لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
سخنی در فضیلت ماههای رجب ، شعبان، رمضان
ماه رجب، ماه ولایت و امامت، ماهی است که رحمت گسترده الهی بر بندگانش میبارد . تنها نیاز به مقداری توجه دارد تا این رحمتشامل حال ما نیز گردد .
فرا رسیدن این ماه، نعمتبزرگی است که باید از آن بهره فراوان ببریم و نگذاریم شبها و روزهایش، با غفلتسپری شود . عبادت و نیایش، نماز و روزه، دعا و صلوات و سرانجام به یاد خدا بودن و تذکر در این ماه خجسته، لذتی دیگر دارد، همین بس که اگر یک روز از این ماه را با خلوص نیت و با توجه قلب روزه بگیریم، مستوجب رضوان بزرگ الهی خواهیم شد . رسولخدا (ص) میفرماید:
«الا ان رجب و شعبان شهرای و شهر رمضان شهر امتی الا فمن صام من رجب یوما ایمانا و احتسابا استوجب رضوان الله الاکبر و اطفی صومه فی ذلک الیوم غضب الله و اغلق عنه باب من ابواب النار ولو اعط مثل الارض ذهبا ما کان بافضل من صومه و لایستکمل اجره بشیء من الدنیا دون الحسنات اذا اخلص لله عزوجل، له اذا امسی عشر دعوات مستجابات» .
هان! ماه رجب و ماه شعبان دو ماه مناند و ماه رمضان ماه امتم . آگاه باشید، هر که یک روز از ماه رجب را با ایمان و اخلاص روزه بگیرد، مستوجب رضوان بزرگ الهی میگردد و روزهاش در آن روز بیگمان خشم خداوند را فرو مینشاند و دری از درهای دوزخ را بر روی خویش میبندد و اگر به اندازه گستره زمین، زر به او داده شود برتر از روزهاش نخواهد بود و پاداش این روزه هرگز با حسنات دنیوی قابل مقایسه نیست جز این که باید اخلاص داشته باشد و برای تقرب به خدای عزوجل انجام داده باشد و همانا شب هنگام، ده دعایش مورد استجابت قرار میگیرد .
در روایت دیگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود:
«رجب شهر الله و شعبان شهری و رمضان شهر امتی» ماه رجب، ماه خداست و ماه شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امتم .
از حضرت سؤال شد: ما معنی قولک رجب شهر الله» ؟ چه معنا دارد سخنت که فرمودی ماه رجب ماه خداست؟ حضرت پاسخ داد: «لانه مخصوص بالمغفرة، فیه تحقن الدماء و فیه تاب الله علی اولیائه و فیه انقذهم من ید اعدائه» زیرا ماه رجب ویژه آمرزش و مخصوص مغفرت است . در این ماه خونی ریخته نمیشود (حتی در جاهلیت نیز ماه رجب جزء ماههای حرام به حساب میآمد و جنگ و خونریزی در آن تعطیل میشد) و در این ماه، خداوند اولیا و محبینش را مورد آمرزش قرار میدهد و توبهشان را میپذیرد و آنان را از دشمنانشان میرهاند . سپس فرمود:
«من صام کله استوجب علی الله ثلاثة اشیاء: مغفرة لجمیع ما سلف من ذنوبه و عصمة فیما بقی من عمره و امنا من العطش یوم الفزع الاکبر» هر که تمام این ماه را روزه بدارد، سه چیز از خدایش دریافت میکند:
1 - آمرزش برای تمام گناهان گذشتهاش .
2 - مصونیتی برای باقی مانده از عمرش .
3 - ایمنی از تشنگی روز قیامت .
امام کاظم (علیه السّلام) میفرماید: «رجب نهر فی الجنة اشد بیاضا من اللبن و احلی من العسل، من صام یوما من رجب سقاه الله من ذلک النهر» رجب نام رودی است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر است، هر که یک روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند از آن نهر به او عطا کند .
به هر حال در فضیلت و برکات این سه ماه مبارک، روایات زیادی از رسول خدا و ائمه هدی علیهم صلوات الله نقل شده که همه دلالتبر عظمت این سه ماه دارد و تاکید بر روزه گرفتن و نیایش و مناجات کردن و دعا و خواندن قرآن و خدمتبه بندگان خدا کردن و نیاز نیازمندان را برطرف نمودن و خیرات و صدقات دادن و افزایش عبادت دارد و به جاست که در این باقیمانده از ماه شریف رجب و دو ماه پس از آن، فرصت را بیش از پیش غنیمتشمریم و به عبادت روی آوریم و با خلوص و توجه، از درگاه حضرت ذیالجلال توبه و طلب مغفرت کنیم و دلها را با مؤمنین صاف نمائیم و از کدورتها و تنگ نظریها و حسادتها و جسارتها دوری جوئیم . جا دارد که در اعمال و رفتار و کردار و گفتار خود تجدید نظر کنیم و هیچ کاری را جز برای کسب اجر و پاداش معنوی انجام ندهیم و خدا را مد نظر قرار دهیم و به یاد او و به نام او، به کارهای خیر روی آوریم و از بدیها، زشتیها، پلشتیها، کدورتها ، نفرتها ، بدگمانیها، مادیگریها، هواپرستیها و خودخواهیها که مایه بدبختی و شقاوت و آلودگی و بدفرجامی و سیه روزی و بدنامی و سرانجام خشم خداوندی است دوری جوئیم . جدا بدبخت و ناکام است کسی که این ماههای ارزشمند را دریابد و به مغفرت الهی دست نیابد .
عزیزان! به فکر خود باشید و در این روزهای خجسته، از عذاب دردناک و خشم خدا به او پناه ببرید و کاری نکنید که به جای درهای بهشت، درهای دوزخ بر روی شما گشوده شود . اینک ماههای رحمت و مغفرت فرا رسیده و خداوند درهای بهشت را بر رویتان گشوده، هشدارتان باد، عملی از شما سر نزند که این درها بسته شود و به جای آنها، درهای جهنم گشوده شود . برحذر باشید که به جای مغفرت، مستوجب عذاب نگردید، به خدا لحظهای تحمل عذاب الهی را نداریم; گو این که هیچ عذابی سختتر و دردناکتر از غضب خدا و روی برگردانیش از ما نیست، به او پناه میبریم و از او درخواست مغفرت و آمرزش میکنیم و امیدواریم از ما راضی گردد .
ولی بیگمان رضایت الهی، آسان به دست نمیآید، نیاز به عمل صالح و قلب سلیم و نیت پاک و توبه نصوح دارد که اگر ما با تمام وجود به خدا بازگشتیم، خداوند بیحساب ما را مورد لطف و کرامتخود قرار میدهد . مبالغه و گزاف نیست اگر کسی بگوید که یک روز روزه ماه رجب یا ماه شعبان دارای چنان کرامتها، مقامها، لطفها، پاداشها و اجرهای فراوان است . این سخن پیامبر بزرگ اسلام است که فرمود: «من صام من رجب یومین لمیصف الواصفون من اهل السماء و الارض ما له عندالله من الکرامة و کتب له من الاجر مثل اجور عشرة من الصادقین فی عمرهم بالغة اعمارهم ما بلغت و یشفع یوم القیامة فی مثل ما یشفعون فیه و یحشره معهم فی زمرتهم حتی یدخل الجنة و یکون من رفقائهم و من صام من رجب ثلاثة ایام، جعل الله عزوجل بینه و بین النار خندقا او حجابا طوله مسیرة سبعین عاما و یقول الله عزوجل له عند افطاره لقد وجب حقک علی و وجب لک محبتی و ولایتی اشهدکم یا ملائکة الله انی قد غفرت له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر» . هر که دو روز از ماه رجب را روزه بدارد وصف کنندگان زمین و آسمان نمیتوانند اندازه کرامت او را نزد خداوند وصف و بررسی کنند و پاداش او مانند پاداش ده نفر از راستگویان است و به اندازه عمرشان هرچند دراز باشد و همانا در روز رستاخیز مانند آنان شفاعت میکند و در کنار آنان و همراه آنان محشور میشود و در بهشتبا آنها دوست و رفیق خواهد بود و هر که سه روز از ماه رجب را روزه بدارد خداوند بین او و دوزخ، گودال و یا حجابی قرار دهد که طولش هفتاد سال است و هنگام افطار به او میگوید: بندهام! حقتبر من واجب، و محبتم و ولایتم برای تو واجب شد ای فرشتگان گواهی دهید که من تمام گناهانش را آمرزیدم .
اینها هرگز سخن گزاف نیست، فقط نیاز به خلوص و قصد قربت واقعی دارد و چه مشکل است این یک شرط، هم چنان که نزد صدیقان چه آسان است و سهل . در روایتها، تکرار شده که دو رکعت نماز اگر با قصد قربتباشد، کافی است که بهشت را برای انسان تضمین کند و امام - رحمة الله علیه - همواره میفرمود: من که نتوانستم این دو رکعت را به جا آورم شاید شماها بتوانید! !
البته نمیخواهم - خدای نخواسته - آیه یاس بخوانم و دوستان را از رحمت الهی نومید کنم چه به اندازه خلوصمان و به اندازه قصد قربتمان، قطعا پاداش خواهیم داشت ولی باید پیوسته تلاش کرد که نیت، مستحکمتر گردد و توجه به خدا بیشتر شود وخلوص افزایش یابد تا شناختخدا آسانتر گردد و توجه به خدا بیشتر شود و تکامل افزونتر و قرب نزدیکتر و محبت از دو سوی: «رضی الله عنهم و رضوا عنه ذلک الفوز العظیم» خداوند آنها را راضی و آنها از خدا راضی شدند و این است رستگاری و بهروزی بزرگ .
اینکه منادی در روز قیامت ندا میکند این ماه رمضان است چه بسیار مردمی که به وسیله آن رستگار و پیروز شدند و چه بسیار کسانی که بدبخت و سیه روز گشتند، همهاش به خاطر همین قصد قربت و توجه است . به هر حال این دو سه ماه مانند دیگر ماهها نیست; باید تلاش و سعی کنیم که یک لحظهاش بدون ذکر خدا سپری نشود و از هر چه موجب غضب اوست جدا پرهیز گردد; از دروغ ، تهمت، غیبت، حسد، دشنام به یکدیگر، اهانتبه مؤمنین و هرچه از حب ذات و خودخواهی تراوش میکند و انسان را از پرستش خدا به پرستش شیطان وا میدارد باید اجتناب کرد و دوری نمود . وانگهی به هر چه که صبغة الله است و مایه سعادت و خوشبختی است و انسان را به خدا نزدیک میسازد و به وی تکامل میبخشد، باید روی آورد تا روسفید شد .
دوستان! رحمتخداوند بسیار وسیع و گسترده است، آن را با نماز و نیایش و روزه دریابید . در ماه رجب چنانچه از رسول گرامی اسلام (ص) نقل شده بسیار استغفار کنید . حضرت میفرماید: «استکثروا فی رجب من قول استغفر الله و اسالوا الله الا قالة و التوبة فیما مضی والعصمة فیما بقی من آجالکم» در ماه رجب بسیار کلمه «استغفرالله» را بر زبان جاری کنید و از خداوند آمرزش گناهان گذشته و مصونیت از گناهان در آینده را بطلبید .
«و اکثروا فی شعبان الصلاة علی نبیکم و اهله» و در ماه شعبان بسیار صلوات و درود بر پیامبر و اهل بیتش بفرستید .
«و رمضان شهر الله تبارک و تعالی استکثروا فیه من التهلیل والتکبیر و التحمید و التمجید و التسبیح و هو ربیع الفقراء فاظهروا من فضل ما انعم الله به علیکم علی عیالاتکم و جیرانکم و احسنوا جوار نعم الله علیکم و تواصلوا اخوانکم و اطعموا الفقراء والمساکین من اخوانکم فانه من فطر صائما فله مثل اجره من غیر ان ینقص من اجره شیئا» و ماه رمضان ماه خداوند تبارک و تعالی است پس در آن بسیار لا اله الا الله، الله اکبر، الحمدلله و سبحانالله بگوئید و بسیار ذکر خدا بر زبان جاری سازید و همانا ماه رمضان بهار مستمندان است پس، از آن چه خداوند بر شما تنعم کرده و ارزانی داشته بر خانواده و همسایگانتان ارزانی دارید و نعمتهای الهی را به جای خود مصرف کنید و با دوستان احسان نمائید و به بیچارگان و مستمندان کمک کنید که همانا هر که یک روزهداری را افطار دهد مانند پاداش او از خدایش دریافت کند بیآنکه از پاداش و اجر خودش چیزی کاسته شود .
و به مناسبت ماه رمضان سخنان دیگری خواهیم داشت که در وقتخود (در ماه آینده ان شاءالله) بیان خواهیم کرد .
در این خلاصه گویی فقط خواستیم مقداری دین خود را نسبتبه این ماههای پرفضیلت ادا کنیم و دوستان را تذکر دهیم که به بهترین وجه از آن استفاده کنند و اوقاتشان را بیهوده مصرف ننمایند و با یاد و ذکر الهی، بهشتبرین را برای خود تضمین نمایند و بالاتر این که به رضوان بزرگ خدا - به خواستخدا - دستیابند .
منبع: http://www.hawzah.net
/خ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
سخنی در فضیلت ماههای رجب ، شعبان، رمضان
ماه رجب، ماه ولایت و امامت، ماهی است که رحمت گسترده الهی بر بندگانش میبارد . تنها نیاز به مقداری توجه دارد تا این رحمتشامل حال ما نیز گردد .
فرا رسیدن این ماه، نعمتبزرگی است که باید از آن بهره فراوان ببریم و نگذاریم شبها و روزهایش، با غفلتسپری شود . عبادت و نیایش، نماز و روزه، دعا و صلوات و سرانجام به یاد خدا بودن و تذکر در این ماه خجسته، لذتی دیگر دارد، همین بس که اگر یک روز از این ماه را با خلوص نیت و با توجه قلب روزه بگیریم، مستوجب رضوان بزرگ الهی خواهیم شد . رسولخدا (ص) میفرماید:
«الا ان رجب و شعبان شهرای و شهر رمضان شهر امتی الا فمن صام من رجب یوما ایمانا و احتسابا استوجب رضوان الله الاکبر و اطفی صومه فی ذلک الیوم غضب الله و اغلق عنه باب من ابواب النار ولو اعط مثل الارض ذهبا ما کان بافضل من صومه و لایستکمل اجره بشیء من الدنیا دون الحسنات اذا اخلص لله عزوجل، له اذا امسی عشر دعوات مستجابات» .
هان! ماه رجب و ماه شعبان دو ماه مناند و ماه رمضان ماه امتم . آگاه باشید، هر که یک روز از ماه رجب را با ایمان و اخلاص روزه بگیرد، مستوجب رضوان بزرگ الهی میگردد و روزهاش در آن روز بیگمان خشم خداوند را فرو مینشاند و دری از درهای دوزخ را بر روی خویش میبندد و اگر به اندازه گستره زمین، زر به او داده شود برتر از روزهاش نخواهد بود و پاداش این روزه هرگز با حسنات دنیوی قابل مقایسه نیست جز این که باید اخلاص داشته باشد و برای تقرب به خدای عزوجل انجام داده باشد و همانا شب هنگام، ده دعایش مورد استجابت قرار میگیرد .
در روایت دیگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود:
«رجب شهر الله و شعبان شهری و رمضان شهر امتی» ماه رجب، ماه خداست و ماه شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امتم .
از حضرت سؤال شد: ما معنی قولک رجب شهر الله» ؟ چه معنا دارد سخنت که فرمودی ماه رجب ماه خداست؟ حضرت پاسخ داد: «لانه مخصوص بالمغفرة، فیه تحقن الدماء و فیه تاب الله علی اولیائه و فیه انقذهم من ید اعدائه» زیرا ماه رجب ویژه آمرزش و مخصوص مغفرت است . در این ماه خونی ریخته نمیشود (حتی در جاهلیت نیز ماه رجب جزء ماههای حرام به حساب میآمد و جنگ و خونریزی در آن تعطیل میشد) و در این ماه، خداوند اولیا و محبینش را مورد آمرزش قرار میدهد و توبهشان را میپذیرد و آنان را از دشمنانشان میرهاند . سپس فرمود:
«من صام کله استوجب علی الله ثلاثة اشیاء: مغفرة لجمیع ما سلف من ذنوبه و عصمة فیما بقی من عمره و امنا من العطش یوم الفزع الاکبر» هر که تمام این ماه را روزه بدارد، سه چیز از خدایش دریافت میکند:
1 - آمرزش برای تمام گناهان گذشتهاش .
2 - مصونیتی برای باقی مانده از عمرش .
3 - ایمنی از تشنگی روز قیامت .
امام کاظم (علیه السّلام) میفرماید: «رجب نهر فی الجنة اشد بیاضا من اللبن و احلی من العسل، من صام یوما من رجب سقاه الله من ذلک النهر» رجب نام رودی است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر است، هر که یک روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند از آن نهر به او عطا کند .
به هر حال در فضیلت و برکات این سه ماه مبارک، روایات زیادی از رسول خدا و ائمه هدی علیهم صلوات الله نقل شده که همه دلالتبر عظمت این سه ماه دارد و تاکید بر روزه گرفتن و نیایش و مناجات کردن و دعا و خواندن قرآن و خدمتبه بندگان خدا کردن و نیاز نیازمندان را برطرف نمودن و خیرات و صدقات دادن و افزایش عبادت دارد و به جاست که در این باقیمانده از ماه شریف رجب و دو ماه پس از آن، فرصت را بیش از پیش غنیمتشمریم و به عبادت روی آوریم و با خلوص و توجه، از درگاه حضرت ذیالجلال توبه و طلب مغفرت کنیم و دلها را با مؤمنین صاف نمائیم و از کدورتها و تنگ نظریها و حسادتها و جسارتها دوری جوئیم . جا دارد که در اعمال و رفتار و کردار و گفتار خود تجدید نظر کنیم و هیچ کاری را جز برای کسب اجر و پاداش معنوی انجام ندهیم و خدا را مد نظر قرار دهیم و به یاد او و به نام او، به کارهای خیر روی آوریم و از بدیها، زشتیها، پلشتیها، کدورتها ، نفرتها ، بدگمانیها، مادیگریها، هواپرستیها و خودخواهیها که مایه بدبختی و شقاوت و آلودگی و بدفرجامی و سیه روزی و بدنامی و سرانجام خشم خداوندی است دوری جوئیم . جدا بدبخت و ناکام است کسی که این ماههای ارزشمند را دریابد و به مغفرت الهی دست نیابد .
عزیزان! به فکر خود باشید و در این روزهای خجسته، از عذاب دردناک و خشم خدا به او پناه ببرید و کاری نکنید که به جای درهای بهشت، درهای دوزخ بر روی شما گشوده شود . اینک ماههای رحمت و مغفرت فرا رسیده و خداوند درهای بهشت را بر رویتان گشوده، هشدارتان باد، عملی از شما سر نزند که این درها بسته شود و به جای آنها، درهای جهنم گشوده شود . برحذر باشید که به جای مغفرت، مستوجب عذاب نگردید، به خدا لحظهای تحمل عذاب الهی را نداریم; گو این که هیچ عذابی سختتر و دردناکتر از غضب خدا و روی برگردانیش از ما نیست، به او پناه میبریم و از او درخواست مغفرت و آمرزش میکنیم و امیدواریم از ما راضی گردد .
ولی بیگمان رضایت الهی، آسان به دست نمیآید، نیاز به عمل صالح و قلب سلیم و نیت پاک و توبه نصوح دارد که اگر ما با تمام وجود به خدا بازگشتیم، خداوند بیحساب ما را مورد لطف و کرامتخود قرار میدهد . مبالغه و گزاف نیست اگر کسی بگوید که یک روز روزه ماه رجب یا ماه شعبان دارای چنان کرامتها، مقامها، لطفها، پاداشها و اجرهای فراوان است . این سخن پیامبر بزرگ اسلام است که فرمود: «من صام من رجب یومین لمیصف الواصفون من اهل السماء و الارض ما له عندالله من الکرامة و کتب له من الاجر مثل اجور عشرة من الصادقین فی عمرهم بالغة اعمارهم ما بلغت و یشفع یوم القیامة فی مثل ما یشفعون فیه و یحشره معهم فی زمرتهم حتی یدخل الجنة و یکون من رفقائهم و من صام من رجب ثلاثة ایام، جعل الله عزوجل بینه و بین النار خندقا او حجابا طوله مسیرة سبعین عاما و یقول الله عزوجل له عند افطاره لقد وجب حقک علی و وجب لک محبتی و ولایتی اشهدکم یا ملائکة الله انی قد غفرت له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر» . هر که دو روز از ماه رجب را روزه بدارد وصف کنندگان زمین و آسمان نمیتوانند اندازه کرامت او را نزد خداوند وصف و بررسی کنند و پاداش او مانند پاداش ده نفر از راستگویان است و به اندازه عمرشان هرچند دراز باشد و همانا در روز رستاخیز مانند آنان شفاعت میکند و در کنار آنان و همراه آنان محشور میشود و در بهشتبا آنها دوست و رفیق خواهد بود و هر که سه روز از ماه رجب را روزه بدارد خداوند بین او و دوزخ، گودال و یا حجابی قرار دهد که طولش هفتاد سال است و هنگام افطار به او میگوید: بندهام! حقتبر من واجب، و محبتم و ولایتم برای تو واجب شد ای فرشتگان گواهی دهید که من تمام گناهانش را آمرزیدم .
اینها هرگز سخن گزاف نیست، فقط نیاز به خلوص و قصد قربت واقعی دارد و چه مشکل است این یک شرط، هم چنان که نزد صدیقان چه آسان است و سهل . در روایتها، تکرار شده که دو رکعت نماز اگر با قصد قربتباشد، کافی است که بهشت را برای انسان تضمین کند و امام - رحمة الله علیه - همواره میفرمود: من که نتوانستم این دو رکعت را به جا آورم شاید شماها بتوانید! !
البته نمیخواهم - خدای نخواسته - آیه یاس بخوانم و دوستان را از رحمت الهی نومید کنم چه به اندازه خلوصمان و به اندازه قصد قربتمان، قطعا پاداش خواهیم داشت ولی باید پیوسته تلاش کرد که نیت، مستحکمتر گردد و توجه به خدا بیشتر شود وخلوص افزایش یابد تا شناختخدا آسانتر گردد و توجه به خدا بیشتر شود و تکامل افزونتر و قرب نزدیکتر و محبت از دو سوی: «رضی الله عنهم و رضوا عنه ذلک الفوز العظیم» خداوند آنها را راضی و آنها از خدا راضی شدند و این است رستگاری و بهروزی بزرگ .
اینکه منادی در روز قیامت ندا میکند این ماه رمضان است چه بسیار مردمی که به وسیله آن رستگار و پیروز شدند و چه بسیار کسانی که بدبخت و سیه روز گشتند، همهاش به خاطر همین قصد قربت و توجه است . به هر حال این دو سه ماه مانند دیگر ماهها نیست; باید تلاش و سعی کنیم که یک لحظهاش بدون ذکر خدا سپری نشود و از هر چه موجب غضب اوست جدا پرهیز گردد; از دروغ ، تهمت، غیبت، حسد، دشنام به یکدیگر، اهانتبه مؤمنین و هرچه از حب ذات و خودخواهی تراوش میکند و انسان را از پرستش خدا به پرستش شیطان وا میدارد باید اجتناب کرد و دوری نمود . وانگهی به هر چه که صبغة الله است و مایه سعادت و خوشبختی است و انسان را به خدا نزدیک میسازد و به وی تکامل میبخشد، باید روی آورد تا روسفید شد .
دوستان! رحمتخداوند بسیار وسیع و گسترده است، آن را با نماز و نیایش و روزه دریابید . در ماه رجب چنانچه از رسول گرامی اسلام (ص) نقل شده بسیار استغفار کنید . حضرت میفرماید: «استکثروا فی رجب من قول استغفر الله و اسالوا الله الا قالة و التوبة فیما مضی والعصمة فیما بقی من آجالکم» در ماه رجب بسیار کلمه «استغفرالله» را بر زبان جاری کنید و از خداوند آمرزش گناهان گذشته و مصونیت از گناهان در آینده را بطلبید .
«و اکثروا فی شعبان الصلاة علی نبیکم و اهله» و در ماه شعبان بسیار صلوات و درود بر پیامبر و اهل بیتش بفرستید .
«و رمضان شهر الله تبارک و تعالی استکثروا فیه من التهلیل والتکبیر و التحمید و التمجید و التسبیح و هو ربیع الفقراء فاظهروا من فضل ما انعم الله به علیکم علی عیالاتکم و جیرانکم و احسنوا جوار نعم الله علیکم و تواصلوا اخوانکم و اطعموا الفقراء والمساکین من اخوانکم فانه من فطر صائما فله مثل اجره من غیر ان ینقص من اجره شیئا» و ماه رمضان ماه خداوند تبارک و تعالی است پس در آن بسیار لا اله الا الله، الله اکبر، الحمدلله و سبحانالله بگوئید و بسیار ذکر خدا بر زبان جاری سازید و همانا ماه رمضان بهار مستمندان است پس، از آن چه خداوند بر شما تنعم کرده و ارزانی داشته بر خانواده و همسایگانتان ارزانی دارید و نعمتهای الهی را به جای خود مصرف کنید و با دوستان احسان نمائید و به بیچارگان و مستمندان کمک کنید که همانا هر که یک روزهداری را افطار دهد مانند پاداش او از خدایش دریافت کند بیآنکه از پاداش و اجر خودش چیزی کاسته شود .
و به مناسبت ماه رمضان سخنان دیگری خواهیم داشت که در وقتخود (در ماه آینده ان شاءالله) بیان خواهیم کرد .
در این خلاصه گویی فقط خواستیم مقداری دین خود را نسبتبه این ماههای پرفضیلت ادا کنیم و دوستان را تذکر دهیم که به بهترین وجه از آن استفاده کنند و اوقاتشان را بیهوده مصرف ننمایند و با یاد و ذکر الهی، بهشتبرین را برای خود تضمین نمایند و بالاتر این که به رضوان بزرگ خدا - به خواستخدا - دستیابند .
منبع: http://www.hawzah.net
/خ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
در وجوب و فضیلت امر به معروف و نهى از منکر و نکوهش ترک آنها
دلیل به این مطلب ، بعد از اجماع امت اسلامى و عنایت عقلهاى سالم بر آن ، آیات و اخبار و آثار وارد شده است .
اما آیات ، قول خداى تعالى : (( و لتکن منکم امة یدعون الى الخیر و یاءمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون . )) در آیه فوق به طور وضوح ، وجوب آمده است ، زیرا کلمه (( ((والتکن )) )) امر است و ظاهر امر ایجاب است و در این آیه توضیحى است مبنى بر این که رستگارى منوط بر آن است ، زیرا به طور حصر بیان کرده و فرموده است : (( و اولئک هم المفلحون . )) و نیز در آیه آمده است که این عمل واجب کفایى است نه واجب عینى ، زیرا وقتى که گروهى اقدام کردند، از دیگران ساقط مى گردد، چون نفرموده است که همگى امر به معروف کنید، بلکه فرموده است : ((باید جمعى از میان شما دعوت به نیکى کنند.)) بنابراین هرگاه یک فرد و یا جمعى اقدام کنند، تکلیف از دیگران برداشته شده و رستگارى از آن کسانى خواهد بود که امر به معروف کرده اند ولى اگر تمام مردم از آن خوددارى کنند ناگزیر گناه متوجه تمام کسانى است که توانایى انجام آن را داشته اند.
خداى تعالى فرموده است : (( لیسوا سواء من اهل الکتاب امة قائمة یتلون آیات اللّه آباء اللیل و هم یسجدون ، یؤ منون باللّه و الیوم الا خر و یاءمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یسارعون فى الخیرات و اولئک من الصالحین . ))
در این آیه خداى متعال صالح بودن آنان را به صرف داشتن ایمان به خدا و روز واپسین گواهى نکرده است ، بلکه امر به معروف و نهى از منکر را نیز بر آن افزوده است .
خداى تعالى فرموده است : (( و المؤ منون و المؤ منات بعضهم اولیاء بعض یاءمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلوة . )) مؤ منان را به انجام امر به معروف وصف کرده است . پس کسى که امر به معروف را ترک کند از جمع مؤ منان توصیف شده در این آیه خارج است .
خداى تعالى فرموده است : (( لعن الذین کفروا من بنى اسرائیل على لسان داوود و عیسى بن مریم ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون ، کانوا لا یتناهون عن منکر فعلوه لبئس ما کانوا یفعلون . ))
این نهایت سرزنش است ، زیرا آنان را به علت ترک ((نهى از منکر)) سزاوار لعن و نفرین دانسته است .
و خداى تعالى فرموده است : (( کنتم خیر امة اخرجت للناس تاءمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر. ))
این سخن دلیل بر فضیلت امر به معروف است ، زیرا بیانگر آن است که ایشان بدان وسیله بهترین امت بودند.
و خداى تعالى فرماید: ععع فلما نسوا ما ذکروا انجینا الذین ینهون عن السوء و اخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون . ))
به این ترتیب بیان کرده است که ایشان به دلیل نهى از بدى نجات یافتند. و این خود نیز دلیل بر وجوب (نهى از منکر) است .
خداى تعالى فرموده است : (( الذین ان مکناهم فى الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزکوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر. ))
در این آیه خداى متعال ، امر به معروف و نهى از منکر را در شمار صفات نیکان و مؤ منان ، با نماز و زکات برابر کرده است .
خداى تعالى فرماید: (( تعاونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان .))
این دستور قاطعى است ، و معناى تعاون ، واداشتن دیگران به یارى رساندن به امر خیر و هموار کردن راه خیر و مسدود کردن راه هاى شر و تجاوز، در حد امکان است .
خداى تعالى فرموده است : (( لولا ینهیهم الربانیون و الاحبار عن قولهم الاثم و اکلهم السحت لبئس ما کانوا یصنعون . )) خداوند در این آیه بیان کرده است که آنان به دلیل ترک نهى از منکر، گناه کرده اند.
خداى تعالى فرموده : (( فلو کان من القرون من قبلکم اولوا بقیة ینهون عن الفساد فى الارض الا قلیلا ممن انجینا... ))
در این آیه خداوند بیان داشته است که همه آنان را، به جز اندکى که از فساد در روى زمین جلوگیرى مى کردند، هلاک کرده است .
و خداى تعالى فرموده است : (( یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء للّه و لو على انفسکم اوالوالدین و الاقربین . ))
این مطلب همان امر به معروف به پدر و مادر و خویشاوندان است .
خداى تعالى فرماید: (( لا خیر فى کثیر من نجویهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلاح بین الناس و من یفعل ذلک ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤ تیه اجرا عظیما. ))
و خداى تعالى فرموده است : (( و ان طائفتان من المؤ منین اقتتلوا فاصلحوا بینهما...))
اصلاح همان جلوگیرى از تجاوز و بازگرداندن به طاعت خداست ، و اگر متجاوز برنگشت ، خداوند دستور به مبارزه با او را داده و فرموده است : (( فقاتلوا التى تبغى حتى تفیى ء الى امر اللّه . ))
و این همان نهى از منکر است .
اما اخبار: از پیامبر صلى اللّه علیه و اله نقل شده که فرمود: ((هیچ گروهى نیستند که مرتکب گناهى شوند و در میان ایشان کسى باشد که بتواند آنها را نهى از منکر کند و نکند، مگر این که بزودى خداوند همه آنها را به عذابى از جانب خود گرفتار مى سازد.))
از ابوثعلبه خشنى نقل کرده اند که وى از رسول خدا صلى اللّه علیه و اله درباره تفسیر این آیه مبارکه پرسید: (( ((لا یضرکم من ضل اذا اهتدیتم .)) ))
پیامبر صلى اللّه علیه و اله مى فرماید: ((اى ابوثعلبه ، امر به معروف و نهى از منکر کن و هرگاه دیدى که مردم به دنبال حرص و آز هستند و از هواى نفس پیروى مى کنند و دنیا را برگزیده اند و هر صاحب نظرى ، فریفته نظر خویش است ، مواظب خودت باش و توده مردم را رها کن ، زیرا در پى شما آشوبهایى مانند پاره هاى تیره شب است ، کسى که در آن اوقات به دست آویزى همچون دست آویز شما چنگ زند، اجر و مزد پنجاه تن از شما را دارد. گفتند: یا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:فضیلت های ا خلاقی
فضیلت؛ اساس آموزه های اخلاقی
1) سخن گفتن از اخلاق اسلامی کار آسانی نیست. این امر هم بدین دلیل است که چندین معنا از اخلاق در گفتمان فکری فلسفی مطرح است و هم هنگامی که از اخلاق سخن می گوییم، باید مشخص نماییم که چه معنا و منظوری از آن مورد نظر ما قرار دارد. معمولاً چندین معنا از اخلاق به ذهن متبادر می شود. گاهی از اخلاق هنجارهای اخلاقی در جامعه مدنظر است و گاهی معرفتی که این هنجارها را مشخص می کنند و گاهی هم مبانی فلسفی علم اخلاق مورد توجه است. بنابراین، حداقل سه معنا از اخلاق قابل تصور است. زمانی هم که از اسلام سخن به میان می آید، گاهی مبانی و مبادی ای مدنظرمان است که در قرآن مجید موجودند. گاهی رفتار و سنت حضرت پیامبر اکرم(ص) مورد توجه است و در برخی مواقع هم اعمال مسلمانان در طول تاریخ توجه ما را به خود جذب می نماید. به همین دلیل، مفهوم اخلاق اسلامی، وجوه و شقوق مختلفی را در بر می گیرد. گاهی منظور از اخلاق اسلامی مجموعه هنجارهایی است که قرآن ترویج می کند یا رسول اکرم(ص) بر آنها توجه ویژه ای داشته اند. گاهی هم به ارزشها و هنجارهایی توجه داریم که در طول تاریخ مسلمانان، در جوامع مختلف مورد توجه بوده اند. در این میان، مسلمانان در طول تاریخ، نظامهای معرفتی و علمی - اخلاقی متفاوتی به وجود آورده اند که گاهی، هنگام سخن گفتن از اخلاق، این معنا مورد توجه قرار می گیرد. 2) علت بعثت پیامبر اکرم(ص) آن بود که ایشان مکارم اخلاقی را در جامعه ترویج کنند. بی تردید اسلام بیش و پیش از هر چیز، مروج گونه خاصی از اخلاقیات بود که تأکید بسیاری بر عقلانیت، انسان دوستی، شفقت، احترام به دیگران و محبت داشت. در این راستا، اسلام هم مانند مسیحیت و یهودیت بر نقش توحید برای احیای ارزشهای اخلاقی اصیل تأکید و توجهی ویژه مبذول می دارد. در این میان، مفهومی که می تواند همه ارزشهای اخلاقی اسلام را مشخص کند، مفهوم «تقوا»ست. این مفهوم نه تنها به شناخت و آگاهی توجه دارد، بلکه برای عمل در کنار شناخت و فهم اهمیت قایل می شود. به تعبیردیگر، انسان متقی نزد قرآن کسی است که شناخت صحیح از جهان، انسان و محیطی که در آن زیست می کند دارد و بدین شناخت نیز عمل می کند. در این بستر، معیار نزدیکی به خدا زن و مرد بودن و یا سفید بودن یا سیاه بودن، هیچ کدام مؤثر نیست. کسی به خدا نزدیکتر است که متقی تر باشد. به همین دلیل، در اسلام هنگامی که از علم سخن به میان می آید، منظور علمی است که انسان ساز باشد و خشیت را هم در دل عالم به وجود آورد. 3) بیشتر متخصصان اخلاق اسلامی تصریح کرده اند، نقطه تمایز اخلاق اسلام از اخلاق ادیان دیگر آن است که اسلام بر اخلاق اجتماعی بسیار تکیه و توجه دارد. اسلام تنها دینی در تاریخ بشر است که پیامبر آن نه تنها رهبر معنوی و دینی بوده، بلکه رهبر سیاسی هم بوده است. به همین دلیل، در اسلام علاوه بر اینکه با حجم زیادی از احکام روبرو هستیم که در آنها تکامل فردی مورد توجه قرار گرفته اند، احکام و توصیه های زیادی هم هستند که به روابط اجتماعی، شیوه های کم رنگ کردن فقر و مکانیسمهای رشد عدالت اجتماعی پرداخته اند. با وجود این نمی توان این نکته را هم نادیده گرفت که رشد چشمگیر اسلام در مناطق مختلف جهان، از چین و آسیای جنوب شرقی گرفته تا جنوب اروپا، باعث شد که ارزشها و هنجارهای اسلامی رنگ و بوی مؤلفه های فرهنگی و محلی هم به خود بگیرند. به همین دلیل، برخی از هنجارهای اخلاقی که در ایران نضج گرفتند، با این هنجارها در کشورهای عربی یا در شرق دور متفاوت هستند. دلیل آن هم چیزی جز این نیست که هرچند بنیاد این فرهنگها، تعالیم انسان ساز اسلامی است، ولی سرانجام مؤلفه های فرهنگی هم اثر و انگ خود را بر این ارزشها می گذارند. 4) رشد اسلام انقلابی نسبت به فرهنگ جاهلی بسیار چشمگیر بود. در عرصه اخلاقی هم اسلام را می توان یک انقلاب منحصر به فرد دانست که بسیاری از نابهنجاریهای اخلاقی و رذیلتها را کم رنگ کرد. اما بزرگترین انقلابهای بشری هم بهترین اثری که می توانند داشته باشند، اثرات اصلاحی است. فرهنگ و تمدن چنان نیست که بتوان یک شبه آن را تغییر داد. هر فرهنگی تنها به صورت تدریجی قابلیت تغییر را در خود می بیند. تمدن اسلامی هم بهترین کاری که توانست انجام دهد این بود که بسیاری از رذیلتهای آشکار فرهنگ جاهلی را کم رنگ کرد. زمانی زیاد لازم بود که بشر بتواند بر همه این موانع و رذیلتها غلبه کند. نکته جالب این که پس از 1400 سال از ظهور اسلام و تأثیر چشمگیری که فرهنگها و تمدنها از فرهنگ اسلامی و ارزشهای آن گرفته اند، هنوز بشر نتوانسته همه رذیلتها را از بین ببرد. به بسیاری از آموزه های اسلام در باب ارزشهای اخلاقی باید از این دید نگریست. اسلام در سرزمینی رشد کرد که بدترین نوع رفتار نسبت به زنان و کودکان ترویج می شد و کاری که رسول اکرم(ص) انجام داد، این بود که جلو این حرکتهای افراطی بایستد. اما نابودی کامل این جهالتها در یک زمان کوتاه بیست و سه ساله ممکن نبود. بنابراین، بسیاری از آموزه های دیگر اسلامی که ریشه های اخلاقی داشتند، با توجه به این نکته قابل توجه است 5) با رشد اسلام، دو گروه مهم در عرصه تفکر جهان اسلام رشد کردند که این دو گروه «اشعریه» و «اعتزالیه» نام داشتند. مسأله و محل نزاع این دو گروه به بحث «نسبت عقل و وحی» بر می گشت. می توان گفت، مهمترین بحث پس از آشنایی مسلمانان با حکمت یونانیان این بود که به نوعی میان آموزه های اسلامی و حکمت یونان پیوند ایجاد کنند و این پیوند در عرصه مباحث اخلاقی هم خود را نشان می دهد. معتزله معتقد بودند خدا عادل است، اما عدل فراتر از فعل خدا و با عقل قابل تشخیص است. به نظر معتزله، ما برای عدالت فراتر از فعل خدا دارای معیار و ملاک هستیم. از سوی دیگر، در انسان قدرت انتخاب وجود دارد و متناسب با این قدرت، کسی که کار نیکی انجام دهد پاداش و کسی که بدی کند، جزا می بیند. بدین ترتیب، آنها مخالف این ایده بودند که اعمال انسان از قبل تعین یافته است. این در حالی بود که اشعریان مخالف اعتزالیه بودند و تأکید داشتند که حسن و قبح جدا از فعل خدا معنا ندارد و هرچه را که خدا کند، همان خوبی است. بنابراین، انسان مجالی برای گزینش و انتخاب ندارد و خدا متناسب با عنایت خود به بندگان پاداش یا عذاب می دهد. به نظر این افراد، قدرت انتخاب انسان هم ناشی از عنایتی است که خداوند به او روا داشته و مستقل از آن قابل تعریف نیست. اشعریان بر نص صریح قرآن توجه ویژه ای داشتند و تأکید می کردند که این نص را بدون چون و چرا باید پذیرفت. به طور مثال، شافعی علیه این دیدگاه معتزله که با عقل نظری می توان به ایمان رسید، به مبارزه بر می خیزد و تأکید بسیاری بر عمل روا می دارد. به نظر وی، همه امر و نهی های مورد نیاز بشر در قرآن آمده است و نیازی به مرجعی دیگر جز عقل برای فهم مبانی اعتقادی و ارزشی نیست. با این حال، باید گفت در جدال میان اشعریان و اعتزالیان، پیروزی با اشعریان بود و عده ای از متفکران بر این باورند که اگر علم و فلسفه اخلاق در جهان اسلام قدرت رشد و نضج گرفتن را نداشته، ناشی از دیدگاههای عقل ستیزانه اشعریان بوده است. مشخص است که جدال اعتزالیه و اشعریه در باب ارزشهای اخلاقی، جدالی کلامی است و بخصوص در مقاطعی از تاریخ تمدن اسلامی با حوزه سیاست و قدرت هم ارتباطی تنگاتنگ داشته است. 6) برای بدست آوردن تصویری درست از اخلاق اسلامی لازم است اخلاق فیلسوفان اسلامی را مورد توجه قرار دهیم. فیلسوفان اسلامی، از فارابی و ابن سینا گرفته تا خواجه نصیر و ابن رشد، تقریباً همه به موضوع مهم اخلاق پرداخته اند. در بسیاری از آثار این افراد با مفهومی به نام «ادب» روبرو می شویم که این مفهوم به معنایی که ما از اخلاق در ذهن داریم، بسیار نزدیک است. در این میان، اگر مسأله اعتزالیه و اشاعره چگونه نسبت دادن عمل انسان به خدا و خودش است، فیلسوفان اسلامی با دو رویکرد متفاوت روبرو هستند. آنها از یک سو با آموزه های غنی و ژرف اسلامی روبروهستند و از آن بابت که مسلمانند، بدان اعتقاد وافر دارند. از سویی دیگر، آنها با حکمت یونانیان آشنا شده اند و جنبه های معرفتی، حکمی و اخلاق این سنت هم مورد توجه شان قرار دارد. به نظر عده ای از متفکران، فهم اخلاق فیلسوفان اسلامی بسیار مهم است، زیرا طرح آنها در جمع سنت اسلامی و یونانی به بهترین وجه در این اخلاق خود را نشان می دهد. فارابی از هماهنگی میان آرمانهای دینی و اهداف سیاست سخن می گوید. به نظر وی، منبع اصلی فضایل و اعمال در دین است. او مبنای دین را با مبنای شهر مقایسه می کند. شهروندان باید دارای ویژگیهایی باشند که آنها را قادر کند شهروندان خوبی باشند. به همین ترتیب، شارع هم باید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
عدالت و فضیلت آن
و مخفی نماند که ضد ظلم به این معنی، عدالت به معنی اخص است؛ و آن عبارت است از باز داشتن خود از ستم به مردمان، و دفع ظلم دیگران به قدر امکان از ایشان . و نگاه داشتن هر کسی را برحق خود.
و همچنان که اشاره به آن شده، غالباً مراد از عدالتی که در اخبار و آیات ذکر می شود، این معنی است و شرافت این صفت از حیز وصف بیرون ، و فضیلت آن از حد شرح و بیان افزون است. تاجی است و هاج ، که تارک مبارک هر پادشاهی به آن مزین گشت، به منصب والای ظل اللهی سرافراز می گردد. و خلعتی است پر قیمت، که قامت هر سلطانی به آن آراسته شد، از میان همه خلایق به مرتبه جلیله عالم پناهی ممتاز می شود. و در ((دارالضرب)) عنایت پروردگار، این سکه مبارکه را به نام نامی هر نامداری زدند، تا قیام قیامت نام نیک او زینت بخش صفحه روزگار و در دفتر خانه ((مکرمت)) آفریدگار، این ((توقیع وقیع)) را به اسم ((سامی)) هر کامکاری رقم کردند، ابدالدهر ، اسم همایون او ((دره التاج)) تارک سلاطین ذوی الاقتدار است.
و چگونه شرافت صفتی را بیان توان نمود که انتظام نظام بنی نوع انسان که اشرف انواع ((اکوان)) است به آن منوط، و قوام سلسله هستی بنی آدم که افضل ابنای عالم است به آن مربوط. چه حضرت خداوند متعال، و پادشاه لم یزل و لایزال – عزشأنه و عظم سلطانه – چون به معماری قدرت کامله ، و سرکاری حکمت شامله، در ((مرز و بوم)) عالم امکان، شهرستان هستی را بنا نهاد، و به محصلی امر ((کن)) صحرانشینان بادیه عدم را به آنجا کوچانید، هر طایفه را در جهتی، و هر قومی را در محلی جای داد. و در محله بالا، هفت گنبد لاجوردی ((سموات سبع)) را افراشته، خیل افلاکیان را در آنجا مقام فرمود. و در محله سفلی، خانه هفت طبقه ارضین را بنا کرده، فرقه خاکیان را در آنجا سکنی داده؛ و به جهت بنی نوع انسان که با هر دو طایفه آشنا و مربوط و با هر دو فرقه منسوب و مخلوط است، محله وسطی را تعیین و در آنجا از ((عناصر اربع))، درهای چهار باغ گذارد صحن و ساحت ربع مسکون. و چهار جوی دریاچه ((سبعه ابحر)) را طرح ریخته، آدم ابوالبشر را با ایل و ((الوس)) به انجا فرستاد، و جمله مادیات را به خدمت ایشان امور ساخت. خورشید درخشان را به رتبه خوان سالاری سرافراز ، و ماه تابان را به مصنب مشعلداری ممتاز. ابر آزادی را راویه سقایی بر دوش نهاد، و بادبهاری را جاروب فراشی به دست داد.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
و این طایفه را چون جامه حیاتشان تار و پود شهوات بافته، و تار حیاتشان به رشته طول امل تافته است، و این معنی هر یکی را در تحصیل مراد به ارتکاب صد گونه فساد ((داعی)) و از تحریفشان از جاده مستقیم انصاف ((ساعی)) است، از این جهت ناپاکان بی باک را بر مال (عجزه)، چشم طمع باز، و اقویا را به گریبان ضعفا دست تعدی دراز می گردد. و به این سبب امر معیشت تباه و دست از دامن مقصود که تعمیر خانه آخرت است کوتاه می شود. لهذا ناچار است از سرکرده مطاعی ، و فرمانده لازم الاتباعی، که فقرا و زیردستان در کنف حمایتش از شر اشرار ایمن و محفوظ ، و سر سفره عدالتش از نعمت آسودگی بهره مند و محفوظ باشند.
و بنابراین، حضرت حکیم علی الاطلاق از غایت مرحمت و ((اشفاق)) بر خلق هر کشوری سروری ، و بر اهل هر دیاری سالاری گماشته، و سر رشته نظام مهام هر جماعتی را در کف کفایت صاحب دولتی گذاشته، که شب و روز با دیده محبت بیدار نگاهبان اوضاع روزگار بوده و نگذارد که دست تعدی ((جورکیشان))، گونه احوال درویشان را به ناخن ستم خراشد ، و زور بازوی زیردستی دست تعدی اهل
فساد، به تیشه بیداد، نخل مراد زیردستان را در هم تراشد.
پس سلاطین عدالت شعار، و ((خواقین معدلت آثار)) از جانب حضرت مالک الملک برای رفع ستم و پاسبانی عرض و مال اهل عالم معین گشته، از کافه خلایق ممتاز، و از این جهت به شرف خطاب ((ظل اللهی)) سرافراز گردیده اند؛ تا امر معاش و معاد زمره عباد در انتظام، و سلسله حیاتشان را قوام بوده باشد.
و از این جهت در آیات بسیار و اخبار بی شمار ، امر به عدل و داد و مدح و ترغیب بر آن شده؛ چنان که حضرت پروردگار –جل شانه – می فرماید:
(ان الله یامر بالعدل و الاحسان))؛ یعنی: ((به درستی که پروردگار امر می کند به عدالت و نیکویی یا یکدیگر کردن)).
و دیگر می فرماید: ((ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحمکوا بالعدل))؛ یعنی: (( به درستی که خدا امر می فرماید شما را که امانتهای مردم را به صاحبشان رد نمایید، و چون در میان مردم حکم کنید، به عدل وراستی حکم نمایید)).
و از حضرت فخر کائنات، مروری است که: عدالت کردن در یک ساعت بهتر است از عبادت هفتاد سال که جمیع روزهای آن روزه بدار، و همه شبهاب آن را با عبادت و طاعت احیا نماید. و نیز آن حضرت فرموده که: (( هر صاحب تسلطی داخل صبح شود و قصد ظلم با احدی نداشته باشد، حق – تعالی – جمیع گناهان او را می آمرزد)).
و از حضرت امیرالمونین (ع) مروی است که: ((هیچ ثوابی نزد خدای – تعالی – عظیم تر نیست از ثواب سلطانی که به صفت عادل موصوف ، و مردی که شیوه او نیکویی و معروف با