واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره عوامل وحدت بخش در قرآن و حدیث

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

عوامل وحدت بخش در قرآن و حدیث

چکیده:

گفتگو درباره عوامل و عناصر تشکیل دهنده وحدت، یکی از مبرم ترین نیازهای جامعه اسلامی است که باید هم مفهوم از وحدت و هم مراد از عوامل و اهمیت و اهداف آن را در قرآن و روایات توضیح داد.بی گمان قرآن کریم در پیش از پنجاه آیه به مسئله وحدت و عواملی که فراهم آورنده اختلاف، پرداخته و راههای رسیدن به وحدت را نشان داده است.از این راهها می توان به رفتار مسالمت آمیز با مخالفان، پرهیز ازطرح مسائل اختلاف برانگیز و بی ثمر مذهبی، جلوگیری از تحریک احساسات و توهین به مقدسات، پرهیز از تکفیر صاحبان فرقه های اسلامی، رعایت حقوق اجتماعی، رعایت اصول اخلاقی، و تعامل علمی میان دانشمندان و فرهیختگان مسلمان اشاره کرد و تأثیر این عوامل را در تحقق وحدت نشان داد. چنانکه اگر این اصول از سوی هر یک از عالمان و صاحبان مذاهب رعایت شود، دشمنان اسلام و کسانی که آب به آسیاب آنها می ریزند دیگر نمی توانند جنگ و خون ریزی در میان مسلمانان راه بیاندازد و این گونه جهان اسلام را پراکنده و دسته دسته مانند لشکر شکست خورده سازند تا جایی که بتوانند جهان اسلام را تحقیر و به مقدسات و شخصیت پیامبر گرامی و قرآن توهین کنند و کشورهای مسلمان را در این گوشه و آن گوشه جهان اشغال و تصاحب کنند.

کلید واژه : وحدت، عوامل وحدت، اختلاف، نزاع، گفتگو، تعامل مذهبی.

مقدمه

وحدت اسلامی در شرایطی از مبرم ترین نیازهای جامعه اسلامی مطرح می شود که جدایی ها و ظهور جریاناتی آتشین کیان جهان اسلام را تهدید می کند.تقریب مذاهب اسلامی ،پیش از دوره اخیر در نتیجه تلاش و پایمردی مصلحان بزرگ و آرزومند وحدت اسلامی مطرح گردید.بی گمان اگر جدایی و تفرقه ای وجود نداشت و خطر تفرقه و نزاع و آتش تعصب های مذهبی نبود، و اگر ضرورتی عینی و سرنوشت ساز و سوء استفاده دشمنان نبود این عالمان آگاه و دلسوز موضوع تقریب را مطرح نمی کردند. درباره تقریب سخن های بسیار گفته شده،اما آنچه امروز طرح آن بایسته به نظر می رسد،طرح عوامل وحدت بخش، راه بردهایی که می تواند به وحدت و یکپارچگی جهان اسلام بینجامد و زمینه های تحریک، درگیری و جنگ های فرقه ای را خنثی کند.در قرآن مجید سخن از وحدت و مذمت اختلاف به میان آمده و خطرات آن بازگو شده است. با بررسی این آیات به خوبی عوامل وحدت بخش را می توان به دست آورد. زادگاه اختلاف از نظر قرآن در میان حاملان دین و از سوی برخی عالمان بسته اندیش است، آنان هستند که گاه به جای فروکاهش دادن اختلاف ها و نزدیک کردن افکار و اندیشه، زمینه های رویارویی را فراهم می سازند و با سطحی نگری، طرح موضوعات سست وبی پایه،برگزاری جلسات موهن ،استنادبه احادیث ضعیف ، همواره هیزم اختلاف راانباشته می سازند،وبه تعبیرقرآن: ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ.( شوری /۱۴)، باآگاهی به اختلاف دامن می زنند.

به همین دلیل کسانی مانند علامه طباطبایی اختلاف در میان فرقه های دینی را بر خلاف فطرت و برخاسته از روح تجاوزگری می داند.(المیزان ،ج۲،ص ۲۴-۱۲۲). تشویق به وحدت و پرهیز از اختلاف در صورتی موثر است ،که عوامل اختلاف شناسایی شود و با راه حل های مثبت در جهت وحدت گام برداشته شود.

مراد از وحدت

منظور از وحدت یکی کردن مذاهب، شیعی کردن سنیان و یا سنی کردن شیعیان نیست.منظور حصر مذاهب به یک مذهب و یا حتی گرفتن مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها نیست. بلکه منظور از وحدت و یکپارچگی این است که با توجه به مشترکاتی که بین همه طوایف و فرقه های اسلامی وجود دارد و همگی اعتقاد به خداوند یگانه، پیامبر اسلام و کتاب الهی و قبله مشترک و اعتقاد به معاد و احکام اسلامی مثل نماز، روزه، حج و زکات دارند، با همدلی بایکدیگرهمکاری کنند.

اختلاف در بعضی از اعتقادات و احکام واختلاف منابع،که نتیجه طبیعی اجتهاد و تفکر آزاد است، نباید موجب جدایی و دوری قلبهای مسلمانان از یکدیگر شود، بلکه باید همه فرقه های اسلامی با کمال شرح صدر و وسعت نظر عقاید و افکار یکدیگر را درک و تحمل نمایند و در عین حال که در صحنه کاوش و تحقیق و بحث و استدلال در فضای علمی تلاش می کنند، در عرﺻﮥ زندگی اجتماعی و تعامل با توجه به مصالح تمام امت اسلامی با سماحت یکدیگر را درک و به عناصر مهم تشکیل دهنده وحدت توجه و در راه تحقق آن بکوشند.

بنابراین مراد از وحدت، برداشتن موانع مصنوعی و پیشگیری از اموری است که باعث جدایی،کینه و دشمنی میان مسلمانان می گردد. از یک طرف دست دشمنان اسلام بر آنان دراز و از طرف دیگر در درون خود گرفتار و از حرکت و پیشرفت و رفع فقر، وجهل وحل مشکلات جامعه بازمانده و به خود مشغول می گردند، عقل دینی وخردجمعی می گوید،حفظ آرمانهای اصلی مهم ترازنزاع های بخشی نگراست.

مراد از عوامل وحدت بخش

مراد از این عنوان،عناصری است که تشکیل دهنده وحدت هستند. این عناصر، اموری هستند که یا به صورت ایجابی به تقریب و همکاری و تعامل علمی میان مسلمانان می انجامد و یا به صورت سلبی باعث کاهش اختلافات می گردد و جدایی و کینه و متهم کردن یکدیگر را از بین می برد و موجب طرد هر نوع بدبینی و تعصب می شود، عناصری که وحدت بخش هستند و یا در رفع ضدیت بکار گرفته می شوند، از سوی کسانی آگاهانه یا ناآگاهانه نقض می شود و برخی از آنان را به گفتن و نوشتن سخنان نسنجیده، غیرمنطقی، غیرواقعی، غیر فراگیر، تند و زننده درباره یکدیگر وادار ساخته و فاصله میان مسلمین را بس زیاد می کند.

طرح عوامل وحدت بخش و بررسی ضرورت بکارگیری آن در میان جوامع مسلمان، موجب می شود که به خودآگاهی واقع بینانه برسیم واندیشه وحدت را نهادینه کنیم وصورت عملی ببخشیم و فرصت را ازکسانی که آب به آسیاب دشمن می ریزند و زمینه گسترش اختلاف را فراهم می سازند، بگیریم، ودیگرنتوانند به روش گذشته خود ادامه دهند و در انزوا قرار گیرند.

اهمیت وحدت در قرآن



خرید و دانلود تحقیق درباره عوامل وحدت بخش در قرآن و حدیث


تحقیق درباره عنوان قرآن اصلاح الگوی مصرف پرچمدار

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 42

 

موضوع:

عنوان قرآن اصلاح الگوی مصرف پرچمدار

مقدمه

دین مقدس اسلام بهره برداری مشروع از نعمتهای الهی و زیباییهای زندگی را مباح و روا و اسراف و زیاده روی را حرام و ناروا می داند و این بدان جهت است ک مسلمان به تناسب امکانات و توانایی و کارآیی خود، در برابر جامعه مسئولیت دارد. در این صورت فرد اسراف کار قهرا از اجرای مسئوولیت و تعهدات اجتماعی خود باز می ماند و از این رهگذر بر پیکر جامعه ضربه می زند.

قرآن مجید این حقیقت را در ضمن مباحث اجتماعی در قالبهایی زیبا بیان می کند وبا هشدار به پیروان خود می فرماید: (وانفقوافی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه) یعنی در راه خدا انفاق کندی و با دستهای خود، خود را به هلاکت و نابودی نیفکنید. از این آیه شریفه چنین استفاده می شود که اگر مال در راه خدا و به سود جامعه و رفع نیازمندیهای مردم مصرف نشود سرنوشت آن جامعه و ملت به هلاکت و سقوط می انجامد.

صرف نظر از اهمیت خودداری از اسراف و تبذیر در دین از نظر موقعیت خاص کشور اسلامی که در محاصره حکومتهای سلطه گر قرار گرفته اگر ما بتوانیم تحملات زندگی را حذف کنیم و رعایت اقتصاد و میانه روی را در همه حال مد نظر و برنامه عمل قرار دهیم. به استقلال کشور کمک کرده ایم و به پیروزی نهایی نزدیکتر شده ایم. در نتیجه این شعار را در اقصی نقاط عالم و دنیای اسلام و بالاخص ایران اسلامی اعلام کرده ایم که ما از تنگناهای اقتصادی نیم هراسیم و قدرت آن را داریم که روی پای خود بایستیم و به هیچ قدرتی جز خداوند متعالی متکی نیستیم.

مفهوم اسراف

راغب اصفهانی می گوید: ‹‹السرف تجاوز الحد فی کل فعل یفعله الانسان›› اسراف به معنی تجاوز از حد و معیار در هر کاری است که از انسان سر بزند گرچه استعمال آن در موارد زیاده روی در انفاق مال بیشتر است و گاهی به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زمانی هم به چگونگی بذل مال و مورد آن اطلاق می شود. اما بنا به مفهوم سخنت راغب و روح معنی ‹‹کل فعل›› و بر پایه شواهد فراوان در قرآن و حدیث اسراف به هر گونه تجاوز کاری و زیاده روی گفته می شود و در هر سال اسراف عملی است ممنوع و محکوم و مورد خشم و انزجار خداوند متعال است و از آن به شدت منع شده است.

خداوند در سوره اعراف می فرماید: ‹‹کلوا واشرابوا و لاتسرفوا انه لایحب المسرفین›› بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفات را دوست ندارد.

مفهوم تبذیر

تبذیر برخلاف اسراف و تنها واژه ای اقتصادی است. تبذیر از ریشه ‹‹بذر›› یعنی تفریق و پخش کردن چیزی اصلش از ریختن و پاشیدن بذر است که به طور استعاره درباره کسی که مال خود را بیهوده تلف و پخش می کند به کار رفته است و نیز گفته شده است که تبذیر اتفاق مال در راه معصیت است.

با این توضیحات ملاحظه می کنیم که ‹‹اسراف›› در برابر اقتصاد و میانه روی قرار دارد و به هرگونه تجاوز از حد در غیر طاعه الله و به فصور از حق الله اطلاق میشود. در قرآن کریم واژه قصد و مشتقات آن در معانی راست، متوسط و معتدل به کار رفته است. مانند ‹‹واقصد فی مشیک›› در راه رفتن اعتدال را رعایت کن.

فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات از میان آنها عده ای بر خود ستم کردند و عده ای میانه رو بودند و عده ای به اذن خدا در نیکی ها از همه اعتدال ‹‹پیشی›› گرفتند.

حضرت علی (ع) در مورد قصد می فرماید: ‹‹علیک بالقصد فی الامور›› بر تو باد میانه روی در کارها در خطبه همام از نشانه های متقین و پرهیزگاران می فرماید: ‹و مبلسهم الاقتصاد›› یعنی پوشا کشان میانه بود بدین معنی افراط و تفریط در کارها و زندگیشان وجود ندارد.

از مجموع این نظریه ها این چنین بر می آید که بین واژه اسراف به معنی اقتصادی آن واژه تبذیر فرق زیادی وجود ندارد و تنها ممکن است در جهت تمایز بین این دو



خرید و دانلود تحقیق درباره عنوان قرآن اصلاح الگوی مصرف پرچمدار


تحقیق درباره ویژگیهاى یاران امام زمان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

ویژگیهاى یاران امام زمان (عج) در قرآن

در قرآن این کتاب انسان ساز و حرکت آفرین در رابطه با یاران نمونه حضرت مهدى (عج) یک آیه است که بسیار امید بخش و سازنده است ، این آیه در حقیقت بیانگر حقائق و واقعیت هائى است که اگر به طور جدى و همه جانبه تعقیب گردد، موانع سر راه را برمى دارد و جهان را به استقبال مصلح جهانى حرکت مى دهد .

در سوره مائده آیه 59 خداوند به طور مستقیم ، مؤمنان را مورد خطاب قرار داده و مى فرماید :اى مؤمنان هر کس از شما مرتد شد و از اسلام بیرون رفت ، خداوند در آینده جمعیتى را مى آورد که داراى این چنج امتیاز هستند :1- هم خداوند آنها را دوست دارد و هم آنها خدا را دوست دارند .2- در برابر مؤمنان خاضع و مهربانند .3- در برابر مشرکان و دشمنان ، سرسخت و نیرومندند .4- به طور پى گیرى در راه خدا جهاد و تلاش مى کنند .5- در مسیر انجام وظیفه از سرزنش هیچ سرزنش کننده اى نمى هراسند .این فضل خدا است که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) مى دهد، فضل و رحمت خدا وسیع است و او بر همه چیز آگاه است .

در روایات براى این آیه مصادیق مختلفى بیان شده از جمله اینکه :این آیه در مورد یاران حضرت مهدى (عج) است که با این ویژگیها با تمام قدرت ، در مقابل مرتدین و کارشکنان مى ایستند، و براى برقرارى حکومت عدل امام قائم (عج) و برقرارى عدالت در کل جهان تلاش مى کنند .

و در عبارتى امام صادق علیه السلام فرمود :صاحب این امر حضرت مهدى عج در پرتو این آیه در حمایت چنین یاران آگاه و دلاورمحفوظ است .

ویژگى اول :

به عشق آن یاران به خدا اشاره مى کند، آنها که جز به خدا نمى اندیشند، در حدى که خداوند نیز آنها را دوست دارد.روشن است که چنین روحیه اى که در پرتو ایمان و توکل بدست مى آید، بزرگترین عامل خیزش و پرواز و اراده و تقوى است که نقش آن در حماسه آفرینى اعجازآمیز و شگفت انگیز مى باشد .

ویژگى دوم :

به پیوند اخلاقى و وحدیت و یکپارچگى با مؤمنان اشاره مى کند که نقش آن در پیشبرد کار بسیار مهم و چشمگیر است .

ویژگى سوم :

حاکى از سازش ناپذیرى مؤمنان در برابر کافران ، و نه شرقى بودن و نه غربى بودن آنها است که در پرتو آن هر گونه تلاش و شگرد دشمن خنثى مى گردد ....

ویژگى چهارم :

جهاد و مبارزه پى گیر با کفار و دشمنان اسلام است .

بالاخره ویژگى پنجم :

که بسیار مهم است ، قاطعیت و پایمردى مؤمنان را بیان مى کند که روح محافظه کارى و مجامله در آنها نیست ، از عوام زدگى و محیط زدگى و غوغاى اکثریت منحرف و استهزاء آنها نمى هراسند، و با گامهاى استوار در صراط مستقیم حرکت مى کنند و یاوه هاى چپ و راست در حرکت آنها اثر ندارد .و باید به آغاز آیه نیز توجه داشت که ارتداد و بیعت شکنى عده اى وجیه المله ، آنها را سست و نگران نمى کند، آنها شرایط سخت حاضر را معیار قرار نمى دهند امید به آینده دارند، چرا که خود آینده سازند و کمبودها آنها را سست و لرزان نمى کند .

در میان این ویژگیها هر چند همه در جاى خود از اهمیت بسیار برخوردارند ولى این ویژگى پنجم از همه مهمتر به نظر مى رسد ابوذر غفارى ، آن مرد نستوه و قاطع را در تاریخ با این لقب : لا یخاف فى اللّه لومة لائم مى خوانند، و خود مى گوید :پیامبر صلى اللّه علیه و آله به من سفارش کرد که در راه خدا از یاوه سرائى یاوه سرایان و سرزنش کنندگان نهراسم .

وقتى که حجر بن عدى آن بزرگمرد خدا با یارانش به فرمان معاویه به شهادت رسیدند، امام حسین علیه السلام بزرگترین چهره انقلابى تاریخ به عنوان اعتراض به معاویه نوشت و در آن نامه بخصوص این ویژگى حجر و یارانش را تذکر داد و نوشت :تو کسانى را کشته اى که امر به معروف و نهى از منکر مى کردند، گناه را بزرگ مى شمردند و لا یخافون فى اللّه لومة لائم و در راه خدا از ملامت ، ملامت کنندگان نمى هراسیدند .

بسیارى هستند از یاوه سرائیهاى رسانه هاى همگانى شرق و غرب تحت تاءثیر قرار مى گیرند و خود را مى بازند، ولى اگر داراى این ویژگى بودند، هیچگونه تحت تاثیر قرار نمى گرفتند بلکه بیشتر به راه خود ادامه مى دادند .

نکته :: سایت مناجات :: امروزه در بعضی نوشتارها ، طوری وانمود می شود که گویی فقط در جهان فقط مستکبرین شرق و غرب هستند که عامل شرارت و بی دینی و ظلم و ستم هستند و در کشور اسلامی ما ! این مشکلات وجود ندارد ، رویه سایت مناجات عدم درج اینگونه مقالات می باشد که عامل تنگ نظری در آن ها موجب چنین نوشته ایی شده است. اما در هر حال همه خوب می دانیم که در کشورما نیز این موضوع به شکلی در قالب اسلام در جریان است ، که گواه آن عدم اجرای فرامین همه گیر الهی در جامعه است ، با چنین اوضاعی خیلی دوراز مسلمانی است که ما عیب شرق و غرب را ببینیم اما عیب خود را نه !



خرید و دانلود تحقیق درباره ویژگیهاى یاران امام زمان


تحقیق در مورد نبرد حق و باطل در قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نبرد حق و باطل در قرآن(3)

 

یک ردیف آیات دیگر آیاتی است که نمونه اش آیه 76 سوره نساء است. از آیه 71 می خوانیم: یا ایها الذین امنوا خذوا حذرکم فانفرو اثبات أو انفروا جمیعاً ای اهل ایمان! احتیاط خودتان را بگیرید، یعنی درمقابل دشمن احتیاط خودتان را رعایت کنید. یا گروه گروه کوچ کنید یا همه با یکدیگر، ولی به هر حال درهرشرایطی احتیاط خودتان را از دست ندهید. و ان منکم لمن لیبطئن فان اصابتکم مصیبه قال قد انعم الله علی اذلم أکن معهم شهیداً. بعضی از این مردم منافق یا ضعیف الایمان هستند که کندی می کنند، این پا و آن پا می کنند، می خواهند خودشان را کنار بکشند، و وقتی که کنار کشیدند اگر مصیبتی بر شما وارد شود می گویند عجب شانس من گرفت! خدا خوب به من رحم کرد که من با اینها حاضر نبودم والا من هم آسیب می دیدم. یعنی یک مردمی که تابع این هستند که جریان چه پیش بیاید،اگر این جور شد می گویند چقدر خوب شد. قبلاً یک فکری ندارد. فرق مؤمن و غیر مؤمن این است که مؤمن از آن اولی که در راهش قدم برمی دارد فکرش تا آخر فرق نمی کند، شکست هم بخورد باز فکرش همان فکر اول است، پیروز هم بشود فکرش فکر اول است، چون از ابتدا ] معتقد بوده[ هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین (سوره توبه، آیه 52) ما موفق هستیم، کشته بشویم موفقیم. کشته هم نشویم موفقیم. ولی اینها دریک حالت دودلی زندگی می کنند که اگر آنها ناراحتی ببینند می گویند شانس ما گرفت، خدا به ما رحم کرد که ما آنجا نبودیم. برعکس اگر آنها پیروز شوند می گویند عجب کار بدی شد، خوب بود ما هم رفته بودیم.و لتئن اصابکم فضل من الله لیقولن کان لم تکن بینکم و بینه موده یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزاً عظیما.بعد می فرماید: فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره . بجنگند درراه خدا مردمی که زندگی دنیا را می فروشند درعوض آخرت، و هرکسی که در راه خدا بجنگد چه کشته شود یا غالب شود خدای متعال اجر عظیم به او می دهد. بعد می فرماید:«و ما لکم لاتقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء والولدان چه می شود شما را؟! چرا درراه خدا و در راه آن مستضعفین از مردان و زنان، مردم بیچاره ای که مستضعف و مستذل و اسیر دست آنها هستند ]نمی جنگید؟![ بروید برای نجات آنها؛ که این آیه دلالت می کند بر اینکه شرط جهاد این نیست که خودشان مورد هجوم واقع شده باشند، اگر عده ای درجای دیگر مورد هجوم و مورد استضعاف هستند دیگران می توانند برای نجات آنها وارد بشوند. الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها آنها که دست به دعا بلند کرده اند و می گویند: خدایا ما را از این شهری که مردمش ظالمند بیرون کن واجعل لنا من لدنک ولیاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً (26) از ناحیه خود برای ما سرپرست قرار بده و یاور قراربده.آیه محل نظرم این آیه است: الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله اهل ایمان درسبیل الله می جنگند. والذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت و اما کسانی که کافرند در راه طاغوت می جنگند، در راه شیطان می جنگند، در راه بت ها می جنگند، در راه انسانهایی که مثل بت هستند می جنگند. بعد می فرماید: فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفاً. این همه که ما مردم خودمان را از شیطان می ترسانیم یا ما را از شیطان می ترسانند که شیطان با اهل باطل است، مکر شیطان نمی دانید چقدر زیاد است! قرآن می گوید به عکس، مکر شیطان خیلی ضعیف است. بجنگید، از مکر شیطان نترسید. آیاتی ]درقرآن هست[ که مکر شیطان را - یعنی خدعه های شیطنت آمیز انسانها و یا خدعه هایی که شیاطین جن به اینها القا می کنند- به طور کلی ناچیز تلقی می کند. این آیه هم جزو همین آیات است.آیات سوره رومسوره روم، از آیه 1تا آیه .11 آیاتش را بخوانیم و ترجمه کنیم:بسم الله الرحمن الرحیم. الم. غلبت الروم. فی ادنی الارض و هم من بعد غلبهم سیغلبون. فی بضع سنین لله الامر من قبل و من بعد و یومئذ یفرح المؤمنون. بنصرالله ینصر من یشاء و هوالعزیز الرحیم. وعدالله لایخلف الله وعده ولکن اکثرالناس لایعلمون.اشاره به همان داستان معروف جنگ روم و ایران است که رومیها دریکی از جنگها که مقارن با دوران مکه بود شکست سختی از ایرانیها خوردند و این سبب خوشحالی مردم مکه شد. مردم مکه یعنی کفار جاهلیت خودشان را از نظر مسلک به ایرانیها نزدیکتر می دیدند تا رومیها، چون می گفتند این دین پیغمبر تیپش تیپ دین مسیح و یهود است و لهذا پیروزی ایرانیها را پیروزی خودشان می دانستند و پیروزی رومیها را پیروزی تیپ پیغمبر. اینها ایرانوفیل بودند و آنها روموفیل. خبر رسید که رومیها از ایرانیها شکست خوردند. اینها خیلی خوشحال شدند. آیه نازل شد که درکمتر از ده سال این شکست جبران خواهد شد، و امر دست خداست، کارها را جلو یا عقب ببرد، و نصرت دست خداست، خدا عزیز و رحیم است. در آخر فرمود که این وعده خداست، وعده خدا تخلف ندارد، حتماً خواهد شد، که سر این قضیه میان مسلمین و بعضی از کفار قریش گروبندی شد. یکی از مسلمانان اول گویا به سه سال گروبندی کرد، بعد که پیش پیغمبر آمد ایشان فرمود وحی به من رسیده که بضع سنین (بضع کمتر از ده سال را می گویند)، برو مدتش را تغییر بده. رفت و به او گفت تا کمتر از ده سال رومیها غلبه خواهند کرد. با همدیگر شرط بندی کردند. در وقتی که مسلمین به مدینه آمده بودند قضیه واقع شد یعنی رومیها ایرانیها را شکست دادند.غلبت الروم. فی ادنی الارض ]رومیها مغلوب شدند[ در نزدیکترین زمین یا در سرزمین پست و پایین (که الآن من درست حضور ذهن ندارم که چیست) و هم من بعد غلبهم سیغلبون. ولی بعد از این مغلوبیت عن قریب غالب خواهند شد. فی بضع سنین در اند سال (بضع معادل با کلمه «اند» در زبان فارسی است که بین 3تا10 را می گویند.) لله الامر من قبل و من بعد کار دست خداست از جلو و از بعد، همیشه کار دست خداست. و یومئذ یفرح المؤمنون. بنصرالله و آن روز برعکس امروز که کفار شادمانند مؤمنین به این نصرت الهی خوشحال خواهند شد. ینصر من یشاء و هوالعزیز الرحیم. خدا هرکه را بخواهد نصرت می دهد و او غالب و مهربان است. وعد الله لا یخلف الله وعده وعده ای است که خدا داده، تخلف هم نخواهد شد، این کار قطعی است. و لکن اکثر الناس لا یعلمون. یعلمون ظاهراً من الحیوه الدنیا و هم عن الآخره هم غافلون. اینها یک ظاهر و نمودی از دنیا را می دانند ولی از آخرت و پنهان و حقیقت غافلند.از اینجا بیشتر موردنظر است: اولم یتفکروا فی انفسهم ما خلق الله السموات و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل مسمی و ان کثیراً من الناس بلقاء ربهم لکافرون. آیا اینها با خود فکر نمی کنند که خدا این عوالم را، این سماوات و این زمین را و هرچه در بین آسمان و زمین هست بیهوده و عبث نیافریده، جهان بحق برپاست و تا مدت معینی که باید باشد هست ولی بسیاری از مردم به لقاء پروردگارشان کافرند یعنی آخرت و بازگشت به حق را ایمان ندارند در صورتی که اگر آخرت و بازگشت به حق نباشد این خلقت عبث و پوچ است.تا اینجا خلقت آسمان و زمین بود، از این به بعد وارد امری که مربوط به جامعه انسانی است می شود: او لم یسروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلهم نمی روند در زمین سیر کنند تا ببینند پایان کار کسانی که قبل از اینها و مانند اینها بودند به چه نکبت و بدبختی و به چه هلاکتی رسید یعنی اینها بر باطل هستند و باطل پایانش اینچنین است. کانوا اشد منهم قوه از اینها خیلی نیرومندتر بودند. و اثاروا الارض و عمروها اکثر مما عمروها زمین را اثاره کرده اند یعنی زمین را کنده اند و آباد کرده اند بیش از آنکه اینها آباد کرده اند، یعنی آنها مردمی بودند که خیلی کارها کرده ند. و جاءتهم رسلهم بالبینات پیغمبرانشان آمدند با دلایل روشن اینها را دعوت به حق کردند ولی اینها نپذیرفتند. فما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون. خداوند هرگز چنین نیست که به مردمی ظلم کند، خودشان به خودشان ظلم می کنند، یعنی وقتی که به آنها عرضه می شود و نمی پذیرند چنین پایان بدی دارند.باز همان مسئله حق و باطل و پیروزی حق است.

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد نبرد حق و باطل در قرآن


تحقیق درباره هرمنوتیک و قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

هرمنوتیک و قرآن

نکته‌ای را که پیش از ورود در این بحث باید اشاره کنم، این است که، بحث هرمنوتیک‎، یک بحث کاملاً تخصصی و در یک حوزه‎ی بسیار خاص از مباحث فلسفی و تفسیر متون است که متأسفانه این بحث از ابتدای طرحش در کشور ما، در مجلات غیر تخصصی و در قالب‎های غیر تخصصی مطرح شد و اطلاعات ناقص و احیاناً اشتباه درباره‌ی این بحث، آن‌هم در جایگاه‎های نامناسب عرضه شد و در نتیجه، این دانش در کشور ما، نه از پیشینه‎ی استواری برخوردار است و نه در جایگاه خودش طرح شده است و در همان جایگاه رشد کرده است. به هر حال، این بحث به ساحت مباحث عمومی‎ و فرهنگی عامه کشیده شده است و ما هم ناگزیریم به این بحث بپردازیم.

هرچند که من از عرضه‎ی این بحث در جایگاه‎های غیر تخصصی به شدت ابا دارم؛ اما برای شناخت و فهم بحث‎های هرمنوتیک، دست‌کم به اندازه‌ای که بتوانیم تصوری نسبتاً درست از بحث‎های هرمنوتیک به شکل کلی داشته باشیم، ناچاریم مروری بر تاریخچه‎ی بحث‎های هرمنوتیکی بکنیم، هرچند آنچه را که در ساحت فرهنگی ما مطرح شده است، بخشی از این بحث‎هاست. و این مباحث بیش‌تر به یک نحله و مکتب خاص در هرمنوتیک ناظر است، که در ادامه‎ی سخن به آن خواهیم پرداخت.

همان‌طور که اشاره شد، شلایر ماخر، بنیانگذار هرمنوتیک مطرح شده است. البته باید توجه داشت که شلایر ماخر یک مطلع مسیحی و به اصطلاح، یک متکلم مسیحی است که آراء هرمنوتیکی او در زمان حیاتش، جالب توجه قرار نگرفت. بحث‎های شلایر ماخر در باب هرمنوتیک، پس از مرگ او به دستِ شخصیت دیگری، که در تاریخ هرمنوتیک او نیز نقش بسزایی دارد؛ یعنی "دیلتای"، به جهانِ علم عرضه شد و شلایر ماخر در زمان خودش، مُبدِع هرمنوتیک مطرح نشد. در واقع آنچه شلایر ماخر برای گشودن باب این دانش، در هرمنوتیک خودش مطرح کرد، جست‌وجویی از قواعد عمومی ‎تفسیر متن بود. در فضای فکری شلایر ماخر که دورانی است، اندیشه‎ی کانت در آلمان به شدت رواج دارد و کانت به قواعد عمومی ‎اندیشه در آثار خودش پرداخته است، شلایر ماخر تحتِ تأثیر این نوع نگرش کانتی، به دنبال قواعد عمومی‎تفسیر برآمد.

مقصود او تفسیر متن بود و به صورت خاص، توجه او به متون مقدس مسیحی بود. وقتی شلایر ماخر با این مشکل مواجه شد که مفسران متون مقدس مسیحی تفسیرهای گوناگونی از این متون عرضه می‎کنند، در واقع این بحث را مطرح کرد که آیا ما معیارها و قواعد و ضوابطی برای تفسیر متن، فارغ از متنی که آن را تفسیر می‎کنیم، داریم یا نه؟ و با این پرسش اساسی، بحث خودش را آغاز کرد.

بنابراین هرمنوتیک شلایر ماخر، اولاً، هرمنوتیک متن است. ثانیاً، هرمنوتیک شلایر ماخر، قواعد عمومی‎تفسیر متن است. البته حاصل بحث‎های شلایر ماخر در این زمینه، چندان با هدفی که او در آغاز مطرح کرد، سازگاری نداشت؛ یعنی نتیجه‎ی بحث‎های شلایر ماخر، تنها تفکیک بعضی از اقسام تفسیر و بیان ویژگی‎های این اقسام بود. شلایر ماخر در آثار خودش دو نوع تفسیر را مطرح می‎کند:

یک نوع، که از آن به تفسیر دستوری، یعنی دستور زبانی یا گراماتیکال یاد می‎کند و نوع دوم، تفسیری که از آن به تفسیر فنی یا تکنیکال یاد می‎کند.

مقصود شلایر ماخر از تفسیر دستوری، یعنی تفسیر متن بر اساس قواعدی که در دستور ‎یک زبان؛ مانند صرف و نحو و معانی و بیان آمده است.

من برای این‌که این بحث‎ها به بحث خودمان نزدیک بشود، سعی می‎کنم که مثال‎ها را از مثال‎های فرهنگ خودمان انتخاب کنم. البته در این جهت باید احتیاط و دقت بیش‌تری کرد؛ چون بعضی وقت‎ها، این مثال‎ها، کاملاً منطبق با این بحث‎ها نیست. به این دلیل که، این بحث‎ها در یک بستر دیگری مطرح شده است. و در یک فضای غیراسلامی‎ و مسیحی مطرح شده است و زمینه‎هایش دقیقاً با بحث‎های ما در فرهنگ اسلامی، ‎منطبق نیست. اما من سعی می‎کنم، مثال‎ها را از مواضعی انتخاب بکنم که در بحث‎های ما است و شبیه‌تر نیز است و این‌ها می‎تواند مثال‎های مناسب‌تری برای بحثمان باشد؛ مثلا اگر تفسیر کشّافِ زمخشری را در نظر بگیرید، این تفسیر از نظر شلایر ماخر نمونه‌ای از یک تفسیر دستوری است که، در آن، مفسّر بر اساس قواعد زبان عربی، صرف و نحو، معانی و بیان و بدیع، سعی می‎کند تا به تفسیر آیات قرآن کریم بپردازد.

نوع دیگری از تفسیر که شلایر ماخر مطرح می‎کند، تفسیر فنّی یا تفسیر تکنیکال است. به اعتقاد شلایر ماخر، تفسیر فنی بر ویژگی‎های خاص بیانی نویسنده‎ و گوینده‎ی متن، استوار است و در واقع به سبک خاص نویسنده و نحوه‌ای که در بیان و عرضه‎ی مطالب داشته است، توجه می‎کند.

در واقع این دو گونه تفسیری که شلایر ماخر مطرح می‎کند، به تعبیر خودش، دو جهت متفاوت دارند: تفسیر دستوری، که مبتنی بر جنبه‎های مشترک زبان است؛ یعنی، قواعد عمومی مثل صرف و نحو، معانی و بیان، که در زبان عربی مشترک‌اند. هر کسی که بخواهد به زبان عربی سخنی بگوید و یا هر متنی که، به عربی نوشته شده باشد، اگر ما بخواهیم با این قواعد تفسیر کنیم، در واقع به جنبه‌ی مشترک زبان توجه کرده ایم؛ اما وقتی ما به تفسیر فنی می‎پردازیم، در واقع جنبه‎ی اختصاصی آن گوینده و متن را در نظر می‎گیریم: یعنی چیزهایی که او را از سایر گویندگان و متون متمایز می‎کند؛ مثلا، وقتی که ما قرآن کریم را تنها از دید ادبی تفسیر می‎کنیم، برخورد ما با قرآن، با این کتاب آسمانی، برخورد با یک متن عربی است و در واقع ما جنبه‎ی مشترکی را که میان این کتاب و سایر کتاب‌ها و متون عربی وجود دارد، در نظر گرفته‌ایم؛ اما اگر ما بخواهیم قرآن را به تعبیر شلایر ماخر تفسیر فنی کنیم، باید به جنبه‎های خاص بیانی قرآن و به شیوه‎هایی که قرآن برای عرضه‎ی پیام و مفاهیم خودش دارد که اختصاص به قرآن نیز دارند و ادبیات خاص قرآن به شمار می‌روند، توجه کنیم؛ به ویژه، در آثار تفسیری ما، نمونه‌ای که بیش‌تر به این جنبه توجه دارد؛ از جمله، تفسیر المیزان علامه‎ طباطبایی ـ رضوان الله علیه ـ است، که بیش‌تر به جنبه‎های خاص بیانی قرآن توجه دارد و اگر به دنبال فهم معانی آیات است، می‎خواهد از سایر آیات برای فهم آنها کمک بگیرد.

شلایر ماخر معتقد است که، این دو گرایش تفسیری یا دو شیوه‌ی تفسیری در جهت عکس هم هستند. هم‌چنان که اشاره کردم، تفسیر دستوری بر جنبه‎های مشترک متن با سایر متون مشابه، تاکید دارد؛ در حالی که، تفسیر فنی بر جنبه‎های اختصاصی متن توجه و تأکید می‎کند؛ به همین دلیل، شلایر ماخر معتقد است، هر اندازه که ما به تفسیر دستوری نزدیک می‎شویم، از تفسیر فنی فاصله می‎گیریم و هر اندازه به تفسیر فنی نزدیک می‎شویم، از تفسیر دستوری فاصله می‎گیریم.

بحث‎های شلایر ماخر، تقریباً در همین اندازه، متوقف می‎شود. یعنی او پس از معرفی این دو گونه تفسیر و بیان ویژگی‎هایشان، چیزی فراتر از این پیش نمی‎رود. البته شلایر ماخر مطالب بسیار زیادی را در توضیح این دو گونه‎ی تفسیر و بیان ویژگی‎های آنها گفته است؛ اما حاصل کار شلایر ماخر، هم‌چنان که اشاره کردم، یک قواعد خاصی را به دست مفسر نمی‎دهد، که آن مفسر بتواند بر اساس آن قواعد، به تفسیر متن بپردازد. "دیلتای" کسی است که اندیشه‎ی شلایر ماخر را در زمینه هرمنوتیک به جهان معرفی کرد و در واقع شلایر ماخر را در کتابی که درباره‌ی زندگی او نوشت، پدر هرمنوتیک معاصر مطرح کرد. دیلتای انگیزه‎ی دیگری در جست‌وجوی هرمنوتیک دارد. هدف او دستیابی به قواعدی برای تفسیر متن نیست. مشکلی که دیلتای در روزگار خودش با آن مواجه است، مشکلی است که پزیتیویست‎ها در آن دوران مطرح کردند و دیلتای در قبال آن جریان پزیتیویستی می‎خواهد از آن چیزی که پزیتیویست‎ها به آن حمله کرده اند، دفاع کند. پزیتیویست‎ها که تأکیدشان بر آزمون‌پذیری گزاره‎ها است و هرگونه گزاره‎ی غیر قابل آزمون را فاقد معنا معرفی می‎کنند، علوم انسانی، به اصطلاح امروز ما، که در زمان دیلتای این اصطلاح وجود نداشته است و دیلتای خودش اصطلاح دیگری را جعل کرده است، تحت عنوان "علوم معنوی" که مقصودش همین علوم انسانی است. پزیتیویست‎ها حمله‎ی گسترده‌ای را بر علوم انسانی آغاز کرده اند و آنان اعلام کرده اند که، همه‌ی گزاره‎های مربوط به علوم انسانی، فاقد معنا است؛ چراکه این‎ها آزمون‌پذیر نیستند. البته در آن زمان بسیاری از شاخه‎های علوم انسانی نیز شناخته‌شده نبود و تنها برخی از زمینه‎های علوم انسانی مطرح بود. یکی از آن زمینه‎ها که در آن زمان جالب توجه پزیتیویست‎ها بود و دیلتای هم بسیار به این زمینه توجه داشت، تاریخ بود. از دید پزیتیویست‎ها، تاریخ گزاره‎های معنادار نداشت؛ به این دلیل که، گزاره‎های تاریخی، قابل آزمون تجربی نبودند. این امکان وجود ندارد، که ما یک حادثه‎ی تاریخی را که در یک ظرف خاص زمانی و موقعیت خاص مکانی اتفاق افتاده است، آن را در فضای دیگری بیازماییم. دوباره آن موقعیت را ایجاد کنیم تا ببینیم آیا همان حادثه با همان ویژگی‎ها رخ خواهد داد یا نه؟ بنابراین، آزمون تجربی در گزاره‎های تاریخی امکان‌پذیر نیست. پزیتیویست‎ها می‎گفتند: "این گونه گزاره‎ها فاقد معنا هستند و معنای محصلی ندارند." دیلتای در روزگاری زندگی می‎کرد که، تاریخ برای آلمانی‎ها اهمیت ویژه‌ای یافته بود. هویت آلمانی کم‌کم داشت در اروپا به صورت هویت مهمی مطرح می‎شد و در واقع زمینه‎ی جنبشی که بعدها به ناسیونال سوسیالیسم، یعنی جنبش نازیسم منتهی شد، آن زمینه فراهم می‎شد. در این فضای تاریخی خاص برای دیلتای بسیار



خرید و دانلود تحقیق درباره هرمنوتیک و قرآن