لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
آشنایی با مسجد گوهرشاد
مسجد گوهرشاد، یکی از بناهای باشکوه و باستانی عهد تیموری است که در اوایل قرن نهم قمری بنا شده است.این بنای تاریخی در جنوب حرم مطهر رضوی قرار دارد و به رواقهای دارالسیاده و دار الحفاظ متصل است.
این مسجد به دستور بانو گوهرشاد، دختر امیر غیاث الدین ترخان، از امرای جغتایی، همسر شاهرخ تیموری در سال 821 قمری توسط معمار معروف ایرانی، قوام الدین شیرازی، با بهکارگیری سبک معماری دوران تیموری ساخته شد.
کاشیکاری مسجد، نمونهای از شاهکارهای عهد تیموری است. طاقهای گنبدی شکل مسجد و منارههای آن با ویژگی و تزیینات خاص و با استفاده از سبک مقرنس، همچنین نقوش و خطوط دیواری بر روی زمینه گچی و معرقکاری ممتاز عصر تیموری، جلوههای بینظیری را به نمایش گذاشته است.
این بنای باستانی، نمونه کامل و برجسته هنر ایرانی به شمار میرود که تمام خصوصیات و ویژگیهای معماری سنتی در آن بهکار رفته است.
بهویژه ایوان جنوبی مسجد به نام ایوان مقصوره، با حدود 500 متر مربع مساحت، 37 متر طول و 25.5 متر ارتفاع، از باشکوهترین ایوانهای مسجد است.
ضلعهای مسجد، همه با کاشیهای معرق نفیس آراسته شده و در تمام دیوارها و غرفههای آن اسماء الله و آیات قرآن و احادیثی که بعضی مربوط به مسجد است، وجود دارد.
کتیبه ممتاز و تاریخی بایسنقر (فرزند گوهرشاد) که از بهترین ثلثنویسان عهد تیموری بوده، با زیباترین خطوط ثلث بر پیشانی ایوان مقصوره خودنمایی میکند و تاریخ بنای مسجد بر کاشی معرق، در این کتیبه به چشم میخورد.
محراب، یک پارچه از سنگ مرمر با تزیینات و کندهکاری و کتیبهای در میان مقرنسکاریهای آن، نمایانگر هنر آن دوران است.
منبر صاحب الزمان (عج) واقع در کنار محراب ایوان مقصوره، از لحاظ قدمت حائز اهمیت است.
این منبر نفیس، از چوب گردو و گلابی با شیوه منبتکاری بدون به کار رفتن میخ در آن، به دست پر توان استاد محمد نجار خراسانی، منبت کار معروف عصر فتحعلی شاه قاجار ساخته شده است.
منبر صاحب الزمان (عج) در سال 1325 شمسی توسط مرحوم استاد حیدر نیکنام گلپایگانی مرمت شد.
گنبد رفیع مسجد بر فراز ایوان مقصوره، بر عظمت این بنا افزوده است. ارتفاع گنبد حدود 41 متر و فضای خالی بین دو پوشش گنبد، 10 متر است. سطح خارجی آن با آجر لعابدار و یک کتیبه با خط کوفی تزیین شده است.
در دو طرف این ایوان، دو مناره هر کدام به ارتفاع 43 متر از کف مسجد ساخته شده و دارای کتیبههایی چند است. مسجد گوهرشاد صحنی به وسعت 2800 متر مربع دارد و زیربنای آن 9400 متر مربع است.
بنای مسجد شامل 8 ایوان بزرگ و هفت شبستان است. گنبد خانه پشت ایوان مقصوره، با شبستانهای یک طبقه، بخشهای مختلف مسجد را به هم ربط میدهد.
ایوان جنوبی، ایوان مقصوره نام دارد و ایوان شمالی، معروف به ایوان دار السیاده است. ایوان شرقی، ایوان اعتکاف نامیده میشود و ایوان غربی، ایوان شیخ بهاء الدین نامگذاری شده است.
نام بانو گوهرشاد، بانی مسجد، در ایوان شمالی مسجد (ایوان دارالسیاده) بر کاشی معرق به رنگ زرد و خط ثلث نوشته شده است. این ایوان با معرقکاری زیبایی تزیین شده و بر سر در ورودی آن به رواق دارالسیاده، پنجرهای نقره از آثار عهد قاجاریه نصب شده است.
دو ایوان شرقی و غربی مسجد گوهرشاد، با معرقکاری ممتاز و کتیبههایی به خط ثلث، مسجد را به رواق امام خمینی (قدس سره) و بست شیخ بهاء الدین مرتبط میکند.
این مسجد در طول زمان بر اثر عوامل طیبعی و انسانی صدمات زیادی دیده است؛ از جمله در زمین لرزه سال 1084، ایوان مقصوره صدماتی دید که مورد بازسازی قرار گرفت.
مرمتهای دیگر مسجد پس از گلوله باران روسها در سال 1330 هـ.ق بود که به صدمه دیدن گنبد و ایوانهای مسجد انجامید. گنبد و ایوان مقصوره و ایوانهای شرقی و غربی مسجد در سال 1339 قمری مورد بازسازی اساسی قرار گرفت.
سردرها:
سردرها برای شکل دادن به مجموعه بارگاه منور امام (علیه السلام) طراحی شدهاند. در سه ورودی از خیابانهای شیرازی، نواب صفوی و طبرسی، سردرهایی با زیربنای بیش از 70 هزار متر مربع احداث شده است.
سردر شیرازی:
سردر شیرازی، در مسیر ورود زائران از خیابان شیرازی واقع شده و با 24625 متر مربع مساحت و 25492 متر مربع زیربنا، در غرب اماکن متبرکه ساخته شده است.
سردر نواب صفوی:
این سردر، در مسیر ورود زائران از خیابان نواب صفوی واقع شده است. 16164 متر مربع مساحت، 16850 متر مربع زیربنا دارد و در شرق اماکن متبرکه واقع شده است.
سردر طبرسی:
سردر طبرسی، در مسیر ورود زائران از خیابان طبرسی و در شمال اماکن متبرکه و روضه منوره واقع شده است و 26923 متر مربع مساحت و 27715 متر مربع زیربنا دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
مسجد سمبل هنر اسلامی
در نگاهی به معماری و هنر اسلامی دو وجهه نظر معنوی و صوری (1) درآراءمستشرقینی چون«بورکهارت»و«کربن»از یکسو و«آرنولد»و«گدار»از سوی دیگرظهوری کامل دارد. بورکهارت و کربن و اتینگهاوسن چنان به هنر اسلامی نگریستهاند کهحتی در خانه ساده کعبه جهانی از رمز و راز دیدهاند (2) ،در حالی که نگاه پوزیتویستی گدارو آرنولد و کونل به معماری و نقاشی چنان است که گویی اسلام در آغاز چون فکر واندیشه مردم بادیه نشین، برهوتی بیفکر و هنر بیش نبوده است (3) .هر چند میان این دواندیشه جدایی و شقاقی بنیادی وجود دارد،اما گهگاه به هم نزدیک میشوند.گدار کسانیرا که هنر معماری اسلامی را اغلب از طریق مطالعه در عناصر مختلف ایرانی،بیزانسی و غیره مورد مطالعه قرار میدهند مورد انتقاد قرار میدهند.به عقیده او هنر قبل از هر چیزانعکاس روح هنرمند و جلوه نمایان قدرتهایی است که آن را رهبری میکنند،و تکنیکمعماری هم مانند تکلم جز وسیله ابراز و آلتی در خدمت«روح»نیست.عامل اصلی درمعماری هم بیش از هر چیز وجود معمار است و اصل مهم در هنر معماری یک قوم،روحاجتماعی آن قوم است.به نظر گدار معماری یونان نه یک طریقه ساختمان بلکه عصارهنمایان روح موزون پسند قوم یونانی است.معماری رومی از ریشه گرفته تا شاخ و برگشمظهر صفات نظم و قدرت و اوتیلیتاریسم(مذهب سودانگاری) آنان است که از ممیزاتروح رومی برشمرده میشود.معماری بیزانسی پرتوی از آمیزش روح آسیایی و یونانیبیزانس است،چنانکه کلیساهای بزرگ غرب عظمت روح و پرستش آنان را مینماید.
علی رغم این نظر،او مجددا از نظرگاه معنوی و روحانی درباره هنر اسلامی دور میشود.
گدار معتقد است که روح اسلام در آغاز عقیم بود و جز اصول اخلاقی چیزی همراهنداشت.از این نظر نمیتوانستبا ایجاد الهامی یک هنر جدید را ابداع کند.از این لحاظگدار،اسلام را برای ابداع هنری به مراتب ضعیفتر از مسیحیت محسوب میدارد (4) .
به همین جهت نیز او معماری اسلامی را مبدع نمیداند.به این معنی که به زعم او اغلب آنچهدر اسلام ابداع شد بسیار بد و نا موزون بود،چون نه شکل تازهای در ساختمان ابداع (Pantheon) ساختمانی را تکمیل (Partenon) و پانتئون نمودو نه یک روش پارتنون کرد.ازاین نقطه نظر هیچیک از ساختمانهای اسلامی قابل مقایسه با«پانتئون (Amiens) نیستند.مساجد هم رویهمرفته جنبه اقتباسی دارند. رم»یا«کلیسایآمین»
در مقابل این نظر،بورکهارت در شرح پیدایی معماری اسلامی از جمله در اشاره بهقبة الصخره(گنبد سنگ بزرگ)در بیت المقدس-که شرحش خواهد آمد-معتقد استنخستین فضایی که توانست کمال گنبد مرکزی معماری رومی و بیزانسی را ظاهر گرداند،تنها اقلیمی اسلامی بود.در این اقلیم خلوص عرفان افلاطونی خویش را نمودار میکند (5) .
این خلوص در توحید و یگانگی خدای متعال و ازلی و ابدی ظهور مینماید (6) .به نظر او نقطه اشتراک هنر بیزانسی و هنر آغازین اسلامی در همین عناصر افلاطونی هنر بیزانساست،همچنین ساحتحکمت اشراقی هنر بیزانس که در اسلام نیز منعکس است میتواندعنصر وحدت بخش این دو باشد.
در اینجا میتوان این نظر گدار را پذیرفت که اسلام ابتدا بیشتر سفارش دهنده بود ومعماران زرتشتی ایران و مسیحی بیزانس سفارشات هنری حکمرانان و ثروتمندانمسلمان را طراحی و اجراء میکردند،اما به تدریجبه اقتضای مواجید و احوالات و نگرشدینی خود که از وحی و تعلیم قرآنی پیامبر و ائمه نشات میگرفت در عناصر ناسازگار وبیگانه با ذوق و تفکر دینی اسلام تغییر دادند و آن را به روح خود نزدیکتر ساختند،تاآنکه به تدریجبینش دینی ناشی از علم و بصیرت روحانی که با ابتدای به آیه شریفه قرآنی«کل من علیها فان»جهان ماده و دنیا را سر به سر خیالی و فانی تلقی میکرد،دلبستگی بهدوام ابنیه و عمارات را بیوجه یافتند.بنابر این نمیتوان در مطالعه هنر اسلامی به صرفآنچه مسلمانان از عالم شرک یونانی-مسیحی و ایرانی-زرتشتی اقتباس کردند به تئوریو تبیین مبانی معماری اسلامی پرداخت،بلکه باید مبادی هنر مقدس اسلامی را مولودالهامی درونی دانست که از عالم قدس اسلامی پرتو گرفته و در تمام تجلیات فکری و هنری آشکار گردید.
همین مبانی و مبادی روحانی است که موجب گردیده است هنر اسلامی علی رغمکثرت مواد و اقوام و اقلیمها بیش از هنر دیگر ملل یگانگی پیدا کند.بورکهارت تنها هنربودایی را در این مورد قابل قیاس با هنر اسلامی میداند.با این تفاوت که عاملوحدت بخش در هنر بودایی مضامین هنری است،از جمله«شمایل بودا»در حالاتتکوین و تمکین روح و تفکر یا تعلیم و«گل نیلوفر»آبی همچون تصویری از روح که دربرابر پرتو ازلی میشکفد و«ماندالا»(در سانسکریتبه مفهوم دایره است و در آیین بودا،افلاک را به مفهومی دینی با دوایر جلوهگر میساختند)که همچون مظهر هماهنگی افلاکنمودار میشود.اما در هنر اسلامی صور و الحان از حواس ظاهر دور میشوند و حتیظاهرا بر پایه تعلیمات دینی تکوین نمییابند،با این وجود روح دینی خود را کاملا بروزمیدهند.و علی رغم فقدان مضمون و موضوع مقدس، مقدسند.در حقیقت وحدت هنراسلامی به وحدت الهام و فیضان و جوشش روح و سنت اسلامی بر میگردد. ارنست کونل هنر شناس مشهور آلمانی در باب معماری اسلام در آغاز، چنینمیگوید:پیغمبر(ص)و جانشینان اولیه او که از هر گونه تجمل بیهوده صرفنظر میکردندبه هیچ وجه نخواستند از قدرت روز افزون سیاسی و مذهبی خویش جهت ایجاد کاخهایعظیم و عبادتگاههایی مجلل استفاده نمایند.ولی در سال 661 میلادی تغییری اساسیبه وجود آمد و خلافت از مدینه به دمشق منتقل گردید.در اینجا در پایتخت قدیمیسوریه،به زودی ایجاد عبادتگاههایی برای مذهب فاتح آغاز میشود که از نظر تجمل، در مقایسه با معابد کفار و کلیساهای مسیحیت،چیزی کسر ندارد.
عبارات فوق آیا به معنی سیر به سوی کمال است؟
قدر مسلم این است که نپرداختن پیامبر و خلفای راشدین به بناهای عظیم در حقیقترجوع به عدم توجه انبیاء و اولیاء به دنیا دارد،از اینجا هر چه تاریخ دین از صدر خویشدور میشود،از عمق و باطن و سادگی آن کاسته بر سطحیت و ظاهر پرستی و تشریفاتآن افزوده میشود.به این معنی،مؤمنین به جای رفتن به اصل و باطن به ظاهر دینمیپردازند،مساجد و معابد و کلیسای ساده اولیه به تدریجسادگی خویش را از دستمیدهند و تجمل و عظمت ظاهر بر آنها غلبه پیدا میکند. در تمدن اسلامی نیز چون هر تمدن دینی،چنین سیری تکوینی در معماری دینی وسنتی جامعه صورت گرفته است،علی الخصوص عدم حضور محک و معماری کههمه چیز به آن عرضه و حق و باطل آن تعیین شود این حالت را تشدید کرد،اما به تدریجعالم اسلامی در معماری نیز اقامه گردید و از برخی جهات مهمترین هنر دین اسلامبه شمار آمد.
به هر تقدیر معماریی در تمدن اسلامی شکل گرفت که در آن معماری یونانی،سریانی،ایرانی، هندی و مصری شرکت داشتند و اعتقادات اسلامی اساس تالیف اینمعماریهای متفاوت بود. ساختمان ساده مسجد مدینه از اولین صور مساجد اسلامیاست،اما این ساختمان چیزی نبود جز مقداری سنگچین که قسمتی از سقف آن را بالیفهای خرما پوشانده به صورت سایهبان در آورده بودند.ابتدا جهت قبله به سویبیت المقدس بود و سپس به سوی کعبه تغییر کرد.صورت و معنای این ساختمان مبنای همهمساجد اولیه اسلام قرار گرفت.در این ساختمان هیچ اثر بیگانه یونانی-رومی یا ایرانیوجود نداشت و کاملا مستقل بود.وجود امام و ماموم و جهت قبله و محل وضو و ورودصورتی خاص به مسجد اولیه میداد (7) .اما از آنجا که در دوره امویه اولین مساجد بابهرهگیری از هنر ملل و نحل مغلوب اسلام ساخته شدند،این اصول را میبایستی باروایت پیامبر در باب عرش الهی و نیز ساختمان مکعب شکل کعبه بر ماده بناهایساخته شده تحمیل میکردند تا صورت اسلامی پیدا کند.
عناصر اولین مساجد و اماکن مقدس اسلامی اغلب کلیساهای مسیحی بیزانسی واراند،قبة الصخره،مسجد الاقصی و مسجد جامع دمشق اموی چنیناند.در واقع تعداد زیادی ازکلیساها را در شام(سوریه،لبنان،فلسطین و اردن)به مسجد مبدل کرده بودند.این امریعنی تبدیل کلیسا به مسجد با تغییر دادن جهت آن در نواحی شمال مکه از شرق به طرفجنوب صورت گرفت (8) ،به طوری که ایوان طویل ستوندار آن به حرم عریضی مبدل گشت.
برای ساختن محراب در جهت دیوار رو به مکه،طرح کلیسا به عنوان سر مشق قرار گرفتو برای ایجاد مناره از برجهای قدیمی آژیر استفاده شد رواق مسجد که در جهت محرابقرار گرفته بود تعریض شد و به تدریج مناره به مرکز دیوار بنا تغییر مکان یافت.
سبک فوق،سبک اغلب مساجدی است که به دست امویان در شرق و غرب ساختهشد و پس از احیای معماری ایرانی در شرق،در غرب استمرار یافت مسجد اموی دمشقبه عنوان نمونه مساجد ستوندار نمونه خوبی برای مساجد غرب عالم اسلامی گردید.
برای ساختن«مسجد اقصی»در محوطه حرم شریف بیت المقدس نیز از بعضی ازقسمتهای کلیسای یوستینیانوس استفاده و«مسجد قرطبه»بدون عدول از سبک و طرحسوری ساخته شد.شکل مسجد نیز بنابر مناطق مختلف متفاوت شد.در مصر به صورتمربع،در سوریه به شکل مستطیل افقی و در مراکش به صورت یک مستطیل عمودی ظاهرگردید.تنها«مسجد عمر»در بیت المقدس که در حقیقت مسجد نیست از این قاعده عدولکرده و به صورت یک هشت ضلعی ستارهوار ساخته شد.این مسجد بر گرد سنگی بر آمده از زمین بنا شده است (9) . بنابر روایات تورات این سنگ محل ذبح اسحاق و بنابربرخی روایات اسلامی محل فرود اسرای حضرت نبی(ص)در سرزمین پیامبران است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
مسجد حکیم اصفهان
تاریخچه اصفهان
اصفهان در میان شهرهای ایران گوهری یگانه است که در پی فراز و فرودهای تاریخی و از پس غبار قرون و اعصار همچنان درخششی ناب و سحرانگیز دارد. چنان تازه و پرطراوت است که گوئی هم امروز پا به عرصه هستی نهاده و چنان اصیل و ریشه دار که گوئی همواره بوده. فرهنگ غنی و طبیعت زیبای اصفهان هماهنگی شگفتی دارند چنانکه گوئی بازتاب یکدیگرند.گنبدهای فیروزه ای ، آسمان آبی را طنین تکرار بخشیده ، گلدسته های بلند ، ندای خاموش چنارهای کهنسال را که آیه های خاکی خداوندند به بانگی رسا نغمه توحید سرداده و نقش و نگار گل و بوته ها و اسلیمی ها ، باغهای خرم و شاخه های پرشکوه را بی خزان و جاودان کرده و جلوه های رنگ و نور در کاشی ها ، آفتاب درخشان اصفهان را معنای تازه ای بخشیده است.اصفهان از دیرباز بخاطر وجود پربرکت زاینده رود ، این سرچشمه حیات ، از کانونهای مهم زندگی در این سرزمین بوده است ، چنانچه در تمامی ادوار تاریخی شناخته شده از شهرهای مهم ایران به شمار میرفته است.در دوره هخامنشی آن را گابا یا گی می نامیده اند که بعدا به جی تبدیل شده و از اقامتگاههای ویژه پادشاهان و از استانهای مهم ایران بوده است. در دوره اشکانی نیز اصفهان یکی از چهار ایالت پهله قدیم و از مراکز مهم حکومت اشکانی بوده است . قلعه سارویه و گنجینه بزرگ کتاب آن مربوط به همین دوره است. در دوره ساسانی اصفهان مرکز تجمع سپاهیان و پادگان مرکزی ایران بوده است و از همین رو آن را اسپاهان یا سپاهان نامیده اند. اصفهان در سال 21 هجری به تصرف سپاهیان اسلام در آمد و در سده های چهارم و پنجم هجری در دوره حکومت دیلمیان اصفهان پیشرفت و عمران بسیاری یافت ، کتابخانه بزرگی داشت و مهمترین مرکز علوم دینی ، ادبی و فلسفی در ایران بود. در همین دوره است که ابن سینا دانشمند و فیلسوف بزرگ ایران به تدریس می پردازد و چندی نیز وزارت می یابد.اصفهان در دوره سلجوقی و صفوی که بعنوان پایتخت برگزیده شده به اوج شکوه و عظمت خود دست یافت و یکی از بزرگترین و آبادترین شهرهای جهان بود. در فاصله میان دوره سلجوقی و عصر صفوی یعنی در دوره اوج و شکوفائی دو مصیبت بزرگ نیز بر اصفهان وارد آمد. یکی حمله مغول در قرن هفتم و دیگری قتل عام تیمور در اواخر قرن هشتم . اما اصفهان آنچنان که در طول تاریخ پرفراز و نشیبش نشان داده بار دیگر از میان آتش و خاکستر سربرآورد شکوه گذشته را باز یافت .اکنون اصفهان بعنوان یکی از زیباترین شهرهای جهان با پشتوانه عظیم فرهنگی ، هنری ، صنعتی و اقتصادی خود مورد توجه جهانگردان و ایرانگردان داخلی و خارجی قرارگرفته است.
مسجد حکیم
از جمله مساجد بسیار جالب و مشهور عصر صفوی، مسجد حکیم اصفهان است که کاشیکاریهای زیبا و خطوط متنوع، کار اساتید نامدار عصر صفویه، آن را در عداد یکی از شاهکارهای معماری اسلامی قرار داده است.
این مسجد با شکوه در محل مسجدی واقع شده که در دوران حکومت دیالمه آن را جورجیر می نامیده اند. و چون در انتهای بازار رنگرزان واقع بوده به جامع رنگرزان نیز معروف بوده است. امروز جز سردر این مسجد بر جای نمانده است. در نمای این سردر اختلاف سطح ها را با نوعی اندود پر کرده بودند که پس از زدودن اندودها طرحهای بسیار جالب توجهی نمودار گشته است . این سردر نفیس و باشکوه با 1000 سال قدمت یکی از آثار طراز اول صدر اسلام به شمار می رود. مسجد حکیم در زمان سلطنت شاه عباس دوم صفوی ساخته شده است. علت نامگذاری این مسجد به «حکیم» این بوده که بانی مسجد «محمد داوود» نامی بوده که به طبابت اشتغال داشته و حکیم داوود نامیده می شده است.
مورخین و محققینی که در تاریخ صفویه تتبع و مطالعه کرده اند درباره این شخص می نویسند : وی طبیب شاه عباس دوم بوده که به دلائلی مورد خشم قرار می گیرد. و از بیم جان به هندوستان می گریزد. و چون در آن دیار ترقی می کند و برخی معالجاتش در مورد بزرگان و امرا موثر واقع می شود به لقب تقرب خان ملقب شده و ثروت زیادی می اندوزد. حکیم داوود مقداری از این ثروت برای کسانش به اصفهان می فرستد و از آنان می خواهد مسجدی عالی در شهر اصفهان بنا کنند.
بدین ترتیب مسجد حکیم ساخته می شود. کتیبه سردر شمالی مسجد که به خط ثلث سفید بر زمینه کاشی لاجوردی است بیانگر این مطلب است، که خطاط این کتیبه محمد رضا امامی خوشنویس نامدار عصر صفوی است و تاریخ آن 1073 هجری قمری یعنی سال اتمام مسجد است. در طرفین این سردر در دو لوحه کوچک با خط نستعلیق سفید بر زمینه لاجوردی رنگ سازنده این سردر زیبا و نفیس به نام محمد علی بن استاد علی بیک بنا» اصفهانی معرفی شده است.
بر سر در شرقی مسجد حکیم با خط نستعلیق سفید برزمینه کاشی لاجوردی سال شروع ساختمان مسجد یعنی 1067 هجری قمری نوشته شده است.
در داخل ایوان جنوبی بعد از آیات و عبارات قرآنی نام محمد رضا امامی و تاریخ 1071 هجری قمری آمده است. تزئینات داخل گنبد مسجد معقلی ساده ترکیب آجر کاشی است. کتیبه اطراف این گنبد به تاریخ 1069 هجری کتابت شده است و نویسنده آن محمد رضا امامی است. نویسنده کتیبه اطراف محراب نیز محمد رضاامامی و تاریخ کتابت 1071 هجری است.
دو شبستان در شرق و غرب گنبد قرار گرفته که کتیبه شبستان شرقی به تاریخ 1069 هجری به وسیله محمد رضاامامی نوشته شده است. اما خطاط کتیبه شبستان غربی محمد باقر شیرازی است و تاریخ آن 1254 هجری قمری است.
ایوان شمالی مسجد نیز حاوی کتیبه های بسیار زیبا است در اطراف این ایوان آیات قرآن کریم به خط محمد رضا امامی و تاریخ 1071 هجری نوشته شده است.
در طرفین این ایوان دو حجره کوچک خودنمائی می کنند که بر آنها اشعاری با خط بنائی ساده سه رگی نوشته شده است. در ایوان غربی نیز آیات قرآنی با نام محمد رضا امامی و تاریخ 1073 هجری به چشم می خورد. مسجد حکیم شبستان مسقف و زیبائی دارد که در سمت مغرب واقع شده است و دارای محراب بسیار نفیس و جالبی می باشد که کتیبه آن به خط ثلث سفید بسیار عالی نوشته شده است. یکی از دلایل شهرت مسجد حکیم علاوه بر فرم و ساختار گلی مسجد که آن را در عداد یکی از بهترین بناهای مذهبی ایران درآورده است وجود خطوط بنایی در گوشه های این اثر نفیس و کم نظیر است. توضیح این نکته ضرورت دارد که آغاز استفاده از خط بنایی که الهامی از خط کوفی است به عصر تیموریان باز می گردد اما در عصر صفویه این خط در اصفهان به کمال و اعتلا» رسید و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
عنوان :
مسجد جامع اصفهان
مسجد جامع اصفهان
مسجد جامع اصفهان خرقهای است هزارگون به ارث رسیده از گذشتگان که در طول 12 قرن هر وارثی نقشی بر اندام آن انداخته، از معماری ساده قرن دوم ه.ق تا آجرکاریهای سلجوقی و نقوش کاشیکاری صفوی به قول دکتر «حسین یقینی» پژوهشگر تاریخ و معماری آلبومی از هنر معماری ایرانی.
انعقاد نطفه اصفهان بزرگ را باید همزمان با بنیاد مسجد جامع اصفهان در محل فعلی آن در سال 156 ه.ق دانست. بنای اولیه مسجد را طایفه بنی تمیم روی تپه یهودیه بنا کردند و بعدها ثروتمندان زمینهای اطراف منتهیالیه شمال غربی مسجد را به آن اضافه کرده و کم کم بنای فعلی مسجد جامع امروزین را شکل دادند.
گرچه اعتقادی میان مردم اصفهان رواج دارد که معتقدند مسجد جامع اصفهان در محلی بنا شده که پیش از اسلام آتشکده بوده است اما این نظریه همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده در حالی که علت این ادعا را وجود یک «پی» دوره ساسانی در زمین محل گنبد خواجه نظام الملک میدانند اما دکتر «یقینی» با قاطعیت میگوید که بر اساس شواهد تاریخی این جا زمین بکری بوده که از ابتدا برای ساخت مسجد اختصاص داده شده است.
به هر روی مسجد سادهای که قبیله بنی تمیم بنا کردند کم کم با گسترش جمعیت اصفهان در قرن سوم هجری و نیاز به فضایی وسیعتر در زمان خلیفه عباسی «المستعصم» در سال 226 ه. وارد دومین مرحله تحول اساسی خود شد، مسجد اولیه تخریب و مسجدی عظیم با وسعتی چند برابر مسجد اولیه جایگزین آن شد که به شکل مساجد جامع سایر شهرهای اسلامی همزمان خود بود شبستان این مسجد و جبهه جنوبی به سمت قبله دارای شش دهانه، شمال چهار دهانه و شرق و غرب دو دهانه داشت و دیواری خشتی مسجد را در برگرفته بود. نمای خارجی مسجد نیز با طاقههایی از کاهگل سرخ رنگ تزئین شده بود.
مرحله سوم تحولات مسجد جامع اصفهان را باید در قرن چهاردهم ه.ق و اوج جنبشهای ملی و تشیع و به دنبال آن ظهور سلسله آل بویه مشاهده کرد.
انتخاب اصفهان به عنوان یکی از مراکز عمده فرمانروایی این خاندان مسجد جامع را دور از تحولات نگه نمیدارد و در این مرحله علاوه بر الحاقاتی که در جهت توسعه مسجد صورت میگیرد یک مرمت کلی نیز در آن انجام میشود که با کم کردن از فضای باز صحن مسجد یک دهانه با ستونهای آجری نقش هندسی به شبستانهای سرپوشیده دور آن اضافه میشود ولی این قدم در طرح اساسی مسجد جامع تغییر عمدهای وارد نمیسازد..
اما شاید بزرگترین تحولاتی که به نوعی به مسجد جامع امروزین منجر شده است را باید در مرحله چهارم تغییرات یا به نوعی در دوره سلسله سلجوقیان دنبال کرد. مسجد بزرگترین تغییرات را از نقطه نظر کالبد داخلی و خارجی در قرون پنج و شش ه.ق به خود دید و بزرگترین تحول معماری ایران اسلامی در این دوره تاریخی ایجاد شد، درآمدن از پوسته مسجد ساده شبستانی به شکل مساجد چهار ایوانی که ویژه مساجد ایرانی است احتمالا از قرن پنج ه.ق به بعد و با مسجد جامع اصفهان آغاز شد. با ساختن گنبد خواجه نظامالملک در جنوب و گنبد تاجالملک در شمال مسجد و ایجاد چهار ایوان، مسجد از حالت شبستانی ساده درآمد. از این پس معماری مساجد چهار ایوانی ویژگی بارز معماری مساجد ایران میشود.
اصفهان از این زمان در فاصله قرون 7 تا 11 ه.ق که توسط صفویان به پایتختی برگزیده میشود دچار نوسانات شدید اقتصادی، اجتماعی و سیاسی میشود و به تبع آن تغییراتی در دوره ایلخانان، آل مظفر، تیموریان و ترکمنان آق قویونلو و... در مسجد جامع به وجود میآید که این تغییرات بیشتر در سطوح خارجی به خصوص نماهای داخلی مسجد، ایوانها و تغییراتی در استخوانبندی بخشهایی از مسجد است.
تغییرات مسجد جامع از زمان سلجوقیه به بعد
جالبترین آثار مسجد جامع در طی 60 سال حکومت سلجوقیان در فضای 22 هزار متر مربعی مسجد به وجود میاید در زمان سلطنت چهار پادشاه سلجوقی، ملکشاه، برکیارق، محمدبن ملکشاه و محمودبن محمد بن ملکشاه.
از آثار این دوره میتوان به ایجاد گنبد خواجه نظام الملک در جنوب مسجد توسط خود او و کتبیه کوفی آن به نام پادشاه وقت اشاره کرد، همچنین گنبد شمالی (تاج الملک) که نزد مردم به گنبد خاکی شهرت دارد و به دستور ترکان خاتون ملکه سلجوقی بنا شد، این گنبد از نظر معماری و هنری زیباترین اثر معماری جهان نام گرفته است.
در همین جا ذکر این نکته جالب است که مسجد جامع اصفهان تنها مسجدی است که دو گنبدخانه دارد و نمونه آن را ما در هیچ مسجدی سراغ نداریم.
بخش دیگر مسجد جامع که در دوره سلجوقی ساخته شده چهلستون (ستونهای آجری) و شبستانهای شمال و جنوب مسجد با طاقنماهای آجری متنوع است که در حال حاضر جلب توجه میکند. در دو ضلع شرقی و غربی مسجد نیز آثاری وجود داشته شامل صومعه و کتابخانه که در آتشسوزی سال 514 یا 515 ه.ق از بین رفته است. در زمان سلطان محمود سلجوقی اسماعیلیان به مسجد حمله میکنند و کتابخانه نفیس آن را آتش میزنند گفته میشود فهرست کتابهای کتابخانه در سه جلد قطور تنظیم شده بوده است. کتیبهای در شمال شرق مسجد و اطراف قدیمیترین سردر از این حریق حکایت میکند.
ضلع جنوبی مسجد
گنبد خواجه نظامالملک از جمله مهمترین و شاخصترین بنای ضلع جنوبی مسجد و از زیباترین آثار دوره سلجوقی با تزیینات گچی و آجری است که از سال 465 تا 485 (اوایل قرن ششم) اساس ساختمان آن بنا شد سقف آن مقرنس است و در اواخر قرن نهم هجری به امر حسن بیک آق قویونلو
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
در ابتدا وظیفه ی انسانیم حکم می کند که از استاد فرزانه و محترم خود خانم دکتر زرین فخار به خاطر راهنمایی های شایان و بی دریغشان در رسیدن من به سر منزل و هدف اصلی خود نهایت قدر دانی و سپاس گذاری را به جا آورم و از خداوند منان عمری با عزت ، سلامتی و موفقیت را برای استاد عزیز خواستارم تا زیر سایه ی دانش و راهنمایی ایشان دانش جویان لایق و عالم بیش از گذشته و حال به آینده تحویل داده شود .
و در آخر کمال تشکر را دارم از تمامی مسئولین مسجد جامع شبستر و موزه ی ملی آذرباییجان تبریز و پژوهشکده ی یحیی زکی تبریز ( کتابخانه ی میراث فرهنگی آذرباییجان شرقی ) به خاطر تمامی راهنمایی ها و همکاریهای ارزشمندشان .
فصل اول
- حدود و موقعیت آذربایجان شرقی
محدوده ای از ایران اسلامی را حدود 455 کیلومتر مربع نام آذربایجان شرقی را به خود گرفته است . در گوشه ی شمال غرب ایران قرار دارد .
از نظر مختصات جغرافیایی مدارهای 26 دقیقه و 39 درجه و 45 دقیقه و 36 درجه منتهی الیه شمالی و جنوبی منتهی الیه غربی و شرقی استان را می پوشاند .
در سال 1316 شمسی کشور ایران به ده استان و آذربایجان به دو استان تقسیم شده ، اولی استان آذربایجان شرقی ( سومین استان ایران ) و دومی آذربایجان غربی ( چهارمین استان ایران ) شد و اکنون به سه استان آذربایجان شرقی ، آذربایجان غربی و اردبیل تقسیم شده است .
- شهر شبستر مرکز تجاری و ادارای شهرستان شبستر در آذربایجان شرقی
شبستر شهری است که در دامنه ی جنوبی کوه میشر و شمال دریاچه ی ارومیه بین تبریز و سلماس قرار گرفته است ، این شهرستان از ده کیلومتری شهر تبریز شروع و تا بیست و پنج کیلومتری شهر سلماس گسترش یافته است . شهرستان شبستر که در دفاتر مالیاتی سابق و مکاتبات اداری بنام ارونق و انزاب مضبط و در بین اهالی و شهرستانهای مجاور به گونئی معروف است .
شبستر در مسیر راه تبریز – سلماس قرار گرفته که به تبریز 68 کیلومتر فاصله دارد و ارتفاع آن از سطح دریاهای آزاد 1350 متر و اختلاف ساعت آن با تهران 22 دقیقه و 40 ثانیه است .
-مختصات جغرافیایی شهرستان شبستر
شهرستان شبستر از نظر مختصات جغرافیایی از 38 درجه و 10 دقیقه عرض شمالی و 45 درجه و 43 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ .
-وجه تسمیری شبستر
شبستر معرب کلمه ی چئوستر یا چوستر و یا چی بستر است و چی چیست در لغت زندی به معنی کوه و کوهسار کی باشد و تر پسوند آن است . و بر روی هم معنی کوپایه یا دامنه کوه را می دهد . با در نظر گرفتن اینکه اغلب جغرافی نگاران قدیم نام دریاچه ی ارومیه را چی چیست ضبط کرده اند این حدس به یقین تبدیل می شود که شبستر نام خود را از این دریاچه گرفته و در هر حال از نام های قبل از اسلام است .
- جاده ابریشم
مناسبات بازرگانی بین آسیا و اروپا از دید باز وجود داشته است ، عمده ترین راه ارتباطی بین این دو دنیا جاده کاروان رومی بود که از چین آغاز می گردید و به کناره های دریای مدیترانه ، دریای سیاه و سر انجام به اروپا می رسید . که علاوه بر مبادلات جنسی برخی نقل انتقالات فرهنگی و مدنی بین شرق و غرب صورت پذیرفت . این جاده به جاده ابریشم معروف شد ( آخرین دهنده ی این پل ارتباطی منطقه ی شبستر است ) . جاده ابریشم در قزوین به دو شاخه تقسیم می شد که یکی از آنها از طریق همدان و بغداد و موصل به انطاکیه در کنار دریای مدیترانه می رسید و دیگری به آذربایجان می آمد ، گفتنی است که بقایای جاده ابریشم هنوز هم در این شهرستان موجود است .