واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد تفاوت عجب و غرور

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

تفاوت عجب و غرور

معنای عجب و خودپسندی:

عجب و خودپسندى عبارت است از اینکه انسان خود را صاحب کمالات ببیند, آن کمالات را نیز از خود بداند, و به وجود این کمالات در دیگران توجه نداشته باشد و بدین خاطر در نفس خودش احساس رضایتمندی از خود نماید و به خود ببالد و در نتیجه فراموش نماید که او از خودش هیچ ندارد و همه چیزش از خدا است.«عجب» به معناى «خوب انگاشتن» نفس است، بدون آن که شخص توجه به غیر داشته و خود را از دیگران برتر، همسان یا فروتر بیند.

عجب بزرگداشت خود به لحاظ نعمت و فراموش کردن منعم است, در حالی که انسان می داند با همه کمالاتی که ممکن است داشته باشد در مقابل عظمت هستى و کمالات آن، سرسوزنى هم به حساب نمى‏آید. صاحب جامع السعادات در مورد عجب نوشته است: «عجب یکى از هلاک کننده‏هاى بزرگ و از رذیلانه‏ترین ملکات بداخلاقى است». رسول خدا(ص) در مذمت عجب فرموده است: «سه چیز هلاک کننده‏ى آدمى است (هلاکت به لحاظ حیات انسانى و ایمان)؛ حرصى که اطاعت و پى‏گیرى شود، هواى نفسى که تبعیت گردد و عجب انسان نسبت به خودش».

امام صادق(ع) فرمود: «کسى که دچار عجب شود هلاک مى‏گردد». ایشان در جاى دیگرى فرموده است: «اگر نبود که خداوند مى‏دانست هر آینه گناه بهتر از عجب است، کارى مى‏کرد که هیچ مؤمن به گناه آلوده نشود».امورى که زمینه عجب را در انسان فراهم مى‏آورند وجود کمالاتی همچون علم و دانش، مال و ثروت، مقام و منصب، قدرت، آبرو، رأى و عقیده، عمل و اطاعت, هوش و ذکاوت، جمال و زیبائى، عقل و امثال آن است.البته تکبر نیز همان «خوب انگاشتن» نفس است، با این تفاوت که شخص توجه به غیر نیز دارد و در مقایسه با دیگران خود را از آنها برتر و بزرگتر می انگارد. بنابراین عجب به معنای خود بینی و دیگران را ندیدن است و «کبر» و «تکبر» به معناى «خود برتر بینى» در مقایسه با دیگران است. کبر از عجب نیز بدتر است، زیرا در آن تحقیر دیگران نیز نهفته است.

معنای غرور:

غرور به معنی فریفتگی به داشته ها و جذابیت های غیر حقیقی و علائق دنیوی است که باعث می شود انسان از یاد خدا غافل شود و معنویت و سرمایه های حقیقی سعادت خود را فراموش نماید و در نتیجه آن به انواع بیماری اخلاقی و روانی مانند عجب, تکبر, خودخواهی و مانند آن مبتلا گردد

این واژه به طور وسیعى در کلمات عرب مخصوصا در آیات قرآن مجید و روایات اسلامى به کار رفته و در گفتگوهاى روزمره فارسى زبانان نیز کم و بیش در همان معانى اصلى یا لوازم آن به کار مى‏رود. «راغب‏» در کتاب «مفردات‏» واژه «غرور» (به فتح غین که معنى وصفى دارد) را به معنى هر چیزى که انسان را مى‏فریبد و در غفلت فرومى‏برد خواه مال و مقام باشد یا شهوت و شیطان تفسیر مى‏کند. در «صحاح اللغة‏»«غرور» به معنى امورى که انسان را غافل مى‏سازد و مى‏فریبد )خواه مال و ثروت باشد یا جاه و مقام یا علم و دانش و غیر آن) تفسیر شده است.

بعضى از ارباب لغت - به گفته «طریحى‏» در «مجمع البحرین‏‏»گفته‏اند: «غرور فریفتگی به چیزى است که ظاهری جالب, و دوست داشتنى دارد, ولى باطنش ناخوشایند و مجهول و تاریک است‏‏» در کتاب «التحقیق فى کلمات قرآن الکریم‏» بعد از نقل کلمات ارباب لغت چنین آمده است: «ریشه اصلى این واژه به معنى حصول غفلت ‏به سبب تاثیر چیز دیگرى در انسان است و از لوازم و آثار آن جهل و فریب و نیرنگ و نقصان و شکست و... مى‏باشد».

در «المحجة البیضاء فى تهذیب الاحیاء» که از بهترین کتب اخلاق محسوب مى‏شود و تکمیل و تهذیبى است‏براى «احیاء العلوم‏» «غزالى‏» چنین مى‏خوانیم: «غرور عبارت است از دلخوش بودن به چیزى که موافق هواى نفس و تمایل طبع انسانى است و ناشى از اشتباه انسان یا فریب شیطان است و هر کس گمان کند آدم خوبى است(و نقطه ضعفى ندارد) خواه از نظر مادى یا معنوى باشد و این اعتقاد از پندار باطلى سرچشمه بگیرد آدم مغرورى است و غالب مردم خود را آدم خوبى مى‏دانند در حالى که در اشتباهند بنابراین اکثر مردم مغرورند، هر چند شکل غرور آنها و درجه آن متفاوت است‏». )محجه البیضاء, جلد6، صفحه‏293( در تفسیر نمونه در معنى این واژه چنین آمده است: «غرور» بر وزن(جسور) صیغه مبالغه به معنى



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفاوت عجب و غرور


تحقیق درباره ماه رجب ماه عجب

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

ماه رجب ماه عجب

در حکایتی دل‌نشین از پیامبر گرامی اسلام از زبان شخصی به نام ثوبان این چنین آمده است که: با رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در قبرستان بودیم. حضرت ایستاد و گذشت و دوباره ایستاد. عرض کردم: یا رسول‌الله، چرا این‌گونه رفتار می‌کنید؟ پس آن حضرت گریه شدیدی کرد، ما هم گریه کردیم. آن‌گاه فرمود: ای ثوبان، صدای ناله اهل عذاب را شنیدم. بر آنها رحم کردم، دعا کردم و خداوند عذاب آنها را تخفیف داد. سپس فرمود: ای ثوبان! اگر کسانی از اهل این قبرستان، که در عذابند، یک روز از ماه رجب را روزه گرفته بودند و یک شب را تا صبح قیام می‌کردند و به عبادت می‌پرداختند، در قبرها معذب نمی‌شدند.

گاه شیئی گران‌بها، یا انسانی ارزشمند و یا یک زمان مهم و ویژه، مورد بی‌توجهی انسان‌ها قرار می‌گیرد، تنها بدان سبب که شناختی از آنها ندارند و در نتیجه، بهره خویش را از آنها نمی‌ستانند و استفاده لازم را نمی‌برند. ماه رجب از زمان‌ها و اوقات بسیار مهم و ویژه است که برای آنکه ـ بدون استفاده این فرصت ـ از کفمان نرود. روایات فراوانی پیرامون فضیلت این ماه و شناساندن قدر و منزلت آن از طریق اهل بیت(علیهم السّلام) به دست ما رسیده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد:

1. پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:

آگاه باشید که رجب ماه خداست و آن ماه بسیار بزرگی است. این ماه «اصم» نامیده شد؛ بدان سبب که هیچ ماهی در فضیلت و حرمت در نزد خدا با او برابری نمی‌کند.1

2. از ابن عباس نقل است که:

هرگاه ماه رجب می‌آمد، رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مسلمانان را دور خود جمع می‌کرد و میان آنها می‌ایستاد. آن‌گاه خطبه می‌خواند، حمد و ثنای الهی را به جای می‌آورد و صلوات بر انبیای گذشته می‌فرستاد و می‌فرمود:

ای مسلمانان، ماه بسیار بزرگ و بابرکتی بر شما سایه انداخته است ـ یعنی ماه رجب ـ و آن ماهی است که در آن، رحمت خدا بر کسی که خدا را عبادت کند، فرو می‌ریزد؛ بدان شرط که مشرک و بدعت‌گزار نباشد. آگاه باشید که در ماه رجب، شبی است که هر که خواب را در آن، بر خود حرام کند و به عبادت خدا بپردازد، خدا بدنش را بر آتش حرام می‌کند و هفتاد هزار ملک با او مصافحه می‌کنند و برایش تا رجب بعد آمرزش می‌طلبد.2

باید گفت آن شب نامعلوم که در ذیل خبر ذکر شد، چه شبی است، علما با استفاده از اخبار دیگر، چهار احتمال داده‌اند: احتمال دارد مراد، شب اول ماه رجب باشد و یا شب جمعه اول رجب که به لیلةالرغائب موسوم است. نیز احتمال دارد مراد، نیمه رجب و یا بیست و هفتم رجب باشد.

3. و از حضرت امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) نقل است که:

هر کس در ماه رجب صدقه بدهد، خداوند روز قیامت در بهشت او را به ثوابی گرامی می‌دارد که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به خاطر بشری خطور نکرده است.3

4. از امام رضا(علیه السّلام) نیز روایت شده است:

هر که به اشتیاق ثواب، روز اول ماه رجب را روزه بدارد، خدای عزوجل، بهشت را بر او واجب گرداند؛ هر که روز وسط رجب را روزه بدارد،‌ می‌تواند دو قبیله (پرجمعیت) مانند ربیعه و مضر را شفاعت کند؛ و هر که روز آخرش را روزه بدارد، خدای عزوجل او را از پادشاهان بهشت گرداند و شفاعتش را دربارة پدر، مادر و همة بستگان و آشنایان و همسایگان بپذیرد، گرچه در میان آنها مستحقان دوزخ باشند.4

5. در حکایتی دل‌نشین از پیامبر گرامی اسلام از زبان شخصی به نام ثوبان این چنین آمده است که: با رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در قبرستان بودیم. حضرت ایستاد و گذشت و دوباره ایستاد. عرض کردم: یا رسول‌الله، چرا این‌گونه رفتار می‌کنید؟ پس آن حضرت گریه شدیدی کرد، ما هم گریه کردیم. آن‌گاه فرمود: ای ثوبان، صدای ناله اهل عذاب را شنیدم. بر آنها رحم کردم، دعا کردم و خداوند عذاب آنها را تخفیف داد. سپس فرمود: ای ثوبان! اگر کسانی از اهل این قبرستان، که در عذابند، یک روز از ماه رجب را روزه گرفته بودند و یک شب را تا صبح قیام می‌کردند و به عبادت می‌پرداختند، در قبرها معذب نمی‌شدند.5

6. شخصی به نام سالم نامی که از صحابه حضرت صادق(علیه السّلام) بود، می‌گوید: چند روزی از ماه رجب باقی مانده بود که خدمت آن حضرت مشرف شدم.

فرمود: ای سالم، آیا چیزی از این ماه را روزه گرفته‌ای؟ عرض کردم: خیر. فرمود: آن‌قدر ثواب از تو فوت شده که مقدار آن را تنها خدا می‌داند! سپس فرمود: همانا رجب، ماهی است که خداوند او را فضیلت داده و بسیار احترام کرده و کرامت آن را برای روزه‌داران واجب ساخته است.

سالم گوید: عرض کردم: یابن رسول‌الله، اگر چند روزی باقی مانده از این ماه راه روزه بدارم، به مقداری از ثواب‌های آن می‌رسم؟ فرمود: ای سالم! هر که یک روز از آخر این ماه را روزه بدارد، خدا ایمن می‌گرداند او را از سختی سکرات مرگ و هول قیامت، و عذاب قبر.

7. نماز سلمان در ماه رجب:

رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ای سلمان، هر مرد و زن مؤمن که در ماه رجب سی رکعت نماز بخواند و در هر رکعت پس از حمد سه مرتبه «قل هو الله احد» و سه مرتبه سوره «قل یا ایّها الکافرون» را قرائت کند، خداوند هر گناهی را که در پیری و جوانی کرده است، از نامه عمل او محو می‌کند، و ثواب کسی را که در تمام آن ماه، روزه گرفته باشد، به او عطا می‌کند و تا سال آینده نام او را از نمازگزارندگان می‌نویسد و در هر روز از آن ماه، ثواب شهیدی از شهدای بدر برای او باشد و خداوند میان او و آتش فاصله انداخته و به عدد هر رکعت، ثواب هزارهزار رکعت در نامه عمل او می‌نویسد و او از پل صراط به سلامت رد می‌شود.

و طریقه نماز این است که:

ده رکعت روز اول، ده رکعت روز نیمه و ده رکعت در روز آخر ماه رجب به جا آورد، هر دو رکعت به یک سلام و بعد از هر دو رکعت، دست‌ها را به آسمان بلند و چنین دعا کند:

لا إله إلّا الله وحده لا شریک له،‌له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و هو حیّ لایموت بیده الخیر و هو علی کلّ شیءٍ قدیر. اللّهمّ لامانع لما اعطیت و لامعطی لما منعت و لاینفع ذالجدّ منک الجدّ.6

یادآوری: پرسشی که ممکن است در ذهن‌ها بیاید این است که، چگونه امکان دارد در برابر اعمالی ناچیز و اندک در ماه رجب، آن همه ثواب و پاداش مترتب باشد؟ چگونه ذهن آدمی می‌تواند گستردگی آن همه ثواب را اذعان کند؟

در پاسخ باید گفت:

اولاً، متناسب با مقام کبریایی حضرت حق و جود و بخشش بی‌کران و بی‌انتهایش، همین قاعده است که در برابر اندکی از عمل خیر، پاداشی فراوان عطا فرماید، نه آنکه با آن همه فضل و رحمتش، در مقابل کار نیک به اندازه همان کار پاداش دهد. اساساً همان‌گونه که در دعای افتتاح وارد شده است: ولاتزیده کثرة العطاء ألّا جوداً و کرماً؛ فراوانی عطا، (نه تنها از خزائن حق تعالی نمی‌کاهد)، بلکه بر جود و کرمش می‌افزاید و جود و کرمش را گسترده‌تر می‌سازد.

گنج تو به بذل کم نیاید

وز گنج کس این کرم نیاید ( نظامی )

به هر حال، به قول شیخ محمود شبستری، خداوند با یک جذبه، گدایی را شاه می‌گرداند و کوهی را در مقابل کاهی می‌بخشد:

گدایی گردد از یک جذبه شاهی

به یک لحظه دهد کوهی به کاهی ( شبستری )

*****

درین دریا فکن خود را، مگر دری به دست آری

کزین دریای بی‌پایان، گهر بسیار برخیزد

وگر موجیت برباید، چه دولت مر تو را زان به

که عالم پیش حکم تو، چو خدمتکار برخیزد ( عراقی )

ثانیاً این‌گونه نیست که به صرف انجام دادن روزه و عبادات در این ماه، همه ثواب‌ها به دست آید؛ زیرا همان‌گونه که در روایات و نیز در دعای گرسنگی و تشنگی قرار مده». بهره برخی از روزه‌داران، از روزه، تنها گرسنگی و تشنگی و از عبادت، تنها خستگی بدنی است.

بنابراین، بدون شک بهره کامل از ثواب این عبادات از آن کسانی است که حتی‌المقدور، شرایطی چون اخلاص و اجتناب از گناهان را مراعات کنند.

پی‏نوشت‏ها:

1. مجلسی، بحارالانوار، ج97،‌ص26.

2. همان، ص47.

3. همان، ص33.

4. امالی شیخ صدوق، ص10.

5. مجلسی، همان

6. آیت‌الله میرزا جواد ملکی تبریزی، المراقبات، ص131 و 132.

منبع: http://www.hawzah.net



خرید و دانلود تحقیق درباره ماه رجب ماه عجب


تحقیق در مورد تفاوت عجب و غرور

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

تفاوت عجب و غرور

معنای عجب و خودپسندی:

عجب و خودپسندى عبارت است از اینکه انسان خود را صاحب کمالات ببیند, آن کمالات را نیز از خود بداند, و به وجود این کمالات در دیگران توجه نداشته باشد و بدین خاطر در نفس خودش احساس رضایتمندی از خود نماید و به خود ببالد و در نتیجه فراموش نماید که او از خودش هیچ ندارد و همه چیزش از خدا است.«عجب» به معناى «خوب انگاشتن» نفس است، بدون آن که شخص توجه به غیر داشته و خود را از دیگران برتر، همسان یا فروتر بیند.

عجب بزرگداشت خود به لحاظ نعمت و فراموش کردن منعم است, در حالی که انسان می داند با همه کمالاتی که ممکن است داشته باشد در مقابل عظمت هستى و کمالات آن، سرسوزنى هم به حساب نمى‏آید. صاحب جامع السعادات در مورد عجب نوشته است: «عجب یکى از هلاک کننده‏هاى بزرگ و از رذیلانه‏ترین ملکات بداخلاقى است». رسول خدا(ص) در مذمت عجب فرموده است: «سه چیز هلاک کننده‏ى آدمى است (هلاکت به لحاظ حیات انسانى و ایمان)؛ حرصى که اطاعت و پى‏گیرى شود، هواى نفسى که تبعیت گردد و عجب انسان نسبت به خودش».

امام صادق(ع) فرمود: «کسى که دچار عجب شود هلاک مى‏گردد». ایشان در جاى دیگرى فرموده است: «اگر نبود که خداوند مى‏دانست هر آینه گناه بهتر از عجب است، کارى مى‏کرد که هیچ مؤمن به گناه آلوده نشود».امورى که زمینه عجب را در انسان فراهم مى‏آورند وجود کمالاتی همچون علم و دانش، مال و ثروت، مقام و منصب، قدرت، آبرو، رأى و عقیده، عمل و اطاعت, هوش و ذکاوت، جمال و زیبائى، عقل و امثال آن است.البته تکبر نیز همان «خوب انگاشتن» نفس است، با این تفاوت که شخص توجه به غیر نیز دارد و در مقایسه با دیگران خود را از آنها برتر و بزرگتر می انگارد. بنابراین عجب به معنای خود بینی و دیگران را ندیدن است و «کبر» و «تکبر» به معناى «خود برتر بینى» در مقایسه با دیگران است. کبر از عجب نیز بدتر است، زیرا در آن تحقیر دیگران نیز نهفته است.

معنای غرور:

غرور به معنی فریفتگی به داشته ها و جذابیت های غیر حقیقی و علائق دنیوی است که باعث می شود انسان از یاد خدا غافل شود و معنویت و سرمایه های حقیقی سعادت خود را فراموش نماید و در نتیجه آن به انواع بیماری اخلاقی و روانی مانند عجب, تکبر, خودخواهی و مانند آن مبتلا گردد

این واژه به طور وسیعى در کلمات عرب مخصوصا در آیات قرآن مجید و روایات اسلامى به کار رفته و در گفتگوهاى روزمره فارسى زبانان نیز کم و بیش در همان معانى اصلى یا لوازم آن به کار مى‏رود. «راغب‏» در کتاب «مفردات‏» واژه «غرور» (به فتح غین که معنى وصفى دارد) را به معنى هر چیزى که انسان را مى‏فریبد و در غفلت فرومى‏برد خواه مال و مقام باشد یا شهوت و شیطان تفسیر مى‏کند. در «صحاح اللغة‏»«غرور» به معنى امورى که انسان را غافل مى‏سازد و مى‏فریبد )خواه مال و ثروت باشد یا جاه و مقام یا علم و دانش و غیر آن) تفسیر شده است.

بعضى از ارباب لغت - به گفته «طریحى‏» در «مجمع البحرین‏‏»گفته‏اند: «غرور فریفتگی به چیزى است که ظاهری جالب, و دوست داشتنى دارد, ولى باطنش ناخوشایند و مجهول و تاریک است‏‏» در کتاب «التحقیق فى کلمات قرآن الکریم‏» بعد از نقل کلمات ارباب لغت چنین آمده است: «ریشه اصلى این واژه به معنى حصول غفلت ‏به سبب تاثیر چیز دیگرى در انسان است و از لوازم و آثار آن جهل و فریب و نیرنگ و نقصان و شکست و... مى‏باشد».

در «المحجة البیضاء فى تهذیب الاحیاء» که از بهترین کتب اخلاق محسوب مى‏شود و تکمیل و تهذیبى است‏براى «احیاء العلوم‏» «غزالى‏» چنین مى‏خوانیم: «غرور عبارت است از دلخوش بودن به چیزى که موافق هواى نفس و تمایل طبع انسانى است و ناشى از اشتباه انسان یا فریب شیطان است و هر کس گمان کند آدم خوبى است(و نقطه ضعفى ندارد) خواه از نظر مادى یا معنوى باشد و این اعتقاد از پندار باطلى سرچشمه بگیرد آدم مغرورى است و غالب مردم خود را آدم خوبى مى‏دانند در حالى که در اشتباهند بنابراین اکثر مردم مغرورند، هر چند شکل غرور آنها و درجه آن متفاوت است‏». )محجه البیضاء, جلد6، صفحه‏293( در تفسیر نمونه در معنى این واژه چنین آمده است: «غرور» بر وزن(جسور) صیغه مبالغه به معنى



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفاوت عجب و غرور