لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 99 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
فرش ترکمن
عنـوان :
فرش ترکمن
چکیده
مقدمه
فصل اول :
سوابق تاریخی
ساختار
طرحهای رایج
رنگبندی
رنگرزی
فصل دوم :
تاملی بر نقوش فرش ترکمن
برخی مفاهیم در فرشهای ترکمن
مصاحبه با برخی صاحبنظران و تجار
چگونه در نقوش فرش ترکمن نوآوری کنیم
نتیجه گیری
فهرست منابع و مأخذ
عکسها
فهرست مطالب
چکیده
فرش آئینه ای زنده از فرهنگ ترکمنها در طول تاریخ و از جمله نشانه های فرهنگ و تمدن عمیق و تنومندی است که نه تنها در مقابل هجوم بیگانگان و اقوام مختلف داخلی و خارجی سخت و مقاومت کرده بلکه به گونه ای رفتار نموده، فرهنگ تحمیلی بیگانه را در خود حل کرده است و به آن سیمای ترکمنی بخشیده تا آنجا که تاریخ یاد می کند، ترکمن با فرش و فرش با ترکمن شهرت داشته است. فرش همچون درختی است که ریشه در ژرفای خاک صحرا و شاخه ای در بلندای کوههای البرز و سایه بر سر مردمی وارد می کند که قرنهاست از نسلی به نسل دیگر انتقال داده و به همراه خود حمل کرده و با آن زندگی می کنند و با آن انس و محبت دارند.
فرش ترکمن با وجود گسترش صنایع ماشینی همچون فرش کاشان یا اصفهان که بستر دلپذیر انسانی را مورد هجوم و یورش قرار داده، جایگاه طولانی و خاص خود را در کانون خانواده حفظ کرده، چرا که کیفیت استثنائی این کالای نفیس و لوکس موجب گذر آن از مرزهای تاریخ به زمان حال شده و به آینده نیز امتداد خواهد داشت. در این بررسی سعی می کنیم چالشهای فرش دستباف ترکمن را به تصویر بکشیم و جنبه های مختلف آن را از دیدگاه هنر مورد ارزیابی قرار دهیم؛ سپس راه حلهای رشد و توسعه آن پیشنهاد می دهیم بدان امید که مورد استفاده دست اندرکاران این هنر صنعت گهربار قرار گیرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 75
پیشگفتار:
« فرش در فرهنگ ترکمن ریشه در تاروپود هستی و زندگی ترکمن دارد. فرش ترکمن، زادهی ذهن خلاق و اندیشهی جستجوگر و دستهای آفرینندهی مادر است. مادر، با زبان دل و با دستهای هنرمندش، فرش را زمینه و جلوهگر اندیشهاش کرد و با هر گره تمامی احساس و عاطفه و عشق مادرانهاش را به دخترش و به مردم ترکمن هدیه کرد. و در پایان برای زینت بخشیدن به قالی و اثبات حضور همیشگی خود در میان جلوههای گوناگون بافتهاش، اثری از انگشتان خسته و خونبارش را بعنوان نمادی بنام گلین بارقاق به یادگار گذاشت. مادر، زندگیاش را به قالی بخشید و ذرهذرهی جسم و روحش را بر تاروپود قالی گره میزد. او، در تلاطم همیشگی زندگیاش، برای زینتبخشیدن به آلاچیق، نواری بافت؛ اما چه نقشی را میبایست به آن مینهاد و چگونه میتوانست آنرا بیاراید؟
شاید اگر کاروانی را که خنچههای عروسی دختر دلبندش را در سراب حمل میکردند نقش این نوار میکرد- که چنین هم کرد- زیبا بود اما سراب را چگونه میتوانست بنمایاند. بیتاب و بیآرام و در شور همیشگی خود، تصویر همان کاروان را در آینهی خیالش نقش کرد، که صدای زنگهای آن چونان انفجار الهامی بر اندیشهاش طنین افکند. مادر، میراثش را به همهی عشق و مهر و احساس نهفته در آن، برای دخترانش به یادگار نهاد. که دختران امروز، مادران فردایند. اما دریغا! بافندگانی که سختی معیشت ناگزیرشان کرد تا برای بدست آوردن لقمهی نان ببافند و سریعتر ببفاند، بدون در نظرگرفتن کیفیت طرح و نقش و رنگ و بیآنکه بدانند نام آگاهانه با دست خود میراث گرانبهای مادر را در زیر خروارها خاکستر فراموش دفن میکند. چشمانشان را بستند تا چشمان غمزده و نگران مادر را نبینند. طرحها درهم سخت؛ اصالت گم شده؛ رنگها سست و بیدوام شد. کسی باید باشد تا آن همهی خوابی، آن همه شور و شیفتگی آن همه تکاپوی آگاهانه و از سرهوشیاری و آن همه رمزوراز خفته در هر نماد و آذین را حرمت نهند و پاس دارد. در این میان دل سوختهی عاشق که خود از میان همهی مردم و فرهنگ برخاسته، سعی دارد که فریاد دردآلود فرش ترکمن را به گوش هراهل دردی برساند، تا شاید از آن میان یکی کارگر افتد. درحال حاضر هنر قوی در حال از دست دادن خصلتهای خویش است و فرش از این مقوله جدا نیست. درنتیجه نه تنها ظرافت نقشها بلکه زیبایی رنگها هم آسیب خواهند دید.
هنگامی که فرشهای آسیای مرکزی، درمیان مردم شهرهای وین، برلن، پاریس، یا لندن - که در تجمل غوطهورند - رواج یافت و مدشد هجوم خریداران اروپایی به دورترین بازارها و روستاهای دستنخورده و حتی اردوگاها چادرنشینان آغاز شد. در نتیجه. بومیان این مناطق که فریفتهی پول خریداران شدهبودند، فرشهایی را که از قیمت واقعی آنها اطلاع نداشتند، به فروش رساندند و بدین نحو مناطق زندگی آنان، گزیدهترین، گرانبهاترین، و پرمایهترین فرآوردههای خود را از دست داده و به دنبال خارجشدن این آثار، امکان بافت و تهیهی نمونههای مشابه آنها از بین رفت. هماکنون بافندگان اینگونه فرشها، برا ثر اغوای سود بیشتر و آنیتر توجه به این وظیفه و حرفهی خانوادگی را از دست دادهاند و فرشهایی ارائه میکنند که باکار کم ظاهری چشم گیرد و دلپذیر دارد. امروز ایران، قفقاز و ترکستان شاهد فرشهایی هستیم که فاید کیفیت هنری هستند.»
لالایی قالیباف ترکمن
آبادان بر بلندی نشسته میخواند
و به افتخار ترکمن قالی میبافد
برکوهپایهها، ردپای گور خزان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 75
پیشگفتار:
« فرش در فرهنگ ترکمن ریشه در تاروپود هستی و زندگی ترکمن دارد. فرش ترکمن، زادهی ذهن خلاق و اندیشهی جستجوگر و دستهای آفرینندهی مادر است. مادر، با زبان دل و با دستهای هنرمندش، فرش را زمینه و جلوهگر اندیشهاش کرد و با هر گره تمامی احساس و عاطفه و عشق مادرانهاش را به دخترش و به مردم ترکمن هدیه کرد. و در پایان برای زینت بخشیدن به قالی و اثبات حضور همیشگی خود در میان جلوههای گوناگون بافتهاش، اثری از انگشتان خسته و خونبارش را بعنوان نمادی بنام گلین بارقاق به یادگار گذاشت. مادر، زندگیاش را به قالی بخشید و ذرهذرهی جسم و روحش را بر تاروپود قالی گره میزد. او، در تلاطم همیشگی زندگیاش، برای زینتبخشیدن به آلاچیق، نواری بافت؛ اما چه نقشی را میبایست به آن مینهاد و چگونه میتوانست آنرا بیاراید؟
شاید اگر کاروانی را که خنچههای عروسی دختر دلبندش را در سراب حمل میکردند نقش این نوار میکرد- که چنین هم کرد- زیبا بود اما سراب را چگونه میتوانست بنمایاند. بیتاب و بیآرام و در شور همیشگی خود، تصویر همان کاروان را در آینهی خیالش نقش کرد، که صدای زنگهای آن چونان انفجار الهامی بر اندیشهاش طنین افکند. مادر، میراثش را به همهی عشق و مهر و احساس نهفته در آن، برای دخترانش به یادگار نهاد. که دختران امروز، مادران فردایند. اما دریغا! بافندگانی که سختی معیشت ناگزیرشان کرد تا برای بدست آوردن لقمهی نان ببافند و سریعتر ببفاند، بدون در نظرگرفتن کیفیت طرح و نقش و رنگ و بیآنکه بدانند نام آگاهانه با دست خود میراث گرانبهای مادر را در زیر خروارها خاکستر فراموش دفن میکند. چشمانشان را بستند تا چشمان غمزده و نگران مادر را نبینند. طرحها درهم سخت؛ اصالت گم شده؛ رنگها سست و بیدوام شد. کسی باید باشد تا آن همهی خوابی، آن همه شور و شیفتگی آن همه تکاپوی آگاهانه و از سرهوشیاری و آن همه رمزوراز خفته در هر نماد و آذین را حرمت نهند و پاس دارد. در این میان دل سوختهی عاشق که خود از میان همهی مردم و فرهنگ برخاسته، سعی دارد که فریاد دردآلود فرش ترکمن را به گوش هراهل دردی برساند، تا شاید از آن میان یکی کارگر افتد. درحال حاضر هنر قوی در حال از دست دادن خصلتهای خویش است و فرش از این مقوله جدا نیست. درنتیجه نه تنها ظرافت نقشها بلکه زیبایی رنگها هم آسیب خواهند دید.
هنگامی که فرشهای آسیای مرکزی، درمیان مردم شهرهای وین، برلن، پاریس، یا لندن - که در تجمل غوطهورند - رواج یافت و مدشد هجوم خریداران اروپایی به دورترین بازارها و روستاهای دستنخورده و حتی اردوگاها چادرنشینان آغاز شد. در نتیجه. بومیان این مناطق که فریفتهی پول خریداران شدهبودند، فرشهایی را که از قیمت واقعی آنها اطلاع نداشتند، به فروش رساندند و بدین نحو مناطق زندگی آنان، گزیدهترین، گرانبهاترین، و پرمایهترین فرآوردههای خود را از دست داده و به دنبال خارجشدن این آثار، امکان بافت و تهیهی نمونههای مشابه آنها از بین رفت. هماکنون بافندگان اینگونه فرشها، برا ثر اغوای سود بیشتر و آنیتر توجه به این وظیفه و حرفهی خانوادگی را از دست دادهاند و فرشهایی ارائه میکنند که باکار کم ظاهری چشم گیرد و دلپذیر دارد. امروز ایران، قفقاز و ترکستان شاهد فرشهایی هستیم که فاید کیفیت هنری هستند.»
لالایی قالیباف ترکمن
آبادان بر بلندی نشسته میخواند
و به افتخار ترکمن قالی میبافد
برکوهپایهها، ردپای گور خزان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 64 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرش چیست؟
بشر از زمانی که خود را شناخت و ضرورت وجود ملزومات زندگی روزمره را احساس نمود، به فکر داشتن منسوجی بود تا او را در برابر سرما و سختی زمین محافظت نماید. پشم و موی حیواناتی نظیر گوسفند و بز، اولین یافته های بشر برای برآوردن این نیاز بود و متعاقباً پوست این حیوانات اولین زیرانداز یا به عبارت دیگر فرش منسوج بود. به دنبال تحول و پیشرفت در زندگی، بشر آموخت که می تواند با در هم نمودن و فشردن الیاف پشم، زیراندازی ضخیم تر و گرم تر به نام نمد تهیه نماید. متعاقباً با فراگیری فنون ریسندگی و تابندگی، نخهای پشمی را تولید نمود و برای اولین بار با ادغام رشته نخهای افقی و عمودی نخ های پشم، گلیم را ابداع کرد و این سرآغازی بود برای ابداع فرش گره دار یا پرزدار که هنر و فنی پیشرفته تر بود. تاکنون تاریخ دقیق این ابداعات برای ما مشخص نشده است، اما در میان فرشهای گره دار قدیم ی ترین یافته، متعلق به حدود پنج قرن قبل از میلاد مسیح می باشد. این فرش که به دلیل محل یافتن آن در اعماق یخهای دره های پا زیریک با نام فرش پازیریک شهرت جهانی یافته، توسط سرگئی رودنکو، باستان شناس معروف روس کشف گردید.
تمامی نقش و نگاره های موجود بر روی این فرش مشابهت فراوانی با نگاره ها و حجاریهای کاخ تخت جمشید در ایران دارد. این شباهت به اندازه ای است که کاشف آن در اولین دقایق اکتشاف در سال 1947 میلادی اظهار نمود: "تخت جمشید را به یاد می آورد". به غیر از فرش پازیریک که تقریباً سالم ترین فرش است که از گذشته های بسیار دور به زمان ما رسیده، پاره فرشهایی نیز چه در ایران و چه در خارج از آن کشف گردیده که مشهورترین آنها قطعات کشف شده در اکتشافات شهر قومس در نزدیکی دامغان و همچنین قطعات کشف شده در شهر سوختة سیستان می باشند.
کهنترین نقش قالی
درباره تاریخچه "گستردنی" در ایران، بر اساس نوشته رودنکو (Rudenko) دانشمند شوروی و کاشف قالیهای "پازیریک"، سده ها پیش از میلاد قالیهای زیبایی در بابل، آشور، پارس، و ماد بافته می شد. کهنترین نمونه نقش قالی را دانشمندان آشورشناس در نقشهای برجستهٔ "کاخ نینوا" (پایتخت آشور ، سرزمین قدیمی در بخش میانی رود دجله) یافته اند که گل و حاشیه آن تقلیدی از گلدوزی های بابل به نظر می رسد . تاریخ این نقش ها را سده هفتم پیش از میلاد می دانند . بهترین نمونه این نقش متعلق به خورس آباد در موزه لوور نگهداری می شود. در وسط این تصویر طرح گل و گیاه چهار برگهای تکرار شده است. و در حاشیهٔ آن تصویرهایی از نیلوفر آبی است. همانند آنچه که امروزه در برخی از قالیچه های کردی نقش می شود. در همین زمینه، دو مجسمه سفالین اسب در دست است که یکی در سال ۱۳۲۸ در شوش بوسیله دکتر "گیرشمن" (Roman Girsman) کشف شده است که تاریخ آن به قرن هشتم پیش از میلاد میرسد و محل کشف دیگری در ماکو است که تاریخ آن متعلق به هزاره دوم پیش از میلاد است. در هر دو اسب، قطعهٔ فرشی به جای زین است که به عقیدهٔ گیرشمن، نگارههای آن کهنترین نمونهٔ نقش فرش ایران، نقش نمدزین مجسمهٔ شوش در یک سو تصویر دو گراز در حال تاخت در نیزار را نشان می دهد و در سوی دیگر، دو گراز در دو طرف نگارههای مربع شکل را (که به نوشته گیرشمن ، این مربع در گذشته برای نمودن آب کشیده می شده است) ، افزون بر گرازها در هر دو سو نیز یک مرغ ماهیخوار در حال پرواز دیده می شود. نقش نمدزین اسب ماکور، حیوانی است مانند سگ شکاری با آهو و پرندگان و گل و بتونه .
کهن ترین نمونهٔ قالی
کهن ترین نمونه قالی، فرشهایی است که در پازیریک به سال ۱۹۴۹ بدست آمده است. پازیریک، درهای است در دامنهٔ تپههای نواحی شمالی کوهستان "آلتایی"، از نواحی جنوبی سیبری مرکزی و در ۷۹ کیلومتری مرز مغولستان خارجی، با ارتفاع
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 75
پیشگفتار:
« فرش در فرهنگ ترکمن ریشه در تاروپود هستی و زندگی ترکمن دارد. فرش ترکمن، زادهی ذهن خلاق و اندیشهی جستجوگر و دستهای آفرینندهی مادر است. مادر، با زبان دل و با دستهای هنرمندش، فرش را زمینه و جلوهگر اندیشهاش کرد و با هر گره تمامی احساس و عاطفه و عشق مادرانهاش را به دخترش و به مردم ترکمن هدیه کرد. و در پایان برای زینت بخشیدن به قالی و اثبات حضور همیشگی خود در میان جلوههای گوناگون بافتهاش، اثری از انگشتان خسته و خونبارش را بعنوان نمادی بنام گلین بارقاق به یادگار گذاشت. مادر، زندگیاش را به قالی بخشید و ذرهذرهی جسم و روحش را بر تاروپود قالی گره میزد. او، در تلاطم همیشگی زندگیاش، برای زینتبخشیدن به آلاچیق، نواری بافت؛ اما چه نقشی را میبایست به آن مینهاد و چگونه میتوانست آنرا بیاراید؟
شاید اگر کاروانی را که خنچههای عروسی دختر دلبندش را در سراب حمل میکردند نقش این نوار میکرد- که چنین هم کرد- زیبا بود اما سراب را چگونه میتوانست بنمایاند. بیتاب و بیآرام و در شور همیشگی خود، تصویر همان کاروان را در آینهی خیالش نقش کرد، که صدای زنگهای آن چونان انفجار الهامی بر اندیشهاش طنین افکند. مادر، میراثش را به همهی عشق و مهر و احساس نهفته در آن، برای دخترانش به یادگار نهاد. که دختران امروز، مادران فردایند. اما دریغا! بافندگانی که سختی معیشت ناگزیرشان کرد تا برای بدست آوردن لقمهی نان ببافند و سریعتر ببفاند، بدون در نظرگرفتن کیفیت طرح و نقش و رنگ و بیآنکه بدانند نام آگاهانه با دست خود میراث گرانبهای مادر را در زیر خروارها خاکستر فراموش دفن میکند. چشمانشان را بستند تا چشمان غمزده و نگران مادر را نبینند. طرحها درهم سخت؛ اصالت گم شده؛ رنگها سست و بیدوام شد. کسی باید باشد تا آن همهی خوابی، آن همه شور و شیفتگی آن همه تکاپوی آگاهانه و از سرهوشیاری و آن همه رمزوراز خفته در هر نماد و آذین را حرمت نهند و پاس دارد. در این میان دل سوختهی عاشق که خود از میان همهی مردم و فرهنگ برخاسته، سعی دارد که فریاد دردآلود فرش ترکمن را به گوش هراهل دردی برساند، تا شاید از آن میان یکی کارگر افتد. درحال حاضر هنر قوی در حال از دست دادن خصلتهای خویش است و فرش از این مقوله جدا نیست. درنتیجه نه تنها ظرافت نقشها بلکه زیبایی رنگها هم آسیب خواهند دید.
هنگامی که فرشهای آسیای مرکزی، درمیان مردم شهرهای وین، برلن، پاریس، یا لندن - که در تجمل غوطهورند - رواج یافت و مدشد هجوم خریداران اروپایی به دورترین بازارها و روستاهای دستنخورده و حتی اردوگاها چادرنشینان آغاز شد. در نتیجه. بومیان این مناطق که فریفتهی پول خریداران شدهبودند، فرشهایی را که از قیمت واقعی آنها اطلاع نداشتند، به فروش رساندند و بدین نحو مناطق زندگی آنان، گزیدهترین، گرانبهاترین، و پرمایهترین فرآوردههای خود را از دست داده و به دنبال خارجشدن این آثار، امکان بافت و تهیهی نمونههای مشابه آنها از بین رفت. هماکنون بافندگان اینگونه فرشها، برا ثر اغوای سود بیشتر و آنیتر توجه به این وظیفه و حرفهی خانوادگی را از دست دادهاند و فرشهایی ارائه میکنند که باکار کم ظاهری چشم گیرد و دلپذیر دارد. امروز ایران، قفقاز و ترکستان شاهد فرشهایی هستیم که فاید کیفیت هنری هستند.»
لالایی قالیباف ترکمن
آبادان بر بلندی نشسته میخواند
و به افتخار ترکمن قالی میبافد
برکوهپایهها، ردپای گور خزان