لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
فهرست
چکیده ای از زندگی امام موسی بن جعفر ( ع )
حضرت امام موسی بن جعفر ( ع )
صفات باطنی و ظاهری و اخلاقی آن حضرت
زنان و فرزندان حضرت موسی بن جعفر ( ع )
صفات و سجایای حضرت موسی بن جعفر ( ع )
تأثیر الگو پذیری از امام موسی کاظم در بهبود روابط خانوادگی
امام هدایت و چالش های پیش رو
گزیده ای از سخنان حضرت
منابع و مأخذ
چکیده ای از زندگی امام موسی بن جعفر ( ع )
نام : موسى بن جعفر
کنیه : ابو ابراهیم، ابوالحسن، ابوالحسن اوّل، ابوالحسن ماضى، ابوعلى و ابواسماعیل
القاب : کاظم، صابر، صالح، امین و عبدالصالح.
کاظم یعنی کسی که با همه خشمگینی بر خویشتن تسلط دارد . امام کاظم را ابوالحسن اول نیز می گویند وامام هشتم را ابوالحسن دوم و امام دهم را ابوالحسن سوم می گویند
نکته : آن حضرت در میان شیعیان به «باب الحوائج» معروف است
منصب : معصوم نهم و امام هفتم شیعیان
تاریخ ولادت : هفتم ماه صفر سال 128 هجرى. برخى نیز سال 129 را ذکر کردند
محل تولد : ابواء (منطقهاى در میان مکه و مدینه) در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى )
نسب پدرى : امام جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابىطالب علیهم السلام
نام مادر: حمیده مصفّاة. نامهاى دیگرى نیز مانند حمیده بربریه و حمیده اندلسیه نیز براى او نقل شده است. این بانو از زنان بزرگ زمان خویش بود و چندان فقیه و عالم به احکام و مسائل بود که امام صادق علیه السلام زنان را در یادگیرى مسائل و احکام دینى به ایشان ارجاع مىداد. و دربارهاش فرمود: " حمیده، تصفیه شده است از هر دنس و
چرکى؛ مانند شمش طلا. پیوسته فرشتگان او را حفاظت و پاسبانى نموده تا رسیده است به من، به خاطر آن کرامتى که از خداى متعال براى من و حجت پس از من است "
مدت امامت : از زمان شهادت پدرش، امام جعفر صادق علیه السلام، در شوال 148 هجرى تا رجب سال 183 هجرى، به مدت 35 سال. آن حضرت در سن بیست سالگى به امامت رسید
تاریخ و سبب شهادت : 25 رجب سال 183 هجرى، در سن 55 سالگى، به وسیله زهرى که در زندان سندى بن شاهک به دستور هارون الرشید به آن حضرت خورانیده شد
محل دفن : مکانی به نام مقابر قریش در بغداد (در سرزمین عراق) که هم اکنون به «کاظمین» معروف است
همسران : 1. فاطمه بنت على. 2. نجمه
فرزندان : درباره تعداد فرزندان آن حضرت چند قول وجود دارد. بنابر نقل یکى از آنها، آن حضرت 37 فرزند داشت که 18 تن از آنان پسر و 19 تن دختر بودند .
بزرگترین فرزند امام صادق عبدالله نام داشت که برخی او را عبدالله افطح می دانند و چون بزرگتر از برادرانش بود ادعای امامت می کرد و تنها عده کمی از او پیروی کردند که به افطحیه موسوم هستند ولی جلالیت قدر و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 78
موضوع تحقیق برای درس متون اسلامی :
نیاز انسان به دین
واحد پزشکی تهران
دانشجو :
فریبرز هاشم نظری
انسان قادر است چنان آگاهیهای خود را وسعت دهد که همه عالم هستی را شامل گردد این یکی از ویژگیهای انسان است که درمسیر او بسوی کمال موثراست اما قدرت علم آموزی تنها عامل درخود سازی نیست این توانائی باعث می شود که انسان قادر گردد خود را بشناسد و جهان هستی را تفسیر کند هر چه انسان بیشتر از این قدرت خود استفاده نماید و بیشتر تلاش کند آگاهیهای بیشتری را بدست آورده و افق وسیعتری را برای عمل در اختیار خواهد داشت .
اما خود سازی به تلاش نیازمند است وهر گونه تلاشی محتاج انگیزه است به تعبیر دیگر انسان دست به عمل و کاری نمیزند مگر اینکه انگیزه ای برای انجام آن کار داشته باشد .
هر عمل دیگری را که انسان انجام می دهد وقتی رسیدگی کنیم می بینیم منشاء آن یک نیاز وخواسته درونی است همین علم آموزی ودست یافتن به حقایق جهان هستی ودرک واقعیتها از یک نیاز درونی سرچشمه می گیرد .
پس هنگامیکه از خواسته ها صحبت می کنیم باید بدانیم که آن کاملا با آگاهی وعلم تفاوت دارد واصولا خواسته ها و آگاهیها از دو مقوله متفاوت هستند آگاهیها محدوده دید انسان را وسعت می بخشند وخواسته ها انسان را وادار می کند تا در آن محدوده دید خود عمل کند ونیازهای خود را را بر آورده سازد .
مثال :
ماده منفی بوسیله یک شیمست کشف می شود وبه همه می گوید که این ماده برای انسان مضراست و اگر کسی آنرا استعمال کند باعث مرگ او می شود دو انسان را فرض می کنیم یکی طالب زندگی و حیات خود است ودیگری از زنده بودن خود بیزار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 78
موضوع تحقیق برای درس متون اسلامی :
نیاز انسان به دین
واحد پزشکی تهران
دانشجو :
فریبرز هاشم نظری
انسان قادر است چنان آگاهیهای خود را وسعت دهد که همه عالم هستی را شامل گردد این یکی از ویژگیهای انسان است که درمسیر او بسوی کمال موثراست اما قدرت علم آموزی تنها عامل درخود سازی نیست این توانائی باعث می شود که انسان قادر گردد خود را بشناسد و جهان هستی را تفسیر کند هر چه انسان بیشتر از این قدرت خود استفاده نماید و بیشتر تلاش کند آگاهیهای بیشتری را بدست آورده و افق وسیعتری را برای عمل در اختیار خواهد داشت .
اما خود سازی به تلاش نیازمند است وهر گونه تلاشی محتاج انگیزه است به تعبیر دیگر انسان دست به عمل و کاری نمیزند مگر اینکه انگیزه ای برای انجام آن کار داشته باشد .
هر عمل دیگری را که انسان انجام می دهد وقتی رسیدگی کنیم می بینیم منشاء آن یک نیاز وخواسته درونی است همین علم آموزی ودست یافتن به حقایق جهان هستی ودرک واقعیتها از یک نیاز درونی سرچشمه می گیرد .
پس هنگامیکه از خواسته ها صحبت می کنیم باید بدانیم که آن کاملا با آگاهی وعلم تفاوت دارد واصولا خواسته ها و آگاهیها از دو مقوله متفاوت هستند آگاهیها محدوده دید انسان را وسعت می بخشند وخواسته ها انسان را وادار می کند تا در آن محدوده دید خود عمل کند ونیازهای خود را را بر آورده سازد .
مثال :
ماده منفی بوسیله یک شیمست کشف می شود وبه همه می گوید که این ماده برای انسان مضراست و اگر کسی آنرا استعمال کند باعث مرگ او می شود دو انسان را فرض می کنیم یکی طالب زندگی و حیات خود است ودیگری از زنده بودن خود بیزار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 29 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
مدیریت استراتژیک
استاد راهنما:
آقای دکتر یوسفی
دانشجو:
یاسر خان احمدی
چکیده
این مقاله به بحث مدیریت استراتژیک میپردازد؛ ابتدا بحث با تعریفی پیرامون مدیریت و استراتژی آغاز میشود. فرایند مدیریت استراتژیک در پنج مرحله، 1- تجزیه و تحلیل محیطی، 2- پایهگذاری جهتگیری سازمانی، 3- هدفگذاری، 4- تعیین و تدوین استراتژیها، 5- بسترسازی و اجرای استراتژیها و کنترل استراتژیها توضیح داده شده است.
مهارتهای بنیادین شامل مهارت تعامل، تخصیص، نظارت و سازماندهی میشود. پژوهشهای انجام گرفته ، مزایایی را برای تفکر استراتژیک و تعهد عمیق به فرایند مدیریت استراتژیک قایل است، از جمله تفکر و تعهد استراتژیک:
سطوح مختلف مدیریت سازمان را در تعیین اهداف ، هدایت و راهنمایی می کند.
شناسایی و پاسخگویی به موج تغییرات، فرصتهای جدید و تهدیدات در حال ظهور را تسهیل می کند.
منطق مدیریت را در ارزیابی نیاز به سرمایه و نیروی کار تقویت می سازد.
کلیه تصمیم گیریهای مدیران در زمینه استراتژی را در کل سازمان هماهنگ می نماید.
سازمان را قادر می سازد که موقعیت واکنشی (Reactive) خود را به وضعیت کنشی وآینده ساز (Proactive) تبدیل کند.
مزایای فوق به سازمانها توانایی آن را می بخشد که به جای آن که صرفاً پاسخگوی نیروهای رقابتی بوده و در مقابل شرایط متغیر حاکم بر خود واکنش نشان دهند ، خود بر آنها تأثیر گذارند.
پیشگفتار
این مقاله به بحث مدیریت استراتژیک میپردازد؛ ابتدا بحث با تعریفی پیرامون مدیریت و استراتژی آغاز و فرایند مدیریت استراتژیک در پنج مرحله، تجزیه و تحلیل محیطی، پایهگذاری جهتگیری سازمانی، هدفگذاری، تعیین و تدوین استراتژیها، بسترسازی و اجرای استراتژیها و کنترل استراتژیها توضیح داده شده است. مهارتهای بنیادین شامل مهارت تعامل، تخصیص، نظارت و سازماندهی میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
* عنوان مورد بررسی :
* زیر نظر استاد محترم :
جناب آقای دانش پژوه
* محقّق و گردآورنده :
بهمن نژادغفار
202
(زمستان1384 )
نام او به اتفّاق تذکره نویسان محمّد و لقب او جلال الدّین است و همه مورّخان او را بدین نام و لقب شناخته اند و او را جز جلال الدّین به لقب خداوندگار نیز می خوانده اند .
« خطاب لفظ خداوندگار گفته ی بهاء ولد است » و در بعضی از شروح مثنوی هم از وی به مولانا خداوندگار تعبیر می شود و احمد افلاکی در روایتی از بهاء ولد نقل می کند « که خداوندگار من از نسل بزرگ است » و اطلاق خداوندگار با عقیده الوهیت بشر که این دسته از صوفیه معتقدند و سلطنت و حکومت ظاهری و باطنی اقطاب نسبت به مریدان خود در اعتقاد همه ی صوفیان تناسب تمام دارد ، چنانکه نظر به همین عقیده بعضی اقطاب ( بعد از عهد مغول ) به آخر و اوّل اسم خود لفظ شاه اضافه کرده اند .
لقب مولوی که از دیر زمان صفویه و دیگران بدین استاد حقیقت بین اختصاص دارد و در زمان خود و وی و حتی در عرف تذکره نویسان قرن نهم شهرت نداشته است و جز عناوین و لقب های خاص او نیست و ظاهراً این لقب از روی عنوان دیگر یعنی مولانای روم گرفته شده است .
در منشا ت قرن ششم ، القاب را ، به مناسبت ذکر جناب و امثال آن پیش از آنها با یای نسبت استعمال کرده اند . مثل جناب اوحدی فاضلی اجلی و تواند بود که اطلاق مولوی هم از این قبیل بوده و به تدریج بدین صورت یعنی با حذف مو صوف به مولانای روم اختصاص یافته است و موید این احتمال آن است که در نفحات الانس این لقب بذین صورت (خدمت مولوی ) بکرات در طی ترجمه ی حال وا به کار رفته و در عنوان ترجمه ی حال وی ، نه در این کتاب نه در منابع قدیمیتر مانند تاریخ گزیده و مناقب العارفین کلمه ی مولوی نیامده است . لیکن شهرت مولوی به مولوی روم ، مسلّم است و به صراحت از گفته ی حمد الله مستوفی و فحوای اطلاقات تذکره نویسان مستفات می شود و در مناقب العارفین هر کجا لفظ (مولانا) ذکر می شود مراد همراهان جلال الدین محمد است .
احمد افلاکی در عنوان او لفظ ( سر الله الاعظم ) آورده ، ولی در ضمن کتاب به هیچ وجه بدین اشاره نکرده است و در ضمن کتب دیگر هم دیده نمی شود .
مولد مولانا شهر بلخ است و ولادتش در ششم ربیع الاول سنه 604 هجری قمری اتفاق افتاد و علّت شهرت او به رومی و مولانای روم همان طول اقامت وی در شهر قونیه که اقامتگاه بیشتر عمر و مدفن اوست بوده است ، چنانکه خود وی نیز همواره خویش را از مردم خراسان شمرده و اهل شهر خود را دوست می داشته و از یاد آنان فارغ دل نبوده است .
نسبش به گفته ی بعضی ، از جانب پدر به ابوبکر صدیق می پیوندد و این را که مولانا در حقّ فرزند معنوی خود حسام الدّین چلپی گوید ؛ دلیل این عقیده توان گرفت چه مسلم است که صدیق در اصطلاح اهل اسلام لقب ابوبکر است و ذیل آن به صراحت می رساند که نسبت حسام الدین به ابوبکر بالاصاله نیست بلکه از جهت انحلال وجود اوست در شخصیّت و وجود مولوی که مربّی و مرشد او زاده ی ابوبکر صدیق است و صرف نظر از این معنی هیچ فایده ای بر ذکر انتساب اصلی حسام الدین به ارمیه و نسبت او از طریق انهلال و قلب عنصر به شیخ مکرّم یعنی ابوبکر مترتب نمی شود .
پدر مولانا محمد بن حسین خطیبی است که به بهاء الدین ولد معروف شده است و او را سلطان العلماء لقب داده اند و پدر او حسین ابن احمد خطیبی به روایت افلاکی از افاضل روزگار و علّامه زمان بود ، چنان که رضی الدین نیشابوری در محضر وی تلمیذ می کرد و مشهور چنان است که مادر بهاء الدین از خاندان خارزمشاهیان بود ، وی معلوم نیست که به کدامیک از سلاطین آن خاندان انتساب داشت . احمد افلاکی او را دخت علا الدین محمد خوارزمشاه عمّ جلال الدین خوارزمشاه و جامی دختر علاء الدین محمد بن خوارزمشاه و امین احمد راضی وی را دخت علاء الدین محمد عمّ سلطان محمد خوارزمشاه می پندارد و این اقوال مورد اشکال است ، چه آنکه علاء الدین محمد خوارزمشاه پدر جلال الدین است نه عمّ او و سلطان تکش جز علاء الدین محمد پادشاه معروف ( متوفی 617 ) فرزند دیگر به نام و لقب نداشته است و نیز جزو فرزندان ایل ارسلان بن اتسز هیچ کس به لقب و نام علاء الدین محمد شناخته نشده و مسلم است که بهاء الدین ولد در هنگام وفات 85 ساله بود . وفات او به