واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره شخصیت فاطمه10

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

شخصیت فاطمه (س) از دیدگاه پیامبر

شاءن و منزلت فاطمه زهرا علیهاالسلام را همین بس که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله درباره اش زیباترین سخنان را بیان فرموده که درباره هیچ یک از زنان عالم چنین چیزى نفرموده حتى درباره همسر و سایر دختران خود.اینک از میان دهها روایتى که درباره این شخصیت بى نظیر نقل گردیده به چند روایت بسنده کرده سپس به نکاتى در این جهت اشاره اى خواهیم داشت :1- فاطمه علیهاالسلام پاره تن پیامبربخارى در صحیح خود از ولید از ابن عیینه از عمر بن دینار از ابى ملیکه از مسور بن مخرمه از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل کرده که فرمود: فاطمة بضعة منى فمن اءغضبها اءغضبنى ؛ فاطمه علیهاالسلام پاره تن من است هر که او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است .2- فاطمه علیهاالسلام قلب پیامبرحسن بن سلیمان در کتاب محتضر از تفسیر ثعلبى از مجاهد از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت کرده که روزى آن حضرت از خانه بیرون آمد و در حالى که دست فاطمه علیهاالسلام را گرفته بود، چنین فرمود: هر که این را مى شناسد که شناخته است و هر که وى را نمى شناسد بداند: این فاطمه علیهاالسلام دختر محمد است و او پاره تن من مى باشد، او قلب من است که در بین دو پهلوى من قرار گرفته است ؛ پس هر که او را آزار دهد مرا آزار داده و هر که مرا آزار دهد خداى را آزار داده است .

3- فاطمه علیهاالسلام تار موى پیامبر جابر بن عبدالله گوید: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: فاطمه علیهاالسلام شعرة منى ؛ فمن آذى شعرة منى ، فقد آذانى فقد آذى الله و من آذى الله لعنه الله ملاء السموات و الارض .فاطمه علیهاالسلام تار موى من است و هر که به تارى از موهاى من آزار برساند مرا آزار رسانده و هر که مرا آزار رساند خدا را آزار رسانده است و هر که خدا را آزار برساند، خداوند به اندازه آسمان ها و زمین او را لعنت خواهد کرد.

4- فاطمه نور چشم پیامبر ابن فتال نیشابورى ضمن حدیثى از پیامبر صلى الله علیه و آله آورده است که به على علیه السلام فرمود: یا على ، آن فاطمه علیهاالسلام بضعة منى و هى نور عینى و ثمرة فؤ ادى . على جان ؛ فاطمه علیهاالسلام پاره تن من و نور چشم و میوه دلم مى باشد.

5- فاطمه علیهاالسلام مایه سرور پیامبر امام حسین علیه السلام از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت کرده است که فرمود: فاطمه علیهاالسلام بهجة قلبى وابناها ثمرة فؤ ادى و بعلها نور بصرى ؛ فاطمه علیهاالسلام مایه سرور و خوشحالى من مى باشد، همچنین دو فرزندش میوه دلم و همسرش نور چشمم مى باشد.

6- فاطمه برتر از آسمانها و زمین و در حدیثى دیگر درباره خلقت فاطمه علیهاالسلام فرمود: پس خداوند از نور دخترم فاطمه علیهاالسلام آسمان ها و زمین را آفرید، پس آسمان ها و زمین از نور دخترم فاطمه علیهاالسلام است و نور دخترم فاطمه علیهاالسلام از نور پروردگار است و دخترم فاطمه علیهاالسلام برتر از آسمانها و زمین است .

7- فاطمه برگزیده خداوندخطیب بغدادى ضمن اشاره به معراج پیامبر صلى الله علیه و آله از آن حضرت چنین روایت کرده که فرمود: همان شبى که مرا به آسمان بردند دیدم که بر درب بهشت چنین نوشته بود: لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، على حبیب الله ، و الحسن و الحسین صفوة الله ، فاطمه علیهاالسلام خیرة الله و على باغضهم لعنه الله

8- فاطمه یکى از حجت هاى خداطبرى در بشارة المصطفى به سند خود از امام زین از پدرش از امیر مؤ منان از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل کرده که فرمود: اءنا و على و فاطمه علیهاالسلام و الحسن و الحسین و تسعة من ولد الحسین حجج الله على اءعداءنا اءعداءالله و اءولیاءنا اءولیاءالله ؛ من و على و فاطمه علیهاالسلام و حسن و حسین و نه فرزند از فرزندان حسین حجت هاى خداوند بر بندگان او هستیم ، دشمنان ما دشمنان خدا و دوستان ما دوستان خدا هستند.(11)9- فاطمه بهترین زنان اءمت انس بن مالک از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: بهترین زنان امتم فاطمه علیهاالسلام دختر محمد صلى الله علیه و آله است

10- برترین زنان اولین و آخرینو در روایت دیگرى که از پیامبر صلى الله علیه و آله رسیده چنین آمده : مردان عالم در زمان من على است و برترین زنان اولین و آخرین فاطمه علیهاالسلام است .

11- اگر تمام خوبى ها مجسم شودهم چنین درباره شخصیت بى مانند فاطمه علیهاالسلام فرمود: ولو کان الحسن شخصا لکان فاطمه علیهاالسلام بل هى اءعظم ؛اگر تمام خوبى ها و فضایل اخلاقى مجسم شود، شایسته است که فاطمه علیهاالسلام باشد؛ بلکه فاطمه علیهاالسلام والاتر از همه آنها مى باشد.

12- فاطمه مریم کبرى است و از جمله بیانات و سفارش هایى که رسول خدا صلى الله علیه و آله در حال احتضار به على داشت



خرید و دانلود تحقیق درباره شخصیت فاطمه10


تحقیق درباره شخصیت فاطمه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

شخصیت فاطمه (س) از دیدگاه پیامبر

 

شاءن و منزلت فاطمه زهرا علیهاالسلام را همین بس که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله درباره اش زیباترین سخنان را بیان فرموده که درباره هیچ یک از زنان عالم چنین چیزى نفرموده حتى درباره همسر و سایر دختران خود.اینک از میان دهها روایتى که درباره این شخصیت بى نظیر نقل گردیده به چند روایت بسنده کرده سپس به نکاتى در این جهت اشاره اى خواهیم داشت : 

1- فاطمه علیهاالسلام پاره تن پیامبربخارى در صحیح خود از ولید از ابن عیینه از عمر بن دینار از ابى ملیکه از مسور بن مخرمه از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل کرده که فرمود: فاطمة بضعة منى فمن اءغضبها اءغضبنى ؛ فاطمه علیهاالسلام پاره تن من است هر که او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است . 

2- فاطمه علیهاالسلام قلب پیامبرحسن بن سلیمان در کتاب محتضر از تفسیر ثعلبى از مجاهد از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت کرده که روزى آن حضرت از خانه بیرون آمد و در حالى که دست فاطمه علیهاالسلام را گرفته بود، چنین فرمود: هر که این را مى شناسد که شناخته است و هر که وى را نمى شناسد بداند: این فاطمه علیهاالسلام دختر محمد است و او پاره تن من مى باشد، او قلب من است که در بین دو پهلوى من قرار گرفته است ؛ پس هر که او را آزار دهد مرا آزار داده و هر که مرا آزار دهد خداى را آزار داده است .

3- فاطمه علیهاالسلام تار موى پیامبر جابر بن عبدالله گوید: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: فاطمه علیهاالسلام شعرة منى ؛ فمن آذى شعرة منى ، فقد آذانى فقد آذى الله و من آذى الله لعنه الله ملاء السموات و الارض .فاطمه علیهاالسلام تار موى من است و هر که به تارى از موهاى من آزار برساند مرا آزار رسانده و هر که مرا آزار رساند خدا را آزار رسانده است و هر که خدا را آزار برساند، خداوند به اندازه آسمان ها و زمین او را لعنت خواهد کرد.

4- فاطمه نور چشم پیامبر ابن فتال نیشابورى ضمن حدیثى از پیامبر صلى الله علیه و آله آورده است که به على علیه السلام فرمود: یا على ، آن فاطمه علیهاالسلام بضعة منى و هى نور عینى و ثمرة فؤ ادى . على جان ؛ فاطمه علیهاالسلام پاره تن من و نور چشم و میوه دلم مى باشد.

5- فاطمه علیهاالسلام مایه سرور پیامبر امام حسین علیه السلام از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت کرده است که فرمود: فاطمه علیهاالسلام بهجة قلبى وابناها ثمرة فؤ ادى و بعلها نور بصرى ؛ فاطمه علیهاالسلام مایه سرور و خوشحالى من مى باشد، همچنین دو فرزندش میوه دلم و همسرش نور چشمم مى باشد.

6- فاطمه برتر از آسمانها و زمین و در حدیثى دیگر درباره خلقت فاطمه علیهاالسلام فرمود: پس خداوند از نور دخترم فاطمه علیهاالسلام آسمان ها و زمین را آفرید، پس آسمان ها و زمین از نور دخترم فاطمه علیهاالسلام است و نور دخترم فاطمه علیهاالسلام از نور پروردگار است و دخترم فاطمه علیهاالسلام برتر از آسمانها و زمین است .

7- فاطمه برگزیده خداوندخطیب بغدادى ضمن اشاره به معراج پیامبر صلى الله علیه و آله از آن حضرت چنین روایت کرده که فرمود: همان شبى که مرا به آسمان بردند دیدم که بر درب بهشت چنین نوشته بود: لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، على حبیب الله ، و الحسن و الحسین صفوة الله ، فاطمه علیهاالسلام خیرة الله و على باغضهم لعنه الله

8- فاطمه یکى از حجت هاى خداطبرى در بشارة المصطفى به سند خود از امام زین از پدرش از امیر مؤ منان از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل کرده که فرمود: اءنا و على و فاطمه علیهاالسلام و الحسن و الحسین و تسعة من ولد الحسین حجج الله على اءعداءنا اءعداءالله و اءولیاءنا اءولیاءالله ؛ من و على و فاطمه علیهاالسلام و حسن و حسین و نه فرزند از فرزندان حسین حجت هاى خداوند بر بندگان او هستیم ، دشمنان ما دشمنان خدا و دوستان ما دوستان خدا هستند.(11)9- فاطمه بهترین زنان اءمت انس بن مالک از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: بهترین زنان امتم فاطمه علیهاالسلام دختر محمد صلى الله علیه و آله است

10- برترین زنان اولین و آخرینو در روایت دیگرى که از پیامبر صلى الله علیه و آله رسیده چنین آمده : مردان عالم در زمان من على است و برترین زنان اولین و آخرین فاطمه علیهاالسلام است .

11- اگر تمام خوبى ها مجسم شودهم چنین درباره شخصیت بى مانند فاطمه علیهاالسلام فرمود: ولو کان الحسن شخصا لکان فاطمه علیهاالسلام بل هى اءعظم ؛اگر تمام خوبى ها و فضایل اخلاقى مجسم شود، شایسته است که فاطمه علیهاالسلام باشد؛ بلکه فاطمه علیهاالسلام والاتر از همه آنها مى باشد.

12- فاطمه مریم کبرى است و از جمله بیانات و سفارش هایى که رسول خدا صلى الله علیه و آله در حال احتضار به على داشت این بود؛ على جان ؛ فاطمه علیهاالسلام امانت خدا و رسولش در نزد تو مى باشد، پس از این امانت خوب نگهدارى کن و مى دانم که چنین خواهى کرد، بدان که او مریم کبرى است .

13- عزیزترین مردم نزد پیامبرشیخ طوسى به سند خود از عبدالله بن حارث بن نوفل نقل کرده که گفت از سعد بن مالک شنیدم که مى گفت : از رسول خدا شنیدم که مى فرمود: فاطمه علیهاالسلام بضعة منى من سرها فقد سرنى و من ساءها فقد ساءنى ، فاطمه علیهاالسلام اءعز البریة على ؛ فاطمه علیهاالسلام پاره تن من است هر که او را خشنود کند مرا خشنود کرده و هر که او را آزار دهد مرا آزار داده فاطمه علیهاالسلام عزیزترین مردم نزد من مى باشد.

 

توصیف مقام حضرت فاطمه(س) در اخبار و احادیث اسلامیفاطمه، قیام بی پایانمنیره غلامی توکلیمنم که عصمت اله و، به ساق عرش زیورمحبیبه خدا منم، حباب نور داورمرضای من رضای او، ولای من ولای اوکه من ولیه اله و، ز هر بدی مطهرماعتقاد اکثر مردم بر این است؛ یا معمولا چنین می پندارند که مناقب و فضائل حضرت زهرا علیه السلام فقط به این جهت است که وی، دختر حضرت رسول اکرم(ص) می باشد. اما باید معتقد بود که حضرت فاطمه سلام الله صاحب ولایت کبری است، یعنی همان طور که باید به ولایت رسول خدا و امیرالمؤمنین و حسنین اعتقاد داشت؛ به ولایت این بانوی بزرگ نیز همان گونه معترف بود. از این رو شناخت درست فاطمه مرضیه مهم و درخور توجه است. شناختی که باید از آغاز تولد تا لحظه شهادت مسیری الهی و عرفانی را بپیماید.شیخ طوسی در مصباح می گوید: ولادت آن حضرت در روز بیستم ماه جمادی الاخر بوده و برخی گفته اند: در روز جمعه سال دوم از بعثت؛ علامه مجلسی روایت کرده است که پنج سال بعد از بعثت ، حضرت فاطمه(س) از خدیجه متولد شد.درست از همان زمان ها بود که ام ابیها لقب گرفت، اگر ما قبول داریم حضرت محمد(ص) پدر امت اسلام است پس حضرت فاطمه سلام الله مادر و بزرگ زن تمامی مسلمانان می باشد. برای او نزد حق تعالی نه نام است: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهرا؛ فاطمه(س) از همه محبوب تر است. فاطمه(س) یعنی«فطمت من الشر» بریده شده از بدیها. با این اوصاف اگر او را به امیرالمؤمنین تزویج نمی نمودند برایش کفوی و نظیری بر روی کره زمین تا روز قیامت نبود. شیخ مفید و شیخ طوسی از طریق عامه روایت کرده اند که حضرت رسول خدا(ص) فرمودند که فاطمه پاره تن من است، هر که او را شاد گرداند مرا شاد گردانیده و هر که او را آزار دهد، مرا آزار داده است. فاطمه عزیزترین مردم است نزد من، با این میزان علاقه رسول خدا به فاطمه که عشقی الهی است چه کسی می تواند جز وصی پیامبر شایستگی همسری کوثر الهی را داشته باشد. چه کسی می تواند امانتداری شایسته تر و انسانی قابل اعتمادتر برای به ودیعه گذاشتن این موجود عزیز، نزدش بر کره خاکی باشد؛ جز امام شیعیان علی علیه السلام.اما فاطمه فقط دختر نبی و همسر علی و مادر حسنین دو سرور جوانان بهشت و مادر زینب نبود، او مادر پدر امت و یک مطهره و معصومه بود که می توان شخصیت او را از دیدگاه قرآن و روایات مورد نظر و تحقیق قرار داد.حضرت فاطمه(س) از دیدگاه قرآن چنین است: انما یریدالله لیذهب عندکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا. «خدا چنین می خواهد که هر آلایش را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را پاک و منزه گرداند.» و قریب 300 نفر نصوصی از پیامبر نقل کرده اند که فرمود: این آیه در شأن من (حضرت محمد) و علی و فاطمه و حسنین می باشد. و ایشان برای اثبات و روشن نمودن حقیقت این امر کار بسیار جالبی نیز کرده اند که 9 نفر از اصحاب آن را نقل می کنند به این شرح که، بعد از نزول آیه، حضرت رسول(ص)، هنگام خروج از منزل وقتی برای اقامه نماز صبح به مسجد می رفتند، در مسیر حرکت خود به در خانه حضرت صدیقه آمده و این آیه را تلاوت می کردند و نیز حضرت امیرالمؤمنین در «یوم الدار» برای اثبات گفتار خود به این آیه (تطهیر) استناد نمودند. و نیز در سوره بقره آیه 27 آمده است: (فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه) پس حضرت آدم(ع) از حضرت حق تبارک و تعالی کلماتی را فراگرفت و آن کلمات را وسیله قبول توبه خویش قرار داد. از پیامبر اکرم(ص) سؤال کردند: آن کلمات که به وسیله آنها توبه آدم مورد قبول قرار گرفته شد چه بود؟ حضرت فرمود: آدم با این کلمات از خدا خواست که توبه اش را بپذیرد: «به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین، توبه مرا قبول به فرما.» پس خدای تبارک و تعالی توبه او را پذیرفت. این روایت را «سیوطی» در (درالمنثور) و (بدخشانی) از (حافط دارقطنی) و (ابن النجار) با ذکر سند نقل کرده اند. موارد این چنینی بسیار است. اما حدیث فاطمه در روایات که دو دسته اند: یکی روایاتی که در آنها پنج تن مورد نظر بوده اند و دیگری روایاتی که مخصوص به مدایح و فضایل حضرت صدیقه سلام الله می باشد. و ما به بررسی دسته دوم می پردازیم: خلقها من نور عظمه الله تبارک و تعالی، و هی ثلث النور المقسوم بینها و بین ابیها و بعلها «آفرینش زهرا علیه السلام از نور عظمت حضرت حق تبارک وتعالی، همان نور واحدی که حضرت رسول اکرم(ص) و علی بن ابیطالب (ع) نیز از آن آفریده شده اند و مایه خلقت فاطمه علیه السلام یک سوم همان نور بوده است.»«هو (فاطمه) نور مخزون مکنون فی علم الله» و نوری نهفته در خزینه علم خدائی، نور مقدس، نور جلال، نور کمال، نور کبریائی الهی است.«ولادتها طاهره مطهره زکیه، میمونه، کما یعتقد فی الائمه الاطهار» فاطمه علیهما السلام همانند ائمه اطهار مبارک و با طهارت و پاک و پاکیزه از مادر تولد یافته است.«فی انها من الکلمات التی تلقها آدم و اتبلی بها ابراهیم ربه» فاطمه سلام الله یکی از کلماتی است که حضرت آدم(ع) فرا گرفت و حضرت ابراهیم نیز با همان کلمات امتحان شد، یعنی با کلمات محمد، علی، فاطمه و حسن و حسین علیهما السلام.«یا اهل المحشرغضو ابصارکم حتی تجوز فاطمه» ای اهل محشر نگاهتان را فرو افکنید تا فاطمه عبور نماید.و شاعر چه زیبا و بحق می گوید از زبان فاطمه سلام اللهبجز محمد و علی که نور ما بود یکیزانبیاء و اولیاء خدانموده برترممحمد و علی و من، چو اصل وام خلقتیممنم که باب خویش را در این مقام مادرمافسوس که بعد از رحلت پیامبر اکرم با زهرای مرضیه آن کردند، که کردند. فدک را از وی ستاندند. علی امامش، شویش را منع کردند، وی را به جهت حمایت از امامش سیلی زدند، جلوی دیدگان علی خانه اش را آتش زدند. ضربه کشنده و فجیعی بر او وارد کردند؛ او را به بستر بیماری سپردند تا به شهادت رسید؛ اما قبل از شهادت چون دیگر بزرگان دین قیام ها کرد و رازها در هر قیامش داشت.



خرید و دانلود تحقیق درباره شخصیت فاطمه


تحقیق درباره شخصیت و حقوق زن در اسلام 45 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 52

 

سر آغاز:

اسلام، زن را مانند مرد برخوردار از روح کامل انسانى و اراده و اختیار مى‏داند و او را در مسیر تکامل که هدف خلقت است مى‏بیند و هر دو را در یک ردیف قرار داده و با خطاب یا ایّها النّاس و یا ایّها الّذین آمنوا مخاطب ساخته است.

قرآن با این خطابش زن را که در قعر ذلّت و پستى بود و از هرگونه حقوق فردى و اجتماعى خویش محروم بود، و به عنوان یک موجود ناقص که فاقد روح و اراده و اختیار باشد معرّفى شد بود، به اوج عزّت و سرافرازى صعود داد و تاج افتخار کرّمنا بنى آدم را بر فرق او نهاد و او را هم‏ردیف با مرد انسان و خلیفة اللّه فى الارض نامید.

قرآن با این بیان بر تمام عقائد و باورهاى جاهلى و ادیان تحریف شده که زن را موجود وابسته و غیر مستقل و در مرتبه پایین‏تر از مرد و طفیلى آن مى‏دانستند بى‏اعتبار نموده و بر همه آنها خط بطلان کشید.

تساوى ارزش زن و مرد در خطابات قرآنى:

در قرآن کریم، بر خلاف سایر ادیان و عقاید و باورهاى حاکم بر جامعه آن روز، زن در بسیار از مسایل و کارها مساوى و همطراز با مرد ذکر شده است؛ گرچه در بعض چیزها بین این دو به حسب ظاهر تفاوت احساس مى‏شود، مانند سهم ارث و یا واگذارى مسئولیت خانواده به عهده مرد و امثال اینها، ولى این‏گونه تفاوت‏ها ارتباط با موقعیت اجتماعى و شرایط طبیعى آنها دارد و هیچ گونه فرقى از نظر جنبه‏هاى انسانى و مقامات معنوى میان زن و مرد در برنامه‏هاى اسلام وجود ندارد و هر دو مساوى و برابر هستند، و این تساوى حداقل در سه زمینه مختلف قابل بحث و بررسى است.

تساوی از نظر خلقت:

اگر بخواهیم نظر قرآن و خطابات قانونى او را درباره خلقت زن بدانیم لازم است ابتدا به سرشت زن و مرد که در سایر کتاب‏هاى مذهبى مطرح شده توجّه کنیم، و نیز با عقاید و باورهاى مردم آن زمان لااقل با عقیده مردم شبه جزیره عربستان که قرآن در آن‏جا نازل گردیده نسبت به این موضوع آشنایى پیدا کنیم تا به خوبى و روشنى بیان قرآن در این باره معلوم بشود.

از کتاب‏هاى مذهبى که امروز در دسترس مى‏باشد و پیروان قابل توجّه هم در دنیا دارد تورات و انجیل است. زن در این دو کتاب از نظر خلقت و آفرینش مانند جهات دیگر، در مرحله پایین‏تر و جنس پست‏تر از مرد معرّفى شده تبعى و طفیلى آن ذکر گردیده است.

در تورات در سفر پیدایش باب دوم آیه 76 آمده است:

خداوند، آدم را از خاک سرشت و در بینى وى روحى حیات دمید و آدم نفس زنده شد.

در آیات 21 تا 24 همین باب درباره خلقت حوّا آمده است:

پس از آن‏که خداوند خواب را بر آدم مستولى کرد یکى از دنده‏هایش را گرفت زنى بنا کرد و نزد آدم آورد، و آدم گفت این است استخوانى از استخوان‏هایم و گوشتى از گوشتم، از این‏رو، نساء نامیده شد؛ زیرا از انسان گرفته شده است.(1)

در اناجل هم قصّه آدم و حوّا آمده است. در انجیل برنا، در فصل 39، آیات 30 ـ 32، مثل همین داستان که در تورات آمده ذکر شده است:

پس چون خدا انسان را تنها دید فرمود خوش نیست این‏که تنها باشد پس از این‏رو او را به خواب کرد و گرفت دنده را از سوى دل و آن‏جا را از گوشت پر کرد و از آن دنده حوا را آفرید و زن براى آدم گردانید.(2)

قرآن کریم عارى از داستان‏هایى است که در تورات و انجیل براى تحقیر زنان جعل گردیده‏اند، و در آن کوچک‏ترین اشاره نشده که ارزش اوّلین زنى که خداوند خلق فرمود کمتر از اوّلین مرد بوده یا این‏که زن از یکى دنده‏هاى مرد به وجود آمده یا زن در خلفت تبعى و طفیلى مرد است. برعکس، قرآن در محیطى که براى زن هیچ‏گونه استقلال در زندگى قائل نبود، و هیچ‏گونه حق و حقوقى براى او مى‏دید، حرمت و شرافتى براى او جُز حرمت و شرافت خانواده نمى‏شناخت و دختران را زنده به گور مى‏کردند و در چنین محیط با بیان رسا و منطق محکم اعلام مى‏دارد زن از نظر خلقت مانند مرد فرد از افراد انسان است که در ماده و عنصر پیدایشش دو نفر انسان نر و ماده شرکت و دخالت داشته و هیچ‏یک از این دو بر دیگرى ترجیح و برترى ندارد، و در نتیجه، تمام افراد بشر چه زن باشد یا مرد امثال یکدیگرند و اگر ترجیح و برترى هم باشد در اصل خلقت آنها نیست بلکه به واسطه کسب فضائل اخلاقى و کمالات نفسانى است که آنها بدست آورده است چون

الف) زن و مرد از یک پدر و مادر بوجود آمده است.

یا ایّها النّاس انّا خلقناکم من ذکرٍ و انثى و جعلنا شعوباً و قبائلاً لتعاوفوا انّ اکرمکُم عند اللّه اتقاکم. (3)

ب) زن و مرد از نفس واحده خلق شده است.

یا ایّها النّاس اتّقوا ربّکُم الّذى خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها(4)هو الّذى خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها... (5)

ج) زن آدم از جنس آدم آفریده شده است.

چنان که در ذیل دو آیه مبارکه آمده «و خلق منها زوجها» «و جعل منها زوجها»

د) زن و مرد مکمّل یکدیگرند.

«هُنّ لباس لکم و انتم لباس لهنّ.»(6)

خروج آدم از بهشت دلیل بر پستى زن نمى‏شود.

در داستان آدم در تورات و انجیل آمده که حوّا در باغ عدن موجب فریب و گمراهى آدم شد و آدم از فرمان خداوند سرپیچى نماید و از آن درخت ممنوعه بخورد، در تورات در سفر پیدایش باب 3 آیه 6 پس از آنکه شیطان حوّا را فریب داد که از آن درخت بخورد آمده

...چون زن دید آن درخت براى خوراک نیکو... پس از میوه‏اش گرفت و بخورد و به شوهر خود نیز داد.

در آیه 12 همان باب پس از آن‏که خداوند به آدم فرمود من ترا از خوردن آن درخت نهى کردم چرا از آن خوردى؟، دارد

آدم گفت: این زن که قرین من ساختى از میوه آن درخت به من داد و من خوردم(7).

در انجیل برنابا فصل 40 آیات 26 و 27 دارد پس از آن‏که شیطان حوّا را فریب داد که از آن درخت ممنوعه بخورد.حوّا گرفت از آن ثمره‏ها خورد وقتى همسرش آدم بدار شُد از آن به او هم داد و آن هم بخورد.(8)

شارحان کتابهاى مقدّس و ارباب کلیسا از این آیات این‏طور استفاده مى‏کنند که زن موجب بدبختى نوع بشر گردید و گرنه آدمیان همیشه در بهشت مى‏بودند و از این‏رو با نظر نفرت به او نگاه مى‏کنند.(9)

کشیش توتولیان این احساس عمومى را در کتابش نشان داد و زنان را به عنوان دروازه شیطان، شکننده مهر شجره ممنوعه، ترک کننده شریعت الهى و نابود کننده تصویر خدا یعنى انسان توصیف کرد.(10)

قرآن کریم، آدم و حوّا را به یک چشم نگاه مى‏کند و از هر دوى آنها به یک لحن سخن مى‏گوید و هر دو را به طور یکسان در سرپیچى از حکم خداوند مقصّر بداند، نه این‏که تمام گناه را بگردن حوّا بیندازد، کاسه و کوزه‏ها را سر او بشکند، و لذا هر دو از نزدیک شدن به درخت ممنوعه نهى شدند.

و لاتقربا هذه الشجرة فتکونا من الظالمین. (11)

و هر دو را شیطان وسوسه نمود: «فوسوس لهما الشیطان (12)

هر دو مورد توبیخ خداوند قرار گرفت: «و ناداهما ربّهما الم أنهکما عن تلکما الشجرة».

هر دو را شیطان گمراه کرد: «فَاَزَلَّهما الشیطان».(13)

«و اقل لکما انّ الشیطان عدو مبین».(14)

مجازات هر دوى آنها یعنى بیرون رانده شدن از بهشت مساوى بود: «فَاَخْرَجَهُما ممّا کانا فیه».(15)

هر دو توبه کردند: «قالا ربّنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکوننّ من الخاسرین».(16)

توبه هر دو پذیرفته شد: «فتاب علیه انّه هو التّواب الّرحیم».(17)

پس نتیجه این مى‏شود که زن و مرد از نظر خلقت و آفرینش مساوى هم است و هیچ‏یک بر دیگرى ترجیح و برترى ندارد، و اگر برترى باشد به واسطه علم و کمالات نفسانى و فضائل اخلاقى است که خارج از سرشت و خلقت آنها مى‏باشد.

تساوی در کسب کمالات و فضایل:

یکى دیگر از نظریات تحقیرآمیز نسبت به زن در فرهنگ جاهلى و ادیان تحریف شده این بود که زن از جهت توانایى‏هاى معنوى و روحانى، ضعیف است و نمى‏تواند به مراتب عالى معنوى راه یابد و به مقام قرب الهى آن‏طور که مردان مى‏رسد برسد، قرآن کریم در آیات فراوانى تصریح کرده است که پاداش اخروى و قرب الهى به جنسیت مربوط نیست، به ایمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد و یا از طرف مرد. به تعبیر شهید مطهرى، اسلام در سیر من الخلق الى الحق و حرکت به سوى خدا هیچ تفاوتى میان زن و مرد قائل نیست و تفاوتى که اسلام قائل است در سیر من الحق الى الحق است، در بازگشت از حق به سوى مردم و تحمّل مسئولیت پیغامبرى است که مرد را بر این کار مناسب دانسته است.(18)

قرآن همان اوصاف ده‏گانه که براى مرد ذکر مى‏کند، براى زن هم ذکر مى‏کند و هیچ فرق بین آنها نمى‏گذارد:

«انّ المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصّادقین و الصّادقات و الصّابرین و الصّابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدّقین و المتصّدقات و الصّائمین و الصّائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذّاکرین اللّه کثیراً و الذّاکرات اعد اللّه لهم مغفرة و اجراً عظیماً»(19)

وعده برخوردار شدن از حیات طیّبه به هر دو جنس داده است.

«مَنْ عمل صالحاً من ذکرٍ و انثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیواةٍ طیّبة و لنجزینّهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون».(20)

وعده دخول در بهشت به هر دو صنف داده است:

«و من عمل صالحاً من ذکرٍ و انثى و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنّة»(21)

وعده برخوردارى از نعم الهى در بهشت به هر دو طائفه داده است.

«وعد اللّه المؤمنین و المؤمنات جنّاتٍ تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها».(22)

وعده رزق به حساب به هر دو طائفه داده است:

«و مَنْ عمل صالحاً من ذکرٍ و انثى و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنّة و یرزقون بغیر حساب».(23)

انجام عمل صالح را براى هر دو جنس ممکن مى‏داند.

«مَنْ عمل صالحاً من ذکرٍ و انثى».

حضرت مریم اصوه فضیلت:

قرآن، در کنار هر مرد بزرگ و قدّیسى، از یک زن بزرگ و قدّیسه یاد مى‏کند، در کنار حضرت آدم و ابراهیم از همسران آنها و در کنار حضرت موسى و عیسى از مادران آنها، در نهایت تجلیل و عظمت یاد مى‏کند. اگر همسران نوح و لوط به عنوان زنانى ناشایسته براى شوهران‏شان ذکر مى‏کند و از زن فرعون نیز به عنوان زن بزرگى که گرفتار مرد پلید بوده، غفلت نکرده، به فرموده شهید مطهرّى، گویى قرآن خواسته است در داستان‏ها توازن را حفظ کند و قهرمانان داستان‏ها را منحصر به مردان ننماید.(24)

قرآن درباره حضرت مریم مادر عیسى مى‏گوید: کار او از لحاظ مقامات معنوى و فضایل نفسانى به آن‏جا کشیده شده بود که در محراب عبادت همواره ملائکه با او سخن مى‏گفتند: «فنادته الملائکة و هو قائمٌ یصلّى فى المحراب».(25)

با او گفت شنود مى‏کردند: «اذ قالة الملائکة یا مریم انّ اللّه یبشّرک بکلمة منه اسمه المسیح عیسى بن مریم...»(26)



خرید و دانلود تحقیق درباره شخصیت و حقوق زن در اسلام 45 ص


تحقیق درباره شخصیت و حقوق زن در اسلام 45 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 52

 

سر آغاز:

اسلام، زن را مانند مرد برخوردار از روح کامل انسانى و اراده و اختیار مى‏داند و او را در مسیر تکامل که هدف خلقت است مى‏بیند و هر دو را در یک ردیف قرار داده و با خطاب یا ایّها النّاس و یا ایّها الّذین آمنوا مخاطب ساخته است.

قرآن با این خطابش زن را که در قعر ذلّت و پستى بود و از هرگونه حقوق فردى و اجتماعى خویش محروم بود، و به عنوان یک موجود ناقص که فاقد روح و اراده و اختیار باشد معرّفى شد بود، به اوج عزّت و سرافرازى صعود داد و تاج افتخار کرّمنا بنى آدم را بر فرق او نهاد و او را هم‏ردیف با مرد انسان و خلیفة اللّه فى الارض نامید.

قرآن با این بیان بر تمام عقائد و باورهاى جاهلى و ادیان تحریف شده که زن را موجود وابسته و غیر مستقل و در مرتبه پایین‏تر از مرد و طفیلى آن مى‏دانستند بى‏اعتبار نموده و بر همه آنها خط بطلان کشید.

تساوى ارزش زن و مرد در خطابات قرآنى:

در قرآن کریم، بر خلاف سایر ادیان و عقاید و باورهاى حاکم بر جامعه آن روز، زن در بسیار از مسایل و کارها مساوى و همطراز با مرد ذکر شده است؛ گرچه در بعض چیزها بین این دو به حسب ظاهر تفاوت احساس مى‏شود، مانند سهم ارث و یا واگذارى مسئولیت خانواده به عهده مرد و امثال اینها، ولى این‏گونه تفاوت‏ها ارتباط با موقعیت اجتماعى و شرایط طبیعى آنها دارد و هیچ گونه فرقى از نظر جنبه‏هاى انسانى و مقامات معنوى میان زن و مرد در برنامه‏هاى اسلام وجود ندارد و هر دو مساوى و برابر هستند، و این تساوى حداقل در سه زمینه مختلف قابل بحث و بررسى است.

تساوی از نظر خلقت:

اگر بخواهیم نظر قرآن و خطابات قانونى او را درباره خلقت زن بدانیم لازم است ابتدا به سرشت زن و مرد که در سایر کتاب‏هاى مذهبى مطرح شده توجّه کنیم، و نیز با عقاید و باورهاى مردم آن زمان لااقل با عقیده مردم شبه جزیره عربستان که قرآن در آن‏جا نازل گردیده نسبت به این موضوع آشنایى پیدا کنیم تا به خوبى و روشنى بیان قرآن در این باره معلوم بشود.

از کتاب‏هاى مذهبى که امروز در دسترس مى‏باشد و پیروان قابل توجّه هم در دنیا دارد تورات و انجیل است. زن در این دو کتاب از نظر خلقت و آفرینش مانند جهات دیگر، در مرحله پایین‏تر و جنس پست‏تر از مرد معرّفى شده تبعى و طفیلى آن ذکر گردیده است.

در تورات در سفر پیدایش باب دوم آیه 76 آمده است:

خداوند، آدم را از خاک سرشت و در بینى وى روحى حیات دمید و آدم نفس زنده شد.

در آیات 21 تا 24 همین باب درباره خلقت حوّا آمده است:

پس از آن‏که خداوند خواب را بر آدم مستولى کرد یکى از دنده‏هایش را گرفت زنى بنا کرد و نزد آدم آورد، و آدم گفت این است استخوانى از استخوان‏هایم و گوشتى از گوشتم، از این‏رو، نساء نامیده شد؛ زیرا از انسان گرفته شده است.(1)

در اناجل هم قصّه آدم و حوّا آمده است. در انجیل برنا، در فصل 39، آیات 30 ـ 32، مثل همین داستان که در تورات آمده ذکر شده است:

پس چون خدا انسان را تنها دید فرمود خوش نیست این‏که تنها باشد پس از این‏رو او را به خواب کرد و گرفت دنده را از سوى دل و آن‏جا را از گوشت پر کرد و از آن دنده حوا را آفرید و زن براى آدم گردانید.(2)

قرآن کریم عارى از داستان‏هایى است که در تورات و انجیل براى تحقیر زنان جعل گردیده‏اند، و در آن کوچک‏ترین اشاره نشده که ارزش اوّلین زنى که خداوند خلق فرمود کمتر از اوّلین مرد بوده یا این‏که زن از یکى دنده‏هاى مرد به وجود آمده یا زن در خلفت تبعى و طفیلى مرد است. برعکس، قرآن در محیطى که براى زن هیچ‏گونه استقلال در زندگى قائل نبود، و هیچ‏گونه حق و حقوقى براى او مى‏دید، حرمت و شرافتى براى او جُز حرمت و شرافت خانواده نمى‏شناخت و دختران را زنده به گور مى‏کردند و در چنین محیط با بیان رسا و منطق محکم اعلام مى‏دارد زن از نظر خلقت مانند مرد فرد از افراد انسان است که در ماده و عنصر پیدایشش دو نفر انسان نر و ماده شرکت و دخالت داشته و هیچ‏یک از این دو بر دیگرى ترجیح و برترى ندارد، و در نتیجه، تمام افراد بشر چه زن باشد یا مرد امثال یکدیگرند و اگر ترجیح و برترى هم باشد در اصل خلقت آنها نیست بلکه به واسطه کسب فضائل اخلاقى و کمالات نفسانى است که آنها بدست آورده است چون

الف) زن و مرد از یک پدر و مادر بوجود آمده است.

یا ایّها النّاس انّا خلقناکم من ذکرٍ و انثى و جعلنا شعوباً و قبائلاً لتعاوفوا انّ اکرمکُم عند اللّه اتقاکم. (3)

ب) زن و مرد از نفس واحده خلق شده است.

یا ایّها النّاس اتّقوا ربّکُم الّذى خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها(4)هو الّذى خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها... (5)

ج) زن آدم از جنس آدم آفریده شده است.

چنان که در ذیل دو آیه مبارکه آمده «و خلق منها زوجها» «و جعل منها زوجها»

د) زن و مرد مکمّل یکدیگرند.

«هُنّ لباس لکم و انتم لباس لهنّ.»(6)

خروج آدم از بهشت دلیل بر پستى زن نمى‏شود.

در داستان آدم در تورات و انجیل آمده که حوّا در باغ عدن موجب فریب و گمراهى آدم شد و آدم از فرمان خداوند سرپیچى نماید و از آن درخت ممنوعه بخورد، در تورات در سفر پیدایش باب 3 آیه 6 پس از آنکه شیطان حوّا را فریب داد که از آن درخت بخورد آمده

...چون زن دید آن درخت براى خوراک نیکو... پس از میوه‏اش گرفت و بخورد و به شوهر خود نیز داد.

در آیه 12 همان باب پس از آن‏که خداوند به آدم فرمود من ترا از خوردن آن درخت نهى کردم چرا از آن خوردى؟، دارد

آدم گفت: این زن که قرین من ساختى از میوه آن درخت به من داد و من خوردم(7).

در انجیل برنابا فصل 40 آیات 26 و 27 دارد پس از آن‏که شیطان حوّا را فریب داد که از آن درخت ممنوعه بخورد.حوّا گرفت از آن ثمره‏ها خورد وقتى همسرش آدم بدار شُد از آن به او هم داد و آن هم بخورد.(8)

شارحان کتابهاى مقدّس و ارباب کلیسا از این آیات این‏طور استفاده مى‏کنند که زن موجب بدبختى نوع بشر گردید و گرنه آدمیان همیشه در بهشت مى‏بودند و از این‏رو با نظر نفرت به او نگاه مى‏کنند.(9)

کشیش توتولیان این احساس عمومى را در کتابش نشان داد و زنان را به عنوان دروازه شیطان، شکننده مهر شجره ممنوعه، ترک کننده شریعت الهى و نابود کننده تصویر خدا یعنى انسان توصیف کرد.(10)

قرآن کریم، آدم و حوّا را به یک چشم نگاه مى‏کند و از هر دوى آنها به یک لحن سخن مى‏گوید و هر دو را به طور یکسان در سرپیچى از حکم خداوند مقصّر بداند، نه این‏که تمام گناه را بگردن حوّا بیندازد، کاسه و کوزه‏ها را سر او بشکند، و لذا هر دو از نزدیک شدن به درخت ممنوعه نهى شدند.

و لاتقربا هذه الشجرة فتکونا من الظالمین. (11)

و هر دو را شیطان وسوسه نمود: «فوسوس لهما الشیطان (12)

هر دو مورد توبیخ خداوند قرار گرفت: «و ناداهما ربّهما الم أنهکما عن تلکما الشجرة».

هر دو را شیطان گمراه کرد: «فَاَزَلَّهما الشیطان».(13)

«و اقل لکما انّ الشیطان عدو مبین».(14)

مجازات هر دوى آنها یعنى بیرون رانده شدن از بهشت مساوى بود: «فَاَخْرَجَهُما ممّا کانا فیه».(15)

هر دو توبه کردند: «قالا ربّنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکوننّ من الخاسرین».(16)

توبه هر دو پذیرفته شد: «فتاب علیه انّه هو التّواب الّرحیم».(17)

پس نتیجه این مى‏شود که زن و مرد از نظر خلقت و آفرینش مساوى هم است و هیچ‏یک بر دیگرى ترجیح و برترى ندارد، و اگر برترى باشد به واسطه علم و کمالات نفسانى و فضائل اخلاقى است که خارج از سرشت و خلقت آنها مى‏باشد.

تساوی در کسب کمالات و فضایل:

یکى دیگر از نظریات تحقیرآمیز نسبت به زن در فرهنگ جاهلى و ادیان تحریف شده این بود که زن از جهت توانایى‏هاى معنوى و روحانى، ضعیف است و نمى‏تواند به مراتب عالى معنوى راه یابد و به مقام قرب الهى آن‏طور که مردان مى‏رسد برسد، قرآن کریم در آیات فراوانى تصریح کرده است که پاداش اخروى و قرب الهى به جنسیت مربوط نیست، به ایمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد و یا از طرف مرد. به تعبیر شهید مطهرى، اسلام در سیر من الخلق الى الحق و حرکت به سوى خدا هیچ تفاوتى میان زن و مرد قائل نیست و تفاوتى که اسلام قائل است در سیر من الحق الى الحق است، در بازگشت از حق به سوى مردم و تحمّل مسئولیت پیغامبرى است که مرد را بر این کار مناسب دانسته است.(18)

قرآن همان اوصاف ده‏گانه که براى مرد ذکر مى‏کند، براى زن هم ذکر مى‏کند و هیچ فرق بین آنها نمى‏گذارد:

«انّ المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصّادقین و الصّادقات و الصّابرین و الصّابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدّقین و المتصّدقات و الصّائمین و الصّائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذّاکرین اللّه کثیراً و الذّاکرات اعد اللّه لهم مغفرة و اجراً عظیماً»(19)

وعده برخوردار شدن از حیات طیّبه به هر دو جنس داده است.

«مَنْ عمل صالحاً من ذکرٍ و انثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیواةٍ طیّبة و لنجزینّهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون».(20)

وعده دخول در بهشت به هر دو صنف داده است:

«و من عمل صالحاً من ذکرٍ و انثى و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنّة»(21)

وعده برخوردارى از نعم الهى در بهشت به هر دو طائفه داده است.

«وعد اللّه المؤمنین و المؤمنات جنّاتٍ تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها».(22)

وعده رزق به حساب به هر دو طائفه داده است:

«و مَنْ عمل صالحاً من ذکرٍ و انثى و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنّة و یرزقون بغیر حساب».(23)

انجام عمل صالح را براى هر دو جنس ممکن مى‏داند.

«مَنْ عمل صالحاً من ذکرٍ و انثى».

حضرت مریم اصوه فضیلت:

قرآن، در کنار هر مرد بزرگ و قدّیسى، از یک زن بزرگ و قدّیسه یاد مى‏کند، در کنار حضرت آدم و ابراهیم از همسران آنها و در کنار حضرت موسى و عیسى از مادران آنها، در نهایت تجلیل و عظمت یاد مى‏کند. اگر همسران نوح و لوط به عنوان زنانى ناشایسته براى شوهران‏شان ذکر مى‏کند و از زن فرعون نیز به عنوان زن بزرگى که گرفتار مرد پلید بوده، غفلت نکرده، به فرموده شهید مطهرّى، گویى قرآن خواسته است در داستان‏ها توازن را حفظ کند و قهرمانان داستان‏ها را منحصر به مردان ننماید.(24)

قرآن درباره حضرت مریم مادر عیسى مى‏گوید: کار او از لحاظ مقامات معنوى و فضایل نفسانى به آن‏جا کشیده شده بود که در محراب عبادت همواره ملائکه با او سخن مى‏گفتند: «فنادته الملائکة و هو قائمٌ یصلّى فى المحراب».(25)

با او گفت شنود مى‏کردند: «اذ قالة الملائکة یا مریم انّ اللّه یبشّرک بکلمة منه اسمه المسیح عیسى بن مریم...»(26)



خرید و دانلود تحقیق درباره شخصیت و حقوق زن در اسلام 45 ص


تحقیق در مورد نقش نماز در شخصیت نوجوان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 18 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مقدّمه

قال الامام علىّ بن ابى طالب(علیه السلام): «الله الله فى الصّلوة فإنّها عمود دینکم»:

«خدا را، خدا را درنظر گیرید در توجه به نماز، که پایدارى دینتان به نماز باشد».

در این راستا فضلاى اهل قلم حوزه، رسالتى بس عظیم دارند که با تألیف و انتشار آثار ارزشمند دینى، فرهنگ نماز و انس با خداوند متعال را در جامعه دینى ترویج دهند و رایحه دلپذیر معنویت را به فضاى جان همگان بویژه نسل جوان برسانند. چنانچه تاکنون آثار فراوانى را در این رابطه منتشر نموده اند که از آن جمله است اثر گرانقدر فاضل گرامی جناب حجة الاسلام والمسلمین آقاى مصطفى خلیلی، تحت عنوان «نقش نماز، در شخصیت جوانان». و ما خادمان فرهنگى آستانه مقدّسه مفتخریم که در آغازین روزهاى سالی که به نام اوّلین شهید محراب، «حضرت امام علی بن ابى طالب(علیه السلام)» نامگذارى شده، با عنایات کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) و مساعدتهاى تولیت معظم حضرت آیة الله مسعودى و معاون امور ادارى، مالی ایشان جناب آقاى فقیه میرزایى موفق به چاپ و نشر این اثر گرانمایه شدیم; باشد که گامی در جهت ترویج فرهنگ دینى برداشته و از اقامه کنندگان نماز باشیم.

حمد و سپاس خدایى را سزاست که شکر شاکرین و حمد حامدین و ذکر ذاکرین و سعى خالصین متوجه درگاه اوست. ستایش بیکران مرا و راست که در خلق خویش هیچ کاستى نگذاشت بل همه مخلوقات حتى پست ترین شان را به راستى بگذاشت. تسبیح لایتناهى بر آستان او که آدمی را در مسیر سعادت بر همه موجودات، ولایت و تاج خلافت در سیاره زمین بر او کرامت و خلعت «لقد کرّمنا» بر اندامش عنایت و بعد از تکوین، مصداق «فتبارک» بر قامتش مقالت فرمود.

حمد و آفرین بر ذات جهان آفرین که هستى را آمیخته با حکمت و تعالیم را براى بشر همراه با مصلحت و براى وصول به سربلندى و عزّت توأم ساخته است.

و درود بى پایان بر ختم پیامبران و فص رسولان و اهل بیت و پاکان که شریعت به دست ایشان پایان و حجت خدا به عصمت آنان تمام گردید.

درود بى منّت و سلام با عزت بر سالکان راه طریقت و شاهدان کوى حقیقت که سر در راه حفظ شریعت در کف اخلاص نهاده و نزد دوست تحفه بردند.

با حمد بى انتهاى بر ذات ربوبى و درود بى منتهاى بر شأن مصطفوى، مُصحف بى مقدار نماز را محمّد ساخته تا شاید از این فریضه الهى که بزرگترین و مهمترین فریضه در تمامی ادیان الهى تشریع شده، نفوس مستعده بهره گیرند.

هیچ عملی مثل نماز بینى شیطان را به خاک مذلّت نمیساید و توجهات الهى را نصیب انسان نمیسازد و هیچ بندهاى جز از طریق نماز به مقام قرب نمیرسد. بسیار زیبا فرموده اند آن رهبر فرزانه که: «مبتدى ترین انسانها رابطه خود را با خدا به وسیله نماز آغاز میکنند. برجسته ترین اولیاء خدا نیز بهشت خلوت اُنس خود با محبوب را در نماز میجوید. این گنجینه ذکر و راز را هرگز پایانى نیست و هر که با آن بیشتر آشنا شود جلوه و درخشش بیشترى در آن می یابد»

پس بیائیم همّت نمائیم که با تمسک به نماز به مقام قرب، راه یابیم ونوجوانى خویش را با سیره مردان الهى گره زنیم تا شاید در جهان جاودانى در منزلگه صادقان و صالحان منزل گزینیم که طوبى لهم و حسن مآب.

براى نوجوانان عزیز باید مسلّم باشد که هر چه در بهار جوانى کاشتند در پائیز پیرى درو خواهند نمود و به سنین بعد از جوانى عبادت را موکول نمودن از وسوسه هاى شیطانى است.

جوانا ره طاعت امروز گیر که فردا جوانى نیاید ز پیر

نقش نماز در شخصیت نوجوانان

براى پرداختن به این موضوع که نماز در ساختار شخصیت نوجوان، موجد چه آثارى بوده و نقش و تأثیر آن تا چه حدى است به نظر میرسد که تبیین و توضیح چند مطلب در این باب لازم و ضرورى باشد. نخست حقیقت و روح نماز است و دیگرى اهمیت دوران نوجوانى و جوانى و نیز روحیه انفعالی و تأثیر پذیرى این نسل (نسل جوان) در مقابل عوامل خارجى است.

به نظر میرسد تا وقتى که مطالب و مسائل مزبور روشن نشود و جایگاه خود را پیدا نکنند فواید و آثار این امر عبادى یعنى نماز در زندگى جوانان در پرده اى از ابهام خواهد ماند و قطعاً موضوع مورد بحث، موضع و جایگاه حقیقى خود را پیدا نکند. لذا به همین خاطر ابتدا به مطالب مزبور پرداخته، سپس ارتباط نماز با تعدیل و تکامل شخصیتى و ایفاى نقش آن در زندگى فردى و اجتماعى جوانان را بیان خواهیم کرد.

روح و حقیقت نماز

نماز لفظ و واژه اى است که در متون دینى ما بعنوان «صلاة» از آن یاد شده و داراى معانى متعدّدى بوده که یکى از آن معانى، همین عمل مخصوصى است که به نام «نماز» در دین اسلام تشریع شده است. این لفظ در برخى از آیات به معناى سلام و تحیت آمده است آنجا که خداوند در قرآن میفرمایند:

إنَّ الله وملائکته یصلّون علی النّبى یا ایّها الذین آمنوا صلّوا علیه وسلّموا تسلیماً.«همانا خداوند و فرشتگان بر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) درود میفرستند شما هم اى



خرید و دانلود تحقیق در مورد نقش نماز در شخصیت نوجوان