لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
مقدمه
درباره دنیا و آخرت و نحوه ارتباط آن دو عده ای راه افراط پیموده و گروهی به تفریط گراییده اند. عده ای اساساً جهان آخرت را انکار کرده و تنها به دنیا دل بسته اند و کامروایی خود را در رسیدن به زرق و برق دنیا می پندارند و برای به چنگ آوردنش از هیچ کاری فروگذار نمی کنند.
گروهی دیدگاهی کاملاً متفاوت با دسته اول دارند و بر این باورند که منزلگاه اصلی و ابدی انسان ها آخرت است و برای رسیدن به سعادت جاودانه آخرت، باید به دنیا پشت پا زد و از مواهب و لذت های دنیا به کلّی چشم پوشید و رهبانیت پیشه کرد.
اوصاف دنیا
از نگاه قرآن انسان موجودی بسیار والا و ارجمند، امانت دار و خلیفه الهی است. خدای بزرگ انسان را برای خود برگزیده، راه کمال و قرب را به روی او گشوده، امکانات سیر تا بی نهایت را در اختیارش گذاشته و فرصت زندگی دنیا را برای طی نمودن مسیر تکامل برایش مهیا ساخته است.
از نگاه قرآن منزلگاه اصلی و ابدی انسان ها سرای آخرت و دنیا گذرگاه رسیدن به آن است. نیز برای این که انسان ها گذرگاه دنیا را منزلگاه نپندارند با هشدارهای تکان دهنده و با استفاده از تمثیل های گوناگون حقیقت دنیا را ترسیم کرده، از فنا پذیری و ناچیزی آن سخن به میان آورده، درباره دلربایی و فریبندگی دنیا هشدار داده و از سرگرم شدن به آن و فراموش کردن هدف، سخت بر حذر داشته است.
قرآن از انسان ها مؤکداً خواسته که از فرصت کوتاه دنیا برای منزلگاه ابدی و تکامل و قرب بهره ببرند و دنیا را به تجارت خانه ای تشبیه کرده و سود آن را به دست آوردن نعمت های جاودانه بهشتی معرفی کرده است.
در این جا با استفاده از آیات نورانی الهی تلاش می کنیم به درک صحیحی از حقیقت دنیا برسیم و اوصافی را که قرآن در معرفی دنیا بیان کرده مرور نماییم.
خدای متعال درباره حقیقت دنیا و مراحل مختلف آن می فرماید:
﴿ واعلموا انما الحیوه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد کمثل غیث اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتراه مصفراً ثم یکون حطاماً و فی الآخره عذاب شدید و مغفره من الله و رضوان و ماالحیوه الدنیا الامتاع الغرور﴾
«بدانید که همانا زندگانی دنیا بازیچه و سرگرمی و زیور و فخر فروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و اولاد است. همانند بارانی که کشاورزان را گیاه آن خوش آید، سپس پژمرده شود و آن را زرد شده بینی، سپس خرد و ریز شود، و در آخرت هم عذابی شدید هست و هم آمرزش و خشنودی از جانب خداوند، و زندگانی دنیا جز مایه فریب نیست.»
اوصاف دنیا از نگاه قرآن
1- فناپذیری
خدای متعال در آیات متعددی از فناپذیری دنیا سخن به میان آورده و این حقیقت را با ذکر مثال های زنده و روشن بیان کرده است.
خدای متعال فرموده:
﴿ واضرب لهم مثل الحیوه الدنیا کمآءٍ انزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض فاصبح هشیماً تذروه الریاح و کان الله علی کل شیء مقتدراً المال و البنون زینه الحیوه الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثواباً و خیر املاً﴾
«و برای آنان داستان زندگی دنیوی را به آبی مثل بزن که آن را از آسمان نازل کنیم و به آن گل و گیاه زمین آمیزد، و سرانجام خرد و خوار شود که بادها پراکنده اش کند، و خداوند بر هر کاری تواناست. اموال و پسران، تجمل زندگی دنیوی است، و کارهای ماندگار شایسته، نزد پروردگارت خوش پاداش تر و امیدبخش تر است.»
2- سرای ناچیز
قرآن مجید در آیات متعددی از بی مقداری و ناچیزی زندگی دنیا سخن گفته است. در آیه ذیل خدای متعال برای ترسیم ناچیزی زندگی دنیا، صحنه ای جالب و گویا از اعترافات بندگان در روز قیامت را بیان کرده است:
﴿ قال کم لبثتم فی الأرض عدد سنین
قالو لبثنا یوماً أو بعض یوم فسئل العادین
قال إن لبثتم إلا قلیلاً لو أنکم کنتم تعلمون
أفحسبتم أنما خلقناکم عبثاً و أنکم إلینا لا ترجعون
فتعالی الله الملک الحق لا إله إلا هو رب العرش الکریم﴾
«گوید: چه مدت در روی زمین، به شمار سالیان، به سر بردید؟
گویند: روزی یا بخشی از روز به سر بردیم [باید] از شمارگران بپرسی.
گوید: اگر می دانستید جز اندکی به سر نبرده اید.
آیا پنداشته اید که شما را بیهوده آفریده ایم، و شما به نزد ما باز گردانده نمی شوید؟
بزرگا خداوند که فرمانروای بر حق است، خدایی جز او نیست که پروردگار عرش گرانقدر است.»
3- سرای سرگرمی و بازیچه
خدای متعال در آیات متعددی سرای دنیا را با دو عنوان «لعب= بازی» و «لهو= سرگرمی» توصیف کرده و از جمله فرموده است:
﴿و ما هذه الحیوه الدنیا إلا لهو و لعب و إن الدار الآخره لهی الحیوان لو کانوا یعلمون﴾
«و این زندگانی دنیا جز سرگرمی و بازیچه نیست. و زندگی حقیقی بی گمان در سرای آخرت است؛ ای کاش می دانستند.»
آری زندگی دنیا یک نوع سرگرمی و بازی است؛ مردمی جمع می شوند و به پندارهایی دل می بندند، بعد از چند روز پراکنده می شوند و در زیر خاک پنهان می گردند و همه چیز به دست فراموشی سپرده می شود؛ اما حیات حقیقی که فنایی در آن نیست، حیات اخروی است. خدای متعال در آیه دیگر این حقیقت را این گونه بیان کرده است:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
مقدمه
درباره دنیا و آخرت و نحوه ارتباط آن دو عده ای راه افراط پیموده و گروهی به تفریط گراییده اند. عده ای اساساً جهان آخرت را انکار کرده و تنها به دنیا دل بسته اند و کامروایی خود را در رسیدن به زرق و برق دنیا می پندارند و برای به چنگ آوردنش از هیچ کاری فروگذار نمی کنند.
گروهی دیدگاهی کاملاً متفاوت با دسته اول دارند و بر این باورند که منزلگاه اصلی و ابدی انسان ها آخرت است و برای رسیدن به سعادت جاودانه آخرت، باید به دنیا پشت پا زد و از مواهب و لذت های دنیا به کلّی چشم پوشید و رهبانیت پیشه کرد.
اوصاف دنیا
از نگاه قرآن انسان موجودی بسیار والا و ارجمند، امانت دار و خلیفه الهی است. خدای بزرگ انسان را برای خود برگزیده، راه کمال و قرب را به روی او گشوده، امکانات سیر تا بی نهایت را در اختیارش گذاشته و فرصت زندگی دنیا را برای طی نمودن مسیر تکامل برایش مهیا ساخته است.
از نگاه قرآن منزلگاه اصلی و ابدی انسان ها سرای آخرت و دنیا گذرگاه رسیدن به آن است. نیز برای این که انسان ها گذرگاه دنیا را منزلگاه نپندارند با هشدارهای تکان دهنده و با استفاده از تمثیل های گوناگون حقیقت دنیا را ترسیم کرده، از فنا پذیری و ناچیزی آن سخن به میان آورده، درباره دلربایی و فریبندگی دنیا هشدار داده و از سرگرم شدن به آن و فراموش کردن هدف، سخت بر حذر داشته است.
قرآن از انسان ها مؤکداً خواسته که از فرصت کوتاه دنیا برای منزلگاه ابدی و تکامل و قرب بهره ببرند و دنیا را به تجارت خانه ای تشبیه کرده و سود آن را به دست آوردن نعمت های جاودانه بهشتی معرفی کرده است.
در این جا با استفاده از آیات نورانی الهی تلاش می کنیم به درک صحیحی از حقیقت دنیا برسیم و اوصافی را که قرآن در معرفی دنیا بیان کرده مرور نماییم.
خدای متعال درباره حقیقت دنیا و مراحل مختلف آن می فرماید:
﴿ واعلموا انما الحیوه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد کمثل غیث اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتراه مصفراً ثم یکون حطاماً و فی الآخره عذاب شدید و مغفره من الله و رضوان و ماالحیوه الدنیا الامتاع الغرور﴾
«بدانید که همانا زندگانی دنیا بازیچه و سرگرمی و زیور و فخر فروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و اولاد است. همانند بارانی که کشاورزان را گیاه آن خوش آید، سپس پژمرده شود و آن را زرد شده بینی، سپس خرد و ریز شود، و در آخرت هم عذابی شدید هست و هم آمرزش و خشنودی از جانب خداوند، و زندگانی دنیا جز مایه فریب نیست.»
اوصاف دنیا از نگاه قرآن
1- فناپذیری
خدای متعال در آیات متعددی از فناپذیری دنیا سخن به میان آورده و این حقیقت را با ذکر مثال های زنده و روشن بیان کرده است.
خدای متعال فرموده:
﴿ واضرب لهم مثل الحیوه الدنیا کمآءٍ انزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض فاصبح هشیماً تذروه الریاح و کان الله علی کل شیء مقتدراً المال و البنون زینه الحیوه الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثواباً و خیر املاً﴾
«و برای آنان داستان زندگی دنیوی را به آبی مثل بزن که آن را از آسمان نازل کنیم و به آن گل و گیاه زمین آمیزد، و سرانجام خرد و خوار شود که بادها پراکنده اش کند، و خداوند بر هر کاری تواناست. اموال و پسران، تجمل زندگی دنیوی است، و کارهای ماندگار شایسته، نزد پروردگارت خوش پاداش تر و امیدبخش تر است.»
2- سرای ناچیز
قرآن مجید در آیات متعددی از بی مقداری و ناچیزی زندگی دنیا سخن گفته است. در آیه ذیل خدای متعال برای ترسیم ناچیزی زندگی دنیا، صحنه ای جالب و گویا از اعترافات بندگان در روز قیامت را بیان کرده است:
﴿ قال کم لبثتم فی الأرض عدد سنین
قالو لبثنا یوماً أو بعض یوم فسئل العادین
قال إن لبثتم إلا قلیلاً لو أنکم کنتم تعلمون
أفحسبتم أنما خلقناکم عبثاً و أنکم إلینا لا ترجعون
فتعالی الله الملک الحق لا إله إلا هو رب العرش الکریم﴾
«گوید: چه مدت در روی زمین، به شمار سالیان، به سر بردید؟
گویند: روزی یا بخشی از روز به سر بردیم [باید] از شمارگران بپرسی.
گوید: اگر می دانستید جز اندکی به سر نبرده اید.
آیا پنداشته اید که شما را بیهوده آفریده ایم، و شما به نزد ما باز گردانده نمی شوید؟
بزرگا خداوند که فرمانروای بر حق است، خدایی جز او نیست که پروردگار عرش گرانقدر است.»
3- سرای سرگرمی و بازیچه
خدای متعال در آیات متعددی سرای دنیا را با دو عنوان «لعب= بازی» و «لهو= سرگرمی» توصیف کرده و از جمله فرموده است:
﴿و ما هذه الحیوه الدنیا إلا لهو و لعب و إن الدار الآخره لهی الحیوان لو کانوا یعلمون﴾
«و این زندگانی دنیا جز سرگرمی و بازیچه نیست. و زندگی حقیقی بی گمان در سرای آخرت است؛ ای کاش می دانستند.»
آری زندگی دنیا یک نوع سرگرمی و بازی است؛ مردمی جمع می شوند و به پندارهایی دل می بندند، بعد از چند روز پراکنده می شوند و در زیر خاک پنهان می گردند و همه چیز به دست فراموشی سپرده می شود؛ اما حیات حقیقی که فنایی در آن نیست، حیات اخروی است. خدای متعال در آیه دیگر این حقیقت را این گونه بیان کرده است:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
دنیا در نهج البلاغه
دنیای مذموم:
معمولاً اینگونه برداشت می شود که اسلام علاقه به دنیا را مذموم داشته است. امّا اگرهدف از علاقه ، مربوط به ارتباط عاطفی است نمی تواند سخن صحیحی باشدزیراکه خداوند متعال انسان رابا یک سری ازعلائق وعواطف وتمایلات آفریده است واین ها جزء سرشت اوست وانسان خودش اینها راکسب نکرده است. پس این علایق زاید وعبث نیستند زیرا که خداوندهیچ چیز را بیهوده نیافریده است. می توان گفت که انسان ازطریق همین عواطف وعلایقش می تواند ارتباط با جهان داشته باشد وسپس به تکامل برسد .
پس منظورازعلاقه به دنیا چه چیز است؟ منظور ازعلاقه وتعلق به دنیا این است که انسان وابسته به امورمادی شود و دراصطلاح دراسارت دنیاقرارگیرد. اسلام چنین نظر دارد که رابطه انسان ودنیا مثل رابطه کشاورزی است بامزرعه ودنیا جایگاه تکامل بشراست .
خصوصیت انسان این است که به دنبال کمال مطلوب بوده ودرجستجوی چیزی است که اورابه منتهای آرزویش برساندواو همه چیزش بشود . اینجا است که اگرراهنمایی نباشدانسان دچاراشتباه می شود یعنی این علاقه تبدیل به وابستگی به دنیا می شود. پس چنین دنیایی مورد مذمّت قرار گرفته است زیرا ابدی وجاودانی دردنباله ی این جهان، آخرت است که آنچه رادراین دنیاانجام داده ایم ثمره اش را درآنجا خواهیم دید ودیگراین که ارزش انسان بالا تراست ازاین که اسیر دنیا شود.1
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند : خوب خانه ای است دنیا، امّا دنیا برای کسی است که آن راخانه ی خود نداند.2 منظور حضرت این است که انسان وابسته ی به دنیا نشود و به دنیا به این دید بنگرد که توشه ای رابرای آخرت بردارد.
خوبیها وزیبائیهای دنیا ازنظر امام علی (علیه السلام) :
امام می فرمایند: همانا دنیا سرای راستی برای راست گویان وخانه تندرستی برای دنیا شناسان وخانه ی بی نیازی برای توشه گیران وخانه ی پند برای پند آموزان است، دنیا سجده گاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگان الهی، فرود گاه وحی خدا، جایگاه تجارت دوستان خدا است که در آن رحمت خدا را به دست آوردند وبهشت را سود بردند چه کسی دنیا را نکوهش می کند ؟ وجدا شدنش را اعلام داشته وفریاد زد که ماندگار نیست وازنابودی خود واهلش خبر داده است؟ وحال آن که دنیا بابلای خودبلاهارانمونه آورد، وبا شادمانی خود به آنان شادمانی رساند . درآغاز شب بسلامت گذشت امّا درصبح گاهان بامصیبتی جانکاه باز گشت تا مشتاق کند وتهدید نماید وبترساند وهشدار دهد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
دنیا در نهج البلاغه
دنیای مذموم:
معمولاً اینگونه برداشت می شود که اسلام علاقه به دنیا را مذموم داشته است. امّا اگرهدف از علاقه ، مربوط به ارتباط عاطفی است نمی تواند سخن صحیحی باشدزیراکه خداوند متعال انسان رابا یک سری ازعلائق وعواطف وتمایلات آفریده است واین ها جزء سرشت اوست وانسان خودش اینها راکسب نکرده است. پس این علایق زاید وعبث نیستند زیرا که خداوندهیچ چیز را بیهوده نیافریده است. می توان گفت که انسان ازطریق همین عواطف وعلایقش می تواند ارتباط با جهان داشته باشد وسپس به تکامل برسد .
پس منظورازعلاقه به دنیا چه چیز است؟ منظور ازعلاقه وتعلق به دنیا این است که انسان وابسته به امورمادی شود و دراصطلاح دراسارت دنیاقرارگیرد. اسلام چنین نظر دارد که رابطه انسان ودنیا مثل رابطه کشاورزی است بامزرعه ودنیا جایگاه تکامل بشراست .
خصوصیت انسان این است که به دنبال کمال مطلوب بوده ودرجستجوی چیزی است که اورابه منتهای آرزویش برساندواو همه چیزش بشود . اینجا است که اگرراهنمایی نباشدانسان دچاراشتباه می شود یعنی این علاقه تبدیل به وابستگی به دنیا می شود. پس چنین دنیایی مورد مذمّت قرار گرفته است زیرا ابدی وجاودانی دردنباله ی این جهان، آخرت است که آنچه رادراین دنیاانجام داده ایم ثمره اش را درآنجا خواهیم دید ودیگراین که ارزش انسان بالا تراست ازاین که اسیر دنیا شود.1
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند : خوب خانه ای است دنیا، امّا دنیا برای کسی است که آن راخانه ی خود نداند.2 منظور حضرت این است که انسان وابسته ی به دنیا نشود و به دنیا به این دید بنگرد که توشه ای رابرای آخرت بردارد.
خوبیها وزیبائیهای دنیا ازنظر امام علی (علیه السلام) :
امام می فرمایند: همانا دنیا سرای راستی برای راست گویان وخانه تندرستی برای دنیا شناسان وخانه ی بی نیازی برای توشه گیران وخانه ی پند برای پند آموزان است، دنیا سجده گاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگان الهی، فرود گاه وحی خدا، جایگاه تجارت دوستان خدا است که در آن رحمت خدا را به دست آوردند وبهشت را سود بردند چه کسی دنیا را نکوهش می کند ؟ وجدا شدنش را اعلام داشته وفریاد زد که ماندگار نیست وازنابودی خود واهلش خبر داده است؟ وحال آن که دنیا بابلای خودبلاهارانمونه آورد، وبا شادمانی خود به آنان شادمانی رساند . درآغاز شب بسلامت گذشت امّا درصبح گاهان بامصیبتی جانکاه باز گشت تا مشتاق کند وتهدید نماید وبترساند وهشدار دهد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
به نام خدا
سازمانها در زمان کنونی به صورت فرایندهای محیطی پویا، با تغییر روبرو هستند و مجبور شدهاند که خود را با عوامل محیطی سازگار کنند. برای مثال تقریباً هر سازمانی باید خود را با محیط متشکل از فرهنگهای گوناگون سازگار کند. سیاستها و روشها یا ملیتها باید تغییر کند تا سازمان بتواند نیروی کار مختلف از نژادها، گروهها و ملیتها را جذب کند.
فناوریفناوری، موجب تغییر کارها و سازمانها شده است. برای مثال به جای سرپرستی مستقیم، کارها به وسیله رایانه کنترل میشوند و در نتیجه حوزه کنترل مدیران گسترش یافته و سازمانها در سطح افقی، گستردهتر میشوند.
ما در عصر گسستگیها به سر میبریم. شوکها یا ضربههای اقتصادی به صورت دائم به سازمانها فرود میآیند و آنها باید پیوسته خود را با این تغییرات سازگار کنند. در سیستم اقتصاد جهانی، رقبا از سراسر دنیا رو در روی یکدیگر قرار گرفتهاند. افزایش رقابت ایجاب میکند که سازمانها خود را برابر رقبای سنتی که دست به کار تولید محصولات جدید میشوند و نیز سازمانهای نوآور که دست به خلاقیت، ابتکار عمل یا کارآفرینی میزنند، به صورت کامل تجهیز کنند. سازمانهایی موفق خواهند بود که بتوانند در صحنه رقابت در برابر تغییراتی که به سرعت رخ میدهند، واکنشی مناسب از خود نشان دهند.
با نگاهی به روند اجتماعی در دهههای اخیر به این نتیجه میرسیم که سازمانها باید خود را با تغییراتی که در آینده رخ خواهد داد، سازگار کنند. برای مثال در طی این دو دهه، روند ازدواج و طلاق مسیر تازهای در پیش گرفته است. جوانان، دیرتر ازدواج میکنند و درصد قابل توجهی از ازدواجها به طلاق میانجامد.
اگر قرار است سازمان ادامه حیات دهد و بخواهد بقای خود را تضمین کند، باید در برابر تغییراتی که در محیط رخ میهد از خود واکنش مناسب نشان دهد. از اینرو تغییرات برنامهریزی شده، در گرو تغییراتی است که در رفتار افراد گروههای مشغول در سازمان رخ میدهد و سازمان میتواند با استفاده از آنها افراد و کارکنان خود را وادار کند تا رفتارهای متفاوتی در پیش گیرند و در شیوه انجام وظیفه و رابطه متقابل با همکاران، تجدید نظر کنند.
بهطور کلی تغییر را میتوان در انواع زیر تقسیمبندی کرد:
1. تغییر در ساختارساختار، شامل مسائلی نظیر: تقسیمبندی کار، حوزه یا قلمرو کنترل و طرحهای مختلف سازمانی است. منظور از «ساختار»، سازمانی است که سازمان کارها را به صورت رسمی تقسیمبندی، طبقهبندی، گروهبندی و هماهنگ میکند. عوامل تغییر میتواند در طرح سازمانی تغییراتی داده و یک یا چند مورد از این عوامل اصلی را تغییر دهد. برای مثال میتوان مسئولیتهای دوایر سازمان را در هم ادغام کرده و چندین سطح مدیریت را حذف کرد و دامنه حوزه یا قلمرو کنترل را گسترش داد. در نتیجه سازمان، در سطح افقی گسترش بیشتری مییابد و از نظر دیوانسالاری با بوروکراسی محدودتر میشود.2. تغییر در فناوریامروزه بیشتر تغییرات فناوری، حول محور ارائه دستگاههای جدید، ابزار نوین خودکار کردن دستگاهها یا به کارگیری رایانههای پیشرفته دور میزند. اغلب عوامل رقابتی یا نواوریهای صنعتی ایجاب میکند که عامل تغییر، روشهای عملی، ابزار یا دستگاههای جدید را عرضه کنند. از طرفی با گسترش رایانه در این سالها شاهد تغییرات فناوری به صورتی گسترده هستیم. در حال حاضر، بسیاری از شرکتها از سیستمهای پیچیده اطلاعاتی مدیریت (MIS) استفاده میکنند.3. تغییر در افرادآخرین زمینهای که عامل تغییر به وسیله آن میتواند در سازمان به افراد و گروهها کمک کند تا کارها را به صورتی اثربخش انجام دهند این است که درصدد برآید در افراد تغییراتی ایجاد کند. این مقوله، در برگیرنده تغییراتی است که در نگرش و رفتار اعضای سازمان (از مجرای فرایند ارتباطات تصمیمگیری و حل مسئله) رخ میدهد.مقاومت در برابر تغییراتیکی از دستاوردهای بسیار مستند در مورد رفتار فرد و سازمان این است که سازمان و اعضای آن در برابر تغییر، ایستادگی (مقاومت) میکنند. ایستادگی در برابر تغییر میتواند به صورت یکی از منابع ایجاد تعارض و اختلاف نظر، در آید.ایستادگی در برابر تغییر، الزاماً به روشهای استاندارد انجام نمیشود. افراد میتوانند به صورتی آشکار، تلویحی، غیرمستقیم و یا آنی از خود مقاومت نشان دهند.اگر مقاومت افراد، به صورت آشکار یا آنی باشد مدیریت سازمان با مشکلی روبهرو نخواهد بود، اما بدترین نوع مقاومت آن است که به صورت غیرمستقیم باشد. یا اینکه اعضای سازمان بکوشند تا آن را برای مدت زمانی به تأخیر اندازند. مقاومت تلویحی یا غیرمستقیم جنبه ظریفتری به خود میگیرد و وفاداری افراد نسبت به سازمان کم میشود. اینک به منابعی میپردازیم که منشاء اینگونه ایستادگیها میشوند از دیدگاه تجزیه و تحلیل، این منابع به دو دسته فردی و سازمانی تقسیم میشوند.مقاومتهای فردیعادت: انسان، موجودی پایبند عادت است. افراد هنگامی که با پدیده تغییر روبهرو میشوند، این نوع تمایل (عادت) به صورت منبعی در میآید که در برابر پدیده تغییر ایستادگی میکند. بنابراین زمانی که محل کارفرما تغییر میکند و به نقطه دیگری منتقل میشود باید بسیاری از عادتهای خود را تغییر میدهد.
امنیت: کسانی که به شدت احساس امنیت شغلی میکنند در برابر پدیده تغییر، مقاومت میکنند. زیرا این پدیده، احساس آنان را از «امنیت»، دستخوش تهدید قرار میدهد.عوامل اقتصادی: یکی دیگر از دلایلی که موجب مقاومت فردی میشود ترس از کاهش درآمد به دلیل تغییر است. تغییر در نوع کار یا وظیفهای که فرد در سازمان انجام میدهد میتواند موجب تهدیدات اقتصادی شود.وحشت از پدیده ابهام: پدیده تغییر باعث میشود که عدم اطمینان و ابهام، جایگزین چیزهای شناخته شود. کارکنان و اعضای سازمان در برابر پدیده عدم اطمینان، واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند و ممکن است نسبت به پدیده تغییر، نگرش منفی پیدا کنند.چشمپوشی از واقعیت: اصولاً افراد از میان اطلاعاتی که به آنان میرسد، آنهایی را گوش میدهند که در نوع پنداشت یا برداشت آنها خدشهای وارد نکند. آنان همان چیزهایی را میشنوند که میخواهند بشنوند و به اطلاعاتی که دنیای «خود ساخته» آنان را تهدید کنند، توجه نمیکنند.مقاومتهای سازمانیسازمانها برحسب طبیعت، محافظه کارند، آنها به صورت فعال در برابر پدیده «تغییر» مقاومت میکنند. سازمانها و نهادهای دولتی همواره تمایل دارند تا کارها را به آن گونه که سالهاست انجام میدهند، ادامه دهند و هیچ اهمیتی ندارد که آیا این نوع خدمات کماکان مورد نیازند یا خیر. حتی سازمانهای آموزشی یا دانشگاههایی که بر افکار باز و دیدگاههای خلاق، ارج مینهند، در برابر پدیده تغییر به شدت مقاومت میکنند. بیشتر سیستمهای آموزشی و مدارس از همان فناوریهای آموزشی 50 سال پیش، استفاده میکنند.منابع اصلی مقاومت سازمانی در برابر «تغییر» عبارتند از:
مکانیسم ساختاری: سازمانها برای حفظ ثبات و پایداری در خود، نوعی مکانیسم ساختاری به وجود آوردهاند. برای مثال فرایند گزینش بهگونهای است که افرادی خاص به استخدام سازمان در میآیند و افرادی هم اخراج میشوند یا از آنجا میروند. کسانی که به استخدام یک شرکت درآمدهاند همانهایی هستند که مناسب مشاغل موجود یا واجد شرایط لازم برای انجام کارها میباشند. از اینرو به گونهای هدایت شدهاند که رفتارهایی خاص را در پیش گیرند و در هر زمینهای به گونهای خاص عمل کنند. اگر سازمان با پدیده تغییر روبرو شود این مکانیسم ساختاری به صورت عاملی بالقوه در میآید و برای حفظ ثبات ساختاری در برابر آن ایستادگی میکند.بیتوجهی به تغییر: سازمانها از تعدادی سیستم وابسته به هم تشکیل شدهاند. نمیتوان بدون اثر گزاردن بر دیگران در یکی از این سیستمهای فردی، تغییراتی به وجود آورد.هنجارهای گروهی: حتی اگر افراد بخواهند رفتارهای خود را تغییر دهند، هنجارهای گروهی به عنوان عاملی بازدارنده در خواهند آمد.
تهدید متخصصان: امکان دارد تغییر در الگوهای سازمانی، تخصص و مهارت گروههای متخصص را تهدید کند. برای مثال ورود رایانههای شخصی به سازمانها که باعث شد مدیران بتوانند مستقیماً به اطلاعات دست یابند سبب شد که دوایر سیستمهای اطلاعاتی، از خود واکنش «شدید» نشان دهند. زیرا این رایانهها به صورت منابع بالقوهای در آمدهاند که مهارت و تخصص آنان را مورد تهدید قرار میدهند.تهدید کردن قدرت مدیران: ارائه شیوههای تصمیمگیری مشارکتی یا گروههای کاری مستقل، نمونههایی از تغییراتی هستند که قدرت سرپرستان و مدیران ردههای میانی سازمانها را تهدید میکنند.تهدید ناشی از شیوههای تخصیص منابع: گروههایی که مقدار زیادی از منابع سازمان را در کنترل خود دارند پدیده تغییر را به عنوان عامل تهدید به حساب میآورند.آنان نسبت به شیوه انجام امور، رضایت کامل دارند و هر نوع تغییری را که در این روند رخ دهد به عنوان