واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد نحوه عمل به احکام دینی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

چکیده مقاله

در خصوص نحوه عمل به احکام دینی سه دیدگاه کلی وجود دارد. عده ای بر این باورند که احکام دین را باید کاملا متعبدانه پذیرفته و عمل نمود و هیچگونه تحقیق و تفحص را در آن جایز نمی دانند و به صرف اعتماد به واضع و شارع مقدس دین خود را موظف به تقید و پای بند به احکام می دانند. گروه دیگری از متدیان جانب تعقل و استدلال عقلی و علمی را در پیش گرفته و معتقدند که می بایست مبانی عقلی و علمی احکام و فروع دین را درک نمود و بر پایه استدلالهای عقلی علت تشریع آنها را کشف و درک کرد تا انگیزه عمل به آنها تقویت شود و عمل متعبدانه را به فروعات دینی چندان مفید نمی دانند. جمعی از متشرّعان و دینداران با جمع میان دو رویه قبلی روش میانه ای را برگزیده اند اینان اعتقاد دارند چون اصول عقاید با تعقّل و تحقیق پذیرفته می شود و احکام دین متفرع بر اصول هستند بنابراین جایگاه عقل در فروع نیز بصورت غیر مستقیم به رسمیت شناخته شده است و از طرف دیگر تا جاییکه بتوان فلسفه احکام را با ادلّه عقلی و علمی درک نمود بهره گیری از دریافتهای عقلی اشکال ندارد ولی نباید به بهانه عدم دستیابی به مبانی عقلی و علمی عمل به احکام تعطیل شود بلکه هر فرد مکلّفی به نیت تقرب و بندگی خدا به وظایف عبادی خود عمل کند و برای تقویت ایمان دینی و استحکام عبودیت حتی الامکان از ادلّه عقلی و علمی نیز بهره مند گردد.

نگارنده مقاله نظر سوم را مقرون به صحت و صواب می داند.

محمد صادق ابراهیمی آبانماه 86

بسمه تعالی

عمل به احکام دین تعبد یا تعقّل؟

بدون تردید هر انسان مکلّفی باید به احکام دینی خود عارف و عامل باشد. منتهی عمل به احکام به نسبت افراد و نوع نگرش آنها به مسائل دینی متفاوت است. کسانیکه به درجه اجتهاد و فقاهت نایل آمده و قدرت استنباط احکام شرعی را از منابع فقهی دارند بدون تقلید از دیگران به تکالیف و وظایف شرعی خود عمل می نمایند. آنهاییکه عمل به احتیاط می کنند با رعایت جانب احتیاط و انتخاب فتوای احوط از میان فتاوی مختلف در صدد انجام تکلیف خود هستند. در این میان مقلدین وظیفه دیگری دارند که همان تقلید و پیروی از یک مرجع تقلید جامع الشرایط است. در خصوص نحوه عمل این دسته از مردم که اکثریت افراد جامعه را تشکیل می دهند سوالاتی مطرح است که مهمترین آنها این است که آیا در عمل به احکام دین باید به طریق تعبد محض عمل کرد یا باید از طریق تعقل و پی بردن به فلسفه احکام اقدام نمود و یا راه سومی نیز محتمل است؟ در پاسخ به این سوال سه دیدگاه مختلف وجود دارد که تأمّل در آنها می تواند ما را در پاسخ به سوال مطروحه یاری نماید.

دیدگاه اول: عده ای بر این باورند چون احکام دین از جمله فروع دین هستندو فروع دین همانگونه که از عنوانش پیداست متفرّع بر اصول دین است لذا هر مسلمانی که اصول دین را با تحقیق و تفحص پذیرفته باشد، دیگر در مقام عمل به احکام و فروع دین نیازی به تعقل و استدلال عقلی و علمی ندارد و به محض حصول اطمینان از صدور احکام از جانب شارع مقدس می تواند به وظایف شرعی خود در بخش فروع دین و عبادات اسلامی عمل نماید.

این گروه برای تبیین و توجیه عقیده خود به این مثل معروف متمسک می شوند!

اگر کسی به یک بیماری جسمی و یا روحی مبتلا شود و بهبود آن بیماری مستلزم مراجعه به پزشک باشد. آن شخص در قدم اول با تحقیق و بررسی و پرس و جو از افراد قابل اعتماد در صدد شناسایی پزشک ماهر و متخصص در زمینه بیماری خود برمی آید، تا اینکه پزشک واجد شرایط را که منطبق با معیارهای عقلی و علمی است پیدا کرده و جهت درمان ناراحتی خود به او مراجعه می کند این شخص پس از رجوع به پزشک مورد اعتماد بدون کوچکترین دغدغه و نگرانی بهترین سرمایه حیات خود را که همان اعضای بدن اوست به او سپرده و کاملاً مطیع دستورات و توصیه های پزشکی او می شود به نحوی که به خود اجازه نمی دهد که در مورد تک تک داروها یا توصیه های پزشکی سوالات عقلی و علمی داشته باشد بلکه با اطمینان کامل به مهارت و خیر خواهی پزشک معالج همه دستورات و توصیه های پزشکی را در زمینه های پرهیز غذایی و حرکات فیزیکی و یا ساعات و چگونگی استفاده از داروها، بدون کمترین تخطّی اجرا می نماید. به نظر این گروه عمل متعبدانه به دستورات شرعی تقریباً شبیه این مسئله است. زیرا کسیکه اصول دین را با تحقیق و تفحص و معیارهای عقلی پذیرفته باشد و وجود حضرت حق و علم و حکمت آن حضرت و حقانیت رسالت پیامبر امین (ص ) با ادلّه عقلی مورد قبول وی واقع شود دیگر دلیلی بر استدلال عقلی در مورد فروع دین و احکام شرعی باقی نمی ماند و هر فرد مکلّفی با اعتماد کامل به علم و حکمت و خیرخواهی حضرت باریتعالی و رسالت پیامبرش، اوامر و نواهی دین را پذیرفته و بر آن گردن می نهد و در صدد دستیابی به ادلّه عقلی و علمی برنمی آید.

دیدگاه دوم: گروهی بر این عقیده هستند که اوامر و نواهی الهی حتماً دارای حکمت و علتی هستند و هیچ امری از اوامر الهی و یا نهیی از نواهی حضرت حق بدون دلیل عقلی نیستند و به مصداق قاعده ملازمه عقل و شرع « کل ما حکم به الشرع حکم به العقل و کلّ ما حکم به العقل حکم به الشرع» هر حکم شرعی دارای توجیه و دلیل عقلی است و لذا باید در صدد پیداکردن فلسفه عقلی و علمی آنها باشیم. اینان معتقدند با دستیابی به دلایل عقلی و علمی فروع دین ، انگیزه و زمینه های مناسبی برای عمل به احکام دین فراهم می شود و افراد مکلف، خصوصاً تحصل کرده ها و جوانان رغبت و استقبال خوبی نسبت به وظایف و تکالیف دینی خواهند داشت. این گروه جهت استحکام و اعتبار بیشتر عقاید خود به برخی کتابها در زمینه علل الشرایع یا



خرید و دانلود تحقیق در مورد نحوه عمل به احکام دینی


تحقیق در مورد علم سکولار و علم دینی 8ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 8 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

علم سکولار و علم دینی

/

/

در سالهای اخیر ، مساله اسلامی کردن دانشگاه ها و موضوع تحقق دانشگاه اسلامی در داخل کشور مطرح و ابهام های زیادی را موجب شده است.

عده ای ایده های اسلامی کردن دانشگاه اسلامی و اسلامی کردن علم را از مصنوعات و بدعت های جمهوری اسلامی ایران دانسته اند و علم را فراتر از اسلامی و غیراسلامی تلقی کرده اند.

واقعیت مطلب این است که مساله اسلامی کردن علم یا دانشگاه اسلامی سابقه ای بس دراز دارد و از ساخته های روحانیت و حکومت جمهوری اسلامی ایران نیست. در این مقاله نویسنده به تبیین چیستی دانشگاه اسلامی و ریشه های آن پرداخته است.

قریب ۶۰ سال پیش (دهه ۱۹۳۰) مرحوم ابوالاعلی مودودی به هنگام طرح ایراداتش بر دانشگاه علیگره هند هم مساله تاسیس دانشگاه اسلامی را مطرح کرد و ایشان مساله اسلامی کردن دانشها را هم طرح نمود. در بهار ۱۳۵۶ (آوریل ۱۹۷۷) اولین کنفرانس بین المللی آموزش و پرورش اسلامی در مکه معظمه با شرکت ۳۱۳ نفر از اندیشمندان جهان اسلام تشکیل شد و در آن اسلامی کردن رشته های مختلف دانش مطرح شد. در سال ۱۳۶۱ (۱۹۸۲ م) سمینار بین المللی کردن دانش در اسلام آباد پاکستان برگزار شد. در ایران پس از انقلاب اسلامی ، در خصوص انتقال به آموزش و پرورش اسلامی ، نخستین بار سمیناری در اسفند ۱۳۵۷ در شیراز برگزار شد که ظرف ۶ماه تکرار شد و حاصل این دو سمینار محلی ، ارائه طرحی با عنوان «طرح کلی درباره اصول و ضوابط حاکم بر دانشگاه های اسلامی» بود سپس در شهریور ۱۳۵۹ سمیناری در سطح ملی با عنوان «اولین سمینار انتقال به تعلیم و تربیت اسلامی» در تهران برگزار شد. هدف این مقاله تبیین مساله اسلامی کردن دانشها و پاسخگویی به پرسشها ، ابهامات و شبهاتی است که در این زمینه مطرح شده است.

● دلایل مطرح شدن مساله اسلامی کردن علم یا دانشگاه اسلامی

در جهان اسلام تا پیش از تکوین علم جدید ، علوم طبیعت بخشی از فلسفه را تشکیل می داد و همراه با الهیات و ریاضیات یک جا عرضه می شد و همگی در یک چارچوب متافیزیکی قرار می گرفتند. متفکران مسلمان برای علم مراتبی قائل بودند که از معرفت حسی آغاز می شد و علم استدلالی و علم کشفی را در برمی گرفت و وحی در منتهی الیه آن قرار داشت.

با پیدایش علوم جدید و توفیقاتی که این علوم در زمینه توصیف پدیده ها و در حوزه عمل کسب کردند ، علوم از فلسفه جدا شد و راه خود را پیش گرفت.

در قرن نوزدهم مکتب پوزیتیویسم و دیگر مکاتب تجربه گرا رشد کردند و بر حوزه های آکادمیک حاکم گشتند و این وضعیتی است که هنوز هم ادامه دارد. متاسفانه درست در همان دوران رونق پوزیتیویسم بود که علم جدید به جهان اسلام راه یافت و با آن فلسفه های تجربه گرا را به جوامع اسلامی منتقل کرد ، بینشی که علوم را از متافیزیک خدا باور جدا می کرد. به این دلیل در جوامع اسلامی علم سکولار رایج شد و پرورش یافتگان دانشگاه ها عمدتا فارغ از تعلیم و تزکیه و بینش اسلامی بار آمدند و در محیطهای علمی آنها این ایده رواج یافت که علم در تعارض با دین است و یا این که علم کاملا از دین مستقل است و مطالب علمی را باید کلا از مطالب دینی جدا کرد. در حال حاضر، دین در دانشگاه های ما صرف نظر از بعضی ظواهر نقش جدی ندارد و در آموزش دانشگاهی ما به صورت ظاهر فقط بعد علمی قضایا منتقل می شود اما در واقع جریان های نهان فلسفی همراه با آموزش های آکادمیک منتقل می شوند و اینها هستند که در شکل گیری تفکر سکولاریستی نقش عمده داشته اند و دارند. بعضی علمای جوامع اسلامی فکر می کنند که چون غرب این همه آثار علمی و فنی را پدید آورده است ، پس ما هم اگر عینا به دنبال آنها برویم ، نجات پیدا می کنیم.

در حالی که اگر ما خط مشی آنها را به جد دنبال کنیم ، تازه مثل جهان غرب می شویم که با وجود تصویری که در ذهن بسیاری از هموطنان روشنفکر ماست ، جهان مطلوبی نیست.

بسیاری از افرادی که در غرب زندگی می کنند ، از وضعیت آن جوامع راضی نیستند، چنان که بسیاری از اندیشمندان غربی نیز نگرانی خود را از وضعیت آن دیار کتمان نکرده اند. ضمنا مساله جالب این است که در حالی که محیط جوامع اسلامی و از جمله جامعه ما بسیار علم



خرید و دانلود تحقیق در مورد علم  سکولار و علم دینی 8ص


تحقیق در مورد دینی احکام طهارت 15 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بِسم اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العَالمین وَ الصَلاهُ وَ السَلامُ عَلی خَیرِ خَلقِهِ مُحَمَّدٍ

وَ آلِهِ الطّاهِرین وَ لَعنَهُ اللّهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ

اِلی یَومِ الدّینِ

احکام طهارت

«آب مطلق و مضـاف»

آب یا مطلق است یا مضاف : آب مضاف آبیست که آن را از چیزی بگیرند، مثل : آب هندوانه و گلاب. یا با چیزی مخلوط باشد، مثل آبی که بقدری با گل و مانند آن مخلوط شود که دیگر به آن آب نگویند و غیر اینها آب مطلق است و آن بر پنج قسم است :

اول آب کر، دوم آب قلیل، سوم آب جاری، چهارم آب باران، پنجم آب چاه.

آب کُـر

آب کر مقدار آبیست که اگر در ظرفی که درازا و پهنا و گودی آن هر یک سه وجب و نیم است، بریزد آن ظرف را پر کند. و وزن آن از صد و بیست و هشت من تبریز بیست مثقال کمتر است، که 906/383 کیلوگر می شود. بنابر احتیاط و لکن اقرب ایستکه 419/377 کیلوگرم است.

اگر عین نجس مانند بول و خون با آب کر برسد چنانچه آن آب بو یا رنگ یا مزه نجاست را بگیرد نجس می شود و اگر تغییر نکند نجس نمی شود.

اگر بوی آب کر به واسطه غیرنجاست تغییر کند نجس نمی شود.

اگر عین نجس مانند خون با آبی که بیشتر از کر است برسد و بو یا رنگ یا مزه قسمتی از آن را تغییر دهد، چنانچه مقداری که تغییر نکرده کمتر از کر باشد تمام آب نجس می شود و اگر به اندازه کر یا بیشتر باشد فقط مقداری که بو یا نگ یا مزه آن تغییر کرده نجس است.

آب فواره اگر متصل به کر باشد آب نجس را پاک می کند در صورتی که مخلوط با آن بشود ولی اگر قطره قطره روی آب نجس بریزد، آن را پاک نمی کند، مگر آنکه چیزی روی فواره بگیرند تا آب قبل از قطره قطره شدن با آب نجس متصل شود و با آن مخلوط گردد.

اگر چیز نجس را زیر شیری که متصل به کر است بشویند آبی که از آن چیز می ریزد، اگر متصل به کر باشد و بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد پاک است.

اگر مقداری از آب کر یخ ببندد و باقی آن بقدر کر نباشد چنانچه نجاست به آن برسد نجس می شود و هر قدر از یخ هم آب شود نجس است.

آبی که به اندازه کر بوده اگر انسان شک کند از کر کمتر شده یا نه مثل آب کر است یعنی نجاست را پاک می کند و اگر نجاستی هم به آن برسد، نجس نمی شود و آبی که کمتر از کر بوده و انسان شک دارد به مقدار کر شده یا نه حکم آب کر ندارد.

کر بودن آب به دو راه ثابت می شود :

اول آن که خود انسان یقین کند. دوم آن که دو مرد عادل خبر دهند.

آب قلیل

آب قلیل آبیست که از زمین نجوشد و از کر کمتر باشد.

اگر آب قلیل روی چند چیز نجس بریزد یا چیز نجس به آن برسد نجس می شود ولی اگر از بالا با فشار روی چیز نجس بریزد مقداری که به آن چیز می رسد نجس و هر آنچه بالاتر از آنست پاک می باشد و نیز اگر مثل فواره با فشار از پایین به بالا رود در صورتی که نجاست به بالا برسد پایین نجس نمی شود و اگر نجاست به پایین برسد بالا نجس می شود.

آب قلیلی که برای برطرف کردن عین نجاست روی چیز نجس ریخته می شود و از آن جدا گردد نجس است و بنابر احتیاط واجب باید از آب قلیلی هم که بعد از برطرف شدن عین نجاست برای آب کشیدن چیز نجس روی آن می ریزند و از آن جدا می شود اجتناب کنند.

ولی آبی که با آن مخرج بول و غایط را می شویند با پنج شرط پاک است :

اول آن که بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد، دوم نجاستی ازخارج به آن نرسیده باشد. سوم نجاست دیگری مثل خون یا بول یا غائط بیرون نیامده باشد. چهارم ذره های غائط در آب پیدا نباشد. پنجم بیشتر از مقدار معمول نجاست به اطراف مخرج نرسیده باشد.

آب جاری

آب جاری آبیست که از زمین بجوشد و جریان داشته باشد مانند آب چشمه و قنات.

آب جاری اگرچه کمتر از کر نباشد چنانچه نجاست به آن برسد تا وقتی بو یا رنگ یا مزه آن بواسطه ی نجاست تغییر نکرده است پاک است.

اگر نجاستی به آب جاری برسد مقداری از آن که بو یا رنگ یا مزه اش بواسطه ی نجاست تغییر کرده است نجس است و طرفی که متصل به چشمه است اگرچه کمتر از کر باشد پاک است و آب ها دیگر نهر اگر به اندازه کر باشند یا به واسطه آبی که تغییر نکرده به آب طرف چشمه متصل باشد پاک وگرنه نجس است.

آب چشمه ای که جاری نیست ولی طوریست که اگر از آن بردارند باز می جوشد حکم آب جاری را دارد، یعنی اگر نجاست به آن برسد تا وقتی که بو، رنگ و مزه آن بواسطه نجاست تغییر نکند پاک است.

آبی که کنار نهر ایستاد و متصل به آب جاری است حکم آب جاری دارد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد دینی احکام طهارت 15 ص


مقاله. پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 59

 

مقدمه

‏مـانـدگـاری, پـویـایـی و پیوستگی ادیان در جاری زمان, بسته به دلـبـسـتـگـی و پـای بـنـدی پیروان و گروندگان به ‏آنهاست. زیرا دیـنـداری, سـعادت و رستگاری و کامیابی خویش را در باورمندی به آمـوزه هـای دیـنی خود می داند ‏و با چنین انگاره ای, خود را از درون پـای بند به پشتیبانی و دفاع از آن می بیند.

بر همین اساس شـخـص دیـنـدار ‏حـاضـر اسـت برای دست یابی به سعادت و رستگاری, هـرگـونـه پـشتیبانی مادی و معنوی را در جهت تواناسازی و ‏نشر و گسترش دین مورد نظر خود انجام دهد. بی گمان, اگر ادیان از چنین پای بندی و پشتیبانیهایی که گاه تا مـرز ‏فـداکاری و از جان گذشتگی نیز پیش می رود, بی بهره بودند, دوران حـیـات و ماندگاری آنان دیری نمی پایید و هر ‏دینی به طور طـبـیـعـی اندکی پس از ظهور, از میان می رفت, همان گونه که اگر ادیـان بـاطل می بودند و دور نمایه ‏ای تهی از آموزه های کارآمد داشـتـند نیز, دوام نمی آوردند

بر این اساس, پایندگی ادیان, با چـشـم پـوشـی از ‏دورنـمایه و رسالت آنها, بیش از هر عامل دیگری بـسـتـه بـه پـیـروی جدی و پشتیبانیهای بی دریغ گروندگان به آن ‏ادیـان است. طبیعی است که پیروان هر دین و آیینی, تنها باورهای خـود را بـر حـق و صحیح بدانند و ادیان و مذاهب ‏دیگر را باطل و نارسا بینگارند. این گونه اختلافها و فرقها و ناسانیها و مرزبندیها, تنها در بین ادیـان نـیـسـت, بـلکه در ‏داخل هر دینی نیز ممکن است گرایشها و مـذهـبـهـای گـوناگونی وجود داشته باشد و پیروان هر یک از آنها تـنـهـا ‏مذهب خود را بر حق بدانند و مذاهب دیگر را باطل.

البته روشـن اسـت که در نظر گروندگان, هیچ گاه ادیان و ‏مذاهب دیگر با هـم یـکسان نیستند, ممکن است پاره ای را نزدیک تر و پاره ای را دورتـر از حـق بـدانند و یا پاره ای ‏را باطل و پاره ای نارسا و نـاتمام بدانند. اکنون این پرسش مورد گفت وگوست که آیا رستگاری و سـعـادت مـندی ‏انسان, ویژه پیروی و عمل به یک دین است و تنها پـیـروان هـمان دین اهل نجات و رهاییند؟ یا این که دین حق تنها ‏یـک آیـیـن نـیـست دینهای حق بسیارند و انسانها از هر یک پیروی کـنـنـد, درست است؟ در صورتی که پذیرفتیم ‏که دین حق همواره یکی بـیـش نـیـست و ممکن نیست همه ادیان بر حق باشند, اگر کسی بدون داشـتـن دیـن حق و ‏باور درست, کارهای نیک و شایسته مورد پسند و خواست شرع انجام دهد, آیا کار او پاداش خواهد داشت؟ ‏

پـرسـشهایی از این دست, مدتهاست که محققان و اندیشه وران را به اندیشه وا داشته و بحثهایی هم ارأه شده است. ‏

شـهـیـد مرتضی مطهری از طرح کنندگان نخستین این بحث به شمار می رود که می نویسد: ‏

‏(... آیـا دیـنی غیر دین اسلام مقبول است و یا دین مقبول, منحصر بـه اسـلام است؟ و به عبارت دیگر, آیا آنچه لازم ‏است فقط این است که انسان یک دینی داشته باشد و حداکثر این است که آن دین منتسب بـه یـکـی از پیغمبران ‏آسمانی باشد و دیگر فرق نمی کند که کدام یـک از ادیان آسمانی باشد, مثلا مسلمان یا مسیحی یا یهودی و حتی ‏مجوسی باشد؟ یا این که در هر زمان دین حق یکی بیش نیست؟)

اسـتـاد شهید در کنار این بحث, مساله کارهای نیک ‏نامسلمانان را بـه شـرح بـحث کرده است: اگر کسی بدون باور به دین حق, کار نیک پـذیـرفـتـه شده و مورد امضای ‏دین حق را انجام دهد, آیا کار او پـاداش خـواهـد داشـت, یـا نـه؟ و آیـا شرط پاداش داشتن کارهای شایسته, ایمان ‏به دین حق است یا نه؟ در دو, سـه دهـه اخیر, بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی, شماری, بـا تـرجـمـه آثار ‏متکلمان و فیلسوفان غربی در این باب و بازگو کـردن انـدیـشه های آنان, به این گونه بحثها در محفلهای علمی و ‏دانـشـگـاهـی دامـن زده اند. به نظر می رسد, دست کم, شماری از ایـنـان بـه انـگیزه های سیاسی و با هدف شبهه ‏افکنی و سست کردن پـایـه هـای ایمان اسلامی در جوانان وارد این میدان شده و مسأل کـهـنـه و چند دهه پیش اروپا ‏را با تفسیرها و تحلیل و بررسیهای نـادرسـت و در قـالـبـهـای جـدید قرار داده اند و می خواهند با دسـتاویزهای ‏سست به متون دینی و بهره گیری از سروده های شاعران و قـطـعـه های ادبی و عرفانی آن را با معیارها و ترازهای ‏اسلامی نـیـز سازوار جلوه دهند, حتی شماری از مدعیان روشنفکری به دروغ بـه عـالمانی پیرایه بسته اند که آنان حق ‏را ویژه یک شریعت نمی دانند.

در ایـن نوشتار, برآنیم گذری و نظری بر اندیشه های اندیشه ور و فـیـلـسـوف بـزرگ ‏دنیای اسلام, شهید مرتضی مطهری و بهره گیری از دیـدگاههای وی در این زمینه, داشته باشیم و درستی و یا ‏نادرستی پـلـورالـیـزم دیـنـی و تـکـثـرگرایی را به بوته بحث بگذاریم و پـیـامـدهای تکثرگرایی دینی را از نظر ‏بگذرانیم ولی پیش از آن, بـایـسـتـه اسـت بـه مـعنای پلورالیزم در فرهنگ غرب و کاربرد و قـرأـتـهـای گـونـاگون ‏آن اشاره کنیم و گونه های پلورالیزم را یادآور شویم.‏

معنای پلورالیزم

پـلورالیزم از ریشه Plural به معنای جمع, فزونی و پرشمار است و در فـرهـنـگ هـای ‏انـگـلیسی به معنای جمع گرایی, چند گانگی و تـکثرگرایی به کار رفته است. همچنین به حکومتهای أتلافی که از ‏چـند حزب, گاه مخالف هم به وجود



خرید و دانلود مقاله. پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری


تحقیق: پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 59

 

مقدمه

‏مـانـدگـاری, پـویـایـی و پیوستگی ادیان در جاری زمان, بسته به دلـبـسـتـگـی و پـای بـنـدی پیروان و گروندگان به ‏آنهاست. زیرا دیـنـداری, سـعادت و رستگاری و کامیابی خویش را در باورمندی به آمـوزه هـای دیـنی خود می داند ‏و با چنین انگاره ای, خود را از درون پـای بند به پشتیبانی و دفاع از آن می بیند.

بر همین اساس شـخـص دیـنـدار ‏حـاضـر اسـت برای دست یابی به سعادت و رستگاری, هـرگـونـه پـشتیبانی مادی و معنوی را در جهت تواناسازی و ‏نشر و گسترش دین مورد نظر خود انجام دهد. بی گمان, اگر ادیان از چنین پای بندی و پشتیبانیهایی که گاه تا مـرز ‏فـداکاری و از جان گذشتگی نیز پیش می رود, بی بهره بودند, دوران حـیـات و ماندگاری آنان دیری نمی پایید و هر ‏دینی به طور طـبـیـعـی اندکی پس از ظهور, از میان می رفت, همان گونه که اگر ادیـان بـاطل می بودند و دور نمایه ‏ای تهی از آموزه های کارآمد داشـتـند نیز, دوام نمی آوردند

بر این اساس, پایندگی ادیان, با چـشـم پـوشـی از ‏دورنـمایه و رسالت آنها, بیش از هر عامل دیگری بـسـتـه بـه پـیـروی جدی و پشتیبانیهای بی دریغ گروندگان به آن ‏ادیـان است. طبیعی است که پیروان هر دین و آیینی, تنها باورهای خـود را بـر حـق و صحیح بدانند و ادیان و مذاهب ‏دیگر را باطل و نارسا بینگارند. این گونه اختلافها و فرقها و ناسانیها و مرزبندیها, تنها در بین ادیـان نـیـسـت, بـلکه در ‏داخل هر دینی نیز ممکن است گرایشها و مـذهـبـهـای گـوناگونی وجود داشته باشد و پیروان هر یک از آنها تـنـهـا ‏مذهب خود را بر حق بدانند و مذاهب دیگر را باطل.

البته روشـن اسـت که در نظر گروندگان, هیچ گاه ادیان و ‏مذاهب دیگر با هـم یـکسان نیستند, ممکن است پاره ای را نزدیک تر و پاره ای را دورتـر از حـق بـدانند و یا پاره ای ‏را باطل و پاره ای نارسا و نـاتمام بدانند. اکنون این پرسش مورد گفت وگوست که آیا رستگاری و سـعـادت مـندی ‏انسان, ویژه پیروی و عمل به یک دین است و تنها پـیـروان هـمان دین اهل نجات و رهاییند؟ یا این که دین حق تنها ‏یـک آیـیـن نـیـست دینهای حق بسیارند و انسانها از هر یک پیروی کـنـنـد, درست است؟ در صورتی که پذیرفتیم ‏که دین حق همواره یکی بـیـش نـیـست و ممکن نیست همه ادیان بر حق باشند, اگر کسی بدون داشـتـن دیـن حق و ‏باور درست, کارهای نیک و شایسته مورد پسند و خواست شرع انجام دهد, آیا کار او پاداش خواهد داشت؟ ‏

پـرسـشهایی از این دست, مدتهاست که محققان و اندیشه وران را به اندیشه وا داشته و بحثهایی هم ارأه شده است. ‏

شـهـیـد مرتضی مطهری از طرح کنندگان نخستین این بحث به شمار می رود که می نویسد: ‏

‏(... آیـا دیـنی غیر دین اسلام مقبول است و یا دین مقبول, منحصر بـه اسـلام است؟ و به عبارت دیگر, آیا آنچه لازم ‏است فقط این است که انسان یک دینی داشته باشد و حداکثر این است که آن دین منتسب بـه یـکـی از پیغمبران ‏آسمانی باشد و دیگر فرق نمی کند که کدام یـک از ادیان آسمانی باشد, مثلا مسلمان یا مسیحی یا یهودی و حتی ‏مجوسی باشد؟ یا این که در هر زمان دین حق یکی بیش نیست؟)

اسـتـاد شهید در کنار این بحث, مساله کارهای نیک ‏نامسلمانان را بـه شـرح بـحث کرده است: اگر کسی بدون باور به دین حق, کار نیک پـذیـرفـتـه شده و مورد امضای ‏دین حق را انجام دهد, آیا کار او پـاداش خـواهـد داشـت, یـا نـه؟ و آیـا شرط پاداش داشتن کارهای شایسته, ایمان ‏به دین حق است یا نه؟ در دو, سـه دهـه اخیر, بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی, شماری, بـا تـرجـمـه آثار ‏متکلمان و فیلسوفان غربی در این باب و بازگو کـردن انـدیـشه های آنان, به این گونه بحثها در محفلهای علمی و ‏دانـشـگـاهـی دامـن زده اند. به نظر می رسد, دست کم, شماری از ایـنـان بـه انـگیزه های سیاسی و با هدف شبهه ‏افکنی و سست کردن پـایـه هـای ایمان اسلامی در جوانان وارد این میدان شده و مسأل کـهـنـه و چند دهه پیش اروپا ‏را با تفسیرها و تحلیل و بررسیهای نـادرسـت و در قـالـبـهـای جـدید قرار داده اند و می خواهند با دسـتاویزهای ‏سست به متون دینی و بهره گیری از سروده های شاعران و قـطـعـه های ادبی و عرفانی آن را با معیارها و ترازهای ‏اسلامی نـیـز سازوار جلوه دهند, حتی شماری از مدعیان روشنفکری به دروغ بـه عـالمانی پیرایه بسته اند که آنان حق ‏را ویژه یک شریعت نمی دانند.

در ایـن نوشتار, برآنیم گذری و نظری بر اندیشه های اندیشه ور و فـیـلـسـوف بـزرگ ‏دنیای اسلام, شهید مرتضی مطهری و بهره گیری از دیـدگاههای وی در این زمینه, داشته باشیم و درستی و یا ‏نادرستی پـلـورالـیـزم دیـنـی و تـکـثـرگرایی را به بوته بحث بگذاریم و پـیـامـدهای تکثرگرایی دینی را از نظر ‏بگذرانیم ولی پیش از آن, بـایـسـتـه اسـت بـه مـعنای پلورالیزم در فرهنگ غرب و کاربرد و قـرأـتـهـای گـونـاگون ‏آن اشاره کنیم و گونه های پلورالیزم را یادآور شویم.‏

معنای پلورالیزم

پـلورالیزم از ریشه Plural به معنای جمع, فزونی و پرشمار است و در فـرهـنـگ هـای ‏انـگـلیسی به معنای جمع گرایی, چند گانگی و تـکثرگرایی به کار رفته است. همچنین به حکومتهای أتلافی که از ‏چـند حزب, گاه مخالف هم به وجود



خرید و دانلود تحقیق: پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری