لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
بشارتهای انبیای الهی دربارة آمدن رسول خدا
از جملة این بشارتها آیة 14 و 15 از کتاب یهودا است که می گوید : « لکن خنوخ « ادریس » که هفتم از آدم بود دربارة همین اشخاص خبر داده گفت اینک خداوند با ده هزار از مقدّسین خود آمد تا بر همه داوری نماید و جمیع بی دینان را ملزم سازد و بر همة کارهای بی دینی که ایشان کردند و بر تمامی سخنان زشت که گناهکاران بی دین به خلاف او گفتند ... » که ده هزار مقدس فقط با رسول خدا ( ص ) تطبیق می کند که در داستان فتح مکه با او بودند . و در فصل چهاردهم انجیل یوحنا : 16 ، 17 ، 25 ، 26 چنین است : « اگر مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید ، و من از پدر خواهم خواست و او دیگری را که فارقلیط است به شما خواهد داد که همیشه با شما خواهد بود ، خلاصة حقیقتی که جهان آن را نتواند پذیرفت زیرا که آن را نمی بیند و نمی شناسد ، اما شما آن را می شناسید زیرا که با شما می ماند و در شما خواهد بود . اینها را به شما گفتم مادام که با شما بودم ، اما فارقلیط روح مقدس که او را پدر به اسم من می فرستد ، او همه چیز را به شما تعلیم دهد و هر آنچه گفتم به یاد آورد . »بر طبق تحقیق کلمة « فارقلیط » که ترجمة عربی « پریکلیتوس » است به معنای « احمد » است و مترجمین اناجیل از روی عمد یا اشتباه آن را به « تسلی دهنده » ترجمه کرده اند . (1)
تاریخ ولادت
در بسیاری از تواریخ ولادت آن حضرت را در عام الفیل – یعنی همان سالی که ابرهه با پیلان جنگی برای ویران ساختن شهر مکه آمد – نقل کرده اند که تازه سؤال می شود عام الفیل چه سالی بوده ؟ قول قطعی و مسلّمی در این باره ذکر نشده است . و البته مشهور میان علمای شیعه رضوان الله علیهم آن است که آن حضرت در شب جمعه هفدهم ربیع الاول به دنیا آمده است . (1)
شب ولادت
معمولاً مقارن ظهور پیغمبران الهی و ولادت آنها حوادث مهم و شگفت انگیزی اتفاق می افتد که بدانها «ارهاصات » می گویند . از جمله ابن هشام از حسان بن ثابت – شاعر معروف اسلام – نقل می کند که وی گفته : به خدا سوگند من پسری نورس در سنّ هفت یا هشت سالگی بودم و آنچه می شنیدم بخوبی درک می کردم که دیدم مردی از یهود بالای قلعه ای از قلعه های مدینه فریاد می زد : ای یهودیان !و چون یهودیان پای دیوار قلعه جمع شدند و از او پرسیدند : چه می گویی ؟ گفت : بدانید آن ستاره ای که با طلوع آن احمد به دنیا خواهد آمد ، دیشب طلوع کرد !نقل کرده اند که در آن شب ایوان کسری ، که با سنگ و گچ ساخته شده بود و سالها روی ساختمان آن زحمت کشیده بودند و هیچ کلنگی در آن کارگر نبود شکافت و چهارده کنگره آن فرو ریخت .(1)
دوران شیرخوارگی
عبدالمطلب از ولادت نوزاد جدید بسیار خرسند گردید و او را برداشته به درون کعبه آورد و مراسم شکرگزاری را بجای آورد . سپس درصدد برآمد تا دایه ای برای شیردادن وی فراهم کند . بدین منظور چندی آن حضرت را به ثویبه – که آزاد کردة ابولهب بود – سپردند . او نیز نوزادی به نام مسروح داشت که رسول خدا ( ص ) را از شیر وی شیر داد و پیش از آن نیز حمزه عموی رسول خدا را شیر داده بود و از این رو حمزه برادر رضاعی آن حضرت نیز محسوب می شد . به هر صورت دوران شیر دادن ثویبه بدان حضرت چند روزی بیشتر طول نکشید و سپس حلیمة سعدیه دختر ابوذؤیب که کنیه اش « امّ کبشه » و از قبیله بنی سعد بود آن حضرت را شیر داد و به دایگی او مشغول گردید . در کتاب شریف نهج البلاغه در خطبة قاصعه امیرالمؤمنین ( ع ) فرموده است : « از روزی که پیغمبر ( ص ) از شیر گرفته شد خدای تعالی بزرگترین فرشتة خود را همنشین او گردانید که در شب و روز او را به سوی راه بزرگواری و اخلاقهای نیکوی جهان وادار کند و ببرد ... » موّرخین عموماً نوشته اند که رسول خدا تا سنّ پنج سالگی در میان قبیلة بنی سعد زندگی کرد و سپس حلیمه آن حضرت را به نزد مادرش آمنه بازگرداند و به وی سپرد . رسول خدا ( ص ) تا پایان عمر گاهی از آن زمان یاد می کرد ، و از حلیمه و فرزندانش قدردانی می نمود . بدین ترتیب پیامبر گرامی اسلام تحت سرپرستی و کفالت جدش عبدالمطلب درآمد . (1)
ازدواج با خدیجه
خدیجه ( س ) دختر خویلد بود و از طرف پدر با رسول خدا ( ص ) عموزاده و نسب هر دو به قصّی بن کلاب می رسید . خدیجه از نظر نسب از خانواده های اصیل و اشراف مکه بود . از این رو وقتی بزرگ شد خواستگاران زیادی داشت . بنا به نقل اهل تاریخ سرانجام او را به عقد عتیق بن عائد مخزومی در آوردند ، ولی چند سالی از این ازدواج نگذشته بود که عتیق از دنیا رفت و سپس شوهر دیگری کرد که او را ابوهاله بن منذر اسدی می گفتند . خدیجه از شوهر دوم دختری پیدا کرد که نامش را هند گذارد و بدین جهت خدیجه را امّ هند می نامیدند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
بشارتهای انبیای الهی دربارة آمدن رسول خدا
از جملة این بشارتها آیة 14 و 15 از کتاب یهودا است که می گوید : « لکن خنوخ « ادریس » که هفتم از آدم بود دربارة همین اشخاص خبر داده گفت اینک خداوند با ده هزار از مقدّسین خود آمد تا بر همه داوری نماید و جمیع بی دینان را ملزم سازد و بر همة کارهای بی دینی که ایشان کردند و بر تمامی سخنان زشت که گناهکاران بی دین به خلاف او گفتند ... » که ده هزار مقدس فقط با رسول خدا ( ص ) تطبیق می کند که در داستان فتح مکه با او بودند . و در فصل چهاردهم انجیل یوحنا : 16 ، 17 ، 25 ، 26 چنین است : « اگر مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید ، و من از پدر خواهم خواست و او دیگری را که فارقلیط است به شما خواهد داد که همیشه با شما خواهد بود ، خلاصة حقیقتی که جهان آن را نتواند پذیرفت زیرا که آن را نمی بیند و نمی شناسد ، اما شما آن را می شناسید زیرا که با شما می ماند و در شما خواهد بود . اینها را به شما گفتم مادام که با شما بودم ، اما فارقلیط روح مقدس که او را پدر به اسم من می فرستد ، او همه چیز را به شما تعلیم دهد و هر آنچه گفتم به یاد آورد . »بر طبق تحقیق کلمة « فارقلیط » که ترجمة عربی « پریکلیتوس » است به معنای « احمد » است و مترجمین اناجیل از روی عمد یا اشتباه آن را به « تسلی دهنده » ترجمه کرده اند . (1)
تاریخ ولادت
در بسیاری از تواریخ ولادت آن حضرت را در عام الفیل – یعنی همان سالی که ابرهه با پیلان جنگی برای ویران ساختن شهر مکه آمد – نقل کرده اند که تازه سؤال می شود عام الفیل چه سالی بوده ؟ قول قطعی و مسلّمی در این باره ذکر نشده است . و البته مشهور میان علمای شیعه رضوان الله علیهم آن است که آن حضرت در شب جمعه هفدهم ربیع الاول به دنیا آمده است . (1)
شب ولادت
معمولاً مقارن ظهور پیغمبران الهی و ولادت آنها حوادث مهم و شگفت انگیزی اتفاق می افتد که بدانها «ارهاصات » می گویند . از جمله ابن هشام از حسان بن ثابت – شاعر معروف اسلام – نقل می کند که وی گفته : به خدا سوگند من پسری نورس در سنّ هفت یا هشت سالگی بودم و آنچه می شنیدم بخوبی درک می کردم که دیدم مردی از یهود بالای قلعه ای از قلعه های مدینه فریاد می زد : ای یهودیان !و چون یهودیان پای دیوار قلعه جمع شدند و از او پرسیدند : چه می گویی ؟ گفت : بدانید آن ستاره ای که با طلوع آن احمد به دنیا خواهد آمد ، دیشب طلوع کرد !نقل کرده اند که در آن شب ایوان کسری ، که با سنگ و گچ ساخته شده بود و سالها روی ساختمان آن زحمت کشیده بودند و هیچ کلنگی در آن کارگر نبود شکافت و چهارده کنگره آن فرو ریخت .(1)
دوران شیرخوارگی
عبدالمطلب از ولادت نوزاد جدید بسیار خرسند گردید و او را برداشته به درون کعبه آورد و مراسم شکرگزاری را بجای آورد . سپس درصدد برآمد تا دایه ای برای شیردادن وی فراهم کند . بدین منظور چندی آن حضرت را به ثویبه – که آزاد کردة ابولهب بود – سپردند . او نیز نوزادی به نام مسروح داشت که رسول خدا ( ص ) را از شیر وی شیر داد و پیش از آن نیز حمزه عموی رسول خدا را شیر داده بود و از این رو حمزه برادر رضاعی آن حضرت نیز محسوب می شد . به هر صورت دوران شیر دادن ثویبه بدان حضرت چند روزی بیشتر طول نکشید و سپس حلیمة سعدیه دختر ابوذؤیب که کنیه اش « امّ کبشه » و از قبیله بنی سعد بود آن حضرت را شیر داد و به دایگی او مشغول گردید . در کتاب شریف نهج البلاغه در خطبة قاصعه امیرالمؤمنین ( ع ) فرموده است : « از روزی که پیغمبر ( ص ) از شیر گرفته شد خدای تعالی بزرگترین فرشتة خود را همنشین او گردانید که در شب و روز او را به سوی راه بزرگواری و اخلاقهای نیکوی جهان وادار کند و ببرد ... » موّرخین عموماً نوشته اند که رسول خدا تا سنّ پنج سالگی در میان قبیلة بنی سعد زندگی کرد و سپس حلیمه آن حضرت را به نزد مادرش آمنه بازگرداند و به وی سپرد . رسول خدا ( ص ) تا پایان عمر گاهی از آن زمان یاد می کرد ، و از حلیمه و فرزندانش قدردانی می نمود . بدین ترتیب پیامبر گرامی اسلام تحت سرپرستی و کفالت جدش عبدالمطلب درآمد . (1)
ازدواج با خدیجه
خدیجه ( س ) دختر خویلد بود و از طرف پدر با رسول خدا ( ص ) عموزاده و نسب هر دو به قصّی بن کلاب می رسید . خدیجه از نظر نسب از خانواده های اصیل و اشراف مکه بود . از این رو وقتی بزرگ شد خواستگاران زیادی داشت . بنا به نقل اهل تاریخ سرانجام او را به عقد عتیق بن عائد مخزومی در آوردند ، ولی چند سالی از این ازدواج نگذشته بود که عتیق از دنیا رفت و سپس شوهر دیگری کرد که او را ابوهاله بن منذر اسدی می گفتند . خدیجه از شوهر دوم دختری پیدا کرد که نامش را هند گذارد و بدین جهت خدیجه را امّ هند می نامیدند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ملاحظات عمومی دربارة تشعشع
مانند پاستوریزاسیون شیر و کنسروسازی ، ملاحظات ای دربارة این فنآوری بیان شده است . عده ای ممکن است بپرسند که آیا غذای اشعه دیده برای خوردن مناسب است، ایمنی غذای اشعه دیده مدت چهل سال است مطالعه شده است و مهمترین عامل در فرایند ایمنی غذا بشمار می رود . ارزیابی های غذایی ، مطالعات سمی بودن و آزمایشات تغذیه هیچ خطر احتمالی ای را نشان نداده است و فرایند توسط بسیاری از مؤسسات دولتی اطراف جهان تصویب شده است . تغییرات غذایی ایجاد شده توسط تشعشع کمتر از تغییرات ایجاد شده توسط کنسروسازی یا پاستوریزاسیون است .
عده ای ممکن است دربارة ایمنی فن آوری سوال کنند . تشعشع برای استریل کردن محصولاتی از قبیل پیوندهای جراحی و دستگاه ها ممکن است بکار برود . این یک روش خوب تثبیت شده است که چندین سال است مورد عمل قرار گرفته است . با توجه به گزارشات شورای مقررات هسته ای و بخش حمل و نقل ، این روش ها مدلهایی برای استفادة صلح آمیز و بی خطر از منابع رادیواکتیو ارائه می نمایند . دستگاه های تابش اشعة الکترونی که فاقد منابع رادیواکتیو هستند در این مرحله مستلزم نظارت قانونی کمتری هستند . دیگران ممکن است تعجب کنند که آیا رادیوفوبیا مانع از پذیرش تشعشع می شود یا خیر . در واقع ، اکثر مردم آمریکا آماده می شوند تا پرتودهی را بپذیرند هنگامی که منافع حذف بیماری آشکار می شود . مثلاً بهتر است از پرتودهی برای کاربردهای جراحی استریل کردن استفاده شود . اکثر مردم به پذیرش اشعه X و امواج مایکرویو بعنوان وسیلة تشخیص پزشکی و پخت و پز مناسب توجه دارند . در آینده یک برنامة تبلیغاتی که نشان دهد که یک محصول غذایی مورد پرتودهی قرار گرفته است امکان آن را برای مشتریان فراهم می کند تا غذایی را تعیین هویت کنند که مورد عملیات پرتودهی قرار گرفته است . بعضی مردم دربارة منابع اشعة گاما مثل کبالت 60 و سزیم 137 علاقمند هستند که در نیروگاههای راکتور هسته ای تولید می شوند . با اینحال ، این امر دربارة سایر رادیونوکلیدهای بکار رفته در صنعت ، علوم ، و پزشکی و مؤسسات درمانی درست است . حتی اگر انرژی هسته ای برای مقاصد تولید نیروی برق در آینده بکار نرود ، این رادیونوکلئیدها هنوز در راکتورهای کوچکتر تولید می شوند . اشعه الکترونی و اشعه Xالبته از منابع رادیواکتیو استفاده نمی کنند و هیچ ارتباطی با انرژی هسته ای ندارند .
بالاخره ، بعضی مردم ممکن است اگر از پرتودهی برای موارد دیگری از قبیل ضدعفونی کردن غذا استفاده کنند .
در واقع ، ترکیب کردن پرتودهی با افزایش بهداشت یک مزیت است زیرا آلودگی کمتر به معنای مقادیر کمتر پرتودهی موردنیاز می باشد و احتمال تغییرات در ذائقه یا بوی یک محصول کاهش می یابد این موارد حاکی از آن است که روش پرتودهی همراه با سایر روش ها باید در صنایع غذایی بطور مکمل بکار برده شود تا بهداشت و خواص مطلوب مواد غذایی حفظ گردد . اکثر ملاحظات امروز به روش های قدیمیتر مانند پاستوریزه کردن و کنسروسازی توجه دارند . توسعه روز افزون فرایندها و مقررات در زمینه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
بشارتهای انبیای الهی دربارة آمدن رسول خدا
از جملة این بشارتها آیة 14 و 15 از کتاب یهودا است که می گوید : « لکن خنوخ « ادریس » که هفتم از آدم بود دربارة همین اشخاص خبر داده گفت اینک خداوند با ده هزار از مقدّسین خود آمد تا بر همه داوری نماید و جمیع بی دینان را ملزم سازد و بر همة کارهای بی دینی که ایشان کردند و بر تمامی سخنان زشت که گناهکاران بی دین به خلاف او گفتند ... » که ده هزار مقدس فقط با رسول خدا ( ص ) تطبیق می کند که در داستان فتح مکه با او بودند . و در فصل چهاردهم انجیل یوحنا : 16 ، 17 ، 25 ، 26 چنین است : « اگر مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید ، و من از پدر خواهم خواست و او دیگری را که فارقلیط است به شما خواهد داد که همیشه با شما خواهد بود ، خلاصة حقیقتی که جهان آن را نتواند پذیرفت زیرا که آن را نمی بیند و نمی شناسد ، اما شما آن را می شناسید زیرا که با شما می ماند و در شما خواهد بود . اینها را به شما گفتم مادام که با شما بودم ، اما فارقلیط روح مقدس که او را پدر به اسم من می فرستد ، او همه چیز را به شما تعلیم دهد و هر آنچه گفتم به یاد آورد . »بر طبق تحقیق کلمة « فارقلیط » که ترجمة عربی « پریکلیتوس » است به معنای « احمد » است و مترجمین اناجیل از روی عمد یا اشتباه آن را به « تسلی دهنده » ترجمه کرده اند . (1)
تاریخ ولادت
در بسیاری از تواریخ ولادت آن حضرت را در عام الفیل – یعنی همان سالی که ابرهه با پیلان جنگی برای ویران ساختن شهر مکه آمد – نقل کرده اند که تازه سؤال می شود عام الفیل چه سالی بوده ؟ قول قطعی و مسلّمی در این باره ذکر نشده است . و البته مشهور میان علمای شیعه رضوان الله علیهم آن است که آن حضرت در شب جمعه هفدهم ربیع الاول به دنیا آمده است . (1)
شب ولادت
معمولاً مقارن ظهور پیغمبران الهی و ولادت آنها حوادث مهم و شگفت انگیزی اتفاق می افتد که بدانها «ارهاصات » می گویند . از جمله ابن هشام از حسان بن ثابت – شاعر معروف اسلام – نقل می کند که وی گفته : به خدا سوگند من پسری نورس در سنّ هفت یا هشت سالگی بودم و آنچه می شنیدم بخوبی درک می کردم که دیدم مردی از یهود بالای قلعه ای از قلعه های مدینه فریاد می زد : ای یهودیان !و چون یهودیان پای دیوار قلعه جمع شدند و از او پرسیدند : چه می گویی ؟ گفت : بدانید آن ستاره ای که با طلوع آن احمد به دنیا خواهد آمد ، دیشب طلوع کرد !نقل کرده اند که در آن شب ایوان کسری ، که با سنگ و گچ ساخته شده بود و سالها روی ساختمان آن زحمت کشیده بودند و هیچ کلنگی در آن کارگر نبود شکافت و چهارده کنگره آن فرو ریخت .(1)
دوران شیرخوارگی
عبدالمطلب از ولادت نوزاد جدید بسیار خرسند گردید و او را برداشته به درون کعبه آورد و مراسم شکرگزاری را بجای آورد . سپس درصدد برآمد تا دایه ای برای شیردادن وی فراهم کند . بدین منظور چندی آن حضرت را به ثویبه – که آزاد کردة ابولهب بود – سپردند . او نیز نوزادی به نام مسروح داشت که رسول خدا ( ص ) را از شیر وی شیر داد و پیش از آن نیز حمزه عموی رسول خدا را شیر داده بود و از این رو حمزه برادر رضاعی آن حضرت نیز محسوب می شد . به هر صورت دوران شیر دادن ثویبه بدان حضرت چند روزی بیشتر طول نکشید و سپس حلیمة سعدیه دختر ابوذؤیب که کنیه اش « امّ کبشه » و از قبیله بنی سعد بود آن حضرت را شیر داد و به دایگی او مشغول گردید . در کتاب شریف نهج البلاغه در خطبة قاصعه امیرالمؤمنین ( ع ) فرموده است : « از روزی که پیغمبر ( ص ) از شیر گرفته شد خدای تعالی بزرگترین فرشتة خود را همنشین او گردانید که در شب و روز او را به سوی راه بزرگواری و اخلاقهای نیکوی جهان وادار کند و ببرد ... » موّرخین عموماً نوشته اند که رسول خدا تا سنّ پنج سالگی در میان قبیلة بنی سعد زندگی کرد و سپس حلیمه آن حضرت را به نزد مادرش آمنه بازگرداند و به وی سپرد . رسول خدا ( ص ) تا پایان عمر گاهی از آن زمان یاد می کرد ، و از حلیمه و فرزندانش قدردانی می نمود . بدین ترتیب پیامبر گرامی اسلام تحت سرپرستی و کفالت جدش عبدالمطلب درآمد . (1)
ازدواج با خدیجه
خدیجه ( س ) دختر خویلد بود و از طرف پدر با رسول خدا ( ص ) عموزاده و نسب هر دو به قصّی بن کلاب می رسید . خدیجه از نظر نسب از خانواده های اصیل و اشراف مکه بود . از این رو وقتی بزرگ شد خواستگاران زیادی داشت . بنا به نقل اهل تاریخ سرانجام او را به عقد عتیق بن عائد مخزومی در آوردند ، ولی چند سالی از این ازدواج نگذشته بود که عتیق از دنیا رفت و سپس شوهر دیگری کرد که او را ابوهاله بن منذر اسدی می گفتند . خدیجه از شوهر دوم دختری پیدا کرد که نامش را هند گذارد و بدین جهت خدیجه را امّ هند می نامیدند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
بشارتهای انبیای الهی دربارة آمدن رسول خدا
از جملة این بشارتها آیة 14 و 15 از کتاب یهودا است که می گوید : « لکن خنوخ « ادریس » که هفتم از آدم بود دربارة همین اشخاص خبر داده گفت اینک خداوند با ده هزار از مقدّسین خود آمد تا بر همه داوری نماید و جمیع بی دینان را ملزم سازد و بر همة کارهای بی دینی که ایشان کردند و بر تمامی سخنان زشت که گناهکاران بی دین به خلاف او گفتند ... » که ده هزار مقدس فقط با رسول خدا ( ص ) تطبیق می کند که در داستان فتح مکه با او بودند . و در فصل چهاردهم انجیل یوحنا : 16 ، 17 ، 25 ، 26 چنین است : « اگر مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید ، و من از پدر خواهم خواست و او دیگری را که فارقلیط است به شما خواهد داد که همیشه با شما خواهد بود ، خلاصة حقیقتی که جهان آن را نتواند پذیرفت زیرا که آن را نمی بیند و نمی شناسد ، اما شما آن را می شناسید زیرا که با شما می ماند و در شما خواهد بود . اینها را به شما گفتم مادام که با شما بودم ، اما فارقلیط روح مقدس که او را پدر به اسم من می فرستد ، او همه چیز را به شما تعلیم دهد و هر آنچه گفتم به یاد آورد . »بر طبق تحقیق کلمة « فارقلیط » که ترجمة عربی « پریکلیتوس » است به معنای « احمد » است و مترجمین اناجیل از روی عمد یا اشتباه آن را به « تسلی دهنده » ترجمه کرده اند . (1)
تاریخ ولادت
در بسیاری از تواریخ ولادت آن حضرت را در عام الفیل – یعنی همان سالی که ابرهه با پیلان جنگی برای ویران ساختن شهر مکه آمد – نقل کرده اند که تازه سؤال می شود عام الفیل چه سالی بوده ؟ قول قطعی و مسلّمی در این باره ذکر نشده است . و البته مشهور میان علمای شیعه رضوان الله علیهم آن است که آن حضرت در شب جمعه هفدهم ربیع الاول به دنیا آمده است . (1)
شب ولادت
معمولاً مقارن ظهور پیغمبران الهی و ولادت آنها حوادث مهم و شگفت انگیزی اتفاق می افتد که بدانها «ارهاصات » می گویند . از جمله ابن هشام از حسان بن ثابت – شاعر معروف اسلام – نقل می کند که وی گفته : به خدا سوگند من پسری نورس در سنّ هفت یا هشت سالگی بودم و آنچه می شنیدم بخوبی درک می کردم که دیدم مردی از یهود بالای قلعه ای از قلعه های مدینه فریاد می زد : ای یهودیان !و چون یهودیان پای دیوار قلعه جمع شدند و از او پرسیدند : چه می گویی ؟ گفت : بدانید آن ستاره ای که با طلوع آن احمد به دنیا خواهد آمد ، دیشب طلوع کرد !نقل کرده اند که در آن شب ایوان کسری ، که با سنگ و گچ ساخته شده بود و سالها روی ساختمان آن زحمت کشیده بودند و هیچ کلنگی در آن کارگر نبود شکافت و چهارده کنگره آن فرو ریخت .(1)
دوران شیرخوارگی
عبدالمطلب از ولادت نوزاد جدید بسیار خرسند گردید و او را برداشته به درون کعبه آورد و مراسم شکرگزاری را بجای آورد . سپس درصدد برآمد تا دایه ای برای شیردادن وی فراهم کند . بدین منظور چندی آن حضرت را به ثویبه – که آزاد کردة ابولهب بود – سپردند . او نیز نوزادی به نام مسروح داشت که رسول خدا ( ص ) را از شیر وی شیر داد و پیش از آن نیز حمزه عموی رسول خدا را شیر داده بود و از این رو حمزه برادر رضاعی آن حضرت نیز محسوب می شد . به هر صورت دوران شیر دادن ثویبه بدان حضرت چند روزی بیشتر طول نکشید و سپس حلیمة سعدیه دختر ابوذؤیب که کنیه اش « امّ کبشه » و از قبیله بنی سعد بود آن حضرت را شیر داد و به دایگی او مشغول گردید . در کتاب شریف نهج البلاغه در خطبة قاصعه امیرالمؤمنین ( ع ) فرموده است : « از روزی که پیغمبر ( ص ) از شیر گرفته شد خدای تعالی بزرگترین فرشتة خود را همنشین او گردانید که در شب و روز او را به سوی راه بزرگواری و اخلاقهای نیکوی جهان وادار کند و ببرد ... » موّرخین عموماً نوشته اند که رسول خدا تا سنّ پنج سالگی در میان قبیلة بنی سعد زندگی کرد و سپس حلیمه آن حضرت را به نزد مادرش آمنه بازگرداند و به وی سپرد . رسول خدا ( ص ) تا پایان عمر گاهی از آن زمان یاد می کرد ، و از حلیمه و فرزندانش قدردانی می نمود . بدین ترتیب پیامبر گرامی اسلام تحت سرپرستی و کفالت جدش عبدالمطلب درآمد . (1)
ازدواج با خدیجه
خدیجه ( س ) دختر خویلد بود و از طرف پدر با رسول خدا ( ص ) عموزاده و نسب هر دو به قصّی بن کلاب می رسید . خدیجه از نظر نسب از خانواده های اصیل و اشراف مکه بود . از این رو وقتی بزرگ شد خواستگاران زیادی داشت . بنا به نقل اهل تاریخ سرانجام او را به عقد عتیق بن عائد مخزومی در آوردند ، ولی چند سالی از این ازدواج نگذشته بود که عتیق از دنیا رفت و سپس شوهر دیگری کرد که او را ابوهاله بن منذر اسدی می گفتند . خدیجه از شوهر دوم دختری پیدا کرد که نامش را هند گذارد و بدین جهت خدیجه را امّ هند می نامیدند .