واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد آغاز خلقت انسان 20 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 24 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

آغاز خلقت انسان

آیات قرآن یه هر یدام در جائی قرار دارد به تفصیل تاریخ بشریت را بیان یرده، و حاصل این تفصیل این است یه نوع انسانی (البته به تمامی انواع انسانها یه حتی شامل سایر ادوار بشریت هم بشود) بلیه این نوعی یه فعلاً نسلش در روز زمین زندگی می یند نوعی نبوده یه از نوعی دیگر از انواع حیوانات و یا غیر حیوانات پدید آمده باشد مثلاً از میمون درست شده باشد، و طبیعت او را یه در اصل حیوانی دیگر بوده با تحولات خود تحول داده، وتیامل بخشیده باشد. بلیه نوعی است مستقل یه خدای تعالی او را بدون الگو از مواد زمین بیافرید و خلاصه روزگاری بود یه آسمان و زمین و همه موجودات زمینی بودند ولی از این نسل بشر هیچ خبرواثری نبود، آنگاه خدای تعالی از این نوع یی مرد و یی زن خلق یرد یه نسل فعلی بشر منتهی به آن دونفر می شود می فرماید:

انا خلقنایم من ذیر وانثی، و شما را تیره تیره ساختیم، تاییدیگر را بشناسید.1

و نیز می فرماید:

خلقیم من نفس واحده و جعل منها زوجها

شما را از یی تن خلق یرد یه همسران آن یی تن را هم از جنس خود او یرد2

ونیز می فرماید:

ان مثل عیسی عندالله یمثل آدم خلقه من تراب

مثل عیسی یه بدون پدر خلق شد مثل آدم است یه پدر ومادری نداشت، و از خای خلق شد3

این بود خلاصه ای از تاریخ پیدایش بشر از نظر قرآن.

و اما این فرضی یه علمای طبیعی امروز یرده اند یه تمامی انواع حیوانات فعلی و حتی انسان از انواع ساده تری پیدا شده اند و گفته اند: یه اولین فرد تیامل یافته بشر از آخرین فرد تیامل یافته میمون پدید آمده، یه مدار بحثهای طبیعی امروز هم همین فرضیه است، و یا گفته اند: انسان از ماهی تحول یافته، همه این حرفها صرف فرض است، و فرض هیچ دلیل علمی یقینی ندارد، بلیه آنرا فرض و تصور می ینند تا بوسیله آن بیانات علمی خود را توجیه و تعلیل ینند، و هرقدر هم یه این فرضیه ها معتبر باشد، اعتبارش ربطی به اعتبار حقایق دینی ندارد، بلیه حتی با امیانات ذهنی هم منافات ندارد، چون بیشتر از توجیه یردن آثار واحیام مربوطه به موضوع بحث خاصیت دیگری ندارد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد آغاز خلقت انسان 20 ص


تحقیق در مورد بررسی خلقت جهان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 19 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

هدف از خلقت جهان هستی چیست؟

با کمی تفکر متوجه می شویم که در این عالم تنها موجودی که از ویژگی های خاصی برخوردار است انسان می باشد که تمامی موجودات در خدمت او هستند. حدیثی قدسی از خداوند در این باره: یابن آدم خلقت الاشیاء لاجلک معنی حدیث «ای انسان همه چیز را برای تو و بخاطر تو خلق کرد» در واقع خداوند این جهان را بخاطر انسان آفرید تا انسان با استفاده از امکانات خود را به سر منزل نهایی برساند.

هدف از خلقت انسان چیست؟

آیا انسانی که اشرف مخلوقات می باشد بی هدف خلق شد؟ با یک حدیث از خداوند می توان به این سوال پاسخ داد حدیث چنین است (یابن آدم خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلی) معنی حدیث: تو را خلق کردم بخاطر خودم در واقع هدف از خلقت انسان بندگی خداست.

تعریف انسان کامل و اهمیت آن؟

انسان کامل یعنی انسانی نمونه و اعلی انسانی مانند هر چیز دیگر کامل و ناقص دارد اما شناخت انسان کامل از دیدگاه قرآن از آن جهت واجب است که حکم الگو و سرمشق ما را کرد.

راههای شناخت انسان کامل از نظر اسلام؟

به دو قسمت تقسیم می شود: 1- قرآن و سنت 2- دیدی – عینی افرادی که از نظر قرآن و اسلام انسان کامل شناخته می شوند در هیچ جایی از قرآن تعبیری از انسان کامل نیامده در قرآن مسلمان کامل و در سنت مومن کامل تعبیر شده مسلمان کامل یعنی فردی که در اسلام به کمال رسیده و مومن کامل یعنی فردی که در پرتو ایمان به کمال رسیده.

ما چرا نمی گوییم انسان تمام اصلا

فرق کمال و تمام چیست؟

تمام برای یک شی در جایی گفته می شود که تمامی چیزهایی که برای ایجاد او لازم است به وجود آمده باشد و اگر بعضی از آن ها به وجود نیامده باشند آن شی ناقص است. اما کمال برای یک شی در جایی گفته می شود که آن شی تمام هست و باز هم می تواند درجه ای بالاتر برود. کمال را در جهت عمودی و تمام را در جهت افقی بیان می کنند وقتی شی ای در جهت افقی به نهایت خود برسد می گویند تمام شد. اما وقتی شی در جهت عمود یعنی بالا برود می گویند کمال یافت. یعنی از درجه ای به درجه ای ارتقا یافت. اما

تاریخچه تعبیر انسان کامل؟

تعبیر انسان کامل در ادبیات اسلامی تا قرن هفتم هجری وجود نداشته است و اولین کسی که در دنیای اسلام این تعبیر را در مورد انسان بکار برد عارف معروف محی الدین عربی اندلسی طائی است. محی الدین مردی عرب نژاد بود که از اولاد من حاتم طائی و اهل اندلس (اسپانیای امروز) بود قبر ایشان در شام می باشد و یکی از شاگردان معروف ایشان مولوی می باشد.

انسان های مسخ شده؟

مسخ یعنی چه؟ می گویند در میان امم سالمه مردمی بودند که در اثر اینکه مرتکب گناهان زیادی می شدند مورد نفرین پیغمبر زمان خود واقع شدند و مسخ شدند یعنی به حیوان تبدیل شدند مثلا میمون، گرگ، خر و یا حیوانات دیگر البته شاید آنهایی که مسخ شدند شبیه انسان بودند ولی از نظر روحی و معنوی مثل یک حیوان شده بودند که حتی قرآن در سوه اعراف آیه 179 به این موضوع اشاره کرد: مردمی که از چهار پا هم پست تر هستند.

علت تفاوت کمال در انسان با سایر موجودات؟

همان کسانی که ما را از وجود فرشتگان با خبرد کردند گفتند که فرشتگان از عقل محض آفریده شده اند یعنی در آنها هیچ جنبه خاکی و مادی وجود ندارد و حیوانات هم صرفا خاکی هستند و از آنچه که در قرآن روح خدا نامیده می شود بی بهره هستند. اما انسانن مرکب از هر دوی آنهاست. هم ملکوتی است و هم ملکی.

و مولوی شعری دارد در این باب که چنین است:



خرید و دانلود تحقیق در مورد بررسی خلقت جهان


تحقیق در مورد خلقت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

خلقت عبس نیست

عالم را جهان گفتند چون پیوسته در جهش حیوتی است و دم به دم جهنده است از این معنی عارف تعبیر به تجدّد امثال در ماسوی الله می کند و حکیم به حرکت جوهری در طبیعت.

و حرکت منقسم بر دو نوع است: حرکت وجودیه و حرکت ایجادیه که در منظر عارف حرکت وجودیه و ایجادیه حرکت حبّی است مأخوذ از گنجینه ((کنت کِنزاً مَخفیا [خَفیاً] فأحببت أن أعرفُ فَخَلقتَ الخلق لکی أعرف)) حرکت وجودیه حرکت استکمالی است که انسان به کمال حقیقی برسد چه خلقت عبس نیست و هر نوعی در راه تکامل است و به کمال ممکن خود می رسد و انسان هم از این امکان مستثنی نیست. پس وصول به غایت انسانی برایش ممکن است و باید به فعلیّت خود برسد و آن به فعلیّت رسیده انسان کامل است پس با عنایت به اصل ((کنت کِنزاً مَخفیا [خَفیاً] فأحببت أن أعرفُ فَخَلقتَ الخلق لکی أعرف)) غرض از ایجاد نظام عالم ظهور و تجلی حق متعال در خلق خود_ اعنی انسان کامل _ است چه اینکه انسان کامل شجره وجودی را ثمر است و به قول حضرت علامه حسن حسن زاده آملی ((روحی فداه)):

یک درخت است نظام ازلی و ابدی آدم او را ثمر است و چه گرامی ثمری

این نه به این معناست که دیگر کائنات مظهر حق نیستند بلکه در نظام عالم جز وجود (حق) تجلی ندارد و وجود، مساوق با حق است یعنی هر جا وجود است، حق است و هر جا حق است، وجود است و جمله خلق از آنجا که وجودند اولاً مرتبط با حق اند ثانیاً عین الربط به حق اند و ثالثاً فانی در حق اند و لذا می فرماید: ((سَنُریهِم ءَایتِنا فِی الاَفَاقِ وَ فِی أَنفُسِهِم حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُم أَنَّهُ الحَقُ)) ((سوره مبارکه فصلت آیه 53)) پس وجود است که مشهود ماست، یعنی حق است که مشهود ماست ما حق هستیم و جز ما همه حق اند. امّا مسئله قابل تأمل این است که اگر چه تمام موجودات نظام عالم اسماء الله اند و کلمات دفتر حق و جداول وجودی دریای لا یتناهی حقیقه الحقایق نظام عالم ولی خداوند در هر موجودی به مقدار ظرفیت و قابلیت آن از فیوضات و حکمت خود نوشته و به مقدار سعة وجودی هر جدولی در آن سریان دارد امّا در بین این همه عوالم وجودی آن دفتری که از بقیه جامع تر است انسان است که بر اساس قابلیتش ((که اِنَّ العَطایات علی قَدر قابِلیات)) گنجایش نوشته شدن تمام کلمات و حقایق نظام عالم را در نفس ناطقه اش دارد

سّر تو جدول دریای وجود صمدیست دفتر غیب و شهود کلمات احدیست

پس انسان که کامل ترین موجود نظام هستی است، کاملترین مظهر واجب الوجود نیز هست این است که می فرماید: ((إنّا عَرَضنا الاَمانَهَ عَلی السَّمواتِ وَ الارضِ وَ الجِبالِ فَأَبَینَ أَن یحمِلنَها وَ اَشفَقنَ مِنها وَ حَمَلَها الإ نسانُ إنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهولاً)) ((سوره مبارکه احزاب آیه 72)) بنابراین تنها انسان است که از میان همه موجودات می تواند با سعة وجودی خود متصل به بحر بی کران وجود صمدی حق شده و قابلیت حمل امانات الهیه پیدا کند حافظ (ره) می فرماید:

1

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

ساکنـان حـرم ستـر و عفـاف ملکوت با من راه نشین بادة مسـتانه زدند

آسـمان بـار امـانت نتوانست کشـید قرعـه کـار بنـــام من دیوانه زدند

الغرض در ازل پرتو حسنش ز تجلی دم زد عشـق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

پس به گلاب حیات گِل آدمی بسرشت ((وَ جَعَلنا مِن الماء کُلِّ شی )) آنگاه از نَفَس قدسی اش در لوح وجودی انسان دمید ((فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَ نَفَختُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُو الَهُ ساجِدینَ)) ((سوره مبارکه حجر آیه 29)) و این چنین علم و قدرتش بر او تعلق گرفت .

چو قـاف قدرتش دم بر قلـم زد هزاران نقش بر لـوح عـَدم زد

و نام پر آوازه اش بر لوح دل انسان نوشت

نیست بر لوح دلم جز الف قامـت دوسـت چکنـم حرف دگـر یـاد نداد اسـتادم

و استادی کرد بر انسان به قلم ((ألَّذی عَلَّمَ بِألقَلَمِ * عَلَّمَ الإِنسَنَ مَا لَم یَعلَم)) و اول حقیقتی که مر او را آموخت ربوبیتش بود ((الست و بربکم قالوا بلی))

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

خلاصه اینکه

جلوه ای کـرد رخـش بر دل مجنـون به نظر جمله هوش از سر عشاق برفت و همه دیوانه شدند

پس به مجنون درس عشق آموخت و از اسماء لیلی تعلیم ها ((و علم آدم الاسماء کلها)) و در قلب منکسر رحل اقامت افکند و وجود خویش در او نمود1 ((و فی انفسکم افلا تبصرون)) و خود را به او عرضه داشت و او را برای خود خواست.

پس بدین شرح تنها وجودی که قابلیت مظهر الاسماءُ الهی شدن علی وجه الاتم را دارد دفتر وجودی انسان است که با همت خویش و عنایت حق توان عُقده گشایی از گنجینه کُنت کِنزاً مَخفیاً الهی را داراست و هم اوست که در سایه عبادت و اطاعت مطلق تشبه به حق یابد و مثلُ الله شود و مظهر ابدیت و حیات 2 و به غایت انسانیش برسد اما لازمه تحقق این مهم ظهور برزخ نوریه ای است تا در مقام خلیفه الهی ((إنا جَعَلنا فی الارض خلیفه)) واسطه فیض شود و کمال لازم از حق گرفته به خلق برساند و آن نیست مگر انسان کامل و از آنجا که حق را فاعلیت تامه است و انسان کامل را قابلیت تامه پس انسان کامل جامع جمیع اسماء الله است، قطب زمان است و معدن کلمات الهیه و حجه الله است و مؤید به روح القدُس، سِّرُ الله است و محل مَشیت خدا و حامل قرآن است و قرآن به حق ناطق لذا این چنین وجودی را شایستگی خلافت حق است در میان خلق و فیاض علی الاطلاق بر همین اساس که انسان را فیض رساند و او را مقامات عالیه الهیه

1_ وجود حقیقی و حقیقت وجود اوست و بقیه تجلیات و نمُو وجودند که ((هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن))

2_ اشاره به حدیث ((عبدی اطعنی حَتّی اَجعَلُک مَثَلی: أنَا حَیُّ لا أمُوتُ، اَجعَلُکَ حَیّاً لا تَموتُ: أنَا غَنیٌ لا افتَقِرُ، اَجعَلُکََ غَنیاً لا تَفتَقَرُ: أنَا مَهما اَشاءُ یَکُونُ، اَجعَلُکَ مَهما تشاءُ یکُونُ )) ((الجواهر السُنّیه صفحه 361))

2



خرید و دانلود تحقیق در مورد خلقت


تحقیق در مورد بررسی خلقت جهان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 19 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

هدف از خلقت جهان هستی چیست؟

با کمی تفکر متوجه می شویم که در این عالم تنها موجودی که از ویژگی های خاصی برخوردار است انسان می باشد که تمامی موجودات در خدمت او هستند. حدیثی قدسی از خداوند در این باره: یابن آدم خلقت الاشیاء لاجلک معنی حدیث «ای انسان همه چیز را برای تو و بخاطر تو خلق کرد» در واقع خداوند این جهان را بخاطر انسان آفرید تا انسان با استفاده از امکانات خود را به سر منزل نهایی برساند.

هدف از خلقت انسان چیست؟

آیا انسانی که اشرف مخلوقات می باشد بی هدف خلق شد؟ با یک حدیث از خداوند می توان به این سوال پاسخ داد حدیث چنین است (یابن آدم خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلی) معنی حدیث: تو را خلق کردم بخاطر خودم در واقع هدف از خلقت انسان بندگی خداست.

تعریف انسان کامل و اهمیت آن؟

انسان کامل یعنی انسانی نمونه و اعلی انسانی مانند هر چیز دیگر کامل و ناقص دارد اما شناخت انسان کامل از دیدگاه قرآن از آن جهت واجب است که حکم الگو و سرمشق ما را کرد.

راههای شناخت انسان کامل از نظر اسلام؟

به دو قسمت تقسیم می شود: 1- قرآن و سنت 2- دیدی – عینی افرادی که از نظر قرآن و اسلام انسان کامل شناخته می شوند در هیچ جایی از قرآن تعبیری از انسان کامل نیامده در قرآن مسلمان کامل و در سنت مومن کامل تعبیر شده مسلمان کامل یعنی فردی که در اسلام به کمال رسیده و مومن کامل یعنی فردی که در پرتو ایمان به کمال رسیده.

ما چرا نمی گوییم انسان تمام اصلا

فرق کمال و تمام چیست؟

تمام برای یک شی در جایی گفته می شود که تمامی چیزهایی که برای ایجاد او لازم است به وجود آمده باشد و اگر بعضی از آن ها به وجود نیامده باشند آن شی ناقص است. اما کمال برای یک شی در جایی گفته می شود که آن شی تمام هست و باز هم می تواند درجه ای بالاتر برود. کمال را در جهت عمودی و تمام را در جهت افقی بیان می کنند وقتی شی ای در جهت افقی به نهایت خود برسد می گویند تمام شد. اما وقتی شی در جهت عمود یعنی بالا برود می گویند کمال یافت. یعنی از درجه ای به درجه ای ارتقا یافت. اما

تاریخچه تعبیر انسان کامل؟

تعبیر انسان کامل در ادبیات اسلامی تا قرن هفتم هجری وجود نداشته است و اولین کسی که در دنیای اسلام این تعبیر را در مورد انسان بکار برد عارف معروف محی الدین عربی اندلسی طائی است. محی الدین مردی عرب نژاد بود که از اولاد من حاتم طائی و اهل اندلس (اسپانیای امروز) بود قبر ایشان در شام می باشد و یکی از شاگردان معروف ایشان مولوی می باشد.

انسان های مسخ شده؟

مسخ یعنی چه؟ می گویند در میان امم سالمه مردمی بودند که در اثر اینکه مرتکب گناهان زیادی می شدند مورد نفرین پیغمبر زمان خود واقع شدند و مسخ شدند یعنی به حیوان تبدیل شدند مثلا میمون، گرگ، خر و یا حیوانات دیگر البته شاید آنهایی که مسخ شدند شبیه انسان بودند ولی از نظر روحی و معنوی مثل یک حیوان شده بودند که حتی قرآن در سوه اعراف آیه 179 به این موضوع اشاره کرد: مردمی که از چهار پا هم پست تر هستند.

علت تفاوت کمال در انسان با سایر موجودات؟

همان کسانی که ما را از وجود فرشتگان با خبرد کردند گفتند که فرشتگان از عقل محض آفریده شده اند یعنی در آنها هیچ جنبه خاکی و مادی وجود ندارد و حیوانات هم صرفا خاکی هستند و از آنچه که در قرآن روح خدا نامیده می شود بی بهره هستند. اما انسانن مرکب از هر دوی آنهاست. هم ملکوتی است و هم ملکی.

و مولوی شعری دارد در این باب که چنین است:



خرید و دانلود تحقیق در مورد بررسی خلقت جهان


راز خلقت انسان 14 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

سؤال

بسیارى از افراد مخصوصاً طبقه جوان از یکدیگر سؤال مى کنند، راز آفرینش انسان چیست و هدف از خلقت او چه بوده است؟

تو گویى این پرسش در زوایاى روان اکثریّت این نسل لانه گزیده و آنها را براى حل و گشودن راز آفرینش انسان تحریک مى کند و در پیش خود مى گویند: خدایى که غنى و بى نیاز، نامحدود و نامتناهى است و به چیزى حتّى آفریدن موجودى نیاز ندارد، چرا انسان را آفریده و چه نیازى به خلقت او داشت؟

اگر گفته شود که در خلقت انسان هدفى در نظر گرفته نشده است، در این صورت باید گفت که آفرینش او لغو و بى هدف بوده است و ساحت پاک آفریدگار جهان از این نسبت پیراسته مى باشد و اگر تصوّر شود که خداوند او را براى هدف و مقصدى آفریده است، لازمه این سخن این است که آفریدگار جهان براى رفع نیازى دست به آفرینش او زده است در صورتى که خداوند از هر نوع احتیاج و نیاز مبّرا و منزّه مى باشد!

پاسخ

گشودن این راز و پاسخ اساسى و روشن به این سؤال در گرو بیان دو مطلب است که هر کدام نقش مهمّى در حلّ سؤال دارند:

1- در درجه نخست باید توجّه نمود که این سؤال وقتى به صورت یک عقده «لاینحل» در مى آید که دایره هستى را به جهان مادّه منحصر نموده و وجود هستى را در نظامات مادّى و پدیده هاى طبیعى محصور سازیم و مرگ را پایان زندگى بشر دانسته و عالمى به نام «رستاخیز» و سرایى به عنوان آخرت نپذیریم.

در این موقع این سؤال به صورت اشکال بغرنجى جلوه مى کند و انسان از خود سؤال مى کند: راز آفرینش انسان چیست؟

چرا انسان به این جهان گام مى نهد و پس از چند سال زندگى - آن هم غالباً توأم با مرارت و تلخى، شکست و ناکامى - طومار عمر او پیچیده مى گردد و پرونده زندگى او بسته مى شود «از کجا آمد و براى چه آمد!» و هدف از غوغاى زندگى چند روزه و فلسفه این زندگى موقّت چیست و چرا آدمیزاد به این جهان گام مى نهد! و پس از صرف مقدارى آب و غذا نفس هاى او به شماره مى افتد و قلب او از ضربان باز مى ایستد و زیر خروارها خاک مى رود و مى پوسد و به صورت خشت و گل در مى آید، تو گویى از اصل خبرى نبود و آدمیزادى گام به این پهنه ننهاده بود!

به راستى مکتب «ماتریالیسم» برابر این پرسش عاجز و ناتوان است، زیرا جهان هستى را در مادّه و پدیده هاى مادّى محصور ساخته است و به خداوند و جهان دیگر اعتقاد ندارد و در این صورت هرچه در چهار دیوارى جهان مادّه به گردش مى پردازد و هرچه در قیافه پدیده هاى مادّى خیره مى شود تا در این محیط براى آفرینش آنها مخصوصاً انسان هدفى جستجو کند، جز با حیرت و بهت و سرگردانى و احیاناً سلب و نفى، با چیزى روبه رو نمى گردد.

ولى کسانى که زندگى مادّى را براى انسان منزلى از منازل زندگى بشر مى دانند و به دنبال این جهان، به سراى دیگرى معتقد و عقیده مندند که این جهان مقدّمه جهان دیگر است و مرگ براى بشر پایان نیست، بلکه روزنه اى است به جهان دیگر و پلى است براى نیل به ابدیّت، در مکتب این افراد پاسخ به این سؤال سهل و آسان است و اگر هدف از آفرینش انسان را در سیماى او در این جهان نتوانستند بخوانند، حتماً باید هدف از خلقت او را در جهان دیگر و در زندگى ابدى او، جستجو بنمایند و بگویند که هدف از خلقت انسان در این جهان، آماده کردن او براى یک زندگى ابدى و جاودانى است که خود هدف و مطلوب نهایى مى باشد.

2- مطلب دیگرى که باید به آن توجّه نمود و در حقیقت پایه دوّمى براى حلّ سؤال محسوب مى شود این است:

هر انسان عاقل و خردمندى که کارى را انجام مى دهد، براى هدفى است که به آن نیاز دارد چون انسان موجودى است سراپا نیاز و احتیاج، طبعاً براى تکامل و رفع نیازمندى هاى خود دست به کار و فعّالیّت مى زند، مثلا غذا مى خورد، آب مى آشامد، لباس مى پوشد، تحصیل مى کند، براى این که گوشه اى از نیازمندى هاى مادّى و معنوى خود را بر طرف سازد.

حتّى کارهاى خیر و نیکى که انجام مى دهد، مثلا از درماندگان دستگیرى مى کند و در راه امور آموزش و پرورش فرزندان خود مبالغى خرج مى کند، بیمارستان بزرگى مى سازد، همگى به خاطر رفع نیازى است که از درون احساس مى کند و انگیزه او در اجراى این برنامه هاى عام المنفعه، یا نیل به پاداش هاى دنیوى و اخروى است که پیامبران آسمانى از آنها خبر داده اند و یا رفع درد و رنجى است که مشاهده منظره وضع رقّت بار مستمندان به او دست مى دهد و براى رفع این الم روحى و «آرامش وجدان» خود قسمتى از سرمایه خویش را در این راه به کار مى اندازد و یا هدف کسب نام و افتخار است که آن را مایه تکامل خود مى اندیشد.

کوتاه سخن این که: معمولا انسان هر کارى را انجام مى دهد به خاطر نفع خویش و یا به خاطر دفع زیانى است که در ترک این کار احساس مى کند و در



خرید و دانلود  راز خلقت انسان 14 ص