واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مقاله درباره «رابطه اضطراب با امتحان علل اضطراب امتحان،چگونگی گذراندن شب امتحان»

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

«رابطه اضطراب با امتحان علل اضطراب امتحان،چگونگی گذراندن شب امتحان»

اضطراب:

منظور از اضطراب هیجان ناخوشایندی است که با اصطلاحاتی مانند نگرانی ،دلشوره و ترس و ... بیان می شود و همه ما انسانها درجاتی از آن را گاه گاه تجربه می کنیم. اکثر ما در روبه رو شدن با موقعیتهای تهدید آمیز یا فشارزا احساس اضطراب و تنش می کنیم که این نوع احساسات واکنش های بهنجاری در برابر فشار روانی هستند و اضطراب زمانی نابهنجار محسوب می شود که روال عادی و طبیعی زندگی را مختل نماید.

تعارض ها،ناکامیها،خطر آسیب بدنی و به خطر افتادن عزت نفس و وارد آمدن فشار برای انجام کارهایی بیشتر از توانائیهای آدمی در وی اضطراب ایجاد می کند . برای مثال اگر سطح امتحان بیشتر از میزان آمادگی دانش آموز باشد در او اضطراب ایجاد می کند و عملکرد او را تحت تأثیر قرار می دهد . اگر چه آموزگاران کمتر به اضطراب امتحان می اندیشند ولی دانش آموزان می دانند که امتحان آنها را مضطرب می کند.و در نهایت مشکلاتی را برایشان به وجود می آورد ؛ بعضی از دانش آموزان در طول امتحانهای سرنوشت ساز (امتحان سوم یا ترم آخر) دچار ترس شدید می شوند، ضربان قلبشان تند می زند ، دستهایشان می لرزد،عرق می کنند و احساس می کنند که ذهنشان خالی شده است وقتی سئوالی را می خوانند احساس می کنند که گیچ شده اند و منظور سؤال را متوجه نمی شوند و فکر می کنند هر چه خوانده اند فراموش کرده اند در نهایت یا سؤال را بدون پاسخ رها می کنند و یا پاسخ بی ربط و نادرستی را می نویسند. در اینجا آنها به اهمیت امتحان و عدم موفقیت خود فکر می کنند و همه این عوامل اضطراب آنها را بالا می برد و عملکردشان را بیشتر تحت تأثیر قرار می دهد. در اینجا این سؤال به ذهن می رسد که آیا اضطراب همیشه اثرات  نا مطلوبی بر یادگیری و یادآوری آطلاعات دارد؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت که اضطراب همیشه مخرب و ویرانگر نیست. بلکه اگر میزان آن زیاد و شدید باشد عملکرد فرد را دچار اختلال می کند،پس می توان گفت:اگر اضطراب متوسط باشد مطلوب خواهد بود چون که فرد را بر می انگیزد تا تلاش بیشتری نماید.

 

1-نداشتن آمادگی کافی برای امتحان2-وجود رقابت درسی زیاد بین دانش آموزان3- سختگیری بیش از حد خانواده در مورد نمرات امتحانی 4- ترساندن کودک یا نوجوان از امتحان بوسیله اعضای خانواده یا اولیاء مدرسه 5- وجود برخی مشکلات روانی مثل وسواس و... 6- ترس از عدم موفقیت در امتحان و ادامه تحصیل

برای کاهش اضطراب منفی ناشی از اضطراب امتحان بر عملکرد دانش آموزان توجه به نکات زیر ضروری است:

1- معلمین و مسئولین باید مراقب حالات دانش آموزان باشند و تلاش کنند تا جلسه امتحان را از حالت اضطراب زا بودن خارج کنند و به دانش آموزان کمک کنند تا به آرامش خاطر به سؤالات پاسخ مناسب بدهند. 2- به تفاوتهای فردی دانش آموزان توجه لازم نشان دهند و اگر تعیین وقت برای امتحان ضروری نیست از آن چشم پوشی کنند و اگر هر ضرورت داشته باشند باید رعایت حال دانش آموزان کند دست را نیز بنمایند.3- والدین از وحشتناک جلوه دادن امتحان جداً خودداری کنند و به نمره دانش آموزان اهمیت کمتری بدهند. 4- دانش آموزان با آمادگی بیشتری در جلسه امتحان حاضر شوند و کمتر به اهمیت امتحان فکر کنند و امتحان را صحنه مبارزه و جنگ تلقی نکنند در نظر بگیرند که امتحان وسیله و موقعیت مطلوب و مناسب برای سنجش آموخته های قلبی آنان است.

برای کاهش اضطراب امتحان رعایت نکات زیر در روز امتحان به دانش آموزان توصیه می شود.

1) حداقل سه ساعت قبل از امتحان به هیچ عنوان چیزی مطالعه نکنند.

2) بجای مطالعه اندوخته های ذهنی خود را مرور کنند.

3) در مرور ذهنی شتاب نکنند.

4) در مرور کردن به هیچ عنوان به کتاب یا جزوه مراجعه نکنند.

5) مطالعه نمونه سؤالات و دقت در پاسخ آنها به کمک اندوخته ای ذهنی و بدون مراجعه به کتاب و جزوه مفید و مؤثر است.

6) برای پاسخ دادن به سؤالی که پاسخ آن را نمی دانند متحمل فشار عصبی نشوند ، ممکن است یک سؤال را در ابتدا نتوانند پاسخ دهند. ولی با اندگی تأمل و مطالعه بقیه سؤلات به جواب آن یک سؤال هم خواهند رسید.

7) اگر در مرور ذهنی با مطلبی مهم روبرو شدند به کتاب مراجعه کرده و فقط به دنبال همان مطلب گنگ و نامفهوم باشند و پس از یافتن آن کتاب را ببندید.

8) تلقین آرامش و عدم اضطراب در صد موفقیت را بالا می برد.

9) فهمیدن سؤالات امتحانی سی درصد موفقیت امتحان را تضمین می کند،چون برخی از دانش آموزان به علت عجله کردن و نفهمیدن سؤال گاهی با آنکه جواب آنرا می دانند ولی پاسخ اشتباه می دهند و از نمره ای که حق آنهاست محروم می شوند.

10)برای قبل و بعد از امتحان هیچ کاری را برنامه ریزی نکنید، چون این برنامه ها تمرکز شما را در این امتحان از بین می برد.

11) در موقع امتحان علاوه بر جهات روحی از نظر جسمی نیز باید خود را تقویت کنند و این استفاده از مواد غذائی مقوی و کم حجم امکان عمل با پذیر است.

12) اگر قبل از امتحان از غذائی سنگین استفاده کرده اند خوب است به وسیله پیاده روی و ورزش سبک به هضم آن کمک کنند.

13) از نظر لباس ، سردی یا گرمی هوا را در نظر بگیرند.

14) پانزده دقیقه قبل از امتحان در فضای برگزاری امتحان حضور به هم رسانند.

15) آشنایی با ممتحنین و افراد حاضر در جلسه خوب است،زیرا آشنایی به حالات جسمی و روحی و طرز برخورد یا راه رفتن آنها کمتر موجب حواس پرتی خواهد شد.

16) آشنایی با فضای جلسه و وضعیت درها و پنجره ها ،نور و گرما یا سردی هوا نیز برای امتحان لازم است.

لازم است تا صدای خاصی از در و پنجره ها که سبب از بین رفتن آرامش می شود شنیده نشود.

آداب قبل از امتحان

بعد از کلی تلاش و درس خواندن بالاخره نوبت به محک زدن دانسته هایتان رسیده و فردا امتحان مهمی در پیش دارید.حتما با تصور چنین وضعیتی اولین حسی که به شما دست می‌دهد، حس دلشوره است.

شاید حتی به این فکر بیفتید که امشب را تا صبح بیدار بمانید و فقط درس بخوانید، اما همین کار ساده ممکن است تمام تلاش‌های شما را خراب کند و مانع از بدست آوردن نتیجه مطلوب در زمان آزمون شود.

اگرچه داشتن مطالعه کافی برای موفقیت لازم است، اما شرکت در امتحان تنها نیازمند دانستن نکات درسی نیست، بلکه موارد دیگری هم هست که رعایت آن‌ها به موفقیت شما کمک می‌کند.

برای اینکه در روز امتحان به بهترین نتیجه ممکن دست پیدا کنید، بهتر است چند توصیه ساده را به خاطر داشته باشید.

شاید اگر والدین می‌دانستند که همه دانش‌آموزان در زمان امتحان استرس دارند، به این موضوع قدری عادی‌تر نگاه کنند. داشتن استرس پیش از آزمون یک امر طبیعی است. اما این استرس نباید از حد معمول فراتر رود.

حفظ آرامش در شب قبل از امتحان بسیار اهمت دارد. استرس و اضطراب باعث می‌شود شما نتوانید دانسته هایتان را به یاد آورید و آن طور که دوست دارید در امتحان شرکت کنید. سعی کنید به خود تلقین کنید که تلاشتان را کرده‌اید و فردا می‌توانید همه دانسته هایتان را در امتحان به کار بگیرید.

از تکرار جملات منفی در ذهنتان بپرهیزید و به خود بگویید: «حتما می‌توانم موفق شوم.» البته موفقیت در امتحان فقط کسب نمره خوب نیست و شما باید متناسب با تلاشتان از خود توقع داشته باشید.

این نکته برای والدین نیز بسیار مهم است که بدانند اگر فرزندشان در آزمون‌های قبلی نمره ضعیفی داشته، بدست آوردن نمره متوسط در آزمون فعلی برای او یک موفقیت محسوب می‌شود و باید او را تشویق کرد.

به یاد داشته باشید که شما تنها نیستید، بنابر این برای کاهش اضطراب با والدین، دوستان یا معلمتان صحبت کنید. یکی از راه‌های کاهش اضطراب امتحان این است که این دوره از زمان، یعنی زمان امتحانات را بخشی گذرا از زندگیتان بدانید و به خود یادآوری کنید که زندگی پس از پایان این دوران هم ادامه خواهد داشت.

بد نیست این نکته را نیز بدانید که بسیاری از افراد موفق، در امتحاناتشان نمرات چندان جالبی به دست نیاورده اند!شب امتحان به مهمانی نروید و اجازه دهید ذهنتان نظم روزهای عادی را داشته باشد. ممکن است مهمانی رفتن و قرار گرفتن در یک محیط جدید شما را هیجان زده کند. ضمنا یادتان باشد که شب امتحان با اعضای خانواده جر و بحث نکنید و از والدین و اطرافیان بخواهید محیط را تا حد ممکن برایتان آرام‌تر کنند.



خرید و دانلود مقاله درباره «رابطه اضطراب با امتحان علل اضطراب امتحان،چگونگی گذراندن شب امتحان»


تحقیق درمورد حج ناتمام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 79

 

سیری در علل پیدایش حماسة عاشورا

اگر بخواهیم به انگیزة قیام مقدس و خونین حضرت‌ابی‌عبدالله الحسین(ع) پی‌ببریم باید تاریخ را ورق بزنیم و حداقل به حدود 35 سال قبل از عاشورای سال 61 هجری برگردیم و ببینیم چه عواملی موحب شد که پس از چندین سال این نهضت مقدس صوت بگیرد و فرزند فاطمه(س) با علم به اینکه کشته خواهد شد و اهل بیت پاکش به اسارت خواهند رفت به این انقلاب بزرگ دست بزند.

زمان عثمان و حیف و میل بیت‌المال

گرچه قبل از روی کار امدن عثمان‌بن عفان( در زمان شیخین مخصوصاً عمربن‌خطاب) بسیاری از بدعتها و تبعیضات نژادی در اسلام و جامعه آن روز آشکار شد ولی در زمان عثمان تبعیضات ستم‌ها و غارتهای فراوان صورت گرفت که ما به عنوان نمونه به چند فقره از حاتم بخشی‌های عثمان از جیب ملت مسلمان به بستگان به آشنایانش بسنده می‌کنیم:

عبدالرحمن‌بن عوف‌زهری خانة وسیعی داشت و دارای 100 اسب و 1000 شتر و 1000 گو.سفند بود و پس از وفاتش یک هشتم مالش 84000 دینار بود.1

سعید‌بن‌مسیب گوید:« وقتی زید‌بن ثابت از دنیا رفت آنقدر طلا و نقره بجا گذاشته بود که آنرا با تبر شکستند البته این بجز اموال و املاک دیگر که قیمت آن 100000 دینار بود.

» یعلی‌بن‌امیه« وقتی از دنیا رفت 500000 دینار نقدبه بجا گذاشت، مبالغی هم از مردم بستانکار بود و اموال و ترکة دیگر او 300000 دینار قیمت داشت.

* مردان خدا در زمان عثمان

در عصر عثمان علاوه بر تاراج بیت‌المال و تقسین اموال عمومی میان بستگان و آشنایان خلیفه، افراد فاسد و مطرود اجتماع در زمان پیغمبر (ص) توسط عثمان به کارها گمارده می‌شدند و کسانی که رضای خلیفه را بر همه چیز ترجیح می‌دادند دارای ارزش و موفقیت خاص می‌شدند ولی بر عکس مردان خدا و انسانهای والایی که در گفتار و کردار تنها رضای خداوند را در نظر می‌گرفتند و جز سخن حق چیزی بر زنان نمی‌راندند مورد آزار و شکنجه یا تبعید عثمان قرار می‌گرفتند.

صحابة بزرگوار مانند» عمار یاسر « » عبدالله بن مسعود« به دست عثمان کتک می‌خوردند و مورد اهانت و آزار قرارمی‌گرفتند. شخصیت ارزشمند و انقلابی و صحابی با فضیلت رسول خدا(ص) اباذر‌غفاری به دستور عثمان به ( شام) تبعید می‌گردد و در آنجا هم از اعتراض به قانون شکنی‌ها و خلافهای معاویه دست برنداشت، به دستور عثمان به مدینه باز گردانده می‌شود و از مدینه به ریگستان سوزان و بی‌آب و گیاه به نا( ربذه) تبعید می‌شود و در آنجا در اثر تشنگی و گرسنگی جان می‌دهد.

* بیعت با علی(ع)

بعد را قتل عثمان مردم اطراف امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابیطالب(ع) این مجسمه تقوا و عدالت جمع می‌شوند و با اصرار زیاد با حضرتش بیعت نمودند. امیرالمومنین (ع) در مورد بیعت مردم باخود در قسمتی از خطبة( شقشقیه) چنین می‌گوید:« آگاه باشید سوگند به خدایی که دانه



خرید و دانلود تحقیق درمورد حج ناتمام


تحقیق درباره علل پیدایش مذاهب در اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

علل پیدایش مذاهب در اسلام

اگر مسلمانان در زمان پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم از وحدت خاصى برخوردار بودند، و عظمت مقام رسالت و مرجعیت مسلم او براى پیروانش، مانع از بروز دوگانگى بود، ولى پس از درگذشت او، شکاف عجیبى در میان آنان پدید آمد، و آن وحدت و ایثار، جاى خود را به جدال و نزاع کلامى، و احیانا به نبردهاى خونین، آنهم بر سر عقائد، داد.

مهمترین مساله در این مورد، بررسى علل پیدایش اختلافها و پى‏ریزى مذاهب است که در کتابهاى مربوط به تاریخ عقائد، پیرامون آن کمتر گفتگو شده و حق آن ادا نشده است. از آنجا که تاریخ نگارى در میان مسلمانان به صورت نقلى بود، کمتر به تحلیل تاریخ مى‏پرداختند. بالطبع، چنین روشى در بحثهاى مربوط به ملل و نحل که یک نوع تاریخ نگارى ـ تاریخ عقائد ـ است، نیز سایه افکند و جداى از نقل حوادث، کمتر به تحلیل آن پرداختند. در نتیجه، فلسفه این همه اختلاف، بعد از رسول خدا در بین امت اسلامى روشن نشد.

پس از درگذشت پیامبر (ص)، براى گروهى از مسلمانان، مسائل کلامى، مطرح نبود و آنان، جز به جهاد و نشر اسلام در جهان، به چیزى نمى‏اندیشیدند، و در مسائل مربوط به توحید و شناخت صفات خدا و مانند آن، از آنچه از کتاب و سنت فرا گرفته بودند، پا فراتر نمى‏نهادند. زیرا آنان اسلام را با دو امتیاز شناخته بودند:

1 ـ عقائدى واضح و روشن،

2 ـ تکالیفى سهل و وظایفى آسان.

اسلام، با این دو امتیاز، در شبه جزیره و سپس در سائر نقاط، اسلامى گسترش یافت. اگر مشکلى پیش مى‏آمد به کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) مراجعه مى‏کردند. شیعیان نیز که سخن عترت را قرین قرآن مى‏دانستند، مشکلات فکرى را با آنان در میان مى‏گذاشتند. براى این گروه وارسته و عاشق جهاد و ایثار، و پیرو عترت، آیات زیر، در زمینه‏هاى گوناگون، الهام بخش و عقیده ساز بود.

الف: اثبات صانع

1 ـ (افى الله شک فاطر السماوات و الارض) (سوره ابراهیم / 10)

«آیا در وجود خدا شک و تردیدى هست، در حالى که آفریننده آسمانها و زمین است؟» .

2 ـ (ام خلقوا من غیر شى‏ء ام هم الخالقون) (سوره طور / 35) .

«آیا آنان از هیچ آفریده شده‏اند یا خود آفریننده خود هستند؟» . (مسأله توحید و نفى و دوگانگى در خلقت) .

3 ـ (لو کان فیهما آلهة الا الله لفسدتا) (سوره انبیاء / 22) .

«اگر در میان آسمانها و زمین خداى دیگرى بود، نظام گیتى بهم مى‏ریخت» .

ب: شناخت صفات خدا

4 ـ (هو الله الذى لا اله الا هو عالم الغیب و الشهادة هو الرحمن الرحیم* هو الله الذى لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون* هو الله الخالق البارى المصور له الاسماء الحسنى یسبح له ما فى السموات و الارض و هو العزیز الحکیم). (سوره حشر / 22 ـ 24) .

«او خدایى است که جز او خدایى نیست. آگاه از درون و برون و رحمان و رحیم، اوست. حاکم، مالک، منزه از عیب، سلامت بخش، ایمن ساز، مراقب، قدرتمند، پیروز، شایسته بزرگى. و او منزه است از آنچه براى او شریک قرار مى‏دهند. او خداى آفریننده و صورتگر است، براى او است نامهاى نیک. آنچه در آسمانها و زمین است، بر او تسبیح مى‏گوید. او است عزیز و حکیم» .

ج: تنزیه خدا از تشبیه به خلق

5 ـ (لیس کمثله شى‏ء و هو السمیع البصیر) (سوره شورى / 11) .

«براى او مثل و مانندى نیست و او است شنوا و بینا» .

د: گسترش عظمت الهى

6 ـ (و ما قدروا الله حق قدره) (سوره انعام / 91) .

«خدا را آنچنانکه شایسته او است، نشناخته‏اند» .

همچنین، در دیگر مسائل مربوط به مبدأ و معاد، آیات قرآن، مرجع و مصدر آنان بود. البته این مطلب نه به آن معنى است که همه افراد این گروه از مسلمانان بر مفاهیم عالى این آیات آگاه بودند، بلکه مقصود این است که متفکران این گروه از طریق تدبیر در این آیات، حس کنجکاوى خود را قانع کرده، و بعدى از ابعاد این آیات را درک مى‏نمودند.

در برابر، گروهى فرصت طلب به گردآورى مال و ثروت و کسب قدرت و سلطه، اشتغال جسته و از این نوع مسائل غافل بودند و در برابر این دو گروه (1 ـ ایثارگر و جهادگر 2 ـ دنیا طلبان و ثروت اندوزان)، دسته سومى بودند که به مسائل عقیدتى مى‏اندیشیدند و تفکر در آن، کار رسمى و شغل مهم آنان بود.

این حالت عمومى مسلمانان بود، یا به فکر جهاد و نبرد بودند و در مسائل عقیدتى به آنچه از قرآن و احیانا سنت آموخته بودند، اکتفا مى‏ورزیدند، و یا در فکر مال و مقام و زر و زور بودند که این نوع از مسائل براى آنان مطرح نبود، تنها گروه سومى، فارغ از دیگر مسائل، به امور عقیدتى عنایت بیشترى مبذول داشتند.

سرانجام، این گروه عقیدتى نیز در سایه یک رشته عوامل، پدید آورنده اختلاف و دو دستگى شدند. این عوامل به طور مطلق عبارتست از:

1 ـ تعصبهاى کور قبیله‏اى و گرایش‏هاى حزبى،

2 ـ بدفهمى و کج اندیشى در تفسیر حقایق دینى،

3 ـ منع از تدوین حدیث پیامبر (ص) و نشر آن،

4 ـ آزادى احبار و رهبان در نشر اساطیر عهدین،

5 ـ برخورد مسلمانان با ملتهاى متمدن که براى خود کلام مستقل و عقائد دیگرى داشتند.

6 ـ اجتهاد در برابر نص

اینک ما هر یک از این عوامل را به صورت فشرده مطرح مى‏کنیم:

عامل نخست:

تعصبهاى کور قبیله‏اى و گرایش‏هاى حزبى

نخستین اختلاف در میان مسلمانان، پس از درگذشت پیامبر گرامى (ص) در مساله خلافت و تعیین جانشین بود. کسانى که مساله خلافت را یک مقام تنصیصى مى‏اندیشیدند، با تکیه بر احادیث پیامبر (ص) (1) خلافت را از آن امام على (ع) مى‏دانستند. در منطق این گروه، هرگز تعصبات قبیله‏اى مطرح نبود و این عقیده، از سخنان رسول گرامى، برخاسته بود. ولى منطق مخالفان على علیه السلام در سقیفه، چه انصار و چه مهاجر، بر محورهاى دیگرى دور مى‏زد که قدر مشترک آن را گرایشهاى قبیله‏اى و تعصبات حزبى و در باطن، خودخواهى تشکیل مى‏داد. ما، در این جا، نخست منطق انصار، سپس مهاجر را، که مدعى اولویت در مساله امامت و خلافت بودند، منعکس مى‏سازیم، تا روشن گردد که هر دو گروه، معیار عصر جاهلیت را مطرح مى‏کردند و مى‏خواستند از این طریق، صاحب مقام و منصب گردند، در حالى که شایسته هر دو گروه این بود که ـ بر فرض انتخابى بودن مقام امامت ـ فرد یا گروهى را انتخاب کنند که با دیگر موازین اسلام منطبق باشد . زیرا مساله تقوى و پرهیزکارى، قدرت بر اراده، داشتن بینش صحیح، و اطلاع از اصول و فروع، چیزى نبود که در گزینش خلیفه، به دست فراموشى سپرده شود، ولى متاسفانه، هیچ یک از دو گروه بر این معیارها تکیه نکردند، بلکه هر کدام، خدمات قبیله خود را نسبت به صاحب رسالت مطرح ساختند.

منطق جبهه انصار

رئیس حزب انصار، سعد بن عباده که خود تشکیل دهنده انجمن، در سقیفه بنى ساعده بود و گروه انصار را سزاوار بر خلافت، مى‏دانست، در این مورد چنین استدلال مى‏کند:

«اى گروه انصار شما بیش از دیگران به آیین اسلام گرویدید، از این جهت براى شما فضیلتى است که براى دیگران نیست. پیامبر اسلام متجاوز از ده سال قوم خود را به خداپرستى و مبارزه با شرک و بت پرستى دعوت کرد، جز جمعیت بسیار کمى از آنان کسى به او ایمان نیاورد، و همان افراد کم، قادر به دفاع از پیامبر و گسترش آیین او نبودند، حتى اگر حادثه‏اى ناگوار متوجه خود آنان مى‏شد، توان دفاع از خود را نداشتند. هنگامى که سعادت متوجه شما شد و به خدا و پیامبر او ایمان آوردید، دفاع از پیامبر و یاران او را به عهده گرفتید، و براى گسترش اسلام و مبارزه با دشمنان، جهاد کردید و در تمام دوره‏ها، سنگینى کار بر دوش شما بود، روى زمین را شمشیرهاى شما رنگین کرد و عرب در پرتو قدرت شما گردن نهاد. تا آنجا که رسول خدا از دنیا رفت در حالى که از همه شما راضى بود... بنابراین، هرچه زودتر زمام کار را به دست بگیرید که جز شما کسى لیاقت این کار را ندارد» .

در پایان سخن، بدون اینکه نامى از خود ببرد، رو به آنان کرد و گفت:

«برخیزید، زمان امور را خودتان به دست بگیرید، یعنى زمامدارى و رهبرى من مطرح نیست و زمامدار واقعى، خود شما هستید و من مجرى نظرات شما هستم و اگر غیر از من، دیگرى را براى اینکار لائق و شایسته دیدید، او را انتخاب نمایید» (1) .اکنون باید دید که با چنین سخنرانى جامع و پر تحرک، چگونه سعد، از صحنه سیاست و انتخاب، طرد شد و دیگرى به جاى او انتخاب گردید، شناسایى عوامل این طرد و پیروزى فردى که جز پنج نفر، در آن اجتماع طرفدار نداشت، در مقام ارزیابى، بسیار حائز اهمیت است.

سخنرانى ابوبکر به طرفدارى از مهاجرین

وقتى سخنان «سعد» به پایان رسید، پس از گفتگویى، ابوبکر، اینگونه به سخن گفتن پرداخت :

«خداوند، محمد را براى پیامبرى به سوى مردم اعزام کرد، تا او را بپرستند و شریک و انبازى براى او قرار ندهند، در حالیکه براى عرب ترک آیین شرک سنگین و گران بود.

گروهى از مهاجران، به تصدیق و ایمان و یارى او در لحظات سخت، بر دیگران سبقت گرفتند، و از کمى جمعیت نهراسیدند؛ آنان نخستین کسانى بودند که به او ایمان آوردند و خدا را عبادت کردند، آنان خویشاوندان پیامبر هستند و به زمامدارى و خلافت، از دیگران شایسته‏تر مى‏باشند» .

سپس وى براى ایجاد اختلاف بین «خزرج» و «اوس» به تجدید خاطرات تلخ و دیرینه آنان پرداخت و چنین ادامه داد:

«فضیلت و موقعیت و سوابق شما (انصار) در اسلام، براى همه روشن است. کافى است که پیامبر شما را براى دین خود کمک و یار اتخاذ کرد، و بیشتر یاران و همسران پیامبر از خاندان شما است. اگر از گروه سابقین در هجرت بگذریم، هیچ کس به مقام و موقعیت شما نمى‏رسد، بنابراین، چه بهتر، ریاست و خلافت را گروه سابق در هجرت به دست بگیرند، و وزارت و مشاوره را به شما واگذار کنند و آنان هیچ کارى را بدون تصویب شما انجام ندهند» . (1)

هر گاه خلافت و زمامدارى را قبیله، خزرج به دست بگیرند، اوسیان از آن‏ها کمتر نیستند، و اگر اوسیان گردن به سوى او دراز کنند، خزرجیان از آن‏ها دست برندارند.

گذشته از این، میان این دو قبیله خونهایى ریخته و افرادى کشته شده و زخمهایى غیر قابل جبران پدید آمده است که هرگز فراموش شدنى نیست، هر گاه یک نفر از شما، خود را براى خلافت آماده کند و انتخاب گردد، بسان این است که خود را در میان «فک شیر» افکنده و سرانجام میان دو فک مهاجر و انصار خرد مى‏شود» . (2)

وى در سخنان خود، گذشته از اینکه خواست هر دو گروه را از خود راضى سازد و قلوب همه را به دست آورد، کوشش کرد که به طور غیر مستقیم به آتش اختلاف دامن زند و وحدت کلمه و نظر انصار را از بین ببرد و در برابر تز نامعقول آنان، که مى‏گفتند اجتماع مسلمانان باید به صورت دو رئیسى اداره شود، یک تز نسبتا معقول که همان تقسیم «خلافت» و «وزارت» و «معاونت» ، میان مهاجر و انصار باشد، در اختیار آنان گذارد.

سخنان حباب بن منذر

در این میان «حباب بن منذر» که نسبت به دیگران مرد مصمم‏ترى بود، برخاست و انصار را براى قبضه کردن امر خلافت تحریک کرد. وى گفت: «مردم، برخیزید زمام خلافت را به دست بگیرید، مخالفان شما در سرزمین شما و در زیر سایه شما زندگى مى‏کنند، و عزت و ثروت و کثرت افراد از آن شما است و هرگز جرأت آن را ندارند که با شما مخالفت کنند، راى راى شما است... و اگر مهاجر اصرار دارند که امیر از آنان باشد، چه بهتر، امیرى از مهاجر و امیرى از انصار برگزیده گردد» .

سخنرانى عمر



خرید و دانلود تحقیق درباره علل پیدایش مذاهب در اسلام


تحقیق درباره علل سقوط دولت دیکتاتوری رضا شاه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 40

 

علل سقوط دولت دیکتاتوری رضا شاه

 

 

به روز بیست و چهارم در ماه اسفند، از سال یک هزار و دویست و پنجاه و شش خورشیدی(1256)، در روستای "آلاشت" از روستاهای بخش ( امروز شهرستان) سواد کوه که در استان مازندران واقع است، کودکی به دنیا آمد که او را "رضا" نامیدند و به سنّت  دیرینه ی ایلات و عشایر ایرانی، "رضاخان" خطابش کردند.

پدرش از سربازان آن روزگاران بود و سپاهیگری برای آن خاندان سنت دودمانی به حساب می آمد و بی گمان به همین جهت بود که رضاخان نیز از نوجوانی به "قزاقخانه" روی آورد و به شغل سپاهیگری اشتغال ورزید.

رضاخان، در نیروی نظامی ایران آن روز که با نام "قزاقخانه" شناخته می شود درجات و مقامات نظامی را، یکی پس از دیگری طی کرد تا به درجه ی "میرپنجی" نائل آمد.

از دوران جوانی و گذار تاریخی زندگی وی در قزاقخانه اطلاع دقیقی در دست نیست و اگر چه گفته اند در بسیاری از جنگهای محلی شرکت داشته و برای سرکوبی شورش های سرکشان، به اطراف و اکناف مملکت اعزام می شده، همچنین برای درهم فرو ریختن آشوب جنگلیان به گیلان و رشت، رهسپار گردیده است ولیکن در هیچ یک از این موارد، چگونگی قضایا، روشن نیست و در این میان آنچه در وقایع آن روزگاران ثبت شده اینست که رضا خان با فرمانده روسی قزاقخانه که "استارو سلسکی" نامیده می شده اختلاف عقیده داشته و او را در ادای وظیفه نظامی، نسبت به ایران خائن می دانسته است.

و بر اثر ابراز رشادت و دلاوری های فراوان، مورد توجه فرماندهان و مورد احترام زیردستان خویش قرار داشته است و چون در تیراندازی با مسلسل زبردست بوده به "رضاخان شصت تیر" ملقّب گشته است ...

جای پای "رضاخان" از آنجا در تاریخ ایران به چشم می آید که وی با درجه ی "میرپنجی" به مقام فرماندهی آتریاد همدان رسید. و با عنوان "میرپنج رضاخان" در آن شهر تاریخی، به اداره اموری پرداخت که به فرماندهی وی واگذار شده بود.

چندی بعد میرپنج رضاخان، با افرادی که در اختیار داشت از همدان، به سوی تهران حرکت کرد و در روز سوم حوت(اسفند) 1299 خورشیدی وارد تهران شد و قدرت را به دست گرفت.

متعاقب این واقعه که از آن با عنوان کودتای 1299 یاد می آورند، نخست به لقب "سردار سپه" نائل آمد و پس از کوتاه مدتی به دنبال چندین مانور ماهرانه ی سیاسی به سلطنت ایران رسید و بر تخت پادشاهی تکیه زد.

پیرامون علل توفیق وی دراین مبارزه ی سیاسی گروهی از نویسندگان و سیاستمداران به گونه گون اظهار نظر و ابراز عقیده کرده اند.

یکی می نویسد: بر پیشانی رضا شاه پهلوی ،مارک MADE IN FNGLAND نقش بسته بود.

دیگری پیروزی رضا شاه را بر اثر "ضرورت تاریخ و نیاز اجتماع" تلقی می کند.

آورده اند که دکتر مصدق گفته است:

" رضا شاه گفت: مرا، انگلیس ها بر سر کار آوردند ولی نفهمیدند با چه کسی طرف هستند."

حاج میرزا یحیی دولت آبادی نوشته است که:

شاه گفت: "مرا انگلیس ها بر سر کار آوردند ولی چون به قدرت رسیدم، به وطنم خدمت کردم"

در سال 1914 میلادی آتش جنگی سهمگین بدانسان مشتعل شد که بسیاری از کشورهای جهان را به خاکستر کشید و به همین جهت (جنگ خانمانسوز بین الملل) عنوان گرفت.

در آتش افروزیهای این جنگ جهانسوز و ویرانگر که چهار سال، تا 1918میلادی به طول انجامید، بسیاری از حکومت ها- مانند حکومت عثمانی در خاورمیانه- از میان رفتند و بعضی از کشورها هم دستخوش انقلاب و دگرگونی شدند که بارزترین نمونه ی آن، روسیه ی تزاری بود.

در هنگامه ی سهمگین جنگ که شعله های سرکش آن، خانمانها را به خاکستر و ویرانه مبدّل می کرد، به سال 1917 میلادی کمونیست های روسیه، به پیروزی رسیدند و سلطنت خاندان رومانف و "تزاریسم" روسیه را به انقراض کشیدند و در آن دیار، از کشوری نو، سخن گفتند که "کشورشوراها" خوانده شد و چندی بعد با نام رسمی "اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی" صفحه ی تازه ای در جغرافیای سیاسی جهان پدید آورد و از انقلاب خود که به همت کارگران و کشاورزان، به ثمر رسیده بود جهان سرمایه داری را، نخست به وحشت و سپس به مخاطره افکند.

به ویژه که سران انقلاب روسیه و بیشتر از همه (تروتسکی) به صدور انقلاب در سراسر جهان پای می فشرد و عقیده داشت که آتش انقلاب باید پیوسته در اشتعال باشد و حتی لحظه ای خاموشی و درنگ نپذیرد.

پس کشورهای سرمایه داری آن روزگاران همانند انگلستان، فرانسه، امریکا، ایتالیا و ... که اقتدار و فرمانروائی خود را گرفتار خطر می دیدند و سیستم حکومتی خویش را در سراشیبی سقوط مشاهده می کردند، بر آن شدند که کمربندی از نیروی نظامی و در واقع قدرت آتش و خون، به گرد کشور تازه بنیاد گرفته ی "شوروی" بکشند.بدین امید که انقلاب کمونیستی در همان کشور محصور بماند و به دیگر کشورهای جهان سرایت نکند.

در جهت اجرای چنین سیاستی بود که پس از به پایان رسیدن جنگ بین الملل اول، تحولی شگرف، در سیستم حکومت های بسیاری از کشورهای جهان پدیدار گشت که یکی هم حکومت ایران بود.

لازم می دانیم به کوتاهی یاد آور شویم که سلطنت رضا شاه تنها معلول سیاست انگلستان و فقط محصول برنامه ریزی های آنان نبود بلکه علل عمده تر و اساسی تر و موثر آن، همان اقتضای سیاست جهانی بود که تشکیل حکومت های نظامی را در بسیاری از کشورهای جهان ضرور گردانید و در ایران هم سبب توفیق رضا شاه در بنیاد گذاری یک سلسله ی سلطنتی نوبنیاد و انقراض سلسله ی سلطنتی قاجاریه گردید.

به اعتقاد ما علل و عوامل ده گانه ای که از این پس تشریح خواهد شد از مهمترین عوامل سقوط سلطنت رضا شاه شمرده می شود و سایر مسائل در درجه ی بعدی از اهمیت قرار می گیرد،که عبارتند از:

 

1- مذهب و رهبران مذهبی

2- رضا شاه و افکار عمومی

3- جواهرات و اندوخته های خوانین

4- کناره گیری رجال کار آزموده و نیکنام، از امور مملکتی

5- بی وفائی با وفاداران

6- حکومت پلیسی و اثرات آن

7- املاک اختصاصی

8- قانون در برابر رضا شاه

9- عشایر ایران و مساله ی تخته قاپو

10- تمدید قرار داد نفت.

 

شکی نیست که اثر بخشی همه ی عوامل در به وجود آوردن یک "موجود"، یکسان و در یک اندازه و میزان نیست و ممکن است در



خرید و دانلود تحقیق درباره علل سقوط دولت دیکتاتوری رضا شاه


تحقیق درباره علل ترک نماز

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 52

 

فصل سوم: علل ترک نماز

کم توجهی یا بی توجهی برخی از افراد به نماز

علل فردی عدم گرایش به نماز

علل مربوط به خانواده

علل اجتماعی عدم گرایش به نماز

کم توجهی یا بی توجهی برخی از افراد به نماز

علی رغم این همه توجه اسلام به عبادت مخصوصا نماز متاسفانه از واقعیت های موجود در جامعه بی توجهی به معنویات مخصوصا در امر عبادت و نماز است که بیشتر در نسل جوان و نوپای امروزی وجود دارد.

لذا وظیفه ایجاب می کند تا ریشه ها و علل این بی توجهی را کشف نموده و راه کارهای مناسب برای آن بیان کنیم و تا این ریشه ها کشف نشود هر راهبرد و راهکاری بی اثر و بی فایده است و نمی توانیم در آن زمینه اقدامی سازنده داشته باشیم و اگر بدون کشف ریشه های بی توجهی نوجوانان و جوانان به امر نماز به زور و کتک و اعمال قدرت متوسط شویم و از آن ها خواستار انجام عبادت شویم، یقینا نه تنها موثر واقع نخواهد شد بلکه اثرات منفی به دنبال خواهد داشت لذا قبل از هرگونه تصمیم گیری و قضاوت در مورد تارکان نماز باید ریشه های ترک نماز را پیدا کرده؛ چرا نماز نمی خوانند؟ دلیل و نظرشان چیست؟ آیا مدعی هستند که هنوز واجب نشده است؟ آیا نماز را عملی بیهوده و بی فایده می دانند؟ آیا از الگوهای دینی و مبلغان دین بیزاری پیدا کرده اند؟ آیا احساس تنبلی و سستی می کنند؟

شایان ذکر است که نسل نوجوان و جوان ما در دورانی بسیار مهم، مبهم که زمینه ی مناسبی برای شکل گیری شخصیت و هویت فرد از جهات جسمی، روحی و روانی است قرار گرفته اند. تحول اخلاقی و دگرگونی های عظیم روحی – جسمی موجب می شود تا خمیر مایه هویت یک فرد در این مرحله شکل گیرد. در این دوران، فطرت انسان به ویژه فرد مسلمان، می تواند با تربیت صحیح، محیط مناسب تربیتی، الگوهای مذهبی و منسجم به تکامل برسد. به هر حال شکل گیری بدن، سلامت روانی، رشد عاطفی، اخلاقی، اجتماعی، منطقی و دینی و عادت های مذهبی در او قالبی دایمی ایجاد می کند. به طور مثال، نوجوان و جوانی که ترک نماز در این دوران برای او به صورت عادت در آمده و روحیه طغیان گری و عصیان در او قوی است، مسلما نمی توان وجود فردی نمازگزار و مقید به اخلاق حسنه را، در دوران میان سالی و بعد از آن از او انتظار داشت. زیرا نوجوان در مرحله بی ثبات زندگی خود، مانند خمیری شکل پذیر و منعطف است. که می تواند دارای قالبی متعالی و یا برعکس حالتی طغیان گرا و لاابالی شود.

هر چند که در این فصل، هدف ما بررسی عوامل ترک نماز به طور عام است ولی با توجه به مطالب بالا، یک چنین نسلی می طلبد که اهمیت ویژه ای به او مبذول شود. به همین خاطر علل مورد بررسی بیشتر معطوف به جوان، نوجوان است، اگر چه که با گاهی دقیق تر، مراحل دیگر از حیات انسان را نیز شامل می شود.

بنابراین بررسی های ناشی از مصاحبه، سوال و جواب ها، مشاهده ها و حتی آزمایش ها و همچنین استفاده از تجارب دست اندرکاران تحقیقات روانشناسان تربیتی، کسب اطلاع از والدین و معلمان اطلاعاتی را در زمینه علل در اختیار می گذارد که مهمترنی آن ها عبارتند از:

1- علل فردی عدم گرایش به نماز

الف) عدم آشنایی به فلسفه و اسرار نماز: وقتی از بعضی افراد سوال می کنیم: چرا نماز نمی خوانید؟ می گویند: «خودمان هم نمی دانیم» از این جواب معلوم می شود که از دلایل ترک نماز، عدم آشنایی با فلسفه و آثار نماز و عدم احساس نیاز به نماز است؛ زیرا با خود می گوید: من که زندگی می کنم و در آن عقل خود را راهنمای زندگی خود قرار می دهم؛ چه نیازی به نماز دارم؟ نماز چه ربطی به زندگی من دارد، چه نقشی دارد؟ چه نماز بخوانم چه نخوانم، سودی عاید من نمی شود، نماز برای آخرت است و نه برای دنیا و من در دنیا هستم نه در آخرت.

نماز تجسم باوری از نیازهای درونی انسان است. بنابراین به پاداشتن آن مبتنی بر درک صحیح از اسرار فلسفه آن است. انسانی که نمی داند چرا باید نماز بخواند و چه اثری بر آن مترتب است و چه مضامینی در این گفتگوهای مکرر مورد بازگویی قرار می گیرد؟ طبعا نسبت به این عبادت فاقد انگیزه و رغبت است. نه تنها نماز بلکه انسان صرفا در برابر اعمالی تمکین می کند که اگر چه ناروا و غلط، تصویر و باور قانع کننده ای از آن داشته باشد و جسم و روح و روان خود را محتاج به آن بداند. اصولا هر انسانی برای انجام هر حرکت و عملی به دنبال دلیل و علت می گردد و در حقیقت بدون چون و چرا عملی را انجام نمی دهد، زیرا هر عملی به عاملی تعلق دارد و هر انگیخته ای به انگیزه ای بر می گردد، پس برای ایجاد انگیخته، انگیزه و محرک لازم نیازمند است، مخصوصا نسل امروز و جدید که از امور تعبدی و تکلیفی تنفر داشته و به شدت از آن فرار می کند. نسل امروز با نسل دیروز از لحاظ فکر و اندیشه و روحیات تفاوت دارد، با دقت در تاریخ می توان تفاوت آشکار این نسل را فهمید که مذهبی دیروز خیلی از مسائل را بدون چون وچرا پذیرفته و عملی کرده است، ولی مذهبی امروز همان مسائل را با تحقیق و حداقب با منطق قابل قبول می پذیرد زیرا چون وچرا از خصوصیات این نسل نو و جدید است.

استاد مطهری در مورد نسال جوان امروز فرموده:

نسل جوان ما مزایایی دارد و عیب هایی، زیرا این نسل یک نوع ادراکات و احساساتی دارد که در گذشته نبود و از این جهت باید به او حق داد. در عین حال یک انحرافات فکری و اخلاقی دارد و باید آنها را چاره کرد؛ چاره کردن این انحرافات بدون در نظر گرفتن مزایا؛ یعنی ادراکات و احساسات و آرمان های عالی که دارد و بدون احترام گذاشتن به این ادراکات و احساسات میسر نیست، باید به این جهات احترام گذاشت. در نسل گذشته فکرها این اندازه باز نبود، این احساسات با این آرمان های عالی نبود، باید به این آرمان ها احترام گذاشت. اسلام به این امور احترام گذاشته است. اگر ما بخواهیم به این امور بی اعتنا باشیم محال است که بتوانیم جلوی انحراف های فکری و اخلاقی نسل آینده را بگیریم، روشی که ما فعلا در مقابل این نسل گرفته ایم، روش دهان کجی و انتقاد صرف و مذمت است ... در قدیم سطح فکر مردم پائین بود، کمتر در



خرید و دانلود تحقیق درباره علل ترک نماز