واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

اعدام صدام قطعا مهمترین رخداد سیاسی اخیر جهان بود

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

اعدام صدام قطعا مهمترین رخداد سیاسی اخیر جهان بود. بازتاب این حادثه مهم و آگاهی از سایر تحولات عراق ازجمله انگیزه هایی بود که ما را بر آن داشت که با یکی از مسئولین عراقی به گفتگو بنشینیم . سفر آقای سیدمحسن حکیم مشاور سیاسی رئیس ائتلاف یکپارچه عراق به تهران فرصتی شد تا این مسائل را با وی در میان بگذاریم . مشروح این گفتگو در دو قسمت از نظر خوانندگان گرامی می گذرد.

سوال*ـ مردم جهان صبح روز شنبه 9 دی ماه که از خواب برخاستند با خبر اعدام صدام و پخش صحنه اعدام او از شبکه های تلویزیونی مواجه شدند. این حادثه تا حدود زیادی غیرمنتظره و غافلگیرکننده حتی برای ما خبرنگاران بود. علت اینکه اجرای حکم صدام به سرعت انجام شد آنهم در روز عیدفطر چه چیز بود؟ حکیم: البته اجرای حکم سریع نبود. بر طبق دادگاه ویژه که محاکمه صدام برعهده این دادگاه بود و باید بگویم این دادگاه مثل دادگاه های عمومی عراق نیست بعد از قطعی شدن حکم و پس از اجرای تمامی مراحل دادرسی و همچنین اخذ رای دادگاه تجدیدنظر حکم میبایست حداکثر تا 30 روز از تایید اجرا می شد. لذا حکم بعد از چند روز از تایید اجرا گردید و تمامی مراحل دادرسی و اجرای حکم که در قانون آمده است اجرا شد و اما اینکه گفته می شود چرا روز عید قربان حکم اجرا شد باید عرض کنم در همه مناطق عراق عید قربان روز شنبه نبود بلکه در بیشتر مناطق و برای اکثر مردم عراق روز یکشنبه عید قربان بود و حتی هیچیک از مراجع شیعه روز شنبه را عید اعلام نکردند.  سوال ـ براساس تقویم عراق روز عید قربان یکشنبه بود.حکیم: در عراق ما تقویم ملی به صورت موردنظر شما نداریم . در عراق سه دیوان وقف داریم : دیوان وقف شیعی دیوان وقف سنی و دیوان وقف سایر ادیان همچون آشوری انجیلی (مسیحی ) و سایر اقلیت های دیگر. لذا در عراق اینگونه نبود و اتفاقا آیت الله سیستانی به عنوان مرجع اول عراق روز یکشنبه را عید قربان اعلام کردند و هیچیک از مراجع هم روز شنبه را عید اعلام نکرده بودند. دوم اینکه از نظر شرعی و براساس بسیاری از فتاوی فقها روز شرعی از طلوع آفتاب است و صدام ساعت شش و پنج دقیقه به وقت عراق اعدام شد لذا حکم در لحظات اولیه بعد از اذان اجرا شد بنابراین ساعات روز را هم اگر چنانچه بخواهیم درنظر بگیریم اعدام صدام در روز نبود. ولی از دید ما اینها همه بهانه است . بهانه برای دفاع از صدام است و چون مستقیما نمی توانند از صدام دفاع کنند به این بهانه ها متوسل می شوند و این کارها را انجام می دهند.  سوال- شایع شده بود که آقای حکیم (سیدعبدالعزیز) و مقتداصدر هم جزو کسانی بودند که در صحنه اعدام صدام حاضر بودند..حکیم: نه نه آقای حکیم و نه آقای مقتدا صدر در آن محل حضور نداشتند. سوال- شما گفتید که اعدام صدام شتابزده نبود ولی آنگونه که می دانیم صدام در کمتر از 24 ساعت پس از تحویل به دولت عراق اعدام شد. در این باره شایعاتی مطرح شد دایر بر اینکه عواملی قصد داشتند صدام را فراری دهند و این یکی از علتهای تعجیل در اعدام صدام بود. آیا همینگونه بود؟ حکیم: البته بنده خبر دقیقی ندارم که آیا واقعا قصد و نقشه ای بود که صدام را فراری دهند ولی آنچه که مهم است ما باید به مبانی و اصول مراجعه کنیم . اصول و مبانی می گوید هر زمان تمامی مراحل آیین دادرسی در مورد هر متهمی طی شد دیگر نیازی به تاخیر نیست زیرا هرگونه تاخیر برخلاف عدالت است و عدم اجرای حکم خود در راستای نفی عدالت است بنابراین دیگر معنایی ندارد پس از طی همه مراحل حکم معطل بماند. ضمن اینکه بقای صدام خود یکی از عوامل تشدید و تداوم ناامنی و بی ثباتی عراق بود چرا برای اینکه ما اگر تجزیه و تحلیل کنیم پی می بریم ریشه های ناامنی در عراق دو ریشه و عامل اساسی دارد. این دوعامل به عنوان عوامل اساسی و بنیادین ناامنی در عراق هستند. یکی در واقع سازمانهای « تکفیرگرا » که مهمترین آن القاعده است و البته تنها القاعده نیست در این طیف همه جریانهایی که تفکر افراطی دارند جای می گیرند. دوم بعثی ها همانهایی که سالیان سال یعنی 35 سال در عراق حاکم بودند و به تمامی ریزوبم و همچنین جزئیات وضعیت عراق آشنا بوده و بر امور مسلط و سوار بودند. عناصر این جریان دارای دانش و خبرگی نظامی و امنیتی هستند و سلاح هایی که در زمان صدام بود را به یغما بردند به دلیل اینکه آمریکاییها در این زمینه نتوانستند مانع از تاراج اسلحه ها توسط افراد غیرمسئول شوند از این رو انبارهای پادگانها به سرعت تخلیه شد و این دوعنصر مهمترین عامل ناامنی در عراق بوده اند. عنصر دوم که در واقع اساس و محور ناآرامی هاست برای اینکه تمامی اطلاعات و حمایت های لجستیکی و سازماندهی همه این موارد توسط بعثی ها انجام می شود و جالب است که به جرات بگویم هیچ عملیات انتحاری توسط بعثی ها انجام نشده است . آنها وظیفه خط دهی شناسایی اماکن موردنظر تامین ابزار و تجهیزات لازم برای انفجارها را برعهده دارند ولی آن کسی که سوار بر خودرو خود را منفجر می کند یک فرد « تکفیرگرا » و « افراطی مذهبی » است . بنابراین اینها (بعثی ها) به امید این هستند که بعث را به قدرت بازگردانند خوب رهبر بعثی ها کیست فقط صدام است و هر کس چیز دیگری بگوید یا اینکه واقعیت تشکیلات بعثی ها را به طور کامل نمی شناسد و یا اینکه خیال پردازی می کند. رهبریت و « لیدر » طیف بعثی تنها و تنها صدام بود و هیچکس دیگری نیست . بعد از صدام نفر دومی در تشکیلات بعث وجود ندارد چرا که اصولا صدام نفر دومی را باقی نگذاشت و هرکس که می توانست موقعیت او را تهدید کند صدام او را از بین برد. شاید اگر مثلا « عدنان خیرالله تلفاح » بود یا « حسین کامل » بود اینها شاید ولی صدام هیچ فرد دومی را برای خود باقی نگذاشت . لذا فقط (محوریت ) صدام بود. خوب در هر حرکت سیاسی اول اینکه رهبریت حرف اول را می زند و بعد از آن سازماندهی برنامه ریزی و فعالیت ایدئولوژیک و همچنین کسب حمایت های مردمی اینها همگی عناصر تقویت کننده یک حرکت هستند. خوب الان در موردبعثی ها می بینیم که ایدوئولوژی آنها تقریبا از بین رفته ومضمحل شده است و توانایی بازگشت به صحنه سیاسی را ندارند.باتوجه به اینکه در قوانین هم به خصوص درقانون اساسی بازگشت این تفکر به صحنه سیاست تحت عنوان « طرح ریشه کنی حزب بعث » مسدود شده است . دوم اینکه تشکیلات فرماندهی آنها از هم فروپاشیده است . خیلی از سران بعث در زندان هستندو تعدادی نیز به خارج گریخته اند. در عراق فرماندهان و رهبران حزب بعث هیچکدام نیستند. البته مسئولان بعث رده های پایینتر ممکن است باشند ولی دررده مسئولان ارشد هیچکدام نیستند. سوم اینکه چارت سازمانی آنها کاملا فروپاشید. الان ما در عراق به خصوص در مناطق شیعه نشین فعالیت علنی حزب بعث نداریم و بقایای بعثی ها نیز تحت پیگرد نیروهای دولتی وحتی نیروهای مردمی هستند. باتوجه به این امر که می ماند رهبری آن تشکیلات که شیرازه حزب بعث را تشکیل می داد و امید به بازگشت به دوران و نظام سابق البته به رهبری صدام حسین را در دل هواداران بعث زنده نگاه می داشت . با اعدام صدام آن انگیزه از بین رفت دیگر صدام حسینی نیست که باز گردد وهمچنین جایگزینی دیگر و شخص دومی نیست که بتواند خلا صدام را پر کند. هیچ فردی نیست بعد از او. بنابراین اعدام صدام عامل موثری است در اعاده امنیت و ثبات به عراق و به همین دلیل بود که در اعدام صدام نباید هیچ تاخیری صورت می گرفت . سوال- دولت عراق با تعجیل در اجرای حکم صدام در واقع تنها منافع خود را در نظر گرفت ولی مردم ایران و همچنین کویت مایل بودند شاهد محاکمه صدام در تجاوز به کشورهای خود باشند و پرونده محاکمه صدام در جنایت علیه این کشورها نیز مورد رسیدگی قرار گیرد که با اعدام صدام این خواسته برآورده نشد و بدون رسیدگی ماند. دولت عراق چرا مجال رسیدگی به این پرونده ها را نداد؟ حکیم: البته در اینجا دو بحث وجود دارد. نخست اینکه پرونده حمله صدام به جمهوری اسلامی ایران متاسفانه تاکنون تحویل دادگاه نشده است و این در واقع سوالی است که بایستی از مسئولان امر جمهوری اسلامی کرد. این موضوعی نیست که در دست دولت عراق باشد. هنوز پرونده شکایت ایران واصل نشده است . در هر دادگاه و پرونده ای ابتدا بایستی شاکی وجود داشته باشد شاکی هم باید حتما شکایتی ارائه دهد که آن شکایت تا به امروز تحویل دادگاه نشده است . کجاست آن شکایت دوم ما از همان اول دو نظر درباره محاکمه صدام داشتیم . یک نظر این بود که این دادگاه را به یک دادگاه مستند تاریخی تبدیل کنیم و بیاییم تمامی جنایات صدام را جز به جز مطرح سازیم و این بشود مستند. که این امر مستلزم زمان زیادی بود وشاید 40 تا 50 سال طول می کشید چرا که یک پرونده « دجیل » که به نسبت پرونده های جنایات دیگر صدام سبک بود البته به نسبت آن پرونده ها یعنی نسبت به پرونده های « انفال » « انتفاضه » (عراق ) حلبچه همین حمله به جمهوری اسلامی و حمله به کویت سبک بود و قابل مقایسه با آنها نبود. خوب یک چنین دادگاهی یکسال طول کشید تا حکم صادر شود. اگر بنا بود هر یک از این دادگاهها طی شود و بررسی گردد شاید فقط پرونده جنگ جمهوری اسلامی سالها زمان می برد چرا که هزاران سند و مدرک در این باره وجود دارد. لذا وظیفه آن دادگاه این نبود. ضمن اینکه اسناد جنگ وجود دارد و قابل پیگیری است . لذا ما اگر صدام را فقط درباره جنایات مورد رسیدگی شده اعدام کردیم خدمتی به تمامی کشورهای منطقه بود زیرا امنیت کشورهای منطقه به هم وابسته است همانگونه که می بینیم مسائل ناامنی در خوزستان بوجود آمد در اردن بوجود آمد و همه اینها نشان می دهد امنیت کشورهای منطقه با هم مرتبط است اما این بدان معنا نیست که دیگران پرونده های خود را دنبال نکنند و مطرح نسازند و احقاق حق نکنند و باید در نظر داشت که فقط صدام تنها مقصر این پرونده ها نبود و دیگرانی بودند و زنده هستند ودر این امور دخالت داشتند لذا می توان این پرونده ها را دنبال کرد. سوال- با وجود این هنوز این شائبه وجوددارد که غرب می خواست با اعدام سریع صدام اسرارو حقایق همدستی غرب با دیکتاتور عراق همراه با صدام به گور سپرده شود. حکیم: من فکر نمی کنم لااقل آنچه که نظر دولت عراق است به هیچ وجه اینگونه نبود. علت تقدم طرح پرونده « دجیل » آماده بودن این پرونده بود . الان ما 13 پرونده داریم که بایستی به این ها رسیدگی شود. مثلا کویت پرونده دارد ولی ایران هنوز پرونده را نداده است . واقعیتی است . در مورد پرونده « انفال » هنوز در ابتدای کار هستیم چون 60 تا شاهد وجود دارد . همین پرونده « دجیل » 7 تا 8 شاهد داشت دیدیم چه قدر طول کشید . خوب طرح همه این پرونده ها خیلی طول می کشید و تنها به ضرر منافع عراق و حتی منافع منطقه بود. البته محکومیت صدام در محافل بین المللی به اثبات رسیده بود . مثلا در 9 دسامبر1991 آقای خاویر پرزدکویار بر طبق تفسیر بند 6 قطعنامه 598 به طور واضح صدام را آغاز کننده جنگ خواند. دبیرکل وقت سازمان ملل در آن زمان پس از بررسی ابعاد مختلف جنگ خسارات مستقیم را 97 2 میلیارددلار برآورد کرد که بعد از آن برآورد میدانی بایستی به شورای امنیت گزارش می کرد که کدام طرف آغازگر جنگ بوده است که این گزارش را آقای پرز دکوئیار 21 روز قبل از پایان دوره دبیرکلی خود به آقای « پطرس غالی » تحویل داد و گزارش خود را مبنی بر اینکه صدام آغازگر جنگ بوده است در 9 دسامبر همان سال به شورای امنیت داد. لذا از جنبه بین المللی می خواهم بگویم که محکومیت صدام محرز بوده است و شکی نیست و حتی آقای حکیم (عبدالعزیز) هم موقعی که رئیس شورای حکومتی عراق بود در لندن اعلام کرد که در واقع حق جمهوری اسلامی ایران است که خسارات خود را مطالبه بکند اگرچه این موضع گیری به مذاق خیلی از سیاستمداران عراقی ازجمله برادران اهل تسنن خوش نیامد ولی واقعیتی است اگرچه از جمهوری اسلامی انتظار می رود با درنظرگرفتن وضعیت جدید در عراق با این موضوع برخورد کند. لذا من فکر نمی کنم چه طرح این پرونده و یا عدم طرح آن در زمان مذکور (قبل از مرگ صدام ) خیلی تغییری در واقعیت های موجود ایجاد نماید. درست است که شاید از نظر سیاسی تغییرهایی را ممکن است ایجاد کند ولی الان اسناد کافی وجود دارد شرکتهایی که به صدام سلاح شیمیایی می فروختند سندهای آن هست و در واقع چه کشورهایی در جنگ (علیه ایران ) مشارکت داشته اند بر همگان عیان است و فکر نمی کنم چه چیزی پنهان مانده باشد. با این وجود در چارچوب قانونی اگر این اتفاق می افتاد و پرونده جمهوری اسلامی هم مطرح می شد بهتر بود هرچند که باز تاکید می کنم هرگونه تاخیر در اجرای عدالت درباره صدام به ضرر ملت های منطقه بود. سوال- اعدام صدام رخداد مهمی است و بالطبع سئوالات زیادی پیرامون این موضوع مطرح است . یک سئوال این است که باتوجه به اینکه صدام از مهره های آمریکا بود و حداقل در مقاطعی از حاکمیتش بر عراق خدمات زیادی به منافع آمریکا نمود چرا آمریکائیها با اعدام او موافقت کردند با درنظرگرفتن این که اعدام صدام می تواند تبعات ناخوشایندی برای آمریکا در بین سایر متحدین منطقه ای اش ایجاد کند؟حکیم: البته به این سئوال از دو منظر می توان پاسخ داد. نخست اینکه آیا واقعا باید ببینیم که آمریکا مخالف اعدام بود بنده شخصا به عنوان یک ناظر در صحنه عمل هیچگونه دلیلی نمی بینم که آمریکا مخالف اعدام صدام باشد چرا چونکه آمریکا این جنگ (علیه عراق ) را که انجام داد با طرح اتهام های گوناگون به صدام بود. خوب بنابراین اعدام صدام می تواند یکی از پیروزی های خود آمریکائیها نیز باشد چونکه دولتمردان آمریکا به مردم آن کشور گفتند که صدام سرمنشا تمامی فتنه ها هست و از سازمان های تروریستی مثل القاعده که آمدند و آمریکا را مورد حمله قرار دادند حمایت می کند. دوم اینکه دارای سلاح کشتار جنگی است و این می تواند برای صلح و امنیت بین المللی خطرناک باشد و سوم اینکه تهدیدی شده است برای تمامی هم پیمانان ما مثل کویت و عربستان و کشورهای دیگر منطقه لذا اعدام صدام می توانست تکمیل کننده پروژه آنها باشد. این از یک طرف . اما از طرف دیگر به عنوان یک عراقی باید بگویم ما نه تابع آمریکا هستیم و نه اینکه پیرو تحلیل ها و دیدگاههای آنها هستیم بلکه تابع ملت عراق هستیم . ملت عراق این دولت را انتخاب کرده و این دولت مردمی ترین دولتی است که در طول تاریخ 1200 ساله عراق بوده است . هیچ وقت در طول تاریخ عراق ما شاهد نبودیم دولتی به این معنی و مانند این دولت منتخب مردم باشد . 600 لیست یا گروه سیاسی در انتخابات عراق شرکت کرده اند شاید نزدیک به 400 گروه از سنی ها بوده اند . شیعه ها هم بوده اند کردها هم بوده اند همه آشوری ترکمن و از همه قوم ها در انتخابات شرکت کردند و این پارلمان تشکیل شد و مجلس نمایندگان عراق دولت فعلی را تشکیل دادند. بنابراین دولت فعلی کاملا یک دولت مردمی است . ما باید تابع رای مردم باشیم . اگرچه شاید آمریکا در نظر داشت اعدام تاخیر بیفتد که ببینند چه اتفاقی می افتد اما ما نه من براساس اطلاع کافی و با صراحت اعلام می کنم اعدام صدام عراقی بود و اگر کسانی به شکلی گفتند آمریکا صدام را اعدام کرد به شدت در اشتباه هستند.این را عرض بکنم اصلا آمریکا در اعدام صدام دخیل نبود و انصافا اراده دولتمردان عراق بود که باعث اعدام صدام



خرید و دانلود  اعدام صدام قطعا مهمترین رخداد سیاسی اخیر جهان بود


پاورپوینت در مورد پاور روانشناسی سیاسی

پاورپوینت در مورد پاور روانشناسی سیاسی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل :  .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید : 21 اسلاید

 قسمتی از متن .ppt : 

 

روانشناسی سیاسی

1

مقدمه:

روانشناسی علمی است که از دو تبار متأثراست از یکسو

از روانشناسی و حوزه های مختلف آن و از سوی دیگر از علوم سیاسی و سیاستگذاران.

علم سیاست که با روابط سیاسی انسانها سرو کار دارد نمی تواند اثرهای روانشناختی را نادیده بگیرد.

2

چند نظریه:

والتر لیمپن در دهه 1910:

بزرگترین خطای تفکر سیاسی ما این است که بدون اشاره به انسان بخواهیم از علم سیاست سخن بگوییم.

دوالاس :

نیاز به وجود رابطه نزدیک بین دو رشته “روانشناسی” و”علم و سیاست” را ضروری میدانست.

جیمز بریس:

علم سیاست ریشه بر روانشناسی دارد.

3

روانشناسی چیست؟

به گونه های مختلفی تعریف شده است، نخستین دسته از روانشناسان حوزه کار خود را مطالعه فعالیت های ذهنی میدانستند.

روانشناسی تقریبا با همه جنبه های انسان سروکار دارد، پژوهشهای روانشناختی در تمام زندگی فردی و اجتماعی توسعه دارد.

4



خرید و دانلود پاورپوینت در مورد پاور روانشناسی سیاسی


تحقیق در مورد رابطه سیاسی اسرائیل و ترکیه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 7 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

اسرائیل _ ترکیه: رابطه راهبردی یا ائتلاف موقتی؟

اسرائیل و ترکیه به دلایل راهبردی با هم همکاری می کنند و عنوان مناسب رابطه آنها» رابطه راهبردی «است نه» ائتلاف «. هیچکدام از دو طرف ملزم نیست در صورتی که یکی از آنها مورد حمله قرار گرفت، وارد جنگ شود.

ترکیه و اسرائیل از سالهای دهه ۱۹۵۰ با هم روابط غیررسمی داشتند اما این رابطه در سالهای دهه ۱۹۹۰ بعد علنی و جدیدی پیدا کرد که فرماندهان نظامی آنها یک رشته تمرین ها و موافقت نامه های نظامی را شروع کردند. تا سال ،۲۰۰۰ این رابطه گسترش یافت و شامل تمرینهای نظامی و آموزش مشترک، تولید مشترک سامانه های موشکی، ارتقای هواپیمای آمریکایی .

برقراری روابط نزدیک با اسرائیل اقدام جسورانه ای برای ترکیه بود. این اقدام آنکارا که مدتها از مواضع اعراب در مورد فرایند صلح حمایت می کرد، رنگ و بوی تغییر جانبداری عمده در فرایند صلح عرب _ اسرائیل داشت. اما اینگونه نبود. موافقتنامه ۱۹۹۳ اسلو به خصوص به رسمیت شناخته شدن اسرائیل توسط سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف)، این امکان را به آنکارا داد که بدون انتقاد از جانب ساف، رابطه با اسرائیل را پیگیری کند. سیاست علنی ترکها در قبال فرایند صلح همچنان مبتنی برطرفداری از فلسطینیان است. ترکیه در سال ۱۹۸۸ «کشور فلسطینی را به رسمیت شناخت اما هیچ نقش قابل توجهی در معادله اسرائیل _ فلسطینیان ندارد. در این حال، نزول رابطه آنکارا با جهان عرب و ایران گسترش مناسبات آن را با اسرائیل تسهیل کرد.اسرائیل و ترکیه به دلایل راهبردی با هم همکاری می کنند و عنوان مناسب رابطه آنها» رابطه راهبردی «است نه» ائتلاف «. هیچکدام از دو طرف ملزم نیست در صورتی که یکی از آنها مورد حمله قرار گرفت، وارد جنگ شود و تصور شرایطی که هر کدام از این دو دست به چنین کاری بزنند، دشوار است. این راهبرد بر پایه دو نیاز مشترک استوار است: مهمترین آن بعد نظامی _ امنیتی و دومی اقتصادی است. از میان حدود بیست و چهار موافقت نامه که ترکیه و اسرائیل از سال ۱۹۹۳ با هم امضا کرده اند، قراردادهای اصلی در برگیرنده همکاری و آموزش نظامی، همکاری دفاعی _ صنعتی و یک قرارداد تجارت آزاد بوده است که همه در سال ۱۹۹۶ منعقد شدند. هر دو طرف از آنها منتفع شده اند:

اسرائیل برای آموزش خلبانهای خود در مأموریتهای دوربرد به قلمرو هوایی ترکیه دسترسی پیدا می کند، توانایی خود را برای جمع آوری اطلاعات از سوریه، عراق و ایران افزایش می دهد، بازار فروش اسلحه خود را گسترش می دهد، از انزوای منطقه ای خود می کاهد و خود را به عنوان شریکی برای کشورهای مسلمان نشین اتحاد شوروی سابق مطرح می کند. اسرائیل جنگنده های اف۴ و اف۵ ترکیه را ارتقا داده و مطبوعات اسرائیل از تدوین قراردادهای نظامی دیگر خبر داده اند.

ترکیه دانش نظامی خود را از طریق آموزش مشترک و همکاری نزدیک با ارتش اسرائیل تقویت می کند، توانایی جمع آوری اطلاعات خود را از همسایگان مخاصم و بالقوه دشمن افزایش می دهد و مهمتر اینکه به منابع تسلیحاتی پیشرفته دست می یابد که طرفداران یونانی ها، ارمنی ها، کردها و حقوق بشر نمی توانند جلوی آن را بگیرند. آنکارا به همین دلیل نمی تواند به کشوهای اروپای غربی و آمریکا به عنوان منبع تسلیحاتی مطمئن نگاه کند. به علاوه ترکها فکرمی کنند روابط نزدیک با اسرائیل در طول زمان جایگاه آنان را نزد کنگره آمریکا بهبود خواهد بخشید.

انگیزه ابتدایی آنکارا برای ایجاد روابط نزدیک با اسرائیل تقویت بازدارندگی آن در برابر سوریه بود که با اسرائیل و ترکیه هم مرز و مدتها از جنبش جدایی طلب کرد ضد ترک شامل حزب خلق کرد (PKK) و سایر گروههای تروریستی ضد ترک حمایت کرده است. ترکیه توانست در اکتبر ۱۹۹۸ که دمشق زیر فشار تهدید حمله عبدالله اوجالان رهبر این حزب را اخراج کرد تا حد زیادی به این هدف دست یافت. تصور غالب بر این است که اسد رئیس جمهوری سوریه از آن بیم داشت که جنگ با ترکیه، اسرائیل را نیز وارد مناقشه کند و از این رو تصمیم گرفت تسلیم اوجالان مسیر عاقلانه تری است. در مورد بعد اقتصادی،  حجم تجارت دو جانبه در سالهای دهه ۱۹۹۰ گسترش یافت، به خصوص با موافقتنامه تجارت آزاد دو جانبه ،۱۹۹۷ حجم تجارت که در سال ،۱۹۸۹ ۹۰ ملیون دلار بود، در سال ۱۹۹۹ به ۹۰۰ میلیون دلار افزایش یافت، یعنی ده برابر افزایش. در سال ،۱۹۹۹ اسرائیل به صورت بزرگترین بازار صادراتی ترکیه در خاورمیانه درآمد. همچنین اسرائیل امکان خرید آب را از ترکیه بررسی می کند.ترکیه و اسرائیل عقاید متفاوتی درباره برخی موضوعهای مهم مربوط به امنیت منطقه دارند. ترکیه از عراق یکپارچه و دولت مرکز مقتدر حمایت می کند و حتی حاضر بود صدام حسین چتر حکومت مرکزی خود را بر منطقه شمال بگستراند که عمدتا شامل استانهای کردنشین است. اسرائیل عراق ضعیف، تجزیه شده و حتی ورشکسته را ترجیح می دهد که همه اینها نزد ترکیه مطرود است. آنکارا از ظهور یک کشور کرد بیمناک است که اسرائیل در گذشته مشوق آن بود. اسرائیل به ایران به دیده تهدید وجودی می نگرد. ترکیه به رغم اختلافات ایدئولوژیک و روابط اغلب پرتنش با تهران، چنین دیدگاهی ندارد.

جنبه های نظامی و اقتصادی همکاری ترکیه _ اسرائیل احتمالا همچنان قوی خواهد ماند. در واقع موانع چندانی وجود ندارد. بیشتر انتقاد از جانب کشورهایی مطرح شده که با ترکیه هم مرز هستند و بیش از سایرین به طور مستقیم تهدید را احساس می کنند، یعنی ایران، سوریه و قبلا عراق شدت مخالفتهای منطقه ای و در میان کشورهای مسلمان مانند اقدام ایران در جریان نشست سازمان کنفرانس اسلامی در سال ۱۹۹۷ در تهران، اغلب کمتر از آن است که نمایانده می شود پیش بینی در این مورد که مناسبات ترکیه _ اسرائیل منطقه را تجزیه می کند و باعث شکل گیری ضد ائتلافهای تهدیدکننده ای مثلا



خرید و دانلود تحقیق در مورد رابطه سیاسی اسرائیل و ترکیه


تحقیق در مورد حکومت های سیاسی 8 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 8 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حکومت های حزبی:

یکی از مشکلاتی که در صفحات شمال کشور وجود دارد، حکمروایی افراد وابسته به گروه های زورمند و مسلح سابق همان صفحات می باشد. قیوم بابک روزنامه نگار و یکی از صاحبنظران سیاسی در شمال کشور، به این عقیده است که سیستم حکومت داری در این مناطق، پیش از اینکه بر اساس حاکمیت دولت مرکزی بنا شده باشد، روی حاکمیت احزاب و حلقه های سیاسی صاحب قدرت در منطقه استوار می باشد.

این سیستم، سبب شده تا اشخاص و افرادی که پست ها و مسوولیت های بالای اجرایی ولایات شمال را عهده دار می باشند، پیش از اینکه خود را مامور دولت مرکزی و مؤظف به اجرای فرامین رئیس دولت احساس کنند، پایبند مسوولیت ها و مرام های حزبی و ملزم به پاسداری از منافع آن می دانند و به آن متعهد هستند. قدرت در شمال کشور، میان احزاب قوی تقسیم گردیده و بر اساس منافع احزاب نیز جریان دارد. در چنین صورتی، دولت مرکزی نباید امیدوار باشد که زندگی مردم در شمال کشور، در آرامش و رفاه سپری گردد و مردم، به مرور زمان به دولت مرکزی علاقمندی و دلگرمی پیدا نمایند. بلکه این وضعیت سبب می شود تا مردم، روز به روز نسبت به حکومت بی اعتماد شده امید خویش را از دست دهند؛ زیرا مقامات محلی نه تنها به فکر مردم نمی باشند که مدام در پی تحکیم پایه های اقتدار خود و حزب خود بوده، خدمت و وفاداری به مردم از نظر آنها در ردهء آخر قرار دارد.

در ولایت بلخ، بیشترین اقتدار نصیب جمعیت اسلامی می باشد. بیشتر پست ها و مقامات دولتی شامل ریاست ها و مدیریت های عالی، به افراد وابسته به این تنظیم توزیع گردیده اند. در ولایات سرپل، فاریاب و جوزجان، جنبش شمال به قدرت می باشد و افراد وابسته به این جنبش، قدرت های اجرایی دولتی را به دست گرفته اند. بغلان و سمنگان با اینکه والی های حزبی دارند؛ اما تا اندازه یی زیر کنترول دولت مرکزی می باشند. جالب است که بعضی از افراد سابقه دار حزب اسلامی نیز که در شمال بر سر قدرت می باشند، خویشتن را با خواسته ها و معیارهای احزاب صاحب قدرت در این ولایات، عیار کرده اند.

در چنین وضعیتی، بسیار بعید است که عامه مردم از مزایا و خدماتی که از دولت انتظار می رود، مستفید شوند. عبدالمنان یکی از شهروندان مزار شریف که در دروازه بلخ به صرافی اشتغال دارد، از اوضاع بازسازی در این ولایت، ناراضی بوده و مدعی است که بازسازی در ولایت بلخ، قسمی پیشرفته که سود شخصی مقامات دولتی را در پی داشته است. وی می گوید: "از تمام سرک های اطراف مزار، توجه زیاد به سرک شولگر شده، دلیلش هم این است که رئیس صاحب اقتصاد از شولگر است و اگر سرک خراب باشد، رفت و آمد برایش مشکل می باشد."

قدرت های پنهان:

در بخش وسیعی از شمال کشور، پروسه"دی دی آر" تکمیل شده و پروسه دایاگ نیز در بخشی از این مناطق، آغاز شده است. از سوی مسوولان دایاگ، تبلیغات گستردهی ی صورت می گیرد تا مردم به پیوستن به این پروسه تشویق شوند. روی تابلوهای تبلیغاتی در کنار سرک ها، اعلانات دایاگ نصب می باشند و از طریق رادیوها و تلویزیون های محلی نیز اعلانات در مورد دایاگ به نشر می رسند.

در بعضی از ولایات شمال، هنوز هم قدرت های مسلح محلی، موجود می باشند. در کابل نیز قبلا اعلان شده بود که حدود دو هزار گروه مسلح غیرمسوول در سطح کشور وجود دارند. وجود قوت های نظامی غیرمسوول، غیررسمی و پنهان در کشور، باعث ناامنی و ایجاد تنش در جامعه می گردد. در صفحات شمال نیز قوماندانان محلی، باعث به وجود آمدن تنش و درگیری های منطقوی و همچنان دزدی و چپاول می گردند.

تعدادی از قوماندانان سابقه، نیروهای وفادار به خود را حفظ کرده اند. قوماندانان، به این دلیل افراد خود را به صورت غیررسمی نگهداشته اند که از کارکرد گذشتهء خویش با خبر می باشند و می دانند که اگر نیروهای نظامی آنها از بین بروند، به انتقام از رفتارهای گذشتهء شان دچار می شوند. آنها به افراد وابسته به خود، قول داده اند که برای شان معاش داده و نیازمندی های شان را تامین خواهند کرد. نبود کار، خراب شدن محصولات تربار زراعتی، حاصل ندادن مزارع دیمه و تخریب مزارع کوکنار، سبب شده است تا افراد وابسته به قوماندانان محلی، ماندن در حلقه های مربوط به آنان را نسبت به بیکاری و سرگردان شدن در میان بیکاران جامعه، ترجیح دهند. قوماندانان غیرمسوول، برای اینکه بتوانند معاشات و نیازمندی های نظامیان خویش را تامین کنند، دست به هر کاری می زنند. یکی از ساکنان ولایت سرپل که بره های خود را برای فروش در بازار شولگر ( یکی از ولسوالی های مربوط به ولایت بلخ و واقع در غرب مزار شریف) آورده است، در مورد می گوید که بسیاری از قوماندانان سابقه، ظاهراً خود را به "دی دی آر" تسلیم کرده اند؛ ولی در خفا اسلحه و مهمات و افراد نظامی دارند. آنها دست به هر کاری می زنند تا پول و پیسه مورد ضرورت خود و افراد خود را به دست آورند. وی که به دلیل ترس از یک قوماندان محلی، از افشای نامش خودداری می کند و با خنده می گوید: "اگر نامش افشا شود؛ - منان شکم پاره - شکمش را پاره خواهد کرد"، در مورد اوضاع و احوال امنیتی در ولایت خود، بسیار نگرانی دارد. وی مدعی است که یکی از قوماندانان محلی به نام "منان شکم پاره" برای تامین معاشات افراد خویش، تا کنون دوبار بر برنامه همبستگی ملی حمله کرده و در یک مرتبه مبلغ 420000 افغانی را دزدیده است.

یکی از قوماندانان وابسته به منان که نام مستعار خود را جان بای ذکر می کند، وضعیت امنیتی در سرپل و جوزجان را خطرناک می بیند. وی به این نظر است که اگرچه این دو ولایت، تا اندازه یی تحت کنترول جنبش قرار دارند و جنبش هم نمی خواهد تا رابطه اش با دولت مرکزی خراب شود و بناءً برای تامین امنیت تلاش خواهد کرد؛ ولی در داخل جنبش هم مشکلات زیادی به وجود آمده است که نمی توان بر اقتدار رهبری آن امیدوار بود. وی به ماجرای لت و کوب فیض الله ذکی نماینده جوزجان در ولسی جرگه اشاره کرده، مدعی است که این مسئله نشاندهنده اختلاف وسیع در میان رهبری جنبش بوده و در آینده مشکلاتی را برای مردم ایجاد خواهد کرد. به نظر "جان بای" قوماندانان محلی، کوشش می کنند تا خرج خود و افراد تحت فرمان خویش را تامین کنند و در این راه اگر هر کاری برای شان پیشنهاد شود، از انجام آن انکار نمی کنند؛ چه قاچاق مواد مخدر باشد، چه قتل و اختطاف و ترور. وی مدعی است که هم اکنون از سوی جریان نامعلومی که سر و ته آن پیدا نیست، در منطقه صیاد واقع در غرب سرپل، اسلحه میان مردم توزیع می گردد. به نظر وی بسیاری از حملات تخریبی در صفحات شمال به نام طالب صورت می گیرد؛ اما عوامل آن طالب نبوده بلکه کسانی می باشند که با طالبان وارد معامله می شوند. به نظر این قوماندان محلی، تنها چیزی که راه مخالفان دولت به ویژه طالبان و افراد حزب اسلامی را در شمال کشور هموار می کند، فساد اداری در دستگاه اداری دولتی و تلاش نکردن دولت برای ارائه خدمات عامه به مردم



خرید و دانلود تحقیق در مورد حکومت های سیاسی 8 ص


مقاله درمورد. بهره گیرى از ابعاد سیاسى حج

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

بهره‌گیرى از ابعاد سیاسى حج

 

حج در اسلام، ذخیره‏اى ارزشمند، بلند پایه و جاوید و چشمه‏اى همیشه جوشان با جویبارهاى گوارا، زلال و یک مکتب سازنده و بالنده است و همواره تشنگان را به سوى خود مى‏طلبد تا به آنها حیات و نشاط ببخشد.

با کمال تأسف، بیشتر حاجیان، از حج تنها به پوسته‏اى از آن قناعت کرده و مغز آن را به دور افکنده‏اند، و یا این که حج را وسیله تفریح و سیر و سیاحت و یا تظاهر و تهیه وسائل مادى و شخصى خود قرار داده‏اند، و هرگز به روح آن توجه نمى‏کنند. روشن است که چنین حجى، حج ابراهیمى و حج محمدى(ص) نخواهد بود.

حج، تنها یک عبادت محض و خودسازى بدون توجه به اجتماع نیست؛ بلکه حج:

در عین آن که خودسازى است، وسیله جامعه‌سازى است.

و در عین آن که موجب ارتقاء فضائل اخلاقى است، وسیله‏اى براى سامان بخشیدن سیاست اسلامى است.

و در عین آن که گناه‌زدائى است، وسیله‏اى براى امام شناسى، و حرکت در مسیر جهت‌گیرى امام بر حق است.

با کمال تأسف، بیشتر حاجیان، از حج تنها به پوسته‏اى از آن قناعت کرده و مغز آن را به دور افکنده‏اند، و یا این که حج را وسیله تفریح و سیر و سیاحت و یا تظاهر و تهیه وسائل مادى و شخصى خود قرار داده‏اند، و هرگز به روح آن توجه نمى‏کنند. روشن است که چنین حجى، حج ابراهیمى و حج محمدى(ص) نخواهد بود.

حج در اسلام در عین این که پاکترین و عمیق‌ترین عبادت براى تطهیر و شستشوى روح و روان از هر گونه آلودگى است، مؤثرترین وسیله براى تبیین و پیشبرد اهداف سیاسى است، و اصولاً نمى‏توان حج را از دو خصیصه «عبادت» و «سیاست» جدا کرد، که این دو تار و پود حج را تشکیل مى‏دهند، چرا که روح عبادت، توجه به خدا است، و روح سیاست توجه به خلق خدا، و این دو در مراسم حج آنچنان به هم آمیخته‏اند که جدا کردن هر یک، مساوى با نابودى اصل حج است، به عبارت روشن‌تر امور سیاسى در سطح عالى و کامل، آنچنان در یکایک دستورهاى حج، جریان دارد، که خون در پیکر انسان جارى و سارى است، و آنان که منهاى توجه به جنبه‏هاى سیاسى حج، به انجام مراسم حج مى‏پردازند، و تنها به پوسته‏اى از ظواهر عبادى حج قناعت مى‏کنند، قطعاً بدانند که حج را از محتوایش خارج کرده، و هیچ گونه بهره صحیح از آن نخواهند برد، براى دریافت این مطلب به روایت زیر توجه کنید:

امام باقر علیه السلام همراه یکى از روشن‌دلان به نام ابوبصیر، در مراسم حج شرکت نمود، ابوبصیر، ناله و فریاد و صداى گریه بسیار شنیده گفت: «ما اَکْثَرَ الْحَجیجُ وَ اَعْظَمَ الضَّجِیجُ»؛ «چقدر حاجى زیاد است، و گریه مردم، عظیم و گسترده مى‏باشد.»

عصر امام باقر علیه السلام بود، طاغوتیان بنى‌امیه بر سراسر نقاط اسلامى حکومت مى‏کردند، اکثر مردم دنباله رو آنها بودند، و از اسلام جز پوستى دیده نمى‏شد، حج آنها نیز همان حج طاغوتى بود، در ظاهر طواف کعبه مى‏کردند و



خرید و دانلود مقاله درمورد. بهره گیرى از ابعاد سیاسى حج