لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
غزلـّیات ِ مولوی
وباز زائی فرهنگ ایران
جـان ِ جـان = بهمن= برهمن
بهمن،جان ناپیدا،درهمه جانهای پیدا
چگونه سرودِعشق،« گیتی» میشود
درفرهنگ ایران
« بُن کل هستی» ، تبدیل به « بینش » میشود
و این« بُن ُِکل هستی»، درهربینشی،« هست »
وسپس،« بینش»، تبدیل به « زندگی» میشود
واین بُن کل هستی، درجان هرانسانی، هست
گیتی ، از« بـُـنی نـاپـیـدا »، « پیدا» میشود
وآن« بُن »، خودش را درگیتی میگسترد
به این روند پیدایش، گفته میشد که :
« بـُن ، سـایـه میـشـود »
« بُن آفریننده کیهان »
«بُن همیشه حاضرو مقیم وذاتی»
دردرون هرانسانی هست
فلسفه Immanence یا ِزهِشی ( انبثاقی) ایران
برضد فلسفه Transcendence درادیان نوری است
درفرهنگ اصیل ِ ایران ،
تصویر« هبوط آدم ازبهشت» نیست
تصویر« هبوط آدم » در تورات وانجیل وقرآن،
در مکاتب فلسفی باختر ،
« فلسفی ساخته شد »
وبنیاد تفکر فلسفی، غرب گردید
وآن را از بُن ، تباه ساخت
به « فرّ سـایـه ات » ، چون « آفـتابـیـم »
همائی تو ، همائی تو ، همائی
« گیتی که مجموعه همه جانهاست » ، سایه هماست . ولی سایه انداختن هما ، هبوط گیتی ازهما و هبوط انسان، ازهما نیست ، بلکه سایه هما ، درفرو افتادن به زمین ، تبدیل به آفتاب وسرچشمه روشنی میشود ! این سخن که به نظرما، غیرمنطقی است ، چه معنائی داشته است ؟ ودرست این، تفاوت کلی فرهنگ ایران ، از فلسفه غربست ، که بجای « اندیشه هبوط » ، « اندیشه تعالی » می نشیند . این سراندیشه فوق العاده مهم را باید بررسی کرد.
« بـهـمـن » ، درفرهنگ اصیل ایران ، تخم درون هرجانی وهرانسانی است. به عبارتی دیگر، بهمن ، « گنج نهفته » یا « کنزمخفی» یا « جان درمیان جان » درهرانسانی است . در هرجانی در گیتی ، « گنج نهفته» هست . درشاهنامه این سراندیشه ، به شکل « دژبهمن که درش ناپیداست ، و با هیچ زوروقهروقدرتی ، نمیتوان « دراین دژ» را یافت و آنرا گشود و آن دژرا تسخیرکرد » و به شکل ِ« پیدایش جهان به صورت ِ بند یا طلسم » عبارت بندی شده است . فردوسی ، پس ازگفتار اندرآفرینش عالم » و بیان پیدایش آسمان و کوه و آب ورستنیها و پویندگان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرهنگ و عناصر آن
مقوله فرهنگ
نگاهی از بام تیره و هوس آلود سده بیستم به گذشته، جهان را پهنه دگرگونی های بی شمار نشان می دهد؛ دگرگونی هایی که گاه نابودی و نامرادی، و زمانی، امید و کامروایی به ارمغان آورده و پرورنده زندگی انسان را از لحظه های زشت و زیبا آکنده است. بررسی فراز و نشیبهای تاریخ، بشر را بدین حقیقت رهنمون میکند که پدیده های خوب و بد جوامع انسانی، چیزی جز بازتاب فرهنگ ها نیست. به عبارت دیگر، فرهنگ، خاستگاه همه پیشرفت ها، نوآوری ها یا همه عقب ماندگی ها به شمار می آید.
فرهنگ، مقوله وسیعی است که در جامعه شناسی برای آن، بیش از پانصد تعریف بیان شده است. البته آن را به اختصار می توان این گونه تعریف کرد:
«فرهنگ عبارت است از مجموعه مایه هایی که رفتار انسان را از رفتار حیوانات مشخص و ممتاز می سازد.» براین اساس، فرهنگ، مجموعه پیچیده ای است در بردارنده اطلاعات، باورها، هنرها، اخلاق، قوانین، آداب و رسوم، گرایش های گوناگون، قابلیتها و عادت های روزانه که آدمی با عضویت در یک اجتماع، به دست می آورد.
ویژگی مشترک فرهنگ ها
همه فرهنگ ها، گذشته از خاستگاهشان، ویژگی های مشترکی دارند که بررسی آنها می تواند در بررسی پدیده های اجتماعی سودمند افتد:
1- فرهنگ، فراگرفتنی است؛ یعنی فرهنگ قابل آموختن است و از راه وراتث، به دیگری انتقال نمی یابد. در واقع، فلسفه بودن آموزش و پرورش در جامعه انسانی نیز همین ویژگی است.
2- خاستگاه فرهنگ، اجتماع بشری است. در واقع، فرهنگ یک موضوع اجتماعی است که در جامعه شکل می گیرد و بارور می شود و مفهوم می یابد.
3- هر چند فرهنگ، بزرگ ترین نیاز جامعه بشری است، ولی اساسی ترین نیازمندی های زندگی انسان را برآورده می سازد.
4- فرهنگ، ایستایی نمی پذیرد و با گذشت زمان پیوسته تحول می یابد.
5- فرهنگ انتقال پذیر است و از نسلی به نسلی یا از ملتی به ملت دیگر منتقل می شود.
عناصر فرهنگ
1- عناصر عمومی: رفتارهایی که در میان مردم یک جامعه، مشترک است یا عمومیت دارد.
2- عناصر تخصصی: رفتارهایی که در میان اعضای گروه های تخصصی، ظاهرمی شوند.
3- عناصر اختراعی: رفتارهای تازه ای که کم کم از سوی فرد یا افرادی در جامعه مطرح می شوند و ممکن است شیوه زندگی مردم را در پاره ای از شؤون اجتماعی تغییر دهند.
آموزش و پرورش از راه تقویت عناصر عمومی در جامعه، وحدت ایجاد می کند و برنامه ها آموزشی، حرفه ای در سطح متوسطه و عالی برای تشکیل عناصر تخصصی طرح ریزی می گردد. تشویق افراد به اندیشیدن و آزاداندیشی در زمینه های گوناگون نیز سبب پیدایش عناصر ابداعی می شود.
فرهنگ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرهنگ چیست ؟
نگاهی از بام تیره و هوس آلود سده بیست به روزگاران گذشته ،جهان را پهنه دگرگونیهای بیشمار نشان می دهد . دگرگونیهایی که گاه نابودی و نامرادی ، و زمانی امید و کامروایی به ارمغان آورده اند ،و پرونده زندگی انسان را از لحظه های زشت و زیبا آکنده اند . بررسی مجموعه فراز و نشیبهای تاریخ ،بشر را بدین حقیقت رهنمون می کند که : پدیده های خوب و بد جوامع انسانی چیزی جز بازتاب روشن فرهنگها نیست به عبارت دیگر فرهنگ ، خاستگاه همه پیشرفتها ،نوآوریها و منشأ همه عقب ماندگی به شمار می آید .
فرهنگ
هر چه وسیع و جامع بودن مفهوم فرهنگ ،شناخت و شناساندن همه جانبه آن را دشوار ساخته است اما از دیرباز هر یک از اندیشمندان ،به فراخور آگاهیهای خویش ، در این حقیقت نگریسته و تعاریفی از آن را ارائه داده اند . اما مع الوصف هر یک از این تعاریف پیرایه هایی از کاستی را نیز به همراه داشته و به تنهایی نمی تواند تعریف کاملی از فرهنگ به شمار آید .
به عنوان مثال ( تایلر ) – دانشور آمریکایی – می گوید :
(( در روزگار ما این کلمه ( فرهنگ ) بر همه ابزارهایی که در اختیار ماست دلالت دارد . و همچنین بر همه رسمها و باورها ،دانشها ،هنرها ، نهادها ،و سازمانها ی جامعه . انسان از گذرگاه فرهنگ جامعه خود و به برکت آن ،موجود اجتماعی می شود . و با مردم پیرامون خود از صدها جهت ، همرنگی و همنوایی می یابد ، و از مردم جوامع دیگر متمایز می شود . ))
(( نیم کوف )) جامعه شناس برجسته غرب در این باره می نویسد :
(( فرهنگ عصاره زندگی اجتماعی است . و در تمام افکار ،امیال ،الفاظ و تکاپوهای ما منعکس می شود و حتی در اطوار و حرکات خفیف چهره ما راه دارد .))
بر این اساس ،(( فرهنگ مجموعه پیچیده أی است – متضمن معلومات ،معتقدات ،هنرها ،اخلاق قوانین ،آداب و رسوم و تمامی تمابلات ،قابلیتها و عادات مکتسبه – که آدمی در حالت عضویت در یک جامعه حاصل می نماید . ))
انواع فرهنگ
در یک نگاه کلی می توان همه فرهنگهای موجود را به دو مادی و الهی تقسیم کرد و مورد بازنگری قرار داد :
فرهنگ مادی
این فرهنگ بر پوچ انگاری ارزشهای الهی و انسانی بنا نهاده شده است . جنبه انسانی به فراموشی سپرده شده و تنها به عنوان ((موجودی مادی )) مورد ارزیابی قرار می گیرد . چنین فرهنگی افراد پیرو خویش را پیرامون رفاه فزونتر ، آزادی و بهره وری بیشتر از غرایز و سودپرستی به جنبش در می آورد .
در فرهنگ مادی ،هدف وسیله را توجیه می کند .بنابراین ، پیروان چنین فرهنگی برای رسیدن به اهداف مادی و بهرمندی هر چه بیشتر از مزایای زندگی به هر وسیله أی دست میازند و از هر شیوه ممکن سود می جویند . بدین ترتیب در سایه چنین فرهنگی ، بنیادهای اخلاقی جامعه فرو می ریزد ، ارزشهاس انسانی کم رنگ می شود ، آمار بزهکاریها فزونی میابد و بشر در گرداب بی پناهی و تنهایی گرفتار آمده اضطراب و تشویش بر سراسر زندگی وی حاکم می شود . در این باره نمونه أی از اظهارات جامعه شناس معروف (( سوروکین )) را به عنوان شاهد می آوریم که چنین گفت :
<< هر یک از جنبه های مهم زندگی ، سازمان و تمدن جامعه غربی دستخوش بحرانی غیر عادی شده است …کالبد و روح این تمدن هر دو به شدت بیمار است به سختی نقطه أی که مجروح نباشد در پیکر تمدن غرب و یا عصبی که به درستی انجام وظیفه کند در سلسله اعصاب آن می توان یافت ما آشکارا در برزخ میان دو عصر بسر می بریم در پایان عصر محتضر فرهنگی مادی دیروز پر شکوه وطلوع تمدن معنوی فردائی زایا ، ما در حال زندگی اندیشه و عمل در واپسین دقائق روز طولانی تمدن مادی بسر می بریم که مدت شش قرن می درخشیده است هنوز پر تو های لرزان و کم فروغ خورشید شامگاهی بر شکوه عصری وداع گر می تابد ، لیکن این روشنایی دیگر درخشانی نیست فروغش امید بخش و تابان نیست در پرتو غروب در سایه های مه پیوسته ژرفی تیرگی شان فزونی می یابد، در جهت یابلی و تشخیص سالکان راه بمراتب دشوار می گردد، شب یلدای برزخ مدنی با همه کابوسها با همه اشباح و سایه های دلهره انگیزش با همه هراسها و دهشت های دل آزار و جان کاهش در برابر ماه چهره می نماید .>>
فرهنگ الهی
فرهنگ الهی ، انسان را آمیزه أی از پیکر خاکی و روان آسمانی می داند که فرهنگ اسلامی تبلور تمام و کمال آن است ، هدفش دستیابی به کمالی است که در تابش آفتاب (( وحی )) حاصل می شود و معیارهای برتری افراد را نیز پرهیزکاری و پایبندی به اصول ثابت اخلاقی می داند .
قرآن در این رابطه می فرماید : هر آینه گرامی ترین شما نزد خدا ، پرهیزکار ترین شماست .
اصولاً برای شناخت اصالت و میزان برخورداری یک فرهنگ از روح و حیات نیاز به مطالعه و شناخت ، عناصر برجسته ، جهت و حرکت ، آهنگ رشد و انگیزه های حاکم بر آن فرهنگ می باشد . تا مشخص شود که آیا دارای شخصیت مستقلی می باشد ؟ و یا اینکه التفاطی بوده و دنباله رو فرهنگهای دیگر است .
فرهنگ اسلامی بر خلاف فرهنگ مادی که ساخته و پرداخته دست بشر است ، به این ویژگی منحصر به فرد ،آراسته گشته و به حیات خود ادامه می دهد .
متفکر بزرگ اسلامی ، استاد شهید مرتضی مطهری در این باره می فرماید :
<< فرهنگ اسلامی مانند یک سلول زنده رشد کرد و فرهنگهایی را از یونان و هندی و ایرانی و غیره در خود جذب کرد و به صورت موجود جدید با چهره و سیمای مخصوص به خود ظهور کرد و به اعتراف محققان تاریخ فرهنگ و تمدن ، تمدن اسلامی در ردیف بزرگترین فرهنگها و تمدنهای بشری است . >>
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرهنگ کار در اسلام
کار چه جایگاهی در مبانی دینی و اعتقادی مادارد؟ آیا فرهنگ موجود کار در جامعه ما بافرهنگ دینی و ملیمان هماهنگ و همخواناست؟ آیا دین اسلام ما را به کار و کوشش و تلاشدعوت کرده است یا به تنپروری؟
کار چه جایگاهی در مبانی دینی و اعتقادی مادارد؟ آیا فرهنگ موجود کار در جامعه ما بافرهنگ دینی و ملیمان هماهنگ و همخواناست؟ آیا دین اسلام ما را به کار و کوشش و تلاشدعوت کرده است یا به تنپروری؟ حقیقت ایناست که هم فرهنگ دینی ما و هم فرهنگ ملی مامشوق کار و کوشش است و فرهنگ کار فعلی ما باباورهای دینی و ملی متضاد است. پیامبرعظیمالشان اسلام حضرت محمد مصطفی (ص)دست کارگر را میبوسید و از افراد بیکار و تنبلخشنود و راضی نبود و همواره در کارکردن ازدیگران پیش میگرفت، اما وضعیت امروز جامعهما به جایی رسیده است که کار کردن عیب است وبچههای کارگران و کشاورزان ترجیح میدهند کهعنوان کار پدر خود را جایی اعلام نکنند.
این درشرایطی است که سایر ملتها به خصوصملتهای اروپایی و مردم غیرمسلمان جهان بهشدت برای کار ارزش قائل هستند و در کار وکوشش و عمل به دستورات و توصیههای قرآنمجید و روایات پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) درزمینه کار از ما پیشی گرفتهاند.
● جایگاه فرهنگ کار در اسلام
یکی از موضوعهایی که همیشه مورد تاکیددین اسلام قرار گرفته، بحث کار و کوشش و پرهیزاز بطالت و مبنا قرار دادن کار برای شکوفاییاستعدادهای انسان و تربیت اوست و این امر همدر قرآن و هم در سنت قابل مشاهده است.مرحوم استاد مرتضی مطهری در کتاب تعلیم وتربیت در اسلام، یکی از بهترین راههای تربیتافراد را کار میداند و حدیث شریفی از نبی اکرم(ص) نقل میکند که(النفس ان لم تشغله شغلک)یعنی اگر تو خودت را متوجه کاری نکنی، نفس تورا مشغول به خودش میکند.
بنابراین از نظرمبنایی، ما آموزههای گرانبهایی درباره کار داریمکه متاسفانه مانند بسیاری از آموزههای دیگر دینیما در کتابخانهها مضبوط و کمتر در میدان عمل بهآن توجه شده است. در قرآن مجید، آیاتزیادی درباره ارزش کار و تاکید بر عمل صالحوجود دارد. قرآن به شدت انسان را از حرفزدنهای بیعمل منع و همواره تاکید میکند کهفضل خدا نصیب کسانی خواهد شد که اهل جهد وکوشش و تلاش باشند. در آیات ۳۹ تا ۴۱ سورهنجم آمده است: و این که برای انسان بهرهای جزسعی و کوشش او نیست و سعی او به زودی دیدهمیشود و سپس به او جزای کافی داده خواهدشد. در یکی دیگر از آیات آمده است: آن کسیکه سرای آخرت را بطلبد و سعی و کوشش خود رابرای آن انجام دهد، در حالی که ایمان داشتهباشد، سعی و تلاش او پاداش داده خواهد شد.
(سوره اسراء، آیه ۱۹)
براساس یکی دیگر از آیات قرآن، هر کسیمسئول کاری است، که انجام داده و بایدعکسالعمل آن را چه خوب و چه بد پذیرا باشد.در آیه ۳۸ سوره مدثر به صراحت این موضوعمطرح شده است که هر کسی در گرو اعمالخویش است. آیه ۹۷ سوره نحل بیانگر اینمطلب است که هر کس عمل صالح کند، خواه مردباشد، خواه زن، به او حیات پاکیزه میبخشیم وپاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام دادهاند، خواهیم داد.
● ارزش کار در سنت
در روایات است وقتی که پیغمبر اکرم (ص) ازجنگ تبوک برمیگشتند،(سعد) یکی از انصار بهاستقبال ایشان آمد و با وی مصافحه کرد. حضرتدیدند که دستهای او زبر و خشن شده و پینهبسته است، از وی سوال فرمودند چه کار کردی کهدستهایت این قدر خشن شده است؟ سعدعرض کرد یا رسولا... زیاد بیل زدهام. چونمجبور بودم برای نان زن و بچهام کار کنم.حضرت دستهای سعد را گرفتند و بوسیدند وفرمودند: این دستی است که در آتش نخواهدسوخت. نظیر این مطالب در زندگی پیامبر و ائمهاطهار زیاد است. این نشان میدهد که کار وکارگری در نزد اولیا خدا چقدر ارزش و عظمتدارد.
▪ حضرت رسول اکرم (ص) :
کسی که برایتامین زندگی خانوادهاش زحمت میکشد،همچون کسی است که در راه خدا جهاد میکند -بر امت خویش، بیش از هر چیز از شکم پرستی وپرخوابی و بیکاری بیمناکم - از رحمت خدا دوراست هر کس که بار زندگی خویش را به رویدوش مردم افکند - خداوند متعال دوست داردهنگامی که یکی از شما مسلمانان کاری را انجاممیدهد با دقت لازم کارش را ارائه دهد - آنکس که از زحمت و تلاش و دسترنج خویشخورد، در روز قیامت مثل برق از پل صراطمیگذرد.
▪ حضرت علی (ع):
برترین کار آن است کهرضای خدا در آن خواسته شود - انسان مومنهمیشه اوقات مشغول کار است - کسی که کار کند،نیرویش افزون گردد. روزیها دارای وسیعه وسببی هستند، بنابراین در به دست آوردن روزی،به روش خوب و پسندیده عمل کنید و نیکویی رابکار برید - خداوند انسان دارای شغل و حرفه کهامانتدار باشد را دوست میدارد - بر شما باد کهدست از کار و تلاش برندارید چه در حال نشاط وچه در حال کسالت - به وسیله کار و کوشش، ثوابو پاداش بدست میآید نه با کسالت و تنبلی - بهوسیله کارهای شایسته و نیک، درجات وارزشهای انسانها بالا میرود - عمل و کارمعرف انسان مومن است - هیچ کس از شما در راهخدا شب را به صبح نرسانید که با ارزشتر از کسی کهبرای رفع نیازهای خود و خانودهاش تلاشمیکند - هر کسی به استقبال کارها رود، دارایبصیرت میشود - از تاخیر در کارها بپرهیزید،همچنین از دست دادن فرصت انجام کارهایخوب، زیرا آن موجب پشیمانی خواهد بود -کسالت و تنبلی آخرت را نابود میکند.
▪ امام جعفرصادق (ع):
ملعون است کسی که بار زندگی خودرا بر دوش دیگران افکنده باشد. در طلب روزیخود سستی نورزید، زیرا پدران شما زحمتمیکشیدند و تلاش میکردند تا آن را به دستآورند. با اعمال خود دعوت کننده مردم باشید ونه با زبانتان.
▪ امام باقر (ع):
هرگز به آن چه نزد خداوندمتعال است دست پیدا نمیکنید مگر به وسیلهعمل.
● ارزش کار در فرهنگ ملی ما
کار در فرهنگ ملی ما نیز جایگاه بسیار باارزشیدارد. ادبیات ما مملو از مطالبی است که مشوق وموید پرکار بودن انسان است. تعلیم و تربیت،اخلاق و فرهنگ ایرانی نیز همواره بر این نکتهتاکید داشته است که کار سرمایه جاودانی
انساناست. تا همین چند سال پیش اکثر خانوادههاوقتی بچههایشان به سن و سال نوجوانیمیرسیدند، آنها را با کار و کارگری آشنا میکردندو اکثر دانشآموزان و حتی دانشجویان تا دو دههپیش در ضمن تحصیل کار میکردند و این یکافتخار بزرگ برای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرهنگ
تعاریف دیگر فرهنگ
فرهنگی شدن
آنچه به این بحث ارتباط دارد :
فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که در برگیرنده دانستنیها , اعتقادات ,هنرها , اخلاقیات ,قوانین ,عادات وهرگونه توانایی دیگری است که بوسیله انسان بعنوان عضو جامعه کسب شده است. در جامعه شناسی و انسان شناسی از فرهنگ تعاریف متعددی عنوان گردیده است . معروفترین و شاید جامع ترین تعریفی که از فرهنگ ارائه گردیده است , متعلق به ادوارد تایلر TYLOR است که در بالا ذکر شد. تعاریف دیگر فرهنگ
رالف لینتون فرهنگ را ترکیبی از رفتار مکتب میداند که بوسیله اعضاء جامعه معینی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و میان افراد مشترک است .
به نظر ادوارد ساپیر فرهنگ بعبارت از نظامی از رفتارها که جامعه بر افراد تحمیل میکند و در عین حال نظامی ارتباطی است که جامعه بین افراد بر قرار میکند.
با توجه به تعاریف فوق بطور کلی میتوان فرهنگ را میراث اجتماعی انسان دانست که او را از سایر حیوانات متمایز میسازد. این وجوه تمایز را که منحصر به انسان است میتوان مبتنی بر چهار ویژگی بشرح زیر دانست :
تفکر و قدرت یادگیری
تکلم
تکنولوژی
اجتماعی بودن(زندگی گروهی)
بعضی از صفات فوق را میتوان در حد بسیار ضعیفی در حیوانات نیز مشاهده نمود که آنها را در حقیقت اعمال و حرکات غریزی باید تلقی نمود و نه ویژگیهای فرهنگی مثل غریزه مادری , لانه سازی و... فرهنگ انسانی بر عکس در بسیاری از موارد بر غرایز بشری لگام میزند و بهمین دلیل چنانچه فرهنگ انسانی را از انسان بگیرند تمایزی بین انسان و حیوان بجای نمیماند. فرهنگی شدن
فرهنگی شدن در حقیقت هماهنگی و انطباق فرد با کلیه شرایط و خصوصیات فرهنگی است و معمولاً به دو صورت ممکن است واقع شود. اول بصورت طبیعی و تدریجی که همان رشد افراد در داخل شرایط فرهنگی خاص است . دوم بصورت تلاقی دو فرهنگ که بطرق مختلف ممکن است صورت گیرد . فرهنگ در برگیرنده تمام چیزهایی است که ما از مردم دیگر میآموزیم و تقریباً اعمال انسان مستقیم و یا غیر مستقیم از فرهنگ ناشی میشود و تحت نفوذ آن است . برای روشن شدن مطلب یکی از اعمال انسان را مثال می زنیم : غذا خوردن نیازی بدنی و بیولوژیک است , برای زنده ماندن باید تغذیه کرد ولی وقتی سئوال میشود چه باید خورد ؟ چگونه باید خورد؟ چه وقت باید خورد , نفوذ فرهنگ در اعمال انسانی نمودار میگردد. برآوردن نیازهای غریزی در انسان با مجموعهای از رفتارهای پیچیده همراه است و این رفتارها را فرهنگ هر جامعه ای شکل میدهد . در مورد برآوردن نیاز تغذیه در جوامع مختلف اشکال گوناگونی دیده میشود و محدودیت ها , مقررات , قواعد و رسومی هست که افراد هر جامعه را تحت نفوذ میگیرند که مثلاً چه باید خورد و از خوردن چه چیز باید پرهیز کرد. فرهنگ بین افراد مشترک است . هر فردی خصوصیاتی منحصر به فرد دارد که ویژه است و دیگران را از آن بهرهای نیست . این گونه خصوصیات جزو فرهنگ بشمار نمیرود مگر آنکه بوسیله افراد دیگر یاد گرفته شود و بصورت رسوم و عادات گروهی در آید و دیگران در انجام آن شرکت کنند. از طرف دیگر فرهنگ گرد آورده جمع است ,ذخیره دانش انسانی از طریق نسلهای متمادی فراهم شده است که از نسلی به نسل دیگر منتقل میگردد. و بهمین دلیل غالباً هر اختراعی بر اساس زمینه عینی گذشته که حاصل کوششهای جمعی انسان است متکی میباشد.
خرده فرهنگ
فرهنگهای قومی, قبیلهای ,ناحیهای , گروههای زبانی یا اقلیت های مذهبی و نیز فرهنگهای ویژه و فرعی گروههای شغلی , طبقات ,قشرهای موجود در یک کشور را خرده فرهنگ تشکیل گردیده که البته هر کدام در عین داشتن ویژگیهای خاص خود با فرهنگ کلی جامعه مبانی مشترکی دارند. بعنوان مثال ویژگیهای مردم لرستان از لحاظ گویش , آداب و رسوم ,شکل لباس پوشیدن , مهمان نوازی , ازدواج و مشخص و متمایز میکند این فرهنگ ویژه ر خرده فرهنگ لری میگوییم که در حالیکه جزئی از فرهنگ ایرانی تلقی میشود ولی ویژگیهای خاص خود را دارد.
خرده فرهنگها را در بین قشرها یا طبقات شهری نیز میتوانیم مشاهده کنیم مثلاً در یک شهر واحد مثل تهران یا اصفهان یا مشهد قشرها و گروههای شغلی معینی وجود دارند که هر کدام در محدوده فرهنگی خاصی قرار دارند. اصطلاحات , استعارات , طرز سخن گفتن , لباس پوشیدن , برخوردهای اجتماعی, طرز تلقی آنها از واقعیات کاملاً با یکدیگر متفاوت بوده و راحتی میتوان آنها را از هم تمیز داد بهمین دلیل جماعت بازاری , کسانی که در بوروکراسی دولتی بکار مشغولند , افسران ارتش , پزشکان ,رانندگان تاکسی و... هریک دارای خرده فرهنگ ویژه دارای بوده و در برخوردهای اجتماعی تا حدود زیادی رفتار آنها انعکاسی از تعلق آنها به خرده فرهنگ خاصی است . توجه به خرده فرهنگهای یک کشور اعم از فرهنگهای قبیلهای , مذهبی و طبقهای در جامعه شناسی از اهمیت ویژهای برخوردار است و در حقیقت یکی از راههای شناخت فرهنگ یک کشور آشنایی دقیق با خرده فرهنگها یا