لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
بیابان زایی چیستو چگونه اتفاق می افتد؟ -
اجازه می خواهم از تشریح عوامل بیابان زایی نظیر بوته کنی،چرای مفرط و خارج از فصل دام در مراتع ، تبدیل مراتع به دیمزار، برداشت بی رویه آباز سفره های آب زیرزمینی، معدن کاوی و بهره برداری از معادن، جاده سازی و توسعةشهرها و روستاها و امثال آن که سالیان سال گفتیم و نوشتیم خودداری کنم و به یکی دومورد از موارد حاد آن بپردازم و سپس راههای مهار و کنترل آن را از نگاهی دیگر (اگرنگویم جدیدتر) بیان کنم. اگر بیابان زایی را بر اساس تعریف کنوانسیونبیابان زایی تعریف کنیم؛ می گوید تخریب سرزمین در مناطق خشک و نیمه خشک و خشک نیمهمرطوب در اثر عواملی مانند عوامل انسانی و عوامل طبیعی. در زمان حاضر عوامل طبیعی،آنچنان نقشی در بیابان زایی ندارند البته خشک سالیهایی که به وقوع میپیونددبیابان زایی را تشدید میکند ولی در ایران ما این عوامل انسانی هست که بیشتر باعثبیابان زایی میشود و شاید مهمترینش افزایش جمعیت باشد. ما در سی چهل سال پیش اینجمعیت را نداشتیم. ببینید جمعیت ما در چهل سال پیش چقدر بوده و الان چقدر است؟ فشاراین جمعیت هم مخصوصا جمعیت روستایی روی زمین هست . اجازه بدهید مثال ملموس تری درارتباط با این موضوع و ارتباطش با بیابان زایی ارایه کنم. هرچند امکانات روستا هادر حال حاضر نسبت به چند دهه پیش تغییرات قابل توجهی داشته است و حقیقتا از لحاظتامین آب و برق و امکانات مشابه با قبل قابل مقایسه نیست ولی آیا در همین مناطق،بیابان زایی نسبت به قبل کمتر شده است ؟ 20-30 سال قبل روستایی که 20 یا 30 خانوارجمعیت داشت اکنون دو برابر شده است مسلما این تعداد افراد در روستا به کار کشاورزییا دامداری مشغولند. از طرفی برای کشاورزی در مناطق بیابانی زمین و آب محدود است پسبا این وجود روستایی یا باید به شهر بیاید و جذب کارهای کاذب شود و یا در روستازمین بیشتری اضافه کند و کار کشاورزی کند. زمین بیشتر هم آب بیشتر می خواهد دربیابان که نمی شود دیم کاری کرد! آنگاه بدون توجه به امکانات سفره آب زیرزمینی وآبخوان ها اقدام به حفر چاه عمیق می کنیم! آب پمپاژ می شود ، با پمپاژ بی رویه آب،علاوه بر آنکه سطح آب زیرزمینی پائین میرود ، تعادل هیدرو استاتیک بین آب شور و آبشیرین بهم میخورد. آب شیرین که پمپاژ شد آب شور زیر زمین به طرف سفرهی آب شیرینهجوم می آورد و در پمپاژهای بعدی یواش یواش آب شور میشود، آب شور که بالا آمد درسطح زمین خاک را شور میکند خاک که شور شد محصول کم میشود کیفیت محصول که پایین آمدزمین همجوار و جدید بزیر کشت می رود و این روند ادامه می یابد تا وقتی که به خود میآییم و می بینیم که در روی زمین شوره زار و کویر درست کرده ایم و در زیر زمین سطحسفره آب آنچنان افت کرده که باید چاه را کف شکنی کنیم. ایکاش که کار به همین جا ختممی شد. (همه حرف من این است که دولتی که می گوید مردم در روستا بمانید و به شهرنیایید و روستا را آباد کنید اگر برنامه ریزی درستی برای روستایی نداشته باشدعاقبتش این است. پس باید اشتغال دیگری برای روستائیان ایجاد کند تا فشار آنها ازمرتع و منابع طبیعی برداشته شود). در حال حاضر این پدیده بیابانزایی و کویر زایی دربسیاری از مناطق ایران بصورت یک چالشاساسی و جدی بروز کرده است که نمونه بارز آنرا می توان در استان کرمان سراغ گرفت. بطور مثال در دشت رفسنجان که در اوایل انقلابپمپاژ چاهها در عمق 50 تا 80 متری از سطح زمین قرار داشت اکنون به 300 متر و بیشترافزایش یافته و کیفیت آن نیز در بسیاری از مناطق در نتیجه نفوذ آبهای شور موردتهدید جدی قرار گرفته و از بد به بدتر تبدیل شده است. کارشناسان پیش بینی می کننددر صورتی که چارهای برای انتقال آب به این دشت صورت نگیرد (انتقال بین حوضهای آب) تخریب باغات و سفرههای آب زیر زمینی ادامه می یابد و سالانه حدود پنج هزار هکتاراز باغهای پسته با شیرابه کویر که از اعماق بیش از 300 متر پمپاژ می شود, شور وقلیایی می شود. به این ترتیب در یک مقطع زمانی بیست ساله کلیه این باغات به شهرسوختهای تبدیل خواهد شد که شاید اصلاح آنها حتی با انتقال آب کافی و با کیفیتمطلوب هم دیگر امکانپذیر نباشد و در یک کلام تبدیل به بیابان خواهند شد.پسدر این بخش ما دو معضل داریم یعنی با افزایش سطح کشاورزی ، سطح بیابانها و شورهزارها را گسترده تر کرده ایم ؛ دوم اینکه علاوه بر افت سطح آبخوانها، کیفیت آب راهم بدتر کرده ایم و خواسته یا ناخواسته در جهت بیابان زایی گام برداشته ایم. در اینمورد وزارت نیرو آماری ارایه کرده است که بر اساس آن از 400 دشتی که در کشور داریمحدود 176 دشت با تراز منفی آب روبرو هست و در جای دیگری گفته است 67 درصدآبخانههای کشور با تراز منفی آب روبروست. تاسف بار تر از آن این است که 70 درصداین آب کمیاب و پر هزینه تا رسدن به سر مزرعه تلف می شود بعبارت دیگر راندمان آبکشاورزی در کشور ما حدود 30 درصد برآورد می شود . از طرفی در طول این سی چهل سال کهحدود 9 متر افت آب داشته ایم متاسفانه تعداد سیلابها از 202 مورد در دههی سی بهحدود2000 در دهه ۸۰ رسیده است یعنی بر خلاف این که ما افت آب در زیر زمین داریم درروی زمین سیلاب داریم و این حکایت از مسائلی میکند که به هر حال این آبی که باید درعرصه نفوذ بکند و آبخانهها را تغذیه کند منجر به سیلاب شده است پس یک شاخص دیگر هماز آثار و عوارض بیابان زایی پیدا شد. سیلخیزی !! دلیلش چه چیزی می تواند باشد؟کاربری نادرست اراضی و تخریب پوشش گیاهی!! متاسفانه آمار دامی هم که الان درکشورمان ارایه می شود تقریبا سه برابر ظرفیت چرایی مراتع است چیزی حدود 107 میلیونراس واحد دامی و در طول مدت هفت یا هشت ماه از مراتع استفاده میکنند. به این ترتیبمهمترین عوامل بیابان زایی و یا موثرترین آنها شناخته شد. البته تمام تقصیر رانباید به گردن جامعه روستایی گذاشت بلکه در اطراف همین پایتخت (پایاب حوضه) آثاربیابان زایی کاملا مشهود است.
کنترل بیابان زاییدر این زمینه روش هایی برایکنترل بیابان اعم از نهالکاری، بذرپاشی، قرق و امثال آن تا کنون بسیار گفته شده ونوشته شده است، ولی آیا با استفاده از این روش ها توانسته ایم بر مشکلات بیابانزاییغلبه کنیم؟ می بینیم بازخورد آنها آنچنانکه شایسته است نتیجه زضایت بخشی نداشتهاست. البته این مسئله را نباید کتمان کرد که کار در مناطق بیابانی بسیار سخت و طاقتفرساست چرا که سالها در اینگونه مناطق بیابانی کار کرده ام و سختی و مرارت کار رااز نزدیک با گوشت و پوست و استخوان لمس کرده ام اما از برآیند کار راضی نیستم هرچند که موفقیت های خوبی هم داشته ایم. شاید یکی از دلایل موفقیت کمتر کارهای بیابانزدایی توجه بیشتر به امور فنی و توجه نکردن یا به عبارتی توجه کمتر به مسایلاجتماعی و اقتصادی و بافت جامعه حاکم در مناطق کاری بوده است و حتی فراتر از آنشاید بتوان گفت ما تک بعدی کار کرده ایم چه بسا منابع طبیعی کار خودش را و کشاورزینیز کار خودش را بدون توجه به اشتراکات بسیار نزدیک این دو بخش از بدنه یکوزارتخانه برای رفع مشکلات بیابان زایی انجام داده اند. در این مورد اگر به توضیحاتقبلی رجوع کنیم آثار مدیریت درست امور کشاورزی و آبیاری در کاهش اثرات بیابان زاییکاملا قابل درک است یعنی می توان گفت در امور کشاورزی هر طرح و برنامه ای که در جهتارتقا و بهبود کیفیت و کمیت آبیاری برای جلوگیری از اسراف و اتلاف آب انجام شودبطور غیر مستقیم راهکاری در جهت مهار بیابان زایی محسوب می شود. بنا بر این بااجرای برنامه هایی برای افزایش راندمان آبیاری در بخش کشاورزی با استفاده از روشهایعلمی و مدرن آبیاری (کوزه ای ، قطره ای، تحت فشار و امثال آن) به منظور صرفه جوییدر مصرف آب، کنترل و استفاده بهینه از منابع آبهای سطحی موجود، مطالعه و اجرای طرحهای آبخوانداری و پخش سیلاب و تغذیه مصنوعی و همچنین برخی اقداماتی که مستقیما دراختیار وزارت نیرو می باشد از جمله جلوگیری از بهره برداری و انسداد چاههای غیرمجاز، کنترل بهره برداری چاههای دارای پروانه و امثال آن راهکارهایی برای تقویت وتعادل آبخوانها و مآلا جلوگیری از پدیده بیابان زایی محسوب می شوند. درارتباط با مسایل اجتماعی و اقتصادی بیابان زایی نیز این واقعیت را باید قبول کرد کهمسایل و مشکلات فعلی بیابان و بیابان زایی در ایران صرفا مشکلات فنی و تکنیکی نیستبلکه مسایل ساختاری و اجتماعی و چه بسا سیاسی است. در حوزه وسیع و گسترده بیابان سرو کار ما بیشتر با جامعه روستائی است بنابراین شناخت ساختار اجتماعی و اقتصادیجامعه روستایی از جمله توفیقات کاری محسوب می شود. وضع جوامع روستائی در زمینه هایاجتماعی و اقتصادی ویژگیهای خاص خود را دارد ارتباط این جامعه با محیط اطراف خود درطول زمان باعث بوجود آمدن روابط و عرف خاصی در سطح روستا گردیده که بسته به شرایطمحیط در مناطق مختلف متفاوت است. بنابراین در هر برنامه ای که در ارتباط با جامعةروستایی باشد، شناخت ساختار اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی روستا و عملکرد آن ضرورتدارد و بدون توجه به آن هر گونه طرحی نه تنها با موفقیت همراه نخواهد بود بلکه باعثبروز ناهماهنگی و بر هم زدن ساختار سنتی اجتماعی و اقتصادی روستا نیز خواهد شد،فعالیتهای چند دهه اخیر بیابان زدایی تا حدودی گویای این واقعیت است زیرا در اغلبطرحهایی که تاکنون به مرحله اجرا در آمده به وضعیت اجتماعی و اقتصادی مردم کمترتوجه شده است به طوری که مردم در مقام معارضه با منابع طبیعی بوده اند. در اینزمینه بایستی خلاء ناشی از ضعف فرهنگی بویژه فرهنگ منابع طبیعی به طریقی پر شود ضمنآنکه اقدامات قانونی در برابر متجاوزین به منابع طبیعی برای هر قشری از جامعه باقاطعیت اجرا شود. - اصلاح روش تامین انرژی در مناطق مستعد بیابان زایی: درایران با زمینه مناسب اقلیمی و تابش آفتاب در بیشتر مناطق و در اکثر فصول سالهمچنین وجود مناطق واجد پتانسیل بالای باد و قابلیت های تولید انرژی زمین گرماییزمینه لازم و مناسبی برای استفاده و گسترش انرژیهای نو و پاک فراهم است. انرژیخورشیدی و باد ، از جمله منابعی هستند که در کشور ما بویژه در مناطق بیابانی بهفراوانی یافت می شوند، با شناخت مکانهای مناسب این منابع و بکارگیری ابزار مناسببرای تبدیل آنها به انرژی های دیگر می توان از این منابع غنی به عنوان یک نیرویتکمیل کننده و یاری رسان برای تامین انرژی گرمایی و سرمایی استفاده کرد. در صورتتوسعه بیشتر و بهتر این انرژی ها می توان قسمت اعظم نیازمندیهای شهری و روستایی رادر مناطق مناسب از این طریق تامین کرد. می توان گفت حل مشکل انرژی در نواحی روستاییمواجه با پدیده بیابان زایی از طریق کنترل مصرف منابع انرژی موجود و توسعه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
انگیزه زایی و شورانگیزی در دانش آموزان:
جبهه های جنگ در طول 8 سال دفاع مقدس شاهد حضور دانش آموزان پرشور و نشاطی بود که با نیتی مقدس، از سنگر مدرسه پای در جبهه های نبرد نهادند. مطمئنا بخش مهمی از این حضور مرهون زحمات و انگیزه زایی بوده که معلمین گرامی متقبل شده، علاوه بر حضور مستمر و مستقیم در جبهه های جنگ به تشویق دیگر واجدین شرایط به حضور در این دفاع مقدس می پرداختند. این شورانگیزی در جوانان به حضور موثر آنان در جبهه های جنگ می انجامید و کسانی که شرایط این حضور را نداشتند نیز این انگیزه و شوق حضور در پشت جبهه و بخصوص پایگاه های مقاومت را می یافتند و بدین ترتیب دفاع مقدس به عرصه شورانگیزترین حماسه مشارکت مردمی تبدیل گشت.
حضور پرشور در جبهه های جنگ:
برابر آمار، پرشورترین حضور در جبهه های جنگ از آن دانش آموزان بوده است.
طی سال های 59 تا 66، تعداد 366697 نفر از این عزیزان در جبهه های جنگ حضور یافته از این میان 17296 تن به شهادت رسیدند.
تقدیم 2328 نفر جانباز، 1110 نفر آزاده و 2063 نفر مفقودالاثر به آستان انقلاب اسلامی بخش دیگری از این حضور حماسی دانش آموزان در حماسه 8 سال دفاع مقدس بود.
خاطرات حضور نوجوانان 13 ساله در جبهه های جنگ، هنوز از ذهن ها زدوده نشده است، صحنه هایی که دیدنش موجی از نشاط و شوق حضور در جبهه های جنگ را در سایرین به وجود می آورد و افتخار و تجلیل عمومی را نثار ایشان می کرد.
خاطرات مربوط به کسانی که با دستکاری در شناسنامه های خود و جعل امضای والدین، خود را به خطوط مقدم نیرو می رساندند هنوز شهره در جهان است و جهان به این روحیه عظیم جوانان و نوجوانان ایران باید غبطه ابدی بخورد.
ب: حضور فعال در پایگاه های مقاومت:
حضور در جبهه تنها وظیفه دانش آموزان نبود بلکه آنان این مسئولیت سنگین را نیز به دوش خود احساس می کردند که عقبه نیروهای خودی را که عبارت از پایگاه های مقاومت بود، نیز تقویت نمایند. از این رو تقویت این پایگاه ها در دستور کار شرعی - ملی این عزیزان قرار داشت و هنوز خاطرات گشت های شبانه و برقراری ایستگاه های بازرسی که با هدف تعمیق امنیت شهروندان صورت می گرفت در ذهن ها باقی مانده است. گشت هایی که در آن حضور نوجوانان در کنار پدران میانسال افتخارآمیز بود و دیدن آن صحنه ها، موجی از شعف و شور را بر دل ها جاری می ساخت.
ج: حضور جدی و موفق در سنگر تحصیل:
دانش آموزان شریف ایران در کنار آن که جنگ را به فرموده امام عزیزشان در راس همه امور می دانستند اما از رسالت و تکلیف آموزش و علم اندوزی نیز غفلت نکردند. آنان به تحصیل و حضور در جبهه به عنوان دو تکلیف مقدس می نگریستند که باید در کنار هم بدان عمل می شد. در شرایط انتخاب، سنگر جبهه را به سنگر مدرسه ترجیح می دادند اما هیچ گاه از وظیفه اول و اصلی خود که آموزش و تحصیل بود غفلت نمی کردند و چه بسیار دانش آموزانی که در خطوط جبهه نیز به ادامه تحصیل می پرداختند. این تلاش و حضور جامع، از دانش آموزان قدرتی مرجع و مدبر ساخت تا همگان به دوراندیشی و جامع نگری ایشان ایمان آورده و بر خویش ببالند که فرزندانی دارند که به همه امور، با نگاه عمیق می نگرند.
حضور فعال در عرصه تدارکات جمع آوری کمک های مردمی، اختصاص کمک مالی و مادی به رزمندگان اسلام و حتی ایجاد ارتباط روحی و مکتوب با رزمندگان، بخش دیگری از اقداماتی بود که دانش آموزان شریف در طول 8 سال دفاع مقدس به آن دست می زدند.
زنده نگهداشتن یاد و حادثه شهادت دانش آموز بسیجی، شهید فهمیده از اصالت های دفاع مقدس است
شق و شور، طراوت و پاکی، شجاعت و سرسختی، استقلال طلبی و عدالت خواهی، ایثار و از خود گذشتگی، استعداد و توانایی، و ... از جمله ویژگیهایی هستند که سراسر وجود هر جوانی مالامال از آنهاست. در دوران جوانی روح عرفان، اخلاق و معنویت متجلی شده و جوانان آماده پذیرش فضیلت ها و ارزشهای الهی میشوند و زمینه های کمال طلبی در آنان بروز می کند؛ از اینرو بخش متنابهی از سرمایه گذاری ها و برنامه ریزی های دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت و تلاشگران عرصه های فکری و فرهنگی متوجه این قشر می باشد؛ و محور اساسی سیاست گذاری های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و مخاطب اصلی رسانه های جمعی همواره جوانان بوده و خواهند بود.
ویژگیها و استعدادهای نهفته در وجود جوانان مناسبترین زمینه برای طراحی و ایجاد هرگونه تغییر و تحول فردی و اجتماعی است، بطوریکه چرخ های انقلاب ها و تحولات متعددی توسط این گروه به حرکت درآمده و سرعت می گیرد. کنکاش در تاریخ ملل مختلف و از جمله جریانات حاکم بر جهان در طول سالیان گذشته مؤید این مدعاست. بخش انبوهی از بازیگران و نقش آفرینان حوادث مختلف جوانان بوده و امکانات و انرژی های بسیاری مصروف جذب و هدایت آنان بسمت اهداف معین (اعم از مثبت و منفی، ارزشی و ضد ارزشی) شده است.
هشتم آبان روز نوجوان در ایران یادبود شهادت نوجوانی است که در نوجوانی بیکباره قله های شرف و انسانیت و غیرت را پیمود، که چه بسیار اهل ریاضت و سیر و سلوک در پیمودن این راه پر فراز و نشیب بر این رهگذر الهی غبطه می خورند.
شهید "فهمیده" یکی از هزاران نونهال فهمیده، و دانش آموز بسیجی کشور ماست که با نثار خون پاک خویش بر طراوت و سرخی خون شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی افزود. وی دوران کودکی و نوجوانی خود را به صورتی سپری کرد که همواره آبستن حادثه ای بود. حوادثی که در شکل گیری شخصیت او مؤثر واقع شد. او با سرمایه عظیمی از فهم و درک و درایت انقلابی و اسلامی خویش و به دنبال طوفان حوادث انقلاب، وارد جنگ تحمیلی شد و