لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
25 ذیحجه روزی است که خداوند سوره دهر را در شان حضرت علی (ع ) فاطمه زهرا ( س ) و امام حسن(ع) وامام حسین (ع ) نازل فرمود درباره شان نزول این سوره در برخی از روایات چنین امده است که حضرت امام حسن(ع) وامام حسین(ع )بیمار شدند و پیامبر اعظم( ص) به همراه تعدادی از اصحاب به عیادتشان رفتند حضرت رسول اکرم (ص) به امیرالمومنین( ع) فرمودند ای ابوالحسن خوب است برای شفای فرزندان خود نذر کنی ان بزرگوار نیز همراه حضرت فاطمه( س ) و فضه خادم آن حضرت نذر کردند در صورت بهبود حسنین( ع) سه روز روزه بگیرند مدتی نگذشت که حاجتآن بزرگواران برآورده شد از این رو حضرت علی( ع) اندکی اب قرض کرد و حضرت فاطمه( س) مقداری نان پخت تا افطار سه روز انان باشد اما در هر یک از این سه روز به هنگام افطار مسکین یتیم و اسیری به در خانه انها امدند و غذا طلب کردند و ان کریمان نیز غذای خود را به انان دادند و خود با آب افطار کردند سوره دهر به معنی روزگار و دوران در مدینه النبی(ص) نازل شده است و هفتاد و ششمین سوره قران کریم در جز 29 با 31 آیه است در ایه اول این سوره اشاره به روزگاری میکند که بر انسان گذشته و او چیزی نبود که یاد شود.
خداوند در ادامه اشاره به خلقت انسان و قرار گرفتن او بر سر دو راهی شکر و کفران میکنداز انجا که محور بحث این سوره عمل خالص ، ایثار انسان، عاقبت کار او ، « قیامت و نعمتهای خوب برای نیکان است نام دیگر این سوره « انسان است این سوره به نام « هل اتی » نیز مشهور است زیرا با این کلمهآغازشده است خداوند در ایات بعدی این سوره از نعمتهای خود برای اهل بهشت و پاداش نیکی ها در آخرت یاد کرده و فرمان صبر و مقاومت داده استاین سوره پس از سوره « الرحمن » نازل شده .در مدینه نازل شده و 31 آیه دارد .
نامها
برای این سوره نامهای متعددی است که مشهورترین آنها سوره «انسان» و سوره «دهر» و سوره «هل اتی» است که هرکدام از آنها از یکی از کلمات اوائل سوره گرفته شدهاست.
این سوره از پنج موضوع سخن به میان میآید:
آفرینش انسان و خلقت او از نطفه و سپس هدایت و آزادی اراده او
سخن از پاداش ابرار و نیکان است که شان نزول خاصی درمورد اهل بیت دارد
دلائل استحقاق این پاداشها
اهمیت قرآن، و طریق اجرای احکام آن
حاکمیت مشیت الهی (در عین مختار بودن انسان)
اهل بیت
برخی از مفسرین از جمله علامه طباطبایی بر اساس روایات متعدد معتقدند این سوره در شأن اهل بیت نازل شدهاست.
جلالالدین عبدالرحمان سیوطی در کتاب الاتقان فی علوم القرآن نقل میکند که آیه و یطعمون الطعام على حبه... در شأن علی بن ابی طالب و فاطمه دختر رسولالله نازل شدهاست.[۱]
و همچنین در تفسیر کشاف از ابن عباس روایت آمده که حسن و حسین بیمار شدند، و رسول خدا با جمعی از صحابه از ایشان عیادت کرد، مردم به علی گفتند چه خوب است برای بهبودی فرزندانت نذری کنی، علی و فاطمه و فضه کنیز آن دو نذر کردند که اگر کودکان بهبودی یافتند سه روز روزه بگیرند، بچهها بهبودی یافتند، و اثری از آن کسالت باقی نماند. بعد از بهبودی کودکان، علی از شمعون خیبری یهودی سه من قرص جو قرض کرد، و فاطمه پنج قرص نان به عدد افراد خانواده پخت، و سهم هر کسی را جلوش گذاشت تا افطار کنند، در همین بین سائلی (به در خانه آمده) گفت :سلام بر شما اهل بیت محمد. من مسکینی از مساکین مسلمینم، مرا طعام دهید که خدا شما را از مائدههای بهشتی طعام دهد، خاندان پیامبر آن سائل را بر خود مقدم شمرده، افطار خود را به او دادند، و آن شب را جز آب چیزی نخوردند، و شکم گرسنه دوباره نیت روزه کردند، هنگام افطار روز دوم طعام را پیش روی خود نهادند تا افطار کنند، یتیمی بر در سرای ایستاد، آن شب هم یتیم را بر خود مقدم و در شب سوم اسیری آمد، و همان عمل را با او کردند.
صبح روز چهارم که شد علی دست حسن و حسین را گرفت، و نزد رسول خدا آمدند، پیامبر اکرم وقتی بچهها را دید که چون جوجه ضعیف از شدت گرسنگی میلرزند، فرمود: چقدر بر من دشوار میآید که من شما را به چنین حالی ببینم، آنگاه با علی و کودکان به طرف فاطمه رفت و او را در محراب خود یافت، و دید که شکمش از گرسنگی به دندههای پشت چسبیده (در نسخهای دیگر آمده که شکمش به پشتش چسبیده)، و چشمهایش گود افتاده از مشاهده این حال ناراحت شد، در همین بین جبرئیل نازل شد، و عرضه داشت: این سوره را بگیر، خدا تو را در داشتن چنین اهل بیتی تهنیت میگوید، آنگاه سوره را قرائت کرد.[
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (1)
این آیات کتاب حکیم است (کتابى پرمحتوا و استوار)! (2)
مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است. (3)
همانان که نماز را برپا مىدارند، و زکات را مىپردازند و آنها به آخرت یقین دارند. (4)
آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5)
و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مىخرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند؛ براى آنان عذابى خوارکننده است! (6)
و هنگامى که آیات ما بر او خوانده مىشود، مستکبرانه روى برمىگرداند، گویى آن را نشنیده است؛ گویى اصلا گوشهایش سنگین است! او را به عذابى دردناک بشارت ده! (7)
(ولى) کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست؛ (8)
جاودانه در آن خواهند ماند؛ این وعده حتمى الهى است؛ و اوست عزیز و حکیم (شکستناپذیر و دانا). (9)
(او) آسمانها را بدون ستونى که آن را ببینید آفرید، و در زمین کوههایى افکند تا شما را نلرزاند (و جایگاه شما آرام باشد) و از هر گونه جنبندهاى روى آن منتشر ساخت؛ و از آسمان آبى نازل کردیم و بوسیله آن در روى زمین انواع گوناگونى از جفتهاى گیاهان پر ارزش رویاندیم. (10)
این آفرینش خداست؛ اما به من نشان دهید معبودانى غیر او چه چیز را آفریدهاند؟! ولى ظالمان در گمراهى آشکارند. (11)
ما به لقمان حکمت دادیم؛ (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجاى آور هر کس شکرگزارى کند، تنها به سود خویش شکر کرده؛ و آن کس که کفران کند، (زیانى به خدا نمىرساند)؛ چرا که خداوند بىنیاز و ستوده است. (12)
(به خاطر بیاور) هنگامى را که لقمان به فرزندش -در حالى که او را موعظه مىکرد- گفت: سخللّهپسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.» (13)
و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم؛ مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازهاى را متحمل مىشد)، و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مىیابد؛ (آرى به او توصیه کردم) که براى من و براى پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما)به سوى من است! (14)
و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزى را همتاى من قرار دهى، که از آن آگاهى ندارى (بلکه مىدانى باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایستهاى رفتار کن؛ و از راه کسانى پیروى کن که توبهکنان به سوى من آمدهاند؛ سپس بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه عمل مىکردید آگاه مىکنم. (15)
پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشهاى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مىآورد؛ خداوند دقیق و آگاه است! (16)
پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو مىرسد شکیبا باش که این از کارهاى مهم است! (17)
(پسرم!) با بىاعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد. (18)
(پسرم!) در راهرفتن، اعتدال را رعایت کن؛ از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشتترین صداها صداى خران است. (19)
آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخر شما کرده، و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است؟! ولى بعضى از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگرى درباره خدا مجادله مىکنند! (20)
و هنگامى که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروى کنید!»، مىگویند: «نه، بلکه ما از چیزى پیروى مىکنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!»آیا حتى اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیت مىکنند)؟! (21)
کسى که روى خود را تسلیم خدا کند در حالى که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمى چنگ زده (و به تکیهگاه مطمئنى تکیه کرده است)؛ و عاقبت همه کارها به سوى خداست. (22)
و کسى که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد؛ بازگشت همه آنان به سوى ماست و ما آنها را از اعمالى که انجام دادهاند (و نتایج شوم آن) آگاه خواهیم ساخت؛ خداوند به آنچه درون سینههاست آگاه است. (23)
ما اندکى آنها را از متاع دنیا بهرهمند مىکنیم، سپس آنها را به تحمل عذاب شدیدى وادار مىسازیم! (24)
و هرگاه از آنان سؤال کنى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟» مسلما مىگویند: «الله سذللّه، بگو: «الحمد لله (که خود شما معترفید)!» ولى بیشتر آنان نمىدانند! (25)
آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست، چرا که خداوند بىنیاز و شایسته ستایش است! (26)
و اگر همه درختان روى زمین قلم شود، و دریا براى آن مرکب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام مىشود ولى کلمات خدا پایان نمىگیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است. (27)
آفرینش و برانگیختن (و زندگى دوباره) همه شما (در قیامت) همانند یک فرد بیش نیست؛ خداوند شنوا و بیناست! (28)
آیا ندیدى که خداوند شب را در روز، و روز را در شب داخل مىکند، و خورشید و ماه را مسخر ساخته و هر کدام تا سرآمد یعنى به حرکت خود ادامه مىدهند؟! خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است. (29)
اینها همه دلیل بر آن است که خداوند حق است، و آنچه غیر از او مىخوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه است! (30)
آیا ندیدى کشتیها بر (صفحه) دریاها به فرمان خدا، و به (برکت) نعمت او حرکت مىکنند تا بخشى از آیاتش را به شما نشان دهد؟! در اینها نشانههایى است براى کسانى که شکیبا و شکرگزارند! (31)
و هنگامى که (در سفر دریا) موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاى سرشان قرار گیرد)، خدا را با اخلاص مىخوانند؛ اما وقتى آنها را به خشکى رساند و نجات داد، بعضى راه اعتدال را پیش مىگیرند (و به ایمان خود وفادار مىمانند، در حالى که بعضى دیگر فراموش کرده راه کفر پیش مىگیرند)؛ ولى آیات ما را هیچ کس جز پیمانشکنان ناسپاس انکار نمىکنند! (32)
اى مردم! تقواى الهى پیشه کنید و بترسید از روزى که نه پدر کیفر اعمال فرزندش را تحمل مىکند، و نه فرزند چیزى از کیفر (اعمال) پدرش را؛ به یقین وعده الهى حق است؛ پس مبادا زندگانى دنیا شما را بفریبد، و مبادا (شیطان) فریبکار شما را (به کرم) خدا مغرور سازد! (33)
آگاهى از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل مىکند، و آنچه را که در رحمها(ى مادران) است مىداند، و هیچ کس نمىداند فردا چه به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
25 ذیحجه روزی است که خداوند سوره دهر را در شان حضرت علی (ع ) فاطمه زهرا ( س ) و امام حسن(ع) وامام حسین (ع ) نازل فرمود درباره شان نزول این سوره در برخی از روایات چنین امده است که حضرت امام حسن(ع) وامام حسین(ع )بیمار شدند و پیامبر اعظم( ص) به همراه تعدادی از اصحاب به عیادتشان رفتند حضرت رسول اکرم (ص) به امیرالمومنین( ع) فرمودند ای ابوالحسن خوب است برای شفای فرزندان خود نذر کنی ان بزرگوار نیز همراه حضرت فاطمه( س ) و فضه خادم آن حضرت نذر کردند در صورت بهبود حسنین( ع) سه روز روزه بگیرند مدتی نگذشت که حاجتآن بزرگواران برآورده شد از این رو حضرت علی( ع) اندکی اب قرض کرد و حضرت فاطمه( س) مقداری نان پخت تا افطار سه روز انان باشد اما در هر یک از این سه روز به هنگام افطار مسکین یتیم و اسیری به در خانه انها امدند و غذا طلب کردند و ان کریمان نیز غذای خود را به انان دادند و خود با آب افطار کردند سوره دهر به معنی روزگار و دوران در مدینه النبی(ص) نازل شده است و هفتاد و ششمین سوره قران کریم در جز 29 با 31 آیه است در ایه اول این سوره اشاره به روزگاری میکند که بر انسان گذشته و او چیزی نبود که یاد شود.
خداوند در ادامه اشاره به خلقت انسان و قرار گرفتن او بر سر دو راهی شکر و کفران میکنداز انجا که محور بحث این سوره عمل خالص ، ایثار انسان، عاقبت کار او ، « قیامت و نعمتهای خوب برای نیکان است نام دیگر این سوره « انسان است این سوره به نام « هل اتی » نیز مشهور است زیرا با این کلمهآغازشده است خداوند در ایات بعدی این سوره از نعمتهای خود برای اهل بهشت و پاداش نیکی ها در آخرت یاد کرده و فرمان صبر و مقاومت داده استاین سوره پس از سوره « الرحمن » نازل شده .در مدینه نازل شده و 31 آیه دارد .
نامها
برای این سوره نامهای متعددی است که مشهورترین آنها سوره «انسان» و سوره «دهر» و سوره «هل اتی» است که هرکدام از آنها از یکی از کلمات اوائل سوره گرفته شدهاست.
این سوره از پنج موضوع سخن به میان میآید:
آفرینش انسان و خلقت او از نطفه و سپس هدایت و آزادی اراده او
سخن از پاداش ابرار و نیکان است که شان نزول خاصی درمورد اهل بیت دارد
دلائل استحقاق این پاداشها
اهمیت قرآن، و طریق اجرای احکام آن
حاکمیت مشیت الهی (در عین مختار بودن انسان)
اهل بیت
برخی از مفسرین از جمله علامه طباطبایی بر اساس روایات متعدد معتقدند این سوره در شأن اهل بیت نازل شدهاست.
جلالالدین عبدالرحمان سیوطی در کتاب الاتقان فی علوم القرآن نقل میکند که آیه و یطعمون الطعام على حبه... در شأن علی بن ابی طالب و فاطمه دختر رسولالله نازل شدهاست.[۱]
و همچنین در تفسیر کشاف از ابن عباس روایت آمده که حسن و حسین بیمار شدند، و رسول خدا با جمعی از صحابه از ایشان عیادت کرد، مردم به علی گفتند چه خوب است برای بهبودی فرزندانت نذری کنی، علی و فاطمه و فضه کنیز آن دو نذر کردند که اگر کودکان بهبودی یافتند سه روز روزه بگیرند، بچهها بهبودی یافتند، و اثری از آن کسالت باقی نماند. بعد از بهبودی کودکان، علی از شمعون خیبری یهودی سه من قرص جو قرض کرد، و فاطمه پنج قرص نان به عدد افراد خانواده پخت، و سهم هر کسی را جلوش گذاشت تا افطار کنند، در همین بین سائلی (به در خانه آمده) گفت :سلام بر شما اهل بیت محمد. من مسکینی از مساکین مسلمینم، مرا طعام دهید که خدا شما را از مائدههای بهشتی طعام دهد، خاندان پیامبر آن سائل را بر خود مقدم شمرده، افطار خود را به او دادند، و آن شب را جز آب چیزی نخوردند، و شکم گرسنه دوباره نیت روزه کردند، هنگام افطار روز دوم طعام را پیش روی خود نهادند تا افطار کنند، یتیمی بر در سرای ایستاد، آن شب هم یتیم را بر خود مقدم و در شب سوم اسیری آمد، و همان عمل را با او کردند.
صبح روز چهارم که شد علی دست حسن و حسین را گرفت، و نزد رسول خدا آمدند، پیامبر اکرم وقتی بچهها را دید که چون جوجه ضعیف از شدت گرسنگی میلرزند، فرمود: چقدر بر من دشوار میآید که من شما را به چنین حالی ببینم، آنگاه با علی و کودکان به طرف فاطمه رفت و او را در محراب خود یافت، و دید که شکمش از گرسنگی به دندههای پشت چسبیده (در نسخهای دیگر آمده که شکمش به پشتش چسبیده)، و چشمهایش گود افتاده از مشاهده این حال ناراحت شد، در همین بین جبرئیل نازل شد، و عرضه داشت: این سوره را بگیر، خدا تو را در داشتن چنین اهل بیتی تهنیت میگوید، آنگاه سوره را قرائت کرد.[
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
محبت به خداوند
محبت یعنى دوست داشتن چیزى یا کسى دوستى با گرایش، کوشش و جذب شدن شناخته مىشود. حالت محبت هر گاه در انسانى پدید آید آن کس به محبوب خود مایل مىشود و براى رسیدن به محبوب مىکوشد و به آن مجذوب مىشود.
محبت در حقیقت دوست داشتن کمال و بیزارى از نقص است. هم موجودات ناقص ذیشعور و هم موجود کامل حقیقى دوستدار کمال و بیزار از نقص هستند. یعنى هم خداوند محب است و هم انسانها خداوند محبوب هم هست چون کمال مطلق است پس برترین محبوب و در حقیقت محبوب واقعى خداست.
با توجه به این مطالب مىتوان محبت را به دو گونه تقسیم کرد و احکام مختص و مشترک هر یک از آنها را بیان نمود: محبت یا محبت موجود ناقص و فقیر به کمال است و یا محبت موجود کامل و غنى به کمال در هر صورت، محبوب، کمال است.
عوامل محبت:
محبت رابطهاى است میان محب و محبوب. وقتى محب به محبوب معرفت یابد چون در او کمالى مشاهده مىکند به او محبت مىیابد. بنابراین یکى از عوامل اصلى در واقع شرط لازم پدید آمدن محبت معرفت است.
محبت انسان به کمال ریشه در معرفت او به خویشتن دارد. هر انسانى نسبت به خود علم حضورى دارد و همزمان وجود خود که رتبهاى از کمال است و فقر خود را درک مىکند پس به خود محبت دارد؛ چرا که خود را واجد رتبهاى از کمال مىشناسد و به کمالاتى که در انتظار اوست محبت دارد چرا که از فقر خود آگاه و از آن بیزار است.
محبت انسان به خود، او را وامىدارد که به سوى کمال حرکت کند و نقص را از خود بزداید هر چیز که محبوب انسان واقع مىشود از آن روست که انسان کمالى را در آن مىیابد و رسیدن به آن را رفع نقص خود مىداند. قواى نفس انسان هر یک به تناسب خود دوستدار چیزى هستند، محبت غذا، نکاح، جاه، مال و هر محبت دیگرى براى رفع نقصانى در انسان است. دقت در عامل معرفت عامل اصلى دیگرى را به ما نشان خواهد داد معرفت به کمال، عامل محبت است پس کمال موجود در محبوب یکى دیگر از عوامل ایجاد محبت است.
هر دو عامل یعنى معرفت به کمال محبوب و کمال موجود در محبوب هر چه رتبه بالاترى داشته باشند محبت نیز شدیدتر خواهد شد این دو عامل، هم در محبت موجود ناقص به کمال و هم در محبت موجود کامل به کمال حضور دارند یعنى هم انسان در اثر معرفت به کمال محبوب به آن محبت مىیابد و هم خداوند به سبب کمال بندگان به آنها محبت دارد.
عامل سومى نیز در محبت وجود دارد که مختص محبت موجود ناقص به کمال است آن عامل، آگاهى به فقر و نیازمندى است. عامل سوم محبت انسان به کمال شناخت فقر و وابستگى اوست. انسان، فاقد برخى کمالات است و از این فقدان بیزار است پس به رفع آن مشتاق مىشود و محبت کمال را پیدا مىکند.
مراتب محبت:
با توجه به این عوامل در مىیابیم که هر گاه عوامل محبت قوىتر باشند محبت نیزشدیدتر است بنابراین مىتوان برترین رتبه محبت را هنگامى یافت که محبوب در بالاترین مرتبه کمال باشد. برترین محبوب خداست چرا که کمالترین حقیقت هستى اوست و برترین و شدیدترین محبت وقتى تحقق مىیابد که محبوب خدا باشد.
بالاترین رتبه معرفت به برترین موجود عالم، شدیدترین محبت را پدید مىآورد بنابراین هر موجودى که به خداوند معرفت بیشترى داشته باشد، محبت شدیدترى دارد. بیشترین معرفت به خداوند از آن خود خداوند است یعنى او ذات خود معرفت دارد و دیگر موجودات همه از معرفت حقیقت او عاجزند: ما عرفناک حق معرفتک.
عامل سوم محبت به انسان اختصاص دارد آگاهى انسان از فقر خود، ناشى از علم حضورى او به وجود خود است انسان به خود و محدودیت وجود خود بالاترین آگاهى را دارد در نگاه اول این آگاهى در همه انسانها شدید و به یک میزان است ولى به دو دلیل این معرف نیز داراى مراتبى است اول آن که انسانهاى معصیت کار و سرکش چنان از نفس خویش غافل مىشوند که گاه ادعاى خدایى مىکنند و فقر و نیازمندى خود را منکر مىشوند.در قرآن کریم آمده است:
و لا تکونوا کالذین نسوا اللَّه فانسیهم انفسهم اولئک هم الفاسقون؛ و چون کسانى مىباشید که خدا را فراموش کردند و او نیز آنان را دچار خود فراموشى کرد، آنان همان نافرمانند.
در این آیه فراموشى خداوند سبب خود فراموشى معرفى شده است. خود فراموشى همراه با عفلت از صفات نفس است کسى که خود را فراموش کند فقر و ذلت و نیازمندى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 60
به نام خداوند بخشنده مهربان
فصل اول
مقدمه
اکوتکنولوژی
مقدمه
توسعه وترویج علم وتکنولوژی که با انقلاب صنعتی در قرن 19 آغاز گردید. از طرفی نعمت های بزرگی را برای بشریت به ارمغان آورد مانند افزایش تولید غذا و بوجود آوردن محیط هایی زندگی دلپذیر و خوشایند در حالیکه آنها ازطرف دیگر موجب تخریب عوامل محیطی به وسیله مصرف سوخت های فسیلی و ذخایر طبیعی گردید.انسان با غلبه بر عوامل مضر باعث توسعه علم وتکنولوژی می شود. اما دور نماهای بعدی مهم هستند اینکه چه نوع از تکنولوژی های جدیدی را برای موفقیت بیشریت نیازمندیم ؟ برای پاسخ به این سوال بایستی به نکات زیر توجه نمود.
1-اولین نکته مورد توجه این است که نسل های آینده را مقروض نسل حاضر نسازیم.
2-دومین نکته مورد توجه این است که اجازه ندهیم فعالیت های صنعتی کشورهای توسعه یافته باعث آسیب رساندن به محیط زیست کشورهای در حال توسعه گردد. یا فشارهای وارده بر محیط های شهری را بر مناطق دورافتاده تحمیل نکنیم.
3-سومین نکته مورد توجه همزیستی است. برای آسایش بشریت یک همزیستی متنوعی را با گونه های دیگر فراهم سازیم در حالیکه تعادل بین انسان ها و دیگر قسمت های اکوسیستم جهانی را حفظ میکنیم.
نکته دیگری که سوای از موضوع فشار روی محیط زیست جهانی بایستی به آن توجه کنیم فرسایش