واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد شهادت سرلشگر خلبان عباس بابایی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 3 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

شهادت سرلشگر خلبان عباس بابایی

شهید بابایی در سال 1329، در قزوین دیده به جهان گشود. دورة ابتدایی و متوسطه را در همان شهر طی نمود و در سال 1348، به دانشکدة خلبانی نیروی هوایی راه یافت و پس از گذرانیدن دورة آموزش مقدماتی برای تکمیل دوره به آمریکا اعزام شد.با ورود هواپیماهای پیشرفتة اف ـ 14 به نیروی هوایی‌، بابایی که جزو خلبانهای تیزهوش و ماهر در پرواز با هواپیمای جنگی اف ـ 5 بود، به همراه تنی چند از خلبانان برای پرواز با هواپیمای اف ـ 14 انتخاب و به پایگاه هوایی اصفهان منتقل شد.با اوجگیری مبارزات مردم علیه نظام ستمشاهی، بابایی به عنوان یکی از پرسنل انقلابی، در جمع دیگر افراد متعهد ارتش وارد میان مبارزه شد.پس از پیروزی انقلاب، وی گذشته از انجام وظایف روزمره، سرپرست انجمن اسلامی پایگاه نیز شد. شهید بابایی با دارا بودن تعهد، ایمان، تخصص و مدیریت اسلامی چنان درخشید که شایستگی فرماندهی وی محرز و در تاریخ 7/5/1360 فرمانده پایگاه شد.شهید بابایی، با کفایت، لیاقت و تعهد بی‌پایانی که در زمان تصدی فرماندهی پایگاه اصفهان از خود نشان داد؛ در تاریخ 9/9/62 با ارتقاء به درجه سرهنگی به سمت معاون عملیات نیروی هوایی ارتش منصوب و به تهران منتقل گردید. او با روحیه شهادت‌طلبی به همراه شجاعت و ایثاری که در طول سالهای دفاع مقدس به نمایش گذاشت، صفحات نوین و زرینی برتاریخ نیروی هوایی ارتش افزود و با بیش از 3000ساعت پرواز با انواع هواپیماهای جنگنده، قسمت اعظم عمر خویش را در پروازهای عملیاتی و یا قرارگاه‌ها و جبهه‌‌های جنگ در غرب و جنوب کشور سپری کرد و چهره ‌آشنای «بسیجیان» و یار وفادار فرماندهای قرارگاه‌های عملیاتی شناخته شد و تنها از سال 1364 تا هنگام شهادت، بیش از 60 مأموریت جنگی را با موفقیت کامل به انجام رسانید.شهید سرلشگر بابائی به علت لیقات و رشادتهایش در تاریخ 8/2/66 به درجه سرتیپی مفتخر شد و در پانزدهم مرداد همان سال در حالی که به درخواستهای پی در پی دوستان و نزدیکانش مبنی بر شرکت در مراسم حج آن سال پاسخ نه را داده بود، در روز عید قربان در یک عملیات برون ‌مرزی، به شهادت رسید. از نزدیکان شهید نقل شده که وی چند روز قبل از شهادت در پاسخ پافشاریهای بیش از حد دوستان جهت عزیمت به مراسم حج گفته بود: «تا عید قربان خودم را به شما می‌رسانم.»وی هنگام شهادت 37 سال داشت و اسوه‌ای بود که از کودکی تا واپسین لحظات عمر گرانقدرش همواره با فداکاری و ایثار زندگی کرد و سرانجام نیز به آرزوی بزرگ خود که شهادت بود، دست یافت و نام پرآوازه‌اش درتاریخ پرافتخار کشور جمهوری اسلامی ایران جاودانه شد.مقام معظم رهبری در مورد شهید بابایی می‌فرمایند: «این شهید عزیزمان انسانی مؤمین و متقی و سربازی عاشق و فداکار بود و در طول این چند سالی که من ایشان را می‌شناختم، همیشه بر همین خصوصیات ثابت و پابرجا بود... او هیچ‌گاه به مصالح خود فکر نمی‌کرد و تنها مصالح سازمان و انقلاب و اسلام را مد نظر داشت. او فرماندهی بود که با زیردستان بسیار فروتن و صمیمی بود؛ اما در مقابل اعمال بد و زشت، خیلی بی‌تاب و سختگیر بود... این شهید عزیز یک انقلابی حقیقی و صادق بود؛ و من به حال او حسرت می‌خورم و احساس می‌کنم که در این میدان عظیم و پرحماسه از او عقب مانده‌ام



خرید و دانلود تحقیق در مورد شهادت سرلشگر خلبان عباس بابایی


تحقیق در مورد قیامت روز شهادت است 14 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

فهرست

عنوان صفحه

مقدمه 2

قیامت روز شهادت است 2

خداوند 3

پیامبران 3

امامان معصوم 5

فرشتگان 6

زمین 6

وجدان 8

اعضای بدن 8

زمان 10

اعمال انسان 11

منابع 14

گواهان فردا (قیامت)

مقدمه

اگر ما باور کنیم که تک تک اعمال ما به وسیله خدا، فرشتگان وکاتبان اعمال و حتی اعضاء وجوارح ما ثبت وضبط می شود و روزی علیه ما به کار گرفته خواهد شد، مراقب خود را برافعال و اقوالمان بیشتر خواهیم کرد.

قیامت روز شهادت است:

یکی از مسائل مهم قیامت وجود گواهان مختلف است. گرچه خدا به شاهد نیاز ندارد، ولی انسان طوری است که هرچه حضور شاهدها را بیشتر احساس کند برای تربیت وتقوایش عامل مهمتری می یابد؛ برای نمونه توجه شما را به یک ماجرای تاریخی جلب می کنم:

روزی جناب عقیل خدمت حضرت علی (ع) رسید واز آن امام عادل تقاضای سهم بیشتری کرد. حضرت فرمود: روز جمعه بیا. عقیل آمد. حضرت دست او را گرفت وبه نماز جمعه برد؛ جمعیت انبوه را به عقیل نشان داد و فرمود: سهم بیشتر از بیت المال دادن یعنی دزدیدن حق این همه مردم.

عقیل از درخواست خود پشیمان شد ورفت.

بعداز بیان مطالب فوق، وارد اصل بحث می شویم. گواهان در قیامت متعددند. قرآن می فرماید:

« ویوم یقوم الاشهاد»

روزی که شاهدان به پا می خیزند.

اما این شاهدان چه کسانی هستند؟ قرآن کریم وروایات گواهان رستاخیز را چنین برمی شمارند:

1ــ خداوند

درقرآن می خوانیم :

« ان الله علی کل شی شهید»

همانا خداوند بر همه چیز گواه است.

برای خداوند اوصاف دیگری نیز بیان شده که همگی دلالت بر احاطه و حضورو علم وگواهی خداوند دارد، نظیرآیه:

« ان الله کان علیکم رقیباً»

همانا خداوند مراقب شماست.

ودر جای دیگر می خوانیم :

« وکان الله بکل شیٍٍ محیطاً»

وخداوند برهر چیز احاطه دارد.

درباره علم خداوند آیات فراوان است؛ بنابراین، اولین گواه در دنیا وآخرت ذات مقدس الهی است.

2ــ انبیا

پیامبران بزرگوارنیز در قیامت از گواهانند، قرآن می فرماید:

« وجئنا بک علی هولاء شهیداً»

ما تو را در قیامت، در حالی که گواه مردم هستی، حاضر می کنیم.

در جای دیگر می خوانیم:

« ویوم نبعث فی کل امةٍ شهیداً علیهم من انفسهم وجئنا بک شهیداً علی هولاء»

روزی که از میان هر قوم وامتی شاهدی از خودشان برمی انگیزیم ... وتورا در حالی که گواه مردم هستی، حاضر می کنیم.

بنابراین، شاهد هر امتی در قیامت پیامبر همان امت خاهد بود و شاهد تمام انبیا شخص رسول اکرم (ص) است.

یک پرسش:

اگر انبیا در قیامت بر کار مردم گواهی می دهند، پس چرا همان روز در پاسخ پرسش خداوند که می پرسد امت شما چگونه رفتار کردند، می گویند:

« لا علم لنا»

ما علمی نداریم.

چگونه کسی که علم ندارد، می تواند شاهد باشد؟

پاسخ:

اولاً: علم انبیا از طرف خداوند است و از خودشان چیزی نمی دانند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد قیامت روز شهادت است  14 ص


مقاله. شهادت امام محمد تقی علیه السلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

«قال امام محمد تقی علیه السلام »

(اظهار چیزى قبل از آن که محکم و پایدار شود سبب تباهى آن است)

محمد پسر علی (محمد تقی یا جواد) فرزند علی پسر موسی و سبیکه، نهمین امام شیعیان است. در تاریخ تولد وی اختلاف است، اما قول مشهور این است در ۱۰ رجب ۱۹۵ ه. ق. در مدینه به دنیا آمد.

دوران زندگى وی مصادف با دوران حکومت مأمون و معتصم عبّاسى بود و معتصم در بغداد تصمیم به قتل وی گرفت و سرانجام به وسیله أُمّ الفضل، همسرش و دختر مأمون، در ۲۵ سالگی، مسموم و کشته شد.

شهادت حضرت جواد (ع )

تاریخ شهادت : بیست و نهم ذیقعده سال 220 هجری قمری

علت شهادت : مسمومیت توسط همسرش ام الفضل دختر مامون

نام قاتل : معتصم

 

این نوگل باغ ولایت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بویش مشام جانها را بهره مند ساخت . آثار فکری و روایاتی که از آن حضرت نقل شده و مسائلی را که آن امام پاسخ گفته و کلماتی که از آن حضرت بر جای مانده ، تا ابد زینت بخش صفحات تاریخ اسلام است . دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است .

معتصم عباسی از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدینه به بغداد بیاید . امام جواد در ماه محرم سال 220هجری به بغداد وارد شد . معتصم که عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند . علت این امر - همچنان که اشاره کردیم - این اندیشه شوم بود که مبادا خلافت از بنی عباس به علویان منتقل شود . از این جهت ، درصدد تحریک ام الفضل برآمدند و به وی گفتند تو دختر و برادرزاده خلیفه هستی ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علی الجواد ، مادر علی هادی فرزند خود را بر تو رجحان می نهد . این دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثیر حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحریک و تلقین معتصم و جعفر برادرش ، تسلیم گردید . آنگاه این دو فرد جنایتکار سمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سیاه روی دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعریف و توصیف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در این امر اصرار کرد . امام جواد (ع ) مقداری از آن انگور را تناول فرمود . چیزی نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شدیدی بر آن حضرت عارض گشت . ام الفضل سیه کار با دیدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشیمان و گریان شد ، اما پشیمانی سودی نداشت . حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گریه می کنی ؟ اکنون که مرا کشتی گریه تو سودی ندارد . بدان که خداوند متعال در این چند روزه دنیا تو را به دردی مبتلا کند و به روزگاری بیفتی که نتوانی از آن نجات بیابی . در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهای دیگری هم نقل شده است . زنان و فرزندان حضرت جواد (ع ) زن حضرت جواد (ع ) ام الفضل دختر مأمون بود . حضرت جواد (ع ) از ام الفضل فرزندی نداشت . حضرت امام محمد تقی زوجه دیگری مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغربیه داشته است . فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند بدین شرح : 1 - حضرت ابوالحسن امام علی النقی ( هادی ) 2 - ابواحمد موسی مبرقع 3 - ابواحمد حسین 4 - ابوموسی عمران 5 - فاطمه 6 - خدیجه 7 - ام کلثوم 8 - حکیمه حضرت جواد (ع ) مانند جده اش فاطمه زهرا زندگانی کوتاه و عمری سراسر رنج و مظلومیت داشت . بدخواهان نگذاشتند این مشعل نورانی نورافشانی کند . امام نهم ما در آخر ماه ذیقعده سال 220ه . به سرای جاویدان شتافت . قبر مطهرش در کاظمیه یا کاظمین است ، عقب قبر منور جدش حضرت موسی بن جعفر (ع ) زیارتگاه شیعیان و دوستداران است .

حضرت جواد (ع ) مانند جده اش فاطمه زهرا زندگانی کوتاه و عمری سراسر رنج و مظلومیت داشت . بدخواهان نگذاشتند این مشعل نورانی نورافشانی کند .

امام نهم ما در آخر ماه ذیقعده سال 220ه . به سرای جاویدان شتافت . قبر مطهرش در کاظمیه یا کاظمین است ، عقب قبر منور جدش حضرت موسی بن جعفر (ع ) زیارتگاه شیعیان و دوستداران است .

میگویند اگر از امام رضا حاجت می خواهید یا آقا رو به مادرشان یا به فرزند عزیزشان امام جواد قسم بدهید . اجابت میشود .

وقتی وارد قسمتی از حرم که ضریح قرار دارد وارد میشوین کنار در ورودی یک فضای کوچک هست که همه صف می ایستند تا نماز امام جواد رو بخونن . میگن اونجا جایی بوده که وقتی امام رضا رو به شهادت رسوندند امام جواد از اونجا وارد میشه و بر پیکر پاک پدر گرامیش نماز میخواند.



خرید و دانلود مقاله. شهادت امام محمد تقی علیه السلام


تحقیق درمورد شهادت على علیه السلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

 

شهادت على علیه السلام

تهدمت و الله ارکان الهدى و انطمست اعلام التقى و انفصمت العروة الوثقى قتل ابن عم المصطفى ...

(نداى آسمانى)

على علیه السلام پس از خاتمه جنگ نهروان و بازگشت بکوفه در صدد حمله بشام بر آمد و حکام ایالات نیز در اجراى فرمان آن حضرت تا حد امکان به بسیج پرداخته و گروههاى تجهیز شده را بخدمت وى اعزام داشتند.

تا اواخر شعبان سال چهلم هجرى نیروهاى اعزامى از اطراف وارد کوفه شده و باردوگاه نخیله پیوستند،على علیه السلام گروههاى فراهم شده را سازمان رزمى داد و با کوشش شبانه روزى خود در مورد تأمین و تهیه کسرى ساز و برگ آنان اقدامات لازمه را بعمل آورد،فرماندهان و سرداران او هم که از رفتار و کردار معاویه و مخصوصا از نیرنگهاى عمرو عاص دل پر کینه داشتند در این کار مهم حضرتش را یارى نمودند و بالاخره در نیمه دوم ماه مبارک رمضان از سال چهلم هجرى على علیه السلام پس از ایراد یک خطابه غراء تمام سپاهیان خود را بهیجان آورده و آنها را براى حرکت بسوى شام آماده نمود ولى در این هنگام خامه تقدیر سرنوشت دیگرى را براى او نوشته و اجراى طرح وى را عقیم گردانید.

فراریان خوارج،مکه را مرکز عملیات خود قرار داده بودند و سه تن از آنان باسامى عبد الرحمن بن ملجم و برک بن عبد الله و عمرو بن بکر در یکى از شبها گرد هم آمده واز گذشته مسلمین صحبت میکردند،در ضمن گفتگو باین نتیجه رسیدند که باعث این همه خونریزى و برادر کشى،معاویه و عمرو عاص و على علیه السلام میباشند و اگر این سه نفر از میان برداشته شوند مسلمین بکلى آسوده شده و تکلیف خود را معین مى‏کنند،این سه نفر با هم پیمان بستند و آنرا بسوگند مؤکد کردند که هر یک از آنها داوطلب کشتن یکى از این سه نفر باشد عبد الرحمن بن ملجم متعهد قتل على علیه السلام شد،عمرو بن بکر عهده‏دار کشتن عمرو عاص گردید،برک بن عبد الله نیز قتل معاویه را بگردن گرفت و هر یک شمشیر خود را با سم مهلک زهر آلود نمودند تا ضربتشان مؤثر واقع گردد نقشه این قرار داد بطور محرمانه و سرى در مکه کشیده شد و براى اینکه هر سه نفر در یکموقع مقصود خود را انجام دهند شب نوزدهم ماه رمضان را که شب قدر بوده و مردم در مساجد تا صبح بیدار میمانند براى این منظور انتخاب کردند و هر یک از آنها براى انجام ماموریت خود بسوى مقصد روانه گردید،عمرو بن بکر براى کشتن عمرو عاص بمصر رفت و برک بن عبد الله جهت قتل معاویه رهسپار شام شد ابن ملجم نیز راه کوفه را پیش گرفت.

برک بن عبد الله در شام بمسجد رفت و در لیله نوزدهم در صف یکم نماز ایستاد و چون معاویه سر بر سجده نهاد برک شمشیر خود را فرود آورد ولى در اثر دستپاچگى شمشیر او بجاى فرق معاویه بر ران وى اصابت نمود.

معاویه زخم شدید برداشت و فورا بخانه خود منتقل و بسترى گردید و ضارب را نیز پیش او حاضر ساختند،معاویه گفت تو چه جرأتى داشتى که چنین کارى کردى؟

برک گفت امیر مرا معاف دارد تا مژده دهم:معاویه گفت مقصودت چیست؟برک گفت همین الان على را هم کشتند:معاویه او را تا تحقیق این خبر زندانى نمود و چون صحت آن معلوم گردید او را رها نمود و بروایت بعضى (مانند شیخ مفید) همان وقت دستور داد او را گردن زدند.

چون طبیب معالج زخم معاویه را معاینه کرد اظهار نمود که اگر امیر اولادى نخواهد میتوان آنرا با دوا معالجه نمود و الا باید محل زخم با آهن گداخته داغ گردد،معاویه گفت تحمل درد آهن گداخته را ندارم و دو پسر (یزید و عبد الله) براى من‏کافى است (1) .

عمرو بن بکر نیز در همان شب در مصر بمسجد رفت و در صف یکم بنماز ایستاد اتفاقا در آنشب عمرو عاص را تب شدیدى رخ داده بود که از التهاب و رنج آن نتوانسته بود بمسجد برود و به پیشنهاد پسرش قاضى شهر را براى اداى نماز جماعت بمسجد فرستاده بود!

پس از شروع نماز در رکعت اول که قاضى سر بسجده داشت عمرو بن بکر با یک ضربت شمشیر او را از پا در آورد،همهمه و جنجال در مسجد بلند شد و نماز نیمه تمام ماند و قاتل بدبخت دست بسته بچنگ مصریان افتاد،چون خواستند او را نزد عمرو عاص برند مردم وى را بعذابهاى هولناک عمرو عاص تهدیدش میکردند عمرو بن بکر گفت مگر عمرو عاص کشته نشد؟شمشیرى که من بر او زده‏ام اگر وى از آهن هم باشد زنده نمى‏ماند مردم گفتند آنکس که تو او را کشتى قاضى شهر است نه عمرو عاص!!

بیچاره عمرو آنوقت فهمید که اشتباها قاضى بیگناه را بجاى عمرو عاص کشته است لذا از کثرت تأسف نسبت بمرگ قاضى و عدم اجراى مقصود خود شروع بگریه نمود و چون عمرو عاص علت گریه را پرسید عمرو گفت من بجان خود بیمناک نیستم بلکه تأسف و اندوه من از مرگ قاضى و زنده ماندن تست که نتوانستم مانند رفقاى خود مأموریتم را انجام دهم!عمرو عاص جریان امر را از او پرسید عمرو بن بکر مأموریت سرى خود و رفقایش را براى او شرح داد آنگاه بدستور عمرو عاص گردن او هم با شمشیر قطع گردید بدین ترتیب مأمورین قتل عمرو عاص و معاویه چنانکه باید و شاید نتوانستند مقصود خود را انجام دهند و خودشان نیز کشته شدند.

اما سرنوشت عبد الرحمن بن ملجم:این مرد نیز در اواخر ماه شعبان سال چهلم بکوفه رسید و بدون اینکه از تصمیم خود کسى را آگاه گرداند در منزل یکى از آشنایان خود مسکن گزید و منتظر رسیدن شب نوزدهم ماه مبارک رمضان شد،روزى بدیدن یکى از دوستان خود رفت و در آنجا زن زیباروئى بنام قطام را که پدر و برادرش در جنگ نهروان بدست على علیه السلام کشته شده بودند مشاهده کرد و در اولین برخورد دل از کف داد و فریفته زیبائى او گردید و از وى تقاضاى زناشوئى نمود.

قطام گفت براى مهریه من چه خواهى کرد؟گفت هر چه تو بخواهى!

قطام گفت مهر من سه هزار درهم پول و یک کنیز و یک غلام و کشتن على بن ابیطالب است: (چه مهر سنگینى!شاعر گوید)

فلم ار مهرا ساقه ذو سماحة کمهر قطام من غنى و معدم‏ ثلاثة آلاف و عبدو قنیة و ضرب على بالحسام المسمم‏ و لا مهر اغلى من على و ان غلا و لا فتک الا دون فتک ابن ملجم.

یعنى تا کنون ندیده‏ام صاحب کرمى را از توانگر و درویش که (براى زنى) مانند مهر قطام مهر کند. (و آن عبارت است از) سه



خرید و دانلود تحقیق درمورد شهادت على علیه السلام


تحقیق درمورد شهادت امام حسین

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

خلاصه ای از زندگی امام حسین

در مقابل این قوم عده ای ولادت امام حسین علیه السلام را در سال سوم هجرت ذکر کرده اند که از آن جمله مرحوم شیخ نکینی از علمای شیعه و از اهل سنت هستند در مورد ماه و روز ولادت آن بزرگوار نیز مشهور ان است که در پنجم ماه شعبان بوده و این قول را مورخانی که در بالا نامشان برده شد اختیار کرده اند.

گرچه اقوال دیگری نیز مانند سوم شعبان و اخر ماه ربیع الاول و یا سیزدهم ماه رمضان نقل شده که این دو قول اخیر خلاف مشهور است و قوم سوم را همان گونه که مرحوم مجلسی که مزیت فن حدیث است نسبت به مشهور می دهد ما نیز می پذیریم چون امام حسین (ع) متولد شد او را نزد پیامبر می آوردند تا نامی برای او بگذارد پیامبر (ص) فرمود: من در نامگذاری این فرزند بر خدای عزوجل سبقت نمی گیرم.

چون امام حسین به دنیا آمد رسول خدا (ص) در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفت و در روز هفتم ولادت آن حضرت دستور داد.

سر نوزاد را تراشیدند و هم وزن موی سرش صدقه داد و گوسفندی برای او عقیقه کرد و ران آن گوسفند را برای قابله فرستاد و در روز 7 ولادت امام دو گوسفند خاکستری رنگ برای او عقیقه کرد و رانی از آن را به همراه یک دینار به قابله داد سپس سرش را تراشید، و هم وزن موی سرش نقره صدقه داد، و آنگاه بر سر آن نوزاد عطر مالید خبر دادن پیامبر (ص) از آینده غم انگیز نوزاد در روایات اهل سنت نظیر روایت فوق نقل شده، در برخی از این روایات آمد، که اسماء گویند من حسین(ع) را نزد پیامبر (ص) بروم و در دامان آن حضرت نهادم پیامبر گریست! من عرض کردم پدر و مادرم به قربانت سبب گریه شما چیست به راستی این پسر مرا گروه ستمکار از امت من خواهند کشت که خدای تعالی شفاعت مرا به آنها نرساند و بدنبال آن فرمود. ای اسماء این خبر را به فاطمه مده زیرا تازه زاست و این خبر غم انگیز برای او در این در حال خوب نیست.

دوران کودکی امام حسین (ع)

دوران زندگانی آن دو بزرگوار با جد بزرگوارشان پیامبر (ص) از ویژگی خاصی برخوردار است زیرا شدت علاقه پیامبر (ص) به آن دو موجب شده بود که همگان آن دو کودک را احترام کنند و دوست بداند و در خصوص علاقه پیامبر (ص) به امام حسین (ع) روایات متعددی است که به چند نمونه اشاره می کنیم این جدیث معروف است که رسول خدا فرمود حسین از من است و من از حسین.

درباره شدت علاقه پیامبر (ص) به امام حسین (ع) روایات نقل شده که گوید پیامبر(ص) حسین بن علی را بر شانه خود سوار کرده بودی مردی آن حضرت را دید و رو به حسین (ع) کرده و گفت ای پسرک خوب و سوار شده ای رسول خدا(ص) فرمود او هم خوب سواری است ص 23 همانگونه که قبلاً یادآور شدیم بهترین و شیرین ترین دوران عمر امام حسن و امام حسین (ع) دوران زندگانی آنان در کنار جد بزرگوارشان پیامبر (ص) بود پس از رحلت آن حضرت دوران مصیبت و مظلومیت این خانواده شروع شد. رحلت جانگداز پیامبر که برای همه مسلمانان فاجعه بزرگی بود برای این دو آقازاده نیز ضایعه ای غیر قابل جبران بود و پس از آن بود که دشمنان سعی در منزوی کردن این خانواده گرامی کردند و آن هم مصائب را برای آنان بوجود آوردند، و هر روز غم تازه ای بر غمهای آنان افزودند. شیخ صدوق به سند خود از جابر بن عبدالله انصاری نقل می‌کند سه روز قبل از رحلت رسول خدا(ص) از آن حضرت شنیدم که علی(ع)را مخاطب ساخته و به او چنین فرمود. درود خدا بر تو ای پدر دو ریحانه و گل خوشبوی من، تو را به دو ریحانة خود از دنیا سفارش می کنم که به زودی دور کن و اساس زندگی تو شسته خواهد شد و خداوند پس از من نگهبان تو است.

و در حدیثی دیگر آمده: هنگام رحلت پیامبر (ص) حسین (ع) آمدند و خود را روی سینه آن حضرت انداختند و گریه می کردند، علی (ع) خواست آن دو را از روی سینه پیامبر (ص) دور کند رسول خدا (ص) فرمود این دو راه واگذار، تا از من بهره گیرند و من نیز از آن دو بهره گیرم که پس از من به آن دو ناگواری خواهد رسید و آنگاه رو به اطرافیان و عبادت کنندگان خود کرد فرمود: براستی که من در میان شما از خود به یادگار می گذارم کتاب خدا و عترتم، خواندانم را، پس هرکس کتاب خدا را ضایع سازد، چنان است که سنت مرا ضایع کرد، و هرکس سنت مرا ضایع سازد، چنان است که عترت مرا ضایع کرد، براستی که این دو از یکدیگر جدا نشوند تا در کنار خوش کوثر بر من در آیند.

شهادت مادر

پس از رحلت پیامبر (ص) هنوز هشت سال از عمر آن حضرت نگذشته بود که دومین مصیبت ناگوار یعنی شهادت مادر عزیزشان فاطمه (س) اتفاق افتاد، ماجرای جانگداز شهادت زهرا (س) بر اثر غم و اندوه و ستمهایی بود که بعد از پدر بزرگوارش بر آن بانوی معصومه رسیده بود و به فاصله اندکی بعد از رحلت پیامبر (ص) منجر به شهادت آن بانوی گرامی گردید.

در آن ایام اندک نزدیکان و از جمله فرزندان بانوی اسلام کمتر می شد که زهرا(س) را گریان نبینند خصوصاً هرگاه چشم فاطمه (س) بر امام حسن و امام حسین(ع) می افتاد داغ دلش تازه می شد و محبتها و عواطف رسول خدا(ص) را نسبت به آن دو فرزند



خرید و دانلود تحقیق درمورد شهادت امام حسین