لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
راز نماز
سیمای نماز
عبادت عنوان عامی است که نمونه ها و مصداق های فراوانی را در بر می گیرد وتنها در «نماز» خلاصه نمی شود حج،روزه ، امر به معروف و نهی از منکر ،جهاد ، طلب روزی حلال ، خدمت به هم نوعان، درس خواندن و درس گفتن ؛ عزاداری برای شهیدان کربلا ، نیکی به پدر ومادر ، تیم نوازی ، پرداخت خمس و زکات و .. همه وهمه عبادت است ( البته به شرط خدای بودن نیت )
ولی در میان اعمال عبادی «نماز برجستگی و درخشندگی خاص دارد و جلوه ی درخشان عبادت و پرستش خدا به حساب می آید. اوصاف نماز ، فلسفه وحکمتش ، فایده وآثارش ، شرایط وآدابش ،مکان وزمانش در آیات وروایات بسیاری آمده که پرداختن به آنها طولانی خواهد شد. اما سعی می کنیم براساس قران و حدیث ، قطره ای از دریای معارف اسلامی درباره ی نماز را باز گوییم.
نماز بزرگترین عبادت ومهمترین سفارش همه ی انبیاست
لقمان پسرش رزا به نماز توصیه می کند.حضرت عیسی درگهواره می گوید : خدایم مرا به نماز و زکات توصیه کرده است.
رسول خدا صلی الله علیه و اله نماز را نور چشم خود می داند .«قُرّةََُ عَینی فی الصَّلاةََِ »
نماز ، فرضیه ای است که خدا به یاد انسان می آورد. و پیمان خدا با مردم است.
نماز، سیمای مکتب است .« الصِّلاةٌَ وَجهُ دینکٌُمْ »
نماز دوای تکبر است « و الصَّلاةٌ تَنزیهاً عَنِِ الکبِرِ »
نماز ، وسیله ی تشکر و سپاس از نعمت های الهی است ، عمود و پایه دین ، کلید بهشت، وسیله ی آزمایش و شناخت مردم و محو کننده ی گناهان ، پاک کننده ی دل و جان آدمی است.
روزی پنج نوبت ، با حفظ شرایط کامل نماز ، در پیشگاه خدا ایستادن ونعمتهای او را یادکردن و از او حاجت ونیاز خواستن ،همچون شست وشوی درنهر آب است که آلودگی های می زادید . نماز اولین سئوال در قیامت است که اگر پذیرفته نشود. کارهای دیگر هم قبول نیست .
نماز اولین سئوال در قیامت است که اگر پذیرفته نشود، کارهای دیگر هم قبول نیست . نماز ، تنها عبادتی است که در هیچ حال از انسان ساقط نمی شودحتی در میدان جنگ و شرایط اضطراری ، بیماری و...
نماز اعلام بندگی در برابر خدا وزیر بار در مقابل طاغوت ها و ستمگران است.
نماز زنده نگه داشتن ایین توحیدی حضرت ابراهیم،وسنت رسول الله ومکتب حسین بن علی علیها السلام است.
نماز برای عاشقات خدا ، شنیدن ولی برای منافقان ، تلخ و سنگین است : «وَ اِنَّتها لکَبیرةُ اِلاَّ عَلیَ الخَشِعیِِنَ »
نماز، کوبنده ی شیطان و مایوس کننده ی اوست وحضور در برابر آفریدگاراست .
نماز هماهنگی با همه ذرّات عالم است جهان ،محراب و سعی است که همه ی کائنات ، در آن به تسبیح و سجود در برابر خدا مشغول اند. به نماز ایستادن ، همراهمی با همه ی افریده ها وفرشتگان در پرستش و ذکر پرورگار است.
در اهمیت نماز ، همین بس که علی علیه السلام در میدان نبرد صفین، وامام حسین علیه اسلام در ظهر عاشورا دست از جنگ کشیدند و به عشق الهی ، به نماز ایستادند . شخصی به حضرت علیه السلام ایراد گرفت: امام فرمود : مابرای همین جنگیم تا مردم ،اهل نماز باشند. به سید الشهدا در زیارتنامه اش خطاب می کنیم: گواهی می دهیم که تو نماز را بر پا داشتی . « اَشهَدُ اَنّک قَد اَقَمتُ الصَّلوةََ َ ...» در مشکلات و اضطراب ها ، یاد خدای بزرگ و استمداد از او ، آرام بخش دل ها وراه گشای انسان در سختی ها است و تکیه گاهی است که مؤمنان به خدا دارند از این رو قرآن دستور می دهد که به وسیله ای « صبر » و «نماز» از خداوند یار ی بطلبید. « وَ استَعینُؤا بِاالصَّبرِ والصَّلوةِ »
امام صادق علیه السلام در واپیسین دم زندگی خویش ، همه بستگان را جمع کرد و در وصیت خویش به آنان، اهمیت نماز را یاد اور شد و فرمود:
هرکه نماز را سبک بشماردو از شفاعت ما محروم است.
مرز میان اسلام و کفر ترک عمدی نماز است. چگونه مسلمانی است آن که رابطه خودبا خدا را بریده و از نماز روی برتافته است.
رسول خدا فرمود : «مَن تَرَکَ الصَّلوةَ مُتَعمَداَ فَقَد کَفَرَ» هرکه عمداً نماز را ترک کند ، کفر وزیده است . ودر کلام علوی میخوانیم که فرمود:
« مَن ضَیَّعَ الصَّلوةَ فَهُوَ لِضَرِها اَضیَعُ »کسانی که نماز را سبک شمارند و آن را تباه وضایع سازند، غیر نماز را بیشتر ضایع خواهند ساخت.
نماز ، موقعیتی است که باید در ان به خدا توجه داشت نه دیگری ،هرچه را از نظر دور داشت مگر خدا را باید رازنده وحاضر و ناظر بدانیم واحساس حضور در برابر آن خالق را در خویش ، زنده نگاهداریم .
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرموده است:
همین که انسان در نماز به غیر خدا توجه می کند. خداوند به او خطاب می کند : به چه کسی توجه میکنی ؟ آیا پرورگاری جز من سراغ داری ؟
آیا جز من مراقب وناظری درکار است؟
آیا به بخشنده ای جز من دل بسته ای ...؟
اگر توجه به من داشته باشی ،ومن وفرشتگانم به تو توجه خواهیم کردو...
فصل اول :
چرا نماز میخوانیم؟
آداب نمازی که مورد قبول خدا باشد چیست؟
مقدمات نماز چیست؟
چرا نماز می خوانیم ؟
نماز ، سپاس نعمت
انسان ؟، اسیر محبت دیگران است و نعمت و نیکی ، انسان را به مقام سپاس وتشکر می کشیند. اگر کسی به ما نعمتی بخشید و احسانی در حق ماکرد ، باز ؟؟ وعمل ، سپاسگزار ازاو می شویم .
ما بنده خداییم و غرق در نعمت های او ، پس در هر نفسی ،نه یک نعمت بلکه صدها نعمت موجود است. و براین نعمت ها یک شکوه هزاران شکر لازم است . کافی است که
اندکی چشم بصریت بگشائیم و ببینیم لطف و فضل خدا را درباره خودمان ، آنگاه خواهی نخواهی سپاس او خواهیم گفت:
نماز ،نوعی سپاس از نعمت های فراوان و برشمار اوست.
خداوند، به ما هستی بخشید .آنچه برای زندگی مادی و معنوی لازم داشتیم ، عطا کرد وهوش و عقل و استعدامان داد .قطرات باران ، برگ درختان ،ماهیان دریا ، پرندگان آسمان ،نور خورشید و هدایت عقل و ولایت پاکان وراهنمایی وجدان را جهت سعادت ما رازانی داشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
ورزش راز سلامتی
در دنیای امروز، بیماری ایدز، مصرف دخانیات، نبود تحرک و ورزش، خشونت و سوء تغذیه، سلامتی بشر را تهدید می کند.بدون شک می توان گفت اگر ورزش در زندگی ما نقش و اهمیت خودش را پیدا کند و برای آن برنامه داشته باشیم، این عارضههای ناخوشایند شاید از بین بروند یا کم رنگ تر شوند. زیرا شخص ورزشکار معمولاً سیگاری نمیباشد، به تغذیه سالم اهمیت می دهد، از اعصاب آرام تری برخوردار است، انرژی خود را درست مصرف می کند و کمتر اهل خشونت و عصبانیت است. افزون بر این اثرات مثبت ورزش بیش از این است زیرا ورزش باعث زیاد شدن توده عضلانی بدن و مصرف بیشتر انرژی نیز می شود. تمرینات مرتب و منظم ورزشی باعث کم شدن چربی میشود و نمی گذارد چاق و بیمار شوید. انرژی مصرفی روزانه با ورزش و زیادشدن توده عضلانی افزایش می یابد. ورزش پیر شدن و سالمندی را به تاخیر می اندازد و باعث حفظ تناسب اندام و زیبایی بدن افراد می شود، از پوکی استخوان جلوگیری می کند و سبب تقویت سیستم اسکلتی بدن میگردد. در ضمن ورزش به مصرف مستقیم اسیدهای چرب میانجامد، روش مطمئن و مناسب درمان چاقی و پیشگیری از برگشت آن است، زیرا عضلاتی که تحت تأثیر فعالیت ورزشیاند بدون نیاز به انسولین انرژی خود را علاوه بر گلوکز (نوعی قند مورد مصرف بافت ها و سلول های بدن) از اسیدهای چرب تامین می کنند. ورزش حتی برای بیمارانی که به مرض قند (دیابت) مبتلا میباشند مفید است. ورزش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، عروقی و سکته های مغزی را کاهش می دهد. ورزش باعث زیاد شدن مقدار گردش خون موثر در بدن می شود و از لخته شدن خون درسیاهرگ عمقی پا جلوگیری میکند و دستگاه قلبی عروقی و دستگاه تنفس و ایمنی بدن را تقویت مینماید. همچنین اثرات مثبت ورزش بر دستگاه گوارش را نباید نادیده گرفت. افزون بر این ورزش از افسردگی پیشگیری میکند، روحیه فرد را بالا میبرد و در زندگی خانوادگی و اجتماعی و در شغل افراد تاثیرات سازندهای دارد. تجربه نشان داده است یک شخص سالم و تندرست معمولاً از موقعیت و پیشرفت شغلی بهتری نسبت به افراد چاق و کند برخوردار است. در غایت ورزش از مبتلاشدن به آلودگی های اجتماعی، مثل سیگار کشیدن، مواد مخدر و ... جلوگیری میکند، ذهن را تقویت می نماید و با اندیشهای قوی می توان بر مشکلات و معضلات خانوادگی و اجتماعی بهتر فائق آمد.
نقش ورزش در رفع افسردگى
بسیارى از افراد در سراسر جهان از افسردگى ناتوان کننده اى رنج مى برند. به گزارش هلث دى تحقیقات نشان مى دهد ورزش، بویژه اگر بصورت گروهى انجام شود لااقل به اندازه داروهاى استاندارد براى کاهش علائم در بیماران دچار افسردگى نقش دارد. همچنین مطالعات دیگرى نشان مى دهند ورزش در ورزشگاه و یا دوى سریع روزانه مى تواند به اندازه فعالیت هاى گروهى در دور کردن افسردگى موثر باشد و اینکه مدت ورزش خیلى اهمیت ندارد. مهم ورزش کردن یا نکردن است. محققان مى گویند در حالیکه ورزش احتمالا بر مواد شیمیایى مغز مانند سروتونین و دوپامین تاثیر مى گذارد، فعالیت بدنى ممکن است تغییرات مثبتى را در سایر قسمت ها اعمال کند. افسردگى حالتى است که با انرژى کم مشخص مى شود و برخى آن را خستگى شدید مى نامند. اما ورزش یک تاثیر خلقى دارد که بنظر مى رسد آن حالت نگرانى اما همراه با بیحالى را برطرف مى کند. ورزش سبک مانند ١٠ دقیقه پیاده روى در روز منجر به افزایش انرژى مى شود گرچه این میزان براى کاهش استرس کافى نیست. ورزش هاى شدید تر مانند آئروبیک، بیشتر در کاهش تنش اثر دارد. حتى ممکن است انرژى شما را کم کند چرا که باعث خستگى شما مى شود. اما طى یکساعت بعد مجددا انرژى را به بدن باز مى گرداند. افرادى که ورزش مى کنند اعتماد به نفس بیشترى خواهند داشت و باعث مى شود در مورد خودشان بهتر فکر کنند و تعالى بیشترى را نیز احساس مى کنند. اما بسیارى از افراد مبتلا به افسردگى، ورزش را شروع نمى کنند. چرا این افراد آن کارى را که شاید مهم ترین اثر را در آنها داشته باشد، انجام نمى دهند؟ زیرا افت در انرژى ویژگى عمده افسردگى است بطوریکه فرد احساس مى کند براى ورزش هیچ انرژى ندارد.
تنها راه شکستن این سیکل، شروع ورزش است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
ورزش راز سلامتی
در دنیای امروز، بیماری ایدز، مصرف دخانیات، نبود تحرک و ورزش، خشونت و سوء تغذیه، سلامتی بشر را تهدید می کند.بدون شک می توان گفت اگر ورزش در زندگی ما نقش و اهمیت خودش را پیدا کند و برای آن برنامه داشته باشیم، این عارضههای ناخوشایند شاید از بین بروند یا کم رنگ تر شوند. زیرا شخص ورزشکار معمولاً سیگاری نمیباشد، به تغذیه سالم اهمیت می دهد، از اعصاب آرام تری برخوردار است، انرژی خود را درست مصرف می کند و کمتر اهل خشونت و عصبانیت است. افزون بر این اثرات مثبت ورزش بیش از این است زیرا ورزش باعث زیاد شدن توده عضلانی بدن و مصرف بیشتر انرژی نیز می شود. تمرینات مرتب و منظم ورزشی باعث کم شدن چربی میشود و نمی گذارد چاق و بیمار شوید. انرژی مصرفی روزانه با ورزش و زیادشدن توده عضلانی افزایش می یابد. ورزش پیر شدن و سالمندی را به تاخیر می اندازد و باعث حفظ تناسب اندام و زیبایی بدن افراد می شود، از پوکی استخوان جلوگیری می کند و سبب تقویت سیستم اسکلتی بدن میگردد. در ضمن ورزش به مصرف مستقیم اسیدهای چرب میانجامد، روش مطمئن و مناسب درمان چاقی و پیشگیری از برگشت آن است، زیرا عضلاتی که تحت تأثیر فعالیت ورزشیاند بدون نیاز به انسولین انرژی خود را علاوه بر گلوکز (نوعی قند مورد مصرف بافت ها و سلول های بدن) از اسیدهای چرب تامین می کنند. ورزش حتی برای بیمارانی که به مرض قند (دیابت) مبتلا میباشند مفید است. ورزش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، عروقی و سکته های مغزی را کاهش می دهد. ورزش باعث زیاد شدن مقدار گردش خون موثر در بدن می شود و از لخته شدن خون درسیاهرگ عمقی پا جلوگیری میکند و دستگاه قلبی عروقی و دستگاه تنفس و ایمنی بدن را تقویت مینماید. همچنین اثرات مثبت ورزش بر دستگاه گوارش را نباید نادیده گرفت. افزون بر این ورزش از افسردگی پیشگیری میکند، روحیه فرد را بالا میبرد و در زندگی خانوادگی و اجتماعی و در شغل افراد تاثیرات سازندهای دارد. تجربه نشان داده است یک شخص سالم و تندرست معمولاً از موقعیت و پیشرفت شغلی بهتری نسبت به افراد چاق و کند برخوردار است. در غایت ورزش از مبتلاشدن به آلودگی های اجتماعی، مثل سیگار کشیدن، مواد مخدر و ... جلوگیری میکند، ذهن را تقویت می نماید و با اندیشهای قوی می توان بر مشکلات و معضلات خانوادگی و اجتماعی بهتر فائق آمد.
نقش ورزش در رفع افسردگى
بسیارى از افراد در سراسر جهان از افسردگى ناتوان کننده اى رنج مى برند. به گزارش هلث دى تحقیقات نشان مى دهد ورزش، بویژه اگر بصورت گروهى انجام شود لااقل به اندازه داروهاى استاندارد براى کاهش علائم در بیماران دچار افسردگى نقش دارد. همچنین مطالعات دیگرى نشان مى دهند ورزش در ورزشگاه و یا دوى سریع روزانه مى تواند به اندازه فعالیت هاى گروهى در دور کردن افسردگى موثر باشد و اینکه مدت ورزش خیلى اهمیت ندارد. مهم ورزش کردن یا نکردن است. محققان مى گویند در حالیکه ورزش احتمالا بر مواد شیمیایى مغز مانند سروتونین و دوپامین تاثیر مى گذارد، فعالیت بدنى ممکن است تغییرات مثبتى را در سایر قسمت ها اعمال کند. افسردگى حالتى است که با انرژى کم مشخص مى شود و برخى آن را خستگى شدید مى نامند. اما ورزش یک تاثیر خلقى دارد که بنظر مى رسد آن حالت نگرانى اما همراه با بیحالى را برطرف مى کند. ورزش سبک مانند ١٠ دقیقه پیاده روى در روز منجر به افزایش انرژى مى شود گرچه این میزان براى کاهش استرس کافى نیست. ورزش هاى شدید تر مانند آئروبیک، بیشتر در کاهش تنش اثر دارد. حتى ممکن است انرژى شما را کم کند چرا که باعث خستگى شما مى شود. اما طى یکساعت بعد مجددا انرژى را به بدن باز مى گرداند. افرادى که ورزش مى کنند اعتماد به نفس بیشترى خواهند داشت و باعث مى شود در مورد خودشان بهتر فکر کنند و تعالى بیشترى را نیز احساس مى کنند. اما بسیارى از افراد مبتلا به افسردگى، ورزش را شروع نمى کنند. چرا این افراد آن کارى را که شاید مهم ترین اثر را در آنها داشته باشد، انجام نمى دهند؟ زیرا افت در انرژى ویژگى عمده افسردگى است بطوریکه فرد احساس مى کند براى ورزش هیچ انرژى ندارد.
تنها راه شکستن این سیکل، شروع ورزش است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 73
راز موفقیت حافظ
مدد از خاطر رندان طلب ای دل، ورنه
کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم
حمد خدایی را که دوستی او مؤمنان را ذخیرة سعادات ابدی و نصرت او وسیلة سیادات سرمدی است. خدایی که شقة بارگاه کبریایش از هر گمان که دوایر وهم و خیال محیط آن است منزه و دامن سرادقات جلالش از دسترسی عقل و اندیشه مقدس و متعالی است. خدایی که اظهار محاسن هر جمیلی از عوارف لطف اوست و ستر معایب هر قبیحی از ذوارف کرم او.
درود خدا بر نخستین تجلی و آخرین پیامبر، که خاک نشینان بادیه امکان و گمگشتگان بیداری حرمان را به روضة امان هدایت و به دولت ایمان، سعادت بخشید.
از کجا باید آغاز کرد؟
در کنار دانستن هدف و شناختن راهی که به آن ختم می گردد، از کجا آغاز کردن قطعاً و حتماً در دست یافتن به مقصود و وصول به مطلوب بسیار مؤثر و قابل اعتنا میباشد. زیرا همانطور که اگر معمار نخستین خشت هر بنایی را کج بر زمین نهد تا ثریا دیوار کج می رود، ندانستن و نشناختن موضوع شروع تحقیق، انسان جستجوگر را به بیراهه های تاریخ می کشاند، ترکستان خیال به جای کعبةمقصد و مقصود و روی به سراب دارد. نتیجتاً نه تنها به آرزویش نمی رسد بلکه آنچه به بشر پیشکش میکند غیر واقعیت هایی می باشدکه در مسیر «گم کرد، راه مقصود» بدست آورده است.
بـخش یـکم
عـصر حـافظ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 56
راز ختم نبوت
ظهور دین اسلام ، با اعلام جاودانگی آن و پایان یافتن دفتر نبوت توام بوده است . مسلمانان همواره ختم نبوت را امر واقع شده تلقی کردهاند . هیچ گاه برای آنها این مساله مطرح نبوده که پس از حضرت محمد (ص) پیغمبر دیگری خواهد آمد یا نه ؟ چه ، قرآن کریم با صراحت ، پایان یافتن نبوت را اعلام و پیغمبر بارها آن را تکرار کرده است . در میان مسلمین اندیشه ظهور پیغمبر دیگر ، مانند انکار یگانگی خدا یا انکار قیامت ، با ایمان به اسلام همواره ناسازگار شناخته شده است . تلاش و کوششی که در میان دانشمندان اسلامی در این زمینه به عمل آمده است ، تنها در این جهت بوده که میخواستهاند به عمق این اندیشه پی ببرند و راز ختم نبوت را کشف کنند . وارد بحث ماهیت وحی و نبوت نمیشویم . قدر مسلم این است که وحی ، تلقی و دریافت راهنمایی است از راه اتصال ضمیر به غیبت و ملکوت . نبی ، وسیله ارتباطی است میان سایر انسانها و جهان دیگر و در حقیقت پلی است میان جهان انسانها و جهان غیب . نبوت از جنبه شخصی و فردی ، مظهر گسترش و رقاء شخصیت روحانی یک فرد انسان است و از جنبه عمومی ، پیام الهی است برای انسانها به منظور رهبری آنها که به وسیله یک فرد به دیگران ابلاغ میگردد . همین جاست که اندیشه ختم نبوت ، ما را با پرسشهایی مواجه میکند ، که : آیا ختم نبوت و عدم ظهور نبی دیگر بعد از خاتم النبیین به معنی کاهش استعدادهای معنوی و تنزل بشریت در جنبه های روحانی است ؟ آیا مادر روزگار از زادن فرزندانی ملکوتی صفات که بتوانند با غیب و ملکوت پیوند داشته باشند ناتوان شده است و اعلام ختم نبوت به معنی اعلام نازا شدن طبیعت نسبت به چنان فرزندانی است ؟ بعلاوه ، نبوت معلول نیازمندی بشر به پیام الهی است و در گذشته طبق مقتضیات دورهها و زمانها این پیام تجدید شده است . ظهور پیاپی پیامبران ، تجدید دائمی شرایع ، نسخهای مداوم کتب آسمانی همه بدان علت است که نیازمندیهای بشر دوره به دوره تغییر میکرده است و بشر در هر دورهای نیازمند پیام نوین و پیامآور نوینی بوده است . با این حال ، چگونه میتوان فرض کرد که با اعلام ختم نبوت این رابطه یکباره بریده شود و پلی که جهان انسان را به جهان غیبت متصل میکند یکسره خراب گردد و دیگر پیامی به بشر نرسد و بشریت بلاتکلیف گذاشته شود ؟ از اینها همه گذشته ، چنانکه میدانیم در فاصله میان 8
پیامبران صاحب شریعت مانند نوح و ابراهیم و موسی و عیسی یک سلسله پیامبران دیگر ظهور کردهاند که مبلغ و مروج شریعت پیشین بودهاند . هزاران نبی بعد از نوح آمدهاند که مبلغ و مروج شریعت نوحی بودهاند ، همچنین بعد از ابراهیم و غیره . فرضا انقطاع نبوت تشریعی را بپذیریم و بگوییم با شریعت اسلام شرایع ختم شد ، چرا نبوتهای تبلیغی بعد از اسلام قطع شد ؟ چرا اینهمه پیامبر بعد از هر شریعتی ظهور کردند و آنها را تبلیغ و ترویج و نگهبانی کردند ، اما بعد از اسلام حتی یک پیامبر اینچنین نیز ظهور نکرد ؟ اینهاست پرسشهایی که از اندیشه ختم نبوت ناشی میشود . اسلام که خود عرضه کننده این اندیشه است پاسخ این پرسشها را داده است . اسلام اندیشه ختم نبوت را آنچنان طرح و ترسیم کرده است که نه تنها ابهام و تردیدی باقی نمیگذارد ، بلکه آن را به صورت یک فلسفه بزرگ در میآورد . از نظر اسلام ، اندیشه ختم نبوت نه نشانه تنزل بشریت و کاهش استعداد بشری و نازا شدن مادر روزگار است و نه دلیل بینیازی بشر از پیام الهی است و نه با پاسخگویی به نیازمندیهای متغیر بشر در دورهها و زمانهای مختلف ناسازگار است ، بلکه علت و فلسفه دیگری دارد . قبل از هر چیز لازم است با سیمای ختم نبوت آنچنانکه اسلام ترسیم کرده است آشنا بشویم و آن را بررسی کنیم ، سپس پاسخ پرسشهای خود را دریافت داریم . در سوره احزاب آیه 40 چنین میخوانیم : « ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین » . 9
محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست ، همانا او فرستاده خدا و پایان دهنده پیامبران است ( 1 ) . این آیه رسما حضرت محمد ( صلی الله علیه و آله ) را با عنوان " خاتم النبیین " یاد کرده است . کلمه " خاتم " به حسب ساختمان لغوی خود در زبان عربی ، به معنی چیزی است که به وسیله آن به چیزی پایان دهند . مهری که پس از بسته شدن نامه بر روی آن میزدند به همین جهت " خاتم " نامیده میشد ، و چون معمولا بر روی نگین انگشتری ، نام یا شعار مخصوص خود را نقش میکردند و همان را بر روی نامهها میزدند ، انگشتری را " خاتم " مینامیدند . در قرآن هر جا و به هر صورت ماده " ختم " استعمال شده است مفهوم پایان دادن یا بستن را میدهد . مثلا در سوره یس آیه 65 چنین میخوانیم : « الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون ». پاورقی : . 1 یکی از عادات عرب و بعضی از ملل دیگر " پسر خواندگی " بود و اسلام آن را منسوخ کرد . " پسر خوانده " در ارث و روابط خانوادگی همانند پسر واقعی به شمار میرفت . رسول اکرم آزاد شدهای داشت به نام زیدبن حارثه که پسر خوانده آن حضرت نیز به شمار میرفت . مردم طبق معمول انتظار داشتند که رسول اکرم با پسر خوانده خویش مانند پسر واقعی رفتار کند ، همچنانکه خود آنها میکردند . مفاد این آیه این است : محمد را پدر هیچ یک از مردان خود ( زید بن حارثه یا شخص دیگر ) نخوانید ، او را فقط به عنوان فرستاده خدا و پایان دهنده پیامبران بشناسید و بخوانید . 10
در این روز به دهانهای آنها مهر میزنیم و دستهاشان با ما سخن میگویند و پاهاشان بر آنچه به دست آوردهاند گواهی میدهند . لحن آیه مورد بحث خود میرساند که قبل از نزول این آیه نیز پایان یافتن نبوت به وسیله پیغمبر اسلام در میان مسلمین امری شناخته بوده است . مسلمانان همان طوری که محمد را " رسول الله " میدانستند ، " خاتم النبیین " نیز میشناختند . این آیه فقط یادآوری میکند که او را با عنوان پدر خوانده فلان شخص نخوانید ، او را با همان عنوان واقعیاش که رسول الله و خاتم النبیین است بخوانید . این آیه فقط به جوهر و هسته مرکزی اندیشه ختم نبوت اشاره میکند و بر آن چیزی نمیافزاید . در سوره حجر آیه 9 چنین آمده است : « انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون ». ما خود این کتاب را فرود آوردیم و هم البته خود نگهبان آن هستیم . در این آیه با قاطعیت کم نظیری از محفوظ ماندن قرآن از تحریف و تغییر و نابودی سخن رفته است . یکی از علل تجدید رسالت و ظهور پیامبران جدید تحریف و تبدیلهایی است که در تعلیمات و کتب مقدس پیامبران رخ میداده است و به همین جهت آن کتابها و تعلیمات ، صلاحیت خود را برای هدایت مردم از دست میدادهاند . غالبا پیامبران احیا کننده سنن فراموش شده و اصلاح کننده تعلیمات تحریف یافته پیشینیان خود بودهاند . 11
گذشته از انبیائی که صاحب کتاب و شریعت و قانون نبوده و تابع یک پیغمبر صاحب کتاب و شریعت بودهاند ، مانند همه پیامبران بعد از ابراهیم تا زمان موسی و همه پیامبران بعد از موسی تا عیسی ، پیامبران صاحب قانون و شریعت نیز بیشتر مقررات پیامبر پیشین را تایید میکردهاند . ظهور پیاپی پیامبران تنها معلول تغییر و تکامل شرایط زندگی و نیازمندی بشر به پیام نوین و رهنمایی نوین نیست ، بیشتر معلول نابودیها و تحریف و تبدیلهای کتب و تعلیمات آسمانی بوده است . بشر چند هزار سال پیش نسبت به حفظ مواریث علمی و دینی ناتوان بوده است ، و از او جز این انتظاری نمیتوان داشت . آنگاه که بشر میرسد به مرحلهای از تکامل که میتواند مواریث دینی خود را دست نخورده نگهداری کند ، علت عمده تجدید پیام و ظهور پیامبر جدید منتفی میگردد و شرط لازم ( نه شرط کافی ) جاوید ماندن یک دین ، موجود میشود . آیه فوق به منتفی شدن مهمترین علت تجدید نبوت و رسالت از تاریخ نزول قرآن به بعد اشاره میکند ، و در حقیقت ، تحقق یکی از ارکان ختم نبوت را اعلام میدارد . چنانکه همه میدانیم در میان کتب آسمانی جهان تنها کتابی که درست و به تمام و کمال دست نخورده باقی مانده قرآن است . بعلاوه ، مقادیر زیادی از سنت رسول به صورت قطعی و غیر قابل تردید در دست است که از گزند روزگار مصون مانده است . البته بعد توضیح خواهیم داد که وسیله الهی محفوظ ماندن کتاب آسمانی مسلمین ، رشد و قابلیت بشر این دوره است که دلیل بر نوعی بلوغ اجتماعی انسان این عهد است . 12
در حقیقت ، یکی از ارکان خاتمیت ، بلوغ اجتماعی بشر است به حدی که میتواند حافظ و نگهبان مواریث علمی و دینی خود باشد و خود به نشر و تبلیغ و تعلیم و تفسیر آن بپردازد . درباره این مطلب بعد بحث خواهیم کرد . در سراسر قرآن اصرار عجیبی هست که دین ، از اول تا آخر جهان ، یکی بیش نیست و همه پیامبران بشر را به یک دین دعوت کردهاند . در سوره شوری آیه 13 چنین آمده است : « شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ». خداوند برای شما دینی قرارداد که قبلا به نوح توصیه شده بود و اکنون بر تو وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی نیز توصیه کردیم . قرآن در همه جا نام این دین را که پیامبران از آدم تا خاتم مردم را بدان دعوت میکردهاند " اسلام " مینهد . مقصود این نیست که در همه زمانها به این نام خوانده میشده است ، مقصود این است که دین دارای حقیقت و ماهیتی است که بهترین معرف آن ، لفظ " اسلام " است . در سوره آل عمران ، آیه 67 درباره ابراهیم میگوید : « ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا ولکن کان حنیفا مسلما » . ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی ، حق جو و مسلم بود . و در سوره بقره آیه 132 درباره یعقوب و فرزندانش میگوید : 13
« و وصی بها ابراهیم بنیه و یعقوب یا بنی ان الله اصطفی لکم الدین فلا تموتن الا و انتم مسلمون ». ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود چنین وصیت کردند : خداوند برای شما دین انتخاب کرده است ، پس با اسلام بمیرید . آیات قرآن در این