لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
علل کاهش علاقه ی دانشجویان نسبت به درس
انسان ، به سبب ویژگیهای بی نظیرش در میان همه موجودات ، عنوان اشرف مخلوقات را به خود اختصاص داده است. او استعداد خاص تفکر و یادگیری دارد که به او اجازه می دهد اعمال خاص انجام دهد . نتایج اعمالش را پیش بینی و ارزیابی کند .تغییر و تحولات گوناگون و سریعی را در عرصه علم و فناوری به وجود آورد. آنچنان که به قول تافلر دنیا را به دهکده ای تبدیل کند که اطلاعات را در سریع ترین زمان ممکن از قاره ای به قاره دیگر انتقال دهد .
بنابراین بر اثر پیشرفت سریع و غیر قابل انتظاری که در قلمرو دانش و فناوری طی چند قرن اخیر نصیب انسان شده است حجم اطلاعات و دانسته های بشری روز به روز به طور سر سام آوری در حال افزایش است. بر دانش آموزان و دانشجویان لازم است که هرچه سریعتر خود را با این تغییر و تحولات همگام سازند. در این راستا، بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان کوشش زیاد می کنند . بسیار مطالعه می کنند اما به دلیل عدم توانایی در تمرکز حواس، هنگام مطالعه نمی توانند به نتیجه د لخواه دست یابند.
تمرکز در لغت یعنی تراکم ، فشردگی مجموعه، چکیده، تمرکز در اصطلاح یعنی حفظ و نگهداری توجه و تمرکز حواس ، روی موضوعی معین ، بدون تمرکز حواس ، یادگیری مثمر ثمر نخواهد بود . بنابر این همه افراد توانایی تمرکز دارند و چون تمرکز نسبی است یعنی کسی نمی تواند ادعا کند کاملا حواس پرت است ویا همیشه تمرکز حواس دارد.
تمرکز گاهی ساده است و گاهی مشکل. تمرکز در موضوع هایی که نیاز به تفکرو تجزیه و تحلیل دارند مشکل و تمرکز در موضوع هایی که جنبه ی تفریحی و سرگرمی دارند ، بسیار آسان است.
تمرکز حواس
یعنی عوامل حواس پرتی را به حد اقل رساندن… تمرکز هر شخص به نسبت کاهش عوامل حواس پرتی او افزایش می یابد و بنا به تغییرات موقعیت ذهنی و محیطی او تغییر می کند . بیشتر افراد گمان می کنند که تمرکز یک امر ذاتی و تغییر آن ناممکن است ، در حالی که تمرکز یک امر اکتسابی است و باید هر روز پرورش و جهت داده شود و هر کس با هوش عادی خود می تواند به آن دست یابد. پس برقراری تمرکز حواس به میزان کاهش عوامل حواس پرتی بستگی دارد . یعنی هر چه عوامل مزاحم و مخل تمرکز بیشتر باشند توانایی حفظ تمرکز حواس کمتر است و بر عکس. لذا حواس پرتی ؛ یعنی خارج شدن از روند مطالعه یا جریان کا ری و فرو رفتن در افکار و تخیلات و یا انجام کار دیگر.
منشاء حواس پراگندگی
حواس پرتی یا منشاء ذهنی و درونی دارد و یا منشاء بیرونی و محیطی
حواس پرتی درونی و ذهنی: عبارت است از اشکالات فکری انسان و اندیشه هایی که موانعی بر سر راه توجه دقیق به مطالعه و تمرکز حواس ایجاد می کنند. این موقع شامل مواردی از قبیل: درد، رنج، غم وغصه ، نگرانی، گرسنگی و تشنگی ، سردی و گرمی ، ترس و خشم و شادی ، سردرد و … می باشد
حواس پرتی بیرونی و محیطی
آنچه که به محیط پیرامون فرد ارتباط پیدا می کند و یا تحریکات غیر عادی که توسط حواس مختلف انسان ایجاد می شوند مانند نور شدید و نور ضعیف ، صداهای ناهنجار، روشن بودن رسانه ای صوتی و تصویری و نظایر اینها ممکن است فرایند تمرکز حواس را با اشکال مواجه کنند. رهایی از حواس پرتی و ایجاد تمرکز حواس در افراد مختلف ، متفاوت است و به حالت درونی ، تجربه ها مکان و موقعیت آنها بستگی دارد. . برخی از افراد اظهار می دارند که من آدم کاملا حواس پرتی هستم و برخی دیگر می گویند نمی توانم تمرکز حواسم را به روی کاری حفظ کنم . در حالی که این تفکر غلط است و هیچ کس نباید خود را فردی کاملا حواس پرت یا فاقد تمرکز حواس بداند بلکه بهتر است وقتی که تمرکز حواس فردی دچار اختلال شد ، بگوید در این لحظه و در محیط فعلی حواس پرتی من بیشتر و میزان تمرکزمن کمتر است. لذا حواس پرتی بیشتر علل درونی دارد و به طبیعت خود فرد، ویژگیها، حالات روحی و روانی، و عادات فردی بستگی دارد.بی شک حواس پرتی بیرونی آسانتر از عوامل حواس پرتی درونی بر طرف می شود .پس می توان بدون توجه به عوامل محیطی مانند : سرو صدای زیاد، شلوغ بودن محیط و حتا داخل موترسرویس و هنگام مسافرت تمرکز حواس خود را حفظ کرد . اما نمی توان در حال گرسنگی و یا تشنگی شدید نگرانی و ناراحتی دگرگونی فکر و اندیشه با تمرکز مطالعه کرد و یا کار دیگری را با تمرکز انجام داد و مطالعات و یا تجربیات زیادی این موضوع را تائید کرده است که یک انسان می تواند در محل پر سرو صدا و نا آرامی با تمرکز و توجه کافی مطالعه کند.
روشهای تقویت تمرکز حواس
تمرکز حواس هنگام مطالعه کلید اصلی و اساسی درک و فهم مطالب است. و کلید اساسی تمرکز حواس استفاده از روشهایی است که باعث تقویت و پرورش ومهارت در برقراری تمرکز حواس هنگام مطالعه می شوند. بنا براین بدون تمرکز حواس ممکن است درک و فهم مطلبی که فقط یک ساعت وقت لازم داشته باشد ، ساعتها وقت بگیرد اما به خوبی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
موضوع تحقیق: علل اعتیاد جوانان
درجهان کنونی، دنیا با مشکل اعتیاد مواجه است همانطور که جرایم مواد مخدر بین المللی ترین و سازمان یافته ترین جرایم را تشکیل می دهد، اعتیاد هم بزرگترین و بین المللی ترین مسئله ای است که در سطح جهان وجود دارد. متاسفانه امروزه بیشترین قربانیان اعتیاد، طبقه ی جوان جوامع هستند.
در ایران اولین عاملی که در گسترش و رواج مواد مخدر بیشترین سهم را داشته است. پذیرش مواد مخدر به عنوان یک داروی موثر ومسکن دردها از سوی مردم وبه علت عدم آگاهی و بی اطلاعی از اثرات مخرب مواد بوده است.
بررسی اعتیاد در زمان حاضر از اهمیت ویژه ای برخوردار است.از یک طرف جمعیت جامعه ی ایران جوان است و از طرف دیگر جوانان اصلی ترین قربانیان مواد مخدرهستند چرا که جوانان به خاطر خصوصیات جوانی، آسیب پذیری بیشتری دارند چون پویا و جستجو گرند.
در این تحقیق با توضیح پرسشنامه بین افراد که اکثراً آقایان بودند آغاز شد. در این رابطه داده ها جمع آوری شده و مورد ارزیابی قرارگرفتند و نیز تجزیه و تحلیل در این بررسی از محاسبات آماری و نمودارها استفاده شده و از داده های از پیش تعیین شده نیز استفاده کرده، و با استفاده از کتابهایی که در این رابطه با این موضوع بودند توانستم مطالبی فراتر ازپرسشنامه درهمین زمینه همراه با نمودار آماری ارائه دهم.
مقدمه:
بازدخترک سرگشته و حیران به دنبال پناهگاهی میگردد اوکه زندگی را در نگاه های خشک و عبوس پدر دیده او که احساس را هرگز در چهره ی پدر حس نکرده .او که پدرراجزبه حالت مستی وخماری مشاهده نکرده می گریزد تا که دیو سیاه شب او را در این زندان اسیر خود نسازد. کبودی پاهایش جای نوازش های بی رحمانه ی پدر است .
آتش سیگارپدرهم چون جهنمّی است که جان دخترک را می سوزاند .اوکه تولدش رامرگ بزرگ میدانداحساس تاسف میخورد که تن بی روح وقلب سنگ پدر جزامید به این موادخانمانسوزعشقی دیگردرسینه اش ندارد. شایدکه او از یاد برده زندگی چیست ؟
شاید نگاه های معصومانه کودکش همچون شراره های آتش جانش رامیسوزاند .
دیگراعتنایی به آدم های اطراف نمی کند ودرگوشه ای سکنی گزیده. سرمای سرد زمستان ازیک سووجامه ی کهنه دخترک ازسوی دیگردل رئوف آسمان را به درد می آورد .
وآسمان دست نوازش خودرا به سردخترک می کشد و لحافی نرم ولطیف ازجنس بلورهای برف به روی دخترک پهن می کند تا دیگر قصّه پدر جان اونشود.
ای دوست آیامن و تو نوای غمگین او را میفهمیم آن هنگام که ازما کمک می خواهد.
امّاگویی قلب من وتواز پدر او سخت تر است !پس چرانجات بخش شبهای دخترک نیستیم آری ما ناله دخترک را نمی فهمیم .چراکه اعتیاد را بلای خانمان سوز می دانیم .اعتیاد را ریشه فسادو بدبختی می دانیم ،اعتیادرابرای مرد، مرگ و نیستی ناموسش میدانیم. بیا ای عزیزدستان دخترک را در دستانمان گره زنیم تاکه او را از غم وغصّه های پدر رها سازیم بیا ناله دختررابهتربفهمیم وهرگز نگذاریم عشق وهستی برادرانمان،این جوانان مرزوبوم را دردامان اعتیادگرفتار ببینیم.
پس به امید روزی که دیگربه جای زمین های خشخاش وتریاک ،بذر محبت وصمیمیّت بکاریم ودنیا راگلستانی برای ظهور مهدی (عج)موعودکنیم.
تاریخچه :
انسان ها ازسال های نخستین موادمخدررامیشناخته اند واستفاده های مختلفی ازآن داشته اند ومانند امروزمصرف آن ممنوع نبوده ومردم ازآن استفادهای دارویی زیادی می کرده اند وپزشکان نیزآنها را تجویز می کردند این مواد درهمان دوران هم وجود داشته پس اعتیاد به این مواد وافراد معتاد نیز وجود داشته است واین بلای خانمان سوزازسالهای پیش گریبان گیر خا نواده ها بوده است .
اعتیادوجامعه:
اعتیادعبارت است ازمسمومیّت مزمن که برای فردوجامعه مضراست .بنابراین ابتدا باید به علّت وچگونگی گرایش به اعتیاد توجه کردوآن رابه عنوان یک مشکل اجتماعی که از شرایط نامساعد اقتصادی واجتماعی ناشی می شود مورد توجه قراردارد.بسیاری از مسایل ومشکلات مهم اجتماعی درارتباط با اعتیادبه وجودمی آیند که تنها به مواد مخدر و یا اشخاص مصرف کننده مربوط نمی گردد بلکه مشکل آن بیشتر متوجه خود اجتماع است .به هرحال وابستگی واعتیادموضوع پیچیده ای است که با عوامل گوناگون اجتماعی ،روانشناسی ،علوم پزشکی می آمیزد ونادیده نگاشتن هریک ازعوامل به منزله طفره رفتن ازتوجه لازم به یک مشکل مهم است. مشکل اعتیادبه عنوان یک پدیده مهلک که نتایجش میتواند اثرات بسیار سویی در زمینه های سیاسی ،اقتصادی وفرهنگی جامعه داشته باشد در هرجامعه ای مطرح است ومعمولا" گروهی که دربرابراین پدیده خطرناک بیش ازسایرگروهها آسیب پذیراست همانا (گروه جوان) یک جامعه میباشندبه طورکلی وقتی صحبت از گروه جوانان می شود مقصود افرادی بین پانزده تا بیست سال است که گروهی وسیعی از جمعیّت جهان یعنی حدود % 5/8 ازجمعیت کشورهای پیشرفته و %9/10 ازجمعیت کشورهای درحال توسعه راتشکیل میدهند .
آنچه مسلم است دلایل اعتیاد بسیار پیچیده است و از فرهنگی به فرهنگ دیگروکشوری به کشور دیگرتفاوت میکند .
آنچه که تقریبا همگانی است در بین جوانان بیشترجامعه هادیده میشود مصرف مواد مخدربه منظور برطرف کردن اضطراب وافسردگی نهفته است .در صورتی که جوانان به علت نا آگاهی به جای استفاده ازمکانیسم های دفاعی موجود درازبین بردن ناراحتی هایشان به دنبال یک راه حل فوری ومعجزه آسا میگردند که اضطراب یا افسردگی خود را برطرف کنند که معمولا در این گونه موارد به وسیله دوستان هم سن وسالشان مواد مخدر به آنها معرفی میگردد به عقیده ی یکی از متخصصان عادت به مصرف مواد مخدرمانندسایر عادت ها ،عادت نمی شود مگر با انجام وتامین نیازهای فرد البته باید ذکرکردکه فقط یک شخصیت فکری مضطرب و یا افسرده نیست که دچار اعتیاد میگردد بلکه گروه های دیگر جوانان نیز ممکن است دچار این دام شوند .جوانان به علت اینکه مانند بزرگسالان آمادگی پذیرش ومقابله بامشکلات زندگی را ندارند وبرخی ازمشکلات عادی برای آنان به صورت شدید وجدّی جلوه وتظاهر میکند بنابراین دربرابرمشکلات وخطرات احتمالی آسیب پذیرندبه ویژه دوران بلوغ که جوانان دچار مشکلات وبحران هایی میگردند .وظیفه ی بزرگترها ایجاب می کند که به طورمنطقی و صحیح با جوانان ومشکلاتشان روبه روگردند.ولی متاسفانه والدین یامربیان آگاهی و اطلاعات اندکی در مورد تحولات روحی دوران بلوغ جوان دارند.لذا به جای برخورد منطقی ودرست با مشکل جوانان اوراهدف انتقادها وملامت های خودقرارمیدهند.لذا نمی توانند آنچنان که بایدوشایدجوان را در برابرمشکلات زندگی ویاناراحتی هایش که ناشی ازدوران بلوغ واحیاناکمبودمحبت وعدم درک ازطرف بزرگترهاازخانواده واجتماع فراری شده وبه دنبال یک ماده معجزه گر باشندکه ماده مخدر را می یابند زیرا جوان می بیندکه دوستانش نه تنها او را ملامت نمیکنند بلکه وی را بیشترو بهتر نیز درک می کنند لذا هرگونه راه حلی راکه آنان برای رفع مشکل پیشنهادکنند بدون هیچ گونه تامل وتعلقی میپذیرد...........وهمه چیزازهمین جا شروع می شود..........ابتدا سیگار..............سپس سیگار همراه حشیش ...........وبلاخره هروئین .
عوامل مؤثردرایجاداعتیاد :
عوامل خانوادگی :
1- زمینه های خانوادگی :متأسفانه اغلب افرادی که در خانواده های معتاد متولد می شوندوپرورش می یابند تکرارمصرف اعضای خانواده برایشان عادی می شود وترس ازتجربه مصرف آن ازآنا ن دور می شود چون بین پدر وفرزندازلحاظ ژنتیک رابطه ی مستقیم وجود ندارد بلکه عمل مصرف پدر برای فرزندان عادی می شود ولی اگر مادری در دوران بارداری معتاد باشد فرزندش معتاد متولد میشودکه قابل درمان است.
2- فقرمادی خانواده :باکمال تأسف دیده شده که بیشترین معتادان هرجامعه را افراد فقیر تشکیل می دهند مثلأ افرادی که در محله های شلوغ وپرجمعیت وشهرهای صنعتی و تجاری زندگی میکنند بیشترین درصد معتادان شهر نیویورک هستند .البته نمی توان گفت بین فقر واعتیاد رابطه مستقیمی وجود دارد چون درجامعه ها خیلی ازافرادهستندکه فقیرند ولی معتاد نیستند .
علت هایی که افراد رابه این راه می کشاند یکی ازمحرومیت های ناشی از فقر است .
عامل دیگر این است که توزیع کنندگان سعی می کنند که عوامل توزیع را ازاین گونه افراد انتخاب کنند چون به علت فقر تخصص وحرفه ای ندارند ودرنتیجه بازارکارشان بی رونق است عوامل تولید سعی می کنند که اوّل آنها رامعتاد کنند وبعد از آنان برای فروش موادمخدر استفاده نمایند چون کاری است بدون زحمت وبادرآمد نسبتأ خوب ودرعین حال به تخصص هم نیازی ندارد چون خوشبختانه بین میزان آگاهی وشناخت یا حدودتحصیلات واعتیاد مردم رابطه معکوس هست هنوزهم درصد افراد معتاد تحصیل کرده ها به قدری پایین است که از لحاظ آماری چشمگیر نیست.
ستیزه والدین:
ضمن ارتباط وتماس بامعتادان جوان ،با عده ای برخوردیم که ازروابط نامطلوب والدینشان با یکدیگر وباآنان این راه راانتخاب کرده بودندچون وقتی محیط خانواده کانون ومحیط مناسبی برای زندگی نباشد انسان سعی می کندبیشتراوقات خود رادر خارج ازخانواده بگذراند .
واین کار ارتباط اورابادیگران مانند کسانی که شکارچیان ماهری هستند وبه دنبال شکار می گردند زیاد می کند وآنان پس ازشناخت مشکل شخص در جهت انسانی دلسوز ظاهر می کنندواورابه استفاده ازموادمخدر دعوت می کنند وپس ازچندبار مصرف معتادش می کنند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 48
کمرویى; علل پیدایش و راههاى درمان آن
مقدمه:
انساناصالتاموجودىاست اجتماعى و نیازمند برقرارى ارتباط با دیگران. بسیارى از نیازهاى عالیه انسان و شکوفا شدن استعدادها و خلاقیتهایش فقط از طریق تعاملبین فردى و ارتباطات اجتماعى ارضا مىگردد. در واقع،خودشناسى، برقرارى ارتباط مؤثر و متقابل با دیگرانو پذیرش مسؤولیت اجتماعى از اهداف اساسى همه نظامهاى تربیتى است. در دنیاى پیچیده امروز، یعنى در عصر ارتباطات حضور فعال فرهنگى و احاطه بر زنجیره علوم، فنون و تکنولوژى برتر انکارناپذیر است.
در هر جامعهاى درصد قابل توجهى از کودکان، نوجوانان و بزرگسالان بدون آنکه تمایلى داشته باشند، ناخواسته خود را در حصارى از کمرویى محبوس و زندانى مىکنند و شخصیت واقعى و قابلیتهاى ارزشمند ایشان در پس تودهاى از ابرهاى تیره کمرویى ناشناخته مىماند.
چه بسیار دانشآموزان، دانشجویان، کارمندان، کارگران و... هوشمند و خلاقى که در مدارس، دانشگاهها، ادارات، کارخانجات و... فقط به دلیل کمرویى و ناتوانى اجتماعى، همواره از نظر پیشرفت تحصیلى و شغلى و قدرت خلاقیت و نوآورى نمره کمترى عایدشان مىشود; چرا که کمرویى یک مانع جدى براى رشد قابلیتها و خلاقیتهاى فردى است.
پدیده کمرویى در بین بزرگسالان و افراد مسن بسیار پیچیدهتر از جوانان است و چنین پیچیدگى روانى ممکن است در اغلب موارد نیازهاى درونى، تمایلات، انگیزهها، قابلیتها، فرصتها، هدفها و برنامه شغلى، حرفهاى و اجتماعى جوانان ایشان را به طور جدى متاثر و دگرگون کند.
پرداختن به پدیده کمرویى و بررسى مبانى روانشناختى آن از اینرو حائز اهمیت است که تقریبا همه ما بهگونهاى تجاربى از کمرویى را در موقعیتهاى مختلف داشتهایم. اما نکته مهمتراین است که بعضىها درهمهشرایطوموقعیتهاى اجتماعى به کمرویى قابل توجهى دچار مىشوند. بنابراین مىتوان گفت که اکثر قریب به اتفاق مردم در مواردى از زندگى اجتماعى خود به گونهاى دچار کمرویى شدهاند. اما پدیده کمرویى داراى درجات مختلفى است:
- بعضىها صرفا در مواقع و موقعیتهاى خاص دچار کمرویى مىشوند;
- بعضىها در برخى از مواقع و موقعیتها دچار کمرویى مىشوند;
- بعضىها در غالب مواقع و موقعیتها دچار کم رویى مىشوند;
- بعضى از کودکان، نوجوانان و بزرگسالان که شمارشان نیز قابل ملاحظه است، تقریبا در همه موقعیتهاى اجتماعى دچار کمرویى مىشوند.
روندتحولات اجتماعى گویاى این حقیقت است که مساله کمرویى غالبا با گذشت زمان، فشردگى و پیچیدگى روابط بین فردى وتشدیدفشارهاىاجتماعى، رقابتها، گوشهگیرىها، تکروىها، عزلت گزینىها و تنهایىها گستردهتر و شدیدتر مىشود و درصد بیشترى از جوانان و بزرگسالان را فرا مىگیرد که مىتواند به تدریجبه صورت نوعى بیمارى روانى درآید. مگر اینکه بتوانیم با تشخیص سریع و استفاده از روشهاى تربیتى و درمانى مناسب و مؤثر از گسترش و تشدید آن جلوگیرى کنیم.
کمرویى چیست؟
یکی از تعاریف کمرویی ـمشکل پیدا کردن در برقراری یک ارتباط خوب با اطرافیان است.برای برخی از افراد مشکلاتی که کم رویی پدید میاوردممکن است باعث ایجاد ناراحتی های جسمی ـنگرانی و اضطراب باشد.در هر موقعیتی ـخجالتی بودن میتواند اثرات سویی بر روابط فرد بگذارد.یکی دیگر از مشکلات افراد خجالتی این است که در شرایط خاص نمی توانند به راحتی تصمیم بگیرند.دکتر فیلیپ زیمباردو یکی از پیشگامان مطالعه در مورد کمرویی می گوید :برخی افراد مهارتهای اجتماعی لازم را برای برقرارسازی ارتباطات انسانی ندارند.این افراد نمیدانند که چگونه باید یک مکالمه را اغاز نمایند و یا چگونه سوالی را در کلاس مطرح کنند.
کمرویى یک توجه غیر عادى همراه با ترس به خویشتن است که در یک موقعیت اجتماعى ظاهر مىشود و در نتیجه آن، فرد دچارنوعى اختلال در رفتار و عضلات بدنى شده و شرایط عاطفى و شناختىاش متاثر مىگردد. یعنى زمینه بروز رفتارهاى خام و ناسنجیده و عکسالعملهاى نامناسب در وى فراهم مىشود. به دیگر سخن پدیده کمرویى به وجود مشکل در برخوردهاى اجتماعى و رفتارها و احساسهاى آزار دهنده شخصى مربوط مىشود که همواره به صورت یک ناتوانى یا معلولیت اجتماعى ظاهر مىگردد. به کلام ساده کمرویى یعنى: «خود توجهى» فوقالعاده و ترس از مواجه شدن با دیگران. زیرا کمرویى نوعى ترس یا اضطراب اجتماعى است که در آن فرد از مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعى گریز دارد.
بنابراین فرد کمرو، از یک طرف نگران رو به رو شدن با افراد جدید است و از سوى دیگر از وارد شدن به اماکن جدید و کسب کار و تجارت تازه هراس دارد که مجموعه این حالات احساس عجز در عین توانمندى را در وى به دنبال خواهد داشت. البته باید توجه داشت که احساس کمرویى افراد، همیشه در برابر انسانها متبلور مىشود و نه حیوانات، اشیا و موقعیتهاى طبیعى و جغرافیایى.
نگاه اجمالی
کمرویی مشکل پیچیدهای است که برای غلبه برآن باید از روشهای مختلف استفاده کرد. توصیهها و تمریناتی که ارائه میشود، تنها زمانی میتوانند ارزشمند باشند که تصمیم خود را نسبت به تغییر روش زندگی خود اتخاذ کرده باشید و در کنار آن به این اعتقاد داشته باشید که امکان تغییر وجود دارد. درواقع تا زمانی که اعتقادی به تغییرپذیری نداشته باشیم، تصور تغییر یافتن محال است. عنصر لازم دیگر شجاعت در عملکرد است. این یعنی از تغییر نترسیدن و به پیشواز تغییرات رفتن در جهت بهبود روش زندگی و داشتن زندگی بدون کمرویی
کمرویى از دیدگاه بین فرهنگى
کمرویى یک پدیده گسترده و متنوعى است که در نزد افراد، خانوادهها، جوامع و فرهنگهاى مختلف معانى متفاوتى دارد. یک کودک یا نوجوان ممکن است از نظر روانشناسىاجتماعى فردى کمرو باشد، اما از نظر خانواده یا مدرسه به عنوان یک کودک یا نوجوان مؤدب و متین تلقى گردد. به عبارت دیگر بعضىها افراد کمرو را انسانهایى ساکت، مؤدب و محترم مىدانند و تصور مىکنند که این افراد، شهروندان سالم و بىآزارى هستند و برخى نیز افراد کمرو را انسانهاى مطیع، حرف گوشکن، مستعد و مقبول اجتماع مىدانند.
بعضى نیز کمرویى را براى دختران امرى عادى و صفتى مثبت تلقى مىکنند و آن را براى پسران یک ویژگى یا منش ناپسند مىدانند. در حالىکه کمرویى همانگونه که پیشتر اشاره شد یک معلولیت اجتماعى و مانع رشد مطلوب شخصیت است و براى هر دو جنس امرى نامطلوب است.
برخى دیگر کمرویى را در افراد، به خصوص در دختران مترادف با حیا و عفت مىدانند و آن را تایید و تمجید و تشویق مىکنند،
در حالىکه «حیا» یکى از برجستهترین صفات انسانهاى متعالى بوده، شاخص ایمان و بیانگر رشد مطلوب شخصیت است. به بیان دیگر قدرت خویشتندارى امرى ارادى وارزشمند است و برعکس، کمرویى پدیدهاى کاملا غیر ارادى، ناخوشایند و حکایتگر ناتوانى و معلولیت اجتماعى است.
انتظار این است که در جوامع اسلامى به ویژه در کشور ما با توجه به ارزشهاى والاى قرآنى و وظایف و تکالیف شرعى فردى و گروهى، پذیرش مسؤولیتهاى اجتماعى و اتصاف به فضیلتهاى اخلاقى، رشدى متعادل و متوازن داشته باشد. بدون تردید مسلمانان کمرو نمىتوانند در انجام بعضى از وظایف و مسؤولیتهاى اجتماعى خود موفق باشند. فىالمثل خمیر مایه ایفاى وظیفه مهم امر به معروف و نهى از منکر، برخوردارى از شجاعت اخلاقى و مهارت در برقرارى ارتباط اجتماعى متقابل، مؤثر و مفید است.
تغییر زندگی
اگر دیگر نمیخواهید تحت عنوان وامانده اجتماعی به حیات خود ادامه دهید یا از دیدن اینکه ، کمرویی شدید مانع استفاده از فرصتهای خوب زندگی میشود، احساس ناراحتی میکنید، وقت آن است که همه چیز را تغییر دهید. چهارنوع تغییرات اساسی میباید انجام شود که عبارتند از:
تغییر شیوههای فکری درباره خود و کمرویی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
افسردگی چیست؟
افسردگی شایعترین اختلال خلقی و عاطفی و بزرگترین بیماری روانی قرن حاضر است. به بیان سادهتر، افسردگی یک واکنش روانی ـ زیستی در برابر فشارها و استرسهای زندگی است. چنین حالت واکنشی و اختلال خلقی محدود به زمان و مکان خاصی نیست و میتواند در هر زمان و هر مکان و برای هر شخصی در هر موقعیتی که باشد، پدید آید.
در واقع خلق آدمی حاصل مجموعهای از واکنشهای عاطفی در یک موقعیت خاص و زمان معین است. به سخن دیگر، خلق یک زمینه عاطفی زیربنایی است که آکنده از گرایشهای هیجانی و غریزی بوده، به حالتهای روانی، احساسی انسان طعم خوشایند یا ناخوشایند میدهد و در بین دو قطب لذت و درد در نوسان است. یک تغییر محسوس یا انحراف از حالت طبیعی و متعادل خلق میتواند به صورت اندوه و غمزدگی مشخص گردد. اگر شدت یا مدت زمان اندوه از حد متعارف تجاوز کند، یا در یک شرایط خاص به صورت یک اختلال قابل توجه و بیمارگونه ظاهر شود، میتواند به یک خلق افسرده تبدیل گردد.
حالت غمگینی با افسردگی چه تفاوتی دارد؟
باید توجه داشت که افسردگی با حالت غمگینی یا غمزدگی معمولی متفاوت است. در زندگی هر کس ممکن است موقعیتهایی بوجود آید که موجب تاثرات روانی و غم و غصه درونی گردد، مثل از دست دادن پدر، مادر، همسر، فرزند، دوست یا یکی از نزدیکان و محبوبان، اما این حالت کاملاً موقت خواهد بود. غمگینی یک حالت ناخشنودی یا نارضایتی موقت از شرایطی است که وفق مراد فرد نیست. حالت غمزدگی با آشفتگی واقعی روانی و کاهش یا از دست دادن هدفها و کمرنگ شدن نگرشهای حیاتی و معیارهای ارزشی در زندگی فردی و اجتماعی همراه نمیباشد.
در حقیقت بین زمانی که انسان با یک مشکل خانوادگی، شغلب و حرفهای مواجه شده، احساس ناخوشایندی از یک ضربه عاطفی و روانی را تجربه میکند، یا هنگامی که از یک شرایط غمناک و تاثرانگیز متاثر میگردد و با احساس پاک با آن همدلی کرده، غمگین میشود و احساس پاک با آن همدلی کرده، غمگین میشود و احساس تالم و غمزدگی برای مدتی وجودش را فرا میگیرد، با دورانی که انسان دچار افسردگی میشود، متفاوت است.
حالت غمگینی و غمزدگی که اساساً موقت است، بخشی از زندگی و حیات اجتماعی انسان است و لطمهای به فعالیتهای زیستی، پویایی زندگی و برنامههای هدفمند انسان نمیزند. غمزدگی ناشی از مواجه شدن با مشکلات و ناملایمات زندگی و درگیریهای بین فردی ممکن است احساس ناخوشایندی نیز به همراه داشته باشد، لیکن احساس ناشی از همدلی با مصایب دیگران و شرایط تاثرانگیز انسانی که ممکن است در شرایطی خاص با تبلور احساسات و حالتهای غمزدگی همراه باشد، بر بهداشت روانی، تعادل عاطفی و انگیزههای تلاش وی میافزاید.
اما حالت انسان افسرده، انسانی که دچار اختلال قابل توجه خلقی است با حالت انسان غمزده کاملاً متفاوت است. حالت افسردگی همواره ناخوشایند و آزاردهنده است و حیات زیستی انسان را متاثر میسازد؛ نگرشها، باورها و بینشها را دگرگون میکند. هدفهای متعالی زندگی را دستخوش ضعف و سستی و انسان را دچار احساس بیهودگی میکند.
بنابراین حالتهایی همچون دلشکستگیها، دلتنگیها، تاثرات روانی و غمگینیهای گذرا که اساساً یک احساس و هیجان عادی بشری است، هرگز به عنوان یک اختلال روانی تلقی نمیگردد، بلکه چنین حالتهایی نشانه تبلور احساس همگانی و عمومی است.
غم و اندوه یک حالت غمگینی خلقی عادی و واکنشی طبیعی، واقعبینانه و مناسب نسبت به آنچه از دست رفته میباشد و کاملاً موقت بوده، به تدریج و به طور طبیعی محدود شده، فروکش میکند و در موارد بسیار نادر و شرایط خاص، نسبتاً طولانی شده، موجب پدیدآیی اختلال جدی در زندگی فردی و اجتماعی میشود.
به طور کلی، افسردگی یک واکنش روانی و زیستی در برابر فشارها و استرهای حیاتی است و شدت واکنش هر کس در مقابل استرس بستگی به کیفیت و شاکله شخصیت وی دارد. برخی از افراد، بویژه جوانان به علت تجارب تلخ و ناخوشایند دوران کودکی، تحمل هرگونه استرس ناشی از دست دادن چیزی و کسی برایشان دشوار است و به شدت متاثر میشوند. مثلاً جوانی که در کودکی شاهد فوت پدر و مادر خود بوده، یا به علت طلاق، یکی از والدین خود را از دست داده، در برابر استرسهای ناشی از ناکامیها و از دست دادن موقعیتهایی که برایش مطلوب بوده است، فوقالعاده متاثر میشود و رگههای افسردگی میتواند وجودش را به تدریج فرا گیرد.
در بسیاری از مواقع تجمع استرسها و هیجانزدگیها در زمانی که محدود نیز ممکن است زمینههای افسردگی را در هر فردی فراهم آورد، ولو اینکه بعضی از استرسها و شرایط هیجانی لزوماٌ ناخوشایند نیز نباشند. مثلاً شخصی که در سازمان و وزارتخانهای صاحب شغل قابل توجهی شده است، به ناگزیر به خاطر همسرش به شهر دیگری میرود و در یک پست عادی مشغول میگردد و موقعیت قبلی شغلی را از دست میدهد. همزمان با این مساله، همسرش دچار بیماری سختی میگردد و خبر فوت مادرش نیز او را سخت متاثر میسازد. از سوی دیگر از تعاونی مسکن که در آن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
بررسی علل، راه کارها و درمان اهمال کاری ( تنبلی )
مسأله اهمال کاری در منابع اسلامی از دیر باز مورد توجه بوده و در روایات و ادعیه درباره آن سخن به میان آمده است. این واژه در غرب، به ویژه در عرصه روان شناسی، حدود چهل سال است که مطرح شده است...
/
اشارهبحث اهمال کاری، از جمله مباحث به ظاهر کوچک اما بسیار مهمی است که ریشه ای اخلاقی و روانی دارد. در این مقاله نویسنده محترم سعی نموده است که از منظر روان شناختی و با رویکرد رفتار درمانی به این معضل بپردازد و از منظر منابع دینی، نقلی و عقلی، کتاب و سنّت نیز آن را مورد توجه قرار دهد.
1. تاریخچه بحث
مسأله اهمال کاری در منابع اسلامی از دیر باز مورد توجه بوده و در روایات و ادعیه درباره آن سخن به میان آمده است. امیدوارم که در این نوشته، قلمرو بحث به روشنی نشان داده شود تا راه بهره وری بیش تر از آیات و روایات به روی آیندگان باز گردد. ناگفته نماند که علمای اخلاق و عرفای اسلامی، پیوسته اهل سیر و سلوک را از ابتلا به این نابهنجاری اخلاقی رفتاری بر حذر می داشته اند.
این واژه در غرب، به ویژه در عرصه روان شناسی، حدود چهل سال است که مطرح شده است. تنها استاد روان شناسی که درباره تاریخچه اهمال کاری بحث کرده است، "پل ت. رینجن باخ" می باشد. وی کتابی به نام بررسی تاریخی علل اهمال کاری تألیف کرده است. هرچند موضوع انتخابی او جالب است، اما کمک چندانی برای حل مسأله ارائه نداده است. پس از وی، دو نفر از نویسندگان به نام های "آلبرت آلیس" و "ویلیام جیمزنال"، به نگارش کتاب روان شناسی اهمال کاری همت گماردند که در نوع خود کاری بدیع و قابل ارائه است.
اما دغدغه خاطر نگارنده این است که این آسیب را بازشناسی کرده و راه تحقیق را صرفا به تجربه محدود نسازد و از راه کارهای وحیانی نیز در این زمینه نیز بهره ببرد.
2. تعریف اهمال کاری
روان شناسان در تعریف اهمال کاری گفته اند: اهمال کاری این است که کاری را که تصمیم به اجرای آن داریم به آینده موکول کنیم. در یک کلمه می توان گفت: جوهره این آسیب روانی "به تعویق انداختن، تعلل ورزیدن، سبک گرفتن و سهل انگاری در کار" است. بنابراین، اهمال هم در امور فردی و هم جمعی معنا و مفهوم پیدا می کند. در نهایت می توان گفت: در همه این معانی نوعی "این دست آن دست" کردن نهفته است.
در زبان عربی واژه های "کسل، ضجر" مرادف اهمال کاری است. عناوینی چون "تهاون" و "إبطاء" چندان دور از این واژه نیستند. دو واژه "مماطله" و "تسویف" نیز مرادف اهمال کاری اجتماعی است که در قول و قرارهای زمانی تحقق پیدا می کند. در کلام صاعدِ امام سجاد علیه السلام در دعای ابوحمزه این گونه آمده است: «و قد افنیت بالتسویف و الآمال عمری»؛ خدایا من عمرم را به امروز، فردا کردن (در عمل به عهد و پیمانی که با تو داشته ام) و آرزوهای طولانی و بلند، گذرانده ام. در دعای کمیل تحت عنوان "مطال" این گونه آمده است: «و خدعتنی الدنیا بغرورها، و نفسی بجنایتها و مطالی»؛ دنیا به وسیله فریفتن خود و نفسم به جنایت و سهل انگاریش مرا گول زده است.
واژه "بطئ" به معنی کُندی، معنای "اهمال" را می رساند. «و ان کنت بطیئا حین یدعونی»؛ گرچه هنگامی که تو مرا به سوی خود خوانده ای، من کندی (سستی) به خرج داده ام. «او لعلک آلف مجالس البطالین فبینی و بینهم خلیتنی»؛ خدایا! مبادا مرا مأنوس به هم صحبتی آنان که عمر خود را به بیهودگی می گذرانند دیده ای، که توفیق دعا و عبادت را از من گرفته ای؟
بنابراین، اهمال کاری آسیبی روانی است که از حالات نفس آدمی است. امام علی بن الحسین علیه السلام در مناجاتی به درگاه خداوند این گونه از نفس خود گلایه دارند: «الهی الیک اشکوا نفسا بالسوء ... و تسوّفنی بالتوبة»؛ خدایا از نفسم شکْوه دارم که... توبه امروزم را به فردا می افکند. امام به روشنی تسویف را از حالات نفس انسانی دانسته اند.
3. ویژگی های اهمال کار
1. اهمال کار، تصمیم به انجام کاری می گیرد ولی بدون علت شناخته شده آن را به تعویق می اندازد.
2. بی شک همگان، حتی مبتلایان به اهمال کاری، این آسیب روانی را نکوهش کرده و از آن تنفر دارند؛ زیرا این حالت در واقع، مصداق ناسپاسی است، حال آن که، انسان ها بر مبنای فطرت خود تمایل به سپاس گزاری دارند و به آن اظهار علاقه می کنند. بنابراین، این بیماری را برخود و دیگران بر نمی تابند.
3. اهمال کاری به سرعت به صورت عادت در افراد ظاهر می شود و از نظر آماری، این عادت نزد بیش تر مردم رایج است. آلبرت آلیس و ویلیام جیمزنال می گویند: حدس ما آن است که 95 درصد مردم به این بیماری مبتلا هستند. پس، درمان آن به سهولت انجام پذیر نخواهد بود. بدین جهت، امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند: «رد المعتاد عن عادته کالمعجز»؛ کسی که به چیزی عادت کرده، باز گردانیدن او از عادتش شبیه معجزه است.
4. این بیماری مسری است و از حالتی به حالت دیگر و از انسانی به انسان دیگر و از فرد به جامعه و از جامعه ای به جامعه دیگر سرایت می کند. بنابراین، باید به تأثیر و تأثرات آن توجه جدی داشت؛ چرا که می تواند به خانواده، جامعه، ملت و فرهنگ یک کشور آسیب رساند. پژوهش های روان شناسی بالینی نشان می دهد که این عادت در جوامع مختلف شایع و روندی رو به رشد دارد.
4. انواع اهمال کاران و مراتب آن
انسان ها گاه به چیزی آگاهی می یابند و گاه نسبت به آن جاهل اند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: «... و عالمکم مسوّف»؛(21) آن که عالم و آگاه است در امور روزمره به اهمال کاری مبتلا می شود و در زمانی دیگر به آن معتاد می شود. ولی همه به یک نوع اهمال مبتلانیستند.بنابراین،اهمال کاری دارای انواع ومراتب متعددی است.می توان گفت:اهمال کاران همگی با صورت مسأله برخورد یکسانی ندارند، چنانچه:
1. برخی اهمال کاران اصلاً توجهی به رفتار مسامحه آمیز خود ندارند. در واقع، به نوعی مبتلا به غفلت هستند. بنابراین، باید در انتظار طلوع بیداری آنان ماند؛ یا خود بیدار شوند و یا بیدارشان کنند.
2. بعضی به این رفتار خود اعتراف داشته ولی قضاوتی درباره آن ندارند. از آن جا که این افراد به زشتی آن پی نبرده اند، به فکر اصلاح خود برنمی آیند.
3. گروهی از اهمال کاری خود آگاهی دارند ولی آن را چندان زشت نمی شمارند و حتّی این برچسب را به خود می پذیرند. درمان ایشان نسبت به گروه های پیشین، قدری مشکل تر است. قرآن کریم این گروه را بیش از همه به خسران و زیان نزدیک دیده است، آن جا که می فرماید: «قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا، الذین ضل سعیهم فی الحیوة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا» (کهف: 103و104)؛ (ای پیامبر) آیا به شما خبر دهیم که زیان کارترین (مردم) در کارها چه کسانی هستند؟ آن ها که تلاش هایشان در زندگی دنیا گم (و نابود) شده، با این حال، می پندارند کار نیک انجام می دهند.
4. افرادی که به این نارسایی اخلاقی، روانی توجه پیدا کرده و خود را نیز بر این رفتار نابهنجار سرزنش و ملامت می کنند، اما راهکار درمان و برخورد مناسب با آن را نمی دانند.
نکته: باید توجه داشت که درست به همین دلیل، میزان تأثر و ناراحتی اهل اهمال و تساهل نیز یکسان نیست.
5. آثار اهمال کاری
آثار اهمال کاری را می توان در اموری چند خلاصه کرد که عبارتند از:
1. بیش تر افراد از تأخیر در انجام کار خود و دیگران پشیمان و ناراحتند.
2. اهمال کاران در خود احساس پوچی و بی ارزشی می کنند. حضرت باقرالعلوم علیه السلام بستر اهمال کاری و تسویف را به دریایی تشبیه فرموده که غرق شدگان در آن ورطه را به هلاکت می رساند: «ایاک و التسویف، فانه بحر یغرق فیه الهلکی.»
3. در بیش تر گزارش هایی که اهمال کاران داده اند، این نکته جلب توجه کرده که همه از بی اعتمادی به نفس خود گلایه کرده اند.
4. بالاخره، استمرار بر اهمال کاری انسان را به وادی حیرت و سرگردانی سوق خواهد داد. چنانچه امام صادق علیه السلام به این واقعیت اشاره می فرمایند: «... و طول التسویف حیرة.»
6. نتیجه اهمال کاری
شخص اهمال کار به چند عارضه مبتلا خواهد شد که برخی از آن ها عبارتند از:
1. افسردگی؛ این بیماری خود گواه و نشانه این است که اهمال کار می خواهد خود را از رنج اهمال کاری نجات دهد. افسردگی دارای نشانه هایی چون: خستگی، سر دردهای شدید، بی خوابی، فشارخون و زخم معده است.
لازم به یادآوری است تا هنگامی که اهمال کاری به شکل اعتیاد در نیامده، افسردگی ناشی از آن درمان پذیر است. اما هنگامی که اهمال کاری عادت شد، درمان آن بسیار دشوار می شود.
2. وحشت زدگی درونی، دلهره و احساس ترس های درونی؛
3. بی کنترلی و بریدگی.
ناگفته نماند که ویژگی های مزبور، خود از نشانه های شکست روحی شخص اهمال کار می باشند.
بررسی علل اساسی و ریشه یابی اهمال کاری