واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره فضیلت ماه رجب و مناسبت‏های مهم آن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

فضیلت ماه رجب و مناسبت‏های مهم آن

ماه رجب، آغاز پرفضیلت‏ترین سه ماه سال است(رجب، شعبان و رمضان) که هر سه ماه از مقام والایی در میان دیگر ماه‏های سال‏برخوردارند. گو این که این ماه، حتی در جاهلیت نیز مورد احترام زیادی بوده ‏و آن را حرام می‏نامیدند زیرا جنگ و کارزار را نیز در این ماه ناروا و ممنوع می‏دانستند. و چون به احترام ماه رجب، تمام سلاح‏ها بر زمین گذاشته می‏شد،آن را «اصم‏» نیز نام‏گذاری کرده‏اند.

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) در فضیلت این ماه چنین می‏فرماید:

«الا ان‏رجب شهر الله الاصم و هو شهر عظیم و انما سمی الاصم لانه لایقارنه شهر من الشهورحرمه و فضلا عند الله تبارک و تعالی‏».

«الا ان رجب و شعبان شهرای و رمضان شهر امتی‏».

«الا و من صام من رجب یوما ایمانا و احتسابا استوجب رضوان الله الاکبر واطفی صومه فی ذلک الیوم غضب الله‏».

ای مردم بدانید که ماه رجب ماه «اصم‏» خداوند است و همانا ماهی است‏بس عظیم‏و بزرگ و علت نام‏گذاری این ماه به «اصم‏» این است که هیچ ماهی از ماه‏های سال‏از نظر فضیلت و حرمت نزد خدای تبارک و تعالی، به آن نمی‏رسد.

هان! ماه رجب و ماه شعبان دو ماه من‏اند و ماه رمضان ماه امتم.

هان! هر که یک روز از ماه رجب را با ایمان و برای رضای خدا روزه بدارد، به‏نعمت رضوان بزرگ الهی نایل آید، و روزه‏اش در آن روز خشم خداوند را فرو می‏نشاند.

و آن چه بیش‏تر بر عظمت و احترام این ماه افزوده است، مناسبت‏های آن است که درراءس آن‏ها عید بزرگ مبعث رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم (27 رجب) وعید میلاد امیرالمومنین مولای متقین علی بن ابی‏طالب علیه افضل الصلاه والسلام (13رجب) می‏باشد.

(13 رجب) روز ولادت امیرالمومنین علیه السلام:

حضرت امیرالمومنین روز13 رجب و33 سال قبل از هجرت در کعبه خانه خدا به‏دنیا آمد. او نخستین و آخرین کسی است که در کعبه زاده می‏شود.

حافظ گنجی شافعی در الکفایه خود در این باره می‏گوید:

امیرالمومنین علی بن ابی‏طالب در مکه در بیت الله الحرام، شب جمعه‏13 رجب،33سال پس از عام الفیل، متولد شد. هیچ کس جز او در خانه خدا به دنیا نیامده ونخواهد آمد و همین برای تعظیم مقام والایش کافی است.

شیخ صدوق در مورد ولادت امام علی علیه السلام چنین می‏گوید:

یزید بن قعنب می‏گوید: من همراه با عباس بن عبدالمطلب و گروهی از بنی عبدالعزی‏در برابر خانه خدا نشسته بودیم.

ناگهان فاطمه بنت اسد به کنار خانه خدا آمد، در حالی که‏9 ماه از مدت حمل اوبه علی بن ابی‏طالب می‏گذشت. درد زایمان بر او عارض شد، دست‏ها را به دعا بلند کردو با خدای خود چنین مناجات نمود:

«پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتاب‏هایی که از سوی تو نازل شده است‏ایمان دارم و سخن جدم حضرت ابراهیم خلیل را گواهی می‏دهم; همان کسی که این بیت‏عتیق را ساخت، پس به حق آن کس که این خانه را بنا کرد و به حق جنینی که در شکم‏دارم، زایمان را بر من آسان فرما.» یزید بن قعنب ادامه می‏دهد:

ناگاه دیدیم پشت کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد به درون خانه خدا وارد شد واز دیدگانمان پنهان ماند، سپس دیوار خانه به هم آمد! رفتیم که قفل را باز کنیم‏تا از حقیقت قضیه آگاه گردیم ولی قفل خانه خدا باز نشد که نشد. دانستیم که این‏امری است الهی.

سه روز بر این منوال گذشت، در روز چهارم مادر علی علیه‏السلام در حالی که اورا بر دست‏خود گرفته بود، از خانه خارج شد و چنین گفت:

«انی فضلت علی من تقدمنی من النساء لان آسیه بنت مزاحم عبدت الله عزوجل سرافی موضع لایحب ان یعبدالله الا اضطرارا و ان مریم بنت عمران هزت النخله الیابسه‏بیدها حتی اءکلت منها رطبا جنیا و انی دخلت البیت الحرام فاکلت من ثمار الجنه واوراقها فلما اردت ان اخرج، هتف بی هاتف: یا فاطمه! سمیه علیا فهو علی‏والله العلی الاعلی یقول: انی شققت اسمه من اسمی و اءدبته بادبی و وقفته علی‏غامض علمی و هو الذی یکسر الاصنام فی بیتی و هو الذی یوذن فوق ظهر بیتی و یقدسنی‏و یمجدنی فطوبی لمن احبه و اءطاعه و ویل لمن ابغضه و عصاه‏».

همانا بر بانوانی که پیش از من بودند، برتری دارم زیرا آسیه دختر مزاحم درپنهانی و در جایی که نباید خدا را عبادت کنند، به پرستش و عبادت خدا می‏پرداخت ومریم دختر عمران، درخت‏خشک خرما را تکان داد تا از آن رطب تازه بچیند و بخورد،و اما من در خانه خدا وارد شدم (و مهمان او گشتم) و از میوه‏ها و برگ‏های بهشتی‏تناول کردم و هنگامی که خواستم از خانه بیرون آیم، هاتفی مرا ندا داد که: ای‏فاطمه! فرزندت را «علی‏» نام گذار چرا که او علی و بزرگ است و خدای علی اعلی‏می‏فرماید: من نام او را از نام خود برگرفتم و او را به آداب خود ادب کردم و برپنهانی‏های علمم آگاه ساختم. او کسی است که بت‏ها را در خانه‏ام می‏شکند. او کسی‏است که بر پشت‏بام خانه‏ام اذان می‏گوید. او کسی است که مرا بسیار ستایش و تمجیدمی‏کند. پس خوشا به حال کسانی که او را دوست داشته باشند و اطاعتش کنند و وای برکسانی که او را دشمن داشته و مخالفتش نمایند.(امالی صدوق ص‏80)

نه تنها شیعیان بر این مطلب اتفاق نظر دارند، که بسیاری‏از مورخان و محدثان و علمای اهل سنت نیز بر این مطلب اذعان می‏نمایند و گواهی‏می‏دهند که علی زاده کعبه است و جز او کسی در خانه خدا متولد نشده و نخواهد شد.

این فضیلت مانند بسیاری از فضایل دیگر، مخصوص علی است و هیچ کس در آن‏ها شریک‏نمی‏باشد، چه او نور خدا و کلمه خدا و پرچم هدایت‏خدا است. او مظهر حق تعالی است‏در جهان دنیا و جامع تمام کمالات و فضایل معنوی است. او برترین و بافضیلت‏ترین‏انسان روی زمین پس از رسول خدا(ص) است.

ابن عباس گوید:

روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله با مردم سخن می‏گفت، در ضمن سخنانش‏فرمود:

ای مردم! کیست که سخنش از سخن خداو ند بهتر و درست‏تر باشد؟ ای مردم! هماناخداوند به من دستور داده است که علی را به عنوان پیشوا، امام، خلیفه و وصی خودبه شما معرفی کنم و او را برادر و وزیر خود قرار دهم.

ای مردم! علی پس از من باب هدایت و دعوت کننده مردم به سوی خداوند می‏باشد.

علی، پارساترین و برگزیده‏ترین مومنان است «و من اءحسن قولا ممن دعا الی الله وعمل صالحا و قال اننی من المسلمین‏» و چه کسی سخنش ارزشمندتر است از آن کس که‏مردم را به سوی خدا فرا می‏خواند و کارهای شایسته انجام می‏دهد و می‏گوید: من ازمسلمانانم.

ای مردم! علی از من است. فرزندان علی فرزندان من هستند، و او همسر دختر عزیزم‏است.

فرمان او فرمان من و نهی او نهی من است. پس ای مردم، بر شما باد به طاعت وفرمان‏برداری از او و زنهار از نافرمانی و مخالفتش چرا که اطاعتش، اطاعت من ونافرمانیش، نافرمانی من است.

ای مردم! علی صدیق این امت و فاروق آن است . و علی محدث و سخن‏گوی این امت است.

علی هارون، یوشع، آصف و شمعون امت است. علی الگوی هدایت و کشتی نجات و طالوت‏امت و ذوالقرنین آن است.

ای مردم! علی آزمایش خداوند بر مردم است و علی حجت‏بزرگ پروردگار است.

علی آیت عظمای الهی و پیشوای هدایت و عروه الوثقی دین است.

ای مردم! علی با حق و حق با علی است و علی زبان گویای حق است.

ای مردم! علی قسیم الجنه والنار (قسمت کننده بهشت و دوزخ) است. هیچ یک ازشیعیان و پیروانش به جهنم نمی‏روند و هیچ یک از دشمنانش از جهنم رها نمی‏شوند وهمانا هیچ یک از دشمنانش به بهشت ره نمی‏یابند و هیچ یک از پیروانش از بهشت دورنمی‏شوند.

ای یاران و اصحاب من! من ناصح و خیرخواه شما هستم و هم اکنون رسالت و پیغام‏خدایم را به شما رساندم ولی چه کنم که شما ناصحان را دوست نمی‏دارید؟! این عیدسعید را به مقام شامخ حضرت ولی الله الاعظم اءرواحنا لتراب مقدمه الفداء، تهنیت‏عرض می‏کنیم و این روز فرخنده را به تمام پیروان و علاقمندان و شیعیان آن حضرت به‏ویژه ملت فداکار ایران که افتخار پیروی از وجود مقدسش را دارد، تبریک می‏گوییم وامیدواریم خداوند ما را جزء شیعیان واقعی آن حضرت قرار دهد و در روز تقسیم بهشت‏و دوزخ، ما را جزء ساکنان بهشت‏برینش به حساب آورد، هر چند لیاقت همنشینی با آن‏انوار الهیه را نداشته باشیم، زیرا بی‏گمان ما محب و علاقمند او و فرزندان معصوم‏و مطهرش هستیم و چنان که پیامبر می‏فرماید: «المرء مع من اءحب‏» پس بارالها مارا با هر که دوست داریم محشور فرما.

مناسبت‏های دیگر ماه:

فهرست وار مناسبت‏های دیگر ماه بزرگ رجب را می‏شمریم:

اول رجب:

سالروز ولادت پیشوای پنجم، حضرت امام محمد باقر علیه السلام است که درنخستین روز از ماه رجب سال‏57 هجری در مدینه منوره به دنیا آمد. آن حضرت‏چهار سال از عمر مبارکش را با جد بزرگوارش امام حسین علیه السلام گذراند و35 سال با پدرش امام سجاد علیه السلام. و پس از شهادت پدر، 18 سال زندگی کرد که مدت امامت آن حضرت را تشکیل می‏دهد.

امام باقر علیه السلام در روز هفتم ذی حجه از سال 114 هجری در سن‏57 سالگی‏به شهادت رسید.

دوم رجب:

امام علی بن محمد الهادی علیهما السلام، دهمین امام و پیشوای شیعیان درروز دوم رجب یا پنجم رجب از سال 212 یا 214 هجری در روستایی به نام‏«بصریا» نزدیک مدینه منوره به دنیا آمد. و طبق برخی روایات در روز سوم رجب یا25 جمادی الثانی از سال 254 هجری در سامرا به شهادت رسید.

امام هادی علیه السلام‏6 سال و 5 ماه همراه با پدر زندگی کرد و پس ازشهادت پدر33 سال زیست که مدت امامتش می‏باشد.

دهم رجب:

امام نهم، حضرت محمد بن علی الجواد علیهماالسلام در روز جمعه دهم ماه رجب ازسال 195 هجری به دنیا آمد. آن حضرت در سن 8 یا9 سالگی به امامت رسید و17 سال‏مدت امامتش به طول انجامید، یعنی عمر مبارکش از26 سال تجاوز نمی‏کند. ولی‏به هر حال سن و سال برای آن بزرگواران و پیشوایان معصوم مطرح نیست، چه این که‏آن‏ها برگزیدگان خدایند و از آغاز تولد، انسان کامل هستند(و آتیناه الحکم صبیا).



خرید و دانلود تحقیق درباره فضیلت ماه رجب و مناسبت‏های مهم آن


فضیلت ازدواج 20 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

فضیلت ازدواج

زن و مرد مکمل یکدیگرند

خداوند انسان را به گونه ای آفریده که بدون همسر ناقص است . انسان هرچه از نظر علم و ایمان و فضائل اخلاقی بالا برود ، تا همسر اختیار نکند ، به کمال مطلوب نمی رسد ( چه زن و چه مرد ) . هیچ چیز دیگر جای ازدواج و تشکیل خانواده را نمی گیرد . جنس مؤنث و مذکر به یکدیگر نیازمندند ، هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی ، و هرکدام به تنهایی ناقصند ، و هنگامی که در کنار هم قرار گرفتند ، همدیگر را کامل می کنند . این قانون نظام آفرینش است و بر کل هستی حاکم می باشند .

قرآن زن و مرد را لباس همدیگر می داند : هن لباس لکم و انتم لباس الهن

زنان لباس شما مردانند و شما مردان لباس زنهایید

یعنی مکمل و متمم و حافظ و آبرو بخش و راز پوش همدیگرید و هرکدام به دیگری نیازمندید. انسان بدون لباس ، نمی تواند در جامعه با سرافرازی زندگی کند ، احساس نقص می کند . اینان تنها نیز احساس نقص می کند . لباس ، انسان را از سرما و گرما حفظ می کند ، همسر نیز از پریشانی و بیهودگی و بی پناهی و بی هدفی و تنهایی نجات می دهد . لباس زینت انسان است ، همسران هم زینت همدیگرند.

« همسر » ، نعمت بزرگ الهی

یکی از بزرگترین نعمتهای خداوند به انسان ، « همسر شایسته » است . پیامبر اکرم (ص) در این باره می فرمایند : انسان مسلمان ـ بعد از نعمت اسلام ـ هیچ فایده ای ( از نعمتهای الهی ) نبرده است که بهتر از همسر مسلمان و شایسته باشد ...

فلسفه ازدواج

ممکن است بعضی از افراد ، که عمق فلسفه ازدواج و تشکیل زندگی مشترک را درک نکرده اند ، بگویند : « ما شهوت جنسی مان را از راه های گوناگون دیگر ، غیر از ازدواج، دفع می کنیم و این میل و خواهش را با وسائل دیگر ارضاء می نماییم دیگر چه نیازی به پذیرفتن مسئولیت ازدواج هست ؟!»

در پاسخ به این عقیده و سؤال باید گفت : محصول و ره آورد ازدواج ، فقط دفع شهوت جنسی و ارضاء این غریزه که نیست ، این یکی از فایده های ازدواج است ، بلکه فضیلت و ارزش و اهمیت و فلسفه و ره آورد ازدواج و تشکیل خانواده ـ علاوه بر ارضاء غریزه جنسی ـ تعهد و تکامل و رشد و شخصیت و آرامش و فوائد ارزنده دیگری است که برای انسان به ارمغان می آورد . متعهد شدن در برابر همسر و خانواده ، برای انسان بزرگواری و احساس مسئولیت اجتماعی به وجود می آورد و بسیاری از لیاقت ها و استعداد های نهفته درونی او را بارور و بالنده می کند .

« ... بعد از ازدواج ، شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعی می شود و خود را شدیداً مسؤول حفظ همسر و آبروی خانواده و تأمین وسائل زندگی فرزندان آینده می بیند ، به همین دلیل ، تمام هوش و ابتکار و استعداد خود را بکار می گیرد ... »

در تشکیل خانواده ، لذت و رشدی است که هیچ چیز دیگری جایگزین آن نمی شود . استاد شهید مطهری ـ رضوان الله علیه ـ در این باره می فرماید :

« یک خصائص اخلاقی هست که انسان جز در مکتب تشکیل خانواده نمی تواند آنها را کسب کند . تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقمند شدن به سرنوشت دیگران ... ، اخلاقیون و ریاضت کشها که این دوران را نگذرانده اند ، تا آخر عمر یک نوع «خامی» و یک نوع « بچگی» در آنها وجود داشته است . و یکی از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و یک عبادت تلقی شده همین است ... ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فردی ، و توسعه پیداکردن شخصیت انسان است . »

«ازدواج» ، بالابرنده ی ارزش اعمال انسان

ازدواج و تشکیل کانون خانواده ، آنچنان در وجود انسان تأثیر می گذارد و ارزش او را بالا می برد و شخصیت او را رشد می دهد ، که اعمال و عبادتهایش نزد خداوند و فرشتگان از ارزش والایی برخوردار می شود ، بطوری که ارزش آنها چند ده برابر می گردد .

ویژگیهای لازم برای ازدواج

مشاوره های خـانوادگی و مطالعات و تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از مشکـلات زن

و شوهرها قابل پیش بینی و در نتیجه قابل جلوگیری خواهد بود . اگر زن و مرد ، دختر و پسر قبل از ازدواج آگاهیهای لازم را در باره ی خود و همسری که انتخاب می کنند ، داشته باشند . بنابر این آموزش پیش از ازدواج یک ضرورت مسلم است که دختر و پسر را برای مهمترین تصمیم گیری و انتخاب در زندگی شان و نیز فرایند دشوار و پیچیده و در عین حال مطلوب و دل نشین ازدواج آماده می کند . تا با آگاهی ، دانش و بینش کافی درباره خود و همسر آینده شان اقدام به ازدواج کنند و از عهده نقشهای خویش به عنوان زن و شوهر به خوبی برآیند .

دختر و پسری که می خواهند ازدواج کنند باید دارای شرایط لازم جسمانی ، روانی ، عقلانی اجتماعی و اخلاقی باشند که در زیر هریک از این ویژگیها مورد بحث و تحلیل قرار می گیرد .

1ـ رشد جسمانی

2ـ رشد عقلی

3ـ رشد عاطفی

4ـ رشد اجتماعی

5ـ رشد اخلاقی

تفاهم در زندگی زناشویی

تفاهم عبارت است از همدیگر را فهمیدن و درک کردن. در زندگی زناشویی برای نیل به تفاهم باید عوامل و شرایطی مهیا باشد که قبل از ازدواج زن و مرد با توجه و عنایت کافی به آنها زمینه تفاهم هرچه بیشتر را در زندگی زناشویی شان فراهم آورند. پس دختر و پسر برای نیل به توافق و تفاهم در ازدواج باید دارای ویژگیها و شرایطی برای ازدواج باشند.

عوامل مؤثر در تفاهم و توافق در ازدواج

ایمان و اعتقادات مذهبی: زن و مرد یک عمر شریک هم در زندگی هستند و اکثر اوقات را با هم می گذرانند، پس تحت تاثیر عقاید و افکار و رفتار و اخلاق یکدیگر قرار خواهند گرفت. بدون تردید مرد یا زن معتقد و دیندار نه تنها همسر خود را به دینداری، تقوا و عمل صالح تشویق می کنند، بلکه می تواند فضای خانواده را به محیطی امن و دور از گناه تبدیل کند . علاوه بر این همسر با ایمان و با تقوا از هر جهت قابل اعتماد و برای تربیت فرزندان شایسته تر است.

تحصیلات: تشابه تحصیلی یکی از عوامل مهم در ایجاد تفاهم بین زن و مرد است، ضمن آن که علم و دانش به خودی خود یک مزیت و کمال مطلوب برای انسان محسوب می شود. زن و مردی که یکدیگر را بهتر درک کنند، بیشتر قادر خواهند



خرید و دانلود  فضیلت ازدواج  20 ص


تحقیق درباره عدالت و فضیلت آن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

عدالت و فضیلت آن

و مخفی نماند که ضد ظلم به این معنی، عدالت به معنی اخص است؛ و آن عبارت است از باز داشتن خود از ستم به مردمان، و دفع ظلم دیگران به قدر امکان از ایشان . و نگاه داشتن هر کسی را برحق خود.

و همچنان که اشاره به آن شده، غالباً مراد از عدالتی که در اخبار و آیات ذکر می شود، این معنی است و شرافت این صفت از حیز وصف بیرون ، و فضیلت آن از حد شرح و بیان افزون است. تاجی است و هاج ، که تارک مبارک هر پادشاهی به آن مزین گشت، به منصب والای ظل اللهی سرافراز می گردد. و خلعتی است پر قیمت، که قامت هر سلطانی به آن آراسته شد، از میان همه خلایق به مرتبه جلیله عالم پناهی ممتاز می شود. و در ((دارالضرب)) عنایت پروردگار، این سکه مبارکه را به نام نامی هر نامداری زدند، تا قیام قیامت نام نیک او زینت بخش صفحه روزگار و در دفتر خانه ((مکرمت)) آفریدگار، این ((توقیع وقیع)) را به اسم ((سامی)) هر کامکاری رقم کردند، ابدالدهر ، اسم همایون او ((دره التاج)) تارک سلاطین ذوی الاقتدار است.

و چگونه شرافت صفتی را بیان توان نمود که انتظام نظام بنی نوع انسان که اشرف انواع ((اکوان)) است به آن منوط، و قوام سلسله هستی بنی آدم که افضل ابنای عالم است به آن مربوط. چه حضرت خداوند متعال، و پادشاه لم یزل و لایزال – عزشأنه و عظم سلطانه – چون به معماری قدرت کامله ، و سرکاری حکمت شامله، در ((مرز و بوم)) عالم امکان، شهرستان هستی را بنا نهاد، و به محصلی امر ((کن)) صحرانشینان بادیه عدم را به آنجا کوچانید، هر طایفه را در جهتی، و هر قومی را در محلی جای داد. و در محله بالا، هفت گنبد لاجوردی ((سموات سبع)) را افراشته، خیل افلاکیان را در آنجا مقام فرمود. و در محله سفلی، خانه هفت طبقه ارضین را بنا کرده، فرقه خاکیان را در آنجا سکنی داده؛ و به جهت بنی نوع انسان که با هر دو طایفه آشنا و مربوط و با هر دو فرقه منسوب و مخلوط است، محله وسطی را تعیین و در آنجا از ((عناصر اربع))، درهای چهار باغ گذارد صحن و ساحت ربع مسکون. و چهار جوی دریاچه ((سبعه ابحر)) را طرح ریخته، آدم ابوالبشر را با ایل و ((الوس)) به انجا فرستاد، و جمله مادیات را به خدمت ایشان امور ساخت. خورشید درخشان را به رتبه خوان سالاری سرافراز ، و ماه تابان را به مصنب مشعلداری ممتاز. ابر آزادی را راویه سقایی بر دوش نهاد، و بادبهاری را جاروب فراشی به دست داد.

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

و این طایفه را چون جامه حیاتشان تار و پود شهوات بافته، و تار حیاتشان به رشته طول امل تافته است، و این معنی هر یکی را در تحصیل مراد به ارتکاب صد گونه فساد ((داعی)) و از تحریفشان از جاده مستقیم انصاف ((ساعی)) است، از این جهت ناپاکان بی باک را بر مال (عجزه)، چشم طمع باز، و اقویا را به گریبان ضعفا دست تعدی دراز می گردد. و به این سبب امر معیشت تباه و دست از دامن مقصود که تعمیر خانه آخرت است کوتاه می شود. لهذا ناچار است از سرکرده مطاعی ، و فرمانده لازم الاتباعی، که فقرا و زیردستان در کنف حمایتش از شر اشرار ایمن و محفوظ ، و سر سفره عدالتش از نعمت آسودگی بهره مند و محفوظ باشند.

و بنابراین، حضرت حکیم علی الاطلاق از غایت مرحمت و ((اشفاق)) بر خلق هر کشوری سروری ، و بر اهل هر دیاری سالاری گماشته، و سر رشته نظام مهام هر جماعتی را در کف کفایت صاحب دولتی گذاشته، که شب و روز با دیده محبت بیدار نگاهبان اوضاع روزگار بوده و نگذارد که دست تعدی ((جورکیشان))، گونه احوال درویشان را به ناخن ستم خراشد ، و زور بازوی زیردستی دست تعدی اهل

فساد، به تیشه بیداد، نخل مراد زیردستان را در هم تراشد.

پس سلاطین عدالت شعار، و ((خواقین معدلت آثار)) از جانب حضرت مالک الملک برای رفع ستم و پاسبانی عرض و مال اهل عالم معین گشته، از کافه خلایق ممتاز، و از این جهت به شرف خطاب ((ظل اللهی)) سرافراز گردیده اند؛ تا امر معاش و معاد زمره عباد در انتظام، و سلسله حیاتشان را قوام بوده باشد.

و از این جهت در آیات بسیار و اخبار بی شمار ، امر به عدل و داد و مدح و ترغیب بر آن شده؛ چنان که حضرت پروردگار –جل شانه – می فرماید:

(ان الله یامر بالعدل و الاحسان))؛ یعنی: ((به درستی که پروردگار امر می کند به عدالت و نیکویی یا یکدیگر کردن)).

و دیگر می فرماید: ((ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحمکوا بالعدل))؛ یعنی: (( به درستی که خدا امر می فرماید شما را که امانتهای مردم را به صاحبشان رد نمایید، و چون در میان مردم حکم کنید، به عدل وراستی حکم نمایید)).

و از حضرت فخر کائنات، مروری است که: عدالت کردن در یک ساعت بهتر است از عبادت هفتاد سال که جمیع روزهای آن روزه بدار، و همه شبهاب آن را با عبادت و طاعت احیا نماید. و نیز آن حضرت فرموده که: (( هر صاحب تسلطی داخل صبح شود و قصد ظلم با احدی نداشته باشد، حق – تعالی – جمیع گناهان او را می آمرزد)).

و از حضرت امیرالمونین (ع) مروی است که: ((هیچ ثوابی نزد خدای – تعالی – عظیم تر نیست از ثواب سلطانی که به صفت عادل موصوف ، و مردی که شیوه او نیکویی و معروف با



خرید و دانلود تحقیق درباره عدالت و فضیلت آن


تحقیق درباره عدالت و فضیلت آن 22ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

عدالت و فضیلت آن

و مخفی نماند که ضد ظلم به این معنی، عدالت به معنی اخص است؛ و آن عبارت است از باز داشتن خود از ستم به مردمان، و دفع ظلم دیگران به قدر امکان از ایشان . و نگاه داشتن هر کسی را برحق خود.

و همچنان که اشاره به آن شده، غالباً مراد از عدالتی که در اخبار و آیات ذکر می شود، این معنی است و شرافت این صفت از حیز وصف بیرون ، و فضیلت آن از حد شرح و بیان افزون است. تاجی است و هاج ، که تارک مبارک هر پادشاهی به آن مزین گشت، به منصب والای ظل اللهی سرافراز می گردد. و خلعتی است پر قیمت، که قامت هر سلطانی به آن آراسته شد، از میان همه خلایق به مرتبه جلیله عالم پناهی ممتاز می شود. و در ((دارالضرب)) عنایت پروردگار، این سکه مبارکه را به نام نامی هر نامداری زدند، تا قیام قیامت نام نیک او زینت بخش صفحه روزگار و در دفتر خانه ((مکرمت)) آفریدگار، این ((توقیع وقیع)) را به اسم ((سامی)) هر کامکاری رقم کردند، ابدالدهر ، اسم همایون او ((دره التاج)) تارک سلاطین ذوی الاقتدار است.

و چگونه شرافت صفتی را بیان توان نمود که انتظام نظام بنی نوع انسان که اشرف انواع ((اکوان)) است به آن منوط، و قوام سلسله هستی بنی آدم که افضل ابنای عالم است به آن مربوط. چه حضرت خداوند متعال، و پادشاه لم یزل و لایزال – عزشأنه و عظم سلطانه – چون به معماری قدرت کامله ، و سرکاری حکمت شامله، در ((مرز و بوم)) عالم امکان، شهرستان هستی را بنا نهاد، و به محصلی امر ((کن)) صحرانشینان بادیه عدم را به آنجا کوچانید، هر طایفه را در جهتی، و هر قومی را در محلی جای داد. و در محله بالا، هفت گنبد لاجوردی ((سموات سبع)) را افراشته، خیل افلاکیان را در آنجا مقام فرمود. و در محله سفلی، خانه هفت طبقه ارضین را بنا کرده، فرقه خاکیان را در آنجا سکنی داده؛ و به جهت بنی نوع انسان که با هر دو طایفه آشنا و مربوط و با هر دو فرقه منسوب و مخلوط است، محله وسطی را تعیین و در آنجا از ((عناصر اربع))، درهای چهار باغ گذارد صحن و ساحت ربع مسکون. و چهار جوی دریاچه ((سبعه ابحر)) را طرح ریخته، آدم ابوالبشر را با ایل و ((الوس)) به انجا فرستاد، و جمله مادیات را به خدمت ایشان امور ساخت. خورشید درخشان را به رتبه خوان سالاری سرافراز ، و ماه تابان را به مصنب مشعلداری ممتاز. ابر آزادی را راویه سقایی بر دوش نهاد، و بادبهاری را جاروب فراشی به دست داد.

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

و این طایفه را چون جامه حیاتشان تار و پود شهوات بافته، و تار حیاتشان به رشته طول امل تافته است، و این معنی هر یکی را در تحصیل مراد به ارتکاب صد گونه فساد ((داعی)) و از تحریفشان از جاده مستقیم انصاف ((ساعی)) است، از این جهت ناپاکان بی باک را بر مال (عجزه)، چشم طمع باز، و اقویا را به گریبان ضعفا دست تعدی دراز می گردد. و به این سبب امر معیشت تباه و دست از دامن مقصود که تعمیر خانه آخرت است کوتاه می شود. لهذا ناچار است از سرکرده مطاعی ، و فرمانده لازم الاتباعی، که فقرا و زیردستان در کنف حمایتش از شر اشرار ایمن و محفوظ ، و سر سفره عدالتش از نعمت آسودگی بهره مند و محفوظ باشند.

و بنابراین، حضرت حکیم علی الاطلاق از غایت مرحمت و ((اشفاق)) بر خلق هر کشوری سروری ، و بر اهل هر دیاری سالاری گماشته، و سر رشته نظام مهام هر جماعتی را در کف کفایت صاحب دولتی گذاشته، که شب و روز با دیده محبت بیدار نگاهبان اوضاع روزگار بوده و نگذارد که دست تعدی ((جورکیشان))، گونه احوال درویشان را به ناخن ستم خراشد ، و زور بازوی زیردستی دست تعدی اهل

فساد، به تیشه بیداد، نخل مراد زیردستان را در هم تراشد.

پس سلاطین عدالت شعار، و ((خواقین معدلت آثار)) از جانب حضرت مالک الملک برای رفع ستم و پاسبانی عرض و مال اهل عالم معین گشته، از کافه خلایق ممتاز، و از این جهت به شرف خطاب ((ظل اللهی)) سرافراز گردیده اند؛ تا امر معاش و معاد زمره عباد در انتظام، و سلسله حیاتشان را قوام بوده باشد.

و از این جهت در آیات بسیار و اخبار بی شمار ، امر به عدل و داد و مدح و ترغیب بر آن شده؛ چنان که حضرت پروردگار –جل شانه – می فرماید:

(ان الله یامر بالعدل و الاحسان))؛ یعنی: ((به درستی که پروردگار امر می کند به عدالت و نیکویی یا یکدیگر کردن)).

و دیگر می فرماید: ((ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحمکوا بالعدل))؛ یعنی: (( به درستی که خدا امر می فرماید شما را که امانتهای مردم را به صاحبشان رد نمایید، و چون در میان مردم حکم کنید، به عدل وراستی حکم نمایید)).

و از حضرت فخر کائنات، مروری است که: عدالت کردن در یک ساعت بهتر است از عبادت هفتاد سال که جمیع روزهای آن روزه بدار، و همه شبهاب آن را با عبادت و طاعت احیا نماید. و نیز آن حضرت فرموده که: (( هر صاحب تسلطی داخل صبح شود و قصد ظلم با احدی نداشته باشد، حق – تعالی – جمیع گناهان او را می آمرزد)).

و از حضرت امیرالمونین (ع) مروی است که: ((هیچ ثوابی نزد خدای – تعالی – عظیم تر نیست از ثواب سلطانی که به صفت عادل موصوف ، و مردی که شیوه او نیکویی و معروف با



خرید و دانلود تحقیق درباره عدالت و فضیلت آن  22ص


تحقیق درباره عدالت و فضیلت آن 22 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

عدالت و فضیلت آن

و مخفی نماند که ضد ظلم به این معنی، عدالت به معنی اخص است؛ و آن عبارت است از باز داشتن خود از ستم به مردمان، و دفع ظلم دیگران به قدر امکان از ایشان . و نگاه داشتن هر کسی را برحق خود.

و همچنان که اشاره به آن شده، غالباً مراد از عدالتی که در اخبار و آیات ذکر می شود، این معنی است و شرافت این صفت از حیز وصف بیرون ، و فضیلت آن از حد شرح و بیان افزون است. تاجی است و هاج ، که تارک مبارک هر پادشاهی به آن مزین گشت، به منصب والای ظل اللهی سرافراز می گردد. و خلعتی است پر قیمت، که قامت هر سلطانی به آن آراسته شد، از میان همه خلایق به مرتبه جلیله عالم پناهی ممتاز می شود. و در ((دارالضرب)) عنایت پروردگار، این سکه مبارکه را به نام نامی هر نامداری زدند، تا قیام قیامت نام نیک او زینت بخش صفحه روزگار و در دفتر خانه ((مکرمت)) آفریدگار، این ((توقیع وقیع)) را به اسم ((سامی)) هر کامکاری رقم کردند، ابدالدهر ، اسم همایون او ((دره التاج)) تارک سلاطین ذوی الاقتدار است.

و چگونه شرافت صفتی را بیان توان نمود که انتظام نظام بنی نوع انسان که اشرف انواع ((اکوان)) است به آن منوط، و قوام سلسله هستی بنی آدم که افضل ابنای عالم است به آن مربوط. چه حضرت خداوند متعال، و پادشاه لم یزل و لایزال – عزشأنه و عظم سلطانه – چون به معماری قدرت کامله ، و سرکاری حکمت شامله، در ((مرز و بوم)) عالم امکان، شهرستان هستی را بنا نهاد، و به محصلی امر ((کن)) صحرانشینان بادیه عدم را به آنجا کوچانید، هر طایفه را در جهتی، و هر قومی را در محلی جای داد. و در محله بالا، هفت گنبد لاجوردی ((سموات سبع)) را افراشته، خیل افلاکیان را در آنجا مقام فرمود. و در محله سفلی، خانه هفت طبقه ارضین را بنا کرده، فرقه خاکیان را در آنجا سکنی داده؛ و به جهت بنی نوع انسان که با هر دو طایفه آشنا و مربوط و با هر دو فرقه منسوب و مخلوط است، محله وسطی را تعیین و در آنجا از ((عناصر اربع))، درهای چهار باغ گذارد صحن و ساحت ربع مسکون. و چهار جوی دریاچه ((سبعه ابحر)) را طرح ریخته، آدم ابوالبشر را با ایل و ((الوس)) به انجا فرستاد، و جمله مادیات را به خدمت ایشان امور ساخت. خورشید درخشان را به رتبه خوان سالاری سرافراز ، و ماه تابان را به مصنب مشعلداری ممتاز. ابر آزادی را راویه سقایی بر دوش نهاد، و بادبهاری را جاروب فراشی به دست داد.

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

و این طایفه را چون جامه حیاتشان تار و پود شهوات بافته، و تار حیاتشان به رشته طول امل تافته است، و این معنی هر یکی را در تحصیل مراد به ارتکاب صد گونه فساد ((داعی)) و از تحریفشان از جاده مستقیم انصاف ((ساعی)) است، از این جهت ناپاکان بی باک را بر مال (عجزه)، چشم طمع باز، و اقویا را به گریبان ضعفا دست تعدی دراز می گردد. و به این سبب امر معیشت تباه و دست از دامن مقصود که تعمیر خانه آخرت است کوتاه می شود. لهذا ناچار است از سرکرده مطاعی ، و فرمانده لازم الاتباعی، که فقرا و زیردستان در کنف حمایتش از شر اشرار ایمن و محفوظ ، و سر سفره عدالتش از نعمت آسودگی بهره مند و محفوظ باشند.

و بنابراین، حضرت حکیم علی الاطلاق از غایت مرحمت و ((اشفاق)) بر خلق هر کشوری سروری ، و بر اهل هر دیاری سالاری گماشته، و سر رشته نظام مهام هر جماعتی را در کف کفایت صاحب دولتی گذاشته، که شب و روز با دیده محبت بیدار نگاهبان اوضاع روزگار بوده و نگذارد که دست تعدی ((جورکیشان))، گونه احوال درویشان را به ناخن ستم خراشد ، و زور بازوی زیردستی دست تعدی اهل

فساد، به تیشه بیداد، نخل مراد زیردستان را در هم تراشد.

پس سلاطین عدالت شعار، و ((خواقین معدلت آثار)) از جانب حضرت مالک الملک برای رفع ستم و پاسبانی عرض و مال اهل عالم معین گشته، از کافه خلایق ممتاز، و از این جهت به شرف خطاب ((ظل اللهی)) سرافراز گردیده اند؛ تا امر معاش و معاد زمره عباد در انتظام، و سلسله حیاتشان را قوام بوده باشد.

و از این جهت در آیات بسیار و اخبار بی شمار ، امر به عدل و داد و مدح و ترغیب بر آن شده؛ چنان که حضرت پروردگار –جل شانه – می فرماید:

(ان الله یامر بالعدل و الاحسان))؛ یعنی: ((به درستی که پروردگار امر می کند به عدالت و نیکویی یا یکدیگر کردن)).

و دیگر می فرماید: ((ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحمکوا بالعدل))؛ یعنی: (( به درستی که خدا امر می فرماید شما را که امانتهای مردم را به صاحبشان رد نمایید، و چون در میان مردم حکم کنید، به عدل وراستی حکم نمایید)).

و از حضرت فخر کائنات، مروری است که: عدالت کردن در یک ساعت بهتر است از عبادت هفتاد سال که جمیع روزهای آن روزه بدار، و همه شبهاب آن را با عبادت و طاعت احیا نماید. و نیز آن حضرت فرموده که: (( هر صاحب تسلطی داخل صبح شود و قصد ظلم با احدی نداشته باشد، حق – تعالی – جمیع گناهان او را می آمرزد)).

و از حضرت امیرالمونین (ع) مروی است که: ((هیچ ثوابی نزد خدای – تعالی – عظیم تر نیست از ثواب سلطانی که به صفت عادل موصوف ، و مردی که شیوه او نیکویی و معروف با



خرید و دانلود تحقیق درباره عدالت و فضیلت آن  22 ص