لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
امام خمینی رحمهالله ، با تمام وجود، شیفته و دلباخته اهلبیت و مکتب بینظیر وحی بود و با دیدگاه ژرف خویش، آنان را در جایگاهی بس رفیع میدید و اعتقاد داشت که:
«... برای اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام مقامات شامخه روحانیهای است در سیر معنوی الی اللّه که ادراک آن، عملاً نیز از طاقت بشر خارج و فوق عقول ارباب عقول و شهود اصحاب عرفان است؛ چنانکه از احادیث شریف ظاهر میشود که در مقام روحانیت با رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم شرکت دارند و انوار مطهره آنها قبل از خلقت عوالم مخلوق، اشتغال به تسبیح و تحمید ذات مقدس داشتند». و درباره شخصیت ممتاز امیرمومنان علی علیهالسلام میفرماید:
«حضرت امیر علیهالسلام از جهت معنویت، یک نفر نبود، همه عالم بود».
و از حضرت زهرا علیهاالسلام اینگونه تمجید میکند:
«فاطمه علیهاالسلام انسانی است به تمام معنی انسان» که «اگر مرد بود، به جای رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم بود».
و امام زمان علیهالسلام را عصاره خلقت میداند.
با چنین دیدگاهی که امام خمینی رحمهالله نسبت به اهل بیت علیهمالسلام دارد، طبیعی است که واله و شیدای آن بزرگان معصوم باشد، در راه مکتبشان جانفشانی کند، دنیا را به سوی آنان بخواند، هر پگاه و شامگاه بدانان توسل جوید، در مصیبت آنان سخت بگرید و از شادی آنها شادمان گردد، که در اینجا تنها به سه بخش؛ زیارت، بزرگداشت و عشق به اهل بیت علیهمالسلام اشاره میکنیم:
الف) زیارت
زیارت تربت مطهر پیشوایان معصوم، شهیدان و صالحان، در فرهنگ انقلابی شیعه، جایگاهی خاص دارد و آن جایگاههای رفیع، همواره الهام بخش مردان خدا و نیکسرشت بوده است.
«امام خمینی رحمهالله از روزی که وارد نجف شدند تا روزی که از نجف مهاجرت کردند، هر شب، سه ساعت پس از غروب آفتاب ـ در تابستان و زمستان ـ به حرم حضرت علی علیهالسلام مشرف میشد. این برنامه هرگز ترک نمیشد؛ حتی یک سال در عراق کودتایی به وقوع پیوست و حکومت نظامی اعلام شد، در آن شب هم زیارت امام ترک نشد. شهید حاج آقا مصطفی میگفت: در آن شب متوجه شدیم که امام داخل اتاق نیست. جاهای دیگر ساختمان را گشتیم، ولی امام را نیافتیم تا اینکه رفتیم پشت بام، ملاحظه کردیم که امام رو به حرم مطهر ایستاده و زیارتنامه میخواند».
«تشرف امام خمینی رحمهالله به حرم مطهر امیرمؤمنان علی علیهالسلام ، با آداب خاصی صورت میگرفت که شایان توجه است؛ امام با کمال ادب و متانت، اذن دخول میخواند.از طرف پایین پا، وارد حرم میشد، مقید بود که از بالای سر مطهر حضرت امیر علیهالسلام عبور نکند. هنگامی که مقابل ضریح مطهر میرسید، «زیارت امین اللّه» یا زیارت دیگری را با نهایت اخلاص میخواند، دوباره به طرف پایین پا برمیگشت و در گوشهای مینشست، زیارت و دعا میخواند.سپس دو رکعت نماز میخواند، آن گاه با ادب خاصی حرم را ترک میگفت».
همچنین نقل کردهاند: حضرت امام در اغلب ایام زیارتی، در کنار قبر امام حسین علیهالسلام بود و در دهه عاشورا، هر روز، زیارت عاشورا را با صد مرتبه سلام و صد لعن میخواندند.
نیز «حضرت امام تا وقتی در قم بودند، به طور مرتب هر روز پس از درس صبح و گاهی پس از درس عصر، به حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام مشرف میشدند و حضور در نماز جماعت ایشان هرگز ترک نمیشد و در حرم، معمولاً زیارت جامعه میخواندند».
ب) بزرگداشت
مقام والا، شخصیت بینظیر و جایگاه ولایت الهی معصوم ایجاب میکند که همواره مورد تقدیس، تکریم و احترام فوقالعاده قرار گیرد، نامش با عزت و احترام برده شود، سخنش ارج نهاده شود، افکار و عقایدش پیروی گردد، روز تولد و ارتحالش گرامی داشته شود و... .
حضرت امام خمینی رحمهالله در بزرگداشت شخصیت معصومین علیهمالسلام اهتمامی وافر داشت. عمری را در ترویج عقاید و افکار آنان سپری کرد. هیچگاه نام آنان را بدون احترام و درود بر زبان جاری نمیکرد. تا آنجا که امکان داشت، مجالس جشن و عزایشان را بر پا میکرد و خود نیز در هر فرصت مناسب، خالصانهترین اشک خویش را نثار آن فرزانگان والا میکرد.
«امام در مدتی که در نجف اشرف بودند، در تمام شبهای شهادت معصومین علیهمالسلام در منزلشان ذکر مصیبت داشتند و به مناسبت رحلت زهرا علیهاالسلام این برنامه، سه شب ادامه داشت و گریه کردن و اشک ریختن امام، بدون استثنا، در همه این روضهخوانیها مشهود بود».
«یک روز ـ که روز شهادت حضرت فاطمه علیهاالسلام بود ـ از امام تقاضا شد که در جمع برادران دفتر [در جماران] که مجلسی به همین مناسبت تشکیل داده بودند، حاضر شوند. امام آمدند و نشستند. به مجرد اینکه یکی از برادران شروع به خواندن مصیبت کرد، امام، با صدای بلند شروع به گریه کرد... قطرات اشک، همچون دانههای مروارید برگونههایشان فرو میغلتید».
«تکریم شخصیتهای معصوم و افشای مظلومیت اهل بیت علیهمالسلام آنچنان مورد توجه امام راحل رحمهالله بود که هیچ حادثهای و بحرانی او را از چنین عملی باز نمیداشت، به گونهای که روز تاسوعا در پاریس در جمع خبرنگاران، امام دستور میدهند که یک ساعت به ظهر، مجلس روضهخوانی برپا شود و یکی از آقایان روضه بخواند».
ج) عشق به اهل بیت علیهمالسلام
«علاقه حضرت امام به اهل بیت رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم در حد وصف ناشدنی است.امام، عاشق آنهاست؛ عاشقی که تا صدای «یا حسین» بلند میشود، بیاختیار اشک میریزد. امام با اینکه در برابر مصیبتها صابر است و حتی در برابر مصیبتی چون شهادت حاج آقا مصطفی اشک نمیریزد، اما به مجرد اینکه یک روضهخوان بگوید «السلام علیک یا ابا عبد اللّه» قطرات اشک از دیدگانش فرو میچکد».
عشق و محبت به اهلبیت علیهمالسلام سراسر وجود امام رحمهالله را گرفته بود، در حدی که خویش را همواره به آنان نزدیک میدید: «امام در برخورد با مشاهد مشرفه و در تشرف به زیارت قبور مطهر معصومین علیهمالسلام ، [چنین بود که گویا] امام را ناظر و حاضر در جلو چشم خود میدید».
چنین روحیهای سبب میشد که رهبر کبیر انقلاب اسلامی در فعالیتهای خرد و کلان خویش از وجود شریف امامان معصومین علیهمالسلام استمداد جوید و موفقیت عالی امام در طول زندگی پربرکت خویش، نشان دهنده این است که آن بزرگان معصوم نیز به شاگرد بینظیر مکتب خویش، عنایتی خاص داشتهاند و بدون شک، نظر مساعد ائمه اطهار علیهمالسلام پس از الطاف الهی، پشتیبان معنوی امام، به ویژه در کوران مبازرات و پس از انقلاب بوده است. حجتالاسلام علمالهدی در اینباره میگوید:
«در جریان مسئله انجمنهای ایالتی و ولایتی، امام نامههایی به علمای شهرها نوشتند و مرا مأمور کردند که به استانهای خراسان و سیستان و بلوچستان بروم و نامهها و پیام ایشان را به علما برسانم. هنگام خداحافظی خدمت امام رسیدم، پس از تحویل نامهها فرمودند: شما قبل از اینکه با کسی ملاقات کنید، اول به حرم مطهر ثامن الحجج علی بن موسیالرضا علیهالسلام مشرف شوید و از زبان من به آن حضرت بگویید، آقا! کار بسیار عظیم و مسئله خطیری پیش آمده و ما وظیفه دانستیم که قیام کنیم و حرکت کنیم، چنانچه مرضیّ شماست، ما را تأیید کنید».
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
زندگینامه امام خمینی رحمه الله علیه
ساده زیستن و واکنش امام مقابل اسراف یکی از نزدیکان امام خمینی نقل می کند:در طول ده سالی که از نزدیک شاهد بوده ام، یکی از نکاتی که امام به آن فوق العاده اهمیت می دادند، ساده زیستن و عدم اسراف کاری بود. بارها من خود شاهد بوده ام که امام عزیز از جا برخاسته و به طرفی می روند پس از مدت کوتاهی متوجه شده ام که ایشان قصد خاموش کردن چراغی را دارند که بی مورد روشن است. یا در مورد تلفن هایی که به دفتر ایشان می شد، فرموده بودند: « آقایان سعی کنید از کارهای تکراری و اسراف جلوگیری کنید و از افراط نیز بپرهیزید».وقتی ایشان لیوان آبی را می خوردند اگر آب لیوان به نصف می رسید بر روی آن تکه کاغذی می گذاشتند و بقیه آب لیوان را برای رفع تشنگی بعدی خود باقی می گذاشتند و یا اگر زخمی یا جراحتی بر قسمتی از بدنشان وارد می آمد، دستمال کاغذی را به چند تکه تقسیم می کردند و تکه ای از آن را استفاده می کردند. حضرت امام با تمام مشغله ای که داشتند تمامی هزینه هایی که برای منزل ایشان می شد شخصاً کنترل می کردند و مسئولین مالی موظف بودند قبل از انجام هر خریدی برای بیت، لیست اقلامی که قصد خرید آنها را دارند به امام عزیز بدهند.
روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرستبس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
وصیتنامة سیاسی ـ الهی
بسمالله الرحمن الرحیم
قالَ رسولُالله ـ صلَّیالله علیه و آله و سلَّم: اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثّقلَیْنِ کتابَ اللهِ و عترتی اهلَ بیتی؛ فإِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی' یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوضَ.
الحمدُلله و سُبحانَکَ؛ اللّ'هُمَّ صلِّ علی محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذی تجلّی فیه الاَحدیّةُ بِجمیعِ أسمائکَ حتّی المُسْتَأْثَرِ منها الّذی لایَعْلَمُهُ غَیرُک؛ و اللَّعنُ علی ظالِمیهم اصلِ الشَجَرةِ الخَبیثةِ.
و بعد، اینجانب مناسب میدانم که شمهای کوتاه و قاصر در باب «ثقلین» تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبی و معنوی و عرفانی، که قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبهای که عرفان آن بر تمام دایرة وجود، از ملک تا ملکوت اعلی' و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ و نه از آنچه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والای «ثقل اکبر» و «ثقل کبیر» که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب دیدم اشارهای گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم.
شاید جملة لَنْ یَفْتَرِق'ا حتّی یَرِد'ا عَلَیَّ الْحَوض اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود مقدس رسولالله ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ هرچه بر یکی از این دو گذشته است بر دیگری گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است، تا آنگاه که این دو مهجور بر رسول خدا در «حوض» وارد شوند. و آیا این «حوض» مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است، یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهی ندارد. و باید گفت آن ستمی که از طاغوتیان بر این دو ودیعة رسول اکرم ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ گذشته، بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است.
و ذکر این نکته لازم است که حدیث «ثقلین» متواتر بین جمیع مسلمین است و ] در [ کتب اهل سنت از «صحاح ششگانه» تا کتب دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ به طور متواتر نقل شده است. و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف؛ و باید همة مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگر عذری برای جاهلان بیخبر باشد برای علمای مذاهب نیست.
اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعة الهی و ماترک پیامبر اسلام ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ مسائل أسفانگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی(ع) شروع شد. خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیلهای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ دریافت کرده بودند و ندای اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثقلان در گوششان بود با بهانههای مختلف و توطئههای از پیش تهیه شده، آنان را عقب زده و با قرآن، در حقیقت قرآن را ـ که برای بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود و است ـ از صحنه خارج کردند؛ و بر حکومت عدل الهی ـ که یکی از آرمانهای این کتاب مقدس بوده و هست ـ خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایهگذاری کردند، تا کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است.
و هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطة جمع همة مسلمانان بلکه عائلة بشری، از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی(ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند برساند و این ولیدة «علم الاسما ء » را از شرّ شیاطین و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیا ء الله، معصومین ـ علیهم صلوات الاولین و الا´خرین ـ بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند ـ چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومتهای جائر و آخوندهای خبیثِ بدتر از طاغوتیان وسیلهای برای اقامة جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد. و معالاسف به دست دشمنان توطئهگر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشتساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیلة جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیلة تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلی از صحنه خارج شد، که دیدیم اگر کسی دم از حکومت اسلامی برمیآورد و از سیاست، که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار ـصلیالله علیه و آله و سلم ـ و قرآن و