واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق: افسردگی روحی و طرز درمان آن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

افسردگی روحی و طرز درمان آن:

             ۱-افسردگی چیست ؟افسردگی در واقع یک بیماری فراگیر و لطمه زننده به روح و روان آدمیست که از مشخصات آشکار آن می توان به احساس پوچ بودن و ناراحتی ، احساس ناامیدی و یا بی ارزش بودن و حتی داشتن تفکرات منفی اشاره کرد .  عموما فرد مبتلا به افسردگی دارای رفتاری کند و آهسته است .افسردگیهای پیشرفته می توانند فعالیتهای روزمره ، مطالعات، خواب و خوردن  را تحت تاثیر قرار دهد .

            ۲- علایم ابتلا به افسردگی محققان علوم روانشناسی و روانپزشکی بر این باورند که  با توجه به شخص ، شدت علایم  افسردگی و پریشان خاطری متفاوت هستند . علایم شناخته شده این بیماری عبارتند از :

   ناراحتی همیشگی ، احساس پوچ بودن، پریشان خاطری  احساس ناامیدی و بدبینی و احساس گناهکار بودن ، بی ارزش بودن و ناکار آمد بودن

از دست دادن علایق و تفکرات دلپذیر در جریان تفریحات و سرگرمی ها

 کاهش قوای بدن و کرخت و سست شدن رفتار

داشتن مشکلات تمرکز ی دربه خاطر آوردن امور و تصمیم گیری

 

  از دست دادن میل به غذا خوردن و کاهش وزن و حتی بالعکس داشتن میل شدید به خوردن غذا و خواب زیاد

 بهمرگ وخودکشی زیاد فکر کردنو تلاش جهت خودکشی

  احساس خشم و بی حوصلگی

  علایم فیزیکی طولانی مدت که معالجات پزشکی پاسخگوی آنها نیستند از جمله سردرد و دردهای مزمن عصبانیت غیر معمول کاهش نیاز برای خوابیدن   صحبت کردن زیاد    

 کاهش قوای قضاوت و داوری

رفتارهای نادرست اجتماعی

               ۳-علل ابتلا به افسردگی

۱- منشا وراثتی :در اثراختلالات وراثتی

۲-افراددارای سطح پائینی از خودباوری هستند واغلب نگاه بدبینانه ای نسبت به خود و دنیای اطرافشان دارد و نیز به سرعت تحت فشار استرس های محیطی مستاصل می شوند ، آمادگی کامل برای ابتلا به افسردگی دارند .

۳-تغییرات فیزیکی در بدن : می تواند با تغییرات روحی و روانی نیز همراه باشد . برای این اساس گفته می شود که بیماری هایی از جمله اختلالات مغزی ، سکته های مغزی و حملات قلبی ، سرطان ، پارکینسون و اختلالات هورمونی می تواند عامل ابتلا به افسردگی شوند که در نتیجه موجب آن می شوند که شخص بیمار ، سست و کرخت شده و اقدامی جهت مراقبت از خود در برابر این بیماری ها صورت ندهد و بدین ترتیب بهبود شخص همواره به تعویق می افتد .

       ۴- درمان افسردگی :

   الف) نماز خواندن با حضور قلب

     ب) ارتباط با خداوند وبا او راز ونیازکردن ونرد عشق باختن

     ج)توسل به امامان معصوم علیهم السلام وحضرت زهرا سلام الله علیه 

      د)دادن صدقه برای دفع بلا

ه) اصلاح دیدگاه خود به زندگی پایین آوردن یا همسان کردن توقعات خود از زندگی با توانائیها ودارائیهای کنونی

بیماری روحی افسردگی براثر عدم شناخت توانایی و محیط بوجود می آید

11 03 2009

روانشناسان و متخصصان امور تربیتی افسردگی را یک نوع بیماری روحی می دانند که فرد به دلیل عدم درک و شناخت صحیح محیط زندگی و باور نداشتن توانایی دچار آن می شود.

مدیر مرکز مشاوره رهیاب تهران دراین باره می گوید: افسردگی علل گوناگونی دارد که عمده ترین آن آشفتگی فکر، اندیشه و شکست های تحصیلی یا اقتصادی و سیاسی و همچنین نا رضایتی از بیماری های جسمی و ناتوانی های فیزیکی می باشد.

” اعظم السادات پرپوچی” معتقد است 95درصد بیماران افسرده حداقل یک نشانه اضطراب دارند و 65درصد بیماران اضطرابی افسرده هستند.‬‬‬‬‬‬‬‬

وی اضطراب ناشی از جدایی والدین را بسیار مخرب و اندوهناک در وضعیت اخلاقی و روحی فرزندان و افسردگی آنان می داند.

پرپوچی همچنین، محیطهای ناامن و خطرناک، آلودگی هوا، خشونت در خانه و روابط بین افراد و درگذشت یکی از عزیزان را از علل دیگر افسردگی و اضطراب در کودکان، نوجوانان و جوانان به حساب می آورد.

به اعتقاد وی، فقر و بی خانمانی، ورشکستگی اقتصادی ، سیاسی ، شکستهای تحصیلی و عدم موفقیت در ورود به دانشگاه و عوامل غیر مترقبه مثل زلزله، سیل ، تصادفات و حادثه های ناگوار دیگر را از دیگر عوامل اضظراب و افسردگی است.

به گفته ی وی، برای غلبه بر افسردگی، فرد باید با دوستان صمیمی و کسانی که مورد اعتمادش هستند، ارتباط و نزدیکی بیشتری را برقرار کند.

وی گفت: اگر انسان بتواند با احساسات و اطرافیان خود همزمان ارتباط برقرار کند و واقعیت های زندگی را همواره در نظر بگیرد و به راحتی اتفاقات را بپذیرد، دیگر دچار افسردگی نمی شود.

کارشناس امور تربیتی تاکید کرد: در حدود 4تا 2/5درصد کودکان از نظر بالینی دچار افسردگی می شوند و در مقطع دبستان میزان افسردگی 11درصد می- باشد، در دوره نوجوانی 4تا 8درصد گسترش می یابد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

وی گفت: در دوره بعد از نوجوانی نسبت دختران افسرده دو برابر پسران است و باافزایش سن، شیوع افسردگی در دختران بیشتر هم می شود.

پرپوچی افزود: والدینی که فرزندان افسرده دارند با توجه و محبت بیشتر به آنان و همچنین مراجعه به موقع به روانپزشک و دارو و درمان به جا می- توانند در درمان این بیماری به فرزندان خود کمک کنند.

وی با اشاره به اینکه بخش عمده ای از مسوولیت کودکان و نوجوانان به مدارس معطوف می شود، گفت: بسیاری از شکست ها و ناکامی های کودکان و نوجوانان ریشه در مدارس و عملکردهای آموزشگاهی و مسوولان مدارس دارد.

او خاطرنشان کرد: مربیان بهداشتی، مسوولان مدارس، دبیران و مشاوران در مدارس به محض دیدن تغییر خلق و خوی یک دانش آموز و همچنین انزوای فرد، خانواده را باید در جریان قرار دهند و خود نیز دررفع افسردگی فرد بکوشند.

ندا دیلمی، مدیر مرکز مشاوره خانواده متعادل وابسته به مجتمع قضایی بر این باور است که افرادی که دچار افکار و باورهای غیرمنطقی شوند دیگر قادر به فعالیت های مثبت و مفید نیستند و دچار افسردگی می شوند.

وی تصریح کرد: فرد افسرده به دلیل آشفتگی و پریشانی فکر قادر به تصمیم گیری و انتخاب صحیح نیست و این قضیه سبب عقب افتادگی کاری و اجتماعی در تمام امور چنین شخصی می شود.

او گفت: با توجه به نزدیکی کنکور و امتحانات دانش آموزان، استرس و فشار بیشتری به افراد وارد می شود که باعث اضظراب خواهد شد.

به اعتقاد وی، خانواده ها در این زمینه با کمک به فرزند خود در کاهش فشار عصبی به وی کمک زیادی می کنند.

بهتراست فرد متخصصی این مقاله یا قسمت را بررسیکند.اگر در این زمینه تخصص دارید این مقاله را بررسی کنید و یا خودآن‌راکاملتر کنید.

برایاثبات‌پذیریکامل این مقاله، بهمنابع بیشترینیاز است.لطفاً با توجه بهسیاستویکی‌پدیا در قبال منابعبا ارائهٔمنابعمعتبراین مقاله را بهبود بخشید.مطالب بی‌منبع ممکن است در آینده حذفشوند.

/



خرید و دانلود تحقیق: افسردگی روحی و طرز درمان آن


مقاله درمورد. افسردگی روحی و طرز درمان آن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

افسردگی روحی و طرز درمان آن:

             ۱-افسردگی چیست ؟افسردگی در واقع یک بیماری فراگیر و لطمه زننده به روح و روان آدمیست که از مشخصات آشکار آن می توان به احساس پوچ بودن و ناراحتی ، احساس ناامیدی و یا بی ارزش بودن و حتی داشتن تفکرات منفی اشاره کرد .  عموما فرد مبتلا به افسردگی دارای رفتاری کند و آهسته است .افسردگیهای پیشرفته می توانند فعالیتهای روزمره ، مطالعات، خواب و خوردن  را تحت تاثیر قرار دهد .

            ۲- علایم ابتلا به افسردگی محققان علوم روانشناسی و روانپزشکی بر این باورند که  با توجه به شخص ، شدت علایم  افسردگی و پریشان خاطری متفاوت هستند . علایم شناخته شده این بیماری عبارتند از :

   ناراحتی همیشگی ، احساس پوچ بودن، پریشان خاطری  احساس ناامیدی و بدبینی و احساس گناهکار بودن ، بی ارزش بودن و ناکار آمد بودن

از دست دادن علایق و تفکرات دلپذیر در جریان تفریحات و سرگرمی ها

 کاهش قوای بدن و کرخت و سست شدن رفتار

داشتن مشکلات تمرکز ی دربه خاطر آوردن امور و تصمیم گیری

 

  از دست دادن میل به غذا خوردن و کاهش وزن و حتی بالعکس داشتن میل شدید به خوردن غذا و خواب زیاد

 بهمرگ وخودکشی زیاد فکر کردنو تلاش جهت خودکشی

  احساس خشم و بی حوصلگی

  علایم فیزیکی طولانی مدت که معالجات پزشکی پاسخگوی آنها نیستند از جمله سردرد و دردهای مزمن عصبانیت غیر معمول کاهش نیاز برای خوابیدن   صحبت کردن زیاد    

 کاهش قوای قضاوت و داوری

رفتارهای نادرست اجتماعی

               ۳-علل ابتلا به افسردگی

۱- منشا وراثتی :در اثراختلالات وراثتی

۲-افراددارای سطح پائینی از خودباوری هستند واغلب نگاه بدبینانه ای نسبت به خود و دنیای اطرافشان دارد و نیز به سرعت تحت فشار استرس های محیطی مستاصل می شوند ، آمادگی کامل برای ابتلا به افسردگی دارند .

۳-تغییرات فیزیکی در بدن : می تواند با تغییرات روحی و روانی نیز همراه باشد . برای این اساس گفته می شود که بیماری هایی از جمله اختلالات مغزی ، سکته های مغزی و حملات قلبی ، سرطان ، پارکینسون و اختلالات هورمونی می تواند عامل ابتلا به افسردگی شوند که در نتیجه موجب آن می شوند که شخص بیمار ، سست و کرخت شده و اقدامی جهت مراقبت از خود در برابر این بیماری ها صورت ندهد و بدین ترتیب بهبود شخص همواره به تعویق می افتد .

       ۴- درمان افسردگی :

   الف) نماز خواندن با حضور قلب

     ب) ارتباط با خداوند وبا او راز ونیازکردن ونرد عشق باختن

     ج)توسل به امامان معصوم علیهم السلام وحضرت زهرا سلام الله علیه 

      د)دادن صدقه برای دفع بلا

ه) اصلاح دیدگاه خود به زندگی پایین آوردن یا همسان کردن توقعات خود از زندگی با توانائیها ودارائیهای کنونی

بیماری روحی افسردگی براثر عدم شناخت توانایی و محیط بوجود می آید

11 03 2009

روانشناسان و متخصصان امور تربیتی افسردگی را یک نوع بیماری روحی می دانند که فرد به دلیل عدم درک و شناخت صحیح محیط زندگی و باور نداشتن توانایی دچار آن می شود.

مدیر مرکز مشاوره رهیاب تهران دراین باره می گوید: افسردگی علل گوناگونی دارد که عمده ترین آن آشفتگی فکر، اندیشه و شکست های تحصیلی یا اقتصادی و سیاسی و همچنین نا رضایتی از بیماری های جسمی و ناتوانی های فیزیکی می باشد.

” اعظم السادات پرپوچی” معتقد است 95درصد بیماران افسرده حداقل یک نشانه اضطراب دارند و 65درصد بیماران اضطرابی افسرده هستند.‬‬‬‬‬‬‬‬

وی اضطراب ناشی از جدایی والدین را بسیار مخرب و اندوهناک در وضعیت اخلاقی و روحی فرزندان و افسردگی آنان می داند.

پرپوچی همچنین، محیطهای ناامن و خطرناک، آلودگی هوا، خشونت در خانه و روابط بین افراد و درگذشت یکی از عزیزان را از علل دیگر افسردگی و اضطراب در کودکان، نوجوانان و جوانان به حساب می آورد.

به اعتقاد وی، فقر و بی خانمانی، ورشکستگی اقتصادی ، سیاسی ، شکستهای تحصیلی و عدم موفقیت در ورود به دانشگاه و عوامل غیر مترقبه مثل زلزله، سیل ، تصادفات و حادثه های ناگوار دیگر را از دیگر عوامل اضظراب و افسردگی است.

به گفته ی وی، برای غلبه بر افسردگی، فرد باید با دوستان صمیمی و کسانی که مورد اعتمادش هستند، ارتباط و نزدیکی بیشتری را برقرار کند.

وی گفت: اگر انسان بتواند با احساسات و اطرافیان خود همزمان ارتباط برقرار کند و واقعیت های زندگی را همواره در نظر بگیرد و به راحتی اتفاقات را بپذیرد، دیگر دچار افسردگی نمی شود.

کارشناس امور تربیتی تاکید کرد: در حدود 4تا 2/5درصد کودکان از نظر بالینی دچار افسردگی می شوند و در مقطع دبستان میزان افسردگی 11درصد می- باشد، در دوره نوجوانی 4تا 8درصد گسترش می یابد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

وی گفت: در دوره بعد از نوجوانی نسبت دختران افسرده دو برابر پسران است و باافزایش سن، شیوع افسردگی در دختران بیشتر هم می شود.

پرپوچی افزود: والدینی که فرزندان افسرده دارند با توجه و محبت بیشتر به آنان و همچنین مراجعه به موقع به روانپزشک و دارو و درمان به جا می- توانند در درمان این بیماری به فرزندان خود کمک کنند.

وی با اشاره به اینکه بخش عمده ای از مسوولیت کودکان و نوجوانان به مدارس معطوف می شود، گفت: بسیاری از شکست ها و ناکامی های کودکان و نوجوانان ریشه در مدارس و عملکردهای آموزشگاهی و مسوولان مدارس دارد.

او خاطرنشان کرد: مربیان بهداشتی، مسوولان مدارس، دبیران و مشاوران در مدارس به محض دیدن تغییر خلق و خوی یک دانش آموز و همچنین انزوای فرد، خانواده را باید در جریان قرار دهند و خود نیز دررفع افسردگی فرد بکوشند.

ندا دیلمی، مدیر مرکز مشاوره خانواده متعادل وابسته به مجتمع قضایی بر این باور است که افرادی که دچار افکار و باورهای غیرمنطقی شوند دیگر قادر به فعالیت های مثبت و مفید نیستند و دچار افسردگی می شوند.

وی تصریح کرد: فرد افسرده به دلیل آشفتگی و پریشانی فکر قادر به تصمیم گیری و انتخاب صحیح نیست و این قضیه سبب عقب افتادگی کاری و اجتماعی در تمام امور چنین شخصی می شود.

او گفت: با توجه به نزدیکی کنکور و امتحانات دانش آموزان، استرس و فشار بیشتری به افراد وارد می شود که باعث اضظراب خواهد شد.

به اعتقاد وی، خانواده ها در این زمینه با کمک به فرزند خود در کاهش فشار عصبی به وی کمک زیادی می کنند.

بهتراست فرد متخصصی این مقاله یا قسمت را بررسیکند.اگر در این زمینه تخصص دارید این مقاله را بررسی کنید و یا خودآن‌راکاملتر کنید.

برایاثبات‌پذیریکامل این مقاله، بهمنابع بیشترینیاز است.لطفاً با توجه بهسیاستویکی‌پدیا در قبال منابعبا ارائهٔمنابعمعتبراین مقاله را بهبود بخشید.مطالب بی‌منبع ممکن است در آینده حذفشوند.

/



خرید و دانلود مقاله درمورد. افسردگی روحی و طرز درمان آن


مقاله . افسردگی روحی و طرز درمان آن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

افسردگی روحی و طرز درمان آن:

             ۱-افسردگی چیست ؟افسردگی در واقع یک بیماری فراگیر و لطمه زننده به روح و روان آدمیست که از مشخصات آشکار آن می توان به احساس پوچ بودن و ناراحتی ، احساس ناامیدی و یا بی ارزش بودن و حتی داشتن تفکرات منفی اشاره کرد .  عموما فرد مبتلا به افسردگی دارای رفتاری کند و آهسته است .افسردگیهای پیشرفته می توانند فعالیتهای روزمره ، مطالعات، خواب و خوردن  را تحت تاثیر قرار دهد .

            ۲- علایم ابتلا به افسردگی محققان علوم روانشناسی و روانپزشکی بر این باورند که  با توجه به شخص ، شدت علایم  افسردگی و پریشان خاطری متفاوت هستند . علایم شناخته شده این بیماری عبارتند از :

   ناراحتی همیشگی ، احساس پوچ بودن، پریشان خاطری  احساس ناامیدی و بدبینی و احساس گناهکار بودن ، بی ارزش بودن و ناکار آمد بودن

از دست دادن علایق و تفکرات دلپذیر در جریان تفریحات و سرگرمی ها

 کاهش قوای بدن و کرخت و سست شدن رفتار

داشتن مشکلات تمرکز ی دربه خاطر آوردن امور و تصمیم گیری

 

  از دست دادن میل به غذا خوردن و کاهش وزن و حتی بالعکس داشتن میل شدید به خوردن غذا و خواب زیاد

 بهمرگ وخودکشی زیاد فکر کردنو تلاش جهت خودکشی

  احساس خشم و بی حوصلگی

  علایم فیزیکی طولانی مدت که معالجات پزشکی پاسخگوی آنها نیستند از جمله سردرد و دردهای مزمن عصبانیت غیر معمول کاهش نیاز برای خوابیدن   صحبت کردن زیاد    

 کاهش قوای قضاوت و داوری

رفتارهای نادرست اجتماعی

               ۳-علل ابتلا به افسردگی

۱- منشا وراثتی :در اثراختلالات وراثتی

۲-افراددارای سطح پائینی از خودباوری هستند واغلب نگاه بدبینانه ای نسبت به خود و دنیای اطرافشان دارد و نیز به سرعت تحت فشار استرس های محیطی مستاصل می شوند ، آمادگی کامل برای ابتلا به افسردگی دارند .

۳-تغییرات فیزیکی در بدن : می تواند با تغییرات روحی و روانی نیز همراه باشد . برای این اساس گفته می شود که بیماری هایی از جمله اختلالات مغزی ، سکته های مغزی و حملات قلبی ، سرطان ، پارکینسون و اختلالات هورمونی می تواند عامل ابتلا به افسردگی شوند که در نتیجه موجب آن می شوند که شخص بیمار ، سست و کرخت شده و اقدامی جهت مراقبت از خود در برابر این بیماری ها صورت ندهد و بدین ترتیب بهبود شخص همواره به تعویق می افتد .

       ۴- درمان افسردگی :

   الف) نماز خواندن با حضور قلب

     ب) ارتباط با خداوند وبا او راز ونیازکردن ونرد عشق باختن

     ج)توسل به امامان معصوم علیهم السلام وحضرت زهرا سلام الله علیه 

      د)دادن صدقه برای دفع بلا

ه) اصلاح دیدگاه خود به زندگی پایین آوردن یا همسان کردن توقعات خود از زندگی با توانائیها ودارائیهای کنونی

بیماری روحی افسردگی براثر عدم شناخت توانایی و محیط بوجود می آید

11 03 2009

روانشناسان و متخصصان امور تربیتی افسردگی را یک نوع بیماری روحی می دانند که فرد به دلیل عدم درک و شناخت صحیح محیط زندگی و باور نداشتن توانایی دچار آن می شود.

مدیر مرکز مشاوره رهیاب تهران دراین باره می گوید: افسردگی علل گوناگونی دارد که عمده ترین آن آشفتگی فکر، اندیشه و شکست های تحصیلی یا اقتصادی و سیاسی و همچنین نا رضایتی از بیماری های جسمی و ناتوانی های فیزیکی می باشد.

” اعظم السادات پرپوچی” معتقد است 95درصد بیماران افسرده حداقل یک نشانه اضطراب دارند و 65درصد بیماران اضطرابی افسرده هستند.‬‬‬‬‬‬‬‬

وی اضطراب ناشی از جدایی والدین را بسیار مخرب و اندوهناک در وضعیت اخلاقی و روحی فرزندان و افسردگی آنان می داند.

پرپوچی همچنین، محیطهای ناامن و خطرناک، آلودگی هوا، خشونت در خانه و روابط بین افراد و درگذشت یکی از عزیزان را از علل دیگر افسردگی و اضطراب در کودکان، نوجوانان و جوانان به حساب می آورد.

به اعتقاد وی، فقر و بی خانمانی، ورشکستگی اقتصادی ، سیاسی ، شکستهای تحصیلی و عدم موفقیت در ورود به دانشگاه و عوامل غیر مترقبه مثل زلزله، سیل ، تصادفات و حادثه های ناگوار دیگر را از دیگر عوامل اضظراب و افسردگی است.

به گفته ی وی، برای غلبه بر افسردگی، فرد باید با دوستان صمیمی و کسانی که مورد اعتمادش هستند، ارتباط و نزدیکی بیشتری را برقرار کند.

وی گفت: اگر انسان بتواند با احساسات و اطرافیان خود همزمان ارتباط برقرار کند و واقعیت های زندگی را همواره در نظر بگیرد و به راحتی اتفاقات را بپذیرد، دیگر دچار افسردگی نمی شود.

کارشناس امور تربیتی تاکید کرد: در حدود 4تا 2/5درصد کودکان از نظر بالینی دچار افسردگی می شوند و در مقطع دبستان میزان افسردگی 11درصد می- باشد، در دوره نوجوانی 4تا 8درصد گسترش می یابد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

وی گفت: در دوره بعد از نوجوانی نسبت دختران افسرده دو برابر پسران است و باافزایش سن، شیوع افسردگی در دختران بیشتر هم می شود.

پرپوچی افزود: والدینی که فرزندان افسرده دارند با توجه و محبت بیشتر به آنان و همچنین مراجعه به موقع به روانپزشک و دارو و درمان به جا می- توانند در درمان این بیماری به فرزندان خود کمک کنند.

وی با اشاره به اینکه بخش عمده ای از مسوولیت کودکان و نوجوانان به مدارس معطوف می شود، گفت: بسیاری از شکست ها و ناکامی های کودکان و نوجوانان ریشه در مدارس و عملکردهای آموزشگاهی و مسوولان مدارس دارد.

او خاطرنشان کرد: مربیان بهداشتی، مسوولان مدارس، دبیران و مشاوران در مدارس به محض دیدن تغییر خلق و خوی یک دانش آموز و همچنین انزوای فرد، خانواده را باید در جریان قرار دهند و خود نیز دررفع افسردگی فرد بکوشند.

ندا دیلمی، مدیر مرکز مشاوره خانواده متعادل وابسته به مجتمع قضایی بر این باور است که افرادی که دچار افکار و باورهای غیرمنطقی شوند دیگر قادر به فعالیت های مثبت و مفید نیستند و دچار افسردگی می شوند.

وی تصریح کرد: فرد افسرده به دلیل آشفتگی و پریشانی فکر قادر به تصمیم گیری و انتخاب صحیح نیست و این قضیه سبب عقب افتادگی کاری و اجتماعی در تمام امور چنین شخصی می شود.

او گفت: با توجه به نزدیکی کنکور و امتحانات دانش آموزان، استرس و فشار بیشتری به افراد وارد می شود که باعث اضظراب خواهد شد.

به اعتقاد وی، خانواده ها در این زمینه با کمک به فرزند خود در کاهش فشار عصبی به وی کمک زیادی می کنند.

بهتراست فرد متخصصی این مقاله یا قسمت را بررسیکند.اگر در این زمینه تخصص دارید این مقاله را بررسی کنید و یا خودآن‌راکاملتر کنید.

برایاثبات‌پذیریکامل این مقاله، بهمنابع بیشترینیاز است.لطفاً با توجه بهسیاستویکی‌پدیا در قبال منابعبا ارائهٔمنابعمعتبراین مقاله را بهبود بخشید.مطالب بی‌منبع ممکن است در آینده حذفشوند.

/



خرید و دانلود مقاله . افسردگی روحی و طرز درمان آن


ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی 15ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی

چه هنوز بخشهایی از بیهاوریسم (رفتارگرایی) می تواند سودمند و پذیرفتنی باشد. امروز دیگر روان کاوی فروید تنها میدان دار عرصه روان درمانی نیست که انسانها را موجوداتی دارای چند عقدة روانی بداند و تقریباً همه انسانها را دارای درجاتی از بیماری روانی بپندارد و عقده جنسی اساس نظریه او در تلقی عامه قرار گیرد، اگر چه کشف فروید درباره « ناخودآگاه » هنوز کشفی مهم تلقی می شود. اما پیروان او به تدریج اصلاحاتی را دربارة عناصر روانی و بیماری ها و سلامتی روانی اعمال کردند، و آدلر و یونگ اولین کسانی بودند که راه خود را از تفکر محدود فروید جدا کردند، روان کاوی و روان درمانی امروز به افقهای گسترده تری دست یافته و از آن دیدگاه محدود و نومید کنندة فروید دربارة انسان رها شده است.

دربارة ناخودآگاه نیز یونگ، فروم، فرانکل و دیگران دیدگاههای جالبی مطرح کرده اند و یکی از مهمترین سخنان دربارة « ناخودآگاه » سخن دکتر ویکتور فرانکل اتریشی است که معتقد است در انسان علاوه بر ناخودآگاه روانی (غریزی) (Instinctual Uonscious) « ناخودآگاهی روحی » روحانی (Spiritual Unconscious) نیز وجود دارد.

او معتقد است با سرکوب چیزی که در سطح ضمیر آگاه قرار دارد، آن چیز ناخودآگاه رانده می شود، و بر عکس، با برداشتن سرکوب، آن چیز که در ناخودآگاه است به سطح آگاه می رسد. اما او با اشاره به نظر فروید درباره « ناخودآگاه» می نویسد:

« او (فروید) همزمان با نادیده گرفتن ب عد روحی در ناخودآگاه و غریزی دیدن از « ناخودآگاه » را بدنام کرد. »

وقتی که دو نوع « ناخوداگاه» وجود داشته باشد، طبیعی است که دو نوع سرکوب هم وجود دارد.

« تحلیل وجودی با کشف ناخودآگاهی روحی از مخاطره ای که روان کاوی در آن در غلتیده بود، یعنی « ایده » سازی ناخودآگاه، اجتناب ورزید. معنی درمانی و اساس تحلیل وجودی با تکیه بر مفهوم ناخودآگاه روحی، از هر نوع روشنفکرگری و خردگرایی یک جانبه در نظریه اش نسبت به انسان پرهیز نمود . . . حال در مرحله سوم توسعه، تحلیل وجودی، از دینداری ناخودآگاه در درون ناخودآگاه روحی پرده برداشته است. این دینداری ناخودآگاه که با تحلیل پدیدار شناسنامه ما آشکار گردید، باید به عنوان یک رابطه پنهان با تعالی، که فطری انسان است فهمیده شود. اگر کسی ترجیح می دهد می تواند این رابطه را در چهارچوب روابط بین «خودذاتی» یا «فطری» (Immenent Self) و یک «تو» ی متعالی درک نماید. اما اگر کسی بخواهد آن را قاعده مند کند، ما با چیزی رو به رو می شویم که من دوست دارم آن را «ناخودآگاه متعالی» به عنوان بخشی و قسمتی در ناخودآگاه روحی بخوانم. این مفهوم، معنایی جز این ندارد که انسان همیشه برای ارتباط ارادی یا تعمدی با متعالی، حتی اگر فقط در سطح ناخودآگاه باشد، ایستاده است.

اگر کسی مرجع مختار یک چنین رابطه ناخودآگاه را «خدا» بخواند، مناسب است که از یک « خدای ناخودآگاه» ] یعنی خدا در ناخودآگاه [ سخن بگوید. اما این هیچ وجه به این معنی نیست که خدا برای خودش نیز ناخودآگاه است، بلکه به این معنی است که خدا ممکن است برای بشر ناخودآگاه باشد، و اینکه روابط بشر با خدا ممکن است ناخودآگاه باشد. »

البته او تکیه می کند که « ناخودآگاه روحی و حتی بیشتر از آن، موضوعات مذهبی آن، یعنی آنچه را که ما ناخودآگاه متعالی خوانده ایم، یک عامل وجودی است، و نه یک فاکتور غریزی. این چنین واقعیتی به وجود روحی تعلق دارد، نه به واقعیت روان-فیزیکی. »

و این می رساند که فرانکل چقدر به نظریة قرآنی فطری بودن اعتقاد به خدا و دین نزدیک است، و این کشف روان کاوانة او می تواند حتی به درک ما از عالم « الست » کمک کند، که خداجویی در وجود انسان است . . . .

اکنون با پذیرش ناخودآگاه روحی، و وجود در ناخودآگاه روحی کسانی که حس دینداری را در خود سرکوب کرده اند، با دیگران این حس را در آنها سرکوب کرده اند- زیرا برای کسانی که خداوند را می پذیرند و دینداری در خودآگاهشان وجود دارد، دیگر حس دینداری به ناخودآگاه رانده نمی شود- چه اتفاق می افتد؟ این همان نقطه مهم در نظریه فرانکل است که مطلوب گذشته را برای درک این قسمت نقل کردیم.

او می نویسد:

« بنابراین، هر آنچه که در مورد ناخودآگاه به طور عام درست است (که شخص با راندن امور غریزی با سرکوب، به ناخودآگاه روان رنجوری پیدا می کند) در مورد دینداری ناخودآگاه نیز به طور خاص صدق می کند؛ یعنی سرکوب به روان رنجوری می انجامد. »

او با نقل و نقد نظریه فروید دربارة روان رنجوری عملی می نویسد:

« روان رنجوری (عملی) ممکن است یک دینداری وجودی بیمار شده باشد. در واقع، شواهد بالینی حاکی است که ضعیف و سست شدن و تحلیل رفتن احساس مذهبی در انسان موجب اختلال در ادراکات مذهبی او می گردد.

یا بی بیانی کمتر بالینی، به محض اینکه فرشته درون سرکوب می گردد تبدیل به یک دیو می شود؛ حتی در سطح اجتماعی- فرهنگی ما مشابه آن را داریم؛ در بسیاری از مواقع ما دیده ایم و شاهد بوده ایم که چگونه مذهب سرکوب شده به خرافات مذهبی تغییر و تحول پیدا می کند. در قرن ما خدا شدن خرد و عقل و فن آوری خود بزرگ بین، ابزارهای سرکوب گری هستند که در پای آنها احساس مذهبی شده است. این واقعیت بخش عمده ای از وضعیت کنونی بشر را شرح می دهد، در واقع تجسم همان گفته فروید است که مذهب روان رنجوری وسواسی (عملی) جهان شمول بشریت است.

بیشترین شمول بشریت است.

بیشترین وضعیت کنونی بشر؟

بله . . . با یک استثناء : مذهب. »

و نتیجه گیری می کند که:



خرید و دانلود  ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی 15ص


ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی 15ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی

چه هنوز بخشهایی از بیهاوریسم (رفتارگرایی) می تواند سودمند و پذیرفتنی باشد. امروز دیگر روان کاوی فروید تنها میدان دار عرصه روان درمانی نیست که انسانها را موجوداتی دارای چند عقدة روانی بداند و تقریباً همه انسانها را دارای درجاتی از بیماری روانی بپندارد و عقده جنسی اساس نظریه او در تلقی عامه قرار گیرد، اگر چه کشف فروید درباره « ناخودآگاه » هنوز کشفی مهم تلقی می شود. اما پیروان او به تدریج اصلاحاتی را دربارة عناصر روانی و بیماری ها و سلامتی روانی اعمال کردند، و آدلر و یونگ اولین کسانی بودند که راه خود را از تفکر محدود فروید جدا کردند، روان کاوی و روان درمانی امروز به افقهای گسترده تری دست یافته و از آن دیدگاه محدود و نومید کنندة فروید دربارة انسان رها شده است.

دربارة ناخودآگاه نیز یونگ، فروم، فرانکل و دیگران دیدگاههای جالبی مطرح کرده اند و یکی از مهمترین سخنان دربارة « ناخودآگاه » سخن دکتر ویکتور فرانکل اتریشی است که معتقد است در انسان علاوه بر ناخودآگاه روانی (غریزی) (Instinctual Uonscious) « ناخودآگاهی روحی » روحانی (Spiritual Unconscious) نیز وجود دارد.

او معتقد است با سرکوب چیزی که در سطح ضمیر آگاه قرار دارد، آن چیز ناخودآگاه رانده می شود، و بر عکس، با برداشتن سرکوب، آن چیز که در ناخودآگاه است به سطح آگاه می رسد. اما او با اشاره به نظر فروید درباره « ناخودآگاه» می نویسد:

« او (فروید) همزمان با نادیده گرفتن ب عد روحی در ناخودآگاه و غریزی دیدن از « ناخودآگاه » را بدنام کرد. »

وقتی که دو نوع « ناخوداگاه» وجود داشته باشد، طبیعی است که دو نوع سرکوب هم وجود دارد.

« تحلیل وجودی با کشف ناخودآگاهی روحی از مخاطره ای که روان کاوی در آن در غلتیده بود، یعنی « ایده » سازی ناخودآگاه، اجتناب ورزید. معنی درمانی و اساس تحلیل وجودی با تکیه بر مفهوم ناخودآگاه روحی، از هر نوع روشنفکرگری و خردگرایی یک جانبه در نظریه اش نسبت به انسان پرهیز نمود . . . حال در مرحله سوم توسعه، تحلیل وجودی، از دینداری ناخودآگاه در درون ناخودآگاه روحی پرده برداشته است. این دینداری ناخودآگاه که با تحلیل پدیدار شناسنامه ما آشکار گردید، باید به عنوان یک رابطه پنهان با تعالی، که فطری انسان است فهمیده شود. اگر کسی ترجیح می دهد می تواند این رابطه را در چهارچوب روابط بین «خودذاتی» یا «فطری» (Immenent Self) و یک «تو» ی متعالی درک نماید. اما اگر کسی بخواهد آن را قاعده مند کند، ما با چیزی رو به رو می شویم که من دوست دارم آن را «ناخودآگاه متعالی» به عنوان بخشی و قسمتی در ناخودآگاه روحی بخوانم. این مفهوم، معنایی جز این ندارد که انسان همیشه برای ارتباط ارادی یا تعمدی با متعالی، حتی اگر فقط در سطح ناخودآگاه باشد، ایستاده است.

اگر کسی مرجع مختار یک چنین رابطه ناخودآگاه را «خدا» بخواند، مناسب است که از یک « خدای ناخودآگاه» ] یعنی خدا در ناخودآگاه [ سخن بگوید. اما این هیچ وجه به این معنی نیست که خدا برای خودش نیز ناخودآگاه است، بلکه به این معنی است که خدا ممکن است برای بشر ناخودآگاه باشد، و اینکه روابط بشر با خدا ممکن است ناخودآگاه باشد. »

البته او تکیه می کند که « ناخودآگاه روحی و حتی بیشتر از آن، موضوعات مذهبی آن، یعنی آنچه را که ما ناخودآگاه متعالی خوانده ایم، یک عامل وجودی است، و نه یک فاکتور غریزی. این چنین واقعیتی به وجود روحی تعلق دارد، نه به واقعیت روان-فیزیکی. »

و این می رساند که فرانکل چقدر به نظریة قرآنی فطری بودن اعتقاد به خدا و دین نزدیک است، و این کشف روان کاوانة او می تواند حتی به درک ما از عالم « الست » کمک کند، که خداجویی در وجود انسان است . . . .

اکنون با پذیرش ناخودآگاه روحی، و وجود در ناخودآگاه روحی کسانی که حس دینداری را در خود سرکوب کرده اند، با دیگران این حس را در آنها سرکوب کرده اند- زیرا برای کسانی که خداوند را می پذیرند و دینداری در خودآگاهشان وجود دارد، دیگر حس دینداری به ناخودآگاه رانده نمی شود- چه اتفاق می افتد؟ این همان نقطه مهم در نظریه فرانکل است که مطلوب گذشته را برای درک این قسمت نقل کردیم.

او می نویسد:

« بنابراین، هر آنچه که در مورد ناخودآگاه به طور عام درست است (که شخص با راندن امور غریزی با سرکوب، به ناخودآگاه روان رنجوری پیدا می کند) در مورد دینداری ناخودآگاه نیز به طور خاص صدق می کند؛ یعنی سرکوب به روان رنجوری می انجامد. »

او با نقل و نقد نظریه فروید دربارة روان رنجوری عملی می نویسد:

« روان رنجوری (عملی) ممکن است یک دینداری وجودی بیمار شده باشد. در واقع، شواهد بالینی حاکی است که ضعیف و سست شدن و تحلیل رفتن احساس مذهبی در انسان موجب اختلال در ادراکات مذهبی او می گردد.

یا بی بیانی کمتر بالینی، به محض اینکه فرشته درون سرکوب می گردد تبدیل به یک دیو می شود؛ حتی در سطح اجتماعی- فرهنگی ما مشابه آن را داریم؛ در بسیاری از مواقع ما دیده ایم و شاهد بوده ایم که چگونه مذهب سرکوب شده به خرافات مذهبی تغییر و تحول پیدا می کند. در قرن ما خدا شدن خرد و عقل و فن آوری خود بزرگ بین، ابزارهای سرکوب گری هستند که در پای آنها احساس مذهبی شده است. این واقعیت بخش عمده ای از وضعیت کنونی بشر را شرح می دهد، در واقع تجسم همان گفته فروید است که مذهب روان رنجوری وسواسی (عملی) جهان شمول بشریت است.

بیشترین شمول بشریت است.

بیشترین وضعیت کنونی بشر؟

بله . . . با یک استثناء : مذهب. »

و نتیجه گیری می کند که:



خرید و دانلود  ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی 15ص