لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
منجی در دین زرتشت
اهمیتبررسی نجاتبخشی در ادیان، به دلیل افزایش گرایش بشر معاصر به پدیده دین است. یکی از علل اصلی این گرایش، ارائه تصویری امید بخش و نورانی از آینده بشر، توسط ادیان آسمانی است.
محور اصلی بحث در مقاله حاضر، ظهور منجی آخر الزمان است که در متون کهن زرتشتی از آن به سوشیانس، یعنی سود دهنده و خیر خواه، تعبیر میشود. این برگزیده الهی، زمانی که جهان آکنده از تباهی ها شود، در بخش مرکزی زمین ظهور خواهد کرد. سوشیانس از فرزندان زرتشت است که نطفهاش به شیوه معجزهآسایی در دریاچه نگهداری میشود و مادر او دوشیزهای است از نژاد زرتشت پیامبر. این شخصیتالهیدرصفاتو ویژگیها شباهتخاصی به زرتشت پیامبر خواهد داشت.
در پایان مقاله به شباهتهایی اشاره شده است که در متون دینی اسلام و زرتشت، میان حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» و سوشیانس وجود دارد.
کلید واژهها: ادیان، اسلام، زرتشت، منجی آخر الزمان، مهدی، سوشیانس.
دلبستن به جهانی روشن و نورانی و خالی از هرگونه ظلم و ستم، تشکیل اجتماعی که معیارهای معنوی و انسانی بر آن حاکم باشد و رسیدن به جامعهای که در آن ستمگریوستمدیدگیو زور و زورمداری بر مردم و سرنوشت آنان معنا و مفهومی نداشته باشد، در پس این جهان پر هرج و مرج و آکنده از ظلم و استثمار، از آمال و آرزوهای دیرینه انسان بوده و هست.
اندیشه جامعه آرمانی در آثار اندیشمندان و فلاسفه بزرگ نیز مشهود است. از زمانی که افلاطون مدینه فاضله را پایهگذاری کرد، تا قرنها بعد که مساله مسیانیسم، (اصل اعتقاد جامعه به موعود و اینکه هر جامعهای در نهاد خویش، این اعتقاد را به عنوان عکسالعمل طبیعی و فطری دارد.)
مطرح گردید، جلوههای گوناگون اعتقاد به مساله نجاتبخشی و ظهور منجی در دوره پایانی زندگی بشر، نزد متفکران نمودار گشت.
اندیشه نجاتبخشی و ظهور نجات دهندهای که در دوره پایانی این جهان، نظامی منطبق با قانونهای الهی برقرار سازد، در ادیان وجود داشته است و نه تنها جنبه خیالی ندارد، بلکه وجهمشترک همه ادیان الهی است و به تصریح ادیان، تحقق این نظام، ثمره کوشش برگزیدگان خدا و مردان حقی است که به زندگی بشر سرگشته و وامانده، رنگی نو میبخشند.
در دین مبین اسلام تصریح شده است که آینده از آن مستضفان است و به عقیده شیعیان، حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» برای استقرار جهانی آراسته به همه فضایل و عاری از هرگونه زشتی و پلیدی پیکار میکند تا به وعده الهی تحقق عینی بخشد که جاء الحق و ذهقالباطل.
در آیین زرتشت نیز سوشیانسها رسالت تحقق بخشی عدالت در جهان آینده را برعهده دارند؛ زرتشت، نوید آمدن منجی در دوره پایانی جهان را داده است. دین زرتشتیکی از ادیان الهی است. قرآن کریم و نیز فرمودههای پیامبراکرم«صلی الله علیه وآله» مؤید این مطلب است. در آیه شریفه ان الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئین و النصارى و المجوس و الذین اشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامه ؛ منظور از مجوس زرتشتیان میباشند؛ خداوند تکلیف ایمان آورندگان و پیروان را از کسانی که مشرک هستند، جدا میداند.
پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» نیز زرتشت (مجوس)را اهل کتابدانسته و فرمودهاند: «ایشان پیامبری داشتند که او را کشتند و کتابی نیز داشتند که آن را سوزاندند.»
پورداوود, زنده کننده زبانهای ایران باستان که کتاب یشتها را نیز به رشته تحریر درآورده در مقدمه گاتها و سرودههای زرتشت آورده است:
تحقیقا نمیدانیم محل ولادت و زمان زندگی زرتشتکجا و کی بوده است؟ برای اینکه، زرتشت متعلق به زمان بسیار قدیم است که دست تاریخ به آستان بلند آن نمیرسد.
درباره عصر زرتشت، اختلاف آرا و روایات تاریخی بسیار زیاد استبطوری که اقوال بین سال 600 تا 6000 قبل از میلاد مسیح در نوسان است.
موافق روایات عامیانه زرتشتیان، زرتشت در حدود 660 ق.م به دنیا آمد و در سال 583 ق.م در سن هفتاد سالگی بهنگام هجوم لشگر «ارجاسب تورانی» در آتشکده بلخ کشته شد.
در میان کتب زرتشتیان، گاتها یا سرودههای زرتشت، قدیمیترین و معتبرترین آنهاست و بعد از آن، اوستا شامل دستورها و فرمانهای زندگی است. کتاب بندهش که در قرن سوم هجری نوشته شده، در مورد مساله «منجی»، نظریههایی چون نظریات شیعه دارد، در حالی که در اوستا این موارد به چشم نمیخورد.
بعد از گسترش اسلام در ایران، گروهی به دین زرتشتباقی ماندند که عدهای از آنان به هندوستان مهاجرت کردند و عدهای دیگر تحتحکومت اسلامی ماندند و جزیه پرداختند. به مرور زمان آداب و رسوم و خط و زبان اوستا به سبب دشواری رو به فراموشی گذاشت تا جایی که فقط چند نفر به راز و رمز و خط اوستا آگاهی داشتند. با اوج هضتخاورشناسی ، «انکتیل دو پرون» فرانسوی به هند رفت و با زحمت فراوان و خط اوستا و پهلوی را آموخت ؛ حدود دویستسال پیش، او نخستین ترجمه اوستا را در سه جلد بزرگ به زبان فرانسه نوشت و از آن پس زرتشتیان هم شروع به تحقیق کردند.
اوستا شامل دو بخش اوستای گاهانی و اوستای جدید میباشد ؛ لذا تحقیق پیرامون منجی در دین زرتشت از هر دو بخش اوستا و نیز دیگر کتب معتبر زرتشتیان انجام شده است.
مسلم این است که اعتقاد به ظهور نجات بخش در دین زرتشت وجود دارد, نجات دهنده از خاندان نبوت و از فرزندان زرتشت است و اصولا شخصیتی الهی و آسمانی دارد و در صفات و ویژگیها به پیامبر و دین آور آغازین شبیه و جامع همه خصوصیات اوست. در اوستا میخوانیم که: «فروهرهای نیک توانای پرهیزگاران را که 99999 تای آنها از نطفه زرتشت پاسبانی میکنند، میستاییم.»
هرمزد، سرور جهان هستی منتظران را به نجات دهندهای که خواهد فرستاد، چنین نوید میدهد: «کسی که در این راه با دیوان و مردمان، که به نوبه خود با او (زرتشت) مخالفت میکنند، ستیز کرده است ؛ یعنی از آن مردمی است که به او (زرتشت) وفا دارند چنین کسی با دینش (وجدانش) تو را دوست، برادر یا پدر است، اهورامزدا سرور خانه، ما را نجات خواهد داد.»
نام منجی دین زرتشت، سوشیانس یا سوشیانت است. این واژه در اوستای گاهانی و اوستای جدید، بصورت مفرد و جمع به کار رفته است که سودمند یا رهانندگان آیین خیر یا خیرخواهان جماعت معنی میشود.
... از این جهتسوشیانس نامیده خواهد شد (یعنی استوت ارت) زیرا که سراسر جهان مادی را سود دارد.
آنجا که زرتشتبه پیامبری برگزیده میشود و با اهورا مزدا سخن میگوید، آمده است: «ای اهورا! آن راه منش نیک را که به من گفتی[بازنما] آن راه هموار و خوب ساخته شده راستی که روان "سوشیانسها" از آن به سوی پاداشی که به نیک اندیشان نوید داده شد، (پاداشی که بخشش توست) خواهند خرامید.»
سوشیانس آنجا که بصورت مفرد بهکار رفته است، نامی استبرای آخرین آفریده خداوند، آفریدهای از تبار نیکان و پرهیزگاران که فروهرش ستودنی است سوشیانس بصورت مفرد در واقع نام دیگر استوت ارت میباشد. اما سوشیانس در کاربرد جمع خود در اوستا به معنی نجات دهندگان، بیانگر نقش سوشیانسها در بازسازی جهان آیندهاست، آنان همان وظیفهای را به عهده دارند که زرتشت داشت، آنان از نژاد زرتشت پیامبر و از نطفه اویند. این سوشیانسها عبارتند از: هوشیدر، هوشیدرماه و سوشیانس که از نطفه زرتشت هستند.
بنابراین سوشیانس به معنای خاص، کسی است که در پایان جهان ظهور خواهد کرد.
و آن که سوشیانس پیروزگر نام خواهد داشت و استوت ارت نیز نامیده خواهد شد، در بخش مرکزی زمین یعنی خونیره سوشیانس خواهد بود.
زرتشتیان قائل به ظهور سه منجی هستند که هریک به فاصله هزار سال از دیگری ظهور خواهند کرد که به ترتیب عبارتند از: «هوشیدر»، به معنی پروراننده قانون، و «هوشیدرماه» به معنی پروراننده نماز و نیایش، و «استوت ارت» آخرین منجی، که با آمدن او جهان نو میشود و رستاخیز می گردد و مردگان زنده میشوند و زندگان نیز عمری همیشگی خواهند داشت. چگونگی زاده شدن آنان به این نحو است که سه نطفه از زرتشت در آب دریاچه کیانسه یا هامون وجود دارد که تعدادی فروهر از آنها نگهبانی میکنند. زمان تولد هریک که فرا رسد، دوشیزهای پانزدهساله برای شستن سر، به آب کیانسه وارد شود و آبستن گردد. سی سال به پایان هزاره چهارم، یعنى هزاره زرتشت پیامبر، دختری «نامی پد» نام در آب شستشو کند و به هوشیدر آبستن شود. سی سال پیش از پایان هزاره پنجم دختری «وهپد» نام در آب شستشو میکند و هوشیدر ماه از او زاده شود. و بالاخره سی سال به پایان هزاره ششم دختری «گواگپد» نام در آب دریاچه شستشو میکند و به سوشیانس، آخرین موعود زرتشتی، آبستن میشود. این سه دختر پانزده سال کامل دارند که باردار میشوند و پیش و پس از آبستنی تا هنگام تولد فرزندشان با کسی همبستر نشدهاند و در زمان بارداری، کسی جز خودشان از بارداری آنان آگاه نیست.
بارداری مادر سوشیانس شباهت زیادی به بارداری مادر حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» دارد. مادر حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» نیز دارای بارداری پنهان بود و آثار حمل در او آشکار نبود.
زمینه سازان قیام منجی ظهور بهرام ورجاوند و پشیوتن در دین زرتشتبه عنوان زمینه سازان قیام منجی مطرح گردیده است و درستشبیه قیام خراسانی و قیام معروف یمانی قبل از ظهور حضرت حجت«عجلالله تعالی فرجهالشریف» میباشد. این دو تن، زمینه را برای آمدن "هوشیدر" آماده میکنند و نابسامانیها و آشوبهایی را که آرامش و آسایش را بر هم زده است، فرو مینشانند. خروج بهرام، مژده پایان شب سیاه و طلوع سپیده امید گروندگان راستکار و درست پیمانی است که سالها سرزنش بیدینان را تحمل کردهاند. او خواهد آمد تا دین زرتشت را سامان دهد. پشیوتن نیز یکی از بی مرگان جاودانه است که برای استحکام دین زرتشت قیام میکند. قیام پشیوتن، آخرین قیام نیکمردانهای است که اندکی پیش از هزاره هوشیدر رخ میدهد و هدف او بازسازی دین و برپاداشتن آیینهای دینی و گسترش آموزشهای آن است.
وضعیت جهان در پایان هر یک از هزارهها جهان در پایان هریک از هزارهها جهانی است آکنده از تباهیها و پریشانیها ؛ جهان خرابی که در آن، همه کس و همهچیز راه نابودی میپیماید .
بیسامانی، سیهروزی، نابرابری، نامردمی و... گلوی همه را میفشارد و این همه گسیختگی و نابسامانی از نشانههای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
منجی در دین زرتشت
اهمیتبررسی نجاتبخشی در ادیان، به دلیل افزایش گرایش بشر معاصر به پدیده دین است. یکی از علل اصلی این گرایش، ارائه تصویری امید بخش و نورانی از آینده بشر، توسط ادیان آسمانی است.
محور اصلی بحث در مقاله حاضر، ظهور منجی آخر الزمان است که در متون کهن زرتشتی از آن به سوشیانس، یعنی سود دهنده و خیر خواه، تعبیر میشود. این برگزیده الهی، زمانی که جهان آکنده از تباهی ها شود، در بخش مرکزی زمین ظهور خواهد کرد. سوشیانس از فرزندان زرتشت است که نطفهاش به شیوه معجزهآسایی در دریاچه نگهداری میشود و مادر او دوشیزهای است از نژاد زرتشت پیامبر. این شخصیتالهیدرصفاتو ویژگیها شباهتخاصی به زرتشت پیامبر خواهد داشت.
در پایان مقاله به شباهتهایی اشاره شده است که در متون دینی اسلام و زرتشت، میان حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» و سوشیانس وجود دارد.
کلید واژهها: ادیان، اسلام، زرتشت، منجی آخر الزمان، مهدی، سوشیانس.
دلبستن به جهانی روشن و نورانی و خالی از هرگونه ظلم و ستم، تشکیل اجتماعی که معیارهای معنوی و انسانی بر آن حاکم باشد و رسیدن به جامعهای که در آن ستمگریوستمدیدگیو زور و زورمداری بر مردم و سرنوشت آنان معنا و مفهومی نداشته باشد، در پس این جهان پر هرج و مرج و آکنده از ظلم و استثمار، از آمال و آرزوهای دیرینه انسان بوده و هست.
اندیشه جامعه آرمانی در آثار اندیشمندان و فلاسفه بزرگ نیز مشهود است. از زمانی که افلاطون مدینه فاضله را پایهگذاری کرد، تا قرنها بعد که مساله مسیانیسم، (اصل اعتقاد جامعه به موعود و اینکه هر جامعهای در نهاد خویش، این اعتقاد را به عنوان عکسالعمل طبیعی و فطری دارد.)
مطرح گردید، جلوههای گوناگون اعتقاد به مساله نجاتبخشی و ظهور منجی در دوره پایانی زندگی بشر، نزد متفکران نمودار گشت.
اندیشه نجاتبخشی و ظهور نجات دهندهای که در دوره پایانی این جهان، نظامی منطبق با قانونهای الهی برقرار سازد، در ادیان وجود داشته است و نه تنها جنبه خیالی ندارد، بلکه وجهمشترک همه ادیان الهی است و به تصریح ادیان، تحقق این نظام، ثمره کوشش برگزیدگان خدا و مردان حقی است که به زندگی بشر سرگشته و وامانده، رنگی نو میبخشند.
در دین مبین اسلام تصریح شده است که آینده از آن مستضفان است و به عقیده شیعیان، حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» برای استقرار جهانی آراسته به همه فضایل و عاری از هرگونه زشتی و پلیدی پیکار میکند تا به وعده الهی تحقق عینی بخشد که جاء الحق و ذهقالباطل.
در آیین زرتشت نیز سوشیانسها رسالت تحقق بخشی عدالت در جهان آینده را برعهده دارند؛ زرتشت، نوید آمدن منجی در دوره پایانی جهان را داده است. دین زرتشتیکی از ادیان الهی است. قرآن کریم و نیز فرمودههای پیامبراکرم«صلی الله علیه وآله» مؤید این مطلب است. در آیه شریفه ان الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئین و النصارى و المجوس و الذین اشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامه ؛ منظور از مجوس زرتشتیان میباشند؛ خداوند تکلیف ایمان آورندگان و پیروان را از کسانی که مشرک هستند، جدا میداند.
پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» نیز زرتشت (مجوس)را اهل کتابدانسته و فرمودهاند: «ایشان پیامبری داشتند که او را کشتند و کتابی نیز داشتند که آن را سوزاندند.»
پورداوود, زنده کننده زبانهای ایران باستان که کتاب یشتها را نیز به رشته تحریر درآورده در مقدمه گاتها و سرودههای زرتشت آورده است:
تحقیقا نمیدانیم محل ولادت و زمان زندگی زرتشتکجا و کی بوده است؟ برای اینکه، زرتشت متعلق به زمان بسیار قدیم است که دست تاریخ به آستان بلند آن نمیرسد.
درباره عصر زرتشت، اختلاف آرا و روایات تاریخی بسیار زیاد استبطوری که اقوال بین سال 600 تا 6000 قبل از میلاد مسیح در نوسان است.
موافق روایات عامیانه زرتشتیان، زرتشت در حدود 660 ق.م به دنیا آمد و در سال 583 ق.م در سن هفتاد سالگی بهنگام هجوم لشگر «ارجاسب تورانی» در آتشکده بلخ کشته شد.
در میان کتب زرتشتیان، گاتها یا سرودههای زرتشت، قدیمیترین و معتبرترین آنهاست و بعد از آن، اوستا شامل دستورها و فرمانهای زندگی است. کتاب بندهش که در قرن سوم هجری نوشته شده، در مورد مساله «منجی»، نظریههایی چون نظریات شیعه دارد، در حالی که در اوستا این موارد به چشم نمیخورد.
بعد از گسترش اسلام در ایران، گروهی به دین زرتشتباقی ماندند که عدهای از آنان به هندوستان مهاجرت کردند و عدهای دیگر تحتحکومت اسلامی ماندند و جزیه پرداختند. به مرور زمان آداب و رسوم و خط و زبان اوستا به سبب دشواری رو به فراموشی گذاشت تا جایی که فقط چند نفر به راز و رمز و خط اوستا آگاهی داشتند. با اوج هضتخاورشناسی ، «انکتیل دو پرون» فرانسوی به هند رفت و با زحمت فراوان و خط اوستا و پهلوی را آموخت ؛ حدود دویستسال پیش، او نخستین ترجمه اوستا را در سه جلد بزرگ به زبان فرانسه نوشت و از آن پس زرتشتیان هم شروع به تحقیق کردند.
اوستا شامل دو بخش اوستای گاهانی و اوستای جدید میباشد ؛ لذا تحقیق پیرامون منجی در دین زرتشت از هر دو بخش اوستا و نیز دیگر کتب معتبر زرتشتیان انجام شده است.
مسلم این است که اعتقاد به ظهور نجات بخش در دین زرتشت وجود دارد, نجات دهنده از خاندان نبوت و از فرزندان زرتشت است و اصولا شخصیتی الهی و آسمانی دارد و در صفات و ویژگیها به پیامبر و دین آور آغازین شبیه و جامع همه خصوصیات اوست. در اوستا میخوانیم که: «فروهرهای نیک توانای پرهیزگاران را که 99999 تای آنها از نطفه زرتشت پاسبانی میکنند، میستاییم.»
هرمزد، سرور جهان هستی منتظران را به نجات دهندهای که خواهد فرستاد، چنین نوید میدهد: «کسی که در این راه با دیوان و مردمان، که به نوبه خود با او (زرتشت) مخالفت میکنند، ستیز کرده است ؛ یعنی از آن مردمی است که به او (زرتشت) وفا دارند چنین کسی با دینش (وجدانش) تو را دوست، برادر یا پدر است، اهورامزدا سرور خانه، ما را نجات خواهد داد.»
نام منجی دین زرتشت، سوشیانس یا سوشیانت است. این واژه در اوستای گاهانی و اوستای جدید، بصورت مفرد و جمع به کار رفته است که سودمند یا رهانندگان آیین خیر یا خیرخواهان جماعت معنی میشود.
... از این جهتسوشیانس نامیده خواهد شد (یعنی استوت ارت) زیرا که سراسر جهان مادی را سود دارد.
آنجا که زرتشتبه پیامبری برگزیده میشود و با اهورا مزدا سخن میگوید، آمده است: «ای اهورا! آن راه منش نیک را که به من گفتی[بازنما] آن راه هموار و خوب ساخته شده راستی که روان "سوشیانسها" از آن به سوی پاداشی که به نیک اندیشان نوید داده شد، (پاداشی که بخشش توست) خواهند خرامید.»
سوشیانس آنجا که بصورت مفرد بهکار رفته است، نامی استبرای آخرین آفریده خداوند، آفریدهای از تبار نیکان و پرهیزگاران که فروهرش ستودنی است سوشیانس بصورت مفرد در واقع نام دیگر استوت ارت میباشد. اما سوشیانس در کاربرد جمع خود در اوستا به معنی نجات دهندگان، بیانگر نقش سوشیانسها در بازسازی جهان آیندهاست، آنان همان وظیفهای را به عهده دارند که زرتشت داشت، آنان از نژاد زرتشت پیامبر و از نطفه اویند. این سوشیانسها عبارتند از: هوشیدر، هوشیدرماه و سوشیانس که از نطفه زرتشت هستند.
بنابراین سوشیانس به معنای خاص، کسی است که در پایان جهان ظهور خواهد کرد.
و آن که سوشیانس پیروزگر نام خواهد داشت و استوت ارت نیز نامیده خواهد شد، در بخش مرکزی زمین یعنی خونیره سوشیانس خواهد بود.
زرتشتیان قائل به ظهور سه منجی هستند که هریک به فاصله هزار سال از دیگری ظهور خواهند کرد که به ترتیب عبارتند از: «هوشیدر»، به معنی پروراننده قانون، و «هوشیدرماه» به معنی پروراننده نماز و نیایش، و «استوت ارت» آخرین منجی، که با آمدن او جهان نو میشود و رستاخیز می گردد و مردگان زنده میشوند و زندگان نیز عمری همیشگی خواهند داشت. چگونگی زاده شدن آنان به این نحو است که سه نطفه از زرتشت در آب دریاچه کیانسه یا هامون وجود دارد که تعدادی فروهر از آنها نگهبانی میکنند. زمان تولد هریک که فرا رسد، دوشیزهای پانزدهساله برای شستن سر، به آب کیانسه وارد شود و آبستن گردد. سی سال به پایان هزاره چهارم، یعنى هزاره زرتشت پیامبر، دختری «نامی پد» نام در آب شستشو کند و به هوشیدر آبستن شود. سی سال پیش از پایان هزاره پنجم دختری «وهپد» نام در آب شستشو میکند و هوشیدر ماه از او زاده شود. و بالاخره سی سال به پایان هزاره ششم دختری «گواگپد» نام در آب دریاچه شستشو میکند و به سوشیانس، آخرین موعود زرتشتی، آبستن میشود. این سه دختر پانزده سال کامل دارند که باردار میشوند و پیش و پس از آبستنی تا هنگام تولد فرزندشان با کسی همبستر نشدهاند و در زمان بارداری، کسی جز خودشان از بارداری آنان آگاه نیست.
بارداری مادر سوشیانس شباهت زیادی به بارداری مادر حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» دارد. مادر حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» نیز دارای بارداری پنهان بود و آثار حمل در او آشکار نبود.
زمینه سازان قیام منجی ظهور بهرام ورجاوند و پشیوتن در دین زرتشتبه عنوان زمینه سازان قیام منجی مطرح گردیده است و درستشبیه قیام خراسانی و قیام معروف یمانی قبل از ظهور حضرت حجت«عجلالله تعالی فرجهالشریف» میباشد. این دو تن، زمینه را برای آمدن "هوشیدر" آماده میکنند و نابسامانیها و آشوبهایی را که آرامش و آسایش را بر هم زده است، فرو مینشانند. خروج بهرام، مژده پایان شب سیاه و طلوع سپیده امید گروندگان راستکار و درست پیمانی است که سالها سرزنش بیدینان را تحمل کردهاند. او خواهد آمد تا دین زرتشت را سامان دهد. پشیوتن نیز یکی از بی مرگان جاودانه است که برای استحکام دین زرتشت قیام میکند. قیام پشیوتن، آخرین قیام نیکمردانهای است که اندکی پیش از هزاره هوشیدر رخ میدهد و هدف او بازسازی دین و برپاداشتن آیینهای دینی و گسترش آموزشهای آن است.
وضعیت جهان در پایان هر یک از هزارهها جهان در پایان هریک از هزارهها جهانی است آکنده از تباهیها و پریشانیها ؛ جهان خرابی که در آن، همه کس و همهچیز راه نابودی میپیماید .
بیسامانی، سیهروزی، نابرابری، نامردمی و... گلوی همه را میفشارد و این همه گسیختگی و نابسامانی از نشانههای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نفوذ دین زرتشت در چین
مقدمه
سرزمین پهناور ایران از دیر باز علاوه بر نفوذ مستقیم بر امپراطوری های غرب و شرق مطرح بوده است .ایران باستان از سوی خاور با کشور پهناور چین مرز مشترک داشت و روزگاران درازی ایرانیان و چینیان از باختر تا خاور آسیا را زیر نفوذ و تسلط خود گرفته بودند.در طی آن دورانها , اقوام ساکن سرزمین های ایرانی و چینی پیوسته با یکدیگر در ارتباط و داد و ستد بودند.بدیهی است که چنین همسایگی و مراوده هایی تاثیر بسیاری در تمدن و فرهنگ هر دو قوم بر جای گذاشته است که یکی از مهمترین آنها معرفی ادیان مختلف بخصوص دین زرتشت به چین است.
قدیمی ترین کتاب چینی که در آن از آیین زرتشتیان نام برده شده است, کتاب SE.I.PIEN.NIEN.PAO است.در طی گفتاری که در این کتاب به ایران اختصاص داده شده است آمده : " آنگاه زرتشت آیینی پدید آورد و دین خود را مستقر نمود. او از دانایان ایران بود." این اثر بین سالهای 571 الی 545 قبل از میلاد نوشته شده است که تقریبا همزمان با تولد حکیم چینی است.بنظر می رسد کشور گشایی های کوروش پادشاه بزرگ هخامنشی بگوش چینی ها رسیده بود و باعث شده بود که توجه چینیان به قدرت در حال تکوین پارسی جلب گردد.
اردشیر بابکان , نخستین پادشاه دوران ساسانیان که به نوعی احیا کننده آیین زرتشت بود دستور داد که نسخه های متعدد اوستا که به صورت پراکنده در سراسر پادشاهی او و حتی خارج از قلمرو او وجود داشت گرد اورند و از آن یک نسخه کامل ترتیب دهند.تنسر موبد موبدان مامور این کار شد و در این امر خطیر توفیق کامل یافت. ابن ندیم به این مساله اشاره کرده و از اعزام مردمانی به چین و هند و روم برای جمع آوری کتب و نسخه برداری از آنها خبر می دهد.
در دوره ساسانیان روابط ایران و چین توسعه زیادی یافت و رفت و آمد سفیران و نمایندگان سیاسی و نیز جهانگردان و زایران بودایی چین به ایران و کشورهای همجوار فزونی گرفت.
دین زرتشت در چین با نام هسیین (HSIEN) و با نویسه یا گرافی تحریر گشته است که در زمینه های دیگر به ندرت یافت شده است و همین امر مایه شگفتی گشته است. این واژه در زبان چینی به معنای آسمان و ملکوت است .بنظر می رسد دین زرتشت در اوایل سده ششم میلادی (در بین سالهای 516 تا 519 میلادی ) برای اولین بار و در نتیجه تماس های دیپلماتیک با ایران به چین راه یافت و امپراطوران چین از آن به گرمی استقبال کردند و آیین زرتشت حتی به دربار چین هم راه یافت .همسر هسوان-وو-تی (HSUAN-WU-TI) به نام لینگ-تایی-هو (LING-TIAI-HOU) از آن جمله اند.باز هم به استناد منابع چینی , امپراطوران دو سلسله کوچک چین به اسامی "پی-چی" (PEI-CHI) و "پی-چوا" (PEI-CHOW) پیرو آیین زرتشت بودند.
مبلغان ایرانی دین زرتشت در چین را دو دسته تشکیل می دادند:دسته اول سفیران و فرستادگان ویژه پادشاهان ساسانی بودند که اجازه تبلیغ و نشر دین زرتشت را در کشور چین بدست آوردند و دسته دوم مبلغانی بودند که به دلایل مختلف به چین سفر کرده و در آنجا سکنی گزیده بودند.
در دوره امپراطوری تانگ که به مردم آزادی مذهب داده شده بود نفوذ آیین زرتشت به اوج خود رسید .امپراطوری تانگ هم در این مورد سخت گیری نمی کرد و در واقع به همه ادیان آزادی عمل داده بود .امپراطوران این سلسله یک مقام رسمی دولتی برای سرپرستی ادیان خارجی گماشته بودند شخصی که برای اداره مراسم مذهبی زرتشتیان انتخاب شده بود ساجا نام داشت و اغلب از میان ایرانیان انتخاب می شد گویا به سال 621 میلادی نخستین آتشکده در پایتخت چین یعنی شهر شی آن امروز دایر شد همچنین منابع چینی به ما اطلاع می دهند که تحت فرماندهی پادشاهان سلسله تانگ در پایتخت شهر چین چهار آتشکده و در پایتخت باختری دو آتشکده وجود داشت. از اشارات پراکنده در ادبیات چین چنین استباط می شود که در شهرهای مهم چین چون ” چانگ - ان “ ” بو -یانگ “ ” لیانگ - جو “ ” دون -هوانگ“ ” تای -وان“ ” یی- جو“ ” کای-فنگ”آتشکده های زرتشتی در امور مذهبی فعالانه شرکت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
نیچه ، زرتشت و ایران
داریوشِ آشوری
فریدریش ویلهلم نیچه (۱۸۴۴-۱۹۰۰) را فیلسوفِ فرهنگ نامیده اند، زیرا درگیریِ اصلیِ اندیشهیِ او با پیدایش و پرورش و دگرگونیهایِ تاریخیِ فرهنگهایِ بشری ست، بهویژه نظامهایِ اخلاقیشان. تحلیلهایِ باریکبینانهیِ درخشانِ او از فرهنگهایِ باستانی، قرونِ وسطایی، و مدرنِ اروپا، و دیدگاههایِ سنجشگرانهیِ او نسبت به آنها گواهِ دانشوریِ درخشانِ او و چالاکیِ اندیشهیِ او به عنوانِ فیلسوفِ تاریخ و فرهنگ است. اگرچه چشمِ نیچه دوخته به تاریخ و فرهنگِ اروپا ست و دانشوریِ او در اساس در این زمینه است، امّا از فرهنگهایِ باستانیِ آسیایی، بهویژه چین و هند و ایران، نیز بیخبر نیست و به آنها فراوان اشاره دارد، بهویژه در مقامِ همسنجیِ فرهنگها. او بارها از ’خردِ‘ آسیایی در برابرِ عقلباوریِ مدرن ستایش میکند(2).
نیچه دانشجویِ درخشانِ فیلولوژیِ کلاسیک (زبانشناسیِ تاریخیِ زبانهایِ باستانیِ یونانی و لاتینی) بود و پیش از پایانِ دورهیِ دکتری در این رشته به استادیِ این رشته در دانشگاهِ بازل گماشته شد. دانشِ پهناورِ او در زمینهیِ زبانها، تاریخ ، و فرهنگِ یونانی و رومی در بحثهایِ فراوانی که در بارهیِ آنها میکند آشکار است و نیز در اشارههایِ بیشماری که در سراسرِ نوشتههایِ خود به آنها دارد.
من میباید به یک ایرانی، به زرتشت، ادایِ احترام کنم. ایرانیان نخستین کسانی بودند که به تاریخ در تمامیّتِ آن اندیشیدند.
نیچه
او دستِ کم دو کتابِ جداگانه در بارهیِ فرهنگ و فلسفهیِ یونانی دارد، یکی زایشِ تراژدی، (3) و دیگری فلسفه در روزگارِ تراژیکِ یونانیان (4)، که هر دو از نخستین کتابهایِ او هستند. آشناییِ دانشورانهیِ او با تاریخ و فرهنگِ یونان و روم، و مطالعهیِ آثارِ تاریخیِ بازمانده از آنان، سببِ آشناییِ وی با تاریخ و فرهنگِ ایرانِ باستان نیز بود. زیرا ایرانیان، به عنوانِ یک قدرتِ عظیمِ آسیایی، نخست با دولتشهرهایِ یونانی و سپس با امپراتوریِ روم درگیریِ دایمی داشتند در مجموعهیِ نوشتههایِ او، شاملِ پارهنوشتهها و یادداشتهایِ بازمانده (5) در دفترهایِ او، که حجمِ کلانی از کلِّ نوشتههایِ او را شامل میشود، از ایرانیانِ باستان فراوان یاد میکند.
دلبستگیِ نیچه به ایران و ستایشِ فرهنگِ باستانیِ آن را در گزینشِ نامِ زرتشت به عنوانِ پیامآورِ فلسفهیِ خود میتوان دید و نیز نهادنِ نامِ وی بر کتابی که آن را مهمترین اثرِ خود میشمرد، یعنی چنین گفت زرتشت(6). نیچه توجّهِ خاصّی به تاریخِ ایرانِ دورهیِ اسلامی نشان نمیدهد، اگرچه گاهی نامی از مسلمانان میبرد و دستِ کم یک بار از حشّاشون با ستایش یاد میکند(7). در یادداشتهایِ او یکبار نامی از سعدی دیده میشود با نقلِ نکتهپردازیای از او؛ امّا نامِ حافظ را چندین بار میبرد و در بارهیِ شعر و ذهنیّتِ او سخن میگوید.
دیدِ نیچه نسبت به ایرانِ باستان
در مجموعهیِ نوشتههایِ نیچه دو بار از ایران (Persien) نام برده میشود و چندین بار از ایرانی (persisch) و یکبار هم از پیشایرانی (vorpersisch) (8)، که اشارههایی هستند به روابطِ دولتشهرهایِ یونانی با امپراتوریِ ایران و گاه تحلیلی از آن. توجّهِ او، پیش از هر چیز، به پیآمدهایِ جنگهایِ ایران و یونان (9) و اثرِ ژرفِ آن بر دنیایِ یونانی ست، که به ’جنگِ پلوپونزی‘ میانِ دولتشهرهایِ آتن و اسپارت، با شرکتِ دیگر دولتشهرها، میانجامد. این جنگ تمامیِ یونان را به مدّتِ پنجاه سال درگیر میکند و ویرانیِ بسیار به بار میآورد. (10)
نیچه در پارهنوشتهای در میانِ آثارِ منتشر شده پس از مرگاش، از یک فرصتِ از دست رفتهیِ تاریخی دریغ میخورد که چرا به جایِ رومیان ایرانیان بر یونان چیره نشدند: به جایِ این رومیان، چه خوب بود که ایرانیان سرورِ (Herr) یونانیان میشدند.
افزون بر اینها، بیست و هشت بار از ایرانیان (die Perser) نام میبرد و در برخی از پارهنوشتههایِ (Fragmente) او میتوان نگرهیِ او را نسبت به ایرانیانِ باستان و فرهنگِشان بهروشنی یافت. وی، بهویژه، ستایشگرِ چیرگی ایرانیان در تیراندازی و سوارکاری و جنگاوری و نیز حالتِ سروری و قدرتخواهیشان است؛ و نیز پافشاریشان بر فضیلتِ راستگویی(11). اینها کردارها و ارزشهایی ست که وی شایستهیِ زندگانیِ والامنشانهیِ انسانی میداند. امّا، بالاترین درجهیِ توجّهِ خود به ایرانیان و بزرگداشتِ آنان را آن جا نشان میدهد که از زمانباوریِ ایرانیان سخن میگوید؛ باوری که به دیدگاهِ او نسبت به زمان و ’بازگشتِ جاودانه‘یِ آن همانند است.
این دیدگاه در برابرِ آن دیدِ متافیزیکیِ یونانی قرار میگیرد که با افلاطون هستیِ زَبَرزمانیِ ’حقیقی‘ را در برابرِ هستیِ ’مجازیِ‘ گذرا یا زمانمند قرار میدهد: ’من میباید به یک ایرانی، به زرتشت، ادایِ احترام کنم. ایرانیان نخستین کسانی بودند که به تاریخ در تمامیّتِ آن اندیشیدند.‘ در دنبالِ آن نیچه در این پارهنوشته به هزارهها در باورهایِ دینیِ ایرانیِ باستان اشاره دارد و میافزاید، ’[ایرانیان تاریخ را] همچون زنجیرهای از فرایندها [اندیشیدند]، هر حلقه به دستِ پیامبری. هر پیامبر هزاره (hazar)یِ خود را دارد؛ پادشاهیِ هزارسالهیِ خود را.‘ (12) در چنین گفت زرتشت از ’هزارهیِ بزرگِ (grosser Hazar) پادشاهیِ زرتشت‘ سخن میگوید، ’پادشاهیِ بزرگِ دوردستِ انسان، پادشاهیِ هزارسالهیِ زرتشت.‘ (13)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
منجی در دین زرتشت
اهمیتبررسی نجاتبخشی در ادیان، به دلیل افزایش گرایش بشر معاصر به پدیده دین است. یکی از علل اصلی این گرایش، ارائه تصویری امید بخش و نورانی از آینده بشر، توسط ادیان آسمانی است.
محور اصلی بحث در مقاله حاضر، ظهور منجی آخر الزمان است که در متون کهن زرتشتی از آن به سوشیانس، یعنی سود دهنده و خیر خواه، تعبیر میشود. این برگزیده الهی، زمانی که جهان آکنده از تباهی ها شود، در بخش مرکزی زمین ظهور خواهد کرد. سوشیانس از فرزندان زرتشت است که نطفهاش به شیوه معجزهآسایی در دریاچه نگهداری میشود و مادر او دوشیزهای است از نژاد زرتشت پیامبر. این شخصیتالهیدرصفاتو ویژگیها شباهتخاصی به زرتشت پیامبر خواهد داشت.
در پایان مقاله به شباهتهایی اشاره شده است که در متون دینی اسلام و زرتشت، میان حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» و سوشیانس وجود دارد.
کلید واژهها: ادیان، اسلام، زرتشت، منجی آخر الزمان، مهدی، سوشیانس.
دلبستن به جهانی روشن و نورانی و خالی از هرگونه ظلم و ستم، تشکیل اجتماعی که معیارهای معنوی و انسانی بر آن حاکم باشد و رسیدن به جامعهای که در آن ستمگریوستمدیدگیو زور و زورمداری بر مردم و سرنوشت آنان معنا و مفهومی نداشته باشد، در پس این جهان پر هرج و مرج و آکنده از ظلم و استثمار، از آمال و آرزوهای دیرینه انسان بوده و هست.
اندیشه جامعه آرمانی در آثار اندیشمندان و فلاسفه بزرگ نیز مشهود است. از زمانی که افلاطون مدینه فاضله را پایهگذاری کرد، تا قرنها بعد که مساله مسیانیسم، (اصل اعتقاد جامعه به موعود و اینکه هر جامعهای در نهاد خویش، این اعتقاد را به عنوان عکسالعمل طبیعی و فطری دارد.)
مطرح گردید، جلوههای گوناگون اعتقاد به مساله نجاتبخشی و ظهور منجی در دوره پایانی زندگی بشر، نزد متفکران نمودار گشت.
اندیشه نجاتبخشی و ظهور نجات دهندهای که در دوره پایانی این جهان، نظامی منطبق با قانونهای الهی برقرار سازد، در ادیان وجود داشته است و نه تنها جنبه خیالی ندارد، بلکه وجهمشترک همه ادیان الهی است و به تصریح ادیان، تحقق این نظام، ثمره کوشش برگزیدگان خدا و مردان حقی است که به زندگی بشر سرگشته و وامانده، رنگی نو میبخشند.
در دین مبین اسلام تصریح شده است که آینده از آن مستضفان است و به عقیده شیعیان، حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» برای استقرار جهانی آراسته به همه فضایل و عاری از هرگونه زشتی و پلیدی پیکار میکند تا به وعده الهی تحقق عینی بخشد که جاء الحق و ذهقالباطل.
در آیین زرتشت نیز سوشیانسها رسالت تحقق بخشی عدالت در جهان آینده را برعهده دارند؛ زرتشت، نوید آمدن منجی در دوره پایانی جهان را داده است. دین زرتشتیکی از ادیان الهی است. قرآن کریم و نیز فرمودههای پیامبراکرم«صلی الله علیه وآله» مؤید این مطلب است. در آیه شریفه ان الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئین و النصارى و المجوس و الذین اشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامه ؛ منظور از مجوس زرتشتیان میباشند؛ خداوند تکلیف ایمان آورندگان و پیروان را از کسانی که مشرک هستند، جدا میداند.
پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» نیز زرتشت (مجوس)را اهل کتابدانسته و فرمودهاند: «ایشان پیامبری داشتند که او را کشتند و کتابی نیز داشتند که آن را سوزاندند.»
پورداوود, زنده کننده زبانهای ایران باستان که کتاب یشتها را نیز به رشته تحریر درآورده در مقدمه گاتها و سرودههای زرتشت آورده است:
تحقیقا نمیدانیم محل ولادت و زمان زندگی زرتشتکجا و کی بوده است؟ برای اینکه، زرتشت متعلق به زمان بسیار قدیم است که دست تاریخ به آستان بلند آن نمیرسد.
درباره عصر زرتشت، اختلاف آرا و روایات تاریخی بسیار زیاد استبطوری که اقوال بین سال 600 تا 6000 قبل از میلاد مسیح در نوسان است.
موافق روایات عامیانه زرتشتیان، زرتشت در حدود 660 ق.م به دنیا آمد و در سال 583 ق.م در سن هفتاد سالگی بهنگام هجوم لشگر «ارجاسب تورانی» در آتشکده بلخ کشته شد.
در میان کتب زرتشتیان، گاتها یا سرودههای زرتشت، قدیمیترین و معتبرترین آنهاست و بعد از آن، اوستا شامل دستورها و فرمانهای زندگی است. کتاب بندهش که در قرن سوم هجری نوشته شده، در مورد مساله «منجی»، نظریههایی چون نظریات شیعه دارد، در حالی که در اوستا این موارد به چشم نمیخورد.
بعد از گسترش اسلام در ایران، گروهی به دین زرتشتباقی ماندند که عدهای از آنان به هندوستان مهاجرت کردند و عدهای دیگر تحتحکومت اسلامی ماندند و جزیه پرداختند. به مرور زمان آداب و رسوم و خط و زبان اوستا به سبب دشواری رو به فراموشی گذاشت تا جایی که فقط چند نفر به راز و رمز و خط اوستا آگاهی داشتند. با اوج هضتخاورشناسی ، «انکتیل دو پرون» فرانسوی به هند رفت و با زحمت فراوان و خط اوستا و پهلوی را آموخت ؛ حدود دویستسال پیش، او نخستین ترجمه اوستا را در سه جلد بزرگ به زبان فرانسه نوشت و از آن پس زرتشتیان هم شروع به تحقیق کردند.
اوستا شامل دو بخش اوستای گاهانی و اوستای جدید میباشد ؛ لذا تحقیق پیرامون منجی در دین زرتشت از هر دو بخش اوستا و نیز دیگر کتب معتبر زرتشتیان انجام شده است.
مسلم این است که اعتقاد به ظهور نجات بخش در دین زرتشت وجود دارد, نجات دهنده از خاندان نبوت و از فرزندان زرتشت است و اصولا شخصیتی الهی و آسمانی دارد و در صفات و ویژگیها به پیامبر و دین آور آغازین شبیه و جامع همه خصوصیات اوست. در اوستا میخوانیم که: «فروهرهای نیک توانای پرهیزگاران را که 99999 تای آنها از نطفه زرتشت پاسبانی میکنند، میستاییم.»
هرمزد، سرور جهان هستی منتظران را به نجات دهندهای که خواهد فرستاد، چنین نوید میدهد: «کسی که در این راه با دیوان و مردمان، که به نوبه خود با او (زرتشت) مخالفت میکنند، ستیز کرده است ؛ یعنی از آن مردمی است که به او (زرتشت) وفا دارند چنین کسی با دینش (وجدانش) تو را دوست، برادر یا پدر است، اهورامزدا سرور خانه، ما را نجات خواهد داد.»
نام منجی دین زرتشت، سوشیانس یا سوشیانت است. این واژه در اوستای گاهانی و اوستای جدید، بصورت مفرد و جمع به کار رفته است که سودمند یا رهانندگان آیین خیر یا خیرخواهان جماعت معنی میشود.
... از این جهتسوشیانس نامیده خواهد شد (یعنی استوت ارت) زیرا که سراسر جهان مادی را سود دارد.
آنجا که زرتشتبه پیامبری برگزیده میشود و با اهورا مزدا سخن میگوید، آمده است: «ای اهورا! آن راه منش نیک را که به من گفتی[بازنما] آن راه هموار و خوب ساخته شده راستی که روان "سوشیانسها" از آن به سوی پاداشی که به نیک اندیشان نوید داده شد، (پاداشی که بخشش توست) خواهند خرامید.»
سوشیانس آنجا که بصورت مفرد بهکار رفته است، نامی استبرای آخرین آفریده خداوند، آفریدهای از تبار نیکان و پرهیزگاران که فروهرش ستودنی است سوشیانس بصورت مفرد در واقع نام دیگر استوت ارت میباشد. اما سوشیانس در کاربرد جمع خود در اوستا به معنی نجات دهندگان، بیانگر نقش سوشیانسها در بازسازی جهان آیندهاست، آنان همان وظیفهای را به عهده دارند که زرتشت داشت، آنان از نژاد زرتشت پیامبر و از نطفه اویند. این سوشیانسها عبارتند از: هوشیدر، هوشیدرماه و سوشیانس که از نطفه زرتشت هستند.
بنابراین سوشیانس به معنای خاص، کسی است که در پایان جهان ظهور خواهد کرد.
و آن که سوشیانس پیروزگر نام خواهد داشت و استوت ارت نیز نامیده خواهد شد، در بخش مرکزی زمین یعنی خونیره سوشیانس خواهد بود.
زرتشتیان قائل به ظهور سه منجی هستند که هریک به فاصله هزار سال از دیگری ظهور خواهند کرد که به ترتیب عبارتند از: «هوشیدر»، به معنی پروراننده قانون، و «هوشیدرماه» به معنی پروراننده نماز و نیایش، و «استوت ارت» آخرین منجی، که با آمدن او جهان نو میشود و رستاخیز می گردد و مردگان زنده میشوند و زندگان نیز عمری همیشگی خواهند داشت. چگونگی زاده شدن آنان به این نحو است که سه نطفه از زرتشت در آب دریاچه کیانسه یا هامون وجود دارد که تعدادی فروهر از آنها نگهبانی میکنند. زمان تولد هریک که فرا رسد، دوشیزهای پانزدهساله برای شستن سر، به آب کیانسه وارد شود و آبستن گردد. سی سال به پایان هزاره چهارم، یعنى هزاره زرتشت پیامبر، دختری «نامی پد» نام در آب شستشو کند و به هوشیدر آبستن شود. سی سال پیش از پایان هزاره پنجم دختری «وهپد» نام در آب شستشو میکند و هوشیدر ماه از او زاده شود. و بالاخره سی سال به پایان هزاره ششم دختری «گواگپد» نام در آب دریاچه شستشو میکند و به سوشیانس، آخرین موعود زرتشتی، آبستن میشود. این سه دختر پانزده سال کامل دارند که باردار میشوند و پیش و پس از آبستنی تا هنگام تولد فرزندشان با کسی همبستر نشدهاند و در زمان بارداری، کسی جز خودشان از بارداری آنان آگاه نیست.
بارداری مادر سوشیانس شباهت زیادی به بارداری مادر حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» دارد. مادر حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشریف» نیز دارای بارداری پنهان بود و آثار حمل در او آشکار نبود.
زمینه سازان قیام منجی ظهور بهرام ورجاوند و پشیوتن در دین زرتشتبه عنوان زمینه سازان قیام منجی مطرح گردیده است و درستشبیه قیام خراسانی و قیام معروف یمانی قبل از ظهور حضرت حجت«عجلالله تعالی فرجهالشریف» میباشد. این دو تن، زمینه را برای آمدن "هوشیدر" آماده میکنند و نابسامانیها و آشوبهایی را که آرامش و آسایش را بر هم زده است، فرو مینشانند. خروج بهرام، مژده پایان شب سیاه و طلوع سپیده امید گروندگان راستکار و درست پیمانی است که سالها سرزنش بیدینان را تحمل کردهاند. او خواهد آمد تا دین زرتشت را سامان دهد. پشیوتن نیز یکی از بی مرگان جاودانه است که برای استحکام دین زرتشت قیام میکند. قیام پشیوتن، آخرین قیام نیکمردانهای است که اندکی پیش از هزاره هوشیدر رخ میدهد و هدف او بازسازی دین و برپاداشتن آیینهای دینی و گسترش آموزشهای آن است.
وضعیت جهان در پایان هر یک از هزارهها جهان در پایان هریک از هزارهها جهانی است آکنده از تباهیها و پریشانیها ؛ جهان خرابی که در آن، همه کس و همهچیز راه نابودی میپیماید .
بیسامانی، سیهروزی، نابرابری، نامردمی و... گلوی همه را میفشارد و این همه گسیختگی و نابسامانی از نشانههای