لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عوارض شکستگی ها
عوارض شکستگی ها عبارتند از :
عفونت
این عارضه معمولا محدود به شکستگی های باز است که زخم بوسیلة ارگانیسمی آلوده می شود . در شکستگی بسته امکان عفونت در مواردی است که بوسیلة عمل جراحی به شکستگی باز تبدیل شود . اهمیت این عارضه به این دلیل است که عفونت مانع جوش خوردن قطعات شکسته می شود .
درمان
در عفونت حاد براساس درناژ کامل و درمان طبی ضد میکروبی است .
در عفونت مزمن عمل جراحی اندیکاسیون پیدا می کند و درحین جراحی تمام سکستروم ها را باید برداشت و استخوانی که با حفرات کوچک محتوی چرک به صورت لانه در آمده است باید تراشیده وبرداشته شود . در صورت بزرگ بودن حفرات آنها را تخلیه نموده و براساس مکان آنهابه وسیلة زبانه های پایه دار عضلانی یا پیوندهای پوستی یا پیوند استخوان اسفنجی از استخوان ایلئوم پر نمود .
تأخیر درجوش خوردن
درصورتی تاخیر در جوش خوردن وجود دارد که قطعات شکسته بعد از گذشت 3 تا 4 ماه بعد از شکستگی هنوز متحرک باشند .
علل تاخیر درجوش خوردن همان علل جوش خوردن هستند که در مبحث عدم جوش خوردن به آنها اشاره شده است .
درمان
در مراحل اول درمان منتظر ماندن است ودر صورت عدم جوش خوردن بعد از 6 ماه جراحی اندیکاسیون می یابد .
عمل جراحی ارجح پیوند استخوان است اما در بعضی موارد که کال در هر دو سمت شکستگی تشکیل شده است فیکساسیون داخلی به تنهایی و بدون پیوند استخوانی کافی است .
عدم جوش خوردن
اگر بعد از چندما شکستگی جوش نخورد تغییرات رادیولوژیک به صورت زیر ظاهر می شود :
انتهاهای شکستگی گرد ومتراکم می شود وخط شکستگی واضح تر دیده می شود . از نظر پاتولوژیک به نظر می رسد کهروند ترمیم پایان یافته است و کال دیده نمی شود و فاصله بین استخوان بوسیله بافت فیبروپر می شود و حتی ممکن است مفصل کاذب تشکیل شود .
اتیولوژی عدم جوش خوردگی
عفونت
خونرسانی ناکافی
حرکت بین قطعات شکسته
وجود نسج نرم بین قطعات شکسته
جداشدن بیش از حد قطعات از همدیگر
حل دشن هماتوم شکستگی بوسیلة مایع سینوویال ( در شکستگی های داخل مفصلی )
وجود فلز خورنده در نزدیک شکستگی
تخریب استخوان ( مانند تومور )
درمان
درمان براساس مکان شکستگی و میزان ناتوانی ایجاد شده متغیر است .
اگر عدم جوش خوردن موجب ناتوانی جزئی شود ( مانند شکستگی اسکافوئید ) بهتر است نادیده گرفته شود اما اگر این عارضه موجب ناتوانی شود درمان جراحی لازم است که شمل پیوند استخوان ، جایگزینی بوسیلة پروتز وانتقال عروق به همراه استخوان زنده است و در صورت عدم موفقیت راههای قبلی در نهایت از تحریک الکتریکی – مغناطیسی می توان استفاده نمود .
نکروز آواسکولر
این عارضه نزدیک انتهای مفصلی استخوان رخ می دهد مخصوصاً هنگامی که قطعة انتهائی فاقد اتصالات نسج نرم عروق است و خونرسانی آن از طریق عروق داخل استخوان صورت می گیرد و این عروق تغذیه ای به علت تروما پاره می شوند .
بتدریج استخوان بدون رگ ساختمان ترابکولار خود را از دست داده و گجرانولار یا ریگی می شود ودر نهایت به صورت توده ای بی شکل بر روی هم دچار کلاپس می شود .
مکانهای شایع نکروز آواسکولر عبارتند از سرفمور بعد از شکستگی گردن فمور یا دررفتگی هیپ ، نیمة پروگزیمال استخوان اسکافوئید بعد از شکستگی کمر اسکافوئید ، تنة تالوس بعد از شکستگی گردن تالوس . گاهی کل استخوان بعد از در رفتگی مبتلا به نکروز آواسکولر می شود که بعنوان مثال می توان استخوان لوئیت رانام برد .
یافته های رادیوگرافیک
عدم وجود استئورپورز ناشی از عدم مصرف عضو شکسته در استخوان مبتلا به نکروز آواسکولر
در اسکن رادیوایزوتوپ بوسیله تکنتیوم عدم جذب ماده رادیوایزوپ توسط استخوان درگیر و دیده شدن آن به صورت ناحیة سرد وجود دارد .
درمان
به علت از بین رفتن ساختمان مفصل مجاور جراحی در مراحل اولیه اندیکاسیون دارد .
سوراخ کردن قطعةآواسکولر با یا بدون پیوند استخوان و خارج کردن قطعة آواسکولر و در صورت لزوم بازسازی مفصل با نوعی آرتروپلاستی یا ثابت کردن مفصل بوسیلة آرترودز روشهای جراحی معمول می باشند .
بد جوش خوردن
این اصطلاح در مواردی به کار می رودکه دفورمیتی حاصل از نظر بالینی واضح باشد .
درمان
در مواردی که ناتوانی ایجاد شده خفیف است نیاز به اصلاح وجود ندارد . اما اگر ناتوانی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فنون درمان حمایتی
صرف نظر از هر رویکرد درمانی، توجه به مکانیزمهای دفاعی بسیار مهم است. اگر چه، پس از تشخیص مکانیزمهای دفاعی، آنچه شما در درمان به کار میبرید از موردی به مورد دیگر متفاوت است؛ اما در صورتی که افراد دچار اختلالهای جدی در انتزاع، انسجام تلفیق یا اعتماد بنیادی باشند، معمولاً بهتر است از فنون درمان حمایتی استفاده کنید (استورات و لوین، 1967؛ بلک من، 1994). در این فصل به فنون حمایتی مبتنی بر نظریههای تحلیلی و برخی از مکانیزمهای دفاعی مربوط پرداخته میشود.
بازسازی کارکردهای من
زمانی که مشخص شد یک یا تعدادی از کارکردهای من مستقل مختل شده، سعی کنید حداقل برخی از ابعاد آنها را برای فرد فراهم کنید تا بتواند در شخصیت فرد ادغام شود. در ذیل به برخی از قواعد کلی اشاره میشود که شما میتوانید از آنها در فنون درمانی افرادی که کارکردهای من مستقل در آنان مختل شده، استفاده کنید.
عملکرد انسجام بخشی (تلفیقی)
اختلال این عملکرد به تفکر مماسی، حاشیه پردازی، انسداد، ناتوانی در مفهوم پردازی و سازمان نایافتگیهای دیگری نظیر تکرار مهملات، فقدان تداعیها و پرش افکار منجر میشود.
* داروهای ضد پسیکوتیک (ضد جنون) تجویز کنید (در موارد اختلال شخصیت مرزی با دز پایین دارو تجویز کنید).
* گفتار سازمان نایافته بیمار را با قطع محبت آنان متوقف کنید.
* جلسات را طوری سازماندهی کنید که بر مشکلات خاص متمرکز باشید.
انتزاع
اختلال این عملکرد به غیبت گرایی افکار منجر میشود.
* در درمان معانی روابط، وقایع و سایر مطالبی که فرد متوجه آنها نمیشود را توضیح دهید: معانی ضمن مطالب را توضیح دهید. Read between lines
* در مورد معنایی که رفتارهای مردم میتواند داشته باشد و دلایل وضع قوانین، آداب و رسوم صحبت کنید و آنان را متقاعد کنید.
واقعیت آزمایی
بر اساس شناختی که از واقعیت رویدادهای مختلف طبق گزارش افراد به دست آوردهاید، به تغییر مجدد واقعیت برای آنان بپردازید.
* داروهای ضد پسیکوتیک تجویز کرده و یا برای دارو درمانی ارجاع دهید.
* در باره رفتارهای دیگران فرضیات احتمالی را پیشنهاد کنید.
* برای راحت تر کردن فهم اتفاقاتی که در دنیا رخ میدهد، قیاسهایی ارائه کنید.
* هر نوع نتیجه گیری نادرست را باطل/خنثی کنید.
گفتار
* کاربرد عبارات phrases فرد را تصیح کنید.
* به فرد شیوه گفتاری را پیشنهاد کنید که میتواند در موقعیتهای دشوار و مختلف به کارببرد، از الگوبرداری نیز میتوانید استفاده کنید.
مراقبت نفس preservation
* فرد را با تمایلات خود تخریبگریاش رویاروی کنید (برای مثال، توضیح دهید که بی اشتهایی عصبی، به نوعی از بین تخریب بردن خود است.) (ویلسون، هاگان و مینتز، 1992).
* روشهای مناسبتری را برای حل مسئله توصیه کنید.
* از "تفسیرهای" عقلانی برای پویاییها استفاده کنید.
* فرد را بستری کنید و / یا داروهای ضد پسیکوتیک تجویز کنید.
سازگاری
به خاطر داشته باشید که سازگاری میتواند خود ناهمخوان * (دستکاری محیط) یا خود همخوان ** (همسازکردن خود با محیط) باشد.
* رفتارهای سازگارانهتری را به فرد توصیه کرد و او را به انجام آنها ترغیب کنید.
* درمان را با برنامههایی برای فعالیت پیش ببرید.
* برای به وجود آوردن شرم در فرد، منطق بیاورید.
پیش بینی (ایجاد انتظار)
* دربارة موقعیت ها، قضاوت شخصی خود را پیشنهاد کنید.
مداخله کنید
* ظرفیت فرد را برای مداخلات ارزیابی کنید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .doc :
درمان کاتارتیک چیست؟
در روانکاوی به خاطر آوردن ،خاطات گذشته بیمار زمانی که با بیرون ریزی عاطفی بر انگیختگی های بیمار همراهی می شود.بیمار صمن اینکه به یاد می آورد که در چه شرایطی نشانه های بیماریش برای نخستین بار به وجود آمده اند.نشانه های بهبود در او ظاهر می شود.اگر تجدید خاطره ی صنه فراموش شده،اگر به هر دلیلی بدون برون ریزی عاطفی همراه و سرکوب شده ،جلوه و بروز یابد،باز آفرینی خاطره ی مزبور در جلسه ی روانکاوی،بدون اثر خواهد بود.در ظاهر،بیماری و تجدید سلامتی وابسته به این عواطف آنی است.
باید دانست که تجدید و باز آفرینی صحنه ها و خاطرات،در صورتی به عقده گشایی و درمان کمک می کند که بار عاطفی سرکوب شده ی وابسته به این خاطرات،در زمان باز آفرینی و تجدید آنها بروز نمایند.برای نمونه به صورت بروز خشم شدید،گریه،خنده یا حرکات اندام ها که همه بیانگر نوعی بار عاطفی هستند.
درمان کاتارتیک با استفاده از هیپنوز:
روش درمان کاتارتیک را برای اولین بار یک پزشک وینی به نام دکتر بروئر برای درمان یک دختر جوان دچار هیستری بکار برد.بیمار دکتر بروئر یک دختر جوان 21 ساله،بیسیار با هوش بود.او در طی دو سال از بیماریش یک سلسله نشانه ها از اختلالات جسمانی وروانی شدید از خود بروز داده بود.او در دست و پای راست خود احساس انقباض شدید همراه با بی حسی کامل داشت،البته گاهی این حالت در دست و پای چپ او هم آشکار می شد.اشکال در حرکت چشم ها و اختلالات فراوان در توانایی بینایی،نا توانی در راست نگه داشتن سر،سرفه های عصبی شدید،حالت تهوع نسبت به هر نوع ماده غذایی و ناتوانی در بلع آب در طی چندین هفته –با وجود عطش مفرط از زمره ی نشانه های این بیمار بودند.او افزون بر این دچار اختلال در تکلم نیز بود، به نوعی که از بیان و درک حتی زبان مادریش ناتوان شده و در نهایت در معرض حالات آبسانس1 یا غیاب(نبودن حضور روحی)،حالات گیجی و منگی،هذیان،تغییر شخصیت نیز قرار می گرفت.به نظر،طبیعی می رسد اگر تمام نشانه های بیان شده را به یک گرفتاری عضوی مغزی نسبت دهیم،بیماری ای که امید به بهبودی آن نخواهد بود و در نهایت،بیمار به سبب آن به زودی خواهد مرد.هنگامی که علائمی از این نوع در نزد زن جوانی دیده می شودکه اعضاء مهم او مانند قلب،کلیه ها و غیره به طور کامل سالم هستند ولی بیمار با ضربه های عاطفی شدید برخورد نموده-به خصوص هنگامی که این نشانه ها به صورت شدید و گسترده بروز نمایند-پزشکان مطمئن هستند که خطری بیماری را تهدید نمی کند.آن ها می دانند که در این مورد،یک گرفتاری عضوی مغزی وجود نداشته و این حالتی عجیب و غریب است که پزشکان یونانی پیشتر نام هیستری را به آن داده بودند،حالتی که بیمار را تهدید نکرده و امید به بهبودی کامل را به جای می گذارد.نشانه های بیمار هنگامی بروز می کند که دختر جوان از پدر بیمارش که بسیار برای او عزیر بوده و مراقبت می کرده ولی بیماری دختر جوان او را مجبور می کند تا از مراقبت از پدرش کنار بکشد(در طول این بیماری پدر بیمار از پا درمی آید).
درمان:روش دوستانه همراه با همدردی که دکتر بروئر از خود در مشاهده ی بیمار نشان داد،برای بیمار به عنوان نخستین کمک درمانی جلوه می نمود.در حالت های غیاب و تغییرات روحی همراه با گیجی،بیمار عادت داشت که چیزی یا کلماتی را زیر زبان به آهستگی بگوید.این کلمات به ظاهر،مربوط به زندگی خصوصی و شخصی او بوده است.دکتر بروئر شروع به تکرار این کلمات کرده و بدین گونه بیمار را وارد حالتی مشابه هیپنوز می نمود.او کلمات را یکی پس از دیگری تکرار می کرد،با این امید که افکاری که بیمار را به خود مشغول داشته ،بروز نماید.بدین گونه بیمار به دام افتاده و آغاز به بیان داستانی می نمود.بدین گونه این کلمات،وجود پندار های او را آشکار ساختند.
آنها تخیلاتی همراه با حزن و اندوه عمیق بود و نیز گاهی همراه با زیبایی خاص که می توان از آن ها به عنوان خواب و خیال یاد کرد.هسته ی مرکزی این خواب و خیالات،دختر جوانی بر بالین پدر بیمارشبود.پس از بیان چند نمونه از این پندار ها،او به دنیای روانی عادی بازگشت.بهبودی چندین ساعت طول کشید ولی روز بعد نشانه های بهبودی ناپدید گردید.این روش بار دیگر به همان صورت مورد استفاده قرار گرفت و رویا ها و پندار های جدیدی را آشکار ساخت.
به زودی تشخیص دادیم که به طور اتفاقی یک چنین روند تصفیه و پاکیزه نمودن روح،چیزی بیشتر از دور نمودن و بر طرف کردن زود گذر گیجی روانی-که به طور پیوسته دوباره زنده می گردد-را تحقق می بخشید.بدین معنی که نشانه های بیمار گونه ناپدید می شوند و این هنگامی تحقق می یافت که در زیر هیپنوز،بیمار می توانست با بیرون ریختن عاطفی بر انگیختگی های خود،بیاد بیاورد که در چه شرایطی این نشانه ها برای نخستین بار به وجود آمده اند.
در آن هنگام ،تابستان بود و برای مدتی هوا بسیار گرم شده بود.بیمار از تشنگی رنج بسیار می برد زیرا بدون آن که علت آن را بدانیم،به طور ناگهانی او از نوشیدن آب،ناتوان شده بود.او می توانست لیوان آب را نگاه دارد ولی درست درزمانی که لبانش با لیوان تماس می یافت او لیوان را با یک حالت ترس از آب(هیدروفوبی)از خود دور می کرد.در طی این چند ثانیه به طور حتم و به گونه ای آشکار،او در حالت غیاب روحی بسر می برده است.او تنها از میوه ها برای سد عطش خود که وی را رنج می داد،استفاده می نمود.این مشکل از حدود شش هفته پیش پدید آمده بود.در نهایت ،یک روز در زیر هیپنوز ،او از خدمتکار انگلیسی اش –که بیمار،وی را دوست نداشته یاد کرده و با تمام علائمی که حاکی از یک تنفر عمیق است،چنین بیان می کند که روزی به اطاق این زن خدمتکار می رود و در آن جا سگ کوچکی را می بیند،در حالی که «این جانور زشت»از یک لیوان آب می خورده ولی بیمار به حسب رعایت ادب با دیدن این صحنه چیزی نمی گوید.پس از آن که در زیر هیپنوز،این شرح حادثه تمام شد و او به طرز شدیدی خشم خود-که تا کنون در بند کشیده شده بود-را بروز داد،تقاضای نوشیدن کرده و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
گزارش کار درمانگاه دام و طیور
1- تیلربوز (کنه زدگی): علائم: انعکاس صدای قلب در تقریباً تمام نواحی بدن به خصوص اطراف ستون مهره ها / پتشی در مخاط چشم/ تورم عقده لنفاوی prescapular و prefemoral (پیش رانی)/تتراسیکلین (اکسی وت) (هفت درد) cc10-3 در عضله کپل+آهن+B12. با شستن مرتب و دادن تفاله گوجه فرنگی و هندوانه تب را پایین آورد. درو تا چند بار تکرار شود . کنه حامل ریپی سفالوس بوده که تیلریا آنولاتا را منتقل می کند. سم ضد تیلریوز شامل: مک تاک و سایر مترین و نگوون می باشند.
2- سخت زایی: در حالت طبیعی سر و گردن گوساله به طرف جلو است. در اینجا سر برگشته است. تا وقتی جنین است به راحتی خارج می شود. اینجا خشک شده است و می میرد. طناب را دور مچ دست یا پوزه بسته و می کشیم. نباید تا دو روز شیر را به طور کامل دوشید. درمان: نئومایسین + کلسیم + فسفر + اکسی تتراسیکلین داخل رحم- هر 12 ساعت cc15 اکسی توسین قبل از دوشش می زنیم. گاهی پارگی رحم دارد که آنتی بیوتیک + آهن B12 تزریق می کنیم.
3- ورم پستان گانگلیونی در گوسفند (سیاه سینه): سر پستانک سیاه و سرد می شود و تب دارد. درمان: پنی سیلین و بتامتازون- هردو IM) و پماد پستانی.
4- MCF (تب نزله ای بدخیم): بیماری ویروسی گوسفند که گاو را آلوده می کند. گاو زمین گیر بوده و تنفس پر صدا و فش فش دارد . کراتیت و کدورت قرنیه داریم که Centrifugal (از طرف به مرکز) بوده و قهوه ای می شود. پرزهای داخل دهان پرخون بوده و بضی از آنها سفید و نکروزه شده اند. سرفه/ اشتهای کم/ عقده های لنفاوی متورم و تب نیز داریم. بیماری کشنده است و دارو ندارد.
5- یکی از دلایل استفراغ در نشخوار کننده (گاو) دندان کج است که به آن دگزامتازون تزریق می شود.
6- پوسته پوسته شدن پستان: پس از ضد عفونی با پنس و اسکالپل آن را بریده و از اسپری اکسی تتراسیکلین (O.T.O) استفاده می کنیم.
7- جابجایی خفیف شیردان: با حرکات مشکی (Ballottemnt) در پایین محوطه بطنی چپ صدای شلپ شلپ (Splashing Sound) دارد و در تمام سمت چپ محوطه بتنی با ضربه زدن صدای زنگی قوی(Metalic Sound) شنیده می شود. اشتها ندارد و غذا نمی خورد و شکمبه آتون است. درمان: حل کردن و خوراندن پودر سوءهاضمه (Porgative)/ پارافین (مسهل) و دواندن زیاد).
8- جفت ماندگی: بعد از تولد جفت نیامده است. برخی عقیده دارند که ماندن آن اشکال ندارد و برخی آی را بیرون می کشند. با دست از طریق واژن جفت را از اتصالهایش جدا می کنیم و سپس 10 عدد بلوس اکسی تتراسیکلین (ابلت رحم) در رحم می گذاریم. در اثر عدم درمان و نکشیدن جفت متریت ایجاد می شود.
9- انسداد پستان: گاهی یک سرپستانک گوشت اضافی درآورده و شیر خارج نمی شود و باید جراحی شود. اگر تنگ بود (Stenosis پستان) با کورت آن را تراشیده و گشاد می کنیم.
10- انگل طیور: طیور خودشان را می خوارانند و دامدار روی زمین تعدادی کرم متحرک نشان می دهد که اسکاریس طیور است. درمان: آلبندازول.
11- ورم پستان: گاهی در اثر کرم زدگی پستان ورم کرده و سفت می شود. درمان: تزریق پنی سیلین و مالیدن پماد کرزول به سر پستانک.
12- سندروم گاو زمین گیر (Downer cow syndrome): مانند تب شیر است. ولی به سختی بلند می شود. تب شیر پس از زایمان است ولی دانر کاو غیر از زمان زایمان است. اگر دهیتدارته باشد (آزمایش الاستیسیته پوست دنده ها) سرم تزریق می کینم. کلسیم هم از طریق IV استفاده می شود. اگر تب داشت اکسی تتراسیکلین IM هم می زنیم. سپس یک چوب زیر گاو گذاشته و با دادن شوک به کمک چند نفر بلند می کنیم.
13- تب شیر (Milk Fever) : پس از زایمان است. تونوسیته (قدرت ضربان) قلب کم بوده و آریتمی دارد. گاو زمین گیر است. درمان: CMP (کلسیم- منیزیم- فسفر) به شکل IV و فنیل بوتازون + ویتامین AD3E از طریقIM . شیر را تا چند روز نمی دوشیم تا فقط گوساله بخورد. با گذاشتن چوب زیر گاو و شوک آن را بلند می کنیم. بعد از تزریق کلسیم ضربان قلب قوی و منظم می شود.
14- عدم تعادل: احتمال کم خونی وجود دارد. درمان کلسیم و ویتامین B12 + آهن را به طور IM تزریق کرده و اگر غش کرد و دست و پا سیخ شد دچار هیپومنیزمی (Gross Tetani) شده و منیزیم تزریق می کنیم. (IV) .
15- ورم پستان(Mastitis) : در زمان دوشیدن شیر به صورت پته پته (دلمه دلمه همراه با چرک) خارج می شود. درمان: لینکومایسین + دگزامتازون. اگر ورم پستان فیزیولوژیک و ناشی از ادم بود و جای دست روی آن می ماند از داروی مدر مثل فورزماید و یا از ویتامین B12 یا B- complex استفاده می شود.
16- نیوکاسل در طیور زنده: بر اساس اطلاع دامدار علایم عصبی و چند عدد تلفات بوده است. درمان ندارد و به بقیه واکسن روغنی می زنیم.
17- بابزیوز : هماچوری و همو گلویینوری و وجود خون در ادرار و بزرگی عقده های لنفاوی تب و تمام علائم تیلریوز ( انعکاس صدای قلب و ... ) وجود دارد. (بابزیوز در فصول گرم فراوان هستند) درمان: بوتالکس.
18- سالمونلوز: وجود اسهال خونی در اطراف مقعد/ زورش (Tenesmus) و تب بالا. درمان: سولفادیمیدین در زیر پوست گردن+ پودر Scor Stop که ضد اسهال است. (محلول در آب) + نئومایسین سولفات (بولوس سفید. شیر سرد و ظرف کثیف هم باعث اسهال است.
19- وجود خون در شیر : درمان: اکسی توسین + فنیل بوتازون + ویتامین K.
20- اسهال: الف) عامل آن در هفته اول تولد کولی باسیل بوده که اسهال سفید می دهد. درمان: انروفلوکسازین + نئومایسین + سرم قندی- نمک. ب) اسهال در بعد از هفته اول ناشی از سالمونلا که سبز و خونی است و زورش و تب دارد. ج) اسهال زردی ناشی از استرپتو کوکوس که تب دارد. درمان پنی سیلین یا نئومایسین. د) اسهال متابولیک که در اثر خوردن شیر زیاد یا شیر سرد که تب ندارد و خود به خود خوب می شود. گوساله نباید بیش از 10% وزن خود در روز شیر بخورد.
21- ورم پستان گوسفند همراه با انگل (کخ روده و کرم): با آب گرم شستشو داده و به آن محلول کرولین زده تا مگس ننشیند. پنی سیلین و دگزامتازون را به صورت IM تزریق کرده و پماد نئومایسین و پماد Tetranebanol را نیز به سر پستانک می مالیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 48
کمرویى; علل پیدایش و راههاى درمان آن
مقدمه:
انساناصالتاموجودىاست اجتماعى و نیازمند برقرارى ارتباط با دیگران. بسیارى از نیازهاى عالیه انسان و شکوفا شدن استعدادها و خلاقیتهایش فقط از طریق تعاملبین فردى و ارتباطات اجتماعى ارضا مىگردد. در واقع،خودشناسى، برقرارى ارتباط مؤثر و متقابل با دیگرانو پذیرش مسؤولیت اجتماعى از اهداف اساسى همه نظامهاى تربیتى است. در دنیاى پیچیده امروز، یعنى در عصر ارتباطات حضور فعال فرهنگى و احاطه بر زنجیره علوم، فنون و تکنولوژى برتر انکارناپذیر است.
در هر جامعهاى درصد قابل توجهى از کودکان، نوجوانان و بزرگسالان بدون آنکه تمایلى داشته باشند، ناخواسته خود را در حصارى از کمرویى محبوس و زندانى مىکنند و شخصیت واقعى و قابلیتهاى ارزشمند ایشان در پس تودهاى از ابرهاى تیره کمرویى ناشناخته مىماند.
چه بسیار دانشآموزان، دانشجویان، کارمندان، کارگران و... هوشمند و خلاقى که در مدارس، دانشگاهها، ادارات، کارخانجات و... فقط به دلیل کمرویى و ناتوانى اجتماعى، همواره از نظر پیشرفت تحصیلى و شغلى و قدرت خلاقیت و نوآورى نمره کمترى عایدشان مىشود; چرا که کمرویى یک مانع جدى براى رشد قابلیتها و خلاقیتهاى فردى است.
پدیده کمرویى در بین بزرگسالان و افراد مسن بسیار پیچیدهتر از جوانان است و چنین پیچیدگى روانى ممکن است در اغلب موارد نیازهاى درونى، تمایلات، انگیزهها، قابلیتها، فرصتها، هدفها و برنامه شغلى، حرفهاى و اجتماعى جوانان ایشان را به طور جدى متاثر و دگرگون کند.
پرداختن به پدیده کمرویى و بررسى مبانى روانشناختى آن از اینرو حائز اهمیت است که تقریبا همه ما بهگونهاى تجاربى از کمرویى را در موقعیتهاى مختلف داشتهایم. اما نکته مهمتراین است که بعضىها درهمهشرایطوموقعیتهاى اجتماعى به کمرویى قابل توجهى دچار مىشوند. بنابراین مىتوان گفت که اکثر قریب به اتفاق مردم در مواردى از زندگى اجتماعى خود به گونهاى دچار کمرویى شدهاند. اما پدیده کمرویى داراى درجات مختلفى است:
- بعضىها صرفا در مواقع و موقعیتهاى خاص دچار کمرویى مىشوند;
- بعضىها در برخى از مواقع و موقعیتها دچار کمرویى مىشوند;
- بعضىها در غالب مواقع و موقعیتها دچار کم رویى مىشوند;
- بعضى از کودکان، نوجوانان و بزرگسالان که شمارشان نیز قابل ملاحظه است، تقریبا در همه موقعیتهاى اجتماعى دچار کمرویى مىشوند.
روندتحولات اجتماعى گویاى این حقیقت است که مساله کمرویى غالبا با گذشت زمان، فشردگى و پیچیدگى روابط بین فردى وتشدیدفشارهاىاجتماعى، رقابتها، گوشهگیرىها، تکروىها، عزلت گزینىها و تنهایىها گستردهتر و شدیدتر مىشود و درصد بیشترى از جوانان و بزرگسالان را فرا مىگیرد که مىتواند به تدریجبه صورت نوعى بیمارى روانى درآید. مگر اینکه بتوانیم با تشخیص سریع و استفاده از روشهاى تربیتى و درمانى مناسب و مؤثر از گسترش و تشدید آن جلوگیرى کنیم.
کمرویى چیست؟
یکی از تعاریف کمرویی ـمشکل پیدا کردن در برقراری یک ارتباط خوب با اطرافیان است.برای برخی از افراد مشکلاتی که کم رویی پدید میاوردممکن است باعث ایجاد ناراحتی های جسمی ـنگرانی و اضطراب باشد.در هر موقعیتی ـخجالتی بودن میتواند اثرات سویی بر روابط فرد بگذارد.یکی دیگر از مشکلات افراد خجالتی این است که در شرایط خاص نمی توانند به راحتی تصمیم بگیرند.دکتر فیلیپ زیمباردو یکی از پیشگامان مطالعه در مورد کمرویی می گوید :برخی افراد مهارتهای اجتماعی لازم را برای برقرارسازی ارتباطات انسانی ندارند.این افراد نمیدانند که چگونه باید یک مکالمه را اغاز نمایند و یا چگونه سوالی را در کلاس مطرح کنند.
کمرویى یک توجه غیر عادى همراه با ترس به خویشتن است که در یک موقعیت اجتماعى ظاهر مىشود و در نتیجه آن، فرد دچارنوعى اختلال در رفتار و عضلات بدنى شده و شرایط عاطفى و شناختىاش متاثر مىگردد. یعنى زمینه بروز رفتارهاى خام و ناسنجیده و عکسالعملهاى نامناسب در وى فراهم مىشود. به دیگر سخن پدیده کمرویى به وجود مشکل در برخوردهاى اجتماعى و رفتارها و احساسهاى آزار دهنده شخصى مربوط مىشود که همواره به صورت یک ناتوانى یا معلولیت اجتماعى ظاهر مىگردد. به کلام ساده کمرویى یعنى: «خود توجهى» فوقالعاده و ترس از مواجه شدن با دیگران. زیرا کمرویى نوعى ترس یا اضطراب اجتماعى است که در آن فرد از مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعى گریز دارد.
بنابراین فرد کمرو، از یک طرف نگران رو به رو شدن با افراد جدید است و از سوى دیگر از وارد شدن به اماکن جدید و کسب کار و تجارت تازه هراس دارد که مجموعه این حالات احساس عجز در عین توانمندى را در وى به دنبال خواهد داشت. البته باید توجه داشت که احساس کمرویى افراد، همیشه در برابر انسانها متبلور مىشود و نه حیوانات، اشیا و موقعیتهاى طبیعى و جغرافیایى.
نگاه اجمالی
کمرویی مشکل پیچیدهای است که برای غلبه برآن باید از روشهای مختلف استفاده کرد. توصیهها و تمریناتی که ارائه میشود، تنها زمانی میتوانند ارزشمند باشند که تصمیم خود را نسبت به تغییر روش زندگی خود اتخاذ کرده باشید و در کنار آن به این اعتقاد داشته باشید که امکان تغییر وجود دارد. درواقع تا زمانی که اعتقادی به تغییرپذیری نداشته باشیم، تصور تغییر یافتن محال است. عنصر لازم دیگر شجاعت در عملکرد است. این یعنی از تغییر نترسیدن و به پیشواز تغییرات رفتن در جهت بهبود روش زندگی و داشتن زندگی بدون کمرویی
کمرویى از دیدگاه بین فرهنگى
کمرویى یک پدیده گسترده و متنوعى است که در نزد افراد، خانوادهها، جوامع و فرهنگهاى مختلف معانى متفاوتى دارد. یک کودک یا نوجوان ممکن است از نظر روانشناسىاجتماعى فردى کمرو باشد، اما از نظر خانواده یا مدرسه به عنوان یک کودک یا نوجوان مؤدب و متین تلقى گردد. به عبارت دیگر بعضىها افراد کمرو را انسانهایى ساکت، مؤدب و محترم مىدانند و تصور مىکنند که این افراد، شهروندان سالم و بىآزارى هستند و برخى نیز افراد کمرو را انسانهاى مطیع، حرف گوشکن، مستعد و مقبول اجتماع مىدانند.
بعضى نیز کمرویى را براى دختران امرى عادى و صفتى مثبت تلقى مىکنند و آن را براى پسران یک ویژگى یا منش ناپسند مىدانند. در حالىکه کمرویى همانگونه که پیشتر اشاره شد یک معلولیت اجتماعى و مانع رشد مطلوب شخصیت است و براى هر دو جنس امرى نامطلوب است.
برخى دیگر کمرویى را در افراد، به خصوص در دختران مترادف با حیا و عفت مىدانند و آن را تایید و تمجید و تشویق مىکنند،
در حالىکه «حیا» یکى از برجستهترین صفات انسانهاى متعالى بوده، شاخص ایمان و بیانگر رشد مطلوب شخصیت است. به بیان دیگر قدرت خویشتندارى امرى ارادى وارزشمند است و برعکس، کمرویى پدیدهاى کاملا غیر ارادى، ناخوشایند و حکایتگر ناتوانى و معلولیت اجتماعى است.
انتظار این است که در جوامع اسلامى به ویژه در کشور ما با توجه به ارزشهاى والاى قرآنى و وظایف و تکالیف شرعى فردى و گروهى، پذیرش مسؤولیتهاى اجتماعى و اتصاف به فضیلتهاى اخلاقى، رشدى متعادل و متوازن داشته باشد. بدون تردید مسلمانان کمرو نمىتوانند در انجام بعضى از وظایف و مسؤولیتهاى اجتماعى خود موفق باشند. فىالمثل خمیر مایه ایفاى وظیفه مهم امر به معروف و نهى از منکر، برخوردارى از شجاعت اخلاقى و مهارت در برقرارى ارتباط اجتماعى متقابل، مؤثر و مفید است.
تغییر زندگی
اگر دیگر نمیخواهید تحت عنوان وامانده اجتماعی به حیات خود ادامه دهید یا از دیدن اینکه ، کمرویی شدید مانع استفاده از فرصتهای خوب زندگی میشود، احساس ناراحتی میکنید، وقت آن است که همه چیز را تغییر دهید. چهارنوع تغییرات اساسی میباید انجام شود که عبارتند از:
تغییر شیوههای فکری درباره خود و کمرویی