقل بخشی از ملت ایران در مقابله با اجانب و دربار ایران چه بود، و با استفاده از کدام مؤلفهها حرکت خود را آغاز کرد؟ به نظر نگارنده، اگر چارچوب راهبری حرکت میرزا شناخته شود، میتوان به بسیاری از زوایای پیدا و پنهان قیام مذکور پی برد.

میرزا به حفظ و ضبط اشعار متقدمین علاقه داشت و گاهی هم اشعاری به رشته نظم میکشید. «به اشعار فردوسی علاقه خاص داشت به طوری که در گوراب زرمخ مرکز تأسیسات نظامی جنگل جلسات منظمی برای قرائت شاهنامه فردوسی و تهییج روح سلحشوری افراد ترتیب داده بود» (فخرایی، ????: ??).

در فتح تهران به مشروطهخواهان کمک کرد و هنگامی که در تهران بود، به دوستانش که هر کدام دارای مناصب و مأموریتی بودند اظهار احتیاج نکرد و با وجود آنکه شدیداً مشکل مالی داشت، حاضر نشد، به این دلیل، در مقابل دولت دست از اعتقادات خود بردارد. در نهایت اوضاع آشفته، فقر و ناامنی کشور بر روحیه میرزا اثر گذاشت و وی را به قیام و تلاش در راه وطن تهییج کرد و سرانجام، میرزا جان خود را در این راه از دست داد. به بیان احمد کتابی: «میرزا کوچک خان شخصاً مردی با ایمان، وطن دوست، فداکار، آزاده و به تمام معنا نیک فطرت و پاک دامن بود که در همه احوال اندیشهای جز سربلندی ایران و بهرهوری هم وطنانش در سر نمیپروراند»

چارچوب مفهومی

هویت ملی به عنوان پدیدهای اجتماعی و سیاسی، زاده عصر مدرن اروپاست که از قرن ?? آغاز میشود. این مفهوم از اواخر قرن نوزدهم و مخصوصاً بعد از دو جنگ جهانی، به کشورهای جهان سوم و تازه استقلال یافته راه پیدا کرده است. به همین دلیل است که میتوان پدیداری هویت ملی را با شکلگیری ملت به معنای امروزی آن مقارن دانست.

گیبرنا معتقد است «ملت یک گروه انسانی است که از تشکیل اجتماع خود آگاه است، گذشتهای مشترک و طرحی برای آینده و ادعای حق حاکمیت بر خود را دارد. از این رو ملت شامل پنج بعد اصلی است: بعد روان شناسانه، بعد فرهنگی، بعد سرزمینی، بعد سیاسی و بعد تاریخی» (گیبرنا، ????: ??).

بر این اساس، هویت ملی به ویژگیها و مشخصاتی گفته میشود که یک جامعه را از دیگر جوامع متمایز و نوعی انسجام کلی در جامعه ایجاد میکند (افروغ، ????: ???). در مورد مؤلفههای هویت ملی، اندیشمندان حوضههای مختلف علوم انسانی، دیدگاههای متفاوتی دارند در حالی که در جغرافیا، سرزمین و تاریخ مشترک مؤلفههای اساسی هویت ملی قلمداد میشوند، در علوم سیاسی، بر ساختار سیاسی مشترک و در علوم اجتماعی بر زبان و آداب و سنن مشترک به عنوان عناصر اصلی هویت ملی تأکید میشود. به همین ترتیب، از دیدگاه فلسفه و روانشناسی اجتماعی میتوان مؤلفههای دیگری را برای هویت ملی در نظر گرفت.

برخی پژوهشگران، پیوندهای خاکی، پیوندهای خونی و پیوندهای فرهنگی را سه رکن اصلی هویت ملی میدانند (نادرپور، ????: ???).

برخی دیگر، هویت ملی را شامل سطوح جهان بینی و ایدئولوژی، ارزشها و نمادها میپندارند (افروغ، ????: ??).

برخی نیز با رد بنیانهای نژادی و خونی و عدم پذیرش بعد فرهنگی، مدعی شدهاند که هویت ملی دارای بعد اقتصادی نیز هست و از اینرو، معتقدند هویت ملی ترکیبی از عناصر دینی، طبقاتی و تاریخی است (رواسانی، ????: ?). همچنین دیدگاههای دیگری نیز وجود دارد که عوامل همگرا یعنی عواملی که افراد و اعضای جامعه را به همدیگر پیوند میدهد را جزء تامه هویت ملی میدانند (شیخاوندی، ????: ??).

همانگونه که مشاهده میشود، نمیتوان هویت ملی را دارای یک مؤلفه دانست؛ بلکه باید گفت این پدیده تلفیقی از مؤلفههای گوناگون است که بنا بر ویژگیهای ملتها تبلور خاص خود را پیدا میکند و گرایش به زبان و ادبیات، میراث فرهنگی، وابستگی ملی، گرایش سیاسی و گرایش دینی، میتواند بخشی از نمادهای آن باشد. با دقت در مفاهیم این بحث، میتوان چنین نتیجه گرفت که قیام میرزا کوچک، هر چند که عمدتاً شکل سیاسی – نظامی به خود گرفته بود و محققان، وی را صرفاً چهرهای سیاسی و انقلابی میشناسند، اما در عمق و محتوای کلام، ایدهها و آموزههای او میتوان اجزا و مؤلفههای هویت ملی ایرانیان را شناسایی نمود. در واقع، با اندکی توجه، در مییابیم که قیام میرزا کوچک جنگلی، هر چند در برههای از تاریخ ایران به وقوع پیوست که آشفتگی، فقر، ناامنی، عدم ثبات سیاسی حکومت و دخالتهای بیگانگان در کشور، به اوج خود رسیده بود و از همان ابتدا، پیشبینی میشد که جنگ و برخوردهای خشن نظامی، سرانجام این قیام را رقم خواهد زد؛ اما اگر دقیقتر به این رویداد بنگریم، درخواهیم یافت که در متن کلام و پیام میرزا کوچک خان، چه در مذاکرات و سخنرانیها و چه در نامهها و اطلاعیهها، فراتر از صحنههای خشونتآمیز و سخت جنگ، هدف، انگیزه و فلسفهای بالاتر و والاتر وجود داشته که همان وطن دوستی، تعلق خاطر به هویت ملی و کلیت تاریخی ایران است.

هویت ملی از جمله مباحث سیاسی جدید و گرایش به شکلگیری آن، ریشه در قرون متأخر و به ویژه حرکتهای ناسیونالیستی قرون ?? و ?? میلادی دارد و به طور کلی، مقولهای تاریخی است که در سیر و تکوین حوادث و تحولات اجتماعی پدیدار شده، رشد میکند و دگرگون شده و معانی گوناگون مییابد.

در اندیشههای سیاسی موجود، مباحثی از قبیل استقلال مملکت، تمامیت ارضی، وطن دوستی، مشروعیت و کارآمدی، آزادیهای سیاسی، توجه به افکار عمومی، تساوی حقوق و بالاخره دموکراسی و تعیین سرنوشت ملتها، ارتباط مستقیمی با هویت تاریخی دارد و در واقع میتوان گفت هویت ملی، بر مبنای علایق تاریخی یک کشور، هنگامی به وجود میآید که پیش از آن، مفهوم ملت به معنای امروزی آن شکل گرفته باشد و در این صورت، هویت ملی را میبایست مبنا و ریشه اصلی ملت باوری خواند؛ چرا که این پدیده، ریشه در احساس تعلق به قبیله و ملت دارد و متناسب با گفتمان سیاسی حاکم بر جامعه، آن را شکل خاص سیاسی میبخشد. بشیریه معتقد است که «زندگی سیاسی در متن گفتمانهای سیاسی سامان میگیرد و هر گفتمانی امکانات گوناگون زیست سیاسی را در شکل خاصی متحقق میسازد و به دولت، جامعه و فرد تعیّن و هویت ویژهای میبخشد» (بشریه، ????: ??).

مقاله حاضر مدعی است که واژگانی در ادبیات سیاسی، اعلانات، مواضع و حرکتهای میرزا کوچک خان و حتی در نامهها و نظرات اطرافیان وی در مورد رفتار سیاسی او وجود داشته که وقتی با ادبیات و فرهنگ سیاسی جدید جهان تطبیق داده میشود، کلیتی را به وجود میآورد که محققان و دانش پژوهان را با گرایش سازمان یافته به استفاده از ریشههای هویت تاریخی ایران در این قیام مواجه میسازد.

این واژگان، از استقلال و تمامیت ارضی و تا وطن دوستی و مشروعیت دولت و همچنین توجه به افکار عمومی و تساوی حقوق را شامل میشود که در واقع همان مباحث سیاسی قرون جدید میباشد. این ویژگی البته نافی تمایلات اسلام گرایانه میرزا کوچک خان نیست و میرزا دقیقاً به این نکته توجه داشته که اسلام جزیی از هویت تاریخی ملت ایران میباشد و هر حرکت و قیامی، برای موفقیت خود، میبایست به این شرایط تاریخی و ملی کمال توجه را داشته باشد؛ هر چند که این هویت در طول تاریخ دچار تغییرات زیادی شده بود و به دلیل ارتباط تنگاتنگ آن با هویت ملی، در بسیاری مواقع، برداشت اشتباهی از آن صورت میگرفت.

در واقع، برای اولین بار، توسط ساسانیان بود که مفهوم هویت ایرانی وارد تاریخ ایران شد که برای نشان دادن آن میتوان به کتیبههای ساسانی و کلماتی مثل ایران و انیران توجه کرد. ساسانیان در قرن سوم میلادی دین و سیاست را به صورت دو رکن هویت ایرانی در آورده و با استناد به نامهای اسطورهای پیشدادی و کیانی، خود را قدرتمند کردند.

با آمدن اعراب مسلمان به ایران، ایرانیان با خاطرههایی که از ایام گذشته داشتند، توانستند با خود آگاهی و زنده کردن زبان فارسی در قرن سوم و چهارم، بار دیگر هویت ایرانی را زنده کنند. این هویت، بیشتر فرهنگی – علمی بود تا سیاسی؛ چرا که حکومتهای عصر زرین، خود بخشی از قلمرو خلافت به حساب میآمدند و نمیتوانستند وحدانیتی سیاسی به مانند دوران ساسانیان به وجود آورند. اگرچه با زبان فارسی هویت ایرانی زنده نگه داشته میشد؛ اما دوران فترتی به درازای ? قرن طول کشید تا دوباره ایران به صورت واحد سیاسی یکپارچه درآمد. بنابراین، باید توجه داشت که اگرچه در طول ? قرن، مفهوم ایران و احساس ایرانی بودن را پابرجا میبینیم، اما مفهوم سیاسی ایران، در معنای سرزمین یکپارچه و حکومت واحد، تا زمان صفویان تحقق پیدا نکرد و در دوران صفویه بود که تشیع موجد نوعی تعلق ملی، وحدت سیاسی و تمایز از امپراطوریهای سنی در همسایگی ایران شد.

با شروع انقلاب مشروطیت و تحول ساختار سیاسی و فکری مردم، مفهوم تازه وطن و ملت وارد کلام سیاسی شد و رواج یافت. هویت ایرانی، اگرچه نوعی ناسیونالیسم ابتدایی بود و به مفهوم هویت ملی تکامل پیدا کرد؛ اما به قول احمد اشرف؛ «بحران هویت در این دوره با دو بعد متفاوت نمایان میشود: یکی مسئله پیدایش هویت قومی و دوم پیدایش مفاهیم گوناگون از هویت میل بر مبنای برداشتهای متفاوت از دولت ملی و جامعه مدنی، گروههای قومی و رابطه ملیت و مذهب» (احمدی، ????: ???).

بر این اساس، میتوان دریافت که مفهوم هویت تاریخی در درجه نخست با ایده یگانه بودن ملت و احساس تعلق به جامعه تاریخی به خصوص پیوند میخورد. به بیان دیگر، هویتهای ملی بر اساس مرزبندیهای جغرافیایی و تشکیل



خرید و دانلود تحقیق در مورد میرزا کوچک خان جنگلی


تحقیق در مورد حمام خان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 6 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حمام خان

حمام خان مربوط به دوره قاجاریه بوده که در بافت سنتی شهر شوشتر قرار دارد و به جهت دارا بودن کلیه اجزای یک حمام قدیمی دارای اهمیت است

 

این بنا درشوشتردرانتهای خیابان امام شرقی واقع شده است. ساخت حمام مربوط به دوره قاجاریه و نامگذاری آن به سبب تعلق به خان های مرعشی بوده است.این حمام به دلیل چشم انداز به رود گرگر، قرار داشتن در بافت سنتی شوشتر و دارا بودن کلیه اجزای یک حمام قدیمی دارای اهمیت است.حمام خان همچون سایر حمام های قدیمی ایران شامل بینه، رختکن، گرمخانه، خزینه آب گرم و سرد و گلخن می باشد. مساحت حمام 1500 متر مربع است.

 

تزئینات بنا شامل آجر کاری، پنجره های مشبک(شباک) و قسمتی بصورت رسمی بندی می باشد. در پوشش بنا از رنگ های معدنی استفاده شده است. نوع مصالح بکار رفته شامل سنگ، آجر، و ملات آن از ساروج، گچ و آهک می باشد. سیستم لوله کشی و ایجاد دوش انفرادی در سنوات بعدی به بنا الحاق شده است. این اثر در حال حاضر به صورت نیمه ویرانه می باشد. و با توجه به میزان تخریب و عدم رسیدگی مالکین بیم ویرانی کامل بنا می رود

مدیر مجموعه سنتی حمام خان گفت: حمام خان که در مجموعه‌ خان، همجوار با مدرسه و مسجد ملااسماعیل بنا شده، متعلق به دوران قاجار است.

 

سید ابراهیم نصیری در گفت‌وگو با خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا - منطقه یزد‌، اظهار داشت: معمار هنرمند این بنا با چیره دستی تمام از سیستم تویزه استفاده کرده و کلیه سقف‌ها را روی تویزه اجرا نموده است که مصداق روشن فن مزبور در فضای سربینه با ترکیب چهار ستون مربع و یک پوشش نسبتا قابل ملاحظه است.

نصیری با بیان این که مساحت این حمام یک هزار و 170 مترمربع با زیربنای 900 مترمربع است، گفت: جنس دیوارها از سنگ یا آجر با اندود شفته آهک است و بر روی دیوارهای نبش شاه نشین، در بدو ورودی حمام آثاری از نقاشی‌های مربوط به اواخر دوره قاجاریه مشاهده می‌شود که معمولا سوژه حماسی‌، نظامی بوده و متاثر از شاهنامه هستند.

مدیرمجموعه سنتی حمام خان در ادامه اظهارداشت: در مصالح به کار رفته در حمام سنگ در شالوده، کف سازی، قرنیزها، حوض ها و قرینه‌ها، آجر در ساختمان، ستون‌ها، دیوار سازی، جرزها و تیغه‌های سقف و خشت در ساختن دیوارها، سقف فضای پشتیبانی، گاورو، طویله و... استفاده می‌شود.

وی افزود: این بنا شامل ورودی،‌ دالان، سربینه، ‌میان‌در، گرمخانه، خزینه، تون، گاورو، فضای پشتیبانی سرویس، استخر است که هرکدام دارای تعاریفی برای خود هستند.

نصیری ادامه داد: دالان فضایی است که در واقع سلسله مراتب ورودی و خروجی و سربینه را ایجاد می‌کند و سربینه فضایی وسیع و سرپوشیده برای کندن و پوشیدن لباس و بستن و افکندن لنگ و آماده شدن جهت دخول به گرمخانه است.

وی در مورد میان‌در افزود: فضایی بین حد فاصل سربینه و گرمخانه بوده که گرمخانه نیز خود فضایی تقریبا شبیه سربینه است که چهار ستون در وسط و دو سقفی گنبدی شکل که دور تا دور ستون‌ها را احاطه کرده است، دارد.

نصیری ادامه داد: استخر فضایی سرپوشیده و  نسبتا بزرگ جهت استحمام است که توسط شاه نشین با گرمخانه ارتباط دارد. خزینه نیز فضایی سرپوشیده است که در حد فاصل گرمخانه و تون که پر از آب گرم است، قرار دارد و جهت استحمام مراجعان استفاده می‌شود.

مدیرمجموعه سنتی حمام خان در پایان اظهار داشت: تون نیز زیرزمینی  دخمه مانند، جنب قرینه آب گرم است که جهت سوختن هیزم در خصوص گرم کردن آب از آن استفاده می‌شود و گاورو نیز فضایی باریک، دراز و شیب دار است که جهت حرکت گاو برای کشیدن آب از چاه استفاده می‌شده است.

این حمام هم اکنون تحت کاربری رستوران سنتی پذیرای مهمانان است.

حمام گنجعلیخان:برای دیدار از گنجینة به یادماندنی مردم شناسی گنجعلیخان باید از سردر زیبای آن شروع کرد ، جایی که آجرهای ساده و نیلی ، حاشیه ای از سنگ مرمر ، نقاشیهای زیبای سردر ، مقرنس بندی زیبا ، نمای بیرونی سردر حمام را در جلوه ای زیبا و باشکوه به نمایش می گذارد و هر رهگذری را به درون ، فرا می خواند. بر سردر حمام ، که بخشی از نقاشیهای عهد صفوی آن به تازگی مرمت شده ، کتیبة شعری به خط نستعلیق بر سنگ مرمر حک شده که مصرع آخر آن ، سال اتمام بنا را با تبدیل به حروف ابجد نشان می دهد:«کسی نداده نشان در جهان چنین حمام » (سال 1020 ه.ق.)با عبور از زیر این سردر زیبا و راهرویی غیرمستقیم ، که مانع از اشراف به درون حمام و حفظ گرمان آن می باشد ، و عبور از یک هشتی کوچک و درگاهی منقوش با حجاری پرندگان دریایی به فضایی بزرگ و دلپذیر می رسیم که نامش «رختکن» و نام دیگرش «سربینه» است که از فضاهای اصلی بناست. جایی که تمام توان سازندة آن متوجه فضاسازی عالی و باشکوه شده ، با بکارگیری نظمی کامل و ترکیبی مناسب از سطوح کاشیکاری پرنقش و نگار و رنگارنگ ، سنگهای مرمر ، سقف های کاربندی شده ، استفاده از صدای آب حاصل از فوران فواره ها و نورپردازی خاص ، فضایی دلنشین ، روح بخش و مسحورکننده ، آفریده است. رختکن ، متشکل از یک فضای میانی وسیع با سقفی بلند و پرکار و غرفه های کوچکتر در گرداگرد آن است ، غرفه ها نیز حوضچه ای با فواره در مرکز خود جای داده اند. این غرفه ها از انتها به هم مرتبط هستند لذا رختکن ، باوجوداینکه فضایی یکپارچه جلوه می کند دارای گوشه هایی خلوت و تودرتو است که فضایی مناسب برای استراحت ، عبادت و گفتگو را عرضه می دارد. رختکن حمام با انواع زیراندازهای زیبا ، سارق های زردوزی شدة سنتی ، بقچه های کرباسی ، قطیفه ها و تن خشک کن های فراوان ، تزئین شده است.آری این حمام قدیمی ، مشتریانی دارد ساکت وصبور و بی حرف ، انگار که روح دارند و زنده اند ، مشتریانی با لباسهای قدیمی ، یکی دراز کشیده ، یکی نشسته ، دیگری لباس از تن بیرون می آورد و آن دیگری ، آنقدر پاک و پاکیزه به نظر می آید که انگار از حمام و شستشویی گرم بیرون آمده است. آنها



خرید و دانلود تحقیق در مورد  حمام خان


مقاله درمورد سردار اسعـد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

عـلیقـلی خان سردار اسعـد چـهارمین فـرزند حـسیـنـقـلی خان ایلخانی است. او پس از کـشته شدن پـدرش، یکـسال در زندان ظل السلطان بسر برد و خانوادهً آنها تا زمان بـقـدرت رسیدن اتابک در انزوا بسر بردند. اما با بـقدرت رسیدن اتابک، باز ستاره ًاقـبال آنها درخـشید و برادرش اسفـندیارخان سردار اسعـد اول، ایلخانی بخـتیاری و خودش فـرماندهً سواران بـخـتیاری در تـهـران شد. در قـتـل ناصرالدین شاه ماًمور نظم تـهـران گـردید و در زمان مظفرالدین شاه نیز فرماندهً سواران بـختیاری با لـقب سرتیـپـی باقی بود. در سال 1314 هـجری قـمری هـزار تومان مـقرری به پاس وفاداریش به دولت برای او تعـیـین گـردید. مدتی نیز به عـنوان ایلخانی بخـتیاری از جانب مظفرالدین شاه انـتخاب شد. اما در این سمت با رقابت شدید برادرش نجـفـقـلی خان صمصام السلطنه که از او بزرگـتر و طبق پـیمان نامه های سران ایل، حق ایلخانیگـری از آن او بود، مواجه شد و کنار گـرفت. او بعـد از عـزل اتابک دیگـر به گارد سلطنـتی مراجعـه نکرد و بـیشتر اوقات خود را در بـختیاری گـذرانید. در سال 1318 هـجری قـمری به هـندوستان و مصر سفر کرد و به زیارت مکه نائـل گـردید و سپس عازم پاریس شد. دوسال تمام در پایتخت ها و شهـرهای مهـم اروپا زندگـی کرد و به عـضویت فرماسونری درآمد. او در سال 1320 هـجری قـمری به تهـران آمد. در سال 1321 هـجری قـمری که اسفـندیار خان، برادر بزرگـش فوت کرد، راهـی بخـتیاری شد و بـین برادران و عـموزاده هایش ( فرزندان حاج امامقـلی خان ) صلح و آشتی برقـرار کرد. در سال 1322 هـجری قـمری به پـیشنهاد عین الدوله از طرف مظفرالدین شاه لقب سردار اسعـد و نشان حمایل بوی داده شد و ماًمور نظم لرستان گـردید. پس از افـتـتاح مجـلس اول، در 18 شعـبان 1324 هـجری قـمری برای معـالجهً چـشم خود باردیگـر به اروپا رفت و در پاریس اقامت گـزید و به مطالعـه و ترجـمهً کتب خارجی پـرداخت. پس از بمباران مجلس، در روز سه شنبه 24 جمادی الاول سال 1326 هـجری قـمری که تعـدادی از رجال و آزادیخواهان راهی زندان شدند او در پاریس بود.

سردار اسعـد در بـین خوانین بختیاری، امتیازات ویژه ای داشت. در تاریخهای بختیاری که شرح اختلافات و درگیری های داخلی را نگـاشته اند، بـندرت از او در دسته بندیهای خانوادگی یاد شده است. سردار اسعـد را می توان محـور اتحاد در ایل دانست. سردار ظفر می نویسد: " حاج عـلیقلی خان هـیچوقت مایل به جنگ نبود، خاصه جنگ مابـین بنی اعمام و برادران".

سردار اسعـد در امور سیاسی نیز فردی توانا بود. او این امتیاز را با حـضور گـسترده اش در دستگـاه دولتی از زمان ناصرالدین شاه کسب کرده بود. سردار اسعـد در آثار مربوط به رجال معـاصر دارای سیمای مثـبت و روشنی است. قـزوینی او را دارای اخلاق حسنه دانسته است. عـلاقه به عـلم و دانش و مطالعـهً کتب داخلی و خارجی، بخصوص مطالعـه آثار مربوط به تاریخ، از ویژگـی های دیگر اوست؛ قزوینی می نویسد:

"من آن مرحوم را خوب می شناسم و در تمام مدت اقامت او در پاریس هـفته ای دوسه مرتبه او را می دیدم و غالبا صحبت ما از تاریخ بود؛ زیرا که او به تاریخ بسیار عـلاقه داشت ".

وی دراین باره اشاره به تالیف تاریخ بختیاری بدستور او و ترجمه کتابهای زیادی از زبانهای خارجه به زبان فارسی دارد. از آن جـمله سفرنامهً شرلی تاورنیه و مجلات و کـتب آبی انگـلیسی را می توان نام برد. ملک زاده در این باره می نویسد:

"حاج عـلیقلی خان سردار اسعـد که از خوانین روشنـفکر بختیاری بود، دبستانی برای فرزندان ایل تاًسیس کرد و معـلمینی از تهـران برای تدریس اجیر نمود؛ و نظافت آن مدرسه را به شیخ علی ناظم که از مردان روشنفکر بود سپـرد

وی می آفزاید، بدستور او تـعدادی از دانش آموزان این مدرسه به خارج اعزام شدند. کسروی نیز او را مردی دانش دوست و آگاه دل نامیده است؛ و یحیی دولت آبادی نام او را جزء اولین مجلسی که از افراد علم دوست در رجب 1315 هـجری قـمری تـشکیل شده است، می آورد. و احمد پـژوه وی را یکی از چهـار پـنج تن مبارز با وقوف به کار، آگـاه و صمیمی می داند.

بنا به تصریح ملک زاده، سردار اسعـد هـمکاری خود با مجامع آزادیخواهی را از سال 1322 هـجری قمری آغاز کرده است. در دوازدهـم ربیع الاول هـمین سال، جلسه ای از رجال آزادیخواه در باغ شخصی سلیمان خان میکـده و به رهـبری او برگـزار شد. ملک زاده این مجمع را هـستهً اصلی انـقلاب مشروطیت ایران می داند.

گرچه نام سردار اسعـد در لیست اصلی نیامده است، اما او می نویسد:

"بطوری که نگارنده این تاریخ از کسانی که هـنوز زنده اند و در آن جـمع حضور داشته اند تحقـیق کرده ام، بحرالعـلوم کرمانی، برادر شهـید سعـید مرحوم روحی و حاجی عـلیقـلی خان سردار اسعـد بخـتیاری و سلیمان میرزا هـم در آن جـلسه حضور داشتـند".

اما با این وجود در طی سالهای بعـد تا سال 1326 هـجری قـمری از او برای حـمایت از مشروطه حرکتی مشاهـده نگـردیده است، و یا نگـارنده به موردی دسترسی نیافـتم. قـبل از سال 1324 هـجری قمری که مبارزه ضد استکـباری مردم شکـل می گرفت، سردار اسعـد مشغـول امورات ایل بخـتیاری بوده و افزون طلبی هایی از او و برادرش سردار ظفر مشاهـده می گردد، و چـنانکه گـفـته شد در سال 1324 هـجری قـمری عـازم اروپا می شود.

سردار اسعـد هـمکاری خود با آزادیخواهان را پس از بمباران مجـلس شورای ملی و در سال 1326 هـجری قـمری بطور آشکار، آغاز کرده است. در این سال، با تـجـمع مشروطه خواهان و رجال مخالف محمدعـلی شاه در اروپا، سردار اسعـد نیز به جرگـه آنان پـیوست. این افراد در سه شهـر متمرکز شده بودند.

کـتـیـبه سردار اسعـد

این کتیـبه به دستور حاج علیقلی خان سردار اسعـد در سال 1323 هـجری قـمری نوشته شده است. این کتیـبه شجرنامه او و ریاست اجـدادش بر ایل بخـتیاری را بیان می کند. محل این کـتیـبه در منطقهً با صفایی در پـنج کیلومتری جـنوب فارسان معروف به پـیرغار می باشد. شنـیـدم که جـمشید فرخ سرشت بر چـشـمه و بر سنگـی نوشت بر این چـشـمه چـون ما بسی دم زدند برفـتـند تا چـشم بر هـم زدند.

چـنین گوید حاج عـلیقـلی خان سردار اسعـد ابن حسیـنقـلی خان ایلخانی ابن جـعفر قلی خان ابن حـبـیب الله خان ابن عـبدال خان بن علی صالح خان ابن عبدالخلیل آقا ابن خسروآقا ابن غالب آقا ابن حیدر که اجداد من هـمه وقت به ریاست طائـفهً هـفت لنگ بخـتیاری برقرار بودند تا زمان پـدرم حسینقـلی خان ایلخانی، طوائف چـهارلنگ و جوانکی گـرمسیر و سردسیر و فلارد، ضمیمهً حکومت او شدند. در سنه 1299 هـجری قـمری مرحوم برادر ارشدم، اسفندیارخان سردار اسعـد، در اصفهان شش سال محـبوس ماند؛ حکومت بختیاری و مضافات با اعـمام کرامم بود. بعـد از شش سال برادرم مرخص و به منصب سردار اسعـد منصوب شد. چـند سال با اعمام و بنی اعـمام دشمن و جـنگهـای خونریز کردیم. عاقـبت صلح کرده متحـد شدیم تاکنون که سنه 1323 هـجری قـمری و سال دهـم جلوس اعـلیحضرت مظفرالدین شاه قاجار خلدالله ملکه می باشد؛ با وجود وفات چـهار نفر از بزرگان با کمال اتحاد مشغـول ریاست هـستـیم از ثـمرهً اتحاد براملاک موروثی افزودیم. الآن که ربع چـهارمحال و تمام رامهـرمز، زیدون، و حومهً بهـبهان املاک زیادی از عـربستان چـندین قریه از بربرود، چـندین قریه از لنجان و سمیرم ملک زر خرید این خانواده است. از چهارمحال ناحیهً میزدج و چـند قریهً دیگر ملکی من و گرامی برادرم حاج خسروخان سالار ارفع است. امید که اولاد و احفاد ما اتحاد را از دست ندهـند.

در پائین این کـتیـبه این جـمله افزوده شده است: " در تاریخ هـفـتم محـرم 1336 هـجری قـمری مطابق اول میزان مرحوم سردار اسعـد در طهـران به رحـمت ایزدی پـیوست.

هـمچـنین این جمله نیز افزوده گردیده است: " لغو شد القاب در سال اول هـزار و سیصد و چهار شمسی بامر مجلس شورای ملی یک دسته که از حـیث تعـداد زیادتر بودند و از حیث نام و آوازهً حـکومتی مشهـورتر، افرادی بودند که در پاریس جمع شده بودند. علاءالدوله ، سردار اسعـد، ظهـیرالسلطان، احتـشام السلطنه، مخـبرالسلطنه و امیر اعـظم از آن جـمله بودند. اینها از گـروه اعـیان، وزراء، شاهـزادگـان و نمایندگان مجلس بودند، و افرادی از این قبـیـل با آنها در تماس بودند، مانند مـحـمد خان قـزوینی، دکتر اسماعیل خان مرزبان(امین الملک)، دکتر جلیل خان ثـقـفی، دکتر عـبداللطیف گـیلانی و چـند تن دیگـر.



خرید و دانلود مقاله درمورد سردار اسعـد


مقاله درباره زندگی نامه میرزا کوچک خان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

زندگی نامه میرزا کوچک خان

میرزا یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ، اهل رشت، در سال 1259 شمسی، دیده به جهان گشود. سال های نخست عمر را در مدرسه ی حاجی حسن واقع در صالح آباد رشت و مدرسه ی جامعه آن شهر به آموختن مقدمات علوم دینی سپری کرد.

در سال 1286 شمسی، در گیلان به صفوف آزادی خواهان پیوست و برای سرکوبی محمدعلی شاه روانه ی تهران شد.

هم زمان با اوج گیری نهضت مشروطه در تهران، شماری از آزادی خواهان رشت کانونی به نام «مجلس اتّحاد» تشکیل دادند و افرادی به عنوان فدایی گرد آوردند. میرزا کوچک خان که در آن دوران یک طلبه بود و افکار آزادی خواهانه داشت به مجلس اتحاد پیوست. در سال 1289 شمسی، در نبرد با نیروی طرفدار محمد علی شاه در ترکمن صحرا شرکت داشت و در این نبرد زخمی و چندی در بادکوبه در یک بیمارستان بستری گردید. در سال 1294 شمسی، به جای «مجلس اتّحاد» «هیأت اتّحاد اسلام» از یک گروه هفده نفری در رشت تشکیل گردید. بیشتر افراد این گروه روحانی بودند میرزا کوچک خان عضو مؤثّر آن بود. این هیأت هدف خود  را خدمت به اسلام و ایران اعلام کرد و به زودی میرزا کوچک خان رهبری هیأت را بر عهده گرفت. پس از اشغال نواحی شمالی ایران از سوی روسیه ی تزاری، هیأت اتّحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزار پرداخت و یک گروه مسلح به عنوان فدایی تشکیل داد و روستای کسما را در ناحیه ی فومن مرکز کار خود قرار داد و در آن جا سازمان اداری و نظامی به وجود آورد. هیأت اتّحاد اسلام، پس از چندی به کمیته ی اتّحاد اسلام تبدیل شد و اعضای آن به 27 نفر افزایش یافت و رهبری کمیته را میرزا به عهده گرفت و تا پایان سال 1296 شمسی، بخش وسیعی از گیلان و قسمتی از مازندران، طارم، آستارا، طالش، کجور و تنکابن زیر نفوذ کمیته درآمد. این کمیته «نهضت جنگل» و «حزب جنگل» نیز نامیده شده است.

کودتای حزب عدالت

پس از ورود ارتش سرخ به ایران، چند تن از اعضای حزب کمونیستی عدالت باکو نیز از روسیه وارد گیلان شدند. این افراد در رشت دست به تشکیل حزبی به نام «عدالت» زدند و رفته رفته، ضمن برگزاری اجتماعات و سخنرانی ها، عملاً موارد توافق شده میان جنگلی ها و روس ها را زیر پا گذاشتند و تبلیغاتی را علیه میرزا آغاز کردند. میرزا در تیر 1299، معترضانه رشت را ترک کرد و اعلام کرد تا زمانی که حزب عدالت از کارهای خلاف و حمله به اسلام و تبلیغ کمونیسم دست بر ندارد به رشت باز نخواهد گشت. به دنبال این حادثه اعضای حزب عدالت که بعضی از آنان همچون احسان الله خان و خالو قربان قبلاً از دوستان نزدیک میرزا بودند، درصدد بر آمدند کودتایی را انجام دهند که  طرح آن را قبلاًٌ ریخته بودند. نقشه ی کودتا این بود که میرزا یا باید کشته شود و یا دستگیر و از رهبری انقلاب کنار رود. میرزا که تا حدی از هدف اعضای حزب و نقشه ی خائنانه ی آنان مطلع شده بود، به جنگل رفت و در این درگیری ها بسیاری از جنگلی ها دستگیر یا کشته شدند.

شکست نهضت و شهادت میزرا کوچک خان جنگلی

/

پس از تسلیم خالو قربان، نیروهای دولتی وارد رشت شدند و چون مذاکرات صلح با جنگلی ها به نتیجه نرسید، نیروهای دولتی به تعقیب جنگلی ها پرداختند. برخی از نیروها متفرق، برخی تسلیم و تعدادی نیز کشته شدند. با چنین وضع سخت و دردناکی میرزا در سرمای شدید زمستان از همسرش خداحافظی کرد و در اعماق جنگل عقب نشست تا بتواند نیروهای پراکنده را در فرصت مناسب جمع آوری و سازماندهی کند. امّا در اثر سرما مرگ به سراغش می آید. روزنامه ی جنگل ارگان نهضت درباره هدف نهضت چنین نوشته است:

«ما قبل از هر چیز طرفدار استقلال مملکت ایرانیم. استقلال به تمام معنای کلمه، یعنی بدون اندک مداخله ی هیچ دولت اجنبی، [و طرفدار] اصلاحات اساسی مملکت و رفع فساد تشکیلاتی دولتی، که هر چه بر سرایران آمده از فساد تشکیلات است. ما طرفدار یگانگی عموم مسلمانانیم. این است نظریات ما که تمام ایرانیان را دعوت به هم صدایی کرده، خواستار مساعدتیم.»

رهبر نهضت جنگل یک روحانی و مرد دین بود. او انقلاب جنگل و همه ی مظاهر آن را از دریچه ی اندیشه های سیاسی که از اسلام آموخته بود، می نگریست. او یک باره دست به قیام مسلحانه نزد، همه ی راه ها را آزمود و پس از یأس وارد عمل  و مردانه پا به صحنه ی کارزار نهاد.



خرید و دانلود مقاله درباره زندگی نامه میرزا کوچک خان


تحقیق: آقا محمد خان قاجار

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

آقا محمد خان قاجار

آقا محمد خان قاجار بسیار سنگدل و بیرحم و کینه‌توز و انتقامجو بود و برای رسیدن به مقام سلطنت از هیچ عمل پست و شرم ‌آ وری استنکاف نکرد از جمله رفتار ظالمانه و شنیع وی با لطف‌علی‌خان زند و قتل و یا کور کردن برادرانش که به قساوت و سنگدلی این خواجه قاجاری صحّه می‌گذارد.

آقا محمد خان پس از وفات وکیل‌الرعایا – که در دربار وی بین شاهزادگان و فرمانروایان زندی آشوب و اغتشاش ایجاد شده بود – فرصت را مغتنم شمرد واز شیراز فرار کرد و به استراباد رفت و به امید جمع‌آوری لشکر بین قاجارهای آشاق باش و متحدانش (ترکمنها) رفت. هدف خواجه قاجار متحد کردن دو ایل آشاق باش و یوقاری باش قاجار و نیز ترکمنهای یموت و گوگلان بود که در اختلاف دائمی به سر می‌بردند و با ایجاد اتحاد بین آنها زمینه قیام و شورش بر علیه زندیان ایجاد کرد تا در آینده با کمک لشکریان قاجاری و ترکمنهای گوگلان و یموت زمام امور ایران را در دست گرفت. ایران در آن زمان به علت اختلاف بین شاهزادگان زندی و دیگر حکام ولایات دستخوش آشوب و هرج و مرج شده بود و این آشوب تمامیت ارضی ایران را به خطر می‌انداخت زیرا باز هم مثل دوران اواخر صفوی ایران از طرف همسایگان شمالی و شرقی و غربی در امنیت کامل نبود و در معرض تهدید دشمنان قرار گرفته و در همین ایام بود که آقا محمد خان قاجار – که مردی مستعد و لایق جهت حفظ ایران از تعرضات همسایگان بود – با اقتدار کامل به کمک نیروی قاجار و ترکمنهای یموت و گوگلان ظهور کرد. و اگر بیرحمی و سنگدلی خواجه قاجار را در نظر نگیریم او را مردی خواهیم یافت که با اقتدار کامل و با درایت و تفکر شگفت‌انگیز توانست در مقابل تهدیدات همسایگان ایران. تمامیت ارضی کشور را حفظ نماید و شاید اگر آقا محمد‌خان و لشکریان ترکمنش نبودند امروز ایرانی باقی نمی‌ماند و در بین عثمانی و روس و افغانها تقسیم می‌شد و در نهایت بدست روس و انگلیس می‌افتاد.در حفظ تمامیت ارضی ایران و پیروزیهای آقا محمد خان ترکمنها نقش عمده‌ای ایفا نمودند و خواجه قاجار توانست به کمک نیروهای ترکمن بر بسیاری از دشمنان فائق آید. اما بعد از رسیدن به سلطنت ازنیروهای ترکمن کاسته شد. زیرا آقا محمد خان در صدد قلع و قمع آنها برآمد و از اینرو قلمرو شمالی حکومت قاجار در نواحی گرگان (گنبد کاووس فعلی) به حالت تزلزل افتاد و بعد از وی جانشینان آقا محمد خان نیز سیاست خصمانه‌ای با ترکمنها در پیش گرفتند و شاید این بزرگترین اشتباه قاجارها بود که لشکریان لایق ترکمن را از خود دور ساختند و بدینوسیله حکومت خود را ضعیف نمودند و حتی نتوانستند رد مقابل تعرضات روس و عثمانی دوام بیاورند و در آخر‌الامر بر اثر حملات پی‌در پی روس و تهدیدات انگلیس قسمت‌های مختلف ایران را تجزیه نمودند. آنها اگر مانند گذشته از لشکریان ترکمن استفاده می‌نمودند و در صدد جلب آنها برمی‌آمدند می‌توانستند در بسیاری از مواقع بر دشمنان فائق آیند. چنانچه در دورة ناصرالدینشاه ترکمنها به تنهایی توانستند نیروهای روسی را در آشوراده تارو مار نمایند . در حالیکه حکومت قاجار از عهدة آن نمی‌توانست برآید.

ولی براستی که آقا محمد خان بسیاری از پیروزیهای خود را با تکیه بر نیروهای ترکمن کسب نمود. چنانکه می‌دانیم اقا محمد خان بعد از فرار از شیراز یکراست به طرف استراباد و ترکمنها آمد و از آنها نیروی قدرتمندی را تشکیل داد. گلی می‌نویسد: «آقا محمد خان پسر محمد حسن خان که در دربار کریم خان به عنوان گروگان زندگی می‌کرد همین که کریم خان درگذشت به بهانه شکار از قلعه خارج شد و به استراباد آمد. اولین اقدام او متحد کردن دو قبیله «یوخاری باش» و «اشاق باش» و سپس متحد شدن با ایل ترکمن و آوردن آنها به قشون خود بود. در این ایام لطف‌علی خان زند آخرین بازمانده زند آنچنان درگیر مسائل داخلی بود که بناگاه با قدرت محمد خان روبرو می‌شود» . در نبرد بین خواجه قاجار با لطف‌علی خان زند نیز ترکمنهای بسیاری شرکت داشتند و نیروهای عمدة خان قاجار را تشکیل می‌دادند. گلی به نقل از وامبری می‌نویسد: «در محاصره بم و فرمانشیر که توسط قدرت آقا محمد خان انجام گرفت لطف علی خان زند مقاومت عجیبی کرد ولی مردم از ترس آقا محمد خان که کرمان را به شهر کوران بدل ساخته بو قلعه را گشودند و ترکمن‌ها مانند مور و ملخ به داخل شهر ریختند و همین ترکمنها بودند که شاهزاده دلیر زند را دستگیر کرده تاج سلطنت به آقا محمد‌خان سپردند» .

بدین ترتیب ترکمن‌ها با دستگیری لطف‌علی خان زند و پیروز کردن آقا محمد خان صفحه‌ای جدید بر سرنوشت ایران باز نمودند که به نفع خاندان قاجار رقم می‌زد و اگر این نیروها نبود براستی که آقامحمدخان نمی‌توانست به چنین پیروزیهایی دست یابد. 

بر این اساس آقا محمد خان قاجار پس از پیروزی، اراضی حاصلخیز دشت گرگان را در اختیار ترکمنها گذاشت تا در آنجا به امر زراعت بپردازند واین بخشش به پاس زحمات آنها در جهت رسیدن خواجه قاجاری به حکومت ایران بود. «و ترکمنها در اوائل سلطنت وی نقش عمده‌ای در امور حکومتی از قبیل داروغه‌گی استراباد ]ایفا نمودند[ و حتی برای سران ایل ترکمن مستمری تعیین می‌شد. ولی در ادوار بعدی حکام محلی رابطه بین ترکمنها و جکومت مرکزی را بهم می‌زنند و از آنها مالیات زیاد طلب می‌کنند و ترکمنها به آنها باج نداده و بر فرمانهای آنها عمل نمی‌کنند» . و این دشمنی را حکام محلی با رساندن اخبار دروغ به حکومت قاجار - مبنی بر اغتشاش و ناامنی در منطقه و شورش ترکمنها - ایجاد می‌نمودند. و آقا محمد خان نیز بعد از تثبیت قدرت بوسیلة ترکمن‌ها، آنها را تنها گذاشت و ناجوانمردانه به قلع و قمع ترکمنها پرداخت و سلاطین بعدی نیز با روش خصمانه با آنها رفتار کردند. بطوری که ترکمنها از قاجاریان بیزار شدند و تا آخر حکومت قاجار حتی اگر کوچکترین قیام برعلیه آن حکومت شکل می‌گرفت ترکمنها در آن شرکت می‌جستند و بطور کلی وضعیت ترکمنها باز هم در دوران حکومت آقا محمد خان و اوایل حکومت فتحعلیشاه نسبت به دوره‌های بعدی بهتر بوده است. وامبری می‌نویسد «اگر شمشیر ترکمنها نبود آغا محمد خان هرگز موفق نمی‌شد. ]حکومت[ خاندان خود را برقرار کند. چادرنشینان ]ترکمن[ این مطلب را



خرید و دانلود تحقیق: آقا محمد خان قاجار