واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق. تربیت دینی کودکان در دوره‌ی پیش از دبستان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 58

 

تربیت دینی کودکان در دوره‌ی پیش از دبستان

مقدمه

آموزش و پرورش در دوره‌ی پیش از دبستان، از دیرباز در کشور ما به عنوان مرحله‌ای از آموزش مطرح بوده است. یعنی از همان زمانی که برنامه‌ریزی در امر تعلیم و تربیت کودکان در دوره‌ی دبستان به طور جدی مورد توجه قرار گرفت، مسئله‌ی تعلیم و تربیت کودکان در سال‌های اولیه‌ی پیش از دبستان نیز، که باید آن را سال‌های سازندگی و تشکیل دهنده‌ی بسیاری از صفات و ویژگی‌های کودک نامید، از اهمیت خاصی برخوردار بوده است؛ لیکن، کمبودها و تنگناهای اطلاعاتی و اقتصادی همواره موجب کوتاهی در پرداختن به آن گردیده است.

نگاهی گذرا به تغییرات و تحولات آموزش و پرورش پیش از دبستان، در طول بیش از نیم قرن گذشته، نشانگر این واقعیت است که مبحث تربیت دینی گاهی به عمد و گاهی به سهو نادیده گرفته شده یا براساس یافته‌های پژوهشی بدان پرداخته نشده است؛ لیکن تزلزل و مشکلات موجود در اعتقادات دینی جوانان این عصر ایران زمین، لزوم بازنگری عمیق و مبتنی بر مطالعه را در برنامه‌های دوره‌ی پیش از دبستان الزامی می‌کند.

در این مقاله در پی آنیم که با توجه به ویژگی‌های فطری دین‌خواهی و خداجویی کودکان پیش دبستانی و نیز با درنظر گرفتن احادیث و رهنمود‌های بزرگان دین، به راه‌های عملی در تربیت دینی کودکان، در دوره‌ی پیش از دبستان، دست یابیم.روش‌های تربیت دینی کودکان پیش دبستانی کودک امانتی الهی و ودیعه‌ای آسمانی است که به پدر و مادر سپرده شده است. قلب پاک کودک، گوهری گران‌مایه و نفیس و آیینه‌ای روشن است که از هر گونه نقش و نگاری خالی است و در عین حال قابلیت پذیرش هر نقشی را دارد... پس اگر وی را طبق اصول صحیح تعلیم و تربیت، به عادات و صفات نیک پرورش دهند، به آن عادات خو گرفته، بر آن صفات نشو و نما می‌کند.(سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، 1365)

هدایت کودکان جز از طریق پرورش صحیح مذهبی آنان میسر نیست و کودکان برای پذیرش رفتار‌هی صحیح و مطلوب اجتماعی از طریق آموزش مسایل دینی، آمادگی بیشتری دارند تا از راه‌های دیگر. در مرحله‌ی پیش از دبستان، بهتر است آموزش مسایل به صورت «آموزش غیر مستقیم» باشد و هر کودک به تناسب میزان تمایل و توان خویش کشف کند و یاد بگیرد. علاوه بر آن بهتر است کودک در انجام فعالیت‌ها از آزادی بیشتری برخوردار شود و آموزش برای او جنبه‌ی سرگرمی و بازی داشته باشد. در روش آموزش غیر مستقیم، کودکان فرصت دارند برنامه‌های کار خود را تنظیم کنند و درباره‌ی دانسته‌ها و کشفیات خود، پرسش‌های گوناگون مطرح نمایند. ارزشیابی از آموخته‌های آنان نیز باید به صورت غیر مستقیم انجام شود، مانند ارزشیابی در حین بحث و گفت وگو و مشاهده. به بیان دیگر، نیازی نیست سخن از امتحان به میان آید.

ویژگی‌های که در دوره‌ی پیش از دبستان بسیار مهم است و باید به آن‌ها توجه کرده، روش‌های آموزشی را براساس آن ویژگی‌ها طرح‌ریزی نمود، عبارت‌اند از:1-علاقه‌ی کودکان به بازی.

2-قدرت و نیاز کودکان به الگوگیری، نقش‌پذیری و تقلید در این سن.3- شادی کودکان و علاقه‌ی آن‌ها به مطالب آهنگین.گستره‌ی برنامه‌ها و فعالیت‌های دوران پیش دبستانی را نیز می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:

الف) توسعه‌ی مهارت‌های حسی و حرکتی.

ب) توسعه‌ی مهارت‌های کلامی.

ج) توسعه‌ی مهارت‌های شناختی.

د) توسعه‌ی مهارت‌های اجتماعی.

هـ) توسعه‌ی قوای خلاق و زیبایی شناختی.

و) تقویت مهارت‌های خود‌یاری و رشد عاطفی. (افروز، 1378)

دکتر غلامحسین شکوهی (1363)، اهداف عمده‌ی آموزش و پرورش در دوره‌ی قبل از دبستان را به صورت زیر بیان کرده است:

پرورش عادات مفید در کودک به منظور تأمین تندرستی و ایجاد مهارت‌های که برای تطبیق شخص با محیط لازم است.

پرورش رفتارهای اجتماعی مطلوب در کودکان.

پرورش عواطف کودکان.

کمک به پرورش استعداد‌های فطری کودکان.

ایجاد حس اعتماد به نفس و امنیت خاطر در کودکان.

متوجه ساختن کودک به دنیای پیرامونش.

تشویق حس استقلال‌طلبی.

پرورش حس زیبایی‌شناسی در کودکان.

با یک بررسی ساده می‌توان جایگاه تربیت دینی کودکان را در کنار هر یک از موارد بالا یا به شکل چتر فلسفی گسترده در بالای موارد فوق مشاهده کرد. برای مثال، در پرورش عواطف کودک مسلمان، علاوه بر پرورش حسّ نوع‌دوستی، به پرورش حس برادری اسلامی و کنترل عواطف نیز توجه می‌شود. علاوه بر آن برای ایجاد حس اعتماد به نفس در کودک مسلمان، گوشزد کردن



خرید و دانلود تحقیق. تربیت دینی کودکان در دوره‌ی پیش از دبستان


تحقیق. آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 46

 

             آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است؟

 

 

بهائیان بر این باور استوارند که دیانت بهائی از ایران برخاسته و دینی ایرانی است ولی جهان شمول است، تعالیمش مردم و گروه خاصی را در نظر ندارد، هدفش برتری یک نژاد و کشور نیست بلکه خواستار دنیائی است که همهء انسان‌ها، با هر دین و باوری، در آن با بهروزی و خوشبختی زیست نمایند.

با این تفکّر باید به بی خبری برخی از هم‌وطنان اندوه خورد وقتی می‌گویند دین بهائی به خاطر سابقهء اسلامی بنیان‌گزارانش و داشتن آثاری به زبان عربی، دینی ایرانی نیست بلکه دنبالهء دین اسلام و در ردیف دیگر ادیان سامی است.

این ادعا یکی دو ماه پیش در یک برنامه‌ء تلویزیونی که از امریکا پخش می‌شد و شامل مناظره‌ای بین نمایندگان سه دیانت اسلام، بهائی و زردشتی بود تکرار گردید. در این برنامه آقای هومر آبرامیان، شخصی که از جامعهء زردشتی دعوت داشت، گفته بود که دین بهائی را یک دین ایرانی نمی‌داند زیرا بنیان‌گزارانش از آیین اسلام بوده‌اند و بخشی از آثار ایشان به زبان عربی است.  

من این برنامه را ندیدم و نمی‌دانم پاسخ دکتر افنانی - که معمولا میهمان چنین برنامه‌هایی است - به این ادعا چه بوده. ولی با بردباری و ملایمتی که از او سراغ دارم بعید می‌دانم در پاسخ گفته باشد اگر بنیان‌گزاران دین بهائی، که یکی شیرازی و دیگری از مازندران بودند نتوانند دینی ایرانی بیاورند آیا باید منتظر باشیم یک چینی یا کلمبیایی به آوردن دینی از ایران برخیزد؟

بر اساس استدلال آقای آبرامیان، که از قوم کهن آشوریان ایران، و ظاهراً از مسیحیت به دیانت زردشتی گرائیده‌اند، می‌توان تصور نمود که ایشان هفتاد میلیون مردم ایران را نیز ایرانی نمی‌دانند زیرا مسلمانند، به آداب اسلام عربی پای‌بندند، بسیاری از ایشان هر روزه پنج بار نماز به زبان عربی می‌خوانند و قانون و روش زندگانیشان بر اساس قرآن عربی است که در عربستان سعودی توسط پیامبری عرب تبار آن هم چهارده قرن پیش نازل شده  است.

به دیگر اقلیت‌های قومی و دینی ایران که هر یک به باوری پای‌بند هستند و برخی لهجه و زبان مخصوص خود را دارند نمی‌پردازیم و تصمیم اینکه آنان ایرانی هستند یا نه، به آقای آبرامیان و هم‌فکرانشان وا‌می‌گذاریم.

 

زبان پیامبر ایرانی چه باید باشد؟

 

ادعای آقای آبرامیان و جمعی دیگر که دربارهء دیانت بهائی به چنین داوری می‌پردازند پرسشی پیش می‌آورد و آن اینکه پیامبری که از ایران بر می‌خیزد باید به فارسی سخن گوید یا به زبان اوستایی که زبان آثار مقدس زردشتی دین کهن ایران است.  

فارسی امروز دارای انبوهی از لغات  عربی است و اگر بخواهیم به آن زبان دربارهء دین و مفاهیم ماوراءالطبیعه چیزی بنویسیم ناچار نوشتهء ما با زبان روزنامه‌ای فرق خواهد داشت. و واژه‌های عربی آن به ضرورت افزونی خواهد گرفت. زیرا دین و فلسفه و علم هر یک زبان و لحن گفتار مخصوص خود را می‌طلبد. اگر هم بخواهیم فارسی را از واژه‌های عربی بپیراییم آنگاه باید مثل کسروی و دیگران به اختراع واژه‌های تازه بپردازیم و زبانی مصنوعی ارائه داریم که آن نیز برای همگان قابل فهم نیست.

 فارسی از زبان پهلوی رایج در دوران ساسانیان می‌آید، و پهلوی با زبان اوستایی که زبان آثار زردشتی است ارتباطی ندارد. اما در زبان پهلوی نیز با مقادیری لغات آرامی، از  شاخهء زبان‌های سامی روبرو هستیم که با عربی از یک ریشه‌اند. یعنی آنجا نیز دوستان ناسیونالیست ضد عرب ما همین مشکل فارسی امروز را خواهند داشت.  

حال اگر به زبان اوستایی که از شاخهء شرقی زبان‌های ایرانی و ظاهرا زبان زردشت بوده بیاویزیم باید از این نکته غافل نباشیم که زبان اوستایی امروزه حتی مفهوم زردشتیان نیست. زبان اوستائی همان هنگام که در دورترین اعصار تاریخی همراه با قوم آریایی از نواحی جنوب شرقی روسیه کنونی و حدود دریاچه آرال به جنوب آمد زبانی مرده بود و فقط موبدان و مغان زردشتی آن را درک می‌کردند. امروز جز نیایش‌های زردشتی که در آتشکده‌ها، و یا در مراسم مخصوص، توسط موبدان خوانده می‌شود تصور نمی‌رود دیگر زردشتیان با متون اوستایی انس و الفتی داشته باشند. از یک قرن پیش با کوشش دانشمندان زبان شناس غرب و دانشمندان پارسی هند، و با بهره‌‌گیری از زبان سانسکریت (خواهر زبان اوستایی)، متون اوستا و گات‌ها (سروده‌های منتسب به خود زردشت) به زبان‌های گوناگون برگردانده‌ شد. ولی هیچ یک از مترجمین این آثار نمی‌توانند ادعا نمایند مفهوم صحیحی از آن به دست داده‌اند. سوای افتادگی‌های فراوان در متون اصلی، معنای بسیاری از  واژه‌ها شناخته نیست (به ویژه در گات‌ها، که لهجه‌ای کهن‌تر از اوستائی است)، و نمی‌توان دو ترجمه یافت که با هم تا حدّی یکسان باشند. ترجمه‌های فارسی این متون توسط ایرانیان بیش از آنکه حاصل دانش اوستایی ایشان باشد بر ترجمه‌های آنچنانی انگلیسی یا فرانسه، و اغلب همراه با تصورات آرمانی مترجم از آیین زردشت تکیه دارد.

حتی اگر فرض را بر این نهیم که پیامبر ایرانی با یک معجزه  بتواند به اوستایی سخن گوید مشکل بعدی ما مخاطبان او یعنی مردم  ایران هستند که به هیچ وجه به  معنای سخنان پیامبر پی نخواهند برد. آیا هدف پیامبر زنده کردن زبانی مرده است یا آوردن رهنمودهایی برای بشریّت؟ چه حاصل که بهترین درس‌های زندگی مانند رازی سر به مُهر، تا ابد در متون زبانی که قابل فهم نیست مدفون بماند و ما دلخوش باشیم که پیامبرمان به زبان اصیلی از شاخهء ایرانی زبان‌های هندواروپایی سخن گفته است.

هدف ما از بیان این مطالب بحثی جدلی با هم‌میهنانی که با این دستاویزها (یا بهانه‌ها)  با دیانت بهائی  مخالفت می‌کنند نیست. بلکه با دادن این زمینهء تاریخی می‌خواهیم توجه ایشان را به این نکته جلب نماییم که در موضوع دین آنچه سزاوار توجه است زبان آثارش نیست بلکه مفهوم و معنای پیامی است که آن دین با خود دارد.

اما آثاری که از قلم بنیان‌گزاران دیانت بهائی صادر شده هم فارسی است (حتی برخی نزدیک به فارسی سره)، هم عربی است، و هم فارسی همراه با جملات و استعارات عربی که به اعتقاد بهائیان هر یک از زیبائی کلام و معنی هر دو بهره‌مند است.

از صدها اثر بهائی به  زبان فارسی که بگذریم، باید بدانیم در زمانی که این دیانت ظهور نمود، یعنی قرن نوزدهم، آشنایی طبقهء کتاب‌خوان و با سواد ایران با زبان عربی بیش از آن بود که امروز هست. فارسی و عربی قرن‌ها چنان در هم جوش خورده بود که در خواندن یک متن کسی توجه نمی‌کرد کجا زبان عوض شد و از فارسی به عربی و یا بر عکس از عربی به فارسی گرایید. بسیاری از آثار ادبی مشهور ایران از جمله شاهکار سعدی گلستان، زیبائیش در بکار بردن استادانه همین سبک است: "خطیبی کریه‌الصوت خود را خوش آواز پنداشتی و فریاد بیهده برداشتی گفتی نغیب غراب البیّن در پردهء الحان اوست یا آیت انّ انکرالاصوات در شان او." و یا در جای دیگر می‌فرماید: "عالِم ناپرهیزگار کوریست مشعله‌دار. یهدی به و هو لایهتدی." و از حافظ یاد کنیم:

"الا یا ایّهاالساقی ادر کأساً و ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها"1

 نه تنها زبان ادبی چنین بود بلکه زبان دینی ایران فقط عربی بود و اگر مطلبی دینی به فارسی نگاشته می‌شد از سندیّت و ارزش می‌افتاد.2 بسیاری از مخاطبان دیانت بهائی در ایران و عراق این دو زبان را به طور یکسان می‌دانستند. علماء و روحانیونی که در ابتدای ظهور دیانت بهائی به آن ایمان آوردند و به نوبهء خود آن را در میان تودهء مردم ایران رواج دادند، به زبان عربی و مفاهیم و مضامین دینی آن آشنائی کامل داشتند و برخی خود به آن زبان کتاب تالیف می‌نمودند. بنا بر این عجبی نیست که برای انتقال رهنمودها و تعالیم این دیانت به آن گروه، زبان مانوس دینی ایشان یعنی عربی به کار رفته باشد.

اما آنچه در این دیانت انقلابی و نو  بشمار می‌آید آنست که بنیان‌گزارانش با نگارش آثاری دینی به زبان فارسی و بیان اندیشه‌های خود به این زبان، دین را از انحصار ملّایان و عربی دانان در آوردند و برای توده‌های مردم قابل فهم ساختند. نه تنها به فارسی آثاری آوردند بلکه  به ترجمهء آثار عربی خود به فارسی پرداختند مانند کتاب بیان فارسی از قلم حضرت باب، و برخی آثار  که حضرت بهاءالله شارع دیانت بهائی آن را به فارسی نیز ترجمه فرموده‌اند.

در یک مطالعهء تطبیقی در آثار بهائی به عربی و فارسی می‌بینیم مهم آن نبوده که این آثار به چه زبانی گفته و نوشته شود، بلکه هدف آن بوده که پیام جدید هر چه زودتر و راحت‌تر به وسیلهء زبانی که با آن آشناتر هستند به آگاهی همهء مردم برسد. صدور بسیاری الواح از ساحت حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء به زبانی  نزدیک به فارسی سره، و یا با واژه‌های اندک عربی، که گیرندگان آن زردشتیان و پارسیان بوده‌اند، نشان این مدعا است. زبان در آثار بهائی چنین نقشی دارد نه آن که بخواهد نشان گرایش به سمت یا جهتی و یا طرفداری از یک زبان یا زبان دیگر باشد.  حضرت عبدالبهاء در این مورد می‌فرمایند:



خرید و دانلود تحقیق. آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است


پلورالیزم دینی و رسالت فرهنگی – فلسفی دولت زمینه ساز 42 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 42

 

پلورالیزم دینی و رسالت فرهنگی – فلسفی دولت زمینه ساز

فهرست :

معرفت شناسی و پلورالیزم دینی

فلسفه و معرفت شناسی

2-1) دستگاههای فلسفی و عقل گرایی

1-2-1) دستگاه فلسفه دکارت

2-2-1) دستگاه فلسفه اسپینوزا

3-2-1) فلسفه لایپ نیتس

4-2-1) فلسفه مالبرانش

5-2-1) دستگاه فلسفه بارکلی وپاسکال

6-2-1) نقد دستگاههای فلسفی و عقل گرایی

3-1) دستگاه معرفت شناسی لاک

4-1) دستگاه معرفت شناسی هیوم

5-1) دستگاه معرفت شناسی کانت ودین

6-1) دستگاه معرفت شناسی هگل و عقل مطلق

7-1) فلسفه تحلیلی وزبان معرفتی واحد

8-1) فلسفه انفعالی اکزیستانسیالیسم

9-1) فلسفه اسلامی و اصالت وجود انسانی

10-1) بازی زبانی دین و فلسفه ی دین

2) فلسفه ی دین و پلورالیزم دینی

1-2) تعریف دین و پلورالیزم دینی

2-2) تجربه ی دین و پلورالیزم دینی

3-2) عقل گرایی و پلورالیزم دینی

4-2) علم و زبان دینی

5-2) بازی زبان دینی

6-2) فلسفه دین و تایید پلورالیزم دینی

3) پلورالیزم دینی و رسالتهای فرهنگی – فلسفی دولت زمینه ساز

1-3) جامعه ایده آل آرمان مشترک ادیان و بشریت

2-3) دولت زمینه ساز و شیعه

3-3) جوامع جهان و جامعه عملی جهانی

4-3) جامعه چین و روسیه و جامعه ی علمی جهانی

5-3) جوامع دینی وجامعه علمی جهانی

6-3) آینده شیعه و رسالت دولت زمینه ساز.

واژگان کلیدی :

پلورالیزم دینی – عقل گرایی – معرفت شناسی – فلسفه معاصر – فلسفه دین – زبان واحد معرفتی جهان- دولت زمینه ساز.

خلاصه:

این مقاله با بررسی حقانیت وعقلانیت دین و پلورالیزم دینی ، ابتدا نظریات عقل گرایان که در مورد اساسی ترین موضوعات دین است یعنی وجود خدا ونفش و عالم ما بعد الطبیعه را بررسی نموده وبعد نظریات معرفت شناسانی مانند لاک وهیوم وکانت وهگل را تحلیل وتبیین می کند در ادامه به فلسفه معاصر وفلسفه دین بر خواسته از آن پرداخته و به این نتیجه می رسد که تمامی این نظریات درجات مختلفی از معنای پلوراالزم دینی را تایید می کنند و رسالت دولت دینی وزمینه ساز برخوردی فلسفی- فرهنگی با ایجاد معانی وگزاره های دقیق علمی ومعرفتی با این پدیده ی شناختی است و البته تمرکز مرجعیت تصمیم گیری برای دین و دنیا و ولایت فقیهان به این رسالت کمک می کند.

مقدمه:

جامعه علمی جهانی امروز چگونه شکل گرفته ودین وایمان چه نقشی در جامعه کنونی داشته است؟عقل با هر مکتب و فکر واندیشه ای قدمی به سوی علم و معرفت و تحقیق خود برداشته و جهان طبیعی را جهان علمی و عقلانی نموده است. فیلسوفان و اندیشمندان هر کدام با دغدغه های ایمانی و عقلانی به این حرکت کمک نموده اند . افلاطون و ارسطو ودیگر عقل گرایان مانند ، دکارت ، اسپینوزا، لایپنیتس و مالبرانش وبار کلی و پاسکال با استفاده از مفاهیم مبهم و مشکل فلسفی به عقل و عقلانیت شکل داده اندو معرفت شناسانی مانند لاک وهیوم وکانت وهگل راه دشوار عقل گرایی را به پایان رسانده اندو معرفت عقلانی وزبان علمی را به فلسفه معاصر تقدیم نموده اند.دانشمندان و ریاضی دانان وجامعه شناسان وفیلسوفان معاصر نیز از این هدیه ی عقلانی استفاده نموده و به عقلانی وعلمی کردن جهان با تحقق زبان معرفتی وشناختی واحد پرداخته اند و آرمانها وآرزوهای انسان وبشریت جهان را برآورده می کنند.البته در این سیر معرفتی با دشواریهای فکری ومعرفتی وتقابل با جوامع مختلف و ادیان روبرو بوده اند که این مقاله در غالب پلوراالیزم دینی ، به این تقابلها اشاره می کند وحل معرفتی و علمی وشناختی این تقابلها و تضادها را می خواهد که با تعاریف دقیق و علمی و معرفتی وحذف معانی و گزاره های مبهم و بی معنا وآشنایی کامل با زبان معرفتی و علمی جهان و پرداختن به فلسفه معارف شیعه چنین معماهایی حل می شود ، با انجام این رسالت توسعه شناختی و معرفتی و علمی جای رفتارهای سیاسی و تعصبات دینی می نشیند و البته ایجاد دولت دینی و زمینه ساز جامعه ایده ال و تمرکز تصمیم گیری برای دین و دنیا و ولایت فقیه می تواند به حل معرفتی و شناختی تسریع بخشد.

معرفت شناسی و پلورا الیزم دینی.

– پلوراالیزام دینی بحثی است از فلسفه دین که در آن از ادله و حقانیت و معقولیت دین نسبت به دین خاص یا ادیان دیگر شناختها ومعرفتهای انسانی سخن به بیان می آید. فلسفه و معرفت شناسی گر چه مستقیماً به این نپرداخته است ولی موضوعات اساسی ومهم آن مثل خداو نفس و عالم مابعد الطبیعه مورد مطالعه فلسفه و معرفت شناسی است ، بنابراین برای شناخت ماهیت دین و پلورا الیزم دینی باید به فلسفه و معرفت شناسی پرداخت . البته با تقسیمی ساده می توان شناخت انسانی را به فلسفه و معرفت شناسی و فلسفه معاصر تقسیم کرد و فلسفه دین را از بطن فلسفه معاصر متولد کرد وآن گاه پلوراالیزم دینی را که بحثی از فلسفه دین است روشن وآشکار ساخت وبه ماهیت پلورالیزم دینی پی برد.

– فلسفه و معرفت شناسی (1) Fhilosophy and episte mologe :

افلاطون ( حدود 347-427 ق. م ) با گفتگوی افراد چه بسا خیالی ودراماتیک(2) مثل سقراط ودیگران به ایجاد نظام فلسفی و معرفت شناسی کمک شایانی کرد، در این گفتگوها همه افراد سعی در کلی کردن وکاستن (reduction) وتقلیل ویک دست کردن امور جهان داشتند. مثلاً بعضی تمام اجسام را به مواد چارگانه ی آب ، خاک و هوا وآتش کاستند ولی بعضی آتش را رقیقتر دانسته وآن را مادة المواد و عنصر اولیه گفتند ؛ البته در این سیر معرفتی بعضی با فراط برمعقول کردن امور حتی به انکار کثرت وحرکت قائل شدند وهمه امور را ثابت و مطلق انگاشتند ولی بعضی بر جزئیات واحساسات وفرد انسانی تاکید کردند. افلاطون خود جانب مطلق کردن امور را می گیرد و برای اولین بار به دستگاه معرفت شناسی انسان می پردازد. او به دمیوز و خدایی قائل است که به جزئیات جهان نظم و معرفت می دهد، و جزئیات را از مثل وکلیات وامور مطلق و ثابت بهره مند می کند.



خرید و دانلود  پلورالیزم دینی و رسالت فرهنگی – فلسفی دولت زمینه ساز 42 ص


هویت دینی وملی ونقش آن در توسعه محبت ومهرورزی 11 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

به نام خدا

مو ضوع:

هویت دینی وملی ونقش آن در توسعه محبت ومهرورزی

با نگاهی به گذشته و ادیان مختلف ومذاهب گوناگون به گوشه کوچکی از محبت ومهرورزی به گونه های

مختلف می توان اشاره کرد:

  ادیان ایران قدیم

پرستش قوای طبیعی

آنچه از متون تاریخی و نظرات محققان استفاده می شود این است که آریایی ها قوای طبیعی و اجرام سماوی را پرستش می نموده اند آنان دارای خدایان گوناگون بودندوهرتیره وقبیله ای به خدای خاصی گرایشی داشت.

ایرانشناس معروف کریستنسن می نویسد: "دین آریاها به پرستش قوای طبیعت وعناصرواجرام سماوی استوار بود .معذلک از زمان بسیار قدیم خدایان عمده طبیعت دارای خصوصیات اخلاقی و اجتماعی می شوند.

  زرتشت وعقاید او :

زرتشت پیام آور و مصلح ایران از خانواده ســپتمان نام پدرش پورشسپ و نام مادرش دغـدو می باشد سپتمان به معنی برگزیده و بسیار پاک و داناست که بااسفـتمان یکی است. پیروان این مصلح پاک نژاد مزدیســنا نامــیده می شــوند که به معـتنی خداپرستی است . زیرا مـزذا ، دانـــای بی همتای بزرگ ، یســنان هم به معنی پرسـتان می باشند. وبه زبانی دیگر یک روحانی یا به طور دقیق تر سرود مذهبی است.

پایه های بنیادین زرتشت،هومت،هوخت وهورشت(اندیشه نیک ،گفتار نیک،کردار نیک)است که هر زرتشتـی ازآن برخوردار بوده واین سه پایه رادر سر سرشت خود می پروراند. مردمانی که اندیشه وگفتار وکردارشان درست

ونیکو (اشو)باشد اشوان بی کمان از بدی هادور خواهند بود. این اشوان نیکی را در دیگران نیز بر می انگیزند.

زرتشت پیامبری موحدوبشارت دهنده به قیام صاحب الزمان(عج)ومعتقدبه رستاخیزهمگانی (قیامت کبری)وقیام قیام علیه دیوپسنان برای برقراری روشنایی عدل ورهایی مظلومان از غارت مادی وفکری بود.

 

در تعریف دیگر می توان گفت:

زرتشت پیامبر یکتاپرست آریـــایی است که خط بطلان بر همه خدایان بی شمار ودایی بکـشید وآنــان را از مـقام الوهیت به درجه دیوی و ظلمت تنزیل داد:زرتشت به خدای یکتایی قایل شد که او را اهورامزدا یعنی دانای توانا

می خواند. در پیش او همـه خدایان آریایی وموجودات شریر و تاریکی وجانوران درنده وآزاردهنده وبیماری ها ورنج ها ومرگ در شمار دیوان محسوب می شدند.

اهورامزدا نام خــداوند یکتا در آیین زرتشــتی است نام اهورامزدا به معنی پــروردگار جان وخرد درکتیــبه های شاهان هخامنش زیاد بکار رفته است.

اهــورا مزدا در توصیف زرتشتیان این چنـین است. او آغاز وپـایـانی ندارد.نه زاییده شده ونه می مــیرد وهیچ مردی شبیه او نیــست. ماوراء اوجدا از او وبـدون او چیزی نیست او تنها خــالق همه چیز است او درخــشان ترین و نورانی ترین نورهاست . بالاتـرین ووالاترین هم بلندیهاست او قدیمی ترین قدمـا وبهـترین بهترینهاست بی مانند،پیوسته بدون تغییر ویکسان است . او بوده وهستوخواهد بود به طور خلاصـه اهورامزدا به وصف در نیایدوزبان و اندیشه از وصفش درماند.

کسی که از اندیشه بد پیروی بکند،گفتـار وکردارش به بدی آلــوده می شودگزینــش این نیرو در اندیشه وگفتار وکردار،ایستایی،ویرانی و بی نظمی میآوردکه ناراحتی وجدان پاداشی است که در پی این پدیدار می شـود واز

گریزی نیست دوگانگی واقعیت زندگی وهستی در جهان مادی است.روشنایی وتاریـکی ،سردی وگرمی ،ومثبت ومنفی،درک مااز هستی وتظاهر،نمودآن است.

 

راههای گسترش مهرورزی :

عیدهای مذهبی

یکی از راه های گسترش مهر ورزی درجامعه انجام مراسم های مذهبی است ازجملـه این اعـیاد قربــان،فــطر، غدیر خم...می باشنددر این روزها مسلمانان با سرزدن به یکدیگر با بخشیدن کینه ها و کدورت ها وکمک های مالی به افرادبی بضاعت و کم درآمد وحل گوشه ای ازمشکلات مادی هم وطنان وبرادران دیـنی خود زمینه بهتر زیستن وباهم زیستن را فراهم می کنندواین مهر ورزی درسطح وسیع دربین مسلمانان معتقد صورت می گیرد.

 

عید قربان

یکی از پیامبرهای الهی خداوند ابراهیم می باشد .به خاطــر مـهرش به خداوند هر خواسته وامر خداوند را اجرا می فرمودند و همه سختی ها ومشــکلات را پذیرا بودند مهــاجرت های زیــادی را به خاطر خــداوند انجام دادند وسختی های زیادی راتحمل کردند و آخرین امتحان خداوند قربانی تنها فرزندش



خرید و دانلود  هویت دینی وملی ونقش آن در توسعه محبت ومهرورزی 11 ص


تحقیق درمورد- پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 58

 

مقدمه

‏مـانـدگـاری, پـویـایـی و پیوستگی ادیان در جاری زمان, بسته به دلـبـسـتـگـی و پـای بـنـدی پیروان و گروندگان به ‏آنهاست. زیرا دیـنـداری, سـعادت و رستگاری و کامیابی خویش را در باورمندی به آمـوزه هـای دیـنی خود می داند ‏و با چنین انگاره ای, خود را از درون پـای بند به پشتیبانی و دفاع از آن می بیند.

بر همین اساس شـخـص دیـنـدار ‏حـاضـر اسـت برای دست یابی به سعادت و رستگاری, هـرگـونـه پـشتیبانی مادی و معنوی را در جهت تواناسازی و ‏نشر و گسترش دین مورد نظر خود انجام دهد. بی گمان, اگر ادیان از چنین پای بندی و پشتیبانیهایی که گاه تا مـرز ‏فـداکاری و از جان گذشتگی نیز پیش می رود, بی بهره بودند, دوران حـیـات و ماندگاری آنان دیری نمی پایید و هر ‏دینی به طور طـبـیـعـی اندکی پس از ظهور, از میان می رفت, همان گونه که اگر ادیـان بـاطل می بودند و دور نمایه ‏ای تهی از آموزه های کارآمد داشـتـند نیز, دوام نمی آوردند

بر این اساس, پایندگی ادیان, با چـشـم پـوشـی از ‏دورنـمایه و رسالت آنها, بیش از هر عامل دیگری بـسـتـه بـه پـیـروی جدی و پشتیبانیهای بی دریغ گروندگان به آن ‏ادیـان است. طبیعی است که پیروان هر دین و آیینی, تنها باورهای خـود را بـر حـق و صحیح بدانند و ادیان و مذاهب ‏دیگر را باطل و نارسا بینگارند. این گونه اختلافها و فرقها و ناسانیها و مرزبندیها, تنها در بین ادیـان نـیـسـت, بـلکه در ‏داخل هر دینی نیز ممکن است گرایشها و مـذهـبـهـای گـوناگونی وجود داشته باشد و پیروان هر یک از آنها تـنـهـا ‏مذهب خود را بر حق بدانند و مذاهب دیگر را باطل.

البته روشـن اسـت که در نظر گروندگان, هیچ گاه ادیان و ‏مذاهب دیگر با هـم یـکسان نیستند, ممکن است پاره ای را نزدیک تر و پاره ای را دورتـر از حـق بـدانند و یا پاره ای ‏را باطل و پاره ای نارسا و نـاتمام بدانند. اکنون این پرسش مورد گفت وگوست که آیا رستگاری و سـعـادت مـندی ‏انسان, ویژه پیروی و عمل به یک دین است و تنها پـیـروان هـمان دین اهل نجات و رهاییند؟ یا این که دین حق تنها ‏یـک آیـیـن نـیـست دینهای حق بسیارند و انسانها از هر یک پیروی کـنـنـد, درست است؟ در صورتی که پذیرفتیم ‏که دین حق همواره یکی بـیـش نـیـست و ممکن نیست همه ادیان بر حق باشند, اگر کسی بدون داشـتـن دیـن حق و ‏باور درست, کارهای نیک و شایسته مورد پسند و خواست شرع انجام دهد, آیا کار او پاداش خواهد داشت؟ ‏

پـرسـشهایی از این دست, مدتهاست که محققان و اندیشه وران را به اندیشه وا داشته و بحثهایی هم ارأه شده است. ‏

شـهـیـد مرتضی مطهری از طرح کنندگان نخستین این بحث به شمار می رود که می نویسد: ‏

‏(... آیـا دیـنی غیر دین اسلام مقبول است و یا دین مقبول, منحصر بـه اسـلام است؟ و به عبارت دیگر, آیا آنچه لازم ‏است فقط این است که انسان یک دینی داشته باشد و حداکثر این است که آن دین منتسب بـه یـکـی از پیغمبران ‏آسمانی باشد و دیگر فرق نمی کند که کدام یـک از ادیان آسمانی باشد, مثلا مسلمان یا مسیحی یا یهودی و حتی ‏مجوسی باشد؟ یا این که در هر زمان دین حق یکی بیش نیست؟)

اسـتـاد شهید در کنار این بحث, مساله کارهای نیک ‏نامسلمانان را بـه شـرح بـحث کرده است: اگر کسی بدون باور به دین حق, کار نیک پـذیـرفـتـه شده و مورد امضای ‏دین حق را انجام دهد, آیا کار او پـاداش خـواهـد داشـت, یـا نـه؟ و آیـا شرط پاداش داشتن کارهای شایسته, ایمان ‏به دین حق است یا نه؟ در دو, سـه دهـه اخیر, بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی, شماری, بـا تـرجـمـه آثار ‏متکلمان و فیلسوفان غربی در این باب و بازگو کـردن انـدیـشه های آنان, به این گونه بحثها در محفلهای علمی و ‏دانـشـگـاهـی دامـن زده اند. به نظر می رسد, دست کم, شماری از ایـنـان بـه انـگیزه های سیاسی و با هدف شبهه ‏افکنی و سست کردن پـایـه هـای ایمان اسلامی در جوانان وارد این میدان شده و مسأل کـهـنـه و چند دهه پیش اروپا ‏را با تفسیرها و تحلیل و بررسیهای نـادرسـت و در قـالـبـهـای جـدید قرار داده اند و می خواهند با دسـتاویزهای ‏سست به متون دینی و بهره گیری از سروده های شاعران و قـطـعـه های ادبی و عرفانی آن را با معیارها و ترازهای ‏اسلامی نـیـز سازوار جلوه دهند, حتی شماری از مدعیان روشنفکری به دروغ بـه عـالمانی پیرایه بسته اند که آنان حق ‏را ویژه یک شریعت نمی دانند.

در ایـن نوشتار, برآنیم گذری و نظری بر اندیشه های اندیشه ور و فـیـلـسـوف بـزرگ ‏دنیای اسلام, شهید مرتضی مطهری و بهره گیری از دیـدگاههای وی در این زمینه, داشته باشیم و درستی و یا ‏نادرستی پـلـورالـیـزم دیـنـی و تـکـثـرگرایی را به بوته بحث بگذاریم و پـیـامـدهای تکثرگرایی دینی را از نظر ‏بگذرانیم ولی پیش از آن, بـایـسـتـه اسـت بـه مـعنای پلورالیزم در فرهنگ غرب و کاربرد و قـرأـتـهـای گـونـاگون ‏آن اشاره کنیم و گونه های پلورالیزم را یادآور شویم.‏

معنای پلورالیزم

پـلورالیزم از ریشه Plural به معنای جمع, فزونی و پرشمار است و در فـرهـنـگ هـای ‏انـگـلیسی به معنای جمع گرایی, چند گانگی و تـکثرگرایی به کار رفته است. همچنین به حکومتهای أتلافی که از ‏چـند حزب, گاه مخالف هم به وجود می آیند و کسانی که چندین همسر دارنـد و مـشـرکان و چند خدا باوران, از ‏باب این که چندگانگی و فزونی در آنها وجود دارد اطلاق می گردد. بـر همین اساس, در فرهنگ غرب, ابتدا به ‏کسانی که چند مقام دینی را در کـلـیسای



خرید و دانلود تحقیق درمورد- پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری