لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ارزیابی زیست محیطی
تحلیل تصمیم گیری با منطق فازی برای ارزیابی آسیب پذیری زیست محیطی یکپارچه در ناحیه میانی اقیانوس اطلس
چکیده :
یک روش تحلیل تصمیم با منطق فازی برای یکپارچه ساختن شاخص های اکولوژیک ایجاد گردید. این روش ترکیبی از روش رتبه بندی فازی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) است. این روش قادر به رتبه بندی اکوسیستمها بر حسب شرایط زیست محیطی بوده و اثرات تجمعی در سراسر یک ناحیه وسیع را نشان می دهد. با استفاده از داده های مربوط به پوشش اراضی جمعیت، جاده ها، رودخانه ها، آلودگی هوا و توپوگرافی ناحیه میانی اقیانوس اطلس ، توانستیم مناطقی را کشف کنیم که در شرایط نسبتاً ضعیفی قرار داشته و یا در آینده در معرض نابودی قرار می گیرند. این روش، یک راه حل آسان و جامع ارائه داد که با کمک آن، توانستیم از توانایی های تئوری مجموعه فازی در ترکیب با AHP برای ارزیابی اکولوژیکی بهره گیریم. علاوه بر این، روش پیشنهادی می تواند به عنوان زیربنایی برای ارزیابی سیاستهای زیست محیطی مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل ناحیه ای شرایط زیست محیطی و آسیب پذیری، یک چالش قابل توجه در ارزیابی را ارائه می دهد. منابع جدید اطلاعاتی از تصویر برداری ماهواره ای و اصول جدیدی که در اکولوژی منظر طبیعی زمین تدوین شده اند، موقعیتهای هیجان انگیزی را خلق می کنند. اما برای بهره برداری از این موقعیتها، لازم است به تعدادی از مشکلات فنی اشاره نماییم .
یکی از مهمترین مشکلات ارزیابی آسیب پذیری ناحیه ای، یکپارچه ساختن اطلاعات بدست آمده از منابع مختلف در یک رتبه بندی عمومی برای ریسک مربوطه است. در یک مقیاس فضایی کوچکتر مثلاً در یک حوزه آبریز، تمرکز روی نقاط انتهایی خاص یا ایجاد یک شاخص روی یکپارچگی کلی محیط، ممکن است راهکارهای عملی برای یکپارچه ساختن اطلاعات ارایه نماید، اما این راهکارهای ساده مواجه با انتقادات جدی خواهند شد. این مشکل می تواند در مقیاسهای ناحیه ای بزرگتر که در آن اطلاعات دیگری از قبیل اکوسیستمهای خاکی و آبی، تغییرات کاربری اراضی و محرکهای محیطی در کنار هم وجود دارد، بسیار پیچیده تر شود.
یکی از مشکلات بحرانی در ارزیابی یکپارچه، مواجهه با خطاهای نامعلوم ناشی از منابع مختلف از قبیل خطا در اندازه گیری یا مدلسازی، عدم دقت در شناسایی روابط بین محرکها و گیرنده های محیطی، و حتی ابهام در تعریف ریسک است. مجموعه مقادیر اندازه گیری شده و محاسبه شده که با یکدیگر ادغام می شوند، بطور پیچیده ای با هم در ارتباطند و نمی توان آنها را از نظر آماری مستقل در نظر گرفت. یک راه حل دقیق برای ارزیابی یکپارچه، بر مبنای تئوری فضای حالت یا تحلیل چند متغیری مورد نیاز است. این مقاله، یک راهکار اولیه برای مدل تحلیل تصمیم با منطق فازی، برای ارزیابی آسیب پذیری اکولوژیک ارائه می نماید. این روش ترکیبی از روش رتبه بندی فازی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) است. علاوه بر این، از روش تحلیل اجزای اصلی (PCA) به عنوان راهنما در ساختن سلسله مراتب برای AHP استفاده گردیده است. این روش قادر است اکوسیستم ها را بر حسب شرایط زیست محیطی و اثرات تجمعی مربوطه در سراسر یک ناحیه وسیع، رتبه بندی نماید.
مواد و روشها
داده ها
برای این تحلیل، 26 عدد از کل 33 شاخص موجود در اطلس زمین در ناحیه میانی اقیانوس اطلس (جدول1) به تفکیک هر حوزه آبریز و با استفاده از نقشه های هیدرولوژیک 8 رقمی موسسه تحقیقات زمین شناسی ایالات متحده (USGS)، برای 123 حزه آبریز در ناحیه میانی اقیانوس اطلس (شکل1) آنالیز کردیم. سایر 7 شاخص باقیمانده به دلیل فقدان داده ها آنالیز نشدند.
روشها
رتبه بندی فازی : برای شاخصهای اکولوژیک، خطا های نامعلوم همواره وجود دارند. از این رو، لازم است مقادیر شاخصها به همراه اطلاعات مربوط به خطاهای نامعلوم آنها ارائه گردند. اگر شاخصها مستقل باشند، مشکلی پیش نمی آید زیرا می توانیم شاخصها را به صورت زوج دوتایی ‹‹مقدار، خطا›› تعریف کنیم. اما استفاده از این زوجهای دوتایی در محاسبات پیچیده تر بعدی، نظیر ارزابی اکولوژیک یکپارچه با کمک راه حلهای سنتی آمار و احتمالات، هم از نظر تئوری و هم از نظر عملی، مشکل ساز خواهد شد .
یکی از دلایل عمده این امر آن است که ارتباط بین محرکها و گیرنده های محیطی، روشن نیست و بی نهایت پیچیدگی ایجاد می نماید. در چنین مواردی، تئوری مجموعه های فازی یک راه حل تکمیلی خوب به نظر می رسد. با کمک راه حل منطق فازی، و با استفاده از مجموعه های فازی، خطاهای نامعلوم مربوط به شاخصها می توانند با مقادیر واقعی شاخصها مرتبط گردند. از آنجایی که شاخصها توسط مجموعه های فازی نمایش داده می شوند، تکنیکهای فازی متفاوتی وجود دارند که می توانند برای تسهیل در محاسبات مختلف روی شاخصهای فازی مورد استفاده قرار گیرند. برخی از این تکنیکها عبارتند از : حساب فازی، مدلسازی قانونمند فازی و رتبه بندی فازی. چندین مطالعه زیست محیطی در این زمینه اخیراً انجام گرفته است. به عنوان مثال، Silvert منطق فازی را برای به دست آوردن شاخصهای فازی در شرایط زیست محیطی و نیز برای طبقه بندی اثرات اکولوژیک مورد استفاده قرار داده است. با این وجود، راه حل فازی در ارزیابی اکولوژیک، هنوز راهی نسبتاً جدید محسوب می شود.
اگر داده های یک شاخص برای تمام حوزه های آبریز مورد مطالعه به فرم مجموعه های فازی باشند، آنگاه می توان از رتبه بندی فازی برای بدست آوردن رتبه بندی حوزه های آّریز بر حسب آن شاخص استفاده نمود. در این مقاله ما از روش رتبه بندی فازی که اخیراً
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ارزیابی زیست محیطی
تحلیل تصمیم گیری با منطق فازی برای ارزیابی آسیب پذیری زیست محیطی یکپارچه در ناحیه میانی اقیانوس اطلس
چکیده :
یک روش تحلیل تصمیم با منطق فازی برای یکپارچه ساختن شاخص های اکولوژیک ایجاد گردید. این روش ترکیبی از روش رتبه بندی فازی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) است. این روش قادر به رتبه بندی اکوسیستمها بر حسب شرایط زیست محیطی بوده و اثرات تجمعی در سراسر یک ناحیه وسیع را نشان می دهد. با استفاده از داده های مربوط به پوشش اراضی جمعیت، جاده ها، رودخانه ها، آلودگی هوا و توپوگرافی ناحیه میانی اقیانوس اطلس ، توانستیم مناطقی را کشف کنیم که در شرایط نسبتاً ضعیفی قرار داشته و یا در آینده در معرض نابودی قرار می گیرند. این روش، یک راه حل آسان و جامع ارائه داد که با کمک آن، توانستیم از توانایی های تئوری مجموعه فازی در ترکیب با AHP برای ارزیابی اکولوژیکی بهره گیریم. علاوه بر این، روش پیشنهادی می تواند به عنوان زیربنایی برای ارزیابی سیاستهای زیست محیطی مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل ناحیه ای شرایط زیست محیطی و آسیب پذیری، یک چالش قابل توجه در ارزیابی را ارائه می دهد. منابع جدید اطلاعاتی از تصویر برداری ماهواره ای و اصول جدیدی که در اکولوژی منظر طبیعی زمین تدوین شده اند، موقعیتهای هیجان انگیزی را خلق می کنند. اما برای بهره برداری از این موقعیتها، لازم است به تعدادی از مشکلات فنی اشاره نماییم .
یکی از مهمترین مشکلات ارزیابی آسیب پذیری ناحیه ای، یکپارچه ساختن اطلاعات بدست آمده از منابع مختلف در یک رتبه بندی عمومی برای ریسک مربوطه است. در یک مقیاس فضایی کوچکتر مثلاً در یک حوزه آبریز، تمرکز روی نقاط انتهایی خاص یا ایجاد یک شاخص روی یکپارچگی کلی محیط، ممکن است راهکارهای عملی برای یکپارچه ساختن اطلاعات ارایه نماید، اما این راهکارهای ساده مواجه با انتقادات جدی خواهند شد. این مشکل می تواند در مقیاسهای ناحیه ای بزرگتر که در آن اطلاعات دیگری از قبیل اکوسیستمهای خاکی و آبی، تغییرات کاربری اراضی و محرکهای محیطی در کنار هم وجود دارد، بسیار پیچیده تر شود.
یکی از مشکلات بحرانی در ارزیابی یکپارچه، مواجهه با خطاهای نامعلوم ناشی از منابع مختلف از قبیل خطا در اندازه گیری یا مدلسازی، عدم دقت در شناسایی روابط بین محرکها و گیرنده های محیطی، و حتی ابهام در تعریف ریسک است. مجموعه مقادیر اندازه گیری شده و محاسبه شده که با یکدیگر ادغام می شوند، بطور پیچیده ای با هم در ارتباطند و نمی توان آنها را از نظر آماری مستقل در نظر گرفت. یک راه حل دقیق برای ارزیابی یکپارچه، بر مبنای تئوری فضای حالت یا تحلیل چند متغیری مورد نیاز است. این مقاله، یک راهکار اولیه برای مدل تحلیل تصمیم با منطق فازی، برای ارزیابی آسیب پذیری اکولوژیک ارائه می نماید. این روش ترکیبی از روش رتبه بندی فازی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) است. علاوه بر این، از روش تحلیل اجزای اصلی (PCA) به عنوان راهنما در ساختن سلسله مراتب برای AHP استفاده گردیده است. این روش قادر است اکوسیستم ها را بر حسب شرایط زیست محیطی و اثرات تجمعی مربوطه در سراسر یک ناحیه وسیع، رتبه بندی نماید.
مواد و روشها
داده ها
برای این تحلیل، 26 عدد از کل 33 شاخص موجود در اطلس زمین در ناحیه میانی اقیانوس اطلس (جدول1) به تفکیک هر حوزه آبریز و با استفاده از نقشه های هیدرولوژیک 8 رقمی موسسه تحقیقات زمین شناسی ایالات متحده (USGS)، برای 123 حزه آبریز در ناحیه میانی اقیانوس اطلس (شکل1) آنالیز کردیم. سایر 7 شاخص باقیمانده به دلیل فقدان داده ها آنالیز نشدند.
روشها
رتبه بندی فازی : برای شاخصهای اکولوژیک، خطا های نامعلوم همواره وجود دارند. از این رو، لازم است مقادیر شاخصها به همراه اطلاعات مربوط به خطاهای نامعلوم آنها ارائه گردند. اگر شاخصها مستقل باشند، مشکلی پیش نمی آید زیرا می توانیم شاخصها را به صورت زوج دوتایی ‹‹مقدار، خطا›› تعریف کنیم. اما استفاده از این زوجهای دوتایی در محاسبات پیچیده تر بعدی، نظیر ارزابی اکولوژیک یکپارچه با کمک راه حلهای سنتی آمار و احتمالات، هم از نظر تئوری و هم از نظر عملی، مشکل ساز خواهد شد .
یکی از دلایل عمده این امر آن است که ارتباط بین محرکها و گیرنده های محیطی، روشن نیست و بی نهایت پیچیدگی ایجاد می نماید. در چنین مواردی، تئوری مجموعه های فازی یک راه حل تکمیلی خوب به نظر می رسد. با کمک راه حل منطق فازی، و با استفاده از مجموعه های فازی، خطاهای نامعلوم مربوط به شاخصها می توانند با مقادیر واقعی شاخصها مرتبط گردند. از آنجایی که شاخصها توسط مجموعه های فازی نمایش داده می شوند، تکنیکهای فازی متفاوتی وجود دارند که می توانند برای تسهیل در محاسبات مختلف روی شاخصهای فازی مورد استفاده قرار گیرند. برخی از این تکنیکها عبارتند از : حساب فازی، مدلسازی قانونمند فازی و رتبه بندی فازی. چندین مطالعه زیست محیطی در این زمینه اخیراً انجام گرفته است. به عنوان مثال، Silvert منطق فازی را برای به دست آوردن شاخصهای فازی در شرایط زیست محیطی و نیز برای طبقه بندی اثرات اکولوژیک مورد استفاده قرار داده است. با این وجود، راه حل فازی در ارزیابی اکولوژیک، هنوز راهی نسبتاً جدید محسوب می شود.
اگر داده های یک شاخص برای تمام حوزه های آبریز مورد مطالعه به فرم مجموعه های فازی باشند، آنگاه می توان از رتبه بندی فازی برای بدست آوردن رتبه بندی حوزه های آّریز بر حسب آن شاخص استفاده نمود. در این مقاله ما از روش رتبه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اخلاق زیست محیطی(1)
نویسنده : روبرت الیوت
مترجم : مرضیه سلیمانی
اخلاق زیست محیطی چیست؟
پارک ملی کاکادو(2)، در منطقه حفاظت شدة شمال استرالیا، شامل بیشهزارهای تنومند، باتلاقها و آبراهههایی است که گونهای از تنوع غنی حیات را پدید میآورد. این پارک دارای گونههایی است که در هیچ کجای دیگر یافت نمیشوند.گونههایی مثل طوطی کلاه به سر(3) و لاکپشت دماغ خوکی(4) که هر دو جزء گونههای در معرض خطرند. کاکادو محیطی تفریحی است که در عین حال لذتهای زیبایی شناسانه را به بازدیدکنندگان خود ارائه کرده و فرصتهای تحقیقاتی را برای پژوهشگران فراهم میآورد. بسیاری میاندیشند که کاکادو مکانی سرشار از زیبایی بوده و به لحاظ اکولوژیکی دارای اهمیت فراوانی است و این اندیشه، خود ناشی از اهمیت معنوی بومیان جاوین(5) است. علاوه بر اینها کاکادو دارای معادن غنی طلا، پلاتینیوم، پالادیوم(6) و اورانیوم است که برخی تصور میکنند باید مورد استخراج و بهرهبرداری قرار گیرند. اما طرفداران محیط زیست میگویند اگر چنین اتفاقی رخ دهد، جنبههای تفریحی، هنر شناسانه و فرصتهای پژوهشی- که قبلا ذکر آن رفت- رو به نقصان میگذارند. زیبایی کاکادو تقلیل خواهد یافت، گونههای کمیاب گیاهی و جانوری از بین میروند، غنای زیست بومی منطقه کاهش مییابد، طبیعی بودن این مکان به خطر افتاده و بیاعتبار میشود و ارزشهای معنوی جاوین تنزل پیدا میکند. بیش از این معادن گوناگون کاکادو مورد استخراج قرار گرفته و اکنون فشارهای بیشتری هست که خواهان، کندوکاو و بهرهبرداری گستردهتر از این معادن است. آیا باید اجازة این استخراجها صادر شود؟ آیا اصلا باید برای هر گونه استخراجی اجازه صادر شود؟ چگونه میتوان برای این پرسشهای اخلاقی، پاسخهای دقیقی یافت؟
بدون تردید شواهد تجربی یا واقعی دارای نقش مهم و اساسیاند. به عنوان مثال، مخالفان بهرهبرداری از معادن ادعا میکنند که این کار احتمالا رودخانهها را آلوده میکند، حیات وحش را مسموم میکند، حیات گونههای کمیاب را به مخاطره افکنده و اکوسیستمهای گوناگون آنجا راه به هم میریزد. این مخالفت با استخراج معادن، بر پایة امور واقعی و تجربههای عملی مطرح میشود و مدعی است چنین اتفاقهایی پیش از این نیز به وقوع پیوسته است. در مقابل، بسیاری از طرفداران بهرهبرداری از معادن، این ادعاهای تجربی را مورد تردید قرار دادهاند و حتی در میان آنها عدهای هستند که معتقدند حتی اگر این مخالفتها و ادعاها حقیقی باشند، بهتر است کار استخراج ادامه یابد. در واقع فیصله یافتن این امور، متضمن آن نیست که بحث اصلی هم فروکش کرده و رفع و رجوع شده است کشمکشها پیرامون این امور تنها در رویارویی با یک پس زمینه خاص دارای معنا بوده و تنها در مقابله با آن نوع زمینه، فوایدی خواهد داشت. از سوی دیگر تفاوتهای موجود در این پس زمینه، خود موجب پدید آمدن ارزیابیهای متفاوت در خصوص آن عملی میشود که باید انجام پذیرد. عوامل تشکیل دهندة این زمینه عبارتنداز : خواستهها، الویتها،اهداف، مقاصد و اصول و از جمله اصول اخلاقی. ممکن است یک محیط باور بخواهد بداند که آیا عمل استخراج، تهدیدی برای حیات وحش به شمار میرود یا نه؟ چرا که او میخواهد حیات وحش حفظ شود یا جدیتر از این، به این دلیل که وی میاندیشد اسباب مرگ حیات وحش را فراهم آوردن، یک خطای اخلاقی است . این زمینة ارزیابانه، اصول اخلاقی را شامل نمیشود چرا که ممکن است برخی از مردم انسانهایی غیراخلاقی و یا نوعی از انسانهای خودمدار باشند. ولی بهرحال بسیاری از مردم خواهان آنند که اعمال خودشان و کردارهای دیگران- از جمله کنشهای حکومتها، شرکتهای سهامی و انجمنهای شهر- با اصول اخلاقی وفق داشته باشد. برای چنین مردمی شفافیت مجادله پیرامون کاکادو مستلزم رویکرد به اصولی است که در خصوص رفتار ما با طبیعت وحش، راهنماییهای اخلاقی پیش رویمان نهاده و ما را قادر میسازد به سوالاتی از این دست پاسخ دهیم: چه میشود اگر اعمال و رفتار ما موجب انقراض یک گونه شود؟ چه خواهد شد اگر کنشهای ما باعث مرگ حیوانات خاص شود؟ چه اهمیتی دارد اگر ما باعث فرسایش گستردة کاکادو شویم؟ چه اتفاقی میافتد اگر ما رودخانة جنوبی تمساح(7) را به نهری عاری از زندگی بدل کنیم؟ آیا بهتر این است که کاکادو را حفظ کنیم یا به تولید انبوه ثروتهای مادی بپردازیم که ممکن است زندگی تعدادی انسان را بهبود بخشد؟ آیا انقراض یک گونه، بهایی قابل قبول برای افزایش فرصت اشتغال است؟ اصول ذکر شده- که هدایت کنندة سلوک ما با طبیعت وحش است- نوعی اخلاق محیطی، در کلیترین مفهوم خویش، را پی میریزد. این اخلاق، خود شامل نظریهها و مکتبهای گوناگون و متنوعی است که در عین رقابت با یکدیگر، گاه با یکدیگر همپوشی نیز دارند.
کسانی که دارای نقطه نظرات اخلاقی- از نوع محیط زیستی آن- هستند، به نوعی از اخلاق پایبندند که حداقل بر یک، و معمولا بر تعدادی از اصول مشخص متکی است.
محیط باوری را در نظر بگیرید که میگوید انقراض یک گونه به عنوان پیامد رفتار انسانی، چیز بدی است، احتمالا حتی آنقدر بد، که اصلا دلیل این رفتار انسانی مهم نیست. همین امر میتواند در یک اخلاق زیست محیطی، به عنوان یک اصل در نظر گرفته شود. با این حال یک محیط باور- بدون اینکه ترسیمی چنان آشکار از موضوع داشته باشد- میتواند کاملا پایبند به این نقطهنظر باشد که انقراض گونهها و مسائل مشابه، به خودی خود و کاملا مجزا از هرگونه پیامدی که ممکن است به بار بیاورد، بد است. احتمال دیگر آن است که این اصل فینفسه اصلی پایه و بنیادی نیست، بلکه خود به اصلی متکی است که دغدغة رفاه انسانی داشتن را توصیه میکند و با این اعتقاد که انقراض گونهها به انسان آسیب میرساند. روشن ساختن الزامات اخلاقی، نخستین گام در جهت ارزیابی نقادانه یا توجیه انتقادی آن است. اگر ما در مورد اخلاقهای زیست محیطی گوناگون و رقابتگری که با آنها مواجهایم، حکم صادر کنیم؛ قطعا توجیه ضرورت مییابد. این کافی نیست که سیاستهای زیست محیطی با اصول بنیادی این اخلاق محیطی یا آن دیگری همخوانی و مطابقت داشته باشد، بلکه این سیاستها باید با درستی و صدق این اخلاق وفق داشته و یا آن دیگری را بهتر توجیه کند. در اینجا ما با دو پرسش رو به روییم: چگونه میتوان یک اخلاق زیست محیطی را به تفصیل شرح داد؟ چگونه میتوان اخلاق زیست محیطی قانونی و رسمی را توجیه کرد؟
اخلاق انسان محور
عدهای تصور میکنند که سیاستهای زیستمحیطی باید تنها بر پایة تأثیرگذاریشان بر روی انسان مورد ارزیابی قرار گیرند (ن.ک باکستر، 1974 و نورتن، 1988). این دیدگاه موجب پدید آمدن اخلاق زیست محیطی انسان محور شده است. اگرچه سودباوران کلاسیک،رنج کشیدن حیوانات را هم در ارزیابیهای خود لحاظ میکنند، نوعی سودباوری- که به ما توصیه میکند در مقابل رنجها و ناراحتیهای انسان، حداکثر تمتع را از شادکامی و خرسندیاش برگیریم- نمونهای از همین اخلاق انسان محور است. پایبندی به این اخلاق، شخص را عمیقا ملزم میسازد که پیامدهای گوناگون شقوق مختلف گزینش در مورد کاکادو را در بستر لذت و الم انسانها مورد محاسبه قرار دهد. ما میتوانیم دریابیم که استخراج معادن کاکادو، غنای اکولوژیکی باتلاقهای آنجا را کاهش میدهد و اگر چنین اتفاقی رخ دهد، عدهای از انسانها ناشاد و اندوهگین خواهند شد. مثلا ممکن است برخی از مردم به دلیل وضعیت اسفناک حیوانات خاص آن منطقه متأثر شوند. احتمالا عدهای دیگر به خاطر از بین رفتن گونههای گیاهی و حیوانی غمگین میشوند و شاید بعضی انسانها- از جمله نسل آینده- شانس بهرهگیری از لذتهای زیبایی شناسیک یا متمتع شدن از خرسندی ناشی از تفریحات خاص را از دست بدهند، این امکان وجود دارد که تغییرات آب و هوایی، تغییر در الگوهای بارش و تغییرات دیگری از این دست، تأثیرات نامطلوبی بر عدهای دیگر از مردم برجای گذارد. دیگران شاید به علت ویرانی و غارت مناطقی که گونهای تعلق عاطفی و معنوی بدان داشتهاند، دچار آسیبهای روحی و روانی شوند.
در یک محاسبه ریاضی، تمامی این تأثیرات و پیامدهای منفی از همة سودمندیها و شادکامیهایی کم میشوند که استخراج معادن کاکادو به همراه خواهد داشت. یک اخلاق انسان محور میتواند به شکلگیری توافقات بنیادی با سیاستهای محیطباوران منجر شود. اما به هر حال این قضاوت با در نظر گرفتن علایق انسانها به تنهایی و به خودی خود غنیتر شده است. یکی از راههای مفید برای طرح و بیان این اخلاق این است که بگوییم این اخلاق تنها انسانهای به لحاظ اخلاقی قابل ملاحظه را مورد بحث و بررسی قرار میدهد. یک چیز هنگامی به لحاظ اخلاقی مهم و قابل ملاحظه است که به خاطر خودش، شخصا و فینفسه و مستقل از سودمندیاش به عنوان ابزاری برای دیگر اهداف، وارد حوزه ارزیابی اخلاقی شود.
لاکپشت دماغ خوکی را در نظر بگیرید. در اخلاق انسان محوری که پیش از این توضیح داده شد، نه گونهای از این لاکپشت به عنوان یک کل و نه تک به تک اعضای آن، به لحاظ اخلاقی قابل ملاحظه و مهماند. تنها شادی و اندوه انسانهاست که به لحاظ اخلاقی مهم است، و این لذت و الم ممکن است از آنچه که برای لاکپشتها اتفاق میدهد تأثیر بپذیرد، یا ممکن است از آن متأثر نشود.
اخلاق جانور محور
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
گرافیک محیطی:
تصویراز بدوخلقت بازندگیانسان بودهو درزندگی اونقشی داشتهاست. آثار کاربردی بجای مانده نشان میدهد که انسانها همواره فضای زندگی خود را با عناصر مختلف تزیین میکردهاند وسعی در مانوس ساختن فضای زندگی خود با روح خود داشتهاند. در تاریخ تمدنهای گذشته نقوشی تصویری، اصلیترین عناصر هنر پردازی بودهاند. امروزهنیز باگسترش زبان و نزدیک شدن ملتها به یکدیگر نمادهای تصویری جایگاه و کارکرد خودرا درارتباطهای شهری ومحیطهای عمومی از قبیل فرودگاهها، پارکها، مکانهای ورزشی، فروشگاهها و همچنین نمایشگاههای عرضه محصولات و سایر به منظور ایجاد سریع و آسان حفظ کرده و از اهمیت ویژهای برخوردار گشتهاند. این نمادها ضمن همگانی بودن دارای صراحت و سرعت در انتقال مفاهیم و زیبایی و سادگی در خود هستند.
گرافیک محیطی یک کار مشارکتی است که معماران، طراحانشهری، طراحان صنعتی، مهندسین مواد، متخصصین فضای سبز، طراحان گرافیک، روان شناسان و جامعه شناسان در آن دخالت مستقیم دارند و همکاری همه جانبه آنها باعث ایجاد فضایی مطبوع و استفاده از مواد مناسب خواهد شد که علاوه به زیبایی و دوام صرفه جویی در هزینهها را در پی خواهد داشت.
طراح گرافیک سعی در هویت بخشیدن، بازسازی و استفاده بهینه از محیط دارد. گرایشهای او بر جامعه اثر گذاشته و میتواند سلیقه محیط و مردم منطقه را تغییر دهد. طراح گرافیک با استفاده صحیح از رنگ، فرم، نقوش و تصاویر گوناگون نوعی هماهنگی بصری در محیط ایجاد میکند که باعث ایجاد رفاه، امنیت، راههای صحیح و کنترل به محیط نمایشگاهی و جلب مراجعه کننده خواهد شد و این امر برای غرفههای بزرگ، فروشگاههای بزرگ، مراکز فرهنگی و صاحبان صنایع و کالا بسیار با اهمیت است. زیرا که ایجاد یک ذهنیت عمومی که به آسانی قابل تشخیص باشد برای بقاء و رشد یک شرکت در بازار رقابتی ضروری است.
کارکرد گرافیک محیطی در نمایشگاهها عبارت است از: ایجاد زیبایی، ایجاد هویت، بالا بردن سطح هنر بین مخاطبین، ایجاد فضای صمیمیتر، که علاوه بر تاثیر مثبتی که به مخاطب دارد در روحیه افراد پرسنل و شاغل در محیطهای نمایشگاهی نیز دارد- که در نهایت از این راه باعث تبلیغ و کسب درآمد برای صاحبان محصولات عرضه شده میباشد.
ایجاد پیوند میان محیط و مخاطب
ایجاد پیوند و تطابق میان محیطهای اجتماعی و شهری با فرهنگ و مردم جامعه بی شک نتیجهارتباط میانطراحان، هنرمندان، مهندسین، جامعه شناسان و روان شناسان آن جامعه است و در طراحی محیطهای نمایشگاهی، نقشی طراحان گرافیک و ایجاد ارتباط هرچند مستحکمتر وبیشتر بامخاطب و هماهنگی این فضاها با تصاویر بصری حاضر در محیطهای اجتماعی دیگر من جمله سطح شهر از اهمیت بسزایی برخوردار است. که این نکته خود باعث هرچه سریعتر ارتباط برقرار کردن مخاطب با این گونه محیطها است و گویای نکته بین طراح گرافیک.
ارتباط در عصر حاضر فرمهای مختلفی را دربرمیگیرد و ایجاد فضاها و قراردادها باعثسریع و سهولت در این امر و استفاده از محیط به نحو مطلوب میگردد. گرافیک محیطی میتواند شرایط استفاده بهتر انسان از محیط را مهیا کند، نکات غیر ضروری و نادرست آن را حذف و به نکات مهم و ضروری تاکید مینماید.
غرفه آرایی که زیر مجموعهای است از گرافیک محیطی، آمیزهای از هنر علم است، طراحی باید ترکیبی از تاثیرات خلاق موثر باشد، به صورت بررسی منطقی و عملگرا نتیجه چنین ترکیبی سبب به وجود آمدن علائمی میشود که به طور موثر با مردم ارتباط برقرار کرده و سعی میکند با استفاده از تجربههای خلاق هنری شرایط مناسب برای بهره بردن انسانها از محیط به وجود آورد.
درعصر حاضرو جوامعامروز با گسترشی دامنه ارتباطات و تنوع محیطهای تبلیغاتی نیاز به برقراری روابط منطقی و درست بر مبنای اصول و مبانی بصری بیش از هر زمان دیگر حس شده و در این رابطه ایجاد نظم، تکامل و زیبایی بوسیله گرافیک محیطی میتواند در ارتباط انسان با محیط اطراف خویش بسیار موثر باشد. غرفه آرایی با استفاده از زبان گرافیک ویژگیهای این حرفه، با توجه به محیط و عوامل آن با انسان ارتباط برقرار کرده و باعث ایجاد نظم و تعادل بصری میان عناصر بکار رفته در محیط اجتماعی و مخاطب آن میشود.
- رابطه تایپوگرافی و غرفه آرایی
اگر بپذیریم که هر اثر گرافیکی به اعتبار دو عنصر تصویر و نوشتار به وجود میآید، کیفیت و اعتبار نوشتار به لحاظ کاری که نوشتهها صورت میگیرد، تایپوگرافی است و اگر حساسیت بصری به هر شکل روی حروف به وجود بیاید، یک اثر تیاپوگرافی خلق شده است.
گرافیک به عنوان هنری حاوی پیامی معین یا به بیانی منعکس کننده پیامهای معین به افرادمعین در کنار محیطهای نمایشگاهیجایگاه مشخص والزامی دارد. اصول بصری موجود در هنر گرافیک دستمایهای است در نظام دادن به ارائه خطی مشخص به درستترین شکل از نظر هنری و فنی.
طراح گرافیک با توجه به نظریات و خواستههای صاحبان و سفارش دهندگان غرفهها کاربرد فرهنگی هنری خود را در قالب بیان صحیح از محصول همراه با اصول زیبا شناسی منعکس میکند. به سبب تنوع محصولات و سفارش دهندگان غرفه آرایی و در نتیجه وسعت ارتباطی با گروههای مختلف از یک طرف و همسویی و همخوانی نقش گرافیک با خط و تصویر باعث میشود که این هندسی مرز عامل تعیین کننده در ایجاد ارتباط داشته باشد. با تاسف در اثر هجوم بی رویه فرمهای غربی در کارهای گرافیک و ارائه آن به مخاطبان این فن از راه صحیح و واقعی خود خارج گشته است و عناصر جلب توجه برای بیننده بیشتر از عواملی است که با فرهنگ سرزمین ما غرابت دارد. نقش فرهنگی خط و تصویر و ایجاد هماهنگی میان این دو از دید باز در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
هنر محیطی :
«اُسکارواید» اظهار می داشت که «طبیعت از هنر تقلید می کند» او چگونگی ارتباط بین هنر و محیط را که به وسیله یک امر فوق العاده هنر محیطی «Environmental Art» در دهه های 1970 تغییر شکل یافته بود را نمی توانست تصور کند.
یکی از مهمترین جنبه های هنری بی پیرایه یا بی چیز که کمتر مورد تحلیل قرار گرفته و غالباً از نظرها پنهان می ماند، جابه جایی توجه بیننده از یک شیء تنها، به روی مجموعه یک چیدمان است.
هنر محیطی اصطلاحی برای توصیف آثار سه بعدی که تماشاگر بتواند به فضای آنها داخل شود و خود را در محیطی ساخته شده حس کند.
سابقه تچربیات جدی در هنر محیطی (Environmental Art) یا هنر چیدمان (Installation Art) به دهه 1920 و کارهای دادائیست ها همچون کرت شوئیترز و سپس سورئالیست ها و پیشگامان هنر پاپ باز میگردد.
ولی این اصطلاح (هنر محیطی) به صورت هنری مستقل از اواخر دهه 1950 رایج شد.
کشف عمیق آرمانی تکنیکی که کارهای هنری تجربه کرده اند، ارتباط بین هنر و محیط را معنا می بخشد. در هنر محیطی طبیعت، هنر است. کوهها، دره ها و پدیده های طبیعی و فضاهای عمیق و باز، پایه و اساس پروژه های هنری جدید هستند. هنرمند از محدودیتهای کارهای محبوس در موزه ها یا گالری ها رهایی یافته است و این امر سبب افزایش دید یا منظر هنری هنرمند گردیده است.
در اوایل دهه های هفتاد، شماری از هنرمندان که مورد عنایت اقتصاد گشاده دست اما به شدت مشکوک ارزشهای فراگیر هنری و فرهنگی قرار می گرفتند، از طریق کار با فضاهای محیطی به کشف دیگر باره ی برخی از ویژگیهای بدیع هنر، که در اثر پیشرفتهای تمدن مدفون شده بود، همت گماشتند و مجدداً آنرا شکوفا ساختند. این هنرمندان، بر این باور بودند که انگیزه اولیه آفرینش هنری نه در تزئین، سرگرمی گذرا یا کسب مقام و مال، بلکه در فعالیت پرمعنایی ریشه دارد که هنرمند و مخاطبش را از راههای خاص در تماس با جهان قرار میدهد. این هنرمندان از زندگی بصری فاصله گرفتند و با محیط های طبیعی ارتباط نزدیکی برقرار کردند.
هنرمندان محیطی ایفای نقش های مستقیم در طبیعت را انتخاب کردند؛ زیستن، تجربه و کنش متقابل با آن و نه فقط نمایش آن. در نتیجه علاقه واقعی هنرمندان محیطی (روند) آفرینش هنری است، نه فقط محصول و کار تمام شده اش. موضوع، مواد خام یا روشهای کار مدّنظر این هنرمندان نیست، بلکه علاقه ی آنها به دیدگاهی گسترده تر از آفرینش هنری و از این راه کشف خود است.
بر اثر کنش های متقابل این عناصر، فضاهای شخصی، روانی و جسمانی آفریده شده که همانند هنرمندان سازنده آنها منحصر به فرد و تکرار نشدنی هستند.
یک مفهوم از هنر محیطی از نظریات هنر و از مفاهیمی از هنری که با طبیعت پیوند دارد بسط پیدا کرده است. در اینجا منظور از طبیعت (محیطی) است که «هنر محیطی» در آن به وقوع می پیوندد.
اصطلاح هنر محیطی و هنرمندانی که در این زمینه کار می کنند به همان اندازه که طبیعی هستند، فرهنگی هم هستند. انسانها هنر را به عنوان یک عمل فرهنگی خلق کردند که شامل طبیعت نیز می شود.
آنچه که هنر محیطی نامیده می شود، به عنوان یک فرم هنری که درگیر ارتباط گونه ی ما و اجتماعات ما با سیاره ای که روی آن زندگی می کنیم. هنر محیطی برای موفق بودن باید با تمامی شرایط خارجی، فیزیکی یا اجتماعی ـ فرهنگی که می توانند فرد یا گروهی را تحت تأثیر قرار دهند، سروکار داشته باشند.
برخی از هنرمندان محیطی زمین را به عنوان هسته اصلی کار خود انتخاب می کنند نه به عنوان یک ماده فیزیکی.
آنها زمین را به عنوان یک مفهوم درک می کنند. هنرمندان معاصر، به طریقی مشابه، محیط را به عنوان نقلی تاریخی در نظر می گیرند.
(Robert Smithson) رابرت اسمیتسون، تفکراتی است درباره ی زمان زمین شناسی و تاریخ مدفون در درون لایه های زمین.
کار اسمیتسون ادراکات تازه ای را درباره ی چشم انداز معاصر و چگونگی ارتباط ما با آنها به روشی مثبت ممکن می سازد.
رابرت اسمیتسون یکی از هنرمندان هنر محیطی است که به هنر زمینی مشهور شده است.
کارهای این قسمت به هنرمند به عنوان فردی که دارای ارتباط مستقیم با زمین است می پردازد.
بعضی از هنرمندان محیطی از بدن خود استفاده می کنند تا یک ارتباط کنشی با محیط ارگانیک برقرار سازند.
آنها بر ارتباطی مهم و سمبلیک با زمین تأکید کرده و یک نوع آئین معاصر خلق می کنند.
رابرت اسمیتسون هنرمندی که در شکل سنجیده تفکر درگیر است، آثار زمینی او به عنوان خدماتی عمل می کردند که ادراک ها و احساسات تازه ای را درباره زمین، رشد صنعتی و ارتباط ما با جامعه برای ما به ارمغان می آورد.
اسمیتسون نخستین هنرمند آمریکایی در زمینه آثار زمینی است. هنر اسمیتسون، هنری همگانی بود. زیرا در دسترس همه مردم قرار داشت.
اسکله حلزونی در دریاچه Salt lake یکی از کارهای فوق العاده اسمیتسون است.
بعد از پنج سال خشکسالی پیاپی چیزی بزرگتر از توده ی مارپیچ سیاه رنگ بازالتی نبود، اما رسوب نمک آنرا مبدل به حجم سفید رنگی کرده بود.
تغییری که طراحان این گونه آثار هیچ گاه از قبل نمی توانند برای آن تصمیم گیری کنند.
اسمیتسون به گونه ای خردمندانه فرم حلزونی را برای حجم خاکریز خود انتخاب کرده بود. نشانه ای که باستانی و جهانی است. او جهت چرخش این فرم حلزونی را معکوس کرد. حرکت معکوس آن نه تنها خبر از ابدیت می دهد، بلکه معنای ضمنی آب روان و اُدیه انسانی را همراه خود دارد.
خط افقی ساحل به تشابه جهان حاکی است.