لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 67 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
الحکمة137 الصدقةوالرزق صدقه راه نزول روزی
وَقالَ عَلَیهِ السَّلام:اٌستَنزِلُوا الرَّزقَ بِالصَّدَقَةِ .
ودرود خدا بر او فرمود:روزی را با صدقه دادن فرود آورید.
صدقه
صدقه در لغت :آنچه به حکم شرع و مسکین دهند را در راه خدا
معانی صدقه:به چیزی که انسان از اموال خود در راه خدا بدهد صدقه
می گویند ولی در اصل صدقه هم شامل واجب و هم شامل مستحب می شود.
صدقه دو بعد دارد:مالی وغیر مالی
صدقه مالی از نقد: درهم - دینار –طلا و جواهر – نقره – کتاب – فرش – لباس –
ظرف زمین ازابراز فنی- خوراکی – آشامیدنی وغیره که انسان قسمتی از مال
خودرا جدا کند وتبرعاً با نیت خالص و قربت در راه خدای منان به صورت
بخشش به دیگری انفاق کند
"سخن نیکو بهترین صدقه"
شاخص ترین عضو از اعضا بدن انسان در جهت اعطا صدقات پاک و صالح
با گفتار شایسته و زیبا همان زبان است در این رابطه
پیامبر گرامی(ص)فرمود:برترین صدقه (بدنی)صدقه زبان است گفته شد
یا رسول الله صدقه زبان چیست؟با گفتار مناسب میتوان واسطه شود و کسی را که
در بند اسارت و زندان است نجات بخشد ،یا از ریختن خون ناحق و ناروا ممانعت
نماید.یا معروف و عمل روشن نیکی را به برادرت ارائه دهد یا مکروهی را از او
بر طرف سازد یا کلمات صلح آمیز بین افراد سازش برقرار نماید.
"تأثیر صدقه پنهانی"
امام زین العابدین در دل شب انبان نان را بر پشت مبارک خود بر میداشت و
فقرای مدینه تصدق می فرمود به گونه ای که او را نشناسد ،می فرمود صدقه
پنهانی غضب یزدانی را فرو میریزد.
"عقوبت امساک از صدقه "
"مَلعونٌ ملعونٌ مَن وَ هَبَ الّلهُ لَهُ ما لا فَلَم یَتَصَدَّق مِنهُ شَیءٍ"
"معلون است ،معلون است کسی که خداوند مالی به او عطا و بخشش کند و به قدر
توان چیزی از آن عطاء الهی تصدق و انفاق نکند".
"خواص صدقه در اوقات شب و روز"
"تاثیر صدقه صبحگاهی"
امام صادق علیه السلام فرموده:کسی که هنگام صبح (با نیت خالص)صدقه ای
بدهد (به برکت آن صدقه )خداوند نحوست آن روز و شومی او را بر طرف
می نماید.چه زیباست که شب در اندیشه صبح دیگران بوده و غافل از آنان نباشد
"خاصیت صدقه در اول روز"
امام صادق (ع)فرمود :کسی که تصدق کند به صدقه ای خالص در اول روز
(یعنی بعد از صدقه صبح)خداوند متعال به برکت آن صدقه دفع می نماید
از صاحبش هر شری که (بر اثر گناه او مقدر شده)که از آسمان به سوی
زمین برای او فرود بیاید.
پرداخت صدقه اول شب
امام صادق (ع)در جهت خاصیت آن فرموده :کسی که اول شب صدقه ای خالص
را در راه خدا پرداخت کند خداوند متعال به سبب آن صدقه دفع می کند از او هر
شری که (بر اثر وضعی گناه او در آسمان)مقدر شده که آن شب از آسمان برای او
نازل شود و به همین گونه شری مقدر شده در زمین به او وارد شود. صدقه نزد
پروردگار منان سبب میشود که نزول شر از آسمان و شمول شر از زمین از آن
شب از او دفع می شود"
امساک اغنیاءٍ در صدقه عامل فقر است
"اِِنَّ الّه سُبحانَهُ فَرَضَ فی أموال الاغنیا . أَقواتَ الفُقراءِ فَما جَاعَ قَصیرٌاِلاّ بما مُتَّعَ بهَ
غَنٌّی والّله-تَعالی جَدُّه-سأئلُهمُ عَن ذلِک"
"به راستی که خداوند سبحان فرموده: در اموال اغنیاء قوتها و نیازمندی ها و
کمبود مشروع فقرا را ونیست فقیر گرسنه ای جز این که مالداری در حد وشأن
خویش منع و خودداری نموده از دستگیری و انفاق در حق او و خداوند منان
فردای قیامت از اغنیاء حق فقر ا را مطالبه خواهد نمود".
الحکمة 140 القناعةوالغناء قناعت و بی نیازی
وَقالَ عَلَیهِ السَّلام:ما عالَ مَنِ اٌقتَصَدَ
و درود خدا بر او فرمود:
آن که میانه روی کند تهی دست نمی شود.
قناعت
قناعت ، راه خوشبختی
قناعت ، از فضیلت های مهم اخلاقی و صفات پسندیده انسانی است که از گرفتار
شدن به رذیلت دنیا دوستی که ریشه همه خطاهاست جلوگیری می کند .
در رهنمود های اولیای الهی با تعابیر مختلفی از فضیلت و ارزش قناعت سخن
به میان آمده و تأکید شده است که خوش ترین زندگی را کسی دارد که به صفت
قناعت آراسته است وگرنه انسان های حریص و آنهایی که در تمام لحظات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
بسم الله الرحمن الرحیم
علی بابا و چهل دزد
سالهای پیش دو برادر به نامهای علی بابا و کاسیم در شهر پرشیا زندگی میکردند . وقتی که پدرشان فوت کرد ثروتی کم اما مساوی به ارث گذاشت. برادر بزرگتر خیلی زود با دختر یک تاجر ثروتمند ازدواج کرده بود. بعد مرگ پدر قاضی مفسد ((محمد رضا)) جملاتی را ایراد کرد که اگر چه پسری در خانواده بود اما کاسیم می بایست صاحب مغازه های بزرگ پر از چیزهای با ارزش و افزارهای استثنایی و گران قیمت و همچنین همه ی طلاهای مدفون در آن مغازه می شد. در نتیجه اوبه چهره ای خاص و مشهور در شهر تبدیل شد. اما همسری که علی بابا برای خود برگزید دختری فقیر و نیازمند بود، پس آنها در یک کلبه تنگ و تاریک به زندگی پرداختند. علی بابا درآمد کمی که از فروش چوبهای خشک جمع شده در جنگل و سپس حمل آنها به بازار شهر بدست می آورد صورت خود را با سیلی سرخ می کرد. بر حسب اتفاق یک روز که علی بابا شاخه های خشک را قسمت قسمت می کرد و روی حیوانات خود بار می کرد ناگهان ابری از خاک در هوا معلق شد که به او نزدیک می شد. وقتی کمی دقیق شد، به وجود یک لشگر اسب سوار پی برد که برای گرفتن او شتاب می کردند. او از این که آنها شاید یک باند تبهکار هستند و او را به قتل خواهند رساند و الاغ هایش را خواهند دزدید، شروع به دویدن کرد، اما چون آنها نزدیک و نزدیک ترمی شدند و او نمی توانست از جنگل فرار کند. او حیوانات را به یک میان پر از بوته های جنگل هدایت کرد و آنجا را با کنده بسیار بزرگ از یک درخت عظیم الجثه پر کرد. بعد خودش هم روی شاخه ی درختی نشست تا بتواند از آن بالا بر هر چیزی و رخدادی احاطه داشته باشد و این در حالی است که هیچ کس نمی بایست متوجه حضور او شود. آن درخت دقیقا کنار یک صخره ی بسیار بلند، سبز شده بود. اسب سواران قوی بنیه و شجاع به کنار صخره آمدند و همگی پیاده شدند، این در حالی است که علی بابا به آنها توجه می کرد و خیلی زود آنها را از نحوه رفتار و ظاهرشان شناخت. آنها لشگری از راهزنان بودند که به قافله ای هجوم آورده بودند و اموال آنها را به غنیمت بردند و با هدف مخفی کردن غنایم، آنها را به اینجا آوردند. به علاوه او فهمید که آنها چهل نفر بودند. علی بابا دزدان را در حالی که به زیر درخت آمده بودند می دید که چهار پایان خود را بستند و همگی زینهای اسب پر از طلا و نقره ای خود را در آوردند مردی که انگار رهبر آنها بود جلو رفت ، همه بوته ها را کنار کشید تا جای که به محلی رسید و شروع به گفتن این لغات جادویی کرد: باز شو، ای سم سام. و فورا یک دروازه بزرگ روی صخره ظاهر شد. همه دزدان و در آخر ، رهبر وارد شدن و بعد در بسته شد. آنها در غار بودند و این در حالی است که علی بابا خود را ملزم به صبر روی شاخه درخت کرده بود و با خود فکری کرد که اگر پایین بیاید، ممکن است او را بزنند و بکشند. به یک باره دروازه باز شد . اول رهبر بیرون آمد ، سپس در کنار دروازه ورودی ایستاد و سربازانی که بیرون می آمدند، میدید و می شمرد و در آخر این لغات را گفت: بسته شو، ای سم سام و در بسته شد. وقتی جمع و شمرده شدن. اسب را آماده حرکت کردن و تحت سرکردگی رهبرشان در مسیری که آمده بودن شروع به حرکت کردن.علی بابا هنوز روی آن درخت بود و مسیر راهشان را تماشا می کرد. و تا زمانی که به کلی از دید محو نشده بودن از آن بالا پایین نیامد، چون فکر می کرد یکی از آنها برگردد و او را متهم کند. و با خود اندیشید که من آن لغات جادوی را بگویم. و ببینم که آیا در باز یا بسته میشود؟ بنابراین با صدای بلندی فریاد زد: ای سم سام باز شو إ زمان خیلی کمی نگذشته بو که در باز شد و علی بابا وارد غار شد. او در پیش روی خود یک غار بزرگ، یک گنبد و یک مرد بزرگ دید که با نور خارج شده از منافذ سطح بالای صخره نورانی شده بود. او انتظار داشت که هیچ چیز را پیدا نکند، اما همه جا با مقادیر زیادی از انواع اشیا و تپه ای از پارچه های ابریشمی ، پارچه های مدلی و همچنین پارچه های گل دوزی شده وتلی از فرشهای رنگارنگ به وفور دید می شد همچنین مقادیر زیادی از سکه های طلا و نقره که مقدار زیادی از آن روی زمین و مقدار ی هم داخل کیسه ها و ساکهای چرمی وجود داشتند. بعد از مشاهد این همه فراوانی ،علی بابا با خود اندیشید که نه تنها در طی چند سال بلکه تا سالهای سال و نسل های زیاد دزدان می بایست، غنایم خود را در این مکان نگهداری کنند. وقتی که او اواسط غار بود در بسته شد. و او چون لغات جادویی را در ذهن خود به خاطر سپرده بود هرگز نگران نشد.او توجهی به اشیا دور تا دور خود نکرد.فقط همه ساکهای پر از سکه طلا (اشرفی) را میخواست. او بارها را تا آن قدری که کافی میدانست روی چهار پایان خود قرار داد و از آنجای که آنها را با چوب خشک مخفی کرد هیچ کس قادر به تشخیص آنها روی چهار پایان نشد. در آخر او با صدای بلند فریاد زد: بسته شو، ای سم سام.و فورا در بسته شد. طریقه گفتن این لغات جادویی می بایست صحیح باشد ، چون آن وقت هر کس میتواند وارد غار شود. و آن در دوباره نه باز و نه بسته میشود تا زمانی که این لغات جادویی گفته شود. علی بابا بعد از بار زدن الاغ ها ترغیب کرد تا با سرعت به طرف شهر بروند تا به خانه برسند. بعد از این که او چهار پایان را به حیاط خانه هدایت کرد، در را بست وچوب های خشک را از روی آنها برداشت و بعد آن کیسه های طلا را به همسرش داد.زهرا* به علی بابا مظنون شد و احساس کرد که او دزدی کرده است پس شروع به ملامت و سرزنش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
امام علی(ع) معیار کمال
مقاله پژوهشی تحقیقی
گرد آورنده:
حمید منصوری
پاییز 1387- دانشگاه آزاد واحد خمین
فهرست مطالب
عنوان صفحه
1- اهداء
2- فضایل اهل بیت از لسان پیامبر(ص)
3- فضایل امام علی(ع)
4- مولود کعبه
5- اسوه انسانیت
6- خداشناسی علی(ع)
7- حجت خدا بعد از پیامبر
8- روایات و آیات درباره علی(ع)
9- اعتراف
10- منابع
اهداء
با صاحب ولایت مطلقه الهیه
امیرالمومنین علیه السلام
پروردگارا ترا شکر گزاریم که نعمت اسلام و ولایت و محبت ائمه اطهار(ع) عنایتمان فرمودی. و در این مقطع زمانی که بندگانت به سوی مکاتب مادی گرایی کشانده می شوند، و روز بروز بر دلهره و اضطرابشان افزوده می گردد، افتخار داریم که تشیع اشک و خونرا از سرگرمی این مکاتیب و صفحات سیاه شده از اباطیل رنگارنگ و ظاهر فریب بنام کتاب بر کنار داشتی، و در دامن لطف و عنایت اهل بیت عصمت علیهم السلام با ورود بمکتب و احادیث آنان کرامت دادی.
از نعمت های بزرگ توست توفیق پژوهش در موضوع مقدسی چون«امام علی(ع) معیار کمال». این هدیه ناچیز را به پیشگاه خلیفه بلافصل پیامبرمان، امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله و سلامه علیه اهداء می کنم، و امیدوارم مورد توجه ساحت مقدس فرزندش حضرت بقیه الله الاعظم(عج) قرار گرفته و عنایتی به راقم سطور و والدینش بفرماید.
پائیز 87
حمید منصوری
مقدمه:
فضایل اهل بیت از لسان پیامبر(ص):
در کتاب اسرار ال محمد(ص) به نقل از سلیم بن قیس آمده است:
آنگاه که پیامبر خدا در بستر بیماری بود؛ فاطمه(ع) وارد شد، چون حال رسول الله را دید بغض گلویش را گرفت بصورتیکه اشک بگونه اش جاری شد. پیامبر فرمود: دخترم، چرا گریه می کنی؟ عرض کرد: نسبت به خودم و بچه هایم بعد از تو ترس دارم. حضرت در حالیکه اشک از چشمانش جاری میشد فرمود: فاطمه ام آیا نمی دانی ما خانواده ای هستیم که خداوند برای ما آخرت را بدنیا ترجیح داده... خداوند تبارک و تعالی توجهی بر زمین کرد و مرا از میان اهل زمین انتخاب کرد و به پیامبری برگزید. بار دیگر توجهی بر زمین کرد و شوهر ترا انتخاب کرد و به من دستور داد تا تو را به ازدواج وی درآورم، و او را برادر و عزیز و وصی و جانشین خود در میان امت قرار دهم.
پدر تو بهترین پیامبران و شوهرت بهترین اوصیا و بهترین وزرا است، ... تو رئیس زن های اهل بهشتی و دو فرزندت(حسن و حسین) دو پسر و آقای اهل بهشتند. و نه تن از فرزندان حسین اوصیاء من اند که پس از برادرم علی(ع) و حسن و حسین در یک مقام در بهشت هستند.
سپس فرمود: علی بن ابی طالب هشت دندان برنده و شکننده دارد(برتری هایی که هیچکس ندارد:
1- به خدا و فرستاده اش قبل از همه کس ایمان آورده.
2- به همه کتاب خدا و سنت من علم دارد.
3- تو ای دخترم همسر او هستی.
4- دو نوه ام حسن و حسین فرزندان من اند.
5- امر به معروف او.
6- نهی از منکر او.
7- خداوند به او حکمت آموخت.
8- فصل الخطاب حق و باطل را نیز به وی آموخت.
فضائل امام علی(ع):
درباره، فضائل و منزلت بالای امام علی(ع) در متون روایی مطالب زیادی آمده است که بیانگر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
امام علی از نگاه دیگران
ولادت مولی الموحدین...امام عاشقان....راد مرد عالم....امیر مومنان...حضرت علی بن ابی طالب بر همه دوستان مبارک باد...این بار به جای اینکه قلم ناتوانمان را برای توصیف و تعریف اماممان به تقلا بیندازیم و در آخر شرمنده دلمان و آن حضرت شویم، از کلام و نگاه دیگران علی (ع) را می بینیم و می خوانیم....از نگاه آنان که با او هم دین و هم آیین نیستند...اما حقیقت را یافته اند.شاید ما هم اماممان را بهتر بشناسیم
"جرج جرداق"
جرج جرداق"مسیحی، نویسنده معروف لبنانی در کتاب " صوت العدالة الانسانیة " درباره علی ( ع) چنین می نویسد: ای دنیا چه می شد اگر همه نیروهایت را در هم می فشردی و دوباره شخصیتی مانند علی با آن عقل، قلب ، زبان و شمشیر نمودار می کردی؟"
- " اما علی، ما را نمی رسد جز آن که او را دوست بداریم و به او عشق بورزیم، چه او جوانمردی بس عالیقدر و بزرگ نفس بود، از سرچشمه وجدانش خیر و نیکی می جوشید، از دلش شعله های شور و حماسه زبانه می زد، شجاع تر از شیر ژیان بود ولی شجاعتی ممزوج با لطف و رحمت و عواطف رقیق و رافت...
آیا از فرمانروایى خبر دارى که خود نان سیر نخورد زیرا که در کشور او کسانى یافت مىشدند که با شکم سیر نمىخوابیدند و جامه نرم نمىپوشیدند؟! (زیرا در میان ملت کسانى بودند که لباس خشن و درشت مىپوشیدند ) و درهمى را اندوخته خود نساخت؟ و به فرزندان و یاران خود هم وصیت کرد که غیر از این راه و روش نپیمایند. برادر خود را به خاطر یک دینار - که بدون حق از بیت المال طلب مىکرد - مورد بازخواست قرار داد و پیروان و فرمانداران خود را به خاطر یک گرده نان که به عنوان رشوه از ثروتمندى گرفته و خورده بودند، تهدید کرد و به محاکمه و دادگاه کشانید.
نزد حقیقت و تاریخ یکسان است او را بشناسى یا نشناسى. تاریخ و حقیقت گواهى مىدهند که او وجدان بیدار و قهار، شهید نامى، پدر و بزرگ شهیدان، على بن ابى طالب، صوت عدالت انسانى، شخصیت جاویدان شرق است ! اى جهان چه مىشد اگر هر چه قدرت و قوه دارى به کار مىبردى و در هر زمان علیى با آن عقلش، با آن قلبش، با آن زبانش، و با آن ذوالفقارش، به عالم مىبخشیدى؟ !
در کوفه غافلگیر و کشته شد، شدت عدلش موجب این جنایت گردید!... پیش از مرگش درباره قاتل خود گفت:" اگر زنده ماندم خود می دانم و اگر درگذشتم کار به دست شماست، اگر درگذرید به تقوا نزدیک تر است!..."
" جبران خلیل جبران"
که از علمای بزرگ مسیحیت، مرد هنر و صاحب ذوق بدیعی است لب به ستایش علی گشوده و چنین می گوید:" به عقیده من علی بن ابیطالب ( پس از پیامبر) نخستین مرد از قوم عرب است که وجودش، همه فضائل کامل بودن را در قوم خویش دمید و آهنگ آن را به گوش مردمی رسانید که پیش از آن مانند آن را نشنیده بودند و در بین تاریکی های جاهلیت از روش روشن او متحیر ماندند؛ پس کسی که طریق علی را پسندید به فطرت سلیم بازگشت و آن که از باب خصومت وارد شد جاهیلت را ترجیح داد."جبران معتقد بود که:" دو طایفه شیفته روش علی بودند یکی خردمندان پاکدل و دیگری نیکو سرشتان با ذوق، علی بن ابیطالب شهید عظمت خویش گشت او از دنیا رفت در حالی که نماز بر زبانش جاری و دلش از شوق خدا لبریز بود. مردم عرب، حقیقت مقام او را درک نکردند تا گروهی از مردم کشور همسایه آنها( ایران) برخاسته، این گوهر گرانبها را از سنگ تشخیص داده و او را شناختند."
جبران اضافه می کند که:" علی (ع) مانند پیغمبران درگذشت، مقام و شأن او در بصیرت و بینایی چون پیغمبران، مختص شهر، بلد، قوم، زمان و مکان نبوده و شخصیتی بین المللی داشت."
جبران همیشه نام علی (ع) را در مجالس خاص و عام به زبان می آورد، تعظیم می کرد و می گفت علی از جهان رفت درحالی که هنوز رسالتش را به کمال، تبلیغ نکرده بود.
- "شبلی شمیل"
دانشمندی است که در سال 1335 هجری درگذشت، وی شاگرد برجسته مکتب داروین بود و نخستین کسی است که نظریه" قوه" را در شرق منتشر کرد سپس برخلاف مکتب استاد خود که فردی الهی بود، به انکار مقدسات و جهان ماوراء طبیعت برخاست وتا لحظه مرگ از مکتب مادیگری پیروی نمود.وی با اصراری که در انکار توحید داشت، در برابر شخصیت علی ( ع) سرتعظیم فرود آورده و در مورد او چنین می گوید:" امام و پیشوای انسان ها علی بن ابیطالب بزرگ بزرگان و یگانه نسخه ای است که با اصل خود «پیامبر( ص)» مطابق است هرگز اهل شرق و غرب، سخنرانی نظیر او در گذشته و حال ندیده است."
- " میخائیل نعیمه"
که از دانشمندان مسیحی است در مقدمه ای که بر کتاب " صوت العدالة الانسانیة" نوشته درباره حضرت علی (ع) چنین می گوید:" پهلوانی امام( ع) تنها در میدان جنگ نبود بلکه او در روشن بینی، پاکدلی، بلاغت، سحر بیان، اخلاق فاضله، شور ایمان، بلندی همت، یاری ستمدیدگان و ناامیدان، متابعت حق و راستی و بالجمله در همه صفات پهلوان بود. اگر چه مدت زیادی از حضور او گذشته، اما هر گاه بخواهیم بنیاد زندگی نیکو و سعادتمندی را بگذاریم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
زندگینامه امام علی بن موسی الرضا علیه السلام
مقدمه :
امام علی بن موسیالرضا علیهالسلام هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام میباشند.
ایشان در سن 35 سالگی عهدهدار مسئولیت امامت ورهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختیها و رنج بسیاری رابر امام رواداشتند و سر انجام مامون عباسی ایشان رادرسن 55 سالگی به شهادت رساند.دراین نوشته به طور خلاصه, بعضی ازابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی می نماییم.
نام ،لقب و کنیه امام :
نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان "رضا" به معنای "خشنودی" میباشد. امام محمدتقی علیهالسلام امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل میفرمایند :" خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بودهاند و ایشان را برای امامت پسندیده اند و همینطور ( به خاطر خلق و خوی نیکوی امام ) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بودند".
یکی از القاب مشهور حضرت " عالم آل محمد " است . این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان میباشد.جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش, بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد دلیل کوچکی براین سخن است، که قسمتی از این مناظرات در بخش " جنبه علمی امام " آمده است. این توانایی و برتری امام, در تسلط بر علوم یکی از دلایل امامت ایشان میباشد و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات, کاملاً این مطلب روشن میگردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمیتواند سرچشمه گرفته باشد.
پدر و مادر امام :
پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (علیه السلام ) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال 183 ه.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادرگرامیشان " نجمه " نام داشت.
تولد امام :
حضرت رضا (علیه السلام ) در یازدهم ذیقعدهالحرام سال 148 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. از قول مادر ایشان نقل شده است که :" هنگامیکه به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمیکردم و وقتی به خواب میرفتم, صدای تسبیح و تمجید حق تعالی وذکر " لاالهالاالله " رااز شکم خود میشنیدم, اما چون بیدار میشدم دیگر صدایی بگوش نمی رسید. هنگامیکه وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان میداد؛ گویی چیزی میگفت" (2).
نظیر این واقعه, هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است, از جمله حضرت عیسی که به اراده الهی در اوان تولد, در گهواره لب به سخن گشوده و با مردم سخن گفتند که شرح این ماجرا در قرآن کریم آمده است. (3)
زندگی امام در مدینه :
حضرت رضا (علیه السلام) تا قبل از هجرت به مرو در مدینه زادگاهشان، ساکن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاک رسول خدا و اجداد طاهرینشان به هدایت مردم و تبیین معارف دینی و سیره نبوی می پرداختنند. مردم مدینه نیز بسیار امام را دوست می داشتند و به ایشان همچون پدری مهربان می نگریستند.تا قبل ازاین سفر با اینکه امام بیشترسالهای عمرش را درمدینه گذرانده بود, اما درسراسرمملکت اسلامی پِیروان بسیاری داشت که گوش به فرمان اوامر امام بودند.
امام در گفتگویی که با مامون درباره ولایت عهدی داشتند، در این باره این گونه می فرمایند:" همانا ولایت عهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی که من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود واگرازکوچه های شهر مدینه عبورمی کردم, عزیرتراز من کسی نبود . مردم پیوسته حاجاتشان را نزد من می آوردند و کسی نبود که بتوانم نیاز او ر