واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد سورالیسم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

سورئالیسم

بعد از پایان جنگ جهانی اول شیوه ای جدید به نام «وهمگری» یا سوئالیسم تکوین یافت و ابتدا بر علم ادبی حکمفرما شد و واژه سورئالیسم را ابتدا آپولینز شاعر فرانسوی در 1917 به معنی لغوی «واقعیت برتر» آن هم در تفسیر یکی از نمایشنامه های خود به کار برد و این مکتب هنرهای تجسمی را در بر می گرفت و هنرمندان جدا شده از نهضت دادارا گرد خود آورده و بنای این مکتب مهم و رویا و تداعی آزاد و صور مکتوم در ضمیر ناهشیار است. و یکی از اهداف هنرمند یا شاعر این است که نیروی خیالی خود را با عقل و ارائه بیرون آورد و از قید و بند اجتماعی آزاد کند. از هنرمندان این دوره آرپ، جورجو اکیریکو، ماکس ارنست، کله، ماسون خوان میروه، پیکاسو و از هنرمندانی که بعدها این مکتب روی آوردند ماگریت، سالودوردالی جاکومتی پیکرتراش، تانگی، شاگال.

خصوصیات برخی از هنرمندان سورئال

ماکس تخیلی بی بند و مرز را در نقاشی هایش به کار می برد.

جانسون نقش های برانگیخته از ضمیر ناهشیار خود را بدون عقل و منطق ترسیم می‌کند.

تانگی: منظره های سرح آمیز و غیر زمینی را با تصویر موجودات عجیب غریب از موادی خمیری در لایتنی می سازد.

دالی: دنیای متنوعی دارد و با تضنن هنری و لوده گری ها ذهن جهانیان را پر ساختند.

ماگریت بلژیکی: از فعال ترین این هنرمندان کارهای برجسته می کرده.

کیریکو: تصویر افراد یا کودکانی هویت ناپذیر و شبیه به آدمک های جامه پوشیده را همراه با اشیایی که گویی برجا سنگ شده در فضاهای قالبی و برش خورده معماری های هندی و راستبر جایگزین می سازد. سایه هایی یکپارچه و هراس انگیز هگ نور می آفریند و انسان احساس کابوس زدگی می‌کند و حضور اشباحث پلید و نامرئی را گمان می برد.

سورئالیسم

شیوه هنری که از چندی پیش در میان اقوام مختلف جهان به چشم خورده و در سال 1924 به صورت نهفتی نودر آمد. با برخورداری از آزادی کامل و ارائه هرگونه تصویر یا کدائی نامانوس یا الهام و رویا و تجسم از خمیر ناخودآگاه کلا این مکتب با مکاتب دیگر فرق می‌کند . به طور یکه سوئالیسم با نظام کتب های دیگر به گونه ای قطع رابطه می‌کند. به همین خاطر مخالفین زیادی پیدا می‌کند. که می خواهند این مکتب را پوچ بخوانند و طردش کنند ولی بعد هنرمند در می یابد که زندگی و مخصوصاً زندگی روانی دو سطح جریان دارد. یکی معین و مشهود در خطوط و اجراء و دیگری که شاید پاره بزرگتر زندگی باشد پنهان به هم و نامعین. آدم مثل کوه یخ در زمان حرکت می‌کند. و تنها قسمتی از آن در بالای حد هشیار و هدف هنرمند سوئالیسم این است که قسمت زیره یعنی خمیر ناخودآگاه را کشف کند و برای اینکه از انواع سمبولیسم استفاده می‌کند. نظریه سورئال ها تا اعماق وجدان هنری اروپا و آمریکا نفوذ کرده.

گفته آندره برتون در مورد سورئالیسم: سورئالیسم خود کاری خالص روانی که منظور از آن عبارت است از افراد واقع اندیشه به طور اشخاصی یا مکتوب بهر نحو دیگر یعنی تصویر اندیشه. فارغ از هرگونه ضابطه عقلانی یا زیبایی شناسی.

امور رئالیسم برتر از رئالیسم یا حقیقیق تر و این نامی است که آپولونیز نویسنده فرانسوی در سال 1911 به آثارشاگال نقاش جوانی که به پاریس آمد. بود و سورئالیسم پس از جنگ جهانی اول به یک مکتب بلند آوازه بود گشت.

دراشاگال ممکن و ناممکن با هم در آویخته را اجرای کار هر کدام طبیعی است ولی طرز قرار گرفتن آنها در فضا طبیعی نیست. شاگال مناظر طبیعی را وصف نمی کند. بلکه طبیعت ذهنی و درونی که در آن دیروز و امروز و شدنی و بودنی داشته و خواسته در هم آمیخته است.

فرضیه سورئالیسم

فرو رفتن در خود و آزادی از قید و بند سنن و عادات و دانسته ها و بردن خود به اشارات و الهامات که از وجود آدمی بر می خیزد و شکل دادن به آنها بدون رعایت رسوم رایج شیوه کار هنرمندان سورئالیست هنرمند سوئالیست به جهانی می رسد که با جهان مانوس ما بسیار متفاوت است. جهانی با خواهش های تند و خروشان اوهام دیرین و ترس های کهنسال آرزوهایی بی رحم و امیدهای حد نشناس تهمه در خروش و غوغا و باز همه از سلطه تهدید گرد. عقل در سکوت و خاموشی همه جویای ظهور و همه ترسان از آن سکوتشان از فشار فریاد فرو خورده لرزان و سکونشان از شوق حرکت و انتظار پیچان.

مکتب سوئالیسم تا زمانی که جنبش داداد آخرین نفسهایش را در پاریس کشید صورت خارجی به خود نگرفته بود.

در نخستین سالهای بعد از جنگ جهانی اول نویسندگان فرانسوی می کوشیدند اصول نظریه زیبایی شناسی برگرفته از نظرات آرتور دو لونزه آمون آلفرد ژاری آپولیز را فرمول بندی کنند. اینان پاسخشان را در وجود دادائیستها که در پاریس بودند یافتند. بعد از مدتی آندره برتون با استفاده به این دلیل عجیب ولی احتمالاً درست کم جنبش دادا تدریجاً جنبه ای رسمی و آکادمیک خود را از آن کنار کشید و با نمایشگاه دادائیست ها محافظت کرد. که بعد از منجر به تکشیل کنگره پاریس شد. و پس از 1922 آندره به مقام سردبیری رسید و هنرمندان هم نظر با خود



خرید و دانلود تحقیق در مورد سورالیسم


تحقیق در مورد سورئالیسم و رئالیسم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

سورئالیسم و انسان شناسی

!--زمانی که به رابطه میان سوررئالیسم و انسان شناسی می پردازیم پیش از هر چیز و بی اختیار نام انسان شناس معروف فرانسوی میشل لیریس به خاطرمان می آید که از او در این سخنرانی یاد خواهیم کرد و روشی که از وی به ویژه در انسان شاسی بر جای مانده است روش نوشتار خود زندگی نامه ای(Autobiographic)است.اماهمانگونه که خواهیم گفت روابط میان انسان شناسی و سوررئالیسم بسیار فراتر از چهره ها می روند و در دو بعد بلافصل و دراز مدت قابل بررسی و تاکید هستند.--!

اما ابتدا لازم است از خود سوررئالیسم و تعریف آن آغاز کنیم.

تعریف و تاریخچه

پیش از هر چیز باید به این نکته اشاره کنیم که در تاریخ سوررئالیسم، با دو واژه کمابیش مترداف برخورد می کنیم: سوررئالیسم و دادائیسم که البته تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارند و سرگذشت کاملا یکسانی نداشته اند. سوررئالیسم واژه ای است که امروز بیشتر به کار می رود و جنبه آکادمیک تری از دادائیسم دارد ولی این آکادمیسم و دانشگاهی اندیشیدن و قرار دادن این دو واژه در چارچوب های نظری بیشتر امری متاخر است که چندان با منشاء شورشی آنها سازگاری ندارد. از لحاظ تاریخی سوررئالیسم مفهومی تشریحی و معنا دار و تا اندازه ای علمی تر» از واژه «دادئیسم» است که در اصل و اساس خود و به صورتی ارادی واژه ای بی معنا و مفهوم بوده است. واژه سوررئالیست ابتدا در سالهای دهه 1920 به وسیله آپولینر ابداع شد و با انتشار گاهنامه «انقلاب سوررئالیست» که آندره بروتون از بنیان گذارنش بود و سپس با متن دیگری از بروتون با عنوان «مانیفست سوررئالیست» در همین دهه رواج یافت. باید توجه داشت که هر دو واژه «انقلاب» و «مانیفست» در این سالهای ابتدای قرن بیستم گویای تمایلات خاص سوررئالیست ها به جنبش های چپ و انقلابی بودند که در اروپا ظاهر شده بود: انقلاب روس در سال 1917 و انقلاب آلمان در سال 1919 هر دو تاثیر زیادی بر شکل گیری اندیشه سوررئالیستی باقی گذاشته بودند. به ویژه شکست انقلاب آلمان و کشته شدن اسپارتاکیست ها که دولت وایمار را که از درون پوسیده بود از میان برد و به زودی جای آن را به گذاری آرام ولی مطمئن به فاشیسم هیتلری داد، نا امیدی سوررئالیست ها را از خروج از جنون دیوانه وار جنگ جهانی اول تقویت کرد. واژه مانیفست نیز دقیقا به «مانیفست حزب کمونیست» اشاره داشت که به تقلید از آن کتاب های متعددی از جمله «مانیفست فوتوریست» در ایتالیا در همین سالها به انتشار رسید.

اما به کار گرفته شدن واژه سوررئالیست در مفهومی آکادمیک از خلال کاربرد آن در آکادمی هنر شوروی در سال 1960 انجام گرفت که این امر نیز کاملا از خلال روابط نزدیکی که بین جنبش چپ و حزب کمونیست با سورئالیست هایی نظیر آراگون وجود داشت قابل توجیه است. در همین دهه 1960 نیز در کاتالوگ «گالری چشم» در سال 1965 در پاریس این واژه در معنایی آکادمیک رواج بیشتری یافت.

اما برخلاف واژه سوررئالیست که معنای روشنی یعنی فراتر رفتن از واقعیت را در خود نهفته داشت، واژه دادائیسم: ”مفهوم“ ی به خودی خود بی معنا و شورشی بود که به صورتی اتفاقی در کاباره ولتر در زوریخ از محافل روشنفکران چپ ، از یک فرهنگ لاروس بیرون کشیده شده بود. دادائیست ها که در ابتدا بیشتر از مدرنیته در حال شکل گرفتن در حوزه زبان آلمانی و به ویژه آلمان و اتریش ریشه می گرفتند، تعمدا بر آن بودند که خود را در رویکردی کاملا منفی تعریف کنند. در فرهنگ سوررئالیسم با این تعریف از دادئیسم روبرو می شویم: جنبشی بین المللی ناشی از نفرت نسبت به جنگ جهانی و بینش های فلسفی که این جنگ را توجیه می کردند ( نژادگرایی، یهود ستیزی، ملی گرایی ، استعمار ...). حرکتی اساسا تحریک آمیز و سنت شکنانه. دادا نوعی اعتراض به همه چیز به ویژه به اخلاق حاکم. طرفدارن دادا از شک مطلق دفاع کرده و از خود انگیختگی فردی، و به بیان در آوردن این خود انگیختی در قالب های ادبی ، تجسمی ، حرکتی، تصویری و غیره به مقابه وحدت امر زنده دفاع می کردند. دادا خود را به مقابه یک حالت روحی تعریف می کند که با هر گونه اقتدار و ساختاری در هر شکلی و در هر نوع بیانی مخالف است. (Biro, A., Passeron, R., 1982,Dic. Generale du surrealisme et de ses environs, Paris, PUF, p. 111).

از همین جا نیز می توان بر این نکته تاکید کرد که شاید سوررئالیسم و دادائسیم را که در سخنرانی حاضر به معنایی مترادف به کار گرفته می شوند، کمتر بتوان به عنوان یک سبک و روش هنری به کار برد و بیشتر بتوان آن را نوعی جنبش اعتراض آمیز و نیهیلیستی در معنای عمیق کلمه به شمار آورد.

چهره ها

نگاهی به نمایندگان سوررئالیست در حوزه های مختلف گویای نوعی عدم انسجام است که در میان آثار این گروه های می توان شاهد آن بود. برای مثال در ادبیات ما با چهره های چون

آندره بروتون،رنه شار، تسارا، الوار، آنتون آرتو، میشل لیریس روبرو هستیم که سبک ها و

نوشته هایی کاملا متفاوت داشته اند .

در این میان می دانیم که لیریس با سبک خاص خود در نگارش متون اتنوگرافیک (مردم نگاری) به چهره ای ویژه در تاریخ انسان شناسی بدل شد. وی در کتاب هایی که مهم ترین آنها «شبح آفریقا» است. تجربه زندگی خود را به مثابه متنی انسان شناسانه عرضه کرد و دفترچه های خاطراتی به جای گذاشت که در آنها با نثری کاملا ادبی جامعه مورد مطالعه خود ( افریقا) را به خوانندگان می شناساند و شاید زودتر از هر انسان شناس دیگری مفهوم بازتابندگی (Reflexivity) را در عمل و نه این واژه را در انسان شناسی وارد کرد: اینکه شناخت موضوع مورد مطالعه در قالب رابطه ای خاص و تجربه ای شخصی میان پژوهشگر و جامعه مورد پژوهش شکل بگیرد: کاری همچون پروست اما در قالب یک تجربه حقیقی و زیسته شده که بعدها البته بارها و بارها در انسان شناسی تکرار شد و بعدها با شکل گیری و رشد سینمای اتنوگرافیک در این قالب هنری جدید نیز بسیار رشد کرد.

اما اگر از حوزه ادبیات به حوزه هنرهای تجسمی وارد شویم با تعداد بسیار بیشتری از سوررئالیست ها روبرو می شویم : در نقاشی و مجسمه سازی : رنه ماگریت، مارسل دوشان، دوشیریکو، میرو، سالوادور دالی، ماکس ارنست، فرانسیس پیکابیا، پابلو پیکاسو، ...، در عکاسی و سینما: من ری ، لوئیس بونوئل و در معماری: گائودی. برخی از چهره هایی هستند که می توان از آنها به عنوان هنرمندان نزدیک سوررئالیستها نام برد. هر چند تعلق رسمی و یا اصولا تعلق فکری و سبکی برخی از هنرمندان به سوررئالیسم بسیار مناقشه برانگیز بوده و گاه مورد پذیرش برخی از آنها نیز نبود. با این وصف همه این هنرمندان به نحوی از انحا در شکل ها و مفاهیم سوررئالیستی و در ذات شورشی این حرکت مشارکت داشتند.

دوشیزگان آوینیون - پیکاسو

روش

آنچه بیش از هر چیز روش سوررئالیستی را مشخص می کند نوعی آزادی مطلق در شکل و محتوا است که سوررئالیست ها از آن با عنوان : نوشتار و بیان اتوماتیک یا خود کار نام می بردند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد سورئالیسم و رئالیسم


مقاله درباره سورئالیسم و انسان شناسی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

سورئالیسم و انسان شناسی

!--زمانی که به رابطه میان سوررئالیسم و انسان شناسی می پردازیم پیش از هر چیز و بی اختیار نام انسان شناس معروف فرانسوی میشل لیریس به خاطرمان می آید که از او در این سخنرانی یاد خواهیم کرد و روشی که از وی به ویژه در انسان شاسی بر جای مانده است روش نوشتار خود زندگی نامه ای(Autobiographic)است.اماهمانگونه که خواهیم گفت روابط میان انسان شناسی و سوررئالیسم بسیار فراتر از چهره ها می روند و در دو بعد بلافصل و دراز مدت قابل بررسی و تاکید هستند.--!

اما ابتدا لازم است از خود سوررئالیسم و تعریف آن آغاز کنیم.

تعریف و تاریخچه

پیش از هر چیز باید به این نکته اشاره کنیم که در تاریخ سوررئالیسم، با دو واژه کمابیش مترداف برخورد می کنیم: سوررئالیسم و دادائیسم که البته تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارند و سرگذشت کاملا یکسانی نداشته اند. سوررئالیسم واژه ای است که امروز بیشتر به کار می رود و جنبه آکادمیک تری از دادائیسم دارد ولی این آکادمیسم و دانشگاهی اندیشیدن و قرار دادن این دو واژه در چارچوب های نظری بیشتر امری متاخر است که چندان با منشاء شورشی آنها سازگاری ندارد. از لحاظ تاریخی سوررئالیسم مفهومی تشریحی و معنا دار و تا اندازه ای علمی تر» از واژه «دادئیسم» است که در اصل و اساس خود و به صورتی ارادی واژه ای بی معنا و مفهوم بوده است. واژه سوررئالیست ابتدا در سالهای دهه 1920 به وسیله آپولینر ابداع شد و با انتشار گاهنامه «انقلاب سوررئالیست» که آندره بروتون از بنیان گذارنش بود و سپس با متن دیگری از بروتون با عنوان «مانیفست سوررئالیست» در همین دهه رواج یافت. باید توجه داشت که هر دو واژه «انقلاب» و «مانیفست» در این سالهای ابتدای قرن بیستم گویای تمایلات خاص سوررئالیست ها به جنبش های چپ و انقلابی بودند که در اروپا ظاهر شده بود: انقلاب روس در سال 1917 و انقلاب آلمان در سال 1919 هر دو تاثیر زیادی بر شکل گیری اندیشه سوررئالیستی باقی گذاشته بودند. به ویژه شکست انقلاب آلمان و کشته شدن اسپارتاکیست ها که دولت وایمار را که از درون پوسیده بود از میان برد و به زودی جای آن را به گذاری آرام ولی مطمئن به فاشیسم هیتلری داد، نا امیدی سوررئالیست ها را از خروج از جنون دیوانه وار جنگ جهانی اول تقویت کرد. واژه مانیفست نیز دقیقا به «مانیفست حزب کمونیست» اشاره داشت که به تقلید از آن کتاب های متعددی از جمله «مانیفست فوتوریست» در ایتالیا در همین سالها به انتشار رسید.

اما به کار گرفته شدن واژه سوررئالیست در مفهومی آکادمیک از خلال کاربرد آن در آکادمی هنر شوروی در سال 1960 انجام گرفت که این امر نیز کاملا از خلال روابط نزدیکی که بین جنبش چپ و حزب کمونیست با سورئالیست هایی نظیر آراگون وجود داشت قابل توجیه است. در همین دهه 1960 نیز در کاتالوگ «گالری چشم» در سال 1965 در پاریس این واژه در معنایی آکادمیک رواج بیشتری یافت.

اما برخلاف واژه سوررئالیست که معنای روشنی یعنی فراتر رفتن از واقعیت را در خود نهفته داشت، واژه دادائیسم: ”مفهوم“ ی به خودی خود بی معنا و شورشی بود که به صورتی اتفاقی در کاباره ولتر در زوریخ از محافل روشنفکران چپ ، از یک فرهنگ لاروس بیرون کشیده شده بود. دادائیست ها که در ابتدا بیشتر از مدرنیته در حال شکل گرفتن در حوزه زبان آلمانی و به ویژه آلمان و اتریش ریشه می گرفتند، تعمدا بر آن بودند که خود را در رویکردی کاملا منفی تعریف کنند. در فرهنگ سوررئالیسم با این تعریف از دادئیسم روبرو می شویم: جنبشی بین المللی ناشی از نفرت نسبت به جنگ جهانی و بینش های فلسفی که این جنگ را توجیه می کردند ( نژادگرایی، یهود ستیزی، ملی گرایی ، استعمار ...). حرکتی اساسا تحریک آمیز و سنت شکنانه. دادا نوعی اعتراض به همه چیز به ویژه به اخلاق حاکم. طرفدارن دادا از شک مطلق دفاع کرده و از خود انگیختگی فردی، و به بیان در آوردن این خود انگیختی در قالب های ادبی ، تجسمی ، حرکتی، تصویری و غیره به مقابه وحدت امر زنده دفاع می کردند. دادا خود را به مقابه یک حالت روحی تعریف می کند که با هر گونه اقتدار و ساختاری در هر شکلی و در هر نوع بیانی مخالف است. (Biro, A., Passeron, R., 1982,Dic. Generale du surrealisme et de ses environs, Paris, PUF, p. 111).

از همین جا نیز می توان بر این نکته تاکید کرد که شاید سوررئالیسم و دادائسیم را که در سخنرانی حاضر به معنایی مترادف به کار گرفته می شوند، کمتر بتوان به عنوان یک سبک و روش هنری به کار برد و بیشتر بتوان آن را نوعی جنبش اعتراض آمیز و نیهیلیستی در معنای عمیق کلمه به شمار آورد.

چهره ها

نگاهی به نمایندگان سوررئالیست در حوزه های مختلف گویای نوعی عدم انسجام است که در میان آثار این گروه های می توان شاهد آن بود. برای مثال در ادبیات ما با چهره های چون

آندره بروتون،رنه شار، تسارا، الوار، آنتون آرتو، میشل لیریس روبرو هستیم که سبک ها و

نوشته هایی کاملا متفاوت داشته اند .

در این میان می دانیم که لیریس با سبک خاص خود در نگارش متون اتنوگرافیک (مردم نگاری) به چهره ای ویژه در تاریخ انسان شناسی بدل شد. وی در کتاب هایی که مهم ترین آنها «شبح آفریقا» است. تجربه زندگی خود را به مثابه متنی انسان شناسانه عرضه کرد و دفترچه های خاطراتی به جای گذاشت که در آنها با نثری کاملا ادبی جامعه مورد مطالعه خود ( افریقا) را به خوانندگان می شناساند و شاید زودتر از هر انسان شناس دیگری مفهوم بازتابندگی (Reflexivity) را در عمل و نه این واژه را در انسان شناسی وارد کرد: اینکه شناخت موضوع مورد مطالعه در قالب رابطه ای خاص و تجربه ای شخصی میان پژوهشگر و جامعه مورد پژوهش شکل بگیرد: کاری همچون پروست اما در قالب یک تجربه حقیقی و زیسته شده که بعدها البته بارها و بارها در انسان شناسی تکرار شد و بعدها با شکل گیری و رشد سینمای اتنوگرافیک در این قالب هنری جدید نیز بسیار رشد کرد.

اما اگر از حوزه ادبیات به حوزه هنرهای تجسمی وارد شویم با تعداد بسیار بیشتری از سوررئالیست ها روبرو می شویم : در نقاشی و مجسمه سازی : رنه ماگریت، مارسل دوشان، دوشیریکو، میرو، سالوادور دالی، ماکس ارنست، فرانسیس پیکابیا، پابلو پیکاسو، ...، در عکاسی و سینما: من ری ، لوئیس بونوئل و در معماری: گائودی. برخی از چهره هایی هستند که می توان از آنها به عنوان هنرمندان نزدیک سوررئالیستها نام برد. هر چند تعلق رسمی و یا اصولا تعلق فکری و سبکی برخی از هنرمندان به سوررئالیسم بسیار مناقشه برانگیز بوده و گاه مورد پذیرش برخی از آنها نیز نبود. با این وصف همه این هنرمندان به نحوی از انحا در شکل ها و مفاهیم سوررئالیستی و در ذات شورشی این حرکت مشارکت داشتند.

دوشیزگان آوینیون - پیکاسو

روش

آنچه بیش از هر چیز روش سوررئالیستی را مشخص می کند نوعی آزادی مطلق در شکل و محتوا است که سوررئالیست ها از آن با عنوان : نوشتار و بیان اتوماتیک یا خود کار نام می بردند.



خرید و دانلود مقاله درباره سورئالیسم و انسان شناسی


مقاله درمورد سورئالیسم و رئالیسم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

سورئالیسم و انسان شناسی

!--زمانی که به رابطه میان سوررئالیسم و انسان شناسی می پردازیم پیش از هر چیز و بی اختیار نام انسان شناس معروف فرانسوی میشل لیریس به خاطرمان می آید که از او در این سخنرانی یاد خواهیم کرد و روشی که از وی به ویژه در انسان شاسی بر جای مانده است روش نوشتار خود زندگی نامه ای(Autobiographic)است.اماهمانگونه که خواهیم گفت روابط میان انسان شناسی و سوررئالیسم بسیار فراتر از چهره ها می روند و در دو بعد بلافصل و دراز مدت قابل بررسی و تاکید هستند.--!

اما ابتدا لازم است از خود سوررئالیسم و تعریف آن آغاز کنیم.

تعریف و تاریخچه

پیش از هر چیز باید به این نکته اشاره کنیم که در تاریخ سوررئالیسم، با دو واژه کمابیش مترداف برخورد می کنیم: سوررئالیسم و دادائیسم که البته تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارند و سرگذشت کاملا یکسانی نداشته اند. سوررئالیسم واژه ای است که امروز بیشتر به کار می رود و جنبه آکادمیک تری از دادائیسم دارد ولی این آکادمیسم و دانشگاهی اندیشیدن و قرار دادن این دو واژه در چارچوب های نظری بیشتر امری متاخر است که چندان با منشاء شورشی آنها سازگاری ندارد. از لحاظ تاریخی سوررئالیسم مفهومی تشریحی و معنا دار و تا اندازه ای علمی تر» از واژه «دادئیسم» است که در اصل و اساس خود و به صورتی ارادی واژه ای بی معنا و مفهوم بوده است. واژه سوررئالیست ابتدا در سالهای دهه 1920 به وسیله آپولینر ابداع شد و با انتشار گاهنامه «انقلاب سوررئالیست» که آندره بروتون از بنیان گذارنش بود و سپس با متن دیگری از بروتون با عنوان «مانیفست سوررئالیست» در همین دهه رواج یافت. باید توجه داشت که هر دو واژه «انقلاب» و «مانیفست» در این سالهای ابتدای قرن بیستم گویای تمایلات خاص سوررئالیست ها به جنبش های چپ و انقلابی بودند که در اروپا ظاهر شده بود: انقلاب روس در سال 1917 و انقلاب آلمان در سال 1919 هر دو تاثیر زیادی بر شکل گیری اندیشه سوررئالیستی باقی گذاشته بودند. به ویژه شکست انقلاب آلمان و کشته شدن اسپارتاکیست ها که دولت وایمار را که از درون پوسیده بود از میان برد و به زودی جای آن را به گذاری آرام ولی مطمئن به فاشیسم هیتلری داد، نا امیدی سوررئالیست ها را از خروج از جنون دیوانه وار جنگ جهانی اول تقویت کرد. واژه مانیفست نیز دقیقا به «مانیفست حزب کمونیست» اشاره داشت که به تقلید از آن کتاب های متعددی از جمله «مانیفست فوتوریست» در ایتالیا در همین سالها به انتشار رسید.

اما به کار گرفته شدن واژه سوررئالیست در مفهومی آکادمیک از خلال کاربرد آن در آکادمی هنر شوروی در سال 1960 انجام گرفت که این امر نیز کاملا از خلال روابط نزدیکی که بین جنبش چپ و حزب کمونیست با سورئالیست هایی نظیر آراگون وجود داشت قابل توجیه است. در همین دهه 1960 نیز در کاتالوگ «گالری چشم» در سال 1965 در پاریس این واژه در معنایی آکادمیک رواج بیشتری یافت.

اما برخلاف واژه سوررئالیست که معنای روشنی یعنی فراتر رفتن از واقعیت را در خود نهفته داشت، واژه دادائیسم: ”مفهوم“ ی به خودی خود بی معنا و شورشی بود که به صورتی اتفاقی در کاباره ولتر در زوریخ از محافل روشنفکران چپ ، از یک فرهنگ لاروس بیرون کشیده شده بود. دادائیست ها که در ابتدا بیشتر از مدرنیته در حال شکل گرفتن در حوزه زبان آلمانی و به ویژه آلمان و اتریش ریشه می گرفتند، تعمدا بر آن بودند که خود را در رویکردی کاملا منفی تعریف کنند. در فرهنگ سوررئالیسم با این تعریف از دادئیسم روبرو می شویم: جنبشی بین المللی ناشی از نفرت نسبت به جنگ جهانی و بینش های فلسفی که این جنگ را توجیه می کردند ( نژادگرایی، یهود ستیزی، ملی گرایی ، استعمار ...). حرکتی اساسا تحریک آمیز و سنت شکنانه. دادا نوعی اعتراض به همه چیز به ویژه به اخلاق حاکم. طرفدارن دادا از شک مطلق دفاع کرده و از خود انگیختگی فردی، و به بیان در آوردن این خود انگیختی در قالب های ادبی ، تجسمی ، حرکتی، تصویری و غیره به مقابه وحدت امر زنده دفاع می کردند. دادا خود را به مقابه یک حالت روحی تعریف می کند که با هر گونه اقتدار و ساختاری در هر شکلی و در هر نوع بیانی مخالف است. (Biro, A., Passeron, R., 1982,Dic. Generale du surrealisme et de ses environs, Paris, PUF, p. 111).

از همین جا نیز می توان بر این نکته تاکید کرد که شاید سوررئالیسم و دادائسیم را که در سخنرانی حاضر به معنایی مترادف به کار گرفته می شوند، کمتر بتوان به عنوان یک سبک و روش هنری به کار برد و بیشتر بتوان آن را نوعی جنبش اعتراض آمیز و نیهیلیستی در معنای عمیق کلمه به شمار آورد.

چهره ها

نگاهی به نمایندگان سوررئالیست در حوزه های مختلف گویای نوعی عدم انسجام است که در میان آثار این گروه های می توان شاهد آن بود. برای مثال در ادبیات ما با چهره های چون

آندره بروتون،رنه شار، تسارا، الوار، آنتون آرتو، میشل لیریس روبرو هستیم که سبک ها و

نوشته هایی کاملا متفاوت داشته اند .

در این میان می دانیم که لیریس با سبک خاص خود در نگارش متون اتنوگرافیک (مردم نگاری) به چهره ای ویژه در تاریخ انسان شناسی بدل شد. وی در کتاب هایی که مهم ترین آنها «شبح آفریقا» است. تجربه زندگی خود را به مثابه متنی انسان شناسانه عرضه کرد و دفترچه های خاطراتی به جای گذاشت که در آنها با نثری کاملا ادبی جامعه مورد مطالعه خود ( افریقا) را به خوانندگان می شناساند و شاید زودتر از هر انسان شناس دیگری مفهوم بازتابندگی (Reflexivity) را در عمل و نه این واژه را در انسان شناسی وارد کرد: اینکه شناخت موضوع مورد مطالعه در قالب رابطه ای خاص و تجربه ای شخصی میان پژوهشگر و جامعه مورد پژوهش شکل بگیرد: کاری همچون پروست اما در قالب یک تجربه حقیقی و زیسته شده که بعدها البته بارها و بارها در انسان شناسی تکرار شد و بعدها با شکل گیری و رشد سینمای اتنوگرافیک در این قالب هنری جدید نیز بسیار رشد کرد.

اما اگر از حوزه ادبیات به حوزه هنرهای تجسمی وارد شویم با تعداد بسیار بیشتری از سوررئالیست ها روبرو می شویم : در نقاشی و مجسمه سازی : رنه ماگریت، مارسل دوشان، دوشیریکو، میرو، سالوادور دالی، ماکس ارنست، فرانسیس پیکابیا، پابلو پیکاسو، ...، در عکاسی و سینما: من ری ، لوئیس بونوئل و در معماری: گائودی. برخی از چهره هایی هستند که می توان از آنها به عنوان هنرمندان نزدیک سوررئالیستها نام برد. هر چند تعلق رسمی و یا اصولا تعلق فکری و سبکی برخی از هنرمندان به سوررئالیسم بسیار مناقشه برانگیز بوده و گاه مورد پذیرش برخی از آنها نیز نبود. با این وصف همه این هنرمندان به نحوی از انحا در شکل ها و مفاهیم سوررئالیستی و در ذات شورشی این حرکت مشارکت داشتند.

دوشیزگان آوینیون - پیکاسو

روش

آنچه بیش از هر چیز روش سوررئالیستی را مشخص می کند نوعی آزادی مطلق در شکل و محتوا است که سوررئالیست ها از آن با عنوان : نوشتار و بیان اتوماتیک یا خود کار نام می بردند.



خرید و دانلود مقاله درمورد سورئالیسم و رئالیسم


تحقیق در مورد سورالیسم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

سورئالیسم

بعد از پایان جنگ جهانی اول شیوه ای جدید به نام «وهمگری» یا سوئالیسم تکوین یافت و ابتدا بر علم ادبی حکمفرما شد و واژه سورئالیسم را ابتدا آپولینز شاعر فرانسوی در 1917 به معنی لغوی «واقعیت برتر» آن هم در تفسیر یکی از نمایشنامه های خود به کار برد و این مکتب هنرهای تجسمی را در بر می گرفت و هنرمندان جدا شده از نهضت دادارا گرد خود آورده و بنای این مکتب مهم و رویا و تداعی آزاد و صور مکتوم در ضمیر ناهشیار است. و یکی از اهداف هنرمند یا شاعر این است که نیروی خیالی خود را با عقل و ارائه بیرون آورد و از قید و بند اجتماعی آزاد کند. از هنرمندان این دوره آرپ، جورجو اکیریکو، ماکس ارنست، کله، ماسون خوان میروه، پیکاسو و از هنرمندانی که بعدها این مکتب روی آوردند ماگریت، سالودوردالی جاکومتی پیکرتراش، تانگی، شاگال.

خصوصیات برخی از هنرمندان سورئال

ماکس تخیلی بی بند و مرز را در نقاشی هایش به کار می برد.

جانسون نقش های برانگیخته از ضمیر ناهشیار خود را بدون عقل و منطق ترسیم می‌کند.

تانگی: منظره های سرح آمیز و غیر زمینی را با تصویر موجودات عجیب غریب از موادی خمیری در لایتنی می سازد.

دالی: دنیای متنوعی دارد و با تضنن هنری و لوده گری ها ذهن جهانیان را پر ساختند.

ماگریت بلژیکی: از فعال ترین این هنرمندان کارهای برجسته می کرده.

کیریکو: تصویر افراد یا کودکانی هویت ناپذیر و شبیه به آدمک های جامه پوشیده را همراه با اشیایی که گویی برجا سنگ شده در فضاهای قالبی و برش خورده معماری های هندی و راستبر جایگزین می سازد. سایه هایی یکپارچه و هراس انگیز هگ نور می آفریند و انسان احساس کابوس زدگی می‌کند و حضور اشباحث پلید و نامرئی را گمان می برد.

سورئالیسم

شیوه هنری که از چندی پیش در میان اقوام مختلف جهان به چشم خورده و در سال 1924 به صورت نهفتی نودر آمد. با برخورداری از آزادی کامل و ارائه هرگونه تصویر یا کدائی نامانوس یا الهام و رویا و تجسم از خمیر ناخودآگاه کلا این مکتب با مکاتب دیگر فرق می‌کند . به طور یکه سوئالیسم با نظام کتب های دیگر به گونه ای قطع رابطه می‌کند. به همین خاطر مخالفین زیادی پیدا می‌کند. که می خواهند این مکتب را پوچ بخوانند و طردش کنند ولی بعد هنرمند در می یابد که زندگی و مخصوصاً زندگی روانی دو سطح جریان دارد. یکی معین و مشهود در خطوط و اجراء و دیگری که شاید پاره بزرگتر زندگی باشد پنهان به هم و نامعین. آدم مثل کوه یخ در زمان حرکت می‌کند. و تنها قسمتی از آن در بالای حد هشیار و هدف هنرمند سوئالیسم این است که قسمت زیره یعنی خمیر ناخودآگاه را کشف کند و برای اینکه از انواع سمبولیسم استفاده می‌کند. نظریه سورئال ها تا اعماق وجدان هنری اروپا و آمریکا نفوذ کرده.

گفته آندره برتون در مورد سورئالیسم: سورئالیسم خود کاری خالص روانی که منظور از آن عبارت است از افراد واقع اندیشه به طور اشخاصی یا مکتوب بهر نحو دیگر یعنی تصویر اندیشه. فارغ از هرگونه ضابطه عقلانی یا زیبایی شناسی.

امور رئالیسم برتر از رئالیسم یا حقیقیق تر و این نامی است که آپولونیز نویسنده فرانسوی در سال 1911 به آثارشاگال نقاش جوانی که به پاریس آمد. بود و سورئالیسم پس از جنگ جهانی اول به یک مکتب بلند آوازه بود گشت.

دراشاگال ممکن و ناممکن با هم در آویخته را اجرای کار هر کدام طبیعی است ولی طرز قرار گرفتن آنها در فضا طبیعی نیست. شاگال مناظر طبیعی را وصف نمی کند. بلکه طبیعت ذهنی و درونی که در آن دیروز و امروز و شدنی و بودنی داشته و خواسته در هم آمیخته است.

فرضیه سورئالیسم

فرو رفتن در خود و آزادی از قید و بند سنن و عادات و دانسته ها و بردن خود به اشارات و الهامات که از وجود آدمی بر می خیزد و شکل دادن به آنها بدون رعایت رسوم رایج شیوه کار هنرمندان سورئالیست هنرمند سوئالیست به جهانی می رسد که با جهان مانوس ما بسیار متفاوت است. جهانی با خواهش های تند و خروشان اوهام دیرین و ترس های کهنسال آرزوهایی بی رحم و امیدهای حد نشناس تهمه در خروش و غوغا و باز همه از سلطه تهدید گرد. عقل در سکوت و خاموشی همه جویای ظهور و همه ترسان از آن سکوتشان از فشار فریاد فرو خورده لرزان و سکونشان از شوق حرکت و انتظار پیچان.

مکتب سوئالیسم تا زمانی که جنبش داداد آخرین نفسهایش را در پاریس کشید صورت خارجی به خود نگرفته بود.

در نخستین سالهای بعد از جنگ جهانی اول نویسندگان فرانسوی می کوشیدند اصول نظریه زیبایی شناسی برگرفته از نظرات آرتور دو لونزه آمون آلفرد ژاری آپولیز را فرمول بندی کنند. اینان پاسخشان را در وجود دادائیستها که در پاریس بودند یافتند. بعد از مدتی آندره برتون با استفاده به این دلیل عجیب ولی احتمالاً درست کم جنبش دادا تدریجاً جنبه ای رسمی و آکادمیک خود را از آن کنار کشید و با نمایشگاه دادائیست ها محافظت کرد. که بعد از منجر به تکشیل کنگره پاریس شد. و پس از 1922 آندره به مقام سردبیری رسید و هنرمندان هم نظر با خود



خرید و دانلود تحقیق در مورد سورالیسم