لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
بررسی اثر بخشی درمان یکپارچه توحیدی در کاهش بزهکاری زندانیان
دکترمحمدحسین شریفینیا
چکیده
یکی از مشکلات زندانهای کشور نرخ بالای وقوع بزهکاری و رفتارهای غیرقانونی زندانیان در داخل زندان است. این رفتارها عمدتاً عبارتند از: پرخاشگری و درگیری، سرپیچی از مقررات و قوانین، مصرف مواد و نگهداری داروهای غیرمجاز، خودآزاری و خودزنی، آشوبگری و تخریب اموال.
برای بررسی میزان کارآمدی درمان یکپارچه توحیدی در کاهش بزهکاری زندانیان، 100 نفر از زندانیان زندان مرکزی قم به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه ساماندهی شدند. گروه اول به مدت 9 ماه در معرض درمان یکپارچه توحیدی قرار گرفت، ولی گروه گواه بهجز موارد بحرانی، مداخله سازمان یافتهای دریافت نمیکرد.
تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از پیشآزمون و پسآزمون نشان داد که نرخ وقوع رفتارهای مجرمانه در گروه درمان یکپارچه توحیدی 90درصد کاهش یافت، اما در گروه گواه کاهش معناداری مشاهده نگردید.
واژههای کلیدی
درمان یکپارچه توحیدی، بزهکاری، اصلاح رفتار زندانیان، رواندرمانی یکپارچه، رواندرمانی دینی.
رابطه بین نگرش مذهبی و سلامت روانی در بین دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه اصفهان
دکترمحمد باقر کجباف
حفیظ اله رئیس پور
چکیده
نقش متغیرهای شناختی، شخصیتی و اجتماعی در تبیین رابطة بین نگرش مذهبی و سلامت روانی از اهمیت ویژهای برخوردار است، اما کمتر به صورت تجربی مورد بررسی قرار گرفته است؛ بدینمنظور در این پژوهش به بررسی رابطة نگرش مذهبی و سلامت روانی پرداخته شده است.
هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین نگرش مذهبی و سلامت روانی دانشآموزان دختر دبیرستانی بوده و فرضیة اصلی تحقیق این است که بین نگرش مذهبی و سلامت روانی دانشآموزان دختر دبیرستانی رابطه وجود دارد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. نمونة مورد بررسی 100 نفر از دانشآموزان دختر دبیرستانی که در رشتههای مختلف علوم تجربی، علوم انسانی و ریاضی فیزیک در سال تحصیلی 85-84 مشغول به تحصیل بودند و به صورت نمونهگیری تصادفی ساده از میان پنج مدرسه انتخاب گردیدند. آزمون نگرش مذهبی (دارای 18 سؤال، سه گزینهای) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) برای سنجش ملاکهای سلامت، شامل جسمیسازی، اضطراب و بیخوابی، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی به عنوان ابزار تحقیق استفاده شد و دادههای بهدست آمده با روش آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرمافزار (SPSS-13) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که بین نگرش مذهبی و سلامت روان (r = -0/23)، همچنین بین نگرش مذهبی و اضطراب(r = -0/20) و اختلال در کارکرد اجتماعی (r = -0/21) در سطح معناداری (p<0/05)رابطه وجود دارد؛ اما بین جسمیسازی و افسردگی با نگرش مذهبی رابطه معنیداری دیده نشد. ضرایب همبستگی منفی بدینمعنی است که هرچه نگرش مذهبی بالاتر باشد، علائم بیماری کمتر و درنتیجه سلامت روان بیشتر است. بهطور خلاصه میتوان گفت یافتههای این پژوهش بیانگر آن است که نگرش مذهبی با افزایش سلامت روان در رابطه است. پژوهشهای آینده لازم است میزان تعمیمپذیری این یافتهها را بررسی کنند.
واژههای کلیدی: نگرش مذهبی، سلامت روانی، دانشآموزان دختر دبیرستانی.
رابطة بین ابعاد دینداری با شادی دانشآموزان دختر دورة متوسطه شهر اصفهان
دکتر احمد عابدی، علیرضا شواخی، مریم تاجی
چکیده
پژوهش حاضر تحت عنوان «بررسی رابطة بین ابعاد مختلف دینداری (بعد اعتقادی، بعد عاطفی، بعد پیامدی، بعد مناسکی) با میزان شادی دانشآموزان دختر دورة متوسطه شهر اصفهان»، به دنبال تعیین رابطه و سهم نسبی ابعاد مختلف دینداری در تبیین میزان شادی دانشآموزان بوده است. مطالعه حاضر از نوع تحقیقات همبستگی بوده است. 240 نفر از دانشآموزان دختر دورة متوسطه شهر اصفهان با روش نمونهگیری به شیوة تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب و بررسی شدند. دادههای بدست آمده با روش رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و مشخص شد بین ابعاد مختلف دینداری (بعد اعتقادی، بعد عاطفی، بعد پیامدی، بعد مناسکی) با میزان شادی دانشآموزان دختر دورة متوسطه رابطة معنیدار وجود دارد. همچنین نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بعد اعتقادی 22/0، بعد مناسکی 19/0 ، بعد پیامدی 17/0 و بعد عاطفی 15/0 به ترتیب پیشبینیکننده و تبیینکننده میزان شادی دانشآموزان دختر دورة متوسطه شهر اصفهان بودهاند؛ بنابراین میتوان بیان کرد که دینداری و ابعاد مختلف آن در تبیین سلامت روان و ازجمله شادی دانشآموزان دختر دورة متوسطه نقش مهم و بسزایی دارد.
واژههای کلیدی: دینداری، شادی، دانشآموزان دورة متوسطه.
ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه گرایش های معنوی در دانشجویان دانشگاه اصفهان
احسان شریفی، دکتر حسینعلی مهرابی، دکتر مهرداد کلانتری و داوود مفتاق
چکیده
مقدمه و هدف: با توجه به اهمیت معنویت و رشد معنوی انسان و در نظر گرفتن آن به عنوان بعد چهارم از دید سازمان بهداشت جهانی، تدوین ابزاری جهت ارزیابی گرایشات معنوی افراد-صرف نظر از دین و مذهب آنها- ، ساخت و هنجاریابی پرسشنامه گرایش های معنوی در دانشجویان دانشگاه اصفهان، مد نظر این تحقیق قرار گرفت.
روش: بر این اساس در قالب یک پژوهش از نوع زمینه یابی، تعداد 307 نفر(151 پسرو 156دختر) از دانشجویان دوره های شبانه و روزانه در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان شاغل به تحصیل در سال تحصیلی87-1386 به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه گرایش های معنوی -که شامل 33 سئوال نهایی بود و بر مبنای پیشینه نظری تدوین شده بود- مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل عاملی مرتبه دوم بیان گر آن بود که پرسشنامه مذکور بر اساس 14/57 درصد واریانس کل، دارای چهار عامل زیربنایی با عناوین «باورهای معنوی»، «تجربه معنوی در زندگی»، «خودشکوفائی معنوی» و «فعالیتهای اجتماعی - مذهبی» می باشد. بررسی مجدد روایی این پرسشنامه از طریق همبستگی خرده مقیاس ها با نمره کل نیز نشان داد که هر چهار عامل استخراج شده دارای ضرایب همبستگی بالا و معناداری با یکدیگر و با نمره کل پرسشنامه می باشند (001/0P<). بررسی پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرانباخ نیز نشان داد که خرده مقیاس «باورهای معنوی» دارای ضریب آلفای 89/0، خرده مقیاس «تجربه معنوی در زندگی» دارای ضریب 63/0، «خودشکوفائی معنوی» دارای ضریب آلفای 83/0 و خرده مقیاس «فعالیتهای اجتماعی - مذهبی» دارای ضریب آلفای 88/0 می باشد. ضمن این که ضریب آلفای کل پرسشنامه نیز، 93/0 به دست آمد.
بحث در یافته ها: ارزیابی پرسشنامه گرایش های معنوی نشان داد که پرسشنامه مذکور دارای عوامل زیربنایی مطلوب و همبسته برای سنجش گرایش های معنوی افراد می باشد، کما این که دارای ضرایب پایایی عمدتاً بالایی نیز می باشد. لذا از این پرسشنامه می توان در جهت ارزیابی گرایشات معنوی در حیطه های تحقیق و درمان استفاده کرد.
واژههای کلیدی: گرایش های معنوی، باورهای معنوی، احساس معنویت، خودشکوفائی معنوی، فعالیت های اجتماعی – مذهبی و دانشجویان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
پیشینه ای بر تحقیقات و مقالات حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی
به دنبال وقوع تحولات شهری و رشد سریع و ناهمگون شهرنشینی در ایران، پدیده حاشیه نشینی ابتدا در تهران و سپس در سایر کلانشهرهای کشور شکل گرفت. در سال 1350 ، بنابر درخواست سازمان برنامه و بودجه، طرح وسیعی برای مطالعه و بررسی وضعیت حاشیه نشینی در کشور، توسط مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران آغاز گردید. این طرح با مطالعه وضعیت حاشیه نشینان تهران شروع و سپس سایر شهرهای بزرگ کشور چون، بندرعباس، همدان، کرمانشاه و اهواز را نیز شامل شد.
مجید احسن و مصطفی نیرومند (1351)، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی – بخش جامعه شناسی دانشگاه تهران (1351)، محمد حسین کازرونی (1352)، حسین شکویی (1354)، فرخ حسامیان (1359)، کریم حسین زاده دلیر (1361)، علی اصغر مقدم (1365)، پرویز پیران (1367)، سید سعید زاهد زاهدانی (1369)، محمدعلی احمدیان (1371)، کمال اطهاری و بهزاد خالقیان (1372)، مینور رفیعی (1372)، محمود هدایت (1373)، نصر الله پورافکاری (1373)، حمیده امکچی (1373)، ناصر مشهدی زاده دهاقانی (1375)، سهیلا بستکی (1375)، موسی کمانرودی (1376)، فیروز آقایی (1378)، مهرداد جواهری پور (1379)، آصف بیات (1379)، علی اصغر زمانی (1379)، سعید خوب آیند (1379)، گیتی اعتماد (1380)، اسفندیار خراط زبردست (1380)، محمد شیخی (1380)، علی حاج یوسفی (1380)، سهراب مشهودی (1381)، و حسین حاتمی نژاد (1382)، افرادی بودهاند که تقریباً آثار اولیه در زمینه حاشیه نشینی در شهرهای مختلف کشور تهیه نمودهاند.
در بیشتر این آثار به توصیف مناطق حاشیه بسنده شده و در مواردی نیز مسایل مناطق مذکور بیان گردیده است. تعداد زیادی از پژوهشگران فوق، علل شکل گیری حاشیه نشینی را در مهاجرت افراد فقیر از حوزه های پیرامون و افزایش جمعیت شهرها دانستهاند.
در زمینه آسیب های اجتماعی، اولین و غم انگیزترین داستان انسانها از بیان کلام الله مجید در آیه شریفه 29 از سوره مبارکه المائده آمده است. مضمون آیه چنین است: «بعد از این گفتگو، هوای نفس (قابیل) را به کشتن هابیل ترغیب کرد تا و را کشت و بدین سبب از زیان کاران است».
هنوز هم بسیاری از جرم شناسان و روان کاوان در مورد انگیزه قابیل برای هابیل اظهار نظر می نمایند و اکثراً بر این باورند که «عقیده قابیل» یا «عقیده کائن» تنها داستان دو پسر حضرت آدم (ع) نیست بلکه داستان همه انسانهاست . (کی نیا، 1374، ص 17).
نویسندگان یونان و روم قدیم، در نوشته های خود از غیر اخلاقی بودن و فساد شهرها سخن گفتند و صداقت روستانشینان را ستایش کرده اند. میزان ارتکاب جنایت، مصرف مواد مخدر، مصرف مشروبات الکلی و الکلیسم و همچنین بی نظمی های در رفتار، اصولاً در شهر بیشتر از روستا است. در کشورهای امریکایی و اروپایی درصد ارتکاب جنایات به طور رسمی در حوزه های روستایی در مقایسه شهرها بسیار پایین تر است. تحقیقات جنایی وسیعی که در ژاپن صورت گرفته ، نشان داده است که در صد ، جنایات در حوزه های شهری بیش از حوزه های روستایی بوده و میزان جنایات در شهرهای بزرگ نسبت به شهرهای کوچک درحال افزایش است. در جوامع توسعه نیافته جنایات اغلب در شهرها بویژه شهرهای بزرگ اتفاق می افتد (فرجاد، 1370، ص 195).
ابن خلدون معتقد است جوامع شهری بیش از جوامع روستایی در معرض فساد و تباهی هستند، زیرا در مناطق شهری مردم در بیگانگی با یکدیگر زندگی می کنند در حالی که روستاییان کاملاً یکدیگر را می شناساند. دورکیم نیز عقیده دارد بین افزایش جرائم و افزایش جمعیت رابطه مستقیمی وجود دارد (سلطانی، 1374، ص 120).
اولین نظریه پردازی که در قرن نوزدهم میلادی به بررسی خصوصیات «مرد جنایتکار» پرداخت، لومبروزو بود. او کتاب خود را تحت همین عنوان به بررسی صفات مشخصه کالبد شناختی و فیزیولوژیکی مربوط به اعمال بدنی مردان جنایتکار پرداخته و مدعی می شود که خصلت اساسی جنایتکاران بیحسی بدنی و اخلاقی آنان نسبت به افراد طبیعی است (آزاد، 1372، ص 20).
دانشمندان مسلمانی چون رازی، بوعلی سینا ابن رشد اندلسی در این زمینه نظراتی را دادهاند. مکتب پوزیتویسم آگوست کنت (Auguste Cont) زمینه ساز بررسی های مربوط به مسائل و آسیب های اجتماعی بود (قائمی، 1366، صص 56 – 55 ).
مطالعات صورت گرفته توسط اندیشمندانی چون پنیل (1826 – 1745)، گاتالوس (1818 – 1758)، ژان اسکیرل (1840 – 1809)، رافائل کارو (1934 – 185)، دوپره (1912)، فروید (اوایل قرن بیستم)، در این زمینه وجود دارد. (همان منبع، صص 56 – 55).
مناطق حاشیهای بیش از سایر مناطق شهر مخفیگاه انواع فعالیتهی غیرقانونی است و اغلب با جرایم بیشتری نیز نسبت به مناطق درون شهری رو به رو هستند. (Hiraskar, G.K.1989.P.59) تحقیقات انجام شده متون فارسی در این زمینه عبارتند از:
فرجاد (1370)، اظهار می دارد علت اصلی کجرویها و آسیب های اجتماعی در جوامع شهری، نبود آموزش صحیح و کافی برای قشر اکثریت فقرای شهری، می باشد (فرجاد، 1370، ص 280).
افروغ (1377)، معتقد است رابطه معیارهای اقتصادی – اجتماعی (درآمد، شغل، سواد، پایگاه اجتماعی) با انحرافات اجتماعی بصورت معکوس و منفی عمل می کند. وی با بررسی این معیارها و رفتارهای منحرفانه در سه منطقه پر درآمد، متوسط و کم درآمد شهر تهران ، به اثبات نظر خود پرداخته است. (افروغ، 1377، ص 395).
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
این مقاله بر اساس یک ارایه مطلب در مقالات انجمن درد نیوانگلند در فوریه 2000 میلادی نگارش شده است.
آینده مقوله درد
این مقاله بر اساس ارایه مطالب ملاقات انجمن در نیوانگلند در فوریه 2000 میلادی نگارش شده است.
سالهای قبل از 1960، تا قبل از 1960 میلادی هیچ متخصص دردی وجود نداشت. در زمینة درد فقط یک کتاب مرجع منتشر شده بود که چاپ اول کنترل درد توسط Bonica است که در سال 1953 به انتشار رسیده است. این کتاب تقریباً حاصل فعالیتهای یک نفر بود. در آن زمان هیچ ژورنالی در زمینة درد یا آزمایشگاههای مختص مطالعات روی مسأله درد، و یا برنامههای تأمین هزینه جهت انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه و یا برای آموزش پزشان وجود نداشت. تحقیقات فیزیولوژیک اکثراً روی داوطلبان سالم و فقط تعداد اندکی از آنها روی بیماران انجام میشد. آنچه به عنوان درد از آن ذکر میشود در واقع درک حس ناخوشایند بود. تعداد کمی از پیشروهای این معلم مانند Leniche، Noordeubos و Liringston از سایر همکاران خود جلوتر بودند. این افراد همگی جراح بوده اند. Liringston که دارای یک آزمایشاه درد بوده است و بررسیهای بالینی و مطالعات و فرضیات خود را در 1943 منتشر ساخت. Beecher روی پاسخ به دارونماها تحقیق کرده است. Bonica خود را فردی خود آموخته، در دوران سربازی عنوان کرده است. مراجع مختلف پزشکی، جراحی و یا سایر تخصصها مسأله کنترل درد را ندرتاً عنوان و یا مطرح میکردند. درد همیشه جزو محصولات جانبی حالات مرضی و بیماریها شاخته میشد و باور بر این بود که درمان مناسب بیماری باعث تسکین درد خواهد شد. سیستم عصبی حسی نیز به مانند یک سیستم حاوی سیمهای ارتباطی پالیو که فقط الیپالسها را به مغز منتقل مینمایند شناخته میشد.
سالهای 1960 تا 1970 . در سال 1960 بونیکا به عنوان رئیس هیأت مدیره بیهوشی در دانشاه واشنگتن شروع به کار کرده و بدنبال آن فعالیتهای بینالمللی خود را در زمینة تحقیقات روی درد و کنترل آن آغاز کرد. چنین حرکتی درست در زمانی اتفاق افتاد که دانشکدههای پزشکی و مراکز بهداشتی درمانی دانشگاهی رشد سریعی داشته و مؤسسه ملی سلامتی سریعاً در حال گسترش بود. اینها همه باعث راحتی و کثرت بودجه در دسترس جهت انجام تحقیقات شد. برنامههای تحقیقاتی اختصاصی در زمینة درد بطور گستردهای در سرتاسر جهان انجام میشد. در سال 1965 فرضیه دریچه ای Melzack-wall در مجله علم منتشر شد. تأثیر این فرضیه روی فعالیتهای بالینی و تحقیقاتی بسیار وسیع و گسترده بود. سیستم عصبی به عنوان محل پرورش اطلاعات حسی چه در محل سیناپس اولیه و چه در مغز شناخته شد. تعداد مقالات ژورنالها که به مقولة درد میپرداختند شروع به افزایش نمود اما کتب مرجع همچنان به درد به عنوان یک مشکل و مسأله با اهمیت بالینی نگاه نمیکردند.
سالهای 1970 تا 1980. در ماه می 1973 بونیکا اولین سمپوزیوم بین المللی درد را در واشنگتن برگزار کرد. حرکتها و فعالیتهای مربوط به مسأله درد که در آن سالها شروع شدند همگی تا حد بسیار زیادی در اثر فعالیتهای وی صورت گرفتند. انجمن مطالعه و بررسی جهانی درد در واقع از این سمپوزیوم زاده شد. علاوه بر آن، در این سمپوزیوم سایر مسایل مربوط به این انجمن از جمله ژورنال درد و گروههای همکار آن، کمیتههای مختلف، کنگرههای سه سالانه و گزارشات ملی نیز مشخص و راهاندازی شدند. مجلات دیگری نیز توسط افرادی با اطلاعات تخصصی لازم و یا امکانات منطقهای شروع به انتشار کردند. برخورد بیولوژیک – روان شناختی – اجتماعی جایگزین برخورد بیومدیکال با مسأله درد شد و نیاز به برخورد چند رشتهای و همه جانبه با درمان درد به صورت اصول اولیه و پایة کنترل درد در آمد. پرورش و تحلیل اطلاعات آوردن به عنوان یک اصل و نه یک استثناء بطور گستردهای تحت توجه قرار گرفت. پژوهشها روی مسأله درد سریعاً رو به افزایش گذاشند ولی مدلهای حیوانی جهت بررسی دردهای مزمدن که مهم ترین مشکل بیماران بود هنوز ابداع نشده بودند. مؤسسه ملی سلامتی نهایتاً متوجه شد که تحقیق روی مسأله درد در حیطة فعالیتهای آن قرار گرفته و لذا شروع به پشتیبانی از چنین مطالعاتی نمود. آموزش و نیز برنامههای بازآموزی مداوم بطور شایعتری بزگزار میشدند. مقالات تحقیقاتی در زمینة درد سریعاً از نظر تعداد و نیز کیفیت پیشرفت کرده، نهایتاً تعداد معدودی از کتب مرجع نیز درد را به عنوان یک موضوع مهم بالینی مورد توجه قرار دادند.
سالهای 1980-1990. مانند تمام سایر جنبههای علوم اعصاب ، تحقیقات مربوط به درد در این دهه بطور انفجارآمیزی افزایش یافتند.