واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مقاله درباره زندگینامه ابوریحان بیرونی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

ابوریحان بیرونی

 

ابوریحان بیرونی ( 440-362 ه ق ) ریاضیدان ، اختر شناس ، پژوهشگر تاریخ  و جغرافیدان ایرانی است . نامش ابوریحان محمد و نام پدرش احمد بود ، و چون در بیرون ناحیه خوارزم به دنیا آمد به ابوریحان بیرونی شهرت یافته است . دوران کودکی را در خوارزم گذراند ، در کودکی برای یک دانشمند یونانی نمونه های گیاهان و دانه ها و میوه ها را گرد می آورد از همان زمان به مطالعه ی  طبیعت علاقه مند شد .  دانش اختر شناسی ( نجوم ) و ریاضی را نزد ابونصر عراق که از دانشمندان نامدار آن زمان بود آموخت . بیرونی جوان ، بسیاری از دانش های زمان خود را در خوارزم فرا گرفت ، در آن زمان خوارزم مرکز دانشمندان نامدار آن زمان بود . ابن سینا ، پزشک و فیلسوف بزرگ ایرانی  نیز در این هنگام در خوارزم زندگی می کرد . این دو دانشمند جوان درباره ی علوم طبیعی گفتگوهایی داشتند ، این گفتگوها نشان می دهد که شیوه ی مطالعه بیرونی درباره ی  پدیده ها ی طبیعت از آغاز جوانی ، بیشتر براساس مشاهده و تجربه بوده است . بیرونی ،  بیست و پنج ساله بود که از خوارزم به خراسان و از آنجا به ری و طبرستان ( مازندران کنونی ) و جرجان که شهری نزدیک گنبد قابوس امروزی بوده است ، رفت . در جرجان مدتی در دستگاه قابوس وشمگیر ، امیر دانش دوست زیاری به سر برد ؛ کتاب  " آثارالباقیه "  را در آنجا نوشت ، در این هنگام بیست و هشت ساله بود . قابوس وشمگیر ابوریحان را به وزارت دعوت کرد ، اما او نپذیرفت  و چند سال بعد به خوارزم بازگشت .

محمود غزنوی ، در نخستین سال های قرن پنجم هجری ، خوارزم را تصرف کرد و از چند تن از دانشمندان ، از جمله بیرونی ، خواست که به غزنه بروند . بیرونی به غزنه رفت و تا پایان عمر در دستگاه غزنویان ماندگار شد . چند بار سفرهای کوتاهی به وطن خود ، خوارزم کرد در بیشتر جنگ های سلطان محمود غزنوی در هند همراه او بود مقصود بیرونی از این سفرها ، آشنایی با فرهنگ ملت هند بود ، بیرونی سیزده سال در هند به پژوهش پرداخت . زبان سانسکریت یعنی زبان قدیم و مقدس هندیان را فرا گرفت و اثر پرارزش خود تحقیق ماللهند را تألیف کرد .

از نوشته های بعضی از کتاب های کهن چنین بر می آید که رابطه ی  بیرونی با محمود غزنوی سلطان متعصب و کشور گشا خوب نبوده  چراکه  تیزهوشی و دانایی و حقیقت دوستی بیرونی ، سلطان محمود را خشمگین می کرده است . پس از مرگ محمود ،  بیرونی  کتاب " قانون مسعودی " را به نام پسر او مسعود غزنوی تألیف کرد .

 

 

آثار ابوریحان

آثار بیرونی درباره ریاضی اخترشناسی ، فیزیک ، گیاهشناسی ،  زمین شناسی ، جغرافیا ، کانی شناسی ( شناخت مواد معدنی ) و تاریخ و تقویم ملت هاست . بیرونی در آثار الباقیه ، با دقت علمی ، درباره ی  تقویم و گاهشماری عربی ، فارسی ، عبری و یونانی بحث کرده  و رویدادهای سیاسی و اجتماعی را با شرح تمدن ها و آداب و رسوم مردم در هم آمیخته است .  بیرونی در این کتاب به بسیاری از باورهای همگان درباره پدیده های طبیعی اشاره کرده و آنها را از نظر علمی و تجربی مورد بررسی قرار داده است برای نمونه مردم می گفتند که روز شانزدهم دی ماه هر سال همه آب های شور زمین به مدت یک ساعت شیرین می شود بیرونی این باور مردم را رد کرده و نوشته است چنین چیزی ممکن نیست ، خاصیت آب تنها بستگی به زمینی دارد که آب بر آن جاری است یا در آن انباشته شده است .

بیرونی در همین کتاب ، نخستین بار علت پدید آمدن چاه ها و چشمه هایی را که آب از آنها بالا می جهد شرح داده است . دانشمندان غربی ، قرن ها بعد به این موضوع پی بردند و درباره ی  این گونه چشمه ها و چاه ها ( چاه آرتزین ) توضیح علمی دادند .

بیرونی در مدتی که در هند بود چند کتاب با ارزش درباره ریاضی ،  فلسفه و پزشکی از سانسکریت به عربی ترجمه کرد ، طول و عرض جغرافیایی بعضی از شهرها و مناطق مختلف هند  را با روش اختراعی خود و استفاده از هندسه و مثلثات به دست آورد .

کتاب " تحقیق ماللهند " ،  تألیف بیرونی جامع ترین کتاب عصر قدیم درباره تاریخ فلسفه ، سنت ها و اوضاع احتماعی هند است . کار بیرونی برای نوشتن این کتاب ، بسیار دشوار بوده است . او گذشته از آموختن زبان سانسکریت ، کوشش بسیار در جمع آوری کتب هندیان کرد .

 دانشمندان هندی از ترس سپاه غزنوی رو نشان نمی دادند .  بیرونی همه جا در جستجوی این دانشمندان بود تا با آنها گفتگو کند ، می خواست به یاری آنها دشواریهایی را که در فهم نوشته های بعضی از کتابهای هندیان برایش پیش آمده بود از میان بردارد ، بیرونی درباره روش تألیف ماللهند می نویسد :  "  من کتاب را نوشتم بی آنکه بهتان و نسبت دروغ بر هندیان ببندم . گفته ها و عقیده های آنها را نقل می کردم اگر این سخنان در نظر مسلمانان ناخوش بیاید به آنها می گویم که این عقیده آنهاست زیرا این کتاب کتاب بحث و ستیزه جویی نیست تا در آن به رد کردن عقیده آنها بپردازم ، من می خواهم عقیده هندوان را چنانکه هست بیان کنم و شباهت های آن را با ملت های دیگر نشان بدهم . بیرونی در کتاب ماللهند منبع خبرها و کتابهایی را که از آنها استفاده کرده است نام می برد و  قسمتی از متن اصلی را در نوشته خود می آورد تا خواننده گفته او را صحیح بداند . "

بیرونی در کتاب قانون مسعودی بسیاری از عقیده های گذشتگان را درباره نجوم بررسی کرد و حرکت زمین به دور خورشید را امکان پذیر دانست ، بر این اساس محیط کره زمین را اندازه گیری کرد و نشان داد که پدیده هایی مانند شب و روز را با فرض حرکت زمین به دور خورشید ، می توان توضیح داد ، او نخستین دانشمند مشرق زمین است که درباره حرکت زمین به دور خورشید سخن گفته است .

پژوهش درباره خاصیت روش استخراج و وزن مخصوص فلزها و سنگ های گرانبها از کارهای برجسته این دانشمند است . بیرونی برای به دست آوردن وزن مخصوص فلزها و سنگهای گرانبها از دستگاههایی که بسیار استادانه ساخته شده بودند استفاده می کرد . با این دستگاه ها امکان داشت ،  حجم آبی را که بر اثر انداختن جسمی در آن جابه جا می شود اندازه گرفت . بیرونی با این روش ، توانست وزن مخصوص هجده  فلز و سنگ گرانبها را به دست بیاورد . وزن مخصوص



خرید و دانلود مقاله درباره زندگینامه ابوریحان بیرونی


مقاله درباره زندگینامه آیت الله کاشان1

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

آیت الله کاشانی

سید ابوالقاسم کاشانی در سال1264 ه.ش در تهران چشم به جهان گشود. وی در سن 14 سالگی به همراه خانواده به نجف اشرف مهاجرت کرد و تحصیلات علوم دینی خود در آنجا ادامه داد. با آغاز انقلاب مردم عراق علیه استعمارگران انگلیس در سال (1920 م 1298 ه.ش) آیت الله کاشانی به آنان پیوست و پس از شکست انقلابیون به ایران گریخت. تا اینکه در سال 1322 ه.ش توسط متجاوزان انگلیسی در ایران دستگیر و شانزده ماه زندانی گردید. ایشان به بهانه  ترور ناموفق شاه توسط ناصر فخرایی بدلیل سابقه فعالیتهای سیاسی به فلک الافلاک (1) تبعید گشت، اما به دلیل اجتماع فدائیان اسلام و حمایت آنان از این روحانی گرانقدر به لبنان تبعید گردید و در تاریخ 20/3/1329 به عنوان نماینده تهران در مجلس شانزدهم انتخاب گردید. به ایران بازگشت و تلاش فراوانی جهت ملی شدن صنعت نفت ایران به عنوان رهبر مذهبی در کنار «مصدق» انجام داد. همزمان با «ملی شدن صنعت نفت» آیت الله کاشانی به دلیل اختلاف با اعضای حزب خانه نشین شد و بعد از کودتای 28 مرداد1332 مجددا به فعالیت سیاسی روی آورد و  علیه کنسرسیوم نفتی اعلامیه‌ای صادر نمود. وی همچنین در این جریان به دبیر کل سازمان ملل نامه‌ای نوشت. ولی بعد از مدتی در سال 1334 همزمان با اعدام شهید نواب صفوی به جرم شرکت در اعدام انقلابی«رزم آرا» دستگیر و تا آستانه اعدام پیش رفت. اما با دخالت آیت الله بروجردی از زندان آزاد گشت. سرانجام این روحانی مبارز در سوم اسفند ماه سال 1340 ه.ش چشم از جهان فرو بست و در صحن حضرت عبدالعظیم (ع) به خاک سپرده شد.

نقش آیت الله کاشانی

آیت الله کاشانی که علیه انگلیسی ها در عراق مسلحانه جنگید و با قرار داد اسارت بار 1999 م مخالفت گسترده کرده بود پس از کشته شدن پدرش در تهاجم انگلیس ها در سال 1917 م و محکومیت خودش به اعدام توانسته بود به ایران باز گردد.

همانگونه که آمد ، باز شدن فضای سیاسی پس از شهریور 1320 این فرصت را برای وی مهیا کرد تا علیه استعمار انگلیس علنا در ایران فعالیت کند. فعالیت آیت الله کاشانی قبل از انتخابات مجلس چهاردهم ابعاد گسترده ای به خود گرفت تا جایی که طی اعلامیه ای ضمن بیان بسیاری از مشکلات کشور خطاب به ملت با بیان این حدیث که هر کس صبح کند و اهتمام در امور مسلمانان نداشته باشد مسلمان نیست «نوشت : آیا مطلع هستید که در دوره چهاردهم که ظاهرا خاتمه جنگ است و مقدرات و شوون و امور سیاسی و اساسی این مملکت و ملت تعیین و تقدیر می شود چقدر اهمیت دارد؟ آیا خود را در جلوگیری از این مفاسد دینیه و دنیویه مکلف و مسوول نمی دانید؟ آیا در وجوب موکد امر به معروف و نهی از منکر و حفظ بیضه اسلام و دفاع از حوزه دیانت اشکالی دارید؟ آیا به همدستی و اتحاد در تعیین وکلای صالح متدین وطن دوست با شهامت عالم به مقتضیات امروزه دنیا نمی توان از این مفاسد دینی و دنیوی جلوگیری نمود؟ آیا مانعی در همدستی و اتحاد دارید؟ آیا راه دیگری برای حفظ دیانت و رفع بیچارگی و اصلاح مفاسد در نظر دارید؟ و چون راه دیگر در نظر نیست پس بر کلیه مسلمین واجب است که در انتخاب وکلای صالح برای دوره چهاردهم کمال سعی و کوشش به عمل آورند که جلوگیری از کلیه مفاسد بشود و کلیه اصلاحات انجام یابد و چون تشتت آراء مسلمین موجب پیشرفت نظریات سوء معاندین خواهد شد و برای جلوگیری از این خطر عظیم اتفاق در قضیه انتخابات حتمی است

آیت الله کاشانی به دلیل تجربه ای که از مبارزه علیه استعمار در عراق کسب کرده بود خطر بزرگی برای استعمار ایران محسوب می شد و به همین دلیل انگلستان از اتحاد مردم بوسیله این شخصیت مبارز ترسید و کوشید با دستگیری و زندانی کردن وی جریان ملی را در مبارزه با استعمار خاموش کند.

به همین منظور در خرداد 1332 ه . ش تعدادی از افسران انگلیسی به منزل آیت الله کاشانی هجوم بردند اما موفق به دستگیری او نشدند و مدتها مخفیانه مبارزات خود را ادامه می داد تا در آستانه انتخابات دوره چهاردهم دستگیر شد. عکس العمل مردم در مقابل بازداشت این بود که او را به نمایندگی تهران انتخاب نمایند اما متفقین اشغالگر حاضر نشدند وی را آزاد کند و همچنان در زندان انگلیسیها باقی ماند و اسم او را از فهرست نمایندگان مجلس حذف کردند.

در این دوران با این که عمده نمایندگان مجلس چهاردهم از عوامل بیگانه بودند و در برابر بازداشت آیت الله کاشانی سکوت کردند ، اما اشخاص مستقل و وطن دوستی همانند مصدق نیز توانسته بودند به مجلس راه یابند. در این دوره امتیاز نفت شمال مطرح بود و ضمنا امریکا نیز می کوشید با گرفتن امتیازات نفت جای پایی در ایران باز کند. دکتر مصدق با تاکید بر سیاست موازنه منفی از نمایندگان خواست تا امتیاز جدیدی در مورد نفت داده نشود. دکتر مصدق در آذر 1323 ه. ش ضمن نطق مفصلی در مجلس نتیجه گرفت که نباید به هیچ یک از خواستاران امتیاز نفت نه همسایه شمالی و نه همسایه جنوبی و نه دولت امریکا امتیاز جدیدی داده شود.

طرح مصدق با فوریت به مجلس داده شد و توسط نمایندگان تصویب شد. به موجب آن دولت حق مذاکره برای دادن امتیاز را بعد از این نداشت و برای متخلفین نیز مجازات حبس در نظر گرفته شده بود. در همین زمان غلامحسین رحیمیان نماینده قوچان نیز ابتکاری ماده واحده ای به مجلس تقدیم کرد که در صورت تصویب امتیاز نفت جنوب ملغی و صنعن نفت ملی می شد ، اما این ماده واحده با استقبال نمایندگان روبه رو نشد. به هر حال طرح دکتر مصدق که به گونه ای شگفت آور توسط نمایندگان وابسته تصویب شد اولا به دلیل همراه داشتن مجازات مانع آن شد تا دولتمردان وقت ، دادن امتیاز جدید به کشوری بیگانه را هوس کنند و دوما مقدمه ای برای طرح ملی شدن صنعت نفت شد. کل اقدامات مثبت مجلس چهاردهم در خصوص نفت از این فراتر نرفت .

مقابله با دولت قوام

در این زمان آیت الله کاشانی به دلیل سابقه مبارزاتی علیه استعمار انگلستان در عراق بدترین وضع را در زندان انگلستان تحمل کرد ، اما در عین حال در همان بند در محاکماتی که از وی صورت می گرفت . با قاطعیت اعلام کرد: « من اساسا با هر اجنبی که مخالف مصالح و استقلال مملکت ایران باشد. مخالفم ، این اجنبی خواه روس باشد خواه انگلیس یا آلمان یا امریکا. من می گویم ایرانی نباید نوکر اجنبی باشد.( با عصبانیت ) اگر در زندان شما بمیرم ، ننگ ابدی بر شما خواهد بود و اگر از زندان شما بیرون آیم کاری خواهم کرد که یک نفر انگلیسی (اشغالگر) در این مملکت باقی نماند.»به هر صورت آیت الله کاشانی پس از بیست و هشت ماه حبس در آستانه انتخابات مجلس پانزدهم از زندان آزاد شد و فعالیت سیاسی خود را جهت به صحنه کشاندن مردم برای مبارزه آغاز کرد. در این دوران قوام بر خلاف نخست وزیران دیگر از قدرت زیادی برخوردار بود و با تشکیل حزب دمکرات می کوشید تا مجلس را نیز به دست بگیرد. آیت الله کاشانی پس از آزادی جهت تحریک توده مردم مسافرت سیاسی تهران – مشهد را آغاز کرد و در هر شهر پس از استقبال گسترده مردم به سخنرانی و افشاگری پرداخت و این حرکت اننخابات را در جهت خلاف مورد نظر قوام قرار می داد، به همین دلیل دولت قوام آیت الله کاشانی را به مدت یکسال در قزوین حبس کرد. آیت الله کاشانی پس از آزادی از زندان قوام مبارزات خود را شروع کرد و کوشید تا مردم را به صحنه بیاورد. درهمین خصوص در یکی از سخنرانی هایش در مراسم اربعین حسینی تاکید کرد:«...علت مخالفت من با قوام این بود که دیدم خود و اطرافیان دزدش علی رووس الاشهده ، عملیاتی به ضرر کشور انجام می دهند و مردم را می چاپند و به روز سیاه می اندازند... من چطور می توانستم فرزند حسین بن علی (ع) بوده و بنشینم و به این فجایع بی اعتنا باشم . مرگ ترس



خرید و دانلود مقاله درباره زندگینامه آیت الله کاشان1


مقاله درباره زندگینامه نیلز بور

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

زندگینامه نیلز بور

نیلز بور (1962-1885) در کپنهاک دانمارک متولد شد. در همان جا به تحصیلات خود ادامه داد و در سالبه دریافت دکترای فیزیک نائل آمد در سال1912 در آزمایشگاه رادرفورد در منچستر انگلستان که مرکز تحقیق درباره رادیواکتیویته و ساختمان اتمی بود به کار مشغول شد. در آنجا بود که تئوری ساختمان اتمی خود را برای توضیح خواص شیمیایی و طیفهای اتمی ابداع کرد و توسعه داد. پس از آن در توسعه مکانیک کوانتومی، در پیشبرد فیزیک جدید نقش مهمی ایفا کرد. در آخرین سالهای زندگی بیشتر وقت خود را برای پیشبرد طرحهایی برای همکاری بین‌المللی و کاربرد صلح آمیز فیزیک هسته‌ای صرف می‌کرد.

«فیزیک کلاسیک» اشاره به بخشهایی از فیزیک است که پیش از آغاز قرن بیستم میلادی و بر اساس مکانیک نیوتونی، الکترومغناطیس ماکسول و ترمودینامیک کارنو پایه‌گذاری شد.

چون تصور بور درباره هسته با تصور رادرفورد یکیکاتودی، دستخوش تغییر می‌شد. بنابراین چنین استنباط شد که این بارهای الکتریکی مرکب از ذرات باردار منفی هستند.در سال 1898 ج.ج تامسن نسبتq/mاین ذرات گسیل یافته فوتوالکتریکی را با همان روشی که در مورد ذرات پرتوکاتودی به کار برده بود، اندازه‌گیری کرد او برای ذراتی که در اثر فوتوالکتریک به بیرون پرتاب می‌شدند، همان مقدار را به دست آورد که قبلاً برای ذرات پرتوکاتودی پیدا کرده بود. با این آزمایشها (و آزمایشهای دیگر) معلوم شد که ذرات فوتوالکتریک همان خواص الکترونها را دارند. در واقع فیزیکدانها این ذرات  را الکترونهای عادی به حساب می‌آورند با این همه گاهی آنها را فوتوالکترون می‌نامند تا منشأ آنها مشخص شود، کارهای بعدی نشان داد که همه مواد (جامدات، مایعات و گازها) در شرایط مناسب اثر فوتوالکتریک از خود نشان می‌دهند. اما آسانتر آن است که بررسی این اثر را با سطوح فلزی آغاز کنیم.

نیلز هنریک دیوید بوهر

توجه : در کتابهای درسی نوشته شده نیلز بور

تولد بوهر "نیلز هنریک دیوید بوهر" در سال 1885 و در کپنهاک و دانمارک به دنیا آمد. پدر او ، "کریستیان بوهر" استاد فیزیولوژی دانشگاه کپنهاک و مادرش "الن آلدر بوهر" دختر یک خانواده یهودی دانمارکی سرشناس در مراکز بانکی و پارلمانی بود. خانواده بوهر کلیسارو نبودند. ولی زن خانواده بر خلاف یهودی بودنش توافق کرده بود که بچه‌ها مسیحی بار آورده شوند. ورود به دانشگاه بوهر در سال 1903 در رشته فیزیک دانشگاه کپنهاک نام‌نویسی کرد. فعالیتهای علمی بوهر در دانشگاه در دانشگاه ، نیلز با انجام آزمایشهایی درباره نیروی کشش سطحی آب و اندازه گیری آن نیرو خود را ممتاز کرد و توانست به پاس انجام آن کار ، مدال طلای آکادمی علوم و ادبیات دانمارک را به دست آورد. وی در سال 1911 با نوشتن تزی درباره نظریه الکتروی فلزات ( که تاکید آن بر نارسایی‌های فیزیک کلاسیک در توضیح رفتار ماده در سطح اتمی بود )، درجه دکترای خود را دریافت کرد. آشنایی با رادرفورد نوشتن آن تز ، آغاز تمرکز اندیشه وی بر روی موضوع تحقیق بقیه دوره زندگی خود بود. بوهر در انگلستان ، پس از همکاری مختصری با "ج.ج تامسون" در کمبریج ، رهسپار آزمایشگاه "رادرفورد" در منچستر شد. داشتن رابطه با رادرفورد ، سرمشق حیات علمی بعدی او شد. آن دو از همان نخستین ملاقات با یکدیگر دوست شدند و تا پایان عمر ، دوستانی نزدیک باقی ماندند.در واقع رادرفورد بود که بوهر را به بالاترین تراز پژوهش در زمینه فیزیک آورد. استفاده از الگوی هسته‌ای اتم بوهر که در درک اهمیت نظری شگرف و ارزش انکشافی الگوی هسته‌ای اتم که در سال 1910 توسط رادرفورد وضع شده بود، ذهنی تند و تیز داشت، از آن استفاده کرد تا نکات زیر را روشن سازد:خواص شیمیایی یک اتم از جمله جای آْن در جدول تناوبی ، بستگی به آرایش الکترونهای آن دارد.خواص رادیو اکتیو (پرتوزا) با هسته مرتبط است.ایزوتوپها متناظرند با اتم‌هایی که دارای الکترونهای یکسان اما هسته‌های جرمی متفاوتند.فروپاشی پرتوزا ، بار هسته و در نتیجه تعداد الکترونها و هویت شیمیایی اتم را تغییر می‌دهد. کشف رابطه میان عدد اتمی و تعداد الکترونها بوهر سپس به نحوه تعیین ماهیت دقیق رابطه میان عدد اتمی یک عنصر که فشرده و خلاصه ای از رفتار شیمیایی آن به شمار می‌رود و تعداد الکترونهای موجود در اتم پی برد. بازگشت به دانمارک بوهر در سال 1912 به دانمارک بازگشت و به سمت دانشیاری فیزیک دانشگاه کپنهاک منصوب شد. ازدواج او پس از شکل گیری حرفه آینده اش در کپنهاک با "مارگارت



خرید و دانلود مقاله درباره زندگینامه نیلز بور


مقاله درباره زندگینامه ناپلئون

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

زندگینامه ناپلئون در 15اوت1769،ساعت 9بامداد(12ساعت اینطرف و آنطرف فرقی نمیکند)،در خانه ای در جزیره«کورس»توسط یک عدد مادر به دنیا آمد.در آن زمان شغل اکثر مردم کورس شورش کردن بود.آنها مدام بر ضد فرانسویهایی که قصد حکمرانی به این جزیره را داشتند،شورش میکردند.بعد که فرانسویها رفتند،«جنواییها»آمدند.مرد٠? بیکار کورس بر ضد آنها هم شورش میکردند.به طوری که فرانسویها و جنواییها تکلیفشان را یا این کورسیها نمیدانستند.وسط همین شورش کردنها بود که یهو ناپلئون به دنیا آمد.بعد از اینکه ناپلئون حسابی دنیا آمد،پدر و مادرش تصمیم گرفتند که او را به مدرسه نظامی بفرستند،چون آینده درخشانی در شغل شریف شورش کردن برایش پیش بینی کرده بودند.همینطور هم شد.ناپلئون بعد از آشنایی کامل با انواع توپ جنگی،از مدرسه فارغ التحصیل شد.حالا دربدر دنبال جایی بود که آموخته هایش را آزمایش کند.از قضا،شهر«تولون»فرانسه در دست انگلیسیها بود.چی از این بهتر...هر چه فرانسویها به انگلیسیها میگفتند که بابا این شهر مال ماست،توی گوششان نمیرفت که نمیرفت.این فرصت خوبی بود تا ناپلئون خودی نشان دهد.او با توپخانه اش به جان انگلیسیها افتاد و شهر تولون را پس گرفت.انگلیسیها هم رفتند دورتر ایستادند و به انگلیسی گفتند:«الهی...شهر تولون کوفتتون بشه...!»بعد از این موفقیت ناپلئون به سمت فرماندهی توپخانه ارتش فرانسه منصوب شد.او هم هر چه توپ داشت، همراهش آورد و به سمت سلسله جبال«آلپ»رفت،تا با اتریشیها که ایتالیا در اشغال داشتند،بجنگد.حالا این اشغال ایتالیا چه ربطی به فرانسه داشته،الله اعلم...(فکر میکنم که اصولا غربیها عادت دارند،نخود هر آشی شوند).

ناپلئون قبل از حرکت،تصمیم گرفت یک سری کارهای نیمه تمامش را در پاریس انجام دهد و بعد برود.ناپلئون موهایش را شانه زد و رفت به خواستگاری«ژوزفین بوهارنه». دید که ای دل غافل ژوزفین جان،شوهر دارد.آدم عاقل که با زن شوهردار ازدواج نمیکند.تازه این ژوزفین خانوم گل ما از اشراف بود،به این راحتی ها پا نمیداد.ناپلئون با یک نقشه باحال،شوهر ژوزفین را به دستگاه گیوتین سپرد.از آنجایی که ژوزفین نمیتوانست،زن یک آدم بی کله باشد،زن ناپلئون شد.دو روز بعد ناپلئون به جنگ اتریشیها رفت و پدر آنها را در آورد.معلوم میشود که هر کس عروسی کند،دو روز بعد میتواند،اتریش را شکست دهد.معمولا این جور وقتها،مثل همه وقتها آدمهایی پیدا میشوند که به طرف حسودی بکنند و عروسی را کوفتش کنند.در این مورد هم یک عده افسر وجود داشتند که چشم نداشتند ببینند،ناپلئون هم با ژوزفین ازدواج کند و هم ایتالیا را فتح کند.لااقل یکی از این دو کار را انجام میداد،قابل اغماض بود.نتیجه فکر افسر های حسود این شد که چون انگلیس،بزرگترین دشمن فرانسه است،بهتر است که به موقعیت او در شرق لطمه وارد شود.بنابراین بهتر است که ناپلئون برود و مصر را که مستعمره انگلیس است،تصرف کند و انگلیس آنقدر بدون مستعمره باقی بماند که کف کند. بعلاوه با این کار دست ناپلئون را توی پوست گردو میگذاشتند و او حالاحالاها نمیتوانست به فرانسه برگردد.اما حسود هرگز نیاسود!!!

ناپلئون در 19 مه 1798 ،با یک عالمه سرباز راه افتاد.او سر راهش جزیره«مالت»را که پر از شوالیه هایی بود که داشتند،شوالیه بازی میکردند،تسخیر کرد و به سرعت به سمت مصر رفت.یکی نبود بگوید آخه مرد حسابی،میخواستی مصر را تصرف کنی،به مالت چه کار داشتی؟ناپلئون و سربازانش چند ماه روی آب سرگردان بودند،تا اینکه به«اسکندریه»رسیدند.وقت پیاده شدن،ناخدا گفت:«زودتر بروید مصر را بگیرید که خیلی کار داریم»سربازان ناپلئون نصفه شب سرشان را انداختند توی بیابان و در فضایی کاملا خیال انگیز،در میان شن و خاک و دسته های گنده خرمگس،به طرف «قاهره»پیشروی کردند.وضع خیلی دشواری بود.مصریها تمام چاههای آب سر راه سربازان ناپلئون را با خاک و سنگ پر کردند.با هر فلاکتی بود،سربازان ناپلئون پیشروی کردند و«مراد بیک»را هم دستگیر کردند(زیاد به فکر مراد بیک نباشید،چون خودم هم او را توی گیر و دار تسخیر مصر،گمش کردم).

ده روز بعد،هنوز عرقش خشک نشده به او خبر دادند که ناوگانش را انگلیسی ها به کلی نابود کردند.ای بخشکی شانس...!او بخاطر اینکار یک سال در مصر ماند و هر روز می آمد،دم ساحل و به وطنش(بعلاوه جاه و مقام و ژوزفین و...) فکر میکرد.که یهو از فرانسه پیامی رسید:«آب دستته،بذار زمین و بیا فرانسه که باهات کلی کار داریم» ناپلئون هم چند تا کشتی قراضه پیدا کرد و راهی فرانسه شد.مردم سر از پا نمیشناختند و به استقبالش آمدند،حتی آن افسرهای حسود.ناپلئون لبخند زورکی میزد و زیر لب میگفت:«خدمتتون میرسم...منو دنبال نخود سیاه میفرستین،هان؟ عقربای بیابون پدرمو درآوردن!»

بعد ناپلئون شروع کرد به اصلاح امور.حالا اصلاح نکن و کی اصلاح بکن...در آن زمان فرانسه دو مجلس داشت.یکی«سنا»و آن یکی هم«شورا».بعد از جنگ قاهره دو مجلس احساساتی شدند و به ناپلئون پیشنهاد فرماندهی کل ارتش را دادند.اما ناپلئون از حق خودش گذشت و در اقدامی جوانمردانه به مجلس حمله کرد.امروزه به این سوسول بازیها اصطلاحا«کودتا»گفته میشود.بعد ناپلئون به انگلیسیها نامه نوشت که دعوا بس است،بیایید صلح کنیم.اما انگلیسیها گفتند:«عمرا».ناپلئون،اول برنامه ای چید تا بعدا سر فرصت حساب انگلیسیها را برسد.برای این کار قوانینی تصویب کرد که براساس آن به کسانی که کارهای سخت و خطرناک انجام دهند،پاداش داده شود.بنابراین همه کسانی که ازدواج میکردند،پاداش حسابی میگرفتند.ناپلئون وقتی دید که از انگلیسیها خبری نیست.دوباره سراغ جنگ با اتریشیها رفت. اصولا ناپلئون هر موقع بیکار میشد،یک جنگ درست و حسابی با اتریشیها راه میانداخت.او برای این کار از گذرگاه سخت و بلند«سن برنارد»استفاده میکرد.این گذرگاه همان جایی بود که مرحوم«هانیبال»از آنجا به ایتالیا حمله کرده بود.از آنجایی که آدم در هر رشته ای که تحصیل میکند،باید سعی کند که آن را به کار بگیرد،ناپلئون هم سپاهیانش را مجبور کرد که توپهای به آن گندگی را همراهشان بیاورند.ناپلئون دستور داد سپاهیانش تا میتوانند،طبل بزنند.او اعتقاد عجیبی به صدای طبل داشت و معتقد بود باعث هیجان میشود که سربازان سریعتر به جلو حرکت کنند.اما من میگویم که به خاطر هیجان نبوده،بلکه به خاطر این بوده که سربازان زودتر از شر صدای گوش خراش طبل خلاص شوند.اگر این طور بود،الان دولتها اینقدر خرج هواپیما و...نمیکردند. چند تا طبل میخریدند و سه سوته میرسیدند به محل مورد نظر.به هر حال با هر جان کندنی بود،ناپلئون و سپاهیانش به اتریش رسیدند.اتریشها دیدند که صدای گوش خراش طبل می آید و گفتند:«این دیگه کدوم دیوونه ایه...بهتر تسلیم بشیم»ناپلئون به پاریس برگشت و برای احتیاط چند تا طبل نواز خوب در اتریش گذاشت که هوس شورش نکنند.

شش روز بعد،ناپلئون و ژوزفین داشتند اپرا تماشا میکردند که به جانش سوءقصد شد.ناپلئون از این عمل خیلی خوشحال شد،به هزار و یک دلیل.دلیل اول اینکه او اصلا نمرد.دلیل دوم اینکه میتوانست مخالفانش را متهم کند که چشم دیدن او را ندارند و کلا میخواستند که او را بکشند...و دلیل هزار و یکم اینکه او اصلا نمرد.در این زمان فرانسه بشدت قوی شده بود،اما چون ناپلئون برای کشورگشایی خیلی این طرف و آن طرف رفته بود،بی پول شد.بنابراین مجبور شد که مستعمره«لوئیزیانا»را به آمریکاییها بفروشد.حالا ناپلئون پولدار بود و میتوانست جاهای زیادی را بگیرد و وقتی که بی پول شد، بفروشد.اما انگلیسیهای نامرد دستش را خواندند و این فکر بکر را زهرمارش کردند.ناپلئون نقشه دیگری کشید.او این بار سربازانش را به عنوان کاشف علمی،راهی استرالیا کرد،تا آنجا را هاپولی کنند.اما انگلیسیها فضولی کردند و مانع پیشرفت ناپلئون شدند.ناپلئون تصمیم گرفت که با آنها بجنگد.او سربازان را سوار 1300 کشتی کرد،اما وسط کار پشیمان شد.گویا خواب وحشتناکی دیده بود.تا پایش به فرانسه رسید ،از دولتمران خواست که به او اصرار کنند که تاج و تخت پادشاهی را به سر بگذارد.دولتمردان عزیز هم چنین کردند.

سابق رسم بر این بود که هنگام تاجگذاری،پادشاهان پیش«پاپ»میرفتند.اما ناپلئون سنت شکنی کرد و دستور داد که پاپ را پیش او بیاورند.برای اینکه زهرچشم هم بگیرد،همان روز از قصد رفت شکار.پاپ هم که توی خیابان داشت از سرما میلرزید گفت:«پس کو این ناپلئون جون من که تاجو بذارم سرش و خلاص بشم»بالاخره سر و کله ناپلئون هم پیدا شد و تاجگذاری کرد.بعد هم که«بتهوون»خودمان سمفونی «یادبود یک مرد بزرگ»را برایش اجرا کرد.من اگر جای بتهوون بودم،سمفونی «مرتیکه، مگه بیکاری که مردمو معطل میکنی...!»را اجرا میکردم که هم شاد است و هم پند آموز.بعد از تاجگذاری نمیدانم چی شد که اتریش دم در آورد و با روسیه متحد شد،تا با فرانسه بجنگد.احتمالا چشم دیدن تاجگذاری ناپلئون را



خرید و دانلود مقاله درباره زندگینامه ناپلئون


مقاله درباره زندگینامه حضرت معصومه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

به نام خدا

زندگینامه حضرت معصومه (س)

حضرت معصومه علیها سلام در اول سال 173 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود.

پدرش امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و مادرش حضرت نجمه بود که به علت پاکی و طهارت نفس به او طاهره می گفتند.حضرت معصومه در 28 سالگی و در روز دوازدهم ربیع الثانی سال 201 هجری قمری در قم به شهادت رسید که امروز بارگاه ملکوتی و مرقد مطهرش همچون خورشیدی در قلب شهرستان قم می درخشد و همواره فیض بخش و نورافشان دلها و جانهای تشنه معارف حقانی است.

آن حضرت در واقع بتول دوم و جلوه ای از وجود حضرت زهرا سلام الله علیها بود.در طهارت نفس امتیازی خاص و بسیار والاداشت که امام هشتم برادر تنی آن حضرت او را (که نامش فاطمه بود) معصومه خواند.فرمود: «من زار المعصومة بقم کمن زارنی» : (کسی که حضرت معصومه علیها سلام را در قم زیارت کند مانند آن است که مرا زیارت کرده است).

مقام علم و عرفان او در مرحله ای است که در فرازی از زیارتنامه غیر معروف او چنین می خوانیم: «السلام علیک یا فاطمه بنت موسی بن جعفر و حجته و امینه» : (سلام بر تو ای فاطمه دختر موسی بن جعفر و حجت و امین از جانب موسی بن جعفر).و باز می خوانیم: «السلام علیک ایتها الطاهرة الحمیدة البرة الرشیدة التقیة الرضیة المرضیة»: (سلام بر تو ای بانو پسندیده نیک سرشت، ای بانوی رشد یافته، پاک طینت، پاک روش، شایسته و پسندیده).بدین لحاظ و مقامات عالی معنوی آن بانوست که حضرت رضا علیه السلام در فرازی از زیارتنامه معروفش به ما آموخته که در کنار مرقدش خطاب به او بگوییم: «یا فاطمه اشفعی لی فی الجنة فان لک عندالله شانا من الشان». (ای فاطمه! در بهشت از من شفاعت کن چرا که تو در پیشگاه خداوند دارای مقامی بس ارجمند و والا هستی).امام صادق علیه السلام سالها قبل از ولادت حضرت معصومه علیها سلام در توصیف قم سخن گفته و آن مکان را حرم خاندان رسالت خوانده بود. آنگاه فرمود: به زودی بانویی از فرزندانم به سوی آن کوچ کند که نامش فاطمه دختر موسی بن جعفر است و با شفاعت او همه شیعیانم وارد بهشت می شوند.

خاندان عصمت پیامبر در انتظار آن بودند که این دختر ممتاز چشم به این جهان بگشاید تا قلب و روی آنان را به دیدار خود روشن و منور گرداند. آغاز ماه ذیقعده برای حضرت رضا علیه السلام و دودمان نبوت و آل علی علیه السلام پیام آور شادی مخصوص و پایان بخش انتظاری عمیق و شور آفرین بود زیرا حضرت نجمه فرزندی جز حضرت رضا علیه السلام نداشت و مدتها پس از حضرت رضا نیز دارای فرزندی نشده بود.از آنجا که سال ولادت حضرت رضا علیه السلام یعنی سال 148 هجری قمری و سال ولادت حضرت معصومه علیها سلام سال 173 و بین این دو ولادت بیست و پنج سال فاصله بود و از طرفی امام صادق علیه السلام ولادت چنان دختری را مژده داده بود، از این رو خاندان پیامبر بیصبرانه در انتظار طلوع خورشید وجود حضرت معصومه علیها سلام بودند. هنگامی که وی چشم به جهان گشود براستی که آنروز برای اهل بیت عصمت بخصوص امام هشتم و حضرت نجمه سلام الله علیه روز شادی و سرور وصف ناپذیر و از ایام الله بود زیرا اختری از آسمان ولایت و امامت طلوع کرده بود که قلبها را جلا و شفا می داد و چشمها را روشن می کرد و به کانون مقدس اهل بیت علیهم السلام گرمی و صفا می بخشید

این سوال که پیامبر اسلام با آنکه چند فرزند دختر داشت چرا حضرت زهرا را بیشتر دوست می داشت و به او بیشتر اعتبار می داد. سوالی است که درباره حضرت معصومه علیها سلام نیز صادق است که چرا حضرت موسی بن جعفر علیه السلام با داشتن دختران بسیار به حضرت معصومه علیها سلام توجه می کرد و در میان آنها این دختر به آن همه مقامات نایل شد. پاسخش این است که در آیات قرآن و گفتار پیامبر و امامان به طور مکرر معیار, داشتن علم، تقوا و جهاد و سایر ارزشهای والای انسانی است.

براستی که حضرت معصومه علیها سلام همچون جده اش حضرت زهرا سلام الله علیه در معیارهای ارزشی اسلام یکه تاز عرصه ها و در علم و کمالات و قداست گوی سبقت را از دیگران ربوده بود. وی تافته ای ملکوتی و جدا بافته و ساختار وجودی او از دیگران ممتاز بود.همان گونه که پیامبر (ص) در شان حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: «فداها ابوها» : (پدرش به فدایش باد)، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نیز در شان حضرت معصومه علیها سلام فرمود: «فداها ابوها»حضرت معصومه علیها سلام همنام حضرت فاطمه زهراست دراین نام رازها نهفته است. یکی از رازها این بود که در علم و عمل از رقبای خود پیشی گرفته و دیگر این که از ورود شیعیان به آتش دوزخ جلوگیری می نماید.

همچنین از نظر کمالات علمی و عملی بی نظیر است دیگر این که گرچه مرقد مطهرش آشکار است و همانند مرقد مطهر حضرت زهرا سلام الله علیها مخفی نیست ولی مطابق مکاشفه ای که برای بعضی از اولیای خدا روى داده امام باقر یا امام صادق علیهم السلام فرمودند: «کسی که مرقد حضرت معصومه علیها سلام را زیارت کند به همان مقصودی نایل خواهد شد که از زیارت قبر حضرت زهرا سلام الله علیها نایل می شود. از دیگر مشابهت های حضرت معصومه علیها سلام به حضرت زهرا فداکاری ایشان در راه اثبات ولایت بود زیرا حضرت معصومه علیها سلام نیز آن چنان تلاش کرد ه جان خود را فدا نمود و به شهادت رسید. یعنی حضرت معصومه علیها سلام نیز با کاروانی از حجاز به سوی خراسان برای دیدار چهره عظیم ولایتمداران عصر یعنی برادرش حضرت رضا علیه السلام حرکت کرده تا یار و یاور او باشد ولی در مسیر هنگامی که به سرزمین ساوه رسید دشمنان خاندان نبوت در یک جنگ نابرابر بستگان و برادرش را به شهادت رساندند و با ریختن زهر در غذایش او را مسموم ساختند که بیمار شد و به قم آمد و پس از شانزده روز سکونت در قم به شهادت رسید

همان گونه که حضرت زهرا سلام الله علیها با استدلالهای متین و استوار، حقانیت ولایت حضرت علی علیه السلام را تبیین می کرد، حضرت معصومه علیها سلام نیز چنین بود. روایاتی که از آن حضرت نقل شده غالباً درباره امامت و ولایت علی علیه السلام است که با اثبات ولایت او ولایت امـامـان معصوم نیز ثابت می شود برای نمونه حضرت معصومه با چند واسطه از حضرت زهرا نقل می کنند که فرمود: پیامبر در شب معراج به بهشت رفت و بر روی پرده ای در قصر بهشت دید که چنین نوشته شده: «لااله الا الله محمدا رسوله علی ولی القوم» : (معبودی جز خدای یکتا و بی همتا نیست محمد رسول خدا و علی ولی و رهبر مردم است) و بر روی پرده درگاه قصر دیگری نوشته شده است: «شیعت علی هم الفائزون» (شیعیان علی رستگارند).نیز با چند واسطه از رسول خدا (ص) نقل می کند که فرمود:«الا من مات علی حب آل محمد مات شهیدا»: آگاه باشید! کسی که با حب آل محمد از دنیا برود شهید از دنیا رفته است.یکی از روایات او که با چند واسطه به حضرت زهرا سلام الله علیها می رسد این است که:حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: آیا سخن رسول خدا را فراموش کرده اید که در روز عید غدیر خم فرمود: هر کس من مولا و رهبر اویم علی هم مولا و رهبر او است و نیز به علی فرمود: نسبت تو به من همانند نسبت هارون برادر موسی به موسی (ع) است.به این ترتیب می بینیم حضرت معصومه علیها سلام عالمه محدثه آل طه بود و قدم به جای پای حضرت زهرا سلام الله علیها گذاشت و همچون او در عرصه جهاد و تلاش برای اثبات حق کوشید تا جایی که جانش را فدای ولایت نمود و شهد شهادت نوشید.

شخصیت های بزرگ دین ارج و منزلت بسیار والایی برای حضرت معصومه علیها سلام قائل بودند و هستند و او را با حضرت زهرا سلام الله علیها مقایسه می کنند:

حضرت امام خمینی (قدس سره) در قصیده ای که شامل 44 بیت است او را با حضرت زهرای اطهر مقایسه کرده در بخشی از آن می گوید:

دختر چون این دو در مشیمه قدرت آن یک امواج علــم را شده مبــدا آن یــک درعالـــم جلالـت کـعبه لم یلـــدم بستـه لـب و گرنه بگفتم آن یــک خـاک مدینـه کـرد مزین خاک قم ایـن کرد از شـرافـت جنت آب مــدینه نـمـوده آن یک کــوثر

نــامد و نایـد دگــر هماره مــقدر ویـن یک افواج حلم را شده مصدر وین یک در ملک کبریایـی مشــعر دخــت خدایـند این دو نــور مطهر صفــحه قم را نمود این یـک انــور آب مــدینه نـمـوده آن یک کــوثر آب مــدینه نـمـوده آن یک کــوثر

مرجع کل حضرت آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی (قدس سره)مکرر کنار مرقد مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها می آمد و در آنجا با تضرع و تواضع خاص آن حضرت را واسطه قرار می داد و به مناجات می پرداخت.



خرید و دانلود مقاله درباره زندگینامه حضرت معصومه