لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
روانشناسى در قرآن جنبه کشف روانشناسى در فلسفه قرآن تابع قوانین زیر است کهچیزى جز بسط دادن همان حقیقتى که در آغاز بیان کردیم نیست:1 - روان، چنانچه دو گروه تندرو از فلاسفه پنداشتهاند نه شمشنقره است و نه صخره سیاه، بلکه حد وسط میان این دوست.2 - از همین رو جوانب منفى و مثبت انسان در کنار هم قرار دارندوهیچ نیرویى از خارج آن دو را بر انسان تحمیل نمىکند و تنهاخداست که خیر را بدو عطا مىکند و گاهى تقوا را در اختیار اومىنهد.3 - نخستین خطاى فلاسفه از این جا ناشى مىشود که پیشاپیشگمان کردهاند نفسى که تابع خیر است نمىتواند منبع شر باشدوعکس آن را نیز صادق مىدانند غافل از آن که طبیعت شرور نفس باعطاى خیر از سوى خدا منافاتى ندارد چنانچه طبیعت انسان مرگاست ولى خدا حیات را بدو عطا فرموده است و ذات او عدم استوخداوند به او هستى و وجود عطا فرموده و به همین ترتیب.4 - از همین رو انگیزههاى طبیعى به همان قوّت عوامل فرهنگىحق و واقعى است، پس تعصّب در کنار ایثار و شهوت در کنارپاکدامنى و ریا در کنار اخلاص همگى امور واقعى هستند که مورداعتراف و اقرار مىباشند.5 - تربیت، اخلاق و کیفرها و فشارها تماماً امور ضرورى هستندزیرا جنبه مثبت انسان را علیه جنبه منفى او یارى مىرساند، البتّه پساز اقرار به واقعیّت حالتهاى تجاوز گرانه در نفس بشرى و تأثیر عواملوراثتى و هوا و هوس و مشکلات زندگى که او را به سوى جوانبمنفى رانده است.این موارد پنجگانه براى تمرکز انقلابى فکرى است که همان قاعدهدوگانگى در پدیدهها هستى و نفس بشرى است، قاعدهاى که فلاسفهقدیم و جدید در آن دستخوش خطا شدهاند و قرآن این چنین انسانهارا به سوى آن هدایت مىکند:)وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا *وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا * کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا * إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا * فَقَالَلَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا * فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمبِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا(109))."سوگند به نفس و آن که نیکویش بیافریده، سپس بدیها و پرهیزگاریهایشرا به او الهام کرده که هر که در پاکى آن کوشید رستگار شد و هر که در پلیدیشفرو پوشید نومید گردید، قوم ثمود از روى سرکشى تکذیب کردند آن گاه کهشقىترینشان برخاست، پیامبر خدا به آنها گفت: ماده شتر خدا را سیرابکنید، تکذیبش کردند و شتر را پى کردند، پس پروردگارشان به سبب گناهشانبر سرشان عذاب آورد و با خاک یکسانشان ساخت."نفس خود، تبهکارى را مىشناسد و مىداند که چگونه در آن باقىبماند یا از ضایعات آن رهایى یابد ولى گاهى به تزکیه و گاهى به تقلّبو دورویى روى مىآورد ولى به هر طرف که روى آورد برخاسته ازنیرویى است که در جان او ریشه دوانده است. مردم "ثمود" هنگامىکه گمراهى را برگزیدند با نیروى سرکششان آن را انتخاب کردند و دربرابر نعمتها سرکشى کردند و سرکشى در برابر نعمتها حقیقتى استکه از سوى اسلام به عنوان یک سنّت اجتماعى مورد اعتراف و اقراراست و از سوى دیگر ثمود را محکوم مىکند، زیرا این گروهمىتوانستند از قید و بندهاى این سنّت اجتماعى رهایى یابند و بهنداى رسولشان پاسخ دهند لذا رستگار نشدند و خدایشان بر آنهاعذاب نازل کرد و با خاک یکسانشان نمود. عقوبت، خود در اسلامبرخاسته از تشخیص است، زیرا اگر عقیده نمىداشتیم که قوم ثموداین توانایى را داشتهاند که در برابر سنّتهاى هستى طغیان کنند دیگرکیفر و حتّى محکوم کردن وجهى نمىداشت.بدور از تفسیر پدیدههاى روانى به دوگانگى )ذات + موهبت( درفلسفههایى یک سونگر فرو خواهیم رفت که نمىتواند تکامل را دراختیار وجود آدمى بگذارد و بیشتر این گونه فلسفهها انسان را درگزینش رفتار نیک و پسندیده از آزادیش دور مىسازد، مثلاً:الف - داروین. مسألهپیشرفت بشر را تا حدّ بسیارىطبیعى مىداندو مبارزه براى "وجود" داشتن را تنها وسیله به سوى پیشرفت طبیعىبه شمار مىآورد و سپس میان شرور و انسان ارتباط برقرار مىکند تاجایى که تقریباً این شرور را تقدیس مىکند و نظریه گناه نخستین را درمسیحیت منعکس مىسازد و سرى را فاش نکردهایم اگر بگوییم برپاکردن دانش نو که با انسانشناسى درارتباط مىباشد بر نظریه دارویناستوار است آن هم نه فقط در اصالت شر در آدمى، بلکه در تلقّىمبارزه براى بقا به عنوان تنها وسیله براى پیشرفت انسان.ب - فروید. ویژگى تجاوزگرى را "طبیعت انسان" مىداند و درویژگى رحمت خود را کاملاً به نادانى مىزند و این چنین سخن بهتندروى مىزند که: "مانع شدن از تجاوز گرى همگان عملى غیرصحیح است."ج - گروه مقابل نیز تندروى کرده و هیچ شرى را در انسان، اصیلنمىدانند و معتقدند که طبیعت انسان به هیچ خطایى جز خطاىاصلى که جامعه علیه او مرتکب شده دست نیازیده است که"روسو"، "کانت"، "گوته" و دیگران چنین نظریهاى دارند.نتیجه اعتقاد به اصالت گناه )و نه فضیلت( نومیدى از اصلاحانسان و حتّى تبدیل ارزشها تا به آن جاست که رذالت، فضیلتشمرده مىشود و نتیجه نظریه عکس، آن است که همه خطاهاىانسان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 178
رابطه روانشناسی و دین
تولد روانشناسی دین به ابتدای قرن حاضر باز میگردد . این گستره در آغاز قرن حاضر توجه بسیاری از محققین روانشناسی را به خود جلب کرده ، چنانکه پیش از آن کانت تجربه یا احکام دینی را با تحلیل حیات اخلاقی تبیین نمود و دین را بر مقتضیات قانون اخلاق بنا نهاد ، و یا دکارت که همه چیز از جمله دین را با زبان ریاضی تبین نمود . اما در آستانه قرن نوزدهم دیگر این بحثهای ذهنشناسی ، توانایی پاسخگویی به سؤالات اساسی طرح شده را نداشت . و از آنجائیکه علم روانشناسی دین را یک مقوله انسانی میدانست لذا سعی کرد با تحلیل روانی انسان، ریشه پیدایش دین را مورد مطالعه قرار دهد.
به گفته یونگ :“ پدیده دین نمودگاری بشری است که روانشناسی نمیتواند و نباید نادیدهاش بگیرد ”.
یونگ میگوید :“ روح یا جان آدمی فطرتاً دارای کارکرد دینی است … اما اگر این واقعیت تجربی وجود نداشت که در روح آدمی ارزشهای والایی نهفته است به روانشناسی کوچکترین علاقهای نمیداشتم ، چرا که در آن حال روح و جان آدمی جز نجاری ناچیز و بیاهمیت نمیبود . حال آنکه از صدها آزمون و تجربه علمی دریافتهام که اصلاً چنین نیست و برعکس جان آدمی حاوی همة آن چیزهایی است که در احکام و دُگمهای دینی آمده است و چه بسا بیش از آن نیز … من به روح کارکرد دینی نسبت ندادهام ، بل فقط واقعیاتی را برشمردهام که ثابت میکند روح دارای طبیعت دینی است یعنی صاحب کارکرد دینی است ”.
“در واقع کلمة روانشناسی خود دلالت بر بعضی روابط با بعضی از ابعاد تجربه انسانی دارد که از دیرباز، آن را ‘دینی’ نامیده اند. وقتی که در طی قرن هیجدهم، این واژه رواج یافت، به عنوان بخشی از سنت فلسفی که با نظریه های ادراک مربوط است، مطرح گردید و با الهیات یا دین ربطی مهجور داشت . رفته رفته که مطالعة ادراکات ، هرچه بیشتر از رهیافت پیشینی (ماقبل تجربی) معرفت شناسی متعالی فاصله گرفت و جای خود را به روانشناسی ‘علمی’تر که مبتنی بر روشهای زیستشناسی و فیزیک بود داد ، پیوندهای بین روانشناسی و دین باز هم ضعیفتر شد . بنابراین راه روانشناسی و دین ، راهی هموار و آشنا و روشن ، چنان که امروزه تصور می شود ، نبود .”
“پیدایش روانشناسی دین را بعید است که بتوان به کار یک فرد یا گروهی از متفکران نسبت داد ، همچنین این رشته بهطور طبیعی از هیچ سنت خاصی برنیامده است . از سوی دیگر اصولاً مشکل بتوان از تولد یا زایش و پیدایش دفعی این رشته سخن گفت ، بلکه می توان گفت که روانشناسی دین ، برخاسته از فضای فکری و فرهنگی خاصی است که در آن روش علمی و دین پژوهی به نحوی پخته و پیشرفته شدند که چون هر دو در معرض پرسشهای مختلفی قرار گرفتند ، به یکدیگر نزدیک شدند . به این معنی ، روانشناسی دین برای دینپژوهی همان قدر انگیزه ای تازه بود که برای علم روانشناسی . فقط تأملات گذشته نگرانة یک نسل بعد ، منشأ خدماتی شد و مواجهه این دو رشته را تحقق بخشید و این رشته سرآغازی پیدا کرد ؛ گو اینکه در این باب هم اتفاق نظر حاصل نیست .”
اما باید بدانیم که روانشناسی نمیتواند به همه وجوه و جنبههای دین توجه کند (چون اساساً روانشناسی چنین شأنی را ندارد) و تنها به جنبههای رفتاری آن میپردازد . “ اما اگر کسی گمان برد همة دین یعنی همین تجربههای دینی ، نگاهی تحویل گرایانه (Reduction) به دین کرد ، و دین را به چیزی کمتر از آن ارجاع داده است ”.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 178
رابطه روانشناسی و دین
تولد روانشناسی دین به ابتدای قرن حاضر باز میگردد . این گستره در آغاز قرن حاضر توجه بسیاری از محققین روانشناسی را به خود جلب کرده ، چنانکه پیش از آن کانت تجربه یا احکام دینی را با تحلیل حیات اخلاقی تبیین نمود و دین را بر مقتضیات قانون اخلاق بنا نهاد ، و یا دکارت که همه چیز از جمله دین را با زبان ریاضی تبین نمود . اما در آستانه قرن نوزدهم دیگر این بحثهای ذهنشناسی ، توانایی پاسخگویی به سؤالات اساسی طرح شده را نداشت . و از آنجائیکه علم روانشناسی دین را یک مقوله انسانی میدانست لذا سعی کرد با تحلیل روانی انسان، ریشه پیدایش دین را مورد مطالعه قرار دهد.
به گفته یونگ :“ پدیده دین نمودگاری بشری است که روانشناسی نمیتواند و نباید نادیدهاش بگیرد ”.
یونگ میگوید :“ روح یا جان آدمی فطرتاً دارای کارکرد دینی است … اما اگر این واقعیت تجربی وجود نداشت که در روح آدمی ارزشهای والایی نهفته است به روانشناسی کوچکترین علاقهای نمیداشتم ، چرا که در آن حال روح و جان آدمی جز نجاری ناچیز و بیاهمیت نمیبود . حال آنکه از صدها آزمون و تجربه علمی دریافتهام که اصلاً چنین نیست و برعکس جان آدمی حاوی همة آن چیزهایی است که در احکام و دُگمهای دینی آمده است و چه بسا بیش از آن نیز … من به روح کارکرد دینی نسبت ندادهام ، بل فقط واقعیاتی را برشمردهام که ثابت میکند روح دارای طبیعت دینی است یعنی صاحب کارکرد دینی است ”.
“در واقع کلمة روانشناسی خود دلالت بر بعضی روابط با بعضی از ابعاد تجربه انسانی دارد که از دیرباز، آن را ‘دینی’ نامیده اند. وقتی که در طی قرن هیجدهم، این واژه رواج یافت، به عنوان بخشی از سنت فلسفی که با نظریه های ادراک مربوط است، مطرح گردید و با الهیات یا دین ربطی مهجور داشت . رفته رفته که مطالعة ادراکات ، هرچه بیشتر از رهیافت پیشینی (ماقبل تجربی) معرفت شناسی متعالی فاصله گرفت و جای خود را به روانشناسی ‘علمی’تر که مبتنی بر روشهای زیستشناسی و فیزیک بود داد ، پیوندهای بین روانشناسی و دین باز هم ضعیفتر شد . بنابراین راه روانشناسی و دین ، راهی هموار و آشنا و روشن ، چنان که امروزه تصور می شود ، نبود .”
“پیدایش روانشناسی دین را بعید است که بتوان به کار یک فرد یا گروهی از متفکران نسبت داد ، همچنین این رشته بهطور طبیعی از هیچ سنت خاصی برنیامده است . از سوی دیگر اصولاً مشکل بتوان از تولد یا زایش و پیدایش دفعی این رشته سخن گفت ، بلکه می توان گفت که روانشناسی دین ، برخاسته از فضای فکری و فرهنگی خاصی است که در آن روش علمی و دین پژوهی به نحوی پخته و پیشرفته شدند که چون هر دو در معرض پرسشهای مختلفی قرار گرفتند ، به یکدیگر نزدیک شدند . به این معنی ، روانشناسی دین برای دینپژوهی همان قدر انگیزه ای تازه بود که برای علم روانشناسی . فقط تأملات گذشته نگرانة یک نسل بعد ، منشأ خدماتی شد و مواجهه این دو رشته را تحقق بخشید و این رشته سرآغازی پیدا کرد ؛ گو اینکه در این باب هم اتفاق نظر حاصل نیست .”
اما باید بدانیم که روانشناسی نمیتواند به همه وجوه و جنبههای دین توجه کند (چون اساساً روانشناسی چنین شأنی را ندارد) و تنها به جنبههای رفتاری آن میپردازد . “ اما اگر کسی گمان برد همة دین یعنی همین تجربههای دینی ، نگاهی تحویل گرایانه (Reduction) به دین کرد ، و دین را به چیزی کمتر از آن ارجاع داده است ”.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
موضوع تحقیق:
آشنایی
انجمن روانشناسی ایران
فهرست مطالب :
عنوان
صفحه
اساسنامه
2
موسسان
10
اعضای انجمن روانشناسی ایران
11
فرم عضویت در انجمن
13
گروههای تخصصی
14
آیین نامه شعبه ها و نمایندگی های انجمن روانشناسی ایران
15
شعبه ها نمایندگی ها
16
اعضاء هیات مدیره
17
مرجع
20
اساسنامه
فصل اول ـ کلیات و اهداف
ماده 1 : به منظور گسترش و پیشبرد و ارتقاء علم روانشناسی و توسعه کمی و کیفی نیروهای تخصصی و بهبود بخشیدن به امور آموزشی و پژوهشی در زمینههای مربوط انجمن روانشناسی ایران که از این پس در این اساسنامه انجمن نامیده میشود تشکیل میگردد .
ماده 2 : موضوع انجمن : انجمن بنیادی غیر انتفاعی است و در زمینههای علمی ، پژوهشی ، کاربردی ، خدماتی ، حرفهای و فنی فعالیت میکند و از تاریخ ثبت دارای شخصیت حقوقی است و رئیس هیات مدیره آن نماینده قانونی انجمن میباشد .
ماده 3 : مرکز انجمن در ایران ـ تهران ـ اوین ـ دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ـ گروه روانشناسی بالینی میباشد ، و پس ازموافقت کمیسیون انجمن های علمی میتواند در هر منطقه از کشور تشکیل شود .
ماده 4 : انجمن از تاریخ تصویب این اساسنامه برای مدت نا محدود تشکیل میشود و ملزم به رعایت قوانین جمهوری اسلامی میباشد .
فصل دوم : وظایف و فعالیتها
ماده 5 : به منظور نیل به هدفهای مذکور در ماده (1 ) این اساسنامه ، انجمن اقدامات زیر را به عمل خواهد آورد :
1ـ5 ) ایجاد و تحکیم روابط علمی و تحقیقاتی در سطح ملی و بینالمللی بین محققان و متخصصانی که به گونهای با علم روانشناسی سروکار دارند .
2ـ5 ) همکاری با نهادهای اجرایی ، علمی و پژوهشی در زمینه ارزیابی و بازنگری طرحها و برنامه های مربوط به امور آموزش وپرورش در زمینه علمی موضوع فعالیت انجمن .
3ـ5 ) ترغیت و تشویق پژوهشگران و تجلیل از محققان و استادان ممتاز
4ـ5 ) ارائه خدمات آموزشی و پژوهشی
5ـ5 ) تشکیل گردهماییهای علمی در سطح ملی ، منطقهای و بینالمللی
6ـ5 ) انتشار کتب و نشریات علمی
· فصل سوم : انواع و شرایط عضویت
ماده 6 : انواع و شرایط عضویت در انجمن عبارتست از :
1-6 ) عضویت پیوسته :
مؤسسان انجمن و کلیه افرادی که حداقل دارای درجه کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی و رشتههای وابسته باشند میتوانند به عضویت پیوسته انجمن درآیند .
2-6 ) عضویت وابسته :
افرادی که دارای شرایط زیر هستند میتوانند به عضویت وابسته انجمن درآیند .
الف ) کلیه کسانی که دارای درجه کارشناسی در یکی از رشتههای مذکور در بند باشند .
ب ) کلیه افرادی که دارای درجه کارشناسی هستند و مدت 5 سال به نحوی دریکی از رشته های مذکور در بند شاغل باشند .
3ـ6 ) عضویت دانشجویی :
کلیه دانشجویانی که در رشتههای روانشناسی به تحصیل اشتغال دارند .
4ـ6 ) عضویت افتخاری :
شخصیتهای ایرانی و خارجی که مقام علمی آنان در زمینههای روانشناسی و علوم تربیتی و علوم رفتاری و روانپزشکی و سایر علوم حائزاهمیت خاص باشد و یا در پیشبرد اهداف انجمن کمکهای موثر و ارزندهای نموده باشند .
5ـ6 ) اعضای مؤسساتی ( حقوقی ) :
سازمانهایی که درزمینههای علمی و پژوهشی مربوط فعالیت دارند میتوانند به عضویت انجمن درآیند .
تبصره 1 : افرادی که دارای درجه کارشناسی دریکی از رشتههای مذکور در بند 1ـ6 میباشند با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
آثار روانی و کارکردهای روانشناسی تبلیغات
تبلیغات چیست؟ در چه مواردی باید تبلیغ کرد؟ نقش تبلیغات در جهان امروز چیست؟ تأثیر روانی تبلیغات بر ذهن انسان چگونه است.
مقدمه:
امروز ما در عصر ارتباطات بسر میبریم، دورانی که مشخصه بارز آن تلاش برای باور های همگانی است. زمانی که با حضور شبکه های ماهواره ای و کامپیوتری فاصله نقاط کره زمین نامفهوم شده است با وجود شبکه های کامپیوتری می توان از همین جا به طرف دیگر کره خاکی رفت. وارد کتابخانه ای در محله کوچکی در فلان شهر شد و سراغ یک جلد کتاب را گرفت. اکنون در هر دقیقه هزاران کالای نو در سطح جهان وارد بازار می شودکه تکمیل تر و کار آمد تر از قبل بوده است و تولید کنندگان می کوشند تا بازار هایی برای محصولات خود پیدا کنند ولی چگونه و در کجا شاهد هستیم که شبکه های ماهواره ای علاوه بر پیامدهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ابزار ارزان در سطح وسیعی برای کالاهای تجاری نیز می باشد و کشورهای غربی با آوردن ماهواره ها به مشرق زمین علاوه برفرهنگ و علم،بازار فروش خوبی برای کالاهای خود پیدا کرده اند بطوری که کمپانی های بزرگ مثل تویوتا باید برای تبلیغ خود در این شبکه ها آگهی بدهند، زیرا در کشور ژاپن پدیده های شبکة ماهواره ای بیشتر از شبکه های داخلی است. امات در کشور ما تبلیغات حیطه و شکلی دیگر دارد و قابل مقایسه با کشور های قبلی نیست. در این نوشته ابتدا به تعریف تبلیغات، شرایط تبلیغ و سپس به بررسی روانشناسی تبلیغات، حیطه و انواع تبلیغات در جهان می پردازیم و در انتها توجه شما را به نظر چندین تولید کننده در مورد تبلیغات کالاهای خود و در مقابل، نظر افراد را در مورد کالاهای تبلیغاتی جلب می نمائیم.
تبلیغات چیست؟
ساده ترین تعریفی که می توان برای آن داشت این است که بگوییم رساندن پیام یا خبر است. تبلیغات یعنی انتشار و ترویج منظم و برنامه ریزی شده در یک کالا یا یک نظر ویا عمل و فرایند اشتغال دانش یا مهارت. تبلیغ در غرب چنین تعریف شده. ایجاد تغییرات مطلوب در افکار عمومی به منظور رسیدن به اهداف مشخص و در کنار تعریف تبلیغ باید گفت که مکان آن اغلب در نشریات شبکه های تلویزیونی و رادیویی و ماهواره ای و پوستر های سطج شهر است. همنچنین باید گفت که در حیطة سیاست. سینما و تجارت کاربر فراوانی دارد که آن را می توان در چهار مورد زیر خلاصه کرد:
منبع پیام: یعنی چه کسی بیان کننده تبلیغ است.
خود پیام: یعنی چه چیزی را تبلیغ می کنیم.
زمینه ارائه پیغام: چگونه و در چه وضعیتی تبلیغ می شود.
پیغام برای چه گروهی: مخاطبین پیغام تبلیغی چه کسانی هستند.
منبع پیام آن کسی است که به بیان و توصیف کالا می پردازد. لحن بیان. وضع ظاهر، لباس، تخصصی که گوینده دارد و محبوبیت آن شخص در اجتماع همه باعث می شود تا افراد به خرید کالا ترغیب شوند.
خود پیام که می تواند کالا و عقیده باشد، به تنهایی بسیار مهم است. پیام باید موضوعی باشد که عواطف، هیجانات و احساسات مخاطبین را برانگیزد. مثلاً احساس ترس در پذیرفتن واکسن ها مؤثر می باشد یا احساس میهن دوستی و مبارزات سیاسی یک فرد می تواند بیشترین توجه را جلب کند.
محتوای پیام: پیام باید با عقاید و باور های قومی و ملی و جامعه بسیار نزدیک باشد و بطور مداوم ارائة شود تا دوام بیشتری در ذهن مخاطب داشته باشد. همچنین زمینه. تصویر و محیطی که در آن تبلیغ می شود بسیار مهم است. رنگها و موسیقی حروف و کلمات در کنار یکدیگر تعداد بیشتری از افراد را بسوی خود جلب می کند و محرک و تحریک چشم و گوش و ذهن افراد بایستی از حروف درشت و رنگی عکسهای زمینه بسیار زیبا، نورهای رنگی، تصاویر کامپیوتری، صدای افراد محبوب، آهنگهای شاد و روح بخش، اشعار و احادیث بزرگان استفاده می کنند.
مخاطبین هدف تبلیغات هستند.
آگهی ها برحسب جنس وسن و گروههاز اجتماعی مخاطب پیدا می کتتد و اشکال متفاوتی به خود می گیرد. باید متذکر شد که سطح هوشی و آگاهی افراد جامعه و تجارب قبلی آنان در پذیرش و یا رد پیام و کالا بسیار مؤثر است.
می توان تقسیم بندی مخاطبان را چنین بیان کرد:
افراد نوباور، زود پذیرندگان ، پذیرندگان اولیه، پذیرندگان ثانویه، دیر باوران.
نوباوران کسانی هستند که پیش از دیگران آمادگی پذیرش و پیروی از پیامهای نو و پدیده های جدید را دارند.
زود پذیرندگان افرادی هستند که هیمن که مشاهده کردند که دیگران اقدام کردند. این دسته هم به تبعیت از آنان اقدام می کنند.
پذیرندگان اولیه دسته ای از افراد هستند که جمعیت نسبتاً زیادی را تشکیل می دهند و هنگامی اقدام به پیروی و پذیرش علمی پیام می کنند که از نتیجه کار و حرکت گروههای زود پذیرنده آگاه شوند.اما پذیرندگان ثانویه هنگامی پذیرش می کنند که مطمئن شوند حدود نیمی از افراد جامعة مخاطب، پیام را پذیرفته اند و لذا با اتکاء به حرکت اسن گروه اقدام به پیروی می کنند. دیرباوران هنگامی پذیرش دارند که تقریباً اکثریت قریب به اتفاق پیام گیرندگان پیام را پذیرفته و به کار بسته اند.
بررسیها نشان میدهد که زنان نسبت به مردان بیشتر و جوانان و کودکان نیز بیشتر از پیران تحت تأثیر تبلیغات قرار می گیرند.
افراد درون گرا و باهوشتر دیرتر تحت تأثیر تبلیغ هستند. تجربه مثبت قبلی از خرید کالاها از عوامل موثر است و بر اعتبار و سرنوشت کمپانی ها در بین افکار عمومی میافزاید. گذشته از تمام موارد فوق زمان و مکان آگاهی نیز مهم است. فصل و ماه و