واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد اوصاف آب در قرآن 12 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

اوصاف آب در قرآن

 

گر رسد جز به خدا آب معین       چاه نوکنده بجوشد از زمین(مولوی)

 

خداوند درلابه لای آیات کریمه خویش و به دنبال کلمه ماء و آب، گاه صفاتی را مطرح می نماید که شناخت و تأمل دراین صفات خالی از فایده نیست.

 

ذیلاً به مواردی از این گونه کاربردها اشارت می شود:

برکت آب:

« ونزلنا من السماء ماء مبارکا فانبتنا به جنات و حب الحصید» (ق- 9)

«و از آسمان آبی پر برکت نازل کردیم و بوسیله آن باغها و دانه هایی را که درو می کنند رویاندیم.»

 

دراین آیه شریفه آب به صفت مبارک توصیف گردیده وخداوند نزولات آسمانی را آب های مبارک نامیده است. کلمه مبارک یعنی برکت یافته و واژه برکت را چنین معنا می کنند: ثبوت الخیر.

 

به خیر ثابت و پایدار برکت گفته می شود و هر شیء که چنین خصوصیتی دارد، مبارک است. به محل ثابت شدن آب نیز برکه می گویند. خداوند درقرآن گاه به شخصیت هایی که وجودشان محور خیرکثیروثابت الهی بر بندگان می باشد، صفت مبارک را نسبت داده است، مانند عیسی بن مریم(علیه السلام)

 

« وجعلنی مبارکا این ماکنت...»  (مریم- 31)

« و مرا –هر جا که باشم- وجودی پر برکت قرار داده‌؛...»

 

یا آنکه به شب عظیم و مهم قدر، شب مبارک گفته است: 

«انا انزلناه فی لیله مبارکه...»  (الدخان- 3)

« که ما آن را در شبی پر برکت نازل کردیم؛...»

 

زیرا خیرو تفضل خداونددراین شب، لایزال بر بندگان وی ریزش داشته و سرازیر است. توجه به این معانی و سایرکاربردهای صفت مبارک درمورد آب به ارزش این ماده اعجاب آورخلقت می افزایدوگواه آن است که آب خیر ثابت و پایداری برای بشریت و کره زمین می باشد.

 

 

طهارت آب:   

« و هو الذی ارسل الریح بشرا بین یدی رحمته و انزلنا من السماء ماء طهورا»  (الفرقان- 48)

«اوکسی است که بادها را بشارتگرانی پیش ازرحمتش فرستاد، و ازآسمان آبی پاک کننده نازل کردیم.»

 

دراین آیه خداوند عالیترین وصف( که همانا طهارت و پاکیزگی می باشد) را به آب نسبت می دهد، همان وصفی که دارندگان آن محبوب و مورد رحمت خداوند وجود هستند:  

«...ان الله یحب التوابین ویحب المتطهرین»  (البقره- 222)

«...خداوند، توبه کنندگان رادوست دارد، وپاکان را (نیز) دوست دارد.»

 

آب نیز طاهرومطهر است ومی تواندنزدیک کننده وعامل تقرب یافتن بندگان به مصدر لایزال الهی باشد.

 

 

جریان آب:  

 

« قل أرأیتم ان اصبح ماؤکم غورا فمن یاتیکم بماء معین» (الملک- 30)

« بگو: به من خبردهید اگرآبهای(سرزمین) شما در زمین فرو رود، چه کسی می تواند آب جاری و گوارا دردسترس شما قرار دهد؟!»

 

دراین آیه شریفه خداوند نکته ای جدی و مهم راطرح می کند که مسأله غور الماء وافت منابع آبی کره زمین وبه عبارتی کاهش سطح ایستابی منابع آب می باشد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد اوصاف آب در قرآن 12 ص


تحقیق در مورد نبرد حق و باطل در قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نبرد حق و باطل در قرآن(3)

 

یک ردیف آیات دیگر آیاتی است که نمونه اش آیه 76 سوره نساء است. از آیه 71 می خوانیم: یا ایها الذین امنوا خذوا حذرکم فانفرو اثبات أو انفروا جمیعاً ای اهل ایمان! احتیاط خودتان را بگیرید، یعنی درمقابل دشمن احتیاط خودتان را رعایت کنید. یا گروه گروه کوچ کنید یا همه با یکدیگر، ولی به هر حال درهرشرایطی احتیاط خودتان را از دست ندهید. و ان منکم لمن لیبطئن فان اصابتکم مصیبه قال قد انعم الله علی اذلم أکن معهم شهیداً. بعضی از این مردم منافق یا ضعیف الایمان هستند که کندی می کنند، این پا و آن پا می کنند، می خواهند خودشان را کنار بکشند، و وقتی که کنار کشیدند اگر مصیبتی بر شما وارد شود می گویند عجب شانس من گرفت! خدا خوب به من رحم کرد که من با اینها حاضر نبودم والا من هم آسیب می دیدم. یعنی یک مردمی که تابع این هستند که جریان چه پیش بیاید،اگر این جور شد می گویند چقدر خوب شد. قبلاً یک فکری ندارد. فرق مؤمن و غیر مؤمن این است که مؤمن از آن اولی که در راهش قدم برمی دارد فکرش تا آخر فرق نمی کند، شکست هم بخورد باز فکرش همان فکر اول است، پیروز هم بشود فکرش فکر اول است، چون از ابتدا ] معتقد بوده[ هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین (سوره توبه، آیه 52) ما موفق هستیم، کشته بشویم موفقیم. کشته هم نشویم موفقیم. ولی اینها دریک حالت دودلی زندگی می کنند که اگر آنها ناراحتی ببینند می گویند شانس ما گرفت، خدا به ما رحم کرد که ما آنجا نبودیم. برعکس اگر آنها پیروز شوند می گویند عجب کار بدی شد، خوب بود ما هم رفته بودیم.و لتئن اصابکم فضل من الله لیقولن کان لم تکن بینکم و بینه موده یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزاً عظیما.بعد می فرماید: فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره . بجنگند درراه خدا مردمی که زندگی دنیا را می فروشند درعوض آخرت، و هرکسی که در راه خدا بجنگد چه کشته شود یا غالب شود خدای متعال اجر عظیم به او می دهد. بعد می فرماید:«و ما لکم لاتقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء والولدان چه می شود شما را؟! چرا درراه خدا و در راه آن مستضعفین از مردان و زنان، مردم بیچاره ای که مستضعف و مستذل و اسیر دست آنها هستند ]نمی جنگید؟![ بروید برای نجات آنها؛ که این آیه دلالت می کند بر اینکه شرط جهاد این نیست که خودشان مورد هجوم واقع شده باشند، اگر عده ای درجای دیگر مورد هجوم و مورد استضعاف هستند دیگران می توانند برای نجات آنها وارد بشوند. الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها آنها که دست به دعا بلند کرده اند و می گویند: خدایا ما را از این شهری که مردمش ظالمند بیرون کن واجعل لنا من لدنک ولیاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً (26) از ناحیه خود برای ما سرپرست قرار بده و یاور قراربده.آیه محل نظرم این آیه است: الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله اهل ایمان درسبیل الله می جنگند. والذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت و اما کسانی که کافرند در راه طاغوت می جنگند، در راه شیطان می جنگند، در راه بت ها می جنگند، در راه انسانهایی که مثل بت هستند می جنگند. بعد می فرماید: فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفاً. این همه که ما مردم خودمان را از شیطان می ترسانیم یا ما را از شیطان می ترسانند که شیطان با اهل باطل است، مکر شیطان نمی دانید چقدر زیاد است! قرآن می گوید به عکس، مکر شیطان خیلی ضعیف است. بجنگید، از مکر شیطان نترسید. آیاتی ]درقرآن هست[ که مکر شیطان را - یعنی خدعه های شیطنت آمیز انسانها و یا خدعه هایی که شیاطین جن به اینها القا می کنند- به طور کلی ناچیز تلقی می کند. این آیه هم جزو همین آیات است.آیات سوره رومسوره روم، از آیه 1تا آیه .11 آیاتش را بخوانیم و ترجمه کنیم:بسم الله الرحمن الرحیم. الم. غلبت الروم. فی ادنی الارض و هم من بعد غلبهم سیغلبون. فی بضع سنین لله الامر من قبل و من بعد و یومئذ یفرح المؤمنون. بنصرالله ینصر من یشاء و هوالعزیز الرحیم. وعدالله لایخلف الله وعده ولکن اکثرالناس لایعلمون.اشاره به همان داستان معروف جنگ روم و ایران است که رومیها دریکی از جنگها که مقارن با دوران مکه بود شکست سختی از ایرانیها خوردند و این سبب خوشحالی مردم مکه شد. مردم مکه یعنی کفار جاهلیت خودشان را از نظر مسلک به ایرانیها نزدیکتر می دیدند تا رومیها، چون می گفتند این دین پیغمبر تیپش تیپ دین مسیح و یهود است و لهذا پیروزی ایرانیها را پیروزی خودشان می دانستند و پیروزی رومیها را پیروزی تیپ پیغمبر. اینها ایرانوفیل بودند و آنها روموفیل. خبر رسید که رومیها از ایرانیها شکست خوردند. اینها خیلی خوشحال شدند. آیه نازل شد که درکمتر از ده سال این شکست جبران خواهد شد، و امر دست خداست، کارها را جلو یا عقب ببرد، و نصرت دست خداست، خدا عزیز و رحیم است. در آخر فرمود که این وعده خداست، وعده خدا تخلف ندارد، حتماً خواهد شد، که سر این قضیه میان مسلمین و بعضی از کفار قریش گروبندی شد. یکی از مسلمانان اول گویا به سه سال گروبندی کرد، بعد که پیش پیغمبر آمد ایشان فرمود وحی به من رسیده که بضع سنین (بضع کمتر از ده سال را می گویند)، برو مدتش را تغییر بده. رفت و به او گفت تا کمتر از ده سال رومیها غلبه خواهند کرد. با همدیگر شرط بندی کردند. در وقتی که مسلمین به مدینه آمده بودند قضیه واقع شد یعنی رومیها ایرانیها را شکست دادند.غلبت الروم. فی ادنی الارض ]رومیها مغلوب شدند[ در نزدیکترین زمین یا در سرزمین پست و پایین (که الآن من درست حضور ذهن ندارم که چیست) و هم من بعد غلبهم سیغلبون. ولی بعد از این مغلوبیت عن قریب غالب خواهند شد. فی بضع سنین در اند سال (بضع معادل با کلمه «اند» در زبان فارسی است که بین 3تا10 را می گویند.) لله الامر من قبل و من بعد کار دست خداست از جلو و از بعد، همیشه کار دست خداست. و یومئذ یفرح المؤمنون. بنصرالله و آن روز برعکس امروز که کفار شادمانند مؤمنین به این نصرت الهی خوشحال خواهند شد. ینصر من یشاء و هوالعزیز الرحیم. خدا هرکه را بخواهد نصرت می دهد و او غالب و مهربان است. وعد الله لا یخلف الله وعده وعده ای است که خدا داده، تخلف هم نخواهد شد، این کار قطعی است. و لکن اکثر الناس لا یعلمون. یعلمون ظاهراً من الحیوه الدنیا و هم عن الآخره هم غافلون. اینها یک ظاهر و نمودی از دنیا را می دانند ولی از آخرت و پنهان و حقیقت غافلند.از اینجا بیشتر موردنظر است: اولم یتفکروا فی انفسهم ما خلق الله السموات و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل مسمی و ان کثیراً من الناس بلقاء ربهم لکافرون. آیا اینها با خود فکر نمی کنند که خدا این عوالم را، این سماوات و این زمین را و هرچه در بین آسمان و زمین هست بیهوده و عبث نیافریده، جهان بحق برپاست و تا مدت معینی که باید باشد هست ولی بسیاری از مردم به لقاء پروردگارشان کافرند یعنی آخرت و بازگشت به حق را ایمان ندارند در صورتی که اگر آخرت و بازگشت به حق نباشد این خلقت عبث و پوچ است.تا اینجا خلقت آسمان و زمین بود، از این به بعد وارد امری که مربوط به جامعه انسانی است می شود: او لم یسروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلهم نمی روند در زمین سیر کنند تا ببینند پایان کار کسانی که قبل از اینها و مانند اینها بودند به چه نکبت و بدبختی و به چه هلاکتی رسید یعنی اینها بر باطل هستند و باطل پایانش اینچنین است. کانوا اشد منهم قوه از اینها خیلی نیرومندتر بودند. و اثاروا الارض و عمروها اکثر مما عمروها زمین را اثاره کرده اند یعنی زمین را کنده اند و آباد کرده اند بیش از آنکه اینها آباد کرده اند، یعنی آنها مردمی بودند که خیلی کارها کرده ند. و جاءتهم رسلهم بالبینات پیغمبرانشان آمدند با دلایل روشن اینها را دعوت به حق کردند ولی اینها نپذیرفتند. فما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون. خداوند هرگز چنین نیست که به مردمی ظلم کند، خودشان به خودشان ظلم می کنند، یعنی وقتی که به آنها عرضه می شود و نمی پذیرند چنین پایان بدی دارند.باز همان مسئله حق و باطل و پیروزی حق است.

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد نبرد حق و باطل در قرآن


تحقیق در مورد قرآن وگسترش جهان 5 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 5 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

قرآن وگسترش جهان 

والسماء بنیناها بِاَیدٍ وانّا لموسعون1

ما آسمان را با قدرت بنا کردیم، وهمواره آن را وسعت بخشیدیم.

 

تفسیر هدایت:

 وآسمان را به نیرو آفریدیم .«واید» ،به معنی قوت ونیرواست ،شاید کلمه بنا الهام بخش آن باشد که در آفرینش واستحکام آسمان وارتباط میان اجزاء آن تدریج درکار بوده است . واین همه درباره آسمان صحت دارد. «وانا لموسعون» ، وما اسباب فراخی را فراهم می آوریم . درباره کلمه موسعون مفسران نظراتی داده اند. ابن عباس می گوید: معنی آن این است که ما توانائیم وبه قولی: سعه وگسترش در نزد ما است، ویا رزق را بر مخلوقاتمان گسترش می دهیم، ویا اینکه زمین را وسعت دادیم وبالاخره اختلافات بسیاری که در آن روزها غامض وغیر قابل فهم به نظر می رسید مشاهده می شود. ولی این را می دانیم که معنی ظاهری آیه این است  که پروردگار توانای ما بنای آسمان را پیوسته وسعت می دهد، که با حقایق علمی هم مطابقت دارد.

 

■ این که زمین وکرات دیگر مواد اثیری  پراکنده در فضا را به خود جذب می کنند، گویی همچون دستگاههای بزرگ پاکسازی هستند که پیوسته به رفت وروب فضا اشتغال دارند وهمین سبب رشد ونمو دایمی آنان می شود.

 

■ آسمان پیوسته در حال گسترش است گویی که روزی صورت کره واحدی داشته ودر آن انفجار عظیمی صورت گرفته وپس از آن به گسترش ادامه داده وفاصله میان جرمهای آن پیوسته در حال افزایش بوده است وبه گفته جورج گاموف، فضای محیط ما از میلیاردها کهکشان تشکیل شده که در حال گسترش سریع است.

 

درواقع جهان ما ساکن نیست، ومعرفت پیدا کردن به این حقیقت، کلیدی برای معماهای جهان است. واکنون جهان در حال انبساط وانقباض وگسترش دائمی قرار گرفته است .ومایه شگفتی آن که بنابر آنچه گفته اند،هرچه از یکدیگر دورتر می شوند سرعت دور شدن آنها از یکدیگر افزایش پیدا می کند . وحالا این گسترش تا چه اندازه امتداد پیدا می کند وکجا متوقف خواهد شد؟دانش همه اینها درنزد خدا می باشد ولی این گسترش عظیم بدون تدبیر ونگهبانی از جانب سلطان عالمی که توازن آن را حفظ می کند وبه تدبیر امور آن می پردازد صورت پذیر نمی باشد.

 

واما معماهای آسمانی هنوز بسیار است وامکان دارد با ساختن وسایل پیشرفته بعضی از این معماها گشوده شود واین آیات الهی به صورت بهتر شناسائی وخوبتر شناخته شوند. ودراین جا به این گفته اکتفا می کنیم که عدد کهکشانها قابل شمارش نیست واین مطلب از تصاویری که به وسیله دوربینهای نزدیک کننده آسمانی گرفته شده است آشکار می شود.2

 

در تفسیر منهج الصادقین هم به قوت کامله خداوند وبنا کردن آسمان ووسعت دادن روزی بر بندگان اشاره شده است .3

 

در تفسیر نمونه آمده است که : اید، به معنی قدرت وقوت است همان گونه که در دیگر آیات قرآن نیزبه این معنی آمده است وبعضی از مفسران به معنی نعمت هم ذکر کرده اند،اما در اینجا اشاره به قدرت کامله خداوند بزرگ در آفرینش آسمانها دارد.

 

به هر حال جمله انّا لموسعون ، ما پیوسته وسعت می بخشیم، به وضوح می رساند که خداوند، آسمانها را که با قدرت کامله اش آفریده است پیوسته گسترش می دهد و از آنجا که این مطلب در گذشته بر دانشمندان و مفسران روشن نبود ،بسیاری این جمله را به معنی توسعه رزق از سوی خدا بر بندگان از طریق نزول باران ،یا از طریق مختلف تفسیر کرده اند .و بعضی آن را به معنی غنا و بی نیازی خداوند می دانند که هر قدربخشش و عطا کند از خزائن کاسته و کم نمی شود.

ولی با توجه به مساله آفرینش آسمان ها در جمله قبل و با توجه به کشفیات اخیر دانشمندان در مساله گسترش جهان که از طریق مشاهدات حسی نیز تایید شده است معنی لطیف تری برای آیه می توان یافت و آن اینکه خداوند آسمان ها را آفریده و دائماً گسترش می دهد.4

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد قرآن وگسترش جهان 5 ص


تحقیق در مورد قرآن و حرکت منظومه شمسی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تحقیق درباره بررسی حرکت منظومه شمسی در قرآن

والشمس تجری لمستقرلها ذلک تقدیرالعزیز العلیم لا الشمس ینبغی لها ان تدرک القمر ولا اللیل سابق النهار وکل فلک یسبحون

وخورشید که پیوسته به سوی قرارگاهش درحرکت است،این تقدیر خداوند قادر ودانااست ونه برای خورشید سزاوار است که به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی می گیرد و هر کدام از آنها در مسیر خود شناورند.1

 

دلیل دیگر بر قدرت کامله ما آفتاب است که می رود وحرکت می کند برای قرارگاهی که او رااست یعنی همیشه حرکت می کند تا هنگام انقضای دنیا ویا برای حد معینی که هر شبانه روز دور به آن منتهی می شود وقرائت ائمه (علیهم السلام) است که مستقرلها،به نصب یعنی آفتاب همیشه متحرک است ونیست آنرا سکونی. در کتاب توحید از ابوذر غفاری رحمه الله  نقل کرده که روزی من دست مبارک حضرت رسالت پناه را گرفته پیاده به راهی می رفتیم ونظر بر آفتاب داشتیم تا آنکه غروب کرد،پس من گفتم ای رسول خدا آفتاب به کجا فرود می رود؟ حضرت فرمودند: درآسمان بلند می شود از سمائی به سمائی دیگر تا آنکه به آسمان هفتم در زیرعرش می رسد ودر آنجا سجده می کند وفرشتگانی که موکل برآنند آنها نیز به سجده در می آیند. پس آفتاب می گویدای پروردگار من به کجا امر می کنی که طلوع کنم ا زمحل غروب من یااز موضع طلوع ؟واین است معنی قول خدای تعالی که فرموده : والشمس تجری لمستقرلها.

 

ذلک تقدیرالعزیز العلیم : این است که صنع پرودگار که غالب است بر مملکت خود ،دانااست بر ظواهر وبواطن اشیاء.(لا الشمس ینبغی لها ان تدرک القمر) نیست آفتاب را سزاوار که اینکه ادراک کند ماه را ودریابد ماه را درآن سرعت زیراکه قمر تمام دوازده برج را درعرض یک ماه قطع کند وآفتاب دریک سال (ولا اللیل سابق النهار) محتمل است که مراداز لیل قمر باشد واز نهار شمس یعنی نه ماه پیش گیرنده است بر آفتاب وحاصل کلام آنکه چنانچه آفتاب سرعت ماه را در نمی تواند یافت ، همچنین ماه نیز در ضیاء وروشنی بر آفتاب سبقت نتواند گیرد وبه  نور آفتاب  نتواندرسید بلکه ماه کسب نور از آفتاب کند، وبعضی این چنین تفسیر کرده اند که نیست آنکه شب غلبه کند به روشنی روز بر وجهی که دوشب یا بیشتر با هم جمع شوند که میان آنها روز نباشد . بلکه همیشه شب وروز متعاقبانند وآنچه از حدیث حضرت (علیه السلام) استفاده می گردد مراد این است که شب درخلقت سبقت بر نهار گرفته بلکه اول نهار خلق شده وبعد از آن شب.2

 

 

تفسیر مجمع البیان:

درقول خدا،لمستقرلها، چند قول است .

◄ جماعتی ازمفسرین گفته اند خورشید حرکت می کند برای پایان عمرش در موقع سپری شدن دنیا پس همواره حرکت می کند تا دنیا آخر شود. ابومسلم گوید: واین معنا با معنای لامستقر لها یکی می باشد. یعنی برایش قرارو توقفی نیست تا دنیا تمام شود.

◄ قتاده می گوید: که خورشید برای یک وقت سیر وحرکت می کند واز آن تجاوز نمی کند ومتخلف نمی شود.

◄ اینکه خورشید حرکت می کند به سوی دورترین منازلش درزمستان وتابستان که از آن تجاو زنمی کند وکم هم نمی گذارد ومقصود این است که برای آن  در بلندی حدی است که از آن تجاوز نمی کندونیز برای خورشید در



خرید و دانلود تحقیق در مورد قرآن و حرکت منظومه شمسی


تحقیق در مورد قرآن و حرکت منظومه شمسی 12 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

قرآن وحرکت منظومه شمسی

والشمس تجری لمستقرلها ذلک تقدیرالعزیز العلیم لا الشمس ینبغی لها ان تدرک القمر ولا اللیل سابق النهار وکل فلک یسبحون

وخورشید که پیوسته به سوی قرارگاهش درحرکت است،این تقدیر خداوند قادر ودانااست ونه برای خورشید سزاوار است که به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی می گیرد و هر کدام از آنها در مسیر خود شناورند.1

 

دلیل دیگر بر قدرت کامله ما آفتاب است که می رود وحرکت می کند برای قرارگاهی که او رااست یعنی همیشه حرکت می کند تا هنگام انقضای دنیا ویا برای حد معینی که هر شبانه روز دور به آن منتهی می شود وقرائت ائمه (علیهم السلام) است که مستقرلها،به نصب یعنی آفتاب همیشه متحرک است ونیست آنرا سکونی. در کتاب توحید از ابوذر غفاری رحمه الله  نقل کرده که روزی من دست مبارک حضرت رسالت پناه را گرفته پیاده به راهی می رفتیم ونظر بر آفتاب داشتیم تا آنکه غروب کرد،پس من گفتم ای رسول خدا آفتاب به کجا فرود می رود؟ حضرت فرمودند: درآسمان بلند می شود از سمائی به سمائی دیگر تا آنکه به آسمان هفتم در زیرعرش می رسد ودر آنجا سجده می کند وفرشتگانی که موکل برآنند آنها نیز به سجده در می آیند. پس آفتاب می گویدای پروردگار من به کجا امر می کنی که طلوع کنم ا زمحل غروب من یااز موضع طلوع ؟واین است معنی قول خدای تعالی که فرموده : والشمس تجری لمستقرلها.

 

ذلک تقدیرالعزیز العلیم : این است که صنع پرودگار که غالب است بر مملکت خود ،دانااست بر ظواهر وبواطن اشیاء.(لا الشمس ینبغی لها ان تدرک القمر) نیست آفتاب را سزاوار که اینکه ادراک کند ماه را ودریابد ماه را درآن سرعت زیراکه قمر تمام دوازده برج را درعرض یک ماه قطع کند وآفتاب دریک سال (ولا اللیل سابق النهار) محتمل است که مراداز لیل قمر باشد واز نهار شمس یعنی نه ماه پیش گیرنده است بر آفتاب وحاصل کلام آنکه چنانچه آفتاب سرعت ماه را در نمی تواند یافت ، همچنین ماه نیز در ضیاء وروشنی بر آفتاب سبقت نتواند گیرد وبه  نور آفتاب  نتواندرسید بلکه ماه کسب نور از آفتاب کند، وبعضی این چنین تفسیر کرده اند که نیست آنکه شب غلبه کند به روشنی روز بر وجهی که دوشب یا بیشتر با هم جمع شوند که میان آنها روز نباشد . بلکه همیشه شب وروز متعاقبانند وآنچه از حدیث حضرت (علیه السلام) استفاده می گردد مراد این است که شب درخلقت سبقت بر نهار گرفته بلکه اول نهار خلق شده وبعد از آن شب.2

 

 

تفسیر مجمع البیان:

درقول خدا،لمستقرلها، چند قول است .



خرید و دانلود تحقیق در مورد قرآن و حرکت منظومه شمسی 12 ص