لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
خیانت، نقیض امانت و به معناى مخالفت در برابر حق، از طریق پیمان شکنى مخفیانه است.[3] در این مدخل از «خَوَنَ»، «غلّ»، «سوء» و مشتقّات آنها استفاده شده است.اهمّ عناوین: آثار خیانت، حرمت خیانت، خائنان، خیانت به خویشتن، خیانت به عهد، خیانت به محمّد(صلى الله علیه وآله)، زمینه هاى خیانت، موانع خیانت.
آثار خیانت
1. خشم خدا
1. خیانتکارى، زمینه ساز خشم و غضب الهى:...ومَن یَغلُل یَأتِ بِما غَلَّ یَومَ القِیـمَةِ.. . * اَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضونَ اللّهِ کَمَن باءَ بِسَخَط مِنَ اللّهِ... . آل عمران (3) 161 و 162
2. خیانت به خویشتن
2. گناه و نافرمانى از فرامین الهى، خیانت به خویشتن:اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِسائِکُم هُنَّ لِباسٌ لَکُم واَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللّهُ اَنَّکُم کُنتُم تَختانونَ اَنفُسَکُم...فالــنَ بـشِروهُنَّ وابتَغوا ما کَتَبَ اللّهُ لَکُم وکُلوا واشرَبوا حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَى الَّیلِ ولا تُبـشِروهُنَّ واَنتُم عـکِفونَ فِى المَسـجِدِ تِلکَ حُدودُ اللّهِ فَلا تَقرَبوها... . بقره (2) 1873. خیانت آگاهانه به امانتهاى مسلمانان، خیانت به خویشتن:یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا ... وتَخونوا اَمـنـتِکُم واَنتُم تَعلَمون.[4]انفال (8) 274. خیانت به دیگران، خیانت به خویشتن:ولا تُجـدِل عَنِ الَّذینَ یَختانونَ اَنفُسَهُم اِنَّ اللّهَ
فرهنگ قرآن، جلد 13، صفحه 233
لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّانـًا اَثیمـا.[5] نساء (4) 107
3. رسوایى
5. خیانتکارى، عامل شرم و رسوایى انسان:ولا تُجـدِل عَنِ الَّذینَ یَختانونَ اَنفُسَهُم اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّانـًا اَثیمـا * یَستَخفونَ مِنَ النّاسِ ولا یَستَخفونَ مِنَ اللّهِ وهُوَ مَعَهُم اِذ یُبَیِّتونَ ما لا یَرضى مِنَ القَولِ... .نساء (4) 107 و 108
4. شکست
6. خیانت به پیامبر(صلى الله علیه وآله)، درپى دارنده شکست:واِن یُریدوا خیانَتَکَ فَقَد خانُوا اللّهَ مِن قَبلُ فَاَمکَنَ مِنهُم... . انفال (8) 717. شکست خیانتکاران، برخاسته از علم و حکمت خداوند:واِن یُریدوا خیانَتَکَ فَقَد خانُوا اللّهَ مِن قَبلُ فَاَمکَنَ مِنهُم واللّهُ عَلیمٌ حَکیم . انفال (8) 718. شکست و ناکامى خائنان، از سنّتهاى الهى:واِمّا تَخافَنَّ مِن قَوم خِیانَةً فَانبِذ اِلَیهِم عَلى سَواء اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الخائِنین * ولا یَحسَبَنَّ الَّذینَ کَفَروا سَبَقوا اِنَّهُم لا یُعجِزون.انفال (8) 58 و 59...واَنَّ اللّهَ لا یَهدى کَیدَ الخائِنین.یوسف (12) 52
5. محرومیّت از دفاع
9. محرومیّت از حمایت و دفاع، پیامد خیانت:...ولا تَکُن لِلخائِنینَ خَصیمـا * ولا تُجـدِل عَنِ الَّذینَ یَختانونَ اَنفُسَهُم... .نساء (4) 105 و 107اِنَّ اللّهَ یُدفِعُ عَنِ الَّذینَ ءامَنوا اِنَّ اللّهَ لایُحِبُّ کُلَّ خَوّان کَفور. حج (22) 38
6 . محرومیّت از محبّت خدا
10. خیانت، موجب محرومیّت از محبّت خداوند:...اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّانـًا... . نساء (4) 107...اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الخائِنین . انفال (8) 58...اِنَّ اللّهَ لایُحِبُّ کُلَّ خَوّان کَفور. حج (22) 38
اتّهام خیانت => همین مدخل، خیانت و محمّد(صلى الله علیه وآله)، خیانت و یوسف(علیه السلام)
اجتناب از خیانت
11. اجتناب اسیران جنگ بدر از خیانت به پیامبر(صلى الله علیه وآله)، مورد ترغیب خداوند با بهره مندى آنان از خیر و آمرزش خویش:یـاَیُّهَا النَّبِىُّ قُل لِمَن فى اَیدیکُم مِنَ الاَسرَى اِن یَعلَمِ اللّهُ فى قُلوبِکُم خَیرًا یُؤتِکُم خَیرًا مِمّا اُخِذَ مِنکُم ویَغفِر لَکُم واللّهُ غَفورٌ رَحیم * واِن یُریدوا خیانَتَکَ فَقَد خانُوا اللّهَ مِن قَبلُ... .انفال (8) 70 و 7112. بهره مندى اسیران جنگ بدر از خیر و آمرزش الهى، در صورت اجتناب از خیانت، برخاسته از غفران و رحمت الهى:یـاَیُّهَا النَّبِىُّ قُل لِمَن فى اَیدیکُم مِنَ الاَسرَى اِن یَعلَمِ اللّهُ فى قُلوبِکُم خَیرًا یُؤتِکُم خَیرًا مِمّا اُخِذَ مِنکُم ویَغفِر لَکُم واللّهُ غَفورٌ رَحیم * واِن یُریدوا خیانَتَکَ فَقَد خانُوا اللّهَ مِن قَبلُ فَاَمکَنَ مِنهُم واللّهُ عَلیمٌ حَکیم . انفال (8) 70 و 71
فرهنگ قرآن، جلد 13، صفحه 234
13. اجتناب از خیانت، به ویژه در نهان و به دور از چشم مردم، امرى لازم و ارزشمند:ذلِکَ لِیَعلَمَ اَنّى لَم اَخُنهُ بِالغَیبِ واَنَّ اللّهَ لا یَهدى کَیدَ الخائِنین . یوسف (12) 5214. اجتناب یوسف(علیه السلام) از خیانت به عزیز مصر، حتّى در پنهان و به دور از چشمان وى:ذلِکَ لِیَعلَمَ اَنّى لَم اَخُنهُ بِالغَیبِ واَنَّ اللّهَ لا یَهدى کَیدَ الخائِنین . یوسف (12) 5215. اجتناب از خیانت آگاهانه به خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله)، داراى پاداشى بزرگ:یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَخونُوا اللّهَ والرَّسولَ ... واَنتُم تَعلَمون * واعلَموا...واَنَّ اللّهَ عِندَهُ اَجرٌ عَظیم . انفال (8) 27 و 2816. اجتناب از خیانت آگاهانه در امانت، درپى دارنده پاداش بزرگ الهى:یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا ... وتَخونوا اَمـنـتِکُم واَنتُم تَعلَمون * و اعلَموا ... و اَنَّ اللّهَ عِندَهُ اَجرٌ عَظیم. انفال (8) 27 و 28نیز => همین مدخل، خیانت و انبیا، موانع خیانت
اخفاى خیانت
17. پنهان کردن خیانت از مردم و حیا از آنان و حیا نکردن از خدا، از روحیّات خیانت پیشگان گناهکار:ولا تُجـدِل عَنِ الَّذینَ یَختانونَ اَنفُسَهُم اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّانـًا اَثیمـا * یَستَخفونَ مِنَ النّاسِ ولا یَستَخفونَ مِنَ اللّهِ... .[6]نساء (4) 107 و 10818. پنهان کردن خیانت از مردم و حیا از آنان و حیا نکردن از خدا، مورد تهدید خداوند:ولا تُجـدِل عَنِ الَّذینَ یَختانونَ اَنفُسَهُم اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّانـًا اَثیمـا * یَستَخفونَ مِنَ النّاسِ ولا یَستَخفونَ مِنَ اللّهِ وهُوَ مَعَهُم اِذ یُبَیِّتونَ ما لا یَرضى مِنَ القَولِ وکانَ اللّهُ بِما یَعمَلونَ مُحیطـا. نساء (4) 107 و 108
اعتراف به خیانت => همین مدخل، خائنان، مصادیق خائنان، زلیخا
پیشگیرى از خیانت
19. پیشگیرى از خیانت، در صورت خوف از نقض عهد، با الغاى آن:واِمّا تَخافَنَّ مِن قَوم خِیانَةً فَانبِذ اِلَیهِم عَلى سَواء اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الخائِنین. انفال (8) 58
تبرئه از خیانت => همین مدخل، خائنان، مصادیق خائنان، زلیخا، خیانت و انبیا، خیانت و محمّد(صلى الله علیه وآله)، خیانت و یوسف(علیه السلام)
تجسّم خیانت
20. تجسّم خیانت، در روز رستاخیز:...ومَن یَغلُل یَأتِ بِما غَلَّ یَومَ القِیـمَةِ... .[7]آل عمران (3) 161
فرهنگ قرآن، جلد 13، صفحه 235
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
فقر یا تهیدستی به معنای کمبود امکانات برای تهیه حداقل نیازهای زندگی است.مقیاس، سطح و تصورات در پیرامون علل فقر از نگاه زمان و مکان متفاوت است.
سطح زندگی
سطح زندگی اصطلاحی است که برای نشان دادن حدود مصارف مادی و معنوی اهالی یک کشور به کار میرود. سطح زندگی به میزان و چگونگی برآوردن نیازهای مادی و معنوی بستگی داشته و در ساختارهای اقتصادی - اجتماعی و در مراحل مختلف رشد تاریخی و بر حسب کشورهای مختلف فرق میکند. سطح زندگی مستقیما به تولید اجتماعی، درآمد اهالی، میزان مصرف کالاهای بلند مدت و کوتاه مدت و چگونگی برطرف کردن نیازهای فرهنگی و بهداشتی وابسته است .
علت ها
فقر به علت تفاوت طبقاتی جامعه بروز میکند که بعد از دوران اولیه انسانهای بدوی که سالها پیش زندگی میکردند به بار آمده است و نتیجه آن تفاوتهای اجتماعی در سطوح طبقات متفاوت جامعه است.
فقر و ثروت
فقر مفهوم مخالف ثروت است، یعنی فقیر کسی است که ثروتی از آن خود ندارد. این نکته ساده و بدیهی در بسیاری از موارد در مباحث مربوط به فقر مورد غفلت قرار میگیرد به طوری که برخی راهکارهای مقابله با فقر طوری ارائه میشود که تولید ثروت در آن جایی ندارد، انگار بدون دست یافتن به ثروت میتوان فقر را از میان برداشت.
این غفلت از درهم آمیختن دو مفهوم متفاوت یعنی نابرابری و فقر ناشی میشود و اینکه تنها علت فقر تمرکز ثروت نزد اقلیتی محدود است. تلقی میشود.
درست است که هر فقری نشانه نابرابری نسبی است اما هر نابرابری نشانه فقر نیست. وضعیت کسی که درآمد سالانهای به میزان 10میلیون دلار دارد نسبت به کس دیگری که 100هزار دلار درآمد سالانه کسب میکند، موقعیت بسیار نابرابر صد به یک را نشان میدهد اما اینجا بحث فقر موضوعیت ندارد.
تمرکز روی موضوع نابرابری در توزیع درآمد و ثروت به جای پرداختن به علتهای واقعی فقر مسیر بحث و چارهجوییهای معضل فقر را در بسیاری موارد دچار انحراف کرده است.
همچنان که اندیشمندان دوران جدید و اقتصاددانان تاکید کردهاند ثروت عمدتا ناشی از نیروی کار انسانی است. ثروتها با تلاش و ابتکار انسانها تولید میشود، بنابراین هرجا که انسان هست ثروت نیز بالقوه آنجا است اما زمانی که این قوه فعلیت نیابد ما شاهد فقر خواهیم بود.
قرنهای طولانی وضعیت فقر به طور عمده بر جوامع انسانی حاکم بود، تنها در دو سده اخیر است که انسانها توانستهاند با تکیه بر نظام اقتصادی مدرن بر فقر عمومی غلبه کنند و میانگین امید به زندگی را از کمتر از 25سال به بیش از 65سال برسانند. آگاهی به تواناییهای بشری و از قوه به فعل در آوردن این تواناییها (که به اصطلاح امروزی به آن توانمندسازی میگویند) از طریق ایجاد نهادهای حقوقی- اقتصادی مناسب، عامل اصلی این توفیق در مبارزه علیه فقر بوده است.
صدها میلیون نفری که تنها طی دو دهه گذشته در کشور چین توانستند گریبان خود را از فقر مطلق رها سازند در سایه سیاستهای توزیعی و صدقهدهی این موفقیت را به دست نیاوردهاند بلکه با تکیه بر توانمندیهای خود و تلاش در یک محیط کسبوکار بالنسبه آزاد اقتصادی به این هدف نایل آمدهاند.
تجربه چین در حقیقت تکرار و تایید تجربه مقابله با فقر و تشویق تولید ثروت در سایر جوامع دنیا در دوسده گذشته است.
آزادی کسب و کار و تجارت مهمترین عامل تحقق بخشیدن به تواناییهای بالقوه تولید ثروت است. از این رو میتوان گفت که تولید ثروت در هر جامعهای تابعی از میزان آزادی اقتصادی افراد است. دانش تولید ثروت و تجربههای گرانقدر جوامع بشری متاسفانه در برخی از کشورهای جهان سوم و از جمله کشور ما نادیده گرفته میشود.
ما هنوز سیاستهای توزیعی، یارانهای و شاید ناگوارتر از همه مداخلهجویانه در مکانیسم بازار را تنها راه مبارزه با فقر میدانیم.
طرفه اینجا است که همه بررسیهای کارشناسی نشان میدهد که اینگونه سیاستها عمدتا به گسترش رانتخواری، شکلگیری ثروتهای نامشروع و نابرابری مشهود در توزیع یارانهها و امتیازات ویژه به نفع اقشار پردرآمد و به زیان فقرا انجامیده است.
علت این شکاف میان نیتهای خیر و نتایج شر در بیتوجهی به دانش و تجربه بشری است. برخی هنوز در پی اختراع چرخ بومی، علم بومی و اقتصاد بومی هستند غافل از اینکه هزینه اتلاف منابع ناشی از این تفننهای ایدئولوژیک را بیش از همه ناگزیر فقیرترین اقشار جامعه میپردازند.
ثروت با تلاش و ابتکار تودههای مردم تولید میشود و افزایش مییابد، اما لازمه این امر آزادی فعالیت و نوآوری است. در یک نظام اقتصادی بسته دولتی که دیوانسالاری و مداخله دولت در همه قراردادهای داوطلبانه انگیزههای تولید و تجارت را از بین میبرد نمیتوان انتظار افزایش ثروت و کاهش فقر را داشت حتی اگر هدف اعلام شده دولت از این مداخلات توزیع برابر ثروت و یا تشویق تولیدکنندگان از طریق اعطای یارانهها باشد.یکبار برای همیشه باید این دستاورد علم و تجربه بشری وضعیتی که در آن درآمد سالانه یک نفر 10میلیون دلار است و درآمد یک نفر دیگر 100هزار دلار در سال، نشانگر موقعیت بسیار نابرابر صد به یک است را نپذیرفت که آزادی مهمترین انگیزه و عامل ایجاد ثروت است و بدون افزایش ثروت مقابله با فقر سخنی بیمعنا است.
انسانها در مجموع به اندازه کافی انگیزه برای تولید ثروت دارند و برای ایجاد چنین انگیزهای نیاز به پرداخت کمک، یارانه یا رشوه نیست. آنچه ممکن است آنها را از تولید بازدارد مکانیسمهای تشویق و تنبیه نادرستی است که دیوانسالاری دولتی با مداخلات خود ایجاد مینماید.
زمانی که بخش بزرگی از درآمد ایجاد شده توسط افراد تحت عنوان مالیات یا عناوین دیگر از آنها گرفته میشود. واضح است که انگیزههای تلاش اقتصادی کاهش مییابد.
زمانی که با مداخله دولت در مکانیسم بازار تفاوت قیمت در بازارهای رسمی و غیررسمی به چند برابر افزایش مییابد (بازارهای پول، خدمات و کالا)، انگیزههای رانتجویی بر انگیزههای تولید ثروت واقعی غلبه میکند و انگیزهها مشروع کسب درآمد و ثروت به مسیر ناموجه و مخرب رانتجویی سوق داده میشود. برای مقابله موثر با فقر باید موانع تولید ثروت را از پیش پای مردم برداشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
فقر یا تهیدستی به معنای کمبود امکانات برای تهیه حداقل نیازهای زندگی است.مقیاس، سطح و تصورات در پیرامون علل فقر از نگاه زمان و مکان متفاوت است.
سطح زندگی
سطح زندگی اصطلاحی است که برای نشان دادن حدود مصارف مادی و معنوی اهالی یک کشور به کار میرود. سطح زندگی به میزان و چگونگی برآوردن نیازهای مادی و معنوی بستگی داشته و در ساختارهای اقتصادی - اجتماعی و در مراحل مختلف رشد تاریخی و بر حسب کشورهای مختلف فرق میکند. سطح زندگی مستقیما به تولید اجتماعی، درآمد اهالی، میزان مصرف کالاهای بلند مدت و کوتاه مدت و چگونگی برطرف کردن نیازهای فرهنگی و بهداشتی وابسته است .
علت ها
فقر به علت تفاوت طبقاتی جامعه بروز میکند که بعد از دوران اولیه انسانهای بدوی که سالها پیش زندگی میکردند به بار آمده است و نتیجه آن تفاوتهای اجتماعی در سطوح طبقات متفاوت جامعه است.
فقر و ثروت
فقر مفهوم مخالف ثروت است، یعنی فقیر کسی است که ثروتی از آن خود ندارد. این نکته ساده و بدیهی در بسیاری از موارد در مباحث مربوط به فقر مورد غفلت قرار میگیرد به طوری که برخی راهکارهای مقابله با فقر طوری ارائه میشود که تولید ثروت در آن جایی ندارد، انگار بدون دست یافتن به ثروت میتوان فقر را از میان برداشت.
این غفلت از درهم آمیختن دو مفهوم متفاوت یعنی نابرابری و فقر ناشی میشود و اینکه تنها علت فقر تمرکز ثروت نزد اقلیتی محدود است. تلقی میشود.
درست است که هر فقری نشانه نابرابری نسبی است اما هر نابرابری نشانه فقر نیست. وضعیت کسی که درآمد سالانهای به میزان 10میلیون دلار دارد نسبت به کس دیگری که 100هزار دلار درآمد سالانه کسب میکند، موقعیت بسیار نابرابر صد به یک را نشان میدهد اما اینجا بحث فقر موضوعیت ندارد.
تمرکز روی موضوع نابرابری در توزیع درآمد و ثروت به جای پرداختن به علتهای واقعی فقر مسیر بحث و چارهجوییهای معضل فقر را در بسیاری موارد دچار انحراف کرده است.
همچنان که اندیشمندان دوران جدید و اقتصاددانان تاکید کردهاند ثروت عمدتا ناشی از نیروی کار انسانی است. ثروتها با تلاش و ابتکار انسانها تولید میشود، بنابراین هرجا که انسان هست ثروت نیز بالقوه آنجا است اما زمانی که این قوه فعلیت نیابد ما شاهد فقر خواهیم بود.
قرنهای طولانی وضعیت فقر به طور عمده بر جوامع انسانی حاکم بود، تنها در دو سده اخیر است که انسانها توانستهاند با تکیه بر نظام اقتصادی مدرن بر فقر عمومی غلبه کنند و میانگین امید به زندگی را از کمتر از 25سال به بیش از 65سال برسانند. آگاهی به تواناییهای بشری و از قوه به فعل در آوردن این تواناییها (که به اصطلاح امروزی به آن توانمندسازی میگویند) از طریق ایجاد نهادهای حقوقی- اقتصادی مناسب، عامل اصلی این توفیق در مبارزه علیه فقر بوده است.
صدها میلیون نفری که تنها طی دو دهه گذشته در کشور چین توانستند گریبان خود را از فقر مطلق رها سازند در سایه سیاستهای توزیعی و صدقهدهی این موفقیت را به دست نیاوردهاند بلکه با تکیه بر توانمندیهای خود و تلاش در یک محیط کسبوکار بالنسبه آزاد اقتصادی به این هدف نایل آمدهاند.
تجربه چین در حقیقت تکرار و تایید تجربه مقابله با فقر و تشویق تولید ثروت در سایر جوامع دنیا در دوسده گذشته است.
آزادی کسب و کار و تجارت مهمترین عامل تحقق بخشیدن به تواناییهای بالقوه تولید ثروت است. از این رو میتوان گفت که تولید ثروت در هر جامعهای تابعی از میزان آزادی اقتصادی افراد است. دانش تولید ثروت و تجربههای گرانقدر جوامع بشری متاسفانه در برخی از کشورهای جهان سوم و از جمله کشور ما نادیده گرفته میشود.
ما هنوز سیاستهای توزیعی، یارانهای و شاید ناگوارتر از همه مداخلهجویانه در مکانیسم بازار را تنها راه مبارزه با فقر میدانیم.
طرفه اینجا است که همه بررسیهای کارشناسی نشان میدهد که اینگونه سیاستها عمدتا به گسترش رانتخواری، شکلگیری ثروتهای نامشروع و نابرابری مشهود در توزیع یارانهها و امتیازات ویژه به نفع اقشار پردرآمد و به زیان فقرا انجامیده است.
علت این شکاف میان نیتهای خیر و نتایج شر در بیتوجهی به دانش و تجربه بشری است. برخی هنوز در پی اختراع چرخ بومی، علم بومی و اقتصاد بومی هستند غافل از اینکه هزینه اتلاف منابع ناشی از این تفننهای ایدئولوژیک را بیش از همه ناگزیر فقیرترین اقشار جامعه میپردازند.
ثروت با تلاش و ابتکار تودههای مردم تولید میشود و افزایش مییابد، اما لازمه این امر آزادی فعالیت و نوآوری است. در یک نظام اقتصادی بسته دولتی که دیوانسالاری و مداخله دولت در همه قراردادهای داوطلبانه انگیزههای تولید و تجارت را از بین میبرد نمیتوان انتظار افزایش ثروت و کاهش فقر را داشت حتی اگر هدف اعلام شده دولت از این مداخلات توزیع برابر ثروت و یا تشویق تولیدکنندگان از طریق اعطای یارانهها باشد.یکبار برای همیشه باید این دستاورد علم و تجربه بشری وضعیتی که در آن درآمد سالانه یک نفر 10میلیون دلار است و درآمد یک نفر دیگر 100هزار دلار در سال، نشانگر موقعیت بسیار نابرابر صد به یک است را نپذیرفت که آزادی مهمترین انگیزه و عامل ایجاد ثروت است و بدون افزایش ثروت مقابله با فقر سخنی بیمعنا است.
انسانها در مجموع به اندازه کافی انگیزه برای تولید ثروت دارند و برای ایجاد چنین انگیزهای نیاز به پرداخت کمک، یارانه یا رشوه نیست. آنچه ممکن است آنها را از تولید بازدارد مکانیسمهای تشویق و تنبیه نادرستی است که دیوانسالاری دولتی با مداخلات خود ایجاد مینماید.
زمانی که بخش بزرگی از درآمد ایجاد شده توسط افراد تحت عنوان مالیات یا عناوین دیگر از آنها گرفته میشود. واضح است که انگیزههای تلاش اقتصادی کاهش مییابد.
زمانی که با مداخله دولت در مکانیسم بازار تفاوت قیمت در بازارهای رسمی و غیررسمی به چند برابر افزایش مییابد (بازارهای پول، خدمات و کالا)، انگیزههای رانتجویی بر انگیزههای تولید ثروت واقعی غلبه میکند و انگیزهها مشروع کسب درآمد و ثروت به مسیر ناموجه و مخرب رانتجویی سوق داده میشود. برای مقابله موثر با فقر باید موانع تولید ثروت را از پیش پای مردم برداشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
فقر یا تهیدستی به معنای کمبود امکانات برای تهیه حداقل نیازهای زندگی است.مقیاس، سطح و تصورات در پیرامون علل فقر از نگاه زمان و مکان متفاوت است.
سطح زندگی
سطح زندگی اصطلاحی است که برای نشان دادن حدود مصارف مادی و معنوی اهالی یک کشور به کار میرود. سطح زندگی به میزان و چگونگی برآوردن نیازهای مادی و معنوی بستگی داشته و در ساختارهای اقتصادی - اجتماعی و در مراحل مختلف رشد تاریخی و بر حسب کشورهای مختلف فرق میکند. سطح زندگی مستقیما به تولید اجتماعی، درآمد اهالی، میزان مصرف کالاهای بلند مدت و کوتاه مدت و چگونگی برطرف کردن نیازهای فرهنگی و بهداشتی وابسته است .
علت ها
فقر به علت تفاوت طبقاتی جامعه بروز میکند که بعد از دوران اولیه انسانهای بدوی که سالها پیش زندگی میکردند به بار آمده است و نتیجه آن تفاوتهای اجتماعی در سطوح طبقات متفاوت جامعه است.
فقر و ثروت
فقر مفهوم مخالف ثروت است، یعنی فقیر کسی است که ثروتی از آن خود ندارد. این نکته ساده و بدیهی در بسیاری از موارد در مباحث مربوط به فقر مورد غفلت قرار میگیرد به طوری که برخی راهکارهای مقابله با فقر طوری ارائه میشود که تولید ثروت در آن جایی ندارد، انگار بدون دست یافتن به ثروت میتوان فقر را از میان برداشت.
این غفلت از درهم آمیختن دو مفهوم متفاوت یعنی نابرابری و فقر ناشی میشود و اینکه تنها علت فقر تمرکز ثروت نزد اقلیتی محدود است. تلقی میشود.
درست است که هر فقری نشانه نابرابری نسبی است اما هر نابرابری نشانه فقر نیست. وضعیت کسی که درآمد سالانهای به میزان 10میلیون دلار دارد نسبت به کس دیگری که 100هزار دلار درآمد سالانه کسب میکند، موقعیت بسیار نابرابر صد به یک را نشان میدهد اما اینجا بحث فقر موضوعیت ندارد.
تمرکز روی موضوع نابرابری در توزیع درآمد و ثروت به جای پرداختن به علتهای واقعی فقر مسیر بحث و چارهجوییهای معضل فقر را در بسیاری موارد دچار انحراف کرده است.
همچنان که اندیشمندان دوران جدید و اقتصاددانان تاکید کردهاند ثروت عمدتا ناشی از نیروی کار انسانی است. ثروتها با تلاش و ابتکار انسانها تولید میشود، بنابراین هرجا که انسان هست ثروت نیز بالقوه آنجا است اما زمانی که این قوه فعلیت نیابد ما شاهد فقر خواهیم بود.
قرنهای طولانی وضعیت فقر به طور عمده بر جوامع انسانی حاکم بود، تنها در دو سده اخیر است که انسانها توانستهاند با تکیه بر نظام اقتصادی مدرن بر فقر عمومی غلبه کنند و میانگین امید به زندگی را از کمتر از 25سال به بیش از 65سال برسانند. آگاهی به تواناییهای بشری و از قوه به فعل در آوردن این تواناییها (که به اصطلاح امروزی به آن توانمندسازی میگویند) از طریق ایجاد نهادهای حقوقی- اقتصادی مناسب، عامل اصلی این توفیق در مبارزه علیه فقر بوده است.
صدها میلیون نفری که تنها طی دو دهه گذشته در کشور چین توانستند گریبان خود را از فقر مطلق رها سازند در سایه سیاستهای توزیعی و صدقهدهی این موفقیت را به دست نیاوردهاند بلکه با تکیه بر توانمندیهای خود و تلاش در یک محیط کسبوکار بالنسبه آزاد اقتصادی به این هدف نایل آمدهاند.
تجربه چین در حقیقت تکرار و تایید تجربه مقابله با فقر و تشویق تولید ثروت در سایر جوامع دنیا در دوسده گذشته است.
آزادی کسب و کار و تجارت مهمترین عامل تحقق بخشیدن به تواناییهای بالقوه تولید ثروت است. از این رو میتوان گفت که تولید ثروت در هر جامعهای تابعی از میزان آزادی اقتصادی افراد است. دانش تولید ثروت و تجربههای گرانقدر جوامع بشری متاسفانه در برخی از کشورهای جهان سوم و از جمله کشور ما نادیده گرفته میشود.
ما هنوز سیاستهای توزیعی، یارانهای و شاید ناگوارتر از همه مداخلهجویانه در مکانیسم بازار را تنها راه مبارزه با فقر میدانیم.
طرفه اینجا است که همه بررسیهای کارشناسی نشان میدهد که اینگونه سیاستها عمدتا به گسترش رانتخواری، شکلگیری ثروتهای نامشروع و نابرابری مشهود در توزیع یارانهها و امتیازات ویژه به نفع اقشار پردرآمد و به زیان فقرا انجامیده است.
علت این شکاف میان نیتهای خیر و نتایج شر در بیتوجهی به دانش و تجربه بشری است. برخی هنوز در پی اختراع چرخ بومی، علم بومی و اقتصاد بومی هستند غافل از اینکه هزینه اتلاف منابع ناشی از این تفننهای ایدئولوژیک را بیش از همه ناگزیر فقیرترین اقشار جامعه میپردازند.
ثروت با تلاش و ابتکار تودههای مردم تولید میشود و افزایش مییابد، اما لازمه این امر آزادی فعالیت و نوآوری است. در یک نظام اقتصادی بسته دولتی که دیوانسالاری و مداخله دولت در همه قراردادهای داوطلبانه انگیزههای تولید و تجارت را از بین میبرد نمیتوان انتظار افزایش ثروت و کاهش فقر را داشت حتی اگر هدف اعلام شده دولت از این مداخلات توزیع برابر ثروت و یا تشویق تولیدکنندگان از طریق اعطای یارانهها باشد.یکبار برای همیشه باید این دستاورد علم و تجربه بشری وضعیتی که در آن درآمد سالانه یک نفر 10میلیون دلار است و درآمد یک نفر دیگر 100هزار دلار در سال، نشانگر موقعیت بسیار نابرابر صد به یک است را نپذیرفت که آزادی مهمترین انگیزه و عامل ایجاد ثروت است و بدون افزایش ثروت مقابله با فقر سخنی بیمعنا است.
انسانها در مجموع به اندازه کافی انگیزه برای تولید ثروت دارند و برای ایجاد چنین انگیزهای نیاز به پرداخت کمک، یارانه یا رشوه نیست. آنچه ممکن است آنها را از تولید بازدارد مکانیسمهای تشویق و تنبیه نادرستی است که دیوانسالاری دولتی با مداخلات خود ایجاد مینماید.
زمانی که بخش بزرگی از درآمد ایجاد شده توسط افراد تحت عنوان مالیات یا عناوین دیگر از آنها گرفته میشود. واضح است که انگیزههای تلاش اقتصادی کاهش مییابد.
زمانی که با مداخله دولت در مکانیسم بازار تفاوت قیمت در بازارهای رسمی و غیررسمی به چند برابر افزایش مییابد (بازارهای پول، خدمات و کالا)، انگیزههای رانتجویی بر انگیزههای تولید ثروت واقعی غلبه میکند و انگیزهها مشروع کسب درآمد و ثروت به مسیر ناموجه و مخرب رانتجویی سوق داده میشود. برای مقابله موثر با فقر باید موانع تولید ثروت را از پیش پای مردم برداشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
خیانت، نقیض امانت و به معناى مخالفت در برابر حق، از طریق پیمان شکنى مخفیانه است.[3] در این مدخل از «خَوَنَ»، «غلّ»، «سوء» و مشتقّات آنها استفاده شده است.اهمّ عناوین: آثار خیانت، حرمت خیانت، خائنان، خیانت به خویشتن، خیانت به عهد، خیانت به محمّد(صلى الله علیه وآله)، زمینه هاى خیانت، موانع خیانت.
آثار خیانت
1. خشم خدا
1. خیانتکارى، زمینه ساز خشم و غضب الهى:...ومَن یَغلُل یَأتِ بِما غَلَّ یَومَ القِیـمَةِ.. . * اَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضونَ اللّهِ کَمَن باءَ بِسَخَط مِنَ اللّهِ... . آل عمران (3) 161 و 162
2. خیانت به خویشتن
2. گناه و نافرمانى از فرامین الهى، خیانت به خویشتن:اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِسائِکُم هُنَّ لِباسٌ لَکُم واَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللّهُ اَنَّکُم کُنتُم تَختانونَ اَنفُسَکُم...فالــنَ بـشِروهُنَّ وابتَغوا ما کَتَبَ اللّهُ لَکُم وکُلوا واشرَبوا حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَى الَّیلِ ولا تُبـشِروهُنَّ واَنتُم عـکِفونَ فِى المَسـجِدِ تِلکَ حُدودُ اللّهِ فَلا تَقرَبوها... . بقره (2) 1873. خیانت آگاهانه به امانتهاى مسلمانان، خیانت به خویشتن:یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا ... وتَخونوا اَمـنـتِکُم واَنتُم تَعلَمون.[4]انفال (8) 274. خیانت به دیگران، خیانت به خویشتن:ولا تُجـدِل عَنِ الَّذینَ یَختانونَ اَنفُسَهُم اِنَّ اللّهَ
فرهنگ قرآن، جلد 13، صفحه 233
لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّانـًا اَثیمـا.[5] نساء (4) 107
3. رسوایى
5. خیانتکارى، عامل شرم و رسوایى انسان:ولا تُجـدِل عَنِ الَّذینَ یَختانونَ اَنفُسَهُم اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّانـًا اَثیمـا * یَستَخفونَ مِنَ النّاسِ ولا یَستَخفونَ مِنَ اللّهِ وهُوَ مَعَهُم اِذ یُبَیِّتونَ ما لا یَرضى مِنَ القَولِ... .نساء (4) 107 و 108
4. شکست
6. خیانت به پیامبر(صلى الله علیه وآله)، درپى دارنده شکست:واِن یُریدوا خیانَتَکَ فَقَد خانُوا اللّهَ مِن قَبلُ فَاَمکَنَ مِنهُم... . انفال (8) 717. شکست خیانتکاران، برخاسته از علم و حکمت خداوند:واِن یُریدوا خیانَتَکَ فَقَد خانُوا اللّهَ مِن قَبلُ فَاَمکَنَ مِنهُم واللّهُ عَلیمٌ حَکیم . انفال (8) 718. شکست و ناکامى خائنان، از سنّتهاى الهى:واِمّا تَخافَنَّ مِن قَوم خِیانَةً فَانبِذ اِلَیهِم عَلى سَواء اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الخائِنین * ولا یَحسَبَنَّ الَّذینَ کَفَروا سَبَقوا اِنَّهُم لا یُعجِزون.انفال (8) 58 و 59...واَنَّ اللّهَ لا یَهدى کَیدَ الخائِنین.یوسف (12) 52
5. محرومیّت از دفاع
9. محرومیّت از حمایت و دفاع، پیامد خیانت:...ولا تَکُن لِلخائِنینَ خَصیمـا * ولا تُجـدِل عَنِ الَّذینَ یَختانونَ اَنفُسَهُم... .نساء (4) 105 و 107اِنَّ اللّهَ یُدفِعُ عَنِ الَّذینَ ءامَنوا اِنَّ اللّهَ لایُحِبُّ کُلَّ خَوّان کَفور. حج (22) 38
6 . محرومیّت از محبّت خدا
10. خیانت، موجب محرومیّت از محبّت خداوند:...اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّانـًا... . نساء (4) 107...اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الخائِنین . انفال (8) 58...اِنَّ اللّهَ لایُحِبُّ کُلَّ خَوّان کَفور. حج (22) 38
اتّهام خیانت => همین مدخل، خیانت و محمّد(صلى الله علیه وآله)، خیانت و یوسف(علیه السلام)
اجتناب از خیانت
11. اجتناب اسیران جنگ بدر از خیانت به پیامبر(صلى الله علیه وآله)، مورد ترغیب خداوند با بهره مندى آنان از خیر و آمرزش خویش:یـاَیُّهَا النَّبِىُّ قُل لِمَن فى اَیدیکُم مِنَ الاَسرَى اِن یَعلَمِ اللّهُ فى قُلوبِکُم خَیرًا یُؤتِکُم خَیرًا مِمّا اُخِذَ مِنکُم ویَغفِر لَکُم واللّهُ غَفورٌ رَحیم * واِن یُریدوا خیانَتَکَ فَقَد خانُوا اللّهَ مِن قَبلُ... .انفال (8) 70 و 7112. بهره مندى اسیران جنگ بدر از خیر و آمرزش الهى، در صورت اجتناب از خیانت، برخاسته از غفران و رحمت الهى:یـاَیُّهَا النَّبِىُّ قُل لِمَن فى اَیدیکُم مِنَ الاَسرَى اِن یَعلَمِ اللّهُ فى قُلوبِکُم خَیرًا یُؤتِکُم خَیرًا مِمّا اُخِذَ مِنکُم ویَغفِر لَکُم واللّهُ غَفورٌ رَحیم * واِن یُریدوا خیانَتَکَ فَقَد خانُوا اللّهَ مِن قَبلُ فَاَمکَنَ مِنهُم واللّهُ عَلیمٌ حَکیم . انفال (8) 70 و 71
فرهنگ قرآن، جلد 13، صفحه 234
13. اجتناب از خیانت، به ویژه در نهان و به دور از چشم مردم، امرى لازم و ارزشمند:ذلِکَ لِیَعلَمَ اَنّى لَم اَخُنهُ بِالغَیبِ واَنَّ اللّهَ لا یَهدى کَیدَ الخائِنین . یوسف (12) 5214. اجتناب یوسف(علیه السلام) از خیانت به عزیز مصر، حتّى در پنهان و به دور از چشمان وى:ذلِکَ لِیَعلَمَ اَنّى لَم اَخُنهُ بِالغَیبِ واَنَّ اللّهَ لا یَهدى کَیدَ الخائِنین . یوسف (12) 5215. اجتناب از خیانت آگاهانه به خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله)، داراى پاداشى بزرگ:یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَخونُوا اللّهَ والرَّسولَ ... واَنتُم تَعلَمون * واعلَموا...واَنَّ اللّهَ عِندَهُ اَجرٌ عَظیم . انفال (8) 27 و 2816. اجتناب از خیانت آگاهانه در امانت، درپى دارنده پاداش بزرگ الهى:یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا ... وتَخونوا اَمـنـتِکُم واَنتُم تَعلَمون * و اعلَموا ... و اَنَّ اللّهَ عِندَهُ اَجرٌ عَظیم. انفال (8) 27 و 28نیز => همین مدخل، خیانت و انبیا، موانع خیانت
اخفاى خیانت
17. پنهان کردن خیانت از مردم و حیا از آنان و حیا نکردن از خدا، از روحیّات خیانت پیشگان گناهکار:ولا تُجـدِل عَنِ الَّذینَ یَختانونَ اَنفُسَهُم اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّانـًا اَثیمـا * یَستَخفونَ مِنَ النّاسِ ولا یَستَخفونَ مِنَ اللّهِ... .[6]نساء (4) 107 و 10818. پنهان کردن خیانت از مردم و حیا از آنان و حیا نکردن از خدا، مورد تهدید خداوند:ولا تُجـدِل عَنِ الَّذینَ یَختانونَ اَنفُسَهُم اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّانـًا اَثیمـا * یَستَخفونَ مِنَ النّاسِ ولا یَستَخفونَ مِنَ اللّهِ وهُوَ مَعَهُم اِذ یُبَیِّتونَ ما لا یَرضى مِنَ القَولِ وکانَ اللّهُ بِما یَعمَلونَ مُحیطـا. نساء (4) 107 و 108
اعتراف به خیانت => همین مدخل، خائنان، مصادیق خائنان، زلیخا
پیشگیرى از خیانت
19. پیشگیرى از خیانت، در صورت خوف از نقض عهد، با الغاى آن:واِمّا تَخافَنَّ مِن قَوم خِیانَةً فَانبِذ اِلَیهِم عَلى سَواء اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الخائِنین. انفال (8) 58
تبرئه از خیانت => همین مدخل، خائنان، مصادیق خائنان، زلیخا، خیانت و انبیا، خیانت و محمّد(صلى الله علیه وآله)، خیانت و یوسف(علیه السلام)
تجسّم خیانت
20. تجسّم خیانت، در روز رستاخیز:...ومَن یَغلُل یَأتِ بِما غَلَّ یَومَ القِیـمَةِ... .[7]آل عمران (3) 161
فرهنگ قرآن، جلد 13، صفحه 235
تشخیص خیانت
21. تشخیص شواهد و نشانه هاى خیانتکارى کافران، وظیفه اى برعهده پیامبر(صلى الله علیه وآله) و رهبرى اسلام:واِمّا تَخافَنَّ مِن قَوم خِیانَةً فَانبِذ اِلَیهِم عَلى سَواء اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الخائِنین. انفال (8) 58